«بیل گیتس» موسس شرکت مایکروسافت چهار سال قبل اول اسفند 1395) در سخنانی در نشست امنیتی مونیخ با اشاره به پیشرفت های حیرت انگیز مهندسی ژنتیک و احتمال دست یابی تروریست ها به این دانش فنی، هشدار داد که یک حمله 'بیوتروریسم' می تواند سبب مرگ میلیون ها نفر در جهان طی کمتر یک سال شود.
عصر ایران- «بیل گیتس» موسس شرکت مایکروسافت چهار سال قبل (اول اسفند 1395) در سخنانی در نشست امنیتی مونیخ با اشاره به پیشرفت های حیرت انگیز مهندسی ژنتیک و احتمال دست یابی تروریست ها به این دانش فنی، هشدار داد که یک حمله 'بیوتروریسم' می تواند سبب مرگ دهها میلیون ها نفر در جهان طی کمتر یک سال شود.
گرمایش جهانی پدیدهای است که منجر به افزایش میانگین دمای زمین و سطح اقیانوسها شدهاست و دانشمندان تاکنون مطالعات بسیاری را در این باره انجام دادهاند اما درباره بیوتروریسم چه میدانیم؟ آیا راهی برای مقابله با این حمله وجود دارد؟ در ادامه به طور مختصر به توضیح این موضوع پرداخته شده است*.
بیوتروریسم(Bioterrorism) استفاده یا تهدید به استفاده از باکتریها، ویروسها یا سموم به عنوان سلاح است.
احتمال حمله بیوتروریسم چقدر است؟
در ۲۰ سال گذشته چندین حمله کوچک موفق و ناموفق در ایالات متحده و مکانهای دیگر رخ داده است. اگرچه پیشبینی این موضوع سخت است و بسیاری از کارشناسان بیوتروریسم را عملی میدانند که احتمال وقوع آن کم است اما در صورت وقوع عواقب بد و جبران ناپذیری خواهد داشت. عواقب چنین حملهای میتواند ویرانگر باشد بنابراین آمادگی برای مواجهه با چنین حملهای امری ضروری است.
اگرچه تعدادی بیماری وجود دارد که میتوانند به عنوان سلاح مورد استفاده قرار گیرند اما بیشترین نگرانی درباره بیماریهایی مانند سیاه زخم، آبله، بوتولیسم و طاعون است.
آیا میتوان از سیاه زخم مصون ماند؟
یک واکسن برای سیاه زخم وجود دارد اما برای همگان در دسترس نیست و بیشتر در دسترس افراد نظامی و افرادی که بر روی این بیماری تحقیق میکنند و با آن در تماس هستند، قرار دارد. تنها یک دوز از این واکسن تزریق نمیشود بلکه شش دوز از واکسن در طول ۱۸ ماه و تزریق تقویت کننده نیز به صورت سالیانه صورت میگیرد. برخی افراد که نگران حمله/ ابتلا به سیاه زخم هستند از پزشکان خود میخواهند به آنها واکسن سیاه زخم تزریق کنند اگرچه این ترس قابل درک است اما پزشکان این واکسن را ندارند و نمیتوانند آن را تهیه کنند. در صورت بروز حمله ممکن است از واکسن برای کنترل بیماری استفاده شود اما در حالت عادی تزریق آن تجویز نمیشود. سیاه زخم از فردی به فرد دیگر منتقل نمیشود.
پزشکان در برخی موارد برای افراد مبتلا به چنین بیماری آنتی بیوتیک تجویز میکنند، آیا این کار توصیه میشود؟
خیر ، به چند دلیل تجویز آنتی بیوتیک ایده بدی است. استفاده بیرویه از آنتی بیوتیکها به ویژه برای زنان باردار و کودکان میتواند مضر باشد. سیاه زخم در مراحل اولیه علائمی مشابه آنفلوانزا دارد. استفاده از آنتی بیوتیک بدون تجویز پزشک توسط افرادی که ترس ابتلا به سیاه زخم دارند، ممکن است بیش از آنکه به مشکل آنها کمک کند به بدن آنها آسیب برساند. علاوه بر این استفاده نامناسب از آنتی بیوتیکها ممکن است منجر به مقاومت آنتی بیوتیک نسبت به سایر باکتریها شود. در صورت ابتلا به سیاه زخم، این آنتی بیوتیکها فقط تا زمان انجام آزمایشها و مشخص شدن بهترین دارو برای مقابله با این بیماری مورد استفاده قرار میگیرند.
