واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

نا امنی از جامعه به توی خانه ها می آید؟ خبر ورود به زور و تجاوز

پسرهوسرانی که با همدستی یکی از دوستان و دایی‌اش دختر جوانی را مقابل چشم‌های نامزدش مورد آزار و اذیت قرار داده بود، دستگیر شد.

اعتماد نوشت: این حادثه عصر روز دوشنبه ٢٢ خردادماه در آبادان اتفاق افتاد. دختر جوانی همراه با پدر و مادرش به اداره پلیس رفت و از این سه پسر جوان شکایت کرد. ماموران دریافتند این دختر در خانه مادربزرگش مشغول درس خواندن بوده و در حالی که همسرش نیز حضور داشته، از طرف این سه مرد مورد حمله و تعرض قرار گرفته است. 

این ٣ مرد خشن بعد از اجرای نقشه‌شان در برابر چشمان نامزد این دختر جوان اقدام به سرقت وسایل با ارزش داخل خانه نیز کردند.به این‌ ترتیب بازپرس محسن ‌پورعسکر دستور ویژه برای دستگیری عاملان این اقدام شیطانی را برای ماموران پلیس آگاهی آبادان صادر کرد. کارآگاهان بعد از تحقیقات گسترده پی بردند که یکی از متهم‌ها مهدی ٢١ ساله نام دارد و مردم آبادان او را به خاطر خلاف‌هایش می‌شناسند.

جست‌وجوها برای دستگیری مهدی آغاز شد تا اینکه او روز ٢٧ خردادماه وقتی که قصد داشت در نزدیکی بلوار ولایت آبادان دست به کیف‌قاپی بزند از سوی ماموران دستگیر شد. مهدی ابتدا خود را بی‌گناه دانست اما وقتی در برابر دختر جوان و نامزدش قرار گرفت به ناچار اعتراف کرد.

او در مقابل بازپرس پورعسکر در شعبه سوم دادسرای آبادان گفت: آن شب همراه با دایی‌ام در خانه‌اش مشغول استراحت بودم که سراغم آمد و از دختر جوانی صحبت کرد که در همسایگی خانه او زندگی می‌کرد. از حرف‌های ابوذر شنیدم که پدر و مادر دختر در شهر دیگری زندگی می‌کنند و او به خاطر اینکه از مادربزرگ بیمارش که تحت مراقبت است، نگهداری کند به آبادان آمده و آنجا مانده است. ابوذر گفت که این دختر ١٧ ساله معمولا در خانه تنهاست اما بعضی وقت‌ها پسر جوانی سوار بر خودروی پراید مقابل در خانه‌شان توقف می‌کند و به خانه دختر نوجوان می‌رود.»

مهدی در ادامه حرف‌هایش گفت: «آن شب زن‌دایی و پسردایی‌ام خوابیده بودند اما ابوذر دست‌بردار نبود و تا ساعت ٥ صبح اصرار می‌کرد که نقشه‌اش را عملی کنیم. او از یکی از دوستانش نیز خواست تا به ما ملحق شود و سه نفری به خانه دختر رفتیم. کمی بعد متوجه شدیم که نامزد دختر در خانه است اما ابوذر دست بر نداشت و به ما گفت که باید به کارمان ادامه بدهیم. 

سه نفری چاقو به دست از دیوار خانه بالا رفتیم و پسر جوان را هدف کتک‌‌کاری قرار دادیم و بعد سراغ دختر ١٧ ساله که مشغول درس خواندن بود رفتیم. در حالی که پسر جوان می‌خواست دست از سرشان ‌برداریم، متوجه شدیم که او نامزد رسمی دختر نوجوان است. اما از کارمان دست نکشیدیم و بعد از آزار و اذیت دختر تمام وسایل با ارزش داخل خانه را سرقت کردیم. ما فکر می‌کردیم دختر نوجوان و نامزدش از ترس آبرویشان ماجرا را به پلیس گزارش نمی‌دهند اما چند روز بعد متوجه شکایت آنها شدیم و تصمیم گرفتیم که فرار کنیم.»

نامزد دختر نوجوان نیز به بازپرس پرونده گفت: «همسرم در خانه تنها بود که برای سرکشی به دیدنش رفتم و پس از چند ساعت به خانه‌مان برگشتم که در میان راه متوجه شدم ریموت در خانه پدرم را در خانه همسرم جا گذاشته‌ام به خاطر همین دوباره به آنجا برگشتم و می‌خواستم شب را آنجا بمانم. هنوز چند لحظه از ورودم به خانه نگذشته بود که این جوان همراه دو مرد دیگر وارد خانه شدند و با تهدید چاقو و قمه من را زخمی و نامزدم را مورد تعرض قرار دادند.»

