مطلب پیشنهادی
Goolgian بدافزار آندرویدی
در میان باتنتهایی که امروزه در دنیای هکری مورد استفاده قرار میگیرند، Kelihos جزء معدود باتنتهایی است که نزدیک به هشت سال است از سوی هکرها مورد استفاده قرار میگیرد و هر بار کارشناسان امنیتی سعی کردهاند این باتنت را شکست دهند مغلوب شدهاند. کارشناسان حوزه امنیت در سپتامبر سال 2011 و مارس 2012 تلاش کردند این باتنت را شکست دهند، اما در هر دو مورد مغلوب شدند. در طول این سالها هکرها از باتنت فوق به شکلهای مختلف برای ارسال هرزنامهها و توزیع باجافزارهایی همچون MorsJoke و Wildfire سود بردند.
در مردادماه، کارشناسان امنیتی گزارش کردند که هکرها در تلاش هستند تا این باتنت را در کنار باتنتهای دیگر مورد استفاده قرار دهند. به طوری که به منظور توزیع باجافزارها و تروجانهای بانکی مورد استفاده قرار گیرد. باتنت Kelihos در یک اتفاق کم سابقه در یک شب موفق شد سه برابر رشد کرده و 34.533 دستگاه را آلوده سازد. در شهریورماه این باتنت شروع به توزیع تروجانهای بانکی NyMain، PandaZeus و Kronos کرد. اما در ماه جاری (آذرماه) کارشناسان گزارش کردند که این باتنت مجددا فرآیند توزیع باجافزارها را از سر گرفته است. در مکانیزم جدید Kelihos اسپمهایی که حاوی لینکهایی به یک فایل جاوااسکریپت و یک سند ورد است را به منظور توزیع باجافزار Troldesh برای کاربران مختلف ارسال کرد.
Kelihos یکی از معدود باتنتهایی است که کارشناسان امنیتی هنوز موفق نشدهاند، آنرا ردیابی کنند.
این اولین باری است که شاهد آن هستیم که باتنت فوق از فایلهای جاوااسکریپت به منظور آلوده کردن کاربران استفاده میکند. باجافزاری که این باتنت آنرا ارسال میکند، فایلهای کاربران را رمزگذاری کرده و فرمت فایلی آنها را no_more-ransom نامگذاری میکند. در مهرماه آزمایشگاه کسپرسکی، دپارتمان امنیتی اینتل و پلیس اتحادیه اروپا پروژهای موسوم به NoMoreRansom را پایهگذاری کردند تا به قربانیان باجافزارها کمک کنند. به همین دلیل هکرها تصمیم گرفتند نام فرمت فایلی خود را از پروژه این شرکتها اقتباس کرده و به نوعی این شرکتها را مورد تمسخر قرار دهند.
این
باجافزار در حال حاضر ایمیلهایی که فرمت فایلی آنها au. است را هدف
قرار میدهد. این باتنت همچنین ایمیلهای دوستیابی را برای کاربرانی که
آدرس ایمیل آنها به .pl ختم میشود و ایمیلهای مالی را برای کاربرانی که
آدرس ایمیل آنها .vs است، ارسال میکنند. این باتنت همچنین ایمیلهایی با
موضوعات پزشکی برای کاربران سراسر جهان ارسال میکند. باجافزار Troldesh
پیامهای هرزنامهای را تحت عنوان و تم کارتهای هدیه بانک امریکا برای
کاربران ارسال میکند.
زمانی که کاربر فایل آلوده را باز میکند، باجافزار دانلود شده و رمزنگاری فایلها را آغاز میکند. در ادامه یادداشتی به زبان روسی و انگلیسی به کاربران نشان داده شده و به آنها نحوه پرداخت باج و نحوه ارتباط با هکرها را توضیح میدهد.
این باجافزار قادر به فراخوانی بدافزارهای دیگر بوده و از طریق سرور کنترل و فرماندهی آنها را خطدهی میکند. همچنین بدافزار رباینده اطلاعات Pony را برای سرقت گذرواژهها و اطلاعات حساس روی کامپیوتر قربانیان نصب میکند.
