واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

درخواست تدبیر و چاره اندیشی برای حداقل 20 سال خشکسالی

مرکز مطالعات عصرایران بررسی می کند
سعید افشار*
عصرایران - این یک واقعیت بسیار جدی است: ادامه خشکسالی و بحران های زیست محیطی، "تغییرات ساختاری" در کشورهای مبتلا به آن ایجاد خواهد کرد. اگر کمی واقع بین باشیم و نگاه هیجانی به توسعه را کنار بگذاریم (منظور مدیران و افرادی هستند که خروج پرفشار آب از دریچه سدها را به عنوان توسعه در تلویزیون ها نشان می دهند) حقیقت، تکان دهنده تر از آنی هست که فکرش را می کنیم.

همین چند روز پیش در خبرها آمده بود که فرماندار کالیفرنیا به دلیل ادامه خشکسالی در بیشتر مناطق آن ایالت، هزینه آب برای مصارف خانگی و کشت را برای مردم 20 برابر کرده است، یا در کراچی پاکستان به دلیل مشکلات کمبود آب و نزولات آسمانی کارخانه فولاد را تعطیل کرده اند. در انگلیس برای آبیاری چمن حیاط منازل جریمه سنگین تعیین شده و مثال های دیگر.

ما در کشورمان چشم انداز توسعه 20ساله تعریف کرده ایم و طبق اهداف تعیین شده تا سال 1404 می بایستی پیشرفته ترین کشور منطقه باشیم. این در حالی است که ادامه خشکسالی ها در بخشی از کره زمین و از جمله ایران، برنامه های توسعه را تحت تاثیر جدی قرار خواهد داد.

پیشنهاد مشخص ما تدوین مجدد برنامه، نه از نوع برنامه های توسعه پنج ساله، بلکه برنامه های کوتاه مدت یکساله برای رشد اقتصادی است که مشکل اشتغال و رکود را نیز حل کند. تعطیلی یا محدودسازی جدی برنامه های توسعه کشاورزی و صنایع سنگین هر چند تلخ اما بی هیچ تعارفی ضروری است.

طبق آمار موجود، بخش کشاورزی سهمیه ای حدود 42میلیارد متر مکعب آب را در سال مصرف می کند (معادل 85 درصد موجودی منابع آبی کشور) در صورتیکه سهم همین بخش در تولید ناخالص ملی حدود 12درصد است.

واقعا در این شرایط بحرانی،چه دلیلی دارد این همه منابع آبی را عملا جایی مصرف کنیم که کمترین بازدهی مثبت در توسعه اقتصادی را دارد، مثلا در استان فارس که سال هاست از کم آبی و خشکسالی در رنج است، چه ضرورتی ایجاب می کند که از عمق صدها متری زمین و خاک های از تشنگی تفتیده و با هزینه ای بسیار بالا آب استخراج کنیم و صرف تولید هندوانه و صیفی جات کنیم؟

چه ضرورتی به ما دیکته می کند که در استان های بی آب و کم آبی مانند اصفهان، یزد، کرمان، خراسان و ... صنایع فولاد، صنایع سنگین، مجتمع های بزرگ تولیدی و تجاری "آب بَر" تاسیس و راه اندازی کنیم؟

اگر نگاهی از دریچه توسعه ملی و نه منطقه ای به این برنامه های صنعتی داشته باشیم باید بپرسیم چرا صنایع سنگین آب بر، به مناطقی مانند چابهار، بندرجاسک و سایر کرانه های دریای عمان و خلیج فارس منتقل یا تأسیسات جدید در این مناطق احداث نمی شوند؟

همان طور که ذکر شد، پیشنهاد مشخص ما تحدید یا حتی تعطیلی - ولو مقطعی - صنایع آب بر غیرلازم و غیرضروری مانند صنایع فولاد و اتومبیل سازی است و نیز تغییر سریع الگوی کشت در مناطق کم آب. اگر این کار به زودی و با شجاعت تمام انجام نگیرد، متاسفانه شاهد اثرگذاری خشکسالی در صنایع نفت، پتروشیمی و گاز و برق که سهم زیادی در تولید ناخالص ملی دارند، خواهیم بود.

