تکمیل مطلب از واحد:
جای آنست که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می شکند بازارش
وقتی در این سالها، بعضی ارزیابیهای علمی، کیلویی و کمی و با سمبل کاری انجام می شد، و کار دانشجویان و پژوهشگران توانا و صادق در مقابل متقلبان خوش رنگ و لعاب مظلوم واقع می شد (بخاطر ناتوانی علمی بعضی به اصطلاح استادان یا ممیزان بعلاوه وقت نگذاشتن و سمبل کردن راهنماییها و داوریها)، و وقتی بسیاری آدمهای با توان فکری و علمی مناسب توسط اینچنین فرایندهایی کنار گذاشته می شدند و بعضی آدمهای متوسط و یا متقلب تحسین و تأیید می شدند (و می شوند)، می شد انتظار این نتایج را داشت که کار علمی به بازار بدلفروشی آلوده شود و گاهی خزفها (خرمهره ها) میداندار باشند بجای لعلها. اینکه تقلب علمی و پژوهشی تشخیص داده نمی شود، یا کار بی کیفیت از کار باکیفیت تمییز داده نمی شود یا حتی برعکس ارزشگذاری می شود، بر می گردد به ضعف علمی-فکری بعضی به اصطلاح استادانی یا ممیزانی که وظیفه راهنمایی و داوری آنها را به عهده دارند و اگر به ضعف علمی-فکری برنگردد به وقت ناکافی پرداخت شده به آنها مربوط است که گاهی اجباری است (به دلیل ترافیک بیش از توان) و بسیاری اوقات اختیاری و ناشی از کم کاری و راحت طلبی به اصطلاح استادانی یا ممیزانی است که کسی بر آنها نظارت واقعی نمی کرده است و خود نیز وجدان کاری لازم را نداشتند و به دنبال منافعی هرچه بیشتر بدون پرداخت حقِ کاری آن بودند (و هستند).
تبعات آن چه بود و خواهد بود؟ افزایش هرج و مرج در عرصه علم و فارغ التحصیلان دانشگاهی، هم در بعد اخلاقی و هم تواناییهای علمی، و بی ارزش و غیرقابل اعتماد شدنِ کلیِ مدارک دانشگاهی و پژوهشها، و کشانده شدن هرج و مرج علمی و فکری به تمام عرصه های جامعه از صنعت تا ادارات و ... و کنار گذاشته شدن بسیاری آدمهای توانمند و درست، و سپردن کارها به بعضی آدمهای سطح پایینتر ولی تبلیغاتی.
تا پول نفت باشد و اقتصاد کشور (ایران) با اتکا به خرج کردن آن بچرخد، فرق خزف و لعل مشخص نمی شود (بلکه خزف گرانقدرتر است زیرا دورِ سفره شیرینگو و همراه، و احیاناً همراه با منافع جنبی (!) است) ولی اگر کشوری بخواهد روی تولید و کار خود بایستد و گذران امور کند، هرج و مرج و خزف محوری معنایی جز آب در هاون کوبیدن و نتیجه نگرفتن، و هدر دادن منابع و فرصتها ندارد.
باید منتظر شویم ببینیم خروجی این سیستم آموزش عالی و پژوهشهای سازمانی، در عمل و برای رفع نیازهای واقعی چه خواهد بود و آیا بعضی آدمهای متوسطِ تشویق شده و باد شده و عادت کرده به ظاهرسازی و تبلیغات پوچ، می توانند به جای نخبگان فکری (مغزهای) واقعی نقش ایفا کنند؟
البته پاسخ عقلانی از پیش مشخص است که جای نخبگان فکری واقعی پرشدنی نیست ولی بعضی چیزها باید با گذر سالها عمر و هزینه های کلان در اشتباهات (ناشی از عدم کفایت فکری) و تحمل فقر و نابسامانی نتیجه شده از آنها در زندگی روزمره همگان، به جامعه ای اثبات شود، تا بهتر پی به ارزش مغزها ببرند و با آنها بهتر تا کنند و برای نظر و عملشان ارزش مناسبتری قائل شوند.
