واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

آیزاک آسیموف

ایزاک آسیموف

Isaac.Asimov01.jpg

نام اصلی

Isaak Yudovich Ozimov

زادروز

۲ ژانویهٔ ۱۹۲۰
پتروویچی
، جمهوری سوسیالیستی فدراتیو روسیه شوروی

مرگ

۶ آوریل ۱۹۹۲ (۷۲ سال(
نیویورک سیتی
، ایالات متحده

ملیت

آمریکایی

پیشه

نویسنده و زیست‌شیمیدان

سبک نوشتاری

علمی-تخیلی سخت، نقد ادبی، کتاب درسی، علم به زبان ساده

دانشگاه

دانشگاه کلمبیا

صفحه در دادگان فیلم‌ها

امضا

Isaac Asimov signature.svg

 

آیزاک آسیموف یا اسحق عاصم‌اف (به روسیИсаак Юдович Озимов) (زاده ۲ ژانویه ۱۹۲۰ (۱۱ دی ۱۲۹۸) - درگذشته ۶ آوریل ۱۹۹۲ (۱۷ فروردین۱۳۷۱)) نویسندهٔ آمریکایی روسی تبار گونه‌های علمی، علمی-تخیلی، خیال‌پردازی، وحشت و دکتر در بیوشیمی بود. شهرت اصلی او بیشتر به خاطر سری بنیاد (در ایران سری امپراتوری کهکشانی) است. قوانین سه‌گانهٔ رباتیک وی از شهرت جهانی برخوردار است و دائرةالمعارف بریتانیکا وی را واضع واژه رباتیک در زبان انگلیسی می‌شناسد. وی بیش از ۵۰۰ عنوان کتاب در تمام دسته‌های اصلی رده‌بندی دیوی (به جز فلسفه) دارد و سیارک آسیموف ۵۰۲۰ به افتخار وی نامگذاری شده‌است. آسیموف، کلارک و هاین‌لاین به عنوان سه نویسندهٔ بزرگ گونهٔ علمی-تخیلی شناخته می‌شوند.

محتویات

·         ۱ زندگی

·         ۲ افتخارات

·         ۳ آثار

·         ۴ قوانین رباتیک

·         ۵ پیش‌بینی‌ها

·         ۶ گفتارها

·         ۷ پانویس

·         ۸ جستارهای وابسته

·         ۹ پیوند به بیرون

زندگی[ویرایش]


روونا موریل، آسیموف را نشسته بر تختی مزین به نقشهایی از حاصل عمرش تصویر کرده‌است.

او در استان اسمالنسک در شوروی (روسیهٔ امروزی) در یک خانواده آسیابانیهودی متولد شد. در سن پنج سالگی خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کردند. از آنجا در خانه با او به زبانهای ییدیش (زبان یهودیان اروپای شرقی) و انگلیسی صحبت می‌کردند به هر دو زبان روان سخن می‌گفت، اما روسی نیاموخت.

خواندن را از پنج سالگی آموخت و از آن هنگام در امور ادارهٔ مغازهٔ لبنیات‌فروشی به خانواده کمک می‌کرد. خود وی سحرخیزی‌اش در سالهای آینده را مرهون همین کمکها و تلاشش برای راضی کردن پدر به اینکه تنبل نیست می‌دانست. در همان مغازه مجله‌های علمی-تخیلی هم فروخته می‌شد و آیزاک کوچک آنها را می‌خواند. در حدود یازده سالگی او شروع به نوشتن داستان کرد و چند سالی بیشتر نگذشته بود که توانست داستان‌هایش را به مجله‌های عامه پسند بفروشد. در ۱۸ سالگی نخستین داستانش را به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» نوشت که در شماره اکتبر ۱۹۳۸ مجله داستان‌های حیرت‌آور چاپ شد. سه سال بعد، در سال ۱۹۴۱ داستان دیگری با عنوان شبانگاه به مجله داستان علمی - تخیلی حیرت‌آور فروخت که در آن زمان برترین مجله در این عرصه بود. مجله داستان علمی - تخیلی حیرت‌آور برای هر کلمه یک سنت پرداخت می‌کرد. آسیموف در مورد این داستان چنین می‌گوید: "پس برای یک داستان ۱۲هزار کلمه‌ای ۱۲۰ دلار باید می‌گرفتم ولی وقتی چک ۱۵۰ دلاری دریافت کردم گمان کردم اشتباه شده و پس از تماس با سردبیر دریافتم که او آنقدر از داستان خوشش آمده که یک چهارم سنت برای هر کلمه فوق العاده پرداخت کرده‌است.»

