واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

سایه شبح داعش در جنوب آسیا

(از افق)

 از زمان ظهور گروه افراط گرا و رادیکالی بنام داعش زیاد می‌گذرد ولی ماهیت ظهور داعش در منظقه در پشت پرده‌های از راز قرار داد مثلا  منابع مالی داعش در کجاست ؟، داعش چند جنگجو دارد؟ نیروهای خود را عموما از کدام کشورها تأمین می کند؟ آیا امکان ائتلاف “دولت اسلامی” و القاعده وجود دارد؟ نقش کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا در تأمین نیروهای این گروه تروریستی چیست؟.

 شمار دقیق جنگجویان داعش در عراق و سوریه مشخص نیست. دیده بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن برآورد می کند که ۵۰ هزار تن برای این گروه تروریستی در سوریه می جنگند. گفته می شود ۱۵ هزار نیرو هم در عراق دست به سلاح برده اند.56401_767
به گزارش افق، بنا بر برآورد وزارت خارجه آمریکا، ۱۲ هزار جنگ جوی داعش از خارج از دو کشور بیشتر از کشورهای عربی، اروپا و به طور فزاینده ای از آسیا به جمع تروریست‌ها پیوسته اند.
افغانستان و پاکستان
به گفته گزارشگر دویچه وله در منطقه، داعش به ویژه در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان تلاش می کند با پخش کردن تراکت و بروشورهای تبلیغاتی یارگیری کند: «تراکت ها به زبان دری، پشتو و اردو پخش می شوند و در آن ها آمده که خلافتی اسلامی در منطقه تشکیل می شود و بخش هایی از ایران، افغانستان و پاکستان را هم در بر می گیرد».

بر این اساس، برخی گروه های پراکنده ی باقی مانده از طالبان افغانستان و پاکستان به فکر ائتلافی صوری با داعش افتاده اند.

مایکل کوگلمان از مرکز پژوهشی “ویسلون” در واشینگتن با وجود این که شباهت هایی بین ایدئولوژی طالبان و داعش می بیند، اما احتمال ائتلاف مؤثر این دو گروه تروریستی را بسیار کمرنگ برمی شمرد. به اعتقاد او، از آن جا که داعش رقیب سرسخت القاعده است، امکان ائتلاف آن با همراهان نزدیک القاعده – طالبان – بسیار کم است.

از سوی دیگر، حمله پهپادهای آمریکایی به مواضع طالبان و عملیات ماه های اخیر ارتش پاکستان در وزیرستان شمالی – هم مرز با افغانستان – از قدرت طالبان به طور محسوسی کاسته و تشکیلات آنان را به گروه های کوچکتر تقسیم کرده است.

افزون بر این، القاعده هم از قدرت گیری داعش احساس خطر می کند و می کوشد در برابر آن مقاومت کند. ایمن الظواهری، رهبر القاعده، هفته گذشته از پایه گذاری شاخه ای از تشکیلات متبوع خود در جنوب آسیا خبر داد که هدف آن تأسیس خلافت در میانمار، بنگلادش و بخش هایی از هند است.
تبلیغات در هند
زنگ خطر برای نیروهای امنیتی در هند هم به صدا درآمده است. به ویژه در منطقه مورد مناقشه این کشور با پاکستان – کشمیر – نفوذ داعش در حال افزایش است. از اواخر ژوئن ۲۰۱۴ در این منطقه دائم تراکت ها و برگه های تبلیغاتی برای “دولت اسلامی” پیدا می شود.

در سرینگر، پایتخت بخش هندی کشمیر، گرافیتی هایی با شعارهای داعش بر روی دیوارها نقش می بندند. اواسط ژوئیه هم نخستین ویدیو تبلیغاتی این گروه تروریستی به زیان های هندی و تامیلی خطاب به مسلمانان هند منتشر شد. این فعالیت ها تا حدودی هم موفقیت آمیز بوده اند: بنا بر آمار رسمی حدود ۳۰۰ هندی در عراق و سوریه به صف تروریست ها پیوسته اند.

البته در هند حمله تروریستی با پیش زمینه های بنیادگرایانه سابقه داشته است، اما این که تندروهای هندی در خارج از مرزهای این کشور به سود گروه تروریستی دیگری دست به سلاح ببرند، پدیده تازه ای است.

در هند از سال ۱۹۴۷ بین هندوها و مسلمانان تنش وجود دارد. حال که در این کشور نارندرا مودی، نخست وزیری هندو-ملی گرا، بر سر کار آمده، می تواند مواضع مسلمانان معترض را رادیکالتر کند. این فرصتی مناسب برای شاخه القاعده در شبه قاره هند است.
اندونزی و مالزی
بنا بر آمار حدود ۵۰ تا ۶۰ اسلامگرا از اندونزی به تروریست های داعش پیوسته اند. کارشناسان برآورد می کنند این شمار در واقعیت بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر باشد. تعداد این افراد مرتب افزایش می یابد.

با وجود این که اعداد و ارقام یادشده در مقایسه با جمعیت ۲۴۰ میلیونی این کشور مسلمان نشین چندان چشمگیر به نظر نمی رسند، اما نهادهای امنیتی دست به کار شده اند. در اوت ۲۰۱۴ ابوبکر بشیر، رهبر ۷۵ ساله گروه تروریستی “جهاد اسلامی”، به همراه ۱۴ زندانی دیگر در زندان، همراهی خود با داعش را اعلام کردند. بشیر مرد پشت صحنه ی انفجار تروریستی سال ۲۰۰۲ در یک کلوب شبانه در جزیره بالی است. در این حمله بیش از ۲۰۰ نفر از جمله چندین گردشگر خارجی کشته شدند.

گذشته از این، در ماه های اخیر یک جهادگرای اندونزیایی در پیامی ویدیویی در یوتیوب هم وطنان خود را به پیوستن به اسلامگرایان افراطی در سوریه و عراق فراخواند.

در ادامه و به پیشنهاد صدها روحانی این کشور، دولت هرگونه همراهی و پشتیبانی از “دولت اسلامی” را ممنوع و دسترسی به منابع تبلیغاتی این گروه در اینترنت را مسدود کرد.

