واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

از مصطفی پیتْ استیل تا کودکان زلزله

از مصطفی پیتْ استیل تا کودکان زلزله

 محسن رنانی

مقدمه اول:

این روزها بهانه برای نوشتن زیاد است. تا دلت بخواهد اعتصاب و اعتراض، تعرض، منازعه و خبر هست که یکی را انتخاب کنی و درباره‌اش بنویسی. دیروز دوستی پیام داد که: «مدتی است کم کار شده‌ای، نمی‌خواهی چیزی درباره حوادث این‌ روزها بویژه واقعه مدرسه غرب تهران بنویسی؟ دستکم چیزی درباره مشکلات اقتصادی کشور پس از لغو برجام بنویس». پاسخی که برای او نوشتم را این‌جا می‌آورم:

خوشبختانه درباره موضوعاتی که تو گفتی، همه دارند می نویسند و پیگیری می‌کنند. همه‌ی رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی پر است از خبر و تحلیل درباره مدرسه غرب تهران؛ معلمان و رانندگان و کارگران و سپرده‌گذاران هم که اخبارشان جهانی شده است. درباره‌ی مشکلات و بحران‌های اقتصادی نیز، که حوزه تخصصی‌ من است، وظیفه‌ام را انجام داده‌ام و به‌طور خاص در این چند ماه اخیر آنچه را می‌دانسته‌‌ام و گمان می‌کرده‌ام باید گفت، هم کتبی و هم حضوری خدمت مسئولان مربوطه عرض کرده‌ام. انتشار عمومی تحلیل‌های اقتصادی خودم را هم در این شرایط صلاح نمی‌دانم چون در این محیط پر از آشفتگی و بی‌ثباتی، هر تحلیلِ تازه، بر آشفتگی و نگرانی می‌افزاید.

ریشه‌ی مشکلات و بحران‌های اقتصادی تقریباً روشن است و درباره راه حل‌های اصلی آن‌ها نیز تقریباً بین اقتصاددانان توافق کلی وجود دارد و بیشتر این راه‌حل‌ها نیز به مقامات کشور ارایه شده است. اما نکته این‌جاست که مسائل و بحران‌های جاری چنان پیچیده شده است که حل آن‌ها بدون تفاهم و همکاری جدی و همدلانه بین دولت و سایر اجزای نظام سیاسی امکان‌پذیر نیست. بنابراین الان مساله ما برای حل‌وفصل مشکلات و بحران‌های کشور، فقدان تحلیل یا فقدان نظریه یا فقدان راهکار سیاستی نیست؛ بلکه مشکلی اصلی ما «جسارت مدیریتی» است که مسئولان دولتی ندارند و «اراده سیاسی»‌ است که مقامات حکومتی ندارند و «توان گفت‌وگوی صادقانه برای تفاهم»‌ است که هر دو دسته ندارند.

و نکته آخر این‌که: مأموریت یک روشنفکر اجتماعی این نیست که درباره هرچه در جامعه می‌گذرد اظهار نظر کند. او فقط باید درباره‌ی مسائلی بنویسد و بگوید و زنهار بدهد که دیگران نمی‌بینند، یا می‌بینند اما به عللی نمی‌توانند درباره‌اش بگویند و نگفتنش هم، موجب خسارت و آسیب برای همه یا بخشی از جامعه باشد.

 

مقدمه دوم:

مصطفی مرد خوش سیمایی بود و بسیار خوش اخلاق. موهای طلایی‌اش که بر چهره شفافش می ریخت، نمی‌توانستی مسحورش نشوی. من ۱۶ ساله بودم و او تقریبا ۲۵ سال داشت. محجوب، باسواد و با ایمانی قوی؛ حرف که می‌زد احساس می‌کردی فیلسوفی خداپرست دارد برای تو سخن می‌گوید. یک‌جورهایی دلت می‌خواست با تو خویشاوند باشد، حیفت می‌آمد که این آدمی که خُلقاً و خَلقاً نمونه‌هایش اندک است مال تو نباشد.

ما شب‌ها در یک سنگر می‌خوابیدیم و مصطفی تا دیر وقت برای‌مان از هستی، عشق، مثنوی،‌ نهج البلاغه و تاریخ اسلام سخن می‌گفت؛ و این‌ها همه در پاییز ۱۳۶۱، منطقه عین‌خوش، لشکر امام حسین، و پیش از عملیات محرم بود. اما یک رفتار مصطفی مرا آزار می داد. او که در مدت کوتاهی برای من به الهه زیبایی، معرفت و ایمان تبدیل شده بود، گاهی رفتاری داشت که برایم عجیب بود،‌ مرا سردرگم کرده بود. وقتی صدای سوت گلوله توپ می‌آمد که از فراز سر ما عبور می‌کرد یا وقتی در فاصله‌ای دورتر از ما گلوله تانک یا خمپاره‌ای به زمین می‌خورد و منفجر می‌شد، در حالی که ما احساس خطری نداشتیم و ایستاده بودیم و می‌خندیدیم، مصطفی خود را به گودالی پرتاب می‌کرد یا روی زمین درازکش می‌کرد و دست‌هایش را دور سرش حلقه می‌زد. بعد که خطر رفع می‌شد و بلند می‌شد، صورتش ارغوانی شده بود،‌ سپس عرقی سنگین بر بدنش می‌نشست و آنگاه به گوشه‌ای می‌خزید تا لرزش بدنش را دیگران نبینند. گاهی حتی با افتادن یک بشکه از داخل کامیون بر روی زمین، وحشت می‌کرد و نیم خیز می‌شد. برخی شب‌ها با فریاد از خواب می‌پرید و خودش را به بیرون از سنگر پرتاب می‌کرد.

من یادگرفته بودم که در این مواقع از او دور شوم، خودم را به ندیدن بزنم و به حال خودش رهایش کنم تا آرام شود. پیش خود می‌گفتم: مصطفی که مرد با ایمانی است و سابقه زیادی هم در جبهه داشته است، پس چرا اینقدر از انفجار می‌ترسد؟ راستش کسر شأن مصطفی می‌دانستم که مردی با آن عظمت، چنین رفتاری داشته باشد. وقتی به یکی از مسئولان بالاترمان موضوع را گفتم، گفت «فیلسوفه را می‌گویی؟ ولش کن، طرف موجیه. اون رفیقمون که روانشناسی خونده، می‌گه مصطفی پیت استیله». عملیات محرم تمام شد و مصطفی به مرخصی رفت و من نیز به اصفهان بازگشتم تا از درس و مدرسه عقب نمانم. و معمای «مصطفی پیتْ استیل» تمام این سی و پنج سال با من بود تا در جریان زلزله اخیر کرمانشاه این معما حل شد. دلم برای دیدن مصطفی لک زده است.

 

مقدمه سوم:

دیشب خاطره‌ای را از یک بانوی کهنسال ایرانی‌ یهودی خواندم که در کودکی در زمان جنگ جهانی دوم هنگام فرار با خانوده‌اش از فرانسه به سوی ایران، در قطار، گرفتار ایست بازرسی ماموران نازی و برخورد خشن و ترسناک آن‌ها می‌شوند. شوک روحی ناشی از این واقعه‌ی ظاهراً کوچک و گذرا، چنان بر ذهن و روان این کودک حک شده بود که می‌گفت هنوز پس از هفتادوپنج سال شب‌ها کابوس‌هایی می‌بیند که در جایی ناشناخته و در جنگلی تنها گم شده است. پیرزن گفته بود «‌از آن زمان تاکنون نتوانسته‌ام درست بخوابم».
این را که خواندم دیگر خوابم نبرد تا مطلبی را که سه ماه است درباره کودکان زلزله زده کرمانشاهی نوشته‌ام و نیمه کاره رها کرده‌ام، نهایی و منتشر کنم. درواقع آنچه می‌خواهم در این یادداشت به آن بپردازم، از آن مواردی است که هیچ کس نمی‌بیند و اگر برخی ببینند به راحتی از آن عبور می کنند؛ چون ظاهر آن، چنان کوچک است که اصلاً جایی برای مطرح کردن در سطح ملی ندارد. اما به گمان من، باطن آن چنان بزرگ است که اگر به آن نپردازیم به معنی آن است آینده نسلی را ضایع کرده‌ایم. و مگر نفرموده است که هر کس یک تن را بکشد گویی همه انسان‌ها را کشته است؟

 

برای کودکان زلزله

در آذر ماه ۱۳۹۶ خانم نرگس کلباسی از روستاهای سرپل ذهاب تماس گرفت و گفت اینجا پس لرزه‌هایی که می‌آید برخی بزرگسالان و بیشتر کودکان را بی قرار می کند. باوجود سرما، برخی از مردم از نگرانی شب‌ها حاضر نیستند در بخش‌های سالم خانه‌های شان بمانند و کودکان حتی از خوابیدن در کانکس هم وحشت دارند. می‌گفت بی‌قراری و شب اداری کودکان زیاد است. او درخواست داشت تا تعدادی روانشناس را برای مشاوره دادن به خانواده‌ها به منطقه بفرستیم. با بنیاد توانمندسازی توسعه محور خانواده (توتم خانواده) و گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان، صحبت کردم و قرار شد با همکاری این دو نهاد، گروهی از دانش‌آموختگان روانشناسی، طی چند روز آموزش ببینند و برای اعزام به منطقه، آماده شوند. در جلسات هماهنگی برای اعزام این گروه از مشاوران بود که با اصطلاح PTSD آشنا شدم که سَرواژه‌‌ای است برای Post Traumatic Stress Disorder و ترجمه آن «اختلال استرسی پس از حادثه» است. استادان روانشناسی گفتند علایمی که خانم کلباسی گفته است، نشانه‌هایی از شیوع سندروم PTSD است که در بزرگسالان به تدریج رفع می‌شود اما اگر در کودکان زیر هفت سال ظرف چندماه اول پس از حادثه درمان نشود تا آخر عمر با آن‌ها می‌ماند و چنین فردی تا پایان عمر با اختلالات رفتاری و روانی درگیر خواهد بود و دیگر یک انسان طبیعی نخواهد بود و زندگی‌اش همواره پرتنش و از نظر روانی بی‌ثبات خواهد بود.

داستان از این قرار است که وقتی کسی در معرض یک ترس شدید غیرقابل تحمل قرار می‌گیرد، مثلاً در شرایط تهدید کننده نزدیک به مرگ قرار می‌گیرد (مانند قرار گرفتن در معرض انفجار، سقوط، حمله توسط حیوان وحشی و...) یا شاهد یک رویداد وحشتناک و دلهره‌آور است (مثل مشاهده تصادف دلخراش، شکنجه، تجاوز، قتل و ...) یا با یک ضربه روحی عظیم روبه‌رو می‌شود (مثل مصیبت‌ از دست دادن نزدیکان، سوء استفاده جنسی و ...) دچار چنان شوک روانی و فشار روحی می‌شود که باعث بروز یک اختلال روانی ماندگار در فرد می‌شود. به این اختلال روانی، سندروم PTSD می‌گویند. کودکان بسیار بیش بزرگسالان و زنان بیش از مردان گرفتار این ضایعه می‌شوند. بیشتر گرفتاران PTSD را سربازان حاضر در جنگ، قربانیان حوادث طبیعی، گرفتار شدگان در جنگ و شکنجه، آوارگان و پناهندگان، و نیز بازماندگان از مصیبت‌ها و تصادفات، تشکیل می‌دهند.

ترس مداوم از تکرار حادثه، و مرور مداوم و غیرقابل کنترل آن حادثه در ذهن، و یادآوری ناخواسته انواع افکار و احساسات مربوط به آن حادثه، اضطراب، روان‌پریشی، توهم شنیدن صدا، دیدن کابوس، کرختی، بی‌عاطفگی، افسردگی، اختلال حافظه، اختلال خواب، شب ادراری در کودکان، افکار خودکشی،‌ تغییرات شخصیتی و کاهش اعتماد به نفس در زندگی روزمره که نهایتاً منجر به انزواطلبی می‌شود از ویژگی‌ها و نشانه‌های گرفتاران PTSD‌ است. چنین می‌شود که وقتی باد درِ اتاق را به هم می‌زند، خودروی ترمز می‌کشد، بادکنکی می‌ترکد یا شیشه‌ای می‌شکند، احساس آن حادثه سهمناک در فرد زنده می‌شود و تعادل روانی او را به هم می‌ریزد. گاهی چنین افرادی به علت درگیری مداوم احساسی با حادثه‌ای که دیده‌اند، همواره آماده‌اند تا با یک محرک ساده، خشمی انفجاری از خود بروز دهند. گاهی نیز این ضایعه روانی چنان پیشرفت می‌کند که علائمی شبیه بیماری صرع بروز پیدا می‌کند و فرد برای همه عمر گرفتار حمله‌های عصبی می‌شود.