آیا میتوان در برابر آبله مصون ماند؟
آخرین مورد طبیعی ابتلا به آبله در جهان در سال ۱۹۷۷ اتفاق افتاد. ایالات متحده واکسیناسیون معمول آبله را در سال ۱۹۷۲ متوقف کرد و در نتیجه شرکتهای دارویی تولید واکسن را متوقف کردند. تقریباً هفت میلیون دوز واکسن در ایالات متحده باقی مانده است. در برخی موارد شک و شبههای وجود دارد که چند کشور یا گروههای سرکش، ویروس را از اتحاد جماهیر شوروی سابق به سرقت بردهاند. از آنجا که ما نمیدانیم تروریستها ویروس را به سرقت بردهاند یا اینکه این افراد چه کسی را هدف قرار دادهاند، نمیتوانیم تعیین کنیم که چه کسی باید این مقدار محدود واکسن را دریافت کند. در صورت شیوع آبله، از واکسن ذخیره شده برای کنترل شیوع بیماری استفاده خواهد شد.
امکان دارد افرادی که در کودکی واکسن آبله را زدهاند مجددا به آن مبتلا شوند؟
مشخص نیست که آیا افرادی که در کودکی واکسینه شدهاند هنوز مصون هستند یا خیر اما احتمال اینکه بیشتر افرادی که واکسینه شدهاند مستعد ابتلا به آبله هستند، وجود دارد.
آیا میتوان برای محافظت از خود در برابر حمله بیوتروریسم کاری کرد؟
اگرچه افراد به تنهایی نمیتوانند کار خاصی در این مواقع انجام دهند اما مقامات کشورها میتوانند کارهای مهمی انجام دهند. بهترین محافظت در برابر حمله بیوتروریسم یک سیستم بهداشت عمومی قوی و آماده و ارائه دهندگان خدمات بهداشتی است که میتوانند بیماری ناشی از یک عامل بیوتروریسم را تشخیص دهند و این کار نیز با برنامهریزی بین بهداشت عمومی، مدیریت اورژانس و اجرای قانون عملی میشود. اداره بهداشت عمومی و آژانسهای بهداشت عمومی محلی چندین سال است که برای آماده سازی حمله بیوتروریسم تلاش میکنند. بخش مدیریت اضطراری یک شریک فعال در این برنامهریزی بوده است. برخی از آموزشهای ارائه دهندگان خدمات بهداشتی انجام شده و در حال برنامهریزی برای ارائه اطلاعات بیشتر نیز هستند. این آموزش نه تنها شامل ارائه اطلاعاتی درباره آبله و سیاه زخم بلکه سایر عوامل بیوتروریسم نیز میباشد.
* ایسنا
با اظهارات اخیر وزیر بهداشت درباره شیوع ویروس کرونای جهش یافته درکشور، دیگر نمی توان گفت که کرونای جهش یافته "پشت دروازه های کشور" است؛ بلکه باید هشدار داد که ویروس جهش یافته که قابلیت شیوع، بیماری زایی و حتی مرگ و میر بیشتری دارد، زیر پوست کشور در حال شیوع و تکثیر است و با کوچک ترین سهل انگاری و عادی انگاری دامنه ترسناک این نوک قله کوه یخ هم از آب بیرون خواهد زد.
به گزارش عصرایران، سعید نمکی وزیر و عالی ترین مقام بهداشتی و درمانی کشور اخیرا در اظهاراتی با هشدار نسبت به شیوع ویروس جهش یافته در ایران، گفته این ویروس در کشور پخش شده و چرخیده است.
وزیر بهداشت در ادامه از شکل گیری یک پیک شیوع چهارم در کشور به صورت بسیار سهمگین و سنگین تر از پیک های قبلی، ابراز نگرانی کرده است.
این هشدار وزیر در ماه واپسین سال و در آستانه تعطیلات نوروز بسیار نگران کننده تر به نظر می رسد؛ چون در اسفند ماه به نحو محسوسی تجمعات و خریدهای شب عید مردم افزایش می یابد و متعاقب آن در 2 هفته ابتدایی سال جدید و در تعطیلات نوروزی با انجام سفرها و دیدوبازدیدهای نوروزی ویروس شیوع بسیار بیشتری خواهد یافت.
نشانه های اولیه شیوع موج جدید ویروس کرونا در کشور در حال آشکار شدن هستند؛ و شهرهای آبی کم کم دارند به زرد و نارنجی و قرمز تغیبر وضعیت می دهند و خبرهای مختلفی از ابتلا و مرگ شهروندان در اقصی نقاط کشور در اثر نفوذ ویروس جهش یافته، به گوش می رسد.
خطر در کمین شهروندان ایرانی امسال می تواند بسیار بیشتر از نوروز 1399 هم باشد چرا که با توجه به سرایت پذیری فوق العاده ویروس جهش یافته امکان انتقال ویروس بسیار بیشتر از پارسال خواهد بود.