اگر تاکنون به عنوان یک کارآفرین پاسخ منفی دریافت نکردهاید به خاطر آنست که چیزی درخواست نکردهاید. مؤسسین جوابهای منفی بسیاری دریافت میکنند. حال این به خود ما بستگی دارد که آن جواب رد را شخصی تلقی کنیم و اجازه دهیم تا آرزوهای ما را نابود کند و یا از آن به عنوان ابزاری برای به جلو راندن خود استفاده کنیم. بله، قطعاً این امکان وجود دارد که شخصی که به وی پیشنهاد کاری دادهاید واکنش اشتباهی به ایدۀ شما نشان دهد، ولی در 95% مواقع، این پاسخ «نه» شخصی نیست و تنها به کسبوکار مربوط است. کاری که نباید انجام دهید درونی کردن این پاسخ منفی و انحراف از مسیر است. در ادامه این مطلب در اسکیل ما به برخی از دلایل شنیدن پاسخ منفی و نیز استراتژیهایی میپردازیم که میتوانید برای غلبه بر آنها استفاده کنید.
1. این قبیل اشخاص بسیار پرمشغله هستند
تعداد متوسط ایمیلهایی که روزانه توسط یک شخص معمولی ارسال و دریافت میشوند حدوداً 121 عدد است که تا سال 2018 احتمالاً تا 140 عدد افزایش مییابد. این درحالی است که برخی از مدیران ارشد اجرایی دو برابر این میزان ایمیل دریافت میکنند. ما تعداد جلسات بسیار زیادی برگزار میکنیم که مقدار آن تنها در ایالات متحده برابر با 11 میلیون است. لذا احتمال بسیار زیادی وجود دارد که شخص مورد نظرتان یادداشت شما را ندیده باشد و یا پرمشغلهتر از آن بوده باشد که به شما پاسخ بدهد و یا زمان لازم برای تماس با شما را نداشته باشد. حال این هنر شماست که چگونه از میان انبوه مشغلههای وی راهی پیدا کرده و به نتیجه برسید. آیا ایمیلتان موجز و مختصر بود؟ آیا عنوان آن به قدر کافی قانعکننده بود؟ برای حصول نتیجه، من دوبار پیگیری یک هفته در میان را پیشنهاد میکنم. البته راههای دیگری نیز وجود دارند؛ مثل استفاده از دستیار یا همکار. بههرحال پشتکار زیادی باید به خرج دهید.
2. شخص یا شرکت مناسبی را انتخاب نکردهاید
گاهی نیز به این دلیل پاسخ رد میشنوید که به شخص یا شرکت اشتباهی پیشنهاد همکاری دادهاید. با انجام تحقیقات لازم از تلف کردن وقت خود و آنها اجتناب کنید. صِرف علاقه به کار کردن با شرکت x به معنای مناسب بودن آنها برای شما نیست. از طرف دیگر، جمع کردن یک لیست پروپوزال عمومی و مراجعه به تکتک شرکتها به امید اینکه شاید یکی از آنها جواب مثبت بدهند نیز کارساز نیست. باید ببینید که آنها در گذشته با چه کسانی شراکت کرده و در چه حوزههایی سرمایهگذاری کردهاند تا دریابید که آیا ایدۀ شما با جهت و استراتژی برند آیندۀ آنها همخوانی دارد یا خیر. این پاسخ «نه» در جای دیگر میتواند به «بله» بهتری تبدیل شود.
3. باید بیشتر روی ارائه خود کار کنید
50% از پروسۀ گرفتن جواب مثبت به محصول و 50% بقیه نیز به قدرت ارائۀ شما بستگی دارد. آیا ایدۀ خود را به طور واضح و مختصر بیان کردهاید؟ آیا تمامی پرسشهای آنها را از روی دانش و آگاهی پاسخ گفتهاید؟ آیا طرح تجاری شما به قدر کافی قانعکننده بوده است؟ آیا توانستهاید فرضیات خود را مورد پشتیبانی قرار دهید؟ اگر ارائۀ شما در مسیر دلخواهتان حرکت نکرده، نگاهی صادقانه به آیتمهای پیشنهادیتان انداخته و سعی کنید دوستان و مشاوران قابل اعتمادی داشته باشید که بازخوردهای لازم را به شما بدهند. مهارتهای ارائۀ خود را با تمرین چندین بارۀ پروپوزال خود (چه تنها و چه با همکاران) ارتقا دهید تا جایی که احساس کنید میتوانید هرچیزی را که به سوی شما نشانه گرفته میشود کنترل کنید. عملکرد خود را صادقانه ارزیابی کنید و به قدری آماده باشید که بتوانید از عهدۀ ارائه بعدی برآیید.