البته همه افرادی که حادثه‌ای دلخراش یا وحشتناک می‌بینند، تا مدتی واکنش‌‌های عصبی و روانی نظیر گریه، غمناکی، بی‌حسی، خشم،‌ نگرانی و در خود فرورفتن را نشان می‌دهند. این واکنش‌ها طبیعی است. اما پس از یک ماه باید فروکش کند. اگر نکرد می‌تواند به معنی آغاز PTSD در فرد باشد. بنابراین کسانی که نزدیکانشان دچار حوادث و مصیبت‌های سخت شده اند باید مراقب علایم رفتاری و روانی آنها باشند. معمولاً نشانه‌های اولیه PTSD در فاصله یک تا شش ماه پس از حادثه، آشکار می‌شود که اگر درمان نشود می‌تواند تشدید و ماندگار شود. درمان PTSD‌ نیز هم دارویی است و هم شناختی و رفتاری. اما در هر صورت نیاز به مشاوره با روان‌درمان‌های حرفه‌ای دارد.

در روزهای جنگ زیاد می‌شنیدیم که فلان رزمنده در جنگ دچار موج گرفتگی شده است. تا همین چند ماه پیش گمان می‌کردم موج گرفتگی در جنگ (موجی شدن) یعنی این که موج انفجار باعث شده است که رشته‌های عصبی درون بدن یا سلول‌های مغزی فرد آسیب ببیند. در همین نشست‌ها با روانشناسان بود که دریافتم یاران رزمنده‌ای که می‌گفتیم موجی شده اند، گرفتار همین ضایعه PTSD بوده‌اند. این ضایعه الزاماً ناشی از قرار گرفتن در شرایط انفجار نبوده است، بلکه دیدن بدن پاره پاره دوستان و مشاهده حجم عظیم کشتگان و وحشت‌ شب‌های بمباران نیز می‌توانسته است باعث گرفتاری به PTSD یا همان موجی شدن، شده باشد. و اکنون بعد از ۳۵ سال تازه فهمیدم چرا به آن موجود رویایی «مصطفی پیت استیل» می‌گفتند و چه مظلوم بود آدمی که با آن ابهت، گرفتار این ضایعه بود و دیگران هم از سر جهل، آن رفتار را با خنده و تمسخر پاسخ می‌دادند!

خوشبختانه نکته مهم این است که PTSD‌ در کودکان هم راحت‌تر وسریع‌تر قابل تشخیص است و هم ساده‌تر و بدون نیاز به روش‌های دارویی، و صرفاً با روش‌های شناختی و رفتاری قابل درمان است. در این زمینه نیز پروتکل‌های استاندارد جهانی وجود دارد؛ البته به شرطی که به موقع تشخیص داده و برای درمان اقدام شود.

برای کودکان اگر دوره طلایی درمان (شش ماه اول پس از بروز ضایعه) بگذرد، این ضایعه ماندگار می‌شود. گرچه همواره قابل درمان است اما هر چه دیرتر شود، درمان سخت‌تر می‌شود و در صورت عدم درمان نیز عوارض آن تا پایان عمر با فرد می‌ماند. و البته درمان کامل ممکن است تا یکسال هم طول بکشد. یعنی درمانگر هر کودک باید پس از اقدامات درمانی اولیه، تا یکسال او را رصد کند و به او سر بزند و با او ارتباط داشته باشد تا درمان تکمیل شود.

تیم مشاوران ما در دی ماه به سرپل‌ذهاب رفت و کلیه کودکان زیر هفت سال مستقر در روستاهای تحت مدیریت خانم کلباسی را با آخرین تست‌ها و معیارهای معرفی شده جهانی، معاینه و غربالگری کرد. معلوم شد از ۸۰ کودک زیر هفت سال، ۲۱ مورد، یعنی بیش از ۲۵ درصد از کودکان، گرفتار PTSD‌ هستند. درمان بلافاصله شروع شد و از آن زمان به بعد این تیم هر ماه یک هفته به منطقه می‌رود تا مراحل تکمیلی درمان را دنبال کند. در آخرین سفر این تیم معلوم شد ۱۶ نفر از کودکان تا مرز بهبودی کامل پیش رفته‌اند.

من وقتی متوجه شدم که سندروم PTSD تا چه حد در میان کودکان زلزله زده شایع است، اطلاعات جمعیتی پنج شهرستان زلزله‌زده کرمانشاه (اسلام‌آباد غرب، سرپل‌ذهاب،‌ قصرشیرین، ثلاث باباجانی، دالاهو) را بر اساس نتایج سرشماری ۱۳۹۵ بررسی کردم و بر اساس آن، جمعیت کودکان زیر هفت سال این پنج شهرستان را برای سال ۱۳۹۶ برآورد کردم. معلوم شد در زمان زلزله بین ۴۲ تا ۴۵ هزار کودک زیر هفت سال در این مناطق بوده‌اند. اگر فرض کنیم سهم کودکان گرفتار PTSD در کل این مناطق شبیه روستاهایی باشد که تیم روانشناسان دانشگاه اصفهان بررسی کردند (۲۵ درصد)، می‌توان نتیجه گرفت احتمالا بیش از ده هزار نفر از کودکان زیر هفت سال این مناطق، گرفتار سندورم PTSD شده‌اند. در همان زمان با تعدادی از مشاورانی که به سایر مناطق زلزله زده رفته‌ بودند هم تماس گرفتم و در مورد شیوع این سندروم پرسیدم. همه تایید می‌کردند که PTSD‌ در بین کودکان به طور جدی شایع است.

اما چه کردیم؟ روانشناسان ما با انجمن‌های روانشناسی کرمانشاه و کشور تماس گرفتند. معلوم شد آن‌ها البته خدمات مشاوره‌ای عمومی در منطقه ارائه می‌دهند اما نیروی کافی و بودجه لازم برای ورود به مساله بزرگی مثل درمان کودکان مبتلا به PTSD را ندارند. با دوستی که از مقامات استانداری است تماس گرفتم؛ کلاً موضوع برایش تازگی داشت. گفتم لطفاً اطلاعات جمعیتی کودکان زلزله زده و اقدامات انجام شده در مورد PTSD را از بهزیستی استان بگیرید. بعد از چند روز گفت می‌گویند اطلاعات محرمانه است و خودش حدس می‌زد هیچ کاری انجام نشده است.

اکنون زمان به سرعت در حال گذر است و ورود به مساله کودکان مبتلا به PTSD تقریبا دارد دیر می‌شود. نگذاریم بلایی که بر سر کودکان بازمانده از زلزله بم آمد، بر سر کودکان زلزله کرمانشاه بیاید. در جایی خوانده بودم که در جهان سوم وقتی حادثه‌ای رخ می‌دهد حکومت و مردم بسیج می‌شوند و ویرانه‌های فیزیکی حادثه را ترمیم می‌کنند، اما هیچ کس توجهی به بازسازی روانی مردم آسیب‌دیده نمی‌کند. گویی بازسازی خانه‌های گل از خانه‌های دل واجب تر است. آخر در کشوری که همه چیز گرد تبلیغات و نمایش می‌چرخد، ساختن خانه‌‌های سیمانی به سرعت به چشم می‌آید اما آبادی خانه‌های دل به چشم نمی‌آید. بگذریم.

اکنون چه باید کرد؟ در روز اول ماه رمضان، دیداری با‌ استاندار محترم کرمانشاه داشتم و اهمیت مساله را برای ایشان باز کردم. قول داد که پی‌گیری کند، ولی چشمم آب نمی‌خورد. می‌دانم که بزرگسالان آنقدر مساله اطراف ایشان ریخته اند که نوبت به کودکان نمی‌رسد. به گمانم در این مورد عزمی ملی لازم است. ننگ است که ما هزاران دانش‌آموخته بیکار روانشناسی، مشاوره و علوم تربیتی در کشور داشته باشیم و کودکان زلزله، بی‌یاور بمانند. درخواستم از وزیر محترم «تعاون، کار و رفاه اجتماعی» این است که در کنار همه دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی که می‌دانم امروز اطراف ایشان گرفته است، دستور فوری و ویژه‌ای به سازمان بهزیستی کشور بدهند که ترتیباتی اتخاذ شود که با همکاری استانداری کرمانشاه، انجمن روانشناسی کشور، دانشگاه رازی و تمام دانشگاههای کشور که دارای رشته‌های مشاوره و روانشناسی هستند، اقدامات سازمان یافته و مستمری برای شناسایی و درمان ‌ده هزار کودک در معرض PTSD در مناطق زلزله‌زده کرمانشاه شروع شود. پیش از آن که بیش از این دیر شود.

و البته تمام خانواده‌های درگیر زلزله که کودک زیر ده سال دارند، خودشان دست به کار شوند و از سازمان بهزیستی، گروه روانشناسی دانشگاه رازی و انجمن روانشناسی استان کرمانشاه خدمات مورد نیاز برای تشخیص و درمان کودکانشان را مطالبه کنند. به گمانم پس از آن‌که استان برای امدادرسانی و اسکان موقت زلزله زدگان همه امکانات خود را بسیج کرد، اکنون نوبت آن است که یک بار دیگر همگی دستگاههای مربوطه بسیج شوند تا کودکان زلزله را از تخریب‌های روانی حاصل از زلزله رهایی بخشند که این مهم تر از ساخت خانه برای آنهاست.

ما خوشحالیم که امروز به درستی مسئولان آموزش و پرورش دوره‌های مشاوره و درمان برای بچه های آسیب دیده مدرسه غرب تهران گذشته اند (آن بچه ها نیز شدیداً در معرض گرفتاری به PTSD هستند) اما آموزش و پرورش اگر نگاه بلندمدتی داشته باشد باید بداند که بزودی کودکان زلزله به مدرسه خواهند آمد و اگر امروز مشکلات روحی وروانی ناشی از زلزله در آنها درمان نشود،‌ فردا آموزش‌وپرورش در تمام مدارس با مشکلات رفتاری روبه‌رو خواهد بود. بنابراین چرا در همین تابستان پیش رو، تمام مدارس مناطق زلزله‌زده به مرکزی برای شناسایی و درمان کودکان گرفتار PTSD‌ تبدیل نشود؟ امیدوارم چنین توانمندی‌ای در مدیران کشور و منطقه وجود داشته باشد.

و اکنون به خوبی می‌فهمیم که آن بانوی سالخورده یهودی که هفتادوپنج سال است کابوس می‌بیند و خواب درستی نرفته است به چه علت بوده است. آیا چنین سرنوشتی در انتظار کودکان زلزله است؟

از همه شماهایی که اکنون مطالعه این یادداشت را به پایان می‌برید درخواست می‌کنم که اگر کسی از خانواده‌های زلزله کرمانشاه را می‌شناسید، حتماً این یادداشت را به دست او برسانید تا اگر کودک دارد، پیش از آن که دیر شود برای اقدامات تشخیصی و احتمالاً درمان او اقدام کند.

محسن رنانی 

۱۱ خرداد ۱۳۹۷


اخبار منفی چه اثری بر سلامت جسمی و روانی دارد؟ و چاره آن چیست؟

پژوهش‌هایی که طی سال‌های اخیر صورت گرفته است نشان می‌دهد محتوای فیلم‌ها، سریال‌ها، اخبار، مشکلات کاری و خانوادگی، مشکلات اجتماعی و ... اثر مهمی بر سلامت روان افراد جامعه دارد و تمام جنبه‌های فکری، جسمی و رفتاری فرد را در بر می‌گیرد.

یک روانشناس نسبت به اثر اخبار منفی بر سلامت جسمی، فکری و رفتاری افراد جامعه هشدار داد.

گوهر یسنا انزانی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه این روزها تعداد زیادی اخبار منفی و ناگوار از رسانه‌ها و به ویژه شبکه‌های اجتماعی پخش می‌شود و عمدتا بر جنبه‌های منفی متمرکز هستند گفت: پژوهش‌هایی که طی سال‌های اخیر صورت گرفته است نشان می‌دهد محتوای فیلم‌ها، سریال‌ها، اخبار، مشکلات کاری و خانوادگی، مشکلات اجتماعی و ... اثر مهمی بر سلامت روان افراد جامعه دارد و تمام جنبه‌های فکری، جسمی و رفتاری فرد را در بر می‌گیرد.