کشور ما طی12 ماه گذشته از زمان شیوع ویروس کرونا شاهد 3 موج شیوع بیماری بوده که تا کنون بر اساس آمارهای رسمی دستکم منجر به مرگ نزدیک به 60 هزار نفر شده است و اگر در برابر مهار ویروس جهش یافته – که شوربختانه قدرت سرایت بسیار بیشتری دارد- به موقع عمل نشود، مرگ و میرهای قبلی می تواند در برابر تلفات آتی یک دستگرمی به حساب آید و موج چهارم کرونا می تواند موجب مرگ هزار و یا خدای ناکرده چند هزار نفر در روز بشود.
رعایت پروتکل ها همچنان باید در دستور کار باشد.
طی هفته ها و ماه های گذشته وضعیت کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا و یا بریتانیا با وجودی که در 2 ماه گذشته دهها میلیون نفر از شهروندان خود را در برابر کرونا واکسینه کرده اند در برابر جهش ویروس بسیار آسیب پذیر بوده است و روزانه هزاران نفر در این 2 کشور در اثر ابتلا به کرونا جان می بازند.
باید به یاد داشته باشیم که وضعیت کشور ما نسبت به شیوع ویروس کرونا بسیار آسیب پذیرتر از 2 کشور فوق خواهد بود؛ چرا که ما هنوز در ابتدای راه واکسیناسیون سراسری هستیم و هنوز نتوانسته ایم حتی کادر درمان خود را واکسینه کنیم و از این حیث در صورت موج جدید شیوع ویروس جهش یافته، جان هزاران شهروند ایرانی در معرض خطر خواهد بود و شاید خدای ناکرده خود ما و یا عزیزان ما هم در لیست قربانیان احتمالی باشیم.
مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری های واگیر ایالات متحده آمریکا (سی دی سی) اخیرا در نتیجه مطالعات خود توصیه کرده زدن یک ماسک سه لایه و یک ماسک پارچه ای روی هم می تواند تا حدود 95 درصد در برابر ویروس کرونا ایمنی ایجاد کند.
بهتر است از این پس یک ماسک ساده پارچه ای قابل شستشو تهیه کنیم و روی ماسک سه لایه خود بزنیم. این کار با توجه به قابل شستشو بودن ماسک دوم هزینه چندانی برای خانوارها ندارد.
از سوی دیگر باید به یاد داشت که اگر بخواهیم مراسم و مناسک نوروز را به صورت عادی برگزار کنیم به معنای پایین کشیدن گارد حفاظت مان در برابر ویروس کروناست؛ که ظاهرا نوروز امسال در مقایسه با نوروز پارسال، با جهش و سرایت پذیری بیشتر با تدارکات بیشتر و بهتری به جنگ ما آمده است.
نوروز امسال با توجه به این حقیقت که ویروس جهش یافته بنا به اذعان عالی ترین مقام بهداشتی کشور در کشور چرخیده و به همه استان ها نفوذ کرده، می تواند بسیار مهلک و مرگبار باشد؛ از این رو بهتر است در نوروز امسال هم از خریدهای شب عید و دیدوبازدید و انجام سفرهای تفریحی و غیرضروری به طور اکید خودداری کنیم؛ چون ممکن است عادی انگاری نوروز 1400 به قیمت جان دهها هزار شهروند ایرانی تمام شود و خاطره زیبای نوروز را به یک عزای ملی تبدیل کند.
دبیر
مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: ما با دولت متمرکز در تهران که میراث تفکر
انگلیسی و نظامی رضاخان است، نمی توانیم تحول و مردم سالاری دینی را مدیریت
و اجرا کنیم.
به گزارش ایسنا، محسن رضایی در آیین اختتامیه و تقدیر از برگزیدگان اولین جمع سپاری نخبگانی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، با تسلیت سالروز شهادت امام هادی (ع) گفت: صمیمانه از دکتر میثم مظفر و گروه همراهشان که این برنامه را تا به اینجا رساندند و از کارشناسان و اساتیدی که در ارایه و داوری نظرات مشارکت کردند، تشکر می کنم. فعالیت سامانه جمع سپاری سیاست گذاری یک حرکت نوآورانه برای تعمیق مردمسالاری دینی است و این رویکرد در همه امورات مربوط به کشور و مردم در عرصه های اقتصادی، فرهنگی و دیگر عرصه ها باید درنظر گرفته شود.
وی با تاکید بر اینکه مردم سالاری دینی منحصر به انتخابات نیست، گفت: پیروزی انقلاب و پیروزی دفاع مقدس نشان دهنده چیزی غیر از حضور مردم و دین نبوده است. در دهه دوم، سوم و چهارم برخی محافل تکنوکرات، مردم سالاری دینی را در برگزاری انتخابات منحصر کردند و متاسفانه دیده شد که برخی کارگزاران نظام سفره خودشان را از مردم جدا کردند و حتی درموضوع گرانی بنزین با مردم گفتگو ومشورت نکردند.