او از ابتدا نبوغ خود را در آموختن نشان داد. او چند کلاس را یک مرتبه بالا رفت و در ۱۵ سالگی دیپلم گرفت. او در ۱۹۳۹ از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد و به سال ۱۹۴۸ دکتری بیوشیمیاش را اخذ کرد. پس از اخذ مدرک عضو هیئت علمی دانشگاه بوستون شد. از سال ۱۹۵۸ تدریس را کنار گذاشت و به صورت تمام وقت به نوشتن پرداخت (درآمد نویسندگی‌اش از حقوق دانشگاه بیشتر شده بود). با داشتن حق تصدی حتی در چنین شرایطی عضو هیئت علمی باقی‌ماند (همین حق تصدی در کتاب آزمایش مرگ نقش مهمی بازی می‌کند.). در ۱۹۷۹ دانشگاه به پاس نوشته‌هایش او به‌استاد کامل ارتقا داد. وی دوبار ازدواج کرد، بار دوم با جانت ا. جپسون (که او نیز یک نویسندهٔ سبک علمی-تخیلی نیز است) و دو فرزند داشت.


تصویر روی جلد ویژه‌نامهٔ مجلهٔ اسکپتیک، در گرامی‌داشت آسیموف

زندگی عادی او چنین بود که راس ساعت ۶ صبح بیدار شود و در ساعت ۷:۳۰ پشت ماشین تحریر خود بنشیند و تا ۱۰ شب کار کند. آسیموف در جلد نخست زندگی‌نامه خود با عنوان «خاطره‌ای هنوز سرسبز» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، توضیح داده که چگونه نویسنده‌ای وقت شناس شده‌است.

پدر روسی او در بروکلین چند دکان شیرینی فروشی داشت که از ساعت ۶ صبح تا ۱ نیمه شب باز بودند. آیزاک نوجوان هر صبح ساعت ۶ از خواب بر می‌خواست تا روزنامه پخش کند و هر بعد از ظهر تند از مدرسه باز می‌گشت تا به پدرش کمک کند و اگر چند دقیقه دیر می‌کرد پدرش او را سرزنش می‌کرد که بچه تنبلی است. پس از گذشت ۵۰ سال آسیموف در زندگینامه‌اش از این عادت چنین یاد می‌کند: «برای من مایه غرور است که هر چند ساعت شماطه داری دارم اما هیچ گاه آن را کوک نمی‌کنم و ساعت ۶ صبح خود از خواب بیدار می‌شوم، من هنوز به پدرم ثابت می‌کنم که آدم تنبلی نیستم.»

آسیموف دچار ترس از فضاهای باز بود و جاهای کوچک و بسته را ترجیح می‌داد. اگر چه آسیموف درباره سفرهای فضایی در دنیاهای ناشناخته و به مدت سال‌های نوری بی‌شمار نوشت، ولی خودش از پرواز کردن با هواپیما اکراه داشت. بن بوا، ویراستار آثار او گفته‌است: «آیزاک می‌گوید دوست دارد در فضا و در پهنه آسمان‌ها پرواز کند، اما فقط در تخیلش.» جلوهٔ این ترس را می‌توان در داستان غارهای پولادی (جزو سری روبوتی آسیموف) مشاهده کرد که در آن تمام جمعیت زمین در شهرهای بسته و زیرزمینی در فضاهای کوچک زندگی می‌کنند. آسیموف دچار ترس از پرواز هم بود و در تمام عمرش تنها دو بار با هواپیما مسافرت کرد، که هر دو بار آن اجباری و غیر قابل اجتناب بود. در همان کتاب غارهای پولادی، الیجاه بیلی (قهرمان اصلی این کتاب و کتابهای خورشید عریان و روبوتهای سپیده‌دم) دچار ترس از پرواز است و آسیموف نیم صفحه‌ای را به شرح چگونگی ترس و احساس بیلی می‌پردازد.

