واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

آشنایی با روش های رنگ کردن مبلمان و وسایل چوبی

رپرتاژ آگهی

این روز ها بیشتر افراد به فکر آموزش و یادگیری تکنیک هایی از دکوراسیون داخلی هستند که تا جای ممکن خودشان بتوانند در منزل با کم ترین هزینه بیشترین تغییرات را ایجاد کنند. یکی از پر طرفدار ترین ترفند ها تغییر رنگ سرویس خواب و وسایل چوبی است. برند لوازم دکوراسیون بلج علاوه بر ارائه به روز ترین سرویس های خواب، صندلی و لوازم تحریر تلاش می کند تا مقرون به صرفه ترین روش های تغییر دکوراسیون را در اختیار مخاطبان خود بگذارد. امروز هم قرار است با آموزش ساده ترین راه های تغییر رنگ وسایل چوبی به استقبال یک تحول اساسی در دکوراسیون منزل برویم.

مهم ترین نکاتی که باید در رنگ کردن وسایل چوبی بدانید

دو روش اصلی برای رنگ کردن وسایل چوبی وجود دارد. روش اول رنگ زدن با قلمو یا غلطک و روش دوم رنگ کردن با اسپری یا پیستوله است که در ادامه بیشتر با مراحل هر کدام آشنا می شویم.

بهترین روش های رنگ کردن مبلمان و وسایل چوبی

کدام وسایل چوبی را با قلمو رنگ کنیم؟

این روش معمولا برای وسایل چوبی کوچک و لوازمی که خیلی گوشه یا فرورفتگی زیادی ندارند کاربرد دارد. به عنوان مثال برای رنگ کردن میز تحریر ، انواع میز های کوچک و میز عسلی می توانید از این روش استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که غلطک بیشتر برای سطوح صاف مانند دیوار یا سطح روی میز ها کاربرد دارد. ممکن است گوشه های وسیله مورد نظر شما را به خوبی رنگ نکند. اما با قلمو به راحتی می توانید از رنگ گوشه ها نیز مطمئن شوید برای رنگ کردن وسایل چوبی با قلمو کافیست مراحل زیر را طی کنید.

سمباده زنی اولین مرحله در رنگ کردن وسایل قدیمی

اگر شما وسیله چوبی در خانه دارید که چوب آن رنگ دارد، اولین قدم برای تغییر رنگ سمباده کشیدن است. سمباده کشیدن علاوه بر اینکه باعث بالا بردن دوام رنگ جدید می شود، سطح نهایی کار را تمیز و صاف می کند. سمباده زنی یک ترفند برای رنگ آمیزی حرفه ای وسایل چوبی در منزل به حساب می آید پس به راحتی از آن عبور نکنید.

بهترین روش های رنگ کردن مبلمان و وسایل چوبی

آیا برای رنگ آمیزی وسایل چوبی به بتونه نیاز داریم؟

در پاسخ به ضرورت بتونه زنی در تغییر رنگ وسایل چوبی باید بگوییم که اگر وسیله شما دارای سطوح ناصاف و یا ترک هایی است که با سمباده از بین نمی رود، بله استفاده از بتونه ضروری است. اما اگر چنین نیست، می توانید از یک لایه نازک آستر رنگ چوب استفاده کنید تا نتیجه نهایی زیبا تر شود و رنگ کمتری مصرف کند.

بتونه زدن وسایل چوبی کار دشواری نیست

بهترین روش های رنگ کردن مبلمان و وسایل چوبی

هنگام رنگ زدن وسایل چوبی لایه محافظ را فراموش نکنید

مرحله نهایی استفاده از لایه محافظ است که علاوه بر حرفه ای کردن ظاهر نهایی کار آن را در مقابل ضربه مقاوم می کند. برای وسایل چوبی مانند انواع میز و صندلی های غذاخوری که کاربرد زیادی دارند حتما باید این مرحله را انجام بدهید. لایه محافظ می تواند به دلخواه شما فینیشینگ مات یا براق داشته باشد. این لایه در مقابل باران، قارچ، رشد جانوران و اشعه خورشید از چوب محافظت می کند.

راحت ترین روش رنگ کردن وسایل چوبی با اسپری

روش بعدی رنگ کردن با اسپری های رنگ یا پیستوله رنگ آمیزی است. این روش به ظاهر ساده ترین روش رنگ کردن وسایل چوبی است اما نکات مهمی دارد که باید قبل از شروع به رنگ آمیزی وسایل منزل آن را در نظر داشته باشید.

