واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

جهان در آستانه یک بحران مالی دیگر قرار دارد

 جهان در آستانه یک بحران مالی دیگر قرار دارد
وزیر اقتصاد آلمان که به زودی کابینه این کشور را ترک می‌کند، هشدار داد افزایش تعداد وام‌های بازپرداخت‌نشده در کنار بالا رفتن سطح بدهی عمومی کشورها، جهان را به سوی یک بحران مالی بزرگ دیگر سوق می‌دهد.
به گزارش فارس به نقل از راشاتودی، ولسگانگ شوبل، وزیر اقتصاد آلمان که به زودی کابینه این کشور را ترک خواهد کرد هشدار داد: افزایش وام‌های بازپرداخت‌نشده در کنار بالا رفتن سطح بدهی عمومی کشورها،‌ جهان را در شرف یک بحران مالی بزرگ دیگر قرار داده است.
 
وی در سخنان خود تأکید کرد: بسیاری از کارشناسان اقتصادی در سراسر جهان نسبت به افزایش مخاطرات ناشی از انباشتگی هرچه بیشتر نقدینگی در کنار بالا رفتن سطح بدهی‌های خصوصی و عمومی کشورها، به شدت نگران هستند و خود من هم در این باره نگرانم.
 
شوبل افزود: خطر ایجاد یک حباب جدید روزبه‌روز بیشتر می‌شود؛ چراکه بانک‌های مرکزی در سراسر جهان در حال تزریق هزاران میلیارد دلار به بازارهای مالی هستند.
 
شوبل که از سال 2009 تاکنون وزارت اقتصاد آلمان را در اختیار دارد، یکی از وزرای طرفدار اتحادیه اروپا در کابینه آلمان محسوب می‌شود.
 
این مقام آلمانی همواره طرفدار شفافیت و صحت عمل فعالیت‌های اقتصادی بوده است و آن را راهی برای مقابله با بحران‌های کنونی در سطح اتحادیه اروپا دانسته است.
 
این وزیر آلمانی همچنین نسبت به تأثیر منفی تلاش‌های بانک‌های بزرگ اروپایی برای بازپس‌گیری وام‌های پرداخت‌شده پیش از بحران اقتصادی در جهان، بر اقتصاد حوزه اروپا هشدار داد و گفت: این مسئله تهدیدی علیه ثبات اقتصادی حوزه یورو خواهد بود.

دره سیلیکونی***



دره سیلیکونی - قسمت اول

Ahmad Reza Hosseiny


در استنفورد که باشی این که یاهو و گوگل و سیسکو و قبل از آن ها اچ پی از آن سر برآورده اند، توجهت را

جلب می کند. در راهروی ورودی دانشکدة برق یک نمونه از نوسان سنج صوتی که هیولیت و پاکارد به عنوان پروژة کارشناسی ارشدشان طراحی کرده بودند و به تاسیس شرکت اچ پی انجامید، و در دانشکدة کامپیوتر اولین کامپیوتری که گوگل روی آن به عنوان پروژة دانشجویی شروع شد، آدم را به فکر می اندازند. در و دیوار پر از آگهی است برای جذب همکار برای تاسیس شرکت نوپا ! و من به دنبال راز و رمز درة سیلیکون بودم ولی قبل از آن، راز استنفورد را در دو چیز دیدم. اول نظام آموزشی بسیار پویا، این که دانشجوی چه رشته ای باشی اصلا محدودیتی ندارد و همه می توانند هر درسی بگیرند، برنامه ها به شدت بین رشته ای است، برق باشی یا ریاضی یا پزشکی یا کامپیوتر فرقی نمی کند همه می توانند درس های متنوع بگیرند و در واقع هر دانشجویی برنامه تحصیلی اش را خودش می چیند و وقتی با کیفیت کار کنی، به دنبال نوآوری و حل مسئله می روی که هم رضایت خاطر فراهم می کند و هم به دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی می انجامد که ممکن است نتایج بزرگی به همراه داشته باشد. راز دیگر استنفورد در این است که هر پروژه ای اعم از پروژه های پژوهشی یا پروژه های دانشجویی به دنبال نتیجه هستند، ممکن است در مسیر کار تغییر جهت بدهی ولی به هر صورت حاصل کار باید مسئله ای را حل کرده باشد و نتیجه مشخصی به دست دهد. پویایی دانشگاه استنفورد بر روی درة سیلیکون هم تاثیر گذاشته است.


در ریشه های تاریخی و عوامل موفقیت درة سیلیکون جلو رفتیم و به بررسی اِکوسیستم آن پرداختیم. از

استنفورد گرفته تا مراکز رشد و شرکت های پیشتاز همه را بررسی کردیم. در مسیر بررسی و مطالعه بارها

طرح اولیه تغییر کرد که تا جایی که ممکن است حق مطلب ادا شود. طبعا، دوستان ایرانی مان هم که در

کسوت تکنولوژیست، کارآفرین و سرمایه گذار در درة سیلیکون نقش آفرین و تاثیر گذار بوده اند نیز در این

مطالعه جایگاه ویژه ای داشتند. با عده ای از آن ها در یک طیف از پیش کسوت ها تا جوان ها گفتگو کردیم و ازنحوة کار و فعالیت شان و دیدگاه شان نسبت به توسعه تکنولوژی آگاه شدیم که نمونه ای است از موفقیت های ایرانیان در درة سیلیکون، یکی از کارهایی که در ادامة این پروژه می توان در نظر گرفت تدوین تاریخ شفاهی از دیدگاه های ده ها نفر از ایرانیان کارآفرین و موفق در درة سیلیکون است.

یکی دیگر از کارهایی که در ادامة این مطالعه می توان به آن پرداخت نیز تدوین مفصل و دقیق

مدل مالی و حقوقی شرکت ها است که می توان به طور همه جانبه و با جزییات فنی به آن توجه کرد.

با سؤال های بیشتری نیز مواجه هستیم:

1.     · چگونه نظام آموزشی ما می تواند از نظام قالبی و انعطاف ناپذیر به نظامی پویا و خلاقیت پرور تبدیل شود تا نوآوری و حل مسئله در مقیاس جهانی آرمان همة جوان ها باشد؟

2.     · چه زیرساختهای اقتصادی، حقوقی و مالی برای ایجاد فضای کسب و کار جهت فعالیتهای نوآورانه و دانش بنیان مورد نیاز هستند؟

3.     · چه گونه فضاهایی به عنوان مرکز رشد در نقاط مختلف کشور درست کنیم تا در چنگال دیوان سالاری یا رانت بازی اسیر نباشند تا بتوانند به طور واقعی به خلاقیت و نوآوری جوان ها کمک کنند؟

4.     · چه گونه از ایرانیان موفق در عرصة کارآفرینی برای توسعة فناوری در کشور کمک بگیریم و به جوان هایی که در چرخش نخبگان به نقاط دیگر جهان می روند کمک کنیم تا با کار خلاقانه به کارآفرینی توجه داشته باشند؟

حتما سؤال های زیادتری نیز می توان مطرح کرد ولی این که حاصل یک کار مطالعاتی به سؤال های جدیدی منجر شود نشان از پویایی آن کار است! برای بررسی و یافتن پاسخ مناسب به این گونه سوالات شاید راه اندازی اندیشکدهای تخصصی جهت پژوهش در این زمینه مناسب باشد. این اندیشکده با استمرار و رصد پیوسته موضوعات مبتلا به اقتصاد دانشبنیان میتواند رهیافتهای لازم را در این زمینه ارائه نماید.

هرچند ما به دنبال راز درة سیلیکون بودیم که شاید آن را در اِکو سیستم آن یافتیم ولی جوان های مشتاق

و اندیشمند ما که هم آورد جهانی می طلبند، حتما به فراسوی آن نیز دست خواهند یافت.


در گذشته ای نه چندان دور درة سانتاکلارا در ناحیه جنوبی خلیج سانفرانسیسکو در کالیفرنیای شمالی )ایالات متحدة آمریکا( بیشتر با باغ های میوه پوشیده شده بود، جایی که اکنون پایگاه شرکت های معتبر در زمینه های مختلف فناوری های پیشرفته است و در واقع درة سانتاکلارا را به درة سیلیکون تبدیل کرده است.

اصطلاح درة سیلیکون نیز از آنجا ناشی شد که این ناحیه به مرکزیت نوآوری و تولید تراشه های سیلیکونی

تبدیل شد، ولی بعدها درة سیلیکون مصداقی شد از همه فعالیت های نوآورانه در زمینة فناوری های پیشرفته،و پایگاهی شد برای بسیاری از شرکت های بزرگ و معتبر و هزاران شرکت نوپا .

روح درة سیلیکون را باید در نوآوری وکارآفرینی جستجو کرد که در واقع جوهر اقتصاد آزاد است و در

جامعه ای شکل گرفت که کارآفرینی در آن ریشه ای فرهنگی دارد، جامعه ای که کارآفرینان و نوآوران بزرگی چون بنجامین فرانکلین، توماس ادیسون و هنری فورد در آن سر برآورده اند، جامعه ای که کلید اصلی در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال را کارآفرینی می داند و مخاطره پذیری را ضرورتی برای به ثمر رسیدن نوآوری می شناسد.

راز درة سیلیکون در اکوسیستم مناسب آن نهفته است، سیستمی که به طور تاریخی شکل گرفته است و در

حال حاضر درة سیلیکون را به مترادفی با نوآوری و کارآفرینی در زمینه فناوری های پیشرفته بدل کرده

است. اِکوسیستم درة سیلیکون از ایده پردازی در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی و یا تلاش استعدادهای خلاق

در گوشه و کنار شروع می شود و با سرمایه گذاری هستة اولیه و با ایجاد شرکت نوپا، به تولید فناوری و یا

محصول اولیه ای می انجامد که اگر محصولِ مناسبی باشد و جهت گیری مناسبی نسبت به بازار داشته باشد

مورد توجه سرمایه گذاران خطرپذیر قرار می گیرد تا با سرمایه گذاری مناسب و توسعة محصول، به توسعة بازار و رشد شرکت بیانجامد، بالاخره شرکت های موفق یا جذب شرکت های بزرگ می شوند و یا خود به اندازة کافی رشد کرده و به عنوان شرکت سهامی عام وارد بورس سهام خواهند شد. این اکوسیستم فقط در طی چند دهه شکل گرفته است و فرایند توسعه اقتصادی مبتنی بر نوآوری را رقم می زند. درة سیلیکون در یک شرایط تاریخی ویژه با هم گرایی علم، فناوری و صنعت، اقتصاد و تجارت، و فرهنگ و هنر شکل گرفته است و امروزه به مرکزی بی بدیل و الگوی اقتصاد نوآورانه و دانش بنیان در جهان تبدیل شده است.

شناخت درة سیلیکون و فرایندها و الگوهای آن، برای برنامه ریزی در جهتِ توسعه اقتصادی دانش بنیان

ضروری است و در این مجموعه به منظور ارائة مطالعات انجام شده در راستای شناخت درة سیلیکون، نخست

به واکاوی ریشه های تاریخی و عوامل موفقیت در درة سیلیکون می پردازیم، سپس پای صحبت کارآفرینانی

موفق می نشینیم که آشنایی با فعالیت های عینی و دیدگاه های آنان بسیار درس آموز است، بررسی نحوة

فعالیت نهادهای پشتیبان کارآفرینی در درة سیلیکون و تنوع آن ها و آشنایی با شرکت های پیشتاز، شناخت

عمیقی از فعالیت های درة سیلیکون حاصل می کند. دانشگاه استنفورد پیش گام توسعه کارآفرینیِ دانش بنیان در جهان است لذا آشنایی با نظام حمایت از کارآفرینی در استنفورد ضرورت دیگری است که به آن پرداخته شده است، به مقولة کارآفرینی در دیگر دانشگاه معتبر این ناحیه یعنی دانشگاه برکلی نیز توجه کرده ایم .

نگاهی به شرکت های موفق در زمینه توسعة تکنولوژی بخش دیگر این مجموعه است که با معرفی اجزا،

مؤلفه ها و فرایندهای اکوسیستم درة سیلیکون و زیر ساخت های حقوقی و مالی و سرمایه گذاری ادامه

می یابد. با نگاهی به جهت های پویای توسعة فناوری از زبان آمار و ارقام، گزارش پایان می پذیرد تا با شناخت درة سیلیکون، شناختی از اقتصاد نوآورانه و دانش بنیان فراهم آید و راهی نو گشوده شود.

واکاوی درۀ سیلیکون

با بررسی ریشه های تاریخی و عوامل موفقیت به واکاوی درة سیلیکون می پردازیم، چه شناخت درة

سیلیکون بدون بررسی سیر پیشرفت آن میسر نیست. در بررسی ریشه های تاریخی به چند دهة گذشته باز

می گردیم و با شروع فعالیت های نوآورانه آشنا می شویم. با بررسی توسعة نیمه هادی ها و ریز تراشه ها، توسعة کامپیوترهای شخصی و شبکه و اینترنت و بالاخره با بررسی اجمالی نظام درة سیلیکون، بررسی تاریخی را پایان می دهیم. در ادامه با بررسی عوامل موفقیت به ویژگی های درة سیلیکون و مزیت های نسبی آن نیز توجه می کنیم و به معرفی اِکوسیستم درة سیلیکون نیز خواهیم پرداخت.

ریشه های تاریخی

درة سیلیکون مرکز توسعه فناوری های نوآورانه است که دانشگاه استنفورد و استادان و فارغ التحصیلان آن

در این امر نقش ویژه ای داشته اند. فردریک ترمن

Fredrick Terman

استاد و رئیس دانشکده مهندسی دانشگاه استنفورد، استادان و فارغ التحصیلان استنفورد را به راه اندازی شرکت هایی در زمینه توسعه فناوری های پیشرفته تشویق کرد و مورد حمایت قرار داد.

فردریک ترمن 1900 - 1928  از او به عنوان پدر درۀ سیلیکون یاد می شود.


نخستین شرکتی که پیرو توصیه های ترمن شکل گرفت شرکت

 hp

 است. دو تن از فارغ التحصیلان مهندسی برق در استنفورد که هم کلاسی بودند به نام های ویلیام هیولیت و دیوید پاکارد

William Hewlett

David Packard

 شرکت

hp

را  پایه گذاری کردند. سرمایة اولیه شرکت بیش از چند صد دلار نبود که ترمن در اختیار آن ها قرار داد.

شرکت در گاراژ خانه پدری دیوید پاکارد در پالوآلتو در نزدیکی دانشگاه استنفورد، شروع به کارکرد.

اولین محصول

hp

یک نوسان ساز صوتی بود که هیولیت و پاکارد به عنوان پروژه کارشناسی ارشد خود در دانشگاه استنفورد روی آن کار کرده بودند و با تولید آن به طور صنعتی آن را به بازار ارائه کردند. در ادامة فعالیت ها، شرکت

hp

با توسعة محصولات متنوع در چند دهة گذشته، به یکی از بزرگترین شرکت ها در درة سیلیکون تبدیل شده است. شرکت

hp

و چند شرکت دیگر مدل جدیدی را برای توسعه فناوری و تجاری سازی آن پایه گذاری کردند،

مدل جدیدی که با کار خلاقانه و نوآوری در آزمایشگاه های پژوهشی شروع می شود و پس از آن با

سرمایه گذاری و راه اندازی یک شرکت به صورت یک محصول تجاری به بازار ارائه می گردد.

