بازی
نهنگ آبی که این روزها در میان نوجوانان کشورهایی مانند روسیه و فرانسه
موجب رفتارهای خطرناکی ازجمله خودکشی نیز شده، تهدیدی برای نوجوانان در
فضای مجازی به شمار میرود و به گفته کارشناسان باید خانوادهها را با
عواقب آن آشنا کرد.
به گزارش ایسنا، برخی گمانه
زنی میکنند که شاید چالش اینترنتی نهنگ آبی که نوجوانان را به خودکشی
تشویق میکند، وارد ایران هم شده باشد اما وزیر ارتباطات کشورمان در پیج
اینستاگرام خود با انتشار مطلبی در این باره تاکید کرده که این بازی از
بسیاری از فروشگاههای نرمافزار حذف شده و به طریق معمول از ایران هم قابل
دسترسی نیست.
آذری جهرمی با بیان اینکه امروز با
مدیران vk برای عدم اشاعه خشونت از طریق این شبکه اجتماعی مذاکره میکنیم،
گفته است هرچند این شبکه اجتماعی در ایران مسدود است اما برای این موضوع
تلاش خواهیم کرد.
وزیر ارتباطات همچنین با بیان
اینکه توسعه فرهنگ استفاده از تبلت و سیمکارت خاص برای کودکان و نظارت
والدین بر فعالیت فرزندان در فضای مجازی امروی ضروری است، تاکید کرده است
که از بخش خصوصی برای توسعه این حوزه که بازار خوبی هم پیش رو دارد دعوت به
فعالیت بیشتر میکنیم و حمایت لازم نیز به عمل خواهیم آورد و انتظار داریم
مرکز ملی بازیهای رایانه ای از طریق مدارس و معلمان تربیتی برای آگاهی
رسانی به والدین و معلمان وارد عمل شوند.
آذری
جهرمی همچنین خاطر نشان کرده که انتقال مفاهیم در قالب زبان بازی
تاثیرگذاری بیشتری دارد و در میان بازیهای مفید گاهی اندیشه های شیطانی نیز
به یک بازی تبدیل میشود و نهنگ آبی یکی از این بازیهاست. در این میان برای
صیانت از جوانان مهمترین وظیفه را در کنار حاکمیت، خانوادهها برعهده
دارند و رسانههای رسمی و اجتماعی برای اطلاع رسانی خوب عمل کردند. باید
مراقبت کنیم کار رسانه ای دغدغه ایجاد کند و نه ترس، ترس ناشی از بیاطلاعی
است و وظیفه رسانه دقیقا اطلاع رسانی است.
بر
اساس آنچه این روزها در برخی صفحات فضای مجازی دست به دست میشود در این
چالش از مخاطبان خواسته میشود تا به مدت ۵۰ روز کارهای روزانهای که از
آنها خواسته شده انجام دهند که این فعالیتها شامل خودزنی، حک شکل و شماره
با چاقو بر ساعد، تماشای فیلم های وحشت آور، حاضر شدن در اماکن، سازه ها و
بلندی های خطرناک برای گرفتن عکس سلفی و بیدار شدن در ساعات نامعمول است و
در پایان پنجاهمین روز از نوجوانی که «بازی» را شروع کرده، خواسته می شود
تا خودکشی کند.
این
چالش در سال ۲۰۱۳ در روسیه با «F57» آغاز شد. «F57» نام یکی از گروههای
مرگ در شبکه اجتماعی Vkontakte» روسیه است. فلیپ بودیکین، دانشجوی سابق
روانشناسی نیز ادعا میکرد این بازی را ایجاد کرده است. او اعلام کرد هدف
از اختراع این بازی این است تا با کشاندن افراد به سمت خودکشی، جامعه را از
افرادی که به نظرش ارزشی ندارند پاک کند. واژه نهنگ آبی هم از خودکشی دسته
جمعی نهنگها گرفته شدهاست.
گفتوگوی با روحالله مومنینسب، کارشناسارشد فضای مجازی
ماجرا
از خودکشی دو دختر دانشآموز با پریدن از بالای پل چمران اصفهان آغاز شد؛
آثار خودزنی روی دست و گرفتن فیلم قبل از حادثه توسط این دو نوجوان باعث شد
تا فرضیه خودکشی تحت تاثیر چالش نهنگ آبی بر سر زبانها بیفتد؛ اما طولی
نکشید که پلیس این موضوع را تکذیب و وزیر ارتباطات نیز انگیزه خودکشی را
مسائل خانوادگی اعلام کرد.
تصویر مرگ مرحله آخر چالشهای اینترنتی
آذری
جهرمی گفت: تا امروز نهنگ آبی در ایران باعث خودکشی نشده، اما هشدار داد
که ممکن است در آینده تلفاتی داشته باشد. در حادثه اصفهان، دختر 15 ساله
کشته و دوست 16 سالهاش مجروح شد و هرچند علت خودکشیشان، مسائل خانوادگی
بیان شد، اما بحثهای زیادی درباره چیستی چالشهای اینترنتی از قبیل نهنگ
آبی به راه انداخت، حالا سوال اصلی این است که چرا این چالشهای خطرناک که
در مرحله آخر به خودکشی ختم میشود، بیش از همه کودکان و نوجوانان را هدف
میگیرد و علت گرایش این قشر به این چالشها چیست؟ روحالله مومنی نسب،
کارشناس فضای مجازی، نقطه ضعف را در عملکرد نهادهای خانواده و آموزش
جستوجو میکند و با بیان این که در مدارس ایران، دانشآموزان با تشکیل
گروههایی وارد چالشهای خطرناک میشوند به جامجم میگوید: «کودکان و
نوجوانان با توجه به سن و شرایط خاصشان، علاقه زیادی به دیده شدن و سرگرمی
دارند. این افراد به اصطلاح برای کم نیاوردن وارد این چالشها میشوند.
آنها بچههای افسردهای نیستند و پرنشاطاند. فردی که به مرحله خودکشی
میرسد، اگر این کار را نکند از گروه همسالان حذف میشود و این خیلی برایش
مهم است. در واقع تحت تاثیر چالش، از دست دادن آبروی فرضی، سنگینتر از
زندگی نکردن برایشان معنی پیدا میکند.» او معتقد است انطباق نداشتن نظام
آموزشی با نیازهای دانشآموزان، ناآگاهی خانوادهها، سن خاص نوجوانان و
نبود مدیریت درست و اصولی فضای مجازی از علل مهم گرایش به این چالشهاست.
