واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

مراقبت از فرزندمان در برابر کودک آزاری: بیماران جنسی در جامعه رها هستند

این یک واقعیت تلخ و خطرناک است: کودکان ما در خطر تهاجم بیماران جنسی هستند. در برخی کشورها، تا 10 درصد از کودکان مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند؛ هم دختران و هم پسران.
لطفا این فیلم را تا آخر ببینید و به همه بفرستید.
هدف این است: افزایش آگاهی پدر و مادرها برای محافظت از کودکان در برابر بیماران جنسی.
در اشتراک گذاری این فیلم، بکوشیم.
اجازه دهیم همه ایرانی ها این فیلم کوتاه را ببینند و آگاه شوند، به خاطر کودکان معصوم و ساده دل.



بخشی از فیلم:

به کودکان از سه سالگی تا پایان دبستان می توان این اصول را به زبان خودشان یاد داد:

  اندام های جنسی اش را به او بشناسانیم اما نیازی به اسم بردن نیست. مثلاً می توانیم از کلمه "جاهای خصوصی" استفاده کنیم و به کودکمان بگوییم: وقتی استخر می روی و لباس هایت را در می آوری، تمام بخش هایی که زیر مایو می ماند جاهای خصوصی تو هستند... .

مردم ایران نمی‌دانند چه می‌خورند!

استاد ایرانی میکروبیولوژی مقیم آمریکا در گفت‌وگوی تفصیلی با تسنیم:

مردم ایران نمی‌دانند چه می‌خورند/ محصولات تراریخته باعث ایجاد سرطانهای سینه، کبد، کلیه، ناباروری و سقط جنین


تراریخته

استاد ایرانی میکروبیولوژی مقیم آمریکا با بیان اینکه دستهای پشت‌پرده در ایران نمی‌خواهند مردم از عوارض محصولات تراریخته آگاهی یابند، گفت: این محصولات باعث ایجاد سرطانهای سینه، کبد، کلیه و ناباروری، سقط جنین، دیابت، آلزایمر و پارکینسون می‌شوند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»؛ در پی بالا گرفتن بحثها درباره سلامت محصولات دستکاری شده ژنتیکی یا تراریخته و حجم گسترده اعلام‌نظر موافقان و مخالفان این محصولات، این مسئله هر روز ابعاد و زوایای جدیدی به خود می‌گیرد به‌گونه‌ای که در حال حاضر گذشته از موضوع سلامت یا عوارض مصرف این محصولات آنچه هم از سوی موافقان و هم توسط جبهه مخالفان بر آن تأکید می‌شود «مسئله واردات گسترده محصولات تراریخته به کشور» است که دست بر قضا تا به امروز نظارت خاصی بر کم‌و‌کیف واردات این محصولات در گمرکات کشور وجود نداشته و ندارد.

این نکته که محصولات و بذرهای تراریخته طی سالیان درازی در تنوع و حجم بسیار زیاد وارد کشور می‌شده و هیچ قانون خاصی نیز برای نظارت بر آنها وجود نداشته باعث شده که تا به امروز، عوامل و جریانات واردکننده این محصولات در پناه این خلأ قانونی و عدم نظارت، به‌راحتی اقدام به واردات این محصولات کنند و با بازی گرفتن جان مردم، سودهای هنگفتی به جیب بزنند.

اما مدافعان داخلی این محصولات که بر لزوم تولید محصولات دستکاری شده ژنتیکی در داخل کشورمان تأکید دارند، دلایل خود را بر جنبه‌های علمی تولید این محصولات متمرکز کرده‌اند و تولید داخلی محصولات تراریخته را بی‌خطر و فاقد عوارض متعدد بر انسان و محیط زیست می‌دانند.

برای بررسی صحت و سقم استدلالهای علمی این دسته از مدافعان تراریخته، خبرنگار تسنیم در واشنگتن به‌سراغ یکی از اساتید میکروبیولوژی کشورمان رفته که در حال حاضر مقیم آمریکا است و در قالب مصاحبه‌ای مبسوط با وی به ابعاد علمی تولید این محصولات و عوارض و مخاطرات آن بر انسان و محیط زیست پرداخته است.

«پرستو چمن‌رخ»از اساتید رشته میکروبیولوژی است که دوره‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری خود را در رشته میکروبیولوژی در کشورمان طی کرده و سه سال مسئولیت آزمایشگاه بیوتکنولوژی، صنایع غذایی و دارویی دانشکده فنی دانشگاه تهران و پس از آن مسئول علمی آزمایشگاههای مرکز علوم زیستی دانشگاه تهران را به‌عهده داشته است همچنین مدیریت علمی یک مؤسسه تحقیقاتی ژنتیک نیز در کارنامه کاری وی به چشم می‌خورد.

وی در ادامه موفق به اخذ مدرک فوق‌دکترای خود از دانشگاه مریلند آمریکا شد و تحقیقات خود در زمینه محصولات دستکاری شده ژنتیکی را ادامه داد و سخنرانی‌های متعددی با این محوریت در برخی دانشگاه‌های آمریکا در منطقه واشنگتن دی‌سی و لس‌آنجلس داشته و در حال حاضر ریاست رادیو اینترنتی کالج پارک آمریکا را به‌عهده دارد و عضو انجمن میکروبیولوژی آمریکا و انجمن استادان و پژوهشگران ایرانی دانشگاه UCLA است.

در ادامه مشروح گفت‌وگوی تفصیلی تسنیم با این استاد میکروبیولوژی را می‌خوانیم:

تسنیم: خانم دکتر چمن‌رخ! به‌عنوان سؤال نخست آیا هدف از تولید محصولات دستکاری شده ژنتیکی یا تراریخته، ایجاد محصولاتی بوده که در مقابل آفات، مقاوم هستند؟

ابتدا باید توضیحی درباره‌ تاریخچه‌ تغییر ژنتیک محصولات غذایی داده شود؛ نخستین بار در سال 1919 کارل‌اسکی در مورد کاربردهای بایوتکنولوژی در جهان صحبت کرد، واژه بایوتکنولوژی در کل کاربرد علوم زیستی در تولید محصولات صنعتی با استفاده از ارگانیسمهای زنده است؛ در گذشته از بایوتکنولوژی در تولید لبنیات استفاده می‌کردیم و بعد فراتر رفته، در زمینه تولید انسولین انسانی و تولید آنتی‌بیوتیکها و اینترفرون از آن استفاده شد ولی با کشف DNA و DNA نوترکیب، وارد دنیای بایوتکنولوژی پیشرفته و مهندسی ژنتیک شدیم که در آن DNA نوترکیب بین موجودات زنده انتقال پیدا می‌کند.

