واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

زایش یک زخم باز دیگر... سوریه

*(از سایت انسان شناسی و فرهنگ)  

آدونیس/ ترجمه ی رسول عوده‌زاده

(این مطلب نخست در ویژه نامه شرق امروز شنبه 16 مهر 1390 منتشر شده است. مطالب مطرح شده نظرات این متفکر است و الزاما همه آنها مورد قبول «واحد هوش یار تواندار» نیست ولی دانستن این نگاه مفید تشخیص داده شد خصوصا پس از 3 سال از تاریخ این سخنان و کشیده شدن جنگها به عراق)
AdonisSyria346.jpg

تصویر: آدونیس

 1
فروپاشی خلافت عثمانی، دوران قیمومیت، زمانه استقلال: دوره‌های سه‌گانه مهمی‌اند که سوریه نوین پیش از زایش آن ها را از سر گذرانده بود.  
این زایش اما به تولد یک نوزاد تمام و کمال منجر نشد بلکه عبارت بود از زایش یک زخم، زخمی که مدام خون و خاطرات تاریخی دردناک ناشی از رویدادهای فاجعه‌بار از آن سر ریز می شد؛ زخمی که تا به اینک سرِ آن ندارد که التیام یابد. تنها مخفی مانده و خود را از نظرها پنهان داشته است و طی نسل های متمادی سقفی سنگین و ستبر از توهمات ایدئولوژیک متنوع روی این زخم نهان اما تازه نهاده‌اند تا هر چه بیشتر این پنهان کاری و دگرنمایی چشم بیننده را بزند. دوره حاکمیت حزب سوسیالیست بعث چه بسا اوج این پنهان کاری و پوشش حقایق بود.  
اینک اما این زخم ریشه دار؛ زخمی که می توان آن را سوریه نامید تمام‌قد باز شده است. زخمی که  پیکره ای را می خراشد که چنان که «عروة بن الوَرْد» (2) می گفت: "تقسیم شده در پیکره هایی بسیار". شاید برای همین می شود گفت که بازشدن این زخم افقی پر از خون پیش روی ما گشود که صورت واقعی سوریه در آن نمایان است: چهره ای که چیزی نبود جز ملغمه ای از قومیت ها، اقلیت ها، مذاهب، فرقه ها، قبایل، و عشائری که هیچ بند نابریده ای آن ها را به هم نمی پیوست. پیکری پاره پاره درست از آن دست که در تاریخ دیده و خوانده بودیم. پیکری پاره پاره که قدمت و قدرتش توان از مدرنیته ربوده است. کسانی هم که بر مسند حکمرانی سوریه چیره یافته اند بیشتر در پی ثروت این سرزمین بوده اند وچندان در سودای پی افکندن چیزی نو نبوده اند و بنابراین یک سیستم قدرت پایه ریخته اند و نه یک جامعه یکپارچه و نو.
کودتای سال 1949به معنای پایان زندگی پارلمانی و به یغما رفتن اندک مرده‌ریگ زندگی سیاسی بود. اما این تمام ماجرا نبود. فاجعه بزرگ تنها در آغاز دهه شصت میلادی بود که رخ داد. آن گاه که همه سوریه با همه ی آن تاریخ و تکثرش را در یک قالب واحد ریختند تا به کمک تیزاب ایدئولوژی واحد آن را بدل به یک پیکره ی واحد و همدست کنند. این به گونه ای روشن در تعارض با واقعیت، حقیقت و طبیعت این جامعه بود.  
2
در سال 1963 حزبی که خود را یگانه حزب سوریه می دانست از راه کودتای نظامی یا از راه نوعی تجاوز به قدرت رسید. حق نمایندگی را از ملت متکثر و متنوع ستاند و آن را منحصر به خویش دید و با این گمان همه ی طرف های دیگر را مخیر نمود میان آن که سلطه ی آن حزب واحد را پذیرفته و در سایه ی آن قرار گیرند و یا از حیات سیاسی بیرون روند.
این انحصارطلبی به قاعده ای ملی بدل گشته و قانون اساسی کشور بر اساس آن نگاشته شد (ماده ی 8). یک آیین که مردمان باید به آن باور می یافتند و بر اساس آن عمل می کردند درست مانند یک «دین» دیگر؛ جزم اندیش و بسته و خشن. انگار که فقط برای ضدیت با حقوق و آزادی های اهل سوریه نبوده و فراتر از آن سودای پیکار با همه ی زندگی و قلع و قمع آدمی به گونه ای مطلق آمده بود. بر پایه ی همین آیین جدید بود که امتیازخواهی ها، سوء استفاده ها و انحصارطلبی ها قانونمند گشت و خشونت به طوری بنیان نهاده شد که همه این گزاره ها را توجیه می کرد.
حاکمیت مطلق یک حزب سبب ریشه دار تر شدن دوگانه خشونت معنوی/ فکری از یک سو و خشونت فیزیکی به عنوان شرط ضروری خشونت معنوی از سوی دیگر است.
در واقع، حزب واحد مطلق اندیش از بین برنده ی تنوع و تکثر است؛ تنوع و تکثری که از قضا جامعه ی سوریه پر از آن هاست. بهتر آن است که بگوییم حزب واحد از یک سو هویت این جامعه را از بین می برد زیرا که زمام فکر و زندگی را در دست حزب واحد و قدرت واحد قرار می دهد، و از سوی دیگر فرهنگ آن جامعه را زیر پا می نهد و می سوزاند چون که آن را با استانداردهای این حزب و سیاست های آن می سنجد. دست آخر حزب واحد بیش و پیش از همه ی این ها ضد تاریخ است. تاریخی که آغازش فراوانی و تنوع و تکثر بوده و وحدت و یگانگی در آن یک پدیده ی انتزاعی بوده است که هیچ پایه ی تاریخی ندارد؛ یک توهم محض که تجربه به سرعت وهمی بودن آن را برملا می کند.
ما باید از چارچوب اقتدار یکسان ساز فراتر رویم؛ اقتداری که جامعه را بدل به ابزاری می سازد که کارش تنها قبول دستورات است. برای همین نیز نخستین گام ما آن خواهد بود که بلافاصله اصل هشتم قانون اساسی سوریه را لغو کنیم؛ اصلی که اساس بیماری همه گیر در تمام سویه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، انسانی و تمدنی زندگی سوریان است. حذف این اصل تنها گام ما نیست. به همراه آن باید قانونی نوشته شود که اجازه ایجاد احزاب سیاسی را بدهد. تکثر و گفتگو و بیان آراء و نظرهای گوناگون پایه و اساس حیات سیاسی دوشادوش / همراه هم است. در این میان برپایی یک انتخابات پارلمانی آزاد نیز امری ضروری است تا بدین سان یک دوره جدید در سوریه تأسیس شود؛ دوره ای که در آن نیروها و احزاب اجتماعی سیاسی همه بدون استثنا در یک فضای دموکراتیک با شیوه های انسانی و خلاقانه به رقابت بپردازند و حکایت انتقال مسالمت آمیز قدرت مطابق با استانداردهای قانونی عملی شود.
تجربه بلند سوریه از سال 1963 تا هم اکنون ثابت کرده است که که سیطره ی تک حزبی بر حکومت و جامعه از لحاظ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تجربه ای شکست خورده است؛ شکستی فاجعه بار. ذات جامعه بشری تفاوت و تنوع و تکثر بنیان نهاده شده و تحمیل یکجانبه گرایی بر آن به معنای از بین بردن ذات آدمی و توان او در نوآوری است.
در حال حاضر نیاز فوری و ضروری، برگزاری نشست های مشورتی و کار مشترک با اهل فکر و نظر و سازمان های حقوق بشر و گروه های سیاسی، مدنی و سکولار در راستای مشخص کردن خط مشی های اساسی و تلاش برای خروج از یکجانبه گرایی موجود و جدایی کامل دین از سیاست و حکومت است بی آن که این نکته به معنای تعرض به آزادی مذهب و عقیده باشد. به ویژه باید علیه استفاده ی ابزاری از دین در سیاست که به خودی خود یک خشونت دیگر است ایستاد.
این پازل نمی تواند کامل شود مگر آن که ترتیباتی اندیشیده شود که دستگاه های قضا، آموزش، ارتش و نیروهای امنیتی را کاملا از سیاست جدا سازد و اقداماتی فراگیر و ریشه ای در راستای اعطای تمام و کمال حقوق مدنی به زنان درست هم طراز مردان انجام گیرد. در این صورت دیگر نظام حاکم یک حزب یا یک طرف سیاسی که دست برتر را در معادله ی سیاسی دارد نخواهد بود و به داوری بدل خواهد شد که در فاصله ای برابر از همه ی اطراف دعوا ایستاده است. این همان چیزی که باید اینک آغاز شود.
این گزاره ها همگی مستحق بررسی و پژوهش اند و بایسته است رئیس کشور در چارچوب یک گفتگوی ملی عام برای نهادینه کردن روش های ضامن انتقال سوریه به زندگی دموکراتیک، متکثر، قائم بر قانون و مراعات آزادی های انسان و حقوق بشر تلاش کند.
3
اصلی که باید بر وجودش در تمام جامعه های عربی و خاصه در سوریه تاکید نمود، جلوگیری از استفاده ابزاری از دین در نزاع های سیاسی به بهانه های مختلف است. این حالت همان طور که اشاره شد، علاوه بر این که نوعی خشونت است، حافظه ی تاریخی به خون آمیخته شده از نزاع های مذهبی، فرهنگی و سیاسی و تعصب های قبیله ای، عشیره ای و نژادی را یادآوری می کند. چنین نزاعی از چارچوب مدنی- فرهنگی ملی فراتر رفته و نصوص دینی را - همان طور که تجربه ی تاریخی به ما می آموزد - به ابزارهایی برای خشونت تغییر خواهد داد. سیاستی که به اسم دین راهبری شده و ارابه ای آن را به پیش می برد که دو اسب موتور محرک آنند (بهشت و دوزخ) ضرورتاً سیاست خشونت و حذف دیگری خواهد بود.  
4
آنچه در سوریه اتفاق افتاده غیرمنتظره نبود؛ هر آدمی که خفته است یا او را خوابانده اند روزی باید بیدار شود. مردم باید روزی برای کسب آزادی، کرامت انسانی، از بین بردن ظلم، توزیع عادلانه ثروت، حذف دستگیری ها به خاطر عقیده و... به خیابان ها می‌ریختند. در این جا اقلیت عددی مهم نیست. عدد در این جا نماد است و اقلیت در حوزه ی عدد در اینجا اکثریت است در نماد.    
آری، انتظار آنچه که رخ داده می رفت. شکی نبود که آن آتشفشان زخم و سرکوب که سال ها بود روی هم انباشته شده بود باید روزی غلیان می کرد. عکس العمل دولت هم در این میان کاملا طبیعی بود. از دولتی که مبنایش زور و حذف و پشت کردن به اصول اولیه ی انسانی است چیزی جز این نمی توانستیم انتظار داشته باشیم. کودکی در حال بازی کردن یا درس خواندن مورد حمله ناوک قدرت قرار می گیرد. سری در حال اندیشه ورزیدن با شمشیر بریده می شود. بدن هایی با تبر و تیشه تکه تکه و سر راه انداخته می شوند. جامعه همچون جهنم در حال سوختن است. آتش از تن آدمی سیر نمی شود.
بیهوده ترین و مسخره ترین سخن در این میان دخالت آمریکایی ها و اروپایی هاست. می پندارند که عرب ها فاقد حافظه و قدرت ربط مسائل با هم هستند. اینان کجا دخالت کردند و بیرون رفتند یا توانستند مشکل را حل کنند؟ در فلسطین؟ در سومالی؟ در عراق؟ بی شک مردم سوریه دخالت بیگانگان در امور داخلی خود را به شدت رد می کنند. آنان بیشترین آگاهی و بیشترین توانایی را در حل مشکلات داخلی خود را دارند.
 