مشروح گفتوگو را در ادامه میخوانید.
چالشهای اینترنتی از چه زمانی ظهور پیدا کردند؟
چالشهای
اینترنتی و میل به سرگرم شدن موضوع تازهای نیست و همه افراد جامعه بخصوص
قشر نوجوان، سالهاست برای دیده شدن دنبال سرگرمیاند. در واقع دو ویژگی
دیده شدن و سرگرمی باعث تولید بازیهای زیادی شده است. تعدادی از این
بازیها به شکل جمعی طراحی شدهاند که در نتیجه آنها، یک فرد یا جمع دیده
میشود و مورد تشویق قرار میگیرد. تفکر نیاز به دیده شدن باعث ایجاد
تشکلهای زیادی در مدارس، مساجد و... هم شد. اینجا لازم است به نظریه
«اقتصاد توجه» نیز بپردازیم. براساس این نظریه، در مرکز آیتی آمریکا،
بخشهایی وجود دارد که مدل اقتصادی برای توجه طراحی میکند. برای مثال،
شرکتی با مراجعه به این بخش میگوید قصد دارد از احساس جلب توجه مردم،
درآمد کسب کند. آنها نیز طرحی برای این شرکت مینویسند که چطور نیاز مردم
به توجه را به ابزاری برای پول درآوردن تبدیل کند. نمونههای آن
اینستاگرام، فیسبوک و تلگرام است که هر چند وقت یکبار، برای جذب مخاطب
جدید، قابلیتهایی تازه پیدا میکند.
جایگاه کودکان و نوجوانان در این رقابت کجاست؟
کودکان
و نوجوانان با توجه به سن و شرایط خاصشان، علاقه زیادی به دیده شدن و
سرگرمی دارند. باید بدانیم بازیها شکلهایی مختلف دارند. بعضی از آنها مثل
هفت سنگ، گرگم به هوا و... به حضور فیزیکی نیاز دارد، اما تعدادی دیگر که
چند سالی است رونق زیادی گرفته، بازیهای رایانهای و موبایلی است که برای
طراحی آنها به هزینههای هنگفت نیاز است. مدل سوم اما اخیرا ظهور کرده؛
همان سرگرمیهایی که به شکل کارگروهی و چالش تعریف میشوند. یعنی یک گروه
با هم چالشی را طراحی میکنند و با انجام مراحل آن، سرگرم میشوند. این
چالش ممکن است در اشکال مختلف مانند عکس گرفتن با مردهها، هشتگ زدن درباره
مسائل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، خودزنی و... باشد. «نهنگ آبی» هم
یکی از همین مدل چالشهاست.
انگیزه ابتدایی نسل جدید برای انتخاب این قبیل چالشها چیست؟
دانشآموزان
برای جلب توجه بیشتر وارد این چالشها میشوند و این موضوع میتواند در
تمام مدارس کشور تکرار شود. در واقع هر دانشآموز با داشتن تلفن همراه و
اینترنت میتواند یک گروه از همکلاسیهای خود در تلگرام ایجاد کند و با
آنها قرارهای جمعی بگذارد. این قرار میتواند تجمع در پاساژهای تهران باشد
یا به شکل خودکشی یا دگرکشی ظهور پیدا کند. تمایل شدید به دیده شدن باعث
میشود این افراد هنگام خودکشی از خود فیلم بگیرند و آن را منتشر کنند. مثل
همان دو دختری که چند سال پیش در تهرانسر از ارتفاع پریدند. چالش نهنگ آبی
نیز از این قاعده مستثنا نیست.
آیا میتوان چالشهایی مانند نهنگ آبی را مسدود کرد؟
خیر،
برای مثال نهنگ آبی یک چالش است و میتواند به شکلهای مختلف ظهور پیدا
کند. نام آن نیز از یک واقعیت زیستی گرفته شده است که نگاه به آن، ماهیت
چالش را نشان میدهد. نهنگهای آبی هرازگاهی به شکل جمعی خودکشی میکنند و
دانشمندان به رغم مطالعات زیادی که انجام دادهاند، هنوز دلیل آن را متوجه
نشدهاند. چالش نهنگ آبی نیز از روی همین واقعیت با سه کلید واژه خودکشی،
جمعی و بدون دلیل قابل توضیح است. این چالش میتواند در هر قالبی نمود پیدا
کند. مثلا ممکن است یک گروه پنج نفره دانشآموزی دور هم جمع شوند و با
الگوبرداری از همین چالش، چالشی به نام «قورباغه سبز» راه بیندازند.
دانشآموزان مدرسههایی که من مورد بررسی قرار دادم، گروههایی درست کرده
بودند و ایدههای خطرناکی در آن مطرح میکردند.
یعنی گرایش به این قبیل چالشهای خطرآفرین به موجی در مدارس ما تبدیل شده است؟
بله،
تاسفآور این است که این افراد به اصطلاح برای کم نیاوردن وارد این
چالشها میشوند. در این بین دخترها به دلیل عاطفیتر بودن، بیشتر قربانی
میشوند.
افرادی که وارد این چالشها میشوند، حتما آدمهای افسردهای هستند؟
خیر،
آنها بچههای افسردهای نیستند و پرنشاطاند. همان دو دختری که چند سال
پیش در تهرانسر خودشان را از ارتفاع پایین انداختند با شادی و خنده این کار
را انجام دادند. خیلی از اینها بچههای پرانرژی و پرنشاطی هستند و حتی
ممکن است ضریب هوشی بالایی هم داشته باشند منتهی در کلکلهای دوستانه و
توافقهای جمعی تصمیم به انجام کارهای خطرناک گرفتهاند.
بنابراین نهنگ آبی میتواند به شکلهای مختلف باشد؟
این
چالش یک بازی به معنای گرافیکی نیست بلکه تفریح و سرگرمی است و احتمال
دارد به هر اسمی باشد. به این معنا که افراد در قالب یک گروه، کاری هماهنگ
انجام میدهند.
این چالشها چه تغییری در تفکر فرد به وجود میآورد که او را به انتخاب مرگ وا میدارد؟
در
این چالشها، مرگ بالاترین امتیاز را دارد. وقتی فکری تسخیر میشود، یک
حبابی از وهم دور فرد را میگیرد به نحوی که تصمیماتش از منطق دور میشود.
