معاون وزیر نیرو در امور آب و فاضلاب گفت: هیچ سالی کمتر از امسال نسبت به پنجاه سال اخیر کاهش بارش نداشتیم.
به گزارش تسنیم، رحیم میدانی با اشاره به اینکه وضع بارش مطلوبی در سال آبی جاری نداریم افزود: حتی برخی حوضه های اصلی آبریز مثل فلات مرکزی از نظر کاهش بارش نسبت به درازمدت رکوردشکنی کردند و در این حوضه 78 درصد نسبت به درازمدت کاهش بارش ثبت شده است.
وی گفت: در سایر حوضه های اصلی آبریز نیز با کاهش بارش مواجه هستیم. به طور مثال حوضه آبریز خلیج فارس 67 درصد، خزر 15 درصد و ارومیه 28 درصد کاهش بارش نسبت به درازمدت گزارش شده است.
میدانی تأکید کرد: در برخی استان ها نیز براساس آمار ثبت شده 50 ساله بارش، مانند استان های مرکزی، قم، سمنان، تهران، البرز و اصفهان چنین وضعی ثبت نشده است.
وی افزود: در استان هایی که انتظار بارش خوبی در آنها داشتیم نیز مانند چهارمحال و بختیاری 75 درصد، لرستان 64 درصد، همدان 58 درصد و کردستان 43 درصد کاهش بارش از ابتدای سال آبی نسبت به درازمدت ثبت شده است.
میدانی اضافه کرد: بارش فقط در استان های اردبیل و گلستان نرمال بوده است.
وی گفت: سازمان هواشناسی پیش بینی کرده بود در پاییز و زمستان حدود 70 درصد بارش کل کشور باید اتفاق می افتاد که بر این اساس اگر میانگین بارش سالانه کشور 243 میلیمتر باشد از ابتدای مهر تا پایان اسفند باید 173 میلیمتر بارش داشته باشیم که درحال حاضر میانگین بارش از ابتدای سال آبی تاکنون 36 درصد بوده یعنی 34 درصد کاهش بارش نسبت به پارسال و 59 درصد نسبت به درازمدت ثبت شده است.
معاون وزیر نیرو در امور آب و فاضلاب گفت: پیش بینی سازمان هواشناسی حاکی از آن است که تا پایان اسفند 144 میلیمتر بارش خواهیم داشت که به این ترتیب 21 درصد کاهش بارش نسبت به پیش بینی اولیه خواهد بود که می توانیم امیدوار باشیم کاهش بارش حادتر از این نخواهد بود.
میدانی درباره پیش بینی سازمان هواشناسی در زمینه دمای هوا در زمستان نیز گفت: براساس پیش بینی این سازمان دی و اسفند دمای هوا گرمتر از نرمال خواهد بود اما بهمن ماه دمای هوا نرمال و حتی سردتر از نرمال پیش بینی شده است.
وی افزود: ورودی آب سدها از ابتدای سال آبی تا کنون 4 میلیارد و 700 میلیون متر مکعب گزارش شد که این رقم در زمان مشابه پارسال بیش از 7 میلیارد مترمکعب بوده است.
معاون وزیر نیرو در امور آب و فاضلاب همچنین میزان خروجی آب از سدهای کشور را 600 میلیون متر مکعب کمتر از پارسال اعلام کرد و گفت: میزان خروجی آب از سدهای کشور در سال گذشته 8 میلیارد و 160 میلیون مترمکعب بود که این رقم در سال آبی جاری 7 میلیارد و 700 میلیون مترمکعب ثبت شده است.
یک استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل با بیان اینکه توسعهیافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد گفت: توسعهیافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیمگیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد و رسانههای آزاد و مستقل، ارتباطات گسترده بینالمللی و دانش بشری نیاز دارد.
به گزارش ایسنا، محمود سریعالقلم در کنفرانس بینالمللی مدیریت با بیان اینکه در ساختمان توسعه، دموکراسی طبقه چهارم است و سیستمسازی، نهادسازی و تولید ثروت فونداسیون ساختمان اظهار کرد: منطقی نیست که در ساختن یک عمارت اول طبقه چهارم آن را بسازیم. در هیچ جای دنیا کشوری سراغ نداریم که بدون تولید ثروت، بدون ممتاز کردن بخش خصوصی، بدون دور کردن دولت از مسائل اشتغال و توسعه اقتصادی سراغ آزادی سیاسی رفته باشد.