اندونزی در سال های اخیر در مبارزه با تروریسم موفق بوده است. تشکیلات “جماعت اسلامی” عملا شکست خورده است. نهادهای امنیتی این کشور اما هشدار می دهند که نیروهای ورزیده ی بازگشته از مناطق ناآرام خاورمیانه می توانند خون تازه ای در رگ های این تشکیلات باشند. اسلامگرایان هوادار داعش تا کنون یک بار به حمله به بزرگترین معبد هندوهای اندونزی هم تهدید کرده اند.

نهادهای مالزیایی می گویند در ماه اوت حمله ای مشابه را ناکام گذاشته اند. بنا بر اعلام منابع سوری، تا کنون دست کم ۱۵ شهروند مالزیایی در جنگ در عراق و سوریه کشته شده اند؛ ۲۰ تا ۲۵ شهروند دیگر هم در حال حاضر برای “دولت اسلامی” می جنگند.

علاوه بر این، پلیس مالزی تا کنون ۲۰ جوان مسلمان این کشور را، که قصد سفر به مناطق بحران زده داشته اند، برای اطمینان بازداشت کرده است.

گوگل پزشک را به خانه شما می‌آورد: ویدیو چت با پزشکان در موتور جستجوی گوگل

نویسنده: سیامک احدی دوشنبه, 21 مهر 1393 ساعت 10:57 نظر (8)
گوگل پزشک را به خانه شما می‌آورد: ویدیو چت با پزشکان در موتور جستجوی گوگل

قابلیت جدید بزرگ‌ترین موتور جستجوی دنیا این است که وقتی درد یا نشانه بیماری در بدن خود حس می‌کنید با جستجوی آن در گوگل، امکان برقراری ارتباط ویدیویی با یک پزشک متخصص در آن زمینه برقرار می‌گردد تا شما را به صورت آنلاین ویزیت کرده و به شما بگوید دقیقا مشکل شما چیست. این سرویس فعلا رایگان است، اما پس از گذراندن مرحله نهایی باید حق ویزیت را بپردازید.




فرض کنید درد عجیبی در ناحیه زانو دارید و نگرانید که نکند مشکل مفصلی جدی به سراغتان آمده باشد! بنابراین اولین کاری که به ذهنتان می‌رسد را انجام می‌دهید؛ بله، اینترنت را چک می‌کنید. اما انجام این کار گاهی منجر به سرگردانی بیشتر شما می‌شود، چرا که در فضای وب، درمان‌های بسیار متنوعی برای مشکل شما ارائه شده که بسیاری از آنها تخصصی نیستند.

google-doctor-video-chatاز طرفی زانودرد می‌تواند تنها یکی از علایم گستره وسیعی از مشکلات مفصلی و بیماری‌ها باشد. ممکن است علت زانودرد شما تنها یک پیچ خوردگی ساده باشد، یا آرتروز یا حتی خدای ناکرده سرطان مغز استخوان! حال وقتی در فضای وب به جستجوی علل زانودرد می‌پردازید، با دیدن طیف وسیع بیماری‌هایی که می‌توانند منجر به زانودرد شوند، فقط گیج می‌شوید و نگران.

اما گوگل در حال آزمایش قالیت جدیدی است که می‌تواند در شرایط اینچنینی بسیار مفید باشد. برای استفاده از این قابلیت کافی است کاربر نشانه بیماری یا دردی که حس می‌کند را در موتور جستجوی گوگل وارد کند؛ سپس گوگل امکان مکالمه وی با یک دکتر متخصص در همان زمینه را از طریق ویدیو چت برقرار می‌سازد. فعلا در مرحله آزمایشی، خود گوگل هزینه ویزیت شما را می‌پردازد.

بر اساس آن چه که خود گوگل تشریح کرده، این سرویس آزمایشی محدود فعلا رایگان است، اما با پایان مرحله آزمایشی، شما باید برای برقراری ارتباط با پزشک، مبلغ ویزیتی را پرداخت کنید. به نظر می‌رسد برای افرادی که با کوچک‌ترین مشکل در بدنشان همیشه بدترین حالت ممکن را در نظر می‌گیرند، این قابلیت می‌تواند بسیار مفید باشد تا ترس و واهمه بیخود به دلشان راه ندهند!

مطالب مرتبط

شبکه های مجازی ؛ رهایی بخش یا وهمناک

(از وبلاگ استاد مقصود فراستخواه)


 (تأملی در تأثیر اجتماعی تکنولوژی های نوین)

 

مقصود فراستخواه

منتشر شده در مهرنامه،سال پنجم، شماره 36، تیر 1393، ص124

 

یک.مقدمه و طرح مسأله

  حدود نیم قرن پیش،در دهه های 60 و 70 قرن بیستم و مقارن  به عرصه آمدن نخستین نسل های کامپیوتر در آمریکا، الوین تافلر از « شوک آینده» خبر داد و توضیح داد که مردم جهان باید خود را برای درک تغییراتی بی سابقه ونوپدید آماده کنند. دهه هشتاد که شد نسل «پی سی» ها آمدند. تافلر این بار از «موج سوم» تمدن بشری و سپس «جابجایی در قدرت»[1] بحث کرد. فناوری اطلاعات وارتباطات،  منشأ ومبنای قدرت هایی تازه در جامعه بشری شد(تافلر، ترجمه 1370،1383 و1385).

نویسنده در تاریخ دانشکده فنی دانشگاه تهران کار تحلیل محتوا وتحلیل رِوایی انجام داده است و تحقیقاً به این نتیجه رسیده است که در دهه 50 شمسی(مقارن همان ایام ظهور نسل کامپیوترهای پی سی به جای مین فریم ها) وقتی پای این کامپیوترها برای اولین بار به دانشکده رسید، سرمشق های درس دادن و درس خواندن  وکار کردن و حتی فرهنگ در دانشکده عمیقا متحول شد.  

