واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

صدای پای رونق اقتصادی می‌آید؟

صدای پای رونق اقتصادی می‌آید؟ (از تابناک)

درصورتی که دستورالعمل‌های اقتصادمقاومتی و مدیریت جهادی به درستی اجرا شود و دولت در مقابل واردات بی رویه کالا ایستادگی کند، می توان رونق اقتصادی کشور را شاهد باشیم.

تابناک اقتصادی: براساس گزارش اخیر منتشر شده از سوی بانک مرکزی، نرخ رشد اقتصادی در سال 1393 به مثبت 3 درصد رسیده است. برطبق این گزارش قیمت‌های ثابت تولید ناخالص داخلی درسال گذشته 203 هزار و 159 میلیارد تومان بوده که در مقایسه با رقم مشابه سال 1392 حدود 3 درصد افزایش یافته است.

بررسی سهم فعالیت‌های مختلف اقتصادی در رشد تولید ناخالص داخلی نشان می‌دهد که در زمستان سال قبل ارزش افزوده بخش "صنعت" 1.7، "خدمات موسسات پولی و مالی" 0.8، "حمل‌و‌نقل، انبارداری و ارتباطات" 0.6 همچنین " بازرگانی، رستوران و هتلداری" 0.5 درصد بوده است و بخش‌های ساختمان با سهمی معادل منفی 1.5 و نفت با منفی 0.6 درصد نقش عمده‌ای در تحولات تولید ناخالص داخلی داشته است.

دراین میان آخرین آمار و اطلاعات بانک مرکزی که از وزارت جهاد کشاورزی استعلام شده نشان می‌دهد که برآورد مقادیر تولید محصولات زراعی 8.1، باغی 1.5، دامی 4.9 و شیلات 7.7 درصد در سال 1393 نسبت به دوره مشابه سال قبل افزایش یافته است، بنابراین براساس محاسبات فصلی رشد ارزش افزوده گروه کشاورزی نسبت به دوره مشابه سال قبل 3.8 درصد بوده است.

با تکیه بر گزارش منتشرشده ازسوی بانک مرکزی، بخش صنعت و کشاورزی نسبت به سایر بخش ها پیش رو بوده وگوی رقابت را از سایرحوزه ها ربوده اند. بخش ساختمان و نفت در سال گذشته وضعیت مطلوبی را نداشته و ارزش افزوده منفی داشته اند که این موضوع ناشی از رکود بازار مسکن و کاهش صادرات نفتی است که برای بهبود ارزش افزوده این بخش ها درسالجاری دولت باید برنامه ویژه ای را طراحی کند.

براساس آمار منتشرشده کشور درسال 92 نرخ رشد اقتصادی صفر راتجربه کرد و دولت برای سال 93، نرخ رشد 3 درصد را وعده داد که با توجه به گزارش اخیر بانک مرکزی، برنامه دولت دراین زمینه اجرایی شد، البته برطبق برنامه چهارم و پنجم توسعه رشد اقتصادی به‌طور متوسط باید به هشت‌ درصد می‌رسید که درسال های گذشته شاهد رقم های دیگری بودیم به عنوان نمونه در سال 90 این رشد سه ‌درصد، در سال 91 منفی پنج و هشت دهم ‌درصد و در شش‌ماهه اول 1392 منفی دو ‌درصد بوده است.

نرخ رشد اقتصادی بیانگر بهبود وضعیت اقتصادی در کشور است. بر اساس گزارش بانک مرکزی و بر اساس محاسبات اولیه اداره حساب‌های اقتصادی این بانک، در سه‌ماهه نخست سال ۱۳۹۳ تولید ناخالص داخلی کشور به قیمت‌های ثابت سال ۱۳۸۳ به ۴۸۰۴۹۱ میلیارد ریال رسید که این مقداررشد۴.۶ درصدی را نشان می‌دهد.

رشد اقتصادی باید 8 درصد شود

درهمین ارتباط یک عضو کمیسیون مجلس شورای اسلامی با اشاره به افزایش 3 درصدی تولید ناخالص داخلی درسال 93 نسبت به سال 92 گفت: افزایش صورت گرفته در رشد اقتصادی چندان قابل اتکا نیست و با این میزان نمی توان به خروج از رکود امیدوار بود.

ایرج ندیمی افزود: اگرچه نرخ رشد اقتصادی در سال 93 روبه بهبودی رفته است اما رونق اقتصاد کشور و خروج از رکود نیازمند گام های بلندی در حوزه اقتصادی کشور است ضمن اینکه دراین میان رشد 8 درصدی اقتصاد باید به عنوان هدف درنظرگرفته شود.

ندیمی ادامه داد: موانع اصلی رشد اقتصادی در ایران مربوط به عدم تامین مالی و تیرگی فضای کسب و کار است که برای رفع این مسایل باید قوانین حوزه تولید را بهبود دهیم و در مبارزه با قاچاق کالا نیز قاطعانه تر برخورد کنیم.

افزایش رشد اقتصادی با هدایت منابع مالی

این نماینده مجلس نهم ، جهت دهی به نقدینگی در کشور را مهم تلقی کرد و گفت: هدایت منابع مالی کشور به سمت تولید رشد اقتصادی بیشتری را در پی دارد ضمن اینکه افزایش درنرخ صادرات را نیز موجب می شود.

وی اظهارکرد: در صورت امضای توافقنامه ایران و گروه 5+1 و لغو تحریم ها نرخ رشد اقتصادی نیز افزایش می یابد و برای سال جاری می توان تولید ناخالص داخلی بیش از 3 درصد را پیش بینی کرد.

تولید از خدمات پیش افتاد

ندیمی افزود: براساس آمارمنتشر شده از سوی بانک مرکزی حوزه صنعت و کشاورزی در زمینه رشد اقتصادی پیشرو بودند که از این دوبخش انتظار چنین رشدی وجود داشت.

به گفته این عضوکمیسیون اقتصادی مجلس، پیشرو بودن حوزه صنعت و کشاورزی نشانه خوبی برای پیشی گرفتن تولید به حوزه خدمات رسانی است البته این به معنای بی توجهی به حوزه خدمات نیست.

وی بیان کرد: دولت باید تلاش کند با رشد تولید درحوزه صنعت، کشاورزی و... رونق را به اقتصاد کشور بازگرداند تا بدین صورت از نرخ تورم کاسته شود و میزان اشتغال افزایش یابد.

بهبود تولید ناخالص داخلی با تکیه بر مدیریت جهادی

یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی رشد صورت گرفته در میزان تولید ناخالص داخلی را مثبت دانست و گفت: پس از اعلام آمار رشد اقتصادی از سوی بانک مرکزی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی تصمیم گرفت روند اقتصادی طی شده در سال 93 را مورد بررسی قراردهد.

رجب رحمانی ادامه داد: این پیشرفت نشانه مثبتی در حوزه اقتصادی کشور محسوب می شود، البته همچنان برای خروج از رکود نیاز به رشد بیش از این است و باید اقدامات گسترده ای دراین زمینه انجام شود.

وی ادامه داد: درصورتی که دستورالعمل های اقتصاد مقاومتی و مدیریت جهادی به درستی اجرا شود و دولت در مقابل واردات بی رویه کالا ایستادگی کند می توان رونق اقتصادی کشور را شاهد باشیم.

این عضوکمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی،‌ پیشرو بودن حوزه صنعت و کشاورزی درارزش افزوده را نشانه خوبی دانست و گفت: یکی از مواردی که می تواند میزان صادرات غیرنفتی راافزایش دهد توجه به این دوبخش است که براساس آمار منتشرشده اینگونه نیز بوده است.

رحمانی ادامه داد: با افزایش سرمایه گذاری دراین دو بخش می توان هم نیاز داخلی را تامین کرد و هم میزان صادرات غیرنفتی را نسبت به سال های گذشته بهبود بخشید.

وزرای راه و نفت در راه بهارستان

یک عضوکمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی با مهم برشمردن افزایش تولید ناخالص داخلی در سال 93 گفت: اگرچه در اغلب بخش‌های اقتصادی شاهد افزایش ارزش افزوده نسبت به سال 92 بودیم اما بخش ساختمان و نفت ارزش افزوده منفی داشتند.

اسماعیل جلیلی افزود: وزیرراه و شهرسازی و وزیر نفت برای توضیح درباره ارزش افزوده منفی این دوبخش به کمیسیون برنامه و بودجه فراخوانده شده اند.

وی ادامه داد: البته باید این موضوع را در نظر داشت که افزایش رشد اقتصادی درسال 93 نشانه خوبی برای اقتصاد کشور است، زیرا درسال های گذشته ما شاهد نرخ رشد اقتصادی منفی بودیم و درحال حاضر روند پیش رو به سمت مثبت است، به عنوان نمونه کشور درسال 91 رشد اقتصادی منفی و درسال 92 رشد صفر درصد را تجربه کرد.

به گفته جلیلی، تا خروج از رکود فاصله بسیار است و اقتصاد تازه طعم رشد اقتصادی مثبت را چشیده است و تا دستیابی به رونق باید اقدامات بسیاری صورت گیرد.

پیش بینی کاهش رشد اقتصادی در سال 94

این نماینده مجلس نهم اظهارکرد: برای رسیدن به رونق اقتصادی نیاز به تحول جدی در حوزه تولید است، البته با توجه به کاهش شدید درآمدهای نفتی نمی توان به افزایش رشد اقتصادی در سال جاری امیدواربود.

وی افزود: قیمت نفت در اواسط سال 93 کاهش یافت و همین موضوع موجب شد که درآمد نفتی سالانه کشور چندان کاهش نیابد، زیرا نیمی از سال با فروش نفت 80 دلاری گذشته بود و درآمدهای نفتی خوبی به دست آمده بود درحالی که درآمد نفتی سال 94 ازهمان ابتدا با نفت حدود 50 دلاری بسته شد.

جلیلی در ادامه به کاهش 50 درصدی درآمدهای نفتی درسال 94 اشاره کرد و گفت: کاهش بودجه نفتی بر درآمدهای مالیاتی نیزموثراست و میزان آن را نیز کاهش می دهد، به عبارت دیگر کاهش درآمدهای نفتی و مالیات نمی تواند نتایج خوبی را درپی داشته باش.

رکود مسکن ناشی از سیاست‌های متناقض دولت

این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی اظهارکرد: با توجه به آنکه در تحریم‌های فلج کننده به سرمی بریم، صنایع نفت و پتروشیمی به شدت تحت تاثیر قرارگرفته و این طبیعی است که ارزش افزوده بخش نفت منفی شود، زیرا رشد حوزه نفت و محصولات نفتی به صادرات این محصول بستگی مستقیم دارد.

وی ادامه داد: بخش صنعت و کشاورزی نیز به دلیل افزایش تولید رشد داشته اند اما حوزه حمل و نقل،‌ خدمات و ... نتوانسته اند رشد چندانی را درسال گذشته تجربه کنند که باید دولت برنامه هایی را برای بهبود این بخش ها نیز اجرایی کند.

این نماینده مجلس نهم، رکود بخش مسکن را مهم دانست و گفت: این رکود ناشی از سیاست‌های متناقض دولت در بازار مسکن،‌ تشویش افکار عمومی و سردرگمی سرمایه گذاران و ریسک ناشی از تغییرات مداوم در این حوزه است.

جلیلی در پایان گفت: دولت در بازار مسکن تصمیمات قاطعی را اجرایی نمی کند. به عنوان نمونه، طرح مسکن مهر را متوقف می کند و ازسوی دیگر، طرح مسکن اجتماعی را جایگزین آن می کند، ضمن اینکه برنامه کاربردی و عملیاتی برای اجرای این طرح پیش بینی نمی کند و همین موضوع سبب می شود که سرمایه گذاران،‌ سرمایه خود را به بخش های دیگر تزریق کنند و بخش مسکن با رکود مواجه شود.

رشد اقتصادی 3 درصدی قابل توجه است

درهمین راستا یک استاد دانشگاه، آمار اعلام شده از سوی بانک مرکزی درباره رشد اقتصادی را معتبر دانست و گفت: آمار منتشر شده از سوی اداره حسابرسی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران همواره مورد تایید محافل بین المللی بوده است اما در دولت نهم و دهم این اطلاعات اجازه انتشار نمی یافت؛ اگرچه باید هرسه ماه یک بار این اطلاعات رسانه ای می شد.

مهدی پازوکی افزود: در دولت گذشته شاهد بودیم که آمار مربوط به نرخ رشد اقتصادی گاهی دوسال یکبار منتشر می شد و دراعلام آمار تاخیرزمانی وجود داشت اما هیچ گاه تخلفی درارائه آمار مشاهده نشد، زیرا بانک مرکزی تحت تاثیر فعل و انفعالات سیاسی قرار نداشته و همواره آمار کارشناسی شده را منتشر می کند.

وی اظهارکرد: بانک مرکزی همواره برای ایجاد شفافیت در حوزه اقتصاد کشور شاخص‌های کلان اقتصادی را ارائه می کند تا از سوی مردم و کارشناسان رصد شده و وضعیت اقتصادی کشور به خوبی روشن شود.

به گفته این استاد دانشگاه، با توجه به آنکه درسال‌های گذشته رشد اقتصادی منفی را تجربه کرده ایم رشد اقتصادی 3 درصد قابل توجه است و باید از تلاش‌های دولت برای بهبود شرایط اقتصادی سپاسگزاری کرد.

بهره گیری از ظرفیت‌های بلااستفاده سرمایه گذاری

پازوکی اظهارکرد: حال این سئوال مطرح می شود که چرا با وجود آنکه رشد اقتصادی افزایش یافته است اما نرخ بیکاری کاهش پیدا نکرده یا نرخ تورم چندان تغییر نیافته است؟ پاسخ این سئوال این است که دولت به خوبی توانسته است ظرفیت‌های بلا استفاده در بخش‌های مختلف اقتصادی را مورد استفاده قراردهد.