وی در ادامه افزود: به دلایل فرهنگی و سیاسی از زمان مشروطه تا سالهای اخیر ایرانیها گفتند که در ساختمان توسعه، ما اول میخواهیم طبقه چهارم را بسازیم و با فونداسیون و طبقات یک، دو و سه کاری نداریم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: به اعتقاد من آفات فرهنگی و ساختاری اجازه نمیدهند ما تصمیم منطقی بگیریم. ما تعدادی مشکلات فرهنگی داریم که زیر 5 سال قابل اصلاح است البته اگر آنها را مشکل بدانیم. ما باید ساختارها را اصلاح کنیم تا فرهنگ کشور اصلاح شود. مگر در سوئیس کسی دروغ نمیگوید؟ مگر در آلمان کسی فرار مالیاتی نمیکند؟ اما چون تصمیمسازی در آلمان و سوئیس مبتنی بر ساختارهاست، عموم افراد فرصت دروغگویی یا اختلاس پیدا نمیکنند. مردم از قانون میترسند و ساختارها آنها را مجبور به رفتار درست میکند.
خلاصهای از سخنرانی دکتر محمود سریعالقلم در کنفرانس بینالمللی مدیریت به شرح زیراست:
دلیل اینکه موضوع جایگاه تصمیمگیری در توسعهیافتگی را برای سخنرانی انتخاب کردم این است که در مطالعات و تحقیقاتی که در رابطه با توسعه ایران از دوره قاجار به بعد انجام دادهام، متوجه این نکته شدهام که عدم دستیابی ما به توسعهیافتگی عموما به نارساییهای فرهنگی جامعه برمیگردد. این نارساییها موجب میشود که نتوانیم تصمیمسازیهای منطقی، علمی، جامع و رو به آینده انجام دهیم.
متونی درباره مقایسه ایران و ژاپن در رابطه با مدرنیزم وجود دارد و این متون بررسی کردهاند که وقتی ایرانیها میخواستند مدرن شوند، اول سراغ چه موضوعاتی رفتند و ژاپنیها اول سراغ چه موضوعاتی. مثلا جالب توجه این است که ژاپنیها اول سیستم ساختند و حدود 2300 مشاور از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی استخدام کرده و این سیستمها را در موضوعات مختلف وارد ژاپن کردند و آنها را مبنای تحول خود قرار دادند اما ایرانیها اول سراغ آزادیهای سیاسی و دموکراسی رفتند. برای من دانشجوی توسعه در ساختمان توسعه، دموکراسی طبقه چهارم است و سیستمسازی، نهادسازی و تولید ثروت فونداسیون ساختمان و منطقی نیست که در ساختن یک عمارت اول طبقه چهارم آن را بسازیم. در هیچ جای دنیا کشوری سراغ نداریم که بدون تولید ثروت، بدون ممتاز کردن بخش خصوصی، بدون دور کردن دولت از مسائل اشتغال و توسعه اقتصادی سراغ آزادی سیاسی رفته باشد.
به دلایل فرهنگی و سیاسی از زمان مشروطه تا سالهای اخیر ایرانیها گفتند که در ساختمان توسعه، ما اول میخواهیم طبقه چهارم را بسازیم و با فونداسیون و طبقات یک، دو و سه کاری نداریم. بنابراین، در موضوع توسعه ناکام ماندیم چراکه براساس تجربه بشری، سلسله مراتب توسعهیافتهای را مبنا قرار ندادیم. ژاپن اول مبانی تولید ثروت ایجاد کرد سپس آموخت که باید نظام حزبی درست کند تا از طریق نظام حزبی، ثبات اقتصادی به دست آورد. بدین ترتیب ژاپن به تدریج عمارت توسعه خود را تکمیل کرد.
اما ما در طیف اولویتهای توسعه هم دنبال توسعه اقتصادی و هم دنبال توسعه سیاسی و هم دنبال یک کالای بسیار لوکس به نام دموکراسی بودیم. در دوره قاجار ایران 10 میلیون نفر جمعیت داشت و در بهترین شرایط 10 هزار نفر سواد اکابری داشتند. در این شرایط ایرانیان به دنبال دموکراسی و آزادی سیاسی بودند که این طبیعی بود که جواب نداد و ما را در فراز و نشیبهای بحرانهای نظری توسعهیافتگی قرار داد.