از آنجایی که در تمام موجودات زنده ساختار DNA یکسان هستند، در محصولات دستکاری شده ژنتیکی محققان صفت مورد نظر از موجود زنده را جدا می‌کنند و آن را به جاندار دیگر که ممکن است گیاه، حیوان یا باکتری و... باشد، انتقال می‌دهند، برای مثال برای مقاوم‌سازی گوجه‌فرنگی مقابل سرما، ژن ضدسرما را از یک ماهی مقاوم به سرما، به گوجه‌فرنگی انتقال می‌دهند، هدف این کار، ماندگاری بیشتر گوجه‌فرنگی و مقاوم شدن آن در مقابل سرما است؛ پس می‌توان گفت یکی از دلایل این کار کمک به جامعه بشری از طریق دیر فاسد شدن منابع غذایی روی کره‌ زمین بود.

یکی دیگر از این موارد، دستکاری ژنتیکی گیاه ذرت برای حفاظت در برابر کرم برگ ذرت‌خوار بود، در واقع برای جلوگیری از این آفت، ژن تولیدکننده باکتری باسیلوس تورنجینسیس را که توکسین (سم) «بی‌تی» تولید می‌کند وارد این گیاه می‌کنند، این سم تولید شده در ذرت به این صورت عمل می‌کند که زمانی که کرم از برگ گیاه ذرت می‌خورد این ژن در بدن کرم فعال شده در نتیجه پروتئین این سم در بدن کرم فعال و باعث از بین رفتن سلولهای جدار روده کرم و در نتیجه منجر به کشته شدن کرم می‌شود؛ تمام این کارها با هدف بالا بردن کیفیت محصولات کشاورزی صورت می‌گیرد اما نمی‌دانستند مضراتی که این کار بر سلامتی انسان و محیط زیست دارد بسیار بیشتر از منافع آن است.

به‌نظرم این کار نادانسته و بدون در نظر گرفتن زمان اثرگذاری این محصولات بر سلامت انسان و محیط زیست صورت گرفته است چرا که این محصولات، آثار سوء خودشان را به‌مرور زمان بر محیط زیست و سلامتی انسان‌ها نشان می‌دهد.

سه کمپانی بزرگ تولید‌کننده این محصولات در جهان مونسانتو، دوپونت و راکفلر هستند؛ کمپانی مونسانتو، علف‌کش و بذر‌های مقاوم در مقابل علف‌کش‌ها را تولید می‌کند و یکی از این علف‌‌کش‌های تولیدشده توسط این شرکت با نام "گلایفوسیت" با هدف از بین بردن علف‌های هرز در زمینهای کشاورزی تولید شد که این سم را همراه با بذر مقاوم شده به این نوع سمها، به کشاورزان دادند تا کشاورزان به‌راحتی به کشت بپردازند اما متأسفانه یکی از تأثیراتی که این سم بر خاک و دیگر جانداران گذاشت برهم خوردن چرخه اکوسیستم بود.

در حالت کلی همه چیز در چرخه اکوسیستم به هم وابسته است و هر عاملی حتی به‌کوچکی تغییر یک ژن، باعث برهم زدن کل چرخه اکوسیستم می‌شود؛ ما دو نوع علف‌کش شامل علف‌‌کش‌های انتخابی و علف‌کش‌های عمومی داریم؛ علف‌کش‌های انتخابی در واقع همان ماده‌های شیمیایی هستند که درجه سمیت آنها برای برخی گیاهان نسبت به برخی دیگر بالاتر است و علف‌کش‌های عمومی همانند سم "گلایفوسیت"  برای تمام گونه‌ها سمی هستند و در حقیقت این سم، روی برگ و قسمت‌های سخت گیاه  جذب شده و روی آنزیمهای گیاه اثر می‌گذارد و در تکمیل اسید آمینه و سایر واکنش‌های شیمیایی داخل گیاه اختلال ایجاد می‌کند؛ این سم در حال حاضر با نام تجاری "رانداپ" در بازار خرید و فروش می‌شود و به‌صورت حل‌شده در آب برای کنترل علف‌های هرز در زمین‌های زراعی و باغات استفاده می‌شود.

تسنیم: آیا استفاده از بذرهای تراریخته یا تغییر ژنتیکی یافته آن‌گونه که مدافعان آن ادعا می‌کنند باعث کاهش میزان استفاده از سموم می‌شود و آیا استفاده از این بذرها منافعی دارد؟

شرکت‌های تولید‌کننده‌ این بذرها ادعا دارند که این‌گونه بذرها در مقابل حشرات و آفات مقاوم شده‌اند اما ضرری که برای محیط زیست و انسان دارند بسیار بیشتر است، البته منافعی هم برای این‌گونه بذرها گفته می‌شود که با مرور زمان و استفاده از این بذرها، این منافع از بین می‌رود، برای مثال یکی از خطرات بسیار مهمی که این محصولات دارد این است که گرده‌های این محصولات آلودگی‌های ژنتیکی ایجاد می‌کند و باعث تأثیر سوء بر محصولات ارگانیک می‌شود، همچنین استفاده از این سموم باعث انقراض حشرات مفید، فقر خاک و از بین رفتن مواد آلی خاک شده و مقاومت علفهای هرز به این سموم با گذشت زمان باعث ایجاد علفهای هرز قویتر در زمین‌های کشاورزی می‌شوند؛ از دیگر ضرر‌های این سموم افزایش ضخامت گیاه و افزایش فیبر گیاه است، در نتیجه آزمایش خون کسانی که از گیاهان تغییر ژنتیک یافته مصرف کرده‌اند معلوم شد این سم وارد خون آنها شده است.

تسنیم: آیا استفاده از سموم ویژه محصولات تراریخته در بلندمدت باعث از بین رفتن آفات می‌شود؟

خیر؛ مطلبی که «شرکت تست بایوتک» در مورد این سموم منتشر کرد نشان می‌دهد که اکثر آفات در مقابل این سموم مقاوم شده و باعث به وجود آمدن آفات موذیتر شده‌ است در واقع با این مستندات می‌شود گفت نه‌تنها وعده‌های شرکت‌های تولیدکننده بذرهای تغییر ژنتیک یافته عملی نشد بلکه با استفاده از محصولات تراریخت، آسیب‌های بیشتری به محیط زیست وارد شده است.

تسنیم: محصولات تراریخته و سموم مخصوص آنها چه تأثیری بر سلامتی انسان دارند؟

این مواد باعث ایجاد آلرژی، انواع بیماریهای جدید و مشکلات تغذیه‌ای برای انسان می‌شود؛ این ژن‌ها بسیار پیچیده هستند و در حال حاضر دانشمندان با این سؤال روبه‌رو هستند که آیا قادر به پیش‌بینی اثرات محصولات تغییر ژنتیکی هستند و دقیقاً همان خصوصیتی که آنها از این محصولات انتظار داشته‌اند از خود به جای می‌گذارد یا نه.