 تکنولوژی فقط یک ابزار فنی ساده به دست ما نمی دهد بلکه چه بسا  نگاه ها و ارزشها و عادتواره های ما را واصولا مدل ذهنی ما نیز از این حال به آن حال بکند. شاید اگر گوتنبرگ آن دستگاه کوچک چاپ را اختراع نکرده بود، جنبش اصلاح دین و پروتستانتیزم نیز در اروپا روی نمی داد. آدام شاف، بحث کرده است که چگونه انقلاب میکروالکترونیکی ، به انقلاب انفورماسیون (اطلاعاتی شدن) و رقم خوردن جامعۀ پسا نوین اطلاعاتی انجامید(شاف،ترجمه 1375). جهانی شدن از پدیده های فناوری اطلاعات وارتباطات بود. گیدنز جهانی شدن را بسط اجتناب ناپذیر تجدّد در گسترۀ بین المللی دید(Giddens,1990) و آلبرو آن را پنجمین مرحله جامعه شناسی دانست(Albrow,1990). مانوئل کاستلز، با شرح تازه تر و مشروحتر این تحولات، از  شکل گیری «جامعۀ شبکه ای» بحث کرد که جامعه ای متفاوت است ،نه تنها از جامعه سنتی بلکه نیز از جامعه صنعتی( کاستلز،ترجمه 1380).

اینترنت، فیس بوک، تویتر، لینکدن و مانند آنها به همراه وسایل سبک داخل کیف و توی جیب مردم مثل آی پد، تبلت ، فبلت، و انواع اسمارت فونها و گالاکسی ها وسیستم های اندروید، همه دست به دست هم می دهند و مدل ذهنیت اجتماعی ما را روز به روز متحوّل می کنند. اما یک سؤال بزرگ همچنان به قوت خود باقی است. در بحث حاضر، نویسنده با این پرسش درگیر است که آیا شبکه های مجازی اجتماعی یکسره رهایی بخش اند و الگوی آگاهی جامعه و مدل ذهنیت اجتماعی وارتباطی را توسعه می دهند یا محدودیتها و کژتابی های وهمناکی نیز با خود به همراه دارند؟ 

دو. زمینۀ نظری

ذهن بشر و مدل آگاهی آدمی  پابه پای وسائل وترتیبات ارتباطی او تطور یافته است. از نخستین ساز وکارهای ارتباطی بشر، زبان گفتاری و سپس به طور خاص زبان نوشتاری بود. قبل از اینکه زبان انسان توسعه پیدا بکند، ذهن او نیز در سطح ساده ای کار می کرد. تنها با اختراع خط و زبان نوشتاری است که هم زبان گفتاری وهم به طور خاص ذهن انسان، سیستماتیک تر شده است. قدمت این موضوع در مجموع سیارۀ ما به هزاره های چهارم تا دوم پیش از میلاد برمی گردد و در این مدت نیز همه جوامع همزمان از زبان نوشتاری برخوردار نشدند. تمدن چینی؛  زبان نوشتاری خود را با تصویر نگاری وایده نگاری  سامان داد. مصریان از هزاره سوم وچهارم از این دو مرحلۀ زبان نوشتاری استفاده کردند؛  هیروگلیف در انحصار کاهنان بود، هیراتیک برای یک سطح رسمی وخاص دیگر به کار می رفت  ودیموتیک در سطحی عمومی تر رواج داشت. در غرب آسیا(سومر ومیان رودان و...)ایده نگاری به صورت خط میخی در همان هزاره های سوم وچهارم به وجود آمد و همین تجربه در هزاره های دوم وسوم به میان عیلامی های واقع در جنوب غربی فلات ایران  وآکدی های بابل اشاعه یافت. از طریق عیلامی ها وبابلی ها و بویژه بعدها از طریق آرامی  های جنوب میان رودان است که زبان نوشتاری به ایرانیان هم رسید والبته مثل بسیاری جاهای دیگر بیشتر در انحصار دبیران بود. 

شواهد قدیمی از کمال یافته ترین صورت زبان نوشتاری به صورت آوایی والفبایی در میان فنیقیان یافته شده است؛ آن هم در هزارۀ دوم پیش از میلاد. این تجربه بود که در هزارۀ نخست پیش از میلاد به مناطق مختلف مثل یونان وهند واقوام آرامی(خاورمیانه) کم وبیش انتقال یافت ودر یونان وسپس روم گسترش پیداکرد. زبانهای نوشتاری عبری وسریانی وکوفی،  بعدها از طریق آرامی ها در مناطقی مثل عراق و عربستان  در سده های پیش وپس از میلاد گسترش یافت( برای تفصیل بحث بنگرید به  فراستخواه، 1391).[2]

می توان از تطور  نوع آگاهی در تاریخ بشر سخن گفت: 1.آگاهی تمدنی، 2. آگاهی مدرن، 3. آگاهی انبوه، 4. آگاهی شبکه ای:

1.آگاهی تمدنی

با اختراع خط و الفبا و زبان نوشتاری، شاهد ظهور «ذهن الفبایی» و «فرهنگ کتبی» هستیم. تا بشر خط را و این ذهن الفبایی را نداشت، نتوانست آنچه را تاریخ تمدّن شناخته شده بشری می گوییم به وجود بیاورد. پس آگاهی تمدنی به این شکل وشمائل  خود تنها در پرتو ذهن الفبایی و هردونیز به برکت ساز وکار ارتباطی از نوع کتبی امکان پذیر شد.

2. آگاهی مدرن

در  سدۀ پانزده میلادی اتفاق تازه ای روی داد و آن اختراع چاپ و انقلاب گوتنبرگی (1454) بود . در اینجا نیز بار دیگر تحول در ساز کار وترتیبات ارتباطی بشر  به تحول مدل ذهنی انجامید و نظام تازه ای از آگاهی جامعه مدرن به وجود آمد. «ذهن مطبوعاتی» و خرد به عرصه آمد که از مقدّمات رنسانس و پیش درآمد رفورم مذهبی و  انقلابهای فکری، علمی، سیاسی و صنعتی بود.

3.آگاهی انبوه

در دو سه دهۀ آخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، با اختراع وسائل ارتباطی تازه تر یعنی تلفن (بل، 1876)، ضبط صوت (ادیسون،1878)، رادیو (مارکونی،1989) و تلویزیون (1928) ذهن الفبایی و مطبوعاتی به «ذهن منتشر» و «سرمشق محیط رسانه ای» تغییر یافت.

