واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

افرادی‌ که زیاد از ChatGPT استفاده می‌کنند، دچار وابستگی بالا می‌شوند

افرادی‌ که زیاد از ChatGPT استفاده می‌کنند، دچار چیز عجیبی می‌شوند!
این وابستگی، که در متن پژوهش از آن با عنوان «استفادهٔ مشکل‌ساز» (Problematic Use) یاد شده، با نشانه‌هایی چون درگیری ذهنی، اضطراب در زمان قطع استفاده، احساس ناتوانی در کنترل رفتار و حتی تغییرات خلقی همراه است.

پژوهشی تازه به وسیله گروهی از محققان OpenAI و آزمایشگاه رسانه‌ای MIT نشان داده که برخی از کاربران پرمصرف ChatGPT ممکن است در حال لغزیدن به سوی نوعی اعتیاد باشند.

به گزارش یک پزشک، این وابستگی، که در متن پژوهش از آن با عنوان «استفادهٔ مشکل‌ساز» (Problematic Use) یاد شده، با نشانه‌هایی چون درگیری ذهنی، اضطراب در زمان قطع استفاده، احساس ناتوانی در کنترل رفتار و حتی تغییرات خلقی همراه است.

برخلاف آنچه شاید به‌نظر برسد، این وابستگی‌ها صرفاً در میان افراد آسیب‌پذیر یا تنها دیده نشده‌اند. بسیاری از این کاربران، همان‌هایی هستند که به‌شکل حرفه‌ای، روزانه از ChatGPT برای کار، تحقیق، مشاوره یا تولید محتوا استفاده می‌کنند. آنچه این پژوهش را خاص و نگران‌کننده می‌کند، همین مسئله است: وابستگی در حال رشد نه‌فقط میان کاربران شخصی، بلکه میان کاربران کارکشته و هدف‌مند هم دیده می‌شود. یعنی صرف داشتن هدف واضح، یا مهارت در استفاده از ابزار، به‌تنهایی از وابستگی جلوگیری نمی‌کند. وقتی گفت‌وگو با چت‌بات بخشی از روتین زندگی شود، گذر از مرز کنترل، خیلی آرام و بی‌صدا اتفاق می‌افتد.

وقتی چت‌بات تبدیل به «دوست» می‌شود؛ شکل‌گیری رابطه‌ای یک‌طرفه با هوش مصنوعی

بخش دیگری از این تحقیق نشان می‌دهد که افرادی که ساعات زیادی را برای گفت‌وگو با چت‌بات می‌گذرانند، کم‌کم نگاه‌شان به آن تغییر می‌کند. چت‌بات دیگر فقط یک ابزار پاسخ‌گو نیست؛ به‌نوعی به «دوست» مجازی و همدم همیشگی آن‌ها تبدیل می‌شود. این رابطه، که در روان‌شناسی به آن رابطه‌ٔ پاراسوشیال (Parasocial Relationship) می‌گویند، یعنی احساس نزدیکی و صمیمیت با کسی (یا چیزی) که در واقعیت هیچ آگاهی یا احساسی نسبت به طرف مقابل ندارد.

چنین رابطه‌ای معمولاً میان افراد و چهره‌های مشهور دیده می‌شود، اما حالا ظاهراً چت‌بات‌ها نیز دارند وارد این قلمرو می‌شوند. در نبود ارتباطات انسانی مؤثر یا تجربه‌ٔ تنهایی و انزوا، ذهن انسان ناخودآگاه به دنبال جایگزینی می‌گردد؛ و اگر آن جایگزین همیشه در دسترس، بی‌خستگی، و پاسخ‌گو باشد، خطر وابستگی واقعی‌تر می‌شود. پژوهشگران هشدار داده‌اند که در چنین شرایطی، هرگونه تغییر کوچک در رفتار چت‌بات – مثل تأخیر در پاسخ یا تغییر لحن – می‌تواند باعث اضطراب و استرس کاربران شود.

گفت‌وگو با متن یا صدا؟ تفاوتی مهم در میزان دلبستگی روانی

یکی از یافته‌های جالب تحقیق این بود که افرادی که با ChatGPT به‌شکل نوشتاری گفت‌وگو می‌کردند، بیشتر از کسانی که از حالت صوتی (Voice Mode) استفاده کرده بودند، زبان عاطفی و احساسی به‌کار می‌بردند. به‌عبارتی، تایپ کردن و نوشتن، فضا و وقت بیشتری برای احساس و درگیر شدن ذهنی فراهم می‌کند تا صرفاً شنیدن صدا یا مکالمه صوتی.

پژوهشگران همچنین متوجه شدند که استفاده‌ٔ کوتاه‌مدت از حالت صوتی، معمولاً با احساس روانی بهتری همراه است. شاید به این دلیل که گفت‌وگوی صوتی بیشتر به‌عنوان ابزاری گذرا تلقی می‌شود، درحالی‌که تایپ کردن می‌تواند نوعی «نوشتن ذهن» باشد؛ فرآیندی که باعث درگیری بیشتر احساسی می‌شود. این تفاوت در نحوهٔ استفاده، به‌ویژه وقتی به‌صورت مستمر تکرار شود، می‌تواند روی نوع رابطه‌ٔ کاربر با چت‌بات اثر بگذارد و حتی زمینه‌ساز وابستگی عمیق‌تر شود.

استفاده‌های حرفه‌ای، وابستگی‌های پنهان‌تر

یکی از نتایج متناقض اما مهم این پژوهش آن است که افرادی که از ChatGPT برای اهداف شخصی – مثل صحبت درباره‌ٔ احساسات، خاطرات، یا مسائل فردی – استفاده می‌کنند، در مجموع وابستگی کمتری به آن دارند. درحالی‌که افرادی که از آن برای مسائل به ظاهر غیرشخصی مثل مشورت کاری، تولید محتوا، یا ایده‌پردازی بهره می‌برند، بیشتر دچار وابستگی روانی می‌شوند.

این یافته ممکن است عجیب به‌نظر برسد، اما توضیحی روان‌شناختی دارد: وقتی شما دربارهٔ مسائل شخصی صحبت می‌کنید، مرزهای رابطه را واضح‌تر در ذهن‌تان نگه می‌دارید. اما وقتی ChatGPT به «همکار خستگی‌ناپذیر»، «ایده‌پرداز بی‌نقص» یا «حل‌کنندهٔ فوری مسئله‌ها» تبدیل شود، مرزها آرام‌آرام محو می‌شوند. ذهن ما به‌سرعت شروع به اعتماد، اتکا، و حتی دلبستگی به چنین موجودی می‌کند. این‌جاست که ابزار از کارکرد منطقی‌اش خارج شده و به بخش ثابتی از ساختار عاطفی و ذهنی فرد تبدیل می‌شود.

بیشتر از هر چیز، زمان عامل اصلی وابستگی‌ست

نکته‌ٔ اصلی و شاید خطرناک‌ترین قسمت این پژوهش این است که تفاوتی نمی‌کند شما با چه هدفی از ChatGPT استفاده می‌کنید، یا چه نوع گفت‌وگویی با آن دارید؛ آنچه بیش از همه در بروز وابستگی نقش دارد، مدت‌زمان استفاده است. هرچه زمان بیشتری را با چت‌بات بگذرانید، احتمال ایجاد رابطه‌ٔ احساسی، وابستگی یا حتی اعتیاد رفتاری بیشتر می‌شود.

این نکته ما را به پرسشی جدی می‌رساند: آیا آمادگی داریم با فناوری‌ای روبه‌رو شویم که هم هوشمند است، هم همیشه در دسترس و هم می‌تواند در سکوت، جای رابطه‌ٔ انسانی را پر کند؟
پاسخ شاید هنوز معلوم نباشد، اما پژوهشگران تأکید کرده‌اند که در کنار توسعه‌ٔ چت‌بات‌ها، باید زیرساخت‌هایی هم برای آگاهی‌رسانی، تنظیم‌گری رفتاری، و نظارت تخصصی شکل بگیرد.

هوش مصنوعی، با تمام جذابیت‌ها و امکاناتش، اگر بدون همراهی عقل و آگاهی انسانی استفاده شود، می‌تواند به‌جای ابزار نجات، به دام ذهنی تبدیل شود؛ دامی نرم، صمیمی، و در ظاهر بی‌خطر.