استفاده از اسپری رنگ برای کدام وسایل مناسب است؟

اسپری های رنگی کوچکی در بازار هستند که برای رنگ گردن وسایل تزیینی خانه یا ساخت لوازم هنری بهترین گزینه هستند. این اسپری ها نیاز به مهارت خاصی ندارند و با یک یا دو بار اسپری کردن روش آن را یاد می گیرید. اما برای رنگ کردن وسایل بزرگی مانند تخت خواب یا دراور لباس دیگر اسپری های کوچک جواب گوی نیازتان نیست. در اینجا بهتر است به سراغ پیستوله بروید.

نکات قابل توجه برای کار با پیستوله رنگ آمیزی

اگر می خواهید وسایل چوبی و بزرگ منزل خود را تغییر بدهید سریع ترین روش رنگ آمیزی با پیستوله است. به هنگام رنگ زدن وسایل چوبی با پیستوله بهتر است نکات زیر را در نظر داشته باشید.

  • حتما از ماسک، دستکش و عینک استفاده کنید تا از خطرات احتمالی مانند بازگشت رنگ به عقب جلوگیری کنید.
  • ابتدا روی یک سطح چند بار رنگ زدن را امتحان کنید تا از کارکرد صحیح پیستوله مطمئن شوید.
  • رنگ زدن با پیستوله پوشش کمی دارد و باید ابتدا یک لایه رنگ آستری بزنید یا وسیله مورد نظر را چند مرتبه رنگ کنید.
  • از تنظیم فشار پیستوله قبل از شروع کار اطمینان حاصل کنید. معمولا فشار دستگاه بهتر است بین ۱۲ الی ۲۵ پوند بر اینچ مربع باشد.
  • رنگ روغن برای پیستوله به مراتب آسان تر است اما اگر از رنگ های دیگری استفاده می کنید بهتر است غلظت آن را با تینر به حد مطلوب برسانید.

و در نهایت آخرین نکته کاربردی برای رنگ کردن وسایل چوبی در منزل این است که فارغ از انتخاب هر روشی برای رنگ کردن باید از مرحله سمباده زنی و لایه محافظ نهایی استفاده کنید. در این صورت نتیجه کار بسیار حرفه ای و مقاوم خواهد شد.

جنوب تهران پیشتاز تورم در بازار مسکن

نمایه های دریافتی حاکی از آن است که با وجود آن که بیشترین معاملات در گروه‌های متراژی و توزیع منطقه‌ای در واحدهای مورد هدف سفته بازان و دلالان انجام می شود، واحدهای مورد نظر متقاضیان مصرفی از ظرفیت رشد بیشتری برخوردار است.

در شرایطی که ۴۴ درصد معاملات شهر تهران فقط در چهار منطقه واقع در نیمه شمالی انجام شده است، هشت منطقه در جنوب‌ پایتخت، بالاترین رشد قیمت را به خود اختصاص داده اند.

به گزارش ایسنا، سه منطقه واقع در نیمه شمالی شهر تهران بالغ بر ۳۸ درصد تعداد کل معاملات مسکن پایتخت را به خود اختصاص می دهد. با این حال آمار اسفند ماه ۱۳۹۸ نشان می دهد که رشد قیمت در مناطق جنوبی بیشتر بوده است.

نمایه های دریافتی حاکی از آن است که با وجود آن که بیشترین معاملات در گروه‌های متراژی و توزیع منطقه‌ای در واحدهای مورد هدف سفته بازان و دلالان انجام می شود، واحدهای مورد نظر متقاضیان مصرفی از ظرفیت رشد بیشتری برخوردار است.

توزیع سهم تعداد معاملات مسکن در مناطق ۲۲ گانه شهر تهران در اسفند ماه ۱۳۹۸ بیانگر آن است که تنها پنج منطقه شهر تهران شامل مناطق ۵، ۲، ۴، ۱۰ و ۸ بیش از نیمی از کل معاملات انجام شده در اسفند ماه معادل ۵۱.۱ درصد را به خود اختصاص داده‌اند. ۳۸.۱ درصد معاملات در مناطق ۵، ۲ و ۴ انجام شده است.

کمترین رشد سالانه قیمت در منطقه یک

با این حال بیشترین رشد متوسط قیمت در اسفند ماه ۱۳۹۸ نسبت به ماه مشابه سال قبل مربوط به منطقه ۲۰ به میزان ۸۸.۳ درصد و کمترین مقدار افزایش مربوط به منطقه یک به میزان ۳۵.۳ درصد بوده است.

