سواد زندگی؛ توسعه توانمندی های فردی؛ سیدمحمدمهدی شهیدی- تا به حال شده از خودتان بپرسید که چقدر خودتاناید؟ نه، این پرسشی بیهوده یا سرگرمی نیست. در واقع پرسشی اساسی و البته دشوار است.
ما از روزی که متولد میشویم مدام در پی تطبیق خود با تصویری هستیم که دیگران از ما دارند. تصویری که به مرور و هر چه بزرگتر میشویم بیشتر از خود واقعیمان فاصله میگیرد تا جایی که دیگر خودمان نیستیم. تبدیل میشویم به کلیشهایی که بر اساس انتظارات و توقعات دیگرانی شکل گرفته که آنها نیز در نهایت حاصل تبلیغات سبک زندگی و شخصیت پردازیهای رسانهای هستند.
رفتارها و عواطف ما را انتظاراتی شکل میدهد که در کمپانیهای بزرگ چند ملیتی و نیز در شبکههای اجتماعی طراحی شدهاند. این که به چه بخندیم و به چه بگرییم، چه رنگی را دوست داشته باشیم و چه طعمی را بپسندیم. ما به یکی از محصولات تولید انبوهی تبدیل شدهایم که آرزوها و رویاهای شبانهمان نیز در بستهبندیهای شیک عرضه میشود.
در خانه مادر، پدر، خواهر و برادر، بعدها همسرو فرزندان، در مدرسه معلم و همشاگردیها، در محل کار رئیس و سایر همکاران، در محل زندگی همسایهها، فامیل و همینطور الی آخر؛ ما مدام خودمان را با توقعات و انتظاراتِ اطرافیان، جامعه، دولت و غیره تطبیق میدهیم؛ چرا که میخواهیم از سوی آنها دوست داشتهشویم، تایید شویم، پذیرفته شویم، اعتبار بگیریم، و و و و.
در این میان احساسات، علایق و خواستههای قلبی خودمان را روز به روز بیشتر فاکتور میگیریم. مادر میخواهد ویلون بزنیم، پدر میخواهد مهندس شویم، رئیس می خواهد مثل او فکر کنیم، همسر میخواهد اعتبارش باشیم. فرزندان میخواهند با ما پُز بدهند و دوست و آشنا و همسایه هر یک تصویر و توقع و انتظاری از ما دارند.
پس ما کِی خودمان هستیم؟
واقعیت این است که ما اغلب اوقات اساساً به
این نمی اندیشیم. اما زمانی به ناچار با آن رودررو میشویم. معمولا پس از
دوران جوانی و در آستانه میانسالی که خود را در میان انبوه انتظارات
دیگران به جا نمیآوریم، نمیشناسیم و با
خود بیگانهایم.
این است که از تنها ماندن گریزانیم و به هر دَری میزنیم تا دوباره
خود را در آئینه توقعات دیگران باز شناسیم.
در این دوران معمولاً دچار سرگشتگی،
افسردگی و از خود بیگانگی می شویم. غمگینِ رویاها، اندیشهها و تواناییهایی که
داشتیم و نامحقق ماندند. اغلب عصبانی و بی حوصله، ناامید و ناشاد روزها را سر
میکنیم و عبوس و تلخ به زمین و زمان غُر میزنیم و ناسزا میگوییم تا دوران
بازنشستگی و سالمندی و بالاخره مرگ در رسد و تنها فرصت ما برای زندگی بر این کره
خاکی پایان یابد.
خود بودن یعنی چه؟
اما ببینیم خود بودن یعنی چه؟ مهمترین
تمایز نوع انسان از سایر انواع توانِ متفاوتبودن است. ما انسانها به دلایل زیستی و
ساختاری با یکدیگر متفاوت هستیم و این تفاوت ریشه "خودبودن" ماست.
همانطور که سرانگشت هیچ دو انسانی شبیه یکدیگر نیست؛ احساسات، اندیشهها، باورها و
رفتارهای ما نیز با یکدیگر فرق می کند. ما انسانها به لطف تکامل توان آن را داریم
که در محدوده اختیارات خود و امکانات جامعه، خود را کشف کنیم و به آنچه گوهر وجودی
انسان نامیده میشود دست یابیم.
