واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

قفل شدن گسل، عامل تاخیر در وقوع زلزله/ زلزله تهران، دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد

گفت و گو با محمود حسینی؛ استاد پژوهشگاه زلزله شناسی
اگر زیر ساختمان یک متر، بتُن باشد وقتی زلزله بیاید به راحتی نمی تواند ساختمان را تخریب کند. می تواند ساختمان را بچرخاند یا آن را کمی کج کند ولی نمی تواند آن را متلاشی کند.

عصر ایران؛ یوسف ناصری- کشور ما به عنوان یک کشور زلزله خیز محسوب می شود. فقط برخی از مناطق کشورمان که مساحت زیادی از کل مساحت کشور را شامل نمی شود، روی گسل یا همجوار گسل های زلزله نیستند. بخش عمده ای از این مناطق که کم خطر هستند بین ارومیه تا جنوب شهر اصفهان قرار دارد.

بر اساس گفته برخی کارشناسان ایرانی حوزه زلزله شناسی، فقط 15 شهر کشورمان در مناطق کم خطر قرار دارند. شهر تهران که به تنهایی 10 درصد از جمعیت کشور را در خود جای داده است، جزو مناطق پر خطر از لحاظ زلزله به حساب می آید.

از آنجا که احتمال وقوع زلزله در اغلب مناطق کشور منتفی نیست، کسب شناخت از این پدیده طبیعی و تلاش برای کاهش تلفات انسانی و مالی و مادی در زلزله های احتمالی، می تواند کارساز باشد. بر این مبنا عصر ایران با سیدمحمود حسینی، به گفت و گو نشست.

حسینی، دکترای مهندسی سازه- زلزله دارد و از سال 1370 به بعد عضو هیات علمی پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله است. گفت و گو با دکتر محمود حسینی، عمدتا متمرکز بر میزان آسیب پذیری پایتخت 8 میلیون نفری کشور در برابر زلزله های احتمالی است.
***

*در مورد گسل های تهران اظهار نظرهای متفاوتی وجود دارد از جمله این که گفته شده 40 گسل اصلی دارد و برخی کارشناسان حوزه زلزله هم می گویند 30 گسل اصلی دارد. اما به طور مشخص روی چند گسل تاکید می شود و در این زمینه اجماع نظر وجود دارد که چند گسل اصلی مثل گسل شمال تهران و گسل ری وجود دارد.
تعریفی وجود دارد که گسل اصلی، گسلی است که بیش از 10 کیلومتر طول داشته باشد. این همان مبنایی است که همه باید بپذیرند؟

- اساسا گسل هایی که طول شان کمتر از 10 کیلومتر باشد نمی توانند زلزله خیلی بزرگ تولید کنند. یعنی وقتی هم این گسل ها بلغزند زلزله زیر 6 ریشتر تولید می کنند که خیلی ویرانگر نیست.

قفل شدن گسل، عامل تاخیر در وقوع زلزلهزلزله تهران، دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد

وقتی طول گسل بالای 10 کیلومتر باشد می تواند زلزله 6 ریشتری و بیش از آن ایجاد کند. هر چقدر طول گسل، زیادتر باشد زلزله هم شدیدتر می شود. در مورد تهران باید گفت که دو تا گسل بزرگ داریم. یک گسل در جنوب ری است و یک گسل در شمال شهر تهران داریم به نام گسل شمال تهران که با گسل مُشا، یک مجموعه هستند.

بر اساس مطالعاتی که زلزله شناسان ما انجام داده اند، این گسل ها به هر دلیل فعال شوند می توانند زلزله هایی تا 7 ریشتر تولید کنند. این از لحاظ کلیت گسل های تهران ولی گسل های کوچک در سطح شهر تهران هم داریم مثل گسل نیاوران. این نوع گسل ها، طول شان کم است و مشکل خاصی ایجاد نمی کنند.

*درباره گسل نیاوران گفته شده بود که 13 کیلومتر درازا دارد. در سال های گذشته عمدتا این بحث مطرح بود.

-گسل هایی که نگران کننده هستند گسل شمال تهران و گسل جنوب ری است. بقیه گسل های تهران طول شان تا این حد نیست. من فکر نمی کنم گسل نیاوران اینقدر طول داشته باشد. باید کوچکتر از این باشد. تا جایی که من یادم می آید گسل نیاوران زیر 10 کیلومتر طول داشت.

*آقای دکتر بیت اللهی (رئیس بخش زلزله شناسی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی) بر اساس مطالعاتی که انجام شده است در اسفند سال 1395 اعلام کردند که طول گسل نیاوران از 13 کیلومتر به 40 کیلومتر افزایش پیدا کرده است.

-ایشان زلزله شناس هستند و تخصص شان در این زمینه است. اگر مطالعات جدیدی انجام داده اند که این موضوع را نشان می دهد باید همین اطلاعات را پذیرفت. چون ایشان بر مبنای علمی این موضوع را مطرح کرده اند.

نقشه قدیمی که ما داریم گسل نیاوران را به این طول نشان نمی دهد. با مطالعاتی که انجام داده اند شاید ادامه آن گسل را توانسته اند در زیر رشته کوه البرز پیدا کنند.

* مشخص شده گسل نیاوران در اصل 40 کیلومتر طول دارد. آیا شما باز معتقدید که چندان اهمیت ندارد و خطر آن به شدت گسل شمال تهران و گسل جنوب ری نیست؟

-اگر این گسل 40 کیلومتر باشد که فرق می کند. این 40 کیلومتر، طول کمی نیست. از شمال تا جنوب شهران تهران تقریبا 30 کیلومتر است. اندازه حوزه تهران بزرگ بیش از 45 کیلومتر نیست.