مطلب زیر از سایت تابناک به گزارش وضعیت حال پرداخته که البته وسط داستان و فرایندِ در جریان است:
همه کسانی که استاد دانشگاه میشوند از اول استاد تمام نیستند. هر چند که در ادبیات روزمره به هر کسی که در دانشگاه درس میدهد، میگویند «استاد دانشگاه» اما در فضای آکادمیک خود دانشگاهها، فرق است بین مدرس، استادیار و استاد تمام. آنچه تفاوت بین این رتبهبندیها در دانشگاهها را تعیین میکند، فعالیت علمی استادان، تعداد کتابهایی که نوشته یا تالیف کردهاند و پایاننامههایی که با دانشجویان داشتند همه برایشان امتیازاتی دارد که موجب ارتقای آنها از رتبهای به رتبه دیگر میشود.
به گزارش شهروند، حالا همین موضوع بهانه خوبی برای فعالیت شرکتهایی شده که به جای استادان کتاب مینویسند و مقاله تولید میکنند. خیلی از این شرکتهای ارتقای استادان، زیرزمینیاند و یک شماره تلفن بیشتر ندارند و تعدادی دیگرشان هم نام دارند و هم نشانی.
در خیابان انقلاب همانجا که به کتابفروشیها و دانشگاه تهرانش معروف است، در خانههای قدیمی که حالا دیگر بسیاری از آنها به دفتر انتشارات یا فعالیتهای فرهنگی دیگر تبدیل شدهاند، شرکتهایی هم هستند که کارشان تولید کتاب است اما انتشارات نیستند. آنها جمعی از فارغالتحصیلان دانشگاهی را گردهم آوردهاند تا برای استادان دانشگاهها و دانشجویان دکتری، مقاله و کتاب بنویسند. بخشی از فعالیتهای آنها هم در ارتباط با خدماتی است که به دانشجویان برای نگارش پایاننامههایشان ارایه میکنند اما در سالهای اخیر تعداد استادانی که به مشتریان دایمی این شرکتها تبدیل شدهاند هم کم نیستند. در خیابان انقلاب اگر دنبال کتاب یا جزوهای باشی، کارتپخشکنها، تبلیغاتی به دستت میدهند که روی آنها نوشته «مقاله آی.اس.ای در همه رشتهها»، «تالیف و ویراستاری کتاب»، «پایاننامه شما را کتاب میکنیم». سرخط یکی از این آگهی ها را که بگیری به طبقه دوم ساختمانی میرسی که چهار اتاق، یک منشی و دو تایپیست دارد.
منشی فهرستی از مشاوران برای رشتههای مختلف را به دستت میدهد و میگوید: «ببینید رشته تحصیلی شما به کدام مشاور مربوط است، همان روزی که مشاور میآید، وقت بگیرید.» او البته بعد توضیح میدهد که «اگر نمیتوانید بیایید میتوانید درباره موضوع مقاله به مشاور ایمیل بزنید.» مشاوران موسسه در رشتههای متنوعی فعالیت میکنند، از رشتههای فنی و مهندسی گرفته تا انواع رشتههای زیرمجموعه علوم انسانی. درباره مقالات پزشکی میگویند که خودشان کار نمیکنند اما افرادی را میشناسند که در این زمینه میتوانند مشاوره بدهند! روند سفارش کار به این صورت است که ابتدا حوزهای که قرار است مقاله یا کتابی در آن نوشته شود را انتخاب میکنید، بعد از آن مشاور آن حوزه به شما موضوعاتی را برای نگارش مقاله پیشنهاد میدهد.