گاراژی که شرکت

 hp

در آن شروع به کار کرد به عنوان زادگاه درۀ سیلیکون شناخته می شود به عنوان یک اثر ملی ثبت شده است.


ترمن و هم زمان با جنگ جهانی دوم مسئولیت آزمایشگاه پژوهشی رادیو را در دانشگاه

هاروارد عهده دار شد و خدمات ارزنده ای در راه توسعه صنایع دفاعی مخابراتی و الکترونیکی در دورة جنگ به انجام رساند. جنگ جهانی دوم به معنایی یک جنگ الکترونیکی بود و توسعه سیستم های مخابراتی و رادارها و کنترل سیستم های مخابراتیِ کشورهای درگیر در جنگ اهمیت ویژه ای پیدا کرده بود. وزارت دفاع ایالات متحده نیز هر چند در گذشته امور پژوهش و توسعه را منحصرا در آزمایشگاه های اختصاصی جلو می برد در این دوره متوجه توانمندی دانشگاه ها شد و پروژه های متعددی را به بعضی از دانشگاه ها واگذار کرد. ترمن در آزمایشگاه تحقیقاتی رادیو در هاروارد حدود 180 محقق و دانشجو را مدیریت و راهبری می کرد و دستاوردهای ارزشمندی در زمینه مخابرات و الکترونیک برای صنایع جنگی و دفاعی حاصل کرد.

پس از پایان جنگ از یک سو دانشگاه ها هم چنان علاقه مند به دریافت اعتبارات پژوهشی از صنایع دفاعی

بودند و از طرف دیگر تجربیات موفقی که در دورة جنگ از این پروژه ها حاصل شده بود نیز توجیه مناسبی

برای ادامة این همکاری ها بود. ترمن پس از پایان جنگ به دانشگاه استنفورد برگشت و هر چند در دورة

جنگ استنفورد از بودجه های صنایع دفاع بهره ای نبرده بود و نقشی هم در انجام پروژه های دفاعی انجام

نداده بود ولی با حضور ترمن به یکی از قطب های ویژه تحقیقات در صنایع دفاع به ویژه در الکترونیک،

مخابرات و مایکروویو تبدیل شد. بودجه های زیادی که به این امر اختصاص داده شد موجب توسعه

آزمایشگاه های پژوهشی متعددی در دانشگاه استنفورد گردید. دستاوردهای فناورانه این آزمایشگاه ها از یک

سو پاسخ گوی نیازهای صنایع دفاعی بود و از سوی دیگر به تاسیس شرکت های فناورانه بیشتری در اطراف

استنفورد انجامید که هستة اولیه توسعه درة سیلیکون را شکل داد.

ترمن برای توسعه هر چه بیشتر فعالیت های صنعتی در جوار دانشگاه استنفورد  پارک صنعتی استنفورد )بعدا به پارک پژوهشی استنفورد تغییر نام داد( را در زمین های دانشگاه تاسیس کرد و در آن ها فضاهای مناسبی به شرکت های صنعتی معتبر اجاره داده شد و این امر باعث شد که این منطقه به یک منطقه صنعتی و فناوری بسیار فعال تبدیل شود و جنبشی برای راه اندازی شرکت های نوپا شکل گرفت و بسیاری از فناوری های پایه که در آزمایشگاه های پژوهشی استنفورد حاصل می شد به صورت محصولی تجاری، به بازار عرضه گردید و توسعه فناوری های پایه و توسعه بازار، موجبات رونق بیشتر درة سیلیکون را فراهم کرد


از مهمترین فناوری های پایه ای که در درة سیلیکون توسعه پیدا کرد باید از صنعت میکروالکترونیک و ساخت ترانزیستور و مدارهای مجتمع نام برد . ویلیام شاکلی

William Shockley

در اواخر دهه 4318 با همکاری دو دانشمند دیگر به نام های والتر برتین

Walter Brattain

 و جان بردین

John Bardeen

 در آزمایشگاه های بل در شرق آمریکا موفق به اختراع ترانزیستور شدند، که از سیلیکون به عنوان ماده اصلی در ساخت آن استفاده کردند. اختراع ترانزیستور موجب تحول عظیمی در صنایع الکترونیک شد و شاکلی با دو نفر دیگر .. به دریافت جایزه نوبل فیزیک نایل آمدند.

شاکلی و همکارانش در شرق آمریکا موفق نشدند برای تولید تجاری ترانزیستور اقدام مناسبی انجام دهند و

آزمایشگاه های بِل و دیگر واحدهای صنعتی رغبتی به سرمایه گذاری در این زمینه نشان ندادند ولی شاکلی

که به اهمیت تکنولوژیک و تجاری ترانزیستور توجه داشت برای تولید صنعتی و تجاری تصمیم به راه اندازی

آزمایشگاه نیمه هادی های شاکلی به عنوان یک نهاد صنعتی و تجاری گرفت.

برتین، شاکلی، و بردین مخترعین ترانزیستور و برندگان جایزه نوبل فیزیک در سال 1956 بودند .

شاکلی با توجه به وابستگی خانوادگی به شمال کالیفرنیا آمد و در ماونتین ویو که در حال حاضر در قلب

درة سیلیکون قرار دارد، آزمایشگاه نیمه هادی های شاکلی را در سال 1956 تاسیس کرد. شاکلی در شروع

کار، عده ای از مهندسان جوان و مستعد که در آزمایشگاه های بلِ مشغول کار بودند را دعوت به کار کرد. این گروه کار طراحی و تجاری سازی ترانزیستور بر روی کریستال های سیلیکون را شروع کردند ولی بعد از مدتی مشکلات مدیریتی در ادارة آزمایشگاه ظاهر شد و روش مدیریتی شاکلی موجب نارضایتی مهندسان و

همکاران آزمایشگاه گردید و پیرو آن هشت تن از مهندسان برجسته از آزمایشگاه شاکلی بیرون آمدند و به

گروه صنعتی فیرچایلد پیوستند، شاکلی پیش بینی کرده بود که آنان موفق نخواهند شد ولی آنها در صنایع

فیرچایلد در پالوآلتو مستقر شدند و کار طراحی و تولید تراشه ها و مدارهای های مجتمع را پیش بردند و

فیرچایلد اولین شرکتی بود که موفق شد تراشه و مدارهای مجتمع را در اوایل دهة 70 به صورت تجاری

به بازار عرضه کند.

پس از مدتی هشت تن که به فیرچایلد پیوسته بودند در گروه های چند نفره جدا شدند و شرکت های

جدیدی را در صنایع نیمه هادی ها بنیان گذاشتند، شایان توجه است که در آن هنگام هنوز مدل جدید

راه اندازی شرکت های جدید و سرمایه گذاری جسورانه و مشارکت بنیان گذاران در شرکت ها شکل نگرفته بود، و فیرچایلد به عنوان یک گروه صنعتی، مهندسان جوان و خلاق را در یک پروژه در کنار پروژه های دیگر جذب کرده بود، برای مهندسانی هم که آزمایشگاه شاکلی را محیط مناسبی برای کار و فعالیت ندیدند درواقع پیوستن به فیرچایلد یک فرصت بود ولی آنان به طور طبیعی به فکر افتادند که شرکت های خودشان را ایجاد کنند.

از میان هشت نفر، رابرت نویس

Robert Noyce

 و گوردون مور

Gordon Moore

از فیرچایلد جدا شدند و شرکت اینتل

Intel (Integrated Electronics)

 را پایه گذاشتند، هم چنین عده ای دیگر از متخصصان نیز در همان سال از فیرچایلد بیرون آمدند و شرکت

AMD 

AMD (Advanced Micro Devices)

را تاسیس کردند. اینتل و

 AMD

در درة سیلیکون، صنایع تولید مدارهای مجتمع و تراشه های سیلیکونی را به محور توسعه فناوری های پیشرفته تبدیل کردند و اینتل به بزرگترین تولید کنندة تراشه های سیلیکونی و پیشتاز صنایع نیمه هادی ها در جهان تبدیل شده است.

رابرت نویس، گوردون مور و شش تن دیگر به صنایع فیرچایلد پیوستند. فیرچایلد اولین شرکتی بود که مدارهای مجتمع را به صورت تجاری عرضه کرد  و گوردون مور از بنیانگذاران شرکت اینتل بود .

گوردون مور به پدیده ای توجه کرد که بعدها به قانون مور معروف شد که می گوید تعداد ترانزیستورها در مدارهای مجتمع و تراشه ها، حدودا هر هجده ماه یک بار دو برابر می شود و به دنبال آن روی همة » اصل « توان محاسبه و پردازش نیز افزایش پیدا می کند. قانون مور سال ها به عنوان یک فعالیت های درة سیلیکون اعم از فناورانه و تجاری و اقتصادی تاثیر اساسی گذاشت. در چند دهة گذشته توسعة توان پردازش تراشه ها و مدارهای مجتمع بر اساس قانون مور، موتور محرکة توسعه فناوری و توسعه اقتصاد و تجارت در درة سیلیکون گردید و همة فعالیت ها و تلاش های نوآورانه و خلاقانه از این امر تاثیر پذیرفت. از مهم ترین پی آمدهای توسعة تراشه ها، توسعة توان محاسباتی و پردازش است که این امر در خور اهمیت زیادی است که نتایج متنوعی در زمینه های مختلف به بار آورده است.

فراسوی تولید تراشه ها و مدارهای مجتمع، توسعة سیستم های کامپیوتری و توان محاسباتی توجه عده

زیادی را به خود جلب کرده بود. در این دهه دو آزمایشگاه تحقیقاتی در دانشگاه استنفورد یکی آزمایشگاه هوش مصنوعی و دیگری مرکز تحقیقات فناوری های افزوده

Augmentation Research Center

، برای توسعة توان محاسباتی کار می کردند.

شرکت زیراکس نیز مرکز تحقیقاتی موسوم به پارک

Palo Alto Research Center (PARC)

  را در پالوآلتو تاسیس کرد و عده زیادی از دانشمندان علوم کامپیوتر در آن جا متمرکز شدند و به کار پژوهش و توسعه در زمینه ابزارهای اطلاعاتی مورد نیاز برای ادارات در آینده پرداختند. توسعة توان محاسباتی و دسترسی تعاملی به کامپیوتر به ایدة بسیار هیجان انگیزی در درة سیلیکون تبدیل شده بود. در این رابطه تلاش های زیادی در استنفورد نیز شروع شد ولی ماشین های اولیه ای که در آزمایشگاه های استنفورد نیز ساخته شدند نه کامپیوتر رومیزی محسوب می شدند و نه کامپیوتر شخصی، بلکه ایدة اصلی در آن ها، توسعة امکاناتِ کنترل و تعامل فردی با کامپیوتر بود.


در زمینة توسعة کامپیوترهای شخصی در آن دوران ، دو روایت وجود دارد. روایت اول این که دانشمندان

علوم کامپیوتر در زیراکس پارک اولین کامپیوتر شخصی که به آلتو موسوم شد را پدید آوردند، ولی شرکت

زیراکس اهمیت تجاری آن را تشخیص نداد و از سرمایه گذاری برای توسعة این محصول و ارائة آن به بازار

خود داری کرد.

روایت دوم به باشگاه کامپیوتری هوم بورو

Hombrew Computer Club

بر می گردد، باشگاه هوم بورو در درة سیلیکون به نوعی به پاتوق جوان های خورة کامپیوتر تبدیل شده بود. یکی از جوان هایی که به این باشگاه رفت و آمد داشت استیو وزنیاک

Steve Wozniac

 نام داشت، او یک کامپیوتر شخصی ساخت تا به دوستانش در باشگاه ارائه دهد. همکلاسی دبیرستانی او ، استیوجابز

Steve Jobs

 که او هم در باشگاه رفت و آمد داشت از این ایده مطلع شد و تشخیص داد که کامپیوترهای شخصی چه بازار بزرگی در آینده می توانند داشته باشند، این شد که استیوجابز و استیو و زنیاک شرکت کامپیوتری اپل را بنیان گذاشتند!

توسعه و تولید کامپیوترهای شخصی آغاز شد و با افزایش تولید، هزینه ها پائین آمد و استفاده از کامپیوترهای شخصی هر چه بیشتر متداول گردید، و برای سه دهه قانون مور که به دو برابر شدن تعداد ترانزیستورها بر روی تراشه ها در بازه های زمانی حدود هجده ماه اشاره داشت کلیه امور در درة سیلیکون اعم از توسعه فناوری، اقتصاد و تجارت، آموزش و حتی فرهنگ و هنر را دنباله رو خود ساخت.

افزایش توان محاسباتی و کاهش قیمت ها، همة امور را تحت تاثیر خود قرار داده بود.


با فرا رسیدن عصر اینترنت ، حضور در دنیای شبکه ای و استفاده از آن به امری حیاتی تبدیل شد و بازهم درة سیلیکون به عنوان پیشتاز در عرصه راهبری و نوآوری اینترنت باقی ماند و شرکت های پیشتاز در عرصة اینترنت نیز در درة سیلیکون پا گرفتند و توسعه یافتند. در چند دهة گذشته قانون مور و توسعة توان محاسباتی به نوعی موتور محرکة نوآورری و توسعة فناوری محسوب می شد ولی توسعه توان محاسباتی به حداکثر ظرفیت خود نزدیک شده است و قانون مور، با مور دَن مور

More than Moore

جایگزین شده است که مقصود از آن قالب شدن روز افزون نوآوری های بیوتکنولوژی است. در حال حاضر نیز تکنولوژی به صورت بین رشته ای فعالانه و نوآورانه در حال توسعه است، و جریان های جدیدی اعم از بیو تِک و سلامت و اینترنت اشیا

Internet of Things (IOT)

در حال توسعه است.

دفاتر مرکزی شرکت های بزرگ در درة سیلیکون قرار دارند و هزاران شرکت نوپا نیز در درة سیلیکون جای

گرفته اند و مرتبا استعدادهای برتر با ایده های فناورانه تازه جذب درة سیلیکون می شوند تا پویایی و پیشتازی

درة سیلیکون به عنوان مرکز توسعه فناوری در جهان حفظ شود

راز درة سیلیکون چیست؟ چه عواملی درة سیلیکون را به نشانة بی بدیلی از توسعه فناوری های پیشرفته

تبدیل کرده اند؟ پاسخ را می توان در وجود یک اِکوسیستم مناسب یافت.

41

اکوسیستمِ درة سیلیکون را می توان مشتمل بر مؤلفه های مختلفی دانست، یکی از مؤلفه های مهم، دانشگاه

استنفورد است که مشتمل بر آزمایشگاه های پژوهشی و هیات علمی و دانشجویان برجسته ای است که در

تلاش و کوشش برای نوآوری و خلاقیت هستند، اخیرا دانشگاه برکلی نیز در سمت دیگر خلیج سانفرانسیکو

بیش از پیش به توسعه و تجاری سازی فناوری و حمایت از شرکت های نوپا پرداخته است.


