واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

دبیرکل سازمان ملل: در لبه پرتگاه هستیم/ جهان بیدار شود

موج بی‌اعتمادی و اطلاعات غلط، مردم را دو قطبی و جوامع را فلج کرده است./ علم مورد حمله قرار گرفته است و راه‌های اقتصادی اگر رخ دهند، برای آسیب‌پذیرترین افراد، بسیار کم و خیلی دیر پیش می‌رود

دبیرکل سازمان ملل متحد نسبت به تشدید تهدید و تفرقه در جهان هشدار داد و گفت ما در لبه پرتگاه هستیم و در جهت اشتباه حرکت می‌کنیم، جهان باید بیدار شود.

به گزارش ایرنا، آنتونیو گوترش روز سه‌شنبه در سخنرانی افتتاحیه هفتاد و ششمین نشست سران عضو مجمع عمومی سازمان ملل متحد، افزود: من اینجا هستم تا زنگ خطر را به صدا درآورم؛ جهان ما هرگز بیش از این، تهدید یا متفرق نشده است.

وی ادامه داد: ما با بزرگترین آبشار بحران در طول عمر خود روبرو هستیم. همه گیری کووید -۱۹ نابرابری‌های خیره‌کننده را افزایش داده، بحران آب و هوا این سیاره را به شدت درگیر و تحول از افغانستان و اتیوپی تا یمن و فراتر از آن، صلح را خنثی کرده است.

دبیرکل سازمان ملل متحد اضافه کرد: موج بی‌اعتمادی و اطلاعات غلط، مردم را دو قطبی و جوامع را فلج کرده است. حقوق بشر زیر رگبار است. علم مورد حمله قرار گرفته است و راه‌های اقتصادی اگر رخ دهند، برای آسیب‌پذیرترین افراد، بسیار کم و خیلی دیر پیش می‌رود. همبستگی عملی در حال از بین رفتن است، درست زمانی که ما به آن بیشتر نیاز داریم.

تراژدی عدم اراده سیاسی در واکسیناسیون

گوترش توضیح داد: شاید یک تصویر گویای آنچه باشد که در حال رخ دادن است، تصویری که از برخی از نقاط جهان از واکسن‌های کووید -۱۹ در سطل زباله دیده‌ایم؛ منقضی شده و استفاده نشده. از یک سو، ما شاهد تولید واکسن‌ها در زمان بی سابقه هستیم که پیروزی علم و نبوغ بشری است و از سوی دیگر، می‌بینیم که این پیروزی با تراژدی عدم اراده سیاسی، خودخواهی و بی‌اعتمادی ناتمام می‌ماند.

وی اظهار کرد: مازاد در برخی از کشورها، قفسه‌های خالی در کشورهای دیگر، بیشتر کشورهای ثروتمند جهان واکسینه شده‌اند اما بیش از ۹۰ درصد آفریقایی‌ها هنوز منتظر نخستین دُز واکسن خود هستند. این یک کیفرخواست اخلاقی برای وضعیت جهان ما و قباحت است. ما در آزمون علوم قبول اما در اخلاق رد شدیم.

فاصله سال‌های نوری تا اهداف آب و هوایی

دبیرکل سازمان ملل متحد با هشدار نسبت به خطر تغییرات آب و هوایی گفت: گزارش اخیر هیات بین دولتی تغییرات آب و هوا یک زنگ قرمز برای بشریت بود. ما علائم هشدار دهنده را در هر قاره و منطقه مشاهده می‌کنیم؛ دمای سوزان، از دست دادن تنوع زیستی، هوای آلوده، آب و فضاهای طبیعی و بلایای مرتبط با آب و هوا در هربار.

گوترش با بیان اینکه حتی این شهر (نیویورک) به عنوان پایتخت اقتصادی جهان نیز مصون نیست، افزود: دانشمندان آب و هوا به ما می‌گویند هنوز برای زنده نگه داشتن هدف ۱.۵ درجه توافق آب و هوایی پاریس دیر نیست اما پنجره به سرعت بسته می‌شود.

وی ادامه داد: ما به کاهش ۴۵ درصدی انتشار گازهای گلخانه‌ای تا سال ۲۰۳۰ نیاز داریم. با این حال ، گزارش اخیر سازمان ملل متحد نشان می‌دهد که با تعهدات ملی آب و هوایی فعلی، انتشار این گازها تا سال ۲۰۳۰، ۱۶ درصد افزایش می‌یابد. این ما را به جهنم افزایش دما حداقل ۲.۷ درجه بالاتر از سطح پیش از صنعتی شدن، محکوم می‌کند. دبیرکل سازمان ملل متحد همچنین با استناد به گزارش سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) از فاصله ۲۰ میلیارد دلاری در منابع ضروری و وعده داده شده به کشورهای در حال توسعه، انتقاد کرد.

گوترش اضافه کرد: فاصله تا کنفرانس آب و هوایی سازمان ملل در گلاسکو چند هفته است اما به نظر می‌رسد سالهای نوری تا رسیدن به اهدافمان فاصله داریم. باید جدی بگیریم و سریع عمل کنیم.

وی خاطرنشان کرد: همه‌گیری کووید-۱۹ و بحران آب و هوا، شکنندگی‌های عمیقی را به عنوان جوامع و به عنوان یک سیاره نشان داده است. با این حال، به جای فروتنی در برابر این چالش‌های عظیم تهاجمی، غرور را می‌بینیم. به جای راه همبستگی، ما در بن بست نابودی هستیم.

بیماری بی‌اعتمادی

دبیرکل سازمان ملل متحد تاکید کرد: همزمان بیماری دیگری در جهان امروز در حال گسترش است؛ بیماری بی اعتمادی. وقتی مردم می‌بینند که وعده‌های پیشرفت توسط واقعیت‌های سخت روزمره زندگی آنها انکار شده است،

وقتی می‌بینند که حقوق و آزادی‌های اساسی آنها محدود شده است، وقتی می‌بینند که فساد کوچک و بزرگ در اطراف آنها وجود دارد، وقتی می‌بینند که میلیاردرها به فضا می‌روند و میلیون‌ها نفر بر روی زمین گرسنه می‌مانند، وقتی والدین آینده‌ای غم‌افزاتر از تلاش امروزشان برای فرزندان خود می‌بینند.

گوترش عنوان کرد: و هنگامی که جوانان اصلاً آینده‌ای نمی‌بینند، افرادی که به آنها خدمت می‌کنیم و نماینده آنها هستیم، ممکن است ایمان خود را نه تنها به دولت‌ها و نهادهای خود بلکه به ارزش‌هایی که برای بیش از ۷۵ سال محرک سازمان ملل متحد بوده است، از دست بدهند.