آقای معینی، مشاور سی و چند سالهای است که در حوزه علوم انسانی مشورت میدهد، وقتی میشنود که قرار است مقاله برای انتشار در یکی از مجلات با درجه آی.اس.آی نوشته شود، چند دقیقه وقت میخواهد تا جواب بدهد. بعد در حالی که یک فهرست چند صفحهای را کنترل میکند، ٥ موضوع را پیشنهاد میدهد: «تاثیر ماهواره بر میزان خشونت و قانونگریزی جوانان»، «تحلیل محتوای مسائل دینی در برنامههای تلویزیونی کودکان»، «بازنمایی نقش زنان در خانواده در سریالهای تلویزیونی» و موضوعات دیگری که به گفته او به دلیل اینکه مبانی نظری و محتوایی تا اندازهای آمده است، سریعتر نوشته میشود. هزینه نگارش مقاله و گرفتن تاییدیه برای انتشار در مجلات آی.اس.آی هم از یک میلیون و ٥٠٠هزار تومان شروع میشود و باتوجه به نوع مقاله و رشته دانشگاهی و همچنین مجلهای که مقاله تاییدیه انتشار در آن میگیرد تا ٢میلیون و نیم و حتی ٣ میلیون تومان متغیر است. معینی میگوید: « ٣٠درصد هزینه نگارش و انتشار مقاله را وقتی سفارش میدهید، ٢٠درصد را پس از اینکه مقاله تأیید شد، پرداخت میکنید و ٥٠درصد هم پس از انتشار نهایی دریافت میشود.» به گفته او، این مقالات در مجلههای آسیایی و اروپایی که مورد تأیید وزارت علوم هستند، منتشر میشود.
کتابنویسی از ٤ تا ٧میلیون تومان
در نقطهای دیگر از خیابان انقلاب، در شرکتی که ریاست آن را یک استاد دانشگاه بر عهده دارد، علاوه بر مقالاتی که برای انتشار در مجلههای آی.اس.آی تهیه میشود به شما پیشنهاد نگارش یا تالیف کتاب هم میدهند. البته این پیشنهاد تنها برای رشتههای حوزه علوم انسانی است و در این شرکت کسی را پیدا نمیکنید که برای شما در فلان رشته پزشکی کتابی بنویسد. خانم «مینو. ک»، به عنوان مشاور و مسئول ثبت سفارشات این شرکت میگوید که در اینجا کتابهایی که نوشته میشود همه تالیفی هستند.
او میگوید: «مشتریان کتابها بیشتر استادان دانشگاهها و همینطور دانشجویان دکتری هستند. من نمیدانم که چرا عدهای اصولا با این موضوع مخالفت میکنند، ما در این شرکت درواقع برای بسیاری از این افراد نقش دستیار را ایفا میکنیم و این هیچ ایرادی ندارد چون اجازه نمیدهیم که مطالب کپی شود و همه ضوابط یک کتاب یا مقاله تالیفی را رعایت میکنیم، یعنی به منابعی که از آنها استفاده کردیم، ارجاع میدهیم.» به گفته او، این کتابها و مقالات را تعدادی از دانشجویان قوی که از دانشگاهها فارغالتحصیل شدند یا در مقاطع تحصیلات تکمیلی در حال ادامه تحصیل هستند، بر عهده دارند. قیمتی که این شرکت برای تالیف کتاب میدهد، بسته به نوع کتاب از ٤ تا ٧میلیون تومان در رشتههای علوم انسانی متغیر است. درباره مقالات هم هزینه تولید و انتشار مقالات در مجلات معتبر خارجی را جمعا ٢میلیون و ٥٠٠هزار تومان اعلام میکند و میگوید: «برای اینکه اطمینان داشته باشید، کل هزینه را پس از دریافت تاییدیه پذیرش پرداخت میکنید.» در همین دفاتر، خدمات متعددی هم به دانشجویان تحصیلات تکمیلی، یعنی همانها که قرار است در آینده عضو هیأت علمی دانشگاهها شوند و دانشجو تربیت کنند، ارایه میشود. مشاوران و پرسنل این دفترها قادرند در عرض کمتر از نیمساعت یک کار کلاسی را به نام شما کنند یا حتی چند مقاله مرتبط با فلان درس را که پیشتر به صدها دانشجوی دیگر فروختهاند، به نام شما بزنند و به اصطلاح خودشان «کارِ شما را راه بیندازند.»
