عصر ایران - "نبرد سخت" یادداشت های کوتاه عباس پازوکی -نویسنده و روان شناس- از خاطرات واقعی و تجارب شخصی اش در روزهای سخت کرونایی است که برای عصر ایران نوشته است.
***
روز اول قرنطیه خانگی در حال اتمام بود، همسرم تمام تلاش خودش را برای بهبود حال من به کار گرفته بود و تماس های اطرافیان، دوستان و اقوام به شدت باعث دلگرمی شده بود. هر چند که درگیر شدن با بیماری کرونا، تنگی نفس و سرفه های زیاد و خشک باعث به وجود آمدن یک حس بد می شد اما حالا صدای اقوامی را می شنیدم که شاید سال ها بود جز دید و بازدیدهای حضوری در نوروز، ارتباط تلفنی با آنها نداشتم.
هر کس می خواست کاری کند، یکی با دکتری که دوستش بود مشورت می کرد، یکی از تجربه فلان دوست و همکارش می گفت، یکی دم نوشی را توصیه می کرد، یکی تعارف می کرد که اگر کاری داری به من بگو تا برایت انجام دهم و خلاصه همه داشتند این پیام را می دادند که " نگران نباش ، ما کنارت هستیم و کمک می کنیم که خوب شوی " این حس که تنها نیستم، حس خیلی خوبی بود.
افسانه از دخترعمه اش که در حوزه بهداشت محیط متخصص است، شنید که برای ضد عفونی کردن هوای خانه بهتر است از گیاهی به نام کلپوره استفاده کند. ظاهرا کرمانی ها از کلپوره درست مثل اسفند استفاده می کنند و آن را در جا اسفندی می ریزند و دود می کنند و دودش را در منزل پخش می کنند؛ هر چند که من در اتاق بودم ولی خوب باید خیلی مراقب بچه ها می بودیم.
فرش و مبلی که در مسیر اتاق من و سرویس بهداشتی بود را همسرم جمع کرد و کنار کشید تا از روی پارکت رد شوم که شست و شو و ضد عفونی کردن آن راحت تر است. تقریبا روزی دو تا سه بار افسانه با ترکیب آب و وایتکس مسیر رفت و آمد من را ضد عفونی می کرد. من هم بدون ماسک از اتاقم خارج نمی شدم. با این وجود وقتی از اتاقم خارج می شدم تا به سرویس بروم و برگردم حرف نمی زدم و مراقب بودم که اصلا سرفه نکنم.
از شب بنا به توصیه های متعدد و مشورت با پزشک پیاز و سیر هم به غذایم اضافه شد. حالا که من تو اتاق بودم و با کسی رفت و آمد نداشتم بدون هیچ نگرانی از بوی پیاز و سیر می تونستم همراه با غذا از این دو معجزه ی سنتی در کنار استفاده از داروهایم استفاده کنم. بنابراین در هر وعده ی غذایی یک پیاز کامل متوسط همراه با غذا می خوردم و توی ماستم مقدار زیادی سیر رنده شده بود که آن را هم می خوردم.
هر بار هم مقداری سیاه دانه نیم کوب شده در مقداری عسل برایم آورده می شد که آن را هم می خوردم. در کنار اینها آب لیمو سنگی هم با وجود ترشی شدید آن مورد استفادم بود، البته من از قدیم علاقه ی زیادی به چیزهای ترش داشتم و واقعا مشکلی برای استفاده از آب لیمو سنگی تازه نداشتم.
خلاصه با داروهای پزشکی مدرن و رعایت توصیه های طب سنتی ایرانی و مراقبت های همسرم ، ویروس کرونا را داخل بدنم زیر ضرب گرفته بودم و حسابی باهاش وارد جنگ شده بودم . البته همین توصیه های طب سنتی را هم با پزشک مشورت و استفاده کردم و هیچ کدامشان سرخود نبود.
حالا فقط تنها چیزی که دم غروب و آخر شب و گاه و بیگاه اذیتم می کرد ، اضطراب بود. نمیشه انکار کرد ویروسی که دنیا را به هم ریخته و کلی آدم را کشته ترسناک نیست و هیچ اضطرابی ندارد. حالا این مشکل روحی و روانی را خودم باید حل می کردم ! ناسلامتی روانشناسم و باید از تکنیک های خودم برای خودم هم بتوانم استفاده کنم، ویژه که می دانستم اضطراب به شدت به سیستم ایمنی بدن آسیب می زند ، پس باید با مدیریت اضطراب و بهبود حال روانی خودم از این جهت هم کمک می کردم به سیستم ایمنی بدنم . بنابراین تصمیم گرفتم تمرینات ذهن آگاهی را شروع کنم.
