آخرین باری که مورچهای را دیدید که در مواجهه با مانعی سرش را پایین انداخت و به محل زندگیش بازگشت، کی بود؟ هرگز. سوال دیگری مطرح میشود. یک مورچه در طول تابستان چقدر میتواند آذوقه برای زمستان جمع کند؟
تصور کنید اگر شما هرگز ناامید نشوید و همه توان خود را به کار گیرید، میتوانید به چه چیزهایی دست یابید. بهتر است هر فردی درباره مورچهها و فلسفهشان مطالعاتی داشته باشد.
۱- مورچهها تسلیم نمیشوند.
اگر مورچهها قصد رفتن به جایی را داشته باشند و شما مانع آنها شوید، راه دیگری پیدا میکنند. به بالا، پایین و اطراف میروند و به دنبال یافتن راهی خواهند بود. چه فلسفهی خوبی: تسلیم نشدن برای رسیدن به جایی که قصدش را دارید.
۲- مورچهها تمام تابستان، در فکر زمستان هستند.
این چشمانداز مهم است. نمیتوانید آنقدر خوش باور باشید که فکر کنید تابستان برای همیشه خواهد ماند. مورچهها در اواسط تابستان، آذوقه زمستان را جمعآوری میکنند. داستانی قدیمی میگوید: “خانهی خود را در تابستان روی شن بنا نکنید.” باید واقعبین باشیم. در تابستان باید به طوفان زمستان نیز فکر کرد.
۳- مورچهها در طول زمستان به تابستان فکر میکنند.
این موضوع نیز بسیار مهم است. مورچهها در طول زمستان به خود یادآوری میکنند که: “خیلی طول نمیکشد، به زودی از اینجا خارج میشویم.” و در اولین روز گرم، مورچهها خارج میشوند. آنها برای خارج شدن لحظهشماری میکنند.
۴- مورچهها اینگونه فکر میکنند که: “تا هر اندازه که میتوانی کار کن”
یک مورچه چقدر میتواند در طول تابستان آذوقه جمعآوری کند؟ هر چقدر که بتواند. مورچهها کلمه و یا فلسفهای با مفهوم “کافی” ندارند. آنها مقدار معلومی آذوقه جمع نمیکنند که بعد آن بخواهند به حفرهشان برگردند. اگر مورچهای بتواند کار بیشتری انجام دهد، انجام میدهد.
هرگز تسلیم نشوید و به آینده نگاه کنید. مثبت اندیش باشید و هر چه در توانتان هست را انجام دهید.
برگرفته از: www.success.com
یکی از بزرگترین چالشهایی که انسانها با آن روبرو هستند کمال گراییست. مسئلهای که نه تنها مانع دستیابی به خواستهها میگردد، بلکه ممکن است موجب پسرفت شما در زندگی شود، و در نهایت آنقدر شما را در خود غرق میکند که حرکت رو به جلو برایتان سخت و سختتر میگردد.
بنابراین در این پست میخواهیم ۶ نکته در اختیار شما قرار دهیم که در مورد عادات ذهنی مخرب و ویرانگر به ما کمک میکند.
۱- به دنبال «خوب به اندازه کافی» باشید.
از کمالگرایی بعنوان بهانهی کم کاری خود استفاده نکنید. درعوض، کارها را به گونه ای انجام دهید که فکر میکنید به اندازهی کافی خوب هستند و زمانی که به این مرحله برسید، ماموریتتان تمام شده است.
بنابراین برای خود حد تعادلی پیدا کرده تا خوب کار کنید و کم کاری نکرده باشید. اما مواظب باشید در تلاش برای بهبود و اصلاح بیش از حد گم نشوید.
چطور این حد تعادل را پیدا کنیم؟ بیشتر افراد آن را از طریق آزمون و خطا و تجربه بدست میآورند.
۲- با باور افسانههای کمالگرایی به خودتان و اطرافیانتان آسیب میزنید.
با تماشای فیلمهای بسیار و گوش دادن به آهنگای زیاد و قبول هرچه دنیا به شما میگوید، خیلی ساده است که گول رویاهای کمالگرایی را بخورید. چرا که به نظر خوب میآید و شما نیز خواستار آن میشوید. اما در دنیای واقعی این موضوعات با واقعیت در تضاد است و در شما و اطرافیانتان اضطراب ایجاد میکند. همچنین به شما آسیب رسانده و موجب اتمام روابط، شغل و پروژههای شما میگردد. فقط به این دلیل که انتظارات شما از این دنیا فراتر است.