این کارشناس حوزه اقتصادی گفت: به عنوان نمونه ظرفیت تولید خودرو در ایران در سال 93 افزایش یافت. به عبارت دیگر، اگر ایران خودرو درسال 90 با 30 درصد ظرفیت فعالیت می کرد اما هم اکنون ظرفیت خود را افزایش داده و به دوبرابر رسانده است البته شرکت سایپا نیز دراین زمینه گام ‌ای موثری را برداشته است.

وی به افزایش سرمایه گذاری در حوزه های مختلف اقتصادی اشاره کرد و افزود: پس از روی کار آمدن دولت یازدهم شاهد افزایش نرخ رشد سرمایه گذاری بودیم در حالی که طی برخی از سال‌های حضور دولت نهم و دهم نرخ رشد سرمایه گذاری منفی شد .

پازوکی ادامه داد: درواقع دلیل اصلی رشد اقتصادی ایران دریکی دوسال اخیر بهره گیری از ظرفیت‌های بلا استفاده سرمایه گذاری بوده است و نرخ رشد اعلام شده ازسوی بانک مرکزی معقول به نظر می رسد.

بازگشت سلامت به اقتصاد

این استاد دانشگاه اظهار کرد: درصورتی که دولت بتواند سلامت را به اقتصاد کشور بازگرداند و با جهان نیز تعاملی منطقی درچارچوب منافع ایران برقرار کند، اقتصاد ایران به سمت و سوی مناسبی هدایت می شود.

وی، نیروی کار و انرژی ارزان را از مزیت‌های اقتصاد ایران برشمرد و گفت: اگر دولت این مولفه های اقتصادی را به خوبی هدایت کند و به همراه آن حضور گروه های رانتی را در اقتصاد ازمیان ببرد، عقب ماندگی ایجاد شده جبران می شود و شاهد رشد اقتصادی بیش از 3 درصد نیزخواهیم بود.

پازوکی عنوان کرد: با بازگشت سلامت به اقتصاد کشور، ‌نرخ رشد اقتصادی و میزان تولید ناخالص داخلی افزایش می یابد،‌ نرخ بیکاری و تورم کاهش می یابد و اقتصاد جان تازه ای به خود می گیرد.

این کارشناس اقتصادی ادامه داد: براساس آمار اعلام شده از سوی بانک مرکزی ارزش افزوده بخش نفت و ساختمان منفی بوده است که این موضوع با واقعیت های اقتصادی کشور کاملا منطبق است، مسکن دررکود به سر می برد و درسال گذشته ما شاهد کاهش صدور پروانه های ساختمانی بودیم.

وی گفت: باتوجه به آمارمنتشر شده ازسوی رییس اتحادیه مصالح ساختمانی صدور پروانه ساخت در سال گذشته 40 درصد کاهش داشته است که این موضوع گواه رکود در بازار مسکن است.

رکود مسکن ناشی از افزایش تقاضای سفته بازی

وی، یکی از دلایل رکود مسکن را ناشی از قیمت فزاینده آن در اواخردولت دهم دانست و افزود: دو نوع تقاضا در حوزه اقتصادی وجود دارد؛ تقاضای واقعی و تقاضای سفته بازی که به علت اعمال سیاست‌های نادرست اقتصادی دولت گذشته تقاضای سفته بازی در حوزه مسکن افزایش یافت.

این استاد دانشگاه اظهارکرد: به علت افزایش نرخ تورم در دولت دهم مردم برای حفظ دارایی خود در مقابل افزایش روزانه تورم تقاضای خود را برای خرید مسکن افزایش دادند ؛ همین موضوع سبب شد که خانه بیش از پیش به عنوان یک کالای سرمایه ای مورد استفاده قرارگیرد تا یک کالای مصرفی. به عنوان نمونه ،برخی از مردم با وجود آنکه صاحب خانه بودند، منابع مالی خود را برای خرید خانه جدید سرمایه گذاری کردند.

پازوکی گفت: افزایش تقاضای سفته بازی درحوزه مسکن موجب شد که قیمت مسکن دو تا سه برابر شود و با توجه به آنکه قدرت خرید مردم هم راستا با افزایش قیمت رشد نکرد و تعادل عرضه و تقاضا از بین رفت حوزه مسکن در یک رکود فرو رفت.

وی در پایان بیان کرد: درحوزه نفت نیز اعمال تحریم‌ها علیه ایران موجب شد که صادرات نفتی کاهش یابد و به تبع آن درآمدهای دولت نیز کم شود و سرانجام ارزش افزوده بخش نفت در سال 93 منفی شود که این موضوع با رفع تحریم‌ها علیه ایران قابل جبران است.

آشکار شدن نشانه های مثبت رونق اقتصادی

اقتصاد ایران، در چند سال گذشته تجربه های ناگواری را درزمینه نرخ رشد اقتصادی داشته است و با وجود آنکه نرخ رشد اقتصادی که یکی از مهمترین شاخص‌های ارزیابی اقتصاد یک کشور محسوب می‌شود، دربرخی از سال‌ها نرخ رشد اقتصادی به شدت افت کرده و حتی به منفی 4.5 درصد نیزرسیده است.

مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت افزایش 3 درصدی تولید ناخالص داخلی را نشان از افزایش رشد اقتصادی دانست و گفت: بین تولید ناخالص و رشد اقتصادی رابطه مستقیمی وجود دارد و با افزایش یا کاهش تولید ناخالص، نرخ رشد اقتصادی نیز تغییر می کند و باافزایش یا کاهش مواجه می شود.

علی قنبری افزود: اگرچه رشد 3 درصدی تولید ناخالص داخلی نمی تواند به معنای خروج از رکود باشد اما نشانه مثبتی برای نزدیک شدن به رونق اقتصادی است.

وی ادامه داد: در دولت نهم و دهم، کشور رشد اقتصادی منفی 6.8 درصد را نیز تجربه کرد اما شاهد هستیم که دردولت یازدهم رشد اقتصادی 3 درصد شد.

به گفته قنبری، با توجه به نشانه های مثبت موجود در مذاکرات ایران و گروه 1+5 می توان به لغو تحریم‌ها در آینده نزدیک امیدوار بود که با رفع تحریم های اعمال شده علیه ایران شاهد رونق اقتصادی و افزایش سرمایه گذاری در حوزه اقتصادی خواهیم بود.

ارزش افزوده نفت چرا منفی شد؟

سقوط قیمت نفت اوپک در بازار نگرانی هایی را برای اقتصاددانان در کشور به وجود آورده است، چرا که اقتصاد ایران وابسته به نفت است.

این استاد دانشگاه اظهارکرد: اقتصاد به سه بخش کشاورزی؛ صنعت و خدمات تقسیم می شود که براساس آمار منتشر شده از سوی بانک مرکزی، بخش کشاورزی و صنعت پیشرو بوده اند اما خدمات افزایش چندانی نداشته است که باافزایش سرمایه گذاری دراین حوزه ارزش افزوده آن نیز بهبود یابد.

وی گفت: البته با لغو تحریم‌ها سرمایه گذاری خارجی در بخش های اقتصادی کشور افزایش می یابد که حوزه گردشگری یکی ازآنها خواهد بود.

مشاور وزیر صنعت، ‌معدن و تجارت به ارزش افزوده منفی بخش ساختمان و نفت اشاره کرد و گفت : پایین بودن ارزش افزوده نفت و محصولات نفتی به علت اعمال تحریم‌هاست که با لغو تحریم‌ها و افزایش سرمایه گذاری و صادرات نفتی ارزش افزوده این بخش نیز افزایش می یابد.

قنبری در پایان گفت: باتوجه به روند مثبت فعالیت‌های تولیدی و سیگنال‌های ارسال شده از گروه 1+5 می توان انتظار افزایش رشد اقتصادی را درسال جاری داشت.

افزایش نرخ رشد باید همراه با کاهش نرخ تورم باشد

سخنگوی کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، افزایش تولید ناخالص داخلی در سال 93 را مثبت ارزیابی کرد و گفت: با وجود آنکه سال گذشته نرخ رشد اقتصادی بهبود یافته اما نرخ تورم همچنان بالاست و برای رونق اقتصادی کشور نیاز به کنترل تورم احساس می شود.

مهرداد بائوج لاهوتی اظهارکرد: دولت می تواند با کاهش تزریق پول و نقدینگی به بازار از افزایش نرخ تورم جلوگیری کند.

وی ادامه داد: البته افزایش نرخ رشد اقتصادی نشان از تلاش دولت برای رونق حوزه اقتصاد کشور دارد.

لاهوتی به ساماندهی حوزه تولید ازسوی دولت اشاره کرد و گفت: ارائه لایحه رفع موانع تولید ازسوی دولت یازدهم و تصویب آن ازسوی مجلس شورای اسلامی می تواند کمک شایانی به بخش تولید کند ضمن اینکه دولت نیز آیین نامه های لازم برای اجرایی شدن این قانون را تدوین و ابلاغ کرده است.

این عضو کمیسیون عمران مجلس افزود: براساس این قانون نقش بنگاه داری بانک ها تغییر می کند و تنها نقش حفظ سرمایه را برعهده خواهند داشت و بانک ها باید پس از گذشت سه سال اموال مازاد خود را واگذار کنند و درصورت عدم اجرای تعهداتشان باید مالیات سنگینی از 25 تا 50 درصد مبلغ اموال را پرداخت کنند.

رونق به اقتصاد ایران باز می‌گردد؟

به گفته وی، با امضای توافقنامه ایران و 5+1 می توان شاهد رونق حوزه اقتصادی کشور باشیم، درحال حاضر کارخانه ها و کارگاه های تولیدی با 20 تا 30 درصد از ظرفیت خود فعالیت می کنند که با انجام توافق می توان انتظار داشت که باافزایش سرمایه گذاری ها شاهد رونق تولید باشیم.

لاهوتی افزود: پیشنهاد می شود دولت به جای سرمایه گذاری در طرح‌های تازه صنعتی اقدام به ساماندهی وضعیت موجود کند، زیرا نتیجه بهتری در نرخ رشد اقتصادی خواهد داشت.

سخنگوی کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، افزایش نرخ رشد اقتصادی را در سال جاری سخت دانست و گفت: با توجه به کاهش درآمدهای نفتی مدیریت منابع مالی بسیار سخت خواهد بود و امکان اینکه تولید ناخالص داخلی درسال 94 به بالای سه درصد برسد؛ با موانعی روبرو است.

ارزش افزوده مسکن چر منفی شد؟

وی ادامه داد: بازار مسکن هر 5 سال شاهد یک افزایش قیمت خواهد بود. به عنوان نمونه درسال 86،‌91 شاهد یک شوک قیمتی بودیم، البته این تکانه قیمتی پس ازگذشت دو تا سه سال اصلاح می شود و به قیمت واقعی نزدیک می شود.

لاهوتی افزود: براساس آمار بانک مرکزی بخش ساختمان در سال گذشته ارزش افزوده منفی داشته است که این موضوع علاوه بر قیمت کاذب مسکن نشان از عدم تعادل عرضه و تقاضا است که برای حل این مشکل باید سالانه یک میلیون و 150هزار واحد مسکونی ساخته شود.

این عضو کمیسیون عمران مجلس درپایان اظهارکرد: دولت باید با ساخت این تعداد واحد درهرسال تعادل عرضه و تقاضا را بازگرداند تا از این طریق ارزش افزوده ساختمان نیز بهبود یابد.

هدف دولت برای نرخ رشد اقتصادی

گزارش اخیر بانک مرکزی از افزایش نرخ رشد اقتصادی در سال93 ،‌ درحالی منتشر شد که براساس گفته های معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رییس جمهور، برنامه دولت برای نرخ رشد اقتصادی در سال 93 سه درصد بوده است که برهمین اساس می توان گفت که هدف دولت برای بهبود وضعیت اقتصادی محقق شده است.

محمد باقر نوبخت حتی اعلام کرده است که شرایط کشور در بعد اقتصادی به گونه ای است که می توان امیدوار بود تا نرخ رشد اقتصادی 3 درصدی باشد.

نوبخت، اولین پارامتر دراین زمینه را توافق نامه ژنو دانسته و گفته است: دولت تدبیر و امید به خوبی تشخیص داد که چنانچه بخواهد تا شرایط اقتصادی کشور را بهبود ببخشد بهتر است ابتدا به سراغ پرونده هسته ای کشور که محل مناقشه بین ایران و گروه 5+1 است، برود و باب مذاکرات را در این زمینه به نحوی بگشاید که به نتیجه برسد.

سخنگوی دولت اعلام کرده که منابع داخلی کشور آنقدر هست که حتی اگر نفت را از اقتصاد جدا کنیم، کشور را علی‌رغم سختی‌هایی که خواهیم داشت، اداره کنیم و مسیر رشد اقتصادی و رفاه مردم را در پیش بگیریم.

تسریع رشد اقتصادی؛ مهمترین هدف دولت

دراین میان ولی اله سیف، رئیس کل بانک مرکزی نیز پیش ازاین اعلام کرده بود تا زمانی که سیاست‌های اتخاذ شده برای تحریک اقتصاد، افت درآمد سرانه آحاد جامعه طی دو سال گذشته را جبران نکرده و فعالان اقتصادی را از بازگشت اقتصاد کشور به وضعیت متعادل مطمئن نکند، تسریع رشد اقتصادی مهمترین هدف دولت یازدهم خواهد ماند.

در عین حال، باید توجه داشت مرکز آمار به عنوان مرجع رسمی انتشار آمار، تاکنون هیچ رقمی از آمار رشد اقتصادی سال گذشته رسانه ای نکرده است اما بانک مرکزی بعد از اعلام نرخ سه ماهه، شش ماهه و نه ماهه، رشد اقتصادی در کل سال گذشته را سه درصد اعلام کرده است.


دوازده خصوصیت رفتاری و وجودی افراد موفق

دوازده عادت که افراد بسیار موفق را از دیگران متمایز می کند

دکتر ترویس بردبری

ترجمه و نشر از آقای دکتر سیامک احمدیان (در لینکدین) 

یک مطالعه در دانشگاه استریر نشان می دهد که بیشتر مردم فکر می کنند که تعریف موفقیت یعنی دستیابی به اهداف 

شخصی

افراد بسیار موفق در زوایای متعدد زندگی به موفقیت میرسند – در دوستی هایشان، در سلامت بدنی و روانی، در زندگی خانوادگی ودر زندگی حرفه ای خود (که نه تنها در آن خوب هستند که از آن لذت می برند).