اگر گسل نیاوران 40 کیلومتر است باید این گسل از شرق به غرب تهران را طی کرده باشد تا گسل بزرگی باشد.

*گسل نیاوران از اقدسیه و نیاوران عبور کرده و به سمت سعادت آباد رفته است.

-با این مشخصات یقینا بالای 20 کیلومتر طول دارد. بر این اساس اگر مطالعات آقای دکتر بیت اللهی نشان داده باشد گسل نیاوران اینقدر طول دارد، یک گسل بزرگ محسوب می شود.

به هر حال گسل های بالاتر از 10 کیلومتر طول را به عنوان گسل های خطرناک می شناسند.

*گسل مُشا- فشم از شاهرود شروع می شود و همه استان های سمنان، تهران، البرز و قزوین را در برمی گیرد. گسل شمال تهران یک شعبه از آن گسل مُشا – فشم است یا مستقل از آن گسل است؟

- در محل تقاطع گسل مُشا و گسل شمال تهران، گسیختگی هایی وجود دارد ولی این گسل ها یک مجموعه هستند. این مجموعه، گسل خیلی بزرگی است. مطالعات زلزله شناسان نشان می دهد در صورت فعالیت این مجموعه، زلزله بالای 7 ریشتر تولید می شود.

*در اسفند ماه 1395 بحث کشف یک گسل جدید در تهران مطرح شد. اعلام شد که گسل پردیسان 40 تا 50 کیلومتر طول دارد و جهت شرقی به غربی دارد. چرا تا الان مشخص نشده بود چنین گسلی وجود دارد مثل گسل شمال تهران و گسل ری؟

-مطالعات زیرسطحی، ابزار و تکنولوژی پیشرفته می خواهد. بر اساس مطالعاتی که با ابزارهای همین سال های اخیر انجام داده بودند این گسل، کشف نشده بود. اما اخیرا مطالعات زیرسطحی که به کمک تکنولوژی پیشرفته انجام شده است، شناسایی شده که چنین بریدگی ای در آن منطقه وجود دارد.

نمی شود گفت که در مورد این گسل، قبلا اشتباه کرده اند. مثل بیماری هایی است که قبلا شناخته شده نبود ولی الان شناخته شده اند. گسل پردیسان هم با ابزارهای قدیم، شناخته نمی شد و الان با ابزارهای جدید شناخته شده.

*یعنی ابزارهای مدرن نیاز است برای این که بعضی گسل ها را تشخیص بدهند؟

-بله. همین طور است و ابزارهای جدید باید داشته باشیم.

*برج میلاد دقیقا روی همین گسل جدید پردیسان قرار دارد.

-اثبات شده که این طور است ولی این که آیا این گسل، فعال است و آیا حرکتی می تواند داشته باشد یا نه، جای بحث دارد.

قفل شدن گسل، عامل تاخیر در وقوع زلزلهزلزله تهران، دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد

* راجع به زلزله هایی که در قرن های قبل اتفاق افتاده است برای مثال گفته شده که گسل مُشا در محدوده دماوند سه زلزله بزرگ در سال های 1665 و 1815 و 1830 میلادی ایجاد کرده است. اندازه زلزله های سال های 1665 و 1830 اعلام شده ولی اندازه زلزله سال 1815 مشخص نیست و اعلام نشده.

-این نوع اظهار نظر بر اساس شواهد تاریخی است که می گویند بزرگی زلزله به نظر می آید که اینقدر بوده است. با توجه به تاثیری که در محیط گذاشته است این موضوع را مطرح کرده اند.

این مطالعات باید انجام شود تا متوجه شوند این گسل اگر فعالیت داشته است چقدر تاثیر گذاشته و چه جا به جایی در سطح ایجاد شده و چه بریدگی هایی در لایه های زمین و مسیر رودخانه ایجاد شده. وقتی این مطالعات انجام شود می توانند بزرگی زلزله را حدس بزنند.

به هر حال زلزله سال 1830 تهران، یک زلزله بزرگ بوده. فکر می کنم در جنوب ری هم در سال 1470 میلادی، یک زلزله بزرگ، ری را که آن موقع شهر بزرگی بوده با خاک یکسان کرده است. چنین زلزله هایی در تاریخ داشته ایم.

*زلزله سال 1830 میلادی تهران که توسط گسل مُشا اتفاق افتاده مشخص است که قدرت آن 7.2 ریشتر بوده ولی اندازه زلزله 1815 میلادی مشخص نیست. آیا نیاز هست یا نیست که مشخص باشد زلزله سال 1815 چه قدرتی داشته است؟

-خیر. همین زلزله سال 1830 که ثبت شده است نشان می دهد این منطقه، فعال و زلزله خیز است. حالا این که قبل از آن هم زلزله اتفاق افتاده یا نه، خیلی تاثیری در نتیجه نمی گذارد. به هر حال زلزله آمده و دو بار در فاصله 15 سال در اینجا رخ داده است.
احتمال این که دوباره در یک فاصله 20 یا 30 ساله، در این منطقه چند بار زلزله بیاید وجود دارد. اما به طور دقیق نمی توان اظهار نظر کرد.