وی ادامه داد: ما باید به مردم سالاری دینی در تمامی امور برگردیم و عمده مشکلات امروز کشور مربوط به همین است که تصمیم گیری ها در اتاق های دربسته صورت می گیرد. این درها را باید باز کرد. باید مسئولان ما از آسیبهای پشت میز نشینی دور شوند. مسئولان با قرارگرفتن در میان مردم، می توانند مردم را درک کنند و آنها را تشویق به مشارکت نمایند.
این فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: اگر در جریان نهضت و انقلاب، امام(ره) از دور می گفت که مردم بروید، اگر امثال قاسم سلیمانی ها و احمد کاظمی ها در خط مقدم کربلای پنج نمی ماندند، آیا مردم در انقلاب و دفاع مقدس مشارکت جانانه و فداکارانه می کردند. مردم سالاری دینی یعنی دولتمردان پا به پای مردم و جلوتر از مردم در عرصه های خطر و خدمت حرکت کنند.
رضایی افزود: ما از جمع سپاری، سه هدف را دنبال می کردیم. اولین هدف ما آزمون جوانان جدیدی بود که از پنج سال پیش وارد دبیرخانه مجمع شده اند. با اختیاراتی که مقام معظم رهبری به من دادند از جوانان انقلابی در مجموعه مجمع استفاده کردیم. ضمن چابک سازی مجمع، از جوانان در تشکیلات مجمع بهره گیری کردیم و الان به غیر از روسای کمیسیون ها که به تدبیر مقام معظم رهبری عمدتاً از اعضای حقیقی صحن مجمع تشخیص استفاده می کنیم، مسئولیت های اصلی را به جوانان در ارکان و سطوح مختلف مدیریتی مجمع سپرده ایم و الحمدلله در همین جمع سپاری دیدید که تیم های جوان در مجمع تشخیص، کارهای پیچیده، علمی و نوآورانه را انجام دادند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: دومین هدف ما از جمع سپاری در مجمع تشخیص، این بود که به دنبال الگویی برای اجرای مردم سالاری دینی بودیم و تلاش کردیم از همه مردم برای مشارکت در تدوین سیاست ها استفاده کنیم. جمع سپاری، میز مشترکی است که مردم و نخبگان و اعضای مجمع تشخیص با هم در سامانه نجم پیرامون سیاست گذاری موضوعات مهم کشور گفتگو کنند.
رضایی گفت: هدف سوم از جمع سپاری سیاست ها، ایجاد تحول در رویّه ها و فرایندهای سیاست گذاری بود تا بتوانیم سیاست هایی را تدوین کنیم که مبنایش ایجاد تحول در برنامه پنج ساله است.
وی افزود: از دلسوزان کشور می خواهم به اطلاع رسانی پیرامون این سامانه بپردازند تا سامانه نجم تقویت شود. اگر ان سامانه در دانشگاه ها و خانه های مردم شناخته شود، ما می توانیم شعار "ایران فقط تهران نیست" را در عرصه سیاستگذاری محقق کنیم و می توانیم محدود به نخبگان تهران نباشیم و از ایده های مردم و نخبگان در سراسر کشور استفاده کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: تغییر شیوه حکمروایی کشور، مهمترین نیاز ایران اسلامی ما است. ما با دولت متمرکز در تهران که میراث تفکر انگلیسی و نظامی رضاخان است، نمی توانیم تحول و مردم سالاری دینی را مدیریت و اجرا کنیم. الان سپرده های بانکی استان ها و حتی نیروهای کار به سوی تهران سرازیر می شود. سکونتگاه های ما ضد توسعه شده و این تفکر، ناشی از نگاه کلاسیک ایجاد امنیت برای انگلیسی ها در دوران رضاشاه است.
وی افزود: ما از پژوهشگران، شجاعت در ارائه پیشنهادهای خلاقانه را مطالبه می کنیم تا در پارادایم های فرهنگی از قبل مانده، باقی نمانند و به پنجاه سال گرانی، تورم و کاهش ارزش پول ملی پایان دهند.