بدیهی است که خود بودن به معنی خودخواه بودن و
نادیده گرفتن دیگران یا سرباز زدن از تعهدی که به خانواده، محل کار و جامعه خود
داریم نیست. خود بودن یعنی کشف تفاوتهای
فردی خود، پذیرش آن ها با شادی و خرسندی و رشد و پرورش آن بر اساس آنچه که در فکر
و رویای خود احساس می کنیم.
خودبودن یعنی روراست بودن با خود، یعنی بر اساس باور و
اندیشه و عاطفه خود زندگی کردن. خودبودن یعنی اختیارِ زندگی خود را خود بر عهده
گرفتن و مسئولیت آن را پذیرفتن.
توصیههایی برای "خودبودن"
اگر احساس ناشادی و ناخرسندی دارید، اگر از
ابراز عواطف خود خجالت می کشید یا در بیان رویاها و باورهایتان مشکل دارید؛ اگر به
رغم سلامت جسمی بی حوصله و کلافه هستید و اگر شبها در خواب کابوس میبینید مطمئن
باشید که خودتان را گم کردهاید.
بخش اعظم افسردگیها، استرس و
اضطرابها از این
نشأت میگیرد که ما در جامعه بالاجبار نقش هایی بر عهده داریم که چندان
مورد رضایتمان نیست. اما این مانع از این نمیشود که حتی در ایفای آن
نقشها خودمان نباشیم.
خود بودن بیش از هر چه مبتنی بر روراست بودن با خود است. زندگی اصیل داشتن به معنی
بینقاب زندگی کردن است و برای به دست آوردن آن تنها باید خودتان را کشف کنید و
خودتان باشید.
توصیه های زیر راهکارهایی تجربه شده و مبتنی بر مطالعات روانشناسی
است که انجام آنها میتواند به شما در بدست آوردن آسایش و شادی ناشی از "خودبودن" کمک کند.
خودتان را در آینه کشف کنید
روبروی یک آینه بنشینید و به خودتان نگاه
کنید. از خودتان چند سوال بپرسید. این کار را با صدای بلند انجام دهید. شاید ابتدا
خنده تان بگیرد یا به نظرتان مسخره بیاید یا حتی از خودتان خجالت بکشید. اینها همه
نشانه های "خود نبودن" شماست. پس ادامه دهید.
چند سوال مشخص از خودتان بپرسید و سعی
کنید با خیره شدن به چشمان خود صادقانه به آنها جواب دهید:
1- من کی ام؟
2-آیا از کسی که هستم راضیام؟ اگر نه/ بله چرا؟
این
کار و پرسیدن و پاسخ دادن به این دو پرسش شاید ابتدا ساده به نظر بیاید، اما ساده
نیست و شما نباید از تکرار آن خسته شوید. می توانید روالی روزانه یا هفتگی را برای
آن تعیین کنید و آنقدر به آن ادامه دهید تا از پاسخ های خود راضی شوید.
این کار به
شما کمک می کند تا تصویری واقعی را از خودتان در ذهن ثبت کنید. هر چه فاصله این
تصویر با آنچه در طی روز هستید کمتر شود شما به خود واقعی تان نزدیکتر شده اید.
از گذشته فاصله بگیرید
رویدادها و اتفاقاتی که در گذشته روی داده، تمام شدهاند و اگر وجود دارند تنها در ذهن ما وجود دارند. آنچه مهم است اکنون
است؛ پس درگیر گذشته خود نشوید.
بدیهی است که هر رفتار اشتباه یا خسارتی را می
توان در حد توان جبران کرد، اما نشخوار گذشته و درگیرشدن با اماها و اگرها تنها به
از دست دادن اکنون و امکانات حال می انجامد.
شما همین هستید که هستید و هر تلاشی
برای تغییر آن تنها با پذیرش آنچه که اکنون هستید امکان پذیر است.