در ادامه، نسرین که شرایط روحی سختی را می‌گذراند در حالی که اشک می‌ریخت به بازپرس پورعسکر گفت: «شب حادثه من در حال درس خواندن بودم که ٣ مرد با تهدید چاقو وارد خانه‌مان شدند و پس از کتک‌کاری مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند و سپس وسایل با ارزش خانه‌مان را به سرقت بردند.»

در این مرحله، بازپرس پرونده دستور داد تا متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس آگاهی قرار گیرد و تجسس‌ها برای دستگیری دیگر همدستان متهم نیز آغاز شد.کارآگاهان در ادامه با توجه به اطلاعاتی که به دست آورده بودند، توانستند مخفیگاه یکی دیگر از متهمان پرونده که محمد نام دارد را شناسایی کنند. او ساعت ٦ صبح روز پنجشنبه در حالی که سرگرم مصرف مواد در مخفیگاهش بود در منطقه ایستگاه ١٠ قدس آبادان دستگیر شد.تحقیقات فنی برای دستگیری طراح و متهم اصلی این پرونده که ابوذر نام دارد در دستور کار ماموران پلیس آگاهی آبادان است.

برای زلزله های با بیش از 7 ریشتر باید آماده شویم

بیست و هفت سال از زلزله 31 خرداد 1369 منجیل چگونه گذشت
با بدنه و مدیریت ضعیف در مدیریت بحران سوانح طبیعی در رخدادی مشابه زلزله 31 خرداد 69 منجیل، حتما آسیب های وارده به کشور از نظر تلفات و خسارات مالی بسیار بیشتر از سال 69 خواهد بود.
دکتر مهدی زارع . استاد پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله

دقایق اولیه روز سی و یک خرداد ، یادآور سالروز رخداد زلزله 31 خرداد 69 منجیل است که در نیمه شب (ساعت 36 دقیقه بامداد) موجب 16 هزار کشته و حدود 50 هزار مجروح و تخریب کامل سه شهر و آسیب جدی به حداقل 10 شهر ایران و حدود دو میلیارد دلار خسارت مستقیم و غیر مستقیم شد.

زلزله در سال 69 رخ داد و هنوز کشور در سال های اولیه پس از اتمام دوره دفاع مقدس بود. از نظر مدیریت بحران، ازستادهای پشتیبانی و  بازسازی جنگ 8 ساله دراین زلزله به عنوان پشتیبانی از عملیات جستجو و امداد و در نهایت بازسازی در مناطق زلزله زده استفاده شد .

برای زلزله های با بیش از 7 ریشتر باید آماده شویم

این زلزله در نزدیکی پهنه شهری منجیل، رودبار و لوشان روی داد و عملا سه شهر ما را ویران کرد (به ویژه دو شهر منجیل و رودبار). ضمنا در شهر های رشت، لاهیجان و آستانه اشرفیه خسارت های مهم و قابل ملاحظه ای مشاهده شد.
 همچنین زلزله منجیل در نزدیکی محور و مخزن سد سفید رود رخ داد که در هنگام زلزله، مخزن این سد لبالب پر از آب بود و بنابراین احتمال گسیخته شدن سد و رها شدن آن می توانست به فاجعه بزرگتری منجر شود.

خوشبختانه به دلیل کیفیت بالای طراحی سد توسط مرحوم دکتر اشتوکی از سوئیس و ساخت سد سفید رود طی سالهای 1335تا 1341 (سال بهره برداری)، با وجود خسارت دیدن در هنگام زلزله، اتفاقی بدتر از آنچه مشاهده شد، نیفتاد. یعنی سد پاره نشد و دریاچه به صورت سیل در رودخانه سفید رود تخلیه نشد.
ساختار ستادهای حوادث غیر مترقبه (زیر نظر وزارت کشور) هنوز وجود نداشت و عملا بعد از زلزله منجیل و با درس آموزی از زلزله منجیل در کشور  به وجود آمد.

جدی گرفتن و مطرح شدن آیین نامه استاندارد زلزله ایران (آیین نامه 2800) از بعد از زلزله 1369 منجیل رخ داد. زلزله 1369 منجیل در یک پهنه کوهستانی صعب العبور و به همراه وقوع زمین لغزش های متعدد بود. بعد از 27 سال هنوز زلزله ای در ابعاد و گستردگی زلزله 1369 منجیل رخ نداده است تا بدانیم که از درس های آن زلزله آیا درس آموزی کافی انجام شده است یا نه. 

