عصرایران؛ احسان محمدی- چه رنج آور است که میبینی آدمهایی که زمانی محترم و بزرگ بودند، زحمت کشیدند، عرق ریختند، جان کندند، در حد توان بنایی ساختند، توسط تازه از راه رسیدههایی میخورند. نسل نو بهانهای پیدا میکند، چشم میبندد به گذشته، اصلاً یادش نمیآید و نمیخواهد بداند و سنگ میزند و میشکند.
عرصهاش هم فرقی نمیکند، سیاست باشد یا هنر، ورزش باشد یا علم. شبکههای اجتماعی امکان اظهارنظر را به همگان دادهاند، آدمها امکان این را یافتهاند تا حرفشان را بزنند. هر کس با هر درجه از سواد و تحصیلات، بینش و آگاهی از این توانایی برخوردار شده تا نظرش را بگوید. گاهی هم البته فحش و ناسزایی به آن میافزاید!
در این میان قضاوتها صریح و بیپرده شده، آنی و لحظهای. کمتر کسی برای پاسخ دادن، درنگ میکند، صبوری به خرج میدهد، تحقیق میکند. همه میخواهند سریعترین واکنش را در کوتاهترین زمان نشان دهند. اولین باشند. شهوت اولین بودن گاهی به شدت صدمهزاست. مثل کسی که در یک مشاجره لفظی، اولین و سریعترین واکنشش این است که دست به سلاح ببرد!
این روزها در فضای متلاطم جامعه ایرانی، آنقدر دوغ و دوشاب با هم قاطی شده که دشوار میتوان برای نسل تازه از راه رسیدهای که رسانه و شبه رسانه دارد و از قدیمیترها نحوه استفاده از آن را بهتر بلد است، توضیح داد با کوبیدن دیگران، با تکه پاره کردن بزرگترها، راه پیش رویشان هموار نمیشود. هتاکی و دریدگی لزوماً معادل دفاع از حقیقت و آشکار کردن ریاکاری نیست.
اینکه گمان کنیم با مچگرفتن و بیسواد نشان دادن دیگران ما باسواد به نظر میرسیم خطاست. چند روز بعد یک تازه نفس از راه میرسد و ما را بیسواد نشان میدهد. مسابقه افشاگری و تخریب مثل جنگ است. شما میتوانید شروعکننده آن باشید ولی مشخص نیست گلوله آخر را چه کسی شلیک میکند و آیا زندهاید که تمام شدن جنگ را ببینید؟
وقتی
شکستهشدن آدمهای بزرگتر و محترم را میبینم، اشک به چشم آمدنشان یا
انزوا و گریختن از عرصه اجتماعی و پناه بردن به گوشهای که در آن خبری از
«اخبار» و رسانه نباشد، به این فکر میکنم که شاید آنها هم دارند تاوان
کارهای گذشتهشان را میدهند. شاید در روزگار جوانی و شتاب برای قضاوت کردن
دیگران، «باد» کاشتند و حالا فصل درو کردن «توفان» است!
هر
کس تندتر برود، زودتر زمین میخورد. در جامعهای که دیدهشدن به هر قیمتی بر
همه چیز غلبه کند، انتظار حفظ «احترام» آدمها خوش خیالی است اما یک روز
نوبت خودمان و آنها که برایمان عزیز و محترم هستند هم میشود...
محسن رنانی، اقتصاددان که به گفته خود یک دهه قبل، پیشبینی کرده بود پول کاغذی تا ٢٠ سال آینده از اقتصاد جهان حذف میشود، با توسعه فضای مجازی و ایجاد نهادهای مجازی، این پیشگویی خود را تغییر داده و امروز معتقد است که کاغذ فقط تا چند سال آینده در مبادلات تجاری در قالب پول ردوبدل خواهد شد. او که دیروز در نشست «نقش نهادهای مدنی در آینده توسعه ایران» سخن میگفت، از حذف پول کاغذی در یکی از کشورهای اروپایی خبر داد.
