واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

مزیت و تاثیر مخلوط شیر و سویا در عضله سازی

(از خبرگزاری فارس)


محققان در تحقیقات جدیدی که انجام داده‌اند بر این باورند که مخلوط شیر و سویا یک آب میوه طبیعی، سالم، ارزان و بی خطر است که به شکل گرفتن عضلات کمک می‌کند.

خبرگزاری فارس: مزیت و تاثیر مخلوط شیر و سویا در عضله سازی

به گزارش گروه دانستنی‌های خبرگزاری فارس، شیر بخشی از رژیم غذایی انسان است اما در دنیای ورزش و بدنسازی گاهی اوقات غیر قابل قبول است؛ یک دلیل عمده آن این است که در سال‌های اخیر گفته شد شیر به دلیل چرب بودن باعث چاقی می‌شود؛ در صورتی که اگر شیر حاوی چربی است اما مصرف معقول آن موجب چاقی نمی‌شود و حتی برای بدن مفید است؛ شیر کم چرب همان مزایای شیر پر چرب را دارد با این تفاوت که چربی کمتری دارد و مطالعات انجام شده تاکید در خوردن این ماده مغذی دارند زیرا باعث رشد و قوی شدن عضلات می‌شود و چربی‌ها را می‌سوزاند.

مطالعات متعدد دانشمندان در قبل نشان داده‌اند با توجه به نوع پروتئین شیر ورزشکاران پس از تمرین باید حتما شیر بخورند زیرا پروتئین جذب می‌شود و به سرعت تولید عضلات برآمده می‌کند؛ شیر دارای پروتئین با کیفیت بالا، ویتامین‌ها، کازئین، آب پنیر، لوسین یک اسید آمینه ومواد معدنی ضروری است که در سلامت انسان اثر می‌گذارد و تمام این مواد در عضله سازی نیز کمک می‌کنند.

آب پنیر سرم یا قسمت مایع شیر است؛ زمانی که شیر بریده می‌شود به دو بخش مایع و تکه‌های جامد تبدیل می‌شود که به اصطلاح همان آب ماست و یا پنیر می‌گویند و دارای بسیاری از گروه مواد آلی است؛ مواد معدنی و همچنین بسیاری از ویتامین‌های گروه B، انواع اسیدها، اسید لاکتیک و برخی پروتئین‌ها در این ماده وجود دارد.

ماده‌ای با چنین خواص درمانی کمتر در طبیعت یافت می‌شود؛ و این املاح به قدری برای برخی از افراد نیازمند مانند سالمندان حیاتی است که با مصرف آن بسیاری از مشکلات و بیماری‌های آن‌ها برطرف خواهد شد.

خواص درمانی این ماده عبارت است از:

هضم غذا، یبوست، کاهش دهنده وزن، از بین برنده سلولیت، پایین آورنده چربی خون، تنظیم کننده قند خون، تنظیم کننده فشار خون بالا، بهترین مکمل غذایی برای ورزشکاران و سالمندان، رشد و تقویت استخوان ، تقویت سیستم ایمنی بدن دفع سنگ کلیه، دفع سنگ صفرا و درمانگر تورم مفاصل دست و پا است.

بنابراین مصرف شیر بعد از ورزش نه تنها ضرر ندارد بلکه عضله سازی هم میکند بخصوص اگر مخلوط شیر و سویا باشد؛ این یک درمان معجزه آسا نیست اما یک ماده غذایی طبیعی، ارزان و بی خطر است و به راحتی در دسترس است.

در تحقیقاتی دیگری که قبلاً انجام گرفته بود محققان دانشگاه مک مستر دریافتند پروتئین شیر برای عضله سازی موثر است و این مطالعات در مجله تغذیه آمریکایی به چاپ رسیده بود.

ساراویلکینسون مدیر این تحقیقات گفته بود: شواهد نشان داده‌اند که شیر از نوشیدنی سویا بهتر است و نوع پروتئین‌هایی که در شیر وجود دارد بیشتر به رشد ماهیچه‌ها کمک می‌کند اما تحقیقات جدید محققان دانشگاه تگزاس با دو تحقیقات قبل کمی متفاوت است و با آزمایشاتی که انجام داده‌اند به نتایج دیگری رسیده‌اند.

محققان دانشگاه تگزاس به تازگی آزمایشاتی روی ورزشکاران آماتور بین سنین 19 تا 30 سال انجام دادند؛ این آزمایشات در دو مرحله انجام شد.

در این آزمایشات گروهی مخلوط شیر و سویا و گروه دیگر شیر را به تنهایی خوردند؛ نتایج نشان دادند مخلوط شیر و سویا دارای دو مزیت است: افزایش اسیدهای آمینه که جذب بدن می‌شوند و برای رشد عضلات مهم است و در همان زمان مانع تنزل پروتئین‌های عضله می‌شود که به نفع عضله و بازیافت آن است.

اما توجه داشته باشید بافت عضله قبل از ورزش و 5 ساعت پس از ورزش صورت می‌گیرد و می‌توان یک لیوان شیر و سویا قبل از ورزش و یک لیوان پس از ورزش نوشید.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930512000208#sthash.RuFNS48F.dpuf

دانشمندان موفق به پیوند ماندگار سلول‌های عصبی به مغز شدند

نویسنده: حسین خلیلی صفا سه شنبه, 14 مرداد 1393 ساعت 18:24 نظر (4)
پیوند سلول‌های عصبیپیوند سلول‌های عصبی

نئورون‌ها یا یاخته‌های عصبی جزئی از شبکه‌ی اعصاب است که وظیفه‌ی ارسال و دریافت داده‌های عصبی را بر دوش دارند که این کار را از طریق هدایت تکانه‌های الکترکی به انجام می‌رسانند. دانشمندان موفق شده‌اند تا نئورون‌های موجود در سلول‌های پوست موش را دریافت کرده و به مغز آن پیوند دهند.

پیوند نئورون‌های سلو‌ل‌های پوستی به مغز یا انجام چنین پیوندهایی پیش از این انجام شده است، اما اهمیت آخرین پیوند صورت گرفته، ماندگاری یا در واقع کارایی سلول‌های پیوند داده شده در عضو جدیدی است که میزبان این نئورون‌ها بوده‌اند. یکی از عمده‌ترین مشکلات پیوندهای پیشین عدم ماندگاری این سلول‌ها است در حالی که در آخرین پیوند صورت گرفته سلول‌ها برای شش ماه بصوت زنده باقی مانده و بصورت کاربردی در مغز مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

در صورتی که دانشمندان موفق شوند تا عمل پیوند را بصورت موفقیت آمیز و کاربردی ارائه کنند، می‌توان این روش را به‌عنوان راهکاری برای درمان بیماری‌هایی چون پارکینسون استفاده کرد که سیستم عصبی بدن را مورد حمله قرار می‌دهند. این بیماری‌ها سلول‌های عصبی را از کار انداخته و منجر به اختلال در کار بدن می‌شوند که می‌توان با جایگزینی آن‌ها از طریق پیوند، این مشکل را حل کرد.

پروفسور شوامبورن، در مورد پیوند نئورون‌ها چنین اظهار نظر کرده است:

من اطمینان دارم که در آینده شاهد درمان بیماری‌ها از طریق پیوند سلول‌های عصبی خواهیم بود. تحقیقات انجام شده ما را یک قدم دیگر به سمت موفقیت و اجرایی شدن این برنامه پیش برده است.