از آنچه هستید شرمسار نباشید
بسیاری از افراد به این دلیل در دور باطل
دیگری بودن (خود نبودن) گرفتار می شوند که از آنچه هستند شرمسارند. هر فردی در
خانواده ای متولد می شود که متعلق به یک طبقه اجتماعی است. اینکه پدر من کارگری
ساده بوده یا کارمند یا مغازه دار یا کارخانه دار یا تاجری ثروتمند و یا سیاستمدار،
انتخابی است که دخلی به من ندارد.
اینکه رنگ پوست من چیست یا به چه زبان یا لهجه
ای حرف می زنم همه از جمله امکاناتی هستند که ما در انتخاب آنها نقشی نداشته ایم.
یک معلول یا من که لکنت زبان دارم یا فردی که کم شنواست؛ این خصوصیات بخشی از خود
ما است که درافتادن با آن یا انکار و پنهان کردنشان نه تنها کمکی نمی کند که بیشتر
مارا اسیر خود می سازد.
من تنها زمانی توانستم بر لکنت زبانم فایق بیایم که آموختم
آن را بپذیرم و بیخجالت و خشم در کلاس یا بقالی محل حرفم را بزنم. اغلبِ ناخرسندی
های ما مربوط به آن بخش از شخصیت ماست که از قضا مسئولیتی در پذیرش و انتخاب آن
نداشته ایم.
اگر این موارد را با خود شفاف کنیم، لحظهای می رسد که شرمساری و
خجالت از وجود آنها در ما متوقف می شود و ما امکان تغییر آنها را پیدا می کنیم.
تناقضهای خود را دریابید و بپذیرید
هیچ کس کامل نیست و هیچ دین، باور و مذهبی نیز انسان را کامل نمی داند. ما سرشار از تناقض هستیم. عدم تناقض تنها در معادلات ریاضی و منطق ممکن است. زندگی واقعی و عینی از تضاد سرچشمه و نیرو می گیرد. پس تلاش کنید تا احساسات و رفتارهای متضاد خود را به جای پنهان یا سرکوب کردن بشناسید و با آنها کنار بیایید. مهم این است که این احساسات و رفتارها از خودتان نشات بگیرد؛ در آن صورت وجود آنها همانقدر اصیل و مهم است که هر رفتار یا عمل دیگری. پس، از تضادهای رفتاری و عاطفی خود ناراحت نباشید و برای پنهان یا سرکوب کردن آنها تلاش نکنید.
مقایسه و قضاوت نکنید
ما تنها زمانی میتوانیم به خود واقعیمان
دست یابیم که از مقایسه کردن خود با هر کس یا الگوی دیگری دست برداریم. همه ما
لحظاتی را تجربه کرده ایم که در اوج شادی یا ماتم، رها از هر مقایسه و قضاوتی
خودمان بوده ایم: به صدای بلند خندیده ایم و شادمانی ما را به رقص در آورده یا هایهای
گریستهایم و مویه سردادهایم . از قضا در این اوقات همواره کسی بوده که به ما
گوشزد کند که: "مراعات شخصیت/موقعیت خود را بکن". "خودت رو جمع و
جور کن". "چرا حواست نیست، کجایی؟" و از این قبیل توصیه ها برای
فرو رفتن در لاکِ خود نبودن. سعی کنید این لحظه ها و انرژی سرشارِ نهفته در آن را
به یاد بیاورید؛ لحظاتی که بی فکر قضاوت دیگران خودتان بودهاید.
همچنین ما اغلب اوقات درگیرِ مقایسه خود با
دیگران هستیم و آنچه از این مقایسه نصیب ما میشود جز کاهش اعتماد به نفس و ناامیدی
از خود چیزی نیست. ما وقتی خود را با دیگری مقایسه می کنیم تنها یک بُعد از خود را
با یک بُعد از دیگری مقایسه کرده ایم در حالی که کوچکترین رفتار و کنش هر فرد
مجموعهای پیچیده از دهها فرایند عصبی، شیمیایی و حسی- حرکتی است.
