به گزارش عصر ایران به نقل از شرق؛ هرچند آمار دقیق قابل استنادی از سال 1396 به این سو، در این زمینه وجود ندارد و آمارهای اعلامی نیز تنها گمانهزنی است، اما بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران حوزه مسکن، خبر از گسترش «سکونت در حاشیه آرامستانها»، «پشتبامخوابی» و «مغازهخوابی»، بهویژه در بین کارگران میدهند. اجاره هر شب خوابیدن زیر آسمان هم از سال گذشته تا امسال، 25 هزار تومان افزایش یافته و به گفته علی نوذرپور، شهردار منطقه 22، به 50 هزار تومان رسیده است؛ اتفاقی که تأییدی بر شیوه «بدمسکنی» در کشور به شمار میرود.
ناصر ذاکری، پژوهشگر حوزه مسکن، در
گفتوگو با «شرق» با اشاره به گسترش پدیده بدمسکنی در ایران میگوید:
«بدمسکنی یا فقر مسکن را میتوان وضعیتی دانست که یک خانوار ناگزیر از
اقامت دائم در خانهای فاقد حداقل امکانات ایمنی و رفاه باشد. فقر مسکن
ارتباط نزدیکی با مفهوم فقر دارد. یک خانوار گرفتار فقر طبعا به دلیل داشتن
درآمد اندک، ناگزیر از حذف برخی موارد هزینه یا کاستن از هزینههای ضروری
زندگی خویش است. ازاینرو میتوان انتظار داشت میزان شیوع وضعیتهایی مانند
فقر مسکن، فقر آموزش و بهداشت و سوءتغذیه رابطه نزدیکی با میزان گستردگی
فقر در یک جامعه داشته باشند».
ذاکری با بیان اینکه حداقل امکانات
ایمنی و رفاه واحد مسکونی را میتوان «خط فقر مسکن» نامید، میافزاید: «اصل
43 قانون اساسی بر تأمین نیازهای اساسی ازجمله مسکن تأکید کرده است و
قبل از آن، اصل 31 داشتن مسکن متناسب با نیاز را حق هر فرد میداند و دولت
را موظف به فراهمکردن زمینه تحقق این مهم میکند. با عنایت به این دو اصل،
شناخت ابعاد بدمسکنی بهمنظور برآورد حدود تعهد دولت امری ضروری است».
وزیر
سابق راه و شهرسازی در شهریور سال 96 تعداد افراد گرفتار معضل بدمسکنی را
19 میلیون نفر (هشت میلیون نفر در بافت فرسوده شهری و 11میلیون نفر در
حاشیه شهرها) اعلام کرده بود که این آمار به زمان تدوین طرح جامع مسکن در
سال 1393 بازمیگردد. با توجه به افت جدی قدرت خرید و معیشت خانوار، بسیاری
از کارشناسان معتقدند حاشیهنشینی و بدمسکنی در کشور به ارقامی بیش از 19
میلیون رسیده است.
چندی پیش، محمدرضا محبوبفر، عضو انجمن آمایش
سرزمین ایران، گفته بود میزان حاشیهنشینی در کشور به 38 میلیون نفر رسیده
که از این تعداد، 7.6 میلیون نفر در نزدیکی آرامستانها زندگی میکنند.
هرچند این آمار به گفته تحلیلگران، قابل استناد نیست؛ زیرا بررسی جامعی از
سال 1393 تاکنون صورت نگرفته، اما افزایش بدمسکنی در کشور مورد تأیید همه
کارشناسان است.
درعینحال، منطقه 22 تهران نیز با پدیده
«پشتبامخوابی» روبهرو است که روز به روز کارگران بیشتری درخواست اجاره
آن را دارند. سال گذشته رقم اجاره این پشتبامها 25 هزار تومان بود و
اکنون به 50 هزار تومان افزایش یافته است.
ذاکری در این زمینه به
نکته مهمی اشاره میکند: «دولت مانند یک بنگاه اقتصادی، ناگزیر از برآورد
میزان بدهیها و تعهدات خود و تدوین برنامه زمانبندیشده برای ایفای این
تعهدات است. نبود اطلاعات پایه در این مورد را میتوان نشانه بیاعتنایی
دولتمردان به پرونده فقر مسکن و عدم تعهدشان به تسویه این بدهی دانست».
او با اشاره به مصادیق بدمسکنی
میافزاید: «استفاده از مصالح نامرغوب و ناایمن مانند آلونک، کپر و
حلبیآباد و همچنین واحدهای مسکونیای که خارج از ضوابط شهری، بدون رعایت
طرح تفصیلی و در حاشیه شهرها هرچند از مصالح بهتر و باکیفیتتر ساخته
میشوند، مصداق بدمسکنی تلقی میشود. باید مناطقی از شهرها را هم که با
عنوان بافت فرسوده شهری شناسایی میشوند، یا حداقل بخش بزرگی از این مناطق
را نیز جزء مصادیق بدمسکنی تلقی کنیم؛ زیرا ساختمانی که چند دهه از عمرش
گذشته، به دلیل فرسودگی، حداقل ایمنی و امکانات رفاهی را نیز ندارد».