زیر ساخت مناسب نیز به عنوان بخشی از اکوسیستم می تواند به عنوان جوهرة درة سیلیکون محسوب شود.

زیر ساخت مورد نظر مشتمل بر دفاتر حقوقی و سیستم های پشتیبانی و از همه مهم تر سرمایه گذاران

خطرپذیر است که به طور عمده در خیابان سند هیل در جوار دانشگاه استنفورد مستقر شده اند.

پس از آن که شرکت اپل با ارزش گذاری 4 میلیارد دلار وارد 9 بورس شد، سرمایه گذاران خطرپذیر بیش از پیش فعال شدند. در واقع خیابان سند هیل، مقر سرمایه گذاران خطرپذیر است .

ولی اکو سیستم مورد نظر با برآمدن کارآفرینان در درة سیلیکون تکامل پیدا کرد. کارآفرینان، به پشتیبانی و

آموزش تیم های فناور با ایده های نو، خلاقانه، و ممتاز برخاستند تا با جلب سرمایه به ایجاد شرکت های نوپا برای تولید محصول یا ارائة خدمات اقدام کنند. شرکت های نوپا به توسعة فناوری در راستای نیازهای بازار می اندیشند و جذب در شرکت های بزرگ یا ورود به بازار بورس را هدف عمدة خود قرار داده اند. در درة سیلیکون همکاری و شفافیت و تعامل حرفه ای به یک اصل اولیه تبدیل شده است. در هر گوشه و کناری در درة سیلیکون جوان های خلاق و نوآور را می توان دید که به ارائة ایده های خود به کارآفرینان با تجربه مشغول اند تا از راهنمایی های آنان بهره گیرند.

درة سیلیکون در آن دهه ها به گذرگاه تلاقی علم و هنر در عصر پَسا مدرن تبدیل شد که تحت تاثیر افکار آزادی خواهی و جنبش های ضد جنگ قرار داشت و فضایی دگر فرهنگی پدید آمد که از دل آن تقاضا برای آزادی محاسبه نیز شکل گرفت و به ابداع کامپیوترهای شخصی انجامید و فضا و روابط ویژه ای که پدید آمد، در یک دورة زمانی کمتر از دو دهه، به پیدایش ایده های برجستهةفناورانه منجر شد و درة سیلیکون به گاهواره توسعه فناوری های پیشرفته تبدیل گردید که در قرن بیست و یکم نیز هم چنان پویا و پیشتاز است.

عوامل موفقیت

درة سیلیکون با یک اتفاق تاریخی که منجر به هم گرایی دانش و فناوری و اقتصاد و تجارت پس از جنگ

جهانی دوم شد، شکل گرفت و به عنوان مرکزیت توسعه تراشه های سیلیکونی قوام و دوام پیدا کرد و پس از

آن با سامان گرفتن اکو سیستم مناسب به بدیلی برای توسعه فناوری و کارآفرینی در جهان تبدیل شده

است که هم چنان پویا و پر تحرک پیش می رود و به رشد دائمی و پایدار دست یافته است.

مهم ترین عامل موفقیت درة سیلیکون را باید در شکل گرفتن اکوسیستم مناسب دانست، از مؤلفه های

اساسی این اکو سیستم می توان محیط و فرهنگ کاری و ساختارهای ویژه اعم از حقوقی و سرمایه گذاری را

نام برد. در ایالات متحده بنگاه داری پیشینه زیادی داشته است و شرکت های بزرگ نظیر آی بی ام یا جنرال

الکتریک که در شرق آمریکا مستقر بودند فرهنگ ویژه کاری که مبتنی بر سلسله مراتب و انجام بیشتر امور

پژوهش و توسعه در داخل شرکت بود را شکل دادند ولی در درة سیلیکون فرهنگ کاری جدیدی مبتنی بر

همکاری و تقسیم کار و ارتباطات شبکه ای در داخل شرکت ها به وجود آمد که از عوامل مهم تحرک و

پویایی درة سیلیکون در عصر اقتصاد نوآرانه محسوب می شوند.


درة سیلیکون جاذبة زیادی برای استعدادهای جوان و برجسته دارد که از اقصی نقاط دنیا جذب درة

سیلیکون می شوند ولی عامل اصلی در این جذابیت همان محیط سامان یافته در درة سیلیکون است، در

فضای فناورانه درة سیلیکون دانشگاه ها، مراکز پژوهشی دولتی و آزمایشگاه های تحقیقاتیِ بخش خصوصی

نقش عمده ای دارند و محیط جذابی برای جذب برجسته ترین استعدادها از سرتا سر دنیا فراهم آمده است.

اجتماع مهندسان با استعداد و برجسته، وجود سرمایه گذاران خطرپذیر و محیط کارآفرینی جذاب با فرهنگ

خطرپذیری زیاد، عواملی هستند که محیط جذابی برای شرکت های نوپا پدید می آورند. ولی این عوامل در

نقاط دیگر ایالات متحده نظیر مثلث پژوهشی کارولینای شمالی یا جاده بوستن و بالاخره نیوجرسی

با وجود دانشگاه های بسیار برجسته و نزدیکی به بازار سرمایه وال استریت نیز وجود دارند ولی نتوانسته اند به درة سیلیکون جدیدی تبدیل شوند. سایر کشورهای جهان نیز به دنبال ایجاد محیطی نظیر درة سیلیکون

هستند، مثلا چین محیطی برای فعالیت های پژوهش و توسعه برای بسیاری از شرکت های طراز اول صنعتی که مرتبا رو به رشد و توسعه هستند فراهم کرده است، علاوه بر این، دولت چین سرمایه گذاری وسیعی بر روی نظام دانشگاهی نیز انجام داده است با وجود این عوامل و کوشش های زیاد هنوز بدیلی برای درة سیلیکون به وجود نیامده است مطالعاتی که در این زمینه به عمل آمده پاسخی اساسی که یافته است

این است که مهم ترین ویژگی درة سیلیکون در این نکته نهفته است که شرکت های درة سیلیکون این

توانایی مهم را دارا هستند که استراتژی نوآوری خود را با استراتژی تجاری خود ترکیب و هم راستا کنند. به

عبارت دیگر رمز موفقیت در درة سیلیکون نوآوری است ولی نوآوری به گونه ای مورد توجه و حمایت قرار

می گیرد که از اهمیت تجاری نیز برخوردار باشد و به این مهم توجه ویژه و سیستماتیکی در شناسایی نیازها

و بررسی بازار و غیره مبذول می شود.

از همان اوان رونق گرفتن درة سیلیکون مناطق دیگری در ایالات متحده به فکر ایجاد ساختارها و نهادهای

مشابه افتادند، نخستین تلاش در این راه کنسرسیومی از شرکت های فناوری های پیشرفته در نیوجرسی در شرق آمریکا فردریک ترمن که در استنفورد دیگر بازنشسته شده بود را به کار گرفتند تا فضا و ساختاری مشابه درة سیلیکون در شرق آمریکا و در نواحی نیوجرسی ایجاد کند. شرکت های بزرگ و معتبری در زمینه فناوری های پیشرفته در نیوجرسی فعال بودند و آزمایشگاه های بِل

Bell Labs

با بیش از 18888 نیروی متخصص به نوعی راهبری فناوری را در دست داشتند ولی آنان دریافتند که وجود یک دانشگاه معتبر با یک دانشکده مهندسی با اعتبار نیز برای توسعه منابع انسانی و هدایت پروژه های پژوهشی ضروری است ولی چون استادان دانشگاه معتبر پرینستن در نیوجرسی رغبتی به فعالیت های فناورانه در ارتباط با بخش های صنعتی نداشتند، لذا از ترمن خواسته شد که نسبت به ایجاد چنین دانشگاهی جدید، اقدام کند. ترمن طرحی برای این دانشگاه تهیه کرد ولی این طرح هیچ گاه اجرایی

نشد و دلیل عمده آن این بود که صنایع منطقه با این کار همراهی نکردند و از همکاری با یک دیگر در این

امر خودداری ورزیدند و علیرغم این که واحدهای صنعتی معتبر نیازهای مشترکی داشتند ترجیح دادند به

طور مستقل بر روی پروژه های خود متمرکز شوند. ترمن پس از مدتی دیگر مجددا خواست که در دالاس

تگزاس چنین طرحی را درافکند ولی باز هم به دلایل مشابه شکست خورد.

 مایکل پورتر

 Michel Porter

 استاد دانشکده کسب و کار دانشگاه هاروارد، مدل جدیدی برای راه اندازی مناطق نوآوری و فعالیت در زمینه فناوری های پیشرفته در جوار دانشگاه های معتبر ارائه کرد. پورتر مشاهده کرد که مجموعه های فناورانه و صنعتی که برای یک دیگر ارزش افزوده ایجاد می کنند اگر در جوار یک دانشگاه معتبر شکل بگیرند موجب افزایش بهره وری آنان شده و فضای لازم را برای خلاقیت و نوآوری ایجاد می کنند. در واقع پورتر مدلی از بالا به پایین تحت حمایت دولت ها مطرح کرده بود که صنایع پیشرفته و پررونق در جوار دانشگاه های معتبر نسبت به ایجاد پارک علم و فناوری اقدام کنند و با نوعی سیستم یارانه ای و ایجاد سیستم های سرمایه گذاری جسورانه، اکو سیستم مناسب را ایجاد نمایند. متاسفانه هیچ یک از این مدل ها در هیچ کجا به موفقیت کامل نرسیده است. صدها ناحیه مختلف در سرتاسر دنیا میلیاردها دلار در این راستا هزینه کرده اند که درة سیلیکون جدیدی راه اندازی کنند ولی به توفیق کاملی دست نیافته اند.

آن چه که ترمن و پورتر به آن توجه نکردند این نکته است که به وجود آورندگان درة سیلیکون نه دانشگاه هابودند، نه بخش های صنعتی، و نه حتی دولت آمریکا با صرف اعتبارات پژوهشی در زمینه پروژه های بزرگِ فضایی و الکترونیک و مخابرات و پروژه های پژوهشی صنایع دفاعی، بلکه آن چه که موجب پیدایش و رونق درة سیلیکون گردید انسان ها بودند و روابطی که ترمن به طور زیرکانه بین استادان دانشگاه استنفورد و مدیران بخش های صنعتی ایجاد و از آن مراقبت کرد.

در یک مطالعه صورت گرفته در مقایسه درة سیلیکون و جادة 420- جاده کمربندی دور بوستن که

مرکز توسعة فناوری در شرق آمریکا است ، عدم توفیق کپی سازی درة سیلیکون مورد بررسی قرار گرفته

است.

بنابراین مطالعه ، جادة 420 بسیار جلوتر از درة سیلیکون در راه اندازی شرکت های نوپا وسرمایه گذاری های جسورانه سر می کرد، و از مزیت های زیادی برخوردار بود از جمله نزدیکی به بخش های صنعتی پیشرفته و معتبر در شرق آمریکا و وجود دانشگاه های معتبر. در اوایل امر  درة سیلیکون و

جاده 420 کم و بیش وضعیت مشابهی داشتند از جمله وجود نهادها و شرکت های بزرگ و شرکت های نوپا

در جوار یک دیگر، و وجود دانشگاه های بسیار معتبر. سرمایه گذاران خطرپذیر و بودجه های پروژه های صنایع دفاعی نیز از آنان حمایت می کرد، ولی پس از آن درة سیلیکون گوی سبقت را ربود و جادة 420 به طورمعنی داری عقب ماند. دلایل این امر را در بعضی از ریشه ها و فرهنگ ها باید جستجو کرد. در درة سیلیکون بود که شغل به وفور ایجاد می شد و مرتبا شرکت های جدید تاسیس می شدند، علاوه بر آن وجود یک شبکه حرفه ای از اهل فناوری که به سهولت تبادل اطلاعات می کردند. از عوامل مهم در این راستا است. 

همچنین جادۀ 182 در ایالت ماساچوست تا دهة 1910 قطب اصلی شرکت های برجستة فناوری بود.

نهادهای درة سیلیکون به این نکته واقف شدند که هم کاری و رقابت به طور هم زمان موجب دست یافتن به

موفقیت است. اکو سیستم موجود از مخاطره ها و تجربه ها، حمایت و پشتیبانی می کند و روایت شکست ها و پیروزی ها را به مشارکت می گذارد. به عبارت دیگر، درة سیلیکون یک سیستم باز است با یک شبکه ارتباطی گسترده، علاوه بر این ها هوای خوب در درة سیلیکون، نزدیکی به کوهستان و اقیانوس و مسیرهای متنوع کوه پیمایی همه این ها موجب می شوند که فرهنگ واقع گرایی و همکاری شکل بگیرد و رشد کند. نکتة قابل توجه دیگر مهاجرپذیری در درة سیلیکون است درصد بالایی از شرکت های نوپا در بین بنیان گذارانشان فردی مهاجر وجود دارد و در شرکت های بزرگ نظیر گوگل و غیره کارکنانی از بسیاری از کشورها حضور دارند، مهاجران به راحتی جذب می شوند و جایگاه خود را پیدا می کنند. تنوع های فرهنگی در درة سیلیکون نیز از سوی دیگر به نوعی به فضای آزاد موجود یاری می رساند و مهاجران شناختی از بازارهای منطقه ای را نیز به همراه می آورند که در توسعه و نوآوری کمک موثری است. مهاجرانی که به کشورهای خود باز می گردند نیز به نوعی بازهم یاری رسان به روند فعالیت های درة سیلیکون اعم از کارهای برونسپاری و غیره هستند. به گونه ای دیگری نیز می توان عوامل موفقیت درة سیلیکون اعم از مولفه های فرهنگی، زیر ساختی و غیره را مورد بررسی قرار داد، فرض کنیم در نقطة دیگری بخواهیم درة سیلیکون جدیدی پدید آوریم توجه به نکات و مؤلفه های زیر می تواند راهگشا باشد، هر چند که باز تولید درة سیلیکون حتی در نقطة دیگری در ایالات متحده به سادگی میسر نیست و چه برسد تا در بسیاری از نقاط دیگر جهان، ولی یکی از صاحب نظران به پاره ای از ویژگی ها به قرار زیر توجه کرده است .

· مهم ترین نکته افراد مناسب هستند، اگر بتوانیم ده هزار نفر را از درة سیلیکون به نقطه دیگری کوچ

دهیم می توان انتظار داشت که درة سیلیکون جدیدی شکل بگیرد.

· در گذشته شهرها در کنار آب راه ها و رودخانه ها شکل می گرفتند زیرا راه های آبی مهم ترین

مسیرهای تبادلات اقتصادی بودند ولی امروزه شهرها هر جایی می توانند شکل بگیرند به شرط آن

که آدم های مناسبی در آن جا اجتماع کنند. پس برای شکل دادن یک درة سیلیکون جدید باید

آدم های مناسب را به آنجا منتقل کرد.

· دو دسته نیروی انسانی لازمة شکل دادن درة سیلیکون است: آدم های پولدار و آدم های خوره و

کاردرست! چون این ها اصلی ترین افراد در راه اندازی شرکت های نوپا هستند. بالاخره جمع آدم های

پولدار که آمادة سرمایه گذاری باشند و آدم های کار درست که خلاقانه و نوگرایانه بیاندیشند برای

شکل گرفتن و رونق یک درة سیلیکون دیگر ضروری است.

