واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

نظر دکتر سریع القلم برای مزیت نسبی ‌ایران در روابط بین المللی

ما ایرانی‌ها حدود 1.5 قرن است که مقدرات کشور را در ردۀ قدرت‌های بزرگ دنیا آورده‌ایم
در جهان متلاطم و پرتنش امروز، وزن ایران در اقتصاد جهانی چه میزان است؟ جایگاه صنعت نفت در رشد اقتصادی کشورهای نفت‌خیز در نگاهی کلی و ایران به‌گونه‌ای ویژه چیست؟ آیا، همچون چند دهۀ پیش، می‌توان بر روی صنعت نفت، 

به گزارش عصر ایران به نقل از دنیای سرمایه‌گذاری؛ به‌عنوان مهم‌ترین بنیان پیشرفت کشورمان تمرکز کنیم؟ آیا اقتصاد ایران از کشورهای هم‌تراز خود در دهه‌های گذشته همچون ترکیه و… پیش‌تر رفته و یا عقب افتاده است؟ اگر گزارش سازمان جهانی اقتصاد را در سال ۲۰۱۶، مبنا قرار دهیم که جایگاه ایران در مسیر توسعۀ اقتصادی، اینک در شرایط گذار از مرحلۀ اول و ورود به مرحلۀ دوم عبور از «اقتصاد بر پایۀ استفاده از منابع طبیعی» به کارآیی (Efficiency) قرار گرفته، اما ترکیه در حال ورود به مرحلۀ آخر (اقتصاد دانش‌بنیان) است، چه دلیل یا دلایلی برای آن می‌توان جست؟

دکتر محمود سریع‌القلم، استاد و پژوهشگر برجستۀ علوم سیاسی، بر این باور است که مهم‌ترین‌ مزیت کنونی ما که می‌توانیم از آن امتیاز بگیریم و راهی به‌سوی رشد اقتصادی کشور بگشاییم، به‌عکس آنچه بسیاری تصور می‌کنند، نفت نیست، بلکه موقعیت ژئوپلیتیک کشورمان است!
ماحصل گفت‌وگوی ما با این استاد علوم سیاسی، از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.
                                                
* آقای دکتر، در ابتدا با توجه به زمینۀ کاری شما، این بحث مطرح می‌شود که به نظر شما، با توجه به وضعیت فعلی کشورمان در روابط بین‌الملل چه سیاستی را درحال‌حاضر باید اتخاذ کرد؟

اجازه دهید این‌گونه سخن آغاز کنم: تصور می‌کنم نقطۀ عطف دانش علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، از قدیم به جدید، با «تئوری‌های تصمیم‌گیری» رخ داد که در دهۀ ۷۰ میلادی بسیار رشد کردند. نظریه‌های تصمیم‌گیری هم ابعاد روانی- اجتماعی داشتند، هم ابعاد سیاسی- تاریخی و هم بُعد جدیدی به متون علم روابط اجتماعی و علم سیاست اضافه کردند.

این نوع ادبیات که عده‌ای با جزئیات فراوان مطالعه کردند که کسانی که بر یک کشور حکم می‌رانند، چه ویژگی‌هایی دارند، از چه مبانی فکری برخوردارند؟ حتی از چه طبقه و چه پایگاه اجتماعی برخاسته‌اند و چگونه تصمیم می‌گیرند؟ این مطالعات و تحقیقات ما را وارد جزئیاتی کرد که به نظر من، نقطۀ عطفی در تاریخ این رشته در چند قرن اخیر بوده است.

تجربه نشان داده که حکمرانی با مبانی رئالیسم و نئورئالیسم جواب می‌دهد. هر کشوری که بر اساس ایده‌آلیسم بخواهد تصمیم بگیرد و ذهنش را شکل دهد، دچار فراز و نشیب خواهد شد. این یک بحث علمی است. 

چینی‌ها و روس‌ها این مسئله را تجربه کردند و آخرین نمونه‌اش را نیز ما درخصوص کوبا می‌بینیم که وقتی ایده‌آلیسم در مجاری فکری حکمرانان یک کشور غالب شود، منحنی، منحنی سینوسی خواهد بود؛ زیرا دائماً باید دچار آزمون و خطا شود. برای همین است که ذات سیاست، رئالیستی یعنی فهم واقعیت‌هاست. مثل یک پزشک می‌ماند. پزشک با واقعیت‌های یک فرد و جسم و روح یک فرد روبه‌روست و از همین طریق است که می‌تواند مریضش را درمان کند.

مسئلۀ بعدی در روابط بین‌الملل، بحث درخصوص واژه «استقلال» است که به‌راستی، واژۀ مهمی در فرهنگ ماست. ما همه به استقلال و حاکمیت ملی ایران حساسیت و تعصب داریم و باید هم داشته باشیم؛ اما در کشور ما، تاکنون روی واژۀ استقلال، کار علمی نشده است تا بدانیم این واژه به چه معناست؟!

 این واژه از سخنرانی‌های علمی هیچ‌گاه به زیر میکروسکوپ نرفته است که استقلال یعنی چه؟ من تصور می‌کنم حتی اگر ما در این زمینه کار میدانی انجام دهیم، برویم با رهبران چاد در آفریقا صحبت کنیم، آن‌ها هم می‌خواهند کشورشان از لحاظ استقلال سیاسی، خودش باشد. هیچ کشوری، هیچ قبیله‌ای علاقه‌مند نیست حاکمیت خود را به دست دیگران دهد.
 
* آیا این حرف بدین معناست که در روابط بین کشورها، استقلال حرف اول را می‌زند؟

ببینید منظور من این است که سخن از استقلال وقتی درست است که حرف از سیاست و امنیت و حاکمیت ملی باشد و باید حتماً به آن، حساسیت و تعصب داشت و آن را عملیاتی کرد تا استقلال سیاسی و امنیتی یک کشور فراهم شود.

