نام | وزن مخصوص بر حسب کیلو گرم در متر مکعب |
---|---|
منیزیم | 1800 |
آلو مینیوم آلیاژهای ساختمانی | 2700 |
آلومینیوم | 2800 |
آرسنیک | 5700 |
آنتیموان | 6700 |
کرم | 6900 |
منگنز | 7000 |
آهن خام خاکستری | 7200 |
چدن | 7200 |
روی | 7200 |
قلع | 7400 |
آهن سفید | 7700 |
فولاد نرم | 7850 |
برنز | 8500 |
برنج ریخته گری شده | 8800 |
نیکل | 8900 |
مس | 8900 |
سرب | 11400 |
بیسموت | 9800 |
جیوه | 13600 |
طلا | 19300 |
پلاتین | 21400 |
تویوتا آخرین خودروسازی است که یک کمپرون جدید را به جهان معرفی میکند. خانه تفریحی جدیدی که " پروس لرینا" نام دارد و نامش را از یک ناحیه ساحلی در فرانسه گرفته است.
به گزارش گروه خودروی عصر ایران به نقل از "اتواولوشن"، قیمت پایه این خودروی متحرک حدود 42 هزار پوند یا چیزی معادل 59000 دلار آمریکا برآورد شده است.
تویوتا در تشریح ویژگیهای سقف خودرواش از یک سقف شیبدار بلند -مانند یک شیروانی یک طرفه- نام میبرد. این مدل از سقف تقریبا یادآور خودروهای مارکوپلوی بنز است و استایل آن ظرفیت استفاده از یک تخت دو طبقه در خودرو را فراهم میآورد. از طرفی فضای درونی کمپرون باعث میشود تا شاهد مبلمان کوچک و جمعوجور، کمد لباس و آشپزخانه باشیم.
یک یخچال 25 لیتری، توالت سیار، محفظهای با سایز مناسب برای ظرف شستن، مخزن بزرگ برای انباشت آب و گاز برای پخت و پز از دیگر داراییهای کمپرون تویوتاست.
تویوتا سخاوتمندانه فضای زیادی را برای مشتریان این خودرو فراهم آورده است. صندلیها در خودرو شکلهای مختلفی و متنوعی به خود خواهند گرفت. صندلیهای جلو قابلیت چرخش داشته و صندلیهای عقب میتوانند به یک تخت دو نفره تبدیل شوند. در صورت لزوم برای حمل بار بیشتر، صندلیهای عقب تا خواهند شد و فضای بیشتری را برای مشتریان ایجاد میکنند. در گزینههای دیگر و با توجه به درخواست سفارشدهندگان، خودرو میتواند به صندلیهای بیشتر نیز مجهز شود.
پنل های سولار 100w و باتریهای ذخیره انرژی نیز قدرت لازم برای برخی از وسایل داخلی خودرو فراهم میکنند. هیتر 2.2 کیلوواتی، روشنایی چراغهای led و سایهبانهای جانبی از گزینههایی هستند که میتوانند انرژی خود برای کار کردن را از سامانه خورشیدی به دست آورند.
تجهیزات استاندارد این خودرو شامل چرخهای آلیاژی 17 اینچی، آینههای جانبی تاشو، صفحه نمایش چندرسانهای tft، سیستم ناوبری ماهوارهای، رادیوی DAB، کروز کنترل، سامانه تهویه مطبوع و روشنایی LED داخلی است.
این کمپرون از یک موتور دیزلی 2 لیتری توربوشارژ دیزلی بهره میبرد. این موتور قدرتی معادل 118 اسببخار دارد و با یک گیربکس دستی 6 سرعته دستی هماهنگ خواهد شد. همین موتور در کنار یک سامانه انتقال قدرت خودکار قدرتی معادل توانی حدود 177 اسببخار دارد.
تویوتا بر این باور است این خانهی دور از خانه به راحتی میتواند امکانات زیادی برای آسایش مشتریان فراهم کند و خوداروی فوق العادهای برای طبیعتگردان محسوب میشود.
آیا فکر کردن درباره مبارزه برای حفظ زندگی در برابر بیماری که درون بدنتان رشد می کند، اندام های شما را یکی پس از دیگری از کار می اندازد و هر روز به گسترش خود ادامه می دهد، رهایتان نمی کند؟ یا شاید پیش از این با سرطان مبارزه کرده اید و اکنون قصد دارید بدانید چگونه از بازگشت آن پیشگیری کنید تا بار دیگر عمل جراحی، شیمی درمانی و پرتو درمانی را تجربه نکنید.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "ایزی هلث آپشنز"، نتایج پژوهشی جدید که طی یک بازه زمانی نه ساله انجام شده است به طور دقیق نشان می دهد که اثر واربورگ، پدیده ای که در آن سلول های سرطانی قندها را به سرعت تجزیه می کنند، چگونه رشد تومور را تحریک می کند.
نه تنها نتایج این مطالعه ارتباط بین قند و سرطان را نشان می دهد، که ممکن است اثرات قابل توجهی روی رژیم های غذایی شخصی سازی شده برای بیماران مبتلا به سرطان داشته باشد، بلکه سرنخ هایی درباره این که چگونه در درجه نخست می توانیم از رژیم غذایی برای پیشگیری از ابتلا و رشد سرطان استفاده کنیم، در اختیارمان قرار می دهد.