کالبدشکافی مساله داعش از نظر دکتر سید حمزه صفوی

           کالبدشکافی مساله داعش  (از سایت عصر ایران؛ تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۷)
نگاهی به چشم انداز آینده همکاری یا تنازع کشورهای اسلامی منطقه خلیج فارس
عصر ایران -  دکتر سید حمزه صفوی - بحران داعش را می توان از سه زاویه مورد بررسی قرار  داد:

1)    ریشه های داخلی آن در ساختار قدرت درون عراق
2)    بازیگران بین المللی موثر بر آن
3)    بازیگران منطقه ای موثر بر آن

این نوشتار بر آن است تا ضمن مروری اجمالی بر دو موضوع اول، به عنصر سوم یعنی نقش بازیگران منطقه ای دخیل در بحران داعش بپردازد و از دل مباحث مطرح شده، پیشنهادهایی برای آینده مسائل منطقه خلیج فارس مطرح کند.

الف) ریشه های داخلی:

برای ریشه های داخلی بحران به وجود آمده در عراق دلایل ذیل را می توان بیان کرد:
 
1-    تغییرات سریع درسیستم توزیع قدرت از حزب بعث و نظام توتالیتر به ساختار دموکراسی: از زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی تا سال 2003 ساختار قدرت در عراق ابتدا بر اساس سیستم پادشاهی و سپس جمهوری بوده است. جمهوری که در آن روسای جمهور مادام العمر بسان دیکتاتورها بر این کشور حکمرانی کرده اند. بواقع دموکراسی و مدنیت نه تنها میان شهروندان عراقی بلکه در میان نخبگان سیاسی نیز نهادینه نشده بود. از این رو جامعه عراق با سقوط صدام حسین شاهد تغییرات سریع مبانی قدرت در این کشور بوده است.

2-    در جامعه ی عراق حفظ نظم بطور سنتی توسط یک منبع مقتدر غیر قابل منازع توسط حزب بعث و صدام حسین، ارتش و استخبارات عراق تامین می شد و فرد درون کشور مجالی برای عرضه پیدا نمی کردند. پس از سرنگونی صدام و حزب بعث و اشغال عراق، ایالات متحده نقش این قدرت بلامنازع را ایفا می کرد و تامین نسبی امنیت را بر عهده گرفت. پس از کاهش نیروهای آمریکایی و خروج بخش قابل توجهی از آنها از عراق، وظیفه تامین امنیت بر عهده نظام سیاسی عراق افتاد که فاقد آن سطح قدرت برتر بودند و این نبود قدرت فائقه، طمع ناراضیان اهل سنت، بعثی ها و فرماندهان سابق ارتش و عناصر استخبارات عراق از توزیع جدید قدرت در ساختار حکومت عراق مبتنی بر رای مردم را برانگیخت که به دلیل شکست رای های انتخاباتی، از راه های دیگر دست به تامین منافع خود بزنند.

3-    ضعف نوری مالکی در ایجاد اتحاد بین محورهای مختلف دارای قدرت در میان شیعیان و نیز اهل تسنن به نحوی که خود را در قدرت سهیم بدانند. 

4-    اهمال در رسیدگی به طرح های عمرانی و رفاهی مصوب در سه استان مهم و سنی نشین الانبار، نینوا و صلاح الدین

5-    عدم تصفیه کامل بعثیان از ارتش و دستگاه های امنیتی ، عدم اشراف نظام اطلاعاتی و ارتش نوری مالکی از کودتای شکل گرفته و آموزش ناکارآمد آنها در طول سالهای اشغال، و مهمتر از همه شکل نیافتن یک قدرت نظامی وفادار به نظام سیاسی جدید (همچون سپاه بدر در یک تشکل نظامی قدرتمند) برای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی عراق و نظام سیاسی آن.

6-    سیاست های دوگانه اقلیم کردستان عراق در برابر دولت مرکزی از زمان سقوط صدام حسین عملا موجب ایجاد دو قدرت مجزای بغداد و اربیل در این کشور شده بود. تلاش مقامات اربیل برای خودمختاری بیشتر و یا استقلال کامل و افزایش تنش ها میان طرفین پس از فروش نفت این منطقه بدون مداخله حکومت مرکزی زمینه بسط بحران در عراق شده بود. 

کالبدشکافی مساله داعش

ب) ریشه های بین الملل

بطور کلی به نظر می رسد منافع قدرت های جهانی اقتضا می کند منطقه ی خلیج فارس از صلح و ثبات و امنیت پایدار برخوردار نباشد که سه دلیل عمده دارد:

1.    خلأ امنیتی که نیاز به حضور قدرت های جهانی را در منطقه توجیه می کند. هر چه این عدم امنیت بیشتر باشد، نیاز بیشتر و در نتیجه وابستگی بیشتر را در پی خواهد داشت. منابع سرشار زیرزمینی نفت و گاز را می توان دلیل تقلای قدرت های جهانی برای حضور فیزیکی در منطقه دانست.

2.    فروش اسلحه یکی از پر سودترین تجارت ها با تولید ثروت ماندگار برای قدرت های جهانی می باشد. رقابت ها، چالش ها و مشکلات امنیتی در منطقه، بزرگترین فرصت را برای کارتل های تسلیحاتی قدرت های بزرگ و رسیدن منابع سرشار ثروت را فراهم می آورد.

3.    ایجاد امنیت پایدار برای رژیم صهیونیستی

بحران داعش را نیز در همین چارچوب می توان بررسی کرد. لذا شاهد یک دوگانگی متضاد در مواضع اعلامی و اعمالی آمریکا در مورد داعش هستیم. با وجود قانونی و دموکراتیک بودن دولت نوری مالکی، در عمل آمریکا کمک جدی به مالکی برای کنترل بحران داعش نکرد و پس از حدود سه هفته حتی مواضع اعلامی اش نیز در یک تحلیل گفتمانی، نقطه ثقل پیامش از محکوم کردن حرکت داعش، به مواضع عربستان مبنی بر اینکه ظهور داعش به واسطه اشتباهات مالکی است، متمایل شد. گزارش اخیر اسنودن از افشای حمایت آمریکا از داعش نیز دلیلی بر این مدعاست.

پ) نقش بازیگران منطقه ای

مهمترین مسئله در بحران داعش، نقش بازیگران منطقه ای در آن است. عقبه ی فکری و عقیدتی داعش توسط سلفی گری تغذیه می شود، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی عربستان، پشتوانه داعش برای جذب نیرو و حرکت تاکتیکی در عراق هستند. بسیاری از نیروهای داعش در اردن آموزش دیده اند. شبکه های الجزیره و العربیه به نحو هوشمندانه ای به مخاطبان القا می کنند داعش علت نیست بلکه معلول است. نکته مستتر و گاه آشکار در گزارش های این شبکه ها تاکید اغراق آمیز بر اشتباهات مالکی و به نوعی القای این مطلب است که حکومت شیعیان به حقوق دیگر گروه های عراق ظلم کرده و حرکت داعش به نوعی تظلم خواهی اقلیتی است که از طرف شیعیان مورد اجحاف واقع شده.

همانطور که اشاره شد، نوری مالکی اشتباهاتی داشته اما مسئله تاکید بیش از اندازه و گاه اغراق آمیز بر اشتباهات او توسط رسانه های کشورهای عربی منطقه به عنوان عاملی برای مشروع جلوه دادن اقدامات داعش، استفاده می شود. حال آنکه اصولا ریشه بحران داعش در عوامل متعددی است که ضعف مالکی در رده های چندم آن می آید.

از سوی دیگر دلارهای نفتی سرشار عربستان و قطر به عنوان پشتوانه ای محکم در قدرت گیری داعش ایفای نقش می کند.
مسئله اصلی در بحران داعش این است که منطقه ی خلیج فارس و آسیای جنوب غربی در مرحله ی گذار ژئوپلیتیکی قرار دارد. 

نکته اصلی مقاله حاضر این است که: داعش حاصل رقابت های بلوغ نیافته ی استراتژیک بین قدرت های منطقه ای است. مانند هر نقطه دیگری در دنیا، کشورها به دنبال تامین منافع ملی در منطقه ی زیستی خود هستند ولی در منطقه ی خلیج فارس این وضعیت، پیچیده شده است. بطور خلاصه دلایل گره پدید آمده از قرار ذیل است:

1.    رقابت های ایدئولوژیک در منطقه و رقابت قدرت در منطقه. 