اگر این بچهها در آن ساعتی که اعلام کردهاند، خودشان را نکشند از گروه
طرد میشوند و به آنها صفتهای بزدل و ترسو میدهند. در این گروهها، کلکل
اتفاق میافتد و کودک برای کم نیاوردن، مرحله به مرحله جلو میرود. مرحله
نخست ممکن است انداختن آب دهان، زدن زنگ خانه مردم، تیغ انداختن و از این
قبیل چیزها باشد و در نهایت به جایی برسد که با کشتن خود، همراه شود. فردی
که به این مرحله میرسد، اگر خودش را نکشد، از گروه همسالان طرد میشود و
این خیلی برایش مهم است. در واقع از دست دادن آبروی فرضی، سنگینتر از
زندگی نکردن برایشان معنی پیدا میکند. خودکشیهای دونفره که ممکن است به
چند نفره هم تبدیل شود، یکی از خاصیتهای این تصمیمات جمعی است. البته
خودکشی فقط یکی از اشکال آسیب است. گوشهگیر شدن، ضعیف شدن درس، دوری از
خانواده، جدایی از والدین و این قبیل موارد نیز وجود دارد.
گرایش کودکان و نوجوانان به چالشهای خطرناک چه پیامی برای ما دارد؟
بچهای
که کشته میشود در واقع فریاد میزند «مرا ببینید». حتی کودکی که کودک
دیگر را میکشد، همین خواسته را دارد. متاسفانه در کشور ما چارچوب خاص
قانونی برای حمایت از کودکان وجود ندارد یا اگر هست، عملیاتی نشده. چند روز
پیش وزیر ارتباطات گفت برای فرزندش تدبیر کرده تا وارد فضای مجازی نشود در
حالی که این تدبیر برای سایر فرزندان این مملکت نشده است. ما فکر میکنیم
با پاک کردن صورت مساله همه چیز حل میشود در حالی که باید متناسب با
نیازهای نسل جدید، محصول تولید و با محصولاتی که ممکن است زندگی و هویت
آنها را به خطر بیندازد، مقابله کنیم. آن کسی که اقتصاد توجه را پایهگذاری
کرد خودش الان از این کار پشیمان است و میگوید: علاقه به دیده شدن در
فضای مجازی، آن را به چیزی خطرناکتر از هروئین تبدیل کرده است.
خانوادهها برای جلوگیری از این انتخاب چه نقشی دارند؟
به
دلیل نبود برنامهریزی برای آموزش خانوادهها، والدین فضا را نمیشناسند.
پدر و مادرها تصور میکنند با چک کردن تلفن همراه فرزندشان میتوانند آنها
را کنترل کنند در حالی که چالشها در قالب گروههای همکلاسی است. محتوای آن
است که میتواند خطرآفرین باشد. از طرفی این چالشها فقط برای کودکان
نیست. اکنون شاهد هستیم مادر خانواده در شبکههای مختلف اجتماعی عضو میشود
و عکسهای خصوصی خود را به اشتراک میگذارد. او با این کار وارد یک چالش
شده و حریم خصوصی خود و خانوادهاش را قربانی کرده است. یا مثلا پدر
خانواده در گروههای مختلف عضو است و کارهای مشابه انجام میدهد. در این
شرایط، کودک که اولین قربانی است از پدر و مادرش که از صبح تا شب در
شبکههای اجتماعی هستند، الگوبرداری میکند. یعنی ما خودمان فرزندانمان را
به سمت چالشهایی راهنمایی میکنیم که ممکن است زندگیشان را به خطر
بیندازد.
چرا نظام آموزشی ما قادر به جلوگیری از این انتخاب در نسل جدید نشده؟
یکی
از دلایل گرایش نوجوانان به این قبیل چالشها، محدود شدن فعالیتهای
جمعیشان در مدارس، مساجد و مراکز تجمع آنهاست. قبلا تشکلها، بسیج،
انجمنهای اسلامی و پارلمان دانشآموزی با هدف انتخاب شدن، دیده شدن و
انجام کار گروهی برای دانشآموزان تشکیل شد، اما اکنون این تشکلها به یک
تابلوی معمولی در مدارس تبدیل شدهاند که فقط کارهای روتین و سنتی انجام
میدهند. این خاصیت و جذابیتی برای دانشآموزان ندارد و فقط تعداد کمی از
آنها را جذب میکند. در واقع متولیان امر نتوانستند نیاز دانشآموز را درک
کنند و آن را در قالب زمان بریزند. نظام آموزشی ما هم در تناسب با نسل جدید
رشد نکرده است. حالا فرزندان ما، پاسخ بسیاری از نیازهایشان را که از
خانواده و مدرسه نمیگیرند، در تلفن همراه و فضای مجازی جستوجو میکنند.
تلفنها هم که مشخصا از جایی مدیریت میشود که هیچ مسئولیتی در قبال زندگی
کودکان ما ندارد.
بازیهای رایانهای چقدر در این نوع انتخاب تاثیر داشته است؟
ما
این موضوع را جدی نگرفتهایم. وقتی کودکی در محیط بازی، بارها آدم میکشد
یا خودش کشته میشود به مرور از قبح ماجرا میریزد. اکنون بازیهای خشن
بسادگی در دسترس فرزندان ماست در حالی که کشورهای غربی محدودیت سنی قائل
شدهاند و برای مثال بازی جیتیای متعلق به گروه سنی بالای 25 سال است.
بیتوجهی به این بازیها به مرور خشونت را افزایش میدهد و انرژی کاذبی در
کودک ایجاد میکند به نحوی که ممکن است در یک لحظه، هویت مجازی بر هویت
واقعی قالب شود و فرد از این انرژی در فضای بیرون استفاده کند. همچنین در
کشور ما سیمکارتهایی برای دانشآموزان ساخته شده است در حالی که دسترسی به
تمام موضوعات در آنها باز است. والدین به این گمان که این سیمکارتها
دانشآموزی است، آنها را میخرند، اما تمام محتوای خشن و پورنوگرافی با
استفاده از آنها قابل دسترسی است. سواد ناکافی خانواده در کنار ناآگاهی
کودکان و ناتوانی در تشخیص به دلیل شرایط خاص سنی، باعث ورود آنها به
چالشها میشود.