4. ایدۀ شما عملی نیست
اگر بارها و بارها با شما مخالفت شده و نتوانستهاید کشش لازم را به سمت پیشنهاد خود ایجاد کنید، شاید زمان آن رسیده که مجدداً روی ایدۀ خود کار کنید. در هر جلسۀ ارائه به دنبال بازخورد باشید و انتقادات را صادقانه ارزیابی کنید. مردم چه چیزهایی را در مورد محصول شما میپسندند و چه چیزهایی را نمیپسندند؟ آیا الگویی در حال ظهور است؟ چه کارهایی میتوانید برای بازبینی و بهروزرسانی پروپوزال خود انجام دهید؟ نیازی نیست آن را شکست بنامید چرا که در جایی همچون سیلیکونولی، کارآفرینان مدام با این پدیده روبرو میشوند و نامش را نیز چرخش گذاردهاند.
گاهی نیز به دلایلی خارج از کنترل با جواب منفی مواجه میشویم. مثلاً میبینیم که ایده خوب است و تمامی کارها نیز درست انجام شدهاند ولی باز هم نتیجۀ خوبی عایدمان نمیشود. این موضوع خصوصاً در مورد جمعآوری سرمایه مصداق دارد. به هر حال در این مورد تنها نیستیم. به طور مثال فقط 7 درصد از سرمایهگذاران بزرگ را زنان تشکیل میدهند و مؤسسین زن تنها 4 درصد از سرمایهگذاریهای خطرپذیر را به خود اختصاص دادهاند. حمایتی که زنان رنگینپوست دریافت میکنند از این نیز مقدار نیز کمتر است. با این حال، داستانهای بیشماری میتوان از بنیانگذارانی مثال زد که سالها زحمت کشیدند تا به نتیجه رسیدند. از پاسخهای منفی دلسرد نشوید. اگر به ایدۀ خود ایمان دارید از آن پشتیبانی کنید. به قول یکی از بنیانگذاران توئیتر، بیز استون: «زمانبندی، پشتکار و ده سال تلاش بالاخره شما را همانند میلیونر یکشبه نشان خواهد داد».
نکته یا نظر خاصی برای به اشتراک گذاشتن با ما دارید؟ آن را در قسمت کامنتها برایمان ارسال کنید.
منبع: www.forbes.com
چیزی که امروزه اغلب در مقاله ها میخوانیم رقابت بین انسان و ماشین هاست- آیا ربات ها کار ما را به دست میگیرند، آیا هوش مصنوعی پیروز میشود و به ما ریشخند میزند؟
در حالی که به کرات پیش بینی های آینده محقق می شوند، این موضوع نه به همان صورت که اغلب پیش بینی می شود خواهد بود و نه صرفا یک سناریو یا ایده، بلکه نمیتوان درباره آن با قطعیت صحبت کرد. به جای اینکه بپرسیم کدام یک برنده می شوند باید به این فکر کنیم که میتوان با ترکیب انسان و ماشین بهترین استفاده را برد.
شطرنج مثال جالبی در این زمینه است. زمان زیادی میگذرد که دیپ بلو بیت شرکت آی بی ام یک استاد بزرگ شطرنج را شکست داد اما اخیرا تیم های هایبرید (که از ترکیب هوش مصنوعی و انسان تشکیل شده است) به نظر میرسد که هردوی تیم انسانی و تیم ماشینی به صورت مجزا را شکست دهد.
" در سال 2005 سایت بازی آنلاین شطرنج Playchess.com میزبان تورنومنت آزاد بازی شطرنج بود که در آن هر کسی می توانست به صورت تیمی با دیگر رقیبان یا کامپیوتر ها رقابت کند. برنده این رقابت، استاد بزرگی با جدیدترین کامپیوتر نبود بلکه گروهی دونفره از شطرنج بازان آماتور امریکایی که از سه کامپیوتر در آن واحد استفاده میکردند. گروه "انسان ضعیف+ماشین+ فرایندِ بهتر"، بهتر از یک کامپیوتر قوی قویتر بود و موضوع جالب توجه تر اینکه این گروه از گروه "انسان قوی+ماشین+ و فرایند نامرغوب" نیز قویتر بود.
به طور کلی این مورد یک مطالعه موردی جالبی برای آینده کار محاسباتی و تحلیلی است.