پس بهتر است هرزمان که در فضای کمالگرایی غرق میشویم به خود یادآور شویم که به ما و دنیای ما آسیب میزند. بنابراین افکار خود را متمرکز موارد دیگری کرده تا تصمیمات مخرب نگیریم و برای خود و اطرافیانمان رنج و زحمت غیرضروری ایجاد نکنیم.
۳- بپذیرید که شما و دیگران انسانید.
استانداردهای انسانی را به هر نفر تعمیم داده و زندگی را همانطور که هست بپذیرید. هرچیزی و هرکسی عیبها و نقصهایی دارد و اتفاقات همیشه آنطور که برنامهریزی کردهاید پیش نمیروند. همواره میتوان همه چیز را بهبود داد اما هیچکدام هرگز کامل نخواهند بود. و دریابید که نه شما و نه هیچ چیز دیگری بخاطر کامل نبودن طرد نمیشوید، لااقل نه از جانب انسانهای معقول و متعادل مثل بیشتر افرادی که در واقعیت وجود دارند.
۴- خود را با خودتان مقایسه کنید.
مقایسهی مداوم خود با دیگران احساس کمبود به شما میدهد. همواره افراد زیادی در هر حوزه ای از زندگی در کنار شما هستند. بنابراین خودتان را با خودتان مقایسه کنید. پیشرفتهای خود را ببینید. بر چیزهایی که توانستید غلبه کنید نگاهی بیاندازید. از خود قدردانی کرده وبجای کارهای دیگران بر دستاوردهای خود تمرکز کنید.
۵- هرکاری که فکر میکنید درست است، انجام دهید.
حال دریافتهاید که کمالگرایی به شما آسیب میزند و تلاش میکنید از آن اجتناب کنید. اما مردم، رسانهها و جامعهی اطراف شما بر نحوهی احساس و تفکرتان تاثیر میگذارند.
یکی از بهترین روشهای کاهش این تاثیرات، انجام کارهای درست است. چرا که با این کار توقعات دیگران تاثیر بسیار کمتری بر شما داشته و زندگی خود را بیشتر کنترل خواهید کرد.
درنتیجه با انجام کار درست عزت نفس شما بیشتر شده، و نظر دیگران دربارهی زندگی شما اهمیت کمتری برایتان خواهد داشت. در نهایت قدرتمندتر شده، اطمینان بیشتری به خود دارید و کمتر تحت تاثیر نیروهای خارجی قرار میگیرید.
۶- محیط اطراف خود را از استانداردهای انسانی پر کنید.
احساسات مسری هستند، کمال گرایی نیز همینطور است. میتوانید با روشهای زیر محیط اطراف خود را تغییر دهید:
کاهش منابعی که کمالگرایی را در شما تقویت میکنند. اندکی زمان بگذارید تا وبسایتها، مجلات، فایلهای اینترنتی، برنامههای تلویزیونی و کتابهایی که زمان زیادی برایشان صرف میکنید را مرور نمایید. ببینید آیا تاثیر مثبتی بر شما و زندگیتان دارند یا خیر. در غیر اینصورت، بیشتر اوقات خود را با منابعی که باعث ترقی شما هستند و از شما حمایت میکنند، سپری کنید.
زمان کمتری را با افراد مضطرب و کمال گرا بگذرانید. بیشتر اوقات با کسانی باشید که به فکر تقویت خود بوده و مسیر زندگیشان را مثبت، سالم و آرام انتخاب میکنند.