4.آگاهی شبکه ای

سرانجام از نیمه دوم قرن بیستم، اختراع نسل های اولیه ی کامیپوتر، ماهواره (1965) و نهایتا اینترنت، مدل نوپدیدی از  ذهنیت را در دنیا به وجود آورد و آن « ذهن مُشبّک » و «سرمشق همکنشی در مقیاس جهانی» بود (کاستلز،1999). در جدول زیر تطور تأثیرات تکنیک بر تفکر بشر  نشان داده شده است:


سه. بحث

نگاه اول: شبکه های مجازی اجتماعی؛ آگاهی ناک،  آزادیبخش،  مشارکت ساز و پلورال هستند

 با ظهور شبکه های مجازی اجتماعی، اکوسیستم آگاهی جامعه متحول شده است. در فیس بوک همانطور که نظریه کنشگر شبکه آن را توضیح می دهد، سه امر مهم در هم تنیده می شوند. «امر تکنیکی»، «امر اجتماعی» و «امر معنایی گفتمانی» با هم عمل می کنند. شاکلۀ ذهن اجتماعی و پدیدایی آگاهی در این شبکه روز به روز  اصرار دارد ونشان هم می دهد که می خواهد به طرزی عمیق متفاوت از آگاهی متعارف تمدنی، متفاوت از آگاهی مدرن  وحتی متفاوت از آگاهی انبوه سرمایه داری صنعتی  باشد. برخی از صفات مشخصۀ ذهن مشبّک و منبسط در این فضا چنین است:

1.ذهن شهروندان ازمدارهای عمودی و حصارهای هرمی بیرون می زند. روابط «میان ذهنی» گروه های اجتماعی در شبکۀ افقی مرزناشناسی گسترش می یابد.

2. معنا ها با هم ساخته می شود و محتویاتی بغایت کثیر وهزار رنگ وهزار نقش، به طرزی ناهمگن ونامتجانس، تولید ومبادله می شوند.

3.ذهن بشر، بیش از هر دوران، واجد سرشتی ارتباطی می شود. موجودیت هر تکه از آگاهی که در این شبکه بر می جهد واز این شبکه پرتاب می شود، موجودیتی تعاملی است.

4.در شبکه های مجازی اجتماعی، فضای آگاهی وفضای زبان هردو کمتر نخبه گرایانه وکمتر سلسله مراتبی اند. زمینه ای موزاییکی از آگاهی مسطح اجتماعی در حال شکل گیری است.

5. یادگیری غیر قابل پیش بینی و برنامه ریزی نشده ای موازی با آموزش وپرورش رسمی و  بیرون از رسانه های رسمی و بیرون از مدیریت های رسمی آگاهی، به راه می افتد.

6. جریان مبادلۀ اطلاعات و پیام ها ومتن ها وتصویر ها وصدا ها ونشانه ها همه وهمه کم وبیش و دیر یا زود از چارچوبهای تعیین شده، بیرون می زند.

7.قابلیت تحرک و جابجایی در فوتون های آگاهی سیال جامعه افزایش می یابد.

8.سرعت وسهولت انواع فعالیت های فکری ومعنایی و کنش های گفتمانی وارتباطی بیشتر می شود.

9.قدرت تسهیم افراد در آگاهی اجتماعی، یعنی سهیم شدن در خرد ارتباطی فزونی می گیرد. فضا بنابه سرشت خویش میل به شراکتی شدن دارد.

10. شبکه های اجتماعی مجازی، گویا می خواهند پلورالیسم معرفتی را صورت بندی فنی وارتباطی بکنند. تنوع  وتکثر صورت و محتوا  و انبوهگی آن روز بروز هر چه بیشتر  افزایش می یابد.

11. قابلیتهای تولید و توزیع آگاهی خیلی بالاست و تجدید شونده وتکرار شونده هم هست.

12. مسیرهای آگاهی بیش از هر زمان قبلی ، ناخطی است. از زیر تعریف می لغزد. غیر قابل پیش بینی است.

نگاه دوم. شبکه های مجازی اجتماعی؛ سرگرم کننده،  وهمناک، فریبنده و  وانمود شونده اند

شبکه های مجازی اجتماعی سویۀ دیگر و به کلی متفاوتی هم دارد که کار توصیف وارزیابی آن را دشوار می کند. این نیز فقط ناشی از  شکاف دیجیتالی و فاصلۀ دهشتناک دسترسی به اینترنت در میان کشورهای توسعه یافته و کشورهای فقر زده و قحطی زده واستبداد زده نیست. مسأله تنها این نیست که بسیاری از گروه های اجتماعی همچون کم درآمدها، آواره ها، بی خانمانها، حاشیه شده ها وحتی اغلب شهروندان در نظامهای توتالیتر، اصولا فرصت و امکان استفاده از این شبکه را ندارند. موضوع فقط محدودیتهای قانونی شده و نهادینه و فیلترینگ سیاسی وایدئولوژیک دولتها نیست. شاخصهای پایین زیر ساخت فناوری، پهنای باند وضریب نفوذ اینترنت نیست. موانع فنی مانند قطع اتصال یا مسألۀ امنیت و حریم خصوصی و قابلیت اعتماد و ویروس ها وبدافزارها هم  نیست. فقدان پروتکل های حرفه ای وحقوقی و مالکیت معنوی نیست. اینها هم هستند ومعضلاتی جدی هستند اما مشکل بزرگتری نیز، در خود شبکه اجتماعی مجازی کمین کرده است و آن درهم آمیختن وحشتناک صدف وخزف در انبوهگی این فضا از یک سو با  وسوسه انگیزی های سرگرم کنندۀ  وهمناک آن از سوی دیگر است.