از پایان نامهسازی به کتابسازی و مقالهسازی
در دهههای اخیر، همزمان با افزایش تعداد دانشجویان مقطع کارشناسیارشد از یک سو و افزایش تعداد فارغالتحصیلان دانشگاهها، نوشتن پایاننامه برای این دانشجویان به شغلی البته کاذب برای تعدادی از این فارغالتحصیلان تبدیل شد. سفارش پایاننامه محرمانه بود و حتی پس از روز دفاع هم کسی نمیفهمید این پایاننامه حاصل کارِ خود دانشجو نبوده است. بعدها اما این
پایان نامهسازی آنقدر درآمدزا شد که تعدادی از فارغالتحصیلان دانشگاهی که هنوز شغل ثابتی نداشتند، شرکتهایی زدند و پایاننامهنویسی برای دیگران شد شغل آنها. این در حالی است که اصولا نوشتن پایاننامه دانشجویی توسط دیگران مصداق بارز تقلب علمی است. حالا اما موضوع از سطح دانشجویان فراتر رفته و به استادان آنها رسیده است و تعدادی استادان دانشگاهها که معلمان علمآموزیاند و دانشجویان، اخلاق علمی و حرفهای را از آنها میآموزند، مشتریان ثابت همین شرکتهای تولید مقاله و کتابند. چه اتفاقی افتاده، هم شماری از دانشجویان و هم شماری از استادان دانشگاهها در عرصههای رقابتهای علمی و تولید دانش سفارش مقاله و کتاب میدهند و به اسم خودشان منتشر میکنند، آیا اخلاق علمی در دانشگاهها سقوط کرده است؟
دکتر «احمد شیرزاد»، استاد دانشگاه صنعتی اصفهان و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ششم، رواج تقلب علمی و کتابسازی و مقالهسازی در میان دانشجویان و دانشگاهیان را ناشی از عوامل مختلفی میداند، یکی از علتها به گفته او توسعه برنامهریزی نشده و بیهدف دورههای آموزش دکتری در ایران است. به گفته او، افزایش ناگهانی دوره تحصیلات تکمیلی در سالهای اخیر موجب شده، تعداد زیادی دانشجوی دکتری پذیرش و بعد فارغالتحصیل شوند، در حالی که در دانشگاهها برای آنها کاری وجود ندارد و این باعث شده صف طولانی پشت درهای دانشگاهها برای عضویت در هیاتهای علمی شکل بگیرد. او با یادآوری نخستین دورههای پذیرش دانشجویان در مقطع کارشناسی ارشد، در اواسط دهه ٦٠ به سیاستهای سختگیرانهای که در آن سالها برای پذیرش دانشجو در مقاطع تحصیلات تکمیلی اتخاذ میشد، اشاره کرد و گفت: «شورای گسترش آموزش عالی، مجوزها را سختگیرانه صادر میکرد و درواقع این مجوزها پس از ماهها مذاکره صادر میشد. نتیجه این بود که کیفیت واقعا متفاوت بود و نتایج آن در بدنه آموزش عالی مشخص میشد.
به مرور دانشگاههای دیگری به نظام آموزش عالی پیوستند، در دانشگاه هم تقاضا برای ادامه تحصیل در مقاطع تکمیلی بیشتر شد و از سوی دیگر دولت هم به زور به دانشگاهها فشار میآوردند که دانشگاهها دانشجو بگیرند، نتیجه این شد که افرادی وارد دورههای دکتری شدند که واقعا با هدف فعالیت دانشگاهی نیامدند.» به گفته شیرزاد، افزایش تعداد فارغالتحصیلان بیکار در مقاطع لیسانس و فوقلیسانس هم تقاضا برای ادامه تحصیل در مقاطع دکتری را افزایش داده. درواقع افراد به جای اینکه با هدف فعالیت علمی و کمک به توسعه دانش، تحصیلاتشان را ادامه دهند، با هدف پیدا کردن شغلی بهتر و افزایش درآمد درس میخوانند.
شیرزاد میگوید: «در نظام آموزشی بسیاری از کشورهای جهان، دورههای کاردانی به مراتب در زندگی افراد میتواند مفیدتر باشد در ایران اما تب مدرکگرایی و داشتن برگهای که نشاندهنده هویت و شخصیت باشد، بالا گرفته است و یک نوع تازه به دوران رسیدگی فرهنگی در ایران بهوجود آمده است که بخشی از پیامدهای آن همین کتابسازی و مقالهنویسی است. در بسیاری از کشورهای جهان، اگر کسی علاقهمند به تحصیل است و میخواهد کار دانشگاهی کند، دکترا میگیرد و بقیه عمرش را در دانشگاه میگذراند و کار دانشگاهی میکند و سایر افراد هم بدون نیاز به چنین مدارکی در موقعیت اجتماعی خودشان محترم هستند و در این کشورها بهویژه دنیای غرب احترام افراد به مدارک محدود نمیشود.»