اما بر اساس همین واژه تصمیم‌گیری، ما می‌بینیم که در دنیای امروز نمی‌توانیم لفظ و عبارت استقلال در فناوری، استقلال اقتصادی یا استقلال در حوزۀ تولید را به کار ببریم! ۳۵ کشور در دنیا از مهندسان و کارشناسان و طراحان و برنامه‌نویسان خودشان استفاده می‌کنند تا اینکه هواپیمای ایرباس تولید شود؛ یعنی ایرباس ممکن است به لحاظ جغرافیایی در یک‌ بخشی از اروپا تولید ‌شود، اما هزاران شرکت و پیمان‌کار با هم همکاری می‌کنند تا یک هواپیما ساخته شود.

 برای همین است که برخلاف واژۀ استقلال سیاسی، استقلال در تأمین فناوری‌های یک کشور را باید بازبینی کنیم. این واژه را به‌طور کلی نمی‌توانیم استفاده کنیم؛ بنابراین، در حوزۀ تصمیم‌گیری، باید به استقلال سیاسی و امنیتی حساسیت نشان دهیم؛ اما برای اقتصاد ملی، به استراتژی متفاوتی نیاز داریم.

ما ایرانی‌ها حدود 1/5 قرن است که مقدرات کشور را در ردۀ قدرت‌های بزرگ دنیا آورده‌ایم. با این نظام بین‌المللی که من و شما امروز داریم در آن زندگی می‌کنیم، باید این سؤال را از خودمان بپرسیم که آیا ما می‌توانیم خارج از این مدار، حکمرانی و زندگی کنیم؟ آیا می‌توانیم با یک ردۀ دیگر به غیر از آن ۵ یا ۶ کشور بزرگ قدرتمند جهان که با ما سر و کار دارند، کار کنیم؟

به‌طور کلی، ما می‌توانیم بگوییم اروپایی‌ها در ایران انگیزه‌های سیاسی ندارند. در واقع، نه توانش را دارند و نه انگیزه‌اش را. عمدتاً به دنبال مراودات تجاری و اقتصادی و شاید هم علمی، فرهنگی، فناوری و… هستند. حال، آیا ما خودمان را وارد مدارهای تصمیم‌گیری آمریکا کرده‌ایم یا آن‌ها این کار را کرده‌اند؟!

خاطرم هست یک‌بار وزیر خارجه یک کشور اروپایی به من می‌گفت: در دهۀ ۵۰ میلادی، آمریکایی‌ها به ما یادداشت می‌دادند، ما یادداشت را بلافاصله عمل می‌کردیم؛ ولی الآن آمریکایی‌ها به ما یادداشت می‌دهند، ما این را می‌بریم و روی آن بحث می‌کنیم. به کابینه می‌بریم؛ اگر دیدیم به صلاح کشور است، عمل می‌کنیم و در غیر این صورت، ما هم متقابلاً یادداشتی برای آن‌ها می‌فرستیم.
 
* خوب، به نظر شما، آیا ما می‌توانیم خود را از این مدار بیرون بیاوریم؟ چون اگر قرار باشد که درگیری‌های ما با قدرت‌های بزرگ همچنان ادامه داشته باشد، مسلماً انعکاس آن را روی حوزۀ اقتصاد هم مشاهده خواهد شد.

دقیقاً! اگر قرار باشد که این درگیری‌ها همچنان ادامه داشته باشد، ما تبعات آن را روی اقتصاد ملی می‌بینیم. انعکاس آن را در این رویه‌هایی که الآن وجود دارد، می‌بینید و ممکن است ماه‌ها هم طول بکشد تا برخی از این موانع رفع شود.

خاطرم هست دو سال پیش، در تهران برای گروهی از شرکت‌های خصوصی صحبت می‌کردم، گفتم من پیش‌بینی می‌کنم که اقتصاد ایران برای مدت چشمگیری در وزارت خزانه‌داری آمریکا مدیریت شود! به‌دلیل اینکه رویه‌هایی وجود دارد که نهایتاً آن‌ها باید تأیید کنند. درحال‌حاضر، حتی شرکت‌های میانی اروپایی هم برای اینکه کاری انجام دهند، یادداشتی به وزارت خزانه‌داری آمریکا می‌فرستند تا از آن‌ها برای فعالیت در ایران مجوز مکتوب دریافت کنند!

شاید شنیده باشید که اخیراً صدراعظم آلمان برای چهارمین بار راهی ترکیه شد و به مقامات این کشور گفت که ما حاضریم تا ۷ میلیارد یورو به شما بدهیم تا شما مهاجران سوری و احیاناً غیرسوری را که به مرزهایتان می‌آیند و سپس به دنبال آن هستند که راهی اروپا شوند، اسکان داده، اشتغال ایجاد کرده و مدیریت کنید.

حاکمیت ترکیه گفت در ازای این کار، شما هم باید چند کار انجام دهید! اول آنکه باید یک ‌قدم بسیار مهم در رویه‌های اداری اتحادیۀ اروپا بردارید که ما را یک گام به خواسته‌هایمان نزدیک‌تر کند. دوم آنکه شما باید ویزای شنگن را برای اتباع ترکیه بردارید! این یعنی تعامل متقابل! یعنی اینکه بدون این تعامل، نمی‌توان به حیات خود ادامه داد. باید مزیت‌ها را شناخت و با آن مزیت‌ها، راه را برای تعامل باز کرد.
 
* خوب، اکنون مزیت ما چیست؟ مزیت کشوری مثل ایران که به‌تازگی تحریم‌ها را پشت سر گذاشته و با مشکلات زیادی روبه‌روست.

همان‌طور که در اقتصاد می‌گویند «مزیت نسبی» شما چیست؟ ما در سیاست خارجی هم باید از خودمان بپرسیم «مزیت نسبی» ما در این زمینه چیست؟ اتفاقاً من بر اساس فرمایش بسیاری از دوستان که بعضاً کارشناسان قابلی هم هستند، به نظرم می‌رسد مزیت نسبی ‌ما در حوزۀ سیاست خارجی، اقتصاد نیست. مدت‌هاست که دیگر مزیت نسبی‌مان برای گرفتن امتیاز در دنیا، نفت و گاز نیست. چون فرصت‌ها برای سرمایه‌گذاری و کار در حوزۀ انرژی بسیار زیاد است.
 
