واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

نگرانی از تبدیل بلاگریسم به سبک زندگی

این روز‌ها شبکه‌های اجتماعی دارند به کارخانه تولید انبوه انسان‌های بی‌تمایز تبدیل می‌گردند. جامعه‌شناسان بیش از حد به رسانه‌های جدید و انسان قرن بیست و یکم خوشبین بودند.

عصر ایران؛ فردین علیخواه (عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان)- فوت و فن‌های مصاحبه‌های شغلی، یکی از محتوا‌ها و یا ویدئو‌های پرطرفدار شبکه اجتماعی یوتیوب و سایر شبکه‌های اجتماعی جهانی است. برخی از این ویدئو‌ها بیش از 50 میلیون بار تماشا شده‌اند.

فردین علیخواهسخنران، مجری، کارشناس یا فرد مجرّب در این ویدئو‌ها به بینندگان یاد می‌دهد که در مصاحبه شغلی‌شان چگونه حرف بزنند، چگونه به مصاحبه‌کنندگان نگاه کنند، به نشانۀ تأیید یا رد چیزی، سرشان را چگونه تکان بدهند، اگر تشنه شدند لیوان را چگونه بردارند و در دست بگیرند، آن روز چه لباسی بپوشند، به هنگام ترک اتاق مصاحبه، در را چطور پشت سرشان ببندند و اگر در طول مصاحبه سرفه‌شان گرفت چطور سرفه کنند.

نتیجه آنکه در اغلب موارد وقتی به افرادی نگاه می‌کنیم که به ردیف در صف انتظار مصاحبه نشسته‌اند اولین نکته‌ای که توجه ما را جلب می‌کند تشابه سبک پوشش آنان است و تحت تأثیر آموزش این ویدئو‌ها، بدون تردید پس از ورود به اتاق مصاحبه، شاهد تشابه رفتار و گفتار آنان نیز خواهیم بود.

آنچه توصیف شد را احتمالاً در فیلم‌ها و سریال‌های خارجی دیده‌اید. نکته جالب آنکه برخی از کارگردانان، ظاهر شدن متفاوت یک مصاحبه‌شونده را دستمایۀ افزایش جذابیت و هیجان فیلم خود کرده‌اند، یعنی مصاحبه‌شونده‌ای که گویی تصمیم گرفته بی‌توجه به هنجار‌های متداول، در مصاحبه حاضر شود و به تعبیر بهتر، خودِ واقعی‌اش را نشان دهد.

پرسش آن است که اگر قرار باشد همه افراد با دیدن چنین ویدئو‌هایی، و پیروی از پیشنهاد‌های آن‌ها، رفتاری مطابق آن از خود نشان دهند تفاوت و تنوع شخصیت آدم‌ها چه خواهد شد؟ آیا در زندگیِ واقعی همه افراد مانند هم هستند؟


تلویزیون در قرن بیستم، برای رفتار‌های اجتماعی الگو و قالب می‌ساخت و به همین دلیل برخی از پژوهشگران رسانه‌های جمعی آنرا « قدرتمند از همه لحاظ» توصیف کردند.

برخی از متفکران خوشبینانه تصور کردند که با ورود به قرن بیست و یکم و گسترش شبکه‌های اجتماعی، از قدرت تلویزیون برای تزریق الگو به جامعه کاسته خواهد شد.

بر حسب شواهد این اتفاق هم‌اکنون رخ داده است (یعنی از قدرت تلویزیون کاسته شده است) ولی بر خلاف پیش‌بینی آن متفکران، همان شبکه‌های اجتماعی که به جای تلویزیون تکیه زدند دوباره نقش تلویزیون را ایفا می‌کنند. آن‌ها به جامعه الگو می‌دهند و همچنان در عرصه‌های گوناگون، جریان‌های غالب افکار و رفتار ایجاد می‌کنند.


