روزنامه ایران- سعید معیدفر*
شاید
این پرسش دغدغه این روزهای بسیاری از اهالی فکر و حتی مردم باشد. اما در
کنار ضرورت طرح این پرسش، امروزه بسیاری از تحلیلگران اجتماعی از «تغییرات
مطالبات در ایران» سخن میگویند و میپرسند چه عواملی میتواند باعث تغییر
جنس مطالبات در یک جامعه شود؟ این در حالی است که من معتقدم نمیتوان گفت
که جنس و سطح مطالبات مردم در جامعه امروز ایران عوض شده است.
اما شاید بتوان اینگونه تحلیل کرد که
جامعه ما این روزها، با تغییرات جدی مواجه است و این تغییرات را باید پیامد
«تغییر کنشگران اجتماعی ایران» دانست. منظور از «کنشگران اجتماعی» آن بخشی
از جامعه است که پیش از این در روندهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی
تعیینکننده و مؤثر بودند مثل «جامعه مدنی» و «طبقه متوسط».
اما به
نظر میرسد در جامعه امروز ما، کنشگران تغییر کردهاند و «گروههای
حاشیهای» به صف مقدم مطالبهگری وارد شدهاند و منازعه بین دو گروه «طبقات
پایین و حاشیهای» با «ساختار قدرت» شکل گرفته است که اتفاقاً هر دو نسبت
به «جامعه مدنی» و «طبقه متوسط» پتانسیل بیشتری برای ابراز خشونت دارند.
در
این فضا «جامعه مدنی» و «طبقه متوسط» از آنجا که تمایلی به خشونت ندارد،
سکوت پیشه کرده است. بنابراین، ما اکنون در وضعیتی قرار داریم که تنها دو
گروه اعم از گروه نخست؛ اقشار محروم، تهیدستان، حذفشدگان و آنان که به
لحاظ اقتصادی وضعیت بسیار بغرنجی دارند و گروه دوم؛ جریانی که سعی در به
حاشیه راندن این گروههای بیصدا دارد، در عرصه کشور بهطور عمده
نقشآفرینی میکنند.
در جریان غیبت «جامعه مدنی» نیروهای جدیدی وارد
عرصه تحولات جامعه شدهاند که همان طبقات محرومتر و حاشیهایتر جامعه
هستند که پیشتر نقش چندانی را در روندها نداشتند، اما از آنجا که امروز
درگیر مشکلات سخت معیشتی شدهاند و بیشتر از بقیه گروهها آسیبپذیر هستند،
نسبت به این اوضاع اقتصادی و معیشتی از خود عکسالعمل نشان میدهند.
اگر
تا پیش از این، جامعه مدنی، گروههای مرجع و طبقه متوسط میتوانستند در
روندهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مداخله کرده و اثرگذار باشند، پس از به
عقب رانده شدن این گروههای مؤثر اجتماعی، نوعی جابهجایی بین نیروهای
تأثیرگذار اتفاق افتاد. با عقبنشینی جامعه مدنی و طبقه متوسط، حالا این
اقشار محروم و گروههای به حاشیه رانده شده هستند که میدان مطالبهگری را
در جامعه امروز ایران بهدست گرفتهاند.
مشکل تأمین معیشت مردم در
همه گروههای مختلف اقتصادی، مشکل جدیدی در کشور ما نیست؛ بویژه اینکه ما
در چند دهه اخیر، با یک نظام برنامهریزی ناکارآمد اقتصادی مواجه بودهایم و
با توجه به روابط گسیخته ما با دنیا و تحریمهای پیدرپی، در یک حصر
اقتصادی قرار گرفتهایم. بنابراین نتوانستهایم با دنیا رابطه اقتصادی
پویایی داشته باشیم.
ما هیچگاه رشد اقتصادی مطلوب نداشتیم؛ هر چند
در دورههایی که تا حدی روابط مان با دنیا بهبود یافته بود تغییراتی در
شاخص اقتصادی ما به وجود آمد و افقهایی برای بهتر شدن اقتصاد ایجاد شد ولی
متأسفانه آن مسیر باز هم کور شد و در عرصه اقتصادی به وضعیت کنونی رسیدیم و
امروز که با تحریمهای شدیدتری هم مواجه هستیم، در عرصه اقتصادی با
چالشهای بیشتری هم مواجه شدهایم.