به عبارت دیگر،
ساده ترین رفتارها و کنش های ما مثل کوه یخی است که تنها نوک آن قابل دیدن است و
از این رو امکان هر نوع مقایسه منتفی است. با دست کشیدن از مقایسه و قضاوت البته
بار سنگین انتخاب و مسئولیتِ ناشی از آن را برگزیده ایم؛ اما آرامش و فراغتی در آن
است که اگر تجربه کنید دیگر رهایش نمی کنید.
علی فروتن
ویروس کرونا در این روزها بسیاری از ساخته های پیشین بشر را به چالش جدی دعوت کرده است. چالشی که در آن زیرساختهای اساسی ادامه حیات بشر در روبرو شدن با یک پندمیک دچار مخاطره های بسیار شده است.
آنچه بیش از همه در بسیاری از کشورهای دنیا به چشم آمد و دولتها را به زحمت انداخت، تامین نیازهای اصلی مردم برای تزریق آرامش به جوامع برای گذر از این بحران بوده است.
با این حال، مساله اصلی در حال حاضر وجود پشتوانه مورد نیاز در تامین کالاهای اساسی مخصوصا کالاهای غذایی است.
با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای دنیا در حال حاضر قرنطینه به صورت های مختلف وجود دارد، بسیاری از کارخانه های بزرگ تولیدی دنیا در حوزه های مختلف و علی الخصوص مواد غذایی یا به صورت موقت متوقف یا از شیفت های کاری خود کم کرده و تولید را برای امنیت پرسنل خود و عدم تکثیر ویروس کاهش داده اند.
این مساله تا بدان جا پیش رفته است که در بسیاری از کشورهایی که
کشاورزی صنعتی وجود دارد، در حال حاضر با همین روند، تولید محصولات کشاورزی
دچار اختلال شده است. این امر شاید امروز آنگونه که باید به چشم نیاید،
اما در آینده نزدیک دولتهای بسیاری را دچار چالش جدی خواهد کرد.
بر همین اساس، در آینده کشورهای تولیدکننده غلات که بسیاری از کشورهای دنیا را تامین میکنند، پیش از تولید برای صادرات، به فکر پشتوانه سازی های بسیار برای کشور خود و سپس صادرات آن خواهند بود.
شاید با تامل در چرایی شرایط فعلی دنیا بتوان گفت یکی از علل اصلی
بحران کنونی در دنیا، از بین رفتن بسیاری از تولیدیهای کوچک و جایگزینی آن
با کارخانه های بزرگ تولیدی و ایجاد انحصار نسبی برای برندهای بزرگ بر اساس
تئوریهای جهانی سازی اقتصاد در هر کشور یا منطقه است.
در حوزه تولید محصولات کشاورزی نیز بسیاری از کشاورزان سنتی با در اختیار قراردادن زمینهای خود به ابرتولیدکنندگان، خود را از تولید فارغ کرده اند. این امر شاید قبل از فراگیری کرونا جز مزایای دنیای مدرن محسوب می شده است، اما این روزها ایرادات بسیار این امر بر همه هویدا شده است.
در آینده نزدیک و با به وجود آمدن بحران های مشابه، این مجموعه ها با توجه به گستردگی بسیار خود، با کاهش تولید خود دچار ضررهای هنگفتی خواهند شد که جبران آن به شدت غیرقابل تصور است.
همین امر، این مهم را به بسیاری از اقتصاددانان و برنامه ریزان کلان
اقتصادی یادآوری خواهد کرد که تولیدکنندگان خرد با توجه به تقسیم میزان
ضرر در بین آنها، بیشتر و بهتر از قبل می تواند دولتها را در موارد مشابه
کمک کرده و یاری نمایند.
علاوه بر این در حوزه تولید مواد غذایی و کشاورزی نیز، به نظر می
رسد باید تحولات جدی در سطح دنیا به وجود آید تا بتوان پشتوانه جدی برای
امنیت غذایی دنیا به وجود آورد.