“انسانها داشتههایشان را به خاطر رسیدن به کمال -که هیچوقت به آن نمیرسند- دور میریزند و بدنبال چیزی هستند که هرگز پیدا نمیکنند.” ادیث شافر
برگرفته از: www.positivityblog.com
شرکتها و سازمانهای بزرگ و کوچک هم از تمایل بسیاری افراد خلاق برای کار در خانه آگاهند و حداکثر استفاده از آن را میکنند. چرا که لازم نیست برای این دسته از کارکنان، ساختمان، فضای کار، میز و سیستم کامپیوتری، لوازم جانبی و نرمافزار فراهم کنند و مشکلات و درگیریهای معمول بین کارکنان را هم ندارند و هزینههای مربوط به بیمه و عیدی سنوات و... نیز به طور معمول شامل حال آنها نمیشود. دولتها هم مشغول سرمایهگذاری روی این نوع کار کردن هستند. «دورکاری» واژهای است که مدتی است که در فضای سازمانهای دولتی ما زیاد به گوش میخورد.کار در خانه میتواند مشکلاتی هم داشته باشد. برآورده کردن انتظارات مشتریان سخت است. همه کسانی که در خانه کار میکنند به مشکلاتی بر میخورند که باید از خانه بیرون بروند و حلشان کنند. برای آن که کار در خانه برای شما تبدیل به یک تجربه لذتبخش و موفقیتآمیز باشد، اصول و قواعدی وجود دارد. در این مقاله سعی میکنیم شما را با این اصول آشنا کنیم.
1. فضای کاری مخصوص به خودتان را داشته باشید
پیدا کردن یک جای اختصاصی برای کار کردن در خانه، از نان شب هم واجبتر است. کار کردن در خانهای که در آن حتی یک همخانه داشته باشید، سخت است. دنجترین جای خانه را پیدا کنید و بساطتان را پهن کنید؛ اگر اتاق کار مخصوص خودتان را ندارید، بعضی وقتها لازم است با پاراوان، یا چیزی شبیه آن یک بخش خانه را جدا کنید؛ اگر تعداد بچهها زیاد و یا همسرتان اهل مهمانبازی است، تیغه بکشید (البته مجوز بگیرید تا سرکارتان با ماموران شهرداری نیفتد!). این کار باعث میشود سر و صدا به حداقل ممکن برسد. برای جابجایی در خانه معمولا لپتاپ بهتر از کامپیوتر رومیزی است چون میتوانید اگر جایی از خانه شلوغ است، به بخش دیگری بروید، اما همیشه هم این کار ممکن نیست. پس جای خودتان را از اول مشخص کنید؛ حتی، اگر پیش از شروع کار مجبور بشوید به فکر تهیه یک خانه جدید باشید که به شما امکان کار بدون مزاحمت در خانه را بدهد.
2. به مشتریانتان امکان دسترسی به خودتان را بدهید
3. ابزارتان را کامل و بهروز کنید
برای کار در خانه به ابزارهای ذخیرهسازی مناسبی احتیاج دارید. هاردی که بتوانید کارها را ذخیره کنید و حتی در صورت لزوم آن را با خودتان به جایی ببرید. این روزها استفاده از سرویسهای ابری مثل دراپ باکس و گوگل درایو خیلی رایج شده است. شما حتی اگر برای کاری مثل یک سمینار، از دفتر/ خانه خودتان خارج بشوید، از طریق درآپ باکس به همه فایلهایتان دسترسی دارد. تازه میتوانید به مشتریانتان هم امکان دیدن فایلها را بدهید. امکانات ویدئو کنفرانس یکی از ضروریات کار در خانه است. اسکایپ و ابزارهای پیامرسانی مناسب و رایج را تهیه کنید و البته مهم تر از همه، یک اسمارتفون و یا تبلت خوب.
4. منظم باشید
5. خودتان را حبس نکنید
حالا که در خانه کار میکنید، مشتریانی که به شما پول میدهند، نباید این طور احساس کنند که شما یک آدم تنها، تارک دنیا یا بیجا و مکان هستید. علاوه بر تهیه زیرساختهای ارتباطی، آرشیوی و کاری، در همایشهای تخصصی و کاری شرکت کنید و با افراد دیگر حوزه کاریتان در ارتباط باشید. کار در خانه با همه مزایایی که دارد باعث میشود بیش از پیش به ابزارهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی وابسته شوید و این خطر بزرگی است. برنامههایی داشته باشید که در طول هفته، با مشتریانتان در یک فضای آرام ملاقات کنید. با دوستی در رستورانی قرار ناهار بگذارید. در برنامههای جمعی دوستانه مشارکت کنید تا دنیای شما فقط محدود به فضایی نشود که در آن زندگی و کار میکنید. ورزش - حتی یک پیاده روی نیم ساعته در روز - پاداشی است که میتوانید به دلیل رهایی از گیرکردن در ترافیک روزانه، به خودتان بدهید. با وجود چیزهایی که گفتم؛ شاید این طور به نظر برسد که کار در خانه هزینه بیشتری دارد تا کار در جایی مانند یک شرکت. شاید هم در نگاه اول همینطور باشد؛ اما شاید مهم ترین مزیت کار در خانه، نکته بعدی است.