تمرین ذهن آگاهی من به این شکل بود که سه تا چهار بار نفس عمیق می کشیدم و نفسم را چهار تا پنج ثانیه نگه می داشتم . بعد نفس را تو سینم حبس می کردم و متمرکز می شدم روی لحظه خروج نفس از بدن و بعد همه ی نفس را بیرون می دادم و متمرکز می شدم روی لحظه ورود اکسیژن به بدن.
بعد کاملا آرام و معمولی نفس می کشیدم و همه توجهم را متمرکز می کردم روی نفس کشیدنم. نفس کشیدن کاری است که همه ما در 24 ساعت شبانه روز انجام می دهیم ، اما این بار همه توجهم فقط روی نفس کشیدنم بود .
خوب اکسیژنی که وارد بدنم می شد ، از نوک بینی عبور می کرد ، نوک بینی را خنک می کرد ، وارد مجرای بینی و بعد گلو می شد را حس می کردم . عبورش از داخل گلو را متوجه بودم و زمانی که ریه هایم مثل بادکنک پر می شدند از اکسیژن را حس می کردم.
دقیقا متوجه بودم که این اکسیژن از ریه های من چطور وارد رگ ها و مویرگ
هایم می شود و پس از طی ده ها هزار کیلومتر در سریع ترین زمان ممکن به ده
ها تریلیون سلول بدنم اکسیژن می رساند . انگار حالا همراه مولکول های
اکسیژن داشتم تمام بدنم را اسکن می کردم و می دیدم .
وقتی اکسیژن
به پوست سرم می رسید تمام پوست سرم خنک و سبک می شد ، حتی موهای سرم احساس
آرامش می کردند. عضلات پیشانی و عضلات گونه ها کاملا شل ، سبک و ریلکس می
شدند و فک پایین باز و آزاد می شد .
عضلات گردن کاملا شل و ریلکس می شد و این موج آرامش توام با اکسیژن به شانه هایم می رسید . بازوها ، آرنج ها ، ساق دستان ، مچ دستان و حتی بند بند انگشتان دست آرام و پر از اکسیژن و نیروی حیات می شدند . تمام سلول های کمرم پر از آرامش می شد و این موج آرامش و اکسیژن به ران ها ، زانوها ، ساق پاها و حتی مچ پاها می رسید . پاشنه ی پا ، کف پا ، پنجه ی پا و انگشتان پاها نیز پر از اکسیژن می شدند.
انگار با هر بار نفسی که می کشیدم موجی از آرامش از ریه ها به تمام بدنم می رسید و با هر بازدم تمام تنش ها از ذهن و بدنم خارج می شد و اینقدر احساس سبکی می کردم که بعد از هفت تا ده دقیقه تمرین ذهن آگاهی وقتی چشمانم را باز می کردم خودم را غرق در محبت های الهی می دیدم.
43 سال از عمرم را بدون توجه نفس کشیده بودم، در هر حالتی، حتی در خواب، در حال دویدن و نشستن، استراحت و کار کردن، شب و روز و .... بدون اینکه برایش برنامه ریزی کرده باشم و حتی به آن فکر کرده باشم . اما خداوند در هر ثانیه به ده ها تریلیون سلول های بدنم اکسیژن رسانی کرده بوده! هر ثانیه ... چقدر آرامش بخش است فکر کردن به همین یک قلم از محبت های خدایی که حواسش به ما هست. چه آرامشی دارد فکر کردن به نفس کشیدن و همراهی با ورود اکسیژن به بدن و اسکن کردن جزء به جزء بدن!
ممکن است برخی از دوستان و همراهان عصرایرانی نتوانند دقیقا این کار را انجام دهند ، برایتان یک ویس ضبط کرده ام که می توانید آن را گوش کنید و خودتان را آرام کنید . لازم نیست حتما مریض باشید تا این کار را انجام دهید ، در هر شرایطی با یک بار تمرین در شبانه روز ، وضعیت آرامش تان به شدت بهبود پیدا می کند.
عصر ایران - "نبرد سخت" یادداشت های کوتاه عباس پازوکی -نویسنده و روان شناس- از خاطرات واقعی و تجارب شخصی اش در روزهای سخت کرونایی است که برای عصر ایران نوشته است؛ اکنون قسمت پایانی این خاطرات را می خوانید.
***دومین روز از قرنطینه ی
خانگی هم با نفس تنگی همراه بود و البته حالا که کپسول اکسیژن در منزل
داشتم خیالم را راحت می کرد. هر بار 5 تا 10 دقیقه اکسیژن استفاده می کردم و
حالم بهتر می شد.