برخی از جامعه‌شناسان نظیر امیل دورکیم معتقدند که یکی از ویژگی‌های جوامع سنتی، به ویژه در گذشته، تشابه و همشکلی رفتار افراد بود. به این معنا که اغلب افراد به دلیل پیروی از سنت‌های مشترک، رفتار و افکار مشابهی داشتند ولی با ورود به عصر جدید آن یکدستی و تشابه پیشین متزلزل گشت. آیا واقعا این چنین اتفاقی رخ داده است؟

به نظر می‌رسد که اگر در جوامع سنتی، تحت تأثیر سنت‌های مشابه، افکار و رفتار‌های مشابه شکل می‌گرفت در جوامع جدید رسانه‌های مشابه، الگو‌های رفتار‌ی مشابه تولید می‌کنند.

تنها تفاوت شاید در این باشد که در جوامع سنتی افراد برای پیروی از سنت‌های حاکم تحت فشار صریح و سخت جامعه قرار داشتند ولی در جوامع جدید چنین فشاری به آن اندازه بغرنج نیست.

هر چند، به اعتقاد من در وضعیت جدید نیز اگر از رویه‌های غالب پیروی نشود فرد طرد یا حذف خواهد شد. پس در نهایت چه در جامعه سنتی و چه در جامعه مدرن، نتیجه یکی است: تشابه.


چند روز قبل در شبکه اجتماعی اینستاگرام، انبوه ویدئو‌هایی را مرور می‌کردم که جوانان ایرانی برای آموزش زبان انگلیسی تولید و در اینستاگرام منتشر کرده‌اند. همه آنان درست مانند کسانی که قرار است در مصاحبه شغلی شرکت کنند رفتار مشابهی داشتند.

طرز نگاه کردن، طرز خندیدن، ژست‌ها و سبک صحبت کردن همه آنان مانند یکدیگر بود. دقیقاً کپی برابر اصل! همه آنان اساساً «معلمی کردن» را از یاد برده و تقلا می‌کردند در نقش و قالب یک «بلاگر» ظاهر شوند. و من اطمینان داشتم که می‌توان نسخه اصلی آن‌ها را در یوتیوب یافت! پس از دیدن این ویدئو‌ها از خودم پرسیدم که آیا حتی کسی که می‌خواهد زبان انگلیسی یاد بدهد باید یک «بلاگر» را مدل خود قرار دهد؟

تعجب من از دیدن این «رفتار‌های قالبی» زمانی افزایش می‌یابد که در اغلب پروفایل‌های همان اینستاگرام با شعار «خودت باش» مواجه می‌شوم. آیا انسان‌ها آن چیزی را که ندارند دارند فریاد می‌زنند؟

شاید دقیقاً به همین دلیل است که بی‌اعصابی بازیگری مانند مریم امیرجلالی در آموزش آشپزی توجهات را به خود جلب می‌کند. ظاهراً او تصمیم گرفته خود واقعی‌اش را کتمان نکند و در نقش قالبی یک «بلاگر» ظاهر نشود.

این روز‌ها شبکه‌های اجتماعی دارند به کارخانه تولید انبوه انسان‌های بی‌تمایز تبدیل می‌گردند. جامعه‌شناسان بیش از حد به رسانه‌های جدید و انسان قرن بیست و یکم خوشبین بودند.

من هم به عنوان یک پژوهشگر اجتماعی نگرانم. قرار نیست شبکه‌های اجتماعی « سنت‌سازی» کنند. «بلاگریسم» دارد تبدیل به شیوه زندگی و یک جهان بینی می شود که این خطرناک است.

پ. ن.

ای کسانی که در امر آموزش دیجیتال مارکتینگ فعالیت می‌کنید. به افراد بیاموزید که اسیر کلیشه‌ها نشوند چرا که کلیشه دشمن اصلی نوآوری است.

بررسی خطرات احتمالی سکونت در فضا به ویژه کمبود خوراک

دو دانشمند انگلیسی و آمریکایی مدعی شدند که در صورت مشکل در برنامه‌ریزی و تامین تجهیزات، اگر غذا در پایگاه‌های فضایی آینده کمیاب شود، کاشفان فضا می‌توانند به آدمخوار تبدیل شوند!
 این دو دانشمند، کمبود مواد غذایی، بیماری و ناتوانی در خودکفایی را به عنوان تهدیدهای اصلی در هر مستعمره فضایی برشمرده‌اند، زیرا کمک رساندن از زمین به آنها سال‌ها طول خواهد کشید.