راه پیشگیری چیست؟
در وهله
نخست، دستگاههای مسئول باید نیاز واقعی دانشآموزان را پیدا و سپس برای
رفع آنها برنامهریزی کنند. بخشی از این برنامهریزیها قانون است. یعنی
باید قانوننگاری شود که مثلا دانشآموز از چه سنی به اینترنت دسترسی داشته
باشد و به چه سایتهایی. اکنون یک کودک و یک بزرگسال به یک اندازه به
محتوای فضای مجازی دسترسی دارند در حالی که اگر شبکه ملی اطلاعات ایجاد
شود، این مساله حل میشود. مورد دیگر تولید محصولات متناسب با نیاز کودکان
است. این کار هزینه چندانی هم ندارد. مثلا در مالزی تبلتهای دانشآموزی
طراحی کردهاند و کودکان در ازای هر 15 دقیقه استفاده از آنها باید فعالیت
بدنی انجام دهند. یا مثلا احتمال این که کودک علاقهمند بازی بتواند در
طراحی بازی موفق شود، زیاد است. ما باید کلاسهایی در این زمینه راهاندازی
کنیم تا استعداد کودک در مسیر مناسب رشد کند. از طرف دیگر والدین حتما
باید آموزش ببینند. اکنون شکل برخورد پدر و مادرها در مقابل استفاده
فرزندانشان از فضای مجازی دو شکل است. یا خیلی سلبی و دفعی برخورد میکنند
یا آنها را در فضای مجازی رها میکنند. در حالی که در کشورهای دیگر مثل
آمریکا، اگر خانوادهای به فرزند 13 ساله اش اجازه انجام بازیهای نامناسب
در شبکههای اجتماعی را بدهد، سازمانهای حمایت از حقوق کودک، بچه را به
عنوان یک کودک بدسرپرست از والدین میگیرد و به پرورشگاه منتقل میکند.
برای آموزش خانوادهها باید کار جدی انجام شود. شاید یک نهضت آموزش فضای
مجازی در کشور نیاز باشد که همه پدر و مادرها حداقل یک دوره کوتاهمدت
ببینند. برای عملی شدن این راهکارها باید در راس همه، وزارت ارتباطات و سپس
آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، وزارت علوم و
وزارت بهداشت در حوزه سلامت وارد عمل شوند و شبکه ملی اطلاعات نیز
راهاندازی شود.
منبع : روزنامه جام جم
همه
مغازهدارهای کنار پل "نیلوفر" و "ع" را دیدهاند؛ از کنار مغازههای آنها
رد شدهاند و رفتهاند روی پل، از نردهها رفتهاند آن طرف، "ع" خودش را
پایین انداخته، اما نیلوفر ترسیده، برگشته آن طرف نرده، اما دوباره از
نردهها رد شده، پایین را نگاه کرده جوی خون زیر سر "ع" را دیده، اما به
فاصله چند دقیقه بعد خودش را پایین انداخته است!
به گزارش ایسنا، روایت همه مثل هم است، صدای پایین افتادن دخترها از پل
چمران را در 29 مهر ماه یادشان است. میگویند: "میخندیدند، برای همین فکر
نمیکردیم، بخواهند خودکشی کنند." یکی از مغازهدارها، عکس دخترها را
هنگامی که از روی پل بالا میروند و یکی دیگر عکس آنها را وقتی که کف
خیابان افتادهاند، گرفته است.
یکی میگوید بعد از اینکه دخترها پایین پریدند نیلوفر سرش را بلند کرد و
روی پای "ع" گذاشت و یکی دیگر تعریف میکند وقتی افتاد سرش روی پای "ع"
افتاد. تا اینجای کار مشخص است که هر دو خودکشی کردهاند. این مسئله را
تمام مغازه دارها با قطعیت میگویند.
روی پل که بروید همه مغازهدارها از پایین حواسشان است، صبح هم که من
روی پل بودم همه دیده بودند؛ میگویند "گفتیم یکی دیگر هم رفت برای خودکشی"
انگار دخترها نخستین مورد نبودهاند، یکی از مغازه دارها میگوید "چندمین
بار است؛ یکی را مردم نجات دادند، یکی را آتش نشانی." آخرین مورد همین سه
چهار روز گذشته بوده، به آتش نشانی زنگ زدهاند همه فکر کرده بودند مرد
جوان میخواهد خودکشی کند اما بعد معلوم شده برقکار بوده و سیم کشی
چراغهای پل را درست میکرده.
بیشترین چیزی که روی پل آدم را میترساند صدای خودروهایی است که با سرعت
عبور میکنند و گاهی بوق میزنند، اما همه میگویند "ع" شجاع بود، عمویش
از موتور سواری برادرزادهاش تعریف میکند، که بعد از یکی دو بار خاموش
کردن، با سرعت از جلویش رد شده، از اینکه وقتی "ع" بچه بوده چطور از کوه
بالا میرفته است، شاید اگر دختر این قدر شجاع نبود وقتی روی پل رفت مثل من
از نیمه راه بر میگشت اما بر نگشته...
سه روز پس از سقوط دخترها از پل؛ حوالی خانه "ع"، اعلامیه فوت جوان
ناکام با عکسش روی دیوارهای نصب شده و شمار بنرهای تسلیت جلوی خانه بیشتر
شده، فردا هفتم "ع" است، خانه خلوتتر از روزهای نخست است اما از بی تابی
پیرزن (مادربزرگ "ع") که سه روز است دختر را ندیده، چیزی کم نشده است:
"رفتم بازار صفا خرید کنم "ع" روی پل بوده و من ندیدیم. تاکسیهای دم پل من
رو میشناسن، احوال پرسی کردم. مادر برگشتم و دیدم زیر پل قیامته. نگو "ع"
بوده. همه دیدنش رو پل! گفتند این "ع" است ولی اون یکی رو نشناختن، اما
یکیو نفرستادن رو پل!"
"ع" از شش سالگی همراه با خانواده پدریش زندگی میکرده است: " الهی دورش
بگردم عاطفه داشت. حیف شد مادر. سه روزه خانه خالی شده، ندیدمش. 9 صبح رفت
کتابخانه." عکس قاب شده "ع" را میآورد و ادامه میدهد: "معدلش 20 بود
مادر، چاپ کنید این دختر، دخترخوبی بود. چقدر عاطفه داشت."