وی با اشاره به اینکه این اخبار گاهی تحت تاثیر شایعه پردازی قرار می‌گیرند اظهار کرد: چنین اخباری میزان نگرانی، اضطراب، خشونت، ناامیدی، عصبانیت، استرس و بیماری‌های جسمی را در افراد جامعه افزایش می‌دهند و حتی مشاهده می‌شود که سرگرمی، جانشین ارائه اطلاعات دقیق و درست شده و حتی قضاوت دقیق جای خود را به افراط گرایی می‌دهد.

این روانشناس با اشاره به اینکه خبرهای تکان دهنده فارغ از آنکه درست و صادقانه هستند یا توام با شایعه شده‌اند، به سرعت وارد مرز می‌شوند، تصریح کرد: این اخبار تکان دهنده میزان هورمون‌های استرس موجود در خون را افزایش می‌دهند و این اتفاق ترس، ناامنی، مشکلات خواب، کابوس، ناامیدی، افسردگی، اضطراب، مشکلات تمرکز، بدبینی و بسیاری مشکلات فکری، حسی و جسمانی را در افراد و جامعه ایجاد می‌کند.

انزانی با بیان اینکه این روزها بیشتر افراد جامعه در شبکه‌های اجتماعی عضو هستند و اخبار منفی به سرعت بین آنها پخش می‌شود اضافه کرد: این شرایط گاهی اثرات مخرب و جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.

وی در ادامه تصریح کرد: در عمل غیرممکن است که از گسترش اخبار منفی جلوگیری کنیم. چرا که نمی‌توانیم از افراد بخواهیم خبری را منتقل نکنند یا جلوی اتفاقات منفی را بگیرند اما هر یک از ما می‌توانیم به عنوان عضو کوچک یک جامعه بزرگ برای آرامش خودمان و خانواده‌مان گام‌های کوچکی برداریم تا در نهایت جامعه نیز به تدریج به حالت تعادل و امنیت برسد.

این روانشناس با بیان اینکه هر چه خانواده‌های بیشتری بتوانند آرامش خود را حفظ کنند این آرامش به سطح جامعه منتقل شده و بیماری‌های روحی و جسمی کمتری گریبانگیر مردم می‌شود، افزود: اولین و مهمترین گام برای رسیدن به این هدف کنترل فکر، احساس و رفتار خودمان است.

انزانی با بیان اینکه باید تمام انرژی خود را صرف افکارمان کنیم تا با تغییر افکار و مثبت اندیشی بتوانیم به احساس آرامش، رهایی و امیدواری برسیم، اظهار کرد: با تغییر فکر و احساس به تدریج علائم جسمانی و رفتارها نیز به حالت تعادل می‌رسد.

این روانشناس با بیان اینکه گاهی مثبت اندیشی در مراحل ابتدایی بسیار سخت و یا حتی غیرممکن به نظر می‌رسد ادامه داد: اما با تکرار و تمرین می‌توان این مهارت را آموخت. با توجه به اینکه افکار، رفتار، احساسات و علائم جسمانی بر یکدیگر اثر متقابل دارند انجام تمرین‌های ساده می‌تواند به خانواده‌ها کمک کند تا اگر در شرایط بحرانی و خبرهای منفی قرار دارند ایمنی خود را حفظ کنند.

وی با بیان اینکه این تمرین‌ها بسیار ساده هستند اما باید به شکل روزانه انجام شوند تا اثر کافی را بر ذهن بگذارند توضیح داد: به همین دلیل برای نتیجه گرفتن باید در کنار این تمرین‌ها صبر کافی نیز پیشه کرد.

این روانشناس در ادامه با اشاره به برخی از این توصیه‌ها گفت که افراد باید در طی روز رفتارهای متناسبی را انتخاب کنند و به طور متعادل در کانال‌های مثبت‌تر هم عضو شوند. به اخبار غیر موثق توجهی نکنند و خودشان نیز به شایعات دامن نزنند. این مسئله به ویژه در مورد اخبار منفی تصویری که اثر مخرب بیشتری دارد حائز اهمیت است.

وی در ادامه اظهار کرد: افراد باید به شکل روزانه از تمرین‌های شکرگزاری استفاده کنند تا از این طریق بتوانند بر داشته‌هایشان متمرکز شوند، چرا که این تمرین‌ها اضطراب، استرس و افسردگی را به شدت کاهش می‌دهد.

این روانشناس در ادامه به خانواده‌ها توصیه کرد تا هر گاه در مورد خبری دچار حس ترس، غم و احساس خشم شدید شدند به سرعت با فردی ایمن و مطلع صحبت کنند و یا تمام افکار خود را بنویسند سپس این نوشته را دور بیندازند و به اتفاقات مثبت فکر کنند.

انزانی در ادامه اظهار کرد: باید بپذیریم خیلی از مواقع اخبار توسط افراد منفعت طلب و سودجو تحریف شده و به شکل فاجعه آمیزتر و اغراق آمیزتر از آنچه واقعا هست بیان می‌شود. پس باید از منابع مطلع و رسمی اطلاعات کسب کنیم و اطلاعات نادرست را نادیده بگیریم. در دنیا و کشور ما اتفاقات مثبت و خبرهای خوبی نیز به گوش می‌رسد ولی ذهن ما بیشتر بر جنبه‌های منفی متمرکز می‌شود، در این حالت حتی دچار مشکل فاجعه سازی یا بدبینی نیز می‌شویم.

وی با تاکید بر اینکه افراد باید از کسانی که اخبار اتفاق افتاده را به شیوه‌های منفی نیز بیان می‌کنند دوری کرد، گفت: افراد باید تا جایی که می‌توانند از دنبال کردن افکار منفی خودداری کنند چرا که هر چه وارد ذهن می‌شود اثر فراوانی بر سلامت جسمی و روانی ما باقی می‌گذارد و تا سال‌های سال با ما خواهد بود.

این روانشناس در ادامه به خانواده‌ها توصیه کرد تا در مورد اخبار منفی و آزار دهنده با خودشان و افراد نزدیک خانواده و به ویژه فرزندان صحبت نکنند و در ادامه گفت: فرزندان با تکرار اخبار منفی دچار مشکلات عدیده‌ای خواهند شد که حتی ممکن است سال‌های سال آنها را درگیر کند.

وی در ادامه با تاکید بر اینکه خانواده‌ها باید اطلاعات و اخبار تصویری را به شکل گزینشی انتخاب کنند نیز تصریح کرد: این خانواده‌ها باید فعالیت‌های هدفمند و لذت بخشی را برای هر روز خود انتخاب کنند و برخی مواقع در کارهای داوطلبانه و خیریه‌ای نیز مشارکت کنند.

وی در پایان تاکید کرد: به هر حال اخبار بخش جدایی ناپذیر زندگی ما هستند اما این خودمان هستیم که به فکرمان اجازه می‌دهیم به چه چیزهایی دقت کنیم.



تکمیل مطلب از واحد:

به نظر می رسد در جامعه ما (ایران) و دنیای کنونی نمی توان از اخبار و اتفاقات منفی دوری جست و حتی تا اندازه ای واجب است از "بخشی" از آنها که مهم و تأثیرگذار بر سرنوشت ماست، مطلع بود. پس راه چاره چیست؟ راه چاره بدست آوردن توانایی "مدیریت افکار و مدیریت تنش (استرس)" است. این توانایی از بدست آوردن دانشش و تمرین آن رشد می کند. در این مدیریتِ فعال و آگاهانه، باید هم مطالب مهم دنبال بشود و هم حجم دربرابرِ اخبار منفی بودن، آگاهانه کنترل شود تا اندازه فشار بر اعصاب و روان بیش از نیاز و تحمل نشود. ما باید آگاهی متعادلی از محیطمان داشته باشیم تا هم درگیر ناآگاهی (غفلت) و خواب و زیانهای آن نشویم و هم وجود خود را فدای اخبار منفی محیطی نکنیم.


زلزله ما را خواهد کشت؛ سوگند خورده ایم که از فناوری های جدید استفاده نکنیم؟

زلزله ما را خواهد کشت

همین دوبی را نگاه کنید! مسؤولان این شهر، فناوری احداث بنا با استفاده از چاپگرهای سه بعدی که جزو جدیدترین فناوری های دنیاست را اجرا کرده اند و چندی پیش یک ساختمان 250 متری کاربردی را به وسیله چاپگر سه بعدی در 17 روز ساختند. تا سال 2030 میلادی 25 درصد از بناهای دبی به وسیله چاپگر سه بعدی ساخته می شوند.


عصر ایران ؛ جعفر محمدی* - گویی در این کشور، مسؤولان قسم جلاله یاد کرده اند که تا حد امکان از فناوری های جدید، اجتناب کنند؛ نمونه بارزش که به بحث زلزله مرگبار کرمانشاه مربوط می شود، بحث ساختمان سازی است.

ایران روی کمر بند جهانی زلزله است و هیچ روزی نیست که بخشی از این کشور، نلرزد و در کنار این لرزش های خفیف، گاه زلزله ای سهمگین نیز می آید و خانه ها را بر سر مردمان این سرزمین آوار می کند و عده ای را می کشد و زخم می زند.

نه توکیو، نه دوبی، نه علم؛ سوگند خورده ایم که از فناوری های جدید استفاده نکنیم!

مناطقی که با رنگ قرمز مشخص شده اند بیش از بقیه نقاط در معرض زلزله های خطرناک قرار دارند

در چنین کشوری، قاعدتاً اولویت جدی و دلمشغولی مردم و مسؤولان باید این باشد که چگونه خانه سازی کنیم که در زلزله های مدام، جان سالم بدر ببریم؟

خوشبختانه در این باره، چرخ قبلاً اختراع شده و نیازی نیست آن را از نو بسازیم. در کشورهای توسعه یافته ای که همانند ایران زلزله خیز هستند، فناوری های جدیدی ابداع شده است که می توان با استفاده از آنها، بناهای جدید را سبک و در عین حال مستحکم و مقاوم در برابر زلزله ساخت.

نه توکیو، نه دوبی، نه علم؛ سوگند خورده ایم که از فناوری های جدید استفاده نکنیم!

پایه لرزه ای برای مقاوم سازی در برابر زلزله


این فناوری ها نیز، مخفی و دور از دسترس نیستند و بسیاری از مراکز دانشگاهی و مهندسین ایران بر آنها واقف اند. امکانات اجرایشان نیز در ایران مهیاست. فقط می ماند عزم و شعور استفاده از این فناوری ها که مشخص نیست چرا تا بدین اندازه کمرنگ است و هنوز که هنوز است، دوست داریم آجر به بالای دیوار پرت کنیم و یا حداکثر با روش های 50 سال قبل، ساختمان سازی کنیم تا شاید روزی همان بناها به قاتل و گور خودمان تبدیل شوند!

همین دوبی را نگاه کنید! مسؤولان این شهر، فناوری احداث بنا با استفاده از چاپگرهای سه بعدی که جزو جدیدترین فناوری های مدرن دنیاست را اجرا کرده اند و چندی پیش یک ساختمان 250 متری کاربردی را به وسیله چاپگر سه بعدی در 17 روز ساختند.

نه توکیو، نه دوبی، نه علم؛ سوگند خورده ایم که از فناوری های جدید استفاده نکنیم!

دوبی ؛ این بنای 250 متری در 17 روز توسط چاپگرهای 3 بعدی ساخته شده است.

حاکم دوبی نیز اعلام کرده است که با استفاده از این فناوری، تا سال 2030 میلادی 25 درصد از ساختمان های دبی به وسیله پرینت سه بعدی ساخته خواهند شد.
همین نگاه استقبال گرایانه به فناوری است که دوبی را از بیابانی خشک و بی آب و علف به شهری پررونق تبدیل کرده است.

یا هم اکنون در برخی کشورها، انبوه سازی مسکن با استفاده از "قطعات پیش ساخته کارخانه ای" آغاز شده است بدین گونه که در محل بنا، تنها قطعات و دیوار های پیش ساخته را روی هم سوار می کنند که هم سرعت بسیار بالایی دارد، هم ارزان تر است و هم در برابر زمین لرزه مقاوم تر.