به گزارش ایسنا و به نقل از مترو، اگر به درستی آماده نباشیم، ممکن است شرایط در فضا بسیار غیر منتظره شود. همه ما در مورد برنامه‌های استعمار مریخ شنیده‌ایم. به عنوان مثال شرکت "اسپیس‌ایکس" اعلام کرده است که برای ماموریتی در اوایل سال ۲۰۲۶ به سیاره سرخ آماده می‌شود. اما زندگی در آنجا داستان کاملاً متفاوتی با زندگی روی زمین دارد و دانشمندان تلاش می‌کنند انواع روش‌ها را برای قابل سکونت کردن سیاره سرخ شناسایی کنند.
 
در حال حاضر، دو دانشمند در مصاحبه با پایگاه "Metro.co.uk" ادعا کرده‌اند که مشکل اصلی استعمار سیارات دیگر، تامین غذا است که منجر به تبدیل شدن کاوشگران فضایی به آدم‌خوار خواهد شد!
 
این دو دانشمند، کمبود مواد غذایی، بیماری و ناتوانی در خودکفایی را به عنوان تهدیدهای اصلی در هر مستعمره فضایی برشمرده‌اند، زیرا کمک رساندن از زمین به آنها سال‌ها طول خواهد کشید.
 
"چارلز کاکِل"(Charles Cockell) استاد اخترزیست‌شناسی در دانشگاه "ادینبرو"(Edinburgh) و دکتر "کامرون اسمیت"(Cameron Smith) انسان‌شناس دانشگاه ایالتی "پورتلند"(Portland)، دو قمر (ماه)، یکی مالِ (متعلق به) سیاره مشتری به نام "کالیستو"(Callisto) و دیگری قمر سیاره زحل به نام "تایتان"(Titan) را به‌ عنوان مقاصد احتمالی انسان برای اقامت در آینده مطرح کردند، اما از بیان خطرات سکونت در آنها ترسی (ابایی) نداشتند.
 
آنها برای جلوگیری از این آینده تلخ، به انسان‌ها و مسئولان پیشنهاد کردند که ابتدا سعی کنند در مقاصد فضایی نزدیک‌تر مانند ماه و مریخ سکونت کنند، جایی که به زمین نزدیک‌تر است و کمک از زمین راحت‌تر در دسترس است و فناوری‌ها نیز برای استعمار سیارات دیگر می‌توانند در آنها آزمایش و تکمیل شوند.
 
این دو دانشمند برجسته که به چگونگی ترک زمین می‌پردازند، در مورد چالش‌ها و فرصت‌های استعمار یک قمر یا سیاره دیگر صحبت کردند. آنها با رد امکان جابجایی انسان به بسیاری از سیارات منظومه شمسی، عمدتاً به این دلیل که سطوح آنها غیرقابل سکونت هستند، "کالیستو" و "تایتان" را به عنوان مقاصد ممکن در نظر گرفتند.
 
"چارلز کاکل" گفت که احتمال غیرقابل سکونت شدن سیاره ما به دلیل بحران آب‌وهوایی می‌تواند دلیلی برای ایجاد یک مستعمره فضایی باشد.
 
در عوض، او معتقد است که در نظر داشتن چنین برنامه‌ای به منزله یک «بیمه نامه» در برابر انقراض انسان عمل می‌کند و به شوخی می‌گوید که یکی از مشکلات دایناسورها این بود که برنامه فضایی نداشتند!
 
"کاکل" می‌گوید: سیستم‌ها باید واقعاً قابل اعتماد باشند و به همین دلیل است که باید از قبل آزمایش شوند. هشدار ما بر اساس واقعیت‌های تاریخی است. به عنوان مثال خدمه "فرانکلین" در اواخر قرن نوزدهم سعی کردند گذرگاه شمال غربی را برای کشتی‌ها پیدا کنند. آنها پیچیده‌ترین قطعات فناوری موجود در آن زمان را همراه با غذای کنسرو شده در اختیار داشتند که ابتکار جدیدی بود و با این حال، آنها گم شدند، سرگردان شدند و در نهایت به آدم‌خواری روی آوردند.
 