منبع: futurism

آیا بدن انسان واقعا برای تمرینات سنگین طراحی شده؟ بازنگری در افسانه تناسب اندام

آیا بدن انسان واقعا برای تمرینات سنگین طراحی شده؟ بازنگری در افسانه تناسب اندام
بازنگری در افسانه تناسب اندام «افراطی» نه‌تنها ضروری است بلکه می‌تواند مانع از آسیب‌های فیزیکی و روحی شود. بدن انسان ممکن است برای تحرک طراحی شده باشد، اما نه الزماً برای وزنه‌زدن‌های «سنگین» یا دویدن‌های طولانی. در این مقاله خواهیم دید که چطور برخی از باورهای عمومی در مورد ورزش، بر پایه فرضیات نادرست شکل گرفته‌اند. با بررسی این فکت‌ها شاید متوجه شویم که راه سلامت از مسیرهای ساده‌تری می‌گذرد.

وقتی صحبت از تناسب اندام و ورزش سنگین می‌شود، بسیاری تصور می‌کنند که بدن انسان به‌طور طبیعی برای تمرین‌های سخت و طاقت‌فرسا ساخته شده . اما آیا واقعاً این‌گونه است؟ پژوهش‌های تازه در حوزه فیزیولوژی و انسان‌شناسی نشان می‌دهند که شاید باید نگاه‌مان را نسبت به ورزش سنگین و مفهوم تناسب اندام تغییر دهیم.

به گزارش یک پزشک، بدن ما حاصل میلیون‌ها سال تکامل در شرایطی کاملاً متفاوت با باشگاه‌های ورزشی امروزی است. در گذشته، هدف بقا بود، نه عضله‌سازی یا چربی‌سوزی. امروزه، افسانه‌ی تناسب اندام هنوز در تبلیغات و توصیه‌های سلامتی تکرار می‌شود. اما آیا بدن ما با این تصور هم‌خوانی دارد؟ بازنگری در افسانه تناسب اندام ما را به سمت پاسخ‌های تازه می‌برد.

در دنیایی که پر از برنامه‌های ورزشی سنگین و اهداف فشرده بدنسازی است، کمتر کسی به به این موضوع فکر می‌کند. بسیاری از مردم تصور می‌کنند که تمرین‌های شدید تنها راه رسیدن به سلامت پایدار است. اما واقعیت این است که بدن انسان ممکن است با چنین الگوهایی هم‌خوانی نداشته باشد. تغییرات سبک زندگی، تغذیه و خواب نقش بیشتری از تمرینات سنگین در حفظ سلامت ایفا می‌کنند.

بازنگری در افسانه تناسب اندام «افراطی» نه‌تنها ضروری است بلکه می‌تواند مانع از آسیب‌های فیزیکی و روحی شود. بدن انسان ممکن است برای تحرک طراحی شده باشد، اما نه الزماً برای وزنه‌زدن‌های «سنگین» یا دویدن‌های طولانی. در این مقاله خواهیم دید که چطور برخی از باورهای عمومی در مورد ورزش، بر پایه فرضیات نادرست شکل گرفته‌اند. با بررسی این فکت‌ها شاید متوجه شویم که راه سلامت از مسیرهای ساده‌تری می‌گذرد.

۱- بدن انسان بیشتر برای حرکت مداوم طراحی شده تا ورزش‌های شدید

تحقیقات نشان داده‌اند که اجداد ما بیشتر درگیر پیاده‌روی‌های طولانی، جمع‌آوری غذا و تحرک‌های کم‌شدت اما دائمی بودند. بدن انسان از نظر فیزیولوژیکی برای فعالیت‌های طولانی‌مدت با شدت کم یا متوسط طراحی شده است.

در واقع، فعالیت‌های با شدت بالا مثل تمرینات HIIT (High-Intensity Interval Training) نیازمند ریکاوری زیادی هستند. سبک زندگی اجداد شکارگر-گردآورنده (Hunter-Gatherers) شباهت زیادی به تمرین‌های پیاده‌روی یا دوچرخه‌سواری ملایم امروزی داشت. ماهیچه‌های ما بیشتر به استقامت پاسخ می‌دهند تا قدرت انفجاری مکرر. در این مدل زندگی، فعالیت بدنی به شکلی طبیعی در زندگی روزمره جریان داشت.

بدن انسان برای حرکات مداوم مثل بالا رفتن از تپه‌ها، حمل چوب یا آب، و پیاده‌روی در دشت‌ها بسیار آماده‌تر است. حتی امروزه، افرادی که روزانه تحرک ساده دارند، از نظر سلامت قلبی وضع بهتری نسبت به بدنسازان  حرفه‌ای دارند. تمرین‌های سبک اما مداوم باعث کاهش التهاب (Inflammation) و بهبود عملکرد سیستم ایمنی می‌شود. بنابراین افسانه‌ی تناسب اندام که بر تمرینات سنگین تاکید دارد، با طراحی طبیعی بدن ما مطابقت ندارد.

۲- ورزش سنگین ممکن است سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند

در حالی‌که ورزش متوسط سیستم ایمنی را تقویت می‌کند، تمرینات بسیار سنگین ممکن است اثر معکوس داشته باشند. مطالعات علمی متعددی نشان داده‌اند که ورزش با شدت بالا می‌تواند موقتاً عملکرد سیستم ایمنی را کاهش دهد. در این حالت، بدن پس از تمرین شدید دچار یک «پنجره‌ی آسیب‌پذیری» (Open Window) می‌شود. در این بازه، بدن به‌طور موقت در برابر ویروس‌ها و باکتری‌ها حساس‌تر است.

 ورزشکاران حرفه‌ای که به طور مکرر تمرینات شدید دارند، بیشتر در معرض بیماری‌های تنفسی قرار می‌گیرند. این نشان می‌دهد که «بیش‌تمرینی» (Overtraining) نه تنها سودی ندارد، بلکه می‌تواند خطرناک هم باشد. سیستم ایمنی به انرژی و تعادل نیاز دارد و وقتی تمرینات سنگین انرژی زیادی مصرف کنند، این تعادل به هم می‌ریزد. بنابراین، افسانه‌ی تناسب اندام که بر ورزش‌های سنگین تاکید دارد، شاید با واقعیت زیستی ما تطابق نداشته باشد. یک رویکرد هوشمندانه‌تر، ترکیب ورزش‌های سبک و متوسط با تغذیه مناسب و استراحت کافی است.

۳- بدن ما بیشتر به انعطاف‌پذیری نیاز دارد تا حجم عضلانی

هدف اولیه بدن انسان در طول تاریخ بقا، چابکی و سازگاری با محیط بوده است، نه افزایش حجم عضلات. حتی در انسان‌های اولیه، عضلات به‌گونه‌ای شکل گرفته بودند که امکان حرکت سریع، بالا رفتن، پریدن و جابه‌جایی در محیط‌های مختلف را فراهم کنند. تمرکز بیش از حد بر حجم عضلانی (Muscle Mass) در باشگاه‌ها بیشتر نتیجه فشارهای فرهنگی و رسانه‌ای است.

در حالی‌که بسیاری از مزایای حرکتی مثل تعادل، سرعت واکنش و انعطاف‌پذیری با تمرین‌های ساده‌تری به‌دست می‌آیند. بدن انسان برای تطبیق سریع با موقعیت‌های غیرمنتظره طراحی شده است. انعطاف‌پذیری و تعادل می‌توانند نقش مهم‌تری از عضله‌سازی در جلوگیری از آسیب ایفا کنند. همچنین افزایش انعطاف‌پذیری به بهبود عملکرد مفاصل و کاهش استرس کمک می‌کند. بنابراین، بازنگری در افسانه تناسب اندام به ما یادآوری می‌کند که عضله بیشتر همیشه نشانه سلامت بهتر نیست.

۴- تمرین زیاد همیشه به معنای سلامتی نیست

بسیاری تصور می‌کنند هرچه بیشتر تمرین کنند، نتیجه بهتری خواهند گرفت. اما بدن انسان دارای محدودیت‌هایی است که نادیده گرفتن آن‌ها ممکن است آسیب‌زا باشد. مفهوم «مقدار کافی تمرین» (Optimal Training) برای هر فرد متفاوت است. تمرین بیش از حد می‌تواند باعث خستگی مزمن، کاهش میل جنسی، اختلال در خواب و حتی افسردگی شود.