برای زلزله های با بیش از 7 ریشتر باید آماده شویم

مردم منجیل و پهنه زلزله زده در زلزله 1369 با اثر پذیری روانی از این رخداد، در سال های بعد از رخداد زلزله سال 69 تلاش کردند در ساخت و ساز رویکردی محافظه کارانه تر داشته باشند ولی همین رویکرد محافظه کارانه به نظر می رسد که در دهه اخیر به کناری گذاشته شده و عملا روند توسعه بدون پلان و برنامه برای ارزیابی ریسک پیگیری شده است..
        
*تغییر شکل زمین در محدود جنوب کاسپین

در زلزله های کلان راندگی (Mega thrust) که معمولا در نواحی فرورانش و در حاشیه اقیانوس ها مانند نوار حاشیه اقیانوس آرام و یا ناحیه حاشیه اقیانوس هند،  رخ می دهند ابعاد صفحه گسیختگی در یک رخداد زمین لرزه اصلی در حدود ۲۰۰ در ۵۰۰ کیلومتر و میزان لغزش حداکثر بر روی صفحه گسل ۲۰ تا ۳۵ متر در یک زلزله و میزان متوسط تغییر مکان /لغزش سالانه حدود ۲ تا ۱۲ سانتی متر در سال است.

بنابراین انتظار رخداد زمین لرزه های بزرگ با بزرگای بیش از 8 و گاه حتی با بزرگای بیش از 9در این نواحی، انتظار بیهوده ای نیست، ولی در زلزله هایی که در درون صفحه قاره ای رخ می دهند و بیشتر زلزله های ایران و ترکیه و افغانستان از این نوع هستند، ابعاد صفحه گسیختگی کوچکتر است و مثلا در زمین لرزه ای مانند زمین لرزه 31 خرداد 69 منجیل ایران، با بزرگای 7.3  گسلشی با صفحه گسیختگی در حدود ۲۰ در ۹۰ کیلومتر روی داد.

حداکثر میزان لغزش در لرزه اصلی زلزله  منجیل حدود 60 سانتی متر بود .مطالعات نشان می دهد که حوزه جنوبی دریای مازندران حدود 6 میلی متر در سال به سوی شمال غرب جا به جا می شود. میزان حداکثر لغزش متوسط سالانه در ناحیه البرز و تالش، حدود  5میلی متر در سال است. بنابراین زمین لرزه ای با بزرگای بیش از 8 اساسا در چنین نواحی بسیار به ندرت رخ می دهند. گرچه بعید نیستند.

*تجربیات جهانی برای کاهش ریسک زلزله


زلزله کوماموتو ژاپن  پنج شنبه 26 فروردین 95 با یک پیش لرزه با بزرگای 6.2 در عمق 10 کیلومتری آغاز شد و سپس با رخداد زمین لرزه اصلی با بزرگای 7.2(در روز جمعه 15 آوریل، 27 فرردین) که به وقت محلی در اولین ساعات شنبه به وقت ژاپن بود، تلفات 49 نفری از این رخداد های سلسله وار گزارش شد.

این زلزله ها در زیر شهر کوماموتو و هر دو در نیمه های شب و در عمق حدود 10 تا 11 کیلومتری رخ دادند.
از این نظر شرایطی مشابه با زلزله بم 1382 که در ایران موجب 26271 کشته شد، در زلزله های کوماموتو برقرار بود. ضمن اینکه در زمان زلزله بم جمعیت شهر در حدود 106 هزار نفر ارزیابی می شود  و شهر کوماموتو جمعیتی بالغ بر750 هزار نفر جمعیت دارد.

با تلاش حدود 90 ساله ژاپنی ها در مساله زلزله (از زلزله 1923 کانتو به بعد) و به ویژه در سال های بعد از جنگ جهانی دوم و در 70 سال اخیر، توسعه ای  در جهت و همگان با حفظ ایمنی در این کشور پیشرفته  رخ داده که موجب شده تا آسیب پذیری انسانی در سوانحی مانند زلزله بسیار کاهش پیدا کند.