او از ۱۹۸۵ تا پیش از مرگش رییس انجمن امانیست‌های آمریکا بود. بعد از مرگش جای او را دوست و همکار نویسنده‌اشکورت وانگات گرفت. او همچنین دوست نزدیک جین رودنبری (نویسندهٔ اصلی داستان‌های پیشتازان فضا Star Trek) هم بود و در وهلهٔ اول او علمی-تخیلی بودن ایدهٔهای رودنبری را برای مسوولان کمپانی پارامونت تایید کرد. بعدها در یکی از قسمت‌های سریال شخصیتی روبوتی معرفی شد که به یاد آسیموف مغز پوزیترونی داشت، که البته این تنها شباهت آن به روبوتهای آسیموف بود.) هم بود.

آیزاک آسیموف در ششم آوریل سال ۱۹۹۲ درگذشت. در آن هنگام، استنلی، برادر ایزاک آسیموف، علت مرگ او را نارسایی کلیه و قلب اعلام کرد. ۱۰ سال پس از مرگ آسیموف، همسرش، جنت، اعلام کرد در هنگام عمل قلب، به دلیل تزریق خون آلوده ایزاک آسیموف به بیماری ایدز مبتلا شده بود. اما در آن زمان پزشکان به دلیل نگرانی از واکنش عمومی و تنگ نظری برخی افراد نسبت به مبتلایان این بیماری، از خانواده او خواستند که از اعلام این خبر خودداری کنند. سرانجام ۱۰ سال پس از مرگ او در حالیکه بسیاری از پزشکان معالج او نیز درگذشته بودند، جنت و فرزند او، روبین تصمیم گرفتند، موضوع ابتلای او به بیماری ایدز را به اطلاع عموم برسانند.[۱]

افتخارات[ویرایش]

داستان‌های علمی - تخیلی آسیموف جایزه‌های متعددی برد: ۵ جایزه «هوگو» که با انتخاب خوانندگان اعطا می‌شود و سه جایزه «نیبولا» که از طرف نویسندگان علمی - تخیلی اعطا می‌شود. تریلوژی یا داستان‌های سه‌گانه او که داستان یک امپراتوری کهکشانی در آینده‌است و از کتاب‌های «بنیاد» (۱۹۵۱)، «بنیاد امپراتوری» (۱۹۵۲)، و «بنیاد دوم» (۱۹۵۳) تشکیل یافته‌است جایزه هوگو سال ۱۹۶۶ را به عنوان بهترین مجموعه داستان علمی - تخیلی برای او به ارمغان آورد. او همچنینجایزه‌استاد بزرگ را که انجمن نویسندگان علمی‌تخیلی آمریکا به پاس یک عمر فعالیت موفقیت‌آمیز در زمینه داستان نویسیعلمی-تخیلی اعطا می‌کرد در سال ۱۹۸۷ به دست آورد.

آثار[ویرایش]

نوشتار اصلی: آثار ایزاک آسیموف

پرکاری آسیموف حیرت‌آور است. وی نزدیک به ۵۰۰ کتاب در دامنه گسترده‌ای از موضوعات، از کتاب‌های کودکان گرفته تا کتاب‌های درسی دانشگاهی نوشته‌است. بیشترین شهرت وی شاید به خاطر داستان‌های علمی - تخیلی بود و نقش پیشتازانه او در بالا بردن داستان‌های علمی - تخیلی از سطح مجلات بی‌ژرفا به سطح فکری مربوط به جامعه‌شناسی و تاریخ و ریاضیات و علم باشد. آسیموف همچنین داستان‌های اسرار گونه و معما گونه[۲] نیز نوشته‌است. از وی کتاب‌هایی در نقد مسائل فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، اخترشناسی، طنز، شکسپیر، کتاب مقدس و موضوعات زیاد دیگر نیز چاپ شده‌است.