رضایی گفت: دیوان سالاری عریض و طویل در کشور، راندمان پایینی دارد. با جابجایی دولت ها و جناح ها این مشکلات حل نمی شود. شاهد هستیم که در تمام دولت ها نرخ ارز در چهار سال دوم، دو برابر شده است. برای ایجاد تحول نیازمند شجاعت نخبگان هستیم تا در صحنه عمل به ما کمک کنند. ما نظرات شما را با دقت پیگیری خواهیم کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: اکنون که اختتامیه جمع سپاری برنامه هفتم توسعه کشور را برگزار می کنیم، افتتاحیه جمع سپاری در دو موضوع دیگر را اعلام می کنیم. از همه نخبگان و پژوهشگران دعوت می کنم که نظرات خود را درخصوص "سیاست های کلی فضای مجازی و محیط سایبری" و "حکمروایی شبکه ای" اعلام کنند. تا امروز اراده های مسلط و حاکم بر کشور ما اراده دولتمردان بوده است و در پرتو تحولات اجتماعی و فناوری، اراده های پراکنده و گاه سازمان یافته دیگری در فضای مجازی در امور کشور حتی بر قیمت گذاری ها دخالت می کنند که بایستی از نقاط قوت این روند جدید برخوردار شویم و نقاط منفی آن را تدبیر کنیم.
رضایی گفت: همچنین از نخبگان و مردم می خواهیم که در موضوع "بازبینی سیاست های کلی انرژی"، دیدگاه های خود را با ما به اشتراک بگذارند. می دانید که منابع فسیلی در دنیا در حال کم شدن است و در آینده بخش عمده این منابع در اطراف تنگه هرمز منحصر می شود.
وی گفت: همچنین در سیاست های کلی انرژی نیازمند تحول علمی و شجاعانه هستیم. الان علائم نگران کننده ای در ذخایر گازی دیده می شود. همچنین در بازنگری سیاستها باید به استفاده از انرژی های نو توجه داشته باشیم. انرژی های نو حدود 30 درصد انرژی های جهان را شامل می شوند و کشور ما نیز باید استفاده از انرژی های نو در کویر و ساحل و دیگر نقاط کشور را جدی بگیرد. مساله هسته ای هم در این چارچوب باید با تکیه بر دانش بومی و همکاری های علمی بین المللی دنبال شود.
فرزند
یک بیمار ۶۸ ساله که در پی کارگذاری اشتباه یک شنت در مغزش جان باخته و
همچنین فرزند بیماری دیگر که بعد از چند روز سرگردانی در بخش کرونای
بیمارستان فوت کرده، به روایت سرگذشت تلخ پدران خود پرداختند.
«مسعود» به ایسنا میگوید: اواسط سال گذشته بدلیل اختلال در راهرفتن و حافظه، پدرم را نزد یک پزشک متخصص بردم که پس از معاینه و چند مرحله مختلف انجام آزمایشهای فنی اعلام کرد نیاز به کارگذاری شنت مغزی توسط یک جراح مغز و اعصاب است. برای همین پدرم را به یکی از بیمارستانهای مشهور تهران و نزد یکی از پزشکان جراح آن بیمارستان بردم تا با نامه دکتر متخصص، این عمل انجام شود.
او ادامه میدهد: مهرماه سال قبل نهایتا عمل شنتگذاری انجام و پنج روز بعد پدرم از بیمارستان مرخص شد اما چند روز بعد با بازگشت علایم سابق و حتی شدیدتر، با شمارهای که توسط جراح برای مواقع اضطراری در اختیارمان بود تماس گرفتیم و منشی، حرفهای ما را به پزشک منتقل کرد. پزشک جراح گفت چیز مهمی نیست و کاملا طبیعی است. بعد هم گفت همینطور بماند تا چند روز دیگر که نوبت معاینه اول است بررسی کنم.
مسعود میگوید: روز معاینه که پدرم را به بیمارستان بردیم، با واقعیتی تلخ مواجه شدیم. پزشک جراح گفت متاسفانه اشتباهی رخ داده و باید سریعا بصورت اورژانسی شنت را از سر خارج کنیم. سپس در تماس با دستیار خود گفت بیماری که در جریان کارش هستی آمده، شما شنت را خارج کن چون من عازم سفر خارج هستم و نمیتوانم حضور داشته باشم. بعد هم بابت این موضوع عذرخواهی کرد و حلالیت طلبید!
او ادامه میدهد: وقتی پرس و جو کردیم مشخص شد که شنت تأمینشده برای این عمل از نوع دیگری غیر از آن چیزی بوده که پزشک جراح در نسخه دستور داده و بجای شنت مغزی، شنت کمری تامین و جاگذاری شده است!
مسعود با بیان اینکه در این پروسه، پیمانکار تأمینکننده، مسئول مربوطه در اتاق عمل که شنت را تحویل گرفته و پزشک جراح مقصر بودهاند، میافزاید: ما که از این اتفاق شوکه شده بودیم، نمیدانستیم دقیقا چه کاری از دستمان برمیآید. پزشک گفت دو بار دیگر باید جراحی انجام شود تا یک بار شنت اشتباه را بصورت اورژانسی خارج کنند و بعد از یک ماه، شنت دیگری مطابق همان نسخه اول که مناسب بیمار بوده است، جاگذاری شود.