شبحی از دنیای مجازی شبیه سازی شده و وانموده شده[3] در این فضا به وجود می آید وبر اذهان وعادتواره ها سایه  می اندازد که ربط طبیعی میان کاربران وواژه های شان را با اشیا و پدیده های واقعی جهان مخدوش ومبهم می سازد. بسیاری از مردم در اینجا چیزهایی می خوانند و می دانند اما چنان زیاد و سریع که شاید هیچ  نمی خوانند و هیچ نمی دانند. لشگر گزینه ها در صفحاتی بی سر وته از پیش چشمان آنها رژه می رود و شخصیتی کاذب از یک سردار خیالی در آنها به وجود می اورد که دارند از لشکرشان سان می بینند. اطلاعات وپیام های متنی وصدایی را که مرورگرهای پیشرفته پیش می کشند، چنان توده و  انبوهه شده اند که  گویا از یک چشم کاربران نگونبخت می آیند واز چشم دیگر به در می روند، از این گوش به آن گوش تنها همهمه ای مبهم برجای می ماند. همه چیز وهیچ چیز. خیلی باخبر وبی خبر. بسیار پر اطلاعات ولی تهی از آگاهی اصیل. دوستان زیاد ولی ناشناس. دنیایی بزرگ ولی توخالی.

اطلاعات آن چنان زیاد است که فرصت استقرار آنها در سطوح پایدار آگاهی نیست.  شهروند فکر می کند از همه چیز مطلع است ولی حقیقتا نیست. دانشجو می گوید صدها  مقاله دیده وذخیره کرده است ولی به ندرت آنها را چنان خوانده است که قبلا می گفتیم من این کتاب ومقاله را خوانده ام. محققانی که  فایلهایشان زیاد است ولی از حسّ حیرت و کنجکاوی واز حس ورق زدن کتابها و  تجربه کاوش و اکتشاف سرشار نیستند. کودکان ساعتها  با پیشرفته ترین نرم افزار ها بازی می کنند ولی از ابتدایی ترین توانمندی ها برای زیستن در دنیایی واقعی محروم می مانند. حوزه عمومی در عین ازدحام خالی از چیزی است.

 نتیجه گیری. شبکه اجتماعی مجازی، راه حلی برای رهایی ما هستند اما خود نیز بخشی از مسأله اند

 با ظهور شبکه های مجازی اجتماعی، موجودیت ذهن وآگاهی جامعه، کم وبیش دچار  نوعی بحران می شود. این شبکه ها در همان حال که رهایی بخش اند، کژتابی ها وغلط اندازی ها، وسوسه انگیزی  وفریبندگی های تازه ای نیز به همراه دارند. با آنها درجه آزادی وافق انتخابهای مان بیشتر می شود، اما  گم گشتگی در کمین است. در این فضا  انتظار یک وضعیت ایده آل خود به خود کم می شود. وضعیتی اگر هست بیشتر «رئال» است و بیش از هرزمان قبلی، عاجل واقتضایی (پراگماتیستی) است. انتظاری اگر هست نوعا به امری نامنتظر است. تنها امر پایدار، ناپایداری است، تنها تعیّن ، «بی تعینی» است وبیشترین اطمینان به عدم اطمینان است. این ذهن مشبّک بیش از هر زمان دیگر،  از خود صفتی میان ذهنی وچند ذهنی وچند صدایی  نشان می دهد ، غالبا چیزهای زیادی نشان می دهد، ولی چه بسا  هیچ چیز نیز نشان ندهد.

در این فضا به نظر می رسد که ذهن و آگاهی ما ممکن است سخت مرعوب سیطرۀ تکنولوژیک مصرف گرایانه و بازیگوشانه بشود. مطمئنا ظرفیتهایی آزادیبخش که بعضی را برشمردم، در فضای اجتماعی مجازی هست اما این ظرفیتها در دنیایی است که  محدودیتهایش را چه بسا از چشم کاربرانش پنهان می کند. این دنیای پرطمطراق  به تعبیر بودریار (Baudrillard, 1994 )وانمود می کند واقعی تر از دنیای طبیعی وواقعی ماست ولی حقیقتا نیست و بر ما سیطره پیدا  می کند. آیا راهی برای برون شدن از این تناقض نما هست؟


منابع

§         تافلر، الوین ، موج سوم، ترجمه شهین دخت خوارزمی، تهران، انتشارات علم، 1385

§         تافلر، الوین ، شوک آینده، ترجمه حشمت الله کامرانی، تهران، انتشارات علم، 1383

§         تافلر الوین، جابجایی در قدرت، ترجمه شهیندخت خوارزمی، انتشارات علم ، 1370

§         شاف آدام، جهان به کجا می رود، ترجمه فریدون نوایی، آگه، 1375

§         کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات، «اقتصاد، جامعه و فرهنگ».  ترجمه حسن چاوشیان وهمکاران ، طرح نو، 3 جلد، 1380

§         فراستخواه، مقصود ،شمه ای از مراحل اولیه تحول ذهن و زبان بشر، درس گفتارهای فراستخواه در باب ذهن، 1391 

http://hamandishi90.blogfa.com/post/20


  • Albrow, M.  Globalization, Knowledge & Society. London 1990.
  • Giddens,  A.The Consequences of Modernity, Stanford University, 1990
  • Baudrillard,J. Simularca and Simulations. Ann Arbor, U of Michigan Press, 1994

 

 

 فایل پی دی اف مقاله

 



[1] Power- Shift

 [2] شمه ای از مراحل اولیه تحول ذهن و زبان بشر، درس گفتارهای ذهن ، فراستخواه، 1391 


http://hamandishi90.blogfa.com/post/20

 

[3] Simulated and simulacrum

تاریخ ارسال: چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 04:16 ب.ظ | نویسنده: م فراستخواه | چاپ مطلب5 نقد

بطری‌های آب در چه دمایی سرطان‌زا می‌شوند؟

شاید بهتر باشد برای نگهداری آبلیمو و آبغوره و غیره هم به بطریهای شیشه ای برگردیم:
گروهی از محققان دانشگاه فلوریدا هشدار دادند از نوشیدن آب درون بطری که به مدت طولانی در دمای گرم مانده است اجتناب کنید.
کد خبر: ۴۳۹۲۷۵
تاریخ انتشار:۱۱ مهر ۱۳۹۳ - ۰۶:۲۰-03 October 2014
گروهی از محققان دانشگاه فلوریدا هشدار دادند از نوشیدن آب درون بطری که به مدت طولانی در دمای گرم مانده است اجتناب کنید.