ارتباط بین قند و سرطان
اثر واربورگ که طی آن تومورهای سرطانی در مقایسه با بافت های سالم مقادیر قابل توجهی از قند را به لاکتات تبدیل می کنند، یکی از برجستهترین ویژگی های سلول های سرطانی است. از این پدیده حتی برای تشخیص تومورهای مغزی نیز استفاده شده است.
برای مشاهده و تحلیل این پدیده، پژوهشگران از یک مدل مخمری برای آزمایش ارتباط بین پروتئین های راس (Ras)، ترکیباتی که در سلول های تومور یافت می شوند و سوخت و ساز قند استفاده کردند. آنچه آنها کشف کرده اند می تواند انگیزه کنار گذاشتن مصرف قند را در شما ایجاد کند.
به گفته دانشمندان، قند نه تنها سلول های سرطانی را بیدار و تحریک می کند، بلکه آنها را بسیار تهاجمیتر می سازد. این مطالعه نشان می دهد چگونه مصرف بیش از حد قند توسط سلول های سرطانی به یک چرخه باطل تحریک مداوم رشد و توسعه سرطان منجر می شود. از این رو، می توان ارتباط بین قدرت اثر واربورگ و شدت تهاجم تومور را توضیح داد. این پیوند بین قند و سرطان پیامدهای فراوانی به همراه دارد.
کنار گذاشتن مصرف قند
اگر قند سلول های سرطانی را بیدار می کند و رشد سریعتر و تهاجمیتر آنها را موجب می شود، کنار گذاشتن این ماده می تواند به زندگی سالمتر و شاید حتی بدون سرطان کمک کند.
دنبال کردن رژیم غذایی کتوژنیک یا کتو یکی از بهترین گزینه ها برای کنار گذاشتن مصرف قند است. رژیم غذایی کتوژنیک (کتو) یک رژیم کم کربوهیدارت و با محتوای چربی زیاد است. این رژیم غذایی سطوح قند و انسولین خون را کاهش می دهد، و سوخت و ساز بدن را از کربوهیدارت ها به سمت چربی و کتون ها سوق می دهد.
از آنجایی که این رژیم غذایی مصرف کربوهیدارت ها را کاهش می دهد، قند بسیار کمی از آن برای تحریک و تغذیه سلول های سرطانی دریافت می کنید. در حقیقت، رژیم غذایی کتوژنیک برای درمان برخی انواع سرطان و کند کردن آهنگ رشد تومور مورد استفاده قرار گرفته است.
برای رژیم غذایی کتو شما نیازمند پرهیز از موارد زیر هستید:
قندها - نوشیدنی های گازدار، کیک ها، بستنی ها، آبنبات ها و بسیاری مواد غذایی از این دست را باید کنار بگذارید.
میوه - در رژیم غذایی کتو حتی قندهای میوه ای نیز محدود شده اند.
غلات و نشاسته ها - نان، پاستا، برنج، و سیب زمینی همگی جایی در رژیم غذایی کتو ندارند.
لوبیاها - لوبیا و حبوبات حاوی نشاسته هایی هستند که به قند تبدیل می شوند، در نتیجه باید از مصرف آنها پرهیز کرد.
الکل - الکل حاوی کربوهیدارت ها و قند است، از این رو باید مصرف آن را کنار بگذارید.
چاشنی های حاوی قند - بسیاری از سس ها، مانند سس های کچاپ و باربیکیو، حاوی قند هستند. بر همین اساس، پیش از استفاده باید به برچسب مواد تشکیل دهنده آنها توجه داشته باشید.
غذاهای رژیمی - بسیاری از محصولات رژیمی سرشار از کربوهیدارت ها و الکل های قندی هستند، از این رو باید از آنها پرهیز کنید.
در عوض، شما باید مصرف پروتئین های سالم مانند ماهی، مرغ، و گوشت گاو
بدون چربی، تخم مرغ، کره، خامه، مغزهای خوراکی، روغن های سالم، مانند
نارگیل، آووکادو، و روغن زیتون فوق بکر را در دستور کار خود قرار دهید. و
البته سبزیجات کم کربوهیدارت شامل بیشتر سبزیجات برگدار سبز، پیاز، فلفل و
آووکادو را فراموش نکنید.
رژیم غذایی شما باید از 75 درصد چربی، 20 درصد پروتئین، و تنها 5 درصد کربوهیدارت تشکیل شده باشد. شما می توانید آب، چای، یا قهوه بنوشید و از شیرین کننده های طبیعی بدون قند مانند استویا استفاده کنید.
دکتر محسن رنانیپژوهشگر توسعه
«توسعه، راه پرفراز و بدون نشیبی است» که چهار مرحله دارد و هر مرحلۀ آن، از مرحلۀ قبلی سختتر و طولانیتر و پرهزینهتر رخ میدهد. تاسیس صنایع مدرن و استفاده از فناوریهای جدید (مدرنسازی سرمایههای اقتصادی) به مثابه دشتهای هموار در چارک [یک چهارم] اول راه توسعه است. سپس آموزش علمی و انباشت مهارتهای فنی نیروی انسانی (مدرنسازی سرمایههای انسانی) به مثابه تپههای نه چندان بلند در چارک دوم راه توسعه است.