تسنیم: چه آزمایشاتی در این خصوص انجام شده است؟

در سال 2013 یک دانشمند به‌نام «بوهن» و همکارانش مطالعات خودشان را به‌روی سه نوع سویا شروع کردند؛ این سه نوع سویا شامل گونه‌های ارگانیک، پرورش‌یافته با سموم شیمیایی و سویا‌های دستکاری ژنتیکی شده بودند؛ این تحقیقات و مطالعات نشان داد که سویاهای دستکاری ژنتیک شده فاقد گلوکز، فروکتوز و قندهای خوب موجود در سویای ارگانیک هستند و به‌عوض فیبر بیشتری در آنها موجود است که باعث ضخامت بیشتر گیاه شدههمچنین سم بیشتری را به خود جذب می‌کنند و گلایفوسیت بیشتری در آن وجود دارد که متأسفانه باعث ایجاد انواع بیماریها و سرطانها در انسان می‌شود.

تسنیم: آیا تولید محصولات دستکاری شده ژنتیکی با اصلاح ژنتیک تفاوت دارد؟

اگر کسی مدعی این بوده که هدفش اصلاح ژنتیک و کمک به جامعه بشری است، وقتی متوجه تعارض کار خود با هدف اولیه شد باید کار خود را اصلاح کند اما متأسفانه با اینکه آسیب‌های جدی توسط این مواد بر سلامتی انسان وارد می‌شود، شرکت‌های تولیدکننده محصولات تراریخته به‌خاطر منافعشان همچنان به تولید این محصولات ادامه می‌دهند.

اختلاف‌نظرهای زیادی در مورد GMO وجود دارد، برای مثال یک اختلاف‌نظر در مورد ایمنی است و اثری که این محصولات به‌روی محیط زیست و سلامتی مردم دارد؛ دومین اختلاف‌نظر بحث اخلاقی در این باره است، گفته می‌شود این کار تخطی به زندگی طبیعی موجودات یا ارگانیسمهای طبیعی است و موجب ایجاد خلل در زندگی طبیعی موجودات زنده می‌شود.

بحث سوم در مورد دسترسی و مالکیت فکری است؛ با این کار قدرت به دست کمپانی‌های تولید‌کننده‌ این محصولات افتاده و کشورهای در حال توسعه از لحاظ خرید بذرها و محصولات به این شرکت‌ها وابسته می‌شوند؛ انتقال ژن از یک موجود زنده به موجود زنده دیگر باعث میکس شدن ژنها میان موجودات مختلف می‌شود، برای مثال وقتی یک کشاورز از این بذرهای دستکاری شده‌ ژنتیکی استفاده می‌کند و کنار این کشاورز با هکتارها فاصله، کشاورز دیگری مشغول کاشت محصولات ارگانیک است این محصولات تغییر ژنتیکی شده به‌وسیله وزش باد به زمین کشاورز دوم انتقال یافته و در آن صورت محصول کشاورز دوم هم ارگانیک محسوب نمی‌شود.

تسنیم: محصولات غذایی تغییر ژنتیک‌یافته چه تعریفی دارند؟

در کل غذاهای دستکاری ژنتیکی شده به غذاهایی گفته می‌شود که یک ژن دستکاری شده به آنها اضافه شود یا از آنها برداشته شود یا حیواناتی که از این محصولات دستکاری شده تغذیه کرده‌اند یا محصولاتی که توسط ارگانیسمهای دستکاری شده ژنتیکی تولید شده‌اند؛ به این موارد، محصولات دستکاری شده ژنتیکی گفته می‌شود، برای مثال گاوی که از این محصولات خورده باشد، شیر و مشتقات شیر این گاو هم به‌عنوان یک محصول دستکاری ژنتیک شده شناخته می‌شود.

تسنیم: در حال حاضر موضع کشورهای مختلف جهان در مقابل کشت و تولید محصولات دستکاری شده ژنتیکی چگونه است؟

یکی از اقداماتی که شرکت‌های تولید‌کننده محصولات دستکاری شده ژنتیکی انجام داده‌اند، انحصاری کردن این محصولات است؛ کشوری که از این بذرها استفاده کند باعث عادت زمین‌های کشاورزی خود به این بذرها شده و این باعث وابسته شدن کشورها و کشاورزان به  بذرهای تغییر ژنتیک یافته و شرکت‌های تولید‌کننده‌ آنها می‌شود؛ این شرکت‌ها اکثر کشورهای در حال توسعه را توسط این بذرها وابسته به خودشان کرده و به این صورت تحت نفوذ خودشان در می‌آورند و باعث وابسته شدن بیش از پیش کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند خواهند شد.

برای کشوری مانند ایران نیز این مسئله صدق می‌کند؛ ما نباید اجازه دهیم که کشورهای دیگر از منابع طبیعی ما به‌نفع خودشان سوءاستفاده کنند، برای مثال پاکستان یکی از بزرگترین تولید‌کننده‌های پنبه بود اما با وارد کردن ژن سم بی‌تی در بذر پنبه، باعث بروز آسیب‌های جدی به کشاورزان و ابتلای این کشاورزان به بیماریهای  شدید پوستی شد، همچنین استفاده از این بذرها، آسیب جدی و جبران‌ناپذیری به صنعت پنبه پاکستان زد.

نکته‌ جالب دیگر، ممنوعیت تولید و ورود این نوع محصولات و بذرها در بسیاری از کشور‌های اروپایی است، البته در برخی از کشورهای اروپایی هم که از این محصولات  استفاده می‌شود، تولید‌کنندگان ملزم هستند در برچسب محصول خود قید کنند که از محصول دستکاری ژنتیکی یافته استفاده کرده‌اند.

تسنیم: آیا در ایران هم چنین غذاهایی وجود دارد؟

در ایران محصول تراریخته یا دستورزی شده نمی‌بینیم چون برچسب‌گذاری نمی‌شوند و مردم اطلاعی ندارند! مردم ایران نمی‌دانند که چه می‌خورند، برای مثال در مورد برنج طلایی که متأسفانه وارد ایران شد، این برنج به‌منظور بیوسنتز بتاکاروتن (پیش‌ماده ویتامین  A) در دانه برنج تولید شده و ادعا شد که مصرف این نوع برنج برای جبران کمبود ویتامین A و بهبود بینایی بسیار مؤثر است اما برای تأثیر‌گذاری این برنج و برای تأمین این ویتامین باید در روز در حدود یک کیلوگرم از این برنج را به‌صورت خام مصرف کرد چرا که بتاکاروتن بر اثر حرارت از بین می‌رود و در واقع این گفته فقط برای فروش این برنج در ایران بود.