پیشنهاد دیگر ما، تدوین استراتژی توسعه همه جانبه و ایجاد اشتغال پایدار از طریق گرایش به"اقتصاد شبکه" درعصر انقلاب فناوری اطلاعات است. 
اقتصاد دیجیتال یعنی بهره گیری از دستاوردهای فناوری اطلاعات، که انقلابی در کسب و کار جدید پدید آورده و می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات مانند بیکاری، آلودگی محیط زیست، تشنجات اجتماعی و ... باشد. 

در حال حاضر کمپانی هایی مانند مایکروسافت، اپل، گوگل، فیس بوک، علی بابا و ... صدها هزار شغل بوجود آورده اند. 
در ایران هم می توانیم با توجه به مشکلات خشکسالی صنایع نرم افزار و تکنولوژی اطلاعات را با همکاری کمپانی های بزرگ بین المللی راه اندازی و توسعه دهیم و صدها هزار شغل در پنج سال آینده بوجود آوریم و تربیت هزاران تکنیسین ماهر را جزو برنامه های خود قرار دهیم. تکنولوژی و فناوری اطلاعات می تواند در دهها صنعت دیگر مانند خودروسازی و بوجود آمدن شرکت بزرگ خدمات فنی و مدیریتی کمک حال ما و جهانیان باشد. در کنار آن صنعت توریسم، صنایع دستی، صنعت موسیقی، صنعت فیلم و ... می تواند جایگزین خوبی برای صنایع تعطیل شده با هدف بالابردن تولید ناخالص ملی و ایجاد اشتغال پایدار باشد. 

مثال های زیادی در این رابطه می توان زد، از بالارفتن سهام مایکروسافت و گوگل گرفته تا پذیرفته شدن سایت فروش بازرگانی اینترنتی علی بابا در وال استریت.فراموش نکنیم که
 صنعتIT بسیار اشتغال زاست، به شرطی که زیرساخت آن از جمله داشتن اینترنت پرسرعت با استاندارد جهانی، آماده گردد.

بدیهی است که همه این تحولات نیروی انسانی کارآمد می خواهد و لذا می توان نیروهای بیکار شده از رهگذر محدودسازی کشاورزی و صنایع آب بَر را در یک بازه زمانی در تخصص های گوناگون از IT گرفته تا توریسم اموزش داد و زیر ساخت انسانی را فراهم ساخت.

انرژی های تجدیدپذیر و از جمله انرژی خورشیدی می تواند در استراتژی توسعه درازمدت کشور سهمی بسزا داشته باشد، آخرین اخبار حاکی از این است که تاسال 2018 میلادی بیش از پنجاه درصد برق مورد نیاز اتحادیه اروپا از محل تولید نیروگاههای خورشیدی مستقر در صحرای غربی آفریقا تامین خواهد شد. کویرهای خشک لوت، نمک و حتی بستر دریاچه سابق ارومیه (در صوتر عدم احیا) می تواند بستری برای احداث و توسعه نیروگاههای انرژی خورشیدی باشد.
توسعه توریسم که منبعی بی نهایت برای درآمدزایی است نیز می تواند و باید در دستور کار جدی قرار بگیرد. توریسم، بخشی از آینده گریزناپذیر ماست.

بدیهی است که میان آرزوها و رسیدن به آن، دره عمیقی وجود دارد که تنها با سلاح علم، آگاهی، جهان بینی بالا، تعامل با همه کشورهای جهان و تلاش شبانه روزی پر خواهد شد.
ما در این راه نیاز به اصلاح جدی وضعیت آموزش و پرورش و آموزش عالی داریم ولی آنها متاسفانه به بنگاه های تولید انبوه مدرک تبدیل شده اند،بدون اینکه کمترین دانش آموخته دارای مهارت کافی تربیت کنند. 
تعداد بالای مراکز آموزش عالی و داشتن رقم میلیونی دانشجو، لزوما به مفهوم توسعه یک کشور نیست، توسعه دانشگاهها و تشکیل رشته های تحصیلی بایستی در چارچوب برنامه های استراتژی توسعه درازمدت اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور تبیین و تعیین شود.

 پیشنهاد می کنیم که بی هیچ غروری، الگوی توسعه اقتصادی ترکیه و هند و مالزی در 20سال اخیر مدنظر جدی قرار گیرد، ما پیشنهاد می کنیم برای کم کردن حجم دولت و در نتیجه کاهش بار مالی دولت، شرکت های دولتی منحل گردند و بانکها و نهادهای دیگر حق بنگاه داری نداشته باشند، تا بخش خصوصی نیمه جان کشور بتواند دراین دوران بسیار سخت نقشی به عهده بگیرد. 