به گفته این استاد دانشگاه، جهتگیری غلط دولت گذشته از نوع دیگر نیز باعث شده که افزایش بیرویه و خارج از نرم جهانی را در تحصیلات تکمیلی داشته باشیم اما کسانی استادراهنما میشوند که خودشان به اندازه کافی مهارت پژوهشی ندارند. بعضی استادان که صلاحیت و مهارت دارند، تعداد دانشجویانی که جذب میکنند بیش از توانمندیهایشان است. الان استادانی هستند که ٣٠ دانشجو را راهنمایی میکنند و این معنایی ندارد جز اینکه کیفیت پایین میآید و نقش استادراهنما به حد یک نفر که از بالا مدیریت میکند، پایین میآید و کسی اصلا پایاننامهها را نگاه نمیکند و دانشجویان به جای تولید علم، مقالات تالیفی ارایه میکنند که مجموعه کاغذهایی است که به هم منگنه میشود.
روند رو به گسترش انتشار مقالهها و کتابهایی که به واقع ارزش علمی ندارند، نه فقط در ایران که پیامدهای جهانی برای جامعه علمی کشور داشته است. کم نیستند نشریات معتبر علمی که به دلیل سرقت علمی و تکرار آن از پذیرش مقالات علمی از ایران خودداری یا با دیده تردید به آنها مینگرند و نام ایران را در کنار نام کشورهایی میبرند که مثل چین و ترکیه به دلیل سرقتهای ادبی مکرر در محافل علمی، خوشنام نیستند. به گفته شیرزاد، برای مواجهه با مشکل کتابسازی و مقالهسازی در ایران و رواج آن میان شماری از دانشگاهیان، ارتقای استادان باید ضابطهمند شود و وزارت علوم هم باید دید سیاسی را بردارد و اجازه دهد اهل علم نظر دهند. به گفته او، از سوی دیگر باید درباره تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی تجدیدنظر شود و بازار اشتغال بهبود پیدا کند چرا که برای مثال مهندسی که از دانشگاهی معتبر فارغالتحصیل و بابت مهارت حرفهایاش ارزشگذاری میشود، به دنبال فوقلیسانس و دکتری نیست و جایی که رزومههای کاری مهمتر از رزومههای دانشگاهی است، تقاضا برای دریافت مدارک کاذب پایین میآید.
تالیف و باز هم تالیف
برای آدمهایی که دانشگاه مقصد نهایی نیست، انتشار مقاله و کتاب سفارشی مایه آبروریزی و ضداعتباری برای حیثیت علمی نیست. در منطق این گروه که البته تعدادی از آنها به عضویت هیأت علمی دانشگاهها هم درآمدهاند، آنچه مهم است اینکه سالی چند مقاله و کتاب به رزومه آنها اضافه شود، حالا اینکه این مقالهها بازتولید مقالات دیگران یا تالیفی کممایه از منابع دست اول علمی هستند، برایشان کمتر اهمیتی ندارد، چرا که رزومه حرف اول را میزند.
آنطور که «محمدجواد هروی»، نایبرئیس دوم کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی میگوید، یکی از دلایل گسترش شرکتهایی که برای استادان کتابنویسی و مقالهنویسی میکنند، نوع نظام رتبهبندی آنها هم هست. نظامی که صرفا به تعداد مقالات و کتابهای منتشرشده به نام اساتید نگاه میکند و توجه زیادی به کیفیت آنچه ارایه شده، ندارد.
به گفته او، افرادی هستند که در سال ٢٠ مقاله تولید میکنند اما وقتی به محتوای این مقالات نگاه میکنید، میبینید که همه آنها گردآوری است و هیچ ایده خلاقانهای در آنها وجود ندارد، در حالی که در یک نظام آموزشی سالم دانشگاهی ممکن است افراد سالی یک یا دو مقاله و هر چند سالی یک کتاب داشته باشند اما هر کدام از این آثار نتیجه مطالعات و پژوهشهای مستقلی باشد و در نوع خود به یک اثر دست اول تبدیل شود نه مقاله و کتاب تالیفی که جز بازگویی چند باره مباحث از پیش گفته شده، نتیجه دیگری ندارد.