وی، صلح، حقوق بشر، کرامت برای همه، برابری، عدالت و همبستگی را در کانون ارزش‌ها دانست که شکست اعتماد منجر به شکست آنها می‌شود.

دبیرکل سازمان ملل متحد تصریح کرد: اگر مردم در زندگی روزمره خود نتیجه‌ای نبینند، ارزش نمی یابند. فضا ندادن برای خلاقیت به افراد، انگیزه‌های بشریت را تباه می‌کند. این اکسیژن را برای اصلاح آسان، راه حل‌های کاذب و نظریه‌های توطئه فراهم می‌سازد.

تاکید بر چندجانبه‌گرایی

گوترش در بخش دیگری از سخنان خود به چالش‌های موجود جهانی اشاره و اظهار کرد: سیستم چندجانبه امروزی در ابزارها و ظرفیت‌های خود ، نسبت به آنچه برای مدیریت موثر مدیریت کالاهای عمومی جهانی مورد نیاز است، بسیار محدود است. ما باید حکومت جهانی را تقویت، بر آینده تمرکز، قرارداد اجتماعی را تمدید و اطمینان حاصل کنیم که سازمان ملل متحد برای دوره جدید مناسب است.

وی یادآور شد: دستور کار مشترک ما بر اساس منشور سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، دستور کار ۲۰۳۰ برای توسعه پایدار و توافق آب و هوایی پاریس است.

چالش‌های امنیتی جهان

دبیرکل سازمان ملل متحد با تاکید بر اینکه در وهله نخست باید شکاف صلح را پر کنیم، افزود: برای بسیاری از مردم در سراسر جهان، صلح و ثبات یک رویای دور باقی مانده است. در افغانستان، جایی که ما باید کمک‌های بشردوستانه را تقویت و از حقوق بشر به ویژه زنان و دختران دفاع کنیم.

گوترش ادامه داد: در اتیوپی، جایی که ما از همه طرف‌ها می‌خواهیم که فوری خصومت‌ها را متوقف، دسترسی بشردوستانه را تضمین و شرایط را برای شروع گفت‌وگوی سیاسی به رهبری اتیوپی ایجاد کنند. در میانمار، جایی که ما حمایت بی‌دریغ مردم را در پی دستیابی به دموکراسی، صلح، حقوق بشر و حاکمیت قانون تاکید می‌کنیم.

وی اضافه کرد: در ساحل عاج، جایی که ما متعهد به بسیج کمک‌های بین‌المللی برای امنیت، توسعه و حکمرانی منطقه هستیم. در مناطقی چون یمن، لیبی و سوریه، جایی که باید از بن‌بست عبور و برای صلح تلاش کنیم.

دبیرکل سازمان ملل متحد اظهار کرد: در اسرائیل و فلسطین، جایی که ما از سران آن می‌خواهیم گفت‌وگوی معناداری را از سر بگیرند، راه حل دو کشور را به عنوان تنها راه صلح عادلانه و همه جانبه به رسمیت بشناسند. در هائیتی و بسیاری از نقاط دیگر باقی مانده، جایی که ما در هر مرحله از بحران همبستگی قرار داریم.

بازگشت کودتاها و تصرف قدرت با زور

گوترش از انفجار تصرف قدرت با زور هم سخن گفت و افزود: کودتای نظامی برمی گردد. عدم وحدت بین جامعه بین‌المللی کمکی نمی‌کند. تقسیمات ژئوپلیتیکی همکاری بین‌المللی را تضعیف و ظرفیت شورای امنیت را برای اتخاذ تصمیمات لازم محدود می‌کند.

وی با بیان اینکه احساس معافیت از مجازات در حال گسترش است، گفت: در عین حال ، پرداختن به چالش‌های اقتصادی و توسعه چشمگیر غیرممکن خواهد بود در حالی که دو اقتصاد بزرگ جهان با یکدیگر در تضاد هستند.

نگرانی از اختلاف قدرت‌های جهانی

دبیرکل سازمان ملل متحد افزود: با این وجود، می‌ترسم جهان ما در حال خزیدن به سمت دو مجموعه متفاوت از قوانین اقتصادی، تجاری، مالی و فناوری، دو رویکرد متفاوت در توسعه هوش مصنوعی و در نهایت دو استراتژی نظامی و ژئوپلتیک متفاوت باشد.

گوترش اظهار کرد: این دستورالعملی مشکل‌دار و بسیار پیش‌بینی پذیرتر از جنگ سرد است. برای بازگرداندن اعتماد و القای امید به همکاری نیاز داریم. ما به گفت‌وگو، به مفاهمه نیاز داریم و باید در زمینه پیشگیری، حفظ و ایجاد صلح سرمایه‌گذاری کنیم.

وی تصریح کرد: ما به پیشرفت در زمینه خلع سلاح هسته‌ای و تلاش‌های مشترک خود برای مقابله با تروریسم نیاز داریم. ما برای مبارزه با خشونت جنسیتی در هر کشوری به یک برنامه اضطراری نیاز داریم. برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار و ایجاد دنیایی بهتر، ما می‌توانیم و باید شکاف جنسیتی را بر هم بزنیم.

تهدیدهای سایبری و سوءاستفاده از داده‌ها

دبیرکل سازمان ملل متحد چالش جهانی دیگر را موضوع دیجیتال دانست و توضیح داد: بازگرداندن اعتماد و الهام بخشیدن به امید به معنای رفع شکاف دیجیتالی است. نیمی از بشریت به اینترنت دسترسی ندارند و ما باید همه را تا سال ۲۰۳۰ به هم متصل کنیم.

گوترش خاطرنشان کرد: این چشم‌انداز نقشه راه من برای همکاری دیجیتال است تا از وعده فناوری دیجیتال در عین محافظت از مردم در برابر خطرات آن استقبال کنم. یکی از بزرگترین خطراتی که ما با آن روبرو هستیم دسترسی روزافزون بسترهای دیجیتالی و استفاده و سوء استفاده از داده‌ها است.

وی اضافه کرد: یک کتابخانه وسیع از اطلاعات در مورد هر یک از ما جمع آوری شده است اما ما کلیدهای آن کتابخانه را نداریم. ما نمی دانیم این اطلاعات چگونه، توسط چه کسی یا با چه اهدافی جمع آوری شده است اما می‌دانیم که داده‌های ما به صورت تجاری برای افزایش سود شرکت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

دبیرکل سازمان ملل متحد یادآور شد: الگوهای رفتاری ما همچون قراردادهای آتی، کالا شده و فروخته می‌شود. داده‌های ما همچنین برای تأثیر بر ادراک و نظرات ما استفاده می‌شود. دولتها و دیگران می‌توانند از آن برای کنترل یا دستکاری رفتار مردم، نقض حقوق بشر افراد یا گروه‌ها و تضعیف دموکراسی سوء استفاده کنند. این یک داستان علمی تخیلی نیست؛ یک واقعیت علمی است.