با " زهرا" فردای روز حادثه هم حرف زده بودیم. عمه "ع" است: "هیچ کسی
باور نمیکند، همه می گویند چقدر شاد بود. با نیلوفر امسال هم مدرسهای شده
بود. این دوتا با هم خیلی جور شده بودند. تا جایی که هر روز 4 تا 5 ساعت
با هم وقت میگذراندند. بیشتر دوست داشت کلیپهای داب اسمش پر کند." دوست
صمیمی "ع"، گلاره بود که همین چند وقت پیش هم با "ع" و مادربزرگش به مشهد
رفته است. اما در پرس و جوهای خانواده گفته چیزی از نهنگ آبی نمیداند.
"ع" متولد 81.4.15 است و امسال 15 ساله شده بود. زهرا میگوید"هیچکسی
جای مادر را نمیگیرد. "ع" همیشه کمبود مادرش را احساس میکرد. من میگفتم
وظیفه مادری رو برای شماها انجام میدم. مشکل "ع" بی مادری بود، اما مشکل
نیلوفر چی بود؟"
پلیس هنوز وسائل "ع" را به خانوادهاش تحویل نداده است، همه اعضای
خانواده میخواهند بدانند پلیس بر چه اساسی ابتدا در رسانهها علت مرگ
دخترها را نهنگ آبی عنوان و بعد این مسئله را تکذیب کرده است. خانواده علاوه بر
این به گفتههای وزیر ارتباطات که در برنامه تیتر حاضر شده معترض هستند
"بر چه اساسی گفتند مادر "ع" سال گذشته خودکشی کرده است؟ دلیل مرگ هست. سال
فوت مادر هم هست."
پلیس تا کنون با خانواده "ع" صحبت نکرده است. در کلیپی که بعداً در فضای
مجازی منتشر شد خاله "ع" گفته بود که جای بریدگی را روی دست خواهر زدهاش
دیده است. زهرا میگوید "نمیدانم کلیپهای باغ رضوان را چه کسی گرفته است.
بعد از مراسم خاکسپاری گفتند خالههای "ع" با پلیس آگاهی رفتهاند.
نمیدانم چرا پلیس آگاهی اصلاً سراغ ما نیامد تا با من یا عموهاش صحبت کند؟
"ع" همیشه با ما زندگی میکرد و تنها سه روز آخر میهمان خالهاش بود."
مادربزرگ میگوید " رشتم و رشتم، کپه پنه شد، رفت گِل آسمون مادر. این
(زهرا) تقدیر کِش "ع" بود. 9 سال است که پدرش سکته کرده. ما اهواز بودیم
کاش نیامده بودیم. "ع"، جان هم میخواست میدادند. این قلب داره از اینجا
(اشاره به قفسه سینه) میزنه بیرون... اون اتاقشه. میخواهم خانه را بفروشم.
نه کمدش را میتونم ببینم نه لیوانی که آب میخورد، رفت مادر." از توی
آشپزخانه یک لیوان بر میدارد و میبوسد. "غازی درست میکردم میبردم مدرسه
تا زنگ تفریح غازی را بدهند دستش. میگفتن مادر مگه میمیره؟. ننه دخترم
خوب بود تمام ریگ بیابان که میشناسنش براش گریه می کنن."
نخستین دلایل مرگ دو نوجوان اصفهانی، از سوی پلیس اصفهان مطرح شد که
صراحتاً آن را مرتبط با چالش نهنگ آبی عنوان میکرد. پس از آن وزیر
ارتباطات فناوری اطلاعات با انتشار متنی در اینستاگرام به مرگ دو دختر
اصفهانی واکنش نشان داد و در این باره نوشت: "خبر خودکشی دو دختر نوجوان به
دلیل پیروی از رفتارهای شیطانگونه در فضای مجازی برای شنوندگان
ناراحتکننده و بهتآور بود. بنده نیز از شنیدن خبر متاثر شدم. بایستی
بپذیریم که در کنار منافع بسیار، آفات جدی هم در فضای مجازی وجود دارد. به
عنوان یک پدر، فرزندانم را به عضویت در شبکههای اجتماعی تشویق نکردهام و
آنها نیز تاکنون عضویتی نداشتهاند و همچنان با حضور یک بزرگتر از فضای
مجازی بهره میگیرند." اما ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی فردای همان
روز از سوی رییس اورژانس اجتماعی کشور رد شد!
خانواده هنوز دنبال ردی از ارتباط مرگ دخترها با چالش نهنگ آبی هستند: "
روزی که "ع" را برده بودند بیمارستان و ما منتظر بودیم مادر را به
بیمارستان بیاورند تا اگر حالش بد شد توی بیمارستان باشه خالهش به من
اینها را گفت. خالهاش گفت. توی مصاحبه تلویزیونی هم گفته. من چیزی روی دست
"ع" ندیدم اما خالهاش میگه اثر بریدگی روی بازوهای "ع" را دیده. چرا توی
بیمارستان به من گفت؟" اینها را زهرا میگوید. پدر "ع" دنبال حرف را
میگیرد و ادامه میدهد "روز اول حراست بیمارستان به من گفت بازی نهنگ آبی
بوده؟ توی پاسگاه گفتن نهنگ آبی بوده؟ همه همون روز اول میگفتند."
عمه "ع" میگوید "من میگم کسی که قصد خودکشی داشته باشه زندگی براش
بیمعنی است. یک هفته نمیشینه بگه عمه چطوری انتخاب رشته کنم. معلممون گفته
پزشکی زیاده نمی خواد بری، عمه چه رشتهای برم؟ بیاد بشینه بگه عمه میخوام
تحقیقهای هفته دیگه مدرسم رو آماده کنم. کسی که میخواد خودکشی کنه میگه
ول کن دیگه برای چی درس بخونم؟ باشه من میگم مشکلات خانوادگی بوده، نیلوفر
چی؟ اونم به خاطر مشکلات "ع" خودشو انداخت پایین؟"
پنجشنبه گذشته اسدبیگی - رییس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در گفت و گو
با روزنامه ایران گفته بود "نیلوفر" - دختر نجاتیافته - در نخستین
اظهاراتش بیان کرده، قصد خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که
ناخواسته سقوط کرده است! او گفته "پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر
فوت شده شایعاتی مطرح شد و این زخمها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند
اما واقعیت این است که خراشهای روی دستهای نوجوان جانباخته به خاطر تلاش
ناکام وی برای خودکشی در گذشته بوده است."