به
گفته او، درحالحاضر بیش از 30 درصد کل واحدهای مسکونی کشور عمری بالای 25
سال دارند. در این رابطه، بسیاری از ساختمانهایی که در قالب مسکن مهر
ساخته شدهاند، به دلیل تلاش برای کاهش هزینه ساخت، متهم به فقدان ایمنی
لازم هستند.
این پژوهشگر با بیان اینکه «مشترک یا کوچکبودن سرانه
فضای مسکونی» یکی دیگر از مصادیق بدمسکنی است، تصریح میکند: سکونت دو یا
چند خانواده در یک واحد مسکونی یا سکونت یک خانواده پرجمعیت در واحد مسکونی
با متراژ کم، بهگونهای که اتاق کافی در اختیار اعضای خانوار نباشد، حتی
اگر ساختمان از نظر مصالح و شیوه ساخت فاقد ایراد باشد نیز باید از مصادیق
بدمسکنی تلقی شود. در سرشماری سال 95، تعداد خانوارها از تعداد واحدهای
مسکونی 1.366.000 مورد بیشتر بوده و از کل واحدهای مسکونی در حال
استفاده، 114 هزار واحد هرکدام پذیرای سه یا چهار خانوار و حتی بیشتر
بودهاند.
به بیان دیگر، بیش از دو میلیون خانوار، یعنی نزدیک به
8.5 درصد از کل خانوارهای کشور، تجربه زیستن در یک واحد مسکونی به صورت
اشتراکی و غیرمستقل را دارند. از سوی دیگر، در همین سال 31.4 درصد واحدهای
مسکونی در حال استفاده مساحتی کمتر از 75 مترمربع داشتهاند؛ این در حالی
است که متوسط مساحت واحدهای مسکونی در حال استفاده در سال 95 در دامنه 90
تا صد مترمربع قرار داشت».
ذاکری به شاخص «افزایش درصد اجارهنشینی» بهعنوان یکی دیگر از مصادیق اشاره کرده و میافزاید: «از سال 1397 به این سو، با رشد درخور توجه درصد اجارهنشینی روبهرو بودهایم که در کنار افزایش جدی اجارهبها، فشار مضاعفی را بر خانوار وارد کرده است. با این اوصاف، اجارهنشینی را هم تحت شرایطی باید جزء مصداقهای فقر مسکن یا بدمسکنی تلقی کرد. ممکن است واحد مسکونی استیجاری از نظر ایمنی، اندازه و سایر معیارها حداقل کیفیت لازم را داشته باشد، اما در شرایط حاکمیت تورم دورقمی، بسیاری از مستأجران نگران آینده خواهند بود که آیا سال بعد هم میتوانند اقامت خود را در واحد مسکونی فعلی تمدید کنند یا ناگزیر از نقلمکان به محلهای پایینتر هستند.
در سرشماری سال 85 سهم خانوارهای مالک واحد مسکونی از کل خانوارها 67.9 درصد بود، اما این رقم در سال 95 به 60.5 درصد کاهش یافته است. همچنین در این فاصله 10ساله، تعداد خانوارها 6.843.000 واحد افزایش یافته که فقط کمتر از 42 درصد آنها موفق به تملک واحد مسکونی شدهاند. این به آن معناست که جامعه در حال پیشروی به سمت مستأجرشدن است و با شکلگیری نسخه جدیدی از نظام ارباب و رعیتی در عرصه املاک شهری و رشد تدریجی جمعیت مستأجر با سرعت درخور توجه، ابعاد بدمسکنی هم در حال گسترش است.
فردین یزدانی، کارشناس اقتصاد مسکن، در
گفتوگو با «شرق» میگوید: «با وجودی که برآورد آمار جدیدی در رابطه با
بدمسکنی از سال 1393 به این سو وجود ندارد، اما به دلیل تحولات اقتصادی،
گسترش فقر، رشد تورم و ... که بیشتر از سال 1397 به این سو رخ داده، قطعا
آمار بدمسکنی در کشور افزایش شایان توجهی یافته است و ضرورت دارد دولت برای
بررسی این وضعیت، نسبت به بررسی و تهیه آمار بهروز اقدام کند».
یزدانی
با بیان اینکه نرخ اجارهنشینی در کشور افزایش یافته، ادامه میدهد: «با
گسترش اجارهنشینی در کشور، قطعا وضعیت بدمسکنی در کشور تقویت شده است و
افراد بیشتری به حاشیه شهرها رانده شدهاند».
بااینحال او تأکید
میکند: «با وجودی که تأیید میکنم با گسترش حاشیهنشینی و بدمسکنی
روبهرو هستیم، اما حضور 38 میلیون حاشیهنشین، پایه و اساس کارشناسی
ندارد؛ زیرا با فرض پذیرش این رقم، اکنون باید شهرهای کشور خلوت باشند.