نه توکیو، نه دوبی، نه علم؛ سوگند خورده ایم که از فناوری های جدید استفاده نکنیم!

استرالیا ؛ ساخت خانه 9 طبقه با استفاده از فناوری قطعات پیش ساخته در 5 روز

اما در ایران که معضل مسکن به یک سرطان تبدیل شده است -برغم این که می دانند چنین راهکاری وجود دارد- از این راه ساده که می تواند حلّال مشکلات باشد استفاده نمی کنند و ترجیح می دهند به همان روش های ناکارامد قدیمی بسنده کنند.

ژاپن نیز مثال کلاسیک ساختمان های ضد زلزله است؛ این کشور مهد زمین لرزه های جهان است و زلزله های قدرتمند در این کشور، بسیار اتفاق می افتد. با این حال نه ساختمانی فرو می ریزد و نه آدم ها کرور کرور کشته و مجروح می شوند.

قطعاً زلزله های ژاپن مهربان نیستند؛ آنچه باعث شده زلزله در ژاپن دیگر کابوسی همیشگی نباشد این است که آنها ساختمان هایشان را با فناوری جدید (مانند سطوح لغزنده، سیستم تعلیق، کمپرسور هوا، ضربه گیر، اتصالات پلاستیکی و ...) می سازند؛ واقعاً به همین سادگی!

سوال این است که وظیفه دانشکده های مهندسی کشور در این باره چیست؟ آیا نباید واسطه انتقال فناوری و عامل بومی کردن آن در کشور باشند؟ یا این که مانند اغلب دانشکده های رشته های دیگر، صرفاً در حال تکرار درس های قدیمی اند؟

وظیفه وزارت راه و شهر سازی که متولی ساخت مسکن در کشور است چیست؟ چرا نباید مسؤولان این وزارتخانه به اندازه حاکمان دوبی تدبیر و خرد داشته باشند؟ چرا باید مسؤولان این وزارتخانه این همه بر بستن چشم و گوش شان بر روی فناوری های جدید اصرار داشته باشند؟ کدام یک از فناوری هایی که در ژاپن استفاده می شود و چند موردش را ذکر کردیم، توسط این وزارتخانه عریض و طویل اجرایی و الزامی شده است؟

چرا شوراهای شهر و شهرداری ها در دستورالعمل های ساخت و ساز شهری تجدید نظر نمی کنند و اجازه می دهند روی کمر بند جهانی زلزله و حتی روی گسل ها، ساختمان های نا ایمن ساخته شود؟ چرا الزام به استفاده از فناوری های جدید را مصوب و اجرایی نمی کنند؟


دانلود فیلم  ساختمان های ژاپن روی سطوح لغزنده ساخته می شوند تا موقع زلزله، قدرت زمین لرزه در همان سطوح گرفته شود و ساختمان ها به جای تکان های شدید و ریزش، حرکت های گهواره ای می کنند ، بی آن که فرو بریزند


سازمان نظام مهندسی که بار علمی و نظارتی ساخت و سازها را بر دوش می کشد، چه می کند و چرا آن همه مهندس تحصیل کرده این سازمان، مطالبه استفاده از فناوری های جدید برای ساختمان سازی را در در دستور کار قرار نمی دهند؟

کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی که اعضایش نمایندگی مردم را بر عهده دارند چرا در برابر ادامه ساخت و سازها به روش های قدیمی سکوت کرده اند و چرا طرحی را برای الزامی کردن استفاده از فناوری های مدرن به صحن علنی نمی برند؟

آقایان و خانم های مسؤول!
چشم هایتان را باز و وجدان هایتان را بیدار کنید؛ به فکر افرادی باشید که در آینده ای نه چندان دور، زیر آوارها جان خواهند داد.
ایمن سازی کشور در برابر زلزله کار محالی نیست، فقط کافی است یک جست و جوی اینترنتی انجام دهید تا ببینید در دنیا چگونه ساختمان سازی می کنند. همان کار را انجام دهید تا خودتان، خانواده هایتان و مردم، مدام زیر آوار نمانند و قربانی نشوند.

*صاحب امتیاز و سردبیر عصر ایران

مواظب بازیهای خطرناک با خطر جدی، همچون "نهنگ آبی" باشیم

مواظب بازیهای خطرناک با خطر جدی، همچون "نهنگ آبی" باشیم، همچنین به فکر شرایط روحی افراد جامعه از جمله و خصوصاً کودکان، نوجوانان و جوانان اطراف خود باشیم


آخرین ویرایش و افزودن مطلب نو:   970108



نهنگ آبی به ایران نمی‌رسد؟!

بازی نهنگ آبی که این روزها در میان نوجوانان کشورهایی مانند روسیه و فرانسه موجب رفتارهای خطرناکی ازجمله خودکشی نیز شده، تهدیدی برای نوجوانان در فضای مجازی به شمار می‌رود و به گفته کارشناسان باید خانواده‌ها را با عواقب آن آشنا کرد.

به گزارش ایسنا، برخی گمانه زنی می‌کنند که شاید چالش اینترنتی نهنگ آبی که نوجوانان را  به خودکشی تشویق می‌کند، وارد ایران هم شده باشد اما وزیر ارتباطات کشورمان در پیج اینستاگرام خود با انتشار مطلبی در این باره تاکید کرده که این بازی از بسیاری از فروشگاه‌های نرم‌افزار حذف شده و به طریق معمول از ایران هم قابل دسترسی نیست.

آذری جهرمی با بیان اینکه امروز با مدیران vk برای عدم اشاعه خشونت از طریق این شبکه اجتماعی مذاکره می‌کنیم، گفته است هرچند این شبکه اجتماعی در ایران مسدود است اما برای این موضوع تلاش خواهیم کرد.

وزیر ارتباطات همچنین با بیان اینکه توسعه فرهنگ استفاده از تبلت و سیم‌کارت خاص برای کودکان و نظارت والدین بر فعالیت فرزندان در فضای مجازی امروی ضروری است، تاکید کرده است که از بخش خصوصی برای توسعه این حوزه که بازار خوبی هم پیش رو دارد دعوت به فعالیت بیشتر می‌کنیم و حمایت لازم نیز به عمل خواهیم آورد و انتظار داریم مرکز ملی بازیهای رایانه ای از طریق مدارس و معلمان تربیتی برای آگاهی رسانی به والدین و معلمان وارد عمل شوند.

آذری جهرمی همچنین خاطر نشان کرده که انتقال مفاهیم در قالب زبان بازی تاثیرگذاری بیشتری دارد و در میان بازیهای مفید گاهی اندیشه های شیطانی نیز به یک بازی تبدیل میشود و نهنگ آبی یکی از این بازیهاست. در این میان برای صیانت از جوانان مهمترین وظیفه را در کنار حاکمیت، خانواده‌ها برعهده دارند و رسانه‌های رسمی و اجتماعی برای اطلاع رسانی خوب عمل کردند. باید مراقبت کنیم کار رسانه ای دغدغه ایجاد کند و نه ترس، ترس ناشی از بی‌اطلاعی است و وظیفه رسانه دقیقا اطلاع رسانی است.

بر اساس آنچه این روزها در برخی صفحات فضای مجازی دست به دست می‌شود در این چالش از مخاطبان خواسته می‌شود تا به مدت ۵۰ روز کارهای روزانه‌ای که از آن‌ها خواسته شده انجام دهند که این فعالیت‌ها شامل خودزنی، حک شکل و شماره با چاقو بر ساعد، تماشای فیلم های وحشت آور، حاضر شدن در اماکن، سازه ها و بلندی های خطرناک برای گرفتن عکس سلفی و بیدار شدن در ساعات نامعمول است و در پایان پنجاهمین روز از نوجوانی که «بازی» را شروع کرده، خواسته می شود تا خودکشی کند.

این چالش در سال ۲۰۱۳ در روسیه با «F57» آغاز شد. «F57» نام یکی از گروه‌های مرگ در شبکه اجتماعی Vkontakte» روسیه است. فلیپ بودیکین، دانشجوی سابق روانشناسی نیز ادعا می‌کرد این بازی را ایجاد کرده است. او اعلام کرد هدف از اختراع این بازی این است تا با کشاندن افراد به سمت خودکشی، جامعه را از افرادی که به نظرش ارزشی ندارند پاک کند. واژه نهنگ آبی هم از خودکشی دسته جمعی نهنگ‌ها گرفته شده‌است.  
منبع: ایسنا







برای دیدن بعضی فیلمهای توضیحی و خبری در این باره به لینک زیر در آپارات مراجعه کنید:





سردار مهدی معصوم بیگی فرمانده انتظامی استان گفت: ظهر دیروز متاسفانه دو دختر دانش آموز ۱۵ و ۱۶ از پل روگذری در اصفهان سقوط کردند که یکی از آنها جان خود را از دست داد.

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، بر اساس گزارش ها حال دانش آموز دیگر نیز وخیم است.

این دو نوجوان قبل از پرت کردن خود با یک دستگاه ضبط صوت، با خانواده خود خداحافظی و علت این کار را بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده اند.







 مرگ مرحله آخر چالش‌های اینترنتی


گفت‌وگوی  با روح‌‌الله مومنی‌نسب، کارشناس‌ارشد فضای مجازی
ماجرا از خودکشی دو دختر دانش‌آموز با پریدن از بالای پل چمران اصفهان آغاز شد؛ آثار خودزنی روی دست و گرفتن فیلم قبل از حادثه توسط این دو نوجوان باعث شد تا فرضیه خودکشی تحت تاثیر چالش نهنگ آبی بر سر زبان‌ها بیفتد؛ اما طولی نکشید که پلیس این موضوع را تکذیب و وزیر ارتباطات نیز انگیزه خودکشی را مسائل خانوادگی اعلام کرد.

 


تصویر مرگ مرحله آخر چالش‌های اینترنتی
آذری جهرمی گفت: تا امروز نهنگ آبی در ایران باعث خودکشی نشده، اما هشدار داد که ممکن است در آینده تلفاتی داشته باشد. در حادثه اصفهان، دختر 15 ساله کشته و دوست 16 ساله‌اش مجروح شد و هرچند علت خودکشی‌شان، مسائل خانوادگی بیان شد، اما بحث‌های زیادی درباره چیستی چالش‌های اینترنتی از قبیل نهنگ آبی به راه انداخت، حالا سوال اصلی این است که چرا این چالش‌های خطرناک که در مرحله آخر به خودکشی ختم می‌شود، بیش از همه کودکان و نوجوانان را هدف می‌گیرد و علت گرایش این قشر به این چالش‌ها چیست؟ روح‌الله مومنی نسب، کارشناس فضای مجازی، نقطه ضعف را در عملکرد نهادهای خانواده و آموزش جست‌وجو می‌کند و با بیان این که در مدارس ایران، دانش‌آموزان با تشکیل گروه‌هایی وارد چالش‌های خطرناک می‌شوند به جام‌جم می‌گوید: «کودکان و نوجوانان با توجه به سن و شرایط خاص‌شان، علاقه زیادی به دیده شدن و سرگرمی دارند. این افراد به اصطلاح برای کم نیاوردن وارد این چالش‌ها می‌شوند. آنها بچه‌های افسرده‌ای نیستند و پرنشاط‌اند. فردی که به مرحله خودکشی می‌رسد، اگر این کار را نکند از گروه همسالان حذف می‌شود و این خیلی برایش مهم است. در واقع تحت تاثیر چالش، از دست دادن آبروی فرضی، سنگین‌تر از زندگی نکردن برایشان معنی پیدا می‌کند.» او معتقد است انطباق نداشتن نظام آموزشی با نیازهای دانش‌آموزان، ناآگاهی خانواده‌ها، سن خاص نوجوانان و نبود مدیریت درست و اصولی فضای مجازی از علل مهم گرایش به این چالش‌هاست. مشروح گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

چالش‌های اینترنتی از چه زمانی ظهور پیدا کردند؟

چالش‌های اینترنتی و میل به سرگرم شدن موضوع تازه‌ای نیست و همه افراد جامعه بخصوص قشر نوجوان، سال‌هاست برای دیده شدن دنبال سرگرمی‌اند. در واقع دو ویژگی دیده شدن و سرگرمی باعث تولید بازی‌های زیادی شده است. تعدادی از این بازی‌ها به شکل جمعی طراحی شده‌اند که در نتیجه آنها، یک فرد یا جمع دیده می‌شود و مورد تشویق قرار می‌گیرد. تفکر نیاز به دیده شدن باعث ایجاد تشکل‌های زیادی در مدارس، مساجد و... هم شد. اینجا لازم است به نظریه «اقتصاد توجه» نیز بپردازیم. براساس این نظریه، در مرکز آی‌تی آمریکا، بخش‌هایی وجود دارد که مدل اقتصادی برای توجه طراحی می‌کند. برای مثال، شرکتی با مراجعه به این بخش می‌گوید قصد دارد از احساس جلب توجه مردم، درآمد کسب کند. آنها نیز طرحی برای این شرکت می‌نویسند که چطور نیاز مردم به توجه را به ابزاری برای پول درآوردن تبدیل کند. نمونه‌های آن اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام است که هر چند وقت یکبار، برای جذب مخاطب جدید، قابلیت‌هایی تازه پیدا می‌کند.