زهرا میگوید " 20 دقیقه قبل از این اتفاق به پدرش زنگ زده و گفته شلوار
فرم برادرش رو کوتاه کنه، آخه کسی که میخواهد خودکشی کنه موضوع اصلاً
براش اهمیت داره؟ برای چنین چیز کوچیکی زنگ می زنه؟" پلیس آگاهی با گذشت
پنج روز از این حادثه هنوز با خانواده "ع" صحبت نکرده است. ذهن خانواده
درگیر سؤالات زیادی است. زهرا چتهای تلگرامیش با برادر زادهاش را نشان
میدهد، همه پیامها صمیمانه است.
خانواده "ع" به صحبتهای وزیر ارتباطات در برنامه تیتر اشاره میکنند"
وزیر گفته مادر "ع" پارسال خودکشی کرد! ما فوت نامه داریم، تاریخ مرگ روی
سنگ قبر هست. مدارک پزشکی قانونی در مورد دلیل فوت هست. چطوری میگن؟ مگه
میشه بگه به این دلیل رفته خودشو انداخته پایین؟ "ع" خودشو انداخته پایین
به دلیل مشکلات خانوادگی، نیلوفرم به دلیل مشکلات "ع" خودشو انداخته
پایین؟! اینها چی میگن تو رسانهها؟! کسی که مشکل داره میتونه درس بخونه؟"
فضای بیمارستان این بار سنگینتر است، نیلوفر کاملاً هوشیار و از ای سی
یو به بخش منتقل شده و قرار است ساعت دو و نیم برای عکس برداری از کمرش به
بیمارستان الزهرا منتقل شود. از کنار در اتاق تکان خوردن پاهایش که باند
پیچی شده را میتوان دید. پدرش میگوید "جراحی پاها خوب بوده"، و تاکید
میکند "پلیس آگاهی گفته شماره هر کسی را که میخواهد درباره این موضوع با
خانواده صحبت کند به آنها بدهم!" میگوید "نیلوفر نمیداند که "ع" در این
حادثه جان خود را از دست داده است" و تاکید میکند:" هنوز چیزی از ماجرا
نپرسیدهایم و نیلوفر هم چیزی نگفته است."
چالش این کشور "چالش نهنگ آبی نیست"؛ چالش مسئولانی هستند که تلاششان
به جای پیشگیری از آسیبها، کتمان آنهاست. چالش آن مسئولی است که در
نخستین واکنش به این حادثه فقط میخواهد بگوید پدر خوبی است چون هیچ کدام
از فرزندانش در شبکههای اجتماعی عضویت ندارند، اما مسئول 36 ساله
کشورنمیگوید فرزندانش چند ساله هستند! اصلاً به سن داشتن تلفن همراه و
شبکههای مجازی رسیدهاند یا نه؟! و در دومین واکنش مثل یک روانشناس در
رسانه ملی حاضر میشود و خودکشی یکی از دخترها را به خودکشی سال گذشته
مادرش مرتبط میکند در حالی که اصلاً نمیداند تاریخ و دلیل فوت مادر "ع"
چه زمانی است!
چالش این کشور مسئولی است که شنیدههایش -درست یا غلط- را بدون هیچ
تحقیقی از تریبون رسانه به عنوان حقیقت بیان میکند! و برای پاسخ به یک
آسیب اجتماعی آسانترین راه را انتخاب میکند؛ کسی که مرده مقصر است! چالش
این کشور مسئولانی است که به نظر میرسد اطلاعاتشان برای توضیح یک حادثه را
از روی شبکههای اجتماعی جمع آوری میکنند!
مغازهدارهای اطراف پل چمران میگویند"روزهای اول پس از حادثه، همه نسبت
به افرادی که میرفتن روی پل حساس شده بودن اما حالا دیگر کمتر توجه
میکنیم." "ع" و نیلوفر آخرین عابران روگذر چمران نیستند. "روزهای اولی که
پل ساخته شد و هنوز نردهها را نصب نکرده بودند، باد شدید موجب شد یک مرد
جوان پرت شود پایین، چند روز بعد یک نفر با رنگ مشکی روی پل نوشت، طوفان."
«مامانم
گفت شنیدی دیروز یه دختری توی استخر پرورش نهنگ آبی غرق شده»! این توئیت
در فضای مجازی را شاید بتوان عصاره واکنش های چند روزه به خودکشی تلخ دو
دختر نوجوان در اصفهان عنوان کرد؛ مخدوش، پراشتباه، حق به جانب و سرگیجه
آور!
عصرایران؛ احسان محمدی-
«مامانم گفت شنیدی دیروز یه دختری توی استخر پرورش نهنگ آبی غرق شده»! این
توئیت در فضای مجازی را شاید بتوان عصاره واکنش های چند روزه به خودکشی
تلخ دو دختر نوجوان در اصفهان عنوان کرد؛ مخدوش، پراشتباه، حق به جانب و
سرگیجه آور!
دو دختر نوجوان در اصفهان با پریدن از روی یک پل اقدام به خودکشی کردند.
15 و 16 ساله. یکی از آنها جان باخت و دیگری به شدت صدمه دید. یک بار دیگر
به سن این دو دختر نگاه کنید. 15 و 16 سال. خودکشی؟ هنوز برای این کار
خیلی جوان بودند. اگر این همه شتاب نمی کردند زندگی مثل ما بارها آنها را
می کُشت، زنده می کرد، اشک و لبخند می بخشید و ...
این نخستین خودکشی در ایران نیست. چند روز پیش آماری منتشر شد که نشان
می داد استان ایلام(کم جمعیت ترین استان کشور) در سال 1395 رکوردار خودکشی
در کشور شده است. استانی که بیشترین خودسوزی را به نام خودش ثبت کرده است.