ژاپن نماد بسیار خوبی از کشور توسعه یافته با توسعه زیر ساخت سازگار با شرایط سخت این کشور از دیدگاه زلزله و سوانح طبیعی است. به نحوی که هم در زیر ساخت ها و شهرسازی زیر ساخت هایی با ایمنی بسیار بالا ایجاد کرده اند و هم از دید جنبه های اجتماعی و روانی، یکی از بالاترین سرمایه های اجتماعی را در دنیا در هنگام زلزله ها – از دید رفتار مردم در هنگام زلزله – دارند.

فرورانش در دو سوی شرقی و غربی اقیانوس آرام در نواری پیرامون این ورقه اقیانوسی رخ می دهند که زمین شناسان به آن حلقه آتش(Ring of Fire) می گویند. البته این نوار حالت حلقه کامل ندارد و بیشتر به شکل نعل اسب است.
این نوار با طول حدود ٤٠ هزار کیلومتر فعال ترین ناحیه از نظر ژئودینامیکی و وقوع زلزله ها و آتشفشان ها بر روی کره زمین است.
در محل این نوار ، مرز هایی پوسته اقیانوسی اقیانوس آرام به زیر ورقه های از جنس پوسته قاره ای موجود در پیرامون این ناحیه اقیانوسی  با سرعت حدود 7 تا 11 سانتی متر در سال  فرورانش می کند.

این نوار محل وقوع گودال های اقیانوسی، کمان ها و رشته کوه های آتشفشانی و زلزله های متعدد است به طوری که حدود ٤٥٠ آتشفشان فعال (حدود ٨٠ درصد آتشفشان های فعال بر روی زمین) و حدود ٩٠ درصد زلزله های جهان و ٨٠ درصد زلزله های بزرگ - زلزله های با بزرگای بیش از ۸ در دنیا در این نوار دور اقیانوسی رخ می دهد.

*تجربه کشور شیلی

کشور شیلی در آن سوی اقیانوس آرام، و در سوی دیگر حلقه آتش، از کشورهای در حال توسعه و اکنون نسبتا پیشرفته در زمینه مطالعات زلزله شناسی و مهندسی زلزله و مدیریت بحران است.

متخصصان این کشور از دانشمندان شناخته شده در دنیا هستند. مثلا استاد دکتر رائول ماداریاگا که استاد به نام زلزله شناسی در دانشگاه پاریس است (و اکنون بازنشسته شده) تبار شیلیایی دارد.
در زمینه های علمی این کشور در عرصه های بین الملی بسیار فعال است. به نحوی که شانزدهمین کنفرانس جهانی مهندسی زلزله در شهر سانتیاگو در ژانویه 2017 در این کشور برگزار شد.
از نظر توسعه زیرساخت های مناسب نیز در سال های اخیر هم از نظر ایجاد سامانه هشدار پیش هنگام سونامی و هم ایجاد سازمان مستقل برای مساله مدیریت سانحه (ONEMI) شیلی کارنامه مثبتی دارد.

همچنین آیین نامه های ساختمانی زلزله در این کشور به طور منظم به روز می شود. در منطقه آمریکای جنوبی باید به توسعه سریع در کشور لرزه خیز شیلی به ویژه در حدود سه دهه  سال اخیر توجه ویژه کرد. عدد شاخص توسعه انسانی در این فاصله از حدود ۰.۶ در سال ۱۹۸۰ به حدود ۰.۸۲ در ۲۰۱۳ افزایش یافته و در سال ۲۰۱۳ با رشد سه پله ای نسبت به ۲۰۱۲ در رتبه ۴۰ در جهان قرار گرفته است. این کشور اکنون در رده اول از نظر شاخص توسعه انسانی در میان کشور های آمریکای جنوبی قرار دارد.

دولت شیلی هم از نظر توسعه کارآمدی و هم از نظر مهار فساد اداری موفق ترین دولت در آمریکای جنوبی در دهه گذشته بوده است.
این جنبه های مختلف در توسعه کمک کرده است که در زلزله های مهم اخیر به ویژه زلزله ٢٧ فوریه ٢٠١٠ ساحل بیو بیو در شیلی با بزرگای ٨.٨ که موجب مرگ حدود ٥٧٠ نفر و حدود ٣٠ میلیارد دلار خسارت شد و یکی از مهمترین زلزله های ابتدای سده بیست و یکم است، بیشتر، خسارت مالی به این کشور وارد شود تا خسارت جانی. شاخص و معیاری که بیشتر به کشورهای صنعتی پیشرفته لرزه خیز مانند آمریکا و ژاپن شبیه است تا کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه.
در دو دهه اخیر و سال های اخیر توسعه هایی که در کشور شیلی روی داده است باعث شده که آسیب پذیری انسانی بسیار کاهش پیدا کند و این کشور درحال توسعه در بخش زلزله به کشور پیشرفته ای همچون ژاپن رسیده است.