جایگاه کودکان و نوجوانان در این رقابت کجاست؟

کودکان و نوجوانان با توجه به سن و شرایط خاص‌شان، علاقه زیادی به دیده شدن و سرگرمی دارند. باید بدانیم بازی‌ها شکل‌هایی مختلف دارند. بعضی از آنها مثل هفت سنگ، گرگم به هوا و... به حضور فیزیکی نیاز دارد، اما تعدادی دیگر که چند سالی است رونق زیادی گرفته، بازی‌های رایانه‌ای و موبایلی است که برای طراحی آنها به هزینه‌های هنگفت نیاز است. مدل سوم اما اخیرا ظهور کرده؛ همان سرگرمی‌هایی که به شکل کار‌گروهی و چالش تعریف می‌شوند. یعنی یک گروه با هم چالشی را طراحی می‌کنند و با انجام مراحل آن، سرگرم می‌شوند. این چالش ممکن است در اشکال مختلف مانند عکس گرفتن با مرده‌ها، هشتگ زدن درباره مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، خودزنی و... باشد. «نهنگ آبی» هم یکی از همین مدل چالش‌هاست.

انگیزه ابتدایی نسل جدید برای انتخاب این قبیل چالش‌ها چیست؟

دانش‌آموزان برای جلب توجه بیشتر وارد این چالش‌ها می‌شوند و این موضوع می‌تواند در تمام مدارس کشور تکرار شود. در واقع هر دانش‌آموز با داشتن تلفن همراه و اینترنت می‌تواند یک گروه از همکلاسی‌های خود در تلگرام ایجاد کند و با آنها قرارهای جمعی بگذارد. این قرار می‌تواند تجمع در پاساژهای تهران باشد یا به شکل خودکشی یا دگرکشی ظهور پیدا کند. تمایل شدید به دیده شدن باعث می‌شود این افراد هنگام خودکشی از خود فیلم بگیرند و آن را منتشر کنند. مثل همان دو دختری که چند سال پیش در تهرانسر از ارتفاع پریدند. چالش نهنگ آبی نیز از این قاعده مستثنا نیست.

آیا می‌توان چالش‌هایی مانند نهنگ آبی را مسدود کرد؟

خیر، برای مثال نهنگ آبی یک چالش است و می‌تواند به شکل‌های مختلف ظهور پیدا کند. نام آن نیز از یک واقعیت زیستی گرفته شده است که نگاه به آن، ماهیت چالش را نشان می‌دهد. نهنگ‌های آبی هرازگاهی به شکل جمعی خودکشی می‌کنند و دانشمندان به رغم مطالعات زیادی که انجام داده‌اند، هنوز دلیل آن را متوجه نشده‌اند. چالش نهنگ آبی نیز از روی همین واقعیت با سه کلید واژه خودکشی، جمعی و بدون دلیل قابل توضیح است. این چالش می‌تواند در هر قالبی نمود پیدا کند. مثلا ممکن است یک گروه پنج نفره دانش‌آموزی دور هم جمع شوند و با الگوبرداری از همین چالش، چالشی به نام «قورباغه سبز» راه بیندازند. دانش‌آموزان مدرسه‌هایی که من مورد بررسی قرار دادم، گروه‌هایی درست کرده بودند و ایده‌های خطرناکی در آن مطرح می‌کردند.

یعنی گرایش به این قبیل چالش‌های خطرآفرین به موجی در مدارس ما تبدیل شده است؟

بله، تاسف‌آور این است که این افراد به اصطلاح برای کم نیاوردن وارد این چالش‌ها می‌شوند. در این بین دخترها به دلیل عاطفی‌تر بودن، بیشتر قربانی می‌شوند.

افرادی که وارد این چالش‌ها می‌شوند، حتما آدم‌های افسرده‌ای هستند؟

خیر، آنها بچه‌های افسرده‌ای نیستند و پرنشاط‌اند. همان دو دختری که چند سال پیش در تهرانسر خودشان را از ارتفاع پایین انداختند با شادی و خنده این کار را انجام دادند. خیلی از اینها بچه‌های پرانرژی و پرنشاطی هستند و حتی ممکن است ضریب هوشی بالایی هم داشته باشند منتهی در کل‌کل‌های دوستانه و توافق‌های جمعی تصمیم به انجام کارهای خطرناک گرفته‌اند.

بنابراین نهنگ آبی می‌تواند به شکل‌های مختلف باشد؟

این چالش یک بازی به معنای گرافیکی نیست بلکه تفریح و سرگرمی است و احتمال دارد به هر اسمی باشد. به این معنا که افراد در قالب یک گروه، کاری هماهنگ انجام می‌دهند.

این چالش‌ها چه تغییری در تفکر فرد به وجود می‌آورد که او را به انتخاب مرگ وا می‌دارد؟

در این چالش‌ها، مرگ بالاترین امتیاز را دارد. وقتی فکری تسخیر می‌شود، یک حبابی از وهم دور فرد را می‌گیرد به نحوی که تصمیماتش از منطق دور می‌شود. اگر این بچه‌ها در آن ساعتی که اعلام کرده‌اند، خودشان را نکشند از گروه طرد می‌شوند و به آنها صفت‌های بزدل و ترسو می‌دهند. در این گروه‌ها، کل‌کل اتفاق می‌افتد و کودک برای کم نیاوردن، مرحله به مرحله جلو می‌رود. مرحله نخست ممکن است انداختن آب دهان، زدن زنگ خانه مردم، تیغ انداختن و از این قبیل چیز‌ها باشد و در نهایت به جایی برسد که با کشتن خود، همراه شود. فردی که به این مرحله می‌رسد، اگر خودش را نکشد، از گروه همسالان طرد می‌شود و این خیلی برایش مهم است. در واقع از دست دادن آبروی فرضی، سنگین‌تر از زندگی نکردن برایشان معنی پیدا می‌کند. خودکشی‌های دونفره که ممکن است به چند نفره هم تبدیل شود، یکی از خاصیت‌های این تصمیمات جمعی است. البته خودکشی فقط یکی از اشکال آسیب است. گوشه‌گیر شدن، ضعیف شدن درس، دوری از خانواده، جدایی از والدین و این قبیل موارد نیز وجود دارد.

گرایش کودکان و نوجوانان به چالش‌های خطرناک چه پیامی برای ما دارد؟

بچه‌ای که کشته می‌شود در واقع فریاد می‌زند «مرا ببینید». حتی کودکی که کودک دیگر را می‌کشد، همین خواسته را دارد. متاسفانه در کشور ما چارچوب خاص قانونی برای حمایت از کودکان وجود ندارد یا اگر هست، عملیاتی نشده. چند روز پیش وزیر ارتباطات گفت برای فرزندش تدبیر کرده تا وارد فضای مجازی نشود در حالی که این تدبیر برای سایر فرزندان این مملکت نشده است. ما فکر می‌کنیم با پاک کردن صورت مساله همه چیز حل می‌شود در حالی که باید متناسب با نیازهای نسل جدید، محصول تولید و با محصولاتی که ممکن است زندگی و هویت آنها را به خطر بیندازد، مقابله کنیم. آن کسی که اقتصاد توجه را پایه‌گذاری کرد خودش الان از این کار پشیمان است و می‌گوید: علاقه به دیده شدن در فضای مجازی، آن را به چیزی خطرناک‌تر از هروئین تبدیل کرده است.

خانواده‌ها برای جلوگیری از این انتخاب چه نقشی دارند؟

به دلیل نبود برنامه‌ریزی برای آموزش خانواده‌ها، والدین فضا را نمی‌شناسند. پدر و مادرها تصور می‌کنند با چک کردن تلفن همراه فرزندشان می‌توانند آنها را کنترل کنند در حالی که چالش‌ها در قالب گروه‌های همکلاسی است. محتوای آن است که می‌تواند خطرآفرین باشد. از طرفی این چالش‌ها فقط برای کودکان نیست. اکنون شاهد هستیم مادر خانواده در شبکه‌های مختلف اجتماعی عضو می‌شود و عکس‌های خصوصی خود را به اشتراک می‌گذارد. او با این کار وارد یک چالش شده و حریم خصوصی خود و خانواده‌اش را قربانی کرده است. یا مثلا پدر خانواده در گروه‌های مختلف عضو است و کارهای مشابه انجام می‌دهد. در این شرایط، کودک که اولین قربانی است از پدر و مادرش که از صبح تا شب در شبکه‌های اجتماعی هستند، الگوبرداری می‌کند. یعنی ما خودمان فرزندانمان را به سمت چالش‌هایی راهنمایی می‌کنیم که ممکن است زندگی‌شان را به خطر بیندازد.

چرا نظام آموزشی ما قادر به جلوگیری از این انتخاب در نسل جدید نشده؟

یکی از دلایل گرایش نوجوانان به این قبیل چالش‌ها، محدود شدن فعالیت‌های جمعی‌شان در مدارس، مساجد و مراکز تجمع آنهاست. قبلا تشکل‌ها، بسیج، انجمن‌های اسلامی و پارلمان دانش‌آموزی با هدف انتخاب شدن، دیده شدن و انجام کار گروهی برای دانش‌آموزان تشکیل شد، اما اکنون این تشکل‌ها به یک تابلوی معمولی در مدارس تبدیل شده‌اند که فقط کارهای روتین و سنتی انجام می‌دهند. این خاصیت و جذابیتی برای دانش‌آموزان ندارد و فقط تعداد کمی از آنها را جذب می‌کند. در واقع متولیان امر نتوانستند نیاز دانش‌آموز را درک کنند و آن را در قالب زمان بریزند. نظام آموزشی ما هم در تناسب با نسل جدید رشد نکرده است. حالا فرزندان ما، پاسخ بسیاری از نیازهایشان را که از خانواده و مدرسه نمی‌گیرند، در تلفن همراه و فضای مجازی جست‌وجو می‌کنند. تلفن‌ها هم که مشخصا از جایی مدیریت می‌شود که هیچ مسئولیتی در قبال زندگی کودکان ما ندارد.

بازی‌های رایانه‌ای چقدر در این نوع انتخاب تاثیر داشته است؟

ما این موضوع را جدی نگرفته‌ایم. وقتی کودکی در محیط بازی، بارها آدم می‌کشد یا خودش کشته می‌شود به مرور از قبح ماجرا می‌ریزد. اکنون بازی‌های خشن بسادگی در دسترس فرزندان ماست در حالی که کشورهای غربی محدودیت سنی قائل شده‌اند و برای مثال بازی جی‌تی‌ای متعلق به گروه سنی بالای 25 سال است. بی‌توجهی به این بازی‌ها به مرور خشونت را افزایش می‌دهد و انرژی کاذبی در کودک ایجاد می‌کند به نحوی که ممکن است در یک لحظه، هویت مجازی بر هویت واقعی قالب شود و فرد از این انرژی در فضای بیرون استفاده کند. همچنین در کشور ما سیمکارت‌هایی برای دانش‌آموزان ساخته شده است در حالی که دسترسی به تمام موضوعات در آنها باز است. والدین به این گمان که این سیمکارت‌ها دانش‌آموزی است، آنها را می‌خرند، اما تمام محتوای خشن و پورنوگرافی با استفاده از آنها قابل دسترسی است. سواد ناکافی خانواده در کنار ناآگاهی کودکان و ناتوانی در تشخیص به دلیل شرایط خاص سنی، باعث ورود آنها به چالش‌ها می‌شود.