آنگاه رخ نمودن تحولات سیاسی و اجتماعی مدرن مثل تمرین دموکراسی، گسترش
مشارکت زنان، انتشار روزنامه، تاسیس احزاب و .... (مدرن سازی سرمایههای
اجتماعی) بهمنزله کوهچههایی است که در چارک سوم راه توسعه باید از آنها
عبور کنیم. آنگاه شکلگیری اخلاق اجتماعی جدید و تحولات فرهنگی مانند
رواداری در اندیشه، مدارا در عمل، دگرپذیری، عقلانیت اجتماعی، قانونپذیری،
احترام به حقوق شهروندی و .... (مدرن سازی سرمایههای فرهنگی) به مثابه
کوهستانهای عظیم پر از سنگلاخی است که در چارک چهارم مسیر توسعه قرار
گرفتهاند.
تحولاتی که در دو چارک اول مسیر توسعه رخ میدهد را مدرنیزاسیون (نوسازی) میگوییم و تحولاتی که در دو چارک آخر توسعه رخ میدهد را مدرنیته (نوگرایی) میگوییم.
حرکت جامعه در این چارکها البته میتواند همزمان رخ دهد. یعنی همزمان که همه جامعه در چارک اول در حال حرکتند، پس از چندی بخشهایی از جامعه به چارک دوم میرسند، سپس بخشها یا عده کمتری به چارک سوم و باز عده کمتری وارد چارک چهارم توسعه میشوند. پس در عمل، جامعه همزمان در هر چهار چارک توسعه در حال پیشروی است اما معیار ما «اکثریت» است. یعنی وقتی اکثریت جامعه (مردم، نهادهای اجتماعی، بنگاههای اقتصادی، اجزای حکومت و ...) در چارک اول در حرکت هستند، میگویم این جامعه در مرحله اول توسعه است. و به همین ترتیب تا چارک چهارم. وقتی میگوییم جوامع «توسعه یافته»، یعنی آنها هم هنوز دارای بخشهایی هستند که در چارکهای قبلی در حرکت و فعالیتاند اما اکثریت بخشهای آن جوامع وارد چارک چهارم شدهاند.
در ایران حرکت در مسیر توسعه را تقریبا از انقلاب مشروطیت آغاز کرده
ایم. اما حرکت پرقدرت در چارک اول را تقریبا از ۱۳۱۰ شمسی شروع کردیم. در
هشتاد سال اخیر ما چارک اول توسعه را خیلی خوب رفته ایم و البته درآمدهای
نفتی نیز به کمکمان آمده است.
حتی در برخی حوزههای این چارک،
زیاده روی نیز کرده ایم. حرکت در چارک دوم توسعه را گرچه رسما از تاسیس
دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ آغاز کردهایم اما تقریبا از دهه چهل شمسی شتاب
گرفته است. متاسفانه در دو دهه اخیر گسترش بیضابطه دانشگاهها، به کیفیت
حرکت در این چارک آسیب زده است. یعنی به نظر میرسد اکنون سرمایههای
انسانی ما کیفیت لازم برای تحقق توسعه را ندارند و به همین علت احتمالا ما
برای چند نسل در مسیر توسعه درجا خواهیم زد.
حرکت در چارک سوم نیز
همزمان با چارکهای قبلی بوده است اما در دورههایی مثل سالهای انقلاب
مشروطیت یا دهه بیست شمسی، شتاب گرفته است. اما در این دورهها، گستره این
حرکت محدود به بخشهایی از جمعیت شهرهای بزرگ بوده است. تقریبا در سالهای
پس از جنگ تحمیلی بود که تحرکات مربوط به چارک سوم راه توسعه، به طور
گسترده در همه مناطق و بیشتر بخشهای جمعیتی کشور شکل گرفت و هم اکنون نیز
با سرعت در حال پیشروی است. در هر کدام از چارکها هر چه سرعت این پیشروی
بیشتر باشد تنشها و مشکلات و پدیدههای غیر طبیعی و یا غیر اخلاقی بیشتر
رخ می نماید. گسترش فضای مجازی در سالهای اخیر باعث شده است که
ناهنجاریهای مربوط به چارک سوم توسعه به سرعت رخ نماید.
جامعه ما
تقریبا چند دهه است که در چارک دوم و سوم توسعه درجا میزند. تنها بخشهای
بسیار ناچیزی از جامعه ایرانی وارد چارک چهارم توسعه شده اند و اگر روند
گذشته ملاک باشد، گمان نمیکنم به این زودیها جامعه ایران به صورت گسترده
وارد چارک چهارم شود. ما در واقع چند دهه است در انتهای مدرنیزاسیون و در
ابتدای مدرنیته داریم درجا میزنیم.
به رغم همۀ اینها (اشاره
نویسنده به انتساب مطلب خلاف واقع به او به عنوان مقاله ای درباره ارز در
فضای مجازی) من امید فراوان دارم که همین شبکههای مجازی پر آسیب، مقدمات
ورود گستردهی جامعه ایران به چارک چهارم توسعه را فراهم آورند.
دکتر محمود سریع القلم
استاد دانشگاه و پژوهشگر توسعه
در روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به اندازهای که دو واحد به همدیگر قفل میشوند به همان اندازه معقول رفتار میکنند یعنی اگر ما و عربستان حدود ۱۵ تا ۲۰ میلیارد دلار تعامل اقتصادی داشتیم تا اندازهای به هم قفل بودیم و ما و آنها الفاظی که امروز راجع به یکدیگر استفاده میکنیم را به کار نمیبردیم.