2.    وجود پول سرشار و بی زحمت حاصل از نفت که سطح مطالبات و درخواست های دولت های فعال منطقه را بالا برده و دست آنها را برای صرف هزینه های گزاف در جهت رسیدن به خواسته های بعضاً جاه طلبانه باز گذاشته است.

3.
    القای تفکر شیعه هراسی و ایران هراسی بین اعراب توسط گروه های ذی نفوذ. 

4.    عدم شکل گیری فضای گفتگو بین نخبگان در سه سطح حکومتی، دانشگاهی و دینی در منطقه فضای ذهنی هر سه گروه را از یکدیگر به شدت دور کرده است و انباشت های ذهنی متخاصم را تقویت کرده و روز به روز بر رشد آن می افزاید.

نتیجه گیری:

مسئله ی داعش را می بایست در بطن تنازع بزرگ ژئوپلیتیکی شکل گرفته در منطقه تحلیل و ارزیابی کرد. دیوارهای قطور بی اعتمادی و نیز عطش سیری ناپذیر برخی قدرت های نفتی منطقه برای بسط حوزه نفوذ خود که به طور طبیعی واکنش طرف دیگر را در پی خواهد داشت، در کنار پول هنگفت و بی دغدغه حاصل از نفت، از مهمترین عوامل شکل گیری وضعیت موجود در منطقه از جمله بحران داعش است. اگر وضعیت بر همین منوال پیش برود، اثر وضعی بحران داعش در عراق و سوریه ایجاب می کند قدرت هایی که داعش منافع آنان را تهدید می کند رفته رفته از حالت دفاعی خارج شده و شاهد تسری ناامنی نه فقط در سوریه وعراق بلکه به کشورهای دیگر منطقه باشیم؛که البته این نه مطلوب کشورهای منطقه است و نه به نفع  جهان اسلام.

با روند تحولات کنونی مشکل بتوان چشم انداز دلگرم کننده ای را پیش روی دولت ملت های مسلمان جهان متصور شد. بنابراین به نظر می رسد منافع ملی کشورهای منطقه ایجاب می کند ساز و کارهایی برای همکاری با مکانیسم تقسیم منافع از طریق دیپلماتیک جایگزین وزن کشی های میدانی شود.

چالش های بین دولت های منطقه ی آسیای جنوب غربی، عمیق تر از چالش های میان دول اروپایی در سیصد سال گذشته نیست. مدل رسیدن به تفاهم گسترده سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، می تواند از یک همکاری اقتصادی مورد بهره برداری قرار گیرد. بواقع برآوردی از بافت اجتماعی منطقه خاورمیانه نسبت به سایر مناطق جهان نظیر آمریکای لاتین، اتحادیه اروپا و کشورهای آسه آن، حاکی از اشتراک های گسترده تری است که محصول صدها سال زیست این ملت ها در کنار یکدیگر بوده است.  البته این بحث نیاز به شکل گیری زیرساخت اولیه تبادل افکار در میان سه سطح نخبگان میان کشورها دارد که این محتاج به یک فرهنگ کلامی قابل فهم برای یکدیگر در پرتو نوعی اعتماد نسبی است.

پیشنهادها


برای رسیدن به این بستر کلامی قابل فهم پیشنهاد می شود:

در پله ی اول گفتگوهای انتقادی غیر رسانه ای در سطوح بالای تصمیم گیری استراتژیک میان کشورها ایجاد شود. شفاف سازی اختلافات و پالایش آنها از سوء تفاهمات حاصل این فعالیت می تواند باشد.

در گام بعدی اختلافات در هیأت های کارشناسی رتبه بندی می شوند و مکانیسم همکاری مبتنی بر تقسیم منافع جایگزین وضع فعلی تنازع می شود. این بستر نیازمند سعه صدر، بخشش و روشنگری، از تبعات ادامه ی روند موجود و محسنات اتخاذ راه حلی جدید در منطقه برای رسیدن به منافع ملی و منطقه ای تک تک کشورهای آسیای جنوب غربی و خلیج فارس است.

لجاجت، عصبیت و منیت و در مقابل خردورزی، اعتدال و منفعت طلبی متعارف از وجوه شخصیتی انسان هاست که سه سطح نخبه ی تصمیم گیر و تاثیرگذار جوامع اسلامی نیز از آن مستثنا نیستند. بنابراین در سایه استمرار گفتگوها و عزم طرفین برای حصول به یک نتیجه متمرکز و مثبت، قسمت دوم وجوه شخصیتی نخبگان امکان تعالی یافته و مبنای تصمیمات صحیح قرار خواهد گرفت که در این صورت نیز امکان اعاده منافع عده کثیری از مردم در سایه ائتلاف فراهم می شود.

ناباروری،سرطان و پرخاشگری عصبی؛ نتیجه محصولات آلوده به سموم کشاورزی

خیار،گوجه و توت فرنگی در صدر آلودگی ها
هر چند در دولت قبل، اعتراضات عصرایران به وزارت خانه های بهداشت و جهاد کشاورزی در خصوص باقی ماندن سموم کشاورزی بر میوه ها و سبزیجات،پاسخی جر متهم شدن به سیاه نمایی نداشت،‌اما خورشید هیچ گاه پشت ابر نمی ماند و همان طور که آلوده بودن بنزین های پتروشیمی توسط مراجع مسوول تأیید شد، خبر تلخ آلوده به سم بودن برخی میوه ها و سبزیجات نیز توسط نهادهای علمی ،‌متأسفانه مورد تأیید قرار گرفته است و اینک نوبت مسوولان دولت یازدهم است که کار بر زمین مانده نظارت و کنترل بر تولیدات کشاورزی را انجام دهند و الا همان نقدی که بر قبلی ها وارد بود،‌این بار با شدت بیشتری متوجه مسوولان دولت کنونی خواهد بود زیرا جان انسان ها تعارف بردار نیست.

  «محسن مروتی»، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات گیاه پزشکی و کارشناس باقی مانده سموم، یکی از افرادی است که هرچند وقت یک بار درباره تاثیر میوه‌های آلوده به سموم بر سلامت مردم هشدار می‌دهد. او در گفت و گو با روزنامه شهروند می‌گوید که سرطان‌زا بودن این میوه‌ها ثابت شده و برای همین دیگر وقت آن است وزارت بهداشت به وظایفش برای نظارت بر مصرف میوه‌ها عمل کند. 

به گفته او، مصرف میوه‌های آلوده به سموم، غیراز سرطان‌زایی، مشکلات دیگری را هم به‌دنبال دارد؛ از افزایش ناباروری گرفته تا مشکلات عصبی.  
 
*حالا چندسالی می‌شود که هر چند وقت یک بار در میان مردم نگرانی‌هایی درباره مسموم بودن بعضی میوه‌ها و صیفی‌جات ایجاد می‌شود. روند رسیدگی به این موضوع در دولت و دستگاه‌های مربوطه در این سال‌ها چطور بوده و چرا اساسا این موضوع تبدیل به یک مشکل لاینحل شده؟ 


مساله باقی ماندن آفت‌کش‌ها و سموم در محصولات کشاورزی، مساله‌ای است که ما حدود ۱۲‌سال است که به‌طور ویژه آن را بررسی می‌کنیم.

‌سال ۱۳۴۶ که برای نخستین‌بار جلسه کمیسیون کدکس ایران برگزار شد و ایران ملزم شد تا این موضوع را به‌طور رسمی پیگیری کند ولی از آن زمان تا‌ سال‌های ۸۱ و ۸۲، ایران هیچ کاری در این زمینه نکرد. 