به گزارش عصرایران به نقل از روزنامه شرق، این اقتصاددان گفت در نخستین گامها پولهای الکترونیک از سوی دولتها تهیه میشوند، اما بهسرعت نهادهای مدنی و خود مردم تولید این شکل از پول را برعهده خواهند گرفت. او در این نشست، شکلگیری نهادهای مدنی را حاصل حرکت جامعه سنتی به سمت مدرن تعریف کرد و به بررسی تحولات نهادهای مدنی در ایران پرداخت. به گفته این اقتصاددان، نهادهای مدنی مجازی بهسرعت در ایران در حال شکلگیریاند. نهادهای مجازی یکی از قدرتمندترین حوزهها را شکل میدهند و این نهادها حتی بر نحوه تعاملات اقتصادی جهان نیز تأثیرگذار خواهند بود.
دیروز نشست «نقش نهادهای مدنی در آینده توسعه ایران» در سالن اجتماعات
سندیکای شرکتهای ساختمانی ایران برگزار شد. محسن رنانی، اقتصاددان، در این
نشست بهعنوان نخستین سخنرانی خود در سال ٩٦ و ٩٧، ابتدا به بررسی مفهوم
توسعه پرداخت. اگرچه این اقتصاددان درباره مفهوم توسعه تعریف خاص خود را
دارد، اما به تعریف توسعه از منظر کتاب دولتهای توسعهگرا پرداخت. به گفته
رنانی، بر اساس تعریف این کتاب، کارکردهای توسعه ٩ سطح دارد. این ٩ سطح
شامل توسعه بهمثابه پیشرفت تاریخی که معمولا هم معطوف به تجربه غرب است،
توسعه بهمثابه استخراج منابع طبیعی که بیشتر ریشه در تجربیات دوران
استعمار دارد، توسعه بهمثابه تدارک برنامهریزیشده پیشرفت، توسعه
بهمثابه یک وضعیت که تصویری کلی از شرایط به ما میدهد، توسعه بهمثابه یک
فرایند که گاهی فروافتادن یکسری از سازمانها و برآمدن تکنولوژی جدید را
بههمراه دارد، توسعه بهمثابه رشد اقتصادی، توسعه بهمثابه تغییر
ساختارها، توسعه بهمثابه نوسازی و توسعه به مفهوم جهش در نیروهای مولد
است.
او ادامه داد: در بسیاری از قسمتها دولتمردان رشد اقتصادی را توسعه میگویند. اگر سرمایهگذاری در کشور بالا برود؛ راه و جاده ساخته شود، میگوییم توسعه یافتهایم. اسناد زیادی برای این شکل از توسعه در ایران تدوین شدهاند، اما یک کلمه راجع به سرمایهگذاری برای صبورترشدن مردم و مسائلی از این دست مطرح نشده است.
تعریف منتخب این اقتصاددان از توسعه این است: توسعه عبارت است از سلسلهتحولاتی که در فرایند این تحولات سه عامل "رفاه، رضایت و معنا" در جامعه به طور همزمان بهبود یابد.
ما بهعنوان موجودات انسانی توسط سه عامل طبیعت، جامعه و هستی محاصره شدهایم. بنابراین اگر تحولاتی رخ دهد که رابطه من را با این سه، کمهزینه و دلپذیر کند، اسمش توسعه است. او ادامه داد: توسعه مثلثی است که یک ضلع آن رفاه، یک ضلع آن رضایت و یک ضلع دیگر آن معناست. هرچه مساحت این مثلث بزرگتر شود، توسعه ایجاد کردهایم.
به اعتقاد رنانی، توسعه یعنی تحول مستمر مثبت و نهادی. توسعه یعنی ارتقای مستمر کیفیت نهادها. نهاد نیز هرگونه ترکیبی است که بخشی از رفتارهای جامعه یا همه رفتارهای آن را کنترل میکند.
او نهادها را به دو دسته رسمی و غیررسمی سازمانیافته یا غیرسازمانیافته تقسیم کرده و در تشریح سخن خود مثالهایی ذکر میکند. به گفته رنانی، بانک مرکزی نهادی رسمی است و رفتارهای پولی ما را کنترل میکند. مسجد و خانواده هم نهادهای دیگری هستند. نوروز یک نهاد است که بخشی از ارتباطات اجتماعی را مدیریت میکند. گاهی قرضالحسنه محله که رفتارهای پولی یک محله را مدیریت میکند هم یک نهاد است. او جامعه را مجموعهای از نهادهای مختلف تعریف میکند که مردم را کنترل و هدایت میکنند. به اعتقاد رنانی، جامعهشناسان نهادها را به چهار دسته کلی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تقسیم میکنند.