«طبقه متوسط» با وجود اینکه هر
روز خود را در وضعیت بغرنجتری در مقایسه با قبل میبیند و معیارهای معیشتی
و اقتصادیاش را از دست داده است اما همچنان نسبت به آرمانهایش متعهد
است. اینکه اکنون طبقات فرودست و پایین جامعه بیشتر در خط مقدم مطالبهگری و
کنشگری اجتماعی قرار گرفتهاند، بهدلیل مشکلات معیشتی گسترده طبقه متوسط
نیست بلکه مسأله نبود شرایط لازم برای کنشگری طبقه متوسط و جامعه مدنی است.
به
این اعتبار است که معتقدم «جنس» و «سطح» مطالبات در ایران امروز تغییر
نکرده است بلکه این کنشگران اجتماعی و بازیگران میدان مطالبهگری در ایران
هستند که تغییر کردهاند. از اینرو است که صدای گروههای طرد و به
حاشیهرانده شده را بیش از پیش و رساتر از گذشته میشنویم و «سکوت عمیق
طبقه متوسط» و «غیبت طولانی جامعه مدنی» را بیشتر از همیشه حس میکنیم.
*جامعهشناس و استاد دانشگاه
معاون
کل وزارت بهداشت با تاکید بر اینکه مردم مصرف شیر را از سبد غذایی خود حذف
نکنند، گفت: اینکه لبنیات حاوی آفلاتوکسین باشد، اجتناب ناپذیر است و
همیشه و همه جا موجود بوده و هست و قاعدتا آفلاتوکسین در شیر غیر پاستوریزه
به دلیل عدم کنترل بیشتر است.
به گزارش ایسنا، دکتر ایرج حریرچی با بیان این که حتی در کشورهای اروپایی که سختگیرانهترین کدکسها را دارند هم آفلاتوکسین در لبنیات وجود دارد. باید توجه داشت میانگین این سم حدود ۵۰ تا ۶۰ نانوگرم در لیتر در تمام شیرهای کشور است.
معاون کل وزارت در تشریح این موضوع گفت: اگر مقیاس، کدکس اروپا باشد، خود عدد تقریبا بالاست چون عدد کدکس اروپا ۵۰ نانوگرم در لیتر است. اگر کدکس ایران باشد حدود ۱۰۰ است که قابل قبول و اگر کدکس آمریکا باشد که میزان آن ۵۰۰ نانوگرم است، با این معیار، تقریبا تمام نمونهها قابل قبول هستند.
حریرچی تاکید کرد: بررسی ۵۰ مطالعه در ایران در چند سال اخیر نشان میدهد در طی ۱۰ سال گذشته میزان این سم در شیر رو به کاهش است. اگرچه هنوز با میزانی که با محصولات کشورهای اروپایی است قابل مقایسه نیست و حداقل ۳۰ تا ۴۰ نانو گرم در لیتر بیشتر است.
وی با بیان این که با توجه به ارزیابی خطر باید به قضاوت این موضوع نشست، گفت: همین امروز هم میزان مصرف شیر در جامعه ما پایین است و مصرف شیر در مقایسه با کشورهای اروپایی شاید یک چهارم باشد و به مردم توصیه میکنیم که مصرف شیر را از سبد غذایی خود حذف نکنند و نکته دیگر این که خطر جدی این ماده با دوز ۳و نیم میلیگرم به ازای وزن مصرف کننده دیده شده که بسیار بعید است به این میزان از دوز در بدن فرد برسد.
بنابر اعلام وبدا، حریرچی در پایان تصریح کرد: سرطان کبد اولیه در ایران عمدتا ناشی از سیروز هپاتیت مزمن است و سرطان ناشی از آفلاتوکسین نادر است. حتی ابتلا به سرطان اولیه کبد هم در ایران در سالهای اخیر رو به کاهش است.
در
پی اظهارات یک کارشناس در برنامه تلویزیونی درباره آلودگی شیرهای
پاستوریزه به سم افلاتوکسین، دبیر انجمن صنایع فرآوردههای لبنی ایران
توضیحاتی در این زمینه ارائه داد.
به گزارش ایسنا، طی روزهای اخیر در یک برنامه تلویزیونی فردی که به عنوان بازرس انجمن بهداشت و ایمنی مواد غذایی ایران معرفی شد، درباره آلودگی شیرهای پاستوریزه به سم افلاتوکسین اظهاراتی را مطرح کرد که با واکنش مسئولان دستگاههای مختلف مواجه شد.
همان روز سخنگوی سازمان غذا و دارو اعلام کرد که در سالهای اخیر میزان آفلاتوکسین در مواد غذایی از جمله لبنیات و خشکبار روند کاهشی داشته است. سازمان ملی استاندارد نیز یک روز بعد طی بیانیهای اظهار کارشناس میهمان در صدا و سیما درخصوص آلودگی شیر پاستوریزه به سم آفلاتوکسین را تکذیب کرد.