این مطلب نخست در ویژه نامه شرق امروز شنبه 16 مهر 1390 منتشر شده است.

پرونده ی «تحولات خاور میانه» در انسان شناسی و فرهنگ 

 

 

 

دوست و همکار گرامی

چنانکه از مطالب و مقالات منتشر شده به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» بهره می برید و انتشار آزاد آنها را مفید می دانید، دقت کنید که برای تداوم کار این سایت و خدمات دیگر مرکز انسان شناسی و فرهنگ، در کنار همکاری علمی،  نیاز به کمک مالی همه همکاران و علاقمندان وجود دارد. برای اطلاع از چگونگی کمک رسانی و اقدام در این جهت خبر زیر را بخوانید

http://anthropology.ir/node/11294



 

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

عصرایران؛ محمد مهدی حیدرپور - شرکت های مطرح حوزه فناوری در میان ارزشمندترین برندهای جهان رتبه های بالایی را به خود اختصاص داده اند. با توجه به درآمدهای قابل توجه، روسای شرکت های فناوری محور نیز در میان ثروتمندترین افراد جهان قرار دارند.

به گزارش "گروه فناوری و آی تی" عصرایران، در شرایطی که برخی از این افراد با قایق های تفریحی و عمارت های گران قیمت توجهات را به سوی خود جلب می کنند اما مواردی نیز وجود دارند که در دنیای ثروتمندان سبک زندگی ساده‌تری را دنبال می کنند. به عنوان مثال، "سرگئی برین"، یکی از بنیان گذاران گوگل، به صورت عمده از فروشگاه کاستکو خرید می کند.