وی افزود: بنابراین حتی با برترین فناوری‌ها، جوامع انسانی ایزوله شده می‌توانند خیلی سریع رو به انحطاط بروند. اگر گروهی از افراد را روی قمر "کالیستو" قرار دهید و همه چیز اشتباه پیش رود و مثلا ماژول پرورش گیاه خراب شود، آنها اگر هیچ راه دیگری برای زنده ماندن وجود نداشته باشد، شروع می‌کنند یکدیگر را می‌خورند!
 
"اسمیت" نیز پیشنهاد کرد که انسان باید ابتدا قبل از رفتن به فضا، در روش‌های کشاورزی مناسب و پایدار برای تولید مواد غذایی در فضا تسلط پیدا کند.
 
خوشبختانه "کاکل" استدلال کرد که فناوری لازم برای استعمار صحیح دیگر سیارات در حال حاضر وجود دارد و امکان سکونت در مریخ را طی ۳۰ تا ۴۰ سال آینده ممکن می‌سازد. با این حال، یک هشدار وجود دارد و آن اینکه این فناوری باید قبل از اینکه در فضا مستقر شود، در اینجا روی زمین کاملاً آزمایش شود و امتحان پس بدهد. دکتر "کامرون اسمیت" نیز معتقد است که منابع غذایی یک مسئله کلیدی در این زمینه هستند.
 
وی توضیح داد: یکی از اولین کارهایی که کاشفان فضا باید انجام دهند این است که یک سیستم کشاورزی واقعا خوب ایجاد کنند و مقدار زیادی مواد غذایی ذخیره شده را در آن قرار دهند.
 
یک مشکل که در حال حاضر برای ما آشنا و بیش از هر زمان دیگری قابل لمس شده است، مسئله بیماری است که در فهرست چالش‌های مهم این انسان‌شناس قرار دارد. او استدلال کرد که جمعیت زیادی که در شهرک‌های خودکفا تقسیم شده‌اند، در صورت لزوم می‌توانند قرنطینه شوند.
 
وی گفت: وقتی مردم برای اولین بار کشاورزی را شروع کردند، مردم در روستاهای کوچک چند صد نفری ساکن شدند. آن سکونتگاه‌ها با روستاهای کشاورزی دیگر ارتباط داشتند که بسیار شبیه به یک مستعمره فضایی اولیه است. آنها هرچه پرورش می‌دادند می‌خوردند، هر چیزی را که می‌پوشیدند خودشان تهیه می‌کردند و همه چیز بر پایه یک سیستم محلی و خودکفا بود. آنها نه پادشاه داشتند، نه ارتش داشتند.
 
وی افزود: این یک مدینه فاضله نیست، اما آنها به هر حال توانستند برای چندین هزار سال با این روش به زندگی ادامه دهند، پس احتمالاً ما نیز می‌توانیم چنین چیزی را انجام دهیم.
 
دانشمندان: احتمال آدم‌خوار شدن فضانوردان در فضا
 
با این حال، دکتر "اسمیت" کمتر اعتقاد دارد که اگر همه چیز اشتباه پیش رود انسان‌ها یکدیگر را بخورند. وی معتقد است نمونه‌های تاریخی نشان می‌دهند که گونه ما می‌تواند به شرایط چالش‌برانگیز واکنش مثبت یا منفی نشان دهد.
 
او در اثبات ادعای خود مثالی از یک تیم راگبی اروگوئه‌ای را ذکر کرد که در سال ۱۹۷۲ پس از سقوط هواپیمایشان و پس از بدون غذا ماندن، به طور سازنده با هم همکاری کردند. اگرچه بازماندگان در نهایت به آدم‌خواری روی آوردند، اما از گوشت کسانی استفاده کردند که جانشان را از دست داده بودند.
 