در این رابطه رضا باکری، دبیر انجمن صنایع فرآوردههای لبنی ایران نیز در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: سم آفلاتوکسین نوعی قارچ است که در خوراک دام رشد میکند و وقتی دام از آن تغذیه میکند ممکن است سم آفلاتوکسین در فراوردههای دام مانند شیر ظاهر شود.
وی با بیان اینکه صنایع لبنی قادر به از بین بردن این سم از طریق سیستمهای پاستوریزه و استریلیزه کردن نیستند، تصریح کرد: بنابراین از سال ۱۳۹۲ در کنار نظارتهای سازمان ملی استاندارد، سازمان غذا و دارو و سازمان دامپزشکی کشور، کارخانه لبنی یک دام پزشک مستقر استخدام کرد که به صورت مستمر شیر تولید شده در دامداریهای صنعتی را قبل از ورود به کارخانه نمونهبرداری و آزمایش کند. بنابراین هیچ آلودگی در محصولات لبنی نیست و شهروندان میتوانند با خیال راحت از آنها استفاده کنند.
دبیر انجمن صنایع فرآوردههای لبنی ایران تصور ورود شیر آلوده به کارخانجات محصولات لبنی را ناشی از عدم آگاهی و اطلاع از روندهای کنترل کیفی دانست و گفت: قواعد حد مجاز آفلاتوکسین لبنیات در کشور ما قواعدی سختگیرانه است، بهطوریکه استاندارد اروپا دوبرابر آن و استاندارد آمریکا ۱۰ برابر آن در نظر گرفته شده است.
باکری با اشاره به تولید سالانه بیش از هشت میلیون تن شیر در دامداریهای صنعتی و نیمهصنعتی کشور، تصریح کرد: اگر غذای دام آلوده باشد اولین نتیجه آن سقط جنین و آثار جانبی در خود دام است که از سوی مسئولان دامداری قابل مشاهده است.
وی همچنین در پاسخ به اینکه در صورت مصرف شیر آلوده به سم آفلاتوکسین چه آسیبی به انسان وارد میشود، گفت که مرحله اول مصرف این سم به خود دام آسیب میزند، بنابراین اصلا امکان این که محصولات لبنی آلوده به دست مصرف کننده برسد وجود ندارد.
دبیر انجمن صنایع فرآوردههای لبنی ایران در پایان از ارسال نتایج آزمایشهای کارخانجات در زمینه آفلاتوکسین موجود در شیر به کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی خبر داد و گفت: فردی که مدعی آلودگی محصولات لبنی بوده به نتایج پایاننامه دانشجویانش استناد کرده، اما به نظر میرسد هیچ گزارشی به دانشگاه علوم پزشکی، سازمان غذا و دارو و سازمان ملی استاندارد ارسال نکرده است. در حال حاضر ما با ارائه مستندات به قوه قضاییه از این فرد شکایت کردیم و او باید به دادگاه مراجعه کند.
عصرایران؛ جعفر محمدی* -
امروز "رایان" را بسیاری از مردم می شناسند؛ او 13 سال دارد و فرزند
"منصور پور جم"، دندانپزشک ساکن شهر بارهاون کانادا که در سانحه سرنگونی
هواپیمای اوکراینی درگذشت.
رایان 13 ساله در مراسم یادبود پدرش در
دانشگاه "کارلتون" سخنرانی کوتاهی کرد که به سرعت در شبکه های اجتماعی دست
به دست شد و همه را به شگفتی و تحسین واداشت.
او با روحیه ای بالا، مرگ
آگاهی در عین امید به زندگی و مثبت نگری در میان بزرگ ترین فاجعه زندگی اش و
با دایره واژگانی قابل توجه در چند دقیقه کوتاه، یکی از تاثیر گذارترین
سخنرانی های حال حاضر را رقم زد.
This is a modal window.
او در فراز پایانی سخنانش درباره پدرش گفت: "منصور ؛ اگر بتونم اونو
توی یه کلمه توصیف کنم، آدمی قوی بود. او فاجعه پشت فاجعه، دیوار پشت
دیوار و اشتباه پشت اشتباه رو پشت سرگذاشته و در آخر قوی شده بود. او فوق
العاده بود و ما، عاشق هم بودیم. او حتما از تمام دوستانی که اینجا جمع
شدند ممنون است. او فوق العاده بود. من یک هفته است اینجا هستم بعد از اون
فاجعه وحشتناک، ولی هنوز نتونستم باورش کنم. من حسی دارم شبیه این که دارم
خواب می بینم ولی می دونم اگر خواب دیده بودم و اگر اون منو از خواب بیدار
می کرد، به من می گفت که همه چیز درست می شه و همین طور هم خواهد شد.