از دهه 50 میلادی حدود سه هزار نظریه در زمینه علم مدیریت، اقتصاد، سیاست، جامعهشناسی و اقتصاد سیاسی داشتیم که من معتقدم نظریه تصمیمسازی و تصمیمگیری نظریه نافذ و بسیار موثر در میان این نظریهها بوده است. در کتابی که به نوبل اقتصاد امسال اختصاص یافت مطرح میشود که اگر بخواهیم بنگاهی را در مسیر پیشرفت و توسعه قرار دهیم این بنگاه گاهی باید دچار شک و خودانتقادی شود تا به خود بیاید زیرا اگر مدیران همیشه با یک تفاسیر یا قرائت اقدام کنند ممکن است خطا کنند.
به نظر من در نظریه تصمیمسازی 8 اصل وجود دارد که این اصول در کشور ما، به صورت سیستماتیک دنبال نمیشود. اول اینکه آماده بودن برای دریافت اطلاعات جدید. دولت، حاکمیت، بخش خصوصی، فرد و نهاد خانواده آیا آمادگی پذیرش اطلاعات جدید را دارند؟ فضای تبلیغاتی جامعه ما میگوید عموما جهان در حال فروپاشی است و اقتصاد و نظامهای سیاسی دنیا دچار بحرانهای ساختاری و در حال فروپاشی هستند. مثلا گزارشگر رسانهای ما در روز اعتصاب کارکنان مترو فرانسه در کنار ایستگاه مترو میایستد و میگوید پاریس امروز مترو نداشته و مردم با اتوبوس و دوچرخه به سر کار رفتهاند و این شاخصی است برای فروپاشی فرانسه. این نوع نتیجه غلط گرفتن از یک واقعه باعث میشود ما به fact های جهانی پی نبریم.
اطلاعات جدید در سیستمهای ما چه خانواده، چه جامعه و از همه مهمتر در نهادهای تصمیم گیر کمتر وارد میشود. ما خیلی خوشحال میشویم که دو تا ایرباس داده میشود در حالی که یک شرکت رده سوم مسافری هندی سال گذشته 205 ایرباس سفارش داده است. وقتی اطلاعات جدید و مقایسه نباشد و شعاع استنباطهای ما فقط مدارهای محدود داخل کشور باشد، ما عمق مسائل جهانی را نمیبینیم. چین برای ارائه هویت خود در سطح جهان در سال گذشته 10 میلیارد دلار خرج کرده است. الان حدود 11 هزار استاد چینی در آمریکا ماندارین درس میدهند. آنها 500 مدرسه کنفسیوس شناسایی را در دنیا اداره میکنند. یکی از بحثهای جاری در کشور ما این است که اگر وارد عرصه اقتصاد جهانی شویم، هویت ما دچار بحران میشود. ولی آیا کشوری بدون تولید ثروت میتواند هویت خود را حفظ کرده یا آن را تبلیغ کند؟ اگر چین با 3.5 تریلیون دلار ذخایر ارزی میتواند 10 میلیارد دلار برای هویت خود هزینه کند به خاطر این است که تولید ثروت و تبلیغ هویت را با هم و با اولویت تولید ثروت در نظر گرفته است.
موضوع دوم درباره نظریه تصمیمگیری این است که آیا تمام دیدگاهها در یک تصمیمسازی دیده شده و از نظرات افراد یا نهادهایی که دارای دیدگاه هستند، استفاده شده است؟ آیا دیدگاه و نظرات متفاوت و متناقض فرصت بحث کردن داشتهاند یا صرفاً کسانی که همفکر هستند با هم بحث میکنند؟
سومین موضوع در نظریه تصمیمگیری این است که آیا همه گزینهها در یک تصمیمگیری اشباع شدهاند و همه انتخابهای قابل تصور را روی کاغذ آوردهایم؟ چهارم اینکه آیا همه گزینهها را به صورت مساوی دیده یا به یک گزینهای تمایل داریم و به سایر گزینهها توجهی نداریم؟ پنجم اینکه آیا پیامدهای هر گزینه را مطالعه کرده و در رابطه با آن بحث میکنیم؟ آیا دیدگاههای مختلف در تصمیمگیری مطرح میشود؟ ششم اینکه آیا در تصمیمگیری فضای نقد را داریم؟ هفتم استدلال در برابر اقتدار است. من دوستی اقتصاددان دارم که به من میگفت وقتی به ایران میآیم و با مدیران ایرانی صحبت میکنم آنها از منظر اقتدار با من صحبت میکنند و من براساس آمار، استدلال و تجربه بشری صحبت میکنم. شخص مقابل میگوید چون من این سمت را دارم پس درست میگویم. اگر کسی از منظر اقتدار و سمت به موضوعی نگاه کند، مذاکره و گفتوگو را به اختلال میکشاند. مورد آخر اینکه آیا فرد تصمیم میگیرد یا گروه؟ در دنیا دیگر امروز کاریزما کارآمد نیست و به کسی مدیر میگویند که هماهنگکننده یک مجموعه است.