گوترش حمله سایبری را سرآغاز جنگ احتمالی آتی دانست و گفت: من مطمئن هستم که هرگونه رویارویی بزرگ آینده - خدای ناکرده - با یک حمله سایبری بزرگ آغاز خواهد شد. چارچوب‌های قانونی برای رسیدگی به این مساله کجاست؟ سلاح‌های خودمختار، امروزه می‌توانند اهداف را انتخاب کرده و افراد را بدون دخالت انسان بکشند. آنها باید ممنوع شوند.

انتصاب یک نماینده ویژه

وی با انتقاد از اینکه در مورد چگونگی تنظیم این فناوری‌ها اجماع وجود ندارد، نسل جوان را محور تحولات آتی دانست و افزود: ما به استعدادها، ایده‌ها و انرژی نسل جدید نیاز داریم. من یک نماینده ویژه برای نسل‌های آینده تعیین و دفتر جوانان سازمان ملل متحد را ایجاد می‌کنم.

دبیرکل سازمان ملل متحد وابستگی متقابل را منطق قرن ۲۱ خواند و اظهار کرد: در این وابستگی، ستاره اصلی سازمان ملل متحد است. این زمان ما است. لحظه ای برای تحول، عصری برای شعله ور شدن مجدد چند جانبه گرایی و امکانات. اجازه دهید اعتماد را بازگردانیم؛ بگذارید امید را القا کنیم و بگذارید همین حالا شروع کنیم.

بیژن عبدالکریمی؛ اخراج استاد، دانشگاه را جسم بی‌روح می‌کند

یک چهره - یک روایت
اگر قرار است استاد،طوطی‌وار هر چه را گفتند تکرار کند چه نیاز به استاد؟ در هر کلاس شبکه‌های متعدد تلویزیون را برای دانشجویان روشن کنند و یکی را هم مراقب بگذارند تا چشم برندارند


عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اگر بگویم خبر اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی همان قدر تلخ است که احتمال سقوط «پنج‌شیر» و ورود طالبان به حریم احمد شاه مسعود در بیستمین سالگرد شهادت او، مپندارید که قصد اغراق دارم و گزاف است چرا که هر دو از چیرگی تعصب بر خِرَدورزی و رواداری حکایت می‌کند.

بیژن عبدالکریمی

  اعتبار یک دانشگاه به استادان و مدرسان و پژوهش‌گران آن است که در کار تولید اندیشه‌اند نه به صرف تعداد مقالات منتشره و مدارک صادره و اگر دیگران به استادی و تدریس و تحقیق در دانشگاهی می‌بالند به سبب آن است که استادان و مدرسان و محققانی پیش از آنان بدان اعتبار و منزلت بخشیده‌اند و بر این سیاق می‌توان گفت آن که در این میان آسیب می‌بیند و اعتبار از کف می‌دهد نه دکتر بیژن عبدالکریمی که اعتبار دانشگاه آزاد اسلامی است چندان که امثال دکتر حسین بشیریه به دانشگاه امام صادق اعتبار افزون‌تری بخشیدند.

  امروز اعتبار دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران بیشتر است یا 60 سال قبل؟ دانشگاه و ساختمان که همان است و بودجه و شمار دانشجویان هم که بسیار بیشتر شده. پس چه بود و چه داشت که حالا نیست و ندارد؟ اسلامی ندوشن و جلال‌الدین همایی و فروزان‌فر و ملک‌الشعرای بهار و امثال آنها و همین حالا باز شفیعی کدکنی است که اعتبار می‌دهد نه در و پنجره. یا در جاهای دیگر استادانی که یک جزوه را سی‌سال درس می‌دهند و سؤال کردن بلدند و پاسخ‌دادن نه و دغدغۀ اجتماعی ندارند. این که دیگر دانشگاه نیست. دبیرستان است.

   بیژن عبدالکریمی مسلمانی ایران دوست و آزاده‌ است و اندیشۀ خود را در پستو پنهان نکرد و در برنامۀ «زاویه» شبکه چهار سیما به مردم شناسانده شد. سیمای جمهوری اسلامی ایران نه تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی.

  اهمیت استاد چنان است که روحانیون نمی‌گویند در فلان حوزه یا مدرسۀ علمیه درس خوانده‌اند بلکه به نام استاد اشاره می‌کنند و اخراج استاد یعنی سرمایه‌سوزی و اهانت به جایگاه علم و استقلال فکری. «شرف المکان بالمکین». اعتبار هر جای، به جای‌گیران آن است.


   سرمایۀ دانشگاه آزاد، ساختمان‌ها و املاکی نیست که به پشتوانۀ نفوذ و حمایت و اعتبار هاشمی رفسنجانی و سبک خاص مدیریت دکتر جاسبی گرد آمد. سرمایۀ دانشگاه آزاد، استادان آن و دانش آموختگانی است که اگر دانش و مهارت داشته باشند اعتبار می‌آفرینند و اگر نه برند آسیب می‌بیند.


   نخستین نکته‌ای که به ذهن متبادر می‌شود این است که دانشگاه آزاد با استاد خود مثل کارمند تحت امر رفتار می‌کند. مرحوم شیخ محمد یزدی هم البته می‌خواست حوزه را چنین زیر تیول دربیاورد و به مرجع محبوبی چون آیت‌الله موسی شبیری زنجانی هم تشر می‌زد اما حوزه تا توانسته زیر بار نرفته است.

   نهاد دانشگاه باید مستقل بماند و در عصر کالایی‌شدن فرهنگ و تجاری شدن همه چیز و غیر سیاسی شدن دانشجویان، امثال دکتر عبدالکریمی را باید حفظ کرد نه آن که برانید چون اعتبار خودتان زایل و ضایع می‌شود.

  به یاد آوریم که اعتبار و وجهۀ دکتر غلامعلی افروز رییس وقت دانشگاه تهران به خاطر اخراج دو استاد از دانشکدۀ حقوق چگونه آسیب دید در حالی که به سبب برنامه‌های روان‌شناسی در تلویزیون محبوب بود.