نهادهای مدنی مجموعههای داوطلبانه و غیرانتفاعی
این
اقتصاددان بیان میکند: کل جامعه عبارت از ملغمهای از انواع نهادهاست.
نهاد مدنی، نهادی است که یکی از چهار قسم نهاد را در خود دارد، اما در
شکلگیری آن مشارکت داوطلبانه نقش دارد. تمام نهادهای مدنی باید مشارکت
داوطلبانه و غیرانتفاعی داشته باشند و باید بتوانند سرمایه اجتماعی هم
ایجاد کنند.
اگر سرمایه اجتماعی در نهاد مدنی ایجاد نشود، اصلا نهاد شکل نمیگیرد،
زیرا تولید مؤثر نهاد مدنی سرمایه اجتماعی است. ارتباطات، اعتماد، دوستی،
امید، مشارکت و تحرک از تولیدات مؤثر نهادهای مدنی هستند. او اضافه کرد:
فعالیت نهاد مدنی باید عقلانی و مستمر باشد. اگر زلزله شد و به کمک
زلزلهزدگان شتافتید، نهاد ایجاد نکردهاید. این یک حرکت تودهوار احساسی
است. فعالیت نهاد مدنی باید عقلانی و مستمر باشد. به اعتقاد رنانی، نهادهای
مدنی محصول جامعه مدرن هستند. زمانی که جامعه به سمت مدرنشدن حرکت کرد،
دیگر ساختارهای قدیمی کارکردهای خود را از دست دادند، به همین دلیل، باید
ساختارهای جدید در جامعه ایجاد میشد. دوره عبور جامعه از حالت سنتی به
مدرن دوره گذار نامیده میشود که در آن نهادهای مدنی بهتدریج تشکیل شدند.
او تقسیم کار و ارتباط مستمر اعضای جامعه مدرن را یکی از تفاوتهای اصلی جوامع امروزی با جوامع سنتی گذشته معرفی کرد. این اقتصاددان گفت: اعضای جوامع سنتی به شکل موزائیکی در کنار هم زندگی میکردند و ارتباط ارگانیکی با هم نداشتند زیرا یک حکومت مرکزی این اعضا را به هم مرتبط میکرد، اما در یک جامعه مدرن قطعات مختلف یک کالا، در کشورهای مختلف تولید میشود و در چنین شرایطی ارتباطات نقش مهمی خواهد داشت. او گفت: در دوره گذار از سنت به مدرنیته، یک تحولی رخ میدهد.
در دنیای سنتی اقتدار حکومت بالاست و اقتدار جامعه پایین است، اما در جوامع مدرن و توسعهیافته اقتدار جامعه بالاست و اقتدار حکومت در برابر جامعه پایین است. حکومت آمریکا اقتدارش در برابر جامعه مدنی پایین است. در این جابهجاییها اگر نهادهای مدنی شکل نگیرند، دچار اضمحلال میشویم. در دنیای مدرن مهم است که جامعه مدنی اقتدار یابد. اگر اقتدار جامعه بالا نرود، دچار فروپاشی و درهمریزی میشویم. رنانی اضافه میکند: برای اقتدار باید قدرت باشد.
نهادهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که بهوجود آمدند، قدرت دارند اما برای تبدیلشدن قدرت به اقتدار، نیازمند نهادهای مدنی هستیم. یعنی نهادهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی اقتصادی باید بتوانند از جنس نهاد مدنی هم باشند تا بتوانند قدرت را به اقتدار تبدیل کنند. ما مزرعههای سنتی را منحل میکنیم و کشت و صنعت مدرن راهاندازی میکنیم. اینها قدرت اقتصادی دارند اما اگر تشکل مدنی نداشته باشند، قدرت اقتصادی خود را علیه دولت و جلوگیری از فشار دولت، نمیتوانند استفاده کنند.