در ادامه این مطلب برخی از چهره های شناخته شده دنیای فناوری که به رغم درآمدهای میلیون و میلیارد دلاری زندگی فروتنانه‌تری داشته و اقدام های بشردوستانه و خیریه مختلفی انجام می دهند را معرفی می کنیم.

دیوید چریتون، استاد دانشگاه استنفورد

ثروت خالص: 3 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"دیوید چریتون"، استاد دانشگاه استنفورد و یکی از بنیانگذاران شرکت آریستا نت‌ورکس، است. وی یکی از نخستین سرمایه گذاران در شرکت گوگل پس از مشاهده دموئی از پروژه مد نظر "لری پیج" و "سرگئی برین" در سال 1998 بوده است. به رغم ثروت قابل توجه، دیوید چریتون علاقه چندانی به سبک زندگی مجلل ندارد. چریتون از یک فولکس واگن Vanagon برای رفت و آمد استفاده می کند و مدت 30 سال است که در خانه خود در پالو آلتو زندگی می کند.

چارلی ارگن، رئیس دیش نت‌ورک

ثروت خالص: 16.3 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

" چارلی ارگن" به عنوان رهبری صرفه جو با سبک زندگی ساده و فروتنانه شناخته می شود. وی وعده ناهار خود که شامل یک ساندویچ می شود را هر روز پیش از آغاز کار آماده می کند و تا همین اواخر هنگام سفر اتاق خود را با همراهانش سهیم می شد.

پیر امیدیار، بنیانگذار و رئیس eBay

ثروت خالص: 8.1 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"پیر امیدیار" پس از عرضه سهام eBay در بورس، میلیاردر شد اما از این ثروت تنها هزینه های شخصی را مد نظر قرار نداده و حضور پررنگی در اقدام های بشردوستانه دارد. وی طی مصاحبه ای با نشریه "فربز" به این موضوع اشاره کرد که با توجه به چنین ثروت قابل توجهی نه تنها می توانستم یک ماشین گران قیمت بلکه تمامی آنها را خریداری کنم. اما به محض آن که متوجه می شوید امکان خرید تمامی آنها را دارید هیچ یک دیگر جالب توجه و رضایت بخش نیستند.

دیوید کارپ، بنیانگذار و مدیرعامل تامبلر

ثروت خالص: 200 میلیون دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"دیوید کارپ" هنگامی که نوجوان بود تامبلر را راه اندازی کرد. تامبلر طی معامله ای به ارزش 1.1 میلیارد دلار به یاهو فروخته شد اما کارپ همچنان ترجیح می دهد تا سبک زندگی ساده ای داشته باشد. یکی از بزرگترین ولخرجی های وی خرید خانه ای یک هزار و 700 فوت مربعی به ارزش 1.6 میلیون دلار در ویلیامزبورگ، بروکلین بوده است. با این وجود، تقریبا نصف خانه وی خالی است. کارپ شگفتی خود از این که مردم خانه خود را با وسایل مختلف پر می کنند ابراز داشته است.

عظیم پرمجی، رئیس ویپرو لیمیتد

ثروت خالص: 15.4 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

به عنوان رئیس شرکت خدمات فناوری ویپرو، "عظیم پرمجی" ثروتمندترین هندی فعال در حوزه فناوری محسوب می شود اما از پول خرج کردن متنفر است. وی با پروازهای معمولی سفر کرده و از سه چرخه هایی که "ریکشاو" نام دارند برای دسترسی به دفاتر ویپرو استفاده می کند. وی به کارکنان خود یادآوری می کند که پیش از ترک محل کار چراغ ها را خاموش کرده و بر استفاده از دستمال توالت نیز نظارت می کند!  

مارک زوکربرگ، بنیانگذار و مدیرعامل فیسبوک

ثروت خالص: 32.4 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"مارک زوکربرگ" یکی از معدود افرادی در جهان است که میزان ثروتی بیش از سال های عمر خود دارند. اما وی سبک زندگی ساده را ترجیح می دهد. پیشتر وی از خودرو آکورا TSX استفاده می کرد و اخیرا آن را به فولکس واگن گلف GTIارتقا داده است که هر دو آنها در محدوده قیمت 30 هزار دلار قرار دارند. در سال 2011، زوکربرگ خانه ای 7 میلیون دلاری را در پالو آلتو خریداری کرد که این خانه نیز همچنان در برابر ثروت وی خرید بزرگی محسوب نمی شود. زوکربرگ لباس های غیر رسمی را ترجیح می دهد.

جان کوم، بنیانگذار واتس اپ

ثروت خالص: 6.8 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"جان کوم"، کسب و کار خود را ساده آغاز کرد اما آن را به شرکتی چند میلیارد دلاری مبدل کرده است. جان کوم در کیف، اکراین متولد شد و در 16 سالگی با خانواده خود به آمریکا مهاجرت می کند. در آن دوران خانواده کوم از شرایط خوبی برخوردار نبودند. بر همین اساس، ویژگی های پس انداز و صرفه جویی پول در کوم نهادینه شده و زمانی که در ماه فوریه واتس اپ به مبلغ 19 میلیارد دلار خریداری شد، وی فیسبوک را تحت فشار قرار داده بود تا هرچه زودتر معامله انجام شده و وی پرواز خود به بارسلونا را از دست ندهد.

تیم کوک، مدیرعامل اپل

ثروت خالص: بنابر شایعات حدود 400 میلیون دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

از گذشته تاکنون، "تیم کوک" به عنوان یکی از پر درآمدترین مدیران سیلیکون ولی شناخته می شود اما سبک زندگی وی چندان با شرایط درآمدیش همخوانی ندارد. به گفته تیم کوک، پول برای وی به عنوان یک محرک محسوب نمی شود و دوست دارد ریشه های خود را هموراه به یاد آورد. خانه 2 هزار و 95 فوت مربعی وی در کندو، پالو آلتو ارزشی 1.9 میلیون دلاری دارد که در برابر ثروت چند صد میلیون دلاری وی ناچیز به نظر می رسد.

تونی هسیه، مدیرعامل زاپوس

ثروت خالص: نزدیک به یک میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

"تونی هسیه" شرکت خود یعنی لینک اکسچنج را در سال 1999 طی معامله ای 265 میلیون دلاری به مایکروسافت فروخت اما تصمیم گرفت تا پول خود را در مسیری سازنده‌تر از یک زندگی لوکس به کار گیرد. طی سال های گذشته وی 350 میلیون دلار را برای مبدل کردن مرکز لاس وگاس به یک هاب فناوری هزینه کرده است.

سرگئی برین، یکی از بنیانگذاران گوگل

ثروت خالص: 30.9 میلیارد دلار

ثروتمندانی در حوزه فناوری با سبک زندگی ساده!