بعد از آن، این موضوع کم کم جدی‌تر شد و ایران با همکاری فائو، دو آزمایشگاه در سازمان دامپزشکی ایجاد کرد تا بتوان تولیدات دامپزشکی را که زیرنظر این سازمان است، از نظر تاثیر باقی ماندن سموم در بدنشان بررسی کرد.  برای این کارها، یکسری استاندارد نیاز داشتیم که تا آن زمان وجود نداشت، بنابراین از استانداردهای کدکس استفاده می‌شد و باقی استانداردها، چون تا آن زمان به‌طورکلی پایش انجام نمی‌شد. تا این‌که ما با پیگیری‌هایی که کردیم متوجه شدیم طبق قانون  پایش محصولات کشاورزی زمانی که برای مصرف مردم آماده می‌شود، به عهده وزارت بهداشت است ولی تولید محصولات سالم و بدون آلاینده به عهده وزارت کشاورزی است.   

*یعنی الان وزارت جهاد کشاورزی نظارتی بر چگونگی رسیدن محصولات کشاورزی به مردم و مصرف آن ندارد؟ 

خیر، این وزارت بر مرحله تولید این محصولات نظارت می‌کند. اخیرا کارشناسان حوزه کشاورزی مانند خانه کشاورز اعلام کرده‌اند که وزارت جهاد کشاورزی هم باید مانند وزارت بهداشت بر مراحل تولید تا مصرف محصولات کشاورزی نظارت داشته باشد. 
به هرحال آنطور که مقرر شده از تولید تا رسیدن به بازار به عهده وزارت جهاد کشاورزی است ولی وقتی که وارد بازار شود، به عهده وزارت بهداشت قرار می‌گیرد چون سلامت مردم قطعا به عهده وزارت بهداشت است.   

*حالا با این اوصاف، وزارت بهداشت به وظیفه‌اش دراین‌باره عمل می‌کند؟ چون آنطور که به نظر می‌رسد، وظیفه نظارت بر سلامت محصولات کشاورزی مانند سبزیجات و میوه و درجه سلامت آنها بین سازمان‌های مختلف دست به دست می‌شود. 
  
خیر، وزارت بهداشت هیچ گاه به وظیفه‌اش دراین‌باره عمل نکرده و هنوز نمی‌کند. به زبان دیگر، پایشی که باید به‌طور منظم و منسجم وجود داشته باشد، به هیچ وجه وجود ندارد. 

*و از نظر شما وزارت جهادکشاورزی در مرحله تولید محصولات کشاورزی، کاملا به وظیفه‌اش عمل می‌کند؟ 

نمی‌توان
 گفت به‌طور کامل ولی در این حوزه، پایش‌ها و فعالیت‌هایی را انجام می‌دهد. درحالی‌که وزارت بهداشت درحال حاضر محصولات غذایی فرآوری شده مانند کنسروها را گاه گداری چک می‌کند ولی نظارت دایم بر محصولات کشاورزی در میادین میوه و تره‌بار برای تخمین سلامت آنها به هیچ وجه وجود ندارد و در این زمینه ضعف زیادی دارد.   

*خب فکر می‌کنید دلیل این نظارت نکردن چیست؟ چرا این وزارت که متولی سلامت مردم است بر موضوع مهمی مانند محصولات میوه و سبزی که مستقیما با سلامت مردم ارتباط دارد، نظارت نمی‌کند؟ 

بهانه وزارت بهداشت دراین‌باره این است که می‌گویند ما استاندارد ملی نداریم درحالی‌که در‌سال ۸۶ وزارت کشاورزی اولین سری استانداردهای ملی حداکثر میزان مجاز باقی مانده را ارایه داد؛ یعنی دیگر بهانه‌ای برای وزارت بهداشت نبود که بگوید من استاندارد ندارم. ما در‌سال ۸۹ هم این استانداردها را بازبینی کردیم.  از ‌سال ۸۹ تا حالا، یعنی چهارسال، وزارت بهداشت هنوز نتوانسته کاری دراین‌باره انجام دهد.  بهانه دوم آنها این است که ما امکانات لازم را برای این موضوع نداریم.   

*این امکانات دقیقا چیست؟ 

امکانات اصلی موردنیاز برای این موضوع، چند آزمایشگاه مرجع است که هر چند وقت یک بار نمونه‌های محصولات کشاورزی را بیاورند و آزمایش کنند. مساله دیگر این است که اگر وزارت بهداشت آلودگی دید، چه باید کند؟ واقعیت این است که سیستم برگشت به تولیدکننده وجود ندارد. وزارت کشاورزی درحال حاضر برنامه‌ریزی کرده که محصولات کشاورزی با یک کد ۱۶ رقمی وارد بازار شود و بر اساس آن اطلاعات تولیدکننده ثبت است؛ براساس آن اگر محصولی آلوده باشد به تولیدکننده برمی‌گردد و تا زمانی که نتواند محصول سالم تولید کند، اجازه تولید محصول ندارد. 
ما از سهم خودمان که تولید سالم است حرکت‌های خوبی انجام شده ولی ما بیشتر از وزارت بهداشت انتظار داشتیم که پایش‌های بهتری انجام دهد و همکاری بهتری در این زمینه داشته باشد.   

*در دولت جدید و با توجه به این‌که وزارت بهداشت در بعضی حوزه‌ها درحال برداشتن گام‌های بزرگی است، تغییری دراین‌باره ایجاد نشده؟ 

الان مدتی است که وزارت بهداشت جلسات و برنامه‌هایی برگزار می‌کند و هر از گاهی حرکت‌هایی انجام می‌شود ولی آن طور که باید و شاید، این موضوع پیگیری نمی‌شود. 

الان با توجه به این‌که ما استانداردهای لازم را داریم، وزارت بهداشت باید نمونه‌هایی را بردارد و از نظر استانداردهای مختلف، آنها را بررسی کند.  وزارت جهاد کشاورزی سعی می‌کند تا جایی که ممکن است اجازه ندهد آلودگی بیش از حد مجاز شود و پیشنهاد می‌کنیم که از مواد غیرسمی آلترناتیو که تحت عنوان مواد و عوامل بیولوژیک است استفاده شود که تاثیر سویی بر انسان ندارد.  تا حدی هم موفق بوده‌ایم ولی این کافی نیست.  ما می‌گوییم که درست کنترل شود ولی وقتی از بیرون و از بازار برای این کنترل‌ها فشار نیاید، فایده‌ای ندارد.   

البته همه موارد هم به وزارت بهداشت و نظارتش برنمی‌گردد، در مرحله تولید محصولات کشاورزی و سمپاشی آنها هم هنوز مشکلات زیادی وجود دارد.  مثلا در چند‌سال گذشته ورود آفت‌کش‌ها و سم‌های چینی و هندی بی‌کیفیت به ایران، باعث دو چندان شدن این مشکل شده است.  مشکل دیگر هم ناآشنا بودن کشاورزان با سم‌های مختلف و چگونگی استفاده از آنهاست. یکی از عمده دلایل آلودگی‌های محصولات کشاورزی همین است. 

* از چه زمانی این مشکل سم‌های وارداتی بیشتر شد؟ 


از زمان شروع تحریم‌ها. هرچه این تحریم‌ها بیشتر شدند، این مشکل هم شدت بیشتری پیدا کرد.  از وقتی تحریم‌ها بیشتر شد، یا شرکت‌های اروپایی فروشنده آفت‌کش‌ها هم سخت‌تر آن را به ما فروختند یا اگر هم وارد می‌شد، قیمت‌های آن‌ها به اندازه‌ای بالا است که کشاورز نمی‌تواند آن را بخرد. شرکت‌های داخلی تولیدکننده، سم‌ها را از چین و هند وارد می‌کنند و آنها را به‌صورت عمده به کشاورزها می‌فروشند.   