ممنونم."
انتشار ویدئوی سخنرانی رایان همزمان شده بود با نهایی شدن و نشر گزارش " U.S. News & World Report" درباره بهترین کشورهای دنیا برای رشد و تربیت فرزندان.
در
این گزارش، نام کانادا در میان 10 کشور جهان برای فرزند پروری آمده و در
آن شاخصه های برابری درآمدی، آموزش عمومی توسعهیافته، احترام به حقوق بشر،
برابری جنسیتی، نظام مراقبت بهداشتی پیشرفته، امنیت، روابط دوستانه
خانوادگی و شاخص شادی مورد بررسی قرار گرفته بود.
رایان
پورجم، به عنوان فرزندی که در کانادا رشد و تربیت یافته است، مهر تاییدی
است بر این رتبه بندی جهانی. این حد از اعتماد به نفس و آگاهی و احساسات
کنترل شده، تنها در یک جامعه و نظام آموزشی سالم شکل می گیرد و البته
رایان، تنها یکی از میلیون ها تربیت یافته نظام آموزشی کاناداست.
بار دیگر به شاخص های مورد بررسی نگاه کنید و بی هیچ تعصبی قضاوت کنید که فرزندان ما در چه فضایی تربیت می شوند و رشد می یابند؟!
جز
این است که فرزندان ما در نابرابری فاحش درآمدی، آموزش های رسمی بیهوده،
نابرابری جنسیتی، خانواده های عمدتاً متشتت و جامعه ای ناشاد و پر استرس
تربیت می شوند؟
بچه های ما در دل یک نظام آموزشی فشل اند که آن نظام
آموزشی نیز در دل یک جامعه بی قرار و پر اضطراب قرار دارد و معلوم است که
این ملغمۀ نابهنجار چه خروجی انسان سوزی دارد و خواهد داشت.
یک دقیقه به این فکر کنید که یک کودک یا نوجوان ایرانی در طول سال با چه رویدادها و افکاری مواجه است و همتای او در کانادا چطور؟ همین است که بسیاری از ایرانیانی که اصطلاحاً دست شان به دهان شان می رسد، در تکاپوی آنند که به کانادا یا جایی نظیر آن بروند یا دستکم فرزندان شان را به آنجا بفرستند و حق هم دارند چرا که دغدغه هر پدر و مادری، آینده فرزندانشان است.
*صاحب امتیاز و سردبیر عصرایران
بیشتر بخوانید:
عصر ایران - جعفر محمدی* -
این یادداشت را در سال 1388 نوشتم و منتشر کردم. وضعیت نامطلوب کشور،
همچنان نخبگان را از وطن می راند و آنچه "فرار مغزها" می خوانیم، نه تنها
متوقف نشده و افزایش یافته بلکه در طول این سال ها فرار چهره های ورزشی نیز
بدان افزوده شده و فرار سرمایه ها نیز افزون تر شده است.
با
این مقدمه که امروز - 29 دی 1398 - به یادداشت 10 سال قبلم افزودم، دعوت
تان می کنم به مطالعه آن که متاسفانه هنوز اعتبار دارد و بار دیگر به
مناسبت درگذشت جمعی از نخبگان مهاجر ایران در هواپیمای اوکراینی، در کانون
توجهات است:
روند خروج
نخبگان از کشور را چه "فرار مغزها" بنامیم ، چه "مهاجرت" و چه "رهایی" آنان
از برخی ناهنجاری های جهان سومی و ... تفاوتی در اصل ماجرا نمی کند و آن
چه مهم است این که این پدیده نه تنها واقعیت دارد ، بلکه در سال های اخیر
تشدید نیز شده است به گونه ای که برخی
دانشگاه های معتبر آمریکایی ، کانادایی و اروپایی با مسرت اعلام کرده اند
که میزان پذیرش دانشجویان ممتاز ایرانی آنها در مقاطع ارشد و دکتری ، به
طور ملموسی افزایش یافته و البته تجربه نیز ثابت کرده است که اکثریت
قریب به اتفاق آنان هرگز به ایران برنمی گردند و ثمره علم آنها عاید ملت
هایی می شود که بیشتر قدردان شان هستند و این، یک امر طبیعی است.