در سال 2007، "سرگئی برین" طی مصاحبه ای گفت: "از والدینم صرفه جویی و این که بدون در اختیار داشتن چیزهای بسیار شاد زندگی کنم را آموختم. همچنان نیز ترجیح می دهم تا وعده غذایی خود را تا آخر تمام کنم و چیزی در بشقاب باقی نماند. قیمت های اجناس را نگاه می کنم. البته تلاش می کنم تا کمتر این کار را انجام دهم اما به گونه ای بزرگ شده ام که بدون در اختیار داشتن چیزهای مختلف شاد باشم." سرگئی برین در اقدام های خیریه حضور پررنگی داشته و 219 میلیون دلار را طی سال 2013 به همراه همسر خود که اکنون از وی جدا شده صرف این قبیل امور کردند. 

کبد چرب ؛ علائم و درمان

انباشته‌ شدن چربی در سلول‌های کبدی می‌تواند به التهاب این سلول‌ها منجر شود. کبد نقش مهمی در سوخت و ساز و شکستن چربی‌ها در بدن دارد. در صورت بروز اختلال در آن، چربی در کبد رسوب کرده و موجب بروز کبد چرب می‌شود.


یکی از فعالیت‌های مهم کبد، ذخیره‌سازی و سوخت و ساز چربی‌ها در بدن است. کبد طبیعی حاوی حدود پنج گرم چربی در 100 گرم وزن خود می‌باشد. هر گاه مقدار چربی بیش از پنج درصد وزن آن افزایش یابد به این حالت «کبد چرب» گفته می‌شود.
کبد چرب، بیماری شایعی در جامعه است و در نتیجه بسیاری از بیماری‌ها و یا حالت‌های تغذیه‌ای در بدن ایجاد می‌شود. انباشته‌ شدن چربی در سلول‌های کبدی می‌تواند به التهاب این سلول‌ها منجر شود. کبد نقش مهمی در سوخت و ساز و شکستن چربی‌ها در بدن دارد. در صورت بروز اختلال در آن، چربی در کبد رسوب کرده و موجب بروز کبد چرب می‌شود.


چاقی و اختلال در چربی‌های خون، بیماری دیابت، مصرف مشروبات الکلی، بدغذایی و سوء تغذیه، مصرف برخی از داروهای کورتون‌دار مثل پردنیزولون، داروهای ضد تشنج مانند اسیدوالپروئیک و مصرف بی‌رویه هورمون‌ها از جمله علل ابتلا به بیماری کبد چرب هستند.


علایم و نشانه‌های کبد چرب
در بیماری کبد چرب، کبد معمولا علامت خاصی ندارد و به دنبال انجام آزمایشات دوره‌ای، اختلال در آنزیم‌های آن مشخص می‌شود و یا این‌ که در زمان انجام سونوگرافی به علل دیگر، ابتلا به کبد چرب نیز تشخیص داده می‌شود. البته اختلالات آنزیمی در کبد چرب معمولا خفیف است و در اکثر موارد موجب افزایش مختصر در آنزیم‌های کبدی می‌شود. در برخی موارد این بیماری با علایمی مانند خستگی و احساس ناراحتی در قسمت فوقانی شکم همراه است.


درمان کبد چرب
مهم‌ترین روش درمانی در این بیماری، رفع علت زمینه‌ای بروز بیماری است. کاهش وزن در افراد چاق، ترک مصرف مشروبات الکلی، کنترل بیماری دیابت، کاهش چربی‌های خون و تغییر در شیوه زندگی و انجام فعالیت بدنی مهم‌ترین اصول درمان این بیماری است. در صورت درمان کبد چرب می‌توان مانع پیشرفت ضایعه کبدی شد.


آیا کبد چرب قابل درمان است؟
آری. با کاهش وزن (در افراد چاق) یا تغییر در شیوه زندگی (افزایش فعالیت جسمانی، پیاده‌روی و ...)، اصلاح رژیم غذایی، قطع مصرف مشروبات الکلی، کنترل دقیق قند خون با کمک پزشک می‌توان در جهت درمان این بیماری نتیجه مطلوبی را به دست آورد.

در برخی موارد جهت کنترل این بیماری با توجه به شدت عارضه، از دارو استفاده می‌شود. داروهایی نظیر اورزوداکسی کولیک اسید، ویتامین E و متفورمین نیز در درمان آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته ذکر این نکته ضروری است که علی‌رغم تجویز دارو، هنوز هم کاهش وزن و تغییر در شیوه زندگی از ارکان اصلی درمان بیماری کبد چرب به شمار می‌روند.


آیا کبد چرب بیماری خطرناکی است؟
در اکثر موارد این بیماری خطرناک نیست. در صورت درمان نشدن به موقع در درازمدت مقادیر زیادی چربی در کبد رسوب می‌کند و موجب بروز التهاب کبدی می‌شود. این بیماری ممکن است موجب ابتلا به سیروز در کبد شود بنابراین نباید نسبت به این عارضه بی‌تفاوت بود. مصرف برخی از داروها مانند داروهای ضد فشار خون متیل دوپا، داروهای مسکن مثل ایندومتاسین و ... و داروهای ضد افسردگی از جمله ایمی پرامین می‌تواند به اختلال در آنزیم‌های کبدی منجر شود که با قطع آنها، میزان آنزیم‌ها طبیعی می‌شود.


الکل و کبد چرب
در مطالعات انجام شده نقش مصرف الکل در ابتلا به کبد چرب، در انسان و حیوانات به اثبات رسیده است. مصرف همزمان الکل و غذاهای پرچرب این حالت را تشدید می‌کند. کبد چرب به طور شایع، به دنبال مصرف مقادیر اندک یا زیاد الکل، حتی برای مدت زمان کوتاهی، دیده می‌شود.

رسوب چربی در کبد می‌تواند سبب خستگی، ضعف، بی‌اشتهایی، تهوع، احساس ناخوشی در شکم و بزرگی کبد شود. در موارد شدید، زردی نیز عارض می‌شود. باید توجه داشت که بی‌توجهی به لزوم قطع مصرف الکل می‌تواند سبب تخریب جدی کبد شود.


دیابت شیرین
یکی از مهم‌ترین علل بروز بیماری کبد چرب، بیماری دیابت یا بیماری افزایش غیرطبیعی قند خون است. دیابت یا بیماری قند یکی از بیماری‌های شایع در جهان محسوب می‌شود. بیماری دیابت به دو دلیل در بدن ایجاد می‌شود؛ یکی اختلال یا نقص در هورمون انسولین - که از غده لوزالمعده انسان ترشح می‌شود- و دوم اختلال در جذب و مصرف انسولین توسط سلول بدن به دلیل مقاومت به آن است.