شیلی در این باره برنامه های خوبی را در دست گرفته و زیر ساخت های مناسبی را فراهم کرده است. حال صرف نظر از اینکه سونامی رخ دهد یا نه آسیب پذیری کشور شیلی بسیار پایین آمده و در رتبه بندی جایگاه خوبی را دارا است و به عنوان نمونه موفق به کشور های در حال توسعه معرفی می شود.

*وضعیت کنونی و راه پیش رو جمعیت ایران از حدود 55 میلیون نفر در سال 69 به 80 میلیون نفر در سال 95 رسیده است. اگر به همین آمار دقت کنیم می توان دریافت که ریسک زلزله در ایران (با فرض ثابت ماندن خطر زمینلرزه) از دیدگاه افزایش معرضیت بیشتر شده است.

البته می توان در مورد آسیب پذیری محیط زندگی در ایران اعم از ساختمان ها و زیر ساخت ها و شریان های حیاتی ارزیابی نمود تا سنجشی واقع بینانه در مورد میزان تاب آوری حاصل شود.

توجه کنیم که در این مدت پدیده هایی مانند حاشیه نشینی و البته توسعه انبوه سازی ناپایدار و غیر تاب آور مانند مسکن مهر، عملا به افزایش آسیب پذیری هم منجر شده است.

برای  مدیریت سوانح با بهره گیری از درس های زمین لرزه سال 69 منجیل  و سایر زلزله های مخرب ایران باید نیروهای توانمند از نظر علمی و تخصصی به بدنه و مدیریت اجرایی دولتی  کشور به تدریج وارد شوند و راه حل های جدید و نوآورانه  و کلان بر اساس کارهای جدی و علمی از سوی این کادر های متخصص پرورش یافته در سطوح بالای علمی، ارایه شود.

با بدنه و مدیریت ضعیف در مدیریت بحران سوانح طبیعی در رخدادی مشابه زلزله 31 خرداد 69 منجیل حتما آسیب های وارده به کشور از نظر تلفات و خسارات مالی بسیار بیشتر از سال 69  خواهد بود. برای رویدادی با بزرگای بیش از 7 ریشتر مشابه زمین لرزه 1369 منجیل در هر نقطه از ایران باید آماده شویم.

اعلام خطر سازمان ملل: یمن در آستانه فروپاشی کامل است

مسئول امور بشردوستانه سازمان ملل نسبت به فروپاشی کامل یمن به دلیل ادامه جنگ و شیوع وبا و گرسنگی ساکنان هشدار داد.

به گزارش ایسنا، استفان اوبراین، مسئول امور بشردوستانه سازمان ملل در مقابل شورای امنیت گفت: اکنون زمان پایان بزرگترین وضعیت فوق العاده غذایی در جهان و کمک به یمن برای بقا رسیده است. بحران قریب‌الوقوع نیست بلکه امروزه به واقعیتی جلوی چشمان ما تبدیل شده است و مردم عادی بهای آن را می‌پردازند.

وی افزود: ساکنان یمن با مرگ و بیماری دست و پنجه نرم می‌کنند حال آنکه جهان تنها تماشا می‌کند. اوضاع یمن به سمت فروپاشی کامل از نظر اجتماعی، اقتصادی و حکومتی پیش می‌رود.

از سوی دیگر اسماعیل ولد الشیخ احمد، فرستاده سازمان ملل به یمن از شورای امنیت خواست فشارهایش را بر طرف‌های درگیر برای توقف حملات افزایش دهد.

وی گفت: جنوب یمن برای جدایی تلاش می‌کند در نتیجه باید هرچه‌سریع‌تر دنبال راهکار سیاسی باشیم که جلوی دودستگی را بگیرد.

وی اذعان کرد که طرف‌های درگیر به تحقق توافق فراگیر نزدیک نیستند.

بحران و جنگ در یمن موجب کاهش شدید مواد غذایی برای ۱۷ میلیون تن شده است که هفت میلیون تن از آن‌ها در آستانه گرسنگی قرار دارند.

از اواخر آوریل نیز شیوع وبا در یمن به کشته شدن ۵۰۰ تن منجر شده و بیش از ۵۵ هزار تن از این بیماری رنج می‌برند. بیشتر بیماران نیز کودک هستند.
منبع: ایسنا

ابرچالشهای ایران در دولت دوازدهم/به فکر "مدیریت" بحران ها باشیم

صادق الحسینی

8184710268
انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری هم برگزار شد. این واقعه از چند جهت حایز اهمیت بود.