*همین گسل بزرگ مُشا در سال 1815 یک زلزله بزرگ در اطراف تهران ایجاد کرده و در سال 1830 هم یک زلزله به وجود آورده است. چطور بعد از 15 سال که از زلزله 1815 گذشته بود، یک زلزله دیگر اتفاق افتاده است ولی از 1830 هیچ اتفاق مهمی نیفتاده است؟

-اصطلاح « Seismic Gap» به فارسی نبود لرزه ای ترجمه شده. یعنی خلایی که از نظر زمانی زلزله نداریم. در اثر مواد مذاب زیر پوسته زمین، این پوسته به طور دائم در حال حرکت است. یک جایی به هم قفل می شود و یک جای دیگر از هم باز می شود یا در کنار هم لغزانده می شود.

بستگی به شرایط و آن مواد مذاب و ضخامت پوسته دارد و وضعیت های مختلفی پیش می آید. در آن زمان که دو بار زلزله اتفاق افتاده، فشار مواد مذاب وجود داشته است. الان آنجا در همدیگر قفل شده و انرژی بیش تری می خواهد تا دوباره بلرزد.

با این حال نمی شود فهمید که دقیقا چه زمانی این گسل فعالیت خواهد کرد. تجربه تقریبا قطعی وجود دارد که اگر در جایی زلزله آمده است باز هم زلزله می آید. به قول معروف حالا دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد.

*درست است که ایران در منطقه زلزله خیزی قرار دارد ولی چطور برخی از زلزله شناسان به این نتیجه رسیده و اعلام می کنند که هر 200 سال یکبار یا هر 150 سال یکبار زلزله بزرگ در تهران اتفاق می افتد؟

-تا جایی که من می دانم ما نمی توانیم برای زلزله های تهران، دوره بازگشت مشخصی را عنوان کنیم. یعنی آمار ما اینقدر دقیق نیست که بتوانیم دوره بازگشت را برای زلزله احتمالی تهران محاسبه کنیم.

این صحبت ها، خیلی مبنای علمی ندارد. اما این که هر لحظه ممکن است در تهران، زلزله بیاید، منطقی تر است. ادامه گسل شمال تهران به جاده لواسان می آید و در یک جایی بریدگی جاده مشخص است. آن بریدگی که گسل باعث آن شده را می توان دید.

این نشان می دهد که گسل، فعال است و زنده است. گسلی که زنده باشد هر لحظه ممکن است بلغزد. با علم امروز نمی توانیم بگوییم در چه ساعتی و چه روزی زلزله می آید ولی نگران آن هستیم.

*ادامه گسل شمال تهران در سال 1117میلادی، یک زلزله در محدوده کرج ایجاد کرده که قدرت آن 7.2 ریشتر بوده است. گسل مُشا در نزدیکی دماوند دو زلزله بزرگ در 200 سال اخیر ایجاد کرده است ولی چرا در خصوص گسل شمال تهران فاصله زیادی افتاده بین آن زلزله 900 سال قبل و زلزله احتمالی بعدی؟

-ساختار پوسته زمین، پیچیده است. مواد مذابی که در زیر پوسته زمین وجود دارد به قدری غیر قابل پیش بینی است که نمی شود گفت دقیقا به چه علت این طور شده یا این طور نشده. ما نمی دانیم در عمق 40 کیلومتری زمین و زیر پوسته زمین دقیقا چه خبر است.

با توجه به زلزله ها یا انفجارهایی که در سطح ایجاد می کنند، بریدگی های زیر زمین را شناسایی می کنند. با شواهدی که در سطح زمین و تغییر جهت رودخانه ها و بریدگی هایی که در کوه ها می بینند حدس می زنند که گسلی وجود داشته و فعال شده و می توانند متوجه شوند که چقدر حرکت کرده و چه زمان حرکت کرده است.

با استفاده از این موارد یک مقدار می توانند تاریخ را برآورد کنند ولی دانش ما در حدی نیست که بتوانیم به طور صددرصد بگوییم چند سال به چند سال، زلزله آمده است.

قفل شدن گسل، عامل تاخیر در وقوع زلزلهزلزله تهران، دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد

*علاوه بر گسل بزرگ مُشا، برخی زلزله شناسان برای گسل شمال تهران هم دوره بازگشت مشخصی اعلام کرده اند.

-من شخصا با اعلام دوره های بازگشت زلزله موافق نیستم. موضوع دوره بازگشت زلزله، مبنای علمی ندارد. ما به اندازه کافی دانش نداریم که بتوانیم این آمار را تهیه کنیم و بگوییم دوره بازگشت زلزله چگونه است. از دید من اعلام دوره بازگشت زلزله، زیاد حرفی علمی نیست.

*از لحاظ ساخت و ساز آیا روی گسل ها یا کنار گسل های بزرگ زلزله نباید ساخت و سازی انجام شود؟

-ما اگر بدانیم و مطمئن باشیم نباید روی گسل ساخت و ساز انجام شود. ترجیحا اگر در فاصله 200 تا 300 متری گسل ها، ساخت و ساز نشود، بهتر است. برای این که بریدگی ای که از آن زیر شروع می شود در جایی به سطح زمین برسد زلزله به ساختمان هایی که روی گسل شاخته شده اند آسیب می زند.

اما چون دقیقا نمی دانیم که پهنه های لرزه خیز در کجا هستند، نمی توانیم با دقت کامل این 200 یا 300 متر را تعیین کنیم. چون عمق گسل زیاد است و شناسایی محل دقیق آنها با خطای زیاد همراه است.

بنابراین، بهتر است ما در مناطقی که گسل وجود دارد ساخت و ساز نداشته باشیم ولی اگر هم قرار است ساخت و ساز انجام شود باید پِی ساختمان ها، یکپارچه و ضخیم ساخته شود. یعنی این که هر دو، سه متر یک ستون می گذارند و آنها را به همدیگر وصل می کنند فایده ندارد.