آزادی فکر و فعالیت اقتصادی مقدم بر آزادی سیاسی است. آزادی تشکل اقتصادی مقدم است بر آزادی سیاسی. ریشه عقلانیت سیاسی در بنگاهداری اقتصادی است. 1924 اولین تجربه دموکراسی در انگلستان است و هنوز تجربه دموکراسی در دنیا به یک قرن نرسیده است ولی دانشگاههای آزاد 400 سال، سندیکاهای کارگری 200 سال و روزنامههای آزاد و مستقل 180 سال سابقه تاریخی در انگلستان دارند. فعالیت بخش خصوصی در انگلستان از اواسط قرن هجده آغاز شد و تولید ثروت، زمینه ایجاد ثبات سیاسی و تحزب را فراهم آورده است. تقدم و تاخر مسائل توسعه به ما کمک میکند تا ببینیم انرژی خود را کجا صرف کنیم.
به اعتقاد من آفات فرهنگی و ساختاری اجازه نمیدهند ما تصمیم منطقی بگیریم. ما تعدادی مشکلات فرهنگی داریم که زیر 5 سال قابل اصلاح است البته اگر آنها را مشکل بدانیم. اولین مشکل این است که شخصیت ما به شدت قضاوتی است. یعنی یک نفر را 10 دقیقه میبینیم و دو ساعت درباره او صحبت میکنیم یا یک پاراگراف درباره یک کشور میخوانیم و درباره تمام مسائل آن کشور قضاوت میکنیم. چقدر مقدس است که افراد در روز 20 دفعه بگویند نمیدانم و اطلاعات کافی ندارم و باید بپرسم و بعد به شما بگویم. ما دهها متخصص آمریکا در کشور داریم که درباره تمام مسائل آمریکا اظهارنظر میکنند ولی یک بار هم از کشور خارج نشدهاند.
مشکل دیگری که اجازه نمیدهد ما درست تصمیم بگیریم این است که در نهان و ناخودآگاه خود تمایلی به یکسانسازی داشته و علاقه داریم همه یک نوع فکر کرده و عمل کنند. در واقع ما با نگاههای متناقض و متفاوت مشکل داریم. تمایل به یکسانسازی مانع یادگیری، اثرگذاری و اثرپذیری میشود. جهان ما جهان تفاوتهاست بهگونهای که یک بانک در 80 کشور فعالیت کرده و همه تفاوتهای فرهنگی آنها را می پذیرد. ما با تنوع مشکل داریم که این ویژگی به تاریخ انباشته شده استبدادی در کشور ما بازمیگردد. ما باید تفاوت فکری یکدیگر را بپذیریم.
نتیجه این ویژگی این است که گروهی در تصمیمسازیها قرار میگیرند که مثل هم فکر میکنند. تلقیات ما هم از دنیا به دهه 50 یا 60 برمیگردد. الان دیگر نمیگویند کشورها با هم ارتباط برقرار کنند بلکه گفته میشود همه دنبال شبکهسازیهای بینالمللی هستند. شبکهسازیهای فناوری، علمی، صنعتی، دانشگاهی و مدنی.
اگر در یک گروه همه مثل هم فکر کنند دیگر میان آنها دیالوگی برقرار نشده و دیدگاههای مختلف مطرح نمیشوند. کِنِدی وقتی درباره موضوعی میخواست تصمیم بگیرد مسوولان دولتی و افراد خارج از دولت را دور یک میز بیضیشکل جمع میکرد و خودش بیرون از میز مینشست و به بحثها درباره یک موضوع گوش میداد و سپس سوالات خود را میپرسید و در نهایت تصمیم میگرفت. او تمام دیدگاههای موافق و مخالف را میشنید و بعد تصمیمگیری میکرد.