تسنیم: آیا در ایران مراکز مجهز آزمایشگاهی و تحقیقاتی برای تشخیص و اعلام محصولات دستکاری شده ژنتیکی موجود در بازار و آگاه کردن مردم از این محصولات وجود دارد؟

متأسفانه این جریان توسط دستهای پشت‌پرده مدیریت می‌شود؛ این دستهای پشت‌پرده در ایران نمی‌خواهند بگذارند که مردم نسبت به این محصولات آگاهی پیدا کنند در حالی که محصولات دستکاری شده ژنتیکی به ایران وارد شده و کشت می‌شوند.

برزیل بعد از آمریکا بزرگترین کشور تولید‌کننده این محصولات است و مؤسسه تحقیقاتی برزیل و انجمن بهداشت و سلامت برزیل اعلام کرد به‌ازای هر شخص 2/5 لیتر از این سموم نباتی وارد بدن انسان‌ها می‌شود، همچنین طبق گفته‌ مسئولان برزیلی در یک دوره 12ساله بین سال 2000 تا 2012 برزیل بزرگترین صادرکننده این محصولات به جهان بوده است و در همین دوره در بدن زنان باردار که از این محصولات مصرف می‌کردند همچنین خون کودکانشان این سموم‌ وجود داشته و بروز بسیاری از سرطانها در برزیل را وابسته به مصرف محصولات دستکاری شده ژنتیکی اعلام کردند.

جالب است بدانیم در همین دوره یعنی بین سال 2000 تا 2010 این محصولات وارد ایران شده‌ یعنی همان محصولاتی که طبق گفته‌ کشور برزیل باعث ایجاد سرطان در میان مردم این کشور شده‌ است.

در ایران چون محصولات دستکاری شده ژنتیکی برچسب‌گذاری نمی‌شوند، نمی‌توان به‌طور کامل گفت که مشخصاً کدام محصول تراریخته است و کدام نیست اما در کل برخی از این محصولها‌ی دستکاری ژنتیکی شده شامل کتان، سویا و روغن کانولا یا کلزا و مشتقات آنها در ایران تراریخته هستند.

تسنیم: آیا علف‌کشها و سموم دفع آفات هم برای انسانها عوارض دارند؟

بله؛ میزان زیادی از محصولات دستورزی شده ژنتیکی دارای خاصیت مقاومت به علف‌کش باعث به وجود آمدن «اَبرعلف‌هرزها» شده‌اند، همچنین گیاهان مقاوم به آفات، باعث ایجاد مقاومت برخی از حشرات و آفات به این سموم شده‌اند که برای از بین بردنشان، متوسل به سموم شیمیایی شده که این سموم نیز تأثیر زیانباری بر اکوسیستم خاک، میکروارگانیسمهای خاک، از بین رفتن حشرات مفید، نفوذ سمها به سفره آبهای زیرزمینی و آلوده شدن این آب‌ها شده‌اند و در کل اکوسیستم طبیعی را دچار اختلال کرده است.

تسنیم: آیا شرکت‌های تولید‌کننده بذرها و محصولات تراریخته، خود اقدام به آزمایش عوارض این محصولات می‌کنند؟

بله؛ برای مثال شرکت مونسانتو در یک پروتکل سه‌ماهه، ذرت‌هایی را که به سم گلایفوسیت مقاوم شده بودند روی موش‌ها آزمایش کرد و اعلام کرد هیچ مشکلی برای این موش‌ها پیش نیامده اما یک دانشمند با نام «سرالینی» در سال 2014 همان آزمایش‌ها را در یک دوره دوساله تکرار کرد و نتایج این بررسی نشان داد تمام موش‌هایی که ذرتهای تغییر ژنتیک یافته را مصرف کرده بودند دچار سرطان کبد، کلیه، هیپوفیز، موش‌های ماده دچار سرطان سینه و سقط جنین شدند.

در واقع می‌شود گفت که تحقیقات انجام می‌شود اما بازه‌ زمانی درستی برای این آزمایش‌ها در نظر گرفته نمی‌شود یا نمی‌خواهند اطلاعات درستی به مردم بدهند، به این دلیل متأسفانه نتایج درستی از این شرکت‌ها اعلام نمی‌شود.

تسنیم: مهم‌ترین بیماریهایی که مصرف محصولات دستکاری شده ژنتیکی در انسان ایجاد می‌کند، چه مواردی است؟

با توجه به اطلاعات آماری موجود که در 20 سال اخیر از سویا و ذرت دستورزی شده ژنتیکی مقاوم به گلایفوسیت به دست آمده، این محصولات باعث ایجاد بیماریهایی چون سرطان کبد، سرطان کلیه، سرطان سینه، ناباروری، سقط جنین، نارسایی و کاهش وزن، آلرژی و آسم، بیماریهای عفونی، آنمی، دیابت، قند خون بالا، آلزایمر و پارکینسون همچنین مشکلات روحی و روانی و اوتیسم می‌شود.

مورد دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد منسوجاتی است که از کتان تغییر ژنتیک یافته درست شده است، برای نمونه کسانی که از ملحفه‌های تولید شده از مواد تغییر ژنتیک یافته استفاده کرده بودند دچار ناراحتی‌های پوستی، اگزما و سرطان پوست شده‌اند؛ این موارد حقایقی است که وجود دارد اما عده‌ای که منافعشان از این طریق تأمین می‌شود، نمی‌خواهند که مردم اطلاعی از این حقایق داشته باشند.

تسنیم: مردم برای مصون ماندن از عوارض این محصولات چه باید کنند؟

 در درجه اول باید به مردم آموزش داد و از این طریق مردم نسبت به این مسائل آگاهی پیدا کنند؛ در مرحله بعد باید آزمایشگاه‌های غیروابسته موادی که تغییر ژنتیک یافته و مشتقات این محصولها را به مردم معرفی کنند و راه‌های اجتناب از خرید این محصولات را به مردم آموزش دهند، برای مثال در سخنرانیهایی که در آمریکا برای آموزش دادن به مردم برگزار می‌کنم تأکیدم بر این است که مردم از محصولاتی استفاده کنند که به‌روی آن برچسب معرفی محصول، صد‌در‌صد ارگانیک قید شده باشد چون متأسفانه در آمریکا و کانادا هم این محصولات برچسب‌گذاری نمی‌شوند.