این انتخابات در آستانه 40 سالگی انقلاب اسلامی ایران انجام می شد، سنی که برای هر انقلابی برهه ای حساس و نشانگر جهت حرکت آن کشور در آینده است. از سوی دیگر، دولت دوازدهم دولتی است که ایران را به قرن آتی رهنمون می کند. پایان این دولت سال 1400 است و بنوعی این دولت نقشی کلیدی در جهت حرکت کشور در قرن آتی می تواند بازی کند.

اما چالش ها یا شاید بهتر باشد بگوییم ابرچالش های سترگی اقتصاد کشورمان را در دو دهه آتی تهدید می کند. دو ابرچالش داخلی داریم و یک ابرچالش خارجی. شاید به جرات بتوان گفت که در طول 40 سالی که از انقلاب اسلامی می گذرد، هیچ گاه این ترکیب عجیب و غیرقابل حل از مشکلات تنیده شده به یکدیگر را نداشته ایم. حتی در دوران جنگ نیز چالش های ما تا به این حد جدی و در هم تنیده نبوده اند. ویژگی خاص این ترکیب به هم تنیده از مشکلات این است که حل و یا تخفیف این ابرچالش ها، چندان تابع سیاستگذاری سیاستگذاران ما نبوده و از کنترل ما خارج است. به زبان اقتصادی، این چالش ها ریسک های سیستماتیکی هستند که نه تنها امکان از بین بردن آنها وجود ندارد بلکه مدیریت کشور باید آنها را به رسمیت شناخته و با واقع بینی متقاعد شود که امکان "حل کردن" آنها وجود ندارد و صرفا می توان نسبت به "مدیریت کردن" این ابرچالش ها امیدوار بود. بنابراین، کشور و دولت باید با توجه به محدودیت های بزرگی که این ابرچالش ها بر سیاست گذاری اعمال می کند، عمل کرده و از نشان دادن چشم اندازهای غیرواقعی و مقاصد بزرگ و دست نیافتنی پرهیز نمایند.

1-     اولین ابرچالش، بیکاری گسترده به خصوص در میان جوانان است. بحرانی که نه تنها باعث می شود نتوانیم از فرصت نیروی کار جوان ایجاد شده در اقتصاد کشور استفاده کنیم، بلکه این فرصت را به تهدیدی بزرگ تبدیل می کند که ریسک های غیرقابل پیش بینی را بر نظام سیاسی و اقتصادی کشور تحمیل می کند. به زبان فنی، اقتصاد ایران نه تنها از فرصت پنجره جمعیتی  خود نتوانست استفاده کند بلکه این فرصت را به تهدیدی بزرگ بدل ساخت.

 دولت دوازدهم، وارث 10 سال عدم ایجاد اشتغال است. اگر بخواهیم این مشکل را در 4 سال حل کنیم، باید سالانه حدود 2.5 میلیون شغل ایجاد کنیم! این بدان معناست که کشور حداقل به رشد اقتصادی 25 درصدی نیاز دارد! در حالی که اقتصاد ایران در بهترین سال ها نتوانسته است بیش از 7 درصد رشد و بیشتر از 750 هزار شغل خالص ایجاد کند. بنابراین این بحران "قابل حل" نیست. دولت دوازدهم باید راهبردی مشخص برای "مدیریت" (و نه حل) این بحران بیابد. در مقاله ای جداگانه راهکارهای موجود در این خصوص را بررسی خواهم کرد.

2-    ابرچالش بعدی اقتصاد ایران، محیط زیست و بحران منابع آبی کشور است. این بحران طی 40 سال به دلیل مصرف و نه مدیریت این منابع ایجاد شده و با توجه به تجدید ناپذیری یا تجدید پذیریِ کند و زمانبر منابع زیست محیطی، امکان حل آن در 40 سال آینده وجود ندارد. این بحران را باید پذیرفت و تبعاتش (نتایجش) را مدیریت کرد. این بحران باعث خواهد شد تا کشاورزی و صنعت ما تحدید (محدود) شده و امکان رشد سریع نداشته باشند. این امر سبب محدود شدن رشد اقتصادی کشور در آینده خواهد شد. دولت دوازدهم باید صادقانه با مردم در این خصوص گفتگو کند و با کمک مردم با واقع بینی و بدور از شعار زدگی به مصاف "مدیریت" این ابرچالش برود.