اما چرا دو دختر نوجوان با هم دست به خودکشی زدند؟
نخستین خبرها از زبان یک مقام مسئول در خصوص این حادثه این بود: «این دو
نوجوان قبل از پرتکردن خود توسط یک دستگاه ضبطصوت، با خانواده خود
خداحافظی کرده و علت این کار را انجام بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی
اعلام کردهاند. نوجوان مجروح شده نیز در صحبتهای کوتاهی اعلام کرده که
تحتتأثیر این بازی دست به این اقدام زده است.»
تمام خبرگزاری ها همین را منتشر کردند. اینکه بالاخره «نهنگ آبی» از
روسیه به ایران رسید و اینجا هم قربانی گرفت. کارشناسان و تحلیلگران به
تفسیر این بازی پرداختند. خانواده ها را سرزنش کردند که مراقب نوجوان
هایشان نبوده اند. شبکه های مجازی مورد شماتت قرار گرفتند که اگر تا دیروز
ابزار فسق و فجور بودند حالا وسیله خون بازی شده اند و ....
اما روز بعد محمد جواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات در برنامه تلویزیونی
درباره چالش نهنگ آبی گفت: خودکشیهای انجام شده در اصفهان هیچ ربطی به
بازی نهنگ آبی ندارد و مسائل خانوادگی باعث مرگ این دو نوجوان اصفهانی شده
است.
وی تاکید کرد: تا امروز نهنگ آبی در ایران باعث خودکشی هیچ فردی نشده
اما ممکن است در آینده این چالش در ایران تلفاتی داشته باشد. پلیس فتای
اصفهان با توجه به مشاهدات اطرافیان این دو دختر نوجوان از جمله استفاده
زیاد از موبایل و ایجاد خطهایی روی دستان خودشان، دچار سوتفاهم شده و دلیل
مرگ را نهنگ آبی اعلام کردند در حالیکه این خبر تکذیب میشود.
به همین راحتی همه آن تحلیل ها را «باید» از ذهن خارج کنیم. نهنگ آبی
نبوده! مشکلات خانوادگی و همان داستان های همیشگی. دو دختر نوجوان در 15 و
16 سالگی تصمیم گرفتند به زندگی شان خاتمه دهند. لابد اصلاً اتفاق عجیبی
نیست!
اصرار ندارم که این ماجرا را گردن نهنگ آبی بیندازم. اگر اینطور باشد
استان ایلام، اقیانوس محل زندگی نهنگ آبی است که به سرزمین خودکشی جوان ها
تبدیل شده است. خودکشی موضوع بسیار پیچیده ای است که با یک تأیید و تکذیب
یا مقصر کردن یک بازی اینترنتی و انداختن آن گردن جانورهای مجازی و واقعی
پنهانش کرد. اما شیوه خبرپراکنی و انتشار جزئیات و اطلاع رسانی برخی از
مسئولین به شدت آزاردهنده است.
یاد روزی می افتم که چند داعشی به مجلس حمله کردند و برخی از مسئولان
گفتند تروریست ها با «چادر زنانه» وارد مجلس شده اند و یک زن عضو گروه
مسئول دادن «سرویس جنسی به تروریست ها» بوده. دو خبری که بعد تکذیب شد.
دستکم در مورد اظهارنظر نخست، انتشار فیلم ها نشان داد که آنها با لباس
عادی آمدند و هیچ خبری از چادر نبود! گوینده آن خبر در آن لحظات بحرانی
دقیقاً با چه هدفی این کار را کرد؟ خیرخواهی؟ نشان دادن پیچیدگی عملیات؟
آرام کردن فضای روانی جامعه؟ احساس تکلیف؟ ... کسی بعدتر او را بازخواست
کرد که به چه حقی و با چه اختیاری اطلاعات غلط به مردم داده است؟
بیان مسائلی از این دست تنها باعث مخدوش شدن اعتماد مردم می شود و آنها
حتی خبرهای درست و حقیقی را هم با تردید دنبال خواهند کرد. اصلاً چه اصراری
وجود دارد وقتی هنوز چیزی در مورد جزئیات خودکشی نمی دانیم فوراً پای نهنگ
آبی را وسط بکشیم که روز بعد آن را انکار کنیم؟ این تکذیب های مکرر باعث
شده که برخی از مردم بگویند هرچیزی در این کشور از سوی مسئولین تکذیب شد،
حقیقت دارد!
سخن کوتاه اینکه کسی حق ندارد افکار عمومی را با انتشار اخبار مخدوش و
بعد تکذیب بیهوده آنها متلاطم کند. برای حرف زدن و اظهارنظر این همه شتاب
نکنیم. اجازه بدهیم از طریق کانال های رسمی، به صورت مدیریت شده، قطره
چکانی اما درست اطلاعات منتشر شود.
یکی از اتهاماتی که به برخی از روزنامه نگاران وارد می شود «نشر اکاذیب»
است، برخی بابت آن تاوان هم داده اند، آیا انتشار اخبار غیرواقعی از سوی
مسئولان ایرادی ندارد یا گناه ناخوب است و از علما ناخوب تر؟!
نگاهی به ابتکار جالب برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی/ به جای زباله محیط زیست بودن، عشق و محبت را گسترش دهید!/"نهنگ صورتی" بازی رقیبی که 300 هزار نفر را جذب خود کرده است
در همین راستا در کشور برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی چالشی تحت
عنوان نهنگ صورتی- Pink Whale و در زبان پرتغالی Baleia Rosa - ابداع شده
است. در چالش نهنگ صورتی که در واقع آلترناتیو چالش نهنگ آبی به شمار
میرود افراد به انجام اقدامات سخاوتمندانه تشویق میشوند تا از این طریق
در زندگی روزمه شخص شرکت کننده شادی ایجاد شود.
گروه بینالملل-رجانیوز:
تائید دخیل بودن چالش نهنگ آبی در خودکشی دو دختر اصفهانی نام این چالش را
بیش از پیش بر سر زبانها انداخت. سردار معصوم بیگی،فرمانده ناجای اصفهان
در اظهارات خود پیرامون این حادثه گفت:« این
دو نوجوان پیش از سقوط از پل، با دستگاه ضبط صوت، با خانواده خود خداحافظی
کرده و علت این کار را بازی آنلاین نهنگ آبی در فضای مجازی اعلام کرده
اند.»
