واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

عصرایران؛ محمد مهدی حیدرپور - شرکت های مطرح حوزه فناوری در میان ارزشمندترین برندهای جهان رتبه های بالایی را به خود اختصاص داده اند. با توجه به درآمدهای قابل توجه، روسای شرکت های فناوری محور نیز در میان ثروتمندترین افراد جهان قرار دارند.

به گزارش "گروه فناوری و آی تی" عصرایران، در شرایطی که برخی از این افراد با قایق های تفریحی و عمارت های گران قیمت توجهات را به سوی خود جلب می کنند اما مواردی نیز وجود دارند که در دنیای ثروتمندان سبک زندگی ساده‌تری را دنبال می کنند. به عنوان مثال، "سرگئی برین"، یکی از بنیان گذاران گوگل، به صورت عمده از فروشگاه کاستکو خرید می کند.

در ادامه این مطلب برخی از چهره های شناخته شده دنیای فناوری که به رغم درآمدهای میلیون و میلیارد دلاری زندگی فروتنانه‌تری داشته و اقدام های بشردوستانه و خیریه مختلفی انجام می دهند را معرفی می کنیم.

دیوید چریتون، استاد دانشگاه استنفورد

ثروت خالص: 3 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"دیوید چریتون"، استاد دانشگاه استنفورد و یکی از بنیانگذاران شرکت آریستا نت‌ورکس، است. وی یکی از نخستین سرمایه گذاران در شرکت گوگل پس از مشاهده دموئی از پروژه مد نظر "لری پیج" و "سرگئی برین" در سال 1998 بوده است. به رغم ثروت قابل توجه، دیوید چریتون علاقه چندانی به سبک زندگی مجلل ندارد. چریتون از یک فولکس واگن Vanagon برای رفت و آمد استفاده می کند و مدت 30 سال است که در خانه خود در پالو آلتو زندگی می کند.

چارلی ارگن، رئیس دیش نت‌ورک

ثروت خالص: 16.3 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

" چارلی ارگن" به عنوان رهبری صرفه جو با سبک زندگی ساده و فروتنانه شناخته می شود. وی وعده ناهار خود که شامل یک ساندویچ می شود را هر روز پیش از آغاز کار آماده می کند و تا همین اواخر هنگام سفر اتاق خود را با همراهانش سهیم می شد.

پیر امیدیار، بنیانگذار و رئیس eBay

ثروت خالص: 8.1 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"پیر امیدیار" پس از عرضه سهام eBay در بورس، میلیاردر شد اما از این ثروت تنها هزینه های شخصی را مد نظر قرار نداده و حضور پررنگی در اقدام های بشردوستانه دارد. وی طی مصاحبه ای با نشریه "فربز" به این موضوع اشاره کرد که با توجه به چنین ثروت قابل توجهی نه تنها می توانستم یک ماشین گران قیمت بلکه تمامی آنها را خریداری کنم. اما به محض آن که متوجه می شوید امکان خرید تمامی آنها را دارید هیچ یک دیگر جالب توجه و رضایت بخش نیستند.

دیوید کارپ، بنیانگذار و مدیرعامل تامبلر

ثروت خالص: 200 میلیون دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"دیوید کارپ" هنگامی که نوجوان بود تامبلر را راه اندازی کرد. تامبلر طی معامله ای به ارزش 1.1 میلیارد دلار به یاهو فروخته شد اما کارپ همچنان ترجیح می دهد تا سبک زندگی ساده ای داشته باشد. یکی از بزرگترین ولخرجی های وی خرید خانه ای یک هزار و 700 فوت مربعی به ارزش 1.6 میلیون دلار در ویلیامزبورگ، بروکلین بوده است. با این وجود، تقریبا نصف خانه وی خالی است. کارپ شگفتی خود از این که مردم خانه خود را با وسایل مختلف پر می کنند ابراز داشته است.