در فرهنگ ما به خاطر احساس ناامنی، علاقهای برای انطباق با افکار موجود وجود دارد. افراد در درون خود یک نظام فکری دارند ولی آنچه بروز میدهد حالت دیگری است. چقدر افرادی سراغ دارید که با همه دولتها کار کردهاند چون هر دولتی میآید آنها تفکر خود را تغییر میدهند. شما اگر با یک ژاپنی سه ساعت صحبت کنید به نظام فکری و جهانبینی او پی میبرید اما در ایران هر چه بیشتر با افراد معاشرت میکنید بیشتر گیج میشوید که نظام فکری فرد چیست؟ بعضاً افراد در روز چندین بار نظام فکری خود را تغییر میدهند این مشخصه، ضدتوسعه است.
کشور ما کشور افراد است نه سیستمها. سیستمها در کشور ما تصمیم نمیگیرند. کشوری مثل چین اعتباری از دموکراسی ندارد و حزب کمونیست این کشور را اداره میکند اما در داخل حزب گردش قدرت وجود دارد و هر پنج سال یک رئیس دولت دارد. اگر نظام تصمیمگیری تحت شعاع گردش قدرت نباشد نمیتواند تصمیم علمی و منطقی بگیرد.
جهان ما جهان تواناییها و شایستگیهاست. در دنیا نمیگویند کجا به دنیا آمدهاید؟ مبنای انتخاب افراد کارآمدی آنهاست. وزیر دفاع کانادا یک سیک هندی است که کار علمی میکند، وارد حزب شده و به وزارت دفاع یعنی امنیتیترین بخش یک کشور میرسد چون مبنا شایستگی است. در کشور ما ارادت بر توان غلبه دارد و عمدتا ارادت نشان میدهد افراد در چه موقعیتی قرار میگیرند.
هر کشوری میخواهد توسعه یابد باید از دایره ابهام خارج شود. شخصیتهای مبهم و چندوجهی به درد توسعه نمیخورند. شخصیت شفاف، روشن و کمّی به درد توسعه میخورد. نظام تصمیمگیری که با ارقام آشنایی نداشته باشد نمیتواند تصمیم منطقی بگیرد. ذهن ریاضی و کمی ذهن را دقیق میکند.
اگر ما ایرانیان موضوع نقد را حل نکنیم نباید منتظر هیچ وجهی از توسعه بنشینیم. نقد در میان ما یک مشکل جدی است. فرد ایرانی یک تمایل قوی دارد که خود را مرکز ثقل جهان بداند. همه چیز از من شروع میشود این طرز تفکر اجازه همکاری با دیگران یا یادگیری نمیدهد. در داخل کشور مشکل یادگیری از یکدیگر داریم. بیوگرافی افراد غیرایرانی را با ایرانی مقایسه کنید. آنها در زندگینامه خود اشاره میکنند که در کجا اشتباه کردهاند ولی در زندگینامه ایرانیها عموما از کارهای مهم خود صحبت میشود. شاه در زندگینامه خود میگوید من در حیرتم که چرا با وجود کارهای مثبت من این اتفاقات در ایران افتاد؟ معمولا نقد به عملکرد خود تعطیل است. خود انتقادی برای بسیاری از ما کار سختی است. بیشتر بیرون از خود را میبینیم تا درون خود را. عملکرد دیگران را میبینیم تا عملکرد خود را. اگر این اشکالات برطرف نشود متحول نخواهیم شد.
ما باید ساختارها را اصلاح کنیم تا فرهنگ کشور اصلاح شود. مگر در سوئیس کسی دروغ نمیگوید؟ مگر در آلمان کسی فرار مالیاتی نمیکند؟ اما چون تصمیمسازی در آلمان و سوئیس مبتنی بر ساختارهاست، عموم افراد فرصت دروغگویی یا اختلاس پیدا نمیکنند. مردم از قانون میترسند و ساختارها آنها را مجبور به رفتار درست میکند.
توسعهیافتگی مثل پزشکی اصول ثابتی دارد. توسعهیافتگی به اقتصاد شفاف، نظام تصمیمگیری جمعی، گردش قدرت، فضای نقد و رسانههای آزاد و مستقل، ارتباطات گسترده بینالمللی و دانش بشری نیاز دارد.
احتمالا کمتر کسی یک هفته پیش از این، وضعیت امروز کشور را پیشبینی میکرد. در حالی که اهمیت عوامل اقتصادی و معیشتی در بروز این حوادث، تنها نقطهای است که امروز همگان بر سر آن اشتراک نظر دارند، هستند برخی از اساتید دانشگاه که از چند سال پیش این حوادث را با دقتی قابل تأمل پیشبینی کردهاند.