اگر سطح گلوکز خون به علل مختلف به طور غیرطبیعی بالا باشد، بیماری دیابت با علایم و نشانه‌های مانند پرادراری و دفع ادرار بیش از اندازه در شب، نوشیدن مایعات زیاد برای رفع تشنگی شدید و خستگی مفرط بروز می‌کند. دیابت انواع مختلفی دارد که شایع‌ترین انواع آن، دیابت نوع اول یا دیابت وابسته به انسولین است که در اثر ترشح نشدن انسولین ایجاد می‌شود و بیشتر در کودکان، نوجوانان و به طور کلی در افراد زیر 30 سال شایع است.

در دیابت نوع دوم یا دیابت غیر وابسته به انسولین، انسولین ترشح می‌شود ولی به عللی موثر واقع نمی‌شود. این نوع دیابت به دیابت بزرگسالان نیز معروف است. افراد بالای 40 سال، کسانی که استعداد چاقی دارند و افرادی که در خانواده آنان سابقه دیابت وجود دارد، بیش از دیگران در معرض این نوع از دیابت هستند.


دیابت اگر به خوبی کنترل نشود، عوارض متعددی را برای بیماری ایجاد می‌کند. یکی از این عوارض کبد چرب است. کبد چرب در دیابت نوع یک شایع نیست ولی در نیمی از مبتلایان به دیابت نوع دو دیده می‌شود. علت ترشح چربی در کبد مبتلایان به دیابت قندی نوع دو، افزایش اسیدهای چرب با منشأ غذایی و متابولیسم مواد نشاسته‌ای و تبدیل آنها به اسیدهای چرب است.


دیابت بیماری است که در حال حاضر قابل درمان نیست ولی قابل کنترل است. با کنترل این بیماری از عوارض آن جلوگیری می‌شود. هدف از درمان این بیماری، حفظ قند خون در دامنه طبیعی است و یکی از روش‌های درمانی آن، کنترل رژیم غذایی است. اگر چاق هستید، کم تحرک هستید و سابقه ابتلا به دیابت در خانواده به ویژه مادر و پدر دارید در معرض ابتلا به کبد چرب هستید.


اختلالات چربی خون
افزایش چربی‌های خون می‌توانند منجر به ابتلا به کبد چرب شوند. اختلالات چربی اغلب در افراد چاق و با سابقه بیماری دیابت در خانواده همراه است ولی در برخی افراد لاغر نیز به دلیل سابقه خانوادگی دیده می‌شوند.
به منظور کاهش چربی‌های خون رعایت نکاتی مانند کاهش مصرف چربی اشباع شده در غذای مصرفی، زدودن کالری‌های اضافی، افزایش مصرف فیبرهای غذایی، قطع مصرف الکل، قطع استعمال دخانیات، وجود برنامه منظم ورزشی و مصرف بیشتر ماهی سفید الزامی است.


چاقی و کبد چرب
کبد چرب در افراد چاق شایع است و در 80 تا 90 درصد موارد چاقی مفرط دیده می‌شود. عواملی چون عدم تکامل جسمانی، توسعه تکنولوژی، زندگی ماشینی، شهرگرایی، تن‌آسایی، رفاه مادی، مصرف بی‌رویه مواد غذایی موجب شده است تا چاقی روز به روز بیشتر شود. بر اساس قد و سن افراد می‌توان وزن ایده‌آل را از روی جداول بررسی کرد. هنگامی که انرژی ورودی بیش از حد مصرفی باشد، کالری اضافه در بافت چربی ذخیره می‌شود و اگر این حالت طولانی مدت باشد، فرد چاق می‌شود.


افراد چاق نسبت به افراد دارای وزن طبیعی نسبت به بو یا مزه غذا به میزان بیشتری پاسخ می‌دهند. باید توجه داشت که زیاد خوردن یک علت مهم چاقی است ولی تنها علت نیست بلکه عوامل دیگری مانند تاثیرات محیطی، فرهنگی و ژنتیکی همگی در بروز چاقی دخالت دارند.


برای کاهش وزن در قدم اول باید به شیوه زندگی فرد توجه داشت و رژیم غذایی با محدودیت کالری را به اجرا درآورد ولی رژیم‌های غذایی سخت و طاقت‌فرسا مناسب نیست. مشکل عمده در درمان چاقی، کاهش وزن نیست بلکه حفظ وزن کاهش یافته است. متاسفانه تعداد معدودی از بیماران به طور دایم کاهش وزن خود را حفظ می‌کنند. بدیهی است که دیابت و بالا بودن چربی‌ خون در افراد چاق نیز دیده می‌شود و این دو عامل در ابتلا به کبد چرب کمک موثر است.


نقش ورزش در کاهش وزن
انجام تمرینات ورزشی خاص گروه یا قشر خاصی از جامعه نیست. افراد در همه سنین باید ورزش کنند. ورزش تاثیر جدی در جلوگیری از ابتلا به بسیاری از بیماری‌ها و حفظ سلامت و حتی روح آدمی دارد. وزن ایده‌آل با تمرینات ورزشی، تنها همراه با یک رژیم غذایی مناسب و صحیح به دست می‌آید. ورزش، هر چند به میزان اندک ولی مداوم و روزانه در طول یک سال موجب کاهش وزن قابل توجهی در افراد چاق می‌شود.


دستورات زیر را در ورزش کردن رعایت کنید:
فعالیت‌های ورزشی خود را به صورت منظم و مدون به اجرا درآورید. انجام تمرینات ورزشی پراکنده و بدون نظم برای شما فایده‌ای ندارد. بهتر است در زمان‌های معینی از روز به ورزش بپردازید. زمان مناسب ورزش، صبح‌ها پس از برخاستن از خواب و قبل از صرف صبحانه است. برای این‌که انجام فعالیت‌های ورزشی سبب تاخیر در رسیدن شما به محل کارتان نشود، زودتر بیدار شوید و یا پس از ادای نماز صبح نخوابید.


ورزش نه تنها وزن اضافی بدن شما را کم می‌کند، بلکه قدرت عضلات شما را نیز بهبود می‌بخشد.این قانون کلی را هرگز فراموش نکنید «از فشار آوردن بیش از حد به خود» خودداری کنید. فعالیت‌های ورزش خود را از مقادیر کم شروع کنید و به تدریج بر میزان آن بیفزایید. شما باید آستانه خستگی خود را بشناسید. خودتان را بیش ازحد خسته نکنید.


علل متفرقه ابتلا به کبد چرب
باید توجه داشت که مسمومیت با برخی سموم و حلال‌ها می‌تواند به بروز کبد چرب به شکل خطرناک منجر شود. مصرف خوراکی برخی داروها مثل تتراسیکلین، اسیدوالپروئیک و آمیودارون و مواد کورتون‌دار از علل کبد چرب هستند.