راه پیشگیری چیست؟

در وهله نخست، دستگاه‌های مسئول باید نیاز واقعی دانش‌آموزان را پیدا و سپس برای رفع آنها برنامه‌ریزی کنند. بخشی از این برنامه‌ریزی‌ها قانون است. یعنی باید قانون‌نگاری شود که مثلا دانش‌آموز از چه سنی به اینترنت دسترسی داشته باشد و به چه سایت‌هایی. اکنون یک کودک و یک بزرگسال به یک اندازه به محتوای فضای مجازی دسترسی دارند در حالی که اگر شبکه ملی اطلاعات ایجاد شود، این مساله حل می‌شود. مورد دیگر تولید محصولات متناسب با نیاز کودکان است. این کار هزینه چندانی هم ندارد. مثلا در مالزی تبلت‌های دانش‌آموزی طراحی کرده‌اند و کودکان در ازای هر 15 دقیقه استفاده از آنها باید فعالیت بدنی انجام دهند. یا مثلا احتمال این که کودک علاقه‌مند بازی بتواند در طراحی بازی موفق شود، زیاد است. ما باید کلاس‌هایی در این زمینه راه‌اندازی کنیم تا استعداد کودک در مسیر مناسب رشد کند. از طرف دیگر والدین حتما باید آموزش ببینند. اکنون شکل برخورد پدر و مادرها در مقابل استفاده فرزندانشان از فضای مجازی دو شکل است. یا خیلی سلبی و دفعی برخورد می‌کنند یا آنها را در فضای مجازی رها می‌کنند. در حالی که در کشورهای دیگر مثل آمریکا، اگر خانواده‌ای به فرزند 13 ساله اش اجازه انجام بازی‌های نامناسب در شبکه‌های اجتماعی را بدهد، سازمان‌های حمایت از حقوق کودک، بچه را به عنوان یک کودک بدسرپرست از والدین می‌گیرد و به پرورشگاه منتقل می‌کند. برای آموزش خانواده‌ها باید کار جدی انجام شود. شاید یک نهضت آموزش فضای مجازی در کشور نیاز باشد که همه پدر و مادرها حداقل یک دوره کوتاه‌مدت ببینند. برای عملی شدن این راهکارها باید در راس همه، وزارت ارتباطات و سپس آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، وزارت علوم و وزارت بهداشت در حوزه سلامت وارد عمل شوند و شبکه ملی اطلاعات نیز راه‌اندازی شود.

منبع : روزنامه جام جم







همه مغازه‌دارهای کنار پل "نیلوفر" و "ع" را دیده‌اند؛ از کنار مغازه‌های آنها رد شده‌اند و رفته‌اند روی پل، از نرده‌ها رفته‌اند آن طرف، "ع" خودش را پایین انداخته، اما نیلوفر ترسیده، برگشته آن طرف نرده، اما دوباره از نرده‌ها رد شده، پایین را نگاه کرده جوی خون زیر سر "ع" را دیده، اما به فاصله چند دقیقه بعد خودش را پایین انداخته است!

کلمه عجیب روی پل چمران اصفهان پس از خودکشی 2 دختر (+عکس)

به گزارش ایسنا، روایت همه مثل هم است، صدای پایین افتادن دخترها از پل چمران را در 29 مهر ماه یادشان است. می‌گویند: "می‌خندیدند، برای همین فکر نمی‌کردیم، بخواهند خودکشی کنند." یکی از مغازه‌دارها، عکس دخترها را هنگامی که از روی پل بالا می‌روند و یکی دیگر عکس آنها را وقتی که کف خیابان افتاده‌اند، گرفته‌ است.

یکی می‌گوید بعد از اینکه دخترها پایین پریدند نیلوفر سرش را بلند کرد و روی پای "ع" گذاشت و یکی دیگر تعریف می‌کند وقتی افتاد سرش روی پای "ع" افتاد. تا اینجای کار مشخص است که هر دو خودکشی کرده‌اند. این مسئله را تمام مغازه دارها با قطعیت می‌گویند.

روی پل که بروید همه مغازه‌دارها از پایین حواسشان است، صبح هم که من روی پل بودم همه دیده بودند؛ می‌گویند "گفتیم یکی دیگر هم رفت برای خودکشی" انگار دخترها نخستین مورد نبوده‌اند، یکی از مغازه دارها می‌گوید "چندمین بار است؛ یکی را مردم نجات دادند، یکی را آتش نشانی." آخرین مورد همین سه چهار روز گذشته بوده، به آتش نشانی زنگ زده‌اند همه فکر کرده بودند مرد جوان می‌خواهد خودکشی کند اما بعد معلوم شده برقکار بوده و سیم کشی‌ چراغ‌های پل را درست می‌کرده.

بیشترین چیزی که روی پل آدم را می‌ترساند صدای خودروهایی است که با سرعت عبور می‌کنند و گاهی بوق می‌زنند، اما همه می‌گویند "ع" شجاع بود، عمویش از موتور سواری برادرزاده‌اش تعریف می‌کند، که بعد از یکی دو بار خاموش کردن، با سرعت از جلویش رد شده، از اینکه وقتی "ع" بچه بوده چطور از کوه بالا می‌رفته است، شاید اگر دختر این قدر شجاع نبود وقتی روی پل رفت مثل من از نیمه راه بر می‌گشت اما بر نگشته...

سه روز پس از سقوط دخترها از پل؛ حوالی خانه "ع"، اعلامیه فوت جوان ناکام با عکسش روی دیوارهای نصب شده و شمار بنرهای تسلیت جلوی خانه بیشتر شده، فردا هفتم "ع" است، خانه خلوت‌تر از روزهای نخست است اما از بی تابی پیرزن (مادربزرگ "ع") که سه روز است دختر را ندیده، چیزی کم نشده است: "رفتم بازار صفا خرید کنم "ع" روی پل بوده و من ندیدیم. تاکسی‌های دم پل من رو میشناسن، احوال پرسی کردم. مادر برگشتم و دیدم زیر پل قیامته. نگو "ع" بوده. همه دیدنش رو پل! گفتند این "ع" است ولی اون یکی رو نشناختن، اما یکیو نفرستادن رو پل!"

"ع" از شش سالگی همراه با خانواده پدریش زندگی می‌کرده است: " الهی دورش بگردم عاطفه داشت. حیف شد مادر. سه روزه خانه خالی شده، ندیدمش. 9 صبح رفت کتابخانه." عکس قاب شده "ع" را می‌آورد و ادامه می‌دهد: "معدلش 20 بود مادر، چاپ کنید این دختر، دخترخوبی بود. چقدر عاطفه داشت."

با " زهرا" فردای روز حادثه هم حرف زده بودیم. عمه "ع" است: "هیچ کسی باور نمی‌کند، همه می گویند چقدر شاد بود. با نیلوفر امسال هم مدرسه‌ای شده بود. این دوتا با هم خیلی جور شده بودند. تا جایی که هر روز 4 تا 5 ساعت با هم وقت می‌گذراندند. بیشتر دوست داشت کلیپ‌های داب اسمش پر کند." دوست صمیمی "ع"، گلاره بود که همین چند وقت پیش هم با "ع" و مادربزرگش به مشهد رفته است. اما در پرس و جوهای خانواده گفته چیزی از نهنگ آبی نمی‌داند.

"ع" متولد 81.4.15 است و امسال 15 ساله شده بود. زهرا می‌گوید"هیچکسی جای مادر را نمی‌گیرد. "ع" همیشه کمبود مادرش را احساس می‌کرد. من می‌گفتم وظیفه مادری رو برای شماها انجام میدم. مشکل "ع" بی مادری بود، اما مشکل نیلوفر چی بود؟"

پلیس هنوز وسائل "ع" را به خانواده‌اش تحویل نداده است، همه اعضای خانواده می‌خواهند بدانند پلیس بر چه اساسی ابتدا در رسانه‌ها علت مرگ دخترها را نهنگ آبی عنوان و بعد این مسئله را تکذیب کرده است. خانواده علاوه بر این به گفته‌های وزیر ارتباطات که در برنامه تیتر حاضر شده معترض هستند "بر چه اساسی گفتند مادر "ع" سال گذشته خودکشی کرده است؟ دلیل مرگ هست. سال فوت مادر هم هست."

پلیس تا کنون با خانواده "ع" صحبت نکرده است. در کلیپی که بعداً در فضای مجازی منتشر شد خاله "ع" گفته بود که جای بریدگی را روی دست خواهر زده‌اش دیده است. زهرا می‌گوید "نمی‌دانم کلیپ‌های باغ رضوان را چه کسی گرفته است. بعد از مراسم خاکسپاری گفتند خاله‌های "ع" با پلیس آگاهی رفته‌اند. نمی‌دانم چرا پلیس آگاهی اصلاً سراغ ما نیامد تا با من یا عموهاش صحبت کند؟ "ع" همیشه با ما زندگی می‌کرد و تنها سه روز آخر میهمان خاله‌اش بود."

مادربزرگ می‌گوید " رشتم و رشتم، کپه پنه شد، رفت گِل آسمون مادر. این (زهرا) تقدیر کِش "ع" بود. 9 سال است که پدرش سکته کرده. ما اهواز بودیم کاش نیامده بودیم. "ع"، جان هم می‌خواست می‌دادند. این قلب داره از اینجا (اشاره به قفسه سینه) میزنه بیرون... اون اتاقشه. می‌خواهم خانه را بفروشم. نه کمدش را میتونم ببینم نه لیوانی که آب می‌خورد، رفت مادر." از توی آشپزخانه یک لیوان بر می‌دارد و می‌بوسد. "غازی درست می‌کردم می‌بردم مدرسه تا زنگ تفریح غازی را بدهند دستش. می‌گفتن مادر مگه می‌میره؟. ننه دخترم خوب بود تمام ریگ بیابان که میشناسنش براش گریه می کنن."

نخستین دلایل مرگ دو نوجوان اصفهانی، از سوی پلیس اصفهان مطرح شد که صراحتاً آن را مرتبط با چالش نهنگ آبی عنوان می‌کرد. پس از آن وزیر ارتباطات فناوری اطلاعات با انتشار متنی در اینستاگرام به مرگ دو دختر اصفهانی واکنش نشان داد و در این باره نوشت: "خبر خودکشی دو دختر نوجوان به دلیل پیروی از رفتارهای شیطان‌گونه در فضای مجازی برای شنوندگان ناراحت‌کننده و بهت‌آور بود. بنده نیز از شنیدن خبر متاثر شدم. بایستی بپذیریم که در کنار منافع بسیار، آفات جدی هم در فضای مجازی وجود دارد. به عنوان یک پدر، فرزندانم را به عضویت در شبکه‌های اجتماعی تشویق نکرده‌ام و آنها نیز تاکنون عضویتی نداشته‌اند و همچنان با حضور یک بزرگتر از فضای مجازی بهره می‌گیرند." اما ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی فردای همان روز از سوی رییس اورژانس اجتماعی کشور رد شد!

خانواده هنوز دنبال ردی از ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی هستند: " روزی که "ع" را برده بودند بیمارستان و ما منتظر بودیم مادر را به بیمارستان بیاورند تا اگر حالش بد شد توی بیمارستان باشه خاله‌ش به من اینها را گفت. خاله‌اش گفت. توی مصاحبه تلویزیونی هم گفته. من چیزی روی دست "ع" ندیدم اما خاله‌اش میگه اثر بریدگی روی بازوهای "ع" را دیده. چرا توی بیمارستان به من گفت؟" این‌ها را زهرا می‌گوید. پدر "ع" دنبال حرف را می‌گیرد و ادامه می‌دهد "روز اول حراست بیمارستان به من گفت بازی نهنگ آبی بوده؟ توی پاسگاه گفتن نهنگ آبی بوده؟ همه همون روز اول می‌گفتند."

عمه "ع" می‌گوید "من میگم کسی که قصد خودکشی داشته باشه زندگی براش بی‌معنی است. یک هفته نمی‌شینه بگه عمه چطوری انتخاب رشته کنم. معلممون گفته پزشکی زیاده نمی خواد بری، عمه چه رشته‌ای برم؟ بیاد بشینه بگه عمه میخوام تحقیق‌های هفته دیگه مدرسم رو آماده کنم. کسی که میخواد خودکشی کنه میگه ول کن دیگه برای چی درس بخونم؟ باشه من میگم مشکلات خانوادگی بوده، نیلوفر چی؟ اونم به خاطر مشکلات "ع" خودشو انداخت پایین؟"

پنجشنبه گذشته اسدبیگی - رییس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در گفت و گو با روزنامه ایران گفته بود "نیلوفر" - دختر نجات‌یافته - در نخستین اظهاراتش بیان کرده، قصد خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که ناخواسته سقوط کرده است! او گفته "پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر فوت شده شایعاتی مطرح شد و این زخم‌ها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند اما واقعیت این است که خراش‌های روی دست‌های نوجوان جان‌باخته به خاطر تلاش ناکام وی برای خودکشی در گذشته بوده است."

