واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

اخلاق انسانی را دریابیم

کادر پزشکی در ایران کمتر اشتباهات را گزارش می‌دهد؛

اخلاق پزشکی و مهندسی نداریم، اخلاق انسانی را دریابیم

 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۴ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۴
همه ما در طول زندگی بارها به پزشکان متخصص و غیر متخصص مراجعه کرده‌ایم و بسیاری از ما طعم تجربه تلخ اشتباهات پزشکی، دارویی و یا قصور پرسنل درمان را تجربه کرده‌ایم.
اخلاق پزشکی و مهندسی نداریم، اخلاق انسانی را دریابیم
 
 ایران خبر- همه ما در طول زندگی بارها به پزشکان متخصص و غیر متخصص مراجعه کرده‌ایم و بسیاری از ما طعم تجربه تلخ اشتباهات پزشکی، دارویی و یا قصور پرسنل درمان را تجربه کرده‌ایم. شاید پزشکان زیادی نیز باشند که روزانه صد‌ها بیمار را ویزیت می‌کنند که با استفاده نا‌به جا از دارو و یا اشتباهات ناشی از کم سوادی روند درمان را مختل می ‌کنند. اما آنچه امروزه افکار عمومی را ملتهب کرده است انتقاداتی است که به جامعه پزشکی وارد می‌شود.

وقایعی نظیر فوت عباس کیارستمی، ویزیت بیمار توسط نگهبان یک مجموعه در مرزن آباد ،جراحی اشتباه بر روی پای سالم بیمار و… که ذهن بسیاری از افراد جامعه را به خود درگیر کرده است و همین امر باعث شده خدمات بسیاری از پزشکان و پرستاران دلسوز نیز نادیده گرفته شود هر چند پزشکان بسیاری نیز هستند که دلسوز و متخصص و مشغول انجام وظیفه مهم شان می باشد و البته چند قصور و سهل انگاری را نمی توان به پای یک قشر گذاشت اما با گسترش فضای ارتباطی و شبکه های اجتماعی یک قصور کوچک هم کافی است تا جامعه ای را برآشفته کند. به راستی چگونه می توان خطاها و اشتباهات را مبری از یک قشر تلقی کرد و این خطاها نیز هر چند کوچک کمتر در جامعه پزشکی ما شاهدش باشیم؟!

به همین دلیل به سراغ دکتر حسین کرمانپور، رئیس اورژانس بیمارستان سینا رفته‌و با او گفت‌و گویی انجام داده ایم که مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانید:

*به طور کلی اخلاق پزشکی به چه معناست و مصادیق آن چیست؟

کرمانپور: هر شغلی مواد و وسایل مورد نیاز خود را لازم دارد به طور مثال مهندسی که در ساختمان کار می‌کند به سنگ، آهن و سیمان احتیاج دارد و کسی که در تعمیرکار خودرو است به خودرو و قطعات یدکی نیاز دارد، اگر از ابزارهای مادی فراتر رویم کسی که در زمینه دامپزشکی فعالیت می‌کند مواد لازمش حیوانات است که موجوداتی هستند که به طور طبیعی ذره‌ای به انسان نزدیکتر می‌شوند؛ اگر اتفاقی برای آنها رخ دهد ترحم برانگیزتر است. حالا به سراغ کادر پزشکی برویم که با انسان یعنی همان اشرف مخلوقات سرو کار دارد. بنابراین حساسیت روز افزون و ویژه ای در این زمینه ایجاد می‌شود و هر اتفاقی رخ دهد به گسترده‌ترین حالت خودش را نشان می‌دهد.

اگر دوباره به آن مهندس ساختمان و سازه برگردیم می‌بینیم کارشان کمتر از یک پزشک نیست، چون یک پزشک در لحظه با یک بیمار و انسان مواجه است، اما مهندس ساختمان اگر مواد نامرغوب در ساختمان به کار ببرد به طور غیر مستقیم جان ده‌ها انسان را به مخاطره انداخته است. یا آن تعمیرکار خودرو اگر سیستم ترمز خودرویی را به درستی تعمیر نکند ممکن است جان یک خانواده در خطر باشد. خداوند در آیه ۳۲ سوره مائده می فرماید« أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ»(اگر شما یک نفر را زنده کنید گویا یک جامعه را زنده کردید و اگر یک نفر را بکشید گویا یک جامعه را به قتل رسانده اید.) پس اگر با نگاه ریز بینانه و انسان‌مدار نگاه کنیم همه ما با انسان سر و کار داریم. پزشک در لحظه با یک انسان سر و کار دارد اما مهندس ساختمان با ده‌ها انسان مواجه است و حساسیت شغل او کمتر از یک پزشک نیست بلکه بیشتر هم هست. اما چون پزشک به طور مستقیم با جان انسان در ارتباط است همه افراد در درجه اول پزشک را می‌بینند بنابراین کوچکترین خطا و اشتباهی زودتر خودش را نشان می دهد.

به دلیل اینکه ما همه در یک جامعه زندگی می‌کنیم اخلاق پزشکی، کارگری و مهندسی نداریم و باید اخلاق انسانی را مورد توجه قرار دهیم. حالا اگر یک رییس جمهور اشتباهی انجام دهد و کشور او وارد جنگ شود جان هزاران انسان را به مخاطره انداخته است.

حال به اخلاق پزشکی بپردازیم، منظور از اخلاق پزشکی همان اخلاق حرفه‌ای است. اخلاق به صورت بخشنامه و سوگندنامه تزریق نمی شود. در جامعه بشری تا انسان تغییر نکند جامعه هم تغییر پیدا نمی کند خداوند در سوره رعد آیه ۱۱ می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم» (خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند) و اگر کسی به قرآن عمل کرد حوزه خود را سالم سازی می‌کند.