مسعود ادامه میدهد: واقعا چاره دیگری جز پذیرش دستور پزشک نداشتیم چون هیچ جراح دیگری با توجه به شرایط پیشآمده حاضر به پذیرش و اصلاح کار جراح قبلی نبود. نهایتا پدرم برای بار دوم زیر تیغ جراحی رفت و شنت خارج شد و بعد از یک ماه هم برای عمل سوم مطابق همان نسخه قبلی، شنت صحیح تهیه و مجددا شنتگذاری انجام شد ولی از عمل دوم به بعد، پدرم روز به روز اندام و اعضای بدنش یکی پس از دیگری از کار افتاد و در نهایت هم با از کار افتادن ریه بر اثر ایست تنفسی ناشی از فشار بالای مغز (براساس گزارش کالبدشکافی) جان باخت.
او درباره اقدامات خود پس از این اتفاق نیز میگوید: با توجه به اینکه خود پزشک صراحتا به اشتباه در کارگذاری شنت اقرار کرده بود، شکایتی را در خود بیمارستان تنظیم کردیم که معاونت درمان بیمارستان در پاسخ، ضمن عذرخواهی گفت بیمارستان بدلیل اشتباه صورتگرفته هیچگونه هزینهای از شما یا بیمه تکمیلی شما در عمل دوم و سوم دریافت نمیکند و تنها هزینه بیمه تامین اجتماعی را برای دو عمل اضافه منظور میکنیم. از آنجا که رسیدگی بیشتر در اختیار بیمارستان نبود، بابت قصور عوامل دخیل در این اتفاق از شرکت تأمینکننده تجهیزات پزشکی تا خود پزشک، به دادسرای جرایم پزشکی مراجعه و شکایتی را تقدیم مقام قضایی کردیم.
مسعود که در حال حاضر با گذشت بیش از یک سال از درگذشت پدرش همچنان پیگیر این پرونده است، با اشاره به نظریه کارشناسی کمیسیون سهنفره اظهار میکند: این کمیسیون، مجموعا ۱۴ درصد تقصیر را متوجه دو نفر از عوامل این ماجرا دانست و زمانی که به این نظریه اعتراض کردیم، کمیسیون پنجنفره همین میزان تقصیر را هم نپذیرفت و عوامل دخیل را بکلی مبری از قصور اعلام کرد.
او که حالا به نظریه این کمیسیون نیز اعتراض کرده و منتظر تشکیل جلسه کمیسیون هفتنفره و ارائه توضیحات لازم است، میگوید: من در جلسه این کمیسیون یک سوال پرسیدم که البته هنوز هم کسی به این سوالم پاسخ نداده است. سوال من این بود که آیا خود این پزشکان راضی میشوند عزیزشان، سه بار - که البته دوبار آن هم بخاطر اشتباه کادر درمان بوده - تحت عمل جراحی سنگینی مثل جراحی مربوط به مغز قرار بگیرد؟ آیا چنین تعدد عمل اضافهای برای یک شخص ۶۸ ساله یا دیگران اساسا قابل تحمل است؟
مسعود میگوید: برای من و خانوادهام تنها چیزی که اهمیت داشت جان پدرم بود که از دست رفت و حتی اگر همه عوامل این حادثه هم محکوم شوند، پدرم زنده نمیشود اما در حال حاضر تنها انگیزهام از پیگیری این پرونده آن است که جان عزیزان مردم بخاطر برخی اشتباهات جبرانناپذیر در معرض خطر قرار نگیرد و کسانی که با سلامتی مردم سر و کار دارند بدانند که مسئولیت سنگینی بر عهدهشان است.
او میافزاید: از طرفی مردم باید هوشیار باشند که شهرت بیمارستان، ضامن جان عزیزانشان نیست و نهایت پاسخی که بابت اعتراض خانواده بیمار میدهند این است که «برو هر جا دلت میخواهد شکایت کن» چون میدانند کسانی که باید درباره کار آنان به مرجع قضایی نظر کارشناسی بدهند همصنف و همکار خودشان هستند و همین موضوع نوعی پشتگرمی برایشان ایجاد میکند.
مسعود در پایان خاطرنشان میکند: در این ایام که مدافعان سلامت، جان خودشان را کف دستشان گذاشتهاند و واقعا برای نجات مردم فداکاری میکنند، دور از انصاف است که عدهای پزشک با بی مبالاتی و بیمسئولیتی خود تمام زحمات همکاران خود را در کادر درمان تحتالشعاع قرار دهند و چهره پزشکان و عوامل بهداشت و درمان کشور را مخدوش کنند. ما هم فقط منتظر نظر مرجع قضایی هستیم تا ببینم واقعا قرار است عدالت اجرا شود یا چون طرف شکایت پزشک است و همکارانش باید درباره او نظر بدهند، این پرونده هم میرود کنار سایر پروندههای بینتیجه قصور پزشکی.