هر روز شرح حالم را از طریق واتس اپ به پزشکی که
از دوستان خانوادگی بود می دادم و او توصیه کرد بهتر است در ایامی که از
داروی هیدروکسی کلروکین استفاده می کنم از قرص جوشان ویتامین سی استفاده
نکنم؛ به گفته ی او ممکن است عوارض گوارشی داشته باشد و بهتر این است که در
ایامی که ریه درگیر کرونا شده و دارو استفاده می کنم از ویتامین های طبیعی
و آب میوه ی طبیعی استفاده کنم.
افسانه با اینکه خودش عزادار مادرش
بود به شدت مشغول رسیدگی و بهداشت خانواده بود. ظرف های من از ظرف های
بقیه جدا بود و هر بار که ظرف های مرا می خواست بشوید یک لگن ظرفشویی را با
آب و وایتکس پر می کرد و ظرف های من را نیم ساعت کامل در آن می گذاشت و
بعد می شست.
او
در طول دوران قرنطینه باید خودش هم با بچه های فاصله اش را رعایت می کرد و
با اینکه بچه ها و خودش علایمی نداشتند باید از مایعات زیاد و گرم استفاده
می کردند. پس رسیدگی در منزل فقط محدود به من نبود ، باید به همه رسیدگی
می شد تا این روزهای سخت را بچه ها به سلامتی بگذرانند.
شب ها که
همه خواب بودیم صدای گریه های نرم و آهسته ی افسانه را می شنیدم که وقتی
فارغ از کارهای روزمره می شد فرصتی برای عزاداری هایش پیدا می کرد و آهسته
می گریست. شب ساعت از 4 گذشته بود که دیدم ماهان (پسر کوچکم) در سکوت شب و
پس از چند روز سکوت ناشی از غرور پسرانه، به گریه افتاد. می گفت دلش برای
عزیزش (مادربزرگ) تنگ شده و افسانه هم او را دلداری می داد ،هر چند نمی
توانست ماهان را در آغوش بگیرد و این شرایط را خیلی سخت تر کرده بود.
صبح
روز سوم وقتی از خواب بیدار شدم متوجه شدم راحت تر نفس می کشم و سرفه هایم
کمتر شده است. با دکتر از واتساپ صحبت کردم و شرح حالم را گفتم. او قبلا
به من گفته بود که روز اول مصرف استفاده از هیدروکسی کلروکین سرفه ها تشدید
می شود و این نباید باعث نگرانی شود اما از روز سوم اوضاع خیلی بهتر می
شود. حالا این پیش بینی های دکتر جعفری درست از آب در آمده بود و به او خبر
دادم که سرفه هایم خیلی کم تر شده است.
دکتر نیز خوشحال شد و یک
توصیه ی جدید کرد: تزریق سرم کلرو سدیم نه دهم درصد یک لیتری به صورت آهسته
و به مدت چهار الی پنج ساعت و تزریق سروم دکستروز33/3 درصد و سدیم کلراید
سه دهم درصد که این هم به همان ترتیب قبلی باید به فاصله ی 24 ساعت تزریق
شود. بنابراین روز سوم یک سرم و روز چهارم هم یک سرم دیگر زدم و انصافا
خیلی در بهبود حال عمومی ام کمک کرد.
روز پنجم قرنطینه حال عمومی ام
خیلی بهتر بود و سرفه هایم خیلی کم شده بود و قرص هایم تمام شد، اما دکتر
از من خواست استفاده از قرص هیدروکسی کلروکین را با توجه به وضعیت سی تی
اسکن ریه ام تا روز هفتم ادامه دهم.
حالا روز هفتم قرنطینه ی خانگی
شده بود و کاملا احساس می کردم که بیماری را پشت سر گذاشته ام. به راحتی
نفس می کشیدم و هیچ ناراحتی در ناحیه ی قفسه ی سینه موقع تنفس نداشتم.
افسانه
آمد توی راهرویی که به اتاق من منتهی می شد ایستاد و حالم را پرسید. گفتم:
"حالم خیلی خوبه ، راحت نفس می کشم و مطمئنم بیماری در بدنم شکست خورده."
افسانه هم گفت: " خدا رو شکر" و بعد انگار که بغضش ترکیده باشد نشست روی زمین و شروع کرد به گریه کردن.
متوجه
شدم چه در دلش می گذرد، اما گذاشتم خودش حرف بزند. بعد از هفت شبانه روز
نبرد سخت با بیماری من ، غم از دست دادن مادر ، نگهداری از بچه ها در خانه
ای که مریض کرونایی بود و ... حالا وقتش بود که یه کم حرف بزند و گریه کند.
گفت:" خاک بر سر من که گذاشتم مادرم غریب و تنها بره بیمارستان بستری بشه ،
اگه تو خونه ازش نگهداری می کردم الان اونم زنده بود."