اگر زیر ساختمان یک متر، بتُن باشد وقتی زلزله بیاید به راحتی نمی تواند ساختمان را تخریب کند. می تواند ساختمان را بچرخاند یا آن را کمی کج کند ولی نمی تواند آن را متلاشی کند.

دستورالعمل ساخت و ساز در حریم گسل ها، وجود دارد و حدودا 10 سال پیش، ما توصیه های خودمان را به شهرداری ارائه کردیم.

*گسل شرق تهران مشخص است که از شرق تهران می اید و از پارک جنگلی سرخه حصار عبور می کند و تا محدوده سید خندان ادامه پیدا می کند. یا محل عبور گسل جنوب ری یا گسل شمال ری مشخص است. همچنین محل عبور گسل نیاوران مشخص است.

در مورد گسل هایی که محل عبور آنها مشخص هست و از سال ها قبل هم در مورد وجود آنها صحبت شده آیا واقعا باید تصمیم گرفته شود که به هیچ وجه ساخت و ساز انجام نشود؟

-نقشه های معمولی که ما در اختیار داریم با مقیاس یک پنجاه هزارم(50000 : 1) است و در آنها خط گسل مشخص نیست. اگر نقشه بزرگ شود و یک دو هزارم(2000 : 1) باشد در واقع نقشه را 25 برابر به نحوی بزرگ می کنیم لذا پهنای یک خط گسل اینقدر زیاد می شود که بخش بزرگی را در بر می گیرد.

نمی شود موقعیت گسل ها را روی زمین مشخص کرد و گفت از چه جاهایی عبور کرده است. با یک خطای چند ده متری ممکن است رو به رو شویم. بنابراین بهتر است تا فاصله 200 متری یا 300 متری، ساخت و ساز انجام ندهیم یا اگر یک منطقه را نمی شود تعطیل کرد و بافت مسکونی در آنجا وجود دارد، باید با پِی های یکپارچه و ضخیم مقاوم سازی را انجام بدهیم.

با این کار می توانیم کاری کنیم که در زمان زلزله احتمالی، ساختمان ها را متلاشی نکند و بتوانیم جان مردم را نجات بدهیم.

قفل شدن گسل، عامل تاخیر در وقوع زلزلهزلزله تهران، دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد

*احتمالا و در شرایطی که فرضا در محلی به ناچار بخواهند ساخت وساز انجام شود آیا شما اعتقاد دارید این ساخت و سازها محدود به چند طبقه باشد ولی ساخت ساختمان های مرتفع و برج های ساختمانی روی گسل را که تحت هیچ عنوان تجویز نمی کنید؟

-در این حالت برج های بالای 7 یا 8 طبقه نباید ساخت. چون اگر ساختمان در اثر حرکت گسل، یک کم کج شود ممکن است آن ساختمان واژگون شود. ساختمان های بلند، احتمال واژگون شدن دارند. بنابراین در این نوع مناطق ساختمان های بالای 7 طبقه یا 8 طبقه باید ساخته نشود.

*علاوه بر گسل هایی که در تهران وجود دارد، راندگی هایی هم در تهران داریم مثل راندگی داوودیه. در خصوص این راندگی ها باید با همان شدت مورد توجه قرار بگیرد؟

-بله. اگر در بالادست راندگی، ساخت و ساز انجام بدهیم موقع زلزله، ممکن است آن بخش بالادست زلزله بلغزد و احتمال این که آن بخش بالادست، پایین بیاید زیاد است. در قسمت بالادست راندگی ساخت و ساز نباید انجام شود.

البته متاسفانه در بالادست راندگی های تهران، ساخت و ساز انجام شده و در شمال تهران تعداد زیادی از این نوع ساخت و سازها داریم. به احتمال زیاد این راندگی ها ممکن است موقع زلزله بلغزند و هر چه ساختمان روی آنها هست را با خودشان به پایین بیاورند. به این ترتیب، راندگی ها نیز خطرناک هستند.

*تفاوت عمده راندگی با گسل زلزله چگونه تعریف می شود؟

- گسل در زیر است و در زیر آبرفت و در اعماق 40 کیلومتری و 50 کیلومتری است ولی راندگی در سطح زمین است. در اثر حرکت گسل به تدریج، بریدگی سطحی ایجاد شده که ممکن است قائم یا افقی باشد. اگر قائم باشد در قسمت بالادست راندگی، منطقه خطرناک است و ساخت و ساز نباید انجام شود.

*آقای مهندس چمران در زمانی که رئیس شورای شهر تهران بود در مورد مشخصات و موقعیت گسل ها گفته بود ما نمی خواهیم مردم نگران شوند بنابراین اعلام نمی کنیم چه نقاطی از تهران روی گسل است.

آیا چنین باوری و این نوع صحبت کردن درست است یا برخلاف چنین نگرشی، مردم باید بدانند که اگر در جایی گسل زلزله است ساختمان خریداری نکنند؟

-قاعدتا وقتی چنین بحث هایی مطرح می شود قیمت زمین و منافع انبوه سازان مطرح می شود. یک بحث اقتصادی و سیاسی این است که آیا این کار را انجام بدهیم یا انجام ندهیم.

از دید من که از جنبه علمی به این مساله نگاه می کنم اعتقاد دارم اگر مردم به این مسائل آگاه باشند بهتر است. البته اگر این آگاهی اتفاق بیفتد به طور مسلم روی قیمت زمین در مناطقی که گسل هست اثر می گذارد.