تالنت اسمارت تحقیقی بر روی بیش از یک میلیون نفر انجام داده و به این نتیجه رسیده که افراد بسیار موفق نقاط مشترک زیادی با هم دارند. علی الخصوص، 90 درصد آنها کنترل بر روی احساسات خود دارند به نحوی که تمرکز خود را از دست نمی دهند، آرامش خود را حفظ می کنند و کارآمد به کار خود ادامه می دهند.

این گونه افراد موفق واز هوش احساسی بالایی برخوردار هستند، شاخص کیفیتی ای که برای دستیابی به رویاهای خود نیاز دارید.

من استراتژی های مختلف افراد بسیار موفق را در رسیدن به هدف های خود بررسی کردم و به دوازده نقطه مشترک در میان آنان رسیدم.بعضی از این نقاط به نظر واضح و ساده هستند ولی نکته اساسی در آن قرار دارد که شما زمان استفاده از آن ها را تشخیص دهید و توانایی استفاده را داشته باشید.

  1. 1. 

آنها همواره آرامش خود را حفظ می کنند

آرامش خود را حفظ می کنند چون مرتبا احساسات خود را کنترل می کنند، احساسات خود را به خوبی می شناسند، واز این شناخت در زمان های لازم و چالش برانگیزبرای کنترل خود استفاده می کنند. وقتی اوضاع خوب به نظر نمی رسد ، همواره آرام هستند و فکر متمرکزی دارند و خونسرد به نظر می آیند ( برای کسانی که این گونه افراد را نمی شناسند بسیار تعجب آور است). افراد بسیار موفق به خوبی میدانند که چه مسائل حل شود و چه اوضاع وخیم تر شود ، زمان همه چیز را تغییر می دهد. تنها کاری که می توانند بکنند این است که آماده باشند و کنترل خود را حفظ کنند.

2.

افراد بسیار موفق از دانش بالایی برخوردار هستند

افراد بسیار موفق همواره از دیگران بیشتر می دانند چون مرتب مطالعه می کنند. در پی پیشرفت مداوم هستند. هر زمانی که وقت آزاد دارند ، برای فراگیری موضوعی جدید استفاده می کنند. این کار را برای این انجام نمی دهند که "کار درست" این است، بلکه به این دلیل که شور و هیجان آنها بسیار بالا است. همواره در صدد جستجوی فرصت هایی برای پیشرفت هستند و میخواهند درمورد دنیای اطراف خود بیشتر و بیشتر بدانند. به این نگاه نمی کنند که ممکن است با پرسیدن سوالی احمق به نظر آیند، ترجیح می دهند که چیز جدیدی یاد بگیرند تا اینکه زرنگ و باهوش به نظر بیآیند.

3.

افراد بسیار موفق هدفمند هستند

افراد بسیار موفق بسیار تحقیق می کنند ، مشاوره بسیار می گیرند و سریع عمل نمی کنند.    آنها می دانند (برحسب مطالعات) که افکار و برداشت های مطالعه نشده ، نتیجه خوبی نخواهد داشت. می دانند که باید صبر داشته باشند ، منطق را حاکم کنند و سرآخر نتیجه بهتری حاصل خواهد شد.

4.

افراد بسیار موفق با اطمینان  و یقین صحبت می کنند

به ندرت از افراد بسیار موفق می شنوید که بگویند مثلا: " مطمئن نیستم" ، "شاید.." .  با صراحت و یقین صحبت می کنند چون میدانند که دشوار است افراد را جذب کنید و بخواهید که به شما گوش فرا دهند اگر در مورد گفته های خود اطمینان نداشته باشید.

5.

از زبان بدن مثبت استفاده می کنند

اگر شناخت خوبی از حرکت های خود ، نحوه صحبت و تون صدای خود داشته باشید و بدانید که اثر مثبت دارند ، موفق به جذب دیگران می شوید. تون صحبت افراد بسیار موفق پر هیجان است ، موقع صحبت کردن دست هایشان را قفل بر روی سینه نمی کنند، ارتباط چشمی را حفظ می کنند (با مخاطب) و به سوی مخاطب خود متمایل هستند. زبان بدن مثبت در یک مذاکره بسیار مهم است چون چگونه مسئله ای را بیان می کنید از اینکه چه می گویید، مهم تر است.

6.

همواره در نظر اول برداشت خوبی از خود به جا می گذارند

تحقیقات نشان می دهد که بیشتر افراد در هفت ثانیه اول ملاقات با شما، نشان خواهند داد که از شما چه برداشتی دارند (مثبت یا منفی). و سپس مابقی زمان را صرف آن می کنند که نظر اولیه خود را توجیه نمایند. این حقیقت ممکن است ترسناک به نظر آید، ولی با علم به آن، می توانید از این دانستنی استفاده نمایید. به جا گذاشتن یک نظر اولیه مساعد در دید دیگران به طور مستقیم وابسته به زبان بدن مثبت است. طرز ایستادن راسخ، دست دادن محکم، لبخند و شانه های فراخ به شما در به جا گذاشتن یک برداشت خوب در نظر دیگران کمک می کند.

7.

افراد بسیار موفق در جستجوی نیل به موفقیت های کوچک هستند.

افراد بسیار موفق خودشان را به چالش می کشند ورقابت می کنند، حتی وقتی زحمات آنها منجر به رسیدن به موفقیت های کوچک می شود.موفقیت های کوچک گیرنده های آندروژنی جدید در مناطقی از مغز می سازند که برای ساختن انگیزه و احساس گرفتن پاداش، عمل می کنند. افزایش تعداد این گونه گیرنده ها اثر گذاری تستوسترون را افزایش می دهد که این باعث افزایش اعتماد به خود و تمایل به مقابله با چالش های جدید می شود. وقتی به یک سری موفقیت های کوچک دست یابید، بالا رفتن اعتماد به نفس شما برای ماه ها دوام خواهد داشت.

8.

افراد موفق ترس ندارند

ترس هیچ چیزی به جز طولانی شدن تصورات منفی شما نیست. خطر واقعی است. وقتی که در جلوی یک اتوبوس نشسته باشید و اجازه بدهید که آدرنالین شما بالا رود، ترس شما را فرا می گیرد.ترس یک انتخاب است. افراد استثتایی این را از همه بهتر می دانند و به این دلیل ترس را از مغز خود خارج می کنند. به جای اینکه تسلیم ترس شوند، معتاد احساس خوشی ای هستند که از غلبه کردن بر ترس به دست می آورند.

9.

افراد بسیار موفق دلنشین هستند

انسانهای دلنشین ترکیب بسیار خوبی از قدرت و محبت هستند. این گونه افراد تهدید نمی کنند، ترس اشاعه نمی دهند، توطئه نمی کنند ، وجود مهربان و مملو از اعتماد به نفس آنها ، هدف را در دسترس آنها قرار می دهد. مهربانی در کار، گاهی، باری به لحاظ حرفه ای منفی دارد ولی منظور دلنشین بودن است که نزد افراد بسیار موفق باعث قدرت آنها می شود. آنها کسانی هستند که می توانید با آنها صحبت کنید، دوست داشتنی هستند، برقراری ارتباط با آنها آسان است. همه اینها شاخص هایی هستند که این گونه افراد را در رسیدن به اهدافشان کمک می کنند.

  1. آنها صادق هستند

افراد بسیار موفق اطمینان دارند که صداقت و تعهد ، با اینکه بعضی مواقع بسیار سخت است، در دراز مدت همواره به نفع آنان است. می دانند که صداقت باعث ایجاد ارتباطات واقعی و ریشه ای می شود و عدم صداقت درست بالعکس . یک تحقیق سازمان نوتردام نشان می دهد که افرادی که مرتبا دروغ می گویند نسبت به دیگران مشکلات روحی وروانی بیشتری دارند.

11.

آنها همواره سپاسگزار هستند

افراد بسیار موفق میدانند که انگیزه بسیار بالا، تمایل به پیشرفت، و پشتکار آنها را به جایی رسانده که الآن هستند. به جای اینکه در احساس موفقیت خود غرق شوند، افراد بسیار موفق سپاسگزار هستند و از کارهای خوبی که دیگران برای آنها انجام داده اند ، همواره تشکر می کنند.

12.

آنها قدردان هستند

انسانهای به واقع استثنایی به جایگاه های زیادی می رسند برای اینکه درک می کنند که باید بعضی مواقع یواش تر پیش بروند و قدر دستیافته های خود را بدانند.  می دانند که قسمت بزرگی از مثبت گرایی آنها ، قدرت و انگیزه ای که دارند ، از فروتنی آنها و قدردانی از آن چیزهایی نشأت می گیرد، که زندگی در اختیار آنها قرار داده است.

نتیجه:

این عادت ها هر کدام از ما را به سوی موفقیت هدایت میکند ، به شرطی که هر روز آنها را بکار گیریم. سعی کنید و خواهید دید که به کجا خواهید رسید.

مصاحبه ای با دکتر سریع القلم در مورد منطقه و اقتصاد و سیاست

سریع القلم: خاورمیانه برای مدت‌ها بی‌ثبات خواهد بود (از دیپلماسی ایرانی)

تاریخ انتشار:شنبه 30 خرداد 1394

جواب هر پرسشی را از دو منظر می دهد؛ هم توسعه و هم روابط بین الملل و اساسا بنیادهای فکری اش برمبنای این دو حوزه گذاشته شده است. جامعه ایرانی را خوب می شناسد همان طور که جامعه جهانی و نظم جهانی را. همین بنیان ها موجب می شود که پاسخ پرسش ها را از مناظر مختلف بدهد.  محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی است، اما حضور فعالی در مجامع بین المللی دارد. از جمله آنها حضور در نشست های متعدد داووس است. او توسعه در ایران را مستلزم داشتن عزم برای تغییر، حل وفصل برخی چالش ها و دستیابی به نتیجه واحد و آغاز تغییر می داند. اگرچه یادآوری می کند که برخی ویژگی های فرهنگی، انجام این تغییرات را در سطوحی سخت می کند. او برای توسعه، سیاست خارجی، انتقاد و مباحثی از این دست ٣٠ ویژگی برمی شمارد. کتاب های «عقلانیت و توسعه یافتگی ایران»، «فرهنگ سیاسی ایران» و «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» ازجمله آثار اوست که بر بحث توسعه متمرکز است. او متولد ١٣٣٨ در تهران است و در دوران مدیریت حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با این مؤسسه ارتباط داشته. او داشتن نقش مشاور برای رئیس جمهوری فعلی را رد می کند و می گوید هیچ سمت دولتی ای ندارد. گفت وگو با محمود سریع القلم در روزی بهاری در دفتر روزنامه انجام شد

در مذاکرات کمپ دیوید که چندی پیش برگزار شد، برخی از کشورهای عرب با حضور مقامات ارشدشان و برخی در سطح سران، در کمپ دیوید حضور پیدا کردند. کارشناسان زیادی معتقدند اجلاس کمپ دیوید نتوانست به نتایجی که پیش بینی شده بود، برسد. فکر می کنید در شرایط فعلی گره منطقه در کجاست؟ سران عرب در کمپ دیوید چه چیزی می خواستند؟

منطقه خاورمیانه در نظام بین الملل امروز، تنها منطقه ای است که حداقل همکاری و ائتلاف و نزدیکی منافع کشورها در آن مشاهده می شود. از نظر اقتصادی حداقل هم گرایی در این منطقه وجود دارد. از نظر سیاسی، سوءتفاهم و تضاد بنیادی بین کشورها در این منطقه وجود دارد. به لحاظ نظامی هم، کشورها استراتژی های مستقل ملی خودشان را دارند. همکاری های فرهنگی و اجتماعی وجود دارد، اما به اندازه ای نیست که کشورها را به هم نزدیک کند. براساس وضعیتی که بین کشورهای این منطقه وجود دارد، می توانیم بگوییم پرتضادترین منطقه در جهان، خاورمیانه است.

علت این ناهماهنگی و تضاد چیست؟

به لحاظ علمی و نظری، ریشه این تضاد در این است که هنوز در بسیاری از این کشورها فرایندهای کشور- ملت سازی تحقق پیدا نکرده یا ناقص است یا در مراحل ابتدایی خود قرار دارد و مدت ها طول خواهدکشید تا اینکه کشورها به انسجام ملی و حل وفصل موضوع هویت در نهادهای اجتماعی شان برسند. ترکیه در مقایسه با دیگر کشورهای خاورمیانه، به مبانی ملت سازی و کشورسازی از همه نزدیک تر است. هرچند ترکیه هم در حال تکامل و تعمیق کشور- ملت سازی در داخل است. در آسیا و آمریکای لاتین، اکثر کشورها از خود، جامعه و  جهت گیری کشورشان، تعریفی دارند؛ مثلا در کشوری مانند کره جنوبی بالای ٩٠درصد مردم، اکثریت هیأت حاکمه، بخش خصوصی، سندیکاهای کارگری و جامعه روشنفکری، درباره تعریف شان از کره، اقتصاد، روابط خارجی و بنیان های قدرتمندشدن، به اجماع رسیده اند. به لحاظ نظری، به این، قرارداد اجتماعی می گوییم. وقتی در یک کشور قرارداد اجتماعی تحقق پیدا کرد، تضادهای درونی آن کم می شود و به طور طبیعی تضادهایش با محیط خارجی خود را هم به حداقل می رساند. عموم کشورهای آمریکای لاتین این وضعیت را دارند.