ما یک اخلاق فردی و یک اخلاق اجتماعی داریم. امروزه در تمام رسانه‌ها مشاهده می‌کنیم که در جامعه ایرانی به اخلاق انسانی خدشه وارد شده است. عدم ترحم، عدم ارتباطات درست و مهارت های ارتباطی ما به حداقل رسیده است. اخلاق فردی که از بدو تولد یا به عبارتی دیگر از لحظه بسته شدن نطفه شروع می شود تا طی کردن تمام دوره‌های زندگی ادامه دارد. پس همه انسان‌ها باید دارای یک اخلاق پایه به نام اخلاق انسانی باشند.

زمانی که اخلاق پزشکی مطرح می‌شود منظور اخلاق حرفه‌ای است که هم شامل پزشکان و هم شامل مشاغل دیگر می‌شود. در هیچ رشته‌ای سراغ ندارم که اخلاق را در طول دوره تحصیل به شما یاد بدهند. البته دو واحد درسی به صورت صوری هست. این دو واحد هم به این خاطر است که مدیران نظام آموزشی بگویند که این درس را هم در برنامه آموزشی وجود دارد. اما مگر اخلاق را با درس یاد می گیریم. بسیاری از ما در اخلاق فردی مشکل داریم اما با این وجود نمی‌توان همه را با یک نگاه قضاوت کرد.

اما اخلاق حرفه ای؛ در تمام حرفه‌های که می شناسم، اخلاق باید به صورت الگو، منش و چهره به چهره یاد گرفته شود نه با کتاب و جزوه. چه بسا بسیاری از ما کتاب‌های که خوانده‌ایم را یاد نگرفته‌ایم. یعنی برای ما مهارت نشده است. در طول هفت سالی که یک پزشک مشغول تحصیل است باید دوره‌های الگوسازی را نیز طی کند تا فرق پزشک اخلاق مدار و پزشک بی‌اخلاق مشخص شود. در گذشته اساتیدی داشتیم که زمانی رفتار آن استاد با بیمار را می‌دیدیم چطور با بیمار برخورد می‌کند و مراحل درمان او چگونه طی می‌شود، ما هم یاد می گرفتیم که چطور باید عمل کنیم. اما الان این اتفاق به ندرت اتفاق می‌افتد و دلایل آن را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد: 

رفتند کیان و دین پرستان/ ماندند جهان به زیر دستان

این قوم کیان و آن کیانند/ بر جای کیان نگر کیانند

امروزه شاید به جرات بتوان گفت که الگو‌های پزشکی در جامعه بسیار اندک هستند و نمی‌توان گفت بسیاری از بیماران به پزشکشان علاقمندند. به دلیل پیشرفت تکنولوژی نقش انسان در درمان کاهش پیدا کرده است و اگر شما از در اورژانس وارد شوید باید عکس و آزمایش‌های متعددی داشته باشید. در گذشته انسان بوده است و دست، گوش، چشم و لمس. پزشک تشخیص می‌داد که راه درمان چیست. علاوه بر این انسان با انسان خیلی ارتباط داشت. کثرت بیمار و این که بیمار به پزشک مراجعه می‌کند پزشک رادیولوژی و آزمایش‌های را برای بیمار می‌نویسد، طبیعتا بیمار هم از پزشک فاصله می‌گیرد و این نزدیکی دیگر وجود ندارد. آنقدر که دستگاه‌ها بیماران را لمس می‌کنند، انسان‌ها انسان‌ها را لمس نمی‌کنند. پس ما روز به روز در حال از دست دادن و انقراض نسل الگو در تمام حرفه‌ها به خصوص پزشکی هستیم.

مشکل دوم این است که ورود ما به حرفه پزشکی و سایر حرفه‌ها با انتخاب خودمان نیست. در زمان‌های گذشته از دوران کودکی به شغل آینده خود فکر می‌کردیم که می‌خواهم روزی پزشک شوم. مانند دکتر قریب، شاید خانواده هم اصرار داشتند که او مثلا کاسب شود، اما او نگاهش یک نگاه انسان محور و از ابتدا به فکر طبابت بوده است. اگر کسی با عشق و علاقه سراغ پزشکی بیاید همه مشکلاتش را به جان می‌خرد. اما وقتی پدر و مادر بخواهند و به خاطر پز دادن باشد دیگر خدمتی در کار نیست، این وسط پزی در کار است. جامعه امروز ما جامعه انتخاب مشاغل بر اساس چهار واژه است: پدر و مادر یا از روی اجبار، یا از سر درآمد چهارمی هم که خیلی کم اتفاق می‌افتد از سر عشق و علاقه.

الان به طور مثال هنرمند شدن هم دچار چشم و هم چشمی شده است. در این مسیر که تو انتخاب نمی‌کنی بلکه انتخابت می‌کنند، ممکن است شما به اخلاق حرفه‌ای پایبند نباشی. یکی از جدی‌ترین مشکلات ما این مسئله است که آموزش و پرورش به شدت به این مسئله دامن زده است. آموزش و پرورش باید بستری را فراهم کند که همه مطابق با علایق‌شان وارد مشاغل شوند آن وقت می‌بینید جامعه درست می‌شود و همه طبق علایق خودشان مشغول کار هستند.

نکته سوم که امروزه گریبان‌گیر جامعه ما شده است، آن هم کاپیتالیسم و پولدار شدن است.جامعه ما به سمت پولدارتر شدن برای زندگی آرامتر پیش می‌رود.

* در واقع معتقدید امروزه کسب درآمد بیشتر چقدر جای اخلاق و تعهد را در پزشکی گرفته است؟

کرمانپور: به طور مثال اگر مردم دکتری را در وضع رفاهی بالا مشاهده نکنند و سوار یک ماشین آخرین سیستم نباشد آن دکتر محکوم به شکست است. چه کسی این اخلاق را در جامعه تزریق کرده است؟ پزشکان؟

به نظرم باسوادترین و اخلاق‌مدارترین انسان ها باید در کلاس اول ابتدایی تدریس کنند. آنجایی که مشغول انسان سازی هستند، دست اشخاص دیگری است.