* پس مزیت ایران در سیاست خارجی چیست؟
به تصور من، مزیت نسبی ایران در این بخش، موقعیت ژئوپلیتیک آن است. ترکیه هم در واقع از موقعیت ژئوپلیتیک خود به‌عنوان یک مزیت نسبی در مقابل اتحادیه اروپا استفاده می‌کند. در واقع، این وضعیت ژئوپلیتیک کشور ما در آسیای مرکزی، قفقاز، خلیج‌فارس و شرق و غرب کشور است که می‌تواند به ما مزیت نسبی دهد.

ما باید از خودمان بپرسیم که آیا آیندۀ ایران و استقلال سیاسی کشور، در گرو اقتصاد، تولید ثروت و رساندن مهاجرت به صفر است؟ یعنی آیا من با شاخص‌های اقتصادی، استقلال سیاسی و حاکمیت ملی را می‌سنجم؟ آیا این‌ها مهم است؟ اینکه ما باید به‌طور دائم در کشور، ثروت تولید کنیم؟ آیا این نیاز به یک روابط بین‌المللی دیگری دارد؟ آیا ما باید همیشه به دنبال نزاعی باشیم تا اقتصاد کشور به گروگان گرفته شود تا رشد اقتصادی ایران محدود بماند؟ 

و هدف این باشد که چون آن‌ها نمی‌توانند به ایران حمله نظامی کنند، ایران را ضعیف نگه‌ دارند. این ‌یک استراتژی است که هم عربستان و هم اسرائیل به دنبال آن هستند و طبعاً اروپایی‌ها به دنبال چنین استراتژی نیستند. چین و روسیه هم بیرون از این استراتژی‌ها قرار دارند.

خوب، اروپایی‌ها در این خصوص چه می‌گویند؟ می‌گویند ما با شما مشکلی نداریم؛ حاضریم کار کنیم، سرمایه‌گذاری کنیم، مراوده داشته باشیم؛ ولی شما اول باید بروید مسائل خود را با آمریکا حل کنید.

 این مسئله را از کی تا حالا دارند به ایران می‌گویند. این مسئله، مسئله «برجام» نیست، بلکه موضوعی بسیار قدیمی است؛ بنابراین اگر ما بخواهیم به کنه مطلب بنگریم، مثل اطبا باید مسئله را ریشه‌یابی کنیم. یک طبیب خوب کسی است که وقتی می‌خواهد یک بیماری را تشخیص دهد، با دانشی که درخصوص جسم و آناتومی انسان دارد، ابتدا یک شبکۀ علت و معلولی در ذهنش شکل ‌دهد و سعی ‌کند که ریشۀ این سرگیجه را بالاخره پیدا کند.

آیا مشکل، یک مسئلۀ گوارشی است؟ آیا قلب این بیمار ناراحت است؟ آیا احیاناً یک تومور مغزی دارد؟ این را هم با دانش، هم با مشورت و هم با کنار هم گذاشتن آمارها و آزمون‌ها و آزمایش‌ها، درمی‌یابد و به فکر یافتن ریشۀ بیماری می‌افتد.

آیا مشکل سیاست خارجی ما، موشک‌های ماست؟ آیا حضور منطقه‌ای ایران است؟ من بارها از سیاست‌مداران عرب این را شنیده‌ام که «حضور ایران در عراق، حق طبیعی ژئوپلیتیک ایران است!» به همین دلیل، ما باید در این منطقه، یک حضور معقول داشته باشیم که به نظر من، عمدتاً باید حضور نرم و اقتصادی باشد که بتواند اقتصاد کشورهای منطقه را به اقتصاد ایران، قفل کند.
 
چگونه این مسئله اتفاق می‌افتد و اصولاً مگر می‌شود ما در منطقه حضور نداشته باشیم؟
از یک منظر، این حرف درست است اما این حضور باید به‌گونه‌ای باشد که بتواند به لحاظ اقتصادی، فناوری، آموزشی، علمی و … توانایی‌های ما ایرانی‌ها را نشان دهد. ما باید ببینیم ریشۀ این مسائل کجاست؟ 

آیا آمریکا به‌عنوان حاکمیتی با حدود ۱۶ هزار میلیارد دلار GDP که چند هزار کلاهک هسته‌ای دارد و ۶۰۰ میلیارد دلار هزینۀ نظامی می‌کند، با فعالیت هسته‌ای ایران مشکل دارد؟! مشکل آمریکا با ایران کجاست؟ آیا در افزایش قدرت ملی ایران است؟ آیا در نزاع‌های قومی و مذهبی منطقه است؟ تشخیص ریشۀ این مشکل، بسیار مهم است.

اگر ما مشکل را تشخیص دادیم، بعد از آن می‌توانیم با قدرت‌های بزرگ یک مراودۀ دو‌طرفه داشته باشیم تا فقط امتیاز ندهیم، بلکه امتیاز هم بگیریم. من معتقدم ما فقط در حوزۀ ژئوپلیتیک می‌توانیم امتیاز بگیریم؛ مانند ترکیه! ترکیه کشوری است که با استفاده از موقعیت ژئوپلیتیک خود امتیازگیری می‌کند. در واقع، ژئوپلیتیک ایران در آسیای مرکزی، قفقاز، خلیج‌فارس و شرق و غرب کشور می‌تواند مزیت نسبی ما باشد. ما در حوزۀ اقتصاد نمی‌توانیم امتیاز بگیریم. کمااینکه رقبای جدی منطقه‌ای در حوزه‌های اقتصادی و نفت و گاز هم داریم.
 
حال باید چه کنیم که تعامل ما با جهان، یک تعامل ژئوپلیتیک باشد تا بتوانیم امتیاز بگیریم؟
ایران در زمرۀ کشورهایی است که ظرفیت اخذ امتیاز دارد. سری‌لانکا از هند چه امتیازی می‌تواند بگیرد؟! یا کامبوج از چین چه امتیازی می‌تواند بگیرد؟! پس ایران هم می‌تواند امتیاز بگیرد؛ هم در سطح منطقه و هم در سطح جهانی. بر اساس دادوستد سیاسی و رئالیسم سیاسی، ما می‌توانیم در این دنیا، امتیازات جدی بگیریم.