· آیا واقعا به آدم های پولدار برای سرمایه گذاری نیاز است؟ آیا می شود دولت ها روی آدم های خلاق وخوره و کار درست سرمایه گذاری کنند؟ دولت ها به هیچ وجه در این زمینه کارآمدی ندارند.

سرمایه گذاران روی شرکت های نوپا، آدم های بسیار خاصی هستند، آن ها باید تجربه های زیادی روی

توسعه فناوری و توسعه کسب و کار داشته باشند، این تجربه ها باعث می شود که آن ها با شَمی که

دارند شرکت های نوپا را به خوبی برگزینند و علاوه بر آن مشاوران خوبی هم برای شرکت ها خواهند

بود و می توانند ارتباطات گسترده ای هم فراهم کنند و این البته علاوه بر تامین سرمایه است.

· دیوانسالاران دقیقا در نقطه مقابل سرمایه گذاران نسبت به شرکت های نوپا قرار دارند. دیوانسالاران

ذاتا فقط در پیچ و خم ظاهر کار باقی می مانند ولی سرمایه گذاران با انگیزه و احساس رقابت بالا به

عمق و پیشرفت کار توجه دارند. حتی شرکت های بزرگی که خود بخش سرمایه گذاری نیز دارند، از

بیم افتادن به گرداب دیوانسالاری از سرمایه گذاری مستقیم روی کارهای خود اجتناب می کنند و

فقط همراهی با سایر سرمایه گذاران را در پروژه های مربوطه تایید می کنند.

· در درة سیلیکون آدم ها نقش اساسی را دارا هستند نه ساختمان ها. فضاهای کاری فرع قضیه

هستند، نقش اساسی به عهدة آدم های خوره و کاردرست است که عمدتا کار اصلی را حتی قبل از

تاسیس شرکت نوپا در هر کنج و گوشه ای انجام داده اند و نکته مهم این است که شرکت ها جایی که

شروع به کار کنند همان جا ماندگار می شوند. مهم نیست که گوگل، اپل و یا اینتل در درة سیلیکون

هستند، مهم تر این است که از آن جا شروع کردند. در باز تولید درة سیلیکون آدم های کاردرستی را

می خواهیم که در کنج خانه ها یا خوابگاه های دانشجویی دورهم جمع شوند و تصمیم به راه اندازی

یک شرکت نوپا بگیرند، در آن صورت است که می توانیم امیدوار باشیم و جلو برویم .

· فقط آدم ها نقش اساسی را دارا هستند. آدم های خوره و کاردرست و خلاق، و سرمایه گذاران

هوشمند و با فرهنگ، هر جا انبوهی از این دو گروه جمع شوند، درة سیلیکون جدیدی شکل

می گیرد ولی نکته این است که این ها باید ماندگار شوند، چه به راحتی ممکن است از محلی به

محل دیگر بروند. باید محل مناسبی برای آنان فراهم کرد. این گونه آدم ها معمولا مایلند در نقاطی

در جوار یک دیگر به سربرند و دانشگاه های معتبر جذابیتی ویژه برای آنان دارند که در جوار آن ها

باقی بمانند. دانشگاه معتبر نقش ویژه ای در جذب استعدادهای خوب و آدم های خوره و کاردرست

ایفا می کنند و آدم ها از راه های دور جذب این دانشگاه ها می شوند.

· دانشگاه معتبر جذابیت ویژه ای دارد و معمولا برای شروع در جذب آدم های کاردرست خیلی ضروری

است ولی کافی نیست باید شهری که دانشگاه در کنار آن قرار گرفته نیز مشخصات جغرافیایی و

فرهنگی مناسبی داشته باشد. باید جایی باشد که سرمایه گذاران علاقه مند به اقامت در آنجا شوند و

دانشجوها علاقه مند شوند که بعد از فارغ التحصیلی نیز آن جا بمانند. معمولا هر دو گروهِ

سرمایه گذاران و آدم های کاردرست علاقه یکسانی دارند چون سرمایه گذاران نیز خود آدم های

کاردرستی بوده اند. معمولا شهرهایی با قدمت و تنوع فرهنگی و ویژگی های اصیل جذابیت بیشتری

دارند.

· اگر بخواهیم جاذبه ای برای آدم های کاردرست ایجاد کنیم باید به چیزی علاوه بر قدمت و تنوع

فرهنگی شهر بیاندیشیم، به فضایی که روابط انسانی، به معنای دقیق کلمه در آن متجلی باشد و

حسن هم جواری با دیگر آدم های کاردرست در آن شکل بگیرد. کاردرست ها معمولا دل خوشی ها و

تنوع های ساده را می پسندند معمولا کافی شاپ ها را به کلوب ها ترجیح می دهند به کتاب فروشی ها

بیشتر از فروشگاه های لباس آخرین مد علاقه مندند و کوه پیمایی بر ایشان ارجح تر از شرکت در

مجالس شبانه است. فضاهای باز با نور طبیعی را از شهرهای خفه شده در ساختمان های بلند بیشتر

می پسندند.

· جوان های خوره و کاردرست هستند که شرکت های نوپا را ایجاد می کنند، لذا در شهرهایی فضای

لازم برای توسعه شرکت های نوپا به وجود می آید که شهر روح جوانی داشته باشد، مقصود شهرهای

جدید نیست بلکه شهرهایی است حتی قدیمی ولی با روحیه جوانی و جو فرهنگی پویا و فعال .

· نکتة مهم دیگر توجه به چرخه زمانی مناسی است که به طور ارگانیک باید طی شود تا یک درة

سیلیکون شکل بگیرد. ویلیام شاکلی پس از اختراع ترانزیستور به درة سیلیکون آمد و آزمایشگاه

نیمه هادی های شاکلی را بنیان گذاشت پس از مدتی صنایع فیرچایلد از آن بیرون آمد و از صنایع

فرچایلد هم اینتل و AMD و شرکت های دیگر زاده شدند، این امر، امری است که هم چنان در درة

سیلیکون تکرار می شود: زاده شدن شرکت های جدید از درون شرکت های دیگر، امری که توده وار به

توسعة روزافزون می انجامد . ولی برای شکل گرفتن این گونه توسعة توده وار به چرخه های زمانی

مناسبی نیاز است و باید به آن توجه داشت.

· یکی دیگر از مهم ترین عوامل موفقیت درة سیلیکون وجود سرمایه گذاران مخاطره پذیر است. در

واقع سرمایه گذاران مخاطره پذیر در زمان شاکلی حضور نداشتند و به عبارت دیگر آزمایشگاه نیمه

هادی های شاکلی و صنایع فیرچایلد به معنای امروزی شرکت نوپا تلقی نمی شدند. آزمایشگاه نیمه

هادی ها به عنوان زیر مجموعه ای از صنایع بکمن

Beckman Industries

و گروه نیمه هادی ها در فیرچایلد نیز به عنوان

زیر بخشی از صنایع فیرچایلد شکل گرفتند. ولی اکنون سرمایه گذاران خطرپذیر هستند که به درة

سیلیکون معنی بخشیده اند، آنان با شتاب و سرعت در تصمیم گیری نسبت به راه اندازی

شرکت های نوپا اقدام می کنند. و با حضور در کنار شرکت های نوپا و مراقبت از آنان به توسعه و

پیشرفت آن ها کمک می نمایند. لازمة ایجاد و توسعه یک درة سیلیکون جدید حضور سرمایه گذاران

خطرپذیر است.

در بررسی عوامل موفقیت در درة سیلیکون به فرایند توسعة تکنولوژی نیز می توان توجه کرد. درة سیلیکون

عمدتا با توسعه فناوری تولید تراشه های سیلیکونی رونق گرفت که از آزمایشگاه شاکلی شروع شد و با صنایع فیرچایلد و بالاخره اینتل ادامه پیدا کرد و به توسعه کامپیوترهای شخصی انجامید پس از آن با توسعه شبکه و اینترنت، نیازهای ویژه موجب توسعه سیستم های کاربردی و نرم افزاری گردید و شرکت هایی نظیر گوگل و فیس بوک به وجود آمدند که به طور وسیع و در گسترة جهانی تاثیر گذار شدند.

در چند دهة اخیر توسعة تکنولوژی و حتی کسب و کار به شدت تحت تاثیر قانون مور قرار داشته است.

قانون مور مبتنی بر دو برابر شدن توان محاسباتی در هر هجده ماه در این مدت همه امور اعم از توسعه

تکنولوژی و یا کسب و کار را به نوعی جلو برد، ولی این فرایند تقریبا به حد اشباع رسیده است و توجه به

پیش ران های فناوری و کسب و کار در آینده نیز به شناخت بیشتر عوامل موفقیت در درة سیلیکون کمک

می کند. شاید پس از این فقط یک عامل نظیر قانون مور پیش ران فناوری و کسب و کار نباشد و مجموعه ای از عوامل نظیر رایانش ابری و پردازش داده ها که مرتبا بر حجم آن ها به طور معناداری افزوده می شود، نقش پیشران فناوری و کسب و کار در یکی، دو دهة آینده را خواهند داشت.

توجه به بعضی پیش ران ها به قرار زیر قابل توجه است:

· در یکی، دو دهة آینده به طوری وسیع و روزافزون در جنبه های مختلف زندگی فردی واجتماعی

داده تولید می شود. توسعة فناوری لازم برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل حجم وسیع داده ها و

بیرون آوردن اطلاعات و دانش از حجم انبوه داده های اولیه توجه به مقولاتی نظیر یادگیری ماشینی،

پایگاه داده های توزیع شده، امنیت و حفظ حریم شخصی را ضروری می سازد که به توسعه

فناوری های جدید و قوام هر چه بیشتر مهندسی نرم افزار خواهد انجامید.

· در یکی، دو دهة آینده حس گرها به طور وسیعی در دنیای فیزیکی حضور خواهند داشت )در

خودروها، ساختمان ها، فضاهای شهری و غیره(، حس گرها این امکان را به وجود می آورند که

جزئیات مدل فیزیکی فضاها و فعالیت های مختلف در دسترس قرار گیرند و این مدل ها به عنوان

مؤلفه های مختلف در دنیای مجازی ظاهر خواهند شد و در نتیجه موجب پیدایشِ تعامل گسترده

انسان ها با یک دیگر و انسان ها با محیط پیرامونی خواهند شد، این امور مستلزم توسعة شبکه

حس گرها، بینایی کامپیوتری، ارتباط با کامپیوتر با زبان طبیعی، و دیگر امور جانبی نظیر گرافیک

کامپیوتری و در یک معنا تعامل گسترده انسان با کامپیوتر خواهند شد.

· در یکی، دو دهة آینده علوم کامپیوتر با دانش های دیگر بیش از پیش عجین خواهد شد و

فعالیت های آموزشی و پژوهشی بین رشته ای هر چه بیشتر فراگیر می شود و این امر موجب پیدایش

سیستم های کاربردی جدید و فناوری های جدید خواهد بود.

پیشران های فوق به تولید فناوری های جدید خواهند انجامید و زمینه هایی هم چون اینترنت اشیا و

حوزه های بیوتِک و سلامت به عنوان جریان های بزرگ و جدید در حال شکل گیری هستند و موجب غنای

هر چه بیشتر فعالیت های کارآفرینی ونوآوری در راستای نیازهای بازار در درة سیلیکون خواهند شد و درة

سیلیکون هم چنان پویا و با موفقیت در جهان پیش می رود.

آشنایی با اکوسیستم

راز درة سیلیکون در اکو سیستم آن نهفته است ولی این اکو سیستم بنابر ضرورت ها و در یک فرایند تکاملی

شکل گرفته است و موجب شده است تا توجه سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در شرکت های نوآور در

زمینه های فناوری جلب شود و کم کم سرمایه گذاران خطر پذیر پدید آمده اند و سایر روابط و مناسبات مالی و حقوقی بین صاحبان ایده و تکنولوژیست ها و صاحبان سرمایه سامان پیدا کرده است. همة این امور و

سروسامان گرفتن زیر ساخت ها و روابط مختلف در یک سیر تکاملی و براساس نیازها شکل گرفته، توسعه

پیدا کرده و روز آمد شده است و رفته رفته اجزا و مؤلفه های مختلفی به آن اضافه شده است، مثلا

انکوباتورها و برنامه های شتاب دهنده نیز در ده، پانزده سال اخیر شکل گرفته اند و صاحبان ایده زیر چترِ

حمایتی مالی و آموزشی در انکوباتورها قرار می گیرند تا محصول مورد نظر خود را توسعه داده و در صورت

موفقیت با جلب سرمایه به توسعه بازار و کامل کردن محصول اقدام نمایند.

در حال حاضر نظامِ تقریبا جا افتاده ای در اکو سیستم درة سیلیکون شکل گرفته است که گردش کارها و

فعالیت های اقتصاد نوآورانه را سامان می دهد. برای این اکو سیستم چهار مرحله به قرار زیر می توان در نظرگرفت.

مرحلة اول: شکل گرفتن ایده

مرحلة اول در اکو سیستم، شکل گرفتن ایدة نوآورانه است. ایده های نوآورانه در نهادهای زیر شکل می گیرند:

· دانشگاه ها و موسسات پژوهشی

· گاراژهای کارآفرینی

در هر یک از نهادهای فوق گروه های نوآور با تشکیل تیمی کارآمد بر روی یک ایده کار می کنند تا محصول

اولیه ای شکل بگیرد و در مسیر اکو سیستم درة سیلیکون جلو می روند. در دانشگاه ها و موسسات پژوهشی

تیم هایی از دانشجویان خلاق و نوآور تحت نظر استادان علاقه مند بر روی پروژه های پژوهشی اصیل کار

می کنند که ممکن است به دستاوردهای نوآورانه ای منجر شود و به توسعة یک محصول بیانجامد.

پس از آن که شرکت های

 hp

و اپل با امکانات محدود در گاراژِ خانه هایشان شروع به کار کردند و پیشرفت قابل توجهی داشتند، کارآفرینی گاراژی اصطلاحی شد برای نوآوران و کارآفرینانی که با امکانات اندک ومحدود کار را شروع می کنند. در مرحلة شکل گرفتن ایده ممکن است عده ای از جوان های خلاق با امکانات محدود در خوابگاه های دانشگاهی و یا گوشه و کنار محل اقامت خود در درة سیلیکون ایدة نوآورانه ای را سامان دهند و با تشکیل یک تیم نسبت به توسعه آن ایده اقدام کنند.

فعالیت هایی که در مرحلة شکل گرفتن ایده صورت می گیرد به طور خلاصه عبارتند از:

· تشکیل تیمی از بنیان گذاران

· توسعة ایده و محصول اولیه

فعالیت های فوق موجب رونق فرهنگ نوآوری و حتی ایجاد شغل های جدید می شود. ترکیب تیم چند نفرة

بنیان گذاران نیز اهمیت زیادی دارد باید افرادی کارآمد که به نوعی کامل کنندة توانایی های یک دیگر هستند

و با تفاهم کامل با یک دیگر همکاری دارند در کنار هم فعالیت نوآورانه را شروع کنند تا به موفقیت برسند.