توزیع فراوانی معاملات در مناطق ۲۲ گانه شهر تهران نشان می‌دهد منطقه پنج با ۱۵۲۲ فقره معامله با سهم ۱۷.۶ درصدی از کل معاملات اسفندماه تهران بیشترین سهم از معاملات را به خود اختصاص داده است و پس از آن مناطق ۲، ۴ و ۱۰ به ترتیب با سهم ۱۱.۳، ۹.۲ و ۷.۲ درصد از کل معاملات اسفندماه در رده‌های بعدی قرار دارند. همچنین منطقه ۱۹ با ۴۶ فقره و سهم نیم درصدی کمترین سهم از تعداد معاملات اسفند ماه تهران را به خود اختصاص داده است.

از نظر رشد تعداد معاملات انجام شده، منطقه ۲۲ بیشترین رشد را به میزان ۱.۷ درصد و منطقه ۲۰ کمترین رشد را به میزان ۶۷.۱- درصد نسبت به اسفند ماه سال قبل از آن تجربه کرده است.

مناطق جنوبی تهران پیشتاز تورم ملکی

از سوی دیگر در شرایطی که مناطق ۱، ۳، ۲، ۶، ۵ و ۴ به ترتیب مناطقی هستند که متوسط قیمت مسکن در آنها از متوسط قیمت شهر تهران بیشتر است، مناطق ۲۰، ۱۸، ۱۲، ۱۹، ۱۷، ۱۰، ۱۱ و ۹ که همگی در نیمه جنوبی تهران قرار دارند به ترتیب از بالاترین میزان رشد قیمت در بین مناطق ۲۲ گانه شهر تهران برخوردار بودند.

خواب بازار مسکن تا پایان خرداد ادامه دارد

سعید آسویار، کارشناس بازار مسکن درباره وضعیت پیش روی بخش مسکن به ایسنا گفت: وضعیت رکودی مسکن تا پایان خرداد ماه ادامه پیدا می‌کند؛ زیرا عمده کسانی که پول دستشان هست و در بازار مسکن حضور دارند افراد میانسال و مسن هستند که معمولاً احتیاط و مراعات بیشتری در بحث مراقبت و جلوگیری از قطع زنجیره کرونا دارند. بعید است این اشخاص تا پایان خرداد ماه حضور جدی در بازار مسکن پیدا کنند.

رشد قیمت مصالح در شرایط کرونا

آسویار با بیان اینکه در بازه زمانی شیوع کرونا قیمت مصالح ساختمانی از جمله آهن آلات افزایش پیدا کرده است گفت: کسانی که اسکلت بنای خود را آهنی تعیین کردند نسبت به بناهای بتنی افزایش قیمت بسیار بیشتری را متحمل شدند. از طرف دیگر قیمت مصالح وارداتی گران شده است. مثلاً دستگیره دیجیتال وارداتی از ۵ میلیون تومان در بهمن ماه به ۸ میلیون تومان رسیده است.

این کارشناس بازار مسکن تاکید کرد: رشد قیمت نهاده های ساختمانی دست کم ۲۰ درصد بر قیمت نهایی مسکن تاثیر خواهد گذاشت که از تابستان به تدریج شاهد تاثیر این مسئله هستیم.

طبق اعلام بانک مرکزی، تعداد معاملات مسکن شهر تهران در فروردین ماه ۱۳۹۹ به ۱۲۴۳ فقره رسید که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه سال قبل به ترتیب ۸۷.۸ و ۶۳.۷ درصد کاهش نشان می‌دهد. میانگین قیمت نیز ۱۵.۳ میلیون تومان بود که نسبت به اسفند پارسال ۲.۱ درصد کاهش و نسبت به فروردین پارسال ۳۵.۷ درصد افزایش یافته است.

روش جالب دیوار پلاستیکی؛ حفاظی بین مشتری و فروشنده (عکس)

با شروع طرح فاصله گذاری هوشمند در مشهد و آغاز به‌کار اصناف، بازگشایی مجتمع‌های تجاری و افزایش ترددهای درون شهری، برخی از شاغلین برای جلوگیری از ابتلا به ویروس کرونا و شیوع بیشتر آن با ایجاد حفاظی پلاستیکی میان خود و مشتری‌ها سعی در ایجاد فاصله اجتماعی بیشتر وحفظ سلامتی خود دارند.

هشدار که چرا برخی آدمها خطر کرونا را جدی نگرفته اند؟


کار ضروری را برای خودمان تعریف کنیم؛ ما دچار خودفریبی شده ایم؛ هر وقت هر کاری داریم بیرون می رویم و می گوییم کار ضروری داشتیم. از نظر من کار ضروری کاری است که اگر انجامش ندهیم دچار ضرر و خسران جدی می شویم. مثل حضور در سر کاری که معاش مان بدان وابسته است، موعد دادگاهی که باید در آن حاضر باشیم یا خرید حیاتی که باید انجام شود و امکان تهیه اینترنتی یا تلفنی اش نیست یا مراجعه به مطب و ... .