همه انسان‌ها به دنبال یک ریال بیشتر هستند و دغدغه آینده دارند. حتی شما که بیمه دارید باز هم نگرانی دارید. در حالی که کشورهایی که به حدی از انسانیت رسیده‌اند همه در حال زندگی می کنند و برای آینده غصه‌ای نمی‌خورند چون می‌دانند که آینده همین چیزی است که الان هست. الان پزشکان جامعه ما نگران خود و خانواده‌هایشان هستند. پزشک دیروز ما به سمت خدمت بیشتر می‌رفت و پزشک امروز ما به سمت پولدارتر شدن پیش می‌رود.

*هجمه‌ها و انتقاداتی که به جامعه پزشکی می‌شود را چقدر وارد می دانید؟

کرمانپور: پزشکان مقصر هجمه به جامعه پزشکی ایران هستند. خود بنده مقصر هستم. وقتی می‌بنیم اقشار مختلف جامعه نسبت به جامعه پزشکی هجمه‌هایی دارند گاهی حق با آنهاست،آقای مهرجویی می‌تواند انتقاد کند؛ تا زمانی که من کارم را درست انجام دهم کسی نمی تواند من را آلوده کند. اگر ضربه‌ای به جامعه پزشکی ایران زده می‌شود توسط جامعه پزشکی ایران است.

اگر شهروندان ایران دارای علم، شغل و رفاه باشند کسی می‌تواند ایران را تهدید کند؟ آقای مهرجویی نسبت به دوست و همکار خودش احساسات داشته و آقای کیارستمی انسان ارزشمندی است. در شبکه های اجتماعی خیلی از اشخاصی که برای مرحوم کیارستمی مطلب منتشر کردند پزشک هستند، چطور می شود پزشکان علاقه‌مند به هنر را از دست داد به خاطر«اگر» و در یک جنجال رسانه‌ای جملاتی را به کار ببریم که اصلا شایسته ایشان، جامعه هنری و جامعه پزشکی نیست. متاسفانه مردم کشور ما دچار هیجان اولیه رسانه ایی می‌شوند. در حالی که اطلاعات درست و موثق را باید از رسانه‌های رسمی دریافت کنیم نه شبکه‌های اجتماعی. نه تنها آقای مهرجویی، بلکه ما هم دچار این مشکل می‌شویم و به اخباری که در شبکه های اجتماعی دست به دست می‌شود اعتماد می‌کنیم. در قضیه آقای کیارستمی به عنوان یک پزشک می‌گویم، قطعا یک جایی اتفاق و اشتباه پزشکی رخ داده است.

* یعنی به نظر شما مردم و بیماران در این خصوص حق دارند که گله مند باشند؟

کرمانپور: بله قطعا. در سراسر جهان خطای پزشکی مطرح است و به عنوان «مدیکال ارور» یاد می‌شود و سایت رسمی دارد. منتهی در ایران خطای پزشکی، مچ‌گیری و انتقام‌کشی است. مدیکال ارور به چند دلیل اتفاق می‌افتد: برخی از داروها هم شکل و هم صدا هستند یعنی ظاهر هم شکلی دارند ولی در درمان اثر کاملا متفاوتی دارند پزشک یا پرستار به علت خستگی، حواس پرتی یا دو شیفت بودن اشتباه می‌کند.

در کشورهای دیگر گزارش دادن مدیکال ارور جایزه دارد. اگر در بیمارستانی مدیکال ارور اتفاق افتاد باید گزارش شود و در آن بیمارستان اطلاع‌رسانی شود و آن پزشک توبیخ هم بشود. البته در همه جا به این صورت است که مدیکال ارور را تصحیح کنند تا تکرار نشود. در ایران به علت ترس پزشکان و پرستاران مدیکال ارور را گزارش نمی‌کنند و با پیگیری اعضای خانواده بیمار متوجه مدیکال ارور می‌شوند.

*پزشکان چه اندازه در مقابل خطاهای پزشکی توسط مسئولان حمایت می شوند؟

کرمانپور: اکثر پزشکان بیمه مسئولیت دارند، منتهی یک مسئله بیمه است که باید پول بدهیم و یکی هم شانیت ماست، که نابود می‌شویم. بیمه در قبال این نابودی راه کاری ندارد. شما تا دیروز یک پزشک بسیار زبده بودید امروز با یک خطا کارتان تمام است. پزشکی داشتیم که در هنگام آمدن به بیمارستان با موتور تصادف می‌کند و مچ‌اش می‌شکند، این آقا چون جراح بود تمام کارش با مچ بوده است شدیدا نگران بود که مچش به حالت طبیعی برگردد که اگر به حالت طبیعی برنگردد هستی او بر باد رفته است. این حرفه از لحاظ حساسیت فوق العاده است.

پزشکی فضای بسیار دلچسبی است. هنر، لطافت، انسانیت، معرفت، تعهد، تخصص و اسلامیت در پزشکی قرار دارد و هیچ رشته‌ای در این زمینه‌ها به پای پزشکی نمی‌رسد. این که یک انسان با بیماری به شما مراجعه می‌کند و با حال خوب می‌رود، بسیار لذت‌بخش است و با هیچ‌چیز قابل قیاس نیست. به این خاطر که پزشک با جان انسان مواجه است بسیار حساس‌تر می‌شود. به طور مثال روزی یک خانواده را به اورژانس آوردند که پدر به مادر چاقو زده بود، مادر به پدر و یکی از این‌ها هم نوزادشان را سپر بلای خودش کرده بود و نوزاد هم چاقو خورده بود هر سه نفر ICU نیاز داشتند ما هم یک تخت ICU بیشتر نداشتیم کدام رشته است که می‌تواند در این لحظه تصمیم‌گیری کند. یک پزشک اخلاق‌مدار خیلی فشار را تحمل می‌کند تا در این لحظه تصمیم می‌گیرد.

پزشک اگر قرار است بیماری را درمان کند دردها را به جان می‌خرد و سلامتی پزشک در مخاطره است تا بتواند درمان ایجاد کند. اولین موج بیماری‌های ویروسی برای پزشکان به وجود می‌آید، مثلا ویروس‌هایی که حجاج از عربستان سعودی می‌آورند ابتدا سراغ پزشکان می آید. این موارد را هم باید دید در کنار اشتباهات پزشکان  و باید کاری کرد که عشق به پزشکی بازگردد.