این علائم که به عنوان سندروم تمرین بیش‌ازحد (Overtraining Syndrome) شناخته می‌شوند، در بین ورزشکاران و حتی آماتورها رایج است. سیستم عصبی، هورمونی و عضلانی بدن نیاز به زمان برای ریکاوری دارد. افسانه‌ی تناسب اندام اغلب این ریکاوری را نادیده می‌گیرد. بدن ما بیشتر از فشار نیاز به تعادل دارد. تحقیقات نشان داده‌اند که تمرین با تنوع و برنامه‌ریزی بهتر از تمرین‌های شدید و یکنواخت نتیجه می‌دهد. بنابراین سلامت به معنی تعادل بین تلاش و استراحت است، نه فقط تلاش بی‌وقفه.

۵- مدل‌های امروزی تناسب اندام بر پایه نیازهای بازار ساخته شده‌اند، نه نیازهای بدن انسان

صنعت تناسب اندام (Fitness Industry) یک بازار میلیاردی است که الگوهای خاصی از بدن و تمرین را ترویج می‌دهد. این الگوها گاه بسیار دور از واقعیت‌های فیزیولوژیکی بدن انسان هستند. تبلیغات گسترده در شبکه‌های اجتماعی باعث شده که مردم احساس کنند باید همیشه در حال پیشرفت بدنی باشند. اما این مدل‌ها اغلب با واقعیت‌های زیستی و سلامت عمومی تطابق ندارند.

بدن انسان برای داشتن یک عملکرد سالم نیاز به فشار شدید ندارد. تمرین‌های ملایم مثل یوگا، پیاده‌روی و کشش هم می‌توانند اثرات بسیار مثبتی بر سلامت جسمی و روحی داشته باشند. باور به اینکه تنها راه سلامتی از مسیر تمرینات حاصل می‌شود، افسانه‌ای مدرن است. بازنگری در افسانه‌ی تناسب اندام یعنی بازگشت به بدن واقعی، نه ایده‌آل‌های غیرواقعی تبلیغ‌شده. با شناخت این فکت می‌توانیم بین سلامت و بازاریابی، مرز مشخص‌تری بکشیم.

۶- ذهن ما ورزش افراطی را به‌عنوان «تهدید» تعبیر می‌کند، نه لذت

مغز انسان ذاتاً برای صرفه‌جویی در انرژی طراحی شده است. وقتی فعالیتی شدید و خارج از نیاز بقا انجام می‌دهیم، مغز آن را به‌عنوان یک تهدید انرژی‌بر تعبیر می‌کند. این واکنش به دوران باستان برمی‌گردد، زمانی که هر حرکت اضافه ممکن بود خطر مرگ یا گرسنگی را بالا ببرد. به همین دلیل خیلی‌ها حتی با وجود انگیزه‌های بیرونی، از ورزش شدید لذت نمی‌برند.

سیستم لیمبیک (Limbic System) مسئول این واکنش احساسی منفی است. ذهن به‌طور طبیعی به فعالیت‌های کم‌هزینه و پاداش‌محور گرایش دارد، مثل غذا خوردن یا استراحت. تناسب اندام مدرن این واکنش طبیعی را نادیده می‌گیرد و ما را وادار به مقاومت در برابر ساختار بیولوژیکی ذهنمان می‌کند. این یکی از دلایلی است که انگیزه برای ورزش شدید اغلب کوتاه‌مدت است. شناخت این واکنش ذهنی می‌تواند به ایجاد برنامه‌های متعادل‌تر و انسانی‌تر کمک کند.

۷- قلب انسان بیشتر برای حرکت یکنواخت طراحی شده تا ضربان‌های ناگهانی

قلب انسان مانند یک موتور آرام و پایدار کار می‌کند، نه یک موتور مسابقه‌ای. افزایش ناگهانی ضربان قلب در ورزش‌های سنگین ممکن است در کوتاه‌مدت مشکلی ایجاد نکند، اما در بلندمدت به سیستم قلبی‌عروقی آسیب می‌زند. قلب برای فعالیت‌هایی مانند پیاده‌روی، دوچرخه‌سواری ملایم یا بالا رفتن از پله‌ها تنظیم شده است.

ورزش‌هایی با ریتم یکنواخت باعث بهبود عملکرد قلب بدون فشار ناگهانی می‌شوند. ضربان‌ بالا و نوسانی، که در ورزش‌های HIIT و کراس‌فیت (CrossFit) رایج است، ممکن است باعث افزایش خطر آریتمی (Arrhythmia) شود. مطالعات جدید نشان می‌دهند که دوندگان ماراتن، با وجود تمرین زیاد، دچار اختلالات قلبی شده‌اند. قلب انسان با ریتم منظم بهتر کار می‌کند، نه با تغییرات شدید و ناگهانی. این موضوع تناقض جالبی با تبلیغات ورزشی دارد که ورزش سنگین را راه سلامت قلب معرفی می‌کنند. در بازنگری افسانه تناسب اندام، این نکته باید جدی گرفته شود.

۸- ورزش شدید می‌تواند تعادل هورمونی بدن را به‌هم بزند

ورزش بیش از حد ممکن است باعث کاهش سطح هورمون تستوسترون (Testosterone) در مردان و استروژن (Estrogen) در زنان شود. همچنین هورمون کورتیزول (Cortisol) که مربوط به استرس است، در بدن ورزشکاران پر فشار به‌طور مزمن افزایش می‌یابد. این عدم تعادل هورمونی می‌تواند منجر به خستگی، نوسانات خلقی و اختلال در متابولیسم (Metabolism) شود.

 زنان ورزشکار حرفه‌ای گاهی دچار آمنوره (Amenorrhea) یا قطع قاعدگی می‌شوند که نشانه اختلال جدی در سیستم هورمونی است. این وضعیت ممکن است حتی بر سلامت استخوان‌ها نیز تأثیر منفی بگذارد. در مردان، کاهش تستوسترون باعث افت انرژی و کاهش میل جنسی می‌شود.

 تناسب اندام اگر به‌طور غیرعلمی و افراطی دنبال شود، بیشتر از آن‌که مفید باشد، مضر خواهد بود. بازگرداندن تعادل هورمونی نیازمند کاهش فشار فیزیکی و افزایش کیفیت استراحت است. این فکت نشان می‌دهد بدن انسان به‌دنبال تعادل درونی است، نه فشار بیرونی بیش از اندازه.

۹- بدن انسان برای فعالیت در طبیعت طراحی شده، نه محیط‌های مصنوعی باشگاه

تحرک در فضای باز، مخصوصاً در طبیعت، اثرات مثبت بیشتری نسبت به تمرین در باشگاه دارد. نور خورشید، هوای تازه و تنوع طبیعی باعث تحریک مثبت روانی و فیزیولوژیکی می‌شود. بدن ما میلیون‌ها سال در محیط طبیعی رشد کرده، نه در فضاهای بسته و پر از نور مصنوعی. تمرین در باشگاه‌ها اغلب با فشار رقابت، آینه‌های فراوان و استانداردهای غیرواقعی همراه است. این فضا می‌تواند منجر به استرس روانی و مقایسه دائمی شود.

 حتی حس حرکت روی سطوح صاف و یکنواخت با محیط ناهموار طبیعت قابل مقایسه نیست. محیط طبیعی چالش‌های متنوع‌تری به بدن ارائه می‌دهد که هماهنگ‌تر با طراحی بدن است. افسانه تناسب اندام به‌جای بازگشت به طبیعت، بر فضاهای کنترل‌شده تأکید دارد. اما حقیقت این است که پیاده‌روی در پارک شاید بیش از تمرین روی تردمیل مفید باشد.

۱۰- اکثر آدم‌ها نیاز به تناسب اندام سطح بالا ندارند تا سالم باشند

مدل‌هایی که در رسانه‌ها و باشگاه‌ها به‌عنوان استاندارد معرفی می‌شوند، اغلب برای افراد عادی، غیرواقعی و غیرضروری‌اند. بیشتر فواید سلامتی با ۳۰ دقیقه تحرک ملایم در روز قابل دستیابی است. فشار برای رسیدن به بدن «ایده‌آل» باعث اضطراب، کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی می‌شود. واقعیت این است که نیاز ما به سلامت است، نه عضله‌سازی یا چربی‌سوزی افراطی.