عصر ایران؛ جعفر محمدی - ما به زودی خواهیم مُرد! کدام مان؟ نمی دانم؛ اما از میان ما، تعدادی خواهند رفت؛ شاید من، شاید تو، شاید هم دیگری... .

کرونا ما را خوب می شناسد، می داند از بین همه اندام های داخلی، کجا باید برود و چگونه سلول هایمان را به گروگان بگیرد و نفس مان را بند بیاورد.
در مقابل، ما هنوز این دشمن نامرئی را نمی شناسیم، نه خاستگاهش را می شناسیم، نه نحوه عملکردش را دقیقاً می دانیم، نه از آینده اش خبر داریم و نه حتی قرصی و شربتی برای مهارش سراغ داریم؛ سردرگم ایم به معنای واقعی کلمه.ما به زودی خواهیم مُرد؛ چون کرونا را جدی نگرفته ایم!

تمام متخصصان می گویند تا زمانی که برابر این ویروس بی دفاع هستیم، باید خود را از آن پنهان کنیم، درست مانند شب ها و روزهای بمباران شهرها که چاره ای نداشتیم جز رفتن به پناهگاه و انتظار برای آژیر سفید.

مسأله اصلی اما این است: "ما کرونا را جدی نگرفته ایم ولی او ما را جدی گرفته است"؛ نشان به آن نشان که او همچنان ما را می کشد و ما همچنان "دچار ترددهای غیرضرور" هستیم.

نشان به آن نشان که وقتی دولت محدودیت های کسب و کارها و ترددها را برداشت، متوهم شدیم که کار کرونا تمام است و ریختیم توی خیابان ها و پارک ها و جاده ها.

نشان به آن نشان که وقتی چند روز محدود، گفتند که تعداد فوتی ها کم شده، کمتر ماسک زدیم و بیشتر به یکدیگر نزدیک شدیم.

کرونا ادامه دارد و با بی رحمی هم ادامه دارد؛ او هنوز دلش به رحم نیامده است. پس چند نکته را یادمان نرود تا نمیریم (به همین صراحت):

1 - کار ضروری را برای خودمان تعریف کنیم؛ ما دچار خودفریبی شده ایم؛ هر وقت هر کاری داریم بیرون می رویم و می گوییم کار ضروری داشتیم. از نظر من کار ضروری کاری است که اگر انجامش ندهیم دچار ضرر و خسران جدی می شویم. مثل حضور در سر کاری که معاش مان بدان وابسته است، موعد دادگاهی که باید در آن حاضر باشیم یا خرید حیاتی که باید انجام شود و امکان تهیه اینترنتی یا تلفنی اش نیست یا مراجعه به مطب و ... .

پس تا زمانی که واقعاً مجبور شویم از خانه بیرون نرویم (به معنای واقعی "مجبور" توجه کنیم).

بیرون از خانه واقعاً خطرناک است. اگر یکی دو ماه قبل، وقتی بیرون می رفتیم، ممکن بود با فردی ناقل کرونا مواجه شویم، امروز با فراگیری بیشتر این ویروس، حتماً با کرونایی هایی که حتی علامت هم ندارند، روبرو خواهیم شد. برخی تحقیقات بر آنند که در کل دنیا فقط 4 درصد کرونایی ها شناسایی شده اند و با این حساب، برآورد شده است که هم اکنون 2 میلیون ایرانی، درگیر درجاتی از کرونا هستند و قریب به اتفاق شان هم نمی دانند.

بنابراین، بیرون رفتن در روزهای جاری، خطرناک تر از قبل شده است؛ خیلی خطرناک تر!

ما به زودی خواهیم مُرد؛ چون کرونا را جدی نگرفته ایم!
2 - مجهز و محتاط بیرون برویم. ماسک و دستکش و همراه داشتن مایع ضدعفونی کننده یادمان نرود؛ این ها سلاح های ما در میدان جنگ با این دشمن نامرئی اند؛ چه کسی بی سلاح و سپر مقابل شمشیر دشمن می رود؟!

3 - تا جایی که ممکن است بیرون از خانه، از یکدیگر فاصله بگیریم، حدود 2 متر یا سه چهار قدم خودمان. موقع خرید، توی صف، در جلسات، موقع مراجعه به ادارات و... ؛ من این فاصله گذاری را "فاصله زندگی بخش" می خوانم. به همدیگر احترام بگذاریم و عجالتاً از هم فاصله بگیریم. قرار نیست همدیگر را به کشتن دهیم.

4 - نگذاریم آنچه از بیرون به خانه هایمان می آید، آلوده به ویروس باشد؛ بلافاصله بعد از ورود ضدعفونی شان کنیم.
(اینجا را ببینید)


5 - همچنان سیستم ایمنی بدن مان را تقویت کنیم. کرونا ضعیف کش است؛ قوی باشیم و امیدوار و کم نیاوریم... روزهای خوب سرانجام خواهند رسید.