گفتم: "
افسانه جان! معلوم نیست واقعا ، اولاً ما هیچی از این مریضی نمی دانستیم ،
ثانیاً الان داریم این را می گوییم که تجربه ی نگهداری در بیمارستان و خانه
را توامان داریم ، آن موقع که مامان رفت بیمارستان واقعا هیچی نمی دانستیم
، هیچ کس هم ما را راهنمایی نکرد. "
سعی کردم افسانه را دلداری دهم
اما خودم هم در دلم می گفتم : " ای کاش یکی به ما گفته بود از مادرتان در
منزل نگهداری کنید! ای کاش یکی گفته بود در بیمارستان امکان رسیدگی شبیه به
منزل به این همه بیمار آن هم با کمبود پرستار و پزشک نیست!"
اما خوب الان کاری از دستمان بر نمی آمد . بعضی چیزها را وقتی متوجه می شویم که دیر شده است و ما چه بد چیزی را دیر فهمیدیم!
روزها یکی پس از دیگری با همان مراقبت های گذشته ادامه داشت تا روز چهاردهم.
در تمام این مدت هر روز دوش می گرفتم و خود دوش گرفتن حال روحی ام را بهتر می کرد اما دوش گرفتن روز چهاردهم فرق داشت، چون قرار بود بعد از دو هفته از قرنطینه خارج شوم و دوباره کنار اعضای خانواده ام قرار بگیرم .
من رفتم دوش بگیرم و افسانه با دستمال و مایع ضد عفونی کننده افتاد به جان اتاق قرنطینه ، همه ی وسایلم از سیم شارژر گرفته تا لپ تاپم و هر چه در آن اتاق بود را ضد عفونی کرد، فرش و تخت و ... در نهایت هم به خاطر بوی اتاق در اتاق را قفل کرد.
به توصیه ی دکتر قرار شد تا روز بیست و یکم هم با وجود حضورم در سالن
خانه ماسک بزنم ،روی یک مبل مشخص می نشستم و فاصله ام را از بقیه رعایت کنم
و حتی ظرف هایم همچنان از بقیه جدا باشد.
نشستم روی مبل و تصمیم گرفتیم
همه با هم یک سریال خانگی ببینیم ، وقتی تیتراژ سریال دل شروع شد ، بوی
اسفند هم در خانه پیچید. یک لحظه وقتی افسانه با دود اسفند جلوی چشمم ظاهر
شد و به چهره ی خسته اش نگاه کردم، فهمیدم این نبرد سخت در واقع نبرد سخت
افسانه بوده است!
با آرزوی سلامتی همه بیماران.
پایان
همه قسمت های قبلی:
نبرد سخت(1): مهران و مادر بزرگنبرد سخت(2): اول گوشی خاموش شدنبرد سخت(3): کاش دکترش کمی گوش می کرد!نبرد سخت(4): شد، آنچه نباید می شد...نبرد سخت(5): غریبانه ترین مراسم تدفیننبرد سخت(6): نخستین علائم کرونا، آن هم با اکسیژن نرمال و بدون تب!نبرد سخت(7): تو کرونا نداری اما ...نبرد سخت(8): کاهش 15 درصدی لنفوسیت/ تو کرونا مثبت هستی!نبرد سخت (9): مطمئن شدم قرنطینه در منزل بهتر از بستری شدن در بیمارستان استنبرد سخت (10): با تمرینات ذهن آگاهی بر تنفس و اکسیژن رسانی به بدنم متمرکز شدم (+فایل صوتی آرامش)
سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش درباره دیوان شمس مولوی:
عصر ایران؛ محسن ظهوری
- غرق شدن در دنیای قصه، بهترین سرگرمی برای گذشت زمان است، آن هم در این
روزهای پراسترس، که همه فکر و ذکرمان شده کرونا. حالا که قرار است در خانه
بمانیم و جز رعایت نکات بهداشتی، کار دیگری از ما ساخته نیست، بهتر است دل
به دیدن سریالهای جذابی بدهیم که ما را کمی از این استرسها دور میکنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر بخوانید:
عصر ایران
- این روزها که به دلیل شیوع کروناویروس بیشتر اوقات را در خانه هستیم و
امکان بیشتری برای فیلم دیدن و کتاب خواندن و ... داریم سرویس فرهنگ و هنر عصر ایران
10 فیلم انتخاب کرده است که هر کدام به نوعی ارزش دیدن دارد. باشد که با
تماشای آنها برای ساعاتی جان و دل خود را به عالم سینما برده و قصه و
داستانی دیگر را تجربه کنیم.
نکته قابل ذکر 10 فیلمی که ارائه شده
از سینمای جهان و محصول 2019 است و از ژانرهایی متفاوت انتخاب شده است، حتی
فیلم مستند و انیمیشن هم در میان آنها به چشم میخورد و ترتیب آنها هم
بدون هیچ اولویت خاصی است.