یک پیشنهاد ساده هم به صدا و سیما داریم، در سه سال گذشته که خشکسالی شروع شده، صدا و سیما نه تنها بصورتی جدی عمق بحران را نشان نداده، بلکه گاهی اگر قطراتی باران یا برف در استان های شمالی می بارد در تمام شبکه ها به صورتی گسترده نشان داده می شود و مردم هم تصور می کنند بحران خشکسالی و کم آبی حل شده است!

ما در مرحله بسیار دشوار حضور در دوران خشکسالی، که حداقل دو دهه دیگر ادامه خواهد داشت، هستیم و نیاز به همکاری همه ارکان اداره کننده کشور داریم. باور کنیم که با همدلی و هماهنگی حکومت و مردم می توان این مشکل را به فرصت تبدیل کرد. ما می توانیم با شجاعت صورت مساله را توسط مسؤولان ارشد کشور به مردم و به صورتی رو در رو در تلویزیون (مجری لازم نیست) طرح و روزهای سختی که در سال های خشکسالی در پیش داریم صادقانه در میان گذاریم و برای عبور کم خطر و پر سود از این بحران استمداد کنیم. باور کنید انقلاب دیجیتال می تواند به کمک توسعه ایران هم بیاید، اگر واقعا بخواهیم. شانس همیشه با شجاعان و عقلانیت گرا ها است. 

*استاد دانشگاه، فعال محیط زیست، کارآفرین و رئیس مرکز مطالعات عصر ایران


درس آموزی از سال های از دست رفته اقتصاد و چاره اندیشی برای آینده

تصور کنید که ما نیز مانند چین راه آهن سریع السیر ساخته بودیم و همانگونه که فاصله1300 کیلومتری پکن شانگهای در 4 ساعت طی می شود شهروندان ما می توانستند از تبریز به مشهد یا از تهران به بندر عباس 4 ساعته سفر نمایند.
مهندس علیرضا کلاهی* 

سالهای 1384-1392 می توانستند سالهایی طلایی در تاریخ کهن ایران زمین باشند، از زمان کشف نفت توسط ویلیام دارسی تا امروز ارزش نفت و گاز صادراتی کشور 1200 میلیارد دلار بوده که 700 میلیارد دلار آن نصیب دولت های نهم و دهم شد.

همزمان با رشد بی سابقه قیمت نفت، سقوط طالبان و سپس دشمن قسم خورده ایران صدام حسین موقعیت ویژه ای را در معادلات سیاسی خاورمیانه نصیب ایران نمود به طوری که دو بازار جدید با 70 میلیون جمعیت را به سوی شرکت های ایرانی گشود.

در آمد افسانه ای نفت همراه با جمعیت جوان و تحصیل کرده و زیرساخت های احداث شده توسط دولت های پیشین می توانست موتور محرکی باشد تا رشد اقتصادی دورقمی را تجربه کنیم و گام های جدی در مسیر تحقق اهداف والای برنامه ایران 1404 برداریم. 

اما افسوس که برنامه ریزی و علم اقتصاد در درگاه پوپولیسم قربانی و این درآمد تبدیل به بلای جان اقتصاد و جامعه ایران شد. 
تزریق بی حساب و کتاب درآمد نفت، رشد بی سابقه پایه های پولی، تثبیت نرخ ارز و سایر سیاست های غلط اقتصادی، بیماری جدیدی را به وجود آورد که در آینده اقتصاددانان به جای "بیماری هلندی" آن را "بیماری ایرانی" خواهند خواند.

توّرم لجام گسیخته و مصرف گرایی، کاهش بهره وری و رقابت پذیری کشور را در همه رشته ها با خود به همراه آورد که نتیجه آن چیزی جز واردات بی رویه و نابودی کشاورزی و تولیدات ایران نبود. 

سال های از دست رفته اقتصاد / برای آینده چه کنیم؟

در این دوره تنها شرکت هایی که در زمینه استخراج مواد اولیه و تولیدات کالاهای انرژی بر و یا آنهایی که از رانت های انرژی، مواد اولیه و معدن بهره مند بودند توانستند رشد نمایند و در کمال تاسّف شاهد تبدیل شدن ایران به اقتصادی استخراجی Extractive Economy بوده ایم.  