قوانین رباتیک[ویرایش]

نوشتار اصلی: قوانین رباتیک آسیموف

 

آسیموف با کمک ویراستار انتشارات دابل‌دی سه قانون برای رباتهای پوزیترونی خود تدوین کرد که به قوانین رباتیک آسیموف مشهور شدند. قوانینی که همه رباتها در آثار آسیموف (و حتی بسیاری جاهای دیگر، حتی گاهی در صنعت) ملزم به پیروی از آنها به طور غریزی هستند:

1.      یک ربات نباید با ارتکاب عملی یا خودداری از انجام عملی باعث آسیب‌دیدن یک انسان شود.

2.      یک ربات باید از فرمانهای انسان‌ها تبعیت کند مگر اینکه آن فرمانها در تعارض با قانون نخست باشد.

3.      تا هنگامی که قانون نخست یا دوم زیرپا گذاشته نشده‌است ربات باید وجود خود را حفظ کرده و در بقای خود بکوشد.

پیش‌بینی‌ها[ویرایش]

وی در مقاله‌ای در سال ۱۹۶۴ پیش‌بینی‌های خود را در مورد جهان در ۵۰ سال آینده یعنی سال ۲۰۱۴ تشریح کرده بود. او این مطالب را به مناسبت افتتاح نمایشگاه بین المللی سال ۱۹۶۴ در نیویورک نوشته بود. هر چند موضوع اصلی این نمایشگاه بین المللی که به مدت تقریبا یک سال دایر بود "صلح از طریق تفاهم متقابل" بود، ولی امروزه بیش از هر چیز دیگری آن نمایشگاه را به خاطر پیش‌بینی‌هایش از آینده فن آوری به یاد می آورند.[۳]

پیش‌بینی‌های آسیموف در سال ۱۹۶۴ برای ۵۰ سال آینده (۲۰۱۴)[ویرایش]

·         ۱- ارتباطات، صوتی - تصویری خواهد شد و با استفاده از تلفن علاوه بر صدای طرف دیگر می توان تصویر او را نیز دید.

·         ۲- برقراری تماس مستقیم تلفنی با هر نقطه ای در جهان، حتی مرکز هواشناسی در قطب جنوب، میسر خواهد شد.

·         ۳- ربات ها در سال ۲۰۱۴ نه عمومیت خواهند یافت و نه کارشان عالی خواهد بود، ولی وجود خواهند داشت.

·         ۴- صفحات قابل آویختن به دیوار جای تلویزیون های معمولی را خواهند گرفت ولی مکعب های شفاف که امکان دیدن تصویر به شکل سه بعدی را فراهم خواهد کرد به مرور عرضه خواهند شد.

·         ۵- مکالمه و تماس با کره ماه دیگر چندان دشوار نخواهد بود.

·         ۶- وسایلی برای آشپزخانه طراحی و ساخته خواهند شد که "غذاهای آماده" را مهیا خواهند کرد، آب را گرم کرده و با آن قهوه درست خواهند کرد.

·         ۷ - حداقل یک یا دو مورد گیاه آزمایشگاهی که از انرژی نهفته در ستاره ها تغذیه می کنند وجود خواهد داشت.

·         ۸- برای ساختن خودروهایی که توسط یک ربات هدایت خواهند شد، تلاش های زیادی صورت خواهد گرفت.

·         ۹- تمام جمعیت جهان به طور یکسان و کامل از تمام وسایل و تکنولوژی جدید در آینده بهره مند نخواهند شد. درصد بیشتری به نسبت امروزه از به کارگیری این وسایل محروم خواهند بود. هر چند از نظر امکانات مادی زندگی آنها ممکن است به نسبت امروز وضعیت بهتری داشته باشند ولی از تازه ترین امکانات خلق شده توسط تکنولوژی عقب خواهند ماند.[۴]

گفتارها[ویرایش]

·         من نیکبخت بوده‌ام که با ذهنی پر تکاپو و کارآمد و با قدرتی برای واضح اندیشیدن و توانایی برای ابراز چنان اندیشه‌هایی زاده شده‌ام.