درحالحاضر، 65 میلیون نفر شهرنشین داریم که منطقی نیست از این رقم، 38
میلیون نفر حاشیهنشین باشند».
به گفته او، بااینحال، اکنون تعداد
زیادی از کارگران، «پشتبامخواب» و «مغازهخواب» شدهاند و این مسئله
بههیچوجه کتمانشدنی نیست.
بیشتر بخوانید:
*واکاوی نقش حاشیهنشینی در حوادث اخیر: اعتراضات از «تله فضایی فقر»بیرون زد
*زاهدان؛ پر حاشیه ترین شهر کشور
*آخوندی: 32درصد جمعیت کشورحاشیهنشین است/ بدمسکنی اصلیترین مسئله ایران است
در هفته گذشته صدها ژاپنی سالمند در منطقه "شینجوکوی توکیو" در یک صف طولانی و فشرده نزدیک به یکدیگر ایستادند تا غذای خیراتی دریافت کنند.
به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز، این سالخوردگان به دلیل شیوع ویروس کرونا وضعیت اقتصادی بدی پیدا کرده و نیازمند کمک دیگران هستند.
"تومواکی کوبایاشی" یکی از این افراد مسن در صف دریافت غذا در این باره گفت از روزی میترسد که خانه خود را از دست بدهد زیرا حقوق او کفاف پرداخت اجاره خانهاش را نمیدهد.
مرد سالمند ژاپنی در حال دریافت بسته غذایی خیریه در توکیو پس از شیوع کرونا/ عکس:رویترز
این مرد 72 ساله شغل خود را به دلیل شیوع کرونا در یک سالن قمار ژاپنی از دست داد. او مسئول تمیز کردن سالن و دستگاههای "پاچینکو" (ماشینهای قمار ژاپنی) بود و الان بیکار است.
کوبایاشی که بسته کوچکی از مواد غذایی در دست دارد، در این باره گفت: در ماه آینده دیگر نمیتوانم اجاره خانه را پرداخت کنم.
در بسته کوچک او چند میان وعده غذایی، کمی تنقلات، ادویه کاری فوری، برنج و گوشت گاو وجود دارد که برای سیر کردن او در چند روز آینده کافی است. او تا کنون حدود 15 سال حق بیمه پرداخت کرده و میتواند هر دو ماه یک بار 54 هزار ین (500 دلار) دریافت کند. بیشتر بازنشستگان همسن و سال او حدود 33 سال بیمه پرداخت کردهاند.
تعداد زیادی از سالمندان ژاپن در فقر زندگی میکنند و پس از شیوع کرونا کار خود را از دست دادهاند/ عکس: رویترز
افراد مسن و پیر ژاپن در سال 2012 نقش مهمی را در انتخاب "شینزو آبه" به عنوان نخستوزیر ایفا کردند. آنها از سیاست "آبه نومیک" نخستوزیر برای احیای سومین اقتصاد بزرگ جهان حمایت کردند.
"آبه نومیک" یا همان اقتصاد آبه، ترکیبی از بازآوری تورم (تورم عمدی)، رشد هزینه کردن بخش دولتی و استراتژی رشدی متفاوت با دو دهه گذشته است.
در پیرترین کشور جهان که نگرانیهای زیادی در باره سیاستهای مهاجرتی دارد، کارگران مسن همچنان در مغازهها، خدمات نظافت و رانندگان تاکسی کار میکنند. برای برخی از سالخوردگان این کار باعث افزایش پسانداز و درآمد میشود اما برای برخی از کارگران کم درآمد مانند کوبایاشی مشاغل پاره وقت به معنای منبع کامل درآمد زندگی است.
یک سالمند نیازمند ژاپنی در حال بررسی کفش و لباس دست دوم پس از شیوع کرونا/ عکس: رویترز
اما اینک شیوع ویروس کرونا مغازهها و دفاتر را تعطیل کرده و آسیبپذیرترین قشر نیروی کار را زیر فشار گذاشته است. آنها اینک بیش از دیگر گروههای سنی در معرض بیماری قرار دارند.
"تاکانوری فوجیتا" به عنوان سرپرست شبکهای غیردولتی کارگران، وکلا و جامعه آکادمیک ژاپن برای مقابله با مشکلات ناشی از شیوع بیماری در این باره گفت: افراد مسن و پیر ژاپن باید کار کنند تا از پس هزینهها و شرایط سخت خود برآیند. حقوق بازنشستگی برای اداره زندگی آنها کافی نیست.
او افزود: ما به عنوان یک نهاد مشاور و خیریه دیگر قادر به پرداخت هزینههای آب و برق آنها نیستیم.
براساس آمار دولتی حدود 13 درصد از نیروهای کاربیش از 65 سال سن دارند. 9 درصد از آنها نیز پس از سال 2012 و با سیاست "آبه نومیک" به کار بازگشتهاند. بیش از سه چهارم کارگران پیر کارگران غیررسمی، پاره وقت و قراردادی هستند. آنها در هنگام فشار اقتصادی روی شرکتها در اولین مرحله کار خود را از دست میدهند.