به گزارش «تابناک»؛ چند روز پس از بروز اعتراضات و ناآرامی در شهرهای مختلف که در مواردی به اغتشاش و آسیب رساندن به امنیت عمومی نیز منجر شده، تجویز نسخههای مختلف شروع شده است.
حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان، راهکار مسأله را در «یک یا حیدرِ بسیج» دیده است، 715 چهره اغلب دانشگاهی در نامهای که خبرگزاری فارس منتشر کرده، از «صدای اعتراض به تنگی معیشت و فساد اقتصادی و نادیده گرفته شدن حقوق ملت توسط برخی متخلفان دولتی و خصوصی» سخن گفته و چهارده مخاطب خود در دولت، قوه قضائیه، مجلس، ائمه جمعه و سپاه پاسداران را دعوت کردهاند که «بدون حائل میان مردم حاضر شوید و مطالبات آنان را بشنوید».
رئیسجمهور روحانی نیز با اشاره به این که «نقد مردم فقط به اقتصاد نیست، مردم راجع به فساد و شفافیت حرف دارند و می گویند، مسائل باید شفاف باشد.» خواسته مردم را این گونه توصیف کرده است که «مردم میخواهند در بخش قانونگذاری، اجرایی، قضایی و دیگر بخشهای کشور، مسائل به وضوح برای آنها تبیین شود تا بتوانند قضاوت دقیقی داشته باشند» و هشدار داده است، این که در رسانه همه نقدهای مردم را به دستگاه اجرایی برگردانیم، بیدقتی است.
آنچه تاکنون گفته شد، نسخههای بعد از بروز حادثه است، ولی سوابق قابل توجهی نیز در خصوص پیشبینی این حوادث وجود دارد. از افرادی که پیشبینیهای آنها کلیتر است تا اساتید دانشگاهی، که نه تنها بازه زمانی امکان بروز اعتراضات بلکه نوع و ماهیت آن را نیز با دقتی قابل تأمل پیشبینی کردهاند. در ادامه دو مورد از این پیشبینیها برای درک بهتر مسأله و یافتن راهی برای رفع مشکلاتی که سبب این اعتراضات شده است، مرور خواهد شد.
کوچکزاده در اینستاگرام و تلگرام سند منتشر میکند؛
مهدی کوچکزاده، نماینده سابق تهران در مجلس که پس از ناکامی در انتخابات مجلس دهم به دانشگاه برگشته است، روز یکشنبه با انتشار بخشی از نطق مخالفت خود در مجلس نهم با وزارت دادگستری مصطفی پورمحمدی در سال 1392، به «ریشهیابی علل تشدید نارضایتی مردم و بروز آن در قالب جنبشهای سبز و بنفش و غیره» پرداخته است.
در یک دقیقه ویدئوی منتشره در اینستاگرام، کوچکزاده بخشی از نطقش را آورده است که در آن میگوید: «مردم رودربایستی ندارند و دیدید که نداشتند. خدا هم با کسی رودربایستی ندارد، مگر خدا با من و شما و با این اسم جمهوری اسلامی قوم و خویشی دارد. من و شما هستیم که باید معین کنیم این جمهوری اسلامی است یا اسلامی نیست. این هم در رفتار ماست. آقای پورمحمدی در راستای تحقق این خواست رهبری یعنی جلوگیری از اشرافیگری مدیران که ادامه این چنینی و افسارگسیخته آن موجب شکلگیری جریانهای افراطی و در نهایت صدمه به جمهوری اسلامی خواهد شد، چه کردید یا خدای نخواسته همراه این موج اشرافیگری شدهاید؟ اسناد و مدارک موجود خلاف این را ثابت می کند.»