امتیاز اولیۀ چینی‌ها در اقتصاد جهانی چه بود؟ نیروی کار ارزان! کشورها باید بیایند مزیت نسبی سیاسی خود را استخراج کنند؛ یعنی آیا واقعاً قدرتی مهم‌تر از ایران برای شکل‌دهی ثبات و پیشرفت اقتصادی افغانستان، عراق یا سوریه وجود دارد؟ فکر می‌کنم ایران کشوری است که وقتی می‌خواهد با قدرت‌های بزرگ مذاکره کند، نباید بر اساس یک آیتم مذاکره کند، بلکه باید پکیجی (Package) مذاکره کند؛ زیرا مذاکره با یک آیتم، انتخاب‌ها را بسیار محدود می‌کند. حتی این کار درخصوص یک مسئلۀ تجاری یا اقتصادی نیز می‌تواند اجرا شود.

ایران به‌عنوان یک قدرت مهم میانی و میان‌پایه خاورمیانه‌ای که توانایی ژئوپلیتیک بسیار بالایی دارد و ثبات آن برای قدرت‌های بزرگ بسیار تعیین‌کننده است، باید در یک پکیج (Package) ژئوپلیتیک، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و حتی نرم مذاکره کند.

اگر ما یک آیتم را بگیریم و تنها در همان زمینه مذاکره کنیم، به تصور من، پیامدهایش همان خواهد شد که الآن داریم تجربه می‌کنیم؛ بنابراین، دکترین سیاست خارجی ما از این به بعد باید مبانی اقتصادی داشته باشد، زیرا شاخص‌های اقتصادی به ما می‌گویند اگر ما ثروت تولید نکنیم؛ حاکمیت، استقلال، آیندۀ نسل جوان ما و مهم‌تر از آن، اهمیت ما در خاورمیانه دچار تزلزل می‌شود. ما با همین مزیت نسبی خود، می‌توانیم سرمایه‌گذاران در هر زمینه‌ای را به‌سوی خود فراخوانده و رشد اقتصادی شگرفی را برای خود و نسل‌های آینده، به ارمغان آوریم.

گفته می‌شود که در سال ۲۰۱۵، ایران حدود ۶ میلیارد دلار هزینۀ نظامی کرده، عربستان و امارات ۱۵۸ میلیارد دلار! این آمار نشان می‌دهد که جایگاه منطقه‌ای ما چیست. همان‌طور که می‌گویند هرکسی پس‌انداز دارد، قدرت تصمیم‌گیری بیشتری دارد… چرا آلمان‌ها، الآن در اتحادیۀ اروپا، جایگاه ویژه‌ای دارند؟ چون قدرت اقتصادی آن‌ها، این جایگاه را به آن‌ها می‌دهد. چرا خیلی‌ها در اروپا نهایتاً به سیاست‌های اقتصادی آلمان توجه می‌کنند؟ این امر به‌دلیل برتری اقتصادی آلمان است.

برای همین است که می‌گوییم ما اگر مازاد نداشته باشیم، چطور می‌توانیم در آینده به فکر استقلال و حاکمیت و جایگاه منطقه‌ای و جهانی ایران باشیم؟! حتی از منظر کسانی که به منطقه، به‌صورت امنیتی و نظامی نگاه می‌کنند! تصور می‌کنم یک‌زمانی در کشور، بحث این بود که برویم چین را مطالعه کنیم. 

اتفاقاً الآن باید برویم هند را مطالعه کنیم! هند سیاست خارجی خود را متنوع کرد؛ یک‌زمانی الگو و ایده‌آلش روسیه بود، ولی الآن هم با چینی‌ها کار می‌کند، هم با اروپایی‌ها، هم با آمریکای شمالی، هم روابط بسیار مهمی را با ژاپن و استرالیا طراحی کرده و…

یک کشور مهم آسیایی؛ در روابط بین‌الملل خود، هم تنوع اقتصادی ایجاد کرده و هم تنوع سیاسی دارد و این‌ها را همچون مجموعۀ منسجمی با کل جهان به‌صورت ماتریسی بزرگ طراحی کرده و با مدیریتی مثل آقای مودی (نارندرا مودی/ نخست‌وزیر هند) این‌ها را به پیش می‌برد.

برای همین است که به نظر من، سیاست خارجی ما برخلاف گذشته، باید اقتصادی شود و اگر اقتصاد را به ژئوپلیتیک یعنی آن روی سکه قدرت ملی، اضافه کنیم، می‌توانیم در صحنۀ منطقه‌ای و بین‌المللی، امتیاز بگیریم. کشوری که نتواند امتیاز بگیرد، طبعاً ضعیف و در مناسبات بین‌المللی خود، آسیب‌پذیر می‌شود و این فرضیه من بود که: «قدرت ملی ما در ارتباط با قدرت‌های بزرگ جهانی، عمدتاً ژئوپلیتیک است. ما باید معادلات دوجانبه و چندجانبۀ خود را در این مسیر سوق دهیم.»
 

ظاهرا بحران آب ایران به زودی جدی است

چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال‌آینده بحران‌های غیرقابل تصور و عظیمی در کشور پیدا خواهد آمد که پیوستگی و یکپارچگی کشور را تهدید خواهد کرد.
عیسی کلانتری معتقد است ادامه  روند کنونی در بهره‌برداری از منابع آب و سرمایه‌گذاری ناکافی برای حفظ آن می‌تواند یکی از بدترین حادثه‌های تاریخ را از ۱۰ سال به بعد بر تاریخ این سرزمین تحمیل کند و جنگ آب سراسر این مرز و بوم را فرا گیرد و مردم استان‌های گوناگون را به جان هم بیندازد.

به گزارش عصر ایران این نظر تکان دهنده را وزیر اسبق کشاورزی و رییس کنونی ستاد احیای دریاچه ارومیه که به رییس جمهوری و معاون اول او نیز مشاوره می دهد در گفت و گو با تارنمای  «ساعت 24» بیان کرده است.