هر 10 فیلم در سیستمهای داخلی ارائه فیلم مانند فیلیمو و نماآوا و ... موجود است.
1- انگل/ Parasite
فیلم
انگل به کارگردانی بونگ جون هو در سال 2019 ساخته شده است. این فیلم محصول
کشور کره جنوبی و در ژانر خانوادگی و کمدی میباشد. در این فیلم سونگ
کانگ-هو، لی سون-کیون و چو یئو جئونگ به هنرمندی پرداختهاند.
انگل موفقترین فیلم سال 2019 است که هم جایزه نخل طلای کن 2019 را برده است هم 4 جایزه از اسکار و بسیاری جوایز سینمایی دیگر در فستیوالهای مختلف جهان.
خلاصه داستان : همه اعضای یک خانواده که کارهای موقت کمدرآمد دارند با حیلهگری وارد خانه و زندگی خانوادۀ ثروتمندی به نام «پارک» میشوند. آنها گرفتار حادثۀ غیرمنتظرهای میشوند و به دردسر میافتند و بیرون آمدن از آن خانه برایشان به یک کابوس مبدل میشود.
2- فورد در برابر فراری/ Ford v Ferrari
یک
فیلم آمریکایی در ژانر زندگینامهای درام به کارگردانی جیمز منگولد است در
سال ۲۰۱۹ منتشر شد. فیلمنامه این فیلم توسط جیسون کلر بر اساس رخدادهای
واقعی به نگارش درآمده است.
فیلم در تاریخ ۱۵ نوامبر 2019 توسط فاکس قرن بیستم به صورت جهانی اکران شد که با تحسین جهانی منتقدان همراه بود و در زمینه کارگردانی، اجرای دیمون و بیل، موسیقی، فیلمبرداری و سکانسهای مسابقه ستایش شد. فیلم همچنین یک موفقیت در گیشه بود و توانست ۲۲۵ میلیون دلار در سرار جهان فروش کند در حالی که بودجه ساخت آن ۹۷ بودهاست. هیئت ملی بازبینی فیلم، فورد در برابر فراری را یکی از ۱۰ فیلم برتر سال معرفی کرد.
خلاصه داستان: فیلم، داستان زندگی و رفاقت پیچیده کن مایلز و کرول شلبی را به تصویر میکشد که در اوایل دهه ۶۰ توسط شرکت فورد استخدام میشوند تا ماشین مسابقهای قدرتمند بسازند که بتواند ماشین شرکت فراری را شکست دهد. کریستین بیل، مت دیمون، جان برنثال، کترینا بلف، نوآ جوپ و جیجی فیلد ستارگان فیلم هستند.
3- داستان ازدواج/ Marriage Story
یک
فیلم آمریکایی در ژانر کمدی-درام به نویسندگی و کارگردانی نوآ بامباک است
که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. آدام درایور، اسکارلت جوهانسون، لورا درن، مریت
ویور و ازی رابرتسون ستارگان فیلم هستند.
فیلم نخستین نمایش خود را در تاریخ ۲۹ اوت ۲۰۱۹ در هفتاد و ششمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز تجربه کرد.داستان ازدواج در هفتاد و هفتمین مراسم گلدن گلوب در شش رشته از جمله، بهترین فیلم درام، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر نقش اول مرد فیلم درام برای درایور نامزد دریافت جایزه بود که در نهایت توانست جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای لورن درن را به خود اختصاص دهد. همچنین در نود و دومین دوره جوایز اسکار، فیلم در ۶ رشته از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نامزد دریافت جایزه اسکار بود که در نهایت توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای درن را به خود اختصاص دهد.
خلاصه داستان: چارلی یک کارگردان تئاتر موفق در نیویورک است. نیکول نیز بازیگری است که عمده شهرت خود را مدیون بازی در یک فیلم نوجوانانه درجه دوم است. چارلی و نیکول بعد از مدتی آشنایی و همکاری، با یکدیگر ازدواج کرده و به لسآنجلس نقل مکان میکنند. بعد از گذشت چندین سال، چارلی و نیکول تصمیم به طلاق از یکدیگر میگیرند در حالی که یک پسر هشت ساله دارند. مراحل طلاق گرچه ابتدا ساده و دوستانه به نظر میرسد اما هردو را وارد شرایطی میکند که پیشبینی آن را نکرده بودند.
بیشتر بخوانید:
محمد رحمانیان: همه تئاترها و فیلمها فدای تار موی یک هموطنم
جزئیات تغییرات جدول پخش تلویزیون تا پایان سال
مشخص شدن فیلمهای اکران نوروزی
-----------------------------------------------------------------
4 - چاقوکشی/ Knives Out
در
ایران با عنوان چاقوهای بیغلاف دوبله شده است، یک فیلم آمریکایی در ژانر
کمدی سیاه معمایی به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی ریان جانسون است که
در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. فیلم بازیگران زیادی دارد، دنیل کریگ، کریس ایوانز،
آنا د آرماس، جیمی لی کرتیس، تونی کولت، دان جانسون، مایکل شنون، کیت
استنفیلد، کاترین لانگفورد، جیدن مارتل و کریستوفر پلامر ستارگان فیلم
هستند.