اما اِشکال ندارد که این بحث ها مطرح شود و قیمت زمین یک مقدار پایین بیاید. در این وسط، برخی از مردم، مقدار زیادی ضرر می کنند و می گویند حالا چرا قیمت زمین ما پایین آمد. این دیگر جزو پیامدهای اجتماعی است که جامعه شناسان باید آن را حل کنند.

آقای چمران بر اساس ملاحظات سیاسی و اجتماعی خودشان، این موضوع را مطرح کرده اند ولی من اگر باشم به مردم اطلاعات دقیق را منتقل می کنم که همه چیز روشن شود.

*یعنی حتی اگر مردم به خاطر اطلاع رسانی درست، نگران شوند باید واقعیت ها را به مردم گفت؟

-بله. نظر من این است. من خیلی به آن ملاحظات اجتماعی توجه نمی کنم که آیا این کار درست است یا نه. به نظر من، اگر این واقعیت ها را به مردم بگوییم بهتر است.

*در چارچوب فرهنگ سازی، انجمن مهندسی زلزله ایران که شما عضو آن هستید به عنوان یک نهاد غیر دولتی، آیا برای آگاه سازی مردم می تواند کاری انجام بدهد؟

-اگر صدا و سیما همکاری کند و رسانه ها همکاری کنند، مسئولان انجمن می توانند برنامه داشته باشند و هفته ای یکبار یا هر ماه یکبار، بحث هایی را برای مردم مطرح کنند.

همه ایران خشک می شود/ با آب فاضلاب به مزارع کشاورزی آب می دهند

بی آبی کشاورزان و گندمکاران را زمین زده است؛
بحران بی آبی شدت گرفته است. کار به جایی رسیده که چون پساب ها رایگان‌اند، از آب فاضلاب خانه و مغازه من و شما انشعاب می‌‌گیرند. کشاورزان هم با این انشعابات مزارع خود را آبیاری کرده و با این کار اشاعه آلودگی می کنند. این آلودگی جذب محصولات و دام ها شده و بعد وارد بدن انسان می‌شود.

پول‌نیوزرسانه ها خبر از کاهش سطح زیر کشت گندم در کشور می دهند و همه روی یک علت توافق نظر دارند: «آب نداریم.»
در گذشته پدران ما، «مدیریت آب» را بلد بودند. کشاورزی در ایران نقش مهمی را ایفا می کرد و روستایی ها به اندازه حالا به کلانشهرها مهاجرت نمی‌کردند. چه کسی باور می‌کرد روزی زاینده رود خشک شود، باغ‌های سیب بی محصول شود و سطح زیر کشت گندم حداقل 10 درصد کاهش پیدا کند؟ 

رضا جمالی فرد گندمکار نمونه اصفهانیعامل خشکی زاینده رود  را دستورات کارشناسی نشده دولت نهم و دهم دانسته به پول‌نیوز گفت: من امسال 30 درصد کمتر از پارسال گندم برداشت کرده ام. آب نیست. هزینه های جانبی که به ما تحمیل می شود هم زیاد است. مثل قبض آب، قبض برق، کود، بذر و ...

این کشاورز می گوید: آن سال آقای احمدی نژادآمدند، دستور حفر 2 هزار حلقه چاه غیر مجاز در اطراف زاینده را صادر کرده و آب را به قول خودشان به بالادستی ها دادند. کشاورزان اصفهانی را بدبخت کردند. زاینده رود را خشک کردند. بیش از  400 هزار نفر بیکار شدند. 

او با انتقاد از وضعیت استفاده از پساب‌ها و مدیریت غلط منابع آب تاکید می‌کند: آنقدر بی آبی زیاد است که از آب فاضلاب خانه و مغازه من و شما ( چون رایگان است) انشعاب می‌‌گیرند. کشاورزان با این انشعابات مزارع خود را آبیاری می‌کنند و با این کار اشاعه آلودگی می کنند. این آلودگی ها و سم ها جذب محصولات کشاورزی و حتی دام ها می‌شود و بعد به مردم می رسد. 

در حالی که می توان از پساب ها برای ایجاد فضای سبز و در بخش های صنعتی استفاده شود، با مدیریت غلط فاضلاب ها به بخش کشاورزی کشور راه پیدا کرده است.

توصیف دکتر کلانتری از وضع آب و محیط زیست ایران

بدون شک این رسم کشورداری نیست.

عیسی کلانتری در همایش بررسی ساختار تشکیلاتی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست ایران که روز یکشنبه در دانشکده منابع طبیعی در کرج برگزار شد، سخنرانی کرد.

 به گزارش عصرایران به نقل از ایسنا رییس سازمان محیط زیست کشور گفت:

- ما خودخواه ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته است چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخص‌های محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت.

- بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می دانستند که سیاست‌های آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد.

- متاسفانه طی چند دهه گذشته انجمن‌های علمی در خصوص منابع طبیعی و محیط زیست به‌درستی عمل نکرده‌اند. انجمن‌های علمی از چند دهه قبل وضعیت امروز منابع طبیعی و محیط زیست کشور را پیش بینی می‌کردند ولی سکوت کردند و امروز دچار مشکلات عدیده در این حوزه هستیم.

سکوت صاحب نظران در برابر اجرای سیاست‌های غلط آبی

-  بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می دانستند که سیاست‌های آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد. بسیاری از این صاحبنظران به علت این که اعمال سیاست‌های نادرست آبی باعث افزایش درآمدشان می‌شد نه تنها جلوی اجرای آنها را نگرفتند بلکه خودشان پیش قدم اجرای آن‌ها شدند.

- سالانه ۸۸ میلیارد متر مکعب در کشور آب تولید می‌شود ولی مصرف سالانه آن ۹۷ میلیارد متر مکعب است.