*مشکلات این سموم دقیقا چیست؟ 

اولا تکنیک‌هایی که در آنها استفاده می‌شود، تکنیک‌های استاندارد نیست. ثانیا آن چیزی که به‌عنوان مواد همراه به آنها می‌زنند از کیفیت لازم برخوردار نیست و این دو موضوع باعث کارا نبودن این سموم به اندازه کافی می‌شود. مثلا در خیلی موارد ما می‌بینیم که چون کیفیت این سموم به اندازه کافی نیست، کشاورزان اگر مثلا قرار است یکی دو بار از این سموم استفاده شود تا ۱۵ بار هم از آن استفاده می‌شود.   

*مصرف سالانه آفت‌کش‌ها برای محصولات کشاورزی سالانه در ایران به چه اندازه است؟ 

مصرف آفت‌کش‌ها در ایران از‌ سال ۸۰ تا ۸۴ که بررسی نمی‌شد، بالای ۶‌هزار تن در ‌سال بود که در ‌سال‌های ۹۰ و ۹۱ به ۲۰‌هزار تن رسید و حالا هم می‌توان گفت که این مصرف دقیقا ۱۶ تا ۲۰هزارتن است. مصرف سموم در دنیا سالانه چهار‌میلیون تن است.  در هیچ جای دنیا این طور نیست که محصولات کاملا عاری از سموم تولید شود و مقدار کمی از این محصولات عاری تحت‌عنوان ارگانیک تولید می‌شود که چون قیمتشان خیلی بالاست، ‌درصد استفاده آن زیاد نیست.   

* چندسالی می‌شود درباره تولید این محصولات در ایران هم صحبت می‌شود. 

ما در ایران چیزی به‌عنوان محصولات ارگانیک نداریم، محصولات سالم داریم که استانداردهای لازم در آنها رعایت شده است.   

* تولید و مصرف آنها هنوز در ایران فراگیر نشده، درست است؟ 


نمی‌شود هم که فراگیر شود. چون در حالت عادی هم وقتی محصولی تولید می‌شود بین ۳۰ تا ۴۰ درصد، خسارت می‌بیند.  در جایی مانند آمریکا گفته می‌شود که اشکال ندارد من این خسارت را می‌دهم ولی محصولات ارگانیک را دو برابر می‌فروشم ولی این موضوع در ایران کشش ندارد چون خرید همین محصولات عادی کشاورزی هم که تولید می‌شود برای تعداد زیادی از مردم سخت و گران است و بنابراین مسلم است که در ایران نمی‌توان تولید و مصرف این محصولات را گسترش داد بنابراین استفاده از سم کماکان در اولویت است.   

* در بقیه کشورهای دنیا هم مانند ایران محصولات گلخانه‌ای بیشتر از بقیه محصولات، مشکل آلوده بودن به سموم را دارند؟ 

ما درحال حاضر چند قطب تولید محصولات گلخانه‌ای داریم؛ یکی در جیرفت است و بقیه در تهران و کرج. اگر به آنها سر بزنید متوجه می‌شوید که آنها اصلا سازه‌های مناسب و استانداردی ندارند.  مثلا گلخانه‌های هلندی از هر نظر کنترل می‌شوند.  اما در ایران این موضوع برعکس است.   

*خب وزارت جهاد کشاورزی تصمیم جدی‌ای برای کنترل این گلخانه‌ها و محصولات آنها ندارد؟ 

در دوره‌های مختلف نظارت‌هایی وجود داشته است ولی به هرحال مگر تا چه حد می‌توان کشاورزان را کنترل کرد؟ 

*اگر اینطور است پس چرا در همین کشورهای خارجی که خودتان گفتید این نظارت‌ها وجود دارد؟ 

در این کشورها با مکانیسم‌هایی این نظارت‌ها وجود دارد.  در کشورهای اروپایی محصولات فله خیلی کم است و کد رهگیری دارند، به محض این‌که آنها را بزنیم، تولیدکننده پیدا می‌شود اما ما این سیستم‌ها را در ایران نداریم.   

* مگر این نظارت‌ها چقدر سخت است؟ وزارت جهاد کشاورزی با این‌که می‌داند آلوده بودن محصولات کشاورزی به سموم، مستقیما با سلامت مردم در ارتباط است و به آن ضرر می‌رساند، چرا در طول همه این سال‌ها یک سیستم نظارتی درست برای این موضوع در نظر نگرفته و وزارت بهداشت را برای عمل به وظیفه‌اش پای کار نکشیده است؟   

اولا این موضوع زیرساخت‌های خیلی مهمی مانند تجهیزکردن آزمایشگاه‌ها می‌خواهد. موضوع دیگر این است که در ایران، بیشتر خرده کشاورز وجود دارد تا کلان کشاورز، ولی در کشورهای پیشرفته اینطور نیست و یک کشاورز ممکن است ۱۰۰ تا ۲۰۰ هکتار زمین داشته باشد و بنابراین نظارت بر آنها خیلی آسان‌تر از نظارت بر خرده زمین‌هایی است که محصولاتشان به بازار ایران می‌رود. سازمان حفظ نباتات این کار را با همراهی کلینیک‌های کشاورزی انجام می‌دهد و از آنها خواسته با کشاورزان در ارتباط باشند، به آنها کد دهند اما هنوز تمام نشده چون تعداد کشاورزان ما بالاست.   
*این سموم و آفت‌کش‌ها بیشتر در کدام محصولات کشاورزی باقی می‌مانند؟ 

در محصولات گلخانه‌ای خیار و گوجه عمده‌ترین محصولاتند و در تولیدات باغی، توت‌فرنگی. متاسفانه بیشتر محصولات گلخانه‌ای ما، محصولات تازه خوری‌اند مانند خیار و گوجه‌فرنگی.  یکی از خطرناک‌ترین این محصولات خیار است و بیشترین آسیب را در آن داریم.   

*پیاز چطور؟ چون قبلا اعلام شده که حدود ۳۰ تا ۴۰‌درصد آلودگی‌ها مربوط به خیار است. 

ما چندان روی پیاز کار نکرده‌ایم، چون بیشتر اوقات پخته می‌شود و این موضوع آلودگی آن را با میزان زیادی از بین می‌برد.   

*اینکه گفته می‌شود مشکل سمی بودن محصولات کشاورزی با درست شستن آنها از بین می‌رود، درست است؟ 

نوع سم هم خیلی مهم است، بعضی از آنها کمتر و بعضی از آنها بیشتر جذب می‌شوند.  برای آنها که کمترند، با شستن این مشکل کم می‌شود ولی خیلی مواقع نمی‌توان کاری برای آنها کرد.   

*آمار کلی وجود دارد که چند‌درصد میوه‌ها و سبزیجات به آفت‌کش‌ها آلوده‌اند؟ 

در محصولات گلخانه‌ای به حدود ۳۰ تا ۴۰‌درصد می‌رسد ولی باز هم نمی‌توان دقیقا دراین‌باره آمار اعلام کرد.   

*بحث مهم درباره باقی ماندن سموم و آفت‌کش‌ها در محصولات کشاورزی، تاثیر آنها بر سلامت مردم و ایجاد سرطان‌های مختلف در مردم است. دقیقا تاثیر این آفت‌کش‌ها بر سلامت مردم چیست؟ 

ما نمی‌توانیم هیچ رابطه مستقیمی بین مصرف آفت‌کش‌ها و سرطان ایجاد کنیم.  تنها راهی که در دنیا این دو را به هم ربط داده‌اند، می‌گویند در مناطقی که مصرف آفت‌کش‌ها بالا است، سرطان بیشتر شیوع پیدا کرده.  قطعا یکی از دلایل عمده سرطان این سموم است. 

*غیر از سرطان، چه مشکلاتی را ایجاد می‌کنند؟ 

مسمومیت‌ها که تکلیفشان معلوم است شرایط مزمن و غیرمزمن دارند که اگر تکرار شوند باعث چند بیماری می‌شوند.  این مسمومیت‌ها وقتی تکرار شوند باعث بیماری‌های عصبی مختلفی می‌شوند؛ پرخاشگری یکی از اصلی‌ترین آنها است.  اختلال در حافظه کوتاه مدت و فراموشی‌های مختلف است.  اختلال یادگیری و فراگیری در کودکان، پارکینسون و آلزایمر از دیگر تبعات آن است. 