6. در زمانهای طلایی خودتان کار کنید
نتیجه این همه سرمایه گذاری مالی و انضباط شخصی و ارتباطی که به آنها اشاره کردم، این است که شما به لحاظ زمانی میتوانید کارها را طوری برنامهریزی کنید که به طور طبیعی در خلاقانه ترین زمان و موقعیت خود کار کنید. هر کسی خود بهتر میداند که چه ساعتی در شبانه روز به لحاظ خلاقیت و کارآمدی، در موقعیت مناسبتری است. وقتی برای خودتان کار میکنید، استفاده از این زمانهای طلایی دست خودتان است. نکته طلایی هم همین جاست. وقتی شما برای شرکتی کار میکنید، به دلیل آن که مقید به ساعات خاصی هستید و آن ساعات لزوما با زمانهای خلاقیت شما هماهنگ نیست، ممکن است دچار فرسودگی شغلی شوید. این موضوع به ویژه برای کسانی که کارهای خلاقانه یا هنری دارند مانند برنامهنویسی، طراحی وب، نویسندگی یا گرافیک بیشتر صدق میکند. یک ساعت کارکردن در زمانی که در اوج خلاقیت خود هستید، بیش از ده ساعت کار در زمانی که خُلق مناسبی ندارید، بازدهی دارد و در عین حال لذتی روانی (و نیز خستگی لذتبخشی) به همراه دارد که میتواند به زندگی شما رنگ و بویی از رضایت و خشنودی بدهد.
7. از دوستانتان بپرسید
از دوستان و افرادی که با شما همکاری میکنند بپرسید که از بیرون چگونه به نظر میرسید؛ اگر آنها مشتری شما باشند، آیا همه چیزهای لازم برای کار با شما را مهیا میبینند؟ فهرستی از کم و کاستیهایی که دوستانتان میگویند تهیه کنید و تلاش کنید که آنها را برطرف کنید. این که میگویند دوست آیینه شماست، همینجا مصداق پیدا میکند. بهویژه دوستانی که در حوزه کاری شما متخصص هستند و میتوانند از دید یک مشتری به کسب و کار شما نگاه کنند.
8. افراد مزاحم را برانید
9. استراحت و تفریح کنید
کار کردن در جایی، در عین حال زندگی کردن در همانجا، با همه مزایایش، میتواند آسیبزا هم باشد. شاید به نظرتان برسد که هنگام خستگی میتوانید کمیدراز بکشید و چرتی بزنید و این کار در شرکتها میسر نیست؛ اما استراحت و تفریح فقط درازکشیدن نیست. هر جا که زندگی میکنید، چه در کلان شهری مثل تهران یا شهری کوچک در شمال یا جنوب کشور، حتما جاهایی برای گشت و گذار وجود دارد. منظورم گشتو گذار مجازی نیست. حالا میتوانید درها را بازکنید و از دوستان و خانواده بخواهید که شما را همراهی کنند. آیا میدانید که موزه هنرهای معاصر در تهران تعدادی از مشهورترین نقاشیهای جهان را در خود جای داده است؟ آیا میدانید که در همین تهران پر از دود و دم، نمایشگاههایی برای گل و گیاه و آشپزی برگزار میشود؟ ساعتی گشتوگذار در آنها میتواند خُلق شما را بسیار بهتر کند. راستی آخرین باری که با همسرتان به یکی از درههای خوش آب هوای شمال تهران مثل اوین یا درکه رفتید یا فرزندتان را به باغ وحش یا شهر بازی بردید کی بود؟ زندگی در جاهای دیگری، غیر از فضای مجازی هم جریان دارد.
10. درک کنید که دوستان و فامیل شما را درک نکنند
قدیمیها میگفتند مرد باید صبح علیالطلوع از خانه خارج شود و شب در حالی که با شانههایش در را باز میکند بازگردد. با چنین باورهایی، کار کردن در خانه به ویژه برای مردان، میتواند از آنها موجوداتی عجیب و غریب یا بیکاره نزد همسایهها و فامیل ترسیم کند. فارغ از اینکه مرد هستید یا زن، اگر اصول کار در خانه را رعایت میکنید، نگران این حرف و حدیثها نباشید. سعی نکنید برایشان توضیح بدهید یا اثبات کنید که شما مشغول کارهستید. کارتان را بکنید و از کارتان لذت ببرید.