دکتر "اسمیت" افزود که می‌توان با ایجاد قوانین از پیش توافق شده برای رعایت در صورت بروز شرایط خاص از هرگونه برهم خوردن نظم جلوگیری کرد.
 
با این حال، او نسبت به پروفسور "کاکل" در مورد سرعت قابلیت سکونت انسان در فضا کمتر خوشبین است. وی فکر می‌کند که تنها ظرف ۳۰ تا ۴۰ سال آینده احتمالا زندگی روی مریخ ممکن باشد، اما زندگی در "کالیستو" ۱۰۰ سال پس از آن طول خواهد کشید.
 
"اسمیت" می‌گوید که پیش‌بینی یک جدول زمانی دشوار است، اما معتقد است که هر تلاشی فقط تا پایان قرن میلادی کنونی محتمل است و اضافه کرد که حداقل ۶۰ سال یا بیشتر طول می‌کشد تا یک مستعمره کاملاً خودکفا شود.
 
با این حال، پروفسور "کاکل" معتقد است که فناوری زندگی ما در فضا از هم اکنون وجود دارد و فقط باید توسعه یابد و آزمایش شود.
 
او توضیح می‌دهد که ایجاد یک منبع اکسیژن قابل اعتماد، آنقدرها هم سخت نیست و راه‌حل‌های تامین غذا و آب به خوبی توسعه داده شده‌اند، اما این چیزها باید ۱۰ تا ۲۰ سال قبل از عملی شدن آزمایش شوند.
 
این اخترزیست‌شناس افزود: اگر قرار است ۲۰ نفر را در فاصله چند صد میلیون کیلومتری زمین در یک محیط پیچیده روی یک قمر رها کنید، بهتر است مطمئن باشید که این کار درست انجام می‌شود، زیرا اگر اینطور نباشد، فورا سقوط می‌کند و همه چیز خیلی سریع از هم می‌پاشد.
 
در نهایت هر دو گفتند که بشر باید چالش ارزشمند ایجاد یک مستعمره فضایی را با آغوش باز بپذیرد، چرا که برای "بقای انسان" حیاتی است.