وقتی میتوانند اقتدار داشته باشند که کارآفرینان دارای قدرت اقتصادی بین خود نهاد مدنی تشکیل دهند. این ابزار تبدیل قدرت به اقتدار است. او بیان کرد: هر نهاد مدنی حتما اجتماعی است اما هر نهاد اجتماعی، اقتصادی و... مدنی نمیشود. حزب یک نهاد مدنی سیاسی است. سمنها و انجیاوها نهادهای مدنی اجتماعی هستند. نهادهای جامعه که شامل نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هستند، قدرت جامعه را تشکیل میدهند. این مجموعهها به همراه سایر نهادهای قدرت مثل اطلاعات، دانش، ثروت و منابع طبیعی که دست این نهادهاست، قدرت جامعه را شکل میدهند. نهادهای مدنی قدرت دست نهادهای چهارگانه را به اقتدار تبدیل میکنند. پول نفت، بلوغ نهادهای مدنی را به تأخیر انداخت.
این اقتصاددان ادامه داد: چیزی که در جامعه ما رخ داده، این است که در پروسه گذار که از مشروطیت آغاز شده است، در زمینه بلوغ نهادهای مدنی خیلی پیش نرفتهایم. او گفت: دو مسئله در ایران رخ داده است: همزمان که ایران ما وارد دنیای مدرن شد، به فاصله یک سال نفت هم کشف شد. ١٢٨٥ یا ١٢٨٤ قانون مشروطیت تصویب شد. یک سال بعد اولین چاه نفت کشف شد. پول نفت را دولت به ابزار کنترل جدید تبدیل کرد. اقتدار حکومت قاجار به دلیل رشد شرایط جهانی بهشدت افت کرده بود. اما حکومت قاجار توانست با پول نفت، کنترل مصنوعی ایجاد کند. این کنترل مصنوعی از یک سو و سرازیرشدن رانتهای ناشی از پول نفت، نهادهای مدنی را به جای هدایت به سمت مسیرهای درست به فضایی هدایت کرد که به سمت چانهزنی و دریافت سهم از نفت حرکت کنند.
رنانی تأکید کرد: با ظهور نفت فرایند سقوط اقتدار حکومت متوقف شد. حکومت ابزار کنترل پول نفت را در اختیار گرفت. نهادهای مدنی به جای حرکت به سمت بلوغ به دنبال چانهزنی و لینکشدن با حکومت رفتند و روند تکامل جامعه مدنی کند شد. نهادهای مدنی خیلی طول میکشد که بالغ شوند. ولی در ایران به علت اینکه صبر در جامعه ایران پایین است و توانایی مشارکت در کارهای گروهی به دلایل مختلف نداریم، اگر نهادهای مدنی شکل بگیرند، بهسرعت به حکومت میچسبند. به همین دلیل احزاب و نهادهای قرضالحسنه و... به حکومتها چسبیدند.
او یادآور شد: درباره نهادهای مدنی مشکلی که وجود دارد، این است که به دلیل رانتهای ناشی از پول نفت نهادهای مدنی فرایند بلوغ خود را طی نمیکنند. اگر نهادهای مدنی سازماندهی پیدا کنند که هدفها را اولویتبندی کنند و منابع را تخصیص عقلانی دهند، در فعالیتهای خود استمرار ایجاد کنند، تقسیم کار کنند و بر فعالیت اعضا نظارت کنند، قطعا به مرحله بلوغ میرسند، اما اگر این اتفاقات رخ ندهد، نهاد مدنی به سازمان تبدیل نمیشود. مشکل در ایران این است که نهادهای مدنی بالغ نمیشوند و یکی از دلایل اصلی این مسئله رانتهای نفتی بوده است که سمت نهادهای مدنی میآیند.
رنانی اضافه کرد: ٤٠ سال است دو جناح در کشور داریم که نهاد مدنی هستند.
اصلاحطلبان و اصولگرایان دو جناحی هستند که فعالیت سازماندهیشده ندارند.
رئیس، معاون و تصمیمگیر در این احزاب معلوم نیست. بهترین نمونه از
ناتوانی بازیگران ما در ساخت نهاد مدنی این دو حزب است که ٤٠ سال است
فعالیت میکنند اما اقتدار ندارند.