زنگ هشدار بحران آب خیلی وقت است که در ایران به صدا درآمده اما دوای درد آن هنوز مشخص نشده و همچنان دلایل و راه حلهای مختلفی برای آن پیشنهاد می شود. ما در گفتگویی مشروح با کاوه مدنی، استاد ایرانی مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن که چندی پیش از سوی اتحادیه علوم زمین اروپا به عنوان یکی از چهار دانشمند جوان برجسته دنیا در علوم زمین معرفی شد به بحث درباره این مشکلات پرداختیم.
مدنی دارای درجه دکترا در رشته مهندسی عمران و محیط زیست از دانشگاه کالیفرنیا، کارشناسی ارشد منابع آبی از دانشگاه «لوند» سوئد و مدرک کارشناسی در رشته مهندسی عمران از دانشگاه تبریز است.
این محقق برجسته به ارائه اساسی ترین راهکارها برای بحران آب و نجات دریاچه ارومیه پرداخت. وی همچنین از عدم بکارگیری از نیرو و تخصص محققان ایرانی خارج برای حل چنین مشکلاتی در کشور گلایه کرد.
* موضوع بحران آب یا خشکسالی به یکی از مسائل اساسی کشور ما بدل شده است. این در حالی است که محققان زیادی چه در داخل کشور و چه در خارج در این زمینه تخصص دارند. به عنوان اولین سئوال نظرتان درباره استفاده از پیشنهادات و راهکارهای این محققان در حل بحران چیست آیا تا به حال آن طور که باید از این نیروی علمی استفاده شده است؟
در زمینه خشکسالی و تغییر اقلیم، ایرانیان زیادی در خارج از کشور وجود دارند اما هیچ کس از ایران با این افراد تماس نمی گیرد و از آنها برای حل مشکل راهنمایی نمی گیرد این در حالی است که این کار به بودجه تحقیقاتی نیاز ندارد.
محققان ایرانی متخصص و حرفه ای بسیاری هستند که در این حوزه فعالیت دارند اما تاکنون یک نفر هم با آنها صحبت نکرده در صورتی که بعضی تحقیقات را حتی بدون بودجه تحقیقاتی و فقط با پیدا کردن متخصص واقعی نیز می توان انجام داد. برای مثال، من به همراه ۱۰ محقق، استاد و دکترای آب ایرانی که در امریکای شمالی و انگلستان در حال فعالیت هستند، پروژه ای را درباره دریاچه ارومیه انجام دادیم. از این ۱۰ محقق آیا اسمی در ایران برده شده است؟ آیا کسی برای حل مساله بحران دریاچه ارومیه با آنها تماس گرفته است؟ این پروژه حتی بودجه تحقیقاتی نیز نداشت و تنها برای پاسخگویی به سوالات ذهنی خودمان آن را آغاز کردیم. زیرا بحران ارومیه همیشه در ایران به مواردی مانند خشکسالی و تغییر اقلیم نسبت داده می شود و ما این تحقیق را انجام دادیم تا از صحت و سقم این موضوع اطلاع پیدا کنیم.
محققان ایرانی هستند که حاضرند به صورت رایگان و بدون هیچ گونه چشم داشتی زمانی که حرف کشورشان ایران وسط باشد شروع به فعالیت کنند و ادعایی نیز ندارند اما مشکلی که در ایران وجود دارد، این است که محققان این حوزه ها را نمی شناسند یا تلاش نمی کنند که آنها را بشناسیم. برای مثال، در حال حاضر کمیته ۶۰۰ نفره احیای دریاچه ارومیه وجود دارد اما برای مثال از این ۱۰ محقق ایرانی که چنین تحقیقی را درباره دریاچه ارومیه انجام داده یا در تلاش برای نجات این دریاچه هستند، حتی اسم یک نفر نیز در این لیست و کمیته نیست و با آنها نیز تاکنون تماسی گرفته نشده است.