شکی وجود ندارد که انسان ها در انواع معینی از تفکرات انتزاعی و خلاقانه بهتر هستند و ممکن است این برتری برای مدت طولانی هم ادامه داشته باشد اگرچه کامپیوتر ها در تجزیه و تحلیل ها و محاسبات دقیق و پیچیده بهتر هستند. اما این دو رو را ترکیب کنید و به طور غافلگیر کننده ای قوه محرکه محاسبه گری خواهید داشت تا مسائل سخت را حل کنید. در مجله علوم، محققین دانشگاه کورنل و موسسه محاسبات انسانی، ایده منحصر بفردی از مفهوم محاسبات انسانی ( human computation ) را ارائه کرده اند.
به طور خلاصه محاسبات انسانی که در محاوره به عنوان "جمعسپاری" معروف است، یک وظیفه محاسباتی یا تجزیه و تحلیل به صورت وظایف خرد به افراد مختلف بسیاری واگذاری می شود و داده ها بعدا به وسیله یک کامپیوتر با یکدیگر جمع می شوند. اغلب نتایج به دست آمده نسبت به کارمجزای انسان ها یا کامپیوترها، کاراتر و درست تر هستند.
ویژگی امنیتی reCAPTCHA شرکت گوگل یک مثال بارز در این زمینه است. وبسایتها از این ابزار برای رهایی از ربات های مخرب استفاده می کنند و از بازدیدکنندگان خود می خواهند که به طور مثال عددی را از یک تصویر (که بیشتر شماره آدرس بر روی ساختمان ها می باشد) وارد کنند که ربات ها قادر به خواندن آن اعداد نمی باشند. سپس گوگل به طور همزمان از این جواب های جمع آوری شده برای کسب دیدگاه اجتماع و بهبود نقشه ها و آپشن های دید خیابانی خود استفاده می کند.
در مثال دیگر محققان بیماری آلزایمر که در دانشگاه کرنل بودند از یک ابزار تعاملی در وبسایتشان WeCureAlz.com استفاده میکنند که در آن کاربران با انجام یک بازی در تحلیل داده ها کمک کنند. سرپرست این تیم تحقیقاتی معتقد است که با بکارگیری عموم افراد برای آنالیز داده ها (از طریق یک بازی آنلاین ساده که هر کسی می تواند ان را بازی کند) می توانند زمان را برای کشف راه درمان از قرن ها به سال ها کاهش دهند.
همچنانکه کامپیوتر ها از یک ماشین اجرایی ساده به ماشین های یادگیرنده تبدیل می شوند، این خطر بوجود می آید که جای انسان ها را بگیرند. اما از دیدگاه نویسنده مقاله به نظر می رسد به احتمال خیلی بیشتری این ماشین های یادگیرنده، به انسان ها در تطبیق سریع با تغییرات، مشکلات، محیط ها و سیستم ها کمک خواهند کرد. انسان ها به خلاق بودن و نبوغ خود ادامه می دهند که ماشین ها قادر به انجام این مورد نیستند.
محققین معتقدند که تیم های هوش مصنوعی/انسان احتمالا به حل پراسترس ترین و پیچیده ترین مسائل دنیا مانند تغییر شرایط آب و هوایی، محافظت و توزیع منابع، کنترل بیماری ها، و حتی گسترش صلح جهانی یا برطرف کردن مشکلات جغرافیایی-سیاسی کمک میکنند.
سوالی که در اینجا به ذهن میرسد این نیست که چه کسی یا چه چیزی برنده میشود: انسان یا ماشین؟ در عوض باید این پرسش مطرح شود که چگونه از طریق راه های جدید و خلاقانه میتوانیم با ماشین ها کار کنیم تا بزرگترین مشکلات و مسائل جهان را به طور کامل از بین ببریم؟
نویسنده: Bernard Marr
منبع: www.forbes.com
ایجاد چند شراکت کلیدی کوچک، خصوصاً در مراحل اولیۀ ایجاد کسبوکار، یک راه بسیار ارزشمند برای افزایش مشتریان شما و کسب جریانهای اضافی درآمدی است.
راهاندازی یک کسبوکار هرگز ساده نبوده است، خصوصاً زمانی که بازار مستمراً شلوغتر میشود. پیدا کردن راههایی که موجب استحکام کسبوکار شما شوند و ارتباطات لازم برای موفقیت کسبوکارتان را در مراحل اولیه فراهم آورند پیوسته دشوارتر میشود. با این حال هنوز هم راههایی برای این کار وجود دارد.