مساله دیگری که در ایران و به ویژه در تهران با آن مواجهیم، عقیم‌سازی و نابارور شدن است که ما روی آن کار کرده‌ایم و در کوتاه مدت هم می‌توان آن را دید.  اگر آمارهای مراکز عقیم‌سازی و...   را ببینید، متوجه می‌شوید آمار ناباروری و عقیم شدن در زوج‌ها بسیار بالاست. ما در اطلاعاتمان داریم که یک‌سری از سموم باعث عقیم شدن، سقط جنین و ناباروری می‌شود.   

*نوع این سموم مشخص است؟
 

آنها از خانواده‌های ارگانوفسفرها و ارگانوکلرها هستند که دسته دوم منع مصرف دارند. 

*ولی با این وجود در ایران مصرف می‌شود. 

بله گاهی دیده می‌شود که انبارهایی داریم که این سموم را دارند ولی استفاده نمی‌کنند یا همراه با دیگر سموم و به صورت قاچاقی وارد ایران می‌شود و در زمینهایی مصرف می‌شوند. یک‌سری سموم هورمونی هم وجود دارد که بیشتر در آمریکا و کانادا استفاده می‌شود و در ایران کمتر. کسانی که از این سموم استفاده می‌کنند دچار اختلالات هورمونی و جنسی‌اند.   

*سوالی که شاید تعدادی از مردم داشته باشند این است که به هرحال آنها نمی‌توانند میوه و سبزی استفاده نکنند.  بهترین راه برای کمتر کردن آسیب‌های این سموم چیست؟ 

خود مصرف‌کننده باید تا جایی که ممکن است حداقل نکات را رعایت کند. مهم‌ترین کار این است که میوه‌ها را خوب و با آب نمک شست‌وشو دهند. در غذاهایی که باید پخته شوند، توجه شود که مواد کاملا پخته شوند، با دمای کم و مناسب و به مدت زیاد.  میوه‌هایی ماند خیار را حتما پوست بکنند.  اینها نکاتی است که مصرف‌کننده باید رعایت کند و وظیفه وزارت جهاد کشاورزی و بهداشت به جای خودش است.

ناباروری،سرطان و پرخاشگری عصبی؛ نتیجه محصولات آلوده به سموم کشاورزی

خیار،گوجه و توت فرنگی در صدر آلودگی ها
هر چند در دولت قبل، اعتراضات عصرایران به وزارت خانه های بهداشت و جهاد کشاورزی در خصوص باقی ماندن سموم کشاورزی بر میوه ها و سبزیجات،پاسخی جر متهم شدن به سیاه نمایی نداشت،‌اما خورشید هیچ گاه پشت ابر نمی ماند و همان طور که آلوده بودن بنزین های پتروشیمی توسط مراجع مسوول تأیید شد، خبر تلخ آلوده به سم بودن برخی میوه ها و سبزیجات نیز توسط نهادهای علمی ،‌متأسفانه مورد تأیید قرار گرفته است و اینک نوبت مسوولان دولت یازدهم است که کار بر زمین مانده نظارت و کنترل بر تولیدات کشاورزی را انجام دهند و الا همان نقدی که بر قبلی ها وارد بود،‌این بار با شدت بیشتری متوجه مسوولان دولت کنونی خواهد بود زیرا جان انسان ها تعارف بردار نیست.

  «محسن مروتی»، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات گیاه پزشکی و کارشناس باقی مانده سموم، یکی از افرادی است که هرچند وقت یک بار درباره تاثیر میوه‌های آلوده به سموم بر سلامت مردم هشدار می‌دهد. او در گفت و گو با روزنامه شهروند می‌گوید که سرطان‌زا بودن این میوه‌ها ثابت شده و برای همین دیگر وقت آن است وزارت بهداشت به وظایفش برای نظارت بر مصرف میوه‌ها عمل کند. 

به گفته او، مصرف میوه‌های آلوده به سموم، غیراز سرطان‌زایی، مشکلات دیگری را هم به‌دنبال دارد؛ از افزایش ناباروری گرفته تا مشکلات عصبی.  
 
*حالا چندسالی می‌شود که هر چند وقت یک بار در میان مردم نگرانی‌هایی درباره مسموم بودن بعضی میوه‌ها و صیفی‌جات ایجاد می‌شود. روند رسیدگی به این موضوع در دولت و دستگاه‌های مربوطه در این سال‌ها چطور بوده و چرا اساسا این موضوع تبدیل به یک مشکل لاینحل شده؟ 


مساله باقی ماندن آفت‌کش‌ها و سموم در محصولات کشاورزی، مساله‌ای است که ما حدود ۱۲‌سال است که به‌طور ویژه آن را بررسی می‌کنیم.

‌سال ۱۳۴۶ که برای نخستین‌بار جلسه کمیسیون کدکس ایران برگزار شد و ایران ملزم شد تا این موضوع را به‌طور رسمی پیگیری کند ولی از آن زمان تا‌ سال‌های ۸۱ و ۸۲، ایران هیچ کاری در این زمینه نکرد. 

بعد از آن، این موضوع کم کم جدی‌تر شد و ایران با همکاری فائو، دو آزمایشگاه در سازمان دامپزشکی ایجاد کرد تا بتوان تولیدات دامپزشکی را که زیرنظر این سازمان است، از نظر تاثیر باقی ماندن سموم در بدنشان بررسی کرد.  برای این کارها، یکسری استاندارد نیاز داشتیم که تا آن زمان وجود نداشت، بنابراین از استانداردهای کدکس استفاده می‌شد و باقی استانداردها، چون تا آن زمان به‌طورکلی پایش انجام نمی‌شد. تا این‌که ما با پیگیری‌هایی که کردیم متوجه شدیم طبق قانون  پایش محصولات کشاورزی زمانی که برای مصرف مردم آماده می‌شود، به عهده وزارت بهداشت است ولی تولید محصولات سالم و بدون آلاینده به عهده وزارت کشاورزی است.   

*یعنی الان وزارت جهاد کشاورزی نظارتی بر چگونگی رسیدن محصولات کشاورزی به مردم و مصرف آن ندارد؟ 

خیر، این وزارت بر مرحله تولید این محصولات نظارت می‌کند. اخیرا کارشناسان حوزه کشاورزی مانند خانه کشاورز اعلام کرده‌اند که وزارت جهاد کشاورزی هم باید مانند وزارت بهداشت بر مراحل تولید تا مصرف محصولات کشاورزی نظارت داشته باشد. 
به هرحال آنطور که مقرر شده از تولید تا رسیدن به بازار به عهده وزارت جهاد کشاورزی است ولی وقتی که وارد بازار شود، به عهده وزارت بهداشت قرار می‌گیرد چون سلامت مردم قطعا به عهده وزارت بهداشت است.   

*حالا با این اوصاف، وزارت بهداشت به وظیفه‌اش دراین‌باره عمل می‌کند؟ چون آنطور که به نظر می‌رسد، وظیفه نظارت بر سلامت محصولات کشاورزی مانند سبزیجات و میوه و درجه سلامت آنها بین سازمان‌های مختلف دست به دست می‌شود. 
  
خیر، وزارت بهداشت هیچ گاه به وظیفه‌اش دراین‌باره عمل نکرده و هنوز نمی‌کند. به زبان دیگر، پایشی که باید به‌طور منظم و منسجم وجود داشته باشد، به هیچ وجه وجود ندارد. 