عظیم پرمجی، رئیس ویپرو لیمیتد

ثروت خالص: 15.4 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

به عنوان رئیس شرکت خدمات فناوری ویپرو، "عظیم پرمجی" ثروتمندترین هندی فعال در حوزه فناوری محسوب می شود اما از پول خرج کردن متنفر است. وی با پروازهای معمولی سفر کرده و از سه چرخه هایی که "ریکشاو" نام دارند برای دسترسی به دفاتر ویپرو استفاده می کند. وی به کارکنان خود یادآوری می کند که پیش از ترک محل کار چراغ ها را خاموش کرده و بر استفاده از دستمال توالت نیز نظارت می کند!  

مارک زوکربرگ، بنیانگذار و مدیرعامل فیسبوک

ثروت خالص: 32.4 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"مارک زوکربرگ" یکی از معدود افرادی در جهان است که میزان ثروتی بیش از سال های عمر خود دارند. اما وی سبک زندگی ساده را ترجیح می دهد. پیشتر وی از خودرو آکورا TSX استفاده می کرد و اخیرا آن را به فولکس واگن گلف GTIارتقا داده است که هر دو آنها در محدوده قیمت 30 هزار دلار قرار دارند. در سال 2011، زوکربرگ خانه ای 7 میلیون دلاری را در پالو آلتو خریداری کرد که این خانه نیز همچنان در برابر ثروت وی خرید بزرگی محسوب نمی شود. زوکربرگ لباس های غیر رسمی را ترجیح می دهد.

جان کوم، بنیانگذار واتس اپ

ثروت خالص: 6.8 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"جان کوم"، کسب و کار خود را ساده آغاز کرد اما آن را به شرکتی چند میلیارد دلاری مبدل کرده است. جان کوم در کیف، اکراین متولد شد و در 16 سالگی با خانواده خود به آمریکا مهاجرت می کند. در آن دوران خانواده کوم از شرایط خوبی برخوردار نبودند. بر همین اساس، ویژگی های پس انداز و صرفه جویی پول در کوم نهادینه شده و زمانی که در ماه فوریه واتس اپ به مبلغ 19 میلیارد دلار خریداری شد، وی فیسبوک را تحت فشار قرار داده بود تا هرچه زودتر معامله انجام شده و وی پرواز خود به بارسلونا را از دست ندهد.

تیم کوک، مدیرعامل اپل

ثروت خالص: بنابر شایعات حدود 400 میلیون دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

از گذشته تاکنون، "تیم کوک" به عنوان یکی از پر درآمدترین مدیران سیلیکون ولی شناخته می شود اما سبک زندگی وی چندان با شرایط درآمدیش همخوانی ندارد. به گفته تیم کوک، پول برای وی به عنوان یک محرک محسوب نمی شود و دوست دارد ریشه های خود را هموراه به یاد آورد. خانه 2 هزار و 95 فوت مربعی وی در کندو، پالو آلتو ارزشی 1.9 میلیون دلاری دارد که در برابر ثروت چند صد میلیون دلاری وی ناچیز به نظر می رسد.

تونی هسیه، مدیرعامل زاپوس

ثروت خالص: نزدیک به یک میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"تونی هسیه" شرکت خود یعنی لینک اکسچنج را در سال 1999 طی معامله ای 265 میلیون دلاری به مایکروسافت فروخت اما تصمیم گرفت تا پول خود را در مسیری سازنده‌تر از یک زندگی لوکس به کار گیرد. طی سال های گذشته وی 350 میلیون دلار را برای مبدل کردن مرکز لاس وگاس به یک هاب فناوری هزینه کرده است.

سرگئی برین، یکی از بنیانگذاران گوگل

ثروت خالص: 30.9 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

در سال 2007، "سرگئی برین" طی مصاحبه ای گفت: "از والدینم صرفه جویی و این که بدون در اختیار داشتن چیزهای بسیار شاد زندگی کنم را آموختم. همچنان نیز ترجیح می دهم تا وعده غذایی خود را تا آخر تمام کنم و چیزی در بشقاب باقی نماند. قیمت های اجناس را نگاه می کنم. البته تلاش می کنم تا کمتر این کار را انجام دهم اما به گونه ای بزرگ شده ام که بدون در اختیار داشتن چیزهای مختلف شاد باشم." سرگئی برین در اقدام های خیریه حضور پررنگی داشته و 219 میلیون دلار را طی سال 2013 به همراه همسر خود که اکنون از وی جدا شده صرف این قبیل امور کردند. 