او گفت: اصلیترین آسیب نهادهای مدنی
در جامعه ما این است که شکل میگیرند، همچنان نابالغ میمانند در نهایت هم
به صورت تودهوار و بدون سازمان و به شکل ژلهای باقی میمانند. این
مسئلهای است که نهادهای مدنی باید در درون خود حلش کنند. نهادهای مدنی
نیازی به ثبت ندارند. نهاد مدنی الزاما هویتش به پروانه نیست. به ارتباطات و
همکاری جمعی و همکاری مستمر عقلانی است. آن هویت باید ساختار سازمانی پیدا
کند اما متأسفانه ما در همکاری مدنی ناتوانی داریم. این اقتصاددان گفت:
خوشبختانه به علت کاهش درآمدهای دولت در ایران، این مسئله بهطور طبیعی از
بین میرود.
بودجههای سرشاری که به حوزههای مختلف تخصیص میدادند، دیگر نیست و نهادهای مدنی باید تمرین کنند که روی پای خود بایستند و با هم همکاری و مدارا داشته باشند. نبود توان همکاری بلندمدت در ایران یک معضل اساسی است که باید حل شود. او تأکید کرد: هیچ توسعه و دموکراسی پایداری شکل نمیگیرد، مگر اینکه نهادهای مدنی بالغ شکل بگیرند. بلوغ وقتی است که نهادهای مدنی از بیشکلی به سمت سازماندهی حرکت کنند. ١٠ هزار سمن تشکیل دادیم، اما چون این حرکت هیجانی بود و به سمت عقلانیت نرفت، ارتباطات مستمر شکل نگرفت و با اندک تغییری این ١٠ هزار سازمان مردمنهاد محو شدند. رنانی با اشاره به شکلگیری نهادهای مدنی مجازی عنوان کرد: درحالحاضر در ایران نهادهای مدنی مجازی را شکل میدهیم.
یکی از قدرتمندترین حوزههایی که دارد شکل میگیرد، این است که جامعه مدرن به سمت دولت مجازی میرود. او افزود: شاید ١٠ سال قبل پیشبینی کردم که تا ٢٠ سال دیگر پول حذف میشود. امروز پیشبینی میکنم در چند سال آینده پول کاغذی از ساختار مبادلات حذف خواهد شد. این اقتصاددان بیان کرد: نخستین کشور اروپایی در ماه جاری اعلام کرد پول کاغذی کاملا حذف است و به سمت پول دیجیتال میرود. این پول را دولت تولید میکند، اما به سرعت به سمت پول دیجیتالی میرویم که مردم آن را تولید کردهاند. الان فضاهای مجازی مستعد شکلگیری نهادهای مدنی مجازی هستند.
او ادامه داد: در گروههای مجازی فعلی، انبوهی از اطلاعات وجود دارد، اما چون سازماندهی ندارند، هیچ کاری نمیتوانند بکنند. نیروی انسانی دارد، اطلاعات میچرخد، قدرت اطلاعرسانی دارد، اما اقتدار ندارد. اگر بخواهیم نهادهای مدنی مجازی بالغ شوند، باید شروع به سازماندهی کنیم. هر گروه تلگرامی که به ١٠ نفر رسید، حتما هیئتمدیره تشکیل شود. در این گروهها رأیگیری شود. با تشکیل هیئتمدیره، قدرت ساماندهی دست ما میآید. میتوانیم افرادی را که قواعد بازی را رعایت نمیکنند، حذف کنیم و به تدریج گروه تلگرامی تبدیل به نهاد مدنی مقتدری میشود.
رنانی تأکید کرد: مهمترین آفتی که در ایران داریم، این است که نهاد مدنی بالغ نداریم. نهاد مدنی در برابر نهادهای زیادی که در دنیای مدرن شکل گرفته است، بسیار کم داریم. همین نهادهای کم نیز بالغ نشدهاند و همچنان به صورت نابالغ فعالیت میکنند.
اینترنت،
در کنار همه مزایایی که دارد ممکن است به دلیل استفاده نادرست، منشأ
مشکلاتی نیز شود که خودافشایی بیحدوحصر، جزو آن موارد است. محققان کشورمان
در مطالعهای پژوهشی، نقش شناخت عوامل روانی را در پیشبینی افرادی که در
معرض چنین خطری هستند، بررسی کردهاند.