تسنیم: متأسفانه با وجود اینکه حجم بالایی از محصولات غذایی وارداتی، تراریخته است مردم اطلاع چندانی از وجود چنین محصولاتی در بازارهای فروش ندارند و قانون برچسب‌‌گذاری محصولات غذایی نیز با وجود اجباری بودن قید شدن عنوان «حاوی محصولات دستکاری شده ژنتیکی» به‌روی تمام برچسبهای محصولات غذایی، اجرا نمی‌شود؛ با این شرایط مردم ایران چه باید کنند؟

 این را خود مردم باید از مسئولان مطالبه کنند تا به‌روی برچسب محصولات، تغییر ژنتیک یافته بودن محصول و مواد اولیه‌ای که محصول از آن تهیه شده قید شود چرا که این مسئله به سلامتی خود مردم، نسل آینده و محیط زیست مرتبط می‌شود بنابراین حق مسلم مردم است که بدانند چه‌چیزی خریداری می‌کنند و می‌خورند.

تسنیم: در حال حاضر چند کشور جهان مصرف و کشت محصولات دستکاری شده ژنتیکی را ممنوع کرده‌اند؟

در حال حاضر در 175 کشور جهان، کشت این محصولها کاملاً ممنوع است، حتی کشورهایی که واردات و استفاده از این محصولات را مشروط به قید برچسب به‌روی محصول کرده بودند هم در حال حاضر قوانین سختی برای ممنوعیت مصرف این محصولات در کشور خود وضع کرده‌اند.

راهکاری که برای نجات دنیا باید انجام شود، بازگشت به همان کشاورزی سالم و سنتی و روی آوردن به محصولات دامی و کشاورزی ارگانیک است.

مردم ایران نمی‌دانند چه می‌خورند/ محصولات تراریخته باعث ایجاد سرطانهای سینه، کبد، کلیه، ناباروری و سقط جنین
پرستو چمن‌رخ استاد تراریخته

حال دانشگاههای ما چطور است؟

دکتر جبار رحمانی بررسی کرد
کد خبر: ۲۹۵۹۲۲
۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۱
چگونه

فرارو- "تبدیل کردن دانشگاه ایرانی به صنعت مدرک‌سازی و صنعت نخبه‌سازی مهمترین فرآیندهای فروپاشی دانشگاه بوده و هست، تبدیل دانشگاه به صنعت منحط مدرک‌سازی و نخبه پروری بیش از همه در ساختار دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی کاربردی ظهور یافت".

جبار رحمانی در گفتگو با فرارو مساله تحولات دانشگاه و تحولات ذهنیت مردم نسبت به دانشگاه  را تحلیل کرد. به اعتقاد این انسان‌شناس و استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی این دو مقول‌هایی جدا از هم و البته وابسته به هم دانست.

او گفت: امروزه با تغییرات زیادی در فضای آموزش عالی مواجه هستیم که محققان مختلف به اشکال مختلف آن‌را بیان کرده‌اند، برخی از شکست دانشگاه، برخی از مرگ دانشگاه و برخی از فروپاشی و متلاشی شدن دانشگاه حرف زده‌اند.

دکتر رحمانی ادامه داد: برخی هم از علم به مثابه یک سوتفاهم در ایران صحبت کرده‌اند، همه اینها حتی اگر در کلیت معنادار نباشند، در عمل بیانگر یک وضعیت بغرنج و نامناسب هستند.

به گفته این انسان‌شناس اما نمی‌توان این وضعیت را که هنوز بر سر آن توافقی دقیق و جدی شکل نگرفته به درستی توصیف کرد.

به زعم رحمانی مساله اصلی آنست که وجه مشترک دیدگاه‌های معقول در باب دانشگاه وضعیت نامناسب و بحران کیفیت در آنست که محققان حرفه ای بر آن تاکید دارند.

عضو شورای مرکزی انسان‌شناسی و فرهنگ در ادامه تشریح کرد: در فضای عمومی با تصویر دیگری از علم و دانشگاه در گفتمان‌های رسمی مواجهیم که بیشتر به یک رویا‌پردازی شباهت دارد.

رحمانی با اشاره به این‌که نامه‌های استیضاح وزرای علوم در این دولت به خوبی این گفتمان رویاگونه در باب دانشگاه ایرانی را نشان می‌‌دهد، گفت: گفتمانی که مهمترین مستنداتش تعداد کمی مقالات خارجی ایرانیان است که این حباب توهمی هم بالاخره در یک افتضاح بین المللی فروباشید، در داخل هم این حباب ساله است در چهره فساد تولیدات علمی کاذب خودش را نشان داده است.

استادیار انسان‌شناسی فرهنگی در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی می‌گوید مساله اصلی آنست که فهم وضعیت امروز، بدون ملاحظه تاریخ دانشگاه ایرانی، به‌ویژه دانشگاه در چهار دهه اخیر مقدور نیست.

دکتر رحمانی همچنین اظهار کرد: دانشگاه سیاست‌زده و تحت سیطره ایدئولوژی طی این دوره زمانه به هر سمتی هم هدایت شده باشد، می‌‌توان گفت جهت اصلی آن آکادمی و علم واقعی نبوده است. فروپاشی امروز نتیجه سیاست‌های غلط در حوزه آموزش عالی و تبدیل کردن دانشگاه به محلی برای رانت و در دهه اخیر نیز تبدیل کردن دانشگاه به یک چاه نفت سودآور بوده است.

صنعت "مدرک‌سازی" و "نخبه‌سازی"
وی با اشاره به این‌که "نمی‌توان فاجعه آموزش عالی و بحران امروز آن را بدون این عوامل داخلی و بیرونی در حوزه آموزش عالی فهمید" گفت: تبدیل کردن دانشگاه ایرانی به صنعت مدرک‌سازی و صنعت نخبه‌سازی مهمترین فرآیندهای فروپاشی دانشگاه بوده و هست، تبدیل دانشگاه به صنعت منحط مدرک‌سازی و نخبه پروری بیش از همه در ساختار دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی کاربردی ظهور یافت.

وی در توضیح صنعت‌ مدرک‌سازی گفت: صنعت مدرک‌سازی دال بر آنست که شما بدون اندک زحمتی به مدارج و مدارک انشگاهی دست پیدا می‌‌کنید و تنها زحمت برای این‌کار، پرداخت پول و هزینه آن در قالب شهریه و پول تولیدات علمی کاذب و تقلبی است.

رحمانی همچنین درباره صنعت‌ نخبه‌سازی هم توضیح داد: تبدیل‌شدن دانشگاه به صنعت نخبه‌سازی را می‌توان در تولید انبوه و مکانیکی منزلت و موقعیت استادی دید، همه به راحتی استاد می‌شوند و این یعنی انحطاط یکی از ارزش‌ها و نقش‌های کلیدی فرهنگ ایرانی.

استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی با اشاره به این‌که صنعت دانشگاه ایرانی را می‌توان نوعی فروشگاه زنجیره‌ای مدرک دانست، ادامه داد: در قالب دانشگاهی آزاد، پیام نور و علمی کاربردی بخشی از ارزش‌های کلیدی فرهنگ را به اضمحلال برد. در این وضعیت می‌توان از نوعی استثمار فرهنگ و شاید غارت فرهنگ توسط مدیران این فروشگاه‌های زنجیره ای تولید و فروش مدرک صحبت کرد.

به گفته رحمانی از سوی دیگر منطق رانتی بورسیه در دانشگاه‌های کشور نیز تعداد انبوهی شِبهِ استاد را یک شَبه تولید کرده و در دانشگاه‌های دولتی نشانده که در نتیجه آخرین خاکریز‌های دانشگاه هم توسط اسب تروای بورسیه فتح شد و دانشگاه به وضعیت فروپاشیده امروز دچار شد.

جبار رحمانی در ادامه تاکید کرد: متولیان نهاد دانشگاه کسانی شدند که سرمایه فرهنگی و نمادین و سرمایه علمی لازم را نداشتند و فقط و فقط سرمایه رانتی لازم و کافی را داشتند.

این انسان‌شناس درباره فرایند این اتفاق اظهار کرد: ردپای این فرآیند را می‌توان در چهار دهه اخیر دنبال کرد: فرایند تقلیل دانشگاه به آموزش صوری مهارت‌ها و دانش سطحی، نوعی فرهنگ‌زدایی از دانشگاه که در غالب مدعای تبدیل دانشگاه به دستگاه تولید متخصص متعهد انجام شد.

این استاد معتقد است که درنتیجه دانشگاه هر روز بیشتر از دیروز به جسمی بی‌جان و بدنی بی‌روح تبدیل شد. روح اخلاقی انشگاه در فرمالیسم سطحی فرهنگی حاکم بر متولیان آن خشکید و نهال علم هم در شوره زار رانتی شدن دانشگاه و تبدیلش به فروشگاه زنجیره ای مدرک، خشکید، تک گل‌های زیبای اخلاق و علم هم ناشی از تلاش‌های فردی و خودساخته بودند، نه محصول عادی نهاد علم در ایران.

ویرانه دانشگاه چطور ساخته شد؟
به گفته دکتر رحمانی این شوره‌زار دانشگاه محصول یک شب نیست که کار یک دولت به تنهایی باشد، دست در دست هم داده تا این ویرانه ساخته شده است.

وی البته به افرادی اشاره کرد که در بدنه نهاد علم و در مقام استاد و مدیر نهاد علم، تمام تلاششان نجات این نهاد از دست آفت‌هایی است که به جانش افتاده‌اند.

این کارشناس ادامه داد: به عبارت دیگر مساله تباهی صفر یا صد نیست، بلکه تباهی نسبی است که امروزه به یک بیماری فراگیر بر پیکره آموزش عالی ایران تبدیل شده است. این وضعیت محصول تعاملی هم‌افزایانه از نیروهای داخلی و مداخله‌های بیرونی در نهاد علم است.

جبار رحمانی هم‌چنین گفت: با این وجود وجدان حقیقت طلب استادان و دانشجویان است که روزنه‌های امید را همچنان باز نگه داشته است.

استادان لایق اندک هستند
به گفته استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی استادان لایق‌اندک هستند و به سختی در این میانه و با از خودگذشتگی کار می‌کنند، تلاش‌های آن‌ها تنها شریان سالم نهاد علم در ایران است.

وی اما در ادامه تاکید کرد که مساله آن است این استادان هر روز بیشتر از دیروز نا امید می‌شوند چون بر سپاهیان فروشگاهی زنجیره‌ای دانشگاه و استادان رانتی هر روز بیشتر می‌شوند و البته دسترسی‌شان هم به رانت‌های قدرت و ثروت بیشتر می‌شود، در نتیجه فضایی مسموم وجود دارد.

جبار رحمانی همچنین با اشاره به دخالت‌های نیروهای بیرون دانشگاه در نهاد علم اظهار کرد: به نظر می‌رسد علی‌رغم این دخالت‌ها متولیان این نهاد هم در فروپاشی حرمتش سهیم هستند.

به گفته این عضو شورای مرکزی موسسه انسان‌شناسی و فرهنگ آن‌ها که لیاقت علمی نداشته‌اند و وارد دانشگاه شده‌اند، قبل از هرکاری حریت اخلاقی و علمی شان را قربانی بدست آوردن جایگاهی کرده‌اند که لایقش نبوده‌اند.

امتدادِ ابتذال در دانشگاه
وی همچنین در ادامه بحث اخلاق در دانشگاه گفت: فردی که به منطقی غیراخلاقی وارد دانشگاه شده نمی‌تواند مظهری برای حیات اخلاقی علم و مدافع آن باشد، او در عمل امتداد ابتذالی است که از دل همان وارد دانشگاه شده است.

به گفته این کارشناس هنجارهای نهاد علم و قواعد مدیریت نهاد علم و دانشگاه در ایران به هر چیزی شبیه باشند اما  به اصول علمی و دانشگاهی مطلوب شبیه نیستند، استانداردهای دانشگاهی را اموری غیرعلمی و هنجارهایی غیر اخلاقی و با منطق رانتی تعیین می‌کنند، دانشکاه ایرانی شبیه بدنی است که نه تنها سلول‌های ایمنی‌اش را از دست داده بلکه ویروس‌های متنوع و خطرناکی به اشکال مختلف واردش شده‌اند.

جبار رحمانی در ادامه اظهار کرد: این پیکر محتضر نیاز به درمانی جدی و اساسی دارد وگرنه بوی تعفنش هر روز از روزنه ای جدید سر بر می‌‌آورد. از ماجرای بورسیه، از ماجرای فروش علم و تولید انبوه کاذب علم و از استادان ارتقا یافته با تولیدات تقلبی.

وی ادامه داد: دانشگاه ایرانی آنقدر فرتوت و محتضر شده حتی نمی‌تواند واکنشی درست به تقلب‌های درونی خودش نشان بدهد چه برسد به دستکاری‌های بیرونی، مساله تقلب‌های علمی وارتقاهای زودرس در سلسله مراتب دانشگاهی و همچنین صدور نامحدود مدارک دانشگاهی بیانگر وضعیت آنومیکی است که خرده فرهنگ دانشگاه دچار آن شده است.