کوچکزاده در این نطق هجده دقیقهای که فایل کامل آن را در کانال تلگرامش منتشر کرده، اشرافیگری مدیران را سبب بروز رفتارهای اعتراضی افراطی دانسته و از جمله گفته است که «بنده در دولت احمدی نژاد به وزارت پورمحمدی رأی ندادم. ایشان طی سال های پس از جنگ قائم مقام وزیر اطلاعات و سه سال در دولت اول احمدی نژاد به عنوان وزیر کشور و 5 سال اخیر هم رئیس سازمان بازرسی کل کشور بودند. رأی منفی من به وی حاصل ارزیابی منفی از عملکرد ایشان بوده است که البته باید بگویم که برخی ضعف ها از زیرمجموعه آقای پورمحمدی بوده است، چرا که شخص ایشان فردی مومن هستند. جناب آقای پورمحمدی شما روزی که قایم مقام اطلاعات کشور بودید گسترده ترین فعالیت های اقتصادی در آن دوران شکل گرفت. آقای پورمحمدی شما قائم مقام حفاظت اطلاعات بودید. آقای ربیعی از وزرای پیشنهادی دولت آقای روحانی در مورد آن دوران می گوید: در این دوران مدیران با رویکردی جدید وارد میدان شدند. آن زمان برای خرید میوه ساعت 10 صبح به میدان تره بار رفته بودم که دیدم وزیری با لباس ورزشی و گرم کن با سه خودروی بیت المال و وسایل تنیس برای خرید آمده است. شما برای جلوگیری از این اقدامات چه کردید؟ خطاب من به آیت الله آملی لاریجانی، کسی که ایشان را معرفی کرده هم هست. من می گویم کسی که در دوران اوج گیری اشرافی گری بی توجه بوده است و در دوره وزارت کشور و سازمان بازرسی هم این بی توجهی ادامه داشته، نمی تواند وزیر خوبی برای کابینه ضد افراط باشد.»
محسن رنانی و نامهای که باید بازخوانی شود
استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان که پیشبینیهای تیره و تار از آینده اقتصاد ایران در صورت نپذیرفتن اصلاحات جدی در شیوه اداره کشور موضوع اصلی هشدارهای وی در چند سال اخیر بوده است، پیشبینی قابل تأملی در خصوص خطیر بودن شرایط اقتصادی کشور در سالهای 95 و 96 و احتمال بروز اعتراضاتی دارد که رهبریپذیر و و مدیریتبردار نیست.
وی در زمستان 1393 در گفت وگو با روزنامه شرق هشدار داده بود، « ٤٥هزارمیلیاردتومان یارانه نقدی، ٨٠هزارمیلیاردتومان حقوق و دستمزد کارمندان و ٢٥هزارمیلیاردتومان کمک برای تأمین کسری حقوق بازنشستگان در طرف تعهدات دولت و ۷۰هزارمیلیاردتومان درآمد نفتی و ٨٠هزارمیلیاردتومان درآمد مالیاتی در طرف درآمدها نشان میدهد دولت در سال آینده با درآمدهای حاصل از نفت و مالیات تنها میتواند دستمزدها و یارانهها را پرداخت کند و این به مفهوم آن است که دولت از سال٩٤ تبدیل میشود به صندوق پرداخت حقوق و دستمزد یا به بیان سادهتر از سال آینده عصر پایان راهبری توسعه ملی توسط دولت آغاز خواهد شد.»
نگرانی رنانی سال بعد و در آستانه انتخابات مجلس، در قالب نامهای با عنوان « آینده ایران در دستانی لرزان» خطاب به اعضای شورای نگهبان تکرار شد. صرفنظر از همه مخالفتهایی که میتوان با عقاید سیاسی و پیشبینیهای سیاسی مطرح شده در نظرات رنانی داشت، توجه به جوهره اصلی این نامه ضروری است. در بخشی از این نامه مفصل و طولانی که به تبعات عدم اطمینان در اقتصاد ایران پرداخته شده است میخوانیم:
«آقایان محترم، اگر با در انداختن یک انتخابات پر نشاط و فراگیر، شرایط عبور کشور از بیثباتی و ترس و نگرانی مداوم را مهیا نکنید به دلایلی که گفتم یعنی تداوم شرایط «عدم اطمینان» اقتصاد ایران در سال ۱۳۹۵ همچنان در رکود میماند و آنگاه در سال ۹۶ نیز به علت آن که سال انتخابات ریاست جمهوری است و آینده سیاسی کشور در ابهام است، فعالان اقتصادی همچنان منتظر میمانند تا تکلیف روشن شود و بنابراین اقتصاد همچنان در رکود خواهد ماند. اما این دو سال برای ما بسیار خطیر خواهد بود. یعنی با تداوم رکود نه تنها دو میلیون نفری که تازه به بازار کار وارد میشوند به تعداد بیکاران ما افزوده خواهد شد بلکه با تداوم رکود ما شاهد امواج ورشکستگی و تعطیلی بنگاههایی خواهیم بود که چند سال است به امید گشایشی در اقتصاد ایران، و علیرغم زیان ده بودن، خود را سرپا نگهداشته اند. اگر چنین امری رخ دهد، نظام بیمه و تامین اجتماعی ما که هم اکنون با کسری گسترده منابع روبه روست و در پایان هر ماه برای تامین وجوه لازم برای پرداخت مستمری بازنشستگان مجبور به فروش بخشی از دارایی های خویش است وارد مرحله بحران خواهد شد چرا که نه تنها نمیتواند از بیکاران جدید حمایت کند بلکه در تامین حقوق چندین میلیون بازنشسته کنونی نیز به بن بست بر میخورد. این را بیفزایم که تشدید فشاری که بواسطه بر خانواده ها خواهد رفت و آنان را از تامین نیاز هشت تا ده میلیون بیکاری که سربار زندگی آنها هستند عاجز خواهد کرد، در کنار یازده میلیون حاشیه نشینی که سهمشان از این کشور جز فقر و بیکاری و آوارگی نبوده است، شرایطی را بهوجود خواهد آورد که یک جرقه، یک حادثه، یک مرگ ناگهانی، یک اعتراض پیشبینی نشده، یک انفجار، یک اعتراض، یک تحصن، یک سخن نابهجا و یک حرکت نامعقول میتواند امواجی از بحران اجتماعی نظیر اعتراضات فقرا و حاشیهنشینان و پابرهنگان را برانگیزاند.