بیشتر بخوانید:

 *پیشگیری از "کرونا" ؛ راهنمای ساده و مختصر

*چگونه از بیمار مبتلا به کرونا در خانه مراقبت کنیم؟

*نبرد سخت (9): مطمئن شدم قرنطینه در منزل بهتر از بستری شدن در بیمارستان است

دنباله یادداشتهای نبرد سخت: (10 و 11 پایانی)

سه تا چهار بار نفس عمیق می کشیدم و نفسم را چهار تا پنج ثانیه نگه می داشتم . بعد نفس را تو سینم حبس می کردم و متمرکز می شدم روی لحظه خروج نفس از بدن...

عصر ایران - "نبرد سخت" یادداشت های کوتاه عباس پازوکی -نویسنده و روان شناس- از خاطرات واقعی و تجارب شخصی اش در روزهای سخت کرونایی است که برای عصر ایران نوشته است.

***

روز اول قرنطیه خانگی در حال اتمام بود، همسرم تمام تلاش خودش را برای بهبود حال من به کار گرفته بود و تماس های اطرافیان، دوستان و اقوام به شدت باعث دلگرمی شده بود. هر چند که درگیر شدن با بیماری کرونا، تنگی نفس و سرفه های زیاد و خشک باعث به وجود آمدن یک حس بد می شد اما حالا صدای اقوامی را می شنیدم که شاید سال ها بود جز دید و بازدیدهای حضوری در نوروز، ارتباط تلفنی با آنها نداشتم.

هر کس می خواست کاری کند، یکی با دکتری که دوستش بود مشورت می کرد، یکی از تجربه فلان دوست و همکارش می گفت، یکی دم نوشی را توصیه می کرد، یکی تعارف می کرد که اگر کاری داری به من بگو تا برایت انجام دهم و خلاصه همه داشتند این پیام را می دادند که " نگران نباش ، ما کنارت هستیم و کمک می کنیم که خوب شوی " این حس که تنها نیستم، حس خیلی خوبی بود.

افسانه از دخترعمه اش که در حوزه بهداشت محیط متخصص است، شنید که برای ضد عفونی کردن هوای خانه بهتر است از گیاهی به نام کلپوره استفاده کند. ظاهرا کرمانی ها از کلپوره درست مثل اسفند استفاده می کنند و آن را در جا اسفندی می ریزند و دود می کنند و دودش را در منزل پخش می کنند؛ هر چند که من در اتاق بودم ولی خوب باید خیلی مراقب بچه ها می بودیم.

فرش و مبلی که در مسیر اتاق من و سرویس بهداشتی بود را همسرم جمع کرد و کنار کشید تا از روی پارکت رد شوم که شست و شو و ضد عفونی کردن آن راحت تر است. تقریبا روزی دو تا سه بار افسانه با ترکیب آب و وایتکس مسیر رفت و آمد من را ضد عفونی می کرد. من هم بدون ماسک از اتاقم خارج نمی شدم. با این وجود وقتی از اتاقم خارج می شدم تا به سرویس بروم و برگردم حرف نمی زدم و مراقب بودم که اصلا سرفه نکنم.

از شب بنا به توصیه های متعدد و مشورت با پزشک پیاز و سیر هم به غذایم اضافه شد. حالا که من تو اتاق بودم و با کسی رفت و آمد نداشتم بدون هیچ نگرانی از بوی پیاز و سیر می تونستم همراه با غذا از این دو معجزه ی سنتی در کنار استفاده از داروهایم استفاده کنم. بنابراین در هر وعده ی غذایی یک پیاز کامل متوسط همراه با غذا می خوردم و توی ماستم مقدار زیادی سیر رنده شده بود که آن را هم می خوردم.

هر بار هم مقداری سیاه دانه نیم کوب شده در مقداری عسل برایم آورده می شد که آن را هم می خوردم. در کنار اینها آب لیمو سنگی هم با وجود ترشی شدید آن مورد استفادم بود، البته من از قدیم علاقه ی زیادی به چیزهای ترش داشتم و واقعا مشکلی برای استفاده از آب لیمو سنگی تازه نداشتم.

خلاصه با داروهای پزشکی مدرن و رعایت توصیه های طب سنتی ایرانی و مراقبت های همسرم ، ویروس کرونا را داخل بدنم زیر ضرب گرفته بودم و حسابی باهاش وارد جنگ شده بودم . البته همین توصیه های طب سنتی را هم با پزشک مشورت و استفاده کردم و هیچ کدامشان سرخود نبود.