هروی میگوید: این ایراد به نظام رتبهبندی دانشگاههای ما هم بازمیگردد و صرفا به تعداد مقالات ای اسای نگاه کردن درست نیست، بلکه باید نظامی برای بررسی کیفی مقالات و کتابها وجود داشته باشد، به این معنا که چقدر این مقالات موثر بوده است. در حالی که متاسفانه به تعداد مقاله توجه میشود و به اثرگذاری توجهی نمیشود و نتیجه میشود استاد که در حال تحصیل است، دانشجویان دکتری را به کار بگیرد و به کمک آنها مقاله تولید کنند.
به گفته هروی، نقطه نگرانکننده ماجرا اینجاست که تعدادی از همین کتابها که اصولا از نوع کتابهای ضعیف و گردآوری شده هم هستند، توسط برخی مراکز تحقیقاتی هم منتشر میشوند یا تعدادی از سازمانهای دولتی آنها را در شمارگان بالا خریداری میکنند و این یکی از مشکلاتی است که زمینه را برای فعالیت بیشتر افرادی که به این ترتیب سعی میکنند برای خود اعتبار علمی بسازند، فراهم میکند.
سقوط اخلاق پژوهش
رواج کتابسازی و مقالهسازی در میان دانشگاهیان که البته در علوم انسانی به مراتب هم رایجتر از دیگر رشتههاست، نهتنها اعتبار علمی ایران را در محافل علمی جهان کاهش داده و مخدوش کرده، در نگاهی کلانتر نشان میدهد اخلاق علمی و پژوهشی در ایران آسیبدیده است و فعالیت شرکتها و دفاتری که برای ارتقای استادان به آنها خدمات میدهند هم نشانهای بارز که نشان میدهد اخلاق در پژوهش و فرآیند تولید دانش در ایران به چه روزی افتاده و چند صد پله سقوط کرده است که اگر چنین دفاتری مشتری نداشته باشند، اینقدر پر تعداد نمیشود. از سوی دیگر اگرچه در نظام آموزش عالی تقلب علمی مجازاتهایی دارد و حتی افرادی که برای مثال پایاننامهای جعلی را به نام خود ارایه کنند به دلیل تقلب علمی ممکن است از تحصیل محروم شوند اما واقعیت این است که در شرایطی که معیارهایی غیراز دستاوردهای علمی در نظام دانشگاهی در ارتقای علمی استادان و همچنین حضور آنها در پستهای مدیریتی و مدیرگروهی نقش دارد، کتابسازیها و مقالهسازی استادان، آنها را برای از دست دادن جایگاهشان نگران نمیکند. از سوی دیگر، برخی استادان جوان برای تدریس از کتابهای مختلف استفاده میکنند و بعد از چند سال به این باور میرسند، جزوهای که اینگونه به دست آوردهاند و با آن تدریس کردهاند، اثر خودشان است و آن را در یک کتاب و به نام خودشان منتشر میکنند.
اگرچه کتابسازی نه فقط در میان استادان دانشگاه که در سطوح و لایههای دیگری از نویسندگان و فعالان حوزه نشر هم رواج دارد اما ضربهای که رواج این روحیه در میان دانشگاهیان به فرآیند آموزش میزند، پیامدهایی بسیار فراتر از آنچه در ظاهر به نظر میرسد، به دنبال دارد. کمترین هزینه آن نشان دادنِ راه انحرافی به دانشجویانی است که با آموزههای چنین استادانی قرار است استادان آینده دانشگاههای کشور باشند و بیشترین هزینه آن ضربهای است که نظام علمی دانشگاهی از صدها جلد کتاب و هزاران مقالهای میخورد که به نام تولید علم و دانش نوشته میشوند و آمار کمی تولید مقالات و کتابهای دانشگاهی را بالا میبرند اما در عمل هیچ نقشی در تولید دانش ندارند.