رژیم غذایی و چند دستور بهداشتی
ورزش و حفظ تناسب عمومی بدن و حفظ وزن در حد مطلوب بسیار حائز اهمیت است. چربی‌های اشباع شده را از رژیم غذایی حذف واز مصرف شیر و ماست پرچرب خودداری کنید و به جای مصرف کره و روغن حیوانی از مارگارین یا روغن‌های مایع با چربی‌های اشباع نشده بهره ببرید و در پختن غذا از حداقل مقدار روغن استفاده کنید.

مصرف جگر، مغز، قلوه و کله پاچه، شیرینی‌جات و تنقلات ممنوع است. میوه‌جات و سبزیجات بیشتری مصرف کنید. به سالاد خود سس اضافه نکنید. آبلیمو چاشنی مناسبی برای سس است. مصرف گوشت ماهی و مرغ از گوشت قرمز بهتر است.

آیا می‌توان چربی را از برنامه غذایی حذف کرد؟
چربی‌ها در بعضی از منابع غذایی مانند روغن و چربی اطراف گوشت به سهولت قابل رویت هستند ولی 60 درصد بقیه چربی‌ها مثل چربی موجود در زرده تخم‌مرغ، شیر، دانه‌های غلات و آجیل قابل رویت نیستند. میزان مصرف چربی هر فرد، تحت تاثیرعوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی و نژادی قرار دارد. به هر حال در تمام غذاهای حیوانی مقدار زیادی چربی وجود دارد و غذاهای گیاهی حاوی چربی کمتری هستند. چربی‌ها به عنوان منبع تامین انرژی فشرده و دارا بودن ویتامین‌هایA، D، K، E برای بدن ضروری است پس نمی‌توان به صورت صد درصد چربی‌ها را از غذای خود حذف کرد.

منبع:کنجکاو

متنی که برای فهمیدن داعش باید خواند

(از تابناک)

تحرکات سریع گروه تکفیری داعش در عراق و سوریه، شاید بسیاری را در نقاط ‌جهان شوکه کرده باشد! خشونت عجیب این گروه و پیوستن برخی جوانان از نقاط گوناگون جهان به آنها، بسیاری را گیج و حتی ترسان کرده است. در این میان، توصیف دقیق روابط عربستان سعودی با این گروه و توضیح چرایی رفتارهای متناقض برآمده از این کشور تا اندازه بسیاری، ریشه رفتارهای خشن و نفرت‌انگیز داعشی‌ها را هم توضیح می‌دهد.

به گزارش «تابناک»، آلیستر کروک از مقامات سابق سازمان‌های اطلاعاتی انگلیس و دیپلمات‌های اروپایی ـ که مشاور مسائل خاورمیانه برخی مقامات ارشد اروپایی و از جمله خاویر سولانا بوده ـ در مطلبی مفصل به پیشینه فکری داعش پرداخته تا درک روشن‌تری از پدیده داعش ارائه کند که خلاصه آن در ادامه آمده است. 

حتی هم‌‌اکنون نیز به نظر می‌رسد که نخبگان حاکم بر عربستان سعودی در برابر پدیده داعش به دو گروه تقسیم شده‌اند؛ عده‌ای از آن‌ها که شیعیان را دشمن خود می‌دانند و داعش را در حال جنگ با دشمن می‌بینند، از شکل گرفتن یک دولت جدید سنی به نام داعش خوشحالند. 

گروهی دیگر هراسان هستند و شورش وهابی‌ها علیه عبدالعزیز را به یاد می‌آورند که باعث شد، وهابی‌ها و آل سعود در اواخر دهه ۱۹۲۰ از هم فاصله بگیرند. بسیاری از سعودی‌ها عمیقا از عقاید افراطی داعش می‌ترسند. 

اختلافات داخلی در عربستان سعودی در‌باره داعش را تنها می‌توان با فهم دوگانگی ذاتی موجود در شکل‌گیری این کشور پادشاهی و ریشه‌های تاریخی آن درک کرد. 

بخشی مهم از هویت عربستان سعودی، مستقیم به محمد بن عبدالوهاب (بنیانگذار وهابیت) و استفاده ابن سعود از افکار وی بر‌می‌گردد. در آن زمان ابن سعود، چیزی جز رهبر یک قبیله کوچک از بدوی‌های فقیر سرزمین نجد نبود. 

شاخه دوم هویت سعودی‌ها به تمایل عبدالعزیز پادشاه سعودی به سوی تشکیل یک کشور در دهه ۱۹۲۰، مهار خشونت وهابی‌ها توسط وی، نهادینه کردن قدرت وهابی‌ها و استفاده از دلارهای نفتی در دهه ۱۹۷۰ برای به بیرون هدایت کردن جریان وهابی بر‌می‌گردد که با این کار آخر، یک تحول فرهنگی در بخشی‌های وسیعی از جهان اسلام به وقوع پیوست. 

ولی این «انقلاب فرهنگی» اصلا یک تحول آرام نبود. تحول ایجاد شده با دلارهای نفتی سعودی‌ها، مبتنی بر تفکرات به شدت افراطی وهابی بود که از هر چه ‌بی‌ایمانی و انحراف در دین می‌پنداشت، ایجاد تنفر می‌کرد و خواستار محو آن‌ها از جهان اسلام بود. 

محمد بن عبدالوهاب: کلید فهمیدن داعش

نویسندگان نشان داده‌اند که چگونه محمد بن عبدالوهاب به عنوان یکی از پیروان سرسخت ابن تیمیه، از نخبگان مصری و اهل عثمانی که با ظاهری مجلل به زیارت خانه خدا می‌‌آمدند و تنباکو و حشیش مصرف می‌کردند، متنفر بود. از نظر ابن عبدالوهاب، این افراد مسلمان نبودند؛ آن‌ها منافقانی بودند که لباس مسلمانی پوشیده‌اند. احترام این نخبگان مصری و عثمانی به درگذشتگان و قبور آن‌ها خشم ابن عبدالوهاب را بر‌می‌انگیخت. وی همه این رفتار‌ها را بدعت و حرام می‌دانست. 

وی مانند ابن تیمیه گمان می‌کرد که دوره حضور پیامبر اسلام در مدینه، نشان‌دهنده جامعه ایده‌آل اسلامی است و همه مسلمانان باید آن را شبیه‌سازی کنند و این یعنی سلفی‌گرایی. 

ابن تیمیه به شیعیان، صوفی‌ها و فلسفه یونانی اعلام جنگ کرده بود و علیه زیارت پیامبر و جشن گرفتن ولادت ایشان شعار می‌داد و آن را معادل رفتار مسیحیانی می‌دانست که مسیح را خدا می‌دانند. ابن عبدالوهاب همین نظریات را تکرار می‌کرد و مدعی بود که هر گونه شک و تردید یک مسلمان نسبت به این برداشت از اسلام، وی را از دایره اسلام خارج می‌کند و جان و مال وی را مباح خواهد کرد. 