 

   دکتر افروز البته به نویسندۀ این سطور لطف فراوان دارد و 17 سال قبل در سوگ عموی من چندان می‌گریست که از دو رفیق شفیق، در داغ فراق دیگری انتظار می‌رود اما این که در روز معارفۀ رییس جدید از بیم اعتراض دانشجویان از درِ پشتی خارج شد یک واقعیت است و من هم آن روز سخت برای او اندوه‌گین شدم. او که در جریان اشغال سفارت ایران در لندن در سال 1359 اگر اسکاتلند‌یارد دیرتر اقدام می‌کرد سومین قربانی گروگان‌گیری می‌شد  و این‌گونه از مرگی چنان دهشت‌ناک رسته بود اعتبار خود را به خاطر اخراج دو استاد چنین به مخاطره انداخت.

     از این رو امیدوارم در سطح عالی این خطا جبران شود چرا که دستور به بازگشت دکتر عبدالکریمی به دانشگاه آزاد عقب نشینی نیست. پاس‌داشتِ سرمایه و اعتبار و تکرار نکردن آن تجربه در دانشگاه مادر است.

  در غیر این صورت چه نیاز به اندیشیدن و فلسفیدن؟ یک جزوه به همه بدهید همان را از رو بخوانند. اصلا شهریه بگیرید مدرک بدهید. خلاص. 

  اخراجی این گونه این شایبه را هم ایجاد می‌کند که کرسی‌های تدریس را خالی می‌کنند تا نیروهایی که با سهمیه و سفارش و رابطه تحصیلات تکمیلی را تمام کرده‌اند بر جای آنان بنشینند و در واقع جا را برای آنها باز می‌کنند.

  هر چند ترجیح اغلب کسانی که چندان پرمایه نیستند استفاده از مدرک برای تصدی مناصب آب و نان‌دار‌تر است. چرا که در دانشگاه، میزان سواد استاد در مواجهه و محاجه با دانشجویان و در کلاس و سخنرانی محک می‌خورد و از حتی از دست‌خط او می‌توان دریافت چه در چنته دارد و در واقع چقدر ندارد ولی در اداره با زیردستانی سرو کار دارد که در گیر و دار زندگی و تأمین معیشت کاری به او ندارند. (کما این که یکی دو ماه است یک کانال تلگرامی به پر‌و‌پای استادان تاریخ می‌پیچد و ادعاهایی دربارۀ سواد و نوع اخذ مدرک و تعداد مقاله‌ هاشان مطرح می‌کند هر چند می‌تواند ناشی از پاره‌ای خرده حساب‌های شخصی هم باشد اما از این واقعیت حکایت می‌کند که زیر ذره‌بین قضاوت بضاعت علمی‌اند).

  همچنین بهانه‌ای به دستگاه‌های تبلیغی مخالف جمهوری اسلامی می‌دهد تا بگویند در رژیم پهلوی، آیت‌الله مرتضی مطهری (که اگرچه اهل مبارزه علنی به سبک طالقانی و منتظری نبود اما همه می‌دانستند که با حکومت نیست) بدون تحصیلات دانشگاهی جذب و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات (معقول و منقول) دانشگاه تهران می‌شود و رییس پرآوازۀ دانشگاه تهران که دانشمندی بین‌المللی بود در پاسخ به برخی انتقادات و اعتراضات، به داوری استاد دیگر دانشگاه - دکتر عبدالحسین زرین‌کوب- ارجاع می‌دهد که خود، استادِ استادان بود و چند روز دیگر سالگرد درگذشت اوست.

  مطهری هم توان و بنیۀ علمی خود را چنان بروز می‌دهد که روزی پرفسور رضا رییس دانشگاه وقتی او را منتظر اتوبوس یا تاکسی می‌بیند توقف می‌کند تا سوار شود و شخصا به خانه می‌رساندش و روز بعد دستور می‌دهد حقوق مطهری چنان افزایش یابد تا بتواند بهترین اتومبیل را خریداری کند و پس از آن استاد دانشکده، بنز سوار می‌شود.

   تا آن زمان سابقه نداشت یک روحانی نه از ارث پدری یا خرید و فروش املاک یا درآمد منبر یا به خاطر حمایت تاجر و کاسبی یا مسؤولیت یک موقوفه که با پول تدریس و حق‌التالیف و نه هیچ درآمد دیگر اتومبیلی در حد بنز سوار شود. نهایت فولکس قورباغه‌ای بود و اگر محضر‌دار بودند پژو 504 و تیپ‌هایی مثل ناطق نوری هم با پیکان رفت و آمد می‌کردند و اغلب البته فاقد خودرو شخصی بودند.

  بیژن عبدالکریمی بنز که ندارد هیچ، یک بار جایی گفته بود خانه هم ندارد و مستأجر است و بعید است در این چند سال که امکان خرید خانه جز با مالکیت املاکی دیگر سلب شده خانه‌دار شده باشد. پس او نیست که از دست می‌دهد. دانشگاه است که خود را محروم می‌کند و نسلی که از اندیشه و تفکر دورتر می‌شوند و اگر قرار است استاد، مستقل نباشد و طوطی‌وار هر چه را گفتند تکرار کند چه نیاز به استاد؟ در هر کلاس دانشجویان را بنشانند و شبکه‌های متعدد تلویزیون را برای آنان روشن کنند و یکی را هم مراقب بگذارند تا چشم برندارند.

   «ناوالنی» رهبر اپوزسیون روسیه و مشهورترین زندانی مخالف پوتین در مصاحبۀ اخیر خود با «نیویورک تایمز» دربارۀ این که روزها را در زندان چگونه می‌گذراند گفته است هر روز باید 8 ساعت پای تلویزیون بنشینیم تا آگاهی‌مان زیاد شود: «مطالعه و نوشتن و هر کار دیگری ممنوع است. شما باید روی یک صندلی بنشینید و فقط تلویزیون تماشا کنید و اگر خواب‌تان ببرد نگهبان فریاد می‌زند: نخواب! تلویزیون تماشا کن». 

   در این واقعیت که سوء عملکردها و جذاب نبودن صدا و سیما و جوان بودن اکثریت جمعیت جوان موجب اثرگذاری نگاه تلویزیون «من و تو» به تاریخ و گذشته شده تردیدی نیست ولی با حذف امثال عبدالکریمی نه تنها اصلاح نمی‌شود که به مثابه گزاره ای در تأیید به میدان می‌آید.