چاقوکشی نخستین بار در سپتامبر ۲۰۱۹ و در طی جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو به روی پرده رفت. فیلم از تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۹ توسط لاینزگیت فیلمز اکران شد. فیلم یک موفقیت در گیشه بود و ۳۰۲ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد در حالی که بودجه ساخت آن ۴۰ میلیون دلار بودهاست.
خلاصه داستان: نویسنده مشهور و ثروتمند رمانهای جنایی به نام هارلن ترومبی، همه خانواده خود را به جشن تولد ۸۵ سالگیاش دعوت میکند اما وقتی بعد از مراسم، هارلن به طرز مشکوکی به قتل میرسد، یک کارآگاه خصوصی وارد ماجرا میشود تا راز قتل را کشف کند. این در صورتی است که تمام اعضای خانواده هارلن میتوانند قاتل باشند.
5- 1917
یک
فیلم انگلیسی در ژانر حماسی جنگی به تهیهکنندگی و کارگردانی سم مندس است
که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. مندس، فیلمنامه این فیلم را با همراهی کریستی
ویلسون و با الهام از خاطرهای که پدربزرگش برای او تعریف کرده بود، به
رشته تحریر درآورده است.
فیلم با تحسین گسترده منتقدان همراه بود و در زمینه تیم بازیگری، کارگردانی، فیلمبرداری، موسیقی و طراحی صحنه ستایش شد. فیلم یک موفقیت در گیشه بود و در سراسر جهان ۳۴۷ میلیون دلار فروش کرد در حالی که بودجه ساختش ۹۰ میلیون دلار است. ۱۹۱۷ در هفتاد و هفتمین مراسم گلدن گلوب در سه رشته بهترین فیلم درام، بهترین کارگردانی و بهترین موسیقی متن نامزد دریافت جایزه شد که فقط در کسب جایزه موسیقی ناکام ماند. همچنین در نود و دومین دوره جوایز اسکار، فیلم در ۱۰ رشته از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نامزد دریافت جایزه اسکار بود که در نهایت سه جایزه بهترین فیلمبرداری، بهترین جلوههای ویژه و بهترین میکس صدا را به خود اختصاص داد.
خلاصه داستان: بهار سال ۱۹۱۷ و در اوج جنگ جهانی اول در شمال فرانسه، دو سرباز جوان انگلیسی به نامهای اسکافیلد و بلیک مأموریتی غیرممکن پیدا میکنند: رساندن پیغامی مهم به یک گردان ۱۶۰۰ نفری انگلیسی برای جلوگیری از ورود آنها به کمین مرگبار دشمن. این در حالی است که زمان به سرعت برای آنها در حال سپری شدن است.
6- دو پاپ/ The Two Popes
یک
فیلم در ژانر درام به کارگردانی فرناندو میرلس است که در سال ۲۰۱۹ منتشر
شد. از بازیگران آن میتوان به آنتونی هاپکینز و جاناتان پرایس اشاره کرد.
فیلم دو پاپ ۳۱ اوت ۲۰۱۹ در جشنواره فیلم تلیوراید به نمایش درآمد و با استقبال فراوانی مواجه شد. در پی آن نیز درچهل و چهارمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو در ۹ سپتامبر ۲۰۱۹ به نمایش درآمد.
خلاصه داستان: در پشت دیوارهای واتیکان، پاپ بندیکت سنتی و پاپ فرانسیس اصلاح طلب آینده باید زمینه ای مشترک برای کلیسای کاتولیک بیابند…
7- وداع / The Farewell
فیلم
وداع به کارگردانی لولو ونگ در سال 2019 ساخته شده است. این فیلم محصول
کشور آمریکا و در ژانر کمدی و خانوادگی میباشد. در این فیلم آکوافینا ،
ژائو شوژن، نورا لوم و اکس مایو به هنرمندی پرداختهاند.
فیلم اولین بار در جشنواره ساندنس 2019 نمایش داده شد و به دلیل داستان متفاوتش بسیار مورد تحسین قرار گرفت. آکوافینا جایزه بهترین بازیگر کمدی درام گلدن گلوب را گرفت.
خلاصه داستان: داستان فیلم وداع درباره یک خانواده چینی است که متوجه میشوند مادر بزرگشان دیگر زمان زیادی برای زنده بودن ندارد پس تصمیم میگیرند این موضوع را از او مخفی کنند و به این بهانه مراسمی برگزار کنند تا تمام اقوام با مادربزرگشان دیدار کنند.