یکی از جنبه‌های مهم تفکر ابن عبدالوهاب تکفیر است. بنا بر این عقیده عجیب، ابن عبدالوهاب و پیروانش بخشی از مسلمانان را کافر می‌دانند. وی از همه مسلمانانی که به درگذشتگان، بزرگان دینی و فرشتگان احترام زیادی می‌گذارند ابراز برائت می‌کرد و این رفتار‌ها را گمراهی از ایمان خالص به خدا می‌دانست؛ بنابراین، اسلام وهابی، زیارت اهل قبور، زیارت اماکن متبرکه و مساجد خاص، بزرگداشت سالگردهای اسلامی، جشن گرفتن تولد پیامبر را منع می‌کنند و حتی اجازه نمی‌دهند که برای قبور مردگان، سنگ قبری گذاشته شود. 

ابن عبدالوهاب مدعی بود که همه مسلمانان باید با یک خلیفه واحد بیعت کنند و هر کسی که با عقاید وی همراه نشود، باید کشته شود، زنان و دخترانشان مورد تجاوز قرار گیرند و اموالشان مصادره شود. از نظر وی، لیست غیرمسلمانان مستحق مرگ شامل شیعیان، صوفی‌ها و اقلیت‌های مسلمانی می‌شد که وی آن‌ها را مسلمان به حساب نمی‌‌آورد. 

از این حیث هیچ تفاوتی بین وهابیت و داعش وجود ندارد. اختلافات بعدا پیش آمد؛ وقتی که نظریه وهابی که مبتنی بر سه عنصر (یک حاکم، یک حکومت و یک مسجد) یعنی حکومت شاه سعودی، حاکمیت مطلق وهابیت دولتی و کنترل آن بر مسجد در عربستان سعودی نهادینه شد. 

مخالفت داعش با همین سه عنصر است که حساب آن را از سعودی‌ها جدا می‌کند. 

حکومت اول وهابی‌ها

تبلیغ عقاید افراطی فوق توسط ابن عبدالوهاب، باعث شد که او را از شهرش بیرون بیندازند و وی پس از مدتی سرگردانی در سال ۱۷۴۱ به ابن سعود و قبیله‌اش پناهنده شد. ابن سعود، عقاید وی را راهی برای غلبه بر سنت‌های قبیله‌ای اعراب و چنگ انداختن به قدرت یافت. 

قبیله ابن سعود پیش از این عادت داشتند که با حمله به روستاهای اطراف آن‌ها را غارت کنند. پذیرفتن حرف‌های ابن عبدالوهاب به آن‌ها امکان جدیدی می‌داد، آن‌ها می‌توانستند اسم کار قبلی خود را جهاد بگذارند!‌ هر کسی هم که در این جریان کشته می‌شد، شهیدی بود که فورا به بهشت می‌رفت. 

در آغاز آن‌ها، چند منطقه کوچک مجاور خود را فتح ‌و حاکمیت خود را بر آن‌ها تثبیت کردند. اهالی این مناطق گزینه‌های محدودی پیش روی خود داشتند، یا وهابیت را می‌پذیرفتند یا کشته می‌شدند. تا سال ۱۷۹۰ این اتحاد شکل گرفته توانست بر بیشتر شبه جزیره عربستان مسلط شود و‌ مکرر به مدینه، سوریه و عراق نیز یورش می‌برد. 

استراتژی آن‌ها مانند داعش امروزی، این بود که مردم مناطق اشغال شده را به خفت و خواری بکشند. آن‌ها سعی در ایجاد ترس و وحشت داشتند. در سال ۱۸۰۱ آن‌ها به کربلا یورش بردند و هزاران شیعه و زنان و کودکان آن‌ها را کشتند و بسیاری از اماکن مذهبی و از جمله حرم امام سوم شیعیان را تخریب کردند. 

یک انگلیسی که در آن زمان در منطقه بوده‌ نوشته: «آن‌ها همه شهر را غارت کردند، حرم (امام) حسین را غارت کردند و همه طول روز را با توحشی عجیب مشغول کشتار بودند، بیش از پنج هزار تن از اهالی...‌» عثمان ابن بشر نجدی مورخ رسمی سعودی‌ها هم با افتخار از این جنایات سخن گفته و آن را سرنوشت همه کفار دانسته است. 

در سال ۱۸۰۳، عبدالعزیز وارد مکه شد که تحت تأثیر ترس و وحشت تسلیم آن‌ها شده بود. پیروان وهابیت، بناهای تاریخی اسلامی و از جمله همه قبور و مراقد را تخریب کردند. قرن‌ها معماری اسلامی در نزدیکی مسجدالحرام نیز از بین رفت. 

ولی در سال ۱۸۰۳، یکی از شیعیان، پادشاه عبدالعزیز را به خونخواهی مردم کربلا به قتل رساند. پسرش سعود بن عبدالعزیز جانشین وی شد و به فتوحات پدر ادامه داد. سرانجام عثمانی‌ها از این وضعیت از کور‌ه در‌رفتند و در سال ۱۸۱۲ ارتش عثمانی به همراه مصری‌ها، سعودی‌ها را از مدینه، جده و مکه بیرون انداختند. در سال ۱۸۱۴، سعود مرد، پسر نگون‌بختش عبدالله را عثمانی‌ها به استانبول بردند و با خشونت تمام به قتل رساندند. 

در سال ۱۸۱۵، نیروهای وهابی از مصری‌ها که به نمایندگی از عثمانی می‌جنگیدند شکست سختی خوردند. در سال ۱۸۱۸، عثمانی‌ها شهر الدرعیه پایتخت وهابی‌ها را اشغال و تخریب کردند. اولین دولت وهابی از بین رفت و ‌باقی ‌مانده وهابی‌ها به صحرا گریختند و در همه قرن نوزدهم ساکت ماندند. 

بازگشت تاریخ با داعش

یادآوری تاریخ گفته شده با تشکیل خلافت داعشی‌ها در عراق و سوریه امروزی دور از ذهن نیست. در واقع ویژگی‌های وهابیت در صحرای نجد از بین نرفت، بلکه حیات آن پس از فروپاشی دولت عثمانی در جریان جنگ جهانی اول از تجدید شد. 

رهبری آل سعود در این تجدید حیات را عبدالعزیز بر عهده داشت که شخصیتی کم حرف و از نظر سیاسی به شدت محاسبه‌گر داشت. او قبایل پراکنده بدوی را متحد کرد و یک بار دیگر روح وهابیت را زنده کرد. 

وهابی‌ها یک بار دیگر و در فاصله سال‌های ۱۹۱۴ و ۱۹۲۶ مکه، مدینه و جده را تصرف کردند. ولی به مرور عبدالعزیز نیز از واقعیت‌های نهفته در وهابی‌های متعصب احساس خطر کرد. وهابی‌ها شورش کردند و جنگی داخلی شروع شد که تا دهه ۱۹۳۰ طول کشید یعنی تا وقتی که پادشاه به کمک مسلسل، وهابی‌ها را ساکت کرد. 