*و از نظر شما وزارت جهادکشاورزی در مرحله تولید محصولات کشاورزی، کاملا به وظیفه‌اش عمل می‌کند؟ 

نمی‌توان
 گفت به‌طور کامل ولی در این حوزه، پایش‌ها و فعالیت‌هایی را انجام می‌دهد. درحالی‌که وزارت بهداشت درحال حاضر محصولات غذایی فرآوری شده مانند کنسروها را گاه گداری چک می‌کند ولی نظارت دایم بر محصولات کشاورزی در میادین میوه و تره‌بار برای تخمین سلامت آنها به هیچ وجه وجود ندارد و در این زمینه ضعف زیادی دارد.   

*خب فکر می‌کنید دلیل این نظارت نکردن چیست؟ چرا این وزارت که متولی سلامت مردم است بر موضوع مهمی مانند محصولات میوه و سبزی که مستقیما با سلامت مردم ارتباط دارد، نظارت نمی‌کند؟ 

بهانه وزارت بهداشت دراین‌باره این است که می‌گویند ما استاندارد ملی نداریم درحالی‌که در‌سال ۸۶ وزارت کشاورزی اولین سری استانداردهای ملی حداکثر میزان مجاز باقی مانده را ارایه داد؛ یعنی دیگر بهانه‌ای برای وزارت بهداشت نبود که بگوید من استاندارد ندارم. ما در‌سال ۸۹ هم این استانداردها را بازبینی کردیم.  از ‌سال ۸۹ تا حالا، یعنی چهارسال، وزارت بهداشت هنوز نتوانسته کاری دراین‌باره انجام دهد.  بهانه دوم آنها این است که ما امکانات لازم را برای این موضوع نداریم.   

*این امکانات دقیقا چیست؟ 

امکانات اصلی موردنیاز برای این موضوع، چند آزمایشگاه مرجع است که هر چند وقت یک بار نمونه‌های محصولات کشاورزی را بیاورند و آزمایش کنند. مساله دیگر این است که اگر وزارت بهداشت آلودگی دید، چه باید کند؟ واقعیت این است که سیستم برگشت به تولیدکننده وجود ندارد. وزارت کشاورزی درحال حاضر برنامه‌ریزی کرده که محصولات کشاورزی با یک کد ۱۶ رقمی وارد بازار شود و بر اساس آن اطلاعات تولیدکننده ثبت است؛ براساس آن اگر محصولی آلوده باشد به تولیدکننده برمی‌گردد و تا زمانی که نتواند محصول سالم تولید کند، اجازه تولید محصول ندارد. 
ما از سهم خودمان که تولید سالم است حرکت‌های خوبی انجام شده ولی ما بیشتر از وزارت بهداشت انتظار داشتیم که پایش‌های بهتری انجام دهد و همکاری بهتری در این زمینه داشته باشد.   

*در دولت جدید و با توجه به این‌که وزارت بهداشت در بعضی حوزه‌ها درحال برداشتن گام‌های بزرگی است، تغییری دراین‌باره ایجاد نشده؟ 

الان مدتی است که وزارت بهداشت جلسات و برنامه‌هایی برگزار می‌کند و هر از گاهی حرکت‌هایی انجام می‌شود ولی آن طور که باید و شاید، این موضوع پیگیری نمی‌شود. 

الان با توجه به این‌که ما استانداردهای لازم را داریم، وزارت بهداشت باید نمونه‌هایی را بردارد و از نظر استانداردهای مختلف، آنها را بررسی کند.  وزارت جهاد کشاورزی سعی می‌کند تا جایی که ممکن است اجازه ندهد آلودگی بیش از حد مجاز شود و پیشنهاد می‌کنیم که از مواد غیرسمی آلترناتیو که تحت عنوان مواد و عوامل بیولوژیک است استفاده شود که تاثیر سویی بر انسان ندارد.  تا حدی هم موفق بوده‌ایم ولی این کافی نیست.  ما می‌گوییم که درست کنترل شود ولی وقتی از بیرون و از بازار برای این کنترل‌ها فشار نیاید، فایده‌ای ندارد.   

البته همه موارد هم به وزارت بهداشت و نظارتش برنمی‌گردد، در مرحله تولید محصولات کشاورزی و سمپاشی آنها هم هنوز مشکلات زیادی وجود دارد.  مثلا در چند‌سال گذشته ورود آفت‌کش‌ها و سم‌های چینی و هندی بی‌کیفیت به ایران، باعث دو چندان شدن این مشکل شده است.  مشکل دیگر هم ناآشنا بودن کشاورزان با سم‌های مختلف و چگونگی استفاده از آنهاست. یکی از عمده دلایل آلودگی‌های محصولات کشاورزی همین است. 

* از چه زمانی این مشکل سم‌های وارداتی بیشتر شد؟ 


از زمان شروع تحریم‌ها. هرچه این تحریم‌ها بیشتر شدند، این مشکل هم شدت بیشتری پیدا کرد.  از وقتی تحریم‌ها بیشتر شد، یا شرکت‌های اروپایی فروشنده آفت‌کش‌ها هم سخت‌تر آن را به ما فروختند یا اگر هم وارد می‌شد، قیمت‌های آن‌ها به اندازه‌ای بالا است که کشاورز نمی‌تواند آن را بخرد. شرکت‌های داخلی تولیدکننده، سم‌ها را از چین و هند وارد می‌کنند و آنها را به‌صورت عمده به کشاورزها می‌فروشند.   

*مشکلات این سموم دقیقا چیست؟ 

اولا تکنیک‌هایی که در آنها استفاده می‌شود، تکنیک‌های استاندارد نیست. ثانیا آن چیزی که به‌عنوان مواد همراه به آنها می‌زنند از کیفیت لازم برخوردار نیست و این دو موضوع باعث کارا نبودن این سموم به اندازه کافی می‌شود. مثلا در خیلی موارد ما می‌بینیم که چون کیفیت این سموم به اندازه کافی نیست، کشاورزان اگر مثلا قرار است یکی دو بار از این سموم استفاده شود تا ۱۵ بار هم از آن استفاده می‌شود.   

*مصرف سالانه آفت‌کش‌ها برای محصولات کشاورزی سالانه در ایران به چه اندازه است؟ 

مصرف آفت‌کش‌ها در ایران از‌ سال ۸۰ تا ۸۴ که بررسی نمی‌شد، بالای ۶‌هزار تن در ‌سال بود که در ‌سال‌های ۹۰ و ۹۱ به ۲۰‌هزار تن رسید و حالا هم می‌توان گفت که این مصرف دقیقا ۱۶ تا ۲۰هزارتن است. مصرف سموم در دنیا سالانه چهار‌میلیون تن است.  در هیچ جای دنیا این طور نیست که محصولات کاملا عاری از سموم تولید شود و مقدار کمی از این محصولات عاری تحت‌عنوان ارگانیک تولید می‌شود که چون قیمتشان خیلی بالاست، ‌درصد استفاده آن زیاد نیست.   

* چندسالی می‌شود درباره تولید این محصولات در ایران هم صحبت می‌شود. 

ما در ایران چیزی به‌عنوان محصولات ارگانیک نداریم، محصولات سالم داریم که استانداردهای لازم در آنها رعایت شده است.   

* تولید و مصرف آنها هنوز در ایران فراگیر نشده، درست است؟ 


نمی‌شود هم که فراگیر شود. چون در حالت عادی هم وقتی محصولی تولید می‌شود بین ۳۰ تا ۴۰ درصد، خسارت می‌بیند.  در جایی مانند آمریکا گفته می‌شود که اشکال ندارد من این خسارت را می‌دهم ولی محصولات ارگانیک را دو برابر می‌فروشم ولی این موضوع در ایران کشش ندارد چون خرید همین محصولات عادی کشاورزی هم که تولید می‌شود برای تعداد زیادی از مردم سخت و گران است و بنابراین مسلم است که در ایران نمی‌توان تولید و مصرف این محصولات را گسترش داد بنابراین استفاده از سم کماکان در اولویت است.   