امیدوارم روزی برسد که پزشکان هیچ ارتباط مالی با بیمار نداشته باشند اگر کسی توانست این کار که نظام سلامت هیچ ارتباط مالی با بیمار نداشته باشد را انجام دهد باید به او مدال داد.

*صداقت با بیمار چقدر در اخلاق پزشکی جا دارد و شما چقدر با بیماران خودتان صادق هستید؟

کرمانپور: پزشک در دنیای فعلی مثل سابق نیست که همه چیز را بداند. پزشکانی که در صد سال قبل پزشک می‌شدند خیلی چیزها را می دانستند و اشراف کاملی روی انسان داشتند امروزه پزشکی دارای تخصص های زیادی شده است اما دیدگاه مردم دیدگاهی است که آقای دکتر باید همه چیز را بداند بنابراین وقتی بیماری به ما مراجعه می کند ممکن است پاسخ های غیر متخصصانه و غیر حرفه‌ای دریافت کند. پزشک اگر نمی‌تواند بیماری را درمان کند باید دکتر مربوط را معرفی کند تا مریض بهبود یابد، نه این که پزشک بگوید شما بیماری ندارید و خوب می‌شوید. این جملات ممکن است زندگی بیمار را به خطر بیاندازد. صداقت در پزشکی تا این حد مشکل پیدا کرده است.

*بیمار و پزشک چه حقوقی نسبت به همدیگر دارند؟

کرمانپور: زمانی که بحث حقوق می‌شود حقوق متقابل است. پزشک هیچ حقوقی نسبت به هیچ کسی ندارد. اما وقتی جامعه، جامعه حقوقی شود همه در مقابل هم به حد توان و علم پاسخگو هستند و باید رعایت حقوق یکدیگر را بکنند. بیماران به این دلیل که علم به حقوقشان ندارند چیزهایی مطالبه می‌کنند که بیش از حد است و پزشکان هم به این توجه ندارند که رشته ایی را انتخاب کرده‌اند که با انسان مواجه است با تمام خصوصیات یک انسان. ممکن است بیماری خیلی مودب و با وقار و بیماری هم خیلی پرخاشگر باشد. همه این ها در قبال درمان یک حقوق دارند و پزشکان موظف هستند که به کار این بیماران رسیدگی کنند.

*در زندگی بیماران کیفیت مهم‌تر است یا کمیت؟

کرمانپور: بستگی دارد که بیمار بداند یا نداند. بیماری‌های که می دانند کیفیت مهمتر است، بیمارانی که نمی‌دانند شما با خانواده بیمار طرف هستید. باید واقعیت را مطرح کنیم و سبک زندگی بیمار را دچار خدشه نکنیم. به طور مثال یک بیمار سرطانی که دارو مصرف می‌کند درد شدیدی دارد و ما می‌دانیم که مُسکن و مُرفین برای بیمار خوب نیست و می‌دانیم که شش ماه دیگر بیشتر زنده نیست، علم پزشکی توصیه می‌کند که کیفیت زندگی بیمار را برهم نزنیم. بنابراین کیفیت زندگی مهم‌تر است. اینکه شما ۱۰ سال زنده باشید ولی هم خودت و هم اطرافیان زجر بکشید. هر میزان که بیمار قرار است زنده بماند سبک زندگی و کیفیت مهم‌تر است.

*آیا توضیح در خصوص زمان زنده ماندن بیمار از حقوق بیمار است یا پزشک می تواند اعلام نکند؟

کرمانپور: بله، شرایط دارد. مریض های خودباخته داریم و مریض های مسلط. مریض‌های که خودباخته هستند باید تحت شرایطی به آنها گفته شود و این از هنر پزشکان است که به کدام بیمار بگوید و به کدام بیمار نگوید.

باید طبیب بود تا بیمار درد دلش را برای شما بگوید و آنگاه تشخیص دهیم که باید زمان زنده ماندن بیمار را گفت یا خیر. اما با این پزشکی امروز نه، نمی توان تشخیص داد. در حالی که پشت مطب شما ده ها نفر نشسته اند و پزشک هم زمان کوتاهی برای معاینه کردن دارد نمی شود تشخیص داد. در زمان‌های قبل بیماران زمانی که به دکتر مراجعه می‌کردند بدون دارو خوب می‌شدند به این خاطر که با پزشک صحبت می‌کردند و اکثر مشکلات بیمار هم مشکلات روانی است و با گفتنش بیمار آرام می شود. پزشکی که می‌خواهد ده‌ها بیمار را در زمان کوتاهی معاینه کند طبیعتا تشخیص اشتباه خواهد داشت. علم پزشکی می‌گوید: »شما خوب به حرف های مریض گوش بدهید تشخیص را بیمار به شما خواهد گفت» اصلا نیاز نیست که پزشک تشخیص دهد. بنابراین بستگی به بیمار دارد و یا این که یکی از اطرافیان بیمار بیاید و توضیح دهد که بیمار ظرفیت بالایی دارد یا خیر.

زمانی علم، احساس و انسانیت در سه محور موازی کنار انسان قرار می‌گرفتند که اسمش طبیب بود. ” طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ ” این طبیب همیشه به دنبال مریض می‌گشت با این سه محور احساس، انسانیت و علم. الان انسان‌های متعددی به دنبال این پزشک هستند. در گذشته طبیبی بوده است که به خانه‌ها می‌رفت و به بیماران سر می‌زد. حال پزشک است که می نشیند و همه به سراغش می آیند. بنابراین ممکن است علم رشد خوبی داشته باشد و احساس عقب مانده باشد و انسانیت در حد متوسطی باشد. در حالی که در پزشکی این سه فاکتور باید در کنار هم باشند.