پشت پرده لابی سیاسی- اقتصادی سدسازان به روایت عیسی کلانتری

بخش هایی از این گفت و گو در این باره از این قرار است:
 
  عرضه آب و کشاورزی کشور در طول ۳۷ سال گذشته، شاهد رقابت دو گروه یا جبهه قدرتمند بوده است. وزارت نیرو و تمامی موسسات و شرکت‌های قدرتمندش به عنوان متولی تامین آب کشور و وزارت جهاد کشاورزی متولی تامین نان و غذا. در طول این مدت، بر اثر عواملی، زور وزارت نیرویی‌ها بر قدرت وزارت کشاورزی‌ها چربیده و بدین ترتیب، عرضه طبیعت، کوه‌ها و دشت‌های ایران به قلمرو سدهای بزرگ، نیروگاه‌ها، کانال‌های آبرسانی و... درآمده است. بفرمایید این نهضت تا کی ادامه دارد و با توجه به حجم سرمایه‌گذاری‌ها در این پروژه‌های سنگین، چرا انتظار مردم ایران هنوز برآورده نشده و آنان همچنان باید نگران بی‌آبی و کم‌آبی باشند و چرا باید همچنان با هشدار و قحطی و خشکسالی و... تهدید شوند. تفسیر شما از این پدیده‌ها و ریشه‌های بحران آب ایران چیست؟


 چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال آینده، بحران‌های غیرقابل تصوری در کشور پدید خواهد آمد که یکپارچگی کشور را تهدید کند.

اولا نمی‌توان منکر لزوم سدسازی بود. همین طور کانال‌سازی و حفط محیط زیست. به نظرم بهتر است سوال را دو قسمت کنیم. یکی زمانی بود که آگاهی‌ ما ناقص بود. مفهوم توسعه پایدار هنوز در ایران جایگاه واقعی خودش را نیافته بود (یعنی سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵) یعنی دانش بشر ناقص بود. فکر می‌کردند که همه جا آب‌ها را باید مهار کنند.

 فکرشان نمی‌رسید که این سیاست همیشه جواب نمی‌دهد. تا سال ۱۳۷۰ یا ۱۳۷۵ این کار قابل توجیه بود، ولی در سال ۱۳۷۵ به بعد دیگر قابل قبول نبود. وقتی واقعیت‌های توسعه پایدار مشخص شد، باید ما هم پایبند آن می‌شدیم. ولی واقعیت این بود که سدسازان و حامیان آنها قوی بودند و ساختن سد، حتی برای نمایندگان مجلس هم وسیله‌ای بود برای جلب آرای بیشتر. پیمانکاران و مشاورین قدرتمندش، از محل ساخت سد درآمد کسب می‌کنند. بنابراین بزرگ‌ترین اشتباه سدسازی بعد از سال ۱۳۷۵ اتفاق افتاد.

مثل ساختن سد گتوند در خوزستان نشان از لابی قدرتمند پیمانکاران و مشاورانش بود. هنوز هم هستند افرادی که معتقدند از منابع آبی باید بیشتر استفاده شود. در این فرایند فقط دولتیان مقصر نبودند. مجلس هم مقصر بود. [مجلس هفتم که] تلاش کرد  هرچه چاه غیرمجاز در کشور است، مجاز اعلام شود و این همان سیاست‌های پوپولیستی بود که پدر کشور را درآورد.

اشتباهات سیاسی و سیاست‌های اشتباه اقتصادی را می‌توان جبران کرد (با تغییر مسوولان عاقل‌تر) ولی سیاست‌های اشتباه آبی دیگر قابل جبران نیست. شما شاهد باشید اکنون در سال ۱۳۹۵ عرض می‌کنم. چنانچه سیاست‌های موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال‌آینده بحران‌های غیرقابل تصور و عظیمی در کشور پیدا خواهد آمد که پیوستگی و یکپارچگی کشور را تهدید خواهد کرد.

  پس چرا دولت در این مورد تصمیم جدی و فوری نمی‌گیرد و چرا اختصاص هزینه و بودجه کافی برای اجرای سیاست‌های چاره‌ساز چون طرح‌های گسترده آبخیزداری و... در برنامه ششم توسعه به گردن نمی‌گیرد و...

 
همین جا صبر کن! می‌گویم برنامه ششم اصلا برنامه نجات آبی کشور نیست. اکنون وضعیت ما به گونه‌ای است که پیوستگی بهره‌وری و استحصال از منابع آب گسسته است. سیاست‌های اعمال شده پس از سال ۱۳۷۵، اساسا قابل قبول نیست. همه دنیا، توسعه پایدار را پذیرفته‌اند، غیر از ما! آب در همه دنیا ماده‌ای طبیعی و تجدیدپذیر تلقی می‌شود ولی در اینجا ما آب را تجدیدناپذیر کرده‌ایم. و این جز با تجاوز روزمره و روزافزون به منابع آبی کشور حاصل نشده است.

در سال ۱۳۴۵ منابع آب تجدیدپذیر ما ۱۳۲ میلیارد مترمکعب بود ولی الان این رقم به ۸۸ میلیارد مترمکعب رسیده است. وزارت نیرو هنوز بیلان منفی آب‌های زیرزمینی را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام می‌کند ولی در واقع این بیلان منفی ۱۵ میلیارد مترمکعب است. آنان طوری رفتار می‌کنند که گویا همه چیز روبه‌راه است و در واقع در دل می‌گویند: کورش آسوده بخواب که ما بیداریم. غافل از آنکه تهدید و بحران آب کشور بسیار بسیار جدی است.

  بر اساس آمار بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از ۴۰۰ تا ۴۵۰ میلیارد مترمکعب آب‌های نازل شده از آسمان ایران، متاسفانه قبل از وارد شدن از چرخه مصرف بار دیگر راهی آسمان می‌شود و از طرف دیگر، متاسفانه بخش عمده‌ای از تعداد بارش سالانه، در فصولی رخ می‌دهد که با فصل کشت و نیاز آبی کشتزارها و مزارع هماهنگی ندارد (۸۰ درصد بارش‌ها در بهار و زمستان) نگاه کارشناس می‌گوید شیب زمین زیاد است و آب رها شده با سرعت زیاد به سوی دریا یا حوضه آبریز حرکت می‌کند و بنابراین آب مجال نفوذ در خاک و زمین را ندارد.