"محتوا" از چه روش هایی به پول تبدیل می‌شود؟

عصر محتوا
طبیعی است که تعداد روش‌هایی که می توان توسط آنها با استفاده از محتوا، درآمدزایی کرد، محدود و مشخص نیست و کاملاً تابع خلاقیت «خالق محتوا» است. اما در اینجا به برخی از متداول‌ترین شیوه‌های کسب درآمد از طریق محتوا می‌پردازیم.
عصر ایران ؛‌ محمدرضا شعبانعلی - در نوشته قبلی، درباره تولید محتوا در فضای مجازی صحبت کردیم (اینجا) ؛ درباره اینکه تکنولوژی ها امروز سریع‌تر از حجم محتوا رشد کرده‌اند و عملاً دغدغه‌ی امروز دنیا، بیشتر از هر چیز دیگری محتواست. اما سوال اینجاست که روش‌های کسب درآمد از محتوا چیست؟محتوا
طبیعی است که تعداد روش‌هایی که می توان توسط آنها با استفاده از محتوا، درآمدزایی کرد، محدود و مشخص نیست و کاملاً تابع خلاقیت «خالق محتوا» است. اما در اینجا به برخی از متداول‌ترین شیوه‌های کسب درآمد از طریق محتوا می‌پردازیم.
در آینده به بررسی نقاط قوت و ضعف هر یک از این روش‌ها خواهیم پرداخت:

روش اول: فروش مستقیم
 
در این روش، محتوای تولید شده، قیمت‌گذاری شده و مستقیماً فروخته می‌شود. زمانی که مایکروسافت، هر نسخه از ویندوز خود را می‌فروشد، زمانی که یک ناشر، نسخه به نسخه کتاب‌های خود را می‌فروشد،‌ زمانی که یک «قالب گرافیکی وبسایت» یا یک کتاب الکترونیکی در اینترنت فروخته می‌شود، زمانی که برای دانلود یک نرم‌افزار موبایل، پولی را پرداخت می‌کنیم، یک محتوا به صورت مستقیم فروخته شده.
روش دوم: فروش حق اشتراک زمانی 
در این شیوه، شما استفاده از محتوا را برای مدت معینی به طرف مقابل واگذار می‌کنید و او پس از پایان مهلت مقرر، امکان استفاده از محتوای شما را ندارد. به عنوان مثال، زمانی که یک آنتی ویروس، لیسانس یک ماهه یا یک ساله خود را به شما واگذار می‌کند. بسیاری از نشریات بزرگ دنیا نیز، به همین شیوه، فرصت دسترسی را به کاربر می‌دهند. مثلاً با پرداخت چند ده دلار، می‌توانید به آرشیو یک مجله بزرگ دسترسی داشته باشید و بلافاصله پس از مهلت مقرر، دسترسی شما به صورت کامل قطع می‌شود. 

دقت کنید که «اشتراک مجلات کاغذی» که هم اکنون عرضه می‌شوند، عملاً از جنس فروش مستقیم هستند و در دسته اول قرار می‌گیرند. چون در دسته‌ی دوم، به محض پایان دوره مقرر، شما به محتوا دسترسی ندارید. کلوپ‌های فیلم که اشتراک ماهیانه یا سالیانه دارند نیز در این طبقه‌بندی قرار می‌گیرند.

روش سوم: فروش حق اشتراک بر اساس تعداد استفاده
برخی از بزرگترین آرشیو‌های مقالات تحقیقاتی دنیا از این نوع هستند. با پرداخت مبلغی مشخص، به شما اجازه می‌دهد هر زمان که خواستید هر مقاله‌ای را که خواستید دانلود کنید. اما پس از تعداد مشخصی دانلود کردن، دیگر به شما این فرصت داده نخواهد شد. 

