به گزارش سرویس علم و فناوری تابناک، در این رویکرد، کاربران به جای نوشتن کد ساختاریافته، قصد خود را به زبان طبیعی بیان میکنند و سیستم هوش مصنوعی مسئول تبدیل آن به کد است.
این فرایند شامل مراحل زیر است:
۱. بیان قصد: توسعهدهنده اهداف خود را به صورت توصیفی (مثلاً «یک صفحه گسترده بودجه با دستهبندی درآمد، هزینه و پسانداز بساز») بیان میکند
۲. تفسیر هوش مصنوعی: سیستم با استفاده از الگوریتمهای تولیدی AI، کد را تولید و اصلاح میکند.
۳. پالایش تکراری: کاربر با ارائه بازخورد، کد نهایی را بهینه میکند
مزایا و محدودیتها
مزایا:
کاهش پیچیدگی: توسعهدهندگان نیازی به نگرانی در مورد نحو، اشکالزدایی یا ساختارهای پیچیده ندارند.
افزایش بهرهوری: زمان صرفشده برای کد نویسی کاهش مییابد و تمرکز روی طراحی سطح بالا افزایش مییابد.
تعامل بصری: ابزارهایی مانند Cursor.ai و Windsurfer محیطی شبیه به همکاری انسانی با AI فراهم میکنند.
محدودیتها:
نیاز به دانش پایه: کاربران باید مفاهیم برنامهنویسی (مانند انتزاع یا تغییر شکل) را درک کنند.
محدودیت در پیچیدگی: سیستم ممکن است در پروژههای بسیار پیچیده یا نیازهای خاص دقت کمتری داشته باشد.
تأثیرات فراتر از توسعه
این پارادایم نه تنها در کدگذاری، بلکه در تعامل با نرمافزارها نیز انقلابی ایجاد میکند. به عنوان مثال، یک کاربر غیرتخصصی میتواند با دستورالعملهای ساده، یک سیستم مدیریت بودجه یا لیست بستهبندی بسازد. این رویکرد به تدریج جایگزین رابطهای پیچیده و منوهای سنتی میشود
چه تفاوتهایی بین برنامهنویسی VIBE و روشهای برنامهنویسی سنتی وجود دارد؟
تفاوتهای برنامهنویسی VIBE با روشهای سنتی
۱. رویکرد تعاملی با هوش مصنوعی
در وایب کدینگ، توسعهدهندگان به جای نوشتن کد ساختاریافته، قصد خود را به زبان طبیعی بیان میکنند و سیستم هوش مصنوعی مسئول تبدیل آن به کد است. این در تضاد با روشهای سنتی مانند برنامهنویسی شئگرا یا تابعی است که نیاز به نوشتن کد دستی و درک ساختارهای پیچیده (مانند کلاسها، توابع خالص، یا جریانهای داده) دارد.
۲. تمرکز بر شهود در مقابل ساختار
در روشهای سنتی، توسعهدهندگان باید ساختارهای برنامهنویسی را به دقت پیادهسازی کنند. در مقابل، وایب کدینگ بر بیان اهداف به زبان ساده تأکید دارد و پیچیدگیهای ساختاری را به هوش مصنوعی واگذار میکند.
۳. مدیریت پیچیدگی
برخلاف پارادایمهای برنامهنویسی سنتی، وایب کدینگ پیچیدگیهای ساختاری را با تعامل بصری و ساده جایگزین میکند و تمرکز را روی طراحی سطح بالا قرار میدهد.
۴. ابزارها و محیط توسعه
در روشهای سنتی، توسعهدهندگان از IDEهای سنتی (مانند Eclipse یا IntelliJ) استفاده میکنند. در وایب کدینگ، ابزارهایی مانند Cursor.ai یا Windsurfer محیطی شبیه به همکاری انسانی با AI فراهم میکنند و نیاز به دانش ساختار کدها را کاهش میدهند.