 افراد عادی برای داشتن انرژی، خواب خوب و طول عمر نیاز به حرکات ساده دارند، نه برنامه‌های ورزشی پیچیده. بسیاری از شاخص‌های سلامت مانند فشار خون، کلسترول و سطح قند با سبک زندگی ساده‌تر قابل کنترل هستند. تناسب اندام واقعی، یعنی داشتن بدنی که بدون درد و مشکل کار کند، نه بدنی که فقط از نظر ظاهری «جذاب» باشد. این افسانه که همه باید مثل مدل‌ها یا ورزشکاران باشند، نه‌تنها نادرست بلکه آسیب‌زننده است. بازنگری در افسانه‌ی تناسب اندام یعنی پذیرش بدن واقعی، نه دنبال کردن ایده‌آل‌های خیالی.

«سهروردی» به زبان ساده : فیلسوف ایرانگرایی که تندروها تکفیرش کردند

«سهروردی» به زبان ساده : فیلسوف ایرانگرایی که تندروها تکفیر و اعدامش کردند
عقل مانند نقشه‌ای است که راه را نشان می‌دهد، اما شهود مانند چراغی است که روشنایی لازم برای دیدن راه را فراهم می‌کند.

 عصر ایران - شهاب‌الدین یحیی سهروردی، معروف به شیخ اشراق، در سال ۵۴۹ هجری قمری (۱۱۵۴ میلادی) در روستای سهرورد در نزدیکی شهر زنجان به دنیا آمد. او از همان کودکی استعداد فوق‌العاده‌ای در یادگیری علوم مختلف نشان داد. خانواده‌اش او را برای تحصیل به مراغه فرستادند، جایی که نزد استادان بزرگی مانند مجدالدین جیلی علوم دینی، فلسفه، و منطق را آموخت. سهروردی از همان جوانی به فلسفه و عرفان علاقه‌مند شد و شروع به مطالعه آثار فیلسوفان بزرگ یونانی مانند افلاطون و ارسطو کرد.

سهروردی پس از تکمیل تحصیلات مقدماتی، به شهرهای مختلفی سفر کرد تا دانش خود را گسترش دهد. او به اصفهان رفت، که در آن زمان یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی جهان اسلام بود. در اصفهان، نزد فیلسوفان و عالمان بزرگی مانند ظهیرالدین قاری درس خواند و به عمق بیشتری در فلسفه و عرفان دست یافت. پس از آن، به حلب در سوریه رفت. در آنجا با ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگ‌های صلیبی) دیدار کرد. ملک ظاهر که دوستدار  صوفیان و دانشمندان بود، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز که از شام خوشش آمده بود  پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در حلب ماندگار شد و در حالی که فقط 33 سال داشت، کتاب مهم حکمةالاشراق را نوشت. با این حال نمی دانست که ماندن در شام به قیمت جانش تمام می شود.

جایگاه والا و بایسته این حکیم جوان در نزد ملک ظاهر و دانش او در مناظرات، حسادت بسیاری از علمای وقت شام را برانگیخت. سهروردی در برخی از آثار خود به فقها و متکلمان زمان خود انتقاد کرد و معتقد بود که آنها از درک عمیق حقیقت عاجز هستند.

او در فلسفه خود از اندیشه‌های فیلسوفان یونانی مانند افلاطون و ارسطو، و همچنین از سنت‌های عرفانی شرقی تأثیر پذیرفته بود. این تأثیرپذیری برای برخی از علمای زمان مشکوک بود و آنها او را متهم به ترویج عقاید غیراسلامی کردند. همچنین اشارات و استنادات او به حکمت ایرانی قبل از اسلام،، مورد مخالفت روحانیون تندرو قرار گرفت. (در دوران جدید اندیشمندانی مانند غلامحسین ابراهیمی دینانی گفته اند که اندیشه‌های سهروردی برگرفته از ایران باستان و حکمت ایرانی بوده است. سهروردی را همچنین احیا کننده حکمت خسروانی ایران باستان می نامند.)
 
 مجموع این عوامل باعث شد تا تندروها او را معارض با شریعت اسلام بخوانند و اعلام کنند که سهروردی کافر شده است! گو این که این وجه مشترک همه تندروها در تمام تاریخ است که خود را حق مطلق می پندارند و مخالفت با خود را ضدیت با حقیقت می نامند.

آنها از ملک ظاهر خواستند که سهروردی را به قتل برساند؛ ملک ظاهر که سهروردی را دوست می داشت، زیر بار نرفت. از این رو، علمای تندرو به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند و خون او را مباح شمردند. 

صلاح‌الدین ایوبی که بعد از پیروزی در جنگ های صلیبی، به تازگی بر شام مسلط شده بود، نیاز به حمایت روحانیون داشت و ناچار و از روی سیاست زدگی، در برابر خواست آنها تسلیم شد و از ملک ظاهر خواست که حکم علمای افراطی را اجرا کند! 

 در نهایت، تحت فشار مخالفان، صلاح‌الدین دستور دستگیری سهروردی را صادر کرد. سهروردی در حلب دستگیر شد و به زندان افتاد. در زندان، از او خواسته شد که از عقاید خود تبری بجوید، اما سهروردی حاضر به این کار نشد. او معتقد بود که عقایدش بر اساس حقیقت است و نمی‌تواند از آنها دست بردارد:    چون مذهب و اعتقاد پاک است مرا / از طعنه نااهل چه باک است مرا ؟

در مورد نحوه مرگ سهروردی روایت‌های مختلفی وجود دارد، اما مشهورترین روایت این است که او در زندان به قتل رسید. برخی منابع تاریخی می‌گویند که سهروردی در زندان گرسنگی کشید و به دلیل سوءتغذیه و شرایط سخت زندان درگذشت. برخی دیگر معتقدند که او به دستور مستقیم صلاح‌الدین ایوبی اعدام شد.

روایت دیگری نیز وجود دارد که می‌گوید سهروردی را در زندان خفه کردند یا به او سم دادند تا به طور پنهانی به قتل برسد.
در هر صورت، مرگ سهروردی در 5 رجب سال ۵۸۷ هجری قمری - دوشنبه 14 مرداد 570 خورشیدی -و در سن ۳۸ سالگی اتفاق افتاد.
مرگ سهروردی به عنوان یکی از تلخ‌ترین رویدادهای تاریخ فلسفه اسلامی ثبت شده است. او در سن جوانی و در اوج شکوفایی فکری خود به قتل رسید. با این حال، اندیشه‌های سهروردی پس از مرگش به حیات خود ادامه داد و تأثیر عمیقی بر فلسفه و عرفان اسلامی گذاشت.

شاگردان و پیروان سهروردی، مانند قطب‌الدین شیرازی و ملاصدرا، به ترویج و گسترش اندیشه‌های او پرداختند. امروزه، سهروردی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان و عارفان جهان اسلام شناخته می‌شود و آثار او مورد مطالعه و پژوهش قرار می‌گیرد.

«سهروردی» به زبان ساده : فیلسوف ایرانگرایی که تندروها تکفیر و اعدامش کردند

 اصول فلسفه سهروردی

سهروردی با تأسیس مکتب "حکمت اشراق"، نظام فلسفی‌ای را پایه‌گذاری کرد که ترکیبی از عقل‌گرایی فلسفی و شهود عرفانی است. در ادامه، هر یک از اصول فلسفی او را  به زبان ساده‌ توضیح می‌دهیم:

۱. حکمت اشراق 

سهروردی معتقد بود که برای درک حقیقت، فقط استفاده از عقل و استدلال کافی نیست. او می‌گفت که حقیقت را باید از طریق "اشراق" یا "روشن‌شدن درونی" دریافت کرد. اشراق به معنی این است که گاهی حقیقت به طور ناگهانی و بدون استدلال به انسان الهام می‌شود، مانند وقتی که یک شاعر ناگهان شعری زیبا می‌سراید یا یک دانشمند ناگهان به کشف بزرگی دست می‌یابد.

سهروردی این روش را "حکمت اشراق" نامید، که ترکیبی از فلسفه و عرفان است. او معتقد بود که فیلسوف باید هم از عقل استفاده کند و هم به تجربه‌های باطنی و روحانی توجه داشته باشد. به عبارت دیگر، فلسفه بدون عرفان ناقص است، همان‌طور که عرفان بدون فلسفه می‌تواند گمراه‌کننده باشد.