ولی نکته بسیار مهم در موفق شدن یک ایده این است که ایده در راستای نیاز بازار شکل گرفته باشد و

21

محصولی که قرار است تولید شود مورد پذیرش بازار قرار گیرد چه در غیر این صورت موفقیتی حاصل

نخواهد شد.

مرحلة دوم : شکل گرفتن کسب و کار

نهادهای زیر بستر لازم را برای شکل گرفتن و توسعة کسب و کار در مرحلة دوم فراهم می کنند.

· انکوباتورها، برنامه های شتاب دهنده

· سرمایه گذاران فرشته )سرمایه گذاری هستة اولیه، وام قابل تبدیل به سرمایه (

· سرمایه گذاران خطر پذیر )مرحلة اولیه، سری آ(

· دفاتر خدمات حقوقی و مالی

فعالیت هایی که در این مرحله صورت می گیرد عبارتند از:

· تشکیل شرکت

· تشکیل تیم مدیریتی

· توسعة محصول

· تدوین برنامه ورود به بازار

این فعالیت ها موجب توسعه فرهنگ نوآوری می گردد.

مرحلة سوم: رشد و توسعه

مرحلة سوم، مرحلة رشد و توسعه است، نهادهای زیر بستر لازم را برای رشد و توسعة کسب و کار فراهم

می کنند.

· سرمایه گذاران خطر پذیر ) سری ب، و ج(

· سرمایه گذاران خطر پذیر بین المللی

· کمپانی های چند ملیتی )بستر توزیع بین المللی، مشارکت در سرمایه گذاری(

· دفاتر خدمات حقوقی و مالی

در این مرحله فعالیت های زیر صورت می گیرد:

· تولید درآمد برای شرکت

· توسعة محصول یا افزایش تولید

· غالب شدن به بازار آمریکا

· ورود به بازار سایر کشورها

این فعالیت ها هم موجب توسعه بیشتر فرهنگ نوآوری می شود و علاوه بر آن به رشد و توسعه کمک خواهد

کرد.

مرحلة چهارم: تولید ارزش و برداشت محصول

مرحلة چهارم تولید ارزش و برداشت محصول است، نهادهای زیر توانمند ساز در این مرحله هستند:

· سرمایه گذاران خطر پذیر )مراحل پیشرفته(

· سرمایه گذاران بانکی

· شرکت های چند ملیتی

فعالیت های این مرحله عبارتند از:

· افزایش درآمد

· رسیدن به مرحله سوددهی

· توسعة بازار بین المللی

· فروش و واگذاری شرکت و یا عرضة عمومی سهام و ورود به بازار بورس

صاحبان ایده و افراد خلاق در دانشگاه ها و موسسات پژوهشی و یا به صورت مستقل با کار خلاقانه ایدة

جدیدی را شکل می دهند. قوام گرفتن ایدة اولیه ممکن است در دانشگاه ها و موسسات با اعتبارات پژوهشی

شکل بگیرد و یا ممکن است با امکانات شخصی بنیان گذاران توسعة اولیة محدودی داشته باشد در هر صورت تشکیل یک تیم مناسب برای توسعة اولیة محصول و پیش بردن آن ضروری است و یکی از عوامل مهمِ موفقیت تشکیل تیم کارآمد و خلاق از افراد علاقه مند و همراه و هم دل است ولی شرط موفقیت نهایی

هم سویی با نیاز بازار و پذیرش بازار از محصول یا خدمت ارائه شده است.

در مواردی ممکن است در همین مرحلة اول افراد تیم یک شرکت نوپا تشکیل دهند و یا به یک مرکز رشد

بپیوندند و یا در یک برنامة شتاب دهنده مراکز رشد وارد شوند. مراکز رشد طیف متنوعی از گردش کار از

جذب و هدایت گروه های خلاق و شرکت های نوپا و هدایت آنان برای توسعه محصول را دارا هستند.

برنامه های شتاب دهنده نیز معمولا در مراکز رشد شکل می گیرند و گروه های خلاق و نوآور و یا شرکت های نوپا را برای مدتی معمولا حدود 48 الی 42 هفته جذب می کنند و امکانات مالی و پشتیبانی اولیه و

محدودی برای آنان فراهم می آورند و آن ها را برای توسعة ایده و محصول هدایت و راهبری می کنند.


ایده ها و محصول های نو که هم سویی با نیاز بازار داشته باشند پس از قوام اولیه مورد ارزیابی سرمایه گذاران قرار می گیرند که ممکن است روی آن ها سرمایه گذاری کنند تا برای بنیان گذاران امکان توسعة هرچه بیشتر محصول و امکانات بازاریابی و توسعة بازار فراهم شود. سرمایه گذاران طیف متنوعی دارند و در مراحل مختلف ممکن است علاقه مند به سرمایه گذاری شوند. سرمایه گذاران فرشته معمولا در مراحل اولیه با تامین سرمایه اندک، امکانات شروع و پیش رفت اولیه برای گروه یا شرکت نوآور و خلاق را عهده دار می شوند و در مقابل درصدی از شرکت تاسیس شده و یا شرکت نوپای در شرف تاسیس را تصاحب میکنند و یا ممکن است سرمایة اولیه را به صورت وام قابل تبدیل به سهام در اختیار گروه یا شرکت نوپا قرار دهند و پس از قوام شرکت و ارزش گذاری آن متناسب با مبلغ وام مقداری از سهام شرکت را تصاحب خواهند کرد.

پس از توسعه و قوام اولیه یک شرکت، چنانچه محصول نو و ارزشمندی که برای بازار جذاب باشد تولید شده

باشد و برای توسعه بیشتر محصول و یا توسعه کسب و کار و بازار به سرمایه گذاری بیشتری نیاز باشد، نوبت

به سرمایه گذاران خطرپذیر می رسد که ممکن است در مراحل مختلف در شرکت سرمایه گذاری کنند این

سرمایه گذاری ها به سرمایه گذاری سری آ، ب، ج و یا پیش رفته موسوم اند.

سرمایه گذاران خطرپذیر که به نوعی یک صندوق مالی هستند روی شرکت های نوپا سرمایه گذاری می کنند، آن ها با مکانیزم های بسیار دقیق نسبت به ارزیابی شرکت ها و سرمایه گذاری روی آن ها اقدام می کنند و در مقابل درصدی از سهام شرکت را تملک می کنند.

شرکت ها ممکن است در مراحل پیش رفت و یا در مراحل نهایی توسط شرکت های بزرگ خریداری شده و در آن شرکت ها جذب شوند و فناوری و محصول خود را در اختیار آنان قرار دهند. شرکت های بزرگ در درة سیلیکون با مکانیزم های خاص به رصد کردن شرکت های نوپا می پردازند و اگر فناوری ارزشمندی تولید شده باشد که برای پیش رفت آن ها مفید داقع گردد، آن شرکت را جذب و خریداری می کنند. این کار از این لحاظ مورد توجه شرکت های بزرگ است که از یک سو هزینه های زیاد تحقیق و توسعه و مدیریت آن را کم می کنند و از سوی دیگر تکنولوژی آماده ای را به کار می گیرند که به توسعة سریع تر آنان کمک خواهد کرد.

برای شرکت نوپا نیز این کار درآمد زیاد و زودرسی حاصل می کند که سرانجام مطلوبی برای آنان محسوب

می شود. بعضی از شرکت ها که به تولید محصول یا ارائه خدمات جدید و نوآورانه ای می پردازند ممکن است به اندازه کافی رشد کنند و سهام آن ها عرضه عمومی شده و به بازار بورس سهام وارد شوند. این سرانجام نیز برای بنیان گذاران و سرمایه گذاران شرکت های نو پا بسیار مطلوب است و به درآمدهای سرشاری می رسند.

سیستم های حقوقی و مالی پیچیده و جا افتاده نیز در کلیة مراحل شروع و توسعه و سرانجام گرفتن

شرکت ها به عنوان بخشی اساسی از اکو سیستم درة سیلیکون ضامن موفقیتِ مشارکت ها، جذب سرمایه گذاران و توسعه شرکت ها است.


بسیاری از شرکت ها نیز در مراحل مختلف توسعه و فعالیت به دلایل گوناگونی ممکن است دچار عدم توفیق

شوند و از گردونة فعالیت خارج گردند. این امر یعنی عدم توفیق شرکت ها نیز تابع روابط مالی و حقوقی

بسیار شفاف و روشنی است که ضامن دوام و بقای فعالیت شرکت های نوپا در اکوسیستم درة سیلیکون است.

بنیان گذاران شرکت های غیر موفق نیز همواره شانس مجدد برای فعالیت را دارا هستند تا در صورت توانایی، دوباره چرخه فعالیت را شروع کنند و با درس گرفتن از شکست قبلی مسیر موفقیت را طی نمایند. سرمایه گذاران نیز این امر را به خوبی در نظر می گیرند و در بعضی موارد تجربه های ارزشمندی که از یک عدم توفیق به دست آمده است ارزش های بالایی دارد که می تواند چراغ راه آینده باشد.

در بخش های آتی اجزای اکو سیستم درة سیلیکون را مورد بررسی دقیق تر و بیشتر قرار خواهیم داد.

......

باهنر: بسیاری از بانک‌ها ورشکسته‌اند/ همه بنگاه های با مزیت منفی تعطیل شوند

در بسیاری از کشورهای دنیا قانون کار حکمفرماست و استخدام انجام نمی شود که یک فرد با خانواده اش سی سال از دولت تغذیه کند.
دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت: اگر تراز واقعی بانک‌ها را دربیاوریم تعداد بالایشان ورشکسته‌اند و بانک‌های اروپایی می‌گویند توان بانک‌های شما کم شده است و نمی توانیم با آنها کار کنیم.

به گزارش فارس محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین عصر امروز در جلسه ماهیانه تشکل متبوع خود با اشاره به آغاز هفته دولت اظهار داشت: دولت یازدهم 4سال تلاش کرد و در بعضی وقت ها موفق بود، بعضی بخش ها موفق نبود و به بعضی بخش ها اصلا وارد نشدند.

وی ابراز امیدواری کرد که دولت تلاش خود را بکار گیرد تا به مطالبات به حق مردم پاسخ درخوری بدهد.

باهنر با بیان اینکه هفته دولت است و نمی توانیم فقط بخش خالی لیوان را ببینیم و شاخص های قابل دفاع نیز برای گفتن زیاد داریم، تصریح کرد: قائدتا طومار کارهای انجام نشده زیاد است ولی نظام مردم سالاری دینی بی نظیر بوده و هست و تلاش شده که این نظام تنومند شود.

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با اشاره به اینکه مردم سالاری دینی هم در زمان امام و هم زمان رهبری تاکید و اصرار شد.

وی افزود: کسانی که رای مردم را قابل خراطی می بینند امام با صلابت جلوش ایستاد و رهبری نیز جملات زیادی در قاموس صحبت هایشان است. مردم سالاری باهیچ قیمتی نباید خراطی شود و نباید عده ای از رای دادن و روند مردم سالاری دینی حذف شوند.

باهنر با تاکید بر اینکه باید به رتبه هر کشور در شاخص های جهانی گفت: ایران در آسیا در شاخص های بهداشت به شوم یا چهارم آسیا رسیده و قدرت خرید مردم ایران در دنیا کمتر از بیست است.

وی با بیان اینکه امروز ما با مشکلات اساسی روبرو هستیم اظهار داشت:بزرگ شدن سریع دولت و نظام بروکراسی کشور و عدد و رقم در این حوزه از مرز انفجار می گذرد و این یکی از مشکلات است.

باهنر با اشاره به افزایش بی رویه هزینه های دولت، تصریح کرد: هزینه ای دولت از سال 91تا 95دقیقا دوبرابر شده و امسال کسری بودجه دولت 50هزار میلیارد تومان است.

باهنر با بیان اینکه صندوق های بازنشستگی دولت وضعشان بحرانی است، گفت:ما بالای 85 درصد از حقوق بازنشستگان را از خزانه می دهیم در حالی که صدها ضندوق بازنشستگی داریم ولی اکثر اینها از مرز ورشکستگی گذشته اند.

وی ادامه داد: اگر تراز واقعی بانکها را دربیاوریم تعداد بالایشان ورشکسته اند و بانک های اروپایی می گویند توان بانک های شما کم شده و نمی توانیم با آنها کار کنیم.

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با بیان اینکه من از تعطیلی کارخانه هایی چون کاشی ایرانا تعجب نمی کنم، گفت: صادرات غیرنفتی ما 10درصد تولید ناخالص ملی مان است و این مشکل بزرگی است.

وی با تاکید بر اینکه یکی از بهترین کارهای دولت یازدهم طرح سلامت بود، گفت: ولی همین طرح در یک و نیم سال آتی به بن بست کامل بر می خورد چون وزارت بهداشت نیازمند 50هزار میلیارد تومان بودجه است.

باهنر درباره علت عدم موفقیت در حوزه مزیت اقتصادی گفت: بسیاری از بنگاه های ما با قیمت های واقعی مزیت منفی دارند و اگر بگوییم پول می دهیم کار نکن، مزیتش بیشتر از این است که کار کند.بسیاری از تولیدات کشاورزی و صنایع ما مزیت منفی دارند و قیمت، کیفیت و سرعتشان رقابت پذیر با سایر کشورها نیست.

باهنر با اشاره به اینکه حکومت ما با هفتاد میلیون جمعیت 3 میلیون کارمند دارد که اکثرشان مزیت کاری منفی دارند، گفت: مثلا اکنون وزارت نفت 250هزار نیرو دارد درحالی که زنگنه گفت من این وزارت را با 80هزار نیرو می توانم اداره کنم.

دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با بیان اینکه باید تصمیم بگیریم که ظرف 5سال همه بنگاه های با مزیت منفی تعطیل شود، تاکید کرد: در بسیاری از کشورهای دنیا قانون کار حکمفرماست و استخدام انجام نمی شود که یک فرد با خانواده اش سی سال از دولت تغذیه کند.
منبع: فارس

بانکها پول را از هیچ خلق می کنند/ مردم پولشان را بخواهند بانکها ندارند بدهند

بانکها پول را از هیچ خلق می کنند/ مردم پولشان را بخواهند بانکها ندارند بدهند

دولت بهار: استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده ادوار مجلس معتقد است: امروز پول از «هیچ» خلق می‌شود، از هیچ! و بانکدار خصوصی، از هیچ، بصورت فزاینده می‌برد. این همه تقاضا برای تأسیس بانک خصوصی برای این است که بانک واقعاً «تخم طلایی» می‌کند.
  

به گزارش دولت بهار به نقل از تسنیم، در یکی از روزهای گرم مردادماه سال جاری، جمعی از دوستان «جنبش ممانعت از جنگ با خدا» و همچنین عزیزانی از «شبکه افق» به همراه «کارشناس گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم» در یک کار مشترک، میز گردی با محوریت استاد حسن سبحانی در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار کردند. در این جلسه چنان که خواهید دید بحثهای داغ و چالشی جدی مطرح شد و علی‌رغم متانت ذاتی و ظاهر آرام و سربه زیر این استاد 64 ساله، وی با اتکا به هوش سرشار، و تجربه متراکم و انباشته سالیان، براحتی از پس پرسشهای تخصصی کارشناسان حاضر در جلسه برآمد.