مشاوران تلفنی خانواده در بسیاری از کشورها، حق اشتراک از این نوع می‌فروشند. شما با پرداخت مبلغی پول، می‌توانید در مجموع، مثلاً چهار ساعت با آنها صحبت کنید. ممکن است این اعتبار را در یک تماس تلفنی یا طی دو سال، طی هشت تماس تلفنی نیم ساعته هزینه کنید.

روش چهارم: تبلیغات جانبی
ممکن است خود محتوا به صورت رایگان در اختیار همه قرار گیرد. اما از فضایی که در کنار آن قرار می‌گیرد، برای تبلیغ استفاده شود. سایت‌های خبری، عمدتاً بر اساس این مدل تولید محتوا، درآمدزایی می‌کنند.
محتوا به رایگان در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد اما فضای کنار صفحه، به خاطر بازدیدهای زیاد، به فضایی ارزشمند برای تبلیغات تبدیل می‌شود. بسیاری از نرم‌افزارهای رایگان موبایل هم اینگونه هستند.

روش پنجم: ترویج نام تجاری
درآمدزایی از این روش، مستقیم نیست. اما شکل آن تا حد زیادی به روش چهارم نزدیک است. به عنوان مثال، فرض کنید شما یک دفتر حقوقی دارید. بعید است تبلیغات مستقیم و کارت ویزیت و بروشور،‌ بتواند به سادگی برای شما مشتری ایجاد کند. اما فرض کنید یک دفترچه ده صفحه‌ای آماده کنید و سوالات حقوقی ساده مردم را که بیشتر از شما پرسیده می‌شود، در‌ آن بنویسید و پاسخ بدهید. حالا در صفحه‌ی آخر، توضیح کوچکی بنویسید که فلان دفتر حقوقی، برای ارائه خدمات مشاوره بیشتر در خدمت شماست.

 این دفترچه بر خلاف بروشورهای تبلیغاتی دور انداخته نخواهد شد. حتی دست به دست هم خواهد شد. محتوا در این موارد لازم نیست همیشه مکتوب باشد. با وجود اینترنت، عرضه یک کتاب الکترونیک کوچک یا یک فایل صوتی یک ساعته رایگان هم می‌تواند به همان شیوه تاثیر داشته باشد. 

تنها دو نکته باید مد نظر قرار داده شود:
نخست اینکه در چنین محتواهایی، بین هفتاد تا نود درصد محتوا باید کاملاً آموزشی و خالی از هر نوع تبلیغ باشد تا مخاطب احساس بد نداشته باشد.
دوم اینکه محتوا به حدی مفید باشد که دریافت کننده، آن را به دیگران منتقل کرده یا توصیه نماید.

روش ششم: محتوای ویروسی یا وایرال

  
این نوع محتوا معمولاً با دو هدف به کار گرفته می‌شوند: هدف اول که طبیعتاً غیر اخلاقی است، تخریب نام برندهاست. حتماً شما هم از این پیامها و پیامکها در شبکه های اجتماعی دریافت کرده‌اید که: «لطفاً اطلاع رسانی کنید. الان یک نفر در فلان شهر فلان محصول فلان شرکت را خورد و مرد!». معمولاً خبرهایی از این دست، اگر کمی هوشمندانه تنظیم شوند به شدت ویروسی هستند و به سرعت بین مردم پخش می‌شود. حتی اگر خبر تکذیب هم شود، هنوز خیلی‌ها معتقد باقی می‌مانند که «خبری بوده» و الان پنهان شده. شرکتها گاهی به تولیدکنندگان محتوا برای تولید این نوع متن‌ها پولهای قابل توجه می‌دهند.

  هدف دیگر که دولت‌ها و شبکه‌های بزرگ خبری، دنبال می کنند، جعل خبرهای بی‌خاصیت برای اندازه‌گیری میزان نفوذ شایعه در شبکه تحت سیطره آنهاست. امروز بسیاری از مردم در غرب جهان بر این باورند که هر فرد در طول خواب یک سال خود، حدوداً هشت عنکبوت می خورد. کمتر کسی می داند که این شایعه از سال ۱۹۹۳ توسط فردی به نام لیزا هولست ابداع شد تا میزان نفوذ خبری در شبکه تار عنکبوتی ارتباطی مردم در آن سالها سنجیده شود. عنکبوت هم به شوخی به خاطر همین هدف انتخاب شده بود. وگرنه مورچه یا پشه، باورپذیرتر به نظر می‌رسید! 
احتمالاً حدس می‌زنید که این تحقیقات برای چه نهادها یا سازمانهایی می‌تواند مفید باشد.