·         برای من مایه غرور است که هر چند ساعت شماطه داری دارم اما هیچ گاه آن را کوک نمی‌کنم و ساعت ۶ صبح خود از خواب بیدار می‌شوم، من هنوز به پدرم ثابت می‌کنم که آدم تنبلی نیستم.

·         اگر پزشکم به من بگوید، بیش از پنج دقیقه زنده نیستم، وقتم را تلف نخواهم کرد، سریعتر تایپ می‌کنم.


دانلود کتابهای داستان علمی-تخیلی آسیموف به فارسی

 

اخلاق در روباتیک

با پیشرفت هوش مصنوعی و اینکه پیشبینی می شود به زودی روباتهای هوشمند بطور وسیع وارد زندگی انسانها شوند و اینکه درجه هوشمندی آنها به حدود انسانها برسد و از آن هم جلو بزند، بحثهای مشابه بحثهای انسانی در حیطه روباتیک هم شروع به جدیتر شدن کرده اند و از جمله آنها بحث «اخلاق برای روباتها» است. این کسانی را که داستانهای علمی-تخیلی نویسنده شهیر «آیزاک آسیموف» را خوانده باشند تداعیگر بحث «سه قانون روباتیک» مشهور اوست که در تمام داستانهای روباتیک او حضور دارد و به نظر من باید حتما جزو قوانین پایه برای روباتهای هوشمند آینده قرار بگیرد.

مطلب خوبی در سایت zoomit در این ارتباط خواندم که دلیل نوشتن و ارجاع فعلی شد. به نظرم مطلب جالبی برای خواندن است: 

«درست یا غلط، مسأله این نیست، مسأله این که روبات چگونه تصمیم بگیرد؟»

نویسنده: رسول شیری پنج شنبه, 15 خرداد 1393 ساعت 11:07 نظر (26)
درست یا غلط، مسأله این نیست، مسأله این که روبات چگونه تصمیم بگیرد؟

 انسان با قدرت تفکر و استدلال و با توجه به دلایل روحی و روانی و البته اخلاقیات تصمیم می‌گیرد. درست یا غلط فرقی نمی‌کند، به هر حال تصمیم می‌گیرد. روبات‌ها هم باید در شرایط پیچیده، طوری برنامه‌ریزی شوند که بهترین تصمیم را بگیرند و یا حداقل تصمیمی بگیرند که بهتر از انفعال باشد. اما چطور؟ در ادامه نگاهی به برخی مطالعات در این عرصه می‌اندازیم.



داستان کوتاه "طفره" به قلم نویسنده‌ی مشهور داستان‌های علمی-تخیلی، آیزاک آسیموف، با دو دانشمند مستقر در سیاره‌ی عطارد شروع می‌شود. آنها متوجه شده‌اند که سوخت مورد نیاز پایگاه انسانی رو به اتمام است. در شرایط پیش آمده، روباتی به نام Speedy را برای جست‌وجوی سوخت اعزام می‌کنند. اسپیدی همان‌طور که از نام آن پیداست، روبات سریعی است ولیکن پس از 5 ساعت باز می‌گردد و در حالی که به دور خود می‌چرخد، حرف‌های بی‌معنی تحویل پاول و داناوان می‌دهد.

ایزاک آسیموف بارها در کتب مختلف خود که روبات‌ها در آن حضور دارند از سه قانون وضع شده برای روبات‌ها صحبت می‌کند. شاید کتاب معروف انسان دو قرنی را خوانده‌اید و یا شاید در کتب دیگر با سه قانون جالب آسیموف مواجه شده باشید. به هر حال سه قانون بزرگ آسیموف این است:

  • یک روبات نباید به انسان آسیب برساند؛ همچنین نباید در برابر اتفاقاتی که ممکن است منجربه مرگ یک انسان شود،  اهمال و سهل انگاری کند.
  • یک روبات باید دستوراتی که انسان‌ها به او می‌دهند را اطاعت کند، به جز دستوراتی که اجرای آن به نقض قانون اول می‌انجامد.
  • یک روبات باید تا جایی که قانون اول یا دوم نقض نمی‌شود، از خود محافظت کند.