این جلسه حدود سه ساعته طول کشید و با وجود اطلاع افراد حاضر در جلسه نسبت به اشراف این اندیشمند اقتصادی بر موضوع بحث، پایان جلسه بیش از هر چیز با رضایت و البته تعجب کارشناسان از حجم اطلاعات انباشته، ذهن خلاق و قوی، و دیدگاههای ژرف‌نگر این استاد اقتصاد اسلامی همراه بود. این گفت‌و‌گوی تفصیلی کم‌نظیر، با تمرکز بر مقوله «پول و بانک» انجام شد که مشروح آن طی روزهای پیش رو منتشر خواهد شد.

* معرفی اجمالی

این استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران، اصالتاً اهل دامغان است و در سه دوره پنجم تا هفتم نیز وکالت مردم همین شهر را در مجلس شورای اسلامی برعهده داشته است. او در مجلس کارنامه قابل قبولی از خود برجای گذاشته و به نظم و پرکاری و فعالیت مؤثر شناخته شده است. سبحانی را فعالترین نماینده پس از انقلاب می‌دانند. راسخون درباره فعالیتهای او در مجلس می‌نویسد: «وی از استوانه‌های کار تخصصی و کارشناسانه روی طرح‌ها و لوایح مجلس بود. سبحانی بیش از 860 پیشنهاد روی طرح‌ها و لوایح مختلف و حدود 330 نظر در موافقت یا مخالفت با طرح‌ها و لوایح داشته‌است. علاوه بر این حدود 130 تذکر به رپیس جمهور و وزیران، بیش از 210 تذکر آیین نامه‌ای و حدود 80 اخطار قانون اساسی در آمار عملکرد وی در این سه دوره به چشم می‌خورد.در مجموع وی نزدیک 3000 صفحه مذاکره علنی در مجلس دارد.»

گذشته از تخصص و ذهن خلاق، بی‌طرفی سیاسی در کنار عملکرد مثال‌زدنی او در مجلس شورای اسلامی، موجب شده همواره فردی خاص و قابل احترام باشد. یکی از اخلاقهای شاخص این استاد دانشگاه، مسئولیت‌پذیری و وقت‌شناسی است. در تمام چهارسال دوره ششم مجلس شورای اسلامی، دکتر سبحانی 93 دقیقه تأخیر داشته و در هیچ جلسه‌ای غیبت نداشته است؛ در حالی که متوسط تأخیر هر نماینده 2100 دقیقه و غیبت متوسط آنها قریب به 9 جلسه بود.

آخرین نطق پیش از دستور اودر مجلس هفتم در تاریخ 21 فروردین 1387 قرائت شد. فیلم این نطق را ببینید.

مشروح بخش اول گفت‌وگوی خواندنی با حسن سبحانی تقدیم خوانندگان می‌شود.

* * * * *

س: با سلام و تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. برای مقدمه با این پرسش آغاز می‌کنیم که ربا یک تعریف فقهی دارد، اگر موفق باشید شما هم یک تعریفی از زاویه نگاه یک فرد آکادمیک درباره ربا داشته باشید.

سبحانی: ربا از نظر فقهی به مازادی می‌گویند که وقتی پول قرض داده می‌شود شرط می‌کنند که آن مازاد دریافت شود؛ یعنی باید این سه شرط و عامل باشد، یکی قرض دادن، یکی شرط کردن و یکی مازاد. اگر یکی از این سه شرط نباشد می‌تواند ربا نباشد. یعنی اگر شما قرض ندهید، فعالیت دیگری انجام بدهید و شرط کنید که مازاد بگیرید، ممکن است ربا نباشد، اما اگر قرض دادید آن مازاد از نظر فقهی رباست.

س: الآن برخی عقود وجود دارد که مازاد دریافت می‌کنند و می‌گویند اسلامی هم هست، اینها چطور است؟

سبحانی: ببینید، عقود قبل از اسلام هم وجود داشته، اسلام آن روابط را دیده و بعضاً صحه گذاشته است. احکام اسلام دو گونه است؛ یکی امضایی است، به این معنا که اسلام روال گذشته زندگی مردم را امضا کرده، و یکی هم مواردی است که اسلام تأسیس کرده است.

در عقودی مثل مرابحه، مضاربه و ... می‌شود مازاد تعریف کرد و ربا هم نباشد، در این عقود اسلامی صورت کار، قرض نیست، بنابراین مطابق شرایطی مازاد اشکالی ندارد، چون مازاد در قرض ایراد دارد. اما آنچه باید مد نظر قرار بگیرد و مهم است اینکه آیا عقودی که مطرح می‌شود، ضوابطش واقعاً رعایت می‌شود یا نه، در حقیقت یک کلاه شرعی است برای همان هدفِ دریافت مازاد. پس اگر عقود شرعی اجرا شود حجیت دارد، که ما معتقدیم در عمل بسیاری از اینها اجرا نشده است.

س: چند سال پیش یکی از علما در دیدار رئیس مجلس گفتند 80 درصد اقتصاد ما ربوی است. شما هم بارها تأکید داشته‌اید که بانکداری ما ربوی است. می‌خواهیم بدانیم جز بانک، کجای اقتصاد کشور می‌تواند به ربا آلوده شده باشد؟

سبحانی: البته اینکه 80 درصد از کجا آمده و منظور از «کل اقتصاد» چه بوده، من این را نمی‌دانم؛ ولی معنای این حرف این است که ربا در غیر از بانکها هم جریان دارد. خب، تا جایی که می‌توان حدس زد، ربا در مبادلات در بازار و در خرید و فروشها جاری است، حتی نرخ واقعی ربا را از بازار احصاء می‌کنند، می‌گویند مثلاً ماهی 6 درصد، یعنی آنجا وجود دارد. بدیهی است که برخی افراد خارج از شبکه بانکی هم همین رویه را دارند و هیچ‌جا هم ثبت و بررسی نمی‌شود.

به هر حال آن تعریفی که عرض شد، هر جا وجود داشته باشد، فعالیت ربوی خواهد بود.

س: آیا برای مثال می‌توانیم بگوییم در اقتصاد کشور مراکزی مثل بیمه‌ها یا لیزینگها هم می‌تواند به ربا آلوده باشد یا خیر؟

سبحانی: درباره لیزینگ ماهیت قضیه این است که کسی پول ندارد و خودشان هم تأکید می‌کنند که پول را به او قرض می‌دهند. من این کار را هرچه می‌بینم ماهیتش مانند قرض است و می‌تواند ربوی باشد.

س: به نظر می‌رسد لازم است این بحث را کمی باز کنیم. ما در حالت کلی در بانکها سه نوع عقد داریم. قرضی، مشارکتی و مبادله‌ای. الآن شما می‌فرمایید مبادله‌ایها هم ربوی است، اما بعضی کارشناسان اینطور نمی‌گویند. آنها معتقدند مثلاً یکی از انواع عقود مبادله‌ای، اجاره به شرط تملیک است، که خب، مطابق قوانین شرع، گرفتن مازاد در آن تحت ضوابطی ایراد ندارد - البته صورتش را درست می‌فرمایید. حالا اگر ضوابط رعایت شود، به نظر می‌رسد عقود مبادله‌ای ربوی نباشد. می‌خواهم خواهش کنم این بحث را کمی باز کنید.

سبحانی: درمورد عقود مبادله‌ای می‌شود در فرآیند اصلاح نظام بانکی، یک سیاست‌گذاریهایی کرد که مثلاً مبادله‌ای‌ها را با کمی تأخیر آغاز کنیم، ولی الآن بحث خود ماهیت کار است. می‌گویند مازاد عقود مشارکتی نباید از اول مشخص شود، و بعد از کار باید مشخص شود، ولی در عقود مبادله‌ای معتقدند اشکالی ندارد که اول تعیین کنند. من به این اشکال دارم، چرا؟

نرخ عقود مبادله‌ای از کجا می‌آید؟ الآن یک آپارتمان 100 متری ساخته شده مثلاً در منطقه امیرآباد تهران را می‌خواهند نقد بفروشند و مشتری پیدا نمی‌شود؛ می‌گویند نسیه می‌فروشیم، قیمت نقد مثلاً 100 میلیون، قیمت نسیه‌اش چقدر می‌شود؟

درست این است که برای تعیین قیمت نسیه باید یک عده‌ای که متقاضی هستند بیایند و نرخ بدهند تا به یک نرخ توافقی برسند. اینکه «قیمت را بازار تعیین می‌کند» یعنی این. مثلاً ممکن است متقاضی خیلی زیاد باشد و نقد 100 تومانی در نسیه 160 تومان فروش برود. همین نرخ در نازی‌آباد و ماهان و اهواز و ... متفاوت است. نرخ مبادله‌ای باید از روی عرضه و تقاضا دربیاید، آن نرخ هرچه بود اشکالی ندارد.

الآن ما برای تعیین نرخ عقود مبادله‌ای، نگاه می‌کنیم که نرخ بازار پول چقدر است، نرخ بازار قرض چقدر است؛ همان را برای کل کشور، و برای هر نوع کالا - هم آپارتمان، هم خودرو، هم هواپیما، و هم داس و ... - حساب می‌کنیم. با این روال خب بدیهی است که صوری است. من به این ایراد دارم؛ منتهی در اصلاح می‌شود یک مرحله یا کمی دیرتر به این پرداخت.

س: خواهش می‌کنم به‌عنوان یک استاد اقتصاد، پول را تعریف کنید.

سبحانی: پول در اقتصاد از یک معضلی رنج می‌برد و آن اینکه پول تا بحال تعریف نشده است! البته در کتابهای اقتصاد یک چیزهایی می‌نویسند، اما پول را با وظیفه‌اش تعریف می‌کنند؛ مثلاً می‌گویند پول وسیله سهولت مبادله و سنجش و ذخیره ارزشهاست؛ خود تعریف «پول بما هو پول» در اقتصاد تا حدود زیادی ساکت است؛ بعضی جاها هم که تعریف شده بیشتر جامعه‌شناسها به تعریف آن همت گمارده‌اند.

تا جایی که من می‌فهمم، این ابزارهایی که در اختیار ماست - مانند سکه و اسکناس و در قدیم هم کالا بوده، و امروز هم که یک سری عدد هست که در فضای اینترنت بالا و پایین می‌شود - اینها همه مصداق پول است نه خود پول.

آنچه می‌توان به آن اشاره کرد این است که «پول قدرت خرید است». حالا این قدرت خرید، گاهی به شکل سکه، گاهی اسکناس و گاهی عدد است که از طریق کارت منتقل می‌شود. در واقع پول یک مفهوم است، و آنچه که الآن به آن اشاره می‌شود مصادیق پول است، نه خود پول.

س: ممکن است این موضوع را کمی بیشتر توضیح دهید؟

سبحانی: در ازای تلاشی که هر فرد انجام می‌دهد، ما به ازایی به او می‌دهند که با داشتن آن ما به ازا، او قدرت دارد یک لیوان یا میز یا میوه بخرد، یا بتواند به آرایشگاه برود؛ واجد آن قدرت را واجد پول می‌گویند.

س: نگاه به پول در اقتصاد متعارف هم همین است؟

سبحانی: در اقتصاد متعارف در کنار مشکلاتی که پول، حتی در تعریف، دارد، یک مسئله این است که یک تلقی دارند که این پول - که البته منظور همان مصداقهاست - کالاست و همانطور که مال قیمت دارد، پول هم قیمت دارد، و قیمت پول همان بهره است.

من معتقدم که اصولاً از پول نباید تلقی کالا بشود، پول کالا نیست. ببینید، من می‌آیم دانشگاه درس می‌دهم، در ازای زحمتی که  می‌کشم، می گویند در ازای یک ساعت مثلاً 50 هزار تومان قدرت خرید داری؛ وقتی پول اسکناس است مثلاً یک چک پول 50 هزار تومانی هم به من می‌دهند؛ این پول خودش کالا نیست، تدریسی که من کردم، مهم است؛ این پول مابه ازای آن است.

یک کسی که میز را درست می‌کند و 200 هزار تومان به او می‌دهند، نمی‌توانیم بگوییم هم پول کالاست و هم میز؛ 200 هزار تومان بدون خدمت و کالا اصلاً هویت ندارد، و نباید کالا تعریف شود.

س: جدای از اقتصاد متعارف گاهی در حوزه هم می‌بینیم که به پول همینگونه نگاه می‌شود و احکام صادره هم همین را می‌گوید. مثلاً می‌گویند «پول، مال اعتباری است»، یعنی پول را مال یا کالا تعریف می‌کنند. پس به نظر می‌رسد این مختص اقتصاد متعارف نیست.

سبحانی: یکی از مشکلاتی که در این زمینه در مباحث فقهی هم وجود دارد این است که بعضی عزیزان در حوزه فرصت نکرده‌اند در موضوع پول تحقیق کنند، اقتصاددانها هم از این خلأ استفاده کرده‌اند و این موضوع را برای آن عزیزان طوری تعریف کرده‌اند که پول در اقتصاد کالاست. بعد آن بزرگان هم گفته‌اند اگر پول کالا هست، حکمش فلان است.

واقعیت این است که جدای از حکم، شرایط طوری است که امروز فقیه خودش باید تلاش کند موضوع را هم بشناسد. نمی‌شود به کارشناس ارجاع داد. فقیه خودش باید بداند و بفهمد پول چیست، نه از اقتصاددان بپرسد پول چیست و بر آن اساس حکم بدهد.

به عقیده من این تعریف که «پول مال اعتباری است» به این دلیل است که مطابق رویه غالب، فقها موضوع پول را از کارشناس می‌گیرند و حکمش را صادر می‌کنند، به عقیده من در این موضوعها ضرورت دارد فقیه خودش موضوع را بشناسد و بداند پول چیست و البته حکم را مطابق این موضوع‌شناسی صادر کند.

من اعتقادم این است که از پول نباید تلقی مال و کالا بشود. اگر این تلقی بشود باید قیمت به آن اختصاص بدهیم که همان رباست. یعنی به این طریق ربا تجویز می‌شود؛ اگر بگویید پول کالا نیست، در پاسخ می‌گویند قیمت ندارد و ربا هم تجویز نخواهد شد.