سال گذشته نیز من به همراه تیمی ۱۵ نفره به ایران آمدیم و راهکارهایی را برای نجات زاینده رود مطرح کردیم اما هیچ پیگیری یا تماسی مبنی بر ادامه یافتن این همکاری از سوی مسئولان ایرانی انجام نشد. این موضوع در حدی بود که حتی تیم ۱۵ نفره ای که با من به ایران آمده بودند، دائما از من می پرسیدند الان به کدام قسمت از پروژه زاینده رود رسیده ایم، آیا طرح پذیرفته شد؟ گام بعدی چیست ؟ چه کاری باید انجام دهیم؟ من هیچ پاسخی برای آنها نداشتم.
حلقه مفقوده اتصال و ارتباط بین دانشگاه و صنعت و تصمیم گیر و تصمیم ساز در سراسر دنیا وجود دارد اما این حلقه مفقوده در ایران بیشتر احساس می شود.
* آیا پروژه ای که درباره دریاچه ارومیه عنوان کردید در ایران نیز بازخوردی داشت؟
جالب است بگویم رسانه های ایرانی تنها زمانی به این تحقیق پرداختند که این پروژه در گاردین بازتاب داشت. حتی آن زمان هم همه رسانه های ایرانی نگفتند که محققان ایرانی چنین فعالیت یا پروژه ای را انجام داده اند و می گفتند: «گاردین هم از خشکی و بحران ارومیه به صدا درآمد!». زمانی که رسانه ها به این موضوع پرداختند، توجه همه به این تحقیق جلب شد و حتی خانم ابتکار نیز به این مقاله در صحبت هایش اشاره کرد.
این موارد همان حلقه های مفقوده ارتباطی علم روز و تصمیم گیری ها هستند، البته باید بگویم در سراسر دنیا نیز چنین وضعیتی وجود دارد و زمانی که یک تحقیق یا پروژه ای رسانه ای می شود تازه توجه مسئولان به آن جلب می شود.
*آقای مدنی، آیا در تحقیقی که اشاره کردید به نسخه درمانی خاصی برای نجات دریاچه ارومیه دست پیدا کردید؟ آیا می توان گفت محققان ایرانی خارج از کشور به نسخه درمانی خاصی برای نجات دریاچه ارومیه رسیده اند؟
در مقاله ای که درباره آن صحبت کردم ما فقط به این موضوع پرداختیم که آیا تغییر اقلیم و خشکسالی عامل خشکی دریاچه ارومیه است یا خیر و نتایج تحقیقات منفی بود. ما به این نتیجه رسیدیم که تنها عامل این بحران تاثیرات انسانی است. مشکل دریاچه ارومیه با مشکل بحران آب تفاوتی ندارد.
مشکل دریاچه ارومیه با رهاسازی آب سد حل نمی شود. اشتباه دیگر درباره دریاچه ارومیه این است که ما تنها یک راه حل و یک نسخه می خواهیم. نمی توان مشکلی که هزاران دلیل دارد را تنها با یک نسخه یا یک راه حل درمان کرد.
* به نظر شما مهمترین راه حل برای بحران آب در ایران چیست. چه راهکارهای اساسی علمی برای این موضوع پیشنهاد می کنید.
یکی از اساسی ترین کارهایی که باید انجام شود، مساله شناسی است. حدودا یک ماه پیش، جلسه ای در ارومیه داشتیم و من از حاضرین در جلسه که من را نمی شناختند، پرسیدم دلیل خشکی ارومیه چه بوده است؟ یک نفر گفت: تغییر آب و هوا، دیگری گفت: خشکسالی. جواب هایی که برای این سوال شنیدم کاملا متفاوت بودند. این موضوع از عدم مساله شناسی نشات می گیرد و تا مساله شناسی نکنیم، نمی توانیم این مشکل را حل کنیم. همه معتقدند، وضعیت دریاچه ارومیه بحرانی شده و سریعا باید وارد فاز اجرایی و عملی شد. به همین دلیل وقت مطالعه و بررسی نداریم. اینجا است که یک سوال مهم مطرح می شود: «پس طی مدتی که این دریاچه با بحران دست و پنجه نرم می کرد، چه کارهایی انجام شده است؟».