بسیاری از کشورهای دنیا که به این مهم برای آینده خود حساس باشند، در برخی محصولات اصلی خود مانند گندم، جو، ذرت و... به سمت خودکفایی داخلی به جای وارد کردن آن خواهند رفت. هرچند از نظر اقتصاد کنونی رایج در دنیا، این امر با مبانی اقتصاد آزاد منافات بسیار دارد، اما اصل مهم تری مانند امنیت غذایی، برای دولتها بیش از مبانی اقتصاد آزاد دارای اهمیت است.
به نظر می رسد علاقه مندان به آینده جهان پساکرونا باید به این
مسایل توجه ویژه داشته باشند. اول تغییر رویکرد حمایتی دولتها از
تولیدکنندگان خرد کشاورزی و صنعتی و دوم احتمال تغییر رویکرد دولتهای مختلف
به کشاورزی داخلی در محصولات اساسی در جهت خودکفایی.
« آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد با تاکید به اینکه ویروس همه گیر جهانی کرونا( کوید19) از جنگ جهانی دوم در 75 سال قبل تاکنون بدترین بحران جهانی است، ابراز نگرانی کرد که از پیامدهای آن دامن زدن به درگیری ها و جنگ ها درجهان باشد.
به گزارش ایرنا، گوترش دیروز(سه شنبه) در گفت وگو با تعدادی از رسانه ها به شیوع ویروس کرونا در ووهان چین و تبدیل آن به یک بیماری همه گیر جهانی اشاره کرد و گفت که کرونا از زمان تاسیس سازمان ملل متحد در 1945 میلادی تاکنون بدترین بحران جهانی است.
وی افزود: معتقدم کرونا بدترین بحران جهانی است زیرا همه مردم جهان را تهدید می کند و به ایجاد رکود اقتصادی که در 75 سال گذشته مشابه آن دیده نشده، منجر شده است.
دبیرکل سازمان ملل اظهارداشت: علاوه بر این دو دلیل و همچنین خطر بروز ناآرامی های گسترده ، افزایش خشونت ها و درگیری های روزافزون عواملی هستند که باور کنیم کرونا سخت ترین بحرانی است که از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون با آن رو به رو شده ایم.
گوترش تأکید کرد: برای پایان دادن به این بحران نیاز به همبستگی همه انسان ها و کنارگذاشتن اختلافات داریم.
وی گفت: به یک پاسخ قوی ترو مؤثرتر نیاز داریم و آن هم تنها درصورتی محقق می شود که همه با همبستگی در کنار هم بایستیم ، بازی های سیاسی را فراموش کنیم و بپذیرم که همه انسان ها در معرض خطر هستند.
دبیرکل سازمان ملل خاطرنشان کرد: جامعه جهانی هنوز از دستیابی به همبستگی مطلوب فاصله زیادی دارد ، زیرا تمام اقداماتی که تا به امروز برای مقابله با این ویروس همه گیر انجام شده توسط کشورهای توسعه یافته برای محافظت از شهروندان و اقتصادهایشان انجام شده است.
وی تصریح کرد: از داشتن یک بسته جهانی برای کمک به کشورهای در حال توسعه برای از بین بردن ویروس و درعین حال رسیدگی به عواقب ناگوار آن برای مردم این کشورها و برای افرادی که شغل خود را از دست داده اند ، برای مشاغل کوچک که با خطر انقراض مواجه هستند، برای کسانی که اقتصادشان نابود و دیگر چیزی ندارند و کسانی که فرصتی برای بقا ندارند، فاصله داریم.
گوترش درعین حال گفت: به آرامی در جهت صحیح حرکت می کنیم اما باید سرعت را بیشتر کنیم و اگر بخواهیم ویروس را شکست دهیم و اگر می خواهیم از افراد نیازمند حمایت کنیم ، باید کارهای بیشتری انجام دهیم.
دبیرکل سازمان ملل تاکید کرد که جهان امروز به «ابزارهای مالی خلاقانه » نیاز دارد تا کشورهای در حال توسعه را قادر سازد با این بحران مواجه شوند و از آن عبور کنند.