   برای آن که بدانیم بیژن عبدالکریمی کیست و چقدر در حق این انسان شریف جفا شده بخش آخر سخنرانی اخیر او در «نشست عاشورا و امروز ما» در همین محرم امسال که به همت انجمن اندیشه و قلم و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار  و خبر آن در عصر ایران هم منتشر شد بهترین گواه است:

   «‌روی آوردن ایرانیان به اسلام و شیعه و عشق به امام حسین‌ع یکی از نمادهای فرهنگ اسلام ایرانی و شیعه و از بزرگ‌ترین سرمایه‌های ماست. این عشق در قلب تاریخی ملت ایران وجود دارد و سبب غرور و افتخار ماست و از دل سنت عاشورایی هرگز قبیله‌پرستی، ستیزه جویی و تجاوز به حقوق دیگران در نمی‌آید. از این رو شبه روشن‌فکران نباید به نام عقل و عقلانیت مدرن، نمادهای یک ملت را از او بگیرند و در برهوت بی‌هویتی رها کنند. این ملت، ملت امام حسین است و تا پیرو حسین است نه قدرت داخلی و نه خارجی نمی‌تواند با این ملت کاری کند.»

  این سخنان را همین امسال و یک ماه پیش گفته و منتشر شده است. به آنچه به صورت تقطیع شده در فضای مجازی منتشر می‌شود یا شبه دانشجویی حسب وظیفه یا نادانی گزارش یا ضبط یا سعایت می‌کند اعتماد نکنید.

   نه به خاطر بیژن عبدالکریمی که به تعبیر بامداد شاعر «نوالۀ ناگزیر را گردن کج نمی‌کند» که به خاطر اعتبار خودتان این خطا را اصلاح کنید.

تعابیر امام باقر(ع) از واقعیت‌های معنوی

تعابیر امام باقر(ع) از واقعیت‌های معنوی

با بهره مندی از فرمایشات گوهربار امام باقر (ع)، نوع نگاهمان به مسائل معنوی تغییر پیدا می‌کند و خود را در مسیر رستگاری قرار می‌دهیم.
با بهره مندی از فرمایشات گوهربار امام باقر (ع)، نوع نگاهمان به مسائل معنوی تغییر پیدا می‌کند و خود را در مسیر رستگاری قرار می‌دهیم.
 
به گزارش رجانیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، حجت الاسلام و المسلمین سید محمد جواد سایبان پژوهشگر مذهبی گفت: قدم گذاشتن به وادی معنویت و فتح قله‌های آن، آرمانی است که افراد مؤمن و خداجو به دنبال آن هستند. در این مسیر پرتلاطم، آن چه مهم به نظر می‌رسد انتخاب راه صحیح و هموار است، زیرا سعادت و رستگاری ما در گرو یافتن مسیر درست و در نهایت رسیدن به حق و حقیقت است. ورود به این وادی آسان است، اما ثابت قدم ماندن در آن دشوار است. بهترین راهکار برای موفقیت و فتح قله‌های رفیع بندگی، انتخاب راهنمای دلسوز و راه بلدی است که ما را از بهترین مسیر و در کمترین زمان به مقصد برساند.
 
وی افزود: متاسفانه در دنیای امروزی آن چه باعث تزلزل یا خروج از مسیر معنویت شده، تغییر نوع نگاه ما به مسائل معنوی است. برداشت‌های متفاوت و غالبا اشتباه از رخداد‌های معنوی باعث شده است نه تنها نتیجه مطلوب برای ما حاصل نگردد بلکه در مواردی عکس آن گریبان‌گیر ما شود. امام باقر (ع) در روایتی زیبا و خواندنی به شاگرد ممتاز خود جابرجعفی نکات نابی را می‌فرمایند که توجه به آن، نوع نگاه ما به مسائل معنوی را اصلاح کرده و مسیر صحیح را به ما نشان می‌دهد.
 
دست یابی به عزت
این کارشناس مذهبی ادامه داد: عزت، شرافتی است که تمام بشر برای دستیابی به آن تلاش می‌کنند، اما متأسفانه عده‌ای در این مسیر به بیراهه رفته و تمام عمر خود را به این خیال می‌گذرانند که عزتمند زیسته اند؛ این در حالی است که تصور آن‌ها اشتباه بوده و در عزت کاذب، زودگذر و فانی قرار داشته اند. امام باقر (ع) با معرفی عزت جاودانه، راه‌های دستیابی به آن را نیز به شاگرد خویش می‌فرمایند، «جابر، اگر به دنبال عزت جاودانه و ماندگار هستی، طمع را در درون خود نابود کن؛ ذلت طمع نیز از بین نخواهد رفت مگر با ناامیدی از مردم؛ و این ناامیدی از مردم حاصل نخواهد شد مگر با همت بلند».
 
فقر و غنای واقعی
حجت الاسلام سایبان تصریح کرد: یکی از مهم‌ترین مباحث جامعه امروزی، موضوع فقر و غنا در جهان است. متأسفانه گستردگی فقر در ابعاد گوناگون انسانی، فرهنگی، بهداشتی، مسکن در سطح جهان به حدی است که می ‏توان فقر را به عنوان یک «قاعده» و رفاه را به عنوان یک «استثناء» در نظر گرفت؛ اما فقر و غنا برای یک انسان مؤمنی که قدم در وادی معنویت گذاشته است معنای دیگری دارد. در همین زمینه امام باقر (ع) می‌فرمایند: «لَا فَقْرَ کَفَقْرِ الْقَلْبِ وَ لَا غِنَى کَغِنَى النَّفْس‏»؛ هیچ فقری مثل فقر قلب نیست و هیچ غنایی مانند غنای نفس نمی‌باشد.
 
وی اظهار کرد: در توضیح این روایت ناب می‌توان گفت قلب انسان جایگاه حقیقی خداوند متعال است، اگر دل مشغولی‌های دنیوی باعث شد که انسان از یاد خدا غافل گردد و آمال و آرزو‌های بلند مدت، تمام قلب او را تصاحب کرد، او فقیرترین شخص است حتی اگر در ثروت‌های مادی غوطه ور باشد. در مقابل نیز، انسانی که تمام وجودش را بی نیازی از غیرخدا فرا گرفته و چشم طمع خود را نسبت به زندگی دیگران کور کرده است، ثروتمندترین فرد روی کره خاکی است حتی اگر نان شب خود را نداشته باشد.
 
جایگاه رفیع واجبات
این کارشناس مذهبی ادامه داد: یکی از اشتباهات رایج در جامعه این است که، رسیدن به خداوند متعال و قرارگرفتن در مسیر بندگی را تنها با اعمال سخت، طاقت فرسا و کمرشکن می‌بینند. این در حالی است که این تفکر از اساس باطل است. عده‌ای پا را فراتر گذاشته و بر این باورند که تنها انجام امور مستحب است که رشد و تعالی را به همراه دارد و انجام واجبات الهی به منزله درجا زدن در مسیر بندگی است. امام باقر (ع) با مردود خواندن این باور اشتباه می‌فرمایند: «لَا طَاعَةَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ»؛ هیچ اطاعتى مانند به‌جا آوردن واجبات نیست.
 