وی همچنین می‌گوید هنوز جامعه دانشگاهی تصمیم جدی برای اتخاذ رویه ای بنیادین برای مواجهه با این فسادهای داخلی نگرفته است.

آینده علمی در دانشگاه‌های ایران؟
دکتر رحمانی درباره آینده دانشگاه در کشور گفت: متخصصان این حوزه چندان خوشبین نیستند. ایده‌های مختلفی مطرح شده است. برخی می‌خواهند تولید علم را در بیرون نهاد دانشگاه جستجو کنند و برخی معتقد به مهاجرت کنشگران علمی از نهادهای دانشگاهی به نهادهای پژوهشی خصوصی صحبت کرده‌اند و برخی هم از فروپاشی و شکست روند جریان علم در ایران.

هر آنچه هست هنوز در میان متخصصان امیدی به نیروهای متعهد و متخصص دانشگاهی و دانشجویی وجود دارد. شاید بتوان در لابلای این چرخه فروپاشی و انحطاط راهی به رهایی یافت.

این انسان‌شناس همچنین درباره مساله بین‌المللی‌شدن گفت: فارغ از همه ابعاد مثبت آن برای تولید علمی در ایران، راهی است برای درمان این وضع نابسامان درونی در دانشگاه ایرانی.

به گفته رحمانی حضور در عرصه‌های بین المللی و حضور آن‌ها در ایران دیگر فرصتی برای رانت‌های علمی و ابتذال‌های علمی باقی نخواهد گذاشت یا حداقل این فرصت‌ها را ‌اندک خواهند کرد.

جبار رحمانی همچنین با اشاره به گذشته علم در ایران گفت: روزی در ایران زمین، در حدود قرن پنجم هجری، اگر استادی نقلی به غلط می‌‌کرد یا حتی حدیثی را نادرست استناد می‌داد، تمام اعتبار عمر علمی خودش را از دست می‌‌داد، ولی امروزه در همین دانشگاه مادر کشورمان، تقلب علمی فاحش می‌کنند و نه تنها اعتباری از دست نمی‌دهند، بلکه ارتقا هم می‌‌گیرند.

به همین دلیل به اعتقاد این انسان‌شناس می‌‌توان از نوعی بحران اخلاق در آکادمی ایران صحبت کرد، ریشه بحران علمی نیز دقیقا در همین بحران اخلاقی است.

وی همچنین گفت: مساله بودن یا نبودن محقق توانا نیست، بلکه فضایی است که در نهاد آموزش عالی ایران ایجاد رانت و فساد می‌‌‌کند و کنشگران علمی به بیماری فساد دچار می‌‌شوند.

جبار رحمانی در انتها نتیجه گرفت که به همین دلیل در آینده بیش از آنکه به دنبال احیای تولید علمی باشیم (البته نه به شیوه مبتذل مقالات سفارشی و خریداری شده)، باید به دنبال احیای اخلاق علمی و اخلاق دانش باشیم. اگر بحران اخلاقی نهاد علم رفع شود، قطعا بحران دانشگاه راحت تر حل خواهند شد.

هشدار نسبت به شیوع مالاریا و سالک در ایران در اثر تغییر اقلیم


هشدار نسبت به شیوع مالاریا و سالک در ایران در اثر تغییر اقلیم

هشدار نسبت به شیوع مالاریا و سالک در ایران در اثر تغییر اقلیم


پایگاه خبری تحلیلی آب ایران: کارشناس مرکز هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست، آسیب‌های تغییر اقلیم در ایران را تشریح کرد و گفت: طبق پیش‌بینی‌های صورت‌گرفته، در سال‌های آینده بیماری‌های مالاریا و سالک در اکثر نقاط ایران در اثر تغییر اقلیم شایع خواهد شد.

ماندانا مقصودی در کارگاه آموزشی تغییر اقلیم با اشاره به اینکه گرمایش جهانی از اثرات تغییر اقلیم است، گفت: این به این معناست که به خاطر تمرکز «CO2»، دمای متوسط کره‌زمین در حال افزایش است. طبق برآوردها تا سال 2100، دمای کره‌زمین حداقل به میزان پنج درجه افزایش خواهد یافت و اگر سناریوهایی برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای تعریف کنیم، تا سال 2100 حدود سه درجه افزایش دما خواهیم داشت؛ بنابراین افزایش دما یک موضوع حتمی است اما با اجرای برنامه‌ها می‌توان آن را تا حدی کنترل کرد.

این کارشناس سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه خشکسالی، افزایش سطح دریا، بالا‌رفتن شوری آب دریا و مشکلات اقتصادی از دیگر عوارض ناشی از تغییر اقلیم است، گفت: اگر طبق روند کنونی افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای را داشته باشیم، دمای متوسط جهان تا سال 2100، پنج تا هفت درجه و دمای قطب تا 9 درجه افزایش پیدا می‌کند. او با اشاره به تأثیرات تغییر اقلیم در ایران اظهار کرد: طی بررسی اثرات تغییر اقلیم بر سامانه بارشی و دمای کشور، می‌توانیم بگوییم که در سال 2020، 1,5درجه، سال 2035 حدود دو درجه و 2050 تا حدود 2,5 درجه افزایش دما خواهیم داشت؛ همچنین طی برآوردها و مقایسه اطلاعات دو بازه زمانی مربوط به 1976 تا 2005 و بازه زمانی 2010 تا 2039، مشخص شد که در برخی نقاط کشور ازجمله جنوب‌شرقی، مرکزی و شرق کاهش بارش خواهیم داشت.

مقصودی گفت: تغییر اقلیم باعث می‌شود که میزان بارش‌های کمتر از 10 میلی‌متر افزایش پیدا کند. این بارش‌ها منجر به این می‌شود که میزان آب‌های زیرزمینی کاهش داشته باشد. بالا‌آمدن سطح آب دریاها، کوچک‌شدن سواحل، زیرآب‌رفتن تجهیزات ساحلی و مناطق گردشگری، آسیب دیدن مزارع به علت شور‌شدن خاک، نفوذ آب شور در آب‌های شیرین، ساحلی و رودخانه‌ای و… از دیگر پیامدهای تغییر اقلیم در ایران است. مقصودی با اشاره به اینکه سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده که افزایش دو تا سه درجه‌ای دما، می‌تواند ابتلا به مالاریا را تا هفت درصد افزایش دهد، گفت: پیش‌بینی می‌شود طی سال‌های 2026 تا 2030 مالاریا در اکثر استان‌های کشور شایع شود. همچنین طبق این پیش‌بینی‌ها، بیماری سالک در همین بازه زمانی در شمال غرب و جنوب غربی ایران شیوع بیشتری خواهد داشت.