۵. محدودیتها و کاربرد
ویژگی | روشهای سنتی | وایب کدینگ |
---|---|---|
پیچیدگی پروژه | مناسب برای پروژههای پیچیده با نیاز به کنترل دقیق | محدودیت در پروژههای بسیار پیچیده یا نیازهای خاص |
نیاز به دانش پایه | نیاز به درک ساختارهای برنامهنویسی | نیاز به درک مفاهیم پایه (مانند انتزاع) |
کارایی | مناسب برای محیطهای همزمان یا توزیع شده (در تابعی) | تمرکز بر توسعه سریع و ساده |
۶. تعامل با نرمافزارها
وایب کدینگ نه تنها در کدگذاری، بلکه در تعامل با نرمافزارها نیز انقلابی ایجاد میکند. به عنوان مثال، یک کاربر غیرتخصصی میتواند با دستورالعملهای ساده، یک سیستم مدیریت بودجه بسازد، در حالی که در روشهای سنتی، نیاز به نوشتن کد دستی یا استفاده از رابطهای پیچیده وجود دارد.
تأثیر وایب کدینگ بر شغل برنامهنویسان
شغل برنامهنویسی به طور کلی و مطلق با وایب کدینگ از بین نمیرود، بلکه احتمالا تغییر شکل اساسی خواهد داد. این روش با هوش مصنوعی، وظایف تکراری مانند نوشتن کد پایه یا اشکالزدایی را خودکار میکند، اما نیاز به مهارتهای انسانی مانند طراحی سیستم، مدیریت پیچیدگی و نوآوری همچنان باقی میماند.
برنامهنویسان با استفاده از وایب کدینگ میتوانند تمرکز خود را روی مسائل پیچیدهتر مانند بهینهسازی عملکرد، امنیت یا توسعه سیستمهای هوشمندتر قرار دهند. همچنین، این فناوری فرصتهای جدیدی مانند همکاری با AI یا توسعه ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد میکند. بنابراین، وایب کدینگ نه جایگزینی برای برنامهنویسان، بلکه ابزاری برای بهبود کارایی و خلاقیت آنهاست. البته همین حالا نیز برخی کارهای ساده برنامه نویسی با وایب کدینگ بدون دخالت برنامه نویسان ممکن شده است.
محققان چینی موفق به ساخت ورقهای فلزی ۱۰۰۰۰۰ برابر نازکتر از موی انسان شدهاند که میتوانند وسایل الکترونیکی را متحول کنند.
به گزارش ایسنا، دانشمندان ورقههای فلزی آن چنان نازکی ساختهاند که تنها چند اتم ضخامت دارند.
بر اساس یک مطالعه جدید، محققان با استفاده از روش جدید خود، صفحات دو بعدی از بیسموت، گالیم، ایندیم، قلع و سرب ساختهاند که صد هزار بار نازکتر از موی انسان است.
به نقل از آیای، این ورقهای فلزی فوق نازک که توسط محققان آکادمی فیزیک چین ساخته شدهاند، رسانایی الکتریکی فوقالعاده بالایی نیز دارند.
دانشمندان نشان دادهاند که وقتی فلزات نازک میشوند تا ورقههایی با ضخامت یک یا چند اتم بسازند، به دلیل پدیدهای به نام محصور شدن کوانتومی، خواص آنها به شدت تغییر میکند.
این مطالعه که در مجله Nature منتشر شده است، نشان میدهد که خواص حاصل به طور بالقوه مفید هستند، اما تثبیت چنین فلزات دو بعدی در ابعاد میکرومتری یا اندازههای بزرگتر دشوار است، زیرا اتمها تمایل دارند آرایشهای سه بعدی طبیعی خود را حفظ کنند و به آسانی در هوا اکسید شوند.
در این فرآیند جدید دانشمندان چینی برای فشردن فلزات تا ضخامت اتمی از یک پرس هیدرولیک استفاده میکند.
بر اساس این مطالعه، رویکرد فناورانه ساده آنها، بلورهای دوبعدی پایدار در هوا با ابعاد بیش از ۱۰۰ میکرومتر را تولید میکند که پیشرفت قابلتوجهی نسبت به آنچه میتوان با استفاده از تکنیکهای گرانتر و پیچیدهتر ساخت، است.
محققان نشان دادند که این روش را میتوان برای هر فلزی با نقطه ذوب پایین اعمال کرد.