زهرا می‌گوید " 20 دقیقه قبل از این اتفاق به پدرش زنگ زده و گفته شلوار فرم برادرش رو کوتاه کنه، آخه کسی که می‌خواهد خودکشی کنه موضوع اصلاً براش اهمیت داره؟ برای چنین چیز کوچیکی زنگ می زنه؟" پلیس آگاهی با گذشت پنج روز از این حادثه هنوز با خانواده "ع" صحبت نکرده است. ذهن خانواده درگیر سؤالات زیادی است. زهرا چت‌های تلگرامیش با برادر زاده‌اش را نشان می‌دهد، همه پیام‌ها صمیمانه است.

خانواده "ع" به صحبت‌های وزیر ارتباطات در برنامه تیتر اشاره می‌کنند" وزیر گفته مادر "ع" پارسال خودکشی کرد! ما فوت نامه داریم، تاریخ مرگ روی سنگ قبر هست. مدارک پزشکی قانونی در مورد دلیل فوت هست. چطوری میگن؟ مگه میشه بگه به این دلیل رفته خودشو انداخته پایین؟ "ع" خودشو انداخته پایین به دلیل مشکلات خانوادگی، نیلوفرم به دلیل مشکلات "ع" خودشو انداخته پایین؟! این‌ها چی میگن تو رسانه‌ها؟! کسی که مشکل داره میتونه درس بخونه؟"

فضای بیمارستان این بار سنگین‌تر است، نیلوفر کاملاً هوشیار و از ای سی یو به بخش منتقل شده و قرار است ساعت دو و نیم برای عکس برداری از کمرش به بیمارستان الزهرا منتقل شود. از کنار در اتاق تکان خوردن پاهایش که باند پیچی شده را می‌توان دید. پدرش می‌گوید "جراحی پاها خوب بوده"، و تاکید می‌کند "پلیس آگاهی گفته شماره هر کسی را که می‌خواهد درباره این موضوع با خانواده صحبت کند به آن‌ها بدهم!" می‌گوید "نیلوفر نمی‌داند که "ع" در این حادثه جان خود را از دست داده است" و تاکید می‌کند:" هنوز چیزی از ماجرا نپرسیده‌ایم و نیلوفر هم چیزی نگفته است."

چالش این کشور "چالش نهنگ آبی نیست"؛ چالش مسئولانی هستند که تلاش‌شان به جای پیشگیری از آسیب‌ها، کتمان آن‌هاست. چالش آن مسئولی است که در نخستین واکنش به این حادثه فقط می‌خواهد بگوید پدر خوبی است چون هیچ کدام از فرزندانش در شبکه‌های اجتماعی عضویت ندارند، اما مسئول 36 ساله کشورنمی‌گوید فرزندانش چند ساله هستند! اصلاً به سن داشتن تلفن همراه و شبکه‌های مجازی رسیده‌اند یا نه؟! و در دومین واکنش مثل یک روانشناس در رسانه ملی حاضر می‌شود و خودکشی یکی از دخترها را به خودکشی سال گذشته مادرش مرتبط می‌کند در حالی که اصلاً نمی‌داند تاریخ و دلیل فوت مادر "ع" چه زمانی است!

چالش این کشور مسئولی است که شنیده‌هایش -درست یا غلط- را بدون هیچ تحقیقی از تریبون رسانه به عنوان حقیقت بیان می‌کند! و برای پاسخ به یک آسیب اجتماعی آسان‌ترین راه را انتخاب می‌کند؛ کسی که مرده مقصر است! چالش این کشور مسئولانی است که به نظر می‌رسد اطلاعاتشان برای توضیح یک حادثه را از روی شبکه‌های اجتماعی جمع آوری می‌کنند!

مغازه‌دارهای اطراف پل چمران می‌گویند"روزهای اول پس از حادثه، همه نسبت به افرادی که می‌رفتن روی پل حساس شده بودن اما حالا دیگر کمتر توجه می‌کنیم." "ع" و نیلوفر آخرین عابران روگذر چمران نیستند. "روزهای اولی که پل ساخته شد و هنوز نرده‌ها را نصب نکرده بودند، باد شدید موجب شد یک مرد جوان پرت شود پایین، چند روز بعد یک نفر با رنگ مشکی روی پل نوشت، طوفان."

منبع: ایسنا







«مامانم گفت شنیدی دیروز یه دختری توی استخر پرورش نهنگ آبی غرق شده»! این توئیت در فضای مجازی را شاید بتوان عصاره واکنش های چند روزه به خودکشی تلخ دو دختر نوجوان در اصفهان عنوان کرد؛ مخدوش، پراشتباه، حق به جانب و سرگیجه آور!

عصرایران؛ احسان محمدی- «مامانم گفت شنیدی دیروز یه دختری توی استخر پرورش نهنگ آبی غرق شده»! این توئیت در فضای مجازی را شاید بتوان عصاره واکنش های چند روزه به خودکشی تلخ دو دختر نوجوان در اصفهان عنوان کرد؛ مخدوش، پراشتباه، حق به جانب و سرگیجه آور!

دو دختر نوجوان در اصفهان با پریدن از روی یک پل اقدام به خودکشی کردند. 15 و 16 ساله. یکی از آنها جان باخت و دیگری به شدت صدمه دید. یک بار دیگر به سن این دو دختر نگاه کنید. 15 و 16 سال. خودکشی؟ هنوز برای این کار خیلی جوان بودند. اگر این همه شتاب نمی کردند زندگی مثل ما بارها آنها را می کُشت، زنده می کرد، اشک و لبخند می بخشید و ...

این نخستین خودکشی در ایران نیست. چند روز پیش آماری منتشر شد که نشان می داد استان ایلام(کم جمعیت ترین استان کشور) در سال 1395 رکوردار خودکشی در کشور شده است. استانی که بیشترین خودسوزی را به نام خودش ثبت کرده است. اما چرا دو دختر نوجوان با هم دست به خودکشی زدند؟

نخستین خبرها از زبان یک مقام مسئول در خصوص این حادثه این بود: «این دو نوجوان قبل از پرت‌کردن خود توسط یک دستگاه ضبط‌صوت، با خانواده خود خداحافظی کرده و علت این کار را انجام بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده‌اند. نوجوان مجروح شده نیز در صحبت‌های کوتاهی اعلام کرده که تحت‌تأثیر این بازی دست به این اقدام زده است.»

 تمام خبرگزاری ها همین را منتشر کردند. اینکه بالاخره «نهنگ آبی» از روسیه به ایران رسید و اینجا هم قربانی گرفت. کارشناسان و تحلیلگران به تفسیر این بازی پرداختند. خانواده ها را سرزنش کردند که مراقب نوجوان هایشان نبوده اند. شبکه های مجازی مورد شماتت قرار گرفتند که اگر تا دیروز ابزار فسق و فجور بودند حالا وسیله خون بازی شده اند و ....

نهنگ آبی کیلویی چند؟

اما روز بعد محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات در برنامه تلویزیونی درباره چالش نهنگ آبی گفت: خودکشی‌های انجام شده در اصفهان هیچ ربطی به بازی نهنگ آبی ندارد و مسائل خانوادگی باعث مرگ این دو نوجوان اصفهانی شده است.

وی تاکید کرد: تا امروز نهنگ آبی در ایران باعث خودکشی هیچ فردی نشده اما ممکن است در آینده این چالش در ایران تلفاتی داشته باشد. پلیس فتای اصفهان  با توجه به مشاهدات اطرافیان این دو دختر نوجوان از جمله استفاده زیاد از موبایل و ایجاد خط‌هایی روی دستان خودشان، دچار سوتفاهم شده و دلیل مرگ را نهنگ آبی اعلام کردند در حالیکه این خبر تکذیب می‌شود.

به همین راحتی همه آن تحلیل ها را «باید» از ذهن خارج کنیم. نهنگ آبی نبوده! مشکلات خانوادگی و همان داستان های همیشگی. دو دختر نوجوان در 15 و 16 سالگی تصمیم گرفتند به زندگی شان خاتمه دهند. لابد اصلاً اتفاق عجیبی نیست!

اصرار ندارم که این ماجرا را گردن نهنگ آبی بیندازم. اگر اینطور باشد استان ایلام، اقیانوس محل زندگی نهنگ آبی است که به سرزمین خودکشی جوان ها تبدیل شده است. خودکشی موضوع بسیار پیچیده ای است که با یک تأیید و تکذیب یا مقصر کردن یک بازی اینترنتی و انداختن آن گردن جانورهای مجازی و واقعی پنهانش کرد. اما شیوه خبرپراکنی و انتشار جزئیات و اطلاع رسانی برخی از مسئولین به شدت آزاردهنده است.

یاد روزی می افتم که چند داعشی به مجلس حمله کردند و برخی از مسئولان گفتند تروریست ها با «چادر زنانه» وارد مجلس شده اند و یک زن عضو گروه مسئول دادن «سرویس جنسی به تروریست ها»  بوده. دو خبری که بعد تکذیب شد. دستکم در مورد اظهارنظر نخست، انتشار فیلم ها نشان داد که آنها با لباس عادی آمدند و هیچ خبری از چادر نبود! گوینده آن خبر در آن لحظات بحرانی دقیقاً با چه هدفی این کار را کرد؟ خیرخواهی؟ نشان دادن پیچیدگی عملیات؟ آرام کردن فضای روانی جامعه؟ احساس تکلیف؟ ... کسی بعدتر او را بازخواست کرد که به چه حقی و با چه اختیاری اطلاعات غلط به مردم داده است؟

بیان مسائلی از این دست تنها باعث مخدوش شدن اعتماد مردم می شود و آنها حتی خبرهای درست و حقیقی را هم با تردید دنبال خواهند کرد. اصلاً چه اصراری وجود دارد وقتی هنوز چیزی در مورد جزئیات خودکشی نمی دانیم فوراً پای نهنگ آبی را وسط بکشیم که روز بعد آن را انکار کنیم؟ این تکذیب های مکرر باعث شده که برخی از مردم بگویند هرچیزی در این کشور از سوی مسئولین تکذیب شد، حقیقت دارد!

سخن کوتاه اینکه کسی حق ندارد افکار عمومی را با انتشار اخبار مخدوش و بعد تکذیب بیهوده آنها متلاطم کند. برای حرف زدن و اظهارنظر این همه شتاب نکنیم. اجازه بدهیم از طریق کانال های رسمی، به صورت مدیریت شده، قطره چکانی اما درست اطلاعات منتشر شود.

یکی از اتهاماتی که به برخی از روزنامه نگاران وارد می شود «نشر اکاذیب» است، برخی بابت آن تاوان هم داده اند، آیا انتشار اخبار غیرواقعی از سوی مسئولان ایرادی ندارد یا گناه ناخوب است و از علما ناخوب تر؟!









نگاهی به ابتکار جالب برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی/ به جای زباله محیط زیست بودن، عشق و محبت را گسترش دهید!/"نهنگ صورتی" بازی رقیبی که 300 هزار نفر را جذب خود کرده است
در همین راستا در کشور برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی چالشی تحت عنوان نهنگ صورتی- Pink Whale و در زبان پرتغالی Baleia Rosa - ابداع شده است. در چالش نهنگ صورتی که در واقع آلترناتیو چالش نهنگ آبی به شمار می‌رود افراد به انجام اقدامات سخاوتمندانه تشویق می‌شوند تا از این طریق در زندگی روزمه شخص شرکت کننده شادی ایجاد شود.
گروه بین‌الملل-رجانیوز: تائید دخیل بودن چالش نهنگ آبی در خودکشی دو دختر اصفهانی نام این چالش را بیش از پیش بر سر زبان‌ها انداخت. سردار معصوم بیگی،فرمانده ناجای اصفهان در اظهارات خود پیرامون این حادثه گفت:« این دو نوجوان پیش از سقوط از پل، با دستگاه ضبط صوت، با خانواده خود خداحافظی کرده و علت این کار را بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده اند.»
 