- امروز وضعیت استحصال از منابع آبی تجدید پذیر کشور به ۱۱۰ درصد رسیده و این وضعیت اسفبار است.

- طی دهه‌های گذشته با هدف افزایش محصول، خودکفایی، کاهش وابستگی به خارج و واردات، ضربات محکمی به محیط زیست و منابع طبیعی کشور وارد شده است. متاسفانه مسئولان بهای خودکفایی به دست آمده در بخش کشاورزی را درست محاسبه نکردند وگرنه امروز وضعیت منابع طبیعی و محیط زیست کشور این‌قدرغم انگیز نبود. بهای بخشی از این خودکفایی این بوده که ایران امروز جزو کشورهای اول جهان در زمینه فرسایش خاک، استحصال منابع آبی، گسترش بیابان و... است.

یوزپلنگ ایرانی محکوم به نابودی است

-
باید بپذیریم یوزپلنگ ایرانی نیز مثل بسیاری از گونه‌های ایرانی از بین رفته محکوم به نابودی است. تعداد یوزپلنگ‌های ایران از ۱۱۲ قلاده به ۴۷ قلاده رسیده است چون این حیوانات گرسنه هستند و پوشش گیاهی مناسبی وجود ندارد تا امکان رشد حیواناتی که یوزپلنگ‌های موجود از آنها تغذیه می‌کنند فراهم شود.
فاتحه تالاب‌های کشور خوانده شده است

- امروز یک تالاب و دریاچه زنده در کشور نداریم و از این متعجب هستیم که چرا حجم ریزگردهای کشور افزایش یافته است.

- طی این سال‌ها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم می‌شد این رفتار را با منابع طبیعی و محیط زیست انجام نمی داد.

- ما خودخواه ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته است چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخص‌های محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت.

- امروز دیگر زمان آن نیست که علت مشکلات و کم کاری‌های صورت گرفته را گردن دیگران بیندازیم بلکه باید تلاش کنیم وضعیت موجود را اگر بهتر نمی‌کنیم لااقل بدتر نکنیم.

-  بدون شک این رسم کشورداری نیست و آیندگان ما را قضاوت می‌کنند چون منابع طبیعی و محیط زیست ارث پدرما نیست و باید به آیندگان منتقل شود. نباید فکر کنیم چون تکنولوژی داریم باید به هر طریق که می‌توانیم شیره منابع طبیعی و محیط زیست را بدون توجه به نیاز آیندگان بکشیم.

منبع: ایسنا




به بهانه سخنان تکان دهنده عیسی کلانتری درباره آب و محیط زیست
عیسی کلانتری گفته است بلایی که در این چند دهه بر سر محیط زیست آورده ایم در طول هفت هزار سال در این سرزمین نیامده است....

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «ما خودخواه ترین نسلی هستیم که در طول هفت هزار سال پیش در این سرزمین زیسته چون هر بلایی بر سر حوزه محیط زیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است. پیش از این مدت، بسیاری از شاخص‌های محیط زیستی کشور مثل آب در جایگاه مناسبی قرار داشت... بدون شک این رسم کشورداری نیست و آیندگان ما را قضاوت می‌کنند چون منابع طبیعی و محیط زیست ارث پدرما نیست و باید به آیندگان منتقل شود. نباید فکر کنیم چون تکنولوژی داریم باید به هر طریق که می‌توانیم شیره منابع طبیعی و محیط زیست را بدون توجه به نیاز آیندگان بکشیم».

 اینها تازه ترین سخنان عیسی کلانتری است و هر چند قصد داشتم مطلب دیگری بنویسم اما سخنان معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست آن قدر تکان دهنده است که مجال پرداختن به موضوع مورد نظر را باقی نگذاشته است.

  هر چند که نیاز به تفسیر ندارد. از بس که حرف آقای کلانتری روشن و واضح است: در این سی چهل سال رسما محیط زیست را نابود کرده ایم.


به عبارت دیگر از تکنولوژی و فناوری برای نابودی بهره برده ایم و این کم هنری نیست!

 قرن ها و هزاره ها در این سرزمین مردم در عین کم آبی، هم زندگی می کرده اند و هم مهم ترین پیشه آنان زراعت بوده است.

 چند اتفاق اما موجب بر هم ریختن این نظم شد. اولی اصلاحات ارضی در آغاز دهه 40 خورشیدی بود. زیرا در سیستم ارباب – رعیتی سهم مشخصی به موضوع آب و احداث نهر و قنات و لایروبی اختصاص داشت و از اصلاحات ارضی به بعد این کار به سازمان های مختلف دولتی محول شد که هر چند نوسازی هایی انجام دادند اما در عمل گرفتار بوروکراسی های اداری شد.

 اتفاق دوم بعد از انقلاب بود که تصور می شد به هرقیمت باید به همه جا آب برسانند تا کشاورزی را رونق دهند و چون مسؤولان مختلف در نواحی متفاوت ایران ریشه داشتند هرکه به قدر تصور خود کوشید نقشی ایفا کند اما در عمل وضعی را شاهدیم که می بینیم.

 کافی است به یاد آوریم در تابستان 1358 و در مجلس خبرگان قانون اساسی و هنگامی که آیت الله محمد صدوقی نماینده استان یزد در مخالفت با ریاست جمهوری زنان وبرای این که بگوید زنان در عمران و آبادی نقشی نداشته اند به موضوع قنات ها اشاره کرد و گفت: «در همین یزد خودمان چهل هزار قنات داریم. این چهل هزار قنات را کی ساخته؟»

 در این گفتار البته بحث نقش و زنان در میان نیست و تنها اشاره به تعداد قنات ها مد نظر است.