یکی دیگر از مسائل مهمی که باید به آن اشاره کرد، این است که بروز بحران آب یا مشکلاتی که در پی آن به وجود آمده اند یا حتی حل مشکلات، معطوف به واحد مدیریت منابع آب کشور نیست. یعنی فقط سازمان محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی یا وزارت نیرو در این موضوع دخیل نیستند. بلکه یک سری از مسائل خارج از حوزه استحفاظی این نهادها است. آیا زمانی که در مورد راه حل ها صحبت می شود، این افراد دور میز مذاکره حضور دارند؟ زمانی که از سوء مدیریت در رابطه با چنین بحران هایی صحبت می شود، سوء مدیریت چه کسی مطرح است؟ درباره فرد صحبت می کنیم یا سیستم مدیریتی؟
در واقع، مشکل بحران آب در ایران به این دولت یا دولت قبل بر نمی گردد. بلکه مشکل از سیستم مدیریتی و تفکر ماست. زیرا دائما دنبال یک مقصر هستیم تا انگشت اتهام را به سوی او بگیریم، بدون اینکه دنبال دلیل باشیم.
*بسیاری از مسئولان از کلمه و یا عبارت بحران خشکسالی به عنوان مشکل اساسی ایران یاد می کنند. رابطه خشکسالی و بحران آب را از منظر علمی چگونه ارزیابی می کنید.
خشکسالی همیشه منجر به بحران آب نمی شود. خشکسالی اخیر ایران با خشکسالی اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد شمسی قابل مقایسه نیست. اما چرا در حال حاضر کشور بیشتر دچار مشکل شده است؟ مسئولان مربوطه ساده ترین و راحت ترین پاسخ را داده و تغییر اقلیم را در جواب چرایی این موضوع مطرح می کنند تا بگویند که ما کار نادرستی انجام ندادیم. عدم بارش باران، آب و هوا و ... مشکل ساز شده اند.
خشکسالی ما بیشتر یک خشکسالی اقتصادی – اجتماعی است نه خشکسالی هیدرولوژیکی. خشکسالی هایی مانند خشکسالی هیدرولوژیکی و هواشناسی و خشکسالی کشاورزی هم داریم اما خشکسالی ایران، خشکسالی اقتصادی – اجتماعی است. بدین معنا که این سیستم دچار ورشکستگی منابع آبی و محیط زیست شده زیرا بهره برداری بیش از توان مجاز سیستم آبی داشته ایم.
تمامی سازمان ها و نهادها از بحران آب ناراحت هستند اما این نارضایتی باید چگونه توزیع شود ؟ اگر قرار باشد تمام این نارضایتی و کمبود آب سهم سازمان محیط زیست باشد که سازمان های دیگر در جاهای دیگر چوب این موضوع را می خورند. در نهایت اینکه، بله. ما خشکسالی داریم اما عامل بحران آب نیست، تشدید کننده است. ما تحریم داریم اما عامل نیست، تشدید کننده است. تغییر اقلیم داریم اما عامل نیست، تشدید کننده است.
از سوی دیگر اثبات رخداد تغییر اقلیم نیز برای ایران از نظر علمی به این سادگی نیست. کالیفرنیا نیز در حال تجربه خشکسالی بی سابقه ای است اما کسی نگفته که این موضوع به دلیل تغییر اقلیم بروز کرده است.
مساله این است که اگر من به عنوان شخص مسئولی که در وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی یا سازمان محیط زیست فعالیت دارد، چنین دلیلی را مطرح کنم پس این موضوع از حوزه استحفاظی من خارج شده و توپ را به زمین سازمان دیگری انداخته ام. یکی از مشکلات اساسی ما این است که موضوعات مختلف را به سمت سازمان یا نهاد دیگری هدایت می کنیم اما باید بدانیم که این سیستم ها بسیار پیچیده بوده و به شکل چرخ دنده ای به یکدیگر وابسته هستند. از طرفی دیگر به شدت پویا بوده و سرعت تغییرات آنها نیز بسیار بالاست به طوریکه در اکثر مواقع نمی توانیم به رصد آنها بپردازیم. بنابراین تمامی موارد ذکر شده به ما یادآوری می کند که باید با دقت بیشتری پیش رفته و محتاط تر باشیم.
* آقای مدنی در صحبت هایتان کالیفرنیا را مثال زدید. چه شهرها یا کشورهای دیگری هم وجود دارند که از نظر بحران آب مثل ایران باشند. چگونه می شود از تجربیات آنها استفاده کرد.
بله. اسپانیا ، مکزیک، آفریقای جنوبی و استرالیا بسیار شبیه به ایران هستند. اما من معتقدم قبل از اینکه به دنبال الگوبرداری از سایر کشورها باشیم باید تحقیق کنیم که آنها در نتیجه انجام چه خطاهایی با این بحران مواجه شدند یا به سنجش خطاهای آنها بپردازیم.