ریزکشور "نائورو" در اقیانوس آرام می بایست درس عبرتی برای ما ایرانیان باشد. این جزیره استوایی با استخراج و فروش فسفات استحصال شده از معادن خود در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی دارای یکی ار بالاترین درآمدهای سرانه جهان شد. 

با این حال، سرمایه گذاری های اشتباه، عدم توجه به آموزش و توسعه منابع انسانی و واردات کالاهای مصرفی تمامی منابع این کشور را بلعید بدون آن که زیرساختهای سرمایه ای و انسانی لازم برای توسعه فراهم شده باشد.
 امروز حفره ای عمیق مرکز این جزیره ای که زمانی بهشتی زیبا بود را از آن خود نموده است و بقایای زنگ زده اتومبیل های لوکس در آن پراکنده است.

سال های از دست رفته اقتصاد / برای آینده چه کنیم؟

 مردم آن به علت الگوبرداری نامناسب از غرب و جایگزینی تغذیه بومی با فست فود باعث شیوع اضافه وزن حادّ و بیماری های عروقی و قند شده اند و عمده درآمد دولت آن از محل فروش رای خود در سازمان ملل، فروش پاسپورت و اسکان پناه جویان دستگیر شده توسط استرالیا به دست می آید. 

گذشته از مسائل درآمدی، جمعیت جوان ایران علاوه بر فرصت یک تهدید نیز می باشد، نیروی کار جوان و بازار مصرفی که خانواده های جدید در همه رشته ها مانند مسکن، خودرو، لوازم خانگی و... ایجاد می نمایند باعث افزایش نرخ بالقوه رشد اقتصادی می شود. اما این فرصت یک تهدید نیز می تواند باشد چرا که در صورت عدم قرار گرفتن آن در یک اقتصاد مولد و پویا و دست نیافتن به نرخ رشد اقتصادی مناسب، علاوه بر آسیب های اجتماعی کشور توانایی تامین نیازهای درمانی و تامین اجتماعی آنها را در سنین بالاتر نخواهد داشت. 

مشکلات زیست محیطی ایران نیز سال به سال جدی تر میشود و متاسفانه از در آمد افسانه ای یاد شده چیزی به مقابله با بحران آب، آلودگی شهرها و مبارزه با پیشرفت کویر تعلق نگرفت. 

سال های از دست رفته اقتصاد / برای آینده چه کنیم؟
توسعه زیرساخت های کلیدی که پیش نیاز هر گونه رشد اقتصادی است، نیز یا کند و یا اساساً متوقف شدند. 
سرمایه گذاری در تولید برق به شدت کاهش یافت و هیچ گونه توسعه جدی در شبکه انتقال و توزیع صورت نگرفت.

پروژه های حمل و نقل شهری مانند مترو ها هم که به کاهش آلودگی کمک می نمایند، تاثیر به سزایی در کاهش مصرف سوخت (و نتیجتاً افزایش مقدار سوخت قابل صدور) داشته، با کاهش ترافیک باعث افزایش کیفیت زندگی شهری می شوند و از همه مهم تر زندگی محروم ترین اقشار را تسهیل می نمایند، به علت عدم تامین سهم دولت بسیار از برنامه عقب افتادند.

روند توسعه راه آهن که در دولت های پیشین شتاب گرفته بود نیز دستخوش اختلالات ناشی از سوء مدیریت و عدم تخصیص منابع شد. تصور کنید که ما نیز مانند چین راه آهن سریع السیر ساخته بودیم و همانگونه که فاصله1300 کیلومتری پکن شانگهای در 4 ساعت طی می شود شهروندان ما می توانستند از تبریز به مشهد یا از تهران به بندر عباس 4 ساعته سفر نمایند.

سال های از دست رفته اقتصاد / برای آینده چه کنیم؟

آیا چنین خطوطی در شرایطی که به علت تحریم های ناجوانمردانه هواپیمایی، کشور دستخوش مشکلات شده بود نمی بایست در بالاترین اولویت قرار بگیرد؟

اثرات اقتصادی حمل و نقل آسان، ارزان و سریع مسافر و کالا چه مقدار به رشد تولید نا خالص ملی کمک می کرد؟ کاهش تصادفات جان چند هزار ایرانی را نجات می داد و چند خانواده هنوز عزیزان خود را در کنار خود میداشتند؟ 

فیلسوف اسپانیایی قرن 19 "جرج سانتایانا" می گوید: "آنهایی که توانایی یادگیری از تاریخ را ندارند محکوم به تکرار ان می باشد."
به گفته "ادموند برک" نویسنده و سیاستمدار قرن 18 نیز "تاریخ کتابی است بی پایان که در آن می توان از محل اشتباهات گذشتگان خرد آموخت." 