حجت الاسلام سایبان در پایان گفت: در روایت دیگری پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «یا علیُّ إذا رَأیتَ الناسَ یَشتَغِلُونَ بالفَضائلِ فاشتَغِلْ أنتَ بِإتمامِ الفَرائضِ»؛ هرگاه دیدی مردم به فضایل و مستحبات می‌پردازند، تو به کامل کردن واجبات بپرداز. در تفسیر این روایات ارزشمند باید گفت، انجام واجبات الهی در درجه اول قرار دارد و پرداختن به امور مستحب در حالی که واجبات روی زمین مانده اند، شایسته نیست.

دختران در تله مخدرهای جدید

آمار نشان می‌دهد طی این سال‌ها علاوه بر این که گرایش زنان به اعتیاد بیشتر شده، سن اولین تجربه استفاده از مواد مخدر نیز در کشور کاهش یافته.
آن طور که آمارهای رسمی و غیر رسمی نشان می‌دهد نه‌تنها تعداد زنان گرفتار در دام اعتیاد روز به روز در حال افزایش است بلکه سن ابتلا در میان دختران نیز روندی کاهشی به خود گرفته؛ تا جایی که این معضل اجتماعی در میان برخی از دختران محصل نیز دیده می‌شود.
 
روزنامه ایران نوشت: «اعتیاد زنان و دختران جوان معضل خزنده و خاموشی است که در سال‌های اخیر در جامعه ریشه دوانده و توانسته بنیان خانواده و سلامت جامعه را با چالش‌های اساسی مواجه کند. آن طور که آمارهای رسمی و غیر رسمی نشان می‌دهد نه‌تنها تعداد زنان گرفتار در دام اعتیاد روز به روز در حال افزایش است بلکه سن ابتلا در میان دختران نیز روندی کاهشی به خود گرفته؛ تا جایی که این معضل اجتماعی در میان برخی از دختران محصل نیز دیده می‌شود. از آنجا که دختران تربیت‌کنندگان نسل‌های آینده هر کشوری هستند و باید مهارت‌های لازم مربوط به همسرداری و فرزندپروری را به‌درستی بیاموزند، اعتیاد به عنوان عامل مختل‌کننده این آموزش‌ها می‌تواند جامعه را در معرض آسیب‌های اجتماعی پیچیده‌ای قرار دهد. از این رو در این باره با دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس و استاد دانشگاه، به گفت‌وگو نشسته‌ایم که می‌خوانید:
 
در سال‌های اخیر اعتیاد به یکی از پنج معضل اساسی کشور تبدیل شده است و متأسفانه آمار نشان می‌دهد طی این سال‌ها علاوه بر این که گرایش زنان به اعتیاد بیشتر شده، سن اولین تجربه استفاده از مواد مخدر نیز در کشور کاهش یافته. به نظر شما دلیل بروز این معضل چیست؟
 
شاید حتی عنوان‌کردن اعتیاد به عنوان یکی از ۵ معضل اساسی کشور کمی مدارا و مماشات باشد؛ چرا که آمارهای اعلام‌شده نشان می‌دهد چهارمین علت مرگ و میر در کشور به طور مستقیم یا غیر مستقیم با مواد مخدر ارتباط دارد. به عنوان مثال ارتباط مستقیم بین سرطان‌های ریه، حلق، حنجره و گلو با مصرف دخانیات و مواد تدخینی وجود دارد. متأسفانه در سال‌های اخیر شاهد دو پدیده نامبارک در این زمینه بوده‌ایم: نخست کاهش سن گرایش به مصرف مواد مخدر - در گذشته‌ها کسانی که سمت مواد مخدر می‌رفتند، عمدتاً سن بالایی داشتند. - هر چند این موضوع مورد تأیید نیست اما این افراد کمتر تقبیح می‌شدند. شاید به این خاطر که آنها برای رفع دردها یا بهبود بیماری از مخدرها استفاده می‌کردند یا حتی به دلیل فرهنگ پایین‌تر گمان می‌کردند مواد مخدر می‌تواند به آنها کمک کند. ولی با توجه به این که آنها نیروی جوان و فعال کشور نبودند که بخواهند چرخ‌های اجتماعی و اقتصادی را به حرکت درآورند، خیلی مورد تقبیح قرار نمی‌گرفتند. ولی یکی از مشکلات امروزه جامعه ما این است که سن ابتلا به اعتیاد بشدت کاهش یافته است. یعنی پدیده مذموم اعتیاد حتی در بین کسانی که از نظر جامعه آماری در اوایل سنین نوجوانی قرار دارند، شیوع  یافته است.
 
دومین پدیده نامبارک و در واقع موضوع دهشتناک اعتیاد زنان است. متأسفانه آمار وحشتناکی وجود دارد و آن این که تعداد خانم‌هایی که دچار اعتیاد می‌شوند، روز به روز بیشتر می‌شود. در گذشته در هر زمینه که فکر کنید هم از نظر اعتیاد به مواد مخدر و هم از نظر مصرف موادی که جامعه کمتر با آن برخورد می‌کند مانند استفاده از سیگار و قلیان و مواردی از این دست آقایان پیشرو بودند. در حال حاضر هم مردها از نظر کمیت همچنان از خانم‌ها پیشی گرفته‌اند اما متأسفانه آمارها نشان می‌دهد خانم‌ها در این زمینه در حال نزدیک‌شدن به آقایان هستند.
 
در سال‌های گذشته برخی از جرایم و رفتارهای خارج از عرف و ناهنجار مردانه بود. سیگارکشیدن و اعتیاد یکی از همین رفتارها و عادات ناپسند بود که بیشتر در میان مردان دیده می‌شد. اما در سال‌های اخیر می‌بینیم که دختران هم گرایش زیادی به استعمال دخانیات و مصرف مواد مخدر پیدا کرده‌اند و قبح این موضوع در جامعه از بین رفته است. گاهی حتی در اماکن عمومی دخترانی را می‌بینیم که سیگار به دست دارند یا از مصرف یک نوع مخدر سخن می‌گویند. چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
 
دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد. اول از همه این که مشکلات فرهنگی، اقتصادی و مواردی از قبیل ناتوانی خانواده‌ها در برطرف‌کردن نیازمندی‌های فرزندان مانند نداشتن تفریح باعث شده برخی از اعضای خانواده به اعتیاد روی بیاورند. طبیعی است فرزندان کوچک و دخترانی که در این خانواده‌ها زندگی می‌کنند، الگویی جز این افراد ندارند و به سمت اعتیاد گرایش می‌یابند.
 