یک بررسی کننده تاکید کرد که این تیم چینی اولین تیمی نیست که فلزات نازک اتمی تولید میکند. با این حال، نتایج آنها برجسته است، چرا که روش جدید آنها «فلزات در مقیاس بزرگ و واقعاً دو بعدی» را در مقایسه با تکنیکهای قبلی تولید میکند.
خاویر سانچز یاماگیشی(Javier Sanchez-Yamagishi)، فیزیکدانی که مواد دو بعدی را در دانشگاه کالیفرنیا مطالعه میکند، میگوید: این فقط یک نقطه شروع است.
وی همچنین تاکید کرد که پایداری و اندازه بزرگ این مواد، امکانات زیادی را برای ادغام آنها با مواد دیگر و ساخت وسایل الکتریکی یا فوتونیک جدید باز میکند.
برخی کارشناسان بر این باورند که این شاهکار میتواند منجر به یک انقلاب در شیوه ساخت دستگاههای الکترونیکی، از ترانزیستورهای کممصرف گرفته تا تراشههای نسل جدید و آشکارسازهای فوق حساس شود.
به گزارش رسانههای چینی، این تیم با بهکارگیری روش خود، ورقههایی از پنج فلز مختلف با ضخامت چند اتم، با عرض چند صد میکرومتر ایجاد کرد که برای مادهای بسیار نازک بسیار بزرگ است.
این تیم برای ساختن یک ورق فلزی بسیار نازک، یک قطره از فلز را بین دو سندان یاقوت کبود که با سرد شدن فلز به هم فشرده شده بودند، گرم کردند. از آنجایی که MoS۲ با فلز قویتر از یاقوت کبود برهمکنش میکند، محققان میتوانند ساندویچ حاصل از ورقههای MoS۲-metal-MoS۲ را از دستگاه پرس بیرون بیاورند.
گوانگیو ژانگ(Guangyu Zhang) از آکادمی علوم چین در پکن که روی نانومواد مطالعه میکند به همراه همکارانش، ورقههایی از پنج فلز مختلف با ضخامت چند اتم و عرض چند صد میکرومتر ساختهاند که برای مادهای بسیار نازک، بسیار بزرگ است.
مطالعهای جدید نشان داده که حیات روی زمین ممکن است با جرقههای الکتریکی بسیار کوچکی که از برخورد امواج دریا و آبشارها ایجاد میشوند، آغاز شده باشد.
این جرقههای ریز که «میکروصاعقه» نام دارند، زمانی شکل میگیرند که قطرات آب ناشی از برخورد امواج به یکدیگر برخورد کرده و تجزیه شوند.
به گزارش روزیاتو، محققان دانشگاه استنفورد موفق شدند این بارهای الکتریکی میکروسکوپی را در محیط آزمایشگاهی ایجاد و آنها را با ترکیبات گازی موجود در جو اولیه زمین ترکیب کنند.
این واکنش منجر به تشکیل زنجیرههایی از مولکولهای آلی شد که شامل اجزای اصلی سازنده DNA نیز هستند.
تا پیش از این، تصور میشد که میلیاردها سال پیش، صاعقههای مکرر در جو زمین، انرژی لازم برای شکلگیری حیات را فراهم کردهاند.
بااینحال، نظریه قدیمی میلر-اوری که بر این فرض استوار بود، اشکالاتی داشت؛ از جمله اینکه صاعقه پدیدهای نادر است و احتمال وقوع آن بهحدی نبوده که بتواند انرژی کافی برای شکلگیری حیات در اقیانوسهای وسیع را تأمین کند.
اما نظریه جدید «میکروصاعقه» نشان میدهد که این واکنشهای شیمیایی میتوانستهاند بهطور مداوم و در هر نقطهای که آب وجود داشته، رخ دهند.
پروفسور ریچارد زار از دانشگاه استنفورد توضیح داده که در زمین اولیه، آب بهطور مداوم روی سطوح مختلف پاشیده میشده و این شرایط، بستر مناسبی برای وقوع واکنشهای شیمیایی لازم برای پیدایش حیات فراهم کرده است.تحقیقات پیشین نشان دادهاند که جو اولیه زمین شامل ترکیبی از گازهایی مانند دیاکسید کربن، نیتروژن، متان، آمونیاک و هیدروژن بوده است.
