عصرایران؛ مجله تصویری سلاح- نیروی هوایی آمریکا برنامه ریزی های دقیقی را در راستای به کار گیری هواپیماهای جنگی "یکبار مصرف" دنبال می کند. این محصولات می توانند منتج به برتری هوایی قابل ملاحظه ای برای سیستم دفاعی یک کشور شوند.
مقامات نیروی هوایی آمریکا طی کنفرانس اخبار دفاعی سال 2019 اعلام کردند که یکی از تکنولوژی های اصلی در دست توسعه، به کار گیری هواپیماهای جنگی یکبار مصرف با هزینه تولید و نگه داری پایین است. بر اساس گزارش وب سایتی به نام "دنیای جت های جنگنده"، سخنگوی نیروی هوایی این کشور هنگام صحبت در مورد هواپیماهای بدون سرنشین از واژه هایی نظیر "قابل استفاده مجدد" و "یکبار مصرف" استفاده می کند.
البته هم اکنون نیز نیروی هوایی آمریکا ناوگانی بزرگ متشکل از هواپیماهای بدون سرنشین را در اختیار دارد که عمدتا برای مقاصد مختلفی همچون نظارت، شناسایی، جست و جو و بازیابی کارایی خود را ثابت کرده اند. از جمله مهم ترین این دسته پرنده های نظامی بدون سرنشین می توان به پهپاد جنرال اتمیکس MQ-9 ریپر و نورثروپ گرومن RQ-4 گلوبال هاوک اشاره کرد. ریپر همچنین مجهز به پتانسیل های نظامی از جمله موشک های ضد زره هوا به زمین هل فایر، بمب های هدایت شونده به وسیله GPS و بمب های هدایت شونده لیزری است.
پهپاد جنرال اتمیکس MQ-9 ریپر
نورثروپ گرومن RQ-4 گلوبال هاوک
با وجود موفقیت های به دست آمده در این زمینه، صنایع دفاعی همچنان در تلاش برای طراحی پرنده های جنگی یکبار مصرف با قابلیت اختقا و پرواز در مسافت های طولانی به منظور مقابله با تجهیزات مدرن دشمن هستند. پیشرفت های نظامی روس ها و چینی ها باعث شده که پنتاگون تمرکز خود را بر توسعه جنگ افزارهای قویتر افزایش دهد و به نوعی وارد روند بازسازی سیستم های دفاعی شود.
از طرفی دیگر بمب افکن ها، جنگنده ها و دیگر هواپیماهای مورد استفاده، هزینه زیادی را به صنایع نظامی هر کشوری تحمیل می کنند. برای مثال استفاده از جنگنده پیشرفته لاکهید مارتین F-35 لایتنینگ II هر سال حدود 89.5 میلیون دلار هزینه به دنبال خواهد داشت. به این مقدار باید 44000 دلار هزینه دیگر به ازای هر ساعت پرواز را نیز اضافه کنیم. بمب افکن سنگین و جدید نورثروپ گرومن B-21 ریدر نیز 640 میلیون دلار با شرایط اقتصادی کنونی دنیا هزینه خواهد داشت.
لاکهید مارتین F-35 لایتنینگ II
نورثروپ گرومن B-21 ریدر
هزینه هایی که بدان اشاره شد منتج به شکل گیری نخستین جرقه ها برای افزایش تولید هواپیماهای بدون سرنشین یکبار مصرف و بدین ترتیب ارائه راه حل قطعی خروج از مارپیچ مخارج شد. نیروی هوایی آمریکا اخیرا مشغول تخصیص بودجه و برنامه ریزی برای ساخت انبوه یک هواپیمای بدون سرنشین رادارگریز به نام Kratos XQ-58 Valkyrie است که 272 کیلوگرم ظرفیت حمل بمب و 2778 کیلومتر برد دارد.
با توجه به عدم نیاز این محصول نظامی به خلبان(انسان)، سیستم های الکترونیک هوانوردی پیشرفته و در اختیار داشتن دوام کافی برای 12000 ساعت پرواز، پیش بینی می شود که هزینه تمام شده برای پهپادی همچون Valkyrie تنها 3 میلیون دلار باشد. این موضوع نیروی هوایی را قادر می سازد تا بتواند با هزینه یک F-35 اقدام به خریداری 30 فروند Valkyrie کند که خود موفقیتی بزرگ در عرصه نظامی محسوب می شود!