به گزارش ایسنا، اینترنت در
بسیاری از کشورها، به وسیله مهمی برای ارتباطات نزدیک بین دوستان تبدیل
شده است و اکثر جوانان از آن برای حفظ روابط دوستی و سهیم کردن افکار و
احساسات یکدیگر بهره میگیرند. بررسیها نشان میدهند که فضای مجازی نقش
بسزایی بر جوانان و دانشجویان دارد و تأثیر این فضا میتواند مثبت یا منفی
باشد.
یکی از موضوعات مهم در حیطه فضای مجازی، خودافشاییِ برخط یا
همان آنلاین است. خودافشایی، به کمیت و کیفیت اطلاعاتی اطلاق میشود که یک
فرد در اختیار دیگری یا دیگران قرار میدهد و درواقع، رفتاری است که فرد
در ارتباطات، اطلاعات شخصی خود را برای دیگری آشکار میکند.
خودافشاییِ
برخط با مهارت آغاز دوستیابی، حمایت اجتماعی، رضایتمندی از نیازهای
روانشناختی اساسی و کیفیت دوستی مرتبط است. اما این پدیده یعنی خودافشایی
در فضای مجازی که میتواند مرزها را در هم شکند، باعث مشکلات گستردهای
برای بسیاری از جوانان شده است. برای مثال گاهی پخش شدن تصاویر در فضای
مجازی، باعث مسائل ریز و درشتی برای فرد و خانوادهها،میشود.
با
توجه به این موضوع، برخورداری از روشی که بتواند میزان بروز خودافشایی در
افراد مختلف را پیشبینی کند و ازاینرو در کمک به آنها و پیشگیری از
لطمات احتمالی مؤثر واقع شود، اهمیت زیادی خواهد داشت. در این خصوص،
محققانی از دانشگاه محقق اردبیلی و دانشگاه علوم پزشکی اردبیل، پژوهشی را
انجام دادهاند که در آن نقش دو عامل مهم روانشناختی، یعنی «خود دلسوزی» و
«ابرازگری هیجانی» در پیشبینی خودافشاییِ برخط مورد بررسی علمی قرار
گرفته است.
ابرازگری را بهعنوان نمایش بیرونی هیجان، بدون توجه به
ارزش (مثبت یا منفی) یا شیوه تجلی آن (چهرهای، کلامی و حالتهای بدنی یا
رفتاری) تعریف میکنند و سه بعد مختلف آن، شامل ابراز هیجان مثبت، ابراز
صمیمیت و ابراز هیجان منفی هستند.
دلسوزی به خود، یکی دیگر از
متغیرهای مهم و تأثیرگذار در روابط بین فردی است. این خصیصه با رفتار
حمایتی در روابط بین فردی نزدیک همراه است و مؤلفههای آن شامل مهربانی به
خود، قضاوت از خود، مروت یا وجه مشترک انسانی، ذهن آگاهی، انزوا و
همانندسازی بیشازحد هستند.
این پژوهش توصیفی با مشارکت 324 نفر از
دانشجویان استفادهکننده از فضای مجازی در دانشگاه محقق اردبیلی انجامشده
که با استفاده از پرسشنامههای استاندارد طراحیشده، به سؤالاتی در خصوص
خود دلسوزی، ابرازگری هیجانی و خود افشاییِ برخط پاسخ دادند.
یافتههای
این پژوهش نشان میدهد که از بین مؤلفههای خود دلسوزی، خود داوری،
همانندسازی بیشازحد و انزوا، رابطه مثبتی با خود افشاییِ برخط دارند.
همچنین بر اساس این نتایج، خودمهربانی و ذهن آگاهی رابطهای منفی با
خودافشاییِ برخط نشان میدهند.
نیلوفر میکائیلی، دانشیار گروه
روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی و همکارانش در این پژوهش، در تببین این
یافتهها میگویند: «میتوان چنین مطرح کرد که دلسوزی به خود، مستلزم این
است که فرد در زمانهایی که آسیب میبیند، شکست میخورد، یا احساس
بیکفایتی میکند، بهجای آنکه رنجی را که متحمل شده نادیده بگیرد یا خود
را به باد انتقاد بگیرد، نسبت به خودش مهربان باشد و خود را درک کند. این
خودمهربانی در مقابل رویکرد خود داوری قرار میگیرد که در آن، فرد خود را
به خاطر مشکلات کلی زندگی قضاوت و سرزنش کند، بهجای آنکه بهطور فعال،
تسکیندهنده و آرامشبخش خود در زمان آشفتگیها باشد».