برخی از این مطالعات پیشنهاد کردهاند که این جو عمدتاً از دیاکسید کربن و نیتروژن تشکیل شده بوده و مقدار متان و آمونیاک در آن کمتر بوده است.
در سال ۱۹۵۲، دو دانشمند آمریکایی، استنلی میلر و هارولد یوری، فرضیهای را ارائه کردند که طبق آن جو زمین میتوانسته شرایط لازم برای تولید ترکیبات آلی را فراهم کند.
اکنون، پس از بیش از ۷۰ سال، تیم تحقیقاتی پروفسور زار موفق شده یکی از مولکولهای آلی تولیدشده در این فرآیند را شناسایی کند: یوراسیل، ترکیبی که دارای پیوندهای کربن-نیتروژن است.
پیوندهای کربن-نیتروژن نقشی حیاتی در ترکیبات زیستی امروزی دارند، زیرا در ساختار پروتئینها، آنزیمها و کلروفیل یافت میشوند.
یوراسیل یکی از اجزای اصلی DNA و RNA محسوب میشود، مولکولهایی که مسئول ذخیره و انتقال اطلاعات ژنتیکی در موجودات زنده هستند.
RNA یک مولکول تکرشتهای است که بهعنوان دستیار مولکولی DNA عمل میکند، درحالیکه DNA ساختاری دو رشتهای دارد و تمام اطلاعات موردنیاز برای عملکرد سلولهای بدن را در خود جای داده است.
این کشف جدید نشان داده که مواد آلی موردنیاز برای پیدایش حیات، احتمالاً نه از طریق برخورد صاعقه و نه از طریق شهابسنگها، بلکه مستقیماً در آبهای زمین اولیه وجود داشتهاند.
اما منبع این الکتریسیته در آبهای ماقبل تاریخ چه بوده؟ زار و همکارانش دریافتند که زمانی که آب بهشکل قطرات ریز پخش میشود، بارهای الکتریکی متفاوتی ایجاد میکند.
بهطور خاص، قطرات بزرگتر اغلب بار مثبت دارند، درحالیکه قطرات بسیار ریز دارای بار منفی هستند.
بهطور معمول، اتمهای آب تعداد برابری پروتون و الکترون دارند، اما هنگام تبدیل شدن به قطرات ریز، برخی از آنها الکترون از دست میدهند یا دریافت میکنند و این امر موجب شکلگیری بارهای الکتریکی متفاوت میشود.
به عبارت دیگر، زمانی که موجی به ساحل برخورد میکند یا قطرات آب از آبشار به اطراف پاشیده میشوند، ذرات آب میتوانند الکترون از دست بدهند و دارای بار مثبت شوند، یا الکترون دریافت کنند و بار منفی پیدا کنند.
مطالعه منتشرشده در مجله Science Advances نشان داده که وقتی دو قطره با بارهای مخالف به هم نزدیک میشوند، جرقههای الکتریکی کوچکی ایجاد میشود که به آن «میکروصاعقه» گفته میشود. این جرقهها با چشم غیرمسلح دیده نمیشوند، اما مقدار انرژی زیادی در خود دارند.
در آزمایشی که برای بررسی این پدیده انجام شد، زمانی که قطرات آب با مخلوطی از گازهای نیتروژن، متان، دیاکسید کربن و آمونیاک ترکیب شدند، سه ترکیب آلی مهم به وجود آمدند. این ترکیبات شامل سیانید هیدروژن، اسید آمینهای به نام گلیسین و یوراسیل بودند.
زار نتیجهگیری کرده که برخلاف تصور رایج، آب نهتنها یک ماده بیاثر نیست، بلکه زمانی که بهصورت قطرات ریز پخش میشود، میتواند واکنشهای شیمیایی شدیدی ایجاد کند. او بر این باور است که امواج اقیانوس و آبشارها، منشأ واقعی پیدایش حیات روی زمین بودهاند.