البته
باید گفت که خروج نخبگان از کشور فقط به دانشگاهیان منحصر نمی شود بلکه
نخبگان مالی نیز راه خروج از کشور را در پیش گرفته اند ، مخصوصاً با برنامه
های متنوعی که در برخی کشورها برای جذب سرمایه ها و سرمایه داران در حال
اجراست که طی آن کسانی که مبالغی از چند ده میلیون تومان تا چند صد میلیون
تومان را با خود به آن کشورها می برند و سرمایه گذاری می کنند ، اجازه
اقامت و حتی شهروندی می گیرند. (البته با توجه به افزایش قیمت دلار، امروز با چند ده میلیون تومان نمی توان اقامت و شهروندی گرفت.98/10/29)
در
این باب، البته بسیار گفته اند و نوشته اند و طبیعی است که تا شرایط داخل
کشور مهیای میزبانی مناسب مغزها و سرمایه ها نباشد این روند همچنان بی هیچ
تعارفی ادامه خواهد داشت و گنجینه کشور از اندیشه ها و سرمایه ها تهی خواهد
شد.
اما
در کنار آسیب های وضعیت موجود ، که بدان بسیار پرداخته شده است ، یک مصیبت
(و نه صرفاً آسیب) نیز وجود دارد که بدان کمتر توجه شده است.
می
دانیم که بسیاری از ویژگی های فردی از رنگ مو گرفته تا ویژگی های رفتاری
به صورت ژنتیکی از والدین و اجداد به فرزندان به ارث می رسد.
در
این میان، خصایص هوشی نیز از جمله مهم ترین محموله های ژنتیکی هستند که از
نسل های قبلی به ارث می رسد به طوری که فرزندان و نوادگان انسان های باهوش
، عمدتاً (و نه الزاماً) از ضریب هوشی بالاتری برخوردارند.
بدیهی است که بار توسعه و پیشرفت جوامع نیز بر دوش هوشمندان و نخبگان هر جامعه ای است. حال
وقتی در یک جامعه شرایط به گونه ای باشد که نخبگان در گذر زمان آن را ترک
می کنند ، نه تنها خروج آنها، مستقیماً جامعه را متاثر می کند ، بلکه در
دراز مدت ، ذخیره ژنتیکی کشور را نیز فقیر تر می کند و در نسل های آتی، روند انتقال ضرائب بالای هوشی به "ایرانیان آینده" با اختلال مواجه می شود.
نتیجه طبیعی و علمی این پروسه نیز این می شود که در دراز مدت ، متوسط ضریب هوشی ایرانیان کاهش می یابد.
در
واقع ، یک نخبه علمی یا اقتصادی یا ورزشی که از کشور خارج می شود ، تنها
دانش و استعداد فردی یا مقداری ثروت مادی از کشور خارج نمی کند بلکه ژن های
نخبگی و کارآمدی را نیز را خود می برد تا نسل های بعدی او در خارج از
ایران از آن بهره مند شوند و جوامع میزبان شان را از آن بهره مند سازند.
نتیجه
کلام آن که وضعیت کنونی پیامدهای راهبردی بزرگی دارد و تاریخ آینده ایران
را به طور جدی تحت تاثیر قرار خواهد داد. بی گمان مسببان خروج مستمر
نخبگان از کشور ، نه تنها به ایران امروز ، که به آینده این سرزمین نیز
ستمی بسیار بزرگ و غیر قابل اندازه گیری روا می دارند.
*صاحب امتیاز و سردبیر عصرایران
بیشتر بخوانید:
"ایلان
ماسک"(Elon Musk) بنیانگذار اسپیس ایکس اخیرا اظهار کرده است احتمالا تا
۳۰ سال دیگر یک میلیون نفر قادر به سکونت در سیاره مریخ خواهند بود.
به گزارش ایسنا، ایلان ماسک اخیرا با انتشار پیامهایی در حساب کاربری خود در توییتر اعلام کرد یک میلیون انسان تا سال ۲۰۵۰ قادر به زندگی در سیاره سرخ خواهند بود.
یکی از طرفداران ایلان ماسک چندی پیش از وی در توییتر پرسید چند ماموریت پرتاب خواهد شد تا بتوان به این نتیجه رسید که انسان میتواند در مریخ سکونت کند، اعلام کرد احتمالا ۶۶۶ ماموریت انجام خواهد شد به گونهای که در هر روز ۲ پرواز انجام خواهد شد.
ایلان ماسک در ادامه گفت: البته هدف ما انجام سه پرواز در روز است تا بتوانیم در نهایت ۱۰۰۰ پرواز در سال انجام دهیم. در هر پرواز هم ۱۰۰ تن کالا و فرد بین زمین و مریخ جابجا میشوند.
وی در ادامه در پاسخ به سوال این کاربر که سوخت موشکها چه خواهد بود پاسخ داد: سوخت این موشکها هیدروژن، اکسیژن و متان خواهد بود و از کربن در سوخت آنها استفاده نخواهیم کرد.