در دسترس بودن دلیل دیگری است. به این معنا که مواد مخدر نسبت به گذشته بیشتر در دسترس افراد قرار دارد و البته داستان مسائل اقتصادی باعث می‌شود خانواده‌ها برای تأمین معاش زندگی تلاش کنند. این تلاش چند برابری برای معاش خانواده به معنای حضور کمتر در خانواده و نظارت کمتر بر رفتار فرزندان است که یکی از تبعات آن به بیراهه رفتن فرزندان و حتی اعتیاد آنهاست. در چنین شرایطی حتی گاهی دختران به فکر انجام فعالیت در خارج از منزل و کسب درآمد می‌افتند. از این رو گروهی که هوش کمتری دارند، خیلی سریع در دام قاچاقچیان و سوء‌استفاده‌کنندگان می‌افتند. این افراد برای این که نوجوانان را وادار به ادامه کار کنند، آنها را آلوده می‌کنند.
 
متأسفانه گروهی از دختران هم گمان می‌کنند باید حق نداشته خود را به دست بیاورند و به همین دلیل به جای این که تلاش کنند در مسائل مهم مانند مسائل علمی، اقتصادی، معنوی و مواردی از این دست قله‌ها را درنوردند، برعکس عمل می‌کنند. یعنی به سوی سقوط و شیب‌های مشکل‌دار حرکت می‌کنند. در واقع حرکت در سرازیری همواره راحت‌تر از حرکت در سربالایی است. طبعاً یکی از راه‌های رفتن به سمت دره، گرایش به اعتیاد مواد مخدر و مواد محرک است.
 
دلیل دیگر این است که امروزه دیدگاه خانواده‌ها نسبت به فرزندان دختر در مقایسه با نسل‌های قبل مثبت‌تر شده است. قوانین خانواده در مورد آنها ساده‌تر شده و حتی می‌بینیم که برخی دختران اجازه دارند ساعت دیرتری به خانه برگردند. اینها آزادی‌های بیشتری است که اگر بستر فرهنگی آن فراهم نباشد، به بروز مشکلات زیادی منجر خواهد شد. از طرف دیگر نبود امکان تفریحات سالم برای دختران در مقایسه با پسرها به دلیل مسائل فرهنگی و اقتصادی باعث شده برخی از دختران مصرف مواد مخدر را به عنوان یک تفریح در نظر بگیرند. برای مثال پسرها می‌توانند با یک توپ در خیابان به فعالیت ورزشی و تفریح سالم بپردازند اما دختران این امکان را ندارند. از طرف دیگر خانواده‌هایی عمدتاً خانواده‌های دهه ۴۰ و ۵۰ هستند که اصطلاحاً دختران دم بخت دارند. آنها مشکلات زیادی نظیر مشکلات اقتصادی و معیشتی و ... را تجربه کرده‌اند و حالا  اصطلاحاً از آن سمت بوم افتاده‌اند و با دادن امکانات بیش از اندازه مشکلاتی را برای آنها ایجاد کرده‌اند. این را هم فراموش نکنیم که یکی از نظریه‌هایی که در بحث اعتیاد مطرح می‌شود از دست دادن شیء محبوب است. خیلی از مواقع این از دست دادن خیالی است مانند از دست دادن محبت، عشق و نگاه والدین که می‌تواند در پرتو اختلالات و اختلافات بین خانواده‌ها وجود داشته باشد. در حقیقت دختر خانواده حس می‌کند همه چیز را از دست داده و این ترس باعث می‌شود به دنبال جایگزین که احتمالاً مواد مخدر خواهد بود، برود.
 
برخی از آمار نشان می‌دهد بیشترین زنان معتاد در رده سنی ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارند؛ در حالی که در این سن دختران نیازمند کسب مهارت‌های مربوط به همسرداری و فرزندپروری هستند تا جامعه با آسیب‌های کمتری مواجه باشد. شما این موضوع را چگونه تحلیل می‌کنید؟
 
طبق آمار نزدیک ۹۸ درصد دروازه ورود به سمت اعتیاد از سیگار و قلیان عبور می‌کند. معمولا می‌بینیم شروع اعتیاد بین دختران جوان که عمدتا با سیگار و قلیان آغاز می‌شود، بارقه‌های خود را در دوران نوجوانی نشان می‌دهد. البته این بدان معنا نیست که لزوماً و حتماً در دوران نوجوانی ابتلا صورت می‌گیرد. اما می‌توان گفت به طور عمده شروع بحث اعتیاد در اوایل  دوران نوجوانی  است و در اواخر نوجوانی و اوایل جوانی به حداکثر خود می‌رسد و این زمانی است که دختر جدای از علم آموزی باید به کسب مهارت‌های زندگی بپردازد. خانه‌داری و فرزندپروری را بیاموزد و متأسفانه اعتیاد مانع از کسب این مهارت‌ها خواهد شد و چنین فردی نمی‌تواند مسئولیت سنگین خود را بخوبی انجام دهد. اینجاست که ما علاوه بر نگرانی برای او نگران نسل‌های بعدی هم خواهیم شد.
 
همان طور که اشاره کردید مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در گرایش دختران به اعتیاد مؤثر است. آیا می‌توان گفت سطح تحصیلی دختران هم در گرایش آنها به اعتیاد مؤثر است؟ اگر این گونه است، بیشتر در میان کدام قشر از جامعه می‌شود؟
 
بررسی‌ها نشان می‌دهد که عمدتاً کسانی که از قشر فرهنگی تحصیلاتی بالاتری هستند کمتر به سمت مواد مخدر کشیده می‌شوند. به عبارتی یک رابطه معکوس میان تحصیلات و ابتلا به اعتیاد وجود دارد البته این بدان معنا نیست که همه تحصیلکرده‌ها سلامت هستند و آنهایی که تحصیلاتشان پایین است یا تحصیلاتی ندارند، معتاد هستند. اما به نظر می‌رسد داشتن اطلاعات و حضور در محیط‌های علمی و ارتباط با کسانی که کرسی‌های دانشگاهی را اشغال کرده‌اند و مواردی از این دست، نگاهی فراخ‌تر و بازتر به فرد می‌دهد و باعث می‌شود با علم بیشتر به موارد متفاوت من جمله خطرات ابتلا به اعتیاد نگاه  کند و طبیعتاً به سمت اعتیاد حرکت نکند.
 