سه قانون کاملاً روشن روبات‌ها، به گیج شدن اسپیدی منجر شده چرا که از طرفی طبق قانون سوم باید از خود محافظت کند و از طرف دیگر قانون دوم به او می‌گوید دستور را اطاعت کن. اسپیدی در تضادی اسیر شده که راهی برای حل آن پیدا نمی‌کند و این آغاز یک بحران روحی است.

با ورود روبات‌ها به دنیای واقعی، مسأله‌ی سیستم اخلاقی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند

آسیموف در تخیلات خویش، سال 2015 را به عنون تاریخی که اتفاقات در آن رخ داده انتخاب کرده است که به نظر کمی زود می‌رسد! هنوز انسان به سیارات نزدیک هم اشراف پیدا نکرده، حال اینکه عطارد، نزدیک‌ترین همسایه‌ی خورشید و سطح داغش موضوعی پیچیده‌تر است. اما چند سالی است که روبات‌های ساده برای کاربردهای خانگی معرفی می‌شوند؛ روبات‌های نظامی هم به زودی در کنار سربازها دیده خواهند شد و از همه جالب‌تر خودروهای بدون راننده است که در زومیت به آن اشاره کردیم. قرار است روبات‌هایی برای کار در کنار انسان‌ها در کارخانه‌ها روانه‌ی بازار شوند.

تمام این موارد به ما یادآوری می‌کنند که به زودی با مشکل روحی روبات‌ها مواجه می‌شویم. این موضوع به ویژه در مورد خودروهای خودران روشن است؛ خودرو باید در حوادث چه عکس‌العملی نشان دهد؟ آیا بهتر است کاری نکند و 5 انسان در تصادف کشته شوند و یا بهتر است با انحراف از مسیر، جان 5 نفر را نجات دهد ولیکن راننده‌ی خودرو کشته شود؟

پاسخ درستی برای این گونه سوالات وجود ندارد و حتی اگر وجود داشته باشد هم بسیاری از دانشمندان و محققین عرصه‌ی روباتیکس بر این باورند که پیش‌بینی هر یک از سناریوهای احتمالی و برنامه‌ریزی روبات برای واکنش به هر مورد، در عمل کاربردی نیست.

پروفسور Matthias Scheutz یکی از متخصصین علوم کامپیوتر از دانشگاه Tuffs می‌گوید:

تقریباً غیرممکن است که بتوان سیستمی پیچیده از گزاره‌های برنامه‌نویسی مثل "اگر، آنگاه و در غیر این صورت" را برای پوشش تمام اتفاقات ممکن نوشت. موضوع این نیست که نوشتن چنین برنامه‌ای بسیار مشکل است، نکته این است که پیش‌بینی تمام اتفاقات و موقعیت‌ها احتمالی و لیست کردنشان بسیار پیچیده است.

روش جدید استفاده از منطق و دلایل است، قرار نیست قوانین از پیش نوشته شده اجرا شوند

Scheutz به جای این کار در تلاش است مغز متفکر روبات را شبیه به انسان‌ها طراحی کند، مغزی که دلیل می‌آورد و تصمیم اخلاقی می‌گیرد. تیم او اخیراً بودجه‌ای 7.5 میلیون دلار از دفتر تحقیقات نیروی دریایی یا ONR دریافت کرده است و روی موضوع شناخت و تحلیل افکار انسان در هنگامی که یک تصمیم اخلاقی می‌گیرد، مشغول به کار است. محققین در ادامه می‌خواهند همین روش تصمیم‌گیری را در روبات‌ها شبیه‌سازی کنند.