درحال حاضر کدام کشور مناسب ترین وضعیت در بحث قرارداد اجتماعی را دارد؟

پیشرفته ترین کشور در آمریکای لاتین از لحاظ قرارداد اجتماعی، شیلی استمکزیک در ٢٠سال گذشته، رشد غیرقابل تصوری در ایجاد یک قرارداد اجتماعی داشته است و همین طور آرژانتین. وقتی قرارداد اجتماعی در داخل یک کشور شکل می گیرد، به همان تناسب تضادهای داخلی بسیار کم می شود و انرژی آن کشور صرف تولید قدرت می شود. هند و چین مدت هاست به این مرحله رسیده اند. ژاپن بیش از یک قرن است که این حالت را به خود گرفته است. اما در خاورمیانه، به ندرت قرارداد اجتماعی داریم. به ندرت دولتی داریم که ظرفیت آن را داشته باشد در چارچوب قرارداد اجتماعی مسائل خود را تعریف کند و منابع ملی را در چارچوب قرارداد اجتماعی به استخدام بگیرد. برای همین است که در خاورمیانه، ما این همه تضاد داریم؛ چراکه برای تحقق این مسئله، فرایندهای طولانی در پیش داریم؛ برای مثال، مصر باوجود اینکه کشور بسیار قدیمی و کهنی است، اما مصری ها درباره مواردی از این دست که از مصر چه تعریفی دارند و چگونه می خواهند ثروت تولید کنند و ماهیت روابط خارجی آنها چیست و جایگاه مفاهیمی کلیدی مانند دولت، دین، زمان، آینده، حقوق مردم یا بخش خصوصی کجاست، به تعریف های مشترک نرسیده اند. انسان هم همین گونه رشد می کند: هر انسانی که تعاریف دقیقی از مسائل داشته باشد، انسان متعادل تری است. برای همین، هرچقدر تعاریف ما، چه فردی و چه اجتماعی، کلی تر باشد، تضاد خواهیم داشتهرچقدر جزئی تر باشد تضاد ما کمتر خواهد بود. شما اگر نصف روز با یک ژاپنی، معاشرت کنید، دقیقا می فهمید او چه رنگی را دوست دارد و تفریح برای او چه معنایی دارد، برای آینده خودش چه چارچوبی ترسیم کرده است و چه تناسبی بین خود، جامعه و کشورش وجود دارد. حتی اگر یک آدم معمولی باشد. چون او به این تعاریف رسیده است، در درون خود به یک صلح درونی رسیده است و در چارچوب آن تعاریف، زندگی می کند. در خاورمیانه به دلایل پیچیده تاریخی، ما انسان های کلی و دارای کشورهایی با تعاریف کلی هستیم. انسان ها و جوامعی که خیلی کلی حرف می زنند، در یک دایره بسته متوقف هستند. برای اینکه جامعه ای رشد کند، عموم مفاهیم باید وارد جزئیات شود. الان ما و عربستان ٣٠ سال است می گوییم باید روابط مان خوب باشد. بعد هم می گوییم صداقت و برادری داشته باشیم، همه مسلمان هستیم، اما بعدش تمام می شود! هیچ وقت نگفتیم مثلا دانشگاه های ما در چه مقطعی، چه رشته هایی، برای چه مدتی و با چه محتوایی می توانند تبادل دانشجو کنند. یا در کدام صنایع، می توانیم با همدیگر همکاری کنیم. ما روابط مان را «ریز» نکرده ایم. همیشه با تعارف و کلیات گذشته است؛ درحالی که اگر روابط آمریکا و ژاپن را مطالعه کنید؛ می فهمید چه جزئیاتی در رابطه شان وجود دارد. به هرحال می توانم این گونه جمع بندی کنم: به اعتقاد من خاورمیانه برای مدت ها بی ثبات خواهد بود. این گفته، دلایل علمی داردبا اتفاقاتی که در آمریکا افتاده، بازیگران محلی و منطقه ای نقش مهم تری از بازیگران بین المللی خواهند داشت. این موضوع در سال های اخیر برای اولین بار است که رخ می دهد. رقابت صفر- یک بین بازیگران اصلی منطقه وجود دارد؛ یعنی ایران، ترکیه، مصر و عربستان که این، تضاد و تنش را تعمیق می بخشد و بیشتر می کند. روابط اقتصاد حداقلی بین این کشورها وجود دارد؛ حدود شش درصد. روابط اقتصادی تا زمانی که مسائل سیاسی و امنیتی بین این کشورها بهبود پیدا نکند، همچنان در حاشیه خواهد بود. این وضعیت را با آسیا و آمریکای لاتین مقایسه کنید که روابط اقتصادی آنها روزبه روز بیشتر به هم گره می خورد و قفل می شود. از آنجا که از نظر اقتصادی درحال قفل شدن به همدیگر هستند، مسائل سیاسی و امنیتی آنها هم، اصلاح و بهبود پیدا می کنددراین بین، کشورهای خارجی هم دنبال منافع خودشان هستند: فروش اسلحه، دسترسی به نفت و گاز یا دسترسی به بازارهای مصرفی. احتمالا حضور مستقیم بازیگران بین المللی در منطقه کم رنگ تر شود و حضورشان غیرمستقیم خواهد بود و تضاد بین بازیگران منطقه ای افزایش پیدا خواهد کرد. اروپا درحال به دست آوردن سهم بیشتری در خاورمیانه است؛ هم اقتصادی و هم نظامی. روسیه همچنان در ورود و دخالت در منطقه، محتاط است و نقش سنتی دوره شوروی را دیگر ندارد، چراکه امکاناتش محدود است. همچنین اولویت های خود را جاهای دیگری، مانند چین تعریف کرده است. چین هم حضور خود را در خاورمیانه، صرفا اقتصادی، بانکی و مالی تعریف می کند.

دوباره به سؤال اولم برمی گردم. کشورهای عربی در قبال توافق احتمالی هسته ای، دنبال چه چیزی هستند، یک تضمین یا چیز بیشتری می خواهند؟

کشورهای عربی معتقدند افزایش قدرت ایران باعث کاهش جایگاه و نفوذ آنها در منطقه می شود. یعنی بازی سیاسی خود را با ایران با «حاصل جمع صفر» می دانند.

با ایران دوره احمدی نژاد راحت تر بودند؟

به نظر من فرقی نمی کند. آنها به ندرت قوه مجریه را در ایران مؤثر می بینند. همان گونه که غرب هم قدرت ایران را با قوه مجریه تعریف نمی کند، چراکه قوه مجریه را حداقل در مسائل منطقه ای، سیاست خارجی، امنیت ملی و هسته ای، نهاد تصمیم گیرنده نمی دانند.

شاید بهتر است بگوییم تفکر احمدی نژادی؛ تفکری که توانست ایران را به هراس برای جهان تبدیل کند.

اگر چنین سیاستی را پیش بگیریم؛ فاصله ما و همسایگان مان بیشتر خواهد شدهمه جای دنیا منطقه گرایی بر جهانی شدن اولویت پیدا کرده است، یعنی هر کشوری سعی می کند بهترین روابط را با همسایگان خودش داشته باشد. کشورهای منطقه آ سه آن، آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین، به تدریج در حال برداشتن ویزا بین خودشان هستند. به این خاطر که می خواهند با ایجاد فضای کسب وکار اقتصادی، شرایط بهتر اجتماعی، سیاسی و امنیتی ایجاد کنند. هنر یک کشور این است که قدرتش افزایش پیدا کند؛ اما دیگران از این افزایش قدرت، هراسی نداشته باشند. بهترین نمونه این رویکرد در دنیای امروز، آلمان است. آلمان بهترین موقعیت را در اتحادیه اروپا دارد. هر کشوری در اتحادیه اروپا که مشکل مالی داشته باشد، وارد صحنه شده و نجاتش می دهد. بسیاری از سیاست های اتحادیه اروپا در چارچوب منافع آلمان حرکت می کند. بدون اینکه آلمانی ها، مسئولان فراوانی در اتحادیه اروپا داشته باشند. این هنر سیاست است. وگرنه اگر قدرت انسان از یک تا ١٠، نیم باشد؛ اما خود را ٢٠ نشان دهد، هنر نیستهنر سیاست بستگی به این دارد که ما چه میزان اعتمادبه نفس و اعتماد ملی و داخلی داشته باشیم. ایران، شایسته این است که روزبه روز قدرتش در همه صحنه ها افزایش پیدا کند. اساسا افزایش قدرت ملی ایران، خیلی به ماهیت نظام سیاسی در ایران ارتباط ندارد. ایران فی الذاته باید قدرتش در همه صحنه ها افزایش پیدا کند. اما اگر این افزایش قدرت باعث شود که ما با همسایگان خود وارد یک جنگ سرد شویم، آنگاه معلوم است که در تاکتیک ها و روش هایمان ایراد وجود دارد. چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، عربستان یک کشور مهم منطقه است؛ به لحاظ سیاسی، نظامی، نفتی و اقتصادی. ما باید نهایت تلاش مان را بکنیم که با عربستان همکاری داشته باشیم و آنها از اینکه قدرت ما افزایش یابد، هراسی نداشته باشند. آنها احساس می کنند ما حاضر نیستیم شریک شان شویم.عربستان در محافل بین المللی خیلی می گوید بیاییم در مسائل منطقه ای با همدیگر شریک شویم. شما سیاست خارجی تان را چندجانبه گرایی کنید. حتی عربستان بارها این را گفته که حضور ایران در عراق، ضرورتی ژئوپلیتیک است اما اگر قرار باشد این حضور به ضرر دیگران باشد، خوب نیست. این حضور باید با همکاری دیگران باشد. بالاخره عراق و عربستان با همدیگر همسایه و عرب هستند و تاریخ مشترک هم دارند. حتی آنها تا آنجا پیش می روند که می گویند حضور ایران در سوریه و لبنان هم یک ضرورت ژئوپلیتیک است. اما اگر قرار باشد این یک بازی صفر- یک باشد و ایران با قدرت های منطقه ای همکاری نکند، آنها هم می روند و با بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای شریک می شوند و قدرت نظامی خودشان را روزبه روز افزایش می دهند. امارات و عربستان در سال ٢٠١٤، ٩٦ میلیارد دلار اسلحه خریدند. ما باید در ایران یک تصمیم جدی بگیریم؛ باید دریابیم تا چه میزان می توانیم برای خودمان و برای اینکه قدرت مان را روزبه روز افزایش دهیم و حضور منطقی منطقه ای داشته باشیم، با دیگران همکاری کنیم؟

شما معتقدید پیامی که تا اینجا به منطقه صادر شده، پیام صفر- یک است؟

ما با دولت های منطقه ، همکاری های جدی و پایداری نداشته ایم. البته از دیدگاه توسعه گرایان، من این را به فرهنگ ایرانی مرتبط می دانم. امیدوارم اشتباه کنم، ولی مطالعه و تحقیق و مشاهده، این را به من می گوید. حتی به لحاظ تاریخی، من از فرهنگ عمومی و رایج ایرانی این را می فهمم که ایرانی ها در سهیم شدن با همدیگر مشکل دارند. به نظر می رسد که لابه لای رفتارهای فرهنگی ما چنین ناخودآگاهی وجود دارد که اگر من با کسی همکاری کنم، از ابهت، شوکت، جایگاه و امنیتم کم می شود. بنابراین حس همکاری در ایرانی ها بسیار کم است. این را می توان در ساختمان ها، برج ها و  بین نخبگان فکری مشاهده کرد. شما چند هزار کتاب در غرب می بینید که دو یا چند نفر با هم نوشته اند؟ اساسا آنها معتقدند کار فکری، یک کار جمعی است. اکثر تکست بوک ها یا کتاب های درسی در همه رشته ها- اعم از مهندسی، پزشکی، هنر و علوم انسانی- توسط چندین نفر نوشته شده است؛ اما ما این تفاهم را برای کار جمعی نداریم. اساسا توسعه یعنی سیستم و سیستم هم یعنی همکاری. این را در رانندگی و فعالیت های اجتماعی هم می بینید. یک دلیل که ما در ایران نمی توانیم حزب پایدار تشکیل دهیم؛ همین مسئله همکاری است. در تاریخ ایران می بینید که احزاب، شکل می گیرند و بعد، زود منشعب می شوند. دلیلش این است که مسائل را به صورت صفر و یک می بینند. ما به دیگران می گوییم یا شما حرف ما را قبول کنید یا اینکه بروید کنار؛ ما کار خودمان را می کنیم. در فرهنگ عمومی هم همین رفتار را می کنیم. فکر می کنم نداشتن حس همکاری و اینکه ما خود را معمولا خیلی بزرگ تر از آنچه هستیم، می بینیم؛ اجازه نمی دهد در سطح منطقه نیز همکاری کنیم. چهار سال پیش، وقتی ترکیه، سیاست های متفاوت با ما نسبت به سوریه اتخاذ کرد، بعضی از رسانه های ما الفاظ بسیار ناپسندی درباره سیاست خارجی ترکیه به کار بردند- آن هم ترکیه ای که خیلی با آن ارتباط داریم و آمارها نشان می دهد سال گذشته شش میلیون ایرانی به ترکیه رفته اند- به این دلیل که ما معتقدیم ترکیه هم باید مثل ما مسائل را ببیند. اگر نمی بیند حتما وابسته است، اشتباه می کند و خیلی القاب  دیگراین، تا حدودی ریشه فرهنگی دارد و به نحوه فکرکردن ما ایرانی ها ربط داردبه نظر می رسد در فرهنگ عمومی ما، متفاوت بودن در افکار و باورها، امری نامعقول تلقی می شود. من درباره سیاست صحبت نمی کنم؛ بلکه مسائل اجتماعی و حتی در حیطه مسائل علمی و دانشگاهی ارجاع می دهم. به نظر می آید ما در صحنه عمومی با فضایی روبه رو می شویم که یکسان فکر کنیم و تلقیات ما از مسائل مشترک باشد. متفاوت بودن در فرهنگ عمومی ما خیلی پسندیده نیست. در بعضی کشورها، متفاوت بودن نوعی حق فردی است. ما با کشورهایی که مواضع متفاوت دارند بسیار سخت کار می کنیم. عرف جهانی این است که باید آن قدر صحبت کرد تا به تفاهم و اجماع رسید.