3-    شرایط بی ثبات، پرریسک و پر خطر جهانی و منطقه ای ابرچالش دیگری است که دولت دوازدهم با آن روبروست. ترامپ به عنوان یک متغیر غیرقابل پیش بینی برای دنیا و منطقه و به خصوص برای کشور ما ریسک های جدیدی را ایجاد کرده است. متاسفانه کشور ما به عنوان یکی از اولویت های سیاست خارجی او مطرح شده، امری که ریسک های سیاسی کشور را به شدت افزایش داده است. همانطور که قبلا هم نوشتم، ترامپ در سال سوم ریاست جمهوری اش یعنی سال دوم ریاست جمهوری دوازدهم در ایران (=1398)، برای ما بسیار خطرناک خواهد بود. چرا که با توجه به جهت گیری های غلط اقتصادی، در سال سوم ریاست جمهوری اش نارضایتی های گسترده بروز خواهد کرد و بهترین راه حل در این شرایط ایجاد یک بحران در منطقه ای خارج از آمریکاست. این چالش نیز به هیچ وجه توسط دولت "قابل حل شدن" نیست و صرفا می توان نسبت به "مدیریت" آن امیدوار بود.

مجموعه این سه چالش که هیچ کدام قابل حل نیستند، مشکلات بسیاری را برای کشور و نظام ایجاد می کند که مقصر آن دولت دوازدهم نخواهد بود و آسیب اصلی هم نه به دولت که به کلیت کشور وارد خواهد شد. آنچه این شرایط را بحرانی تر می کند و شاید بتوان از آن به عنوان ابرچالش چهارم نام برد، عدم انسجام داخلی است. این عدم انسجام البته پس از 40 سال طبیعی است و نمی توان انتظار داشت که به روزهای ابتدایی انقلاب بازگردیم. اما مجموعه شواهد نشان می دهد اقتصاد و سیاست کشور در بحرانی ترین شرایط خود پس از انقلاب قرار گرفته است، آن هم در حالی که در داخل کشور، چه در میان مردم و چه در میان سیاست ورزان و سیاستمداران، شکاف های جدی بوجود آمده است.

این زنگ هشداری برای همه است. هر کس در جایگاه و در دایره نفوذ و قدرتی که دارد باید این شرایط بحرانی را درک کند و حالا که انتخابات تمام شده به جای ادامه رقابت های انتخاباتی، دست به دست دولت دهند و چشم به رهنمودهای مقام معظم رهبری داشته باشند تا ان شاءالله با حداکثر قوا بتوانیم این چالش های بزرگ را پشت سرگذاریم.

اگر این اتفاق نیفتد، قطعا هیچ دولتی در ایران امکان برآمدن از پس این بحران ها را ندارد. همانطور که هیچ دولتی امکان مدیریت کشور در شرایط جنگ تحمیلی را به تنهایی نداشت. اصولا مدیریت این بحران ها از عهده دولت ها خارج است و عزمی ملی می خواهد. همانطور که گفته شد این ابرچالش ها، دیگر "امکان حل شدن" ندارند، بلکه صرفا می توان امیدوار بود مجموعه تمام نیروهای نظام و کشور دست به دست هم دهند تا بتوانند این ابر بحران ها را "مدیریت" کنند تا آسیب های این بحران ها حداقل شود و اقتصاد کشور و مردم آسیب کمتری متحمل شوند.

دوباره برای ایران تکرار می کنم که کشور در بحرانی ترین شرایط خود پس از انقلاب قرار دارد. به فکر ایران باشیم..

* مطابق تعریف سازمان ملل، پنجره جمعیتی دوره ای است که نسبت جمعیت زیر 15 سال کمتر از 30 درصد کل و نسبت جمعیت بالای 65 سال کمتر از 15 درصد باشد. مطابق این تعریف، پنجره جمعیتی ما از سال 1385 آغاز شده است. بر اساس این محاسبات، پنجره جمعیتی ایران در سال 1425 بسته می شود. ما 10 سال اولیه یعنی از سال 1385 تا 1395 را سوزاندیم. یعنی با کمترین دوره ایجاد اشتغال خالص در تاریخ اقتصاد ایران روبرو بودیم. به عبارت دیگر، نه تنها نتوانستیم از این فرصتی که این نیروی جوان ایجاد کرده بود استفاده کنیم، بلکه با از دست دادن فرصت ساخت 6 میلیون شغل در این 10 سال، این جوانان تبدیل به تهدید بزرگی برای اقتصاد ایران شدند. این در حالی است که اقتصاددانان بزرگی همانند بلوم و ویلیامسون معتقدند رشد کشورهای آسیای جنوب شرقی بیش از هر چیز دیگر مرهون استفاده از پنجره جمعیتی بوده است.