پس از 5 سال کار روی این پروژه، منتظر نمایشی از روباتی که تصمیم می‌گیرد هستیم. یک مثال ساده، روبات پزشک است که دستور دارد داروهای فوریتی را به بیمارستان برساند تا جان انسان‌ها را نجات دهد. در راه با یک سرباز روبرو می‌شود که به سختی مجروح شده است. آیا باید مأموریت اصلی خود را فراموش کند و به سرباز کمک کند؟

اهمیت تصمیمی که روبات می‌گیرد کمتر از توانایی تصمیم‌گیری و ارایه‌ی دلایل مختلف است. روبات برای تصمیم‌گیری باید عوامل مختلف را سبک و سنگین کند و به نتیجه برسد؛ پس از تصمیم‌گیری هم باید در مورد واقعیت‌ها توضیح دهد.

Scheutz می‌گوید روبات‌هایی که می‌بینیم، روز به روز پیچیده‌تر و طبیعی‌تر و نیز خودکارتر می‌شود. برای ما بسیار مهم است که این مطالعات را شروع کنیم. قطعاً نمی‌خواهیم جامعه‌ی آینده‌ی ما مملو از روبات‌هایی شود که نسبت به تصمیمات اخلاقی دشوار، حساس و ناتوان باشند.

روش Scheutz، تنها روش جدید برای تصمیم‌گیری روبات‌ها نیست. Roh Arkin یکی از اخلاق‌گرایان مشهور است که در موسسه‌‌ی تکنولوژی‌ها در جورجیا با نظامیان همکاری می‌کند. او قوانینی شبیه به آیزاک آسیموف برای کنترل رفتار روبات‌ها نوشته است و نام گاورنور اخلاقی یا به عبارتی دستگاه خودکار کنترل اخلاقی بر آن نهاده است. البته در مورد اینکه او اولین کسی است که چنین قوانینی نوشته بحث زیادی وجود دارد اما به هر حال راهی برای کنترل رفتار روبات‌ها در شرایط مختلف است.

آرکین به شکل‌گیری اخلاق در نوزادان پرداخته است، چیزی که شاید در طراحی روبات هم قابل استفاده باشد.

آرکین و تیمش برای دریافت بودجه از ONR، روش جدید خود را به شکل طرح پیشنهادی ارایه کرده‌اند. آرکین در پیشبرد پروژه‌ی خود برخلاف Scheutz که به روان‌شناسی افراد پرداخته، شکل‌گیری اخلاق در نوزادان را بررسی می‌کند. پروژه‌ی آرکین در نهایت برای رسیدن به مرحله‌ایست که در معماری Soar به کار گرفته شود. Soar یکی از سیستم‌های شناختی معروف برای روبات‌هایی است که با هدف حل مسأله و یافتن اهداف طراحی می‌شوند. آرکین در دریافت بودجه موفق نبوده ولیکن هنوز به دنبال کردن بخش‌هایی از طرح پیشنهادی خود امیدوار است. متأسفانه سرمایه‌گذاری روی مسأله‌ی اخلاقی روبات‌ها اوضاع خوبی ندارد.

شاید روبات‌ها به مرحله‌ای برسند که سریع‌تر از انسان تصمیم گرفته و با تصمیم بهتر، جان افراد بیشتری را نجات دهند

این امید وجود دارد که روبات‌ها بالاخره به مرحله‌ای برسند که حتی سریع‌تر از انسان، محاسبات اخلاقی را انجام داده و تصمیم بهتر را اتخاذ کنند. یک راننده در تصادف خودرو که شاید در کسری از ثانیه اتفاق بیافتند، قادر به محاسبه و بررسی خطرات بالقوه‌ای که ممکن است موجب از دست رفتن جان انسان‌ها شود، نیست.

چالش دیگری که قبل از تصمیم‌گیری اخلاقی در مورد روبات‌ها وجود دارد، جمع‌آوری اطلاعات از محیط پیرامون است. روبات در محاسبات خود به این اطلاعات نیاز دارد. اطلاعاتی مثل اینکه چند نفر در صحنه حضور دارند و هر یک چه نقشی در حادثه بازی می‌کنند. روبات‌های امروزی از نظر ادراکی در سطح بالایی نیستند. طراحی روباتی که در میدان جنگ، سربازان خودی را از دشمن تشخیص دهد مشکل است، یا مثلاً روباتی که در حوادث قرار است علاوه بر وضعیت جسمانی به سلامت روحی سربازان هم بپردازد و به آنها کمک کند، روبات کاملاً پیچیده‌ایست.