Kratos XQ-58 Valkyrie
همچنین به نظر می رسد که روزی پهپادهای نظامی بتوانند هواپیماهای جنگی سرنشین دار همانند F-35A، F-22 رپتور و یا حتی بمب افکن نورثروپ گرومن B-21 ریدر را اسکورت کنند. با تحقق این هدف ضمن کاهش قابل توجه هزینه های عملیاتی و حفظ جان نیروهای انسانی، خلبانان پرنده های نظامی قادر به استفاده از هر پهپاد برای مقصودی مشخص خواهند بود. به عنوان نمونه هواپیماهای بدون سرنشینی که جنگنده های مدرن را همراهی کنند، توانایی جست و جو و شناسایی پرنده های جنگی سرنشین دار دشمن را نیز خواهند داشت. در ادامه امکان حمله به اهداف غیر خودی با به کار گیری موشک یا بمب های حمل شونده توسط پهپاد در اختیار خلبان جنگنده اصلی قرار می گیرد. آنهایی که برای اسکورت بمب افکن ها طراحی شوند، می توانند شبکه دفاع هوایی نیروهای دشمن را ردیابی و بدین ترتیب سیستم های راداری آنها را مختل کنند. همین فاکتور باعث خواهد شد که بمب افکن حمایت شده شانس بیشتری برای گریختن از شناسایی به دست آورد. در مجموع یک هواپیمای بدون سرنشین یکبار مصرف با فدا کردن خود، در قالب یک تله خطرناک برای پرنده های دشمن وارد عمل می شود.
اما همانطور که اشاره شد مهم ترین خصوصیت هواپیماهای یکبار مصرف، توانایی خرید تعداد بیشتری از آنها در مقایسه با نمونه های سرنشین دار مانند جنگنده ها و یا بمب افکن های امروزی خواهد بود. این محصولات متمایز می توانند تمامی وظایف مقرر شده برای یک هواپیمای نظامی عادی با هزینه های تولید و نگه داری گزاف را به دوش بکشند، تنها با این تفاوت که دیگر هیچ گاه به خانه باز نخواهند گشت.
مطالب مجله تصویری سلاح را در این لینک دنبال کنید.
تصاویر منتشر شده از نمایشگاه بالگرد چین نشان می دهد که این کشور موفق به ساخت یک بالگرد شبیه بشقاب پرنده تهاجمی شده است.
به گزارش ایرنا، روزنامه مردم ارگان حزب حاکم چین روز جمعه در گزارشی آورده است این بالگرد ماه جاری میلادی در نمایشگاه بالگردهای شهر تیان جین در شمال شرق شهر پکن پایتخت این کشور رونمایی شده است.
از این دستاورد جدید نظامی چین با عنوان بالگرد هجومی کوسه سفید (وایت شارک) پرقدرت یاد می شود که بر اساس این گزارش به طور آزمایشی در سال ۲۰۲۰ میلادی به پرواز درخواهد آمد.
گزارش حاکی است این بالگرد در مراحل آزمایشی قرار دارد و فعلا در خدمت ارتش قرار نخواهد گرفت اما ساخت آن یک دستاورد بزرگ و انقلابی در بالگردهای آینده محسوب می شود.
طول بالگرد ۷.۶ متر و پهنای آن دو متر و ۸۵ سانتیمتر است و به شکل دوار ساخته شده است و کابین خلبان در مرکز آن قرار دارد.
از تجهیزات محرکه ای برای بلند شدن بالگرد استفاده شده است که به آن امکان عمود پرواز می دهد و به دو موتور پرسرعت مجهز است که به آن سرعت بسیار بالایی می دهد و گنجایش دو خلبان دارد.
این بالگرد می تواند با حداکثر وزن ۶ هزار کیلوگرم پرواز کند و سرعت آن به ۶۵۰ کیلومتر در ساعت می رسد این بالگرد از جمله جنگ افزارهای کلیدی دیجیتالی نسل آینده به حساب می آید و در هر ثانیه می تواند ۱۶ و نیم متر اوج بگیرد.
تلویزیون چین پیش بینی کرده است این بالگرد بتواند در نمایشگاه هوایی جوهای در جنوب چین در نوامبر سال ۲۰۲۰ میلادی پرواز کند.
با این وصف هنوز نگرانی هایی از امنیت پروازی و باثبات بودن آن در آسمان وجود دارد.
کان هالینان تحلیل گر مجله فارین پالیسی اتفاقات منطقه ایران را به تحلیل کشیده است.
به گزارش عصرخبر،
آمریکا و متحدانش با نیروی نظامی بزرگ خود، می توانند مصیبت های زیادی در
خاورمیانه بوجود آورند اما نمی توانند بر روند رخدادها مسلط شوند.
چکیده یادداشت تحلیلی وی به این شرح است:
1.