حالا فقط تنها چیزی که دم غروب و آخر شب و گاه و بیگاه اذیتم می کرد ، اضطراب بود. نمیشه انکار کرد ویروسی که دنیا را به هم ریخته و کلی آدم را کشته ترسناک نیست و هیچ اضطرابی ندارد. حالا این مشکل روحی و روانی را خودم باید حل می کردم ! ناسلامتی روانشناسم و باید از تکنیک های خودم برای خودم هم بتوانم استفاده کنم، ویژه که می دانستم اضطراب به شدت به سیستم ایمنی بدن آسیب می زند ، پس باید با مدیریت اضطراب و بهبود حال روانی خودم از این جهت هم کمک می کردم به سیستم ایمنی بدنم . بنابراین تصمیم گرفتم تمرینات ذهن آگاهی را شروع کنم.

تمرین ذهن آگاهی من به این شکل بود که سه تا چهار بار نفس عمیق می کشیدم و نفسم را چهار تا پنج ثانیه نگه می داشتم . بعد نفس را تو سینم حبس می کردم و متمرکز می شدم روی لحظه خروج نفس از بدن و بعد همه ی نفس را بیرون می دادم و متمرکز می شدم روی لحظه ورود اکسیژن به بدن.

بعد کاملا آرام و معمولی نفس می کشیدم و همه توجهم را متمرکز می کردم روی نفس کشیدنم. نفس کشیدن کاری است که همه ما در 24 ساعت شبانه روز انجام می دهیم ، اما این بار همه توجهم فقط روی نفس کشیدنم بود .

نبرد سخت (10): با تمرینات ذهن آگاهی بر تنفس و اکسیژن رسانی به بدنم متمرکز شدم

خوب اکسیژنی که وارد بدنم می شد ، از نوک بینی عبور می کرد ، نوک بینی را خنک می کرد ، وارد مجرای بینی و بعد گلو می شد را حس می کردم . عبورش از داخل گلو را متوجه بودم و زمانی که ریه هایم مثل بادکنک پر می شدند از اکسیژن را حس می کردم.

دقیقا متوجه بودم که این اکسیژن از ریه های من چطور وارد رگ ها و مویرگ هایم می شود و پس از طی ده ها هزار کیلومتر در سریع ترین زمان ممکن به ده ها تریلیون سلول بدنم اکسیژن می رساند . انگار حالا همراه مولکول های اکسیژن داشتم تمام بدنم را اسکن می کردم و می دیدم .

وقتی اکسیژن به پوست سرم می رسید تمام پوست سرم خنک و سبک می شد ، حتی موهای سرم احساس آرامش می کردند. عضلات پیشانی و عضلات گونه ها کاملا شل ، سبک و ریلکس می شدند و فک پایین باز و آزاد می شد .

عضلات گردن کاملا شل و ریلکس می شد و این موج آرامش توام با اکسیژن به شانه هایم می رسید . بازوها ، آرنج ها ، ساق دستان ، مچ دستان و حتی بند بند انگشتان دست آرام و پر از اکسیژن و نیروی حیات می شدند . تمام سلول های کمرم پر از آرامش می شد و این موج آرامش و اکسیژن به ران ها ، زانوها ، ساق پاها و حتی مچ پاها می رسید . پاشنه ی پا ، کف پا ، پنجه ی پا و انگشتان پاها نیز پر از اکسیژن می شدند.

انگار با هر بار نفسی که می کشیدم موجی از آرامش از ریه ها به تمام بدنم می رسید و با هر بازدم تمام تنش ها از ذهن و بدنم خارج می شد و اینقدر احساس سبکی می کردم که بعد از هفت تا ده دقیقه تمرین ذهن آگاهی وقتی چشمانم را باز می کردم خودم را غرق در محبت های الهی می دیدم.

43 سال از عمرم را بدون توجه نفس کشیده بودم، در هر حالتی، حتی در خواب، در حال دویدن و نشستن، استراحت و کار کردن، شب و روز و .... بدون اینکه برایش برنامه ریزی کرده باشم و حتی به آن فکر کرده باشم . اما خداوند در هر ثانیه به ده ها تریلیون سلول های بدنم اکسیژن رسانی کرده بوده! هر ثانیه ... چقدر آرامش بخش است فکر کردن به همین یک قلم از محبت های خدایی که حواسش به ما هست. چه آرامشی دارد فکر کردن به نفس کشیدن و همراهی با ورود اکسیژن به بدن و اسکن کردن جزء به جزء بدن!