اما شما می گویید سیاست خارجی در ایران، عرصه دولت ها نیست که تغییر دولت در آن تأثیر داشته باشد. پس می توان نتیجه گرفت که روی یک خط حرکت می کند؟

سیاست خارجی جمهوری اسلامی، از اول انقلاب تا به امروز، که ما پنج دولت را پشت سر گذاشته ایم، از ثبات بسیار بالایی برخوردار بوده است.

بسیار خب. می خواهم این را در کنارِ بندی از صحبت های شما در جلسه یک ماه پیش مرکز تحقیقات نهاد ریاست جمهوری بگذارم که می گفتید کشورها برای توسعه به یک مدل دست پیدا کرده اند مبنی بر اینکه حاکمیت برای توسعه تصمیم می گیرد و بعد، مردم خودشان را همراه می کنند.

حاکمیت ها مردم را همراه خودشان می کنند. تجربه و فکت ها این را به ما می گویند.

اگر این دو نکته را در کنار هم بگذاریم، با توجه به فردگرایی منفی که در فرهنگ ایرانی وجود دارد، اصلا نمی توانیم این تجربه را در ایران عملی کنیم، آن هم با توجه به اینکه سیاست خارجی در ایران مدل پایداری دارد و با تغییر دولت ها تغییر نمی کند. آیا می توانیم این مدل توسعه ای را داشته باشیم که حاکمیت و کشورها بتوانند مردم شان را در یک تفکر توسعه ای با خود همراه کنند؟ چرا در این سال ها این کار را نکردیم؟ یا انجام دادیم و شکست خوردیم؟  

انسان یا سیستم ها، چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ اجتماعی و ملی، وقتی از کارهایشان جواب می گیرند که تمرکز داشته باشند؛ برای مثال اگر فردی بگوید من در ١٥ جا مشاورم، و در حال گرفتن سه فوق لیسانس هستم و در شش شرکت هم کار می کنم، چه اتفاقی برای مغز او می افتد؛ مغزی که توجهش در ٣٠ جا پخش شده است. یکی از کارهای مهمی که انسان باید انجام دهد، خواندن بیوگرافی است. از پیکاسو بگیرید، تا انیشتین، کِنِدی، فارابی، سهروردی، مطهری، چرچیل و چارلز دیکنز، همه در زندگی تمرکز داشته اند. در ایران، توجه در حکمرانی خیلی پخش است. می خواهم از این اصل علمی برای بیان مطلبی استفاده کنم. ما انرژی قابل توجهی برای افزایش نفوذ ایران در خاورمیانه گذاشته ایم. این حق ماست؛ اما این موضوع زمانی می تواند تداوم پیدا کند که انرژی حداقل مساوی را هم در داخل صرف کنیم. در جلسه مرکز تحقیقات عرض کردم، ما نمی توانیم بگوییم می خواهیم نفوذمان در منطقه پایدار باشد، اما ١٩ هزارنفر در سال در جاده های ما کشته شوند. نرخ تورم ٣٠درصدی داشته باشیم و بخواهیم ژئوپلیتیک منطقه را تعیین کنیم؛ اینها با هم تناسب ندارند. الان به آلمان ها فشار می آورند که بودجه سیاست خارجی را پنج درصد زیاد کنید. می گویند علاقه ای نداریم؛ اولویت ما اقتصاد آلمان است. از سال ٢٠٠٨ به بعد که بحران مالی در دنیا بود، آلمان ها نه تنها مشکلی نداشتند، بلکه آنقدر پس انداز داشتند که بتوانند مشکلات یونان، پرتغال و اسپانیا را هم حل کنند، ضمن اینکه نرخ تورم شان را هم زیر دو درصد حفظ کردند، بالای ٢٠٠میلیارد یورو هم پس انداز دارند. تناسب بین قدرت داخلی و قدرت خارجی خیلی تعیین کننده است.

پیرو سؤال پیشین، شما معتقدید این نگاه حاکمیتی مستمر بوده و افت وخیز نداشته است؟

ما ایرانی ها دوست داریم از زندگی خیلی بهره برداری کنیم؛ مثلا در هند، زندگی نصف جمعیت در جغرافیایی زیر یک کیلومتر است. هیچ چیز هم از دنیا نمی خواهند. اصلا نه با دولت و حاکمیت در هند کار دارند و نه برعکس؛ اما ما این طور نیستیم. ما همه چیز را بزرگ می خواهیم. مثلا در ٢١سالگی، عقل می گوید برو کتاب بخوان. لزومی ندارد کار سیاسی کنید. آدم در ٢١سالگی هنوز در اوایل رشد است. حداقل تا ٣٠، ٣٥ سالگی باید کتاب بخوانید تا اینکه به یک نظام فکری برسید و بعد شروع کنید به استنباط کردن. در پاسخ به سؤال شما بگویم که این باز هم ریشه های فرهنگی دارد. ما دوست داریم در بولیوی و آفریقا نفوذ داشته باشیم، خاورمیانه هم که اولویت اول ماست. دوست داریم در کشاورزی اول باشیم؛ درحالی که تولید یک کیلو گندم در دنیا یک دلار تمام می شود و در ایران پنج دلار. متخصصان کشاورزی می گویند تولید گندم در ایران به صرفه نیست. بهتر است ما در جای دیگری تولید ثروت کنیم و ارزش افزوده به دست بیاوریم و گندم بخریم، همان گونه که کره جنوبی این کار را می کند. کره در آفریقا زمین اجاره کرده و غله می کارد. تمام نیازهای کشاورزی اش را از آنجا رفع می کند و بقیه اش را هم در دنیا می فروشد. ما می خواهیم در هر مورد قابل تصوری اول باشیم. نمی توانیم. آمریکا هم نمی تواند. کشورهای مختلف فکر می کنند که در کجاها می توانیم رشد کنیم؟ الان کره تولید ناخالص یک تریلیون دلاری دارد، در چهار، پنج صنعت توانسته رتبه اول را به دست بیاورد. یعنی اینکه باید تمرکز وجود داشته باشد؛ تمرکز در اینکه ما در چه کارهایی می توانیم پیشرفت کنیم، ثروت تولید کنیم و و بعد حرکت کنیم و به جایی برویم. ما این کار را نکرده ایم. کدام ایرانی علاقه مند نیست که ایران یک الگوی مدیریتی و حکمرانی ارائه دهد که حداقل در دنیای اسلام نمونه نداشته باشد؟ کدام ایرانی علاقه مند نیست که در آسیای مرکزی، قفقاز، دنیای عرب، پاکستان، افغانستان، ترکیه و کشورهای مسلمان غیرعربی، بگوییم ما به واسطه استقلال سیاسی ای که داشته ایم و دقتی که در حوزه علم و صنعت و فلان داشته ایم، توانسته ایم چندین دهه روی این مدل کار کنیم و آن را به اینجا برسانیم و همه بیایند از آن استفاده کنند. اما استخراج این مدل خیلی فکر و زحمت می خواهد. انسان اگر بخواهد رشد کند باید مثل یک سیستم عمل کندما دو واژه داریم: ذهن سیستمی و ذهن سیستماتیک. ذهن سیستماتیک یعنی ذهن منظم. اما ذهن سیستمی خیلی عمیق تر است. یعنی بخش های مختلف را یک جا ببیند. ما دقیقه ٩٠، ذهن سیستمی پیدا می کنیم، اما از قبل ذهن سیستمی نداریم به خاطر اینکه آموزش ندیده ایم. بخش احساس و غرایز ما خیلی قوی تر از بخش فکری عمل می کند. یک نمونه جاری عرض می کنم؛ وقتی که در لوزان تفاهم شد، همه خوشحال شدند و جشن گرفتند، اما دوام آن یک هفته بود. بعد افراد شروع کردند به فکرکردن. به هرحال، توسعه سیستم و دقت می خواهد، و این برای خودش اصولی دارد. یک سری نکات پشت سر آن می آید: زمان مقدس می شود، پرکاری، تمرکز، برنامه داشتن، پایبندبودن، بازی درنیاوردن و خیلی موارد دیگر. عین سلامتی است. من می گویم که سلامتی می خواهم. پشت سرش چیست؟ اگر من هرروز چهار بسته سیگار کشیدم و بهداشت و تغذیه را رعایت نکردم، این را نقض می کنم. سلامتی اصولی دارد. ما قائل به اصول نیستیم.

با این ویژگی هایی که درباره جامعه و فرهنگ مان گفتید، نمونه مشابهی در دنیا هست که مثل ما باشد؟ شما در مثال هایتان، اغلب از تجارب هند و چین می گویید. آیا آنها به ما شباهت دارند؟

فرهنگ سیاسی ما ایرانی ها به روسیه خیلی نزدیک است. آنها خودشان را خیلی بزرگ می دانند. حس همکاری شان با دنیا کم است. شما چین و روسیه را با هم مقایسه کنید. چین می گوید من با دنیا همکاری می کنم، یاد می گیرم و خودم را حفظ می کنم. الان چین با آمریکا نیم تریلیون دلار تجارت دارد. اما روس ها می گویند ملاک، اقتصاد نیست. ملاک، توانایی های دیگر است. ما ملت بزرگی هستیم. مساحت، منابع طبیعی و تاریخی طولانی داریم. خیلی به ما نزدیک هستندچینی ها هم خیلی مثل ما بودند و زمانی خودشان را مرکز ثقل جهان می دانستند. اما الان این گونه نیستند. وقتی با دنیا کار کردند، متوجه شدند خیلی جاها ضعف دارند. الان در حال یادگیری در مدیریت، برنامه ریزی، بانکداری و صنعت از دنیا هستند. الان بسیاری از شرکت های دولتی چینی، مدیران شان را برای گذراندن دوره های عالی به انگلیس و آمریکا می فرستندهندی ها هم خیلی این حالت را داشتند. اما اتفاق خیلی جالبی که در هند افتاد، این بود که هند تا دهه ٧٠ میلادی خیلی تحت تأثیر نظامیان و امنیتی ها بود و اینها، شوروی را الگوی خود می دانستند. از اواخر دهه ٧٠، هندی ها تعامل شان با نظامی های آلمان را آغاز کردند.

نقطه شروع این اتفاق چه بود؟  

فهم جهان برایشان خیلی مهم بود. دیدند در دنیا اتفاقات بسیاری می افتدگفتند ما چگونه می توانیم قدرت مان را افزایش دهیم و بهتر کنیم؟ چون برای خودشان جایگاه بزرگی قائل بودند. مساحت، تاریخ، جمعیت و قدرت هسته ای دارند، بنابراین با آلمان، فرانسه و انگلیس به لحاظ نظامی شروع به همکاری کردند. همکاری هایشان به تدریج ذهن شان را عوض کرد و اثرات مثبتش را روی غیرنظامیان درون حاکمیت گذاشت.

این نقطه شروع حاکمیتی محسوب می شود یا مردمی؟

این نقطه حاکمیتی است. در نیمه دوم قرن بیستم به غیر از غرب اروپا و شمال آمریکا (که توسعه آنها به قرن ١٧ و ١٨ برمی گردد)، هر کشوری که پیشرفت کرده است، حاکمیت تصمیم گرفته که تغییر ایجاد کند و این را به قرارداد اجتماعی تبدیل کرده است. شما ٢٠ سال پیش ترکیه را با امروز مقایسه کنید. چه کسی باعث شد که ترکیه به شرایط امروز برسد؟ اولین فرد، تورگوت اوزال بود. با یک نگاه اقتصادی به ترکیه و سیاست خارجی ترکیه، آمد و این ادامه پیدا کردحتی وقتی اجویت که چپ است، در ترکیه به قدرت رسید، همان کار اوزال را ادامه داد. بعد ییلماز و بعد خانم چیللر آمد. آقای اردوغان هم که آمد از همه آنها جدی تر و عمیق تر تغییرات از نقطه حاکمیت را شروع کرد. اینها برایشان قدرت مالی ملی مهم بود. بعد آرژانتین، برزیل، شیلی، مکزیک و امارات، مثلا دوبی مدیون یک نفر بیشتر نیست؛ طرز تفکر یک نفر به نام شیخ محمد. شیخ محمد تصمیم گرفت دوبی را به یک مرکز تجاری ، مالی و توریستی تبدیل کند. سؤال و مشورت کرد، شرکت ها و متخصصان را آورد و آرام آرام این کار را انجام داد.

ما هم از دوره امیرکبیر و دو سال قبل از ژاپن، این حرکت را شروع کردیم. این در مقاطعی هم تکرار شده. چرا جواب نداده است؟

به خاطر اینکه هیچ کدام نتوانستند این حرکت را به قرارداد اجتماعی تبدیل کنند. درحالی که مثلا حزب کمونیست در چین چقدر وقت گذاشته؛ از بیلبورد گرفته تا برنامه های تلویزیونی و فیلم که مردم را اقناع کند این کاری را که انجام می دهند، به نفع مردم است. مردم هم وقتی دیدند این مثبت است، به طرفش رفتند. در ایران، مثلا پهلوی ها، در ذهن خودشان ایده هایی داشتند اما تبدیل به قرارداد اجتماعی نشد. آنها فرض کردند مردم حتما حمایت خواهند کرددرحالی که ما در همه کشورهای آمریکای لاتین، ترکیه و آسیا می بینیم حاکمیت کار فرهنگی کرده. به این اکتفا نکردند که کاری که می کنند ، درست است.