کشف عامل احتمالی شکل‌گیری آغازین زندگی با شبیه سازی پروتئینها

کشف عامل احتمالی شکل‌گیری حیات

کشف عامل احتمالی شکل‌گیری حیات
گروه علم و فناوری: این سؤال که چگونه حیات برای اولین بار در سیاره ما به وجود آمد، سؤالی است که هنوز به طور کامل به آن پاسخ نداده‌ایم، اما علم به طور مداوم در حال نزدیک‌تر شدن به پاسخ این سوال بزرگ است و اکنون یک مطالعه جدید، ساختار‌های پروتئین‌هایی را شناسایی کرده که ممکن است عامل اصلی حیات در سیاره ما باشد.
 برای پاسخ به این معمای بزرگ، تیم تحقیق تصمیم گرفت از این فرض شروع کند که زندگی آنگونه که ما می‌شناسیم به جمع آوری و استفاده از انرژی بستگی دارد. در دوره اولیه زمین باستان، این انرژی به احتمال زیاد از آسمان، به شکل تابش خورشید، یا از اعماق خود زمین، به عنوان گرما که از دریچه‌های گرمابی در کف دریا‌های باستانی نفوذ می‌کند، می‌آمد. در سطح مولکولی، این استفاده از انرژی به معنای انتقال الکترون است، فرآیند شیمیایی اساسی که شامل حرکت الکترون از یک اتم یا مولکول به اتم دیگر است. انتقال الکترون، در هسته اصلی واکنش‌های اکسیداسیون (که به عنوان واکنش‌های ردوکس نیز شناخته می‌شود) رخ می‌دهد که برای برخی از عملکرد‌های اساسی حیات، بسیار ضروری هستند.
از آنجایی که فلزات بهترین عناصر برای انجام انتقال الکترون هستند و مولکول‌های پیچیده‌ای به نام پروتئین‌ها هستند که بیشتر فرآیند‌های بیولوژیکی را هدایت می‌کنند، محققان تصمیم گرفتند این دو را ترکیب کنند و به دنبال پروتئین‌هایی بگردند که فلزات را به هم متصل می‌کنند. یک رویکرد روشمند و محاسباتی برای مقایسه پروتئین‌های فلزیاب، مورد استفاده قرار گرفت و ویژگی‌های مشترک خاصی را که در همه آن‌ها مطابقت داشت - صرف نظر از عملکرد پروتئین، فلزی که به آن متصل می‌شود یا ارگانیسمی که درگیر است- آشکار کرد.
یانا برومبرگ، میکروبیولوژیست دانشگاه راتگرز-نیوبرانزویک در نیوجرسی می‌گوید: «ما دیدیم که هسته‌های متصل به فلز پروتئین‌های موجود واقعاً مشابه هستند، اگرچه ممکن است خود پروتئین‌ها مشابه نباشند. ما همچنین دیدیم که این هسته‌های متصل شونده به فلز اغلب از زیرساخت‌های مکرر تشکیل شده‌اند که بسیار شبیه به بلوک‌های لگو می‌باشند. عجیب است که این بلوک‌ها در نواحی دیگر پروتئین‌ها، نه فقط هسته‌های متصل‌کننده فلز، و در بسیاری از پروتئین‌های دیگر نیز یافت شدند. این چیزی بود که در مطالعه‌های پیشین مورد توجه قرار نگرفته بود.»
محققان پیشنهاد می‌کنند که این ویژگی‌های مشترک احتمالاً در اولین پروتئین‌ها وجود داشته و کار می‌کرده، اما در طول زمان تغییر می‌کنند و به پروتئین‌هایی تبدیل می‌شوند که امروزه می‌بینیم، با این حال ساختار‌های مشترک خاص آنها، کماکان باقی می‌ماند. تصور این است که فلزات محلول در اقیانوس آرکئن که هزاران میلیون سال پیش زمین را پوشانده بود، در تامین انرژی درهم‌آمیزی الکترون مورد نیاز برای انتقال انرژی و به نوبه خود حیات بیولوژیکی، نقش داشته اند.برومبرگ می‌گوید: «مشاهدات ما نشان می‌دهد که بازآرایی‌های این ساختار‌های کوچک ممکن است یک یا تعداد کمی از اجداد مشترک را ارائه دهند که باعث ایجاد طیف وسیعی از پروتئین‌ها و عملکرد‌های آن‌ها در طول زمان شده و زندگی را آنگونه که ما امروز می‌شناسیم، شکل داده است.» به طور خاص، این تیم توانست تکامل در چنین‌های پروتئینی را شناسایی کند که ممکن است پروتئین‌هایی را که امروزه می‌شناسیم، تقریباً شبیه یک پروژه درخت خانوادگی مولکولی تولید کرده باشد.
این مطالعه همچنین نتیجه می‌گیرد که پپتید‌های بیولوژیکی عملکردی، نسخه‌های کوچک‌تر پروتئین‌ها، ممکن است از اولین پروتئین‌هایی که به ۳.۸ میلیارد سال قبل بازمی‌گردند، نشأت گرفته باشند. همه این‌ها به درک ما از نحوه شروع زندگی می‌افزاید. همچنین، هر تحلیلی از آغاز حیات بر روی زمین می‌تواند برای جستجوی حیات در سیارات دیگر نیز مهم باشد، جایی که حیات ممکن است در مسیر‌های بیولوژیکی مشابه، شروع به تکامل کند (یا ممکن است قبلاً تکامل یافته باشد).
برومبرگ می‌گوید: «ما اطلاعات بسیار کمی در مورد چگونگی پیدایش حیات در این سیاره داریم و کار ما توضیحی را ارائه می‌کند که قبلاً در دسترس نبود. این توضیح همچنین می‌تواند به طور بالقوه به جستجوی ما برای حیات در سایر سیارات و اجرام سیاره‌ای کمک کند. یافته‌های ما از ساختار‌های پروتئینی خاص احتمالاً برای تلاش‌های زیست‌شناسی مصنوعی نیز مفید خواهد بود، زیرا این دانشمندان نیز قصد دارند پروتئین‌های فعال خاص را برای مصارف دارویی و پزشکی بسازند.»