شراکت با شرکت های دیگرِ در حال رشد می تواند جرقهای برای نوآوری در میان تیمهای شما ایجاد کرده و عرصهای برای جذب مشتریان جدید از دستۀ منحصربهفردی از مصرفکنندگان فراهم آورد. هر ارتباط ایجاد شده باید به شکل یک خیابان دوطرفه باشد تا از انتفاع هر دو طرف از این ارتباط اطمینان حاصل گردد.
در برخی مقاطع شراکتها موجب کاهش عایدات میگردند، خصوصاً زمانی که تیم کوچکی برای مدیریت روابط وجود دارد. با این حال برخی شراکتهای کلیدی موجب خلق تفاوتهای عمده در مراحل رشد یک شرکت میشوند. در اینجا به سه گونه از روابطی میپردازیم که تأثیر چشمگیری در کسبوکار ما داشتهاند. در ادامه با اسکیل ما همراه باشید.
1. بازاریابی متقابل
برای یک شراکت موفق در بازاریابی متقابل، شرکتهایی را باید بیابید که به ارائۀ محصول مکمل (و نه رقیب) شما میپردازند. علاوهبراین، باید شرکتهایی با مجموعهای منحصربهفرد از مشتریان را در نظر بگیرید که در منطقۀ هدف مشابه قرار میگیرند. این روش یک تاکتیک بسیار مفید به هنگام جذب سرمایۀ اولیهمان در کیکاستارتر (یکی از بزرگترین پلتفرم های جذب سرمایه عمومی) بود.
2. کانال های خردهفروشی
درحالیکه مدل کسبوکار ما به صورت فروش اینترنتی و مستقیم محصولات به مصرفکننده بود، خیلی زود ارزش ایجاد آگاهی محلی برند و افزایش مسیرهای دسترسی به بازار را دریافتیم. به هنگام در نظر گرفتن شرکای خردهفروش، اندیشیدن درخصوص راههای خلق برندی که بتوانند به شیوهای منحصربهفرد ما را از دیگر رقبا متمایز سازند بسیار حائزاهمیت بود. ما مسلماً در بوتیکهای محلی که با سبک ما همخوانی داشته باشند محصولات خود را توزیع میکنیم. با این حال، شما میتوانید ما را در داروخانههای اعیانی حومۀ شهر و یا سالنهای مجلل پیرایش مرکز شهر نیز بیابید.
داشتن شرکای خرده فروشی متعدد به ما اجازه میدهد تا استراتژی منحصربهفردی در ارتباط با هریک از آنها پیش گیریم و تعداد مصرفکنندگان محصولات خود را افزایش دهیم. همچنین میتوانیم از این موضوع اطمینان حاصل کنیم که هریک از شرکا این موضوع را که ما در حال افزودن ارزش به کسبوکار آنها هستیم درک کند.
3. همکاری در زمینۀ محصولات
این قبیل همکاریها فرصتی یگانه برای تسهیم ارزش ویژه برند و بازاریابی متقابل در گروههای موجود مصرفکنندگان هر برند ایجاد می نماید. اولین همکاری ما در زمینۀ تولید جورابی است که با همکاری یک کارگاه محلی ساخت نوشیدنی در سنت لوئیس طراحی شده است. به کمک آنها، ما توانستیم جورابی را تولید کنیم که آوازۀ آن در میان طرفداران آنها پیچید و آنها نیز متعهد شدند تا جورابهای ما را از طریق مغازههای هدیهفروشی خود به فروش برسانند.
به ازای هر جفت جوراب به فروش رفته (چه در این مغازه ها و یا در وبسایت)، یک جفت جوراب به پناهگاه بیخانمانها اهدا میکنیم. این همکاری و برنامۀ کمک به خوبی در میان مشتریان وفادار آنها پذیرفته شده و این امکان را برای هر دو شرکت فراهم آورده تا درخصوص هواداران یکدیگر آگاهی کسب کنند. این قبیل همکاریها فرصتهای زیادی برای متنوعسازی جریانهای درآمدی ما ایجاد کرده و برند ما را تقویت میکنند.
هر شراکت بالقوه باید با ملاحظات دقیق و ارتباطات شفاف انجام پذیرد، چرا که مدیریت این قبیل روابط پیچیدگیهای مضاعفی را در کسبوکار شما ایجاد میکند. با این حال، خلق چند شراکت کلیدی کوچک، خصوصاً در مراحل اولیۀ ایجاد کسبوکار، یک راه بسیار ارزشمند برای رشد مشتریها و ایجاد جریانهای اضافی درآمدی است.