س: این یک موضوع خیلی خیلی مهم است که می‌خواهم خواهش کنم از کنارش عبور نکنیم. فرمودید فقها حکم را تشخیص می‌دهند و موضوع را به کارشناسان وا می‌گذارند، اما فرمودید من توصیه‌ام این است که در این بحث، در موضوع هم وارد شوند. می‌خواهم خواهش کنم این را کمی باز کنید که چرا این ضرورت را حس کردید؟

سبحانی: اسلام می‌خواهد حاکمیتی درست کند که لازمه‌اش این است که «فقه اجتماعی» حاکم شود. کار تخصصی شده و واقعاً گذشته دورانی که یک فقیه در دوران زندگی خودش بتواند در تمام زمینه‌ها ورود کند. من از آقازاده شهید بهشتی شنیدم وقتی ایشان می‌خواسته درباره بیمه کتاب بنویسد، به کارشناسان بیمه مراجعه می‌کرد و چنان این کتابها را می‌خوانده و پرس‌وجو می‌کرده، نظرش این بوده که من وقتی می‌خواهم درباره بیمه کتاب بنویسم و نظر اسلام را تبیین کنم، خودم باید بیمه را بشناسم، بدانم بیمه چطور کار می‌کند؟

ملاحظه می‌فرمایید؟ امور تخصصی شده، سخت شده، ممکن است کارشناس نتواند مسئله را خوب منتقل کند. شما یک وقت یک موضوع ساده را می‌خواهی بشناسانی، یک وقت مسئله یک سیستم پیچیده اقتصادی است. تمام اقتصاد ما وارداتی است، بهره هم همراه این سیستم و تفکر وارد شده است. کارشناسی که می‌خواهد این را منتقل کند، اصلاً هویت علمی‌اش این است که بهره را قبول کرده است. پس همان را به علما منتقل می‌کند؛ مثلاً می‌گوید پول کالاست؛ بعد فقیه هم می‌گوید اگر پول کالاست، که پس حکمش فلان است.

من از این جهت می‌گویم، بزرگان، در فقه اجتماعی حتماً هرچقدر خودشان موضوع‌شناس و متجزی باشند، طبیعتاً احکامشان دقیق‌تر خواهد بود، البته اینجا کلمه «درست» را نمی‌توانیم بکار ببریم، احکام درست است، مثلاً می‌شود گفت واقع‌بینانه‌تر و دقیق‌تر است.

س: امروزه یک نوع پول داریم که واقعی و دارای پشتوانه است، اما یک مواردی به تبع این پول واقعی خلق شده‌اند، مثل سهام و اعتبار و ... آیا می‌توانیم بگوییم امروزه پول، نوعی اعتبار است؟

سبحانی: ما اصولاً دو جور پول داریم، یکی پول دولت، یعنی سکه و اسکناسی که دولت خلق می‌کند، این پول دولت است. یک پول دیگر هم داریم که پول بانکی است که لزوماً اسکناس و سکه نیست. یک موقعی - مثلاً 50 سال قبل - می‌گفتند بانکها پول خلق می‌کنند. در آن زمان وقتی مردم اسکناس و سکه را در بانک می‌گذاشتند، بانکدار بعد از یک مدتی می‌دید یک انبوهی از پول هست که مردم هیچ‌وقت نمی‌برند، و مثلاً 20 درصد آن برای مراجعات روزانه کافی است. می‌گفت آنها که خبر ندارند، من این 80 درصد را وام می‌دهم. از این 80 درصد می‌توانست چندین بار قرض بدهد - با یک ساز و کاری که در اقتصاد هست که حالا نمی‌خواهم برای مردم توضیح بدهم. به این ترتیب یک بانکدار با یک تومان می‌توانست پنج تومان اعتبار بدهد یا به تعبیری پول خلق کند.

در آن زمان مثلاً اول این لیوان تولید می‌شد و به تبع آن و به ازای آن دولت یک تومان به من می‌داد؛ یعنی این یک تومان معادل کالایی داشت. بعد منِ سازنده لیوان وقتی یک تومانم را بانک می‌گذاشتم، بانک و بانکدار این را به چند نفر وام می‌داد، یعنی به او می‌گفت می‌توانی تا 4 تومان چک بکشی و پیش من اعتبار داری، به این معناست دیگر. ولی اشکال اینجا بود که 4 تا لیوانِ دیگر تولید نشده بود، این 4 تومان بدون پشتوانه کالایی خلق می‌شد. بانکدارها تا 50 سال قبل اینطوری پول خلق می‌کردند.

امروز دیگر اینطور نیست؛ بانکدار دیگر صبر نمی‌کند که من همان لیوان اول را تولید کنم، بعد این یک تومان را بگیرم و نزد او سپرده کنم، و او هم چند برابرش اعتبار بدهد... امروز خودش بدون اینکه من آن یک تومان را بگذارم، اعتبار خلق می‌کند؛ پول دیگر نه اسکناس است و نه چیز دیگری، عدد است، امروز پول عدد است. بانک به هر دلیل مرا قبول دارد و می‌گوید فلانی! برایت به یک میلیارد تومان حساب باز کردم و بدهکار منی! سودش را بیار بده. از طرف دیگر هم عددِ یک میلیارد در حسابم می‌نشیند و صاحب آن می‌شوم. شما هم می‌آیید، برای شما هم باز می‌کند، چون می‌داند شما یک میلیارد را یک‌باره خارج نمی‌کنید، منتها 20 درصدهایش را هرچه قرار می‌گذارد، می‌گیرد.

50 سال قبل، اول کار می‌شد، یک تومان بدست می‌آمد، سپرده‌گذاری می‌شد و بر اساس آن سپرده وام می‌دادند. امروز اینطور نیست؛ یک گشایش اعتباری برای فرد انجام می‌دهد، بعد می‌گوید آن وامی را که برایت گذاشتم، بعداً بیا برداشت کن؛ یعنی رابطه «سپرده – وام» برعکس شده؛ شده «وام – سپرده».

اگر هم خیلیها بروند و پول‌شان را بخواهند و نداشته باشد که بدهد، می‌رود با 33 درصد از کانال شبانه و بین‌بانکی یا از بانک مرکزی قرض می‌کند و به مردم می‌دهد و مشکلش را حل می‌کند، ولی واقعاً وجود ندارد.

این گفت‌وگو ادامه دارد...

بدنه بزرگ دولت، هزینه زیادی به کشور تحمیل می کند/ دولت دوم روحانی، سرمایه بخش خصوصی را جذب کند

گفت و گو با دکتر هادی حق شناس؛ اقتصاددان
نرخ بیکاری کشور، بیش از 12 درصد است. وقتی که هنوز اقتصاد، به آن رونق مطلوب نرسیده و نرخ بیکاری هم دو رقمی هست، تعدیل نیرو نمی تواند انجام شود.

عصر ایران؛ یوسف ناصری- بنا به گفته رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور در سال 95 مقدار 208 هزار میلیارد تومان صرف هزینه های جاری دولت شده و 42 هزار میلیارد تومان نیز صرف پروژه های عمرانی کشور شده.

نیمه کار مانده پروژه ها به معنای این است که منابع کشور به دلیل تصمیم دولت در پروژه های مختلف در شهرها و روستاهای کشور پخش و تکه  تکه شده و منابع کلان جدید برای اتمام سریع آنها وجود ندارد.

عصر ایران با دکتر هادی حق شناس درباره بودجه 398 هزار میلیارد تومانی سال 1396 و این که دولت دوم حسن روحانی به چه طریق می تواند در کشور تحول ایجاد کند، گفت و گو کرد. 

بدنه بزرگ دولت، هزینه زیادی به کشور تحمیل می کند/دولت دوم روحانی، سرمایه بخش خصوصی را جذب کند
هادی حق شناس نماینده مردم انزلی در مجلس هفتم و عضو کمیسیون برنامه و بودجه بوده و دکترای اقتصاد دارد. گفت و گو با او را می خوانید.
***

*لیست وزرای پیشنهادی دولت دوم آقای روحانی به مجلس تقدیم شده و در آستانه تشکیل این دولت هستیم. با توجه به این که سال گذشته، بودجه سال 1396 تصویب شده است در این دولت جدید شما انتظار دارید چه اتفاقی بیفتد؟

-بودجه سال 96 مصوب شده و ما تقریبا به نیمه سال رسیده ایم. در این بودجه، دخل و تصرفی قابل انجام نیست. علاوه بر این، نیمی از وزیران کابینه بعدی، همین وزیران کابینه یازدهم هستند و در کابینه دوازدهم تکرار شده.

مهمتر از همه این است که سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی هم در دولت دوازدهم، تکرار دولت یازدهم است. بنابراین، انتظار این نیست که در سال 96 از منظر بودجه اتفاقی بیفتد. اما این انتظار هست که این وزرای جدید و همچنین قدیم، به دنبال این باشند که در بخش های مختلف کشور، تحول ساختاری ایجاد کنند.

بالاخره بخشی از مشکلات مثلا بحران آب و نرخ بیکاری دو رقمی کشور، امروز به معضلات کشور تبدیل شده و به یک جراحی جدی در اقتصاد ایران نیاز است.

متوسط رشد اقتصادی ایران تقریبا 2.3 درصد بوده است. در برنامه های گذشته و برنامه ششم توسعه، هدف این بوده که سالیانه، رشد اقتصادی 8 درصد داشته باشیم ولی چنین اتفاقی نیفتاده است.

البته خوشبختانه در سال 95 آثار توافق هسته ای(برجام) در بخش نفت آشکار شد. همچنین بخش واقعی اقتصاد شامل بخش فولاد، بخش خودرو سازی، بخش کشاورزی رشد قابل توجهی داشته است.

به نظر می رسد دولت دوازدهم، اولین دولت بعد از انقلاب باشد که در حالی کار خودش را شروع می کند که سال قبلش، هم نرخ تورم یک رقمی و هم رشد اقتصادی دو رقمی داشته ایم. دولت دوازدهم در حالی کارش را شروع خواهد کرد که موتور اقتصاد ایران، نه تنها روشن است بلکه با یک سرعت مناسب در حال حرکت است.

در سال 1392 در حالی آقای روحانی رئیس جمهور شد که موتور اقتصاد ایران، متوقف بود. نه تنها متوقف بود بلکه نیاز به تعمیر هم داشت. بنابراین، وزرای کابینه دولت دوم آقای روحانی این شانس را دارند که موتور اقتصاد را روشن تحویل بگیرند. کاری که کابینه دوازدهم باید انجام بدهد این است که سرعت اقتصاد را افزایش بدهد.

برای افزایش سرعت اقتصاد، هم بحران ها و چالش های اقتصادی، مشخص است و هم راهکار، مشخص است. کلید حل مشکلات ذکر شده اقتصاد ایران، سرمایه گذاری است.

راه جذب کردن سرمایه هم، اول نگاه به منابع بخش خصوصی ایرانی است اعم از این که در داخل یا خارج از کشور باشد و راه دوم نیز جذب سرمایه گذاری خارجی است. امروز هم معادن ایران، برای سرمایه گذاری جذابیت دارد و هم نفت و گاز و پتروشیمی و هم گردشگری و حمل و نقل هوایی ایران.

* بودجه دولت در سال 1392 وقتی توسط مجلس برای اجرا به دولت آقای احمدی نژاد ابلاغ شد 210 هزار میلیارد تومان بود. بعد از این که آقای روحانی دولت یازدهم را تشکیل داد اصلاحیه ای در شهریور 1392 به مجلس داد و سقف بودجه آن سال کاهش داده شد به 170 هزار میلیارد  تومان.
در سال 1396 بودجه دولت 398 هزار میلیارد تومان است که رقم بزرگی است. در سال 95 کل بودجه عمرانی و جاری 250 هزار میلیارد تومان بوده که 83 درصد آن مربوط به هزینه های جاری بوده است.
بر این اساس نمی شود روی این منابع حساب کرد و عمده این منابع صرف گذران دولت می شود؟

-دقیقا به نکته مهمی اشاره کردید. هم سال 95 و هم سال 96 بودجه عمرانی در حد 60 هزار میلیارد تومان پیش بینی شده ولی عملا این مبلغ، تخصیص پیدا نکرد. در سال گذشته، دولت از اوراق خزانه استفاده کرد. مطمئنا در سال جاری هم باز از اوراق خزانه استفاده می کند.

از کل بودجه کشور در سال 96 تقریبا نزدیک 800 هزار میلیارد تومان آن در بودجه های شرکت های دولتی و بانک های دولتی است و 400 هزار میلیارد تومان می ماند برای بودجه عمومی دولت.

نزدیک 60 هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی است ولی کل این 60 هزار میلیارد تومان تخصیص پیدا نمی کند. اقتصاد ایران با توجه به بزرگی و حجم آن، طبیعی است که با این ارقام تخصیصی  30 یا 40 هزار میلیارد تومان، قابل احیا نیست.

*آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه اعلام کرده که در سال 95 بودجه جاری 208 هزار میلیارد تومان بوده و برای بودجه عمرانی 42 هزار میلیارد تومان تخصیص پیدا کرده است. 
در کل کشور چند ده هزار پروژه نیمه تمام عمرانی داریم. این 42 هزار میلیارد تومان می تواند تاثیر بگذارد و این پروژه ها تکمیل شوند و تکمیل آنها روی رونق اقتصاد تاثیر بگذارد؟

-امروز و در سال 96 نیاز ما به منابع برای اتمام پروژه های نیمه کاره کشور، قطعا کمتر از 400 هزار میلیارد تومان نیست. با این تخصیص های 30 یا 40 هزار میلیارد تومانی، نه تنها پروژه های فعلی نیمه کاره قابل اتمام نیست بلکه دولت نمی تواند زیرساخت جدیدی را شروع کند.

*در سال 92 اصلاحیه ای که دولت آقای روحانی برای اصلاح بودجه همان سال به مجلس داد با این عنوان بود که درآمدها واقعی شود. لایحه اصلاحیه می خواست سقف بودجه را به 150 هزار میلیارد تومان کاهش بدهد.
مجلس کاهش سقف بودجه به 170 هزار میلیارد تومان را تصویب کرد. عملا آن کاهش سقف بودجه چه تاثیری در کشور ایجاد کرد؟

-در آن سال آن کاهش، در بودجه های جاری کشور نبوده و مطمئنا در عدم تخصیص بودجه های عمرانی کشور بوده است. یعنی صرفه جویی و عدم تخصیص در بخش عمرانی اتفاق افتاد و نه در بخش هزینه های جاری.

*در مقدمه لایحه اصلاحیه بودجه سال 92 گفته شده بود اصلاح بودجه برای افزایش انضباط مالی و واقعی کردن منابع و مصارف بودجه.

- بالاخره ما یک واقعیتی داریم. در همین بودجه سال 96، بودجه دولت، نزدیک 400 هزار میلیارد تومان است ولی منابع بودجه ، حدود 330 هزار میلیارد تومان است.

حدود 110 هزار میلیارد تومان این منابع مربوط به مالیات است و 110 هزار میلیارد تومان مربوط به نفت است. خرج دولت در بخش حقوق ها و بودجه عمرانی حدود 330 هزار میلیارد تومان است.

امروزه مجموع مالیات که 110 هزار میلیارد تومان است و پول نفت که آن هم حدود 110 هزار میلیارد تومان است، مجموع این دو تا هزینه های جاری کشور را پوشش نمی دهد. چه رسد به این که بخواهیم با این پول، کار زیرساختی انجام بدهیم.
بدنه بزرگ دولت، هزینه زیادی به کشور تحمیل می کند/دولت دوم روحانی، سرمایه بخش خصوصی را جذب کند

*شما در مجلس هفتم به عنوان نماینده، عضو کمیسیون برنامه و بودجه بوده اید. در سال 1392 بودجه جاری 120 هزار میلیارد تومان بوده و در سال 1394 بودجه جاری 172 هزار میلیارد تومان بوده و در سال 1395 هم 208 هزار میلیارد تومان بوده است.
این بودجه های جاری دقیقا صرف چه مواردی می شود؟

- اگر رقم اصلی بودجه جاری را همان 120 هزار میلیارد تومان بدانیم  و هر سال 15 درصد زیاد کنیم بودجه جاری در این 4 سال به میزان 60 درصد افزایش پیدا کرده و 60 درصد 120 هزار میلیارد تومان می شود حدود 72 هزار میلیارد تومان.