"تارو سایتو" محقق اجرایی موسسه تحقیقاتی " NLI" در این باره میگوید: پیدا و شروع کردن کاری دوباره برای افراد سالمند بسیار سخت است.
در ماه مارس نرخ بیکاری ژاپن به بالاترین حد خود در یک سال گذشته رسید و نرخ 2.5 درصدی را ثبت کرد. این عدد در این شرایط همچنان مایه حسادت بسیاری از کشورهاست. افزایش بیکاری در ژاپن به دلیل کاهش شدید تقاضا و خروج تعداد زیادی از سالمندان از بخش خدمات اجتماعی رخ داده است. ژاپن این روزها در بدترین رکود اقتصادی پس از جنگ به سر میبرد.
کمک به سالمندان نیازمند ژاپن در توکیو/ عکس: رویترز
سایتو در این باره گفت: نرخ بیکاری در ژاپن مانند آمریکا نیست که یکباره بالا رفته یا به شدت کاهش یابد. افزایش 1 درصدی بیکاری در ژاپن بسیار بزرگ است و تاثیرات منفی گستردهای دارد.
یک پنجم سالمندان ژاپنی در فقر نسبی به سرمی برند و درآمد آنها نصف درآمد خانوارهای طبقه متوسط این کشور است.
براساس آمارهای دولتی، درآمد یک خانوار تک نفره بالای 60 سال پس از سال 2018 به طور متوسط حدود 123 هزار ین در ماه بود که بیشتر آن از محل بیمه بازنشستگی تامین میشد. این درحالی است که این خانوارها حدود 38 هزار ین برای پرداخت هزینههای مرسوم خود کم داشتند.
"تسویشی گوندا" 60 ساله در اواسط ماه مارس و پس از اخراج از کار تمام وقت خود به عنوان آرایشگر در منطقه "کاتسوشیکا" توکیو تقاضای مزایای بیکاری کرد.
عکس: رویترز
پس از آنکه "شینزو آبه" به خاطر شیوع کرونا اعلام وضعیت اضطراری کرد، بسیاری از مشاغل تعطیل شدند.
گوندا اعلام کرد: یک روز پس از این اعلام تعداد مشتریهای آرایشگاه به صفر رسید.
______________________________________________________
بیشتر بخوانید:
رئیس
اتاق فکر ستاد کرونای استان تهران اعلام کرد: بر اساس پیشبینیها موج
دوم شیوع کرونا در ایران کمخطرتر و آرامتر طی میشود؛ زیرا ما با رفتار
ویروس بهتر آشنا شدهایم.
به گزارش ایسنا، حسین قناعتی، رئیس اتاق فکر ستاد کرونای استان تهران دوشنبه در اولین روز از هفتمین نشست برنامه تبادل تجربیات علم و فناوری در کشورهای اسلامی با بیان اینکه امروز نسبت به آغاز شیوع کرونا تجهیزات بیشتر و بهتری داریم، افزود: آموزش رفتارهای بهداشت فردی داده شده و مردم بیشتر رعایت میکنند. بنابراین انتظار داریم موج بعدی شیوع ویروس کرونا کمخطرتر باشد و آرامتر طی شود.
قناعتی با اشاره به جهانی بودن همهگیری ویروس کرونا و علائم آن یادآور شد: دولت ما و بعضی دولتها این فرضیه را داشتند که حتی نجات یک نفر مهم است و هیچ بیماری نباید بدون درمان رها شود.
وی به راهکارهای جلوگیری از شیوع کرونا اشاره و اظهار کرد: تجهیزاتی
مانند ماسک و دستکش میتواند تا حد ۶۰ تا ۷۰ درصد از انتقال بیماری جلوگیری
کند؛ کشورهایی که سابقه مبارزه با بیماریهای همهگیر مانند سارس را
داشتند، مانند چین و کره بهتر عمل کردند.
رییس اتاق فکر ستاد
مبارزه با کرونا با اشاره به وضعیت ویروس کرونا در ایران، گفت:
پیشبینیهای متفاوتی از ۱۴ هزار تا ۵۶ هزار مرگ و میر بر اثر بیماری در
ایران انجام شد که هیچ کدام به دلیل اقدامات پیشگیرانه محقق نشد.
وی با بیان اینکه تحریمها نقش مهمی در کاستن از توانایی ما در مبارزه با کرونا داشت، ادامه داد: با وجود این، اقدامات خوبی توسط دولت و مردم صورت گرفت و امروز میزان ماسکهایی که در خانهها دوخته شده از مجموع ماسکهای تولیدشده در کارخانهها بیشتر است.
قناعتی به آسیبهای ویروس کرونا در بخش اقتصاد اشاره کرد و افزود: صنایع مختلف از این بیماری آسیب دیدهاند و حتی کسبوکارهای کوچک بیشتر ضرر کردهاند؛ سبک زندگی تغییر کرده و در دوران پساکرونا بیشتر هم تغییر میکند.