منبع: www.entrepreneur.com
نویسنده : Sarah Haselkorn
رایورز - درهمگسیختگی صنعت فناوری اطلاعات و نرمافزار، همزمان با خیزش سریع فضای ابر و نیز «نرمافزار بهعنوان یک سرویس»، همچنان دامنگیر بزرگترین شرکتهای فناوری است.
آنها در آخرین دور از اقدامات جسورانه خود در بهدست آوردن سهم بازار در این کسب و کار در حال تغییر و تحول، مشتاق شدهاند تا بسیاری از داراییهای نرمافزاری خود را کنار بگذارند و بر تلاشهای خود در فرصتهای موجود در بازارهای جدید تمرکز داشته باشند.
در همین راستا و به گزارش رایورز به نقل از eweek، قرار است شرکت هیولتپکارد داراییهای نرمافزاری غیراصلی خود را با شرکت Micro Focus ادغام نماید. گفته میشود ارزش این معامله ۸.۸ میلیارد دلار خواهد بود.
این قرارداد شامل واگذاری مجموعهای از اجزاء نرمافزاری است که اچپی در طول سالیان سال و با سلسله تصاحبهای خود گرد هم آورده بود و از معروفترین آنها، میتوان به تصاحب شرکت نگونبخت Autonomy Corporation در سال ۲۰۱۱ با قیمت ۱۱ میلیارد دلار اشاره کرد.
اچپی در شراکت با میکروفوکوس، همچنان ۵۰.۱ درصد از سهام را در اختیار خواهد داشت و بنابر گفتههای خانم مگ ویتمن (مدیرعامل اچپی)، این شرکت به سرمایهگذاری خود در سایر زمینهها نیز ادامه خواهد داد. تازهترین تصاحب اچپی (خرید شرکت Silicon Graphics Inc.) نیز گواه این مدعاست.
گفتنی است با اینکه اچپی مجموعاً نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار صرف خرید شرکتهای نرمافزاری کرده، اما درآمد نرمافزاری این شرکت رو به افول است. در واقع، مطابق برآوردهای تونی ساکوناگی (تحلیلگر مؤسسه پژوهشی Sanford C. Bernestien)، درآمد اچپی در طی شش ماهه نخست سال ۲۰۱۶ در مقایسه با دوره مشابه سال پیش از آن، نزدیک به ۱۲ درصد کاهش داشته است.
با توجه به چالشهای ادامهدار اچپی در فروش راهکارهای نرمافزاری و نیز جا انداختن خود بهعنوان رهبر حوزه نرمافزار، شاید طبیعی بهنظر برسد که این شرکت از بازسازیهای اخیر، بهعنوان فرصتی برای خلاص شدن از کسبوکار ناموفق خود استفاده کند.
این شرکت در ماه مه نیز در بخش خدمات فناوری اطلاعات، اقدام مشابهی انجام داد و دست به جداسازی بخش یکصد هزار کارمندی خود زد و آن را با بهای ۸.۵ میلیارد دلار به شرکت CSC واگذار نمود. گفتنی است واحد برونسپاری EDS نیز بخشی از این دپارتمان بود. همین، گواهی است بر اشتباهات متعدد شرکت اچپی؛ چرا که بهای گفته شده، بسیار کمتر از آن چیزی بود که اچپی در سال ۲۰۰۸ برای خرید EDS صرف کرده بود؛ یعنی ۱۳.۹ میلیارد دلار.
جالب آنکه اچپی در وادهی داراییهای نرمافزاری، تنها نیست. شرکت دل نیز بهتازگی دست به فروش برخی از اجزاء مربوط به مجموعه نرمافزاری خود زده تا بتواند برای تصاحب EMC به تأمین منابع مالی بپردازد. این شرکت در ماه ژوئن واحد نرمافزاری خود را به شرکت سهامی خاص Francisco Partners Management و نیز شعبهای جدید از شرکت Elliott Management فروخت.
در این میان، مشخص است که دل و اچپی مایلند از شر واحدهای تجاری خود که عملکرد قابل قبولی ندارند، خلاص شوند و در عرصه نرمافزاری شروع جدیدی داشته باشند.
اما هر دو شرکت برای اثبات خود در بازار، حتی با چالشهای بیشتری هم روبهرو خواهند شد؛ چرا که آنها نیازهای نرمافزاری مشتریان سازمانی خود را نادیده میگیرند و در خلاف جریان آب شنا میکنند.