چگونه مغز خود را کنترل کنیم تا بهره وری بیشتری داشته باشیم

در این مقاله  شما  با راهکاری های ساده ای آشنا می شوید تا  ترشح مواد شیمیایی مغز خود را هشیارانه   کنترل کنید  و به شادی  و در نتیجه بهره وری  بیشتری دست پیدا کنید.


انسان های شاد بیشتر و بهتر کارها را به پایان می رسانند. ممکن است که شما بسیار ثروتمند نباشید اما می توانید بهترین چیز را داشته باشید: شادی بی پایان.

دوپامین، سروتونین، اکسیتوسین و اندورفین چهار عامل ایجادکننده انگیزش، بهره وری و شادی در شما هستند. موقعیت های بسیاری وجود دارند که می توانند این انتقال دهنده های عصبی را فعال کنند اما به جای اینکه منتظر باشید تا آنها خود فعال شوند، راههایی وجود دارد که خود می توانید آنها را به صورتی که در زیر بیان می گردد هشیارانه فعال سازید.

1-دوپامین (Dopamine)

این ماده شما را برای اینکه به سمت اهدافتان قدم بردارید برمی انگیزاند و لذتی بی پایان برای بدست آوردن آنها به شما می دهد.

به تعویق انداختن، شک و عدم اشتیاق با سطح پایینی از دوپامین ارتباط دارد. مطالعات انجام شده بر روی موش های آزمایشگاهی نشان می دهد موشهایی که از سطح پایین دوپامین برخوردار هستند، همیشه گزینه های راحت تر و پاداش کمتر را انتخاب می کنند و آنهایی که سطح بالایی از دوپامین برخوردارند، تلاش بیشتری را نشان می دهند تا به مقدار غذای دوبرابر دست پیدا کنند.

اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید. به جای اینکه مغز شما فقط زمانی که شما به پایان رساندن مسیر بزرگی را جشن بگیرد، میتوانید مجموعه ای از مسیر های پایانی را ایجاد کنید تا آزادسازی دوپامین تکرار داشته باشد. خیلی مهم است که جشن بگیرد. هر وقت که به یک هدف کوچک خود رسیدید حتی به اندازه یک نوشیدنی یا رفتن به رستوران و خوردن غذای مورد علاقه،  برای خود جشن بگیرید و از اینکه دوپامین را غیر فعال نگه دارید به خاطر اینکه شما به یک هدف بزرگترنرسیده اید، خودداری کنید.

اهداف جدید را قبل از اینکه به هدف فعلی خود برسید، ایجاد کنید. این حالت یک الگوی پایدار  را برای ترشح دوپامین تضمین می کند. به عنوان یک کارفرما و رهبر، موفقیت ها و دستاوردهای تیم خود را شناسایی کنید. فرستادن یک ایمیل تشویقی یا یک پاداش کوچک به گروه خود، "محرک دوپامین" است که انگیزه و بهره وری را بین افراد  تیم افزایش خواهد داد.


2. سروتونین(Serotonin)

زمانی که احساس مهم بودن به شما دست می دهد این ماده در بدن در جریان است. زمانی که این ماده وجود ندارد احساس تنهایی و افسردگی بوجود می آید. رفتار های جلب توجه غیر متعارف نمایانگراین است که سروتونین چه چیزی را مهیا می کند. باری جیکوبس(Barry Jacobs)، عصب شناس دانشگاه پرینستون(Princeton)، می گوید که اکثر عصب شناس ها بر تولید و ترشح سروتونین متمرکز هستند.

تأمل بر دستاوردها و موفقیت های گذشته به مغز این اجازه را می دهد که تجربیات را دوباره زنده کند. مغز در بیان تفاوت بین چیزی که واقعی است با چیزی که تصور می شود (تخیل مثبت)، مشکل دارد، بنابراین در هر دو مورد سروتونین تولید می کند. شیوه های قدردانی به همین دلیل معروف هستند.آنها یادآور همه چیز های خوبی هستند که شما تجربه کرده اید. اگر شما به بالا رفتن سروتونین در یک روز پر استرس احتیاج دارید، چند دقیقه موفقیت ها و پیروزی های گذشته خود را مرورکنید. به عنوان یک رهبر، می توانید روحیه شرکت خود را از طریق تأمل بر دستاوردهای گذشته خود در جلسات تیمی، بالا ببرید.

سرو ناهار یا قهوه در فضای باز و در معرض نور مستقیم خورشید بودن به مدت بیست دقیقه، راه دیگری برای بالا بردن سطح سروتونین می باشد. پوست شما اشعه های ماوراءبنفش را جذب می کند که سطح ویتامین دی و سروتنین را بالا میبرد. اگرچه نور ماوراءبنفش نیز زیاد برای سلامتی خوب نیست،  اما در معرض نور قرار گرفتن  برای چند دقیقه در روز  جهت بالا رفتن سطح سروتونین بسیار مفید است.


3- اکسیتوسین(Oxytocin)

آزادسازی اکسیتوسین سبب ایجاد حس اعتماد و تقویت روابط می شود. این ماده در زنان و مردان حین روابط جنسی  و در مادران حین وضع حمل و شیردهی آزاد می شود. اغلب موارد به این ماده به عنوان "هورمون نوازش" اشاره می شود. یک روش ساده برای در جریان بودن اوکسیتوسین، در آغوش گرفتن دوستان  است. اگرچه در محیط حرفه ای باید عاقل باشید و این تمییز را قائل باشید که چه زمانی از این روش استفاده کنید!

دکتر پل زک (Dr. Paul Zak) می گوید تماس میان فردی نه تنها اکسیتوسین را بالا می ببرد بلکه استرس های قلبی-عروقی را نیزکاهش می دهد  و سیستم ایمنی بدن را نیز تقویت می کند. به جای یک دست دادن ساده، یکدیگر را در آغوش بگیرید. دکتر زک  هشت اغوش  در روز را توصیه می کند.

هدیه دادن نیز سطح اکستوسین را بالا می برد. شما می توانید روابط کاری و فردی را از طریق یک هدیه  ساده  در روز تولد یا سالگرد ازدواج تقویت کنید.