به گزارش ایسنا، محققان دانشگاه نانجینک چین با بررسی بطری‌های آب نوشیدنی در این کشور دریافتند پس از چهار هفته، میزان مواد شیمیایی آزاد شده در آب با بالاتر رفتن دما، افزایش می‌یابد.

این پژوهش به سرپرستی لنا ما از موسسه غذا و علم کشاورزی و استاد تحقیق پروژه دانشگاه نانجینک چین انجام شد. در این تحقیق 16 برند مختلف بطری آب بررسی شد. این بطری‌ها در دمای 158 درجه فارنهایت به مدت چهار هفته نگهداری شدند. از این تعداد برند فقط یک برند از میزان استاندارد مواد استفاده کرده بود.

بطری‌های پلاستیکی از پلی اتیلن ترفتالات ساخته شده‌اند. زمانی‌که این مواد گرم شوند عنصر انتیموان و بیسفنول آزاد می‌کنند. بر اساس گزارش آژانس بین المللی تحقیقات سرطان، آنتیموان عنصری سرطان‌زاست.

با وجود اینکه سازمان غذا و داروی آمریکا برای استفاده بیش از اندازه از این مواد در بطری‌های نوشیدنی هشدار داده است، اما همچنان تاثیرات وجود این مواد بر انسان ادامه دارد. همچنین این مواد تاثیر منفی بر سلامت کودکان دارند.

لنا ما در ادامه افزود: باید در استفاده از بطری پلاستیکی برای مواد مختلف از جمله شیر، قهوه و آبمیوه توجه بیشتری شود. ما فقط بر روی آب آشامیدنی تحقیق کردیم حال اگر این مواد آبمیوه دارای اسید باشد داستان کاملا متفاوت خواهد بود.

نتایج این تحقیق در نشریه آلودگی محیط زیست منتشر شده است.

تحلیل دکتر محمود سریع القلم از مهم‌ترین مشکل کشور

دکتر محمود سریع القلم
عصرایران - مهم ترین مشکل کشور چیست؟ این موضوعی است که دکتر محمود سریع القلم، استاد دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی برای عصرایران بدان پرداخته است که در زیر می آید:مهم‌ترین مشکل کشور چیست؟

به سه مورد زیر، توجه فرمایید:

 .کشورهای عربی حوزة خلیج فارس حدود 2 تریلیون دلار صندوق دخیرة ارزی (خارج از بودجه جاری خود) دارند که در سال چند صد میلیارد دلار از طریق سرمایه‌گذاری در غرب و آسیا، برای این کشورها و نسل‌های آتی آنها سود حاصل می‌کند؛

.2 منطقه سی لی کان ولی (Silicon Valley) که مهم‌ترین منطقه فن‌آوری جهان در شمال کالیفرنیاست با جمعیتی معادل 6.828.617 نفر در ماه جاری، درآمد سرانة 63.288 دلار که جزء بالاترین در جهان است را رقم زد؛

.3 چینی‌ها اخیراً موشک زمین به دریای 1100 کیلومتری (DF-21D) با هزینة 11 میلیون دلار با موفقیت آزمایش کردند.

معانی صریح و تلویحی این تحولات عظیم در سطح همسایه‌های ما و در مقیاس جهانی چیست؟ همة کشورها به فکر توسعه و افزایش توان‌مندی هستند حتی قطر با جمعیت 250 هزار نفری معادل یک محلة تهران. اعراب جنوب خلیج فارس به‌تدریج در حال خرید روزافزون سهام شرکت‌های نفتی بزرگ جهان هستند و اگر ما در آینده بخواهیم به‌منظور دستیابی به فن‌آوری نفت و گاز، با شرکت‌های بزرگ جهان همکاری کنیم چه‌ بسا با دستور کار سیاسی همسایگان سهامدار خود نیز روبرو شویم. آیا می‌توان عنصر فن‌آوری و تکنیک را از فرآیند تولید ثروت و قدرت نادیده گرفت؟ چینی‌ها به دو دلیل وارد عرصة جهانی شده‌اند: اول فروش کالا و خدمات و دسترسی به پول و ثروت و دوم همکاری‌های مربوط به دستیابی فن‌آوری. از قدیم روس‌ها و چینی‌ها علاقة وافری به منطقة سی‌لی‌کان‌ولی داشته‌اند به‌طوریکه آمریکا، این منطقه را از مناطق کلیدی امنیت ملی خود تلقی می‌کند.

آیا می‌توان به جز افزایش توان‌مندی‌های اقتصادی، تولیدی، مالی و فن‌آوری هدف دیگری برای یک کشور در این منظومة موجود جهانی تصور کرد؟ هر هدف سیاسی و هر افق فرهنگی که یک کشور برای خود درنظر بگیرد، تابع تولید امکانات و ثروت است. وقتی روزنامه‌ها و رسانه‌ها را مطالعه می‌کنیم، هر فردی، هر نهادی و هر جمعیتی، اشکالات کشور را از زاویه دید و منافع خود می‌بیند:‌ یکی می‌گوید مهمترین مشکل، آلودگی هوای تهران است. دیگری اظهار می‌دارد بالا بودن تعداد سارقان و معتادان مسئله اصلی ماست.

باز دیگری تصور می‌کند که مسئله اصلی ما ایرانیان، تحولات عراق است. آن طرف‌تر، مطرح می شود هدف اصلی زندگی ما ایرانیان تغییر جهت و ماهیت نظام بین المللی است. همینطور مسایل دیگر: فساد، رانت‌خواری، فرسوده بودن ناوگان هوایی، بوروکراسی ناکارآمد، جاده‌های ناامن، بنزین ناسالم، لبنیات آلوده، بحران کمبود آب، تعداد پرونده‌های قضایی، نبود امکانات برای عامه مردم برای رسیدگی به بهداشت دندان، رسانه‌های ضعیف و عمدتاً تبلیغاتی و غیره
.