این محققان
میافزایند: «درواقع انسانهایی که نسبت به خود، دلسوزی دارند، درک میکنند
که کامل نبودن و شکست خوردن و تجربه سختیهای زندگی، غیرقابلاجتناب است.
بنابراین، زمانی که با تجارب سخت زندگی مواجه میشوند، بهجای آنکه از
نرسیدن به ایده آلهای خود عصبانی شوند، تمایل دارند با خود با مهربانی
رفتار کنند».
به گفته محققان فوق، متغیر مهم دیگر، انزوا است که نقش
مهمی در خودافشاییِ برخط دارد. اغلب افراد هنگام توجه به معایب شخصی خود،
احساس تنهایی و دور بودن از دیگران میکنند. به همین دلیل، این افراد ممکن
است برای احساس نزدیکی کردن، به سمت فضای مجازی بروند. در این پژوهش نیز
نشان داده شد که انزوا با خودافشایی رابطه مثبت دارد.
یافتههای این
پژوهش حاکی از آن هستند که افراد خود دلسوز، چون میدانند فضای مجازی محیط
امنی برای در میان گذاشتن خواستههای آنان نیست، کمتر رمز و راز زندگی خود
را در فضای مجازی بازگو میکنند و به همین خاطر، با خودآگاهی نسبت به
ارائه اطلاعات شخصی و خصوصی خود اقدام میکنند.
همچنین، افرادی که
ذهن آگاهی بالایی دارند، به دلیل باخبر بودن مداوم از هیجانات و احساسات
خود، اطلاعات خود را بهصورت بیمارگونه در فضای مجازی منتشر نمیکنند. این
افراد نیز میدانند وقتی دچار مشکلاتی مانند تنهایی و مشکلات هیجانی هستند،
فضای مجازی جای مناسبی برای تبادل احساسات و مسائل شخصی و خصوصی نیست.
بنابراین، کمبود خود دلسوزی، زمینه قربانی شدن در فضای مجازی را فراهم
میکند.
یافتههای دیگری از این تحقیق، نشان داد که ابراز هیجان
مثبت و صمیمت، رابطه منفی و ابراز هیجان منفی، رابطه مثبت با خودافشاییِ
برخط در فضای مجازی دارد.
میکائیلی و همکارانش در این پژوهش، اعتقاد
دارند: «افرادی که هیجانات خود را بروز میدهند، خیلی کمتر دچار اختلالات
روانشناختی میشوند. وقتی محیط برای فرد ناشناخته است و فرد توانایی ابراز
هیجان مثبت را دارد، کمتر به خودافشایی در فضای مجازی روی میآورد. ولی
افرادی که بیمحابا به ابراز هیجان روی میآورند یا ابراز هیجان منفی
دارند، احتمال اینکه در فضای مجازی نیز این رفتار خود را ادامه دهند،
افزایش مییابد».
این محققان ادامه میدهند: «اگر افراد یاد بگیرند
بهصورت مثبت و صحیح هیجانات خود را بروز دهند، کمتر درگیر خودافشایی در
فضای مجازی میشوند و سوءاستفاده از این افراد نیز کاهش مییابد. بروز منفی
هیجانات، باعث کاهش سلامت روان افراد شده و درنهایت سبب میشود بهطور
بیمارگونه مسائل شخصی خود را در این فضا ابراز کنند».
با توجه به
یافتههای این پژوهش که در مجله «فرهنگ در دانشگاه اسلامی» متعلق به
پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در
دانشگاهها منتشر شده، باید به نقش ابرازگری هیجانی و خود دلسوزی،
بهعنوان پیشبینی کننده خودافشاییِ برخط توجه ویژهای داشت.
این
یافتهها نشان از آن دارند که مسئولین امر، لازم است با برگزاری کارگاهها و
اطلاعرسانی به دانشجویان و افراد دیگر، کمک کنند تا از میزان خودافشایی
در فضای مجازی کاسته شود.