مهم نیست که حمله آرامکو، کار چه کسی بود. هر که این کار را کرد، قواعد
بازی را دگرش داد، آنهم نه تنها در خاورمیانه. جک رادی Jack Radey، کارشناس
تاریخ نظامی می گوید: "اکنون زمانی است که حمله بر دفاع پیشی می گیرد و
زمانی است که طرف قوی باید از طرف ضعیف بترسد."
2. البته این نخستین
بار نیست که در تاریخ چنین سرنوشتی رقم می خورد: دراگون های بریتانیایی که
علیه کشاورزان ماساچوست می جنگیدند، پنج هزار مایل از کشور و خانه خود دور
بودند و شکست خوردند.. قدرت آتش و برتری ارتش فرانسه در ویتنام در جنگل
های جنوب شرق آسیا به کار نیامد و آمریکا که بسیار نیرومندتر از شورشیان
افغانستان و عراق بود، هر دو جنگ را باخت.
3. یورش های چهاردهم
سپتامبر به تاسیسات نفتی سعودی، تنها موجب توقف نیمی از تولید عربستان نشد،
بلکه همچنین ستون های سیاست خارجی واشنگتن در منطقه را لرزاند و شکنندگی
عرضه انرژی جهانی را نشان داد. دوران دکترین کارتر در سلطه نظامی بر خلیج
فارس، به سر می رسد.
4. حتی دولت ترامپ و سعودی ها، از متهم کردن
مستقیم ایران، عقب کشیده اند و به جای آن می گویند که ایرانی ها "مسؤول"
این یورش هستند... حوثی ها، قبایلی عقب مانده نیستند، آنها در این چندسال،
توانایی های نظامی و فن آوری خود را بطور چشمگیری بالا برده اند.
5. آری آمریکا و سعودی ها، از قدرت آتش بالایی برخوردارند اما
پیامدهایش چه؟ اگر هیجده پهپاد و هفت موشک کروز، توانستند اینهمه خسارت به
بار آورده و بهای جهانی نفت را بیست درصد افزایش دهند، صدتای آنها چه می
کنند.
6. امارات عربی متحده، عقب نشینی از یمن را آغاز کرده و از
ماه جولای در حال گفتگو با حوثی هاست. ارتش سعودی هم فراتراز کنترل اوضاع
داخلی عربستان و نیز بحرین، کارآیی ندارد. شاهزاده های ریاض، آنقدر از سایه
خودشان هم می ترسند که اجازه شکل گیری یک ارتش کلاسیک را نمی دهند، مبادا
که کودتا کند.
7. آمریکا هم به این رسیده که هرچند می تواند بمباران
هایی را علیه ایران انجام دهد اما این کارش نه بی پاسخ می ماند و نه بدون
هزینه. ما امکان دفاع از همه پایگاهها و همه کشتی های خود را نداریم و اگر
جنگی در بگیرد، آمریکایی ها با تابوت به خانه بر می گردند آنهم در میانه
کارزار انتخاباتی.
8. آیا ارتش آمریکا، این پیام را به اتاق بیضی
کاخ سفید رسانده است؟ وقتی ترامپ، لحن تهدیدآمیزش علیه ایران را آرام می
کند، یعنی که این پیام را گرفته است. کاخ سفید، به روشنی، انجام یک واکنش
نظامی در برابر ایران در آینده نزدیک را منتفی دانسته است.
9. پس
اوضاع به بن بست می رسد. آمریکا مسلما، پس از هفتاد سال که به خاورمیانه
چنگ انداخته، از این منطقه بیرون نمی رود. هنوز هم ما روزانه یک میلیون
بشکه نفت از عربستان وارد می کنیم. اما نکته اینجاست که صفحه شطرنج، شبیه
شش ماه پیش نیست.
10. سامانه گنبد آهنین اسراییل، توان رویارویی با
کروزها و پهپادها را ندارد و هرچند می تواند آسیب های گرانی بر دشمنانش
وارد کند اما اکنون دیگر، خودش هم آسیب بیشتری خواهد دید.
11. بن
بست، چیز خطرناکی است اما می تواند به یک راه حل دیپلماتیک هم برسد. این
چیزی است که اکنون مطرح است. اگر در اسراییل یک دولت میانه تر سرکار آید،
دست از کارزار علیه تهران بر می دارد و ترامپ هم که طرفدار "توافق" است،
گرچه خوب بلد نیست چکار کند.
12. همانطور که پرابیر پورکایاستا
Prabir Purkayastha، سردبیر نیوکلیک می گوید: "این یک موازنه راهبردی تازه
است و هرچه زودتر آمریکایی ها و شرکایش در ناتو، آن را بپذیرند، زودتر به
صلح در منطقه خواهیم رسید."