آیا با وجود صدها مؤسسه تحقیقاتی و هزاران محقق در کشور، تا بحال "درخت مسائل و مشکلات کشور" را ترسیم کرده‌ایم؟ آیا نباید تقدم و تأخر مشکلات را طراحی کنیم؟ اگر افزایش توان‌مندی را به‌عنوان کلیدی‌ترین هدف کشور بپذیریم، مشکلات و موانع تحقق چنین هدف کانونی کدام است؟ امروز چینی ها در بازارهای مالی آمریکا حضوری فعال دارند. امروز تحولات سیاسی خاورمیانه به سمتی می‌رود که سرنوشت جریان‌ها و کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه و حتی پاکستان و افغانستان با امکانات مالی کشورهای عربی خلیج فارس تعیین خواهدشد. قدرت و تأثیرگذاری وزارت خزانه‌داری آمریکا امروز با وزارت دفاع آن کشور هم‌طرازی می‌کند. در تحولات اخیر مربوط به اوکراین، ظرفیت‌های فکری و سیاسی خانم مرکل صدراعظم آلمان نه تنها 6200 شرکت آلمانی بلکه مجموعه اتحادیه اروپا را در رابطه با تحریم‌های روسیه، اقناع کرد. در جهان امروز، اقناع سیاسی و اقناع فرهنگی، به پشتوانه قدرت اقتصادی نیاز دارد.

در کشور ما، تعداد همایش‌ها بسیار فراوان است. معمولاً، مسئولان در دو ـ سه ساعت اول حضور دارند. همایش‌ها بعضاً دو روز و حتی سه روز برگزار می‌شوند. اگر بخاطر بیاوریم در اواخر دهة 60 و اوایل 70، تنها یک فصلنامه تخصصی در متون سیاسی و اقتصادی در کشور وجود داشت. اما امروز نزدیک به سیصد فصلنامه در این موضوعات در کشور تولید و منتشر می‌شود. علی رغم رشد کمی در این‌گونه ادبیات و متون، آیا ما هرم علت و معلولی مشکلات کشور را توانسته‌ایم طراحی کنیم؟ 

مشکل 1 و 2 و 3 کشور کدامند؟ طبعاً نمی‌توان گفت کشور 245 مشکل دارد زیرا که مجموعه مشکلات در یک شبکة علت و معلولی معنا پیدا می‌کنند. نمی‌توان در هر سخنرانی، مشکل یک کشور را تغییر داد و یا به تناسب مخاطبان، اولویت‌های جامعه را تنظیم نمود. منطقی نخواهد بود که بعضی معلول‌ها را مشکلات اصلی بدانیم و یا 20 اولویت مساوی داشته باشیم. کشورداری و حکمرانی مطلوب به یک نظام فهم دقیق مسایل، علت‌ها و معلول‌ها، هرم مشکلات و طراحی درخت اولویت‌ها نیاز دارد. اتاق فکر بررسی ماتریس مسایل کشور کجاست؟ بخشی دیدن مسایل کشور، غرق شدن در حل و فصل مسایل یک سازمان و نادیده‌گرفتن کل سیستم اجتماعی ـ سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی ـ خارجی، ما را همچنان مشغول بحث‌های بدیهی، کلی با حواشی فراوان کرده و خواهد کرد. اگر با نگاه سیستمی و منظومه‌وار به کل مسایل ایران ننگریم، نمی‌توانیم مشکلات را و 1 و 2 و 3 کشور را تشخیص دهیم
.

اگر مجموعة مشکلات کشور را یکجا ببینیم، بنظر می‌رسد کانون ماهوی این مسایل در ناکارآمدی است. از خراب‌شدن آسفالت یک هفته پس از تکمیل گرفته تا تأخیر پروازها، از نرخ دو رقمی تورم گرفته تا اول بودن ایران در فرار مغزها، از کشته شدن 22 هزار نفر در جاده‌ها گرفته تا وضعیت دریاچه ارومیه و سایر تالاب ها و رودخانه ها از رتبه بسیار پایین فضای کسب و کار در ایران گرفته تا بیکاری 65 درصد از زنان تحصیل‌کرده، از سقوط مکرر هواپیماها گرفته تا تعداد محدودروز های هوای پاک در شهر ها. مجدداً تکرار می‌کنم: اتاق فکر بررسی ماتریس مسایل کشور کجاست؟ آیا ما در مدیریت کشور به تئوری سیستم‌ها قائل هستیم؟ هر چند تمامی خلقت تابع تئوری سیستم‌هاست. 

بر اساس همین منطق، اگر ریشه مشکلات را در ناکارآمدی بدانیم که صدها مصداق می‌توانیم برای آن مطرح کنیم، پس باید بپرسیم علت‌العلل ناکارآمدی ایران در کدام عنصر و عامل قابل جستجوست؟ علمی و منطقی است که در اتاق فکر کانونی کشور، پاسخ‌های متعددی به این سئوال داده شود. طی 26 سال گذشته، به یک پاسخ در رابطه با این سئوال، پایبندی علمی و استدلالی داشته‌ام: علت‌العلل ناکارآمدی در ایران، فقدان ارتباطات بین‌المللی است.
اگر ما در حد ترکیه با جهان ارتباط داشتیم، تخصص را گرامی می‌داشتیم و به یک نفر، بیش از ده حکم اجرایی نمی‌دادیم. 
اگر ارتباطات جدی بین‌المللی داشتیم، سریع آلودگی هوای تهران، ایمنی جاده‌ها، ترافیک شهری، نظام اداری و دهها مورد را مجبور می‌شدیم حل و فصل کنیم.
اگر ارتباطات وسیع بین‌المللی داشتیم، نمی‌توانستیم نرخ دو رقمی تورم را برای دهه‌ها حفظ کنیم.
اگر بین‌المللی بودیم، در دانشگاههای ما، از اساتید کره ای و ژاپنی گرفته تا محققان مصری و برزیلی حضور پیدا می‌کردند، تدریس می‌کردند، آموزش می‌دادند و می‌آموختند و افراد دانشگاهی در داخل کشور، خود را محک می‌زدند. 
اگر بین‌المللی بودیم، قبول نمی‌کردیم درصد قابل توجهی از مردم ایران از اتومبیل پراید استفاده کنند. 
اگر بین‌المللی عمل می‌کردیم، روبروی شاخص ارزی ایران در صرافی‌های خارجی، معادل های بسیار ضعیف را نمی‌دیدیم
.