اما «وحید» هم تجربه دیگری را از همین بیمارستان روایت میکند؛ سرگذشت تلخ پدری که جان باخت و آخرش هم نفهمیدند کرونا داشته یا نداشته: بیشتر از ۶ ماه پیش پدرم را به دلیل تهوع خونی و با دستور اورژانس به بیمارستان بردیم. همان اول، اسکن ریه انجام شد و گفتند کرونا ندارد بلکه مشکل گوارشی است.
او ادامه میدهد: در بخش پست سیسییو اعلام کردند باید اندوسکوپی یا کلونوسکوپی انجام شود. روز پنجم یا ششم بعد از کلی آزمایش و ... به بخش گوارش منتقل شد و با وجود شدت ضعف جسمانی که داشت، اندوسکوپی انجام شد و گفتند مشکل گوارشی ندارد!
وحید میافزاید: همان شب پزشک متخصص آمد و گفت علائم بیمار بشدت به کرونا شبیه است و باید در بخش کرونا بستری شود. گفتم اسکن ریهاش مشکلی را نشان نداده و اکسیژن خونش هم که خوب است. تست پیسیآر هم که نگرفتید. چطور با قاطعیت میگویید کرونا دارد؟ بدون اینکه به این سوالها پاسخی بدهد، گفت قطعا کروناست و باید به بخش کرونا منتقل شود.
او با بیان اینکه پدرم به بخش کرونا منتقل شد و به ما هم اجازه نمیدادند که پیش او بمانیم، اظهار میکند: از فردای آن شب افتادیم دنبال داروهای کرونا. تست پیسیآر گرفتند و بعد از دو روز هم زنگ زدند گفتند پدرتان فوت کرده است. جواب پیسیآر هم همان روز فوتش آمد که منفی بود!
وحید میگوید: وقتی با برادرم رفتیم پیکر پدرم را از سردخانه بیمارستان تحویل بگیریم، فردی که آنجا بود نه ماسک داشت و نه تجهیزات خاصی. به من گفت بیا کمک کن جنازه را ببریم. من تعجب کردم چون اگر پدرم واقعا کرونا داشت، چرا باید به همین راحتی به همراه بیمار میگفتند برای جابجایی جنازه کمک کن؟ اصلا چرا خود متصدی آنجا ماسک نداشت؟ مگر کرونا به سرعت منتقل نمیشود؟ از طرف دیگر، اگر پدرم کرونا داشت چرا تدفین او طبق پروتکل انجام نشد؟
او به پیگیریها و اعتراضهایش هم اشاره میکند: پرونده را به هر پزشکی نشان دادیم گفت مگر میشود ریه بیمار سالم باشد، اکسیژن خونش ۹۵ درصد باشد، تست پیسیآر هم منفی باشد اما کرونا داشته باشد؟ از طرفی، من و خانوادهام دائم پیش پدرم بودیم؛ پس چرا هیچکدام از ما مبتلا نشدیم؟ واقعا آخر هم نفهمیدیم که پدرم کرونا داشت یا نه. اگر مبتلا به کرونا بود، چرا از روز اول وارد فاز درمان کرونا نشدند؟ اگر هم کرونا نداشت که چرا بخش کرونا بردند و داروهای کرونا دادند؟ من چیزی از پزشکی نمیدانم اما از کجا معلوم که همان داروها باعث ایست قلبیاش نشده باشد و هزار سوال دیگر که الان نزدیک هفت ماه است مثل خوره به جان من و خانوادهام افتاده است.
وحید درباره شکایت از بیمارستان و پزشک هم میگوید: خود پزشکانی که بعد از فوت پدرم با آنها مشورت کردم، گفتند شکایت فایدهای ندارد. راست هم میگفتند چون پدر من که دیگر زنده نمیشد و با رفت و آمد به دادگاه، سلامتی سایر اعضای خانوادهام هم در این شرایط کرونایی به خطر میافتاد.
او هم البته منکر زحمات بخش عمده پزشکان و اعضای کادر درمان نیست اما میگوید: شما تصور کنید وقتی در این بیمارستان مجهز و مشهور پایتخت چنین اتفاقاتی میافتد، در جاهای دیگری که امکانات خیلی کمتری دارند و از طرفی مردم هم آنقدرها پیگیر قضیه نیستند، چه بلایی سر بیمار و خانوادهاش میآید. دقیقا برای همین است که همیشه میگویند خدا هیچکس را گرفتار بیمارستان نکند. نه بخاطر بیماری و درد بلکه بخاطر همین اتفاقات تلخ که هیچوقت هم جبران نمیشوند.