یعنی گام های تعریف شده ای وجود دارد که باید یکی یکی برداشته شود و ما برنداشته ایم؟

اقناع عمومی لازم است. شما در دوره قاجار و پهلوی می بینید که پیشرفت اقتصادی، از طرف گروهی در ایران، تفسیر به بی دینی می شود. چه کسانی بوده اند که بیایند بحث کنند که اگر انسان بهتر زندگی کند، می تواند دیانتش را هم حفظ کند. ارتباطات بین المللی به معنای از دست دادن هویت ملی نیستروی این مباحث کار نشد و رویارویی فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد. ما در توجیه افکار و سیاست هایمان، خیلی کم قدم برمی داریم. یک نمونه موفق، بستن کمربند در رانندگی است. نمی دانم چه سالی بود که در اتوبان ها نیروی انتظامی بین ماشین ها می ایستاد و به مردم تذکر و آموزش می داد. به تدریج همه فهمیدند این کار شایسته ای است و باید کمربند ایمنی را بست. در کلاس اول دبستان در آمریکا، بچه ها را به زندان می برند، با او حرف می زنند، می گویند می دانی تو کجا هستی؟ اگر انسان کار خلاف کند، اینجا می آید. دوست داری سه سال اینجا بمانی؟ بچه به درودیوار نگاه می کند و هیچ وقت از یادش نمی رود. به جاهای مختلف می برند. البته سقف تربیت انسان، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و این نکاتی که تا حالا بحث کردیم، تا ١٢ سالگی است

حال با توجه به تأخیری که وجود دارد، نقطه عزیمت باید از کجا باشد؟

اولین مسئله، تشخیص در حاکمیت است.

استنباط شخصی من این است که اگر بخواهیم سیاست ایران را در منطقه تحلیل کنیم، سیاست ایران در منطقه مشارکتی نیست، رفاقتی است. چون برای مشارکت لازم است که همه را قانع و اقناع کنید و دست دوستی را با هیچ جا قطع نکنید. اما در سیاست رفاقتی می توانید هم مرام پیدا کنید. در آنجا ایدئولوژی ها هستند که می توانند سبب ساز حرکت های شما باشند. این نظر چقدر می تواند درست باشد؟ و عوارض و منافع این رفاقتی بودن چیست؟

به نظر من یک تعریف جامع و رایج بین المللی از قدرت است که ٩٥ درصد از کشورها این را پذیرفته اند. تعریف ما از قدرت با تعریف رایج بین المللی از قدرت خیلی فرق می کند. این تعریف چیست؟ اولا، به اقتصاد در حد ضرورت نگاه می شود. اقتصاد موضوعی است برای معاش انسان و به دست آوردن آنچه که لازم دارد. اما اقتصاد در کشور ما به معنای مزیت نسبی، تولید ثروت ملی، داشتن یک سهم بازار بین المللی و اینها نیست. اگر هم سمند را به ونزوئلا می بریم، بیشتر فکرمان سیاسی است تا اقتصادی. پایه اکثریت فعالیت های بین المللی ما غیراقتصادی است. الان نقش اقتصادی ترکیه در عراق به مراتب از ما قوی تر است. به خاطر اینکه آنها سیستم دارند و با دنیا در ارتباط هستند. آخرین و بهترین فناوری ها را به عراق می برند و عراق هم می بیند کارکردن با این کشور برایش خیلی سودمند است. حالا در این چارچوب و در تحلیل واژه رفاقتی که در پرسش شما بود، می توانم بگویم ما برای دفاع از کشورمان دنبال حوزه نفوذ هستیم. یعنی در کنار هدف اعتقادی- ایدئولوژیک، یک هدف سیاسی- امنیتی هم داریم. در کشور ما این تفکر وجود دارد که ما در جنگ سرد با غرب هستیم، باید مدارهای نفوذ خودمان را گسترش دهیم تا اینکه بتوانیم یک فضای باز و متقابل به دست آوریم. ممکن است حضور ما در یمن هم فرهنگی باشد، هم ایدئولوژیک و هم کمک به شیعیان باشد. اما ضمنا یک کمک سیاسی هم به ما می کند که فرصت های بازی کردن بیشتری در منطقه داشته باشیم.

 استنباط من از کتاب آخرتان «اقتدارگرایی در عهد قاجار» این است که شما یک آدم عمل گرا هستید تا یک ایده آلیست. درواقع، بیشتر فکر می کنید که با عمل می شود کاری را توسعه داد و پیشرفت کرد، تا با ایده ها و نظریه ها. اگر این برداشت درست باشد، نوع رفتار حکومت ما در منطقه، نوعی رفتار پراگماتیستی است. اینجا شما چطور می توانید تلاقی این رفتار حکومت را که به عمل گرایی شما نزدیک است، توجیه کنید؟

شما یک اتومبیل می خواهید بسازید؛ اول نرم افزار کامپیوتری آن را طراحی می کنید. همه فاصله ها آنجا تنظیم می شود. می خواهید یک ساختمان بسازید، همه طبقات، فاصله ها و اندازه ها روی کاغذ می آید. هیچ کار عملی ای بدون نظریه نیست. اتفاقا من آموزشی که در دانشگاه دیده ام، آموزش نظری است. ولی شاید تفاوت من با بعضی از همکاران خودم این است که در نظریه متوقف نمی شومفکر می کنم که خیلی ها در نظریه متوقف هستند. مثلا ما می گوییم عدالت چیست؟ من یک تعریفی از عدالت می کنم. پنج نفر دیگر هم تعریف می کنند. تفاوت من با بعضی از دوستان شاید این باشد که من می گویم حالا که ما تعریف کردیم، بیاییم بگوییم که چگونه قابل اجرا است؟ در کلیات ماندن، صرفا نظری و انتزاعی شدن می شود. چنین گرایشی بین ما ایرانی ها وجود دارد. یعنی در تاریخ مدرن ایران از اوایل دوران ناصرالدین شاه به این سو، نظریه پردازی را دوست داریم؛ ولی کمتر به این توجه می کنیم که چگونه اینها را عملیاتی کنیم. در مورد قسمت دوم سؤال شما، فکر می کنم به این برمی گردد که حتی اگر ما در منطقه عمل گرا هستیم، تئوری ما در حد بقا عمل می کند. ما در کشور به یک تئوری نیاز داریم که اصلا به بقا فکر نکند و آن را مفروض بگیرد. ما باید کاری کنیم که تا ١٠ سال آینده تولید ناخالص داخلی ایران به ١,٥ تریلیون دلار برسد و ما شایسته این هستیم. این خودبه خود به ما بقا و امنیت می دهدتعاریفی که در کشور ما از امنیت وجود دارد کمی قدیمی است. من معتقدم ایران به خاطر جایگاه، جغرافیا، مساحت و ژئوپلیتیکی که دارد، حتما باید به قدرت نظامی خودش توجه کند. بخش مهمی از کشور ما کویر است. اگر بحران آب را حل نکنیم، کویرمان بیشتر هم خواهد شد. بنابراین امنیت ملی ما خیلی مهم استاین در بحث، یک پایه است. اما باید کاری کنیم که قدرتمان روزبه روز افزایش پیدا کند. یعنی باید ثروت ما زیاد شود. بعضی ها می گویند باید بیشتر نفت صادر کنیم. ما باید کاری کنیم که تولید کنیم. خدمات و کالا تولید کنیمچگونه می توانیم این کار را کنیم؟ باید با دنیا همکاری کنیم. ما نمی توانیم با یک دستمان به دنیا بگوییم ما شما را قبول نداریم، با یک دستمان بگوییم لطفا آخرین فناوری هایی که دارید بدهید به ما! من از یکی از دوستان که در حوزه آی تی کار می کند، شنیدم در ایران ١٠ میلیون آیفون وجود دارد؛ آن هم در کشوری که تحریم است و این همه مشکلات اقتصادی دارد؛ یعنی جامعه به دنیا تمایل دارد و بهترین ها را هم می خواهد. به هرحال، من فکر می کنم استراتژی منطقه ای ما بر بنیان های تولید ثروت بنا نشده است.

در این بین اولویت سیاست خارجی چه باید باشد؟

من فکر می کنم اولین کاری که باید بکنیم مبارزه با ایران هراسی است، این باید کانون سیاست خارجی کشور ما باشد. متأسفانه دستگاه سیاست خارجی ما یک نهاد فکری نبوده است. یک نهاد اجرائی و نهاد ارتباط اداری با جهان است. آیا در چند دهه، یک سخنرانی از دستگاه سیاست خارجی خوانده اید که در آن استراتژی افزایش قدرت و ثروت ملی ایران با عنایت به تحولات جهانی و با توجه به عناصر اقتصادی، نظامی، سیاسی و فناوری منطقه ای و ملی ارائه شود؟ بعضی پارلمان ها و دولت های غربی و هم اکنون آسیایی، برای آنکه در موضوعی به سیاست گذاری برسند، علاوه بر نهادهای داخلی از ده ها مؤسسه فکری و تحقیقاتی بین المللی مشورت می گیرند. وقتی سخنان را تحلیل محتوا می کنم، بسیار روشن است شناخت دقیقی از اقتصاد جهانی، نقش فناوری در سیاست جهانی و تحولات عمیق در جزیره العرب وجود ندارد. نکات کلیشه ای ٢٠ سال پیش تکرار می شودادبیات و قرائت های نوین اقتصادی، سیاسی و اقتصاد سیاسی بسیاراندک استشناخت از این تحولات باید حتی روزانه بهنگام شود.

اکنون، در مذاکره هسته ای، ایران و آمریکا از نزدیک با یکدیگر درگیر هستند. آیا در این دو سال سیاست آمریکا نسبت به ایران تغییر کرده است یا نه؟  

ما باید هم ریز باشیم و هم دقیق. با تحلیل محتوا از مواضع و سخنرانی ها در آمریکا می توانیم به این نکات پی ببریم: اول اینکه تعریف آمریکا از جمهوری اسلامی ایران، یک کشور مخالف است. جمهوری خواه، دموکرات، سناتور، کاخ سفید، پنتاگون و ...، حاکمیت ایران را مخالف آمریکا می دانند. دوم اینکه آنها ایده تغییر رژیم را کنار گذاشته اند. در مقطعی به این نتیجه رسیدند که اصلا تغییر حکومت در ایران امکان پذیر نیست. راه بعد این است که آمریکا می گوید می خواهد سیاست های سیستم را تغییر دهم، اما به ساختارش کاری ندارد. برای پاسخ به اینکه در کدام مسیر می توان این کار را انجام داد، برنامه شان را خُرد و اقتصادی و تحریم ها را طراحی کردند. در سیاست رایج جهان می گویند هیچ وقت دشمنتان را کاملا نابود نکنید. ٢٠ درصد امکان ادامه حیات بگذارید، چون شما نیاز دارید که با او تعامل کنید. آنها می گویند که جمهوری اسلامی ایران بماند. ما نه با قانون اساسی اش کار داریم، نه با حاکمیت آن و نه با این هدفش کار داریم که برای خود دنبال یک مدل اسلامی است. ما آنجاهایی تزاحم داریم که به منافعمان برمی گردد. اولین موضوع، هسته ای و دومی قدرت دفاعی ایران است. این دو موضوع اگر با منافع ما تزاحم پیدا کند، ما سراغش می آییم. استراتژی آنها «تطویل» است. تا به حال در زندگی تان با موضوعی روبه رو بوده اید که نخواسته باشید حلش کنید؛ یعنی حل نکردنش به نفع شماست؟ آمریکا معتقد است که باید اختلافاتم را با ایران نگه دارم. بهترین اختلاف همین موضوع هسته ای است. آمریکا می گوید این سیستم، غیرقابل پیش بینی استاگر این سیستم قدرتمند شود، به سیاست های سابقش برمی گردد. چگونه قدرتمند می شود؟ وقتی به پول دسترسی داشته باشد. بنابراین محدودکردن صنعت نفت ایران، بازنکردن تمام سیستم بانکی ایران، اجازه معامله ندادن به همه دنیا برای خرید نفت ایران، کانون است. ضمن اینکه آنها می گویند ما ماهی ٧٠٠ میلیون دلار به شما می دهیم تا بقا داشته باشید. چون نمی خواهند ایران به هم بریزد. آمریکا به هیچ وجه به دنبال تجزیه ایران نیست. ممکن است کشورهای دیگر باشند، ولی این موضوع به ضرر آمریکاست. یکی، به خاطر روس ها و چینی ها که نزدیک ایران هستند. بعد هم، به خاطر بنیادگرایی و سلفی گری و دیگر به خاطر حفظ توازن منطقه ای میان کشورهای تأثیرگذار. می گوید ایران همین که هست، باید بماند. همه این استراتژی ها روی یک ستون استوار است: «ایران ضعیف». روش این کار تطویل است. آنها پیش خودشان می گویند که برای مثال ایران در یک دهه آینده، دچار یک سری تحولات خواهد شد. ممکن است مدیرانش تغییر کنند، ما کاری کنیم که ایران در دایره و مدار بماند که ما دائما بتوانیم مذاکره کنیم. همین کار را اسرائیل با فلسطینی ها می کندالان از «اسلو» ٢٤ سال می گذرد؛ هنوز هم مذاکره می کنند. هیچ عجله ای هم ندارند. یک قرن دیگر هم مذاکره می کنند. در نظر بگیرید که این استراتژی آمریکا، دو همراه منطقه ای یعنی اسرائیل و عربستان هم دارد. شاید بتوانیم بگوییم که یکی از مهم ترین تحولات سیاسی خاورمیانه در دوران پس از انقلاب اسلامی، همراهی و همکاری عربستان و اسرائیل با یکدیگر در شکل گیری ساختارهای جدید در این منطقه است. شاید این موضوع، مهم ترین چالش سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد.

اکنون ما با شش کشور در حال مذاکره هستیم، تأثیرگذاری هر کدام از آنها در این مذاکرات چقدر است؟

اگر بخواهیم جایگاه و توانایی ١+٥ را در مذاکرات کمی کنیم، من می گویم چین: صفر، سه کشور اروپایی: صفر، آمریکا: ٨٥، روسیه: ١٥. ٩٥ درصد از عدد آمریکا هم، مربوط به قدرت و تشکیلات یهود در آمریکا است. اوباما می گوید ما کلی کار کردیم تا دنیا را همراه کردیم. اسرائیلی ها و یهودیان نقش مهمی در این اجماع جهانی داشتند و انرژی گذاشتند؛ مثلا لوایحی که ٤٠٠ به ٢٥، ٩٨ به ١، تصویب می شود، معنی دارد. کدام انرژی اینها را دور هم جمع می کند؟

همان یک رأی مخالف هم متعلق به تام کاتن جمهوری خواه است که دنبال طرحی تندتر بوده.