اگر اقتصاد ایران به اقتصاد آمریکا قفل بود هیچگاه آمریکا را در توییتر
بهعنوان کشور قرون وسطایی معرفی نمیکردیم که یکی از وزرا به این مسئله
اشاره کرد. چرا؟ بهدلیل اینکه قفل شدن رفتار انسان را تنظیم میکند. بدون
تشکل و بخش خصوصی نمیتوان انتظار تغییر رفتار حکمرانان را داشت.
نمونهای در تاریخ سیاسی نداریم که حکمرانان فیالبداهه و به اختیار خود
بخواهند تغییر ایجاد کنند زیرا ماهیت سیاست حفظ وضع موجود است. در تاریخ
چهار قرن اخیر هیچ نیرویی به اندازه بخش خصوصی در دنیا به دنبال تغییر
نبوده است. بنابراین بخش خصوصی نباید در انتظار عقلانی شدن حوزه سیاست
بنشیند.
در این میان تجربه برزیل، آرژانتین و تا اندازهای مکزیک
نشان میدهد که متشکل بودن بخش خصوصی و داشتن یک تفاهم درباره آینده کشور و
داشتن چارچوب فنی علمی و اقتصادی و غیرسیاسی که در اختیار حکمرانان
نهادهای قدرت قرار گیرد در یک کشور میتواند تعیینکننده باشد؛ البته از
آنجا که ما ایرانیان با حفظ تشکل و رعایت اصول آن در طولانی مدت مشکل داریم
شاید قدری در کشور ما انجام چنین راهکاری سخت باشد اما کشورها در شرایط
بحرانی خیلی عوض میشوند و شاید شرایط فعلی ایران هم کمک کند که طیفی از
بخش خصوصی اهمیت این موضوع را تشخیص دهند و به دنبال تشکل فکری و
سیاستگذاری باشند و با نهادهای قدرت به تعامل بنشینند. نمیتوانیم در
انتظار خروجیهای عقلانی باشیم درحالیکه ورودیها عقلانی نیستند.
ورودیها
در یک سیستم دو نوع هستند که میتوان به ایدهها و تفکرها و ماهیت مدیران
و سیاستگذاران در یک کشور اشاره کرد، معتقدم که مهمترین موضوع در مدیریت
کلان ایران کمدانشی است. به حاکمیت در ایران میتوان غیرسیاسی هم نگاه
کرد زیرا مشکل در بخش اعظم کشور کمبود دانش است و نمیدانند نظام بینالملل
و اقتصاد بینالملل چگونه کار میکند. یکی از راهکارهای موجود تحلیل
محتواست.
یعنی واژههایی را که سیاستمداران بیشتر از حد معمول از
آن استفاده میکنند را انتخاب میکنیم و از طریق آنها سعی میکنیم که معنا
استخراج کنیم. یکی از واژههایی که در ایران بسیار از آن استفاده میشود
انتظار صداقت از نظام بینالملل است که بعضا مطرح میشود که کاش فلان کشور
حداقل صداقت داشت. این ایده ارتباطی به واقعیتهای نظام بینالملل ندارد
زیرا نظام بینالملل، اقتصاد بینالملل، صنعت در جهان و ایتی و غیره
براساس صداقت نیست.
صداقت در یک فضای دیگری قابلیت اطلاق دارد
بنابراین این دانش باید در کشور به وجود بیاید که نظام بینالملل براساس
منافع حرکت میکند و تصمیم میگیرد. ما انتظاراتی از نظام بینالملل داریم
که در سطح جهان واقعی نیستند. هیچ کشوری در جهان به اندازه انگلیس و آمریکا
روابط استراتژیک دو جانبه ندارند اما همین دو کشور با اطلاعاتی که در
اختیار دارند با یکدیگر در سطح جهانی رقابت میکنند و بسیاری از مسائل را
به یکدیگر نمیگویند.
در یکی از جلسات داووس نخستوزیر هند جملهای بسیار مهم برای گروهی از
دانشگاهیان مطرح کرد که: ما هندیها دورهای طولانی وقتی که در دهههای ۷۰ و
۸۰ و ۹۰ مدیریت میکردیم قدری با غرب ارتباط داشتیم و نگاهی به روسیه و
شوروی و چین داشتیم و نگاهی به اروپا و آمریکا هم داشتیم اما تا زمانی که
در سیاست خارجی ابهام داشتیم کسی سراغ ما نیامد. زمانی اقتصاد هند تیکآف
کرد که ما نظام بینالملل را به صورت شفاف پذیرفتیم و اتفاقات مهمی صورت
گرفت.
حکمرانی عرصه ایدهآلها نیست. یک کشور میتواند برای افق دید
آنها را داشته باشد اما برای اینکه تصمیمسازی کنند باید به فکتها (واقعیتها Facts) رجوع
کند. رشد اقتصادی و تحولات اقتصادی کشور برمیگردد به ایدهها و اصولی که
بهنظر میرسد باید وجود داشته باشد که تجربه بشری است و قابل حصول است،
اولین اصول آن این است که باید حریم بین توسعه اقتصادی و هویت و امنیت ملی
را مشخص کنیم، حتی اگر علمی و غیرسیاسی به این مسئله نگاه کنیم برای
بسیاری در این کشور حریم بین هویت و امنیت ملی و توسعه اقتصادی مشخص نیست.