تشکیل ائتلاف ضد ایرانی، محور نخستین سفر خاورمیانه ای ترامپ

در راستای این اصل، تشکیل یک ائتلاف سنی یا ناتوی عربی در منطقه خاورمیانه، راهبردی است که آمریکا برای مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران تدبیر کرده است و شاید نشست ریاض نقطه آغاز این ائتلاف باشد.
امین معینی*

در اواخر ماه مه ( اوایل خردادماه) ترامپ به عربستان و اسرائیل سفر می‌کند. این سفرسنگ بنایی خواهد بود بر مناسبات نوین خاورمیانه. مقامات کاخ سفید گفته‌اند موضوعاتی از جمله «تهدید منطقه‌ای ایران» «مقابله با تروریسم» و«پیشبرد مذاکرات صلح فلسطین» محور اصلی گفتگوهای ترامپ با مقامات خاورمیانه و برخی از سران جهان اسلام در ریاض خواهد بود. در ادامه به مهمترین اهداف و پیامدهای احتمالی این سفر پرداخته می‌شود.اهداف و پیامدهای نخستین سفر خاورمیانه ای ترامپ

تشکیل ائتلاف ضد ایرانی
بنظر می‌رسد بست نشستن عادل الجبیر در آمریکا و پس از آن سفر محمد بن سلمان به این کشور موفقیت‌آمیز بوده و سعودی‌ها توانسته‌اند آمریکا را با دیدگاه خود مبنی بر «مقابله با نفوذ ایران در کشورهای عربی» همراه کنند. براساس یکی از ارکان سیاست خارجی دولت ترامپ، مقابله با دشمن مشترک وظیفه بازیگران محلی و متحدان منطقه‌ای آمریکاست.

در راستای این اصل، تشکیل یک ائتلاف سنی یا ناتوی عربی در منطقه خاورمیانه، راهبردی است که آمریکا برای مقابله با نفوذ منطقه‌ای ایران تدبیر کرده است و شاید  نشست ریاض نقطه آغاز این ائتلاف باشد. احتمالا در رفت آمدهای مکرر جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا به منطقه خاورمیانه مقدمات لازم برای شکل‌گیری این ائتلاف فراهم شده است. یکی از اهداف جانبی ائتلاف عربی که از حمایت آمریکا و اسرائیل هم برخوردار خواهد بود، عادی سازی مناسبات اعراب با اسرائیل و جایگزینی ایران به عنوان دشمن شماره یک اعراب بجای اسرائیل است.

پیش برد گفتگوهای صلح فلسطین

عادل الجبیر با اشاره به خط مشی خاورمیانه‌ای ترامپ، وی را برخوردار از فرصت بزرگی برای برقراری صلح میان فلسطینیان و اسرائیل دانسته است. محمود عباس هم در دیدار با فرانک والتر اشتاین مایر رییس جمهور جدید آلمان از قول ترامپ اعلام کرد که «تلاش میکنم کمتر از یکسال به صلح برسیم». این گمانه زنی‌ها در کنار مواضع برخی از مقامات عربی درباره ضرورت صلح با اسرائیل در حاشیه آخرین نشت سران عرب و بیانیه‌ای که اخیرا حماس منتشر کرده است، حکایت از فضایی مثبت برای ازسر گیری مذاکرات صلح دارد.

به نظر می‌رسد آمریکا در تلاش است تا حل مسئله سوریه و فلسطین را بصورت همزمان به پیش برد و در پاسخ به درخواست مکرر اعراب برای مقابله با نفوذ ایران در سوریه، امتیازات حداکثری را به نفع اسرائیل کسب نماید. احتمالا باید شاهد آن باشیم که آمریکا درصورت حصول اطمینان از پیشرفت مذاکرات صلح فلسطین آنگونه که مطلوب خود و اسرائیل است و دست یافتن به یک تضمین امنیتی محکم برای اسرائیل، بصورت جدی مقابله با ایران در میدان سوریه را آغاز کند. موضوعی که این گمانه‌زنی را تقویت می‌کند تحرکات نظامی آمریکا در سوریه به موازات مذاکرات سیاسی برای پیشبرد صلح فلسطین است.

*دانشجوی دکترای علوم سیاسی