قبل از هر تصمیمی باید از خطاهای دیگران عبرت بگیریم و تنها در عطش توسعه غرق نباشیم و کارهای عجیب و غریب بدون فکر انجام ندهیم. برای مثال، اگر تغذیه مصنوعی ابرها جواب می داد که نقاط بحران زده ای مثل کالیفرنیا از آن استفاده می کردند. اما در این میان، یکی از مسئولان ایران مصاحبه می کند که بارندگی های اخیر به دلیل باروری ابرها بوده است!
یا یکی از مسئولان در مصاحبه دیگری گفته بود، ایران در سی سال آینده خشک خواهد بود. با چه استدلالی این طور شتاب زده صحبت می کنیم؟ کسی قادر به پیش بینی شش ماه آینده نیست پس چطور شما آب و هوای سی سال آینده را پیش بینیمی کنید؟
از اظهارنظرهای شتاب زده بپرهیزیم و سعی کنیم از دانش افراد متخصص و حرفه ای استفاده کنیم. بسیاری از شرکت های خارجی و مشاوران تنها به بهانه کاسبی و با هدف فروش طرح های عجیب و غریب وارد ایران می شوند. چرا از افراد متخصصی که حاضرند برای مملکتشان کار کنند، استفاده نکنیم.
*شما در صحبت هایتان از عدم بکارگیری از متخصصان در حل مشکل آب بسیار گفتید. آیا خود شما به عنوان یک محقق ایرانی که تمایل به همکاری با داخل دارید، گامی برداشته اید ؟
بله. به عنوان مثال من بسیار پیگیر بودم که بتوانیم یک اتاق فکر در زمینه «آب» در ایران داشته باشیم و از کمک محققان ایرانی خارج از کشور برای حل بحران آب استفاده کنیم. بسیاری از این محققان حتی نیازی به پول هم ندارند و فقط باید با آنها تماس گرفته شود. اما زمانی که این طرح وارد سیستم و بروکراسی های اداری شد، در حدی با موانع متعدد مواجه شد که مرا از ادامه مسیر نا امید کرد.
*در حال حاضر شما با دانشگاه های داخل کشور همکاری دارید؟
بله، البته در گذشته همکاری دانشگاهیم نسبت به امروز بیشتر بود و به شکل استاد راهنما یا مشاور با دانشگاه های داخلی همکاری داشتم، در حال حاضر نیز این ارتباط دانشگاهی وجود دارد اما پیوسته نیست. با سازمان های ایرانی نیز کم و بیش همکاری دارم اما این همکاری به ارتباطات فرد بستگی دارد. برای مثال، اگر شخص یا سازمانی من را بشناسد برای شرکت در پروژه، همایش یا سمینار با من تماس می گیرد.
* به عنوان یک محقق ایرانی مقیم خارج از کشور که هم تجربه هایی از همکاری با داخل را داشته و هم تمایل به همکاری در پروژه های علمی و اجرایی داخل دارد، بفرمایید مهمترین عواملی که مانع استفاده از تجربه و علم محققان ایرانی خارج می شود، چیست؟
برنامه مدونی برای جذب محققان ایرانی خارج از کشور وجود ندارد. عدم شناسایی محققان ایرانی خارج از کشور توسط دستگاه های اجرایی نیز یک مشکل دیگر است. از سوی دیگر زمانی هم که شناخته می شوند راهی برای ورود یا جذب این محققان وجود ندارد. برعکس بروکراسی های اداری دست و پا گیر در برابر آنها قرار داده می شود. محققان ایرانی خارج از کشور در سیستم ها و دانشگاه هایی به فعالیت پرداخته اند که تنظیم فکری و رفتاری آنها را تغییر داده و نظم خاصی را تجربه کرده اند اما با ورود به ایران با سیستم آشفته ای مواجه می شوند که آنها را دچار سردرگمی کرده و ترجیح می دهند به خارج از کشور بازگردند. تنها بحث مالی در اینجا حائز اهمیت نیست بلکه محققی که وارد ایران می شود با برنامه ریزی مدونی برای پیشبرد اهدافش وارد سیستم می شود اما زمانی که راه به جایی نمی برد، تصمیم به بازگشت می گیرد.