سهروردی بر این باور بود که فلسفه بدون تجربه باطنی و شهود ناقص است. او معتقد بود که فیلسوف باید علاوه بر استفاده از عقل، به تجربه‌های درونی و روحانی نیز توجه کند. به گفته او، فقط با ترکیب عقل و شهود می‌توان به حقیقت کامل دست یافت. این ایده باعث شد که فلسفه سهروردی از فلسفه‌های صرفاً عقل‌گرا متمایز شود. سهروردی می‌گفت که تجربه باطنی مانند چراغی است که راه را به فیلسوف نشان می‌دهد و بدون آن، فلسفه مانند راه‌رفتن در تاریکی است. به عبارت دیگر، عقل مانند نقشه‌ای است که راه را نشان می‌دهد، اما شهود مانند چراغی است که روشنایی لازم برای دیدن راه را فراهم می‌کند.

۲. نور و ظلمت 

سهروردی جهان را به عنوان سلسله‌ای از نورها توصیف می‌کند. او معتقد بود که همه چیز در جهان از نور ساخته شده است و منشأ همه این نورها، یک نور مطلق به نام "نورالانوار" است. نورالانوار مانند خورشیدی است که همه نورهای دیگر از آن سرچشمه می‌گیرند. سهروردی می‌گفت که هرچه به نورالانوار نزدیک‌تر شویم، به حقیقت نزدیک‌تر می‌شویم. در مقابل، ظلمت نماد عدم و نیستی است. به عبارت ساده، نور نماد وجود، زندگی و حقیقت است، در حالی که ظلمت نماد مرگ، تاریکی  و نادانی است. سهروردی معتقد بود که هدف نهایی انسان این است که از ظلمت طبیعت به نور حقیقت پرواز کند.

۳. عالم مثال 

سهروردی به وجود عالمی میان عالم مادی (جهانی که با حواس خود می‌بینیم) و عالم معقول (جهانی که فقط با عقل می‌توانیم درک کنیم) معتقد بود. او این عالم را "عالم مثال" یا "عالم خیال" نامید.
در این عالم، چیزهایی وجود دارند که نه کاملاً مادی هستند و نه کاملاً مجرد. مثلاً، وقتی شما در خواب چیزی را می‌بینید، آن چیز در عالم مثال وجود دارد. سهروردی معتقد بود که این عالم، پلی است که می‌تواند ما را از جهان مادی به جهان معقول برساند. به عبارت دیگر، عالم مثال مانند یک دنیای میانی است که به ما کمک می‌کند تا مفاهیم مجرد و معنوی را بهتر درک کنیم. این ایده به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که چگونه چیزهایی مانند زیبایی، عشق، یا عدالت، که نمی‌توانیم آنها را با حواس خود ببینیم، در عین حال واقعی و مهم هستند.

۴. اتحاد عاقل و معقول 

سهروردی معتقد بود که فیلسوف یا عارف می‌تواند با حقیقت متحد شود. به عبارت دیگر، وقتی کسی به درک عمیقی از حقیقت می‌رسد، بین او و حقیقت فاصله‌ای وجود ندارد. این اتحاد، هدف نهایی سلوک فلسفی و عرفانی است.
سهروردی این ایده را از افلاطون گرفته بود، اما آن را با مفاهیم عرفانی ترکیب کرد. او می‌گفت که این اتحاد، تنها از راه شهود و اشراق ممکن است. به زبان ساده، وقتی کسی به درک کامل و عمیقی از حقیقت می‌رسد، دیگر بین او و حقیقت جدایی وجود ندارد. 

 اهمیت فلسفه سهروردی 

این اصول فلسفی، هسته اصلی نظام فکری سهروردی را تشکیل می‌دهند. او با ترکیب عقل و شهود، فلسفه و عرفان، و سنت‌های شرقی و غربی، توانست تحولی بزرگ در فلسفه اسلامی ایجاد کند. فلسفه سهروردی نه تنها در جهان اسلام، بلکه در غرب نیز مورد توجه قرار گرفته است. او به عنوان یکی از پیشگامان فلسفه تطبیقی، راه را برای گفت‌وگوی میان فرهنگ‌ها و اندیشه‌ها هموار کرد.

نقدهای وارده بر سهروردی 

۱. ابهام در مفاهیم: برخی منتقدان معتقدند که مفاهیم فلسفی سهروردی مانند "نور" و "عالم مثال" به اندازه کافی واضح و روشن نیستند.

۲. تأکید بیش از حد بر شهود: برخی فیلسوفان عقل‌گرا معتقدند که سهروردی بیش از حد به شهود و تجربه باطنی تکیه کرده و از روش‌های استدلالی فاصله گرفته است. 

آثار و کتاب های سهروردی

آثار سهروردی

سهروردی 38 سال زندگی کرد و 47 کتاب و رساله (مقاله) نوشت ؛ از این رو اندیشمندی پرکار به شمار می رفت و شاید یکی از علل حسادت علمای  تندروی تن پرور به او همین امر بوده است. مهم ترین آثار او که در بازار نشر ایران نیز موجودند، عبارتند از:

حکمت‌الاشراق 
شرح عقل سرخ 
صفیر سیمرغ 
لغت موران 
روزی با جماعت صوفیان 
بیگانگی در باختر زمین 
عقل سرخ 
آواز پر جبرئیل 
رساله فی حقیقه العشق یا مونس العشاق 
پرتونامه سلیمانشاهی و بستان القلوب 
هیاکل النور 
فی حقیقه العشق
سرالاسرار
رساله فی حالة الطفولیه 
التلویحات اللوحیه و العرشیه 
مجموعه مصنفات شیخ اشراق 
 هشت رساله ی سهروردی 


5 جمله از سهروردی

1. فلسفه بدون عرفان، مانند پرنده‌ای است که یک بال دارد.
2. از هیچ چیزی شگفت‌زده نمی‌شوی هنگامی که بدانی بخشش خداوند پایان‌ناپذیر است.
3. پیوسته بپرید و هیچ آشیانه معین مگیرید ، که همه مرغان را از آشیانه ها گیرند و اگر بال ندارید که بپرید ، به زمین خیزید چندان که جای بدل کنید (در جست و  جوی حقیقت، به یک باور خاص محدود نمانید و همچون مرغان از آشیانه - منطقه امن - خود پرواز کنید و اگر بال پرواز ندارید، خزیدن که می توانید تا جای خود را تغییر دهید) 
4. حقیقت، مانند خورشید است؛ هرچند ابرها آن را بپوشانند، اما همیشه وجود دارد. 
5. هان تا سر رشته خرد گم نکنی        خود را ز برای نیک و بد گم نکنی
رهرو تویی و راه تویی، منزل تو        هشدار که راه خود به خود گم نکنی

دکتر پزشکیان رئیس جمهور: ایران ما زمانی درست خواهد شد که ما تغییر کنیم / باید رفتار، گفتار و ارتباط خود با دیگران را تغییر دهیم

پزشکیان : ایران ما زمانی درست خواهد شد که ما تغییر کنیم / باید رفتار، گفتار و ارتباط خود با دیگران را تغییر دهیم
پزشکیان افزود: نمی‌شود که مسلمانان با هم دعوا کنند و رژیم صهیونیستی با ۲ میلیون جمعیت، تمام کشورهای مسلمان را اسیر خود کند! خداوند عالم، خالق، مصور، رحیم و قادر است و منِ مسلمان که به سمت خداوند می‌روم باید عالم، قادر و توانمند باشم و در مقابل ظلم و زور ستم و نامرادی سر خم نکنم. اگر تصمیم بگیریم که اینگونه باشیم، سرنوشت ایران را جور دیگری رقم خواهیم زد.

رئیس جمهور گفت: حضرت علی (ع) صدای بلند عدالت بود و در راه اجرای عدالت به شهادت رسید.
 
به گزارش ایرنا، مسعود پزشکیان، جمعه شب در مراسم احیای شب قدر بیست و یکم ماه مبارک رمضان و شب شهادت مولای متقیان علی (ع) در حرم مطهر امام راحل، با ابراز امیدواری به اینکه همه بتوانیم دستور امام را پیاده کنیم و راه امام را طی کنیم، به قرائت فرازهایی از وصیت امیر مومنان علی (ع) پرداخت و افزود: حضرت امیر(ع) همه را به گفتن حق، دشمنی با ظالم و یار و یاور مظلومان بودن وصیت کرده است.
 
رئیس جمهور با بیان اینکه در شب های قدر باید تصمیم بگیریم انسان دیگری باشیم و تغییر کنیم، افزود: باید ببخشیم و پناه بی پناهان باشیم، همه دعاها و مناجات ها برای تغییر رفتار من و شما و درخواست از خدا برای عفو و بخشش است، پس خود ما هم باید ببخشیم و عفوکنیم و یار و یاور گرفتاران و درماندگان باشیم.
 