آیا میتوانیم ایدهای را در کشور مطرح کنیم که داشتن یک هویت قوی و ترویج
یک هویت در سطح منطقهای و حتی در سطح جهانی میل حاکمیت است اما به شرطی
که از جیبش خرج نکند و هزینههای ترویج هویت یک کشور بخشی از تولید ناخالص
داخلی و قدرت اقتصاد ملی یک کشور باشد. در کشور بسیار شنیده میشود که
سیاست خارجی برای امنیت ملی ما است شخصا اعتقاد دارم براساس متون علمی که
ایران سیاست خارجی ندارد بلکه دکترین امنیت ملی دارد زیرا سیاست خارجی
براساس متون علمی یعنی سیاستی که کشورها را به همدیگر قفل میکند، روابط
اقتصادی را تسهیل میکند و سوءتفاهمها را به حداقل میرساند.
اگر
این تعریف را از سیاست خارجی به کار بگیریم ما در کشورمان سیاست خارجی
نداریم و عمدتا دکترین امنیت ملی داریم که انعکاساش بیشتر در داخل کشور
است. البته بحثهای بسیاری در کشور صورت میگیرد که نامش مناظره نیست زیرا
واژه مقدس مناظره با چیزی که در تلویزیون و بهعنوان مثال در شبکه دو اتفاق
میافتد متفاوت است، در این برنامه شب که آخر شبها دو نفر میآیند و درباره
مسائل بینالمللی صحبت میکنند، یکی میگوید همانطور که آقای دکتر گفت این
مسئله اینگونه است و دیگری میگوید همانطور که حاج آقا گفتند این طوری
است و درواقع همدیگر را تایید میکنند و این مناظره نیست.
مناظره
به معنای گفتوگو و در مقابل هم قرارگرفتن دو مکتب و دو دیدگاه متفاوت است.
تلویزیون ایران مناظره ندارد بلکه تحکیم اندیشههای موجود کشور را مورد
بحث قرار میدهد.
این سوال مطرح میشود که اگر ثروت تولید نکنیم آیا میتوانیم انتظار امنیت ملی را داشته باشیم و هویت ایرانی و زبان فارسی و هویت دینی خودمان را ترویج کنیم؟
اگر فکتگونه به کشور نگاه کنیم که
بهواسطه بحرانهای محیطزیستی و پایین بودن شاخصهای اقتصادی بخشی از
مردم جنوب کشور به تدریج به سمت مرکز و شمال کشور حرکت میکنند، در ۱۵ سال
آینده ایران با مشکل مناطق خالی از سکنه در جنوب خودش یعنی مسئله امنیت ملی
روبهرو میشود. این است که بدون نگاه اقتصادی بدون تولید ثروت ملی و بدون
قفل شدن به اقتصاد بینالملل، یک کشور نمیتواند به دنبال خروجیی باشد که
به دنبال امنیت ملی و هویت ملی است.
حالا باید ببینیم که آیا این
یک بحث تئوریک در کشور هست یا خیر، از کجا به این موضوع پرداختیم کدام اتاق
فکر در کشور این مسئله را مورد بررسی قرار داده است که این سه مفهوم کلیدی
در کشور چه رابطهای دارند؟ ترامپ اولین سفری که به خارج از کشور رفت به
عربستان بود ۴۷۰ میلیارد دلار قرارداد اسلحه با این کشور امضا شد،
آمریکاییهایی که در این مسئله دخیل بودند میگفتند این قرارداد ۱۰ ساله
آینده اسلحه بین آمریکا و عربستان حدود ۱۰۰ میلیارد دلار آن آر اند دی (R&D) برای
ایتی (IT) است یعنی آمریکا به جایی رفته که پول وجود دارد تا آن را وارد
آمریکا کنند زیرا سختافزار تسلیحات چندان مهم نیست بلکه نرمافزارها مهم
هستند.
جایزه نوبلی که امسال به یک اقتصاددان داده شد، نشاندهنده
وجود چنین مسئلهای در جهان است. بعضی اوقات باید چارچوب اندیشه و جریان
اجتماعی یک سیستم را تکان دهند و بگویند که مسئله اول و پراهمیتتان ثروت
است نه امنیت ملی، امنیت ملی زیر مجموعه تولید ثروت ملی است، این تجربه
جهانی است.
درحالحاضر چین یک ناو هواپیمابر دارد اما ۱۱ ناو دیگر را در حال ساخت
دارد که اولین آن سال ۲۰۲۲ به آب انداخته میشود که هر کدام از آنها حدود
چهار میلیارد دلار هزینه دارد، درواقع این کشور طراحی انجام داده است که
بدون سر صدا و هیاهو در بازه زمانی مشخصی از آمریکا جلو بزنند و بیش از ۲۰۰
میلیارد دلار برای قدرت نظامی خود هزینه میکند؛ بنابراین همه ما از
دانشگاهیان تا بخش خصوصی باید به مسئله خود یعنی تولید ثروت بیشتر توجه
کنیم و دراینزمینه خانهتکانی مفهومی و تئوریک انجام دهیم که آیا مسئله یک
و اصلی ما اقتصاد ما یا هویت و امنیت ملی ماست؟ هیچکس هویت و امنیت ملی را
نفی نمیکند اما بدون پول امکانپذیر نیست.