به گزارش رجانیوز نهنگ آبی چالشی 50 مرحلهای است که توسط فردی به نام فیلیپ بودکین- Philipp Budeikin
– طراحی شده است که که فرد شرکت کننده در هر مرحله از آن میبایست چالش
هایی را که اپراتور سایت این چالش برای او تدارک دیده، انجام بدهد. برای
مثال در یک مرحله، رابط سایت به بازی کننده فرمان میدهد که با اشیاء برنده
بر روی بدن خود جراحت ایجاد کرده و عکس آن را ارسال نماید؛ اگر شرکت کننده
این مرحله را با تایید رابط خود در سایت پایان بدهد در ادامه هم با چالش
های خطرناکتری که عمدتا شامل «خودآزاری» است، فرد شرکت کننده در مرحله آخر
باید دست به خودکشی بزند.
سازنده
این چالش در گفتوگو با رسانههای روسی اعلام کرده است که قربانیان او
زبالههای زیست محیطی هستند و او میخواهد جامعه را از آنها پاکسازی کند!
در
ایران تاکنون رسانههای جمعی تلاش کردهاند تا با هشدار از عواقب این
چالش، جوانان و نوجوانان را از اجرای آن بازدارند اما کشورهای دیگر روش
دیگری را برای مقابله با آن تدارک دیدهاند. این روش هرچه بطور کامل مورد
تائید نیست اما میتوان آن را ابتکاری جالب توجه و موثر دانست.
در
همین راستا در کشور برزیل برای مقابله با چالش نهنگ آبی چالشی تحت عنوان
نهنگ صورتی- Pink Whale و در زبان پرتغالی Baleia Rosa - ابداع شده است.
در چالش نهنگ صورتی که در واقع آلترناتیو چالش نهنگ آبی به شمار میرود
افراد به انجام اقدامات سخاوتمندانه تشویق میشوند تا از این طریق در زندگی
روزمه شخص شرکت کننده شادی ایجاد شود. این چالش نیز همانند نهنگ آبی 50
مرحله را برای شرکت کنندگان خود در نظر گرفته است و در آن وظایف و احساسات
مثبت را برای فرد در نظر گرفته که برخی از آنها عبارتند از: با ماژیک بر
روی پوست یک نفر بنویس که چقدر دوستش داری، عذر خواهی کن یا کسی را ببخش،
به طور غیرمنتظره به پدر و مادر و بقیه خویشاوندان خود بگو که چقدر آن ها
را دوست داری. آخرین مرحله این چالش نیز شامل کمک فرد شرکت کننده به انسان،
حیوان و یا سازمان است.
نکته
جالب توجه آنجا است که این چالش به ظاهر ساده با استقبال زیادی رو به رو
شده است چنانکه بیش از 300 هزار فالور در فیس بوک و 40 هزار فالور در
اینستاگرام آن را دنبال میکنند.
ایجاد
کنندگان نهنگ صورتی قصد خود را از ایجاد این چالش را ترویج عشق و محبت
اعلام کردند و گفتهاند که میخواهند اثبات کنند که اینترنت میتواند برای
گسترش عشق و محبت به کار رود.
گفتنی است که این بازی بر روی وب سایتها و در قالب اپهای موبایل به زبان انگلیسی، اسپانیایی و پرتغالی نیز وجود دارد.
حال «نیلوفر» رو به بهبود است و صبح چهارشنبه عمل موفقیت آمیزی روی پاهایش انجام شده است.
با
گذشت چند روز از ماجرای خودکشی جنجالی دو دختر نوجوان اصفهانی، هنوز اخبار
و حواشی این ماجرا تکاندهنده فروکش نکرده و گمانه زمانیهای مختلف در این
باره ادامه دارد.
به گزارش عصر ایران
به نقل از روزنامه ایران، برخی مسئولان، ابتدا این خودکشی را به چالش
«نهنگ آبی» ارتباط دادند و برخی هم این فرضیه را رد کردند. با این حال دکتر
اسدبیگی -رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور- بهصراحت گفت که شواهد نشان
میدهد خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی هیچ ارتباطی به بازی یا چالش نهنگ
آبی ندارد.
وی دیروز درباره آخرین جزئیات این ماجرا گفت: «همان طور که پیشتر هم
گفتم این خودکشی هیچ ارتباطی با نهنگ آبی ندارد و مددکاران ما در اصفهان
بهطور جدی این مسأله را پیگیری کردهاند. خوشبختانه حال «نیلوفر» -دختر
نجات یافت- رو به بهبود است و صبح چهارشنبه عمل موفقیت آمیزی روی پاهایش
انجام شده است.»
وی افزود: «وی در نخستین اظهاراتش بیان کرده، قصد
خودکشی نداشته و برای نجات دوستش جلو رفته که ناخواسته سقوط کرده است.
همچنین پس از پیدا شدن علائم خاص روی بدن دختر فوت شده شایعاتی مطرح شد و
این زخمها را به بازی یا چالش خاصی ربط دادند. اما واقعیت این است که
خراشهای روی دستهای نوجوان جانباخته به خاطر تلاش ناکام وی برای خودکشی
در گذشته بوده است.»
اسدبیگی با توصیهای به خانوادهها گفت:
«امیدوارم خانوادهها به بهداشت روانی فرزندانشان توجه بیشتری داشته باشند و
جو صمیمی تری را در خانه ایجاد کنند. چه بسا بسیاری از اتفاقات ناگوار
مشابه، به خاطر ارتباط نادرست میان والدین و فرزندان رخ میدهد. ضمن اینکه
امیدوارم بزودی طرح مددکار اجتماعی در مدارس اجرا شود تا مددکاران و
مشاوران متخصص نوجوانان را در همان محیط آموزشی راهنمایی کنند. به طور قطع
طرح مددکار اجتماعی میتواند در مقابل اقدامات نوجوانان و جوانان عاملی
پیشگیرانه باشد.»
رئیس اورژانس اجتماعی بهزیستی کشور در پاسخ به این
سؤال که آیا نوجوان نجات یافته از سوی اورژانس اجتماعی مورد حمایت قرار
خواهد گرفت یا خیر، گفت: «بهطور قطع بعد از اینکه این نوجوان به سلامتی
جسمی لازم رسید، اورژانس اجتماعی کشور با تمام توان خدمات روانی – اجتماعی
را ارائه خواهد داد.»
مرتبط:- تحلیلی بر نقش امید به آینده در نگاه انتظار و نیازهای کنونی جامعه انسانها