این افزایش 15 درصد سالیانه، طبیعی است. چون همه کارکنان دولت در 4 سال گذشته به طور میانگین، انتظار داشتند حقوق و مزایای شان 15 درصد زیاد شود. بیش از 90 درصد هزینه های جاری دولت، صرف حقوق و دستمزد و اضافه کار و حق ماموریت و آب و برق و این نوع هزینه ها می شود.

*در سال 95 هزینه های عمرانی 42 هزار میلیارد تومان بوده و هزینه های جاری 208 هزار میلیارد تومان بوده است. نسبت هزینه عمرانی به هزینه های جاری 20 درصد می شود. این 20 درصد تغییر اساسی نمی تواند ایجاد کند؟

-کاملا همین است. تولید ناخالص ملی کشور یک میلیون و 300 هزار میلیارد تومان در سال است. زیر 4 درصد این مقدار می شود 42 هزار میلیارد تومان.
بودجه عمرانی کشور که 3 یا 4 درصد تولید ناخالص ملی کشور است، حتما نمی تواند روی ساختار اقتصادی ایران اثرگذار شود.

*طبق گزارش صندوق بین المللی پول تولید ناخالص داخلی ایران در  2016 در حد 412 میلیارد دلار بوده است.

-آن 400 میلیارد دلار اگر ضربدر 3200 تومان کنیم همان یک میلیون و 300 هزار میلیارد تومان می شود. نرخ رسمی هر دلار طبق اعلام بانک مرکزی 3280 تومان است.

نکته این است که بیش از 80 درصد تا 85 درصد اقتصاد ایران، دولتی است و 15 درصد اقتصاد ایران، بخش خصوصی است. لذا این بودجه عمرانی نمی تواند اثرگذار باشد.

البته بودجه شرکت های دولتی در همین سال 96 حدود 800 هزار میلیارد تومان است. همه بودجه های این شرکت های دولتی، جاری نیست. گاهی اوقات بیش از دو سوم بودجه آنها برای ساخت و توسعه صنایع مرتبط با پتروشیمی و گاز و پالایشگاه مصرف می شود.

*بودجه سالیانه کشور شامل بودجه دولت و بودجه شرکت های دولتی و موسسات دولتی می شود. طبق قانون دولت می خواهد 398 هزار میلیارد تومان در سال 96 کسب کند و خرج کند.
در سال 95 هم دولت 42 هزار میلیارد تومان برای عمرانی خرج کرده و 208 هزار میلیارد تومان در بخش هزینه های جاری. اگر تاکید بر هزینه های دولت داشته باشیم این هزینه ها را می شود کاهش داد؟

-زمانی می توانیم این هزینه ها را کاهش بدهیم که بخش خصوصی قوی داشته باشیم. در ایران چرا همه تمایل دارند کارمند دولت شوند؟ به دلیل این که همه به دنبال آب باریکه دائمی هستند. چرا که بخش خصوصی در ایران، دائمی نیست.

در دهه های قبل اصل 44 منجر به این شد که بخش خصوصی در اقتصاد ایران، نحیف شود. برای این که بخش خصوصی، دوباره تقویت شود نیاز به زمان دارد. اما اگر تقویت شد دو اتفاق برگ در اقتصاد ایران می افتد:
اولین اتفاق بزرگ این است که دیگر اینهمه تقاضا برای جذب در بخش دولتی، به وجود نمی آید. دوم این که بخش خصوصی اگر قوی شود می تواند به دولت، مالیات بدهد و نیاز نیست که دولت، چشمش به چاه های نفتی و گاز باشد که بفروشد و هزینه های خودش را تامین کند.

در این حالت است که می توانیم امیدوار باشیم که سیر صعودی هزینه های جاری متوقف شود.

*چند میلیون کارمند دولتی وجود دارد. در وضعیت فعلی اکثر این کارمندان از میزان حقوق و دستمزد خودشان ناراضی هستند. امکانش هست تعداد کارمندان دولتی کم شود و تعدیل نیروی دولتی اتفاق بیفتد؟

- نرخ بیکاری کشور، بیش از 12 درصد است. وقتی که هنوز اقتصاد، به آن رونق مطلوب نرسیده و نرخ بیکاری هم دو رقمی هست، تعدیل نیرو نمی تواند انجام شود. به خاطر این که اگر انجام بشود حتما عوارض های سیاسی و اجتماعی به دنبال خواهد داشت.
بدنه بزرگ دولت، هزینه زیادی به کشور تحمیل می کند/دولت دوم روحانی، سرمایه بخش خصوصی را جذب کند

*در سال 95 بودجه عمرانی فقط 20 درصد بودجه جاری بوده است. بودجه سال 96 هم 398 هزار میلیارد تومان است.
با این بحث هایی که مطرح کردید تقریبا همان وضعیت سال 95 برای سال 96 هم اتفاق می افتد و بخش اعظم پول و سرمایه صرف هزینه های جاری می شود و برای سرمایه گذاری کشور اختصاص پیدا نمی کند؟

-ما برای این که عددها در ذهن بماند این عدد را 400 هزار میلیارد تومان در نظر بگیریم که 70 هزار میلیارد تومان آن مربوط است به سازمان های انتفاعی وابسته به دولت. در واقع بودجه دولت همان 330 هزار میلیارد تومان است.

از این 330 هزار میلیارد تومان اگر حدود 70 هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی را از آن خارج کنید تقریبا 260 هزار میلیارد تومان بودجه جاری کشور می شود. قطعا بودجه جاری کشور، قابل کم کردن نیست و نمی تواند کم شود.

اگر درآمدها تحقق پیدا نکند آنچه که کم می شود بودجه عمرانی است. در سال 95 حدود 80 درصد صرف هزینه های جاری شده است. در سال 96 هم همین وضع تکرار می شود.

نکته دیگری که خیلی نگران کننده است این است که در سال گذشته، دولت بیش از 50 هزار میلیارد تومان اسناد خزانه به پیمانکاران داد. مفهوم اسناد خزانه این است که دولت چون پول ندارد اسناد می دهد.

*با این اوراق بدهی، هر ساله بدهی دولت حداقل 15 درصد افزایش پیدا می کند.

-دقیقا همین طور است. تا دیروز پیمانکاران از دولت، فقط طلب داشتند ولی الان که دولت، اسناد خزانه به پیمانکار داده است با یک نرخ سود 10 یا 15 درصد باید این بدهی را پرداخت کند.
هر چقدر پروژه های عمرانی کشور، دیر به اتمام برسد هزینه اجرای این پروژه ها، افزایش پیدا می کند.

*شما در سال 1386 یعنی آن زمان که عضو کمیسیون برنامه و بودجه بودید از دولت آقای احمدی نژاد انتقاد کرده بودید. گفته بودید دولت در بازار سرمایه و کالا دخالت می کند و باعث عدم تعادل می شود. الان دولت آقای روحانی تا چه حد در بازار دخالت می کند؟

-این طور نیست که بگوییم دخالت وجود ندارد ولی دخالت هایی که الان دولت دارد در حد این است که بازار، متلاطم نشود. به نوعی نظارت و هدایت می کند. برای نظارت و هدایت، مداخلات جزیی نیاز است. اما در سال های 1388 تا 1392 با تثبیت نرخ ارز، یک دفعه نرخ ارز در سال 92 سه برابر شد.

اما هیچ اقتصاددانی پیش بینی نمی کند که امروز که نرخ ارز 3800 تومان است ممکن است سه برابر شود. امروزه هیچکس نمی تواند بگوید نرخ ارز واقعی سه برابر نرخ فعلی است.
بدنه بزرگ دولت، هزینه زیادی به کشور تحمیل می کند/دولت دوم روحانی، سرمایه بخش خصوصی را جذب کند

*یکی از انتقاداتی که به دولت آقای روحانی وارد می کنند این است که رویکرد لیبرالی دارد.
لیبرالیسم در بُعد اقتصادی این است که دولت، کمترین دخالت را در بازار داشته باشد. الان که دولت افزایش قیمت های محصولات مختلف حتی بخش خصوصی را نمی پذیرد یا در برخی موارد به سختی می پذیرد، آیا دولت آقای روحانی در نهایت رویکرد لیبرالی دارد یا نه؟

-وقتی در سال 2008 بحران اقتصادی در آمریکا اتفاق افتاد آنها دو بسته مقداری، پول تزریق کردند و دولت آمریکا شرکت های خصوصی شده ای که ورشکسته شده بودند را خرید و این شرکت ها به سوددهی رسیدند. پول دولت را دادند و دوباره به بخش خصوصی برگشت داده شدند.

*اگر روی کلمات سخت گیری نکنیم دولت آمریکا از دولت حداقلی عقب نشینی کرد و در بازار دخالت کرد.

-دولت آمریکا در بازار دخالت کرد. در حالی که وقتی می گوییم اقتصاد باز، یعنی عدم دخالت. بودجه دولت آمریکا حدود 4000 میلیارد دلار است. اما تولید ناخالص ملی آمریکا حدود 16 هزار  میلیارد دلار است. بودجه دولت آمریکا حدود 25 درصد تولید ناخالص آن کشور است.

در حالی که بودجه کل کشور ما معادل تولید ناخالص است. تقریبا در 85 درصد یا 90 درصد اقتصاد ایران 100 درصد مداخلات دولتی وجود دارد.

*این که برخی از اقتصاددانان ایرانی گفته اند تفکر رژیم اقتصاد دولتی به رژیم اقتصاد آزاد تبدیل شود، آیا امکان دارد که از همین سرمایه های کشور برای تحول استفاده شود یا با وجود مشکلات از جمله تعداد کارمندان دولتی و بقیه موارد، به سرعت نمی شود تغییر ایجاد کرد؟

-اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در شرایط انقلاب اسلامی نوشته شد. در آن قانون، تمام صنایع بزرگ، دولتی تلقی شد از مخابرات و فولاد گرفته تا پتروشیمی و پالایشگاه.

چه شد که در سال 1385 موضوع واگذاری شرکت های دولتی به بخش خصوصی مطرح شد؟ به خاطر ناکارآمدی بخش دولتی بود و سوء مدیریت ها و کمبود منابع برای توسعه آن شرکت ها.
بدنه بزرگ دولت، هزینه زیادی به کشور تحمیل می کند/دولت دوم روحانی، سرمایه بخش خصوصی را جذب کند

*دولت آقای روحانی می تواند این تفکر اقتصاد آزاد را ترویج بدهد؟

-می خواهم همین را بگویم. آقای روحانی در سال گذشته از وزرایش، گِلِه کرد. چون آن زمان که این افراد می خواستند وزیر شوند اعتقاد داشتند که کار باید به بخش خصوصی واگذار شود ولی بعد از این که وزیر شدند کار به کُندی انجام می شود.

آقای روحانی اعتقاد دارد که کار باید به بخش خصوصی و مردم واگذار شود. تصورم این است که در دولت دوازدهم، واگذاری کار به بخش خصوصی، با سرعت بیشتری انجام خواهد شد.

در دولت های نهم و دهم یعنی زمان آقای احمدی نژاد، واگذاری هایی که انجام شد به بخش خصوصی واقعی نبود بلکه شرکت های دولتی به شبه دولتی واگذار شد. آن وضع یک اخلالی در نظام اقتصادی ایران ایجاد کرد.

به نظر می رسد در دولت دوازدهم یعنی دولت دوم آقای روحانی،  اعتقاد و باور به بخش خصوصی، بیشتر باشد و دولتی شدن اقتصاد ایران، کم رنگ تر و خصوصی شدن آن پُر رنگ تر شود. البته این موضوع به عنوان یک انتخاب نیست. الزام و اجبار است.

در سال 1385 که تفسیر جدید از اصل 44 قانون اساسی ارائه شد یک انتخاب نبود. یک الزام بود. دولت منابعی ندارد به 5 میلیون شاغل و بازنشسته دولتی، حقوق بدهد. ما امروزه 5 میلیون حقوق بگیر دولتی داریم که عدد وحشتناکی است. این وضع دیر یا زود منجر به فروپاشی بودجه های جاری خواهد شد.

* مشخصه خاصی وجود دارد که می گویید دولت دوم آقای روحانی متفاوت عمل خواهد کرد و آیا بخش خصوصی می تواند آزادانه فعالیت خودش را به صورت منطقی و مناسب داشته باشد؟

- شما گفتید که 42 هزار میلیارد تومان در سال 95 به بودجه عمرانی تخصیص داده شده. البته بخشی از آن اسناد خزانه بوده. مطمئنا سال 96 بهتر از سال 95 نخواهد بود. سال های بعدی هم بهتر از سال های 94 و 95 نخواهد بود.

بنابراین، دیگر دولت حق انتخاب ندارد. دولت دوم آقای روحانی باید به سمت تقویت بخش خصوصی برود.
این موضوع در برنامه ششم توسعه گفته شده که 950 هزار شغل در سال ایجاد شود و گفته شده که برای ایجاد شغل باید بیش از 700 هزار میلیارد تومان منابع جذب شود. جذب این منابع از طریق منابع دولتی امکانپذیر نیست.

وقتی در برنامه ششم توسعه، پیش بینی شده که سالی 65 میلیارد دلار، جذب سرمایه  خارجی داشته باشیم، بیش از آن رقم باید از منابع بخش خصوصی داخل کشور جذب کنیم. اگر این اتفاق بیفتد که حدود 700 هزار میلیارد تومان منابع جذب شود می توانیم 950 هزار شغل در سال ایجاد کنیم.

اگر 750 هزار میلیارد تومان منابع جذب شود ما می توانیم رشد اقتصادی 8 درصد داشته باشیم.

*علامت خاصی دیده اید که دولت بعدی احتمالا به سمت تقویت بخش مردمی اقتصاد می رود

-من دو، سه علامت خاص دیده ام. یک علامت، حفظ آقای زنگنه در بخش نفت است. آقای زنگنه یک قرارداد 4.8 میلیارد دلاری با شرکت توتال منعقد کردند. وزیر نفت گفته بیش از 100 میلیارد دلار در بخش نفت پروژه دارند.
من فکر می کنم از بخش نفت، جذب سرمایه گذاری شروع شده است و در بخش معادن ادامه پیدا می کند و در بخش گردشگری توسعه پیدا می کند. این شاخص ها وجود دارد.

همچنین در بخش صنعت، معدن و تجارت و به طور مشخص سازمان توسعه و نوسازی معادن کشور(ایمیدرو) سرمایه گذاران خوبی برای بخش معادن آمده اند.


در بخش وزارت راه و در بخش هواپیمایی، ما توانسته ایم با منابع خارجی، سفارش ساخت هواپیما بدهیم و این هواپیماها کم کم به ناوگان هوایی ما ورود پیدا می کنند. جذابیت اقتصاد ایران خیلی فراوان است. البته جذب منابع سرمایه های سرگردان جهان، تدبیر می خواهد.