مراتع و جنگل‌ها هم تا حدودی به دست خود ما به نابودی کشیده می‌شود تا آب جذب خاک نشود و وارد آبخوان‌ها نشود. بعید است که مسوولان به این مسائل و نتایج آن واقف نبوده باشند. پس بفرمایید، چرا در این مدت ۳۰ ساله نتوانسته‌اند یا نخواسته‌اند، طرح‌های مناسب برای مهار آب‌ها چون آبخیزداری و جنگل‌کاری و احیای مراتع را به طور گسترده اجرا کنند؟

دقت کنید. ما یک آب داریم. یک آب تجدیدپذیر و یک آب قابل بهره برداری اینکه چرا آب‌های تجدیدپذیر ما از ۱۳۲ میلیارد متر مکعب اکنون به ۸۸ میلیارد متر مکعب کاهش یافته، دلایلی دارد. اول تغییر اقلیم بوده، حرارت زمین بالا رفته و تبخیر زیاد شده است.

 دوم تبدیل برف به باران بر اثر تغییر اقلیم موجب شده نفوذپذیری آب به زمین کمتر شود. سوم اینکه آب‌های جاری ما تاثیر خود را از دست داده‌اند. یعنی تعداد بارندگی ما از طرفی زیاد شده ولی مقدار بارش‌ها کمتر شده است. بدین ترتیب نحوه بارش‌های ما هم به ضرر ما تمام شده است.

 اکنون ۵۰ درصد روان آب‌های رودخانه‌های ما کاهش یافته است. مورد بعدی، افزایش وحشتناک برداشت‌های آبی ما از مخازن سطح زمین است. اینکه چرا دولت طرح‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری را جدی نگرفته و تعهدات خود را عمل نکرده، لابد برای او توجیه اقتصادی ندارد.

ولی آقای دکتر، اهمیت موضوع بالاتر و مهم‌تر از آن است که در دایره موضوع «توجیه اقتصادی» و... بگنجد!

آقاجان! دولت می‌گوید، منابع مالی ندارم نمی‌تواند بودجه کافی اختصاص بدهد. می‌گوید، حتی قدرت پرداخت ۹۰ درصد از حقوق پرسنل خود را هم ندارد، چه برسد به سرمایه‌گذاری در طرح‌هایی چون آبخیزداری و... دولت که در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری نمی‌کند، بخش خصوصی هم طبیعتا قادر به این کار نیست و این همزمان شده با افزایش جمعیت و فشار بر منابع آبی کشور. سدهای ما هم‌اکنون تقریبا خالی هستند به غیر از سد کرخه  و حوزه «دز» که بارندگی زیاد بوده، بقیه سدها و حوزه‌ها سطح آب به شدت کاهش یافته است.

اما وزارت نیرو چیز دیگری می‌گوید و با نظر شما مغایر است. متولی آب کشور نظر دیگری دارد.

  وزارت نیرو برخورد دوگانه دارد. اطلاعات پشت صحنه را نمی‌گوید و از افشای حقایق می‌ترسد. مبادا که گناهکار شناخته شود.
 

شما از اطلاعات پشت صحنه خبر دارید؟

من عضو اتاق فکر وزارت نیرو هستم. متاسفانه آقای  در وزارت نیرو تنهاست، هیچ کس با او نیست، زیرمجموعه وی با وزیر هماهنگی ندارند و حاضر نیستند سخن حق را بپذیرند. وزارت نیرو می‌گوید آب‌های تجدیدپذیر زیرزمینی ما در سال ۳۳ میلیارد مترمکعب است، اما برداشت کنونی ما از این مخازن، ۶۲ میلیارد متر مکعب رانشان می‌دهد و این یعنی ۲۹ میلیارد مترمکعب کسری و اضافه برداشت که فاجعه است.

البته چنانچه مقدار ۱۲ میلیارد مترمکعب آب در فرآیند بازگشت و بازچرخانی به مقدار ۳۳ میلیارد مترمکعب اضافه شود، رقم ۴۵ میلیارد مترمکعب به دست می‌آید، اما در این صورت هم باز، حدود ۱۷ میلیارد مترمکعب بیلان منفی داریم ولی وزارت نیرو این مقدار را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام می‌کند.
 

این وزارتخانه حقیقت عریان را نمی‌گوید. او متوسط ۳۰ سال گذشته را اعلام می‌کند. می‌گوید متوسط برداشت منفی آب از ذخایر زیرزمینی در طول ۳۰ سال گذشته ۶ میلیارد مترمکعب است ولی کسی نیست به این افراد بگوید، وقتی از تورم سالانه سخن می‌گویید، متوسط سال‌های گذشته را مد نظر ندارید، شما تورم به‌روز را باید اعلام کنید و اکنون بیلان منفی آب و برداشت آب‌های اضافی از مخازن زمینی، از ۶ میلیارد مترمکعب به بیش از ۱۵ میلیارد متر مکعب رسیده و این رقم را باید بگویند که از گفتن آن می‌ترسند. آن اختلاف نظر من با وزارت نیرو که شما می‌گویید، همین جاست.

آقای دکتر، وزارت نیرو از چه یا از که می‌ترسد؟

آنان می‌ترسند به خاطر اینکه فکر می‌کنند اگر واقعیت‌ها را بگویند شریک جرم محسوب می‌شوند.

فقط در یک شرکت؛ ربات‌ها 60 هزار چینی را بیکار کردند

دانشمندان پیش بینی کرده‌اند روبات‌ها و ماشین‌های هوشمند طی 30 سال آینده با انجام کارهایی که انسان‌ها انجام می‌دهند بیش از نیمی از انسان‌ها را بیکار و زندگی را بی‌معنا می‌کنند.
فَکسکان، شرکت بزرگ قطعه ساز برای غول‌های فناوری مانند اپل و سامسونگ 60 هزار تن از کارگران یک کارخانه خود را در چین اخراج و ربات‌ها را جایگزین آنها کرد.

به گزارش تارنمای روزنامه ساوث چاینا مورنینگ پُست، این کارخانه که در منطقه کانشانِ چین واقع است شمار کارکنان خود را از 110 هزار به 50 هزار نفر کاهش داده است.

فَکسکان اعلام کرده است در حال حاضر بسیاری از وظایف کارگران در بخش تولید را دستگاه‌های اتوماتیک و ربات‌های خودکار بر عهده دارند.