پزشکیان ادامه داد: حضرت علی (ع) ما را به تقوا وصیت می‌کند و می‌فرماید به دنبال دنیا راه نیفتید حتی اگر دنیا به دنبال شما راه بیفتد. اگر در دنیا چیزی از دست دادید، نسبت به آن تاسف نخورید، حق را بگویید و برای اجر و نتیجه عمل کنید و یار و یاور مظلومان باشید.
 
پزشکیان تاکید کرد: امیرالمومنین به نقل از پیامبر اکرم می‌فرمایند که اگر سال‌ها نماز و روزه بخوانید اما با یکدیگر اختلاف و درگیری داشته باشید، بی فایده است. ایشان نسبت به ایتام و همسایگان سفارش می‌کنند. نسبت به عمل کردن به قرآن توصیه می‌کنند و این پرسش را مطرح می‌کنند که آیا ما به قرآن عمل می‌کنیم و وصیت می‌کنند که دیگران در عمل به قرآن از ما سبقت نگیرند.
 
وی با اشاره به بخش‌های دیگری از وصیت‌نامه امیرالمومنین (ع) اظهار داشت: ایشان وصیت می‌کنند که به یکدیگر بذل و بخشش کنید و مبادا به یکدیگر پشت کنید و ارتباطات خود را با یکدیگر قطع کنید.
 
رئیس جمهور نوروز را موسم رفتن، دیدن و کنار گذاشتن اختلافات دانست و تاکید کرد: این نگاه و این باور برای ما به عنوان یک مسلمان دستور العمل است، ما در این شب قدر دعای جوشن کبیر می‌خوانیم، می‌گوییم خداوند حق و صادق است، خداوند مجیب، طبیب، غفور، صبور، شکور، ودود، قدوس، رزاق و .. است. وقتی می‌گوییم خداوند پشتیبان انسان‌هاست، غفور و رحیم است، خداوند فریاد رس است و حق و عدالت را میخواهد و یار و یاور است.

دعا برای تغییر رفتار است نه صرفا برای خواندن

پزشکیان با اشاره به فرازهایی از دعای جوشن کبیر، اظهار داشت: وظیفه مسلمانان اخلاق و رفتار درست و گذشت است، دعا برای تغییر رفتار است و نه صرفا برای خواندن، دعا می‌خوانیم که به عنوان یک مسلمان در زندگی به اندازه وسع خود رحیم، غفور، صادق، دوست، حمید باشیم و حق بگوییم و پناه بی پناهان باشیم.
 
رئیس جمهور تاکید کرد: ما لیله القبر هستیم باید تا جایی پیش برویم که تبدیل به لیله‌القدر شویم. ملائکه و روح در قدر به زمین نزول می‌کنند، وقتی که تکانی نخوریم و تغییری ایجاد نکنیم لیله القبر هستیم و باید حرکت کنیم تا لیله القدر شویم.
 
وی افزود: حضرت علی در خطبه ۱۰۸ آینده را تصویر می‌کنند و می‌فرمایند شما را همچون شبح می‌بینم، روحی در شما نیست، و یا روح دارید و خوب حرف می‌زنید اما جسمی ندارید که باورها و اعتقادات شما را عملی کند، عابدانی هستید که اصلاح از شما سر نمی‌زند، عبادت می‌کنید اما تغییری ایجاد نمی‌شود، بینندگان کور، شنوندگان کر و ناظرانی غایب هستید.
 
پزشکیان با تاکید بر اینکه این دعاها برای عمل است، تاکید کرد: در شب قدر باید تصمیم بگیریم که تغییر کنیم، با دیگران به مهر رفتار کنیم، پناه بی پناهان باشیم. هر کس در جایی که قرار گرفته است باید اینگونه عمل کند.
 
رئیس جمهور تصریح کرد: اگر می‌توانیم فریادرس کسی باشیم و به داد کسی برسیم باید به دادش برسیم. ما دلمان می‌خواهد که خداوند نسبت به ما گذشت کند اما مگر می‌شود که خداوند عفو کند اما ما عفو نکنیم، مگر می‌شود که خداوند پشتیبان ما باشد اما ما پشتیبان بی پناهان نباشیم.

باید رفتار، گفتار و ارتباط خود با دیگران را تغییر دهیم

وی گفت: باید در شب قدر انسانِ دیگری شویم، باید جور دیگری ببینیم، به عنوان یک کشور مسلمان و شیعه علی باید تا سال دیگر «قدر» خود را تعیین کنیم، دعا کنیم که درست شویم، ماه مبارک رمضان ماه تزکیه ماست، یعنی باید رفتار، گفتار و ارتباط خود با دیگران را تغییر دهیم.
 
پزشکیان افزود: نمی‌شود که مسلمانان با هم دعوا کنند و رژیم صهیونیستی با ۲ میلیون جمعیت، تمام کشورهای مسلمان را اسیر خود کند! خداوند عالم، خالق، مصور، رحیم و قادر است و منِ مسلمان که به سمت خداوند می‌روم باید عالم، قادر و توانمند باشم و در مقابل ظلم و زور ، ستم و نامرادی سر خم نکنم. اگر تصمیم بگیریم که اینگونه باشیم، سرنوشت ایران را جور دیگری رقم خواهیم زد.

ایران ما زمانی درست خواهد شد که ما تعییر کنیم

رئیس جمهور اظهار داشت: ایران ما زمانی درست خواهد شد که ما تغییر کنیم، بدون تغییر «ما» و «من» تغییری ایجاد نخواهد شد. اگر مثل گذشته فقط دعا بخوانیم و برویم هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد، عابدانی هستیم که هیچ تغییری در زندگی‌مان ایجاد نخواهد شد.
 
وی افزود: در این شبهای قدر باید تصمیم بگیریم که در جهت خداوند تغییر ایجاد کنیم، مثل کسانی نباشیم که خداوند و خودشان را هم فراموش کردند، روح خداوند در ما دمیده شده است و ما خلیفه الله هستیم، باید خداگونه شویم و خداگونه شدن یعنی رحیم، راستگو، عادل، مهربان، پناه بی پناهان بودن و تمام آن چیزی است که در دعا می‌خوانیم. باید یکبار دیگر به مضامین دعاها بازگردیم، باید تغییر پیدا کنیم و اگر تغییر کنیم ملت و جامعه‌ای می‌سازیم که همه حسرت آنرا بخورند.
 
پزشکیان اظهار داشت: وقتی دعا می‌کنیم در حقیقت خود را به یاد می‌آوریم که روح خداوند در ما دمیده شده است، صفات خداوند را می‌خوانیم و باید آن صفات را در خود تقویت کنیم.

ما چیزی از دیگران کم نداریم ، باید اراده کنیم و کشور خود را بسازیم

وی تاکید کرد: باید دعا کنیم و تصمیم بگیریم که طور دیگری مملکت خود را بسازیم، طور دیگری خانواده و محله خود را بسازیم، به عنوان یک مسلمان با چشم رحمت و گذشت به خود، همسایگان و دوستانمان نظر کنیم. در شب قدر ملائکه و روح به زمین می‌آیند و در اختیار قدر ما قرار می‌گیرند، ما هم که لیله القبر هستیم باید برویم تا لیله القدر شویم و محل روحی باشیم که نازل شده است تا به بلندایی برسیم که به دنبال آن هستیم و آن قدری باشیم که باید باشیم.
 
رئیس جمهور گفت: تغییر در نگاه، تغییر در رفتار، انسجام و راستی آن چیزی است که از خداوند طلب می‌کنیم، اینکه صادق، راستگو و پناه یکدیگر باشیم. شما هم برای ما دعا کنید که شرمنده شهدا و ملت عزیزمان نباشیم. برای همه مشکلات راه حل وجود دارد و ما نیز تلاش خواهیم کرد که مشکلات را پشت سر بگذاریم.
 
پزشکیان افزود: اگر دست به دست هم دهیم، اگر به سمت خدا حرکت کنیم و در این مسیر پشت به پشت هم داشته باشیم، قادر خواهیم بود که مشکلات را حل کنیم؛ ابتدا باید خودمان را پیدا کنیم، ما مسلمانان از هیچکس کمتر نیستیم، کافی است برای رسیدن تلاش کنیم.
 