4-اندورفین(Endorphins)

اندورفین در پاسخ به درد و استرس در بدن آزاد می شود و به کاهش اضطراب کمک می کند. احساس خوشی در ورزش، در نتیجه ترشح اندورفین است. اندورفین همانند مورفین به عنوان یک داروی مسکن فعالیت کرده و احساس درد  را تقلیل می دهد.

در کنار ورزش، خندیدن یکی از آسان ترین روش ها برای افزایش و تحریک اندورفین است. حتی پیش بینی و انتظار خندیدن برای مثال توجه به یک فیلم کمدی سطح اندورفین بدن را افزایش می دهد. شوخ بودن در محل کار برای مثال ارسال ایمیل طنز و یافتن چندین راه برای خندیدن در طول روز راه های بزرگی برای بالا نگه اشتن سطح اندورفین هاست.

عطردرمانی (Aromatherapy) به خصوص رایحه وانیل و اسطوخودوس در تولید اندورفین مؤثر هستند. مطالعات نشان می دهند شکلات تلخ و غذاهای ادویه دار نیز مغز شما را برای آزادسازی اندورفین تحریک می کنند. همیشه مقداری عطر و شکلات تلخ در کشوی میز محل کار خود  برای بالا بردن سریع سطح اندورفین داشته باشید.


 با اسکیل ما شاد باشید.


منبع: www.entrepreneur.com




چند نکته مهم در مورد عسل

چند نکته مهم در مورد عسل

ـ طبع عسل: عسل داراى طبعى معتدل است، بر خلاف تصور اکثر مردم که آن را داراى طبع گرم مى دانند، بنابراین عسل براى همه افراد با هر طبعى و در هر فصلى مناسب است.

 ـ رنگ عسل: رنگ عسل بستگى به نوع شهدى است که زنبور عسل از آن تغذیه کرده است و از زرد بسیار روشن تا قرمز تیره متغیر است. و هم چنین منطقه جغرافیایى و شرایط آب و هوایى نیز در تعیین رنگ عسل بى تاثیر نیست. بنابراین رنگ عسل نمى تواند عامل تعیین کننده براى تشخیص کیفیت عسل باشد.
 عطر و طعم: عطر و طعم عسل نیز مانند رنگ آن متناسب با گیاهى است که زنبور از آن استفاده کرده است.
ـ غلظت عسل: عسل هایى که در مناطق مرطوب مثل شمال ایران به دست مى آید اغلب داراى غلظت کم مى باشد مثل عسل مرکبات. و عسل هایى که از مناطق کوهستانى به دست مى آید غالباً داراى غلظت بالاست. بنابراین غلظت نیز نمى تواند عامل تعیین کننده براى تشخیص کیفیّت عسل باشد.
ـ عسل شان (عسل موم دار) : چون از نظر گرده گل و بره موم و موم غنى است و حرارت هم ندیده بنابراین از نظر خواص و طعم و عطر در حدّ اعلى است که ان شاءالله در آینده خواص دارویى آن بیان خواهد شد.
ـ عسلى که به عنوان دارو استفاده مى شود علاوه بر اینکه باید 100% طبیعى باشد باید کم ترین حرارت را دیده و به صورت محلول استفاده شود.
ـ چنانچه عسل نباید در هیچ یک از مراحل (استخراج، تصفیه، بسته بندى) بیش از 45 درجه حرارت ببیند، مصرف کنندگان محترم باید دقت داشته باشند که اگر قصد دارند عسل را همراه شیر، چاى، آب جوش و... مصرف کنند، حتماً پس از ولرم شدن آن، عسل را به آن افزوده تا خواص عسل محفوظ بماند.
ـ مصرف عسل منحصر به فصل خاص و یا صرف آن فقط در صبحانه همراه نان و کره و... نیست بلکه بهترین روش مصرف آن به صورت محلول در آب به همراه افزودن عرقیات مثل گلاب، بیدمشک و... آب مرکبات مثل آب لیموى تازه و... مى باشد و هنگام مصرف هم بهتر است جرعه جرعه میل شود.
ـ چون عسل داراى خاصیت اسیدى است بنابراین از نگهدارى آن در ظروف فلزى خوددارى شود.
 هرگز از قاشق خیس جهت برداشتن عسل استفاده نشود
منبع:http://www.foodna.ir/fa/newsagency/10843

کار تمام‌ وقت چه بر سر مغز می‌آورد؟

مطالعات جدید نشان می‌دهد بیش از 25 ساعت کار در هفته در افراد بالای 40 سال تأثیرات عملکردی منفی به دنبال دارد.

به گزارش جام جم، در مطالعه ای که توسط مؤسسه اقتصاد کاربردی و تحقیقات اجتماعی در ملبورن انجام شد، پژوهشگران از بیش از شش هزار کارمند بالای 40 سال آزمون خواندن، الگوشناسی و حافظه گرفتند. هدف این آزمون‌ها بررسی تأثیر مقدار ساعات کار هفتگی روی توانایی‌های شناختی کارمندان اعلام شد.

طبق نتایج به دست آمده، 25 ساعت کار در هفته (پاره‌وقت یا سه روز در هفته) مطلوب‌ترین مقدار برای عملکرد شناختی بهینه گزارش شده است، در حالی که گفته می‌شود کمتر از این مقدار روی چابکی مغز کارمندان مرد و زن به یک اندازه تأثیر منفی خواهد گذاشت.

به گفته کالین مَکنزی، مدرس علوم اقتصاد در دانشگاه کیو در توکیو، کار کردن موجب تحریک فعالیت‌های مغزی شده و به کارمندان سالخورده‌تر کمک می‌کند توانایی‌های شناختی خود را برقرار نگه دارند، این در حالی است که ساعات کاری بیش از حد طولانی در همین افراد به خستگی و استرس‌های جسمی یا روحی خواهد انجامید و در نتیجه، عملکرد شناختی‌شان را مختل می‌کند.