این پادشاه سعودی به تدریج تعصب خود را از دست می‌داد. در عربستان نفت پیدا شده بود و آل سعود و شریف حسین به عنوان گزینه‌های حکومت بر این سرزمین مطرح بودند. سعودی‌ها به دیپلماسی بهتری نیاز پیدا کردند؛ بنابراین، وهابیت از یک جنبش تهاجمی و تفکر تکفیری به جنبشی با مخصلت محافظه‌کاری در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، عقیدتی و دعوت مذهبی تبدیل شد و تلاش خود را صرف توجیه وفاداری به آل سعود و قدرت مطلقه پادشاه کرد. 

گسترش وهابیت با دلارهای نفتی

به تدریج عربستانی‌ها، دلارهای نفتی را ابزاری مناسب برای گسترش وهابیت یافتند تا همه مسلمانان را به‌‌ همان راه خود بکشند. میلیارد‌ها دلار صرف اقداماتی شده و می‌شود که برای آل سعود، ابزار قدرت نرم است.

سعودی‌ها ترکیب میلیارد‌ها دلار هزینه انجام شده برای گسترش وهابیت و تمایل خود برای رهبری اهل سنت را ترکیب کردند تا خود را شریکی مناسب برای منافع آمریکا جا بزنند و این وابستگی خاص آمریکا به آل سعود از دیدار عبدالعزیز و روزولت رئیس جمهور آمریکا در روی کشتی جنگی آمریکا و در مسیر برگشت روزولت از کنفرانس یالتا در جریان جنگ جهانی دوم تا کنون ادامه داشته است. 

مسأله مهم این است که نگاه وهابی‌های متعصب در دهه ۱۹۳۰ از بین نرفت. با وجود تضعیف این دیدگاه و جایگزینی آن با محافظه‌کاری ولی بخش‌هایی از سیستم حکومتی سعودی در اختیار آن‌ها باقی ماند. همین دو بخش گوناگون در سیستم حکومتی سعودی هستند که امروز باعث دو دیدگاه متفاوت نسبت به داعش شده‌اند. 

داعش از سویی وهابی است و از سوی دیگر به شدت افراطی است؛ به عبارت دیگر، داعش، بازگرداندن وهابیت محافظه‌کار سعودی به‌‌ همان مسیر خشن و افراطی قدیمی است. آن‌ها با جدیت تمام ادعای آل سعود برای حکومت را زیر سؤال می‌برند. 

با فربه شدن دولت سعودی با پول نفت، عقاید تند وهابی بار دیگر زمینه‌ای برای ظهور پیدا کرد و بسیاری از زنان و مردان پرنفوذ و شیوخ سعودی به حمایت از آن پرداختند. اسامه بن لادن نیز به یک معنا نماد شکوفایی همین جریان است. 

مخالفت داعش با حکومت آل سعود بازگشت به ریشه‌های وهابیت است. غربی‌ها هم که در دهه‌های گذشته برای مقابله با دیگران با سعودی‌ها همکاری می‌کردند، وهابیت را نادیده می‌گرفتند. 

سازمان‌های اطلاعاتی غرب، افراطی‌ترین جریانات وهابی را بهترین ابزار شکست شوروی سابق در افغانستان می‌دانستند و تعجبی ندارد که شاهزاده بندر بن سلطان عربستانی، داعش را بهترین ابزار برای اجرایی کردن طرح غربی برکنار کردن بشار اسد در سوریه بداند.

پیشگیری از سکته با امگا – 3

(پیشگیری از سکته با یک معجزه طبیعی از تابناک)

مطالعاتی که توسط محققین انجام شده است نشان می‌دهد امگا ـ ۳ در بیماری‌های قلبی عروقی و مغز مفید است.


به گزارش فارس، تحقیقات گسترده‌ای نشان داده و تأیید کرده‌اند، امگا – 3 در زمینه قلب و عروق و اعصاب معجزه می‌کند.

امگا – 3 برای قلب

امگا – 3 خطر مرگ قلبی را کاهش می‌دهد و پزشکان برای بیماری‌های قلبی، امگا – 3 توصیه می‌کنند؛ این مطالعات نشان داده‌اند برای بیماری‌های قلبی و عروقی بسیار مؤثر است و از سکته قلبی جلوگیری می‌کند.

امگا – 3 برای بیماری‌های کرنری نیز توصیه می‌شود؛ سرخرگ‌های کرنری یا سرخرگ‌های قلب از آئورت بیرون می‌آیند؛ آئورت، شریان یا سرخرگ اصلی بدن است که از بطن چپ، خون را خارج می‌کند و اولین شریانی است که خون حاوی اکسیژن زیاد را دریافت می‌کند.

این مطالعات هنوز در دست انجام برای تأیید اثر میزان امگا – 3 در بیماران مبتلا به حمله قلبی یا عروقی مغز است اما در کل در پیشگیری از این بیماری‌ها اثر خوبی دارد؛ همچنین چندین مطالعه نشان داده‌اند فواید مکمل امگا – 3 در نارسایی قلبی مفید است.

امگا – 3 و سلامت مغز


امگا – 3 در توسعه و رشد درست مغز ضروری است؛ همچنین در سلامت روان نقش مهمی دارند؛ گاهی کمبود امگا – 3 موجب بیماری‌های روحی و افسردگی می‌شود.

مطالعات نشان می‌دهند امگا – 3 می‌تواند به عنوان یک درمان کمکی برای افسردگی یا اختلال دو قطبی استفاده شود.

اختلال دو قطبی نوعی اختلال اخلاقی و نوعی بیماری روانی است که افراد مبتلا به این بیماری دچار تغییرات شدید اخلاقی می‌شوند؛ این اختلالات معمولاً در آخر دوره نوجوانی یا اوایل دوره بزرگسالی ظاهر می‌شوند.

نتایج به دست آمده در مورد مغز نشان داده‌ است امگا - 3 برای آلزایمر مفید است؛ این نتایج طی تحقیق در مورد بیماری آلزایمر و زوال عقل به دست آمده است.

امگا – 3 از سلول‌های عصبی محافظت می‌کند و در شکل پذیری مغز نقش مهمی دارد و از پیری مغز جلوگیری می‌کند.

امگا – 3 در چه مواد غذایی موجود است؟


امروزه در بسیاری از مکمل‌های غذایی امگا – 3 وجود دارد و توسط پزشکان تجویز می‌شود.

ما در مواد غذایی مصرفی خود می‌توانیم این مکمل را داشته باشیم؛ غذاهای حیوانی، روغن ماهی، میوه‌های دریایی و ماهی‌ها مخصوصاً ماهی‌های چرب دارای امگا – 3 هستند؛ در روغن کلزا مخصوصاً در آجیل مانند گردو و بادام نیز امگا – 3 وجود دارد.