با توجه به وفور انواع مواد مخدر صنعتی در جامعه و دسترسی آسان به آنها، به خانواده‌ها چه توصیه‌ای دارید آیا خانواده‌ها باید آموزش خاصی ببینند تا مانع معتادشدن فرزندان‌شان شوند؟
 
توصیه من این است که در درجه اول خانواده‌ها باید حتی‌الامکان از نظر سلامت جسم و روان خود را پاک نگه دارند. چون اولین معلم فرزندان والدین هستند. از طرف دیگر محدودیت‌ها در خانواده باید به‌درستی تعریف شود. اگر چیزی را از فرزندمان می‌گیریم باید جایگزین مناسبی برای آن داشته باشیم. مثلاً اگر به دلیل تردیدی که نسبت به دوستان فرزندمان داریم تفریح یا زمانی را که دوست دارد با آن دوستان بگذراند حذف می‌کنیم باید با بازی و تفریح و سرگرمی که دوست دارد این خلأ را پر کنیم و اصطلاحاً اوقات فراغت فرزندمان را به‌درستی پرکنیم. نمی‌توانیم با زور و ارعاب و تهدید چیزی را از او بگیریم و برای پرکردن خلأ ناشی از آن اقدامی نکنیم. بنابراین باید شرایط مناسب را مهیا کنیم. از سوی دیگر آموزش‌ها می‌تواند بسیار اثرگذار باشد. آموزش می‌تواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد. برای مثال درباره موضوعی که در تلویزیون دیده‌ایم به طور غیر مستقیم با فرزندان صحبت کنیم. این رفتار در بازسازی و بهسازی ساختار تفکر او بسیار تأثیرگذار است. در حالی که نصیحت‌های مکرر می‌تواند آنها را فراری کند.
 
از سوی دیگر خانواده باید بر دانش و آگاهی‌های خود بیفزاید. برخی نشانه‌ها که از گذشته در برنامه‌های رادیو و تلویزیون برای اعتیاد یک فرد عنوان می‌شد در جامعه کنونی دیگر تاریخ مصرف ندارد. مثلاً ما همیشه فرد معتاد را به عنوان کسی می‌شناختیم که کتش روی دوشش است و نمی‌تواند درست راه برود یا حرف بزند. امروزه برخی از انواع اعتیاد چنین نشانه‌هایی دارند اما لزوماً همه آنها این گونه نیستند. خیلی از موادی که امروزه استفاده می‌شود نه بو دارد و نه دود. دیگر آن حالت‌های بی‌حالی، کرختی و خماری را به وجود نمی‌آورد بلکه شاید فرد شب‌زنده‌داری بیشتری را تجربه کند. پوستش متورم و چشمانش قرمز شوند. مشکل عدم تمرکز پیدا کند یا برعکس ساعت‌های متمادی مطالعه کند. دچار گر گرفتگی شود یا پرخاشگر و بی‌انگیزه شود. همه اینها نشانه‌هایی هستند که خانواده‌ها باید به آنها توجه و به‌موقع اقدام کنند تا از آسیب فرزندشان پیشگیری کنند.»

نمونه ای از ضرورت برقراری "نظام تأمین اجتماعی" در جامعه ای معقول و عادلانه

ماه‌ها است اجاره خانه عقب افتاده و صاحبخانه مدام تماس می‌گیرد و واقعا نمی‌دانم باید دردم را به چه کسی بگویم. بسته به وضعیت جسمی و نظر دکتر هفته‌ای سه یا چهار روز فیزیوتراپی می‌کنم و توان پرداخت هزینه‌های آن را ندارم.

هیچکس در این روز‌ها حالی از من نپرسیده است، انگار نه انگار اصلا من وجود دارم.

به گزارش میزان، رضا رویگری پیرامون آخرین وضعیت سلامتی خود گفت: این روز‌ها در خانه‌ام و مریض و وضع مالی خوبی هم ندارم. فیزیوتراپی و هزینه اجاره خانه و هزینه‌های روزمره زندگی توان من را گرفته و روز‌های سختی را می‌گذرانم.

وی در همین راستا افزود: هیچکس در این روز‌ها حالی از من نپرسیده است، انگار نه انگار اصلا من وجود دارم و هنوز نفس می‌کشم. تا وقتی که می‌توانستم کار کنم از من کار کشیدند و حالا که به سختی راه رسیده‌ام گوشه خانه افتاده‌ام و کسی خبری از من نمی‌گیرد. این همه سال برای هنر و فرهنگ این مملک و مردم خوبم زحمت کشیدم، اما در آخر این وضعیت من است. کار‌های خوب ارزشی و مهمی را بازی کردم که بسیاری از بازیگران در کارنامه خودشان این مجموعه‌هایی که من کار کردم را ندارند.

بازیگر سریال «خورشید شب» بیان کرد: در این شرایط اقتصادی ناشی از کرونا آن‌ها که سالم هستند با مشکلات عدیده مالی دست و پنجه نرم می‌کنند دیگر چه برسد به من که توان فعالیت و کار کردن هم ندارم. ماه‌ها است اجاره خانه عقب افتاده و صاحبخانه مدام تماس می‌گیرد و واقعا نمی‌دانم باید دردم را به چه کسی بگویم. بسته به وضعیت جسمی و نظر دکتر هفته‌ای سه یا چهار روز فیزیوتراپی می‌کنم و توان پرداخت هزینه‌های آن را ندارم.

وی همچنین ابراز کرد: در خانه که هستم گاهی سریال‌های تلویزیونی را دنبال می‌کنم و خاطرات خوب گذشته با دوستان را مرور می‌کنم. زمانیکه توان بازیگری داشتم با عشق بازی می‌کردم و میزان دستمزد و مسائل مالی که الان برای خیلی از بازیگران مهم است برایم مهم نبود.

وی با اشاره به ضرورت واکسیناسیون سراسری بیان کرد: روزانه اخباری مربوط به کرونا را دنبال می‌کنم و از این اتفاقاتی که هر روزه شاهد آن هستیم ناراحتم. متاسفانه با شیوع ویروس کرونا از ابتدا تا الان خیلی از دوستان و همکاران و مردم عزیزمان را از دست دادیم. این موج جدید هم ظاهرا کشنده‌تر است و امیدوارم واکسیناسیون سراسری با جدیت و سریع‌تر انجام شود. من واکسن کرونا نزدم و نمی‌دانم در صورت مبتلا شدن چه کاری می‌توانم بکنم.

رضا رویگری خاطرنشان کرد: امیدوارم مسئولان فرهنگی و دوستان از حال من باخبر شوند و در این وضعیت که به کمک نیاز دارم دریغ نکنند. سریال‌های «مختارنامه»، «معصومیت از دست رفته»، «سال‌های مشروطه»، سرود «ایران ایران» و ... را برای این مملکت و مردم انجام دادم. به لحاظ حرکتی مشکل دارم و هزینه‌های درمان هم بالا است. گاهی آرزو می‌کنم کاش بازیگری را کنار می‌گذاشتم تا شاید به این وضعیت دچار نمی‌شدم.