وی به نقش فناوری اطلاعات در زمان ویروس کرونا اشاره کرد و گفت: فناوری اطلاعات در آموزش، بررسی و به دست آوردن اطلاعات بسیار مفید بود. نرمافزارهای بیماریابی یا کمک به بیماران نیز از طریق فناوری اطلاعات توسعه یافته و ارائه شدند. نقشه ردیابی تماس از دیگر دستاوردهای فناوری اطلاعات است که میزان ارتباط بیمار را با افراد مختلف نشان میدهد.
رئیس اتاق فکر ستاد کرونای استان تهران، جلوگیری از مراجعات حضوری را یکی از مولفههای درمان کرونا دانست و یادآور شد: درمان ویروس کرونا و آموزش برای جلوگیری از ابتلا به آن با آموزشهای برخط و انواع اپلیکیشنها ممکن است.
قناعتی با انتقاد از انتشار بیش از حد اخبار در فضای مجازی، گفت: فناوری اطلاعات میتواند ضررهایی داشته باشد و در زمان کرونا اخبار زیادی در مورد راههای جلوگیری از کرونا منتشر شد که بسیاری درست نبودند و در حد شایعه هستند.
براساس تحقیقات انجام شده از ۱۰۰ چالش آینده ایران ۵۲ چالش در زمینه اجتماعی است که رقم قابل توجهی است. این در حالی است که مهمترین چالشهای اجتماعی آینده ایران شامل کاهش امید به آینده، بیاعتمادی اجتماعی، بیتفاوتی اجتماعی و کاهش شعور اجتماعی خواهد بود. رویکردی که نیاز به مطالعات دقیق در تاریخ اجتماعی ایران به خصوص پس از انقلاب اسلامی دارد.
به گزارش عصرایران، روزنامه آرمان نوشت: این در حالی است که براساس اظهار نظر برخی کارشناسان، جامعه ایران مدتهاست با امر سیاسی دست و پنجه نرم میکند. به همین دلیل با دکتر تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران گفتوگو کردیم.
دکتر آزاد ارمکی معتقد است: «مشکلات اجتماعی ایران به دلیل توجه بیش از اندازه به «امر سیاسی» در لایههای نهان جامعه پنهان شده بودند که با ضعف و خستگی امر سیاسی قدرت بروز و ظهور پیدا کردهاند و امروز خود را به شکل چالش و بحران اجتماعی نشان میدهند. ایشان همچنین جامعه ایران را در حال یک دگردیسی بزرگ ارزیابی میکند و معتقد است: «مهمترین دگردیسیهای جامعه ایران در سه ساحت خانواده، دین و سیاست صورت خواهد گرفت».
آزاد ارمکی همچنین دوران کنونی را دوران طلایی و بهترین دوران جمهوری
اسلامی تلقی میکند و تصریح میکند: «جمهوری اسلامی باید نشان بدهد که
توانایی حل این بحرانها و چالشهای اجتماعی را دارد و من این توانایی را
در جمهوری اسلامی مشاهده میکنم». در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با دکتر
آزاد ارمکی را از نظر میگذرانید.
براساس تحقیقات انجام شده از 100 چالش مهم آینده ایران52 چالش اجتماعی است. چرا چالشهای اجتماعی در ایران در حال افزایش است؟
هرچه توجه به جامعه بیشتر میشود و بازیگران اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا میکنند وقوع چالشها وبحرانهای اجتماعی اجتناب ناپذیر خواهد بود. پس از انقلاب اسلامی روشنفکران، متفکران و سیاستمداران وضعیت جامعه را سیاسی تعریف کردند.
به همین دلیل نیز ما از ایران یک تصویر سیاسی به محیط پیرامون ارائه دادیم. این در حالی است که این تصویر میتوانست اجتماعی یا فرهنگی باشد. در نتیجه پس از انقلاب اسلامی به دلایل مختلف تفسیری سیاسی از وضعیت کشور ارائه شد که در حالت رادیکال شکل ایدئولوژیک به خود میگیرد و در این صورت جامعه و مسائل آن به درستی دیده نمیشود. در کنار مدیران جامعه، روشنفکران نیز به جامعه توجه نکرده و همواره از دولت و نظام سیاسی سخن گفتهاند.
به همین دلیل نیز در گذشته پدیده «امپریالیسم»، «استقلال» و تعارض گروههای سیاسی دارای اهمیت بوده است. در شرایط کنونی نیز مسأله جهانی شدن، مدرنیته و ملی گرایی برای روشنفکران دارای اهمیت است و توجهی به جامعه نمیکنند. به همین دلیل نیز روشنفکران و متفکران فهمی از جامعه و مشکلات آن نداشتهاند.
در نتیجه در چهار دهه گذشته در پارادایم غالب جامعه، امر سیاسی بر مسائل اجتماعی غلبه داشته است. به عنوان مثال میزان کشتهها در جادههای ما بسیار بالاست. با این وجود همه، ریشه مشکلات را در نوع سیاستگذاری دولت و تصمیمگیران در زمینه تولید خودرو میدانند و کمتر کسی به مولفههای اجتماعی تأثیرگذار در زمینه تلفات رانندگی توجه کرده است.