چرا 40 سالگی؟

هوش سیال که در پردازش اطلاعات کمکمان می‌کند از حدود 20 سالگی شروع به افت می‌کند، اما زوال هوش متبلور یا همان توانایی استفاده از مهارت‌ها، دانش و تجربه بعد از30 سالگی آغاز می‌شود. مکنزی می‌گوید بیشتر 40 ساله‌هایی که در این مطالعه شرکت کردند، در آزمون‌های حافظه، الگوشناسی و تمرینات چابکی ذهنی ضعیف‌تر ظاهر شدند.

همچنین باید توجه داشت سن بازنشستگی در بسیاری کشورها افزایش یافته است. به عبارت دیگر، کارمندان در سنین بالاتر واجد شرایط دریافت حقوق بازنشستگی می‌شوند. از این رو، یافته‌های اخیر تیم پژوهشی مکنزی پیرامون زوال توانایی‌های شناختی در کارمندان بالای 40 سال حائز اهمیت شناخته شده است. مکنزی تصریح می‌کند کار کردن مانند شمشیر دولبه‌ای است که از یک طرف موجب تحریک فعالیت‌های مغزی می‌شود، اما همزمان ساعات کاری طولانی و انواع مشخصی از وظایف به دلیل ایجاد خستگی و اضطراب به تخریب توانایی‌های شناختی می‌انجامند.

نتایج به دست آمده در مطالعات اخیر از این جهت حائز اهمیت است که نشان می‌دهد زوال توانایی‌های شناختی نه فقط در کارمندانی که اضافه‌کاری می‌کنند، بلکه در افراد بالای 40 سال که پنج روز هفته اما بدون اضافه‌کاری کار می‌کنند نیز قابل مشاهده است.

عوامل مخرب ذهن

خیلی از ما مجبوریم به دلیل مشکلات اقتصادی به ساعات کاری طولانی تن دهیم. این در حالی است که ذهن ما انسان‌ها از 40 سالگی به بعد نسبت به استرس و انجام وظایف تکراری ناشی از کار تمام‌وقت واکنش منفی نشان می‌دهد.

پژوهشگران در مطالعات قبلی نیز مشاهده کرده بودند کارمندان سنین مختلف ممکن است در اثر کار بیش از حد به استرس مزمن، اختلالات شناختی و بیماری‌های ذهنی دچار شوند. بر اساس یافته‌های پژوهشی که بیش از ده سال پیش در دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه بوستون انجام شد، کار بیش از حد روی سلامت ذهنی کارمندان کارخانجات اتومبیل‌سازی، مثلا آنهایی که در خط تولید کار می‌کنند، تأثیر منفی می‌گذارد.

آثار مخرب استرس روی ذهن در پژوهش‌های عصب‌شناختی به دقت بررسی شده است. استرس در وهله اول از طریق ایجاد اختلال در سطح هورمون‌ها بویژه هورمون‌های استروئیدی و هورمون کورتیزول به زوال توانایی‌های شناختی منجر می‌شود. اختلال در سطح این هورمون‌ها روی حافظه کوتاه‌مدت، تمرکز، مهار احساسات و تفکر منطقی تأثیر خواهد گذاشت.

استرس نگهداری از فرزندان و والدین

تیم پژوهشی مکنزی ‌اکنون در حال بررسی عوامل دیگری غیر از استرس هستند که 40 سالگی را به نقطه عطف مطالعات اخیر تبدیل کرده است. گفته می‌شود بسیاری از کارمندان بالای 40 سال، علاوه بر این که مجبورند تمام‌ وقت سر کار باشند، ‌باید از فرزندان یا والدین سالمندشان نیز نگه‌داری کنند. این یعنی انباشتگی کار، آن هم به شکلی که فرد فرصت نفس کشیدن هم نخواهد داشت. 

در پژوهشی که سال گذشته در ایالات متحده آمریکا انجام شد، پژوهشگران دریافتند زنان کارمند 49 ساله این کشور معمولا از یک سالمند 69 ساله زن که به مشکلات جسمی دچار است مراقبت می‌کنند. این قبیل کارمندان زن علاوه بر وظایف شغلی و خانوادگی، 4/24 ساعت در هفته به مراقبت از عضو خانواده سالمندشان مشغول هستند و به طور میانگین چهار سال است که به همین روال زندگی می‌کنند.

افزون بر استرس و مراقبت از سالمند، خواب کافی نیز نقش بسزایی در تحمل کار تمام‌وقت دارد. افرادی که موقعیت‌‌ شغلی مهمی دارند معمولا به اندازه کافی نمی‌خوابند. مارگارت تاچر، نخست‌وزیر سابق انگلستان، گفته بود فقط با چهار ساعت خواب شبانه می‌تواند به طرز کارآمدی از پس وظایف شغلی خود بربیاید. همچنین آریانا هافینگتن، سردبیر مجله خبری هافینگتن‌پست، اعتراف کرده است در گذشته فقط پنج ساعت در شب می‌خوابیده تا این که متوجه شده کم‌خوابی برای سلامت مضر است.

یعنی کمتر کار کنیم؟

همه دلشان می‌خواهد کمتر کار کنند، اما کاهش ساعات کاری به دلیل مشکلات اقتصادی امکان‌پذیر نیست. از طرف دیگر، بسیاری از افراد که در دهه 40 عمرشان به سر می‌برند، خودشان حاضر به کمتر کار کردن نیستند. ریچارد سَلیزبِری 85 ساله که در شهری در غرب سیدنی زندگی می‌کند چنین دیدگاهی دارد. 

وی که سال‌ها به عنوان مدیر فناوری اطلاعات فعالیت کرده، فکر نمی‌کند کاهش ساعات کاری به بهبود سطح عملکرد بینجامد. ریچارد می‌گوید از وقتی پا به سن گذاشته و تجربه کاری بیشتری به دست آورده، راحت‌تر با ساعات کاری طولانی کنار آمده است. به گفته ریچارد، بیشتر افرادی که به واسطه شغلش با وی تماس دارند، هیچ‌ یک در اثر کار هفتگی 35 یا 40 ساعته دچار اختلالات شناختی قابل توجهی نشده‌اند.