معرفی کمدی «به بالا نگاه نکن» درباره نمایش "حماقت حاکم بر جهان "

کمدی «به بالا نگاه نکن» (Don't look up) به کارگردانی آدام مک‌کی و با بازی لئوناردو دی‌کاپریو و جنیفر لارنس در ماه دسامبر از پلتفرم نت‌فلیکس پخش شد و نظر مثبت بسیاری از منتقدان را برانگیخت.

به گزارش یورونیوز؛ این کمدی، با پایانی به‌شدت تراژیک، ماجرای راندال میندی و کیت دیبیاسکای، دو پژوهشگر آمریکایی را روایت می‌کند که در جریان مشاهدات معمول تلسکوپی، متوجه می‌شوند که یک سیارک به سرعت در حال نزدیک شدن به زمین است. استاد دانشگاه و دانشجوی دکتری فورا قضیه را به ناسا اطلاع می‌دهند.

در ادامه دو شخصیت محوری داستان فیلم، با توجه به جدی و نزدیک بودن خطر، به کاخ سفید هدایت می‌شوند و کمدی از همانجا آغاز می‌شود: شخصیت‌های رده بالای حکومت ایالات متحده، از زن و مرد، آدم‌هایی شارلاتان، احمق و کلاهبردار توصیف می‌شوند که در آستانه نابودی زمین تمام توجه خود را به وارد کردن یکی قاضی متهم به بازی در فیلم‌های پورنوگرافی به دیوان عالی معطوف می‌کنند.

علاوه بر دولت، رسانه‌ها و جو حاکم بر مدیای دیجیتال هم هدف نقد گزنده فیلم قرار گرفته است. یک شبکه تلویزیونی و یک روزنامه بزرگ حاضر می‌شوند ماجرا و تهدید را از زبان دو دانشمند نقل کنند. در حالی که برنامه تلویزیونی با مزه‌پراکنی‌های مجری و واکنش «پرخاشگرانه» کیت به هم می‌ریزد و به رسوایی می‌انجامد.

جلسه بررسی نتایج انتشار گزارش دو دانشمند درباره نابودی قریب‌الوقوع کره زمین، احتمالا صحنه‌ای آشنا برای بسیاری از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران مشغول در تحریریه‌های دیجیتال است. مدیران روزنامه با نشان دادن الگوریتم‌ها و آمار و ارقام بازدید از گزارش و واکنش‌ها در شبکه‌های اجتماعی به آن‌ها می‌گویند: «مطلب‌شان زیاد کلیک نیاورده و در حد اخبار آب‌وهوا بیننده داشته». دانشمندان حیران از این سطح از «حماقت» می‌گویند ولی ماجرا بر سر بود و نبود کره زمین است، اما پاسخ روسای تحریریه «نه مطلق» است.


نقد شبکه‌های اجتماعی و حضور پررنگ شهروندان در رسانه‌های نوظهور عصر دیجیتال، یکی دیگر از درونمایه‌های «به بالا نگاه نکن» است. شهروندان «خودآگاه‌ پندار» با مراجعه به شبکه‌های اجتماعی، در باورهای غلط خود استوارتر می‌شوند و نادانسته و با تصور مخالفت با سیستم، با روندی که از سوی بخشی از قدرت ایجاد شده همراه می‌شوند. این ماجرا، به‌خصوص برای آن‌هایی که جنبش‌های آنتی‌واکس در اروپا و آمریکای شمالی را می‌شناسند، بسیار آشنا است.

در «به بالا نگاه نکن» سرنوشت کره زمین سرانجام به دست یک مولتی میلیاردر فعال در فنآوری‌های جدید می‌رسد. مدیر عامل شرکتی خیالی به نام بَش (BASH) که ترکیبی است از شخصیت‌های موفق دنیای تجارت و «کارآفرینی» امروز، عصاره ی ایلان ماسک، جف بزوس، استیو جابز، بیل گیتس و... در شخصیت پیتر ایشرول، مدیرعامل بَش خلاصه می‌شود. او باعث می‌شود عملیات ناسا برای انهدام دنباله‌دار، با توجیه مزایای اقتصادی، نیمه‌کاره رها شود.