هنوز نمی‌توان گفت که آیا ONR و تلاش‌هایی که برای طراحی سیستم استدلال اخلاقی می‌کند، عملی خواهد شد یا نه. ممکن است در نهایت به این نتیجه برسیم که اگر روبات‌ها بنابر مجموعه‌ای از دستورات اولویت‌بندی شده عمل کنند بهتر است.

اما داستان کوتاه آسیموف در نهایت چطور تمام شد؟ دو دانشمند در نهایت توانستند روبات اسپیدی را از حلقه‌ی محاسباتی که در آن به دام افتاده بود خارج کنند. آنها اولین و البته مهم‌ترین قانون روباتیکس را یادآوری کردند: نباید به انسانی آسیب برسد، چه مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم با اهمال و دست روی دست گذاشتن. یکی از دانشمندان خود را در معرض نور داغ و کشنده‌ی خورشید قرار داد تا جایی که اسپیدی از ترس و وحشت خود بیرون آمد و به نجات وی شتافت. روبات شرمنده شده و عذرخواهی کرد. به هر حال در برنامه‌نویسی برای یک روبات، هویتی مثل بردگان به وی داده می‌شود. آرکین می‌گوید اینکه تشخیص دهیم چه چیزی درست است و چه چیزی غلط، کار مشکلی است. برای یک روبات هم همین طور است و شاید معذرت‌خواهی بی‌مورد باشد.

نظر شما در مورد تصمیم‌گیری ماشینی روبات‌ها چیست؟ آیا ممکن است نتیجه دهد و روبات‌های جالب و هوشمند معرفی شوند یا همه‌ی کارهای تحقیقاتی، علی‌رغم ارزشمند بودن خود، در حد یک خیال باطل هستند و به نتیجه نمی‌رسند؟

امتیاز دهید 
 
(5 رای‌)

Robots with Green Thumbs in Space: Yes, It Could Happen

NASA is working with graduate students on a system for astronauts to grow their own food with the help of robots
By Judith Pfeffer - Filed Jul 10, 2014

Heather Hava shows off some ripe produce grown by her team at University of Colorado at Boulder.

MoreResearch and Academicsstories
Robots gardening in space. Yes, you read that right. Astronauts need to eat, and the government and a small group of graduate students are figuring out a way to grow food with help from robots to grow fruits and vegetables on the way to another planet.

The University of Colorado Boulder team’s entry in the eXploration HABitat (X-Hab) Academic Innovation Challenge is called “Plants Anywhere: Plants Growing in Free Habitat Spaces.” This approach calls for plants to be distributed in any available space in a deep-space habitat.

Heather Hava who is working on a doctorate in aerospace engineering sciences and bioastronautics, says it’s best for robots to do the grunt work to take the burden off the human astronauts.

Students from the University of Colorado at Boulderpresented their project June 23 to staff at the Kennedy Space Station, including director, Bon Cabana.

“The ‘Plants Anywhere’ approach is designed to help minimize astronaut workload,” said Hava. “This keeps them free to concentrate on more important tasks.”

She and her team are working closely with NASA officials.

A Remotely Operated Gardening Rover, or ROGR, takes care of SmartPots, or SPOTS, distributed throughout the deep-space habitat’s living space. ROGR robots can visit a specific plant to deliver water or to locate and grasp a fruit or vegetable

“We want to optimize a system allowing the humans to get psychological benefits from interacting with the plants,” Hava said in video interview produced by the University of Colorado Boulder. “We also want the plants to be in the astronauts’ environment so they can see them, smell them and be around them. Who doesn’t love to pick a fresh strawberry?” she says in the video.

Strawberries, tomatoes, basil and peas are among the plants Hava is test-growing under lights in the laboratory.

Meanwhile, maybe someone else will invent a robot this summer that will help the relative“brown thumbs” like yours truly right here on Earth to be able to grow their own food.