این شرکت در بیانیه‌ای تاکید کرد از مهندسی رباتیک و فن‌آوری‌های نوآورانه استفاده خواهد کرد و بر روی بالا بردن ارزش افزوده در فرایند تولید متمرکز است.

در سال های اخیر، بسیاری از کارخانه‌های چینی بر فن‌آوری رباتیک سرمایه گذاری کرده‌اند.

از شهریور 1393 بیش از 500 کارخانه در استان گوانگدونگ چین حدود 630 میلیون دلار بر روی خرید و ارتقای ربات‌های هزینه کرده‌اند.

برخی از اقتصاددانان و کارشناسان اجتماعی درباره خطر جدی بحران بیکاری انسان‌ها به دلیل گسترش استفاده از ربا‌تها در آینده هشدار داده‌اند.

دانشمندان پیش بینی کرده‌اند روبات‌ها و ماشین‌های هوشمند طی 30 سال آینده با انجام کارهایی که انسان‌ها انجام می‌دهند بیش از نیمی از انسان‌ها را بیکار و زندگی را بی‌معنا می‌کنند.

موشه وَردی، استاد مهندسی محاسبات در دانشگاه رایس در شهر هوستون ایالت تگزاس امریکا اواخر بهمن ماه 1394 گفت افزایش ماشین آلات هوشمند از جمله خودروهای بدون راننده، هواپیماهای بدون سرنشین هوشمند و همچنین دستگاه های تجاری هوشمند اگر چه آسایش را برای انسان‌ها به ارمغان می‌آورد اما ممکن است به بیکاری طولانی مدت انسان‌ها منجر شود.

استاد وردی در نشست سالانه «انجمن آمریکایی برای پیشرفت علم» در واشنگتن افزود: «تا سال 2045، ماشین آلات قادر به انجام بخش بسیار قابل توجهی از کارهایی خواهند بود که یک انسان می‌تواند انجام دهد.»

وی با طرح این سوال که «آیا تکنولوژی که در حال توسعه آن هستیم در نهایت به نفع انسان خواهد بود؟» گفت: «پاسخ معمولی این است که اگر ماشین آلات همه کارهای ما را انجام دهند، ما نیز آزادانه به فراغت خواهیم رسید اما من چنین آینده امیدوار کننده‌ای را نمی بینم. معتقدم که کار کردن برای تندرستی و سلامت انسان ضروری است.»

وردی تاکید کرد: پیدا کردن معنا در زندگی پس از آنکه انسان دیگر نان عرق جبین خود را نخورد شاید بشریت را با بزرگترین چالش خود تا زمان کنونی مواجه کند.»

تولید آب شیرین با انرژی خورشید

ساخت صدها تاسیسات آب شیرین کن در نقاط مختلف جهان دنبال می شود زیرا ارزش آب شیرین به طور روز افزون در حال افزایش است. بنابر گزارش موسسه پژوهشی سیاست غذایی بین المللی، بیش از نیمی از جمعیت جهان تا سال 2050 در صورت تداوم روندهای فعلی با خطر کمبود آب مواجه هستند.

عصرایران؛ محمد مهدی حیدرپور - در پارک خورشیدی محمد بن راشد آل مکتوم که روند ساخت و ساز آن در نزدیکی شهر دوبی، امارات، دنبال می شود، یک تاسیسات آب شیرین کن طی ماه جاری میلادی عملیاتی خواهد شد. این سیستم که از آرایه ای از پنل های خورشیدی و باتری ها نیرو می گیرد روزانه 13,200 گالن آب آشامیدنی را برای استفاده در این سایت تولید می کند. اگرچه این رقم در برابر تاسیسات آب شیرین کن دیگر ناچیز است اما گام نخست در مسیر پاسخ به پرسشی کلیدی محسوب می شود: آیا کشورها می توانند استفاده از سوخت های فسیلی را برای تامین آب شیرین خاتمه دهند؟

کشورهایی که از انرژی خورشید برای تولید آب شیرین بهره می برند

به گزارش "گروه علم و فناوری" عصرایران، ساخت صدها تاسیسات آب شیرین کن در نقاط مختلف جهان دنبال می شود زیرا ارزش آب شیرین به طور روز افزون در حال افزایش است. بنابر گزارش موسسه پژوهشی سیاست غذایی بین المللی، بیش از نیمی از جمعیت جهان تا سال 2050 در صورت تداوم روندهای فعلی با خطر کمبود آب مواجه هستند.

در ایالت کالیفرنیا که با خشکسالی دست و پنجه نرم می کند، تاسیسات یک میلیارد دلاری کارلزبد (Carlsbad) واقع در شمال سن دیگو روزانه 54 میلیون گالن آب شیرین تولید خواهد کرد.

از سوی دیگر، تاسیسات آب شیرین کن سورک در سرزمین های اشغالی می تواند بیش از 160 میلیون گالن آب در روز تولید کند.

اما این تاسیسات آب شیرین کن چندان بدون عیب و ایراد نیستند زیرا از نیروی استفاده می کنند که تولید آن در بیشتر موارد با انتشار گازهای گلخانه ای مرتبط است و در نهایت به وخیم‌تر شدن مشکل خشکسالی منجر می شود.

به عنوان مثال، عربستان روزانه حدود 300 هزار بشکه نفت برای نمک زدایی آب دریا استفاده می کند که 60 درصد از آب شیرین مورد نیاز این کشور را تامین می کند. بدون تردید، این روشی پایدار و دوستدار محیط زیست محسوب نمی شود. یافتن روشی برای تولید آب شیرین بدون سوزاندن سوخت های فسیلی اقدامی کلیدی و مهم نه تنها برای کشورهای بیابانی در خاورمیانه بلکه برای بسیاری از نقاط دیگر جهان است.

در شرایطی که تاسیسات آب شیرین کن خورشیدی دوبی مجموعه کوچکی محسوب می شود اما سال آینده تاسیساتی بسیار بزرگتر در شهر الخفجی، عربستان قرار است عملیاتی شود. این تاسیسات روزانه 16 میلیون گالن آب شیرین تولید خواهد کرد که برای تامین نیازهای جمعیت محلی کافی است. شرکت اسپانیایی ابنگوا ساخت این تاسیسات را به همراه شرکت عربستانی ادونسد واتر تکنولوجی بر عهده دارد.