منظور از بین‌المللی‌شدن چیست؟ سه اصل است:‌ رقابت، کیفیت و استاندارد. تصور نکنید که مقصود تعامل صرفاً با غرب است. یکی از بهترین مصادیق برای فهم بین‌المللی‌شدن، کشور کره جنوبی است. هم پیشرفت خارق‌العاده‌ای کرده‌اند و بدون منابع طبیعی نزدیک به یک تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی دارند. هم زبان و فرهنگ و ادبیات خود را حفظ کرده‌اند و هم می‌توانند با سیستمی رقابتی و جهانی که بپا کرده‌اند، همسایة شمالی خود را تهدید اقتصادی کنند. کرة شمالی نگران بازشدن است چون تضادهای درونی آن برملا می‌شود و نظمی که ایجاد کرده‌اند را متزلزل می‌کند. 

آیا من و شما می‌توانیم سه نفر از مقامات کره جنوبی را نام ببریم. احتمالاً خیر. چون کره جنوبی سیستم است و نه فرد. اما همین که در جهان گفته می‌شد ونزوئلا یا لیبی، همه می‌دانستند نام کدام افراد را باید مطرح کنند. اول شرط توسعه‌یافتگی این است که همه بپذیرند، سیستم‌سازی مبنای تحول است و افراد صرفاً سیستم را مدیریت می‌کنند. مبانی پیشرفت و فرآیندهای تحول کیفی در حد عمومی و سهل‌الوصول شده‌اند و مصادیق آن در آسیا و آمریکای لاتین پیدا می‌شود که می‌شود آنها را در گوگل جستجو کرد و نیازی به این همه جلسه، همایش، سخنرانی، میزگرد، صدها سایت و جدول‌های نافرجام نیست. بنظر می‌رسد از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه تاکنون در کشور ما بحث می‌شود که پیشرفت خوب است یا بد.

اعتقاد به کشور و آینده کشور و آینده مردم ایران باعث خواهد شد تا از مباحث نظری عبور کرده و به راهبردها و سیاست‌های جهان‌شمول و محک‌خورده جهانی روی‌ آوریم و مانع از بروز بحران‌های جدید شویم. اگر این‌گونه تصمیم‌گیری‌ها و چرخش‌ها صورت نپذیرد، متأسفانه با قواعد علمی می‌توان نتیجه گرفت ایران با یک فرآیند افول پایدار روبرو خواهدشد. مسئله ما ناکارآمدی است و راه‌حل آن بین‌المللی‌شدن است. سیستم، ترتب، تخصص، کیفیت، رقابت و استاندارد منحصراً در سایه روابط گسترده بین‌المللی قابل تحقق است. ملتی که ثروت دارد، می‌تواند فرهنگ و ارزش‌های خود را نیز حفظ کند. ملتی که ثروت دارد می‌تواند استقلال و حاکمیت سیاسی خود را حفظ کند و حکومتی که تولید ثروت را برای عامه مردم خود تسهیل می‌کند به مهم‌ترین منبع مشروعیت‌یابی سیاسی نیز دسترسی پیدا می‌کند
.

در برابر هر آنچه گفته شد اما یک نقطه باقی ماند. در کشور ما بیش از صدها سایت و تنها در شهر تهران 37 روزنامه به اطلاع‌رسانی، تحلیل و تبلیغ مشغولند. در این آشفته بازار خبر و تحلیل و تبلیغ، فهم دقیق، علمی، سیستماتیک و منصفانه مسایل ایران کار سهلی نیست. در بسیاری از مواقع، مزاج، تعصب، احساس، حسادت، کینه‌توزی، تحریف، بزرگ‌نمایی، سیاه‌نمایی در خبر و تحلیل و تبلیغ و ترویج همه در هم مطرح می‌شوند. تمیز صواب از ناصواب بسیار مشکل است. تمیز تواضع از تزویر که بعضا با هم آمیخته می شوند، کار هر کسی نیست. بدون تردید هستند روزنامه‌ها و سایت‌هایی که دغدغة کشور و مردم ایران را دارند و به جامعه معیار و آگاهی می‌دهند. در عین حال، خلأ تحلیل علمی، بی‌طرف، سیستم‌وار و آینده‌نگرانه مشاهده می‌شود. 

در متدلوژی علوم انسانی، کارآمدترین و دقیق‌ترین روش فهم یک پدیده، مقایسة آن با پدیده‌های مشابه است. شاید برای دستیابی به یک تحلیل علمی، سیستماتیک، واقع‌بینانه و منصفانه از مسایل کشور، مقایسه آن با شاخص‌های کشورهایی مانند ترکیه، امارات، کره جنوبی، سنگاپور، مالزی و اندونزی مناسب‌ترین روش باشد
.

بازدید از صفحه اول
sendارسال به دوستان
printنسخه چاپی
Bookmark and Share
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۳۱
در انتظار بررسی: ۱۵۸
انتشار یافته: ۲۶۸
وفایی یگانه
|IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF|
۱۵:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۰۶
 استاد بسیار عالی بود،به نظرم فوق العاده جامع و مانع به آسیب شناسی پیشرفت در ایران پرداخته‌اید. تنها یک نکته جای بحث دارد و بنده به نوعی با آن مخالفم، آن هم پاراگراف آخرتان که اجمالاً کاملترین متدولوژی علوم انسانی را مقایسه دانستید. بنده درس متدولوژی (روش تحقیق)را در دانشگاهها تدریس می کنم مقایسه، یکی از روش‌های آسان و کم هزینه علمی است ولی پرخطاترین و محدودترین روش نیز هست. به نظرم این بخش بحثتان با سایر بیانات شیرینتان همخوانی ندارد. یکبار دیگر این پاراگراف آخر را مطالعه فرمایید شاید به نتیجه دیگری از این عبارت هم برسید. ایمیلم در احتیار عصر ایران هست اگر مایل بودید می‌توانیم در این مورد با هم بحث کنیم. به هر حال ممنون عصر ایران و استاد عزیز هستم