منبع: ایسنا

اگر غفلت ادامه یابد بحران آب ایران را خواهد بلعید!

مصطفی نجفی
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۱۱ 08 October 2016 (در سایت تابناک)
پیش از شروع چرایی جدی بودن بحران آب در ایران، باید پرسید آیا مردم و مسئولان ما آگاهی یا درک لازمی از بحران آب در ایران دارند یا خیر؟ بدون شک بسیاری از مردم  به غیر از مردمی که با این مسئله درگیر شده اند(آنهم در سطح بسیار محدود) از بلایی که قرار است بر سرشان بیاید و یا بلایی که سرشان آمده، اطلاع چندانی ندارند. اما در سطح دولتمردان و حاکمان چطور؟ این ها نیز دو دسته هستند. دسته ای از مسئولین و به ویژه نمایندگان مجلس که اصلا درکی از بحران آب در کشور ندارند و تصور می کنند که در کشور ما بحرانی به نام بحران آب وجود ندارد. دسته ای دیگر از مسئولین که اطلاعات کافی و یا اولیه در مورد این بحران و تبعات آن دارند نیز بنابه دلایل مختلف اراده ای برای مقابله با این بحران ندارند.

یکی از این دلایل این است که بسیاری از مسئولان ما نگاه بلندمدت در برنامه‌ریزی‌هایشان ندارند. نداشتن چنین نگاهی واقعا یک معضل است؛زیرا باعث می‌شود برنامه‌ریزی‌ها برای خوشامد امروزمان باشد و نه برای فردای خود و فرزندانمان. مردم هم معمولا برای کسی یا چیزی ابراز احساسات می‌کنند یا به طرفداری از آن می‌پردازند که به وضع فعلی‌شان مرتبط شود.

مردم ما باید بدانند که یکی از  بزرگ‌ترین مسائل امروز ما آب است. مسئله٣٠سال آینده‌مان هم بر سر آب است اما  شوربختانه هنوز هیچ سیاستی در زمینه آب نداریم.

در طول 12 سال، دولتمردان و مجموعه حاکمیت چندین مرتبه پای میز مذاکرات هسته ای نشستند و شاید یکی از دستاوردهای حداکثری این مذاکرات که منتج به حصول «برجام» شد، جلوگیری از تحمیل یک جنگ خارجی بر کشور بود. اما آیا مسئولین و دولتمردان اراده ای برای جلوگیری از وقوع یک جنگ داخلی را دارند؟ از سوی دیگر مردم اراده ای برای جلوگیری از تحمیل خشونت بر خودشان را دارند؟

سوریه را ببینید... بیش از 300 هزار کشته و 6 میلیون آواره و زیرساخت های اقتصادی نابود شده و جامعه تکه تکه شده... آیا می دانید بحران سوریه از کجا و از کدام نواحی و بر سر چه چیزی شروع شد؟ بحران سوریه اگرچه ریشه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی زیادی دارد اما جرقه نهایی شروع بحران بر سر آب بود... جایی که عده ای در شهر «درعا» به خاطر کمبود آب و خشکسالی و از بین رفتن کشاورزی و زراعتشان اعتراض کردند و بحرانی شروع شد که یکی از ویرانگرترین و پیچیده ترین بحران های بعد از جنگ دوم جهانی است. بحرانی که همچنان ادامه دارد و هیچ دورنمای مشخصی برای حل آن وجود ندارد.

شاید درگیری چند ماه پیش بلداجی در استان چهارمحال بختیاری را یادمان باشد. درگیری هایی که منجر به زد‌ و خورد میان مردم و نیروهای انتظامی و امنیتی شد و چند قربانی بر جای گذاشت؟ آیا این نزاعی نبود که مسئولین را به فکر وادارد؟

 ﺍﻣﺮﻭﺯ « ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺟﻨﮓ » ﺩﺭ« ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺏ » ﺍﺳﺖ.دشمنی ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ انرژی ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﯾﻤﻦ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﺪﺕ ﻧﯿﺴﺖ، ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﺁﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎً « ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻣﻠﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ » ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. بدون شک اگر دشمنان ایران هوشیار باشند(که امیدوارم نباشند) و بر روی تشدید اختلافات آبی در ایران برنامه ریزی کنند، نه تنها امنیت ملی بلکه تمامیت ارضی کشور با خطر جدی مواجه خواهد شد. اگرچه باید گفت تشدید اختلافات آبی به صورت خواسته و یا ناخواسته توسط مقامات خودمان در حال اجرا شدن است و نیازی به برنامه ریزی دشمنان ندارد.

 ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺎﺿﺮ  جنگ آب ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺭﺥ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ اگر این شرایط به همین صورت تداوم یابد، ﺗﺎ ده سال ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺷﺎﻫﺪ ﺟﻨﮓ ﻓﺮﺍﮔﯿﺮ ﺁﺏ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺷﻬﺮﻫﺎ ﻭ ﺑﯿﻦ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﺁﻥ ﺧﻄﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ و تمامیت ارضی ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ ﻭ بسیاری از ﺳﯿﺎﺳﺘﻤﺪﺍﺭﺍﻥ و حتی نخبگان فکری و دانشگاهی ﭼﺸﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻧﺪ و یا نسبت بدان بی تفاوت هستند.

دولتمردان و مردم اگر تصور می کنند با دعا و راز و نیاز مشکلات و کمبودهای آبی کشور حل می شود، باید منتظر باشند تا مادر طبیعت تمامشان را نابود کند. ما در حال بازی با آتش هستیم. آتشی به نام آب!!! در کشور ما هم اکنون بر سر این که چه کسی اصلاح طلب یا اصول گرا است، چه کسی برای انتخابات ثبت نام می کند و چه کسی تایید صلاحیت یا رد صلاحیت می شود بحث و جدل وجود دارد اما کسی در مورد این مسئله فکر نمی کند که  مادر طبیعت بی‌کار ننشسته است. به قول توماس فریدمن، ستون نویس روزنامه نیویورک تایمز، «طبیعت» اهل سیاست نیست. فقط قوانین فیزیک، زیست و شیمی را می‌داند و اگر این مردم مسیرشان را اصلاح نکنند، تمام‌شان را نابود می‌کند.

تنها «گرا»ی ناجی مردم و مسئولین ما در شرایط کنونی و در آینده نزدیک  «محیط‌زیست‌گرایی» است و اگر مردم و مسئولین در همکاری در مدیریت و حفظ منابع آبی  اهتمام مشترکی نداشته باشند بحران آب به انتظار مرگ تمام آن‌ها خواهد نشست.