چرا مسائل سیاسی در جامعه ما از مسائل اجتماعی مهمتر شده در حالی که در کشورهای توسعه یافته مسائل سیاسی اهمیت کمتری برای مردم دارد؟
دلیل اصلی این مسأله این است که نیروهای سازنده و مولد «اندیشه»، خود سیاسی هستند و مسائل را از منظر سیاسی نگاه میکنند. در ایران متفکران و روشنفکران قبل از اینکه متفکر و روشنفکر باشند نماینده گروههای سیاسی هستند. به همین دلیل نیز روشنفکران بیش از آنکه به دنبال تولید اندیشه و پالایش فرهنگی و اجتماعی باشند دغدغههای سیاسی گروه خود را پیش میبرند.
در نتیجه در شرایط کنونی ما با وضعیتی مواجه شدهایم که روشنفکران، روشنفکری نمیکنند، دانشمندان، دانشمندی نمیکنند، سیاستمداران، سیاستمداری نمیکنند و بلکه همه کار سیاسی میکنند. نکته قابل تأمل این است که همه هم دوست دارند رئیسجمهور یا وزیر شوند. این وضعیت در بین دانشگاهیان از بقیه اقشار جامعه شدیدتر است.
این در حالی است که هیچ کدام حاضر نیستند با تعهد و دقت در زمینه تخصصی خود فعالیت کند که دستاورد مثبتی برای جامعه به همراه خواهد داشت. روشنفکران ما نیز به جای اینکه نقش روشنگری ایفا کنند، نقش ایدئولوگ را بازی میکنند. بزرگترین متفکر زمانه ما دکتر شریعتی است. با این وجود ایشان نیز بیش از آنکه اندیشه دینی تولید کند، ایدئولوژی تولید میکند. نکته جالب این است که منتقد شریعتی نیز به سمت تولید ایدئولوژی حرکت میکند. جلال آل احمد و برخی روشنفکران دینی نیز به سمت تولید ایدئولوژی حرکت کردند.
در این شرایط ما فاقد روشنفکران و متفکرانی هستیم که تصویر دقیقی از آنچه در جامعه میگذرد به ما ارائه بدهند. در نتیجه «جامعه» در اندیشه ما غایب بوده و به همین دلیل بازیگری بازیگران اجتماعی دیده نشده و یا «امر سیاسی» اجازه نداده که دیده شود. با این وجود «امر سیاسی» در یک دهه اخیر دچار فروپاشی شده است. به همین دلیل نیز مشکلات اجتماعی که تا دیروز پنهان بود به یکباره آشکار شده است.
آیا بالا رفتن آگاهی جامعه سبب این فروپاشی بوده و یا اینکه «امرسیاسی» دچار ضعف شده است؟
به نظر من این موضوع ناشی از ضعف است. در دهههای گذشته امر سیاسی خسته، در خود، برای خود و گرفتار هزاران حادثه شده است. امروز روشنفکران ما از مبارزه و گروههای سیاسی از رویکرد تکراری که مدتها قبل باید دچار دگردیسی میشده خسته شدهاند. در نتیجه امر سیاسی از دیدن واقعیتهای اجتماعی ناتوان شده است. از سوی دیگر جامعه که در گذشته دیده نمیشده، امروز خود را تقویت کرده و در جای خود قرار گرفته است.
اگر به جامعه شناسی تاریخی ایران نگاه کنیم متوجه میشویم که جامعه ایران در گذشته و قبل از انقلاب و حتی در دوران قاجار نیز تحت سیطره امر سیاسی قرار داشته است. آیا غلبه امر سیاسی بر مسائل اجتماعی ریشه در جامعه شناسی تاریخی ایران دارد؟
جامعه ایران دارای یک گفتمان فرهنگی بوده و همواره دغدغه فرهنگی داشته است. گفتمان مردم ایران از گذشته تاکنون همواره به دنبال هویت سازی، افتخارات فرهنگی و توسعه بوده است. به همین دلیل نیز دولتها در ایران عمر کوتاهی داشتهاند. اگر چنین رویکردی در جامعه ایران وجود نداشت ما تا «ابد» تن به «استبداد» میدادیم.
اگر قرار بود جامعه ایران به استبداد تن بدهد که این همه برای «آموزش» هزینه نمیداد. در نتیجه جامعهای که برای آموزش در زمینههای مختلف هزینه پرداخت میکند جامعهای پویا و روبهجلو بوده است. البته پس از انقلاب ما در مقوله آموزش با تقسیم غنائم مواجه شدهایم و به همین دلیل مسأله آموزش نیز با چالشهای مهمی مواجه بوده است. تشکیل دانشگاههای غیر انتفاعی، دانشگاه آزاد و دانشگاههای خصوصی در کنار دانشگاههای دولتی نوعی تقسیم غنائم در زمینه آموزش بوده است.