مسئله دیگر این است که
یک کشور نمیتواند سیگنالهای متناقض از خودش نشان دهد، شما بهندرت
میتوانید اعتماد کسی را به دست بیاورید اگر سیگنالهای متناقض بدهید زیرا
انسانها باهوش هستند سیستمها هوشمند هستند دولتها هوشمند هستند و این
سیگنالهای متناقض را متوجه میشوند.
هفته پیش که برای یک کنفرانسی به فرانسه رفته بودم برخی از دوستان خودم
را در دولت مکرون دیدم، میگفتند که این چه جملهای است که در ایران مطرح
میشود که رییسجمهوری فرانسه نوچه ترامپ است، و میگویند ما در حال تلاش
هستیم تا برای شما کمک ایجاد کنیم میخواهیم برای شما تسهیلات ایجاد کنیم
زیرا افراد سیاسی این جمله را در ایران مطرح میکنند و سیگنالهای متناقض
به سمت ما میفرستند ما اتحادیه اروپا هستیم و ما فرانسویها میخواهیم به
ایران کمک کنیم و هماکنون داریم با ترامپ بحث میکنیم و میخواهیم
دیدگاههای متفاوت را مطرح کنیم و چرا سیگنالها از ایران متناقض است.
اگر
کشوری بگوید مسئله اول من اقتصاد است اما از تریبون دیگری اعلام کند تا
بتوانیم موشک درست میکنیم، این سیگنالهای متناقضی است که به درد اقتصاد
نمیخورد، اقتصاد برخلاف امنیت ملی به شدت به شفافیت نیاز دارد.
نمیشود که یک کشور در انتظار توسعه اقتصادی بنشیند و بخواهد با دنیا کار کنند و در انتظار FDI باشد و درعینحال سیگنالهای متناقض از خودش نشان دهد. آیا میتوان این مسئله را در مجموعه حاکمیت مطرح کرد؟ نهتنها در مسئله سیاست بلکه در حوزه روابط اجتماعی نیاز داریم که در مراودات حتی خودمان شفاف باشیم و سیگنالهای همگون منتقل کنیم. قفل شدن به اقتصاد بینالملل در حوزه مالی بانکی تجاری و فناوری یکی دیگر از مسائلی است که باید به آن توجه کرد واژه قفل را آگاهانه دراینزمینه استفاده کردم زیرا قفل شدن رفتار عقلانی به دنبال خودش میآورد.
این درحالی است که حاکمیت در ایران تمایلی به یادگیری از صحنه بینالمللی نشان نمیدهد، لحن ما با دنیا باید لحن یادگیری باشد، باید بتوانیم از طریق جوینتفنچرها با دنیا ارتباط برقرار کنیم درحال حاضر هندیها ارتباط خوبی با آمریکا برقرار کردهاند. مشاهده میکنیم که مهندسان و دانشجویان و محققان جوان هندی در شرکتهای آمریکایی با حقوقهای بالا مشغول بهکار شدند و درحالحاضر هند سالانه ۱۲۵ میلیارد دلار نرمافزار میفروشد و این رقم بسیار بالایی است که نتیجه ارتباطات جهانی است.
اگر این پتانسیل را با توان فنی- علمی و دانشگاهی ایران مقایسه کنید متوجه میشوید که اگر ایران با دنیا ارتباط برقرار کنند چهبسا رقمهای بسیار بالاتری را بتواند برای خودش کسب کند. مسئله بعدی این است که تا مزیت نسبی خودمان را مشخص نکنیم در ابهام استراتژی توسعه اقتصادی کشور همچنان باقی میمانیم. کدام یک از حوزههای اقتصادی مانند کشاورزی، صنایع غذایی، آیتی، پتروشیمی یا دیگر حوزهها مزیت نسبی برای ایران بهشمار میروند؟
آیا در این زمینهها نیازی به یک راهبرد ۱۰ساله میان مدت نداریم چه برسد به یک راهبرد بلندمدت ۲۰ تا ۲۵ ساله؟ ممکن است ما با سیاست عربستان مشکل داشته باشیم اما همین کشور نگاه نوین به اقتصاد خودش پیدا کرده است و در حوزه آیتی نیز حرفهای جدی برای گفتن دارد، مسئله دیگر استراتژی مورد اجماع میانمدت و بلندمدت در ایران است که سالهاست بهعنوان یک مشکل بزرگ ایران آن را مطرح میکنم زیرا ایران کشوری است که قابل پیشبینی نیست حتی بنگاههای اروپایی که بسیار علاقهمندند که به کشور ما بیایند و سرمایهگذاری کنند اعلام میکنند که حتی اگر همه موانع را در نظام بینالملل برای حضور و سرمایهگذاری در ایران پشت سر بگذاریم، مشکل بعدی ما خود ایران است، اما نمیدانیم واقعا این مسئله جدی است یا خیر. آیا نباید از ابهام دراینزمینه بیرون بیاییم و به سمت ثبات سیاستها، برنامهها و تصمیمگیریها حرکت کنیم؟
در کشور برای مبارزه با فساد هیچ نیازی به برگزاری همایشها و سمینارهای متعدد نداریم بلکه باید دست خبرنگاران را باز بگذاریم؛ خبرنگارانی که حقوقدان هم باشند و روی موضوعات فساد مطالعه کنند و این نتایج را منتشر کنند اینگونه خودبهخود بخش اعظمی از این مسائل حل میشود. در اروپا در قرن نوزدهم دموکراسی نبود اما آزادی رسانه وجود داشت. آزادی رسانه بهمراتب مهمتر از آزادی سیاسی است، آزادی فکر کردن و فعالیت اقتصادی بهمراتب مقدمتر است بر دموکراسی کما اینکه این موارد بسیار زودتر از دموکراسی در اروپا و آمریکا شکل گرفته است. مسئله آخر سیاستگذاری اقتصادی غیرسیاسی و غیرامنیتی و آن روی سکه همان اصلی است که در ابتدا به آن اشاره کردم.