آن چه در سال های پیشین گذشت و فرصت هایی که سوزاندیم سال ها طول خواهد کشید تا جبران شود و مایه افسوس بسیار. اما مهم این است که مایه پند و عبرت ما شود و از تکرار اشتباهات جلوگیری نماییم. 

یکی از راهکارهای مبارزه با تهدیدهای یاد شده توجه به بخش مولد اقتصاد کشور است.
مدیریت تولیدات کشاورزی،ارتقاء خدمات ارزش افزوده و تولیدات صنعتی به خصوص آن دسته از تولیداتی که دارای ارزش افزوده بالا هستند و حرکت به سوی "اقتصاد صادرات محور" نظیر آن چه ترکیه را از بحران اقتصادی دهه 80 نجات داد و تبدیل به پانزدهمین اقتصاد جهان نموده است، می بایست به اولویت سیاست های مالی و اقتصادی کشور تبدیل شود. 

صنعت برق نیز جز صنایعی است که از رانت های انرژی و مواد اولیه استفاده نمی نماید و می تواند با سیاست گذاری صحیح و اندکی حمایت علاوه بر تامین زیرساخت مورد نیاز سایر صنایع تبدیل به یکی از موتور های محرک اقتصاد کشور شود. 

اتاق بازرگانی با توجه به بودجه 1000 میلیارد ریالی و جایگاه قانونی آن در تصمیمات اقتصادی کشور (مانند حضور در شورای پول و اعتبار) یکی از اصلی ترین ابزار های بخش خصوصی برای جهت دهی، تصمیم سازی و در صورت لزوم اعمال فشار برای جلوگیری از اتخاذ سیاست های غلط اقتصادی است.  

خلاصۀ برخی از برنامه هایی که می تواند در راستای تحقق اهداف اقتصادی یاد شده و در راستای تامین منافع بلند مدت همه ایرانیان در دستور کار قرار گیرد به شرح است: 

1- باز تعریف روابط دولت و بخش خصوصی به عنوان کارفرما و پیمانکار از طریق بازنگری در قانون مناقصات کشوری و آیین نامه معاملات در راستای برقراری شرایط عادلانه برای طرفین قرارداد 

2- بستر سازی صادراتی با حضور موثر در بازارهای هدف و دعوت و میزبانی از هیات های تخصصی 

3- برقراری مجدد جایزه صادراتی و هدفمند نمودن آن از طریق ارتباط درصد متعلقه با مقدار ارزش افزوده بومی کالا و یا خدمات مورد نظر 

4-
 عدالت مالیاتی و کاهش فشار مالیاتی بر بخش مولد و شفاف اقتصاد کشور و افزایش درآمدهای مالیاتی از بخش خاکستری و زیرزمینی اقتصاد 

5- جلوگیری از تکرار مجدد اشتباه کاهش نرخ واقعی ارز 
 
 
*کارآفرین و فعال اقتصادی 

عصر نفتی ایران دارد تمام می شود، آیا می تواند به عصر کار و تولید برمبنای علم و تعقل وارد شود؟

دوران تنبلی دولتی و ملی به پایان رسیده است. "نفت را می فروشیم و با پولش زندگی می کنیم"، در حال تبدیل شدن به یک خاطره است. دیگر نفتی برای خوشگذرانی نداریم، باید سخت کار کنیم و با صادر کردن تولیدات مان و با رونق دادن به گردشگری، روزگار بگذرانیم.
عصر ایران ؛ جعفر محمدی - ماه عسل "ایرانی ها و نفت" که بیش از یک قرن به طول انجامید، به پایان خود نزدیک می شود و در همین یکی دو سال آینده، برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست.

نفت، را بی تردید می توان یکی از مهم ترین بازیگران و مؤلفه های تاریخ معاصر ایران دانست که نه فقط در حیات سیاسی و اجتماعی ما ایرانیان، که در زندگی فرد فرد ما، آثار مثبت و منفی اش را به یادگار گذاشته است که در این مقال، مجال پرداختن به آن نیست؛ سخن این است که هر چه بوده تمام شده و عصر "ایران بدون نفت" در حال آغاز شدن است.