به گزارش رجانیوز نهنگ آبی چالشی 50 مرحله‌ای است که توسط فردی به نام فیلیپ بودکین- Philipp Budeikin – طراحی شده است که  که فرد شرکت کننده در هر مرحله از آن میبایست چالش هایی را که اپراتور سایت این چالش برای او تدارک دیده، انجام بدهد. برای مثال در یک مرحله، رابط سایت به بازی کننده فرمان میدهد که با اشیاء برنده بر روی بدن خود جراحت ایجاد کرده و عکس آن را ارسال نماید؛ اگر شرکت کننده این مرحله را با تایید رابط خود در سایت پایان بدهد در ادامه هم با چالش های خطرناکتری که عمدتا شامل «خودآزاری» است، فرد شرکت کننده در مرحله آخر باید دست به خودکشی بزند. 
 
 
سازنده این چالش در گفت‌وگو با رسانه‌های روسی اعلام کرده است که قربانیان او زباله‌های زیست محیطی هستند و او می‌خواهد جامعه را از آن‌ها پاک‌سازی کند!
 
در ایران تاکنون رسانه‌های جمعی تلاش کرده‌اند تا با هشدار از عواقب این چالش، جوانان و نوجوانان را از اجرای آن بازدارند اما کشورهای دیگر روش دیگری را برای مقابله با آن تدارک دیده‌اند. این روش هرچه بطور کامل مورد تائید نیست اما می‌توان آن را ابتکاری جالب توجه و موثر دانست.
 
در همین راستا در کشور برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی چالشی تحت عنوان نهنگ صورتی- Pink Whale و در زبان پرتغالی Baleia Rosa  - ابداع شده است. در چالش نهنگ صورتی که در واقع آلترناتیو چالش نهنگ آبی به شمار می‌رود افراد به انجام اقدامات سخاوتمندانه تشویق می‌شوند تا از این طریق در زندگی روزمه شخص شرکت کننده شادی ایجاد شود. این چالش نیز همانند نهنگ آبی 50 مرحله را برای شرکت کنندگان خود در نظر گرفته است و در آن وظایف و احساسات مثبت را برای فرد در نظر گرفته که برخی از آن‌ها عبارتند از: با ماژیک بر روی پوست یک نفر بنویس که چقدر دوستش داری، عذر خواهی کن یا کسی را ببخش، به طور غیرمنتظره به پدر و مادر و بقیه خویشاوندان خود بگو که چقدر آن ها را دوست داری. آخرین مرحله این چالش نیز شامل کمک فرد شرکت کننده به انسان، حیوان و یا سازمان است.
 
 
 نکته جالب توجه آن‌جا است که این چالش به ظاهر ساده با استقبال زیادی رو به رو شده است چنان‌که بیش از 300 هزار فالور در فیس بوک و 40 هزار فالور در اینستاگرام آن را دنبال می‌کنند.
 
 
ایجاد کنندگان نهنگ صورتی قصد خود را از ایجاد این چالش را ترویج عشق و محبت اعلام کردند و گفته‌اند که می‌خواهند اثبات کنند که اینترنت می‌تواند برای گسترش عشق و محبت به کار رود. 
 
 
گفتنی است که این بازی بر روی وب سایت‌ها و در قالب اپ‌های موبایل به زبان انگلیسی، اسپانیایی و پرتغالی نیز وجود دارد.







حال «نیلوفر» رو به بهبود است و صبح چهارشنبه عمل موفقیت آمیزی روی پاهایش انجام شده است.

با گذشت چند روز از ماجرای خودکشی جنجالی دو دختر نوجوان اصفهانی، هنوز اخبار و حواشی این ماجرا تکاندهنده فروکش نکرده و گمانه زمانی‌های مختلف در این باره ادامه دارد.

دختر نوجوان اصفهانی: قصدخودکشی نداشتم، قصدنجات دوستم را داشتم که پرت شدمبه گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه ایران، برخی مسئولان، ابتدا این خودکشی را به چالش «نهنگ آبی» ارتباط دادند و برخی هم این فرضیه را رد کردند. با این حال دکتر اسدبیگی -رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور- به‌صراحت گفت که شواهد نشان می‌دهد خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی هیچ ارتباطی به بازی یا چالش نهنگ آبی ندارد.

وی دیروز درباره آخرین جزئیات این ماجرا گفت: «همان طور که پیش‌تر هم گفتم این خودکشی هیچ ارتباطی با نهنگ آبی ندارد و مددکاران ما در اصفهان به‌طور جدی این مسأله را پیگیری کرده‌اند. خوشبختانه حال «نیلوفر» -دختر نجات یافت- رو به بهبود است و صبح چهارشنبه عمل موفقیت آمیزی روی پاهایش انجام شده است.»

وی افزود: «وی در نخستین اظهاراتش بیان کرده، قصد خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که ناخواسته سقوط کرده است. همچنین پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر فوت شده شایعاتی مطرح شد و این زخم‌ها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند. اما واقعیت این است که خراش‌های روی دست‌های نوجوان جانباخته به خاطر تلاش ناکام وی برای خودکشی در گذشته بوده است.»

اسدبیگی با توصیه‌ای به خانواده‌ها گفت: «امیدوارم خانواده‌ها به بهداشت روانی فرزندانشان توجه بیشتری داشته باشند و جو صمیمی تری را در خانه ایجاد کنند. چه بسا بسیاری از اتفاقات ناگوار مشابه، به خاطر ارتباط نادرست میان والدین و فرزندان رخ می‌دهد. ضمن اینکه امیدوارم بزودی طرح مددکار اجتماعی در مدارس اجرا شود تا مددکاران و مشاوران متخصص نوجوانان را در همان محیط آموزشی راهنمایی کنند. به طور قطع طرح مددکار اجتماعی می‌تواند در مقابل اقدامات نوجوانان و جوانان عاملی پیشگیرانه باشد.»

رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در پاسخ به این سؤال که آیا نوجوان نجات یافته از سوی اورژانس اجتماعی مورد حمایت قرار خواهد گرفت یا خیر، گفت: «به‌طور قطع بعد از اینکه این نوجوان به سلامتی جسمی لازم رسید، اورژانس اجتماعی کشور با تمام توان خدمات روانی – اجتماعی را ارائه خواهد داد.»





مرتبط:

- تحلیلی بر نقش امید به آینده در نگاه انتظار و نیازهای کنونی جامعه انسانها



وقتی دندانپزشک در دسترس نیست!

دلایل دندان درد می توانند متفاوت باشند، اما اگر به شیرینی و نوشیدنی های شیرین علاقمند هستید، و بهداشت دهان و دندان را به خوبی رعایت نمی کنید، احتمال این که در برهه ای از زندگی خود با دندان درد مواجه شوید، افزایش می یابد.

دندان درد می تواند یکی از بدترین تجربیات زندگی هر فردی باشد. ترک خوردگی، پوسیدگی، یا یک آبسه در لثه می توانند به درد دندان غیر قابل تحمل منجر شوند.

چند روش ساده برای تسکین درد دندان

به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "لایف هک"، دندان درد اغلب به عنوان دردی در دندان ها یا آرواره که بیشتر به واسطه پوسیدگی در دندان شکل می گیرد، توصیف می شود. درد به طور معمول زمانی که در پالپ دندان التهاب وجود دارد، شکل می گیرد.

دلایل دندان درد می توانند متفاوت باشند، اما اگر به شیرینی و نوشیدنی های شیرین علاقمند هستید، و بهداشت دهان و دندان را به خوبی رعایت نمی کنید، احتمال این که در برهه ای از زندگی خود با دندان درد مواجه شوید، افزایش می یابد.

در صورتی که درد طی دو روز از بین نرفت، بهترین روش برای رسیدگی به هر دندان دردی مراجعه به دندانپزشک است. با توجه به شدت مساله، دندانپزشک می تواند راه حل های مختلف مانند استفاده از دارو را پیشنهاد دهد و همچنین ممکن است در شرایط وخیم عصب کشی یا درمان ریشه توصیه شود.

اما اگر با دندان درد مواجه شوید و امکان مراجعه به دندانپزشک را نداشته باشید چه کاری انجام می دهید؟ در ادامه با چند روش ساده برای تسکین دندان درد بیشتر آشنا می شویم.

غرغره کردن آب نمک

چند روش ساده برای تسکین درد دندان

با ترکیب یک قاشق چایخوری نمک با یک فنجان آب جوش می توانید یک دهانشویه مسکن تهیه کنید. این محلول را به مدت 30 ثانیه در دهان خود غرغره کنید و سپس به بیرون بریزید.

غرغره آب نمک نه تنها شدت درد را کاهش می دهد، بلکه در کاهش تورم و شستشوی بقایای جمع شده اطراف دندان ها نیز موثر است. این کار را چند بار تکرار کنید تا به نتایجی خوب دست یابید.

قرار دادن کمپرس یخ روی ناحیه تحت تاثیر قرار گرفته

چند روش ساده برای تسکین درد دندان

در یک کیف یا کیسه پلاستیکی مقداری یخ بریزید و سپس یک حوله دور آن ببپیچید. کیسه را به مدت 10 تا 15 دقیقه روی ناحیه تحت تاثیر قرار گرفته به واسطه دندان درد قرار دهید. این کار موجب بی حسی اعصاب می شود و از این رو، حساسیت کمتری نسبت به درد خواهید داشت.

شستشو با پراکسید هیدروژن

چند روش ساده برای تسکین درد دندان

با استفاده از محلول پراکسید هیدروژن 3% می توانید به نابودی باکتری ها و کاهش ناراحتی حاصل از دندان درد کمک کنید. تنها کافی است دهان خود را با مقداری پراکسید هیدروژن شستشو داده و آن را به بیرون تف کنید، سپس چند بار دهان خود را با آب شستشو دهید.

اگر به همراه دندان درد با بوی بد دهان و تب مواجه هستید، پراکسید هیدروژن می تواند یک راه حل موقتی خوب باشد، اما باید برای از بین بردن کامل عفونت به دندانپزشک مراجعه کنید.

استفاده از روغن میخک

چند روش ساده برای تسکین درد دندان

میخک در زمینه بی حس کردن اعصاب بسیار خوب عمل می کند زیرا حاوی ترکیبی به نام اوژنول است که خواص بیهوش کننده دارد.

اما هنگام استفاده از روغن میخک باید بسیار مراقب باشید زیرا ریختن روغن روی بافت حساس لثه می تواند شرایط درد را وخیم‌تر سازد و به عصب کشی توسط دندانپزشک نیاز باشد.

دو قطره روغن میخک را روی مقداری پنبه ریخته و آن را مستقیم روی دندان قرار دهید تا زمانی که شدت درد کاهش یابد.

کسب آرامش با چای

چند روش ساده برای تسکین درد دندان

چای نعناع بیابانی در کاهش تورم و درد دندان بسیار موثر است. یک قاشق غذاخوری از برگ های نعناع بیابانی خشک را به یک فنجان آب جوش اضافه کنید و اجازه دهید 15 دقیقه به هماه حالت باقی بماند.

سپس چای سرد شده را در دهان خود غرغره کنید و پس از آن می توانید چای را تف کرده یا قورت دهید. همچنین، شما می توانید قرار دادن یک عدد چای کسیه ای نعناع بیابانی خیس روی دندانی که درد می کند را امتحان کنید.

حصول اطمینان از پیشگیری بلند مدت

پیشگیری بلند مدت به آسانی قابل انجام است. شما باید موارد زیر را مد نظر قرار دهید:

از مصرف غذاهای شیرین به طور منظم پرهیز کنید. خوردن گاه به گاه ممکن است قابل پذیرش باشد، اما از مصرف منظم خوراکی های شیرین پرهیز کنید.

به طور منظم به دندانپزشک مراجعه کنید. با افزایش سن، احتمال پوسیدگی دندان به طور طبیعی افزایش می یابد و از این رو، مراجعه به دندانپزشک حداقل یک بار در سال توصیه می شود.

به طور منظم دندان های خود را مسواک بزنید و هر سه ماه یک بار مسواک خود را تعویض کنید.

شستشوی دهان با دهانشویه می تواند به سلامت کلی دندان و پیشگیری از پوسیدگی کمک کند.

از مصرف نوشیدنی های بیش از اندازه سرد و بیش از اندازه گرم پرهیز کنید زیرا تکرار این کار می تواند به شکل گیری دندان درد منجر شود.

از خمیازه کشیدن یا خوردن لقمه های بزرگ غذا به ویژه هنگامی که با دندان درد مواجه هستید، پرهیز کنید.