چه کردیم با سرزمین خود، با این خاک...

 ما از تکنولوژی علیه منابع ملی استفاده کرده ایم. تا بوده در این مملکت شکار بوده اما در این سه چهاردهه با پیشرفته ترین سلاح ها به جانِ جانوران افتادیم و بدترین استفاده ممکن از تکنولوژی صورت پذیرفته است.

 تا بوده از آب های غیر سطحی استفاده می شده اما با تکنولوژی چاه های عمیق حفر کردند و بی محابا آب برداشتند.

 نمی خواهیم تمام تقصیر را گردن تکنولوژی بیندازیم که معلوم است مدیریت هم مؤثر یا مقصر بوده است. غرض این است که بگوییم تخصص ویژه ای کسب کرده ایم در بدترین نوع استفاده از تکنولوژی.

 خودرو وسیله مرگ شده و صنعت آسانسور و پیشرفت در تکنولوژی های ساخت و ساز باعث شده شهر را عمودی بسازیم و این بلا را بر سر هوا بیاوریم.

 قطعا این پرسش در ذهن خوانندگان شکل می گیرد که مگر همین آقای کلانتری سال ها وزیر و مقام مسؤول نبوده است؟ او هم می تواند متقابلا بگوید در آن سال ها هم هشدار می داده و از مخالفان جدی بحث خودکفایی بوده و معتقد بوده خودکفایی که به خاطر آن انتقال و اتلاف آب صورت پذیرفته تنها در اقلام استراتژیک مانند گندم پذیرفتنی است. یا در این صحبت ها هم تصریح کرده سخن گفتن صرف درباره گذشته فایده ای ندارد و باید به آینده اندیشید.

 می توان این گفتار را ادامه داد اما واقعا نیازی نیست. تنها کافی است یک بار دیگر سخنان رییس سازمان حفاظت محیط زیست را بخوانیم و آن قدر تکان دهنده است که پیشنهاد انتزاع بخش آب از وزارت نیرو و سپردن آن به سازمان محیط زیست را به زمانی دیگر موکول می کنم.

 به جای گریبان این وآن را گرفتن باید از خودمان بپرسیم: چه کردیم با خودمان؟

 حتی جا دارد گریه کنیم و بدانیم این همه بی هنری در مدیریت منابع در کمتر جای دنیا سابقه دارد.

 این جملات را که خواندم بیش از هر عدد و رقم صدای خش دار محسن چاوشی را می شنوم:

 چه کردی با خودت، چاووش خون خاکِ بی زایر

چه کردی با خودت بُغض خیابون های بی عابر 

موذن زاده داره رو مزارت نوحه می خونه 

چه کردی با خودت آوازه خونِ شهر بی شاعر

 کاری نکنیم درآینده ای نه چندان دور سرزمینی بی آب که نسل حیوانات آن هم منقرض شده تنها کاری که برای مان باقی بماند این باشد که بخوانیم:


چه کردیم با سرزمین خود، با این خاک...

سومدیریت در منابع آبی، سفره‌های زیر زمینی را نابود کرده/ مرگ پسته ایران نزدیک است

گزارش پول نیوز از باغ های خشک شده پسته کرمان
سال 82 آمریکا یک سوم ایران و سال گذشته حدود 4 برابر ایران پسته تولید کرد. مقامات مسئول تازه به فکر افتاده‌اند از مرگ باغ های پسته کرمان خبر دهند و به فکر شهرهای جایگزین باشند.

پول نیوز- پسته کشور حال خوشی ندارد. روزگاری که ایران قطب تولید پسته در جهان بود، سرآمده و حالا دست و پای کشور برای باز گرفتن جایگاه سابق‌اش از رقبای جدید حسابی بسته است. 
مدتی است که خبر کاهش تولید پسته کشور در 6 ماه نخست سال جاری، سر زبان‌ها افتاده و مسئولان بالاخره به یاد پسته افتاده اند. در این میان، برخی علت این کاهش را خشکسالی و بی‌آبی کرمان می‌دانند و برخی دیگر معتقدند نباید تمرکز کشور روی کرمان برای تولید پسته باشد.
 
این در حالی است که حمید فیضی کارشناس و تحلیلگر پسته به پول نیوز می گوید: ماه برداشت و تولید پسته، مهر و شهریور است. با این اوصاف طبعا 6 ماهه دوم سال، صادرات پسته افزایش پیدا می کند و در 6 ماهه نخست کاهش. 

او ادامه می دهد: در مورد تقاضاهای جهانی هم اوضاع به همین منوال است. در 6 ماهه دوم تقاضاهای بیشتری برای دریافت پسته ایران می‌شود. هند و چین، به عنوان دو بازار مهم پسته کشور، در این ایام به دلیل مناسک داخلی خود بیشترین تقاضا را از ایران دارند.

فیضی همچنین گفت سال 95، تولید پسته ایران 153 هزار تن بود و در مقابل آمریکا به خاطر توسعه باغ‌های خود، 400 هزار تن در همان سال پسته تولید کرده بود؛ به نظر می‌رسد دیگر نتوانیم جایگاه خود را از آمریکا پس بگیریم. 

به گفته او البته در سال جاری، تولید پسته کشور رشد قابل توجهی پیدا کرده و پیش‌بینی‌های انجمن پسته حاکی از رسیدن به رقم تولید 230 تا 250 هزار تن در سال است. 