بله، می گوید باید این را تشدید کنیم. این است که مهم ترین کانون سیاست خارجی ما باید ازبین بردن ایران هراسی باشد. باید چه کار کنیم؟ اول اینکه باید به دنبال قدرت معقول خودمان باشیم. اگر بخواهیم دنبال کار اقتصادی باشیم، شرکای بیشتری پیدا می کنیم، تا اینکه بخواهیم کار امنیتی کنیمطبیعی هم است. چون در کار امنیتی صفر- یک شدن خیلی راحت تر است تا کار اقتصادی. مثلا چینی ها با خیلی ها، هم مشکلات مرزی و هم مشکلات ارضی دارندگفته اند که نمی توانیم این مسائل را حل کنیم. هر دو طرف برای اثبات موضوع اسناد دارند.

اگر در لاهه هم طرح دعوی کنند، ٢٠ سال طول می کشد. گفته اند آن منطقه مورداختلاف است و حل وفصل موضوع را به تعویق می اندازیم. اما در همان منطقه پیشنهاد کار اقتصادی مطرح و درآمد کسب می کنند. به این می گویند عقلانیت سیاسی و اقتصادی. ایران هراسی برای خیلی ها پول و درآمد دارد. الان کسی دنبال این نیست که برود سرزمین دیگری را بگیرد. سرزمین دیگری را گرفتن معنایش این است که بازارهایش را بگیرید؛ نه خاکش را. این است که در اصطلاح دقیق علوم انسانی، «پارادایم» ذهنی ما یک پارادایم قدیمی و سنتی است. پارادایم حکمرانی ما باید روی قدرت نرم متمرکز شود.
اگر ما می خواهیم ایران هراسی را از بین ببریم، باید منطق تعاملمان را در منطقه تغییر دهیم. بعد، اگر می خواهیم ایران قدرتمند شود، باید به قدرت آی تی و اقتصادی روی بیاوریم. قدرت آی تی و اقتصادی هم اگر فقط درون کشور باشد، فایده ای ندارد؛ چون در آن باید تعامل جهانی وجود داشته باشد. الان چند ده هزار هندی در «سیلیکون ولی» و «سیاتل» آمریکا و صنعت آی تی آمریکا مستقر شده اند. بهترین ها را از هند می آورند. این برای خود هند هم بسیارمفید است. توانایی هسته ای هندوستان بر اساس تکنولوژی لیزر استآمریکایی ها این فناوری را فقط به دو کشور در دنیا داده اند؛ یکی کانادا و دیگری هند. این هنر یک حاکمیت است. هم آخرین تکنولوژی هسته ای را از یکی می گیرد و هم هویت و حاکمیت و استقلال سیاسی خود را حفظ می کند، ضمنا روزبه روز هم قدرت ملی اش افزایش پیدا می کند. شناخت ما از جهان شناختی دقیق و کمّی نیست. آینده ایران در گرو قدرتمندشدن اقتصادی و تولید ثروت ملی است. اگر امکانات نباشد، کشور ضعیف می شود و متأسفانه بسیاری از کشورها در خاورمیانه علاقه مند به قدرتمندشدن ایران نیستند. در این آشفته بازار سیاست، ما باید داخل را قوی تر کنیم، شاخص های اقتصادی را بهبود بخشیم، نرخ اشتغال را بالا ببریم، محیط زیست را در میان اولویت ها قرار دهیم تا آنکه شاخص های اجتماعی و فرهنگی بهتر شوند. بهبود وضع اقتصادی و هارمونی اجتماعی و فرهنگی و اعتقادی به ارتقای پذیرش سیاست و مشروعیت منجر می شود. اصل داخل است و قدرتمندشدن داخل؛ هم امنیت می آورد و هم احترام بین المللی و هم رضایت مندی و امید شهروندان ایرانی.


منبع: روزنامه شرق

چگونه بر فرسودگی شغلی غلبه کنیم و باانگیزه بمانیم

چگونه بر فرسودگی شغلی غلبه کنیم و باانگیزه بمانیم (از روزآفرین)

نسخه PDFنسخه PDF
چگونه بر فرسودگی شغلی غلبه کنیم و باانگیزه بمانیم

در دوران کارکردن احساس فرسودگی شغلی معمولاً مرحله‌ای شایع است، حتی اگر عاشق شغل خود باشید. مثلاً اگر به‌تازگی پروژه‌ای بزرگ را تمام کرده‌باشید، بالابردن انگیزه‌تان برای شروع پروژه‌ی بعدی دشوار خواهدبود. هم‌چنین، اگر زندگی شخصی‌تان انرژی زیادی از شما می‌گیرد، آن‌هم می‌تواند یکی دیگر از دلایل فرسودگی شغلی باشد؛ به‌همین طریق کسالت روحی نیز می‌تواند عامل دیگر باشد. بهترین راه برای ایجاد انگیزه و شوق برای شروع مجدد چیست؟ چگونه می‌توان حس فرسودگی شغلی را از احساسات معمولی و حتی مزمن (از قبیل کسالت‌ها یا نارضایتی‌های گهگاه و موقت) تشخیص داد؟

متخصصان چه می‌گویند

فرسودگی شغلی، یک خستگی روحی و جسمی است که وقتی مطالبات شغل شما به‌طور مستمر از توان و انرژی شما فراتر می‌رود آن‌را تجربه می‌کنید. فرسودگی شغلی امروزه بیماری همه‌گیر محل‌های کار مدرن نامیده شده‌است. رون فریدمن، مؤسس شرکت مشاوره‌ی ignite80 و مؤلف کتاب بهترین مکان کار کردن: علم و هنر خلق محل کار خارق‌العاده، می‌گوید "تردیدی نیست که ما امروزه در مقایسه با ۱۰ سال گذشته، در معرض ریسک بیشتری از فرسودگی شغلی هستیم." هایدی گرنت هَلوُرسون، روانشناس اجتماعی و نویسنده‌ی هیچ‌کس شما را درک نمی‌کند، چه باید کرد، هم با فریدمن موافق است. به گفته‌ی وی "در این چرخه‌ی کارهای شبانه‌روزی ما فشار زیادی وجود دارد. این فشار می‌تواند شما را به سمت احساس بی‌حالی، استرس و تهی‌شدگی، و به معنای واقعی کلمه ته‌کشیدگی ببرد." درنتیجه باید راه‌هایی برای "پرکردن باک بنزین خود" پیدا کنید!

چند ایده جهت تقویت روحیه و افزایش انگیزه برای جلوگیری از فرسودگی شغلی:

در طول روز استراحت کوتاهی داشته باشید

به گفته‌ی فریدمن، فرسودگی شغلی معمولاً از "ناآگاهی نسبت به آن‌چه برای رسیدن به اوج عملکرد کاری لازم است" نشأت می‌گیرد. ما معمولاً فرض می‌کنیم که دست‌یابی به حداکثر عملکردمان مستلزم تلاش بیش از حد یا کارکردن بیش از دیگران است؛ که البته ممکن است پیروی از این فرضیات برای شما نتایج کوتاه‌مدتی را هم به ‌همراه داشته‌باشد، اما از نظر فیزیولوژیکی یک اتفاق ناپایدار است."

فریدمن معتقد است برای داشتن بهترین عملکرد ممکن در بلندمدت، باید "فرصت‌های منظمی برای بازیابی انرژی روحی" داشته باشید. بدین منظور، در طول روز پیاده‌روی کوتاهی داشته باشید، و یا بدوید. نهار را دور از میز کاری بخورید. فریدمن توصیه می‌کند "دور شدن از رایانه، ذهن شما را از حالت اشباع بیرون می‌آورد و به بازبینی تصویر بزرگ‌تر وا می‌دارد. راه‌حل‌ مشکلات معمولاً در اوقاتی که قبل و بعدش به مشکلی جدّی فکرمی‌کنید به ذهنتان می‌رسد؛ لحظاتی که از مشکل اصلی فاصله‌گرفته‌اید." اما نظر هلورسون این است که باید در زمان درست و به‌موقع استراحت کرد. وقتی انرژی شما در بالاترین حد خود قراردارد، که معمولاً صبح‌ها بدین‌گونه است، باید بر روی کار تمرکز کنید و بهره‌وری خود را به حداکثر برسانید. او می‌گوید " در همین اوقات است که باید با دشوارترین چالش‌ها گلاویز شوید!" بعد از آن برای استراحت از میز خود دور بشوید.

وسایل الکترونیکی خود را کنار بگذارید

قبل از دوران گوشی‌های همراه بلک‌بری، وقتی از محل کار خارج می‌شدید، پیش‌فرض غالب این بود که تا صبح فردا دیگر به دفتر کار خود دسترسی ندارید. فریدمن می‌گوید "اگر می‌خواستید که بخشی از کار را با خود به خانه ببرید مجبور بودید برنامه‌ریزی کنید و مقدمات را برای بردن کار به منزل خود فراهم آورید." اما اکنون دیگر چنین نیست. "امروزه ما همگی در جیب خود، و در قالب یک گوشی هوشمند، یک دفترکار حمل می‌کنیم"، در نتیجه هم از نظر روانی و هم فیزیولوژیکی هنوز به محل کار خود متصل هستیم. فریدمن می‌گوید راه‌حل این مشکل، محدود کردن فعالانه‌ی کار با دستگاه‌های الکترونیک در ساعات بعد از کار است. وقتی به خانه می‌رسید تلفن هوشمند خود را در یک سبد یا کشو بگذارید تا وسوسه نشوید آن را بردارید و ایمیل‌های خود را چک کنید؛ یا لااقل برای خود قانونی بگذارید که مثلاً بعد از ساعت ۸ شب گوشی خود را خاموش می‌کنید. هلورسون می‌گوید: "گوشی همراه خود را در کناری بگذارید. هرچه باشد می‌تواند تا فردا صبر کند."

(شاید عادت به استفاده از شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های ارتباطی استفاده نکردن از گوشی همراه را غیرممکن جلوه دهد، اما اگر همین اپلیکیشن‌ها وسیله‌ای برای ادامه فعالیت‌های کاری در منزل هم بشوند، مثل پیغامی از مدیر یا رئیس‌تان یا ایمیلی از مشتری و ...، بهترین راه این است که استفاده از گوشی‌های هوشمند را از ساعات مشخصی به بعد محدود کنید.)

یک کار جالب انجام دهید

به جای تمرکز روی محدودکردن یا پرهیز از کار در ساعات غیرکاری، فریدمن برنامه‌ریزی برای یک جایگزین مطبوع، "تجاربی که شما بااشتیاق منتظرشان هستید" را توصیه می‌کند. مثلاًبرنامه‌ریزی برای بازی تنیس با یک دوست، یا پختن شام با همسر شما را تشویق می‌کند که "روی یک هدف نزدیک تمرکز کنید؛ انجام کاری لذت‌بخش." تحقیقاتنشان می‌دهند که دستیابی به اهداف نزدیک آسان‌تر و لذت‌بخش‌تر است. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که انجام کاری که برای شما جالب است، حتی اگر آن فعالیت امور مالی باشد، برای شما از تمدد اعصاب ساده بهتر است. هلورسون می‌گوید "کاری که شما با اوقات فراغت خود می‌کنید مهم است." بله، لمیدن روی مبل با یک پاکت ذرت بوداده و تماشای فیلم و سریال‌های مختلف جذاب به نظر می‌آید، اما او توصیه می‌کند درگیر تفریحی پرچالش‌تر شوید؛ مثل حل‌کردن‌ جدول یا بازی شطرنج. "بااینکه دشوار است، انرژی بیشتری به شما می‌دهد."

آخرهفته‌های طولانی داشته باشید

به گفته‌ی هلورسون احساس خستگی روانی و جسمی می‌تواند نشانه‌ای باشد مبنی بر این‌که "تعطیلات لازم دارید." او می‌گوید تعطیلات لازم نیست دوهفته‌ای باشد، بلکه وقتی صحبت از کاهش استرس است "آخرهفته‌های سه و چهار روزه فواید بسیار بیشتری برای شما دارند." اما وقتی دور هستید به دفتر زنگ نزنید و ایمیل چک نکنید. او می‌گوید "باید دست بکشید..."

روی معنا تمرکز کنید

اگر مسئولیت‌های کاری شما مانع داشتن تعطیلات است، به پیشنهاد هلورسون "روی این موضوع که چرا کار برای شما مهم است؟ تمرکز کنید." برقراری اتصال بین مسئولیت‌های فعلی و یک هدف شخصی بزرگتر، برای تمام کردن این کار به شما کمک می‌کند ارتقا و موفقیت شغلی بعدی را از آن خود کنید. "به شما کمک خواهد کرد با وسوسه‌ی تنبلی مقابله کنید" و "برقی از انرژی فراهم خواهدکرد که آنچه برای گذراندن آن روز یا روزهای بعد نیاز دارید را به شما خواهد داد." اگر از بیش از حد کارکردن فرسوده شده‌اید، باید توقف کنید و به استراحت بپردازید."

مطمئن شوید که حس شما واقعاً فرسودگی است

اگر هیچکدام از این راهکارها اثر نکرد، ممکن است با چیزی جدی‌تر از فرسودگی کاری درگیر باشید. اگر بی‌میل و خسته هستید اما هنوز در کل مؤثرید، احتمالاً فرسودگی کاری است. اما هلورسون معتقد است "اگر حس می‌کنید پیشرفتی ندارید و به نظر می‌آید کاری که می‌کنید اهمیتی ندارد" مشکل متفاوتی دارید. آیا مدیر شما آن چرا که برای کارکردن به نحو احسن لازم دارید به شما می‌دهد؟ آیا طبیعت کار شما انرژی شما را تحلیل می‌برد؟ اگر چنین است شاید لازم است درباره‌ی شغل خود دوباره فکر کنید.  

اصولی که باید بخاطر داشته باشید

بایدها

برای استفاده از ابزار الکترونیک در ساعات غیرکاری محدودیت بگذارید.

اوقات استراحت منظم در روز کاری خود بگنجانید.