ایران در طول حدود یک قرن گذشته، 1200 میلیارد دلار نفت فروخت و اقتصادش مانند معتادی بدان وابسته شد بی آن که در تمام این سال های طولانی، فکری به حال روزگار بدون نفت شود، گو این که شراب نفت، چنان مستی فزوده بود که کسی به بیداری بعدش اندیشه نمی کرد.

ماه عسل صدساله به پایان رسید

هر چه بوده گذشته و نفت به پایان رسیده است. البته هنوز استخراج می کنیم ولی قرار نیست مانند صد سال گذشته، نفت ما را پولدار کند؛ از این به بعد، حداکثر خواهد توانست نقش پول تو جیبی را بازی کند و کم رنگ تر و کم رنگ تر شود.

زمانی با درآمد نفتی ، می شد هزاران پروژه عمرانی را کلید زد و کشور را ساخت اما اینک درآمد نفتی ایران سالانه حدود 70 هزار میلیارد تومان است و میزان حقوقی که دولت به مستمری بگیرانش می دهد، بالغ بر 80 هزار میلیارد تومان است. یعنی پول نفت، کفاف حقوق کارمندان و بازنشستگانش را هم نمی دهد.(+)

این در حالی است که دستمزدها سال به سال بالا می رود و قیمت نفت مدام در حال سقوط است و کارشناسان معتقدند که این سقوط بسیار طولانی خواهد بود. حتی پیش بینی می شود نفت به 35 دلار هم برسد و در این بها، ثابت بماند. نگاهی به برنامه های کاهش عملیات و بودجه شرکت های بزرگ نفتی دنیا مانند بی پی و شل، نشان می دهد که آنها هم آینده خود را بر مبنای قیمت پایین نفت تدارک دیده اند.

در دورانی که نفت به بالای صد دلار رسید و چند سالی هم در آنجا خوش نشینی کرد، سرمایه گذاری در عرصه انرژی های غیر نفتی، توجیه اقتصادی یافت و به شدت رشد کرد. به عنوان مثال، تولید پنل های خورشیدی که بسیار گران تمام می شد، با پژوهش های یک دهه اخیر به کاهش قیمت تولید رسید به طوری که در شش سال اخیر، دو بار قیمت شان نصف شد و این روند، همچنان ادامه دارد.

بنابر این، درست است که قیمت نفت کاهش یافته ولی چون سرمایه گذاری های کلانی انجام شده، توقف شان به صرفه نیست و ادامه خواهند یافت و از سوی دیگر، دستاوردهای علمی جدید، هزینه انرژی سازی های غیرنفتی را نیز کاهش داده و می دهد.

بزرگ ترین تولید کننده نفت جهان، یعنی عربستان نیز برای این که با اقتصادی شدن انرژی های غیرنفتی مقابله کند، مدام تولید نفت را افزایش می دهد تا قیمت کاهش یابد.

مصرف کنندگان بزرگ انرژی جهان نیز به طور جدی و هدفمند، گذر از نفت را برنامه ریزی کرده اند. به عنوان مثال، آلمان با توسعه نیروگاه های خورشیدی و بادی خود در صدد است نیمی از انرژی مورد نیاز خود را از آسمان تأمین کند و در همین راستا، چندی پیش یک نیروگاه که با سوخت فسیلی کار می کرد را تعطیل کرده است.(+)

ماه عسل صدساله به پایان رسید

نیروگاه خورشیدی در آلمان
مجموع این شرایط نشان می دهد که آینده دیگر از آن نفت نیست. در ایران هم ، تا چند سال آینده، درآمد حاصله از فروش نفت، تنها کفاف بخشی از دستمزدها را خواهد داد، سپس میزان تولید نفت با مصرف داخلی برابر خواهد شد و ایران از فهرست صادر کنندگان نفت خارج می شود و حتی یک دلار درآمد نفتی هم نخواهد داشت. این اتفاق، در آینده ای بسیار نزدیک رخ خواهد داد.

بنابراین، دولت ها و مردم ایران باید بدانند که ایران دیگر یک کشور نفتی ، همانند یکصد سال گذشته نیست. همین الان نیز درآمد نفتی، کمتر از میزان دستمزدی است که دولت موظف به پرداخت آن است و سال به سال، اوضاع بدتر خواهد شد، نه فقط وضعیت ایران که اوضاع همه کشورهای نفتی جهان.
 