اگر بخواهیم به صورت علمی بحث کنیم هر کشوری بخواهد رشد و توسعه پیدا کند، باید حکومت داشته باشد؛ حکومت به معنای استیت (state) است که فراتر از افراد است و سیستمی است که مشکلات هویتی حل شده باشد حالا باید از خودمان بپرسیم که آیا در ایران استیت به این معنا وجود دارد؟ یا اساسا به نقطهای رسیدهایم که استیت داشته باشیم؟ اگر علمی بخواهیم به انتخابات در ایران نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که انتخابات برای حفظ هارمونی قدرت در کشور صورت میگیرد و کمتر شاهد برگزاری انتخابات برای تغییر اندیشهها و سیاستها هستیم.
اما مشاهده میکنید که در انگلیس چه اتفاقی افتاد و کامرون اعلام کرد که اگر حزب ما در انتخابات رای بیاورد عضویت و عدم عضویت در اتحادیه اروپا را به رفراندوم میگذاریم و اگر مردم بخواهند از اتحادیه اروپا خارج میشویم که همین اتفاق هم افتاد. در حکومتهای غیر توسعهگرا به گونهای است که از هر قسمتش سیگنالهای متناقض و متفاوتی بیرون میآید. مسئله دیگر تفکیک قدرت سیاسی و اقتصادی در یک کشور است که البته نمیخواهم به کشورهای توسعه یافته اشاره کنم و نگاه من به کشورهای نوظهوری مانند کرهجنوبی، اندونزی، ویتنام، برزیل، سنگاپور و... است.
همه این کشورها چنین تفکیکی را صورت دادند که البته ممکن است در یک کشور نسبت به کشور دیگر درصد تحقق این هدف متفاوت باشد. فریدمن میگوید اگر در کشوری قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی جدا نشود، آزادی متولد نمیشود. مسئله بعدی پذیرش نظم سیاسی و اقتصادی جهانی است، شاید ظاهر این مسئله برای عدهای خوشایند نباشد اما اگر کشوری میخواهد به رشد و توسعه اقتصادی دست پیدا کند، باید قواعدش را در همین منظومه جهانی پیش ببرد. درحالحاضر میگوییم بنگاه یا کشوری قدرتمند است که میتواند قاعدهسازی کند؛ یعنی بهعنوان مثال چین با قاعدهسازی خودش قدرت پیدا کرده است و از طریق قدرتی که دارد قاعدهسازی میکند. اما روسیه از آنجا که بنیان و قدرت اقتصادی ندارد نمیتواند قاعدهسازی کند. با تانک و جنگنده نمیتوان قاعده در نظام بینالملل ساخت.
مسئله بعدی ائتلافهای اقتصادی بهویژه در سطح منطقهای است، به عنوان مثال سازمانهایی مانند آسه آن یا شانگهای در آسیا، اتحادیه اروپا و دیگر ائتلافها در حال شکلگیری و تقویت هستند و میخواهند به یکدیگر قفل شوند. بهعنوان مثال کشورهای عضو آسه آن ۳۵ تا ۵۰ درصد تعهد کردهاند تا هزینههای نظامیشان را کاهش دهند. اگر ایران نیز به همسایگان خود اینگونه وصل شود نیازی ندارد که در مکتبهای امنیتی و نظامی آنقدر سیر کند و در این شرایط بیشتر به نفوذ در بازارهای منطقهای فکر میکنیم تا در مکاتب امنیتی. مسئله بعدی بروکراسی کارآمد است که ریشه در ثبات اقتصادی یک کشور دارد و وقتی خوب عمل میکند که یک کشور ثبات داشته باشد. به نظر من بروکراسی ناکارآمدی که هماکنون وجود دارد ریشه در نوساناتی دارد که در کشور است. بدون این واقعیتهای جهانی نمیتوانیم به خوبی حکمرانی کنیم و در جمعی بنشینیم جلسه بگذاریم که همه مثل هم فکر میکنند و میخواهیم تصمیمسازی بینالمللی کنیم.