چرا امر سیاسی در ایران احساس خستگی میکند؟
امر سیاسی در ایران اشباع شده و قدرت تولید خود را از دست داده است. امر سیاسی در ایران چه چیزی را میخواسته که موفق نشده به دست بیاورد؟ بدون شک هر چیزی که خواسته به دست آورده است. امرسیاسی به دلیل اشباع از آن چیزی که قصد داشته به دست بیاورد و به دست آورده خسته شده است. امر سیاسی در ایران به دلیل اینکه زیاده خواهی و پرخوری کرده دچار معده درد شده است. نکته دیگر اینکه امر سیاسی در ایران از بازتولید خود ناتوان بوده و موفق نشده خود را بازتولید کند.
امروز جریان راست و چپ در ایران پیر و فرتوت شده است. در شرایط کنونی فاصله بین روحانیون امروزی و روحانیون ابتدای انقلاب زیاد شده است. از سوی دیگر جایگزین مناسبی برای رهبران کلیدی نظام سیاسی وجود ندارد. به عنوان مثال پس از درگذشت آیتا... هاشمی هنوز هیچ جایگزین مناسبی برای ایشان پیدا نشده که قابلیتهای ایشان را داشته باشد. جریان اصولگرا و اصلاحطلب دچار پیری مفرط شده و نتوانسته گفتمان خود را بازتولید کند و به جامعه متصل شود. در نتیجه امروز با دو جریان سیاسی مواجه هستیم که از جامعه منفک شده است و قدرت درک واقعیتهای جامعه را از دست داده است. به همین دلیل نیز جامعه خود را به درو دیوار میزند.
در نتیجه صدای شکسته شدن استخوانهای جامعه شنیده میشود. جامعه به بلوغ رسیده و به همین دلیل تلاش میکند خود را جلو ببرد. در نتیجه خود را به درودیوار میکوبد تا بتواند مسیر جدیدی را پیش روی خود باز کند. شاید برخی نام این را چالش و حادثه اجتماعی بگذارند اما به نظر من این یک رویکرد مثبت برای جامعه خواهد بود.
جامعهای که خود را به درو دیوار میزند در نهایت چه مسیری را انتخاب خواهد کرد؟
چنین جامعهای در نهایت پوست اندازی کرده و راه را باز خواهد کرد. برای مثال در موضوع خانواده میتوان نگاه دیگری به طلاق داشت. هنگامی که زن و مرد نمیتوانند با هم زندگی کنند، طلاق راه حل تلقی میشود. مشکل اصلی خانوادهها در جامعه ازدواج است. به همین دلیل نیز تا زمانی که ازدواجهای ما وضعیت مناسبی به خود نگیرد آمار طلاق در جامعه ما بالا خواهد بود.
آیا این دگردیسی اجتماعی که شما عنوان میکنید با کاهش امید اجتماعی همراه خواهد بود؟ چرا میزان امید به آینده در جامعه ما کاهش پیدا کرده به شکلی که پس از بحران آب و بیکاری سومین چالش مهم جامعه ایران در آینده کاهش امید به آینده خواهد بود؟
این مسأله ریشه در رویکرد مدیران جامعه دارد که به جای اینکه بحرانها را حل کنند خود به شکلهای مختلف بحران تولید میکنند. امروز برخی از مدیران هرچیزی که به مردم میگویند مردم رویکرد دیگری در پیش میگیرند. این مسأله نشان میدهد که مردم اعتماد خود را نسبت به این مدیران از دست دادهاند. در نتیجه چنین مدیرانی باید رویکرد خود را اصلاح کنند.
هنگامی که مدیران جامعه رویکرد خود را تغییر دهند و براساس دغدغههای مردم رفتار کنند اعتماد مردم نسبت به آنها بالا خواهد رفت و در نتیجه جامعه وضعیت بهتری پیدا خواهد کرد. بنده با افرادی که عنوان میکنند جامعه ایران در حال میرایی و مرگ است موافق نیستم و بلکه معتقدم جامعه ایران در حال یک دگردیسی بنیادین است.
به نظر من اتفاقات بزرگی در جامعه ایران در حال رخ دادن است که ریشه یکی از این اتفاقات در خانواده ایرانی است. امروز دیگر دختران و پسران جامعه ایران مانند گذشته دغدغه ازدواج ندارند و به همین دلیل نیز مسائلی مانند ازدواج سفید در جامعه رایج شده است. ساحت دیگر به حوزه معرفت مربوط میشود. امروز شاید بسیاری از جوانان یک قرائت بهخصوص را نپذیرند اما هیچ گاه از مسائل معرفتی و دین عبور نکرده و بلکه همچنان خود را معتقد و پایبند میدانند.
با این وجود قرائتهای مختلفی از دین در جامعه به وجود آمده که جوانان براساس دغدغههای خود به این قرائتها گرایش پیدا میکنند. جوان امروزی از حیطه عبادت خارج نشده است. به عبارت دیگر قرائتهای سختگیرانه جای خود را به قرائت اجتماعی از مفاهیم معرفتی خواهد داد. ساحت دیگری که دچار دگردیسی شده ساحت سیاسی است. امروز از نظر مردم، جریانهای چپ و راست برای مردم مبارزه نمیکنند و بلکه برای اهداف خود مبارزه میکنند.