رئیس جمهور قدر ملت ایران را بسیار بالاتر دانست و تاکید کرد: باید به قدر خودمان برسیم، باید بهترین باشیم، خداوندی که عبادت می‌کنیم برترین و بالاترین و غفورترین است و ما نیز باید به آن سو برویم در این مسیر باید تلاش کنیم.

«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!

«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!
  راسل می گوید که اگر همه فقط ۴ ساعت در روز کار کنند، بیکاری کاهش می‌یابد و مردم وقت بیشتری برای فعالیت‌های خلاقانه و لذت‌بخش خواهند داشت.

عصر ایران - در ادامه بررسی اندیشه های فلسفی، به نام پرآوازه "برتراند آرتور ویلیام راسل" می رسیم. او در ۱۸ مه ۱۸۷۲ در انگلستان، در یک خانواده‌ی اشرافی و سیاستمدار به دنیا آمد. خانواده‌ی او از نظر فکری بسیار برجسته بودند؛ پدربزرگش، جان راسل، نخست‌وزیر بریتانیا بود. اما زندگی در همان اول کار، روی ناخوش خود را به راسل کوچولو نشان داد و مادر و خواهرش در 2 سالگی او به دلیل دیفتری فوت کردند و کمی بعد، پدرش نیز از دنیا رفت. پس از این، او تحت سرپرستی مادربزرگ محافظه‌کار و مذهبی‌اش قرار گرفت.

با وجود محیط مذهبی خانه، راسل از همان نوجوانی شروع به شک کردن به باورهای مسیحیت کرد. او در یادداشت‌هایش نوشته که دوران نوجوانی‌اش پر از احساس تنهایی و افسردگی بوده، اما علاقه‌ی شدیدش به ریاضیات و فلسفه باعث شد که در ذهنش دنیایی تازه بسازد. مطالعه‌ی آثار افلاطون، کانت و لایب‌نیتس، او را به فلسفه علاقه‌مند کرد. در سن ۱۸ سالگی، به دانشگاه کمبریج رفت و در آنجا به مطالعه‌ی منطق و ریاضیات پرداخت.

در کمبریج، او با آلفرد نورث وایتهد آشنا شد و این دو، یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌های تاریخ فلسفه و ریاضیات یعنی "اصول ریاضیات" (Principia Mathematica) را نوشتند. این اثر، پایه‌های جدیدی برای منطق ریاضی گذاشت و تلاش کرد تمام مفاهیم ریاضی را بر اساس منطق محض تعریف کند.

«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!

اما زندگی راسل فقط به فلسفه و منطق محدود نشد. او فردی بسیار فعال در سیاست بود. در دوران جنگ جهانی اول، به دلیل مخالفتش با جنگ، از دانشگاه اخراج شد و حتی مدتی را در زندان گذراند.
پس از جنگ، او سفرهای زیادی کرد و به تدریس و نویسندگی ادامه داد. در جنگ جهانی دوم، گرچه در ابتدا با جنگیدن مخالفت می‌کرد، اما با دیدن خطر فاشیسم، نظرش تغییر کرد. او همچنین در دوران جنگ سرد، یکی از بزرگ‌ترین منتقدان تسلیحات هسته‌ای شد و برای صلح جهانی فعالیت کرد.

راسل در طول زندگی خود چهار بار ازدواج کرد و تا آخرین روزهای عمرش، ذهنی فعال و پرسشگر داشت. در سال ۱۹۵۰، به پاس فعالیت‌هایش در زمینه‌ی فلسفه و حقوق بشر، جایزه‌ی نوبل ادبیات را دریافت کرد. در سن ۹۷ سالگی، در سال ۱۹۷۰ درگذشت، اما ایده‌هایش همچنان در دنیای فلسفه و علم زنده‌اند.

اصول فلسفه برتراند راسل 

برتراند راسل یکی از پایه‌گذاران فلسفه تحلیلی بود.  اصول فلسفی او بر پایه عقلانیت، منطق و تحلیل دقیق مفاهیم استوار است. اگر می خواهید اصول فلسفی او را بدانید ادامه این مطلب برای شماست:

۱. منطق‌گرایی (Logicism)

راسل معتقد بود که ریاضیات و منطق از یک جنس هستند و می‌توان تمام مفاهیم ریاضی را به مفاهیم منطقی تقلیل داد. او تلاش کرد تا نشان دهد که ریاضیات بر پایه اصول منطقی بنا شده است و نیازی به مفاهیم مستقل ریاضی ندارد.

در کتاب "Principia Mathematica" (که با همکاری آلفرد نورث وایتهد نوشته شد)، راسل تلاش کرد تا نشان دهد که حتی ساده‌ترین مفاهیم ریاضی مانند اعداد را می‌توان با استفاده از منطق تعریف کرد.  این ایده به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که چگونه مفاهیم پیچیده ریاضی از اصول ساده‌تر و منطقی‌تر نشأت می‌گیرند. این رویکرد در علوم کامپیوتر و هوش مصنوعی نیز کاربرد دارد، جایی که منطق پایه بسیاری از الگوریتم‌ها است.

۲. تحلیل زبانی (Linguistic Analysis)

راسل بر اساس تجربیات فردی و ادبی به این نتیجه رسیده بود که بسیاری از مشکلات فلسفی ناشی از ابهامات زبانی هستند. او معتقد بود که با تحلیل دقیق زبان و ساختار جملات، می‌توان این ابهامات را برطرف کرد و به درک بهتری از مسائل فلسفی رسید.

  این ایده در فلسفه زبان و تحلیل متون بسیار مفید است. برای مثال، در حقوق یا سیاست، تحلیل دقیق زبان می‌تواند به جلوگیری از سوءتفاهم‌ها و تفسیرهای نادرست کمک کند.

«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!

۳. اومانیسم و عقلانیت (Humanism and Rationalism)

راسل به شدت به عقلانیت و علم باور داشت و معتقد بود که انسان‌ها باید با استفاده از عقل و منطق، مشکلات خود را حل کنند. او مخالف خرافات و باورهای غیرمنطقی بود و همواره بر اهمیت تفکر انتقادی تأکید می‌کرد.

این ایده در آموزش و پرورش بسیار مهم است. آموزش تفکر انتقادی به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا به جای پذیرش بدون سؤال اطلاعات، آنها را تحلیل کنند و به درک بهتری از جهان برسند.

۴. رئالیسم (Realism)

راسل به عنوان یک رئالیست، معتقد بود که جهان خارجی مستقل از ذهن انسان وجود دارد و ما می‌توانیم از طریق علم و منطق به درک آن برسیم. او مخالف ایده‌آلیسم بود که معتقد است جهان تنها در ذهن ما وجود دارد.

 راسل استدلال می‌کرد که حتی اگر همه انسان‌ها ناپدید شوند، جهان فیزیکی همچنان وجود خواهد داشت. این ایده بر پایه علم فیزیک و مشاهدات تجربی استوار است.

 ۵. صلح‌طلبی و اخلاق (Pacifism and Ethics)

راسل نه تنها یک فیلسوف نظری بود، بلکه به مسائل اخلاقی و اجتماعی نیز علاقه‌مند بود. او به شدت مخالف جنگ و خشونت بود و معتقد بود که انسان‌ها باید با استفاده از عقل و گفت‌وگو، اختلافات خود را حل کنند.

  راسل در طول جنگ جهانی اول به دلیل مخالفت با جنگ زندانی شد. او بعدها نیز در جنبش ضد جنگ ویتنام و جنبش ضد سلاح‌های هسته ای فعال بود.

۶. شک‌گرایی سالم (Healthy Skepticism)

راسل معتقد بود که شک‌گرایی سالم می‌تواند به پیشرفت فکری کمک کند. او از مردم می‌خواست که به جای پذیرش کورکورانه اطلاعات، همیشه سؤال کنند و به دنبال شواهد و استدلال‌های محکم باشند.

 راسل در کتاب "مسائل فلسفه" به خوانندگان یادآوری می‌کند که حتی ساده‌ترین باورها، مانند وجود جهان خارجی، نیاز به بررسی و تردید دارند. او استدلال می‌کرد که این شک‌گرایی به ما کمک می‌کند تا به درک عمیق‌تری از واقعیت برسیم.

