مادر بزرگم تعریف میکند، وقتی جوان بودم تقریبا چهل سال پیش لباسی تازه و خوشرنگ پوشیده بودم که برای آن زمان لباس مناسبی بود. پیر زنی آمد پیش من و گفت عزیزم در این لباس خیلی خوشگل و زیبا شده ای و از چهرهی تو نور میبارد. سخنان آن پیر زن خیلی به دلم نشست و هنوز پس از چهل سال آن را به یاد میآورم و هر وقت به یاد آن روز میافتم همان احساس شعف به من دست میدهد
این قدرت کلام است که پس از چهل سال هنوز شورانگیز است
شاید
شما نیز تجربههای مشابهی داشته باشید که تحسین شدهاید یا به ناحق سرزنش
شده باشید و تاثیر آنها پس از گذشت سالها هنوز در دل شما مانده باشد
پس چرا از این قدرت کلام برای خلق احساسات دوست داشتنی و مهرانگیز استفاده نکنیم؟
ان ال پی همان طور که از نامش پیداست از همان ابتدا به نقش کلمات و واژه ها در زندگی و رشد روانی انسان ها اهمیت ویژه ای داده است.
برایان کولین در خاطرات خود می نویسد: وقتی سال های آخر دبیرستان بودم معلم نگارش از ما خواست انشایی بنویسیم، من با تمام شور و شوق و علاقه ای که به نوشتن داشتم تلاش کردم بهترین انشای خودم را بنویسم. معلم پس از نمره دادن به انشاء در پایان انشای من با خودکار قرمز علامت سوال بزرگی کشیده بود و نوشته بود.
با این استعداد نویسندگی فوق العاده این انشای بی معنا چیه که نوشتی؟
از
این نوشته ی معلم بسیار ناراحت شدم و با خودم عهد کردم که دست از نوشتن
برندارم و به او ثابت کنم که چه نویسنده ی لایقی هستم. سال ها از آن روز
گذشت ولی همیشه خاطره ی آن انشا در ذهنم باقی مانده بود. اکنون که با ان ال
پی آشنا شده ام متوجه میشوم که او چگونه مرا به صورت ناخودآگاه برای ادامه
دادن به نویسندگی تشویق کرده بود. با درک این نکته از سرزنش او که من
استعدا نویسندگی فوق العاده ای دارم مرا در لایه ی شخصیت تقویت کرده بود و
از طرف دیگر با سرزنش انشای بی معنای من در سطح رفتار اهمیت معنا را در
نوشته ها تذکر داده بود
این داستان به نظریه سطوح منطق در ان ال پی اشاره می کند که رابرت دیلتز مطرح کرده است