* در بقیه کشورهای دنیا هم مانند ایران محصولات گلخانه‌ای بیشتر از بقیه محصولات، مشکل آلوده بودن به سموم را دارند؟ 

ما درحال حاضر چند قطب تولید محصولات گلخانه‌ای داریم؛ یکی در جیرفت است و بقیه در تهران و کرج. اگر به آنها سر بزنید متوجه می‌شوید که آنها اصلا سازه‌های مناسب و استانداردی ندارند.  مثلا گلخانه‌های هلندی از هر نظر کنترل می‌شوند.  اما در ایران این موضوع برعکس است.   

*خب وزارت جهاد کشاورزی تصمیم جدی‌ای برای کنترل این گلخانه‌ها و محصولات آنها ندارد؟ 

در دوره‌های مختلف نظارت‌هایی وجود داشته است ولی به هرحال مگر تا چه حد می‌توان کشاورزان را کنترل کرد؟ 

*اگر اینطور است پس چرا در همین کشورهای خارجی که خودتان گفتید این نظارت‌ها وجود دارد؟ 

در این کشورها با مکانیسم‌هایی این نظارت‌ها وجود دارد.  در کشورهای اروپایی محصولات فله خیلی کم است و کد رهگیری دارند، به محض این‌که آنها را بزنیم، تولیدکننده پیدا می‌شود اما ما این سیستم‌ها را در ایران نداریم.   

* مگر این نظارت‌ها چقدر سخت است؟ وزارت جهاد کشاورزی با این‌که می‌داند آلوده بودن محصولات کشاورزی به سموم، مستقیما با سلامت مردم در ارتباط است و به آن ضرر می‌رساند، چرا در طول همه این سال‌ها یک سیستم نظارتی درست برای این موضوع در نظر نگرفته و وزارت بهداشت را برای عمل به وظیفه‌اش پای کار نکشیده است؟   

اولا این موضوع زیرساخت‌های خیلی مهمی مانند تجهیزکردن آزمایشگاه‌ها می‌خواهد. موضوع دیگر این است که در ایران، بیشتر خرده کشاورز وجود دارد تا کلان کشاورز، ولی در کشورهای پیشرفته اینطور نیست و یک کشاورز ممکن است ۱۰۰ تا ۲۰۰ هکتار زمین داشته باشد و بنابراین نظارت بر آنها خیلی آسان‌تر از نظارت بر خرده زمین‌هایی است که محصولاتشان به بازار ایران می‌رود. سازمان حفظ نباتات این کار را با همراهی کلینیک‌های کشاورزی انجام می‌دهد و از آنها خواسته با کشاورزان در ارتباط باشند، به آنها کد دهند اما هنوز تمام نشده چون تعداد کشاورزان ما بالاست.   
*این سموم و آفت‌کش‌ها بیشتر در کدام محصولات کشاورزی باقی می‌مانند؟ 

در محصولات گلخانه‌ای خیار و گوجه عمده‌ترین محصولاتند و در تولیدات باغی، توت‌فرنگی. متاسفانه بیشتر محصولات گلخانه‌ای ما، محصولات تازه خوری‌اند مانند خیار و گوجه‌فرنگی.  یکی از خطرناک‌ترین این محصولات خیار است و بیشترین آسیب را در آن داریم.   

*پیاز چطور؟ چون قبلا اعلام شده که حدود ۳۰ تا ۴۰‌درصد آلودگی‌ها مربوط به خیار است. 

ما چندان روی پیاز کار نکرده‌ایم، چون بیشتر اوقات پخته می‌شود و این موضوع آلودگی آن را با میزان زیادی از بین می‌برد.   

*اینکه گفته می‌شود مشکل سمی بودن محصولات کشاورزی با درست شستن آنها از بین می‌رود، درست است؟ 

نوع سم هم خیلی مهم است، بعضی از آنها کمتر و بعضی از آنها بیشتر جذب می‌شوند.  برای آنها که کمترند، با شستن این مشکل کم می‌شود ولی خیلی مواقع نمی‌توان کاری برای آنها کرد.   

*آمار کلی وجود دارد که چند‌درصد میوه‌ها و سبزیجات به آفت‌کش‌ها آلوده‌اند؟ 

در محصولات گلخانه‌ای به حدود ۳۰ تا ۴۰‌درصد می‌رسد ولی باز هم نمی‌توان دقیقا دراین‌باره آمار اعلام کرد.   

*بحث مهم درباره باقی ماندن سموم و آفت‌کش‌ها در محصولات کشاورزی، تاثیر آنها بر سلامت مردم و ایجاد سرطان‌های مختلف در مردم است. دقیقا تاثیر این آفت‌کش‌ها بر سلامت مردم چیست؟ 

ما نمی‌توانیم هیچ رابطه مستقیمی بین مصرف آفت‌کش‌ها و سرطان ایجاد کنیم.  تنها راهی که در دنیا این دو را به هم ربط داده‌اند، می‌گویند در مناطقی که مصرف آفت‌کش‌ها بالا است، سرطان بیشتر شیوع پیدا کرده.  قطعا یکی از دلایل عمده سرطان این سموم است. 

*غیر از سرطان، چه مشکلاتی را ایجاد می‌کنند؟ 

مسمومیت‌ها که تکلیفشان معلوم است شرایط مزمن و غیرمزمن دارند که اگر تکرار شوند باعث چند بیماری می‌شوند.  این مسمومیت‌ها وقتی تکرار شوند باعث بیماری‌های عصبی مختلفی می‌شوند؛ پرخاشگری یکی از اصلی‌ترین آنها است.  اختلال در حافظه کوتاه مدت و فراموشی‌های مختلف است.  اختلال یادگیری و فراگیری در کودکان، پارکینسون و آلزایمر از دیگر تبعات آن است. 

مساله دیگری که در ایران و به ویژه در تهران با آن مواجهیم، عقیم‌سازی و نابارور شدن است که ما روی آن کار کرده‌ایم و در کوتاه مدت هم می‌توان آن را دید.  اگر آمارهای مراکز عقیم‌سازی و...   را ببینید، متوجه می‌شوید آمار ناباروری و عقیم شدن در زوج‌ها بسیار بالاست. ما در اطلاعاتمان داریم که یک‌سری از سموم باعث عقیم شدن، سقط جنین و ناباروری می‌شود.   

*نوع این سموم مشخص است؟
 

آنها از خانواده‌های ارگانوفسفرها و ارگانوکلرها هستند که دسته دوم منع مصرف دارند. 

*ولی با این وجود در ایران مصرف می‌شود. 

بله گاهی دیده می‌شود که انبارهایی داریم که این سموم را دارند ولی استفاده نمی‌کنند یا همراه با دیگر سموم و به صورت قاچاقی وارد ایران می‌شود و در زمینهایی مصرف می‌شوند. یک‌سری سموم هورمونی هم وجود دارد که بیشتر در آمریکا و کانادا استفاده می‌شود و در ایران کمتر. کسانی که از این سموم استفاده می‌کنند دچار اختلالات هورمونی و جنسی‌اند.   

*سوالی که شاید تعدادی از مردم داشته باشند این است که به هرحال آنها نمی‌توانند میوه و سبزی استفاده نکنند.  بهترین راه برای کمتر کردن آسیب‌های این سموم چیست؟ 

خود مصرف‌کننده باید تا جایی که ممکن است حداقل نکات را رعایت کند. مهم‌ترین کار این است که میوه‌ها را خوب و با آب نمک شست‌وشو دهند. در غذاهایی که باید پخته شوند، توجه شود که مواد کاملا پخته شوند، با دمای کم و مناسب و به مدت زیاد.  میوه‌هایی ماند خیار را حتما پوست بکنند.  اینها نکاتی است که مصرف‌کننده باید رعایت کند و وظیفه وزارت جهاد کشاورزی و بهداشت به جای خودش است.