براساس آمارهای منتشر تاکنون بیش از 880 هزار تن در جهان به ویروس کرونا مبتلا و بیش از 44 هزار تن جان باخته اند و اقتصاد جهان در آستانه فلج و ناکارآمدی کامل قرار گرفته است.
محمدباقر محسنی ساروی
برای موحّدان و کسانی که اساطیر و داستانهای پیشاتاریخی را میخوانند موضوعاتی چون «نمرود»، «بهشت شداد» و ماجرای «فرعون» که برخی در قرآن آمده و بعضی نیز در تورات و انجیل به اجمال یا به تفصیل، ناظر بر توهم کسب قدرت لایزالی است که برای پادشاهان ایجاد شد.
همان پادشاهان اما، که یادمان عظمت برخی
از آنان هنوز هم پابرجاست، در مواجهه با یک «پشه» درماندند و با چنان
سرعتی، تسلیم مرگ شدند که گویا هرگز از مادر زاده نشده بودند و تنها
داستانی از آنان قرنهاست مایۀ عبرت نسلهای بشری است.
بهرغم نگاه
واقعگرایانهای که این روزها ماجرای «کروناویروس»، از ما طلب میکند این
گفتار به این بیماری از یک زاویه دیگر نیز مینگردو میخواهد بگوید: گاهی
به آسمان نگاه کن!
در آستانه دهه سوم از هزاره سوم و در شرایطی که
بشر به تصور خود بر روی زمین، امر مجهولی ندارد و در کُراتِ دوردست، به
دنبال کشفیات جدید است و اتفاقاً در این مسیر بسیار احساس قدرت میکند و به
بیان عامیانه «هیچ خدایی را بنده نیست»، سر وکلۀ یک ویروس بسیار ریز، در
کشور «چین» پیدا میشود.
در سایر کشورها مدتی او را مانند «سارس» و «مرس» چندان جدی نمیگیرند ولی او کشتار میکند و ناگهان در کمتر از 15 روز در تمام دنیا منتشر و به بزرگترین «پندمیک» تاریخ تبدیل میشود و بیش از 160 کشور را آلوده میکند و زنگهای خطر را برای همه به صدا در میآورد.
تمام دانشمندان، بیولوژیستها و
لابراتوآرهای پزشکی دنیا از درمان آن عاجز میمانند و صراحتاً میگویند
درمانی برای آن نمیشناسیم و به توصیههای پیشگیرانۀ غیردارویی از قبیل
درخانه ماندن روی میآورند تا سرعت شیوع را کم کنند و زمان بخرند بلکه موفق
به شکستن پوسته این غول ریزنقش با دارویی خاص شوند.
کرونا تنها
سلامت دنیایی را که انسان بر آن خدایی میکند را تهدید نکرده بلکه اقتصاد و
حتی مناسبات اجتماعی این دنیا را برهم ریخته و آسیب سنگینی بر نظم نوین،
آوار کرده و زمینهساز شرایطی در جهان شده که بشر نه مانند آن را دیده و نه
میتوانست تصور کند به سادگی مقهور و بازیچه ویروسی عجیب شود.
«رامسس دوم» در اوج قدرت و در روزهایی
که تمام نوباوگان پسر را میکشت تا قصاص پیش از جنایت کند و خطر را در نطفه
خفه سازد، هرگز تصور این را نداشت که روزگاری توسط همان کودک خردسالی که
«آسیه» چندروز پیشتر، از نیل گرفته بود- نابود خواهد شد یا «نمرود» با آن
قدرت فائقهاش هرگز فکر نمیکرد که با ورود پشهای به مجرای بینی، مضحکه
خاص و عام در تمام تاریخ شود و با تحقیر کنندهترین نوعِ مرگ، بمیرد.
نمیخواهم
بگویم خدای بزرگ که رحمان و رحیم است، برای بشر غافل در قرن بیست و یکم،
عذابی فرستاد اما میخواهم بگویم بشریت غافل و مغرور، که حرمت بندگی از
یاد بُرد، باید رویکرد و جهانبینی خود را تغییر دهد و این عجزی که
دامنگیرش شده را به کلاس درس خداشناسی ارتقا دهد و همانطوری که توصیههای
پزشکی را رعایت میکند، در خانه میماند و در آزمایشگاهها به دنبال راهی
برای برونرفتن از این بحران و کشف دارو برای درمان کرونا است.