به نظر من درصد بزرگی از مردم، از جریانهای سیاسی بریدهاند و امید خود را نسبت به آنها از دست دادهاند. به همین دلیل نیز به یک رئیسجمهور رأی میدهند اما خیلی زود پشیمان میشوند. گاهی جامعه با بلوغی که به دست میآورد نسبت به امر سیاسی بیاعتنا میشود. به نظر میرسد جامعه حوزه سیاسی را از زندگی خود بیرون کرده است. به همین دلیل نیز اغلب چهرههای راست و چپ سیاسی منتقد وضعیت موجود جامعه شدهاند. نکته جالب این است که متدینترین افراد جامعه نیز نسبت به وضعیت جامعه انتقاد و اعتراض دارند.
آیا بیاعتمادی جامعه به امر سیاسی به بیاعتمادی بین افراد جامعه نیز سرایت کرده است؟ چراجامعه ما با نوعی بیاعتمادی اجتماعی در ساحتهای مختلف مواجه شده است؟
ما دیروز جامعه را نادیده گرفتیم و بیشتر انرژی خود را معطوف به امر سیاسی کردیم. با این وجود امروز جامعه خود را پیدا کرده و از لایههای پنهان بیرون آمده و خود را آشکار کرده است. جامعه ما انقلاب کرد که مشکلات پنهان جامعه بیرون بیاید تا بتواند آن را اصلاح کند. با این وجود پس از انقلاب دوباره مشکلات جامعه به لایههای پنهان و پستوها رانده شد. ما دیروز تعارضهای قومیتی را پنهان کردیم، نابرابری اجتماعی و تفاوتهای فرهنگی را پنهان کردیم، جهل و خرافهها و فسادها را پنهان کردیم.
این در حالی است که امروز همه این مسائل از پستوها و لایههای پنهان بیرون آمده و خود را آشکار کرده است. به همین دلیل نیز امروز جامعه ما نیاز به رهبری و مدیریت دارد. امروز که مشکلات از لایههای پنهان بیرون آمده ما باید برای آن راه چاره پیدا کنیم. به نظرمن امروز دوران طلایی و بهترین دوران جمهوری اسلامی خواهد بود اگر بتواند این مشکلات را حل کند. جمهوری اسلامی باید توانایی خود را برای مدیریت این بحرانها نشان بدهد و به نظر من این توانایی در جمهوری اسلامی وجود دارد.
سخنگوی ستاد ملی مبارزه با کرونا در حساب توییتر خود از اثربخشی بهتر برخی داروها بر درمان بیماران کووید۱۹ خبر داد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم؛ دکتر کیانوش جهانپور در پیامی توییتری نوشت: بر خلاف هیاهوی اولیه، یافتههای محققان ایرانی حاکی از آن است که فاویپیراویر تاثیر چندانی در درمان کووید19 ندارد. استفاده از هپارینها از برخی مرگهای بیماران کرونا در ICU جلوگیری میکند.
فعلاً بهترین اثر درمانی در بیماران کرونا را داروی آزیترومایسین داشته است!
در جلسه هیات دولت که بعدازظهر امروز به ریاست حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی رییس جمهوری برگزار شد، وزیر بهداشت با اعلام اینکه در حال حاضر از مرحله مدیریت و کنترل بیماری کرونا عبور کرده و به سمت مهار کرونا در اکثر نقاط کشور حرکت کرده ایم، خاطرنشان کرد که درعین حال در برخی نقاط کشور به دلیل عدم توجه به دستورالعمل های بهداشتی، وضعیت مناسبی وجود ندارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر هیات دولت، در این جلسه همچنین وزیر آموزش و پرورش از بازگشایی مدارس و حضور همه مدیران مدارس در محل کار و نیز شکوفایی جریان فراگیر آموزش مجازی در مدارس سراسر کشور خبر داد و گفت: این جریان موجب افزایش سهم دانش آموزان و سهم خانواده ها در فرآیند آموزش شده است.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات هم از نقش مثبت و سازنده الکترونیکی شدن دولت و بخش خصوصی در ایام درگیری کشور با بیماری کرونا گزارش داد.
در ادامه جلسه، رییس جمهوری ضمن تقدیر از کادر پزشکی، توسعه و تعمیق دولت الکترونیک را از سیاست های اساسی این دولت عنوان کرد که خوشبختانه اکنون یکی از ثمرات آن را در آموزش فراگیر مجازی در آموزش و پرورش و دانشگاه های کشور مشاهده می کنیم.
روحانی ادامه داد: اگر این امکان در کشور نبود، آموزش باید بطور مطلق تعطیل می شد، در حالی که اکنون مدارس و دانشگاه ها گرچه تعطیل هستند اما آموزش تعطیل نشده و فقط تغییر شکل داده است.
رییس جمهوری در پایان، از همه دستگاه ها خواست تا پروژه های الکترونیکی حوزه خود را هرچه سریع تر به پایان برسانند.