دوران تنبلی دولتی و ملی به پایان رسیده است. "نفت را می فروشیم و با پولش زندگی می کنیم"، در حال تبدیل شدن به یک خاطره است.
دیگر نفتی برای خوشگذرانی نداریم، باید سخت کار کنیم و با صادر کردن تولیدات مان و با رونق دادن به گردشگری، روزگار بگذرانیم... ماه عسل صد ساله به پایان رسیده است!

ورود برعکس رمز کارت بانکی راهکار بستن کارت برای پرداخت دوم

معاون وزیر ارتباطات در بخش دیگری از صحبتهای خود در پاسخ به این سوال که گاهی شنیده می شود هنگام حمله سارقان اگر افراد شماره کارت بانکی خود را به طور برعکس وارد کنند، امکان برداشت وجه از کارت آنها میسر نمی‌شود، توضیح داد: این موضوع درست است اما این سیستم به آن شکل است که در این شرایط با وارد کردن شماره رمز به شکل برعکس، دستگاه خود پردازد رقم درخواستی را پرداخت می‌کند اما پس از آن کارت بلوکه می‌شود.

قنبری ادامه داد: اگر قرار بر این باشد که دستگاه مبلغی را پرداخت نکند، ممکن است جان افراد در معرض خطر قرار گیرد اما این گونه می‌توان با پرداخت مبلغی معادل ۲۰۰ هزار تومان جلوی این مشکل را گرفت اما از سوی دیگر دستگاه‌های ATM تماما به دوربین مجهز شده‌اند و در همان لحظه عکس فردی که پول را دریافت می‌کند، ثبت می‌شود و بعدها امکان پیگیری این موضوع وجود دارد.

وی درباره برداشت اینترنتی وجه از کارت دیگران نیز عنوان کرد:‌ اگر در این زمینه کلاهبرداری خاصی صورت بگیرد، از طریق IP فردی که به طور اینترنتی وجه را برداشت کرده، امکان پیگیری موضوع وجود دارد.

معاون وزیر ارتباطات همچنین عنوان کرد: حتی شبکه بانکی این قدرت را دارد که اگر فردی در یک ساعت در شهری مبلغی را از طریق کارت بانکی خود دریافت می‌کند اما با فاصله زمانی کم همان کارت در شهر دیگری مورد استفاده قرار بگیرد، کارت را بلوکه کند چرا که ممکن است دزدی و یا کلاهبرداری صورت گرفته باشد، این امکان وجود دارد فردی به طور مثال ظرف مدت نیم ساعت در دو شهر متفاوت به دستگاه عابربانک مراجعه کند و ضمن اطلاع به صاحب حساب اقدامات پیشگیرانه را بعمل آورد.

قنبری در پایان عنوان کرد: مسلما بر اساس تقاضای مشتریان امکان ارائه خدمات متنوع وجود دارد در این رابطه بحث‌های زیادی وجود دارد که انشاءالله در فرصت مستقل و مناسب طرح موضوع خواهد شد.

تحلیل وزیر خارجه سابق بریتانیا از آینده؛ بی‌نظمی جهانی در حال افزایش است

بی‌نظمی جهانی در حال افزایش است

عصر جنگ، کشتار و آوارگی 

(از ویستا از دیپلماسی ایرانی)

*نویسنده: دیوید میلیبند

دیپلماسی ایرانی: بحران اوکراین نباید چشم ما را به روی مسائل پیچیده امور جهانی ببندد. در حالی که جهان در مقایسه با 300 سال گذشته صلح آمیزتر شده است، اما وقتی تعداد جنگ های میان کشورها و سطح بی نظمی ها را بررسی می کنید مشاهده می شود که تعداد آنها در حال افزایش است. در حقیقت بی نظمی جهانی در حال افزایش است.

این مسئله تنها در انفجارهای سوریه و گسترش درگیری ها، آوارگی و درد و رنج عظیم اهالی کشورهای همسایه آن دیده نمی شود، بلکه در نیجریه، بزرگترین کشور آفریقا، حداقل 2500 شهروند در ماه گذشته به دست گروه تندرو بوکو حرام کشته شدند. تخمین زده می شود 1.5 میلیون نفر در استان های شمال شرقی یوبه، بورنو و اداماوا، آواره شده اند. همچنین میزان خشونت ها در دو کشور همسایه نیجر و چاد افزایش یافته است.