به موازات آن باید قدری تأمل کند و به این
حقیقت ایمان بیاورد که هر که باشد و به هر جایی که برسد، «درمقایسه با
قدرت فائقه خداوند، توانی ندارد».
کروناویروس با همه دردسرهایش، درس
بزرگی هم برای انسان دارد، در دورانی که برخی آشکارا نوشتند و گفتند «خدا
مرده است». در دورانی که بشر با تکیه بر دانش خود، احساس میکند نیازی به
خدا ندارد و برای همه مشکلاتش، نسخه آماده دارد.
تفرعن هزاره سوم از تفرعن دوران باستان خطرناکتر است و تعداد فرعونها و نمرودها در این هزاره از دوران باستان بیشتر است.
ما امیدواریم بشر، این روزها که عجز خود را دید، به موازات تلاشی که برای یافتن درمان قطعی برای این بیماری میکند، اندکی هم با خود فکر کند شاید به این نکته برسد که باید گاهی به آسمان نگاه کرد چون نه تنها، پس از مرگ بلکه در تمام دوران زندگی نیز ما به توجه خدا نیاز داریم.
---------------------------------------------------------
* بخش دوم تیتر (گاهی به آسمان نگاه کن) برگرفته از نام فیلمی ساختۀ کمال تبریزی. (نام فیلم البته برگرفته از یک شعر است).
رئیس
شبکه بهداشت و درمان شهرستان سقز، گفت: علائم ابتلای بیماران به ویروس
کرونا تغییرات اساسی کرده و آزمایشهای تازه برخی افراد مبتلا به این ویروس
در این شهرستان نشان میدهد که هیچیک از علائم شناختهشده پیشین این
ویروس را نداشتهاند.
به گزارش ایسنا انور بهرامی در پاسخ پرسش سامانه محلی «سقز روداو» که پرسیده بود«آیا واقعیت دارد که بیماران کرونایی با علائم جدیدی ازجمله کاهش حس بویایی، گرفتگی عضلات و غیره در کنار تنگی نفس مواجه میشوند؟ تائید کرد و گفت: در دو روز اخیر با بیمارانی مواجه شدهایم که علائم تنفسی کمتری دارند. این دسته از بیماران بیشتر دارای علائم گوارشی، ضعف و بیحالی، شکمدرد، کاهش حس بویایی هستند.
وی افزود: این دسته از بیماران درگیریهای ریوی کمتری داشته و کمتر بدحال هستند، اما درعینحال کرونا مثبت بوده و چون میتوانند ناقل بیماری باشند بایستی موضوع موردتوجه قرار گیرند.
گفتنی است؛ تاکنون « تب، سرفه، تنگی نفس، گلودرد و آبریزش بینی » علائم بیشتر مبتلایان به کرونا به شمار میرفت. سقز کانون آلودگی به ویروس کرونا در کردستان است.
مسئولان دولتی میگویند کرونا در کردستان از ۲۰ بهمنماه سال ۹۸ و در جریان برگزاری یک آیین ختم در مسجدی در سقز، نخستین افراد را آلوده کرد.
در این راستا شهرستان سقز که اکنون با ۱۰۶ مورد همچنان در صدر شهرستانهای آلوده استان است، بازارها و ادارات به تعطیلی و قرنطینه کشیده شده و محدودیت تردد نیز در این شهر ادامه دارد.
تا ششم فروردین آزمایش انجامشده به روی ۷۵۰ مورد افراد مشکوک نشان میدهد که ۲۹۷ مورد مثبت و ۳۹۱ مورد آن منفی و جواب ۶۲ مورد اعلام نشده است و همچنین ۳۴ نفر به دلیل ابتلا به کووید ۱۹ جان خود را ازدستدادهاند.