8- روزی روزگاری در هالیوود / Once Upon a Time in Hollywoodیک فیلم آمریکایی در ژانر کمدی-درام به نویسندگی و کارگردانی کوئنتین تارانتینو است که در سال ۲۰۱۹ اکران شد. لئوناردو دیکاپریو، برد پیت، مارگو رابی، کرت راسل، تیموتی اولفینت، داکوتا فانینگ، لوک پری، مارگارت کوالی و آل پاچینو ستارگان فیلم هستند. روزی روزگاری در هالیوود، نهمین فیلم بلند تارانتینو است و داستان آن در سال ۱۹۶۹ و شهر لس آنجلس رخ میدهد.
روزی روزگاری در هالیوود نخستین بار در تاریخ ۲۱ مه ۲۰۱۹ در جشنواره کن ۲۰۱۹ به روی پرده رفت. فیلم اکران گسترده خود را از تاریخ ۲۶ ژوئیه ۲۰۱۹ آغاز کرد. روزی روزگاری در هالیوود ۳۸۹ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد در حالی که بودجه ساخت آن ۹۰ میلیون دلار است که آن را بعد از جنگوی زنجیرگسسته به دومین فیلم پرفروش کارنامه تارانتینو تبدیل میکند.
در نود و دومین دوره جوایز اسکار، فیلم در ۱۰ رشته از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نامزد دریافت جایزه اسکار بود که در نهایت توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای پیت و جایزه اسکار بهترین طراحی صحنه را به خود اختصاص دهد. البته برد پیت جایزه گلدن گلوب را هم گرفته بود.
خلاصه داستان: ماجرای جدیدترین فیلم کوئنتین تارانتینو در تابستان سال 1969 و در شهر لس آنجلس جریان دارد. یک ستاره تلویزیون ساکن شهر لس آنجلس که شهرتش کم شده است ، همراه با بدلکارش سعی میکنند تا در آخرین سالهای طلایی هالیوود در دههی 60 میلادی به شهرت و موفقیت دست پیدا کنند که...
9-سرزمین عسل / Honeyland / مستندفیلم
سرزمین عسل به کارگردانی تامارا کوتفسکا در سال 2019 ساخته شده است. این
فیلم محصول کشور مقدونیه و در ژانر مستند و اجتماعی میباشد. در این فیلم
هاتیسید موراتووا، ناظیفه موراتووا و حسین سام به هنرمندی پرداختهاند.
سرزمین عسل یک فیلم مستند مقدونی ساخته شده در سال 2019 به کارگردانی تامارا کوتوسکا و لوبومیر استفانو است.شهر عسل از منتقدین فیلم معاصر تحسین انتقادی گسترده و جهانی را دریافت کرد که در لیست فیلم های پایان سال قرار گرفت و توسط نیویورک تایمز به عنوان بهترین فیلم سال 2019 انتخاب شد. این مستند همچنین جوایز بی شماری نیز دریافت کرد. این تنها فیلمی بود که موفق به کسب سه جایزه مختلف در جشنواره فیلم ساندنس 2019 شد. همچنین در حال حاضر نیز به عنوان فیلمی ساخت مقدونیه شمالی برای بهترین فیلم بلند بین المللی معرفی شده و همچنین این فیلم در نود و دومین دوره جوایز اسکار در دو قسمت بهترین فیلم خارجی زبان و بهترین مستند نامزد شده است.از سال 2020 ،فروش ناخالص جهانی مستند 724،050 دلار آمریکا است.
خلاصه داستان: این مستند زندگی هاتسیدیا موراتووا ، زنبوردار در روستای کوهستانی دورافتاده بکیرلیا واقع در مقدونیه شمالی را به تصویر می کشد و به دنبال ورود یک خانواده عشایر به همسایگی او، شیوه زندگی وی و تغییرات آن را دنبال می کند. این مستند همچنین روابط شخصیت اصلی شخصیت را با مادر و همسایگانش به تصویر میکشد.
10- داستان اسباببازی چهار / Toy Story 4
فیلم
داستان اسباب بازی 4 به کارگردانی جاش کولی در سال 2019 ساخته شده است.
این فیلم محصول کشور آمریکا و در ژانر انیمیشن و ماجراجویی میباشد.
داستان اسباببازی ۴ توسط کمپانی پیکسار ساخته شده و والت دیزنی پیکچرز مسئولیت اکران آن را برعهده دارد.[۶] تام هنکس، تیم آلن، دان ریکلس، لاری میت کالف، جون کیوسک و کریستین شال همه به عنوان صداپیشههای قسمتهای قبل در اینجا نیز نقش خود را تکرار کرده و جوردن پیل، پاتریشا آرکت، کریستینا هندریکس، کیانو ریوز و لوری آلن به عنوان صداپیشههای جدید به گروه اضافه شدهاند.