ممکن است برخی از دوستان و همراهان عصرایرانی نتوانند دقیقا این کار را انجام دهند ، برایتان یک ویس ضبط کرده ام که می توانید آن را گوش کنید و خودتان را آرام کنید . لازم نیست حتما مریض باشید تا این کار را انجام دهید ، در هر شرایطی با یک بار تمرین در شبانه روز ، وضعیت آرامش تان به شدت بهبود پیدا می کند.


دانلود





افسانه هر بار که ظرف های مرا می خواست بشوید یک لگن ظرفشویی را با آب و وایتکس پر می کرد و ظرف های من را نیم ساعت کامل در آن می گذاشت و بعد می شست.

عصر ایران - "نبرد سخت" یادداشت های کوتاه عباس پازوکی -نویسنده و روان شناس- از خاطرات واقعی و تجارب شخصی اش در روزهای سخت کرونایی است که برای عصر ایران نوشته است؛ اکنون قسمت پایانی این خاطرات را می خوانید.

***دومین روز از قرنطینه ی خانگی هم با نفس تنگی همراه بود و البته حالا که کپسول اکسیژن در منزل داشتم خیالم را راحت می کرد. هر بار 5 تا 10 دقیقه اکسیژن استفاده می کردم و حالم بهتر می شد.

هر روز شرح حالم را از طریق واتس اپ به پزشکی که از دوستان خانوادگی بود می دادم و او توصیه کرد بهتر است در ایامی که از داروی هیدروکسی کلروکین استفاده می کنم از قرص جوشان ویتامین سی استفاده نکنم؛ به گفته ی او ممکن است عوارض گوارشی داشته باشد و بهتر این است که در ایامی که ریه درگیر کرونا شده و دارو استفاده می کنم از ویتامین های طبیعی و آب میوه ی طبیعی استفاده کنم.

افسانه با اینکه خودش عزادار مادرش بود به شدت مشغول رسیدگی و بهداشت خانواده بود. ظرف های من از ظرف های بقیه جدا بود و هر بار که ظرف های مرا می خواست بشوید یک لگن ظرفشویی را با آب و وایتکس پر می کرد و ظرف های من را نیم ساعت کامل در آن می گذاشت و بعد می شست.
نبرد سخت (قسمت آخر): پیروزی
او در طول دوران قرنطینه باید خودش هم با بچه های فاصله اش را رعایت می کرد و با اینکه بچه ها و خودش علایمی نداشتند باید از مایعات زیاد و گرم استفاده می کردند. پس رسیدگی در منزل فقط محدود به من نبود ، باید به همه رسیدگی می شد تا این روزهای سخت را بچه ها به سلامتی بگذرانند.

شب ها که همه خواب بودیم صدای گریه های نرم و آهسته ی افسانه را می شنیدم که وقتی فارغ از کارهای روزمره می شد فرصتی برای عزاداری هایش پیدا می کرد و آهسته می گریست. شب ساعت از 4 گذشته بود که دیدم ماهان (پسر کوچکم) در سکوت شب و پس از چند روز سکوت ناشی از غرور پسرانه، به گریه افتاد. می گفت دلش برای عزیزش (مادربزرگ) تنگ شده و افسانه هم او را دلداری می داد ،هر چند نمی توانست ماهان را در آغوش بگیرد و این شرایط را خیلی سخت تر کرده بود.

صبح روز سوم وقتی از خواب بیدار شدم متوجه شدم راحت تر نفس می کشم و سرفه هایم کمتر شده است. با دکتر از واتساپ صحبت کردم و شرح حالم را گفتم. او قبلا به من گفته بود که روز اول مصرف استفاده از هیدروکسی کلروکین سرفه ها تشدید می شود و این نباید باعث نگرانی شود اما از روز سوم اوضاع خیلی بهتر می شود. حالا این پیش بینی های دکتر جعفری درست از آب در آمده بود و به او خبر دادم که سرفه هایم خیلی کم تر شده است.

دکتر نیز خوشحال شد و یک توصیه ی جدید کرد: تزریق سرم کلرو سدیم نه دهم درصد یک لیتری به صورت آهسته و به مدت چهار الی پنج ساعت و تزریق سروم دکستروز33/3 درصد و سدیم کلراید سه دهم درصد که این هم به همان ترتیب قبلی باید به فاصله ی 24 ساعت تزریق شود. بنابراین روز سوم یک سرم و روز چهارم هم یک سرم دیگر زدم و انصافا خیلی در بهبود حال عمومی ام کمک کرد.

روز پنجم قرنطینه حال عمومی ام خیلی بهتر بود و سرفه هایم خیلی کم شده بود و قرص هایم تمام شد، اما دکتر از من خواست استفاده از قرص هیدروکسی کلروکین را با توجه به وضعیت سی تی اسکن ریه ام تا روز هفتم ادامه دهم.