بسیاری از منتقدان در هفته‌های اخیر داستان «به بالا نگاه نکن» را آینه‌ای تمام نما از جامعه امروز بشری در مقیاس جهانی توصیف می‌کنند. اگرچه ماجرا در ایالات متحده آمریکا می‌گذرد، اما کیش «شایسته‌سالاری» حاکمان، رویکرد رسانه‌ها و مردمانی سرگردان، احتمالا در همه‌ جای جهان نمودهای کمابیش مشابهی دارد.

گرمایش زمین و شیوع جهانگیر ویروس کرونا، از جمله مواردی هستند که قبول کمدی «به بالا نگاه نکن» و همذات‌پنداری با شخصیت‌های آن را برای مخاطب عام به‌شدت آسان می‌کند.

آشنایی با بازوی رباتیک کوچک HUENIT با تواناییهای گوناگون: چاپ سه بعدی، حکاکی با لیزر و ... (+فیلم و عکس)

این بازوی رباتیک ماژولار امکان استفاده از هوش مصنوعی، چاپ سه بعدی، حکاکی با لیزر، و رباتیک را فراهم می کند.

عصر ایران شرکت هیونیت (HUENIT) کمپینی را در وب سایت کیک استارتر برای فروش یک بازوی رباتیک ماژولار با نامی مشابه نام شرکت راه اندازی کرده است. این ربات یک ابزار چند منظوره است که برای انجام وظایف کوچک در محل کار یا خانه طراحی شده و به هوش مصنوعی مجهز شده است.

با استفاده از هیونیت می توانید کارهای مختلفی از فیلمبرداری محتوای ویدیویی تا خلق نمونه های اولیه با استفاده از فناوری چاپ سه بعدی، نقاشی کشیدن یا حکاکی با لیزر روی محصولات برای کسب و کارتان را انجام دهید. اگر در خانه به کمک نیاز دارید، هیونیت می تواند از شما پشتیبانی کرده و کارهای ساده ای مانند هم زدن غذا را انجام دهد.

هیونیت؛ بازوی رباتیک با ماژول های مختلف

این بازوی رباتیک ماژولار جدید امکان استفاده از هوش مصنوعی، چاپ سه بعدی، حکاکی با لیزر، و رباتیک را فراهم می کند تا ایده های خلاقانه خود را ساده و سریع به واقعیت تبدیل کنید.

ویژگی های هیونیت

بازوی رباتیک هیونیت می تواند تا 750 گرم وزن را بلند کند، 390 میلیمتر باز شود و با سرعت 500 میلیمتر بر ثانیه حرکت کند. ابزارهای مختلفی می توانند در انتهای بازو اضافه شوند. ماژول دوربین هوش مصنوعی توانایی تشخیص چهره، تشخیص رنگ، طبقه بندی تصویر، تشخیص اشیا، ردیابی خط، و موارد دیگر را دارد.

هیونیت؛ بازوی رباتیک با ماژول های مختلف

ماژول های قابل اتصال دیگر شامل لیزری پر قدرت برای حکاکی و برش، ماژول چاپگر سه بعدی با عملکرد تراز خودکار، و ماژول نگهدارنده قلم می شوند. همچنین، هیونیت دارای یک پمپ مکش داخلی است که می تواند بدون اتصال اضافی استفاده شود.

افزون بر این، کاربران می توانند ماژول های مورد نیاز خود را طراحی کنند. از دیگر ویژگی های هیونیت می توان به تغییر خودکار ابزار، نرم افزار و صفحه نمایش لمسی، و اتصال وای فای و بلوتوث اشاره کرد.  

هیونیت؛ بازوی رباتیک با ماژول های مختلف

هیونیت؛ بازوی رباتیک با ماژول های مختلف

هیونیت؛ بازوی رباتیک با ماژول های مختلف