بنابر گزارش بانک جهانی، متاسفانه ساخت تاسیسات آب شیرین کن خورشیدی در حال حاضر پر هزینه است و هزینه تولید آب شیرین از این طریق سه برابر تاسیساتی است که به شبکه برق سراسری متصل هستند. تاسیسات آب شیرین کن باید 24 ساعت شبانه روز فعال باشند و بر همین اساس به بسته های باتری گران قیمت نیاز است تا در زمانی که نور خورشید وجود ندارد، اختلالی در عملکرد مجموعه ایجاد نشود. به لطف افزایش بهره‌وری و کاهش قیمت نیروی خورشیدی، انتظار می رود هزینه ها به سرعت کاهش یابند.

یکی دیگر از عوامل پر هزینه بودن تاسیسات آب شیرین کن خورشیدی بزرگ نیاز به فضای بسیار زیاد برای پنل های خورشیدی است. این به معنای آن است که آب شیرین کن های خورشیدی در مقیاس کوچک می توانند اقتصادی‌تر باشند. به عنوان مثال، مرکز پژوهشی فناوری آب در دانشگاه UCLA چندین تاسیسات خورشیدی کوچک را در سنترال ولی کالیفرنیا برای نمک زدایی فاضلاب کشاورزی و استفاده از آن در شهرهایی که فاقد منابع آب پاک هستند، ساخته است.


برای خواندن مطالب بیشتر در زمینه علم و فناوری به اینجا مراجعه کنید.

هشدار وزیر بهداشت درباره سرطان و بیماری اعصاب


وزیر بهداشت ، وضع برخی بیماری ها در کشور را در مقایسه با کشورهای منطقه بسیار نگران کننده ارزیابی کرد.

به گزارش خبرگزاری صدا وسیما، دکتر قاضی زاده هاشمی در همایش فرماندهان بهداشت و درمان سپاه افزود: از سه سال قبل که فعالیت خودمان را در دولت آغاز کردیم شبه بحران در وضعیت بیماریها داشتیم اما آنچه که اکنون درباره بیماری ها مشاهده می کنیم در مقایسه با کشورهای منطقه واقعا نگران کننده است.

وزیر بهداشت گفت: وضعیت بیماریهایی همچون قلبی عروقی ، سکته های مغزی، اعتیاد، سرطان، بیماری های اعصاب و روان بسیار نگران کننده شده و در آینده نیز از مهمترین مشکلات اجتماعی کشور بهداشت و درمان خواهد بود.

وی خاطرنشان کرد: سبک زندگی ، رفتار و خورد و خوراک مردم تغییر کرده و مشکلات نیز در مقایسه با پنجاه سال گذشته متفاوت است .

قاضی زاده هاشمی تصریح کرد: به عنوان نمونه 60 درصد مردم تهران و یا 70 درصد خانمهای میانسال به بالای یزد اضافه وزن دارند و 5 میلیون نفر از مردم کشور به دیابت مبتلا شده اند و 6 تا 7 میلیون نفر نیز در آستانه ابتلا هستند بنابراین ما باید روی پیشگیری بیشتر کار کنیم.

وی ایجاد و گسترش شبکه های بهداشت در روستاها و شهرها در پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای پیشگیری از بیماریها موثر دانست و در عین حال گفت: این شبکه ها در روستاها و شهرها گسترش یافت اما زمانی که مشکل مهاجرت به حاشیه شهرها و نه شهرها پیش آمد ، برخی در بیست و پنج سال گذشته معتقد بودند که نباید در حاشیه شهرها به مردم خدمات ارائه کنیم تا در نتیجه آن زندگیشان بهتر نشود و در نتیجه این موضوع را راهکاری برای جلوگیری از مهاجرت به شهرها می دانستند.

وزیر بهداشت گفت: اگر در موضوع پیشگیری کار بیشتری صورت گیرد بسیاری از هزینه ها از دوش جامعه برداشته خواهد شد که البته این مهم بستگی به اقدام عملی از سوی دولت و مردم دارد.
وی افزود: هم اکنون از طریق شبکه های بهداشت، درصدد هستیم تا برای افراد جامعه پرونده سلامت تشکیل دهیم تا حداکثر سه سال آینده همه این پرونده ها را داشته باشند و وضع سلامت و یا خدای نکرده بیماری آنان مشخص و درباره آن راهکار ارائه شود.

وزیر بهداشت تحرک و ورزش را در پیشگیری از بیماری ها موثر دانست و گفت: بسیاری از مراجع ، کیفیت زندگیشان به گونه ای است که کمتر دچار بیماری می شوند به عنوان نمونه آیات عظام مکارم شیرازی ، سبحانی، نوری همدانی اینگونه اند و آنها از امام بزرگوار تاسی کردند .

وی با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی هم بر ورزش تاکید ویژه دارند، گفت: از نگاه ایشان ورزش برای افراد زیر چهل سال مستحب و بالای چهل سال واجب است و حتی آقای روحانی رئیس جمهور نیز به من گفتند که مقام معظم رهبری چندبار به ایشان توصیه به ورزش کرده اند.
هاشمی افزود: آیت الله نوری همدانی ، نود و دو سال سن دارند و به من گفتند که وضعیت کیفیت زندگی ام در چهل سال گذشته تغییری نکرده و نه آمپولی زدم و نه دارویی مصرف کردم و حاضرم با کوهنوردان رقابت کنم.

وزیر بهداشت با بیان اینکه مسئولان باید در پیشگیری و تحرک و ورزش پیش قدم باشند، گفت: اگر مردم ببینند که ما خود عمل می کنیم موثر خواهد بود اما اگر مشاهده کردند که بین حرف تا عمل فاصله زیاد است آنگاه مصیبت خواهد بود.

وی در پایان گفت: ما در تندرستی مردم حداکثر 18 تا 20 درصد مسئولیم و بقیه به وزارت صنعت ، نفت، ارشاد، کشاورزی و نیرو مرتبط است و اگر همکاری های میان بخشی گسترش یابد آنوقت پیشرفت بیشتر و موثرتری خواهیم داشت.