اگر وظایف و مسئولیت‌های حرفه‌ای شما تعطیلات را غیرممکن می‌سازد، بر روی یافتن پاسخ اینکه چرا کار برای شما اهمیت دارد تمرکز کنید.

نبایدها

چک کردن ایمیل موقعی که در تعطیلات یا آخرهفته‌ی طولانی هستید.

صرف‌کردن اوقات استراحت به کارهای معمولی و ساکن؛ در فعالیت‌هایی که شما را به چالش می‌کشند و برایتان جالب هستند درگیر شوید.

اشتباه گرفتن خستگی و بی‌علاقگی ممتد با فرسودگی کاری موقت؛ اگر هر روز احساس بیهوده بودن می‌کنید ممکن است زمان آن رسیده باشد که بدنبال کار جدید بگردید.

منبع: وبلاگ مجله کسب و کار هاروارد | ترجمه: روزآفرین

پشت پرده واردات کالاهای مشابه تولید داخل

فارس گزارش می‌دهد

رئیس‌جمهور امروز گفت «اگر تولید کاسته شود حتی برای نان شب هم نیاز داریم گندم از خارج وارد کنیم» این در حالی است که پشت پرده واردات کالاهای مشابه تولید داخل از رد و بدل شدن پورسانت‌های ۱۵ درصدی بین برخی واردکنندگان و کارشناسان دستگاههای متولی حکایت دارد.

خبرگزاری فارس: پشت پرده واردات کالاهای مشابه تولید داخل/ پورسانت ۱۵ درصدی؛ مبنای استعلام‌های عدم ساخت داخل

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، این روزها بحث حمایت از تولید داخل در شرایطی در دولت و به ویژه وزارت صنعت مطرح است که روند واردات کالاهای مشابه تولید داخل تندتر شده و دستگاه‌های دولتی و پیمانکاران روش‌های جدیدتری را برای سندسازی و دور زدن قانون استفاده حداکثری از توان تولید داخل پیدا کرده‌اند.

به این ترتیب تأکید بر داخلی سازی و کاهش واردات در جهت تقویت اقتصاد مقاومتی در حالی مطرح است که صنعتگران از افزایش واردات کالاهای مشابه تولید داخل گلایه دارند، وارداتی که یا به خاطر رانت و سود بالای موجود در واردات و دلالی صورت می‌گیرد و یا از محل پول‌های بلوکه شده ایران در کشورهایی مانند چین و هند.

در شرایط فعلی که بخش های مختلف اقتصادی کشور با رکود همراه است، ارائه سفارش به تولیدکنندگان داخلی و اجرای طرح‌های اقتصادی با تأکید بر تأمین تجهیزات از تولیدات داخل، مهمترین اقدام در جهت کاهش رکود در بازار محصولات صنعتی و اشتغال‌زایی در کشور محسوب می‌شود.

با این وجود، واردات کالاها و تجهیزات مشابه تولید داخل با روش‌های مختلفی انجام می‌شود و رانت موجود در اعطای وام‌های ارزی و حق کمیسیونی که شرکت‌های دولتی در خرید تجهیزات خارجی دریافت می‌کنند مشوقی برای جایگزینی تولیدات وارداتی به جای تولیدات داخل است.

* پورسانت های 10 تا 15 درصدی واردات برای برخی دستگاههای متولی

برخی منابع خبری این روزها از اعطای پورسانت 10 تا 15 درصدی به بعضی دستگاههای متولی در مورد گرفتن استعلام از آنها مبنی بر عدم ساخت داخل یک کالا حکایت دارد و به این ترتیب اعلام می‌شود که کالای مد نظر در داخل تولید نمی‌شود و این مسئله عاملی برای صدور مجوز واردات می شود.

برخی واردکنندگان با اظهار خلاف واقع و دریافت استعلامهای صوری در مورد ساخت داخل بودن یک کالا یا تجهیزات از طریق پرداخت پورسانت به برخی کارشناسان دستگاههای متولی موفق به واردات کالای مشابه تولید داخلی می‌شوند.

به عنوان مثال با هماهنگی که بین دو دستگاه متولی صورت می گیرد، مشخصات کالای مد نظر طوری اظهار می شود که تولید داخلی نداشته باشد، ولی در نهایت، کالایی که وارد می شود، همان مشخصات کالای ساخت داخل را دارد.

در واقع استعلام عدم ساخت داخل برای یک کالا با مشخصات خاص صادر می شود، اما سرانجام کالای مشابه تولید داخل که با ویژگی اظهار شده در استعلام اختلاف دارد، وارد می‌شود.

در این شرایط نبود یک بانک اطلاعاتی دقیق و به‌روز در وزارت صنعت در مورد کالاها و تجهیزات تولید داخل باعث شده تا نظارت خوبی بر واردات کالا و تجهیزات خارجی وجود نداشته باشد و در نتیجه در موارد زیادی شاهد واردات کالاهای مشابه تولید داخل هستیم.

در کنار این مسئله، گاهی نیز روش‌هایی برای دور زدن قانون حداکثر استفاده از تولید داخل از سوی برخی سازمان‌های دولتی و یا پیمانکاران به کار گرفته می شود.

آرمان خالقی، با اشاره به برخی روش‌های سازمان‌های دولتی در دور زدن قانون حداکثر استفاده از توان تولید داخل، می‌گوید: ارائه سفارش‌های بالاتر از توان تولید شرکت‌های داخلی و اظهار بی‌اطلاعی از تولیدات داخل از جمله این روش‌ها است.

وی توضیح می‌دهد: یکی از این موانع، آن است که مسئول خرید شرکت‌های دولتی اعلام می‌کند قصد داریم خرید یکپارچه انجام دهیم و به این ترتیب، سفارش بالایی برای خرید تجهیزات انجام می‌شود که این حجم از سفارش در توان یک تولید‌کننده داخلی نیست، در عین حال، تولید‌کنندگان داخلی نیز چندان با یکدیگر همکاری ندارند تا با تشکیل کنسرسیوم نسبت به تأمین نیاز شرکت‌های دولتی اقدام کنند.

به گفته خالقی، به این ترتیب تولید‌کنندگان داخلی از حضور در مناقصه شرکت‌های دولتی باز می‌مانند و در نتیجه شرکت‌های خارجی جایگزین آنها می‌شوند.

* بانک اطلاعاتی از تولیدات داخلی نداریم

یکی از مشکلات تولید‌کنندگان داخلی، واردات تجهیزات مشابه تولیدات داخل است که به منظور حل این مشکل، در دولت قبل مقرر شد یک بانک اطلاعاتی از تجهیزات تولید داخل توسط وزارت صنعت فراهم شود تا در خرید شرکت‌های دولتی مد نظر قرار گیرد. در این دولت نیز این موضوع مطرح شد ولی هنوز به جایی نرسیده است.

خالقی در این مورد، با تأکید بر لزوم طراحی مناقصه‌های داخلی بر اساس توان تولید داخل، می‌گوید: یکی از موانع موجود بر سر راه استفاده از توان تولید داخل این است که شرکت‌های دولتی اعلام می‌کنند ما از توان تولید داخل اطلاعی نداریم و نمی‌دانیم چه کالاهایی در کشور تولید می‌شوند.

رضا شهرستانی، عضو انجمن فولاد نیز در این مورد با بیان اینکه بانک اطلاعاتی در مورد ماشین‌آلات مورد نیاز صنعت داخل که تولید داخل هستند، وجود ندارد، به فارس می گوید: این مسئله باعث شده تا در تأمین تجهیزات نوعی سردرگمی در کشور وجود داشته باشد.

وی با تأکید بر لزوم تهیه فهرستی از ماشین‌آلات تولید داخل از سوی وزارت صنعت، معتقد است: باید ظرفیت تولید داخل و امکان داخلی‌سازی این قطعات مشخص شود تا بر اساس آن از واردات ماشین‌آلات خارجی مشابه تولیدات داخل جلوگیری شود.

* تولید 95 درصد تجهیزات وارداتی امکان‌پذیر است

سیل واردات کالا به کشور در حالی ادامه دارد که با توجه به توان فنی و علمی کشور امکان تولید بسیاری از این کالاها و تجهیزات در داخل فراهم است ولی سود موجود در واردات مانع از تحقق این موضوع شده است.

به گفته شهرستانی، امکان تولید بیش از 95 درصد ماشین‌آلات مصرفی در صنعت فولاد در داخل فراهم است، ولی به دلیل مسائلی مانند رانت موجود در دریافت وام‌های ارزی ارزان‌قیمت و یا حق کمیسیونی که شرکت‌های دولتی در خرید این تجهیزات از خارج دریافت می‌کنند، واردات جایگزین داخلی‌سازی شده است.

* رونق واردات کالاهای مشابه تولید داخل با پول‌های بلوکه شده ایران

در شرایطی که برخی واردکنندگان هر روز بیشتر از قبل به دنبال پیدا کردن راهی برای دور زدن قانون و هموار کردن مسیر کار خود هستند، آزادسازی پول های بلوکه شده ایران نیز عاملی برای افزایش واردات شده و بازار محصولات وارداتی را رونق داده است. نکته قابل تأمل در این زمینه، اختصاص بخشی از منابع مالی بلوکه شده به واردات محصولات مشابه تولید داخل است.

یک کارشناس صنعت فولاد در این مورد با اشاره به رکود موجود در بازار تجهیزات و ماشین‌آلات مورد نیاز کارخانه‌های فولادی، می‌گوید: موضوع آزادسازی پول‌های بلوکه شده ایران در کشورهایی مانند چین و هند باعث شده تا بخشی از این پول‌ها جهت واردات تجهیزات کارخانه‌ای هزینه شود که معمولاً این ماشین‌آلات با کیفیت پایین به کشور وارد می‌شوند.

به گفته وی، در حال حاضر به دلیل تحریم‌‌ها نمی‌توانیم برخی تجهیزات را از کشورهای اروپایی خریداری کنیم و تولیدات چینی و هندی به کشور وارد می‌شود که معمولاً این کشورها نیز سالم کار نمی‌کنند و با پرداخت حق کمیسیون به مسئولان خرید شرکت‌های دولتی نسبت به عرضه محصول خود به بازار ایران اقدام می‌کنند.

وی می‌گوید: به این ترتیب، علاوه بر واردات تجهیزات بی‌کیفیت و خروج منابع ارزی از کشور، تعطیلی صنایع داخلی نیز اتفاق می‌افتد.

* استعلام‌های صوری برای واردات کالاهای مشابه تولید داخل

طبق قانون حداکثر استفاده از توان تولید داخل، برای واردات تجهیزات خارجی مشابه تولید داخل باید ابتدا از تولیدکنندگان داخلی در مورد امکان تولید آن در کشور استعلام صورت گیرد، این در حالی است که به گفته شهرستانی عضو انجمن فولاد، این کار به صورت صوری انجام می‌گیرد.

وی توضیح می دهد: برخی واردکنندگان هنگام واردات یک وسیله، مشخصاتی برای آن از نظر ابعاد، وضعیت و یا کیفیت اعلام می‌کنند که نسبت به نوع داخلی برتر باشد و به این ترتیب واردات آن را توجیه می‌کنند، در چنین شرایطی وزارت صنعت و گمرک نیز بدون بررسی دقیق مسئله، مانع از واردات آن نمی‌شوند.

وی می گوید: در برخی موارد طوری مستندسازی می‌شود و برای کالای وارد شده مشخصاتی عنوان می‌شود که نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورها نیز با چنین مشخصاتی تولید صورت نمی‌گیرد.

شهرستانی توضیح می‌دهد: به عنوان مثال، واردکننده هنگام واردات یک دستگاه، دوام آن را 50 بار اعلام می کند و می‌گوید نوع ایرانی آن تنها 10 بار قابل استفاده است، در این شرایط در گمرک معیاری برای سنجش این مسئله وجود ندارد و در نهایت، محصول خارجی جایگزین ماشین‌آلات ایرانی می‌شود.

* نمونه واردات کالای مشابه تولید داخل توسط دولتی‌ها

گذشته از واردات تجهیزات صنعتی که معمولاً با دور زدن قانون استفاده حداکثری از توان تولید داخل صورت می گیرد، واردات برخی کالاها که توان تولید داخل دارند نیز به وفور دیده می‌شود. در این زمینه می‌توان به موارد زیادی اشاره کرد که نفوذ برخی واردکنندگان و رانت موجود در این مورد مانع از داخلی سازی شدن آنها شده است.

نمونه این مسئله در بخش‌های مختلف اقتصادی کشور دیده می شود که می‌توان به واردات کابل‌های فشار قوی توسط یک دستگاه دولتی، واردات گسترده پمپ آب خارجی بدون مناقصه و با وجود تولید باکیفیت داخلی توسط یکی از شرکت‌های زیرمجموعه وزارت نیرو، واردات رادیوضبط خودرو، روغن موتور، سوکت دسته سیم، دریچه براکت، EMS، ایربگ و ترمز ABS توسط برخی تک‌سورس‌های تأمین قطعات خودرو (واردکنندگان انحصاری) اشاره کنیم.

واردات کود، سم کشاورزی، توربین بادی و خورشیدی و بسیاری کالاهای دیگر از جمله مواردی است که مقابله با داخلی‌سازی، رونق واردات آنها را به همراه داشته است.

به این ترتیب جریان مخالف داخلی سازی تجهیزات صنعتی و کالاهای مشابه تولید داخل به هر شیوه‌ای، تمام توان خود را برای تحقق هدفش به کار گرفته و در این مسیر از اعطای پورسانت به برخی تولیدکنندگان تا دمپینگ (ارزان فروشی) کالاهای وارداتی برای ضربه زدن به تولیدات داخلی دریغ نکرده است.

در این راستا نظارت دقیق دستگاه‌های قضایی و امنیتی از اهمیت بالایی برخوردار است تا جلوی فسادهای موجود در برخی دستگاه‌های دولتی گرفته شود و رونق تولیدات داخل و تحقق اقتصاد مقاومتی که همان قطع وابستگی به واردات است را شاهد باشیم.

گزارش از نرگس نیک‌ضمیر