روش هفتم: استفاده از محتوا برای ایجاد رسانه‌های اجتماعی

 
حتماً شما هم مشاهده کرده‌اید که صفحه‌هایی در اینستاگرام یا فیس بوک یا سایر شبکه‌های اجتماعی وجود دارند که تعداد تعقیب کنندگان آنها - حتی در ایران - به صدها هزار نفر می‌رسد. این صفحه‌ها عملاً رسانه‌ای جدید بر بستر شبکه اجتماعی شده‌اند و خود می‌توانند به سادگی به تبلیغ و اطلاع رسانی مشغول شوند.

ظبیعی است اینجا نیز مهم‌ترین نکته، استراتژی درست در تولید محتواست. فرض کنید شما امروز، در یکی از شبکه‌های اجتماعی صفحه‌ای داشته باشید که حاوی نکاتی برای تربیت فرزند باشد. به سادگی می‌توان پس از چند ماه - اگر محتوا هوشمندانه تنظیم شود - صفحه‌ای با بیش از صدهزار تعقیب کننده داشت. حالا با خود فکر کنید که یک مجموعه که مهدکودکی خاص و تخصصی را ایجاد کرده، برای اینکه نام و توضیحات آن در این صفحه منتشر شود چقدر حاضر است پول بدهد؟
 البته بدیهی است که سهم تبلیغات در هر رسانه‌ای از جمله این رسانه باید پایین بماند وگرنه اثربخشی و مخاطب خود را از دست خواهد داد. مثالهای از این دست در سطح ایران و جهان کم نیستند.

روش هشتم: ایجاد سایت‌هایی پر ترافیک با محتوای تخصصی


 شبیه مورد هفتم را می‌توان در مورد سایت‌ها هم انجام داد. با توجه به ضعف شدید فضای وب - خصوصاً فضای وب فارسی - کافی است در مورد یک موضوع، مطالب متعدد بنویسید. مطالبی که «متعلق به شما بوده و کپی نباشد». به سرعت موتورهای جستجو سایت شما را در صفحه‌ی نخست قرار خواهند داد و پس از آن، می‌توان از همان صفحه استفاده تجاری کرده یا از محل تبلیغات آن، کسب درآمد نمود.

شاید برای شما جالب باشد که نویسنده این مطالب، یک بار مطلبی درباره «یادگیری زبان انگلیسی» در نوشته های شخصی‌اش منتشر کرد. بلافاصله پس از چند روز این نوشته در صفحه اول «گوگل» پدیدار شد و هنوز هم با جستجوی «یادگیری زبان انگلیسی» آدرس آن مطلب را مشاهده می‌کنید. 

بدیهی است کسب و کار من، به یادگیری زبان انگلیسی ارتباطی ندارد. اما اگر داشت، الان بدون هرگونه تبلیغی می‌شد از همین موقعیت استفاده کنم. این نشان می‌دهد که در میان انبوه کسانی که کلاسهای زبان برگزار می‌کنند و هزینه‌های سنگین صرف تبلیغات می‌کنند، کمتر کسی حوصله به خرج داده تا چند پاراگراف، متن - بدون کپی برداری از دیگران - درباره‌ی زبان انگلیسی بنویسد!

در مورد تولید محتوا، می‌توان خیلی بیشتر حرف زد. آنچه خواندید، تنها مثال هایی ساده و ابتدایی بود تا تصویری شفاف‌تر از این حوزه به دست آید. به نظر می‌رسد برای جوانانی که تازه وارد بازار کار می‌شوند، تولید محتوا، یکی از کارهای تخصصی و کم هزینه‌ای است که در عین کم هزینه بودن، به دلیل ارزش بالایی که برای بازاریابی و تبلیغات شرکت ها داراست، میتواند درآمدزایی خوبی هم داشته باشد.