پِنی ایوانز، مشاور سیاستگذاری یک مؤسسه خیریه در لندن است که چهار روز در هفته سر کار می‌رود، در حالی که قبل‌ترها سه روز در هفته (یعنی 25 ساعت در هفته) کار می‌کرده است، اما پنی مطمئن نیست بیش از 25 ساعت کار در هفته روی سطح عملکردش تأثیر مخرب گذاشته باشد.

 وی معتقد است سه روز کار در هفته موجب ایجاد تعادل بین کار و زندگی می‌شود، اما ممکن است ارتباط‌تان را با محل کار کمرنگ کرده و باعث شود در شغل‌تان آن طور که باید دیده نشوید. پنی می‌گوید از زمانی که چهار روز در هفته سر کار می‌رود، خیلی بیشتر با اعضای خیریه ارتباط برقرار کرده و چون به غیر از دو روز تعطیلات آخر هفته یک روز دیگر هم تعطیل است، برای سامان دادن به سایر وظایفش فرصت کافی در اختیار دارد. وی رمز موفقیتش را در انعطاف‌پذیری می‌داند. به گفته پنی، تمام کارمندان خیریه پذیرفته‌اند رأس ساعت شش عصر محل کارشان را ترک کرده و فشار و استرس کاری خود را مدیریت کنند.

چه مقدار خواب شبانه کافی است؟

به توصیه بنیاد ملی خواب در ایالات متحده، افراد بالای 26 سال مطلوب است که شب‌ها بیشتر از هفت ساعت بخوابند. کارل اِریکسون، روان‌شناس در دانشگاه ایالتی فلوریدا، تأکید می‌کند خواب آرام و کافی در بهبود سطح عملکرد نقش اساسی دارد. نتایج مطالعات اریکسون نشان داده است بیش از 40 ساعت کار در هفته موجب کاهش سطح بهره‌وری می‌شود. وی مشاهده کرد نیروهای متخصصی که سه تا پنج ساعت در روز و در مجموع 21 تا 35 ساعت در هفته کار می‌کنند، عملکرد مطلوب‌تری دارند. این افراد اگرچه می‌توانند مجموع ساعات کاری‌شان را در هفته افزایش دهند، خودشان می‌دانند که عملکردشان وقتی زیر 40 ساعت در هفته کار می‌کنند مطلوب‌تر است.

حفظ سلامت در محیط کار

عده‌ای از پژوهشگران هنوز معتقدند بهبود عملکرد کارمندان سالخورده‌تر لزوما با کاهش ساعات کاری اتفاق نمی‌افتد. سال گذشته، جایزه سالم‌ترین محیط‌های کاری انگلیس به شرکت‌های تولیدکننده محصولات ورزشی، دارویی و نیز شرکت‌های فناوری اطلاعات اختصاص یافت. مشاهده شد در سالم‌ترین محیط‌های کاری منتخب، کارمندان می‌توانند در ساعات مشخصی از روز میز محل کارشان را ترک کنند تا مجبور نباشند یکسره در حالت نشسته باقی بمانند.

 ساعات کاری انعطاف‌پذیر در بعضی از این شرکت‌ها به کارمندان اجازه می‌دهد زودتر از موعد مقرر محل کارشان را ترک کنند. یا مثلا در شرکت سوئیتی بِتی، تولیدکننده لباس‌های ورزشی زنانه، برای کارمندان در وقت استراحت ناهار کلاس‌های ورزشی در نظر گرفته شده است. با این اوصاف به نظر می‌رسد کاهش ساعات کاری به خودی خود موجب افزایش بهره‌وری نخواهد شد، بلکه توجه به سلامت جسمی و روحی کارمندان هنگام حضور در محل کار نیز ضرورت دارد.

دیابت لاغرها را هم تهدید می کند

محققان آمریکایی براساس نتایج حاصل از بررسی داده های مربوط به یک برنامه مطالعاتی در امریکا در مورد سلامت بزرگسالان و کودکان در این کشور که در فاصله سال های 1988 تا 1994 و 1999 تا 2012 به اجرا درآمد، گفتند که یک پنجم افراد دارای وزن سالم در خطر ابتلا به دیابت هستند و نیز یک سوم از افراد لاغر اندام بالاتر از 45 سال شاخص های مرحله پیش دیابت را دارند.

یک مطالعه نشان می دهد که افراد لاغر اندام نیز در صوررت کم تحرکی در معرض ابتلا به دیابت نوع دو هستند.

دیابت لاغرها را هم تهدید می کند

محققان آمریکایی براساس نتایج حاصل از بررسی داده های مربوط به یک برنامه مطالعاتی در امریکا در مورد سلامت بزرگسالان و کودکان در این کشور که در فاصله سال های 1988 تا 1994 و 1999 تا 2012 به اجرا درآمد، گفتند که یک پنجم افراد دارای وزن سالم در خطر ابتلا به دیابت هستند و نیز یک سوم از افراد لاغر اندام بالاتر از 45 سال شاخص های مرحله پیش دیابت را دارند.

پیش دیابت، به مرحله ای گفته می شود که سطوح قند خون بالاتر از حد طبیعی اما نه در حدی باشد که نشانه ابتلا به دیابت است. افرادی که در این مرحله هستند، بیش از دیگران در معرض خطر ابتلا به دیابت نوع 2 و انواع مشکلات قلبی و عروقی قرار دارند.

محققان دانشگاه فلوریدا با اشاره به وجود اپیدمی دیابت در جهان و ضرورت پیشگیری از آن به عنوان یک راهبرد کلیدی برای مقابله، گفتند که یکی از تدابیر موثر در این زمینه، شناسایی افرادی است که در مرحله پیش دیابت قرار دارند و لازم است که با مصرف دارو و توصیه به اصلاح شیوه زندگی، مانع از ابتلای آنها به دیابت شد.

منبع: ایرنا