چیزی که امروزه اغلب در مقاله ها میخوانیم رقابت بین انسان و ماشین هاست- آیا ربات ها کار ما را به دست میگیرند، آیا هوش مصنوعی پیروز میشود و به ما ریشخند میزند؟
در حالی که به کرات پیش بینی های آینده محقق می شوند، این موضوع نه به همان صورت که اغلب پیش بینی می شود خواهد بود و نه صرفا یک سناریو یا ایده، بلکه نمیتوان درباره آن با قطعیت صحبت کرد. به جای اینکه بپرسیم کدام یک برنده می شوند باید به این فکر کنیم که میتوان با ترکیب انسان و ماشین بهترین استفاده را برد.
شطرنج مثال جالبی در این زمینه است. زمان زیادی میگذرد که دیپ بلو بیت شرکت آی بی ام یک استاد بزرگ شطرنج را شکست داد اما اخیرا تیم های هایبرید (که از ترکیب هوش مصنوعی و انسان تشکیل شده است) به نظر میرسد که هردوی تیم انسانی و تیم ماشینی به صورت مجزا را شکست دهد.
" در سال 2005 سایت بازی آنلاین شطرنج Playchess.com میزبان تورنومنت آزاد بازی شطرنج بود که در آن هر کسی می توانست به صورت تیمی با دیگر رقیبان یا کامپیوتر ها رقابت کند. برنده این رقابت، استاد بزرگی با جدیدترین کامپیوتر نبود بلکه گروهی دونفره از شطرنج بازان آماتور امریکایی که از سه کامپیوتر در آن واحد استفاده میکردند. گروه "انسان ضعیف+ماشین+ فرایندِ بهتر"، بهتر از یک کامپیوتر قوی قویتر بود و موضوع جالب توجه تر اینکه این گروه از گروه "انسان قوی+ماشین+ و فرایند نامرغوب" نیز قویتر بود.
به طور کلی این مورد یک مطالعه موردی جالبی برای آینده کار محاسباتی و تحلیلی است.
شکی وجود ندارد که انسان ها در انواع معینی از تفکرات انتزاعی و خلاقانه بهتر هستند و ممکن است این برتری برای مدت طولانی هم ادامه داشته باشد اگرچه کامپیوتر ها در تجزیه و تحلیل ها و محاسبات دقیق و پیچیده بهتر هستند. اما این دو رو را ترکیب کنید و به طور غافلگیر کننده ای قوه محرکه محاسبه گری خواهید داشت تا مسائل سخت را حل کنید. در مجله علوم، محققین دانشگاه کورنل و موسسه محاسبات انسانی، ایده منحصر بفردی از مفهوم محاسبات انسانی ( human computation ) را ارائه کرده اند.
به طور خلاصه محاسبات انسانی که در محاوره به عنوان "جمعسپاری" معروف است، یک وظیفه محاسباتی یا تجزیه و تحلیل به صورت وظایف خرد به افراد مختلف بسیاری واگذاری می شود و داده ها بعدا به وسیله یک کامپیوتر با یکدیگر جمع می شوند. اغلب نتایج به دست آمده نسبت به کارمجزای انسان ها یا کامپیوترها، کاراتر و درست تر هستند.
ویژگی امنیتی reCAPTCHA شرکت گوگل یک مثال بارز در این زمینه است. وبسایتها از این ابزار برای رهایی از ربات های مخرب استفاده می کنند و از بازدیدکنندگان خود می خواهند که به طور مثال عددی را از یک تصویر (که بیشتر شماره آدرس بر روی ساختمان ها می باشد) وارد کنند که ربات ها قادر به خواندن آن اعداد نمی باشند. سپس گوگل به طور همزمان از این جواب های جمع آوری شده برای کسب دیدگاه اجتماع و بهبود نقشه ها و آپشن های دید خیابانی خود استفاده می کند.
در مثال دیگر محققان بیماری آلزایمر که در دانشگاه کرنل بودند از یک ابزار تعاملی در وبسایتشان WeCureAlz.com استفاده میکنند که در آن کاربران با انجام یک بازی در تحلیل داده ها کمک کنند. سرپرست این تیم تحقیقاتی معتقد است که با بکارگیری عموم افراد برای آنالیز داده ها (از طریق یک بازی آنلاین ساده که هر کسی می تواند ان را بازی کند) می توانند زمان را برای کشف راه درمان از قرن ها به سال ها کاهش دهند.
همچنانکه کامپیوتر ها از یک ماشین اجرایی ساده به ماشین های یادگیرنده تبدیل می شوند، این خطر بوجود می آید که جای انسان ها را بگیرند. اما از دیدگاه نویسنده مقاله به نظر می رسد به احتمال خیلی بیشتری این ماشین های یادگیرنده، به انسان ها در تطبیق سریع با تغییرات، مشکلات، محیط ها و سیستم ها کمک خواهند کرد. انسان ها به خلاق بودن و نبوغ خود ادامه می دهند که ماشین ها قادر به انجام این مورد نیستند.
محققین معتقدند که تیم های هوش مصنوعی/انسان احتمالا به حل پراسترس ترین و پیچیده ترین مسائل دنیا مانند تغییر شرایط آب و هوایی، محافظت و توزیع منابع، کنترل بیماری ها، و حتی گسترش صلح جهانی یا برطرف کردن مشکلات جغرافیایی-سیاسی کمک میکنند.
سوالی که در اینجا به ذهن میرسد این نیست که چه کسی یا چه چیزی برنده میشود: انسان یا ماشین؟ در عوض باید این پرسش مطرح شود که چگونه از طریق راه های جدید و خلاقانه میتوانیم با ماشین ها کار کنیم تا بزرگترین مشکلات و مسائل جهان را به طور کامل از بین ببریم؟
نویسنده: Bernard Marr
منبع: www.forbes.com