به گزارش ایسنا، تمامی اسناد مربوط به ادعاهای مطرحشده در این دو گفتوگو جهت ارائه به وزارت بهداشت، سازمان تامین اجتماعی و سایر مراجع ذیربط، موجود و قابل ارائه است.
"بیل گیتس" بنیانگذار شرکت "مایکروسافت" و یکی از مشهورترین و ثروتمندترین افراد جهان فجایع مهم بعدی که احتمالا بشر در آینده با آن روبرو خواهد شد را پیش بینی کرده است.
به گزارش ایسنا و به نقل از آی ای، بیل گیتس که تقریبا شش سال پیش به مردم درباره شیوع جهانی ناشی از یک ویروس تنفسی هشدار داده بود اکنون در مصاحبهای که با دِرِک مولِر، مدیر کانال یوتیوب وریتاسیوم داشت، درباره دو فاجعه مرگبار دیگر که به اعتقاد او زندگی بشر را در آینده تهدید خواهند کرد صحبت کرد.
بیل گیتس با اشاره به پیش بینی قبلی خود درباره شیوع یک بیماری همه گیر گفت پیش بینی میکند که گرمایش جهانی و بیوتروریسم میتواند فجایعی باشد که در آینده جهان با آن روبه رو خواهد شد.
در سال ۲۰۱۵ بیل گیتس در یکی از نشستهای همایش جهانی تد درباره موضوعی با عنوان "شیوع بعدی؟ ما آماده نیستیم" صحبت کرد که این موضوع در ماه مارس سال ۲۰۲۰ و پس از شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفت. به دنبال جلوگیری از شیوع جهانی ویروس ابولا در سال ۲۰۱۴ ، گیتس به مردم در مورد شیوع یک بیماری در آینده و اینکه چگونه دنیا باید برای مقابله با این بیماری مجهز باشد هشدار داده بود.
اخیراً در ۴ فوریه ، گیتس طی تماس تلفنی با درک مولر اظهار داشت که از پیشگویی خود احساس خوبی ندارد. گیتس گفت: هیچ احساسی خوبی درباره اینکه چنین چیزی را پیش بینی کردم ندارم.مولر همچنین از گیتس سوال کرد که چگونه دقیقاً شیوع جهانی یک ویروس را در سال ۲۰۱۵ پیش بینی کرده بود. گیتس توضیح داد که با وجود ویروسهای تنفسی بسیاری در جهان، شیوع یک بیماری همه گیر تنفسی اجتناب ناپذیر است.
وی گفت: تعدادی ویروس تنفسی در جهان وجود دارد و هر از گاهی نیز بر تعداد آنها افزوده میشود.بیماریهای تنفسی بسیار ترسناک هستند زیرا افراد ممکن است گرچه به آن مبتلا هستند در هواپیما و اتوبوس بروند و این بر خلاف برخی دیگر از بیماریها مانند ابولا است که در صورت ابتلا و تا زمانی که ویروس در بدن فرد است و ممکن است افراد دیگر را آلوده کند، افراد مبتلا در بیمارستان بستری خواهند بود.
وقتی از گیتس در مورد اینکه چه فاجعهای دیگری میتواند در آینده رخ دهد که بشر برای آن آماده نیست سوال شد وی گفت که میتواند دو مورد را ذکر کند و نگرانیهای خود را درباره وقوع آنها و نحوه مقابله بشر با آنها ابراز کرد.
وی گفت: یکی از آن حوادث گرمایش جهانی است. هر ساله میزان تلفات این رویداد ناگوار حتی بیشتر از تلفاتی است که ما در این بیماری همه گیر داشتهایم. وی گفت که احساس می کند درباره پیش بینی دیگرش به اندازه کافی صحبت نشده است و آن بیوتروریسم است. کسی که میخواهد صدمه بزند می تواند یک ویروس را مهندسی کند و به این معنی است که احتمال بروز این بیماری بیشتر از شیوع اپیدمیهای طبیعی مانند شیوع بیماری فعلی است.
مولر همچنین از گیتس پرسید: آیا بشر به لطف درسهایی که در این شیوع آموخته است آیا قادر به جلوگیری از همه گیری بعدی خواهد بود؟ اما متأسفانه پاسخ وی "خیر" بود.
گیتس گفت: همه گیریهای بیشتری وجود خواهد داشت. وی اظهار کرد که به اعتقاد او همه گیری دیگر نیز همچنان میتواند هرج و مرج ایجاد کند اما امیدوار است که اگر مردم از این همه گیری آموخته و خود را سازگار کنند ، اوضاع میتواند روند بهتری داشته باشد.
گیتس گفت: ما میتوانیم آمادگی خود را افزایش دهیم بنابراین اگر این کار را انجام دهیم میزان تلفاتمان به اندازه تلفات امروزه ناشی از این بیماری نخواهد بود.