حالا روز هفتم قرنطینه ی خانگی شده بود و کاملا احساس می کردم که بیماری را پشت سر گذاشته ام. به راحتی نفس می کشیدم و هیچ ناراحتی در ناحیه ی قفسه ی سینه موقع تنفس نداشتم.

افسانه آمد توی راهرویی که به اتاق من منتهی می شد ایستاد و حالم را پرسید. گفتم: "حالم خیلی خوبه ، راحت نفس می کشم و مطمئنم بیماری در بدنم شکست خورده."
افسانه هم گفت: " خدا رو شکر" و بعد انگار که بغضش ترکیده باشد نشست روی زمین و شروع کرد به گریه کردن.

متوجه شدم چه در دلش می گذرد، اما گذاشتم خودش حرف بزند. بعد از هفت شبانه روز نبرد سخت با بیماری من ، غم از دست دادن مادر ، نگهداری از بچه ها در خانه ای که مریض کرونایی بود و ... حالا وقتش بود که یه کم حرف بزند و گریه کند. گفت:" خاک بر سر من که گذاشتم مادرم غریب و تنها بره بیمارستان بستری بشه ، اگه تو خونه ازش نگهداری می کردم الان اونم زنده بود."

گفتم: " افسانه جان! معلوم نیست واقعا ، اولاً ما هیچی از این مریضی نمی دانستیم ، ثانیاً الان داریم این را می گوییم که تجربه ی نگهداری در بیمارستان و خانه را توامان داریم ، آن موقع که مامان رفت بیمارستان واقعا هیچی نمی دانستیم ، هیچ کس هم ما را راهنمایی نکرد. "

سعی کردم افسانه را دلداری دهم اما خودم هم در دلم می گفتم : " ای کاش یکی به ما گفته بود از مادرتان در منزل نگهداری کنید! ای کاش یکی گفته بود در بیمارستان امکان رسیدگی شبیه به منزل به این همه بیمار آن هم با کمبود پرستار و پزشک نیست!"
اما خوب الان کاری از دستمان بر نمی آمد . بعضی چیزها را وقتی متوجه می شویم که دیر شده است و ما چه بد چیزی را دیر فهمیدیم!
روزها یکی پس از دیگری با همان مراقبت های گذشته ادامه داشت تا روز چهاردهم.

در تمام این مدت هر روز دوش می گرفتم و خود دوش گرفتن حال روحی ام را بهتر می کرد اما دوش گرفتن روز چهاردهم فرق داشت، چون قرار بود بعد از دو هفته از قرنطینه خارج شوم و دوباره کنار اعضای خانواده ام قرار بگیرم .

من رفتم دوش بگیرم و افسانه با دستمال و مایع ضد عفونی کننده افتاد به جان اتاق قرنطینه ، همه ی وسایلم از سیم شارژر گرفته تا لپ تاپم و هر چه در آن اتاق بود را ضد عفونی کرد، فرش و تخت و ... در نهایت هم به خاطر بوی اتاق در اتاق را قفل کرد.

به توصیه ی دکتر قرار شد تا روز بیست و یکم هم با وجود حضورم در سالن خانه ماسک بزنم ،روی یک مبل مشخص می نشستم و فاصله ام را از بقیه رعایت کنم و حتی ظرف هایم همچنان از بقیه جدا باشد.
نشستم روی مبل و تصمیم گرفتیم همه با هم یک سریال خانگی ببینیم ، وقتی تیتراژ سریال دل شروع شد ، بوی اسفند هم در خانه پیچید. یک لحظه وقتی افسانه با دود اسفند جلوی چشمم ظاهر شد و به چهره ی خسته اش نگاه کردم، فهمیدم این نبرد سخت در واقع نبرد سخت افسانه بوده است!

با آرزوی سلامتی همه بیماران.

پایان

همه قسمت های قبلی:

نبرد سخت(1): مهران و مادر بزرگنبرد سخت(2): اول گوشی خاموش شدنبرد سخت(3): کاش دکترش کمی گوش می کرد!نبرد سخت(4): شد، آنچه نباید می شد...نبرد سخت(5): غریبانه ترین مراسم تدفیننبرد سخت(6): نخستین علائم کرونا، آن هم با اکسیژن نرمال و بدون تب!نبرد سخت(7): تو کرونا نداری اما ...نبرد سخت(8): کاهش 15 درصدی لنفوسیت/ تو کرونا مثبت هستی!نبرد سخت (9): مطمئن شدم قرنطینه در منزل بهتر از بستری شدن در بیمارستان استنبرد سخت (10): با تمرینات ذهن آگاهی بر تنفس و اکسیژن رسانی به بدنم متمرکز شدم (+فایل صوتی آرامش)