فیلم با بودجهای ۲۰۰ میلیون دلاری ساخته شد و تا کنون ۱ میلیارد دلار در سراسر جهان فروش کردهاست که آن را به ششمین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۹، نهمین انیمیشن پرفروش تاریخ و ۲۳امین فیلم پرفروش تاریخ سینما تبدیل میکند. در نود و دومین دوره از مراسم سالانه اسکار در سال ۲۰۲۰، داستان اسباببازی ۴ نامزد دریافت دو جایزه و در نهایت بهعنوان بهترین انیمیشن سال معرفی شد.
خلاصه داستان: وقایع داستان اسباببازی ۴ چند سال بعد از اینکه اندی، اسباب بازیهای خود را به بانی داد، اتفاق میافتد. هنگامی که بانی در «کارگاه هنر و مهارت» یک اسباب بازی جدید به نام فورکی که یک قاشچنگ است میسازد، وودی، باز و دیگر اسباب بازیها با مشکل جدیدی روبرو میشوند. فورکی با یک بحران وجودی مواجه شده و درک درستی از اسباب بازی بودن ندارد. او گمان میکند یک زباله است؛ به همین خاطر، بقیه به او کمک میکنند تا یاد بگیرد چگونه یک اسباب بازی باشد.
تلقین (به انگلیسی: Inception) فیلمی علمی-تخیلی و دلهرهآور به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی کریستوفر نولان و محصول سال ۲۰۱۰ ایالات متحدهٔ آمریکا است . لئوناردو دیکاپریو، الن پیج، جوزف گوردون لویت، ماریون کوتیار، کن واتانابه، تام هاردی، دیلیپ رائو، کیلین مورفی، تام برنگر و مایکل کین در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. دیکاپریو نقش یک دزد حرفهای را دارد که با نفوذ به ضمیر ناخودآگاه افراد، افکار آنها را میدزدد. او، که در ایالات متحده تحت پیگرد قانونی است، با پیشنهاد پاک شدن سابقهاش در ازای یک کار که غیرممکن به نظر میرسد، روبهرو میشود: «تلقین» یا القای یک ایده به ضمیر ناخودآگاه یک شخص.بهگفتهٔ نولان، او ۱۰ سال بر روی فیلمنامه فکر میکردهاست.
فرش قرمز فیلم در ۸ ژوئیه ۲۰۱۰، در لندن برگزار شد و در ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۰، این فیلم به صورت جهانی اکران شد. تلقین در گیشه موفق بود و بیش از ۸۰۰ میلیون دلار فروش داشت. در نمایش خانگی هم موفق بود و ۶۸ میلیون نسخه از دیویدیهای این فیلم به فروش رفت. تلقین با واکنش مثبت منتقدان روبهرو شد و بسیاری از آنها ابتکار فیلم، بازیگران، موسیقی متن و جلوههای ویژهٔ فیلم را تحسین کردند. این فیلم چهار جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری، بهترین تدوین صدا، بهترین میکس صدا و بهترین جلوههای ویژه را برد و در بخشهای بهترین فیلم، بهترین موسیقی اوریژینال، بهترین طراحی صحنه و بهترین فیلمنامهٔ غیراقتباسی نامزد شد.
دام کاب (لئوناردو دیکاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیبپذیرترین وضعیت است، اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. او یک گروه چیرهدست از روانکاوان و معماران زبردست دارد که همراه او مخفیانه وارد خوابهای دیگران شده و سعی در کشف و ربودن اطلاعات دارند.
سایتو (کن واتانابه) یک سرمایهدار بزرگ ژاپنی است که به دنبال حذف رقیبان تجاری خود، بخصوص خانوادهٔ رابرت فیشر (کیلین مورفی) است. سایتو خود قبلاً مورد هجوم ناموفق تیم آقای کاب قرار گرفته بود و از توانایی آنها در شگفت است، پیشنهاد یک مأموریت ظاهراً ناممکن را به آقای کاب میدهد، و آن این است که به جای این که اسرار ذهن رابرت فیشر جوان را بدزدند، یک اندیشه را درون ذهن ناخودآگاه آقای فیشر بکارند و آن، اندیشهٔ متلاشی ساختن شرکت خودش و پدرش موریس فیشر (پیت پاستویت) بعد از مرگ پدرش است. سایتو در عوض قول میدهد که با نفوذی که در آمریکا دارد، کاب را از روی لیست سیاه دولت آمریکا بردارد، تا او بتواند به آمریکا بازگشته و دو فرزند خویش را دوباره ببیند. کاب میپذیرد…