در ستایش بطالت

«برتراند راسل»  در ستایش بطالت

هر چند راسل به معنای واقعی کلمه، زندگی خود رابه بطالت نگذراند  ولی کتاب معروفی دارد به نام " در ستایش بطالت" ، عنوانی که حتماً نگاه شما را در کتابفروشی به خود جلب می کند.این کتاب در سال ۱۹۳۵ منتشر شد و راسل در آن به نقد سیستم‌های کاری مدرن و تأثیر آنها بر زندگی انسان‌ها می‌پردازد. او استدلال می‌کند که جامعه‌ی صنعتی و سرمایه‌داری بیش از حد بر کار و تولید متمرکز شده است و این موضوع باعث شده تا انسان‌ها از زندگی لذت‌بخش و معنادار محروم شوند. در ادامه، اندیشه‌های اصلی راسل در این کتاب را به زبان ساده توضیح می‌دهم:
۱. کار بیش از حد، زندگی را نابود می‌کند

راسل معتقد بود که جامعه‌ی مدرن بیش از حد بر کار تأکید دارد و مردم مجبورند ساعت‌های طولانی کار کنند تا فقط نیازهای اولیه‌ی خود را برآورده کنند. او استدلال می‌کرد که این سیستم باعث می‌شود مردم وقت کافی برای استراحت، تفریح و رشد شخصی نداشته باشند.

  راسل اشاره می‌کند که در گذشته، مردم زمان بیشتری برای استراحت و لذت بردن از زندگی داشتند، اما در جامعه‌ی صنعتی، کار به یک اجبار تبدیل شده است.

۲. تقسیم ناعادلانۀ  کار

راسل به این موضوع اشاره می‌کند که کار در جامعه به طور ناعادلانه تقسیم شده است. برخی افراد ساعت‌های طولانی و سخت کار می‌کنند، در حالی که برخی دیگر کار کمی انجام می‌دهند یا اصلاً کار نمی‌کنند. او معتقد بود که اگر کار به طور عادلانه‌تری تقسیم شود، همه می‌توانند ساعت‌های کمتری کار کنند و زمان بیشتری برای زندگی داشته باشند.

  راسل می گوید که اگر همه فقط ۴ ساعت در روز کار کنند، بیکاری کاهش می‌یابد و مردم وقت بیشتری برای فعالیت‌های خلاقانه و لذت‌بخش خواهند داشت.

۳. بطالت به معنای تنبلی نیست

راسل تأکید می‌کند که بطالت (Idleness) به معنای تنبلی یا بی‌کاری نیست، بلکه به معنای داشتن زمان آزاد برای انجام کارهایی است که واقعاً به آنها علاقه داریم. او معتقد بود که انسان‌ها باید وقت بیشتری برای تفکر، خلاقیت و لذت بردن از زندگی داشته باشند.

 راسل می‌گوید بسیاری از پیشرفت‌های بزرگ علمی و فرهنگی در تاریخ، نتیجه‌ی زمان آزاد و تفکر افراد بوده است، نه کار سخت و طاقت‌فرسا.

4. بطالت به عنوان راهی برای صلح

راسل همچنین معتقد بود که کاهش ساعت کار و افزایش زمان آزاد می‌تواند به کاهش تنش‌های اجتماعی و جنگ‌ها کمک کند. او استدلال می‌کرد که بسیاری از جنگ‌ها ناشی از رقابت‌های اقتصادی و تلاش برای کنترل منابع هستند. اگر مردم زمان بیشتری برای تفکر و همکاری داشته باشند، احتمال درگیری‌ها کاهش می‌یابد. 

اگر بخواهیم خیلی مختصر و مفید بگوییم راسل در این کتاب به ما یادآوری می‌کند که کار نباید تنها هدف زندگی باشد. او معتقد است که انسان‌ها باید زمان بیشتری برای استراحت، تفکر و لذت بردن از زندگی داشته باشند. راسل پیشنهاد می‌کند که با کاهش ساعت کار و تقسیم عادلانه‌تر آن، می‌توانیم به جامعه‌ای برسیم که در آن مردم شادتر، خلاق‌تر و صلح‌طلب‌تر باشند.

این کتاب نه تنها یک انتقاد تند به سیستم‌های کاری مدرن است، بلکه دعوتی است به بازنگری در ارزش‌های جامعه و اولویت‌دادن به زندگی معنادار و لذت‌بخش.
البته که مشخص است در جامعه ای که با چند شیفت کار هم نمی شود نیازهای اولیه زندگی را تامین کرد، این اندیشه راسل، محلی از اعراب ندارد؛ در واقع شاید روی سخن راسل سیاستگذاران جوامع است که باید شرایطی را فراهم کنند که انسان ها با حداقلی از کار بتوانند حداکثر لذت از زندگی را ببرند.


نقدهایی بر فلسفه راسل

کاهشگرایی: برخی منتقدان معتقدند که رویکرد راسل به فلسفه، به ویژه در مورد منطقگرایی، بیش از حد کاهشگرایانه است. آنها استدلال میکنند که نمی توان تمام مفاهیم فلسفی و ریاضی را به مفاهیم منطقی ساده تقلیل داد.

عدم توجه به تجربه گرایی: برخی فیلسوفان، مانند جان دیویی، معتقدند که راسل به اندازه کافی به نقش تجربه و احساسات در شکل گیری دانش توجه نکرده است. آنها بر این باورند که فلسفه راسل بیش از حد بر عقلانیت و منطق متمرکز است و از جنبه های دیگر تجربه انسانی غافل شده است.

انتقادات مذهبی: راسل به دلیل انتقادات تندش از مذهب، مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی معتقدند که او نتوانسته است به درستی به جنبه های مثبت و معنوی مذهب توجه کند و بیش از حد بر جنبه های منفی آن تمرکز کرده است.

کتاب های برتراند راسل

راسل، نویسنده ای پرکار بود و نگاهی به عناوین کتاب هایش موید این مدعاست:

آرمان‌های سیاسی
آزادی و سازمان: پیدایش و سیر تکوین سوسیالیسم، لیبرالیسم، رادیکالیسم، ناسیونالیسم
اخلاق و سیاست«برتراند راسل» به زبان ساده : مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید!
امیدهای نو
پژوهشی در معناداری و صدق
تاثیر علم بر اجتماع
تاریخ فلسفه غرب
جهان‌بینی علمی
تحلیل علمی ـ فلسفی از اصول مارکسیسم ماتریالیسم
پیروزی سفید
زناشوئی و اخلاق
حقیقت و افسانه
جهان‌بینی علمی
شاهراه خوشبختی
زمینه‌های فلسفه
علم و مذهب
عمل و تئوری بلشویسم
قدرت
درک تاریخ
جنایات جنگ در ویتنام
مرجع قدرت و فرد
آینده بشر
اخلاق و سیاست در جامعه
تحلیل ذهن
تسخیر خوشبختی
چرا مسیحی نیستم
مفهوم نسبیت انشتین و نتایج فلسفی آن
ماده و یاد: رهیافتی به رابطه جسم و روح
زندگینامه برتراند راسل به قلم خودش
مقدمه‌ای بر فلسفه ریاضی
جهانی که من می‌شناسم
آموزش و زندگی بهتر
عرفان و منطق
تکامل فلسفی من
تحلیل ذهن
اتمیسم منطقی
اصول نوسازی جامعه
قدرت و فرد
مسائل فلسفه
در ستایش بطالت
پژوهشی در معناداری و صدق
مسئله چین
بلشویسم از تئوری تا عمل

 5 جمله از راسل

1 .  ترس منبع اصلی خرافات است و یکی از بزرگترین منابع ظلم.

2 . مشکل دنیا این است که احمق‌ها بیش از حد مطمئن هستند و عاقلان پر از تردید.

3 .علم چیزی است که شما می دانید، فلسفه چیزی است که شما نمی دانید.

4 . آزاد اندیشی یعنی آمادگی برای تغییر عقیده در برابر شواهد جدید.
5. هرگز از ابراز عقیده‌ی خود نترسید، حتی اگر تنها کسی باشید که آن را باور دارد.


بیشتر بخوانید:

«سهروردی» به زبان ساده : فیلسوف ایرانگرایی که تندروها تکفیر و اعدامش کردند

«هانا آرنت» به زبان ساده : هیچ چیز خطرناک‌تر از این نیست که مردم فکر نکنند

«رنه دکارت» به زبان ساده : می اندیشم، پس هستم

«فردریش نیچه» به زبان ساده : خدا مرده است و ما او را کشته ایم!

«ارسطو» به زبان ساده: انسان، حیوان سیاسی است

«کارل پوپر» به زبان ساده : همیشه آماده باشیم که از باورهایمان دست بکشیم، دانش ما همواره ناقص و موقت است