این کارشناس معتقد است فراتر از عامل‌های بیرونی مثل رشد و توسعه آمریکا،  برداشت بی‌رویه از منابع آب و سو مدیریت در کنترل منابع آبی، میزان آب در دسترس شهرهایی مثل کرمان را کاهش داده و باید به فکر جایگزین‌هایی مثل خراسان برای کشت پسته بود. حالا سفره‌های آب زیرزمینی کشور نابود شده‌اند و نمی‌توان مثل سابق از کشور انتظار تولید پسته داشت...

او ادامه می دهد: از طرفی باغدار ما در شرایط کنونی، امیدی به آینده و کار کشاورزی ندارد. با تثبیت مصنوعی نرخ ارز، به سرمایه‌گذاری در این حوزه هم آسیب زده‌ایم. چرا که نرخ مصنوعی ارز، واردات را افزایش داده و به تولید داخل آسیب می زند.

آمریکا جلو رفت، ایران درجا زد 
اگرچه شاید مسائل مهم‌تری از رتبه اول یا دوم بودن ایران در تولید و صادرات پسته وجود داشته باشد اما بد نیست نگاهی هم به کارنامه ایران در مقایسه با آمریکا در سال‌های اخیر بیاندازیم. 

ایران در‌سال ١٣٨٢ حدود ١٧٣‌هزار تن پسته تولید کرده و به ترتیب این میزان، در‌سال ٨٥، ٢١١‌هزار تن، در‌سال ٨٨، ١٨٤‌هزار تن، در‌سال ٩١ حدود ١٨٣ هزارتن، در‌سال ٩٢ حدود ١٧٠‌هزار تن و در‌سال ٩٣ حدود ٢٣٠‌هزار تن بوده است. این اعداد پیش از هرچیزی نماد نوسان تولید در ایران است که برخی کارشناسان علت آن را، نوسانات آبی و مواجه با «سال پربار»، یا «سال کم‌بار» می‌دانند. 

حالا نوبت بررسی اوضاع تولید آمریکاست. آمریکا از تولید ٥٤‌  هزار تن پسته در‌سال ١٣٨٢، به تولید ١٠٨‌  هزار تن در‌سال ٨٥، ١٦١‌  هزار تن در‌سال ٨٨، در‌سال ٩١ حدود ٢٥٦‌ هزار تن، در‌سال ٩٢ حدود ٢١٨‌هزار تن و در‌سال ٩٣ به حدود ٢٤٠‌هزار تن رسیده. در شروع بازه زمانی مورد بررسی آمریکا کمتر از یک سوم ایران پسته تولید می‌کرده اما حالا با یک روند منطقی رو به رشد، ایران را پشت سر گذاشته است. 
کار به جایی رسیده که برخی پیش‌بینی می‌کنند تولید پسته آمریکا تا‌ سال ۲۰۲۰، به ۴۵۰‌هزار تن  و حتی بیشتر برسد. 

بررسی این روند تولید می‌تواند بهترین کلاس درس برای مسئولین و فعالان تجاری ما باشد. چرا باید همواره  با سو مدیریت‌ها و ندانم‌ کاری‌ها به سادگی بازار را در حوزه های مختلف واگذار کنیم؟

از دیرباز، ایران بیش از آنکه یک کشور صنعتی باشد، روی کشاورزی خود مانور می‌داد اما آیا 30 سال دیگر چیزی از کشاورزی کشوری که رکوددار نشست زمین در جهان شده، باقی می‌ماند؟

Ten Architectural Schemes That Could Help Us Adapt To Rising Seas

The Age of Humans The Age of Humans

10 Architectural Schemes That Could Help Us Adapt To Rising Seas

From a floating house to a mobile city shaped like a giant lilypad, designers offer up some wild solutions for a wetter future

waterworld.jpg
Universal Studios in Hollywood has a stunt show and set inspired by the 1995 film Waterworld. (Courtesy of Flickr user William Warby)
smithsonian.com

We dream of drowning cities. Popular culture is overflowing with depressing yet strangely romantic images of our future waterworld—from books like The Drowned World  to films like 2012 and The Day After Tomorrow. We’re drawn to works that dramatize the effects of climate change, perhaps because we take some glee in seeing how bad it can get.

This morbid fascination with environmental catastrophe has invaded the zeitgeist for good reason. Ice caps are melting faster than ever, while hurricanes and tsunamis seem to strike with growing frequency and severity. The sea level is rising at an increasingly rapid rate, promising to dramatically reshape our continents, and the lives of the millions of people who live along the coasts.  In short, science fiction is threatening to become science fact.

But for some architects, planners and designers, the prospect of a drowned world is inspiring—a call to action to preemptively develop possible solutions. Humans have been changing the environment for the worse, but we have the technology and capability to dramatically improve it—to purposely alter the environment by designing new buildings and changing cities. The following architectural schemes offer solutions for living with water, whether it be in a single community, in a wide flood zone or in a drastically flooded world.

Water-Based Urban Development, by DeltaSync

DeltaSync is a Dutch firm specializing in floating urbanism. Last spring, the interdisciplinary design consultancy completed a year-long feasibility study (pdf) for the Seasteading Institute, exploring the possibility of building “the first floating city with political autonomy” by 2020. DeltaSync’s design uses foam and steel hexagon-shaped islands that can be joined together like Settlers of Catan tiles to form a variety of urban designs. If your seastead isn’t working out as you had planned, just move a few tiles. The DeltaSync proposal is most noteworthy for its in-depth, 100-plus page report exploring the practical issues, such as ideal community size, operating expenses and income generation, that need to be addressed for such a community to prosper.



(10 Architectural Schemes That Could Help Us Adapt To Rising Seas)