مسئله بعدی سیاستگذاری آنلاین است. متاسفانه یکی از اتفاقاتی که برای کشورمان افتاده این است که اهمیتمان را از دست دادهایم و این به خاطر قفل نشدن ما به دیگر کشورهای جهان است که اگر این اتفاق بیفتد اهمیت پیدا میکنیم. اگر در عالم خودمان تصمیمگیری و سیاستگذاری کنیم، اهمیت برای جامعه جهانی نخواهیم داشت. مسئله بعدی، سیاست خارجی در خدمت مقتضیات رشد اقتصادی است به این معنا که چیزی به اسم سیاست خارجی مستقل نداریم و سیاست خارجی یعنی راهروهای وزارتخارجه باید در خدمت اقتصاد ملی یک کشور باشد و اساسا دیپلماسی یک کشور کار دیگری ندارد. وضع جهانی ایران یکی دیگر از نکاتی است که براساس چارچوب تعریف شده میخواهم به آن اشاره کنم.
اولین مسئله این است که در شرایط فعلی، امنیت ملی و ساخت قدرت بر رشد و توسعه اقتصادی مقدم شمرده میشود اما نکتهای قابل طرح است و آن اینکه اگر بخواهیم قفل شویم و اقتصاد و امنیت ملی و مسائل دیگر را در چارچوبی که تعریف کردم رشد و توسعه دهیم، باید تا حدودی ساخت قدرت در ایران متحول شود. این به آن معناست که باید اولویتهای خودمان را در ساخت قدرت تغییر و تحول دهیم. ماهیت وجودی ایران باید قدری متحول شود و اولویت ایران آینده این کشور باشد. تلقی ما از رشد اقتصادی در وضع موجود کشور چیست؟ به نظر من، تلقی ما از رشد و توسعه اقتصادی بیشتر تهیه ابزار عمومی است، یعنی اینکه عامه مردم یکسری نیازها دارند و باید آن را در اختیارشان گذاشت.
این نوع تلقی از توسعه اقتصادی با آنچه هندیها به دنبال آن هستند، بسیار متفاوت است. چند ماه پیش یک شرکت هندی بزرگترین شرکت تولیدکننده قطعات خودرو در آمریکا را خرید که ارزشی بالغ بر ۲۳ میلیارد دلار داشت. مگر میشود کشوری ثروت تولید کند اما جایگاه خودش را در اقتصاد بینالملل و سهم بازارش را تعریف نکرده باشد. اگر در ایران اجماع استراتژیک دولت پس از دولت دیگر شکل نگرفته و نمیگیرد به این دلیل است که در ایران هنوز استیت نداریم و این یعنی مرکزیتی که میگوید در اتاق فکر همه چیز باهم دیده میشود و اگر بعضی اوقات تمام ابعاد زندگیتان را با هم ببینید و درصدگذاری کنید، میتوانید استراتژی طراحی کنید و بگویید که زندگی من مانند دایرههای متداخل المپیک است که در هر حوزه و بخش مختلف اتاق فکری طراحی کردهام و براساس مقتضیات میتوان درصدها را تغییر داد.
مسئله بعدی تقابل با نظم منطقهای و جهانی است که همچنان در کشور ما ادامه دارد و بسیار پرهزینه است، آیا این سیاست با مقتضیات جامعه ما و منافع ما همگونی دارد و اساسا چنین دیالوگ و بحثی در جایی صورت میگیرد و آیا محاسبهای دراینزمینه انجام شده که تقابل با دنیا چقدر برای کشور هزینه دارد؟ اگر در کشوری که میخواهند به رشد، توسعه و جهانی شدن نگاه کنند، همه مثل هم صحبت و یکدیگر را تایید کنند ؛ خودسانسوری داشته باشند و حتی اگر کسی متفاوت فکر کند، نتواند آنها را بیان کند. این همان مشکلی است که باعث میشود دیتا و دیدگاههای جدید وارد سیستم نشود. هفته پیش تلویزیون را نگاه میکردم که وزیرخارجه میگفت ۲۹میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری خارجی صورت گرفته است، اگر تلویزیون ما تلویزیونی بود که میتوانستم تماس بگیرم و بگویم که شما این آمار را از کجا آوردهاید؟ این پروپاگاندا برای چیست؟ بهخاطر این است که گروههایی که کارشان بررسی وضعیت موجود است، دیتا و دیدگاههای جدید به آن وارد نمیشود. آمریکا با کشورهای اروپایی مانند فرانسه، انگلیس و... جلسات کاری گذاشتهاند؛ آمریکا به دنبال استفاده از این اهرم است که اروپاییها را قانع کند که امتیازات جدی به اقتصاد ایران تعلق نگیرد. درحالیکه نگاه کلی اروپاییها این است که ایران تهدیدی برای غرب نیست. آمریکا اما ایران را متفاوت میبیند.
اروپاییها بهدلیل منافع عظیمی که با آمریکا دارند بخشی از این فشار را
میپذیرند اما اینکه در دو ماه آینده آمریکا از برجام بیرون میآید یا نه،
بستگی به نگاه کاری این کمیته سهجانبه دارد. اگر به اجماع برسند، اندیشه
Limbo ادامه مییابد. واژهای در مذاکرات به نام protraction وجود دارد
مبتنیبر اینکه کاری را نمیخواهید انجام دهید و آن کار به درازا
میانجامد؛ شاید آمریکاییها عمد داشته باشند و این موضوع بنگاههای
اروپایی را معطل نگه میدارد.
روزنامه وقایع اتفاقیه - متن سخنرانی دکتر محمود سریع القلم در سمینار چشم انداز اقتصاد ایران و جهان در سال 97