علاوه بر این طالبان در افغانستان از شکست فاصله دارد. دولت آفریقای مرکزی در حال نزاع بر سر اعمال قدرت در پایتخت است. حدود 1700 قبیله و گروه شبه نظامی در لیبی مشغول جنگ قدرت هستند. هنوز 40 گروه مسلح در شرق کنگو حضور دارند و این لیست همچنان می تواند بیشتر شود.

در تمام این مناطق و در حالی که بدترین میزان آوارگی و جنگ و فاجعه وجود دارد، بخش بشردوستانه با وجود کمبود منابع در خط مقدم حضور دارد. آژانس های سازمان ملل و گروه های همکار آن به منظور سازماندهی قربانیان طراحی شده اند اما با مشکلاتی همچون زمان محدود و قوانین بین کشورها روبه رو هستند.

سه مکتب فکری درباره اینکه چرا این اتفاقات در حال رخ دادن است، وجود دارد. یک دیدگاه این است که همانند اصلاحات پانصد سال پیش اروپا، جهان امروز شاهد مبارزه در جهان اسلام است. درباره تهدید افراط گرایی اسلامی برای غرب باید به مقاله احمد رشید اشاره کنیم که می گوید: «داعش نه تنها در حال جنگ با غرب است، بلکه بالاتر از همه، جنگی درون اسلام در حال انجام است. نزاع سنی ها علیه شیعیان، اما علاوه بر این جنگ سنی های افراطی علیه مسلمانان میانه رو هم هست.»

این جنگ داخلی به جای کثرت گرایی به دنبال پاکسازی است. کشورها و مناطق مختلف را از هم جدا می کند، مردم را تشویق به پیوستن به جهاد می کند و علیه مسلمانان، همانند مسیحیان و یهودیان دست به خشونت می زند. اما جنگ داخلی اسلام توضیح رضایت بخش و کافی برای توجیه هرج و مرجی که در سودان جنوبی که جمعیت 11 میلیون نفری آن سه سال پیش به استقلال رسیدند، نیست.

اگرچه جدیدترین کشور جهان با یک جنگ داخلی تلخ میان مسیحیان و مسلمانان روبه رو شده است اما رفراندوم استقلال، حمایتی 99 درصدی کسب کرد. با این وجود هنوز 1.5 میلیون نفر از شهروندان این کشور بی خانمان شده اند که هیچ ربطی به اسلام ندارد و همه چیز مربوط به مبارزات قومی بر سر کنترل منابع کشور است.

حداقل دو عامل دیگر برای درک بحران حادی که در 30 تا 40 کشور شکننده جهان در سراسر جهان در جریان است، وجود دارد. اولی سمت متغیر جهانی شدن است که فاصله زیادی با همگن نمودن جمعیت و پاک کردن تفاوت های جهان دارد. عصر ما به طور فزاینده ای توسط هویت قومی، سیاسی، مذهبی و محلی شناخته می شود و تعداد زیادی از دولت ها قادر به حل صلح آمیز این چالش ها نیستند. نظام های سیاسی این کشورها بیش از حد شکننده است، جمعیتشان بیش از اندازه فقیر است و همسایگانشان به اندازه ای فضول و مداخله گر هستند که مانع از پیدا کردن راهی برای تقسیم قدرت و رسیدگی به نیازهای مردم می شوند.

اما یک عامل دیگر هم برای توضیح یک دهه بی نظمی و هرج و مرج و بحران های انسانی و دولت های شکست خورده وجود دارد و آن ضعیف بودن سیستم بین الملل و تقسیم شدن آن است. اگرچه جنگ سرد هم با قطب های جهانی، بلوک های ژئوپولیتیک و درگیری های نیابتی شناخته می شود، اما سیستم بین المللی در آن زمان نظم بیشتری داشت.

بخش های بشردوستانه در حال تلاش برای بهبود عملکرد خود در زمینه های گوناگون هستند. اما در حالی که ما می توانیم سرعت مرگ و میر را کاهش دهیم، نمی توانیم جلوی کشتار را بگیریم. این چالشی برای سیاست جهانی است، چالشی که مربوط به اولویت بندی، سازماندهی و ارزش ها است.


* وزیر خارجه بریتانیا در سال های 2007 تا 2010 و رئیس کنونی کمیته بین المللی نجات

منبع: پراجکت سیندیکیت/ مترجم: حسین هوشمند