اگر ما با شورش پابرهنگان روبه رو شویم دو راه داریم. یا سکوت کنیم و شاهد درهم ریزی باشیم یا دست به سرکوب خشونتبار بزنیم. تفاوت اعتراضات گروههای نخبگان مانند روشنفکران و دانشگاهیان و حتی شورشهای مدنی که طبقه متوسط شهری در آنها مشارکت دارد با شورش پابرهنگان این است که دو مورد اولی رهبری پذیر است. یعنی آنان نوعی سازمان غیررسمی مدنی دارند و افرادی را به عنوان رهبری خود میپذیرند. پس با درخواست رهبرانشان به خانه باز میگردند یا وارد یک فرایند گفت و گو و تعامل و مصالحه میشوند . اما وقتی فقرا و حاشیه نشینان و پابرهنگان که وضعیتشان محصول ناکارایی مدیریتی ما در چهار دهه گذشته است اعتراض و شورش میکنند، رهبری پذیر و مدیریتبردار نیستند. آنان وقتی شورش خود را آغاز کردند یا تا دستیابی به نتیجه ادامه میدهند یا وارد فرایندی خسارت بار میشوند. یعنی فرایند گفتوگویی شکل نمیگیرد. اگر پلیس آنان را بزند آنان نیز سنگ و چوب برمیدارند و اگر به آنان شلیک شود آنان نیز سلاح های سرد و گرم بیرون میآورند. جمهوری اسلامی یک بار در اوایل دهه هفتاد شمسی در اسلام شهر، اراک، قزوین و مشهد با شورش محدود پابرهنگان روبهرو شده است و میداند چقدر خسارتبار است. خسارتهای فیزیکی و اقتصادی هر یک از این شورش های محدود (نظیر شکستن و آتش زدن اماکن دولتی و عمومی) بسیار فراتر از خسارتهای کل اعتراضات مدنی سال ۸۸ بود.
یادمان نرود که در سال ۱۳۷۸ فقط دانشجویان شورش کردند و چند روز بخشهایی از تهران از کنترل خارج شده بود و کل تهران ملتهب بود. با این حال دانشجویان رهبری پذیر و مذاکره پذیر بودند و در نهایت هم همین مذاکرات ماجرا را ختم کرد. در اعتراضات پس از انتخابات ۸۸ نیز طبقه متوسط شهری اعتراض کردند که چند ماه کل کشور در التهاب و بحران بود. با این حال آن اعتراضات نیز هم رهبری پذیر بود و هم کنترل شده و خسارتی متناسب با وسعتی که داشت، نداشت. اما اگر میلیون ها بیکار، حاشیه نشین و فقیر دست به اعتراض بزنند و شورش پابرهنگان شکل بگیرد آنان دیگر نه مذاکره پذیرند و نه رهبری پذیر. آنان هدف روشنی نخواهند داشت آنان فقط وضع موجود را نمیخواهند و تا درهم ریزی وضع موجود به شورش خویش ادامه میدهند.
آقایان این را من نمیگویم، بلکه اقتصاددان ارشد دولت نهم و دهم ـ که با ایده های او و اجرای هدفمندی یارانه ها اقتصاد کشور وارد دوره ای از بی ثباتی و بی تعادلی گسترده و پر هزینه شد ـ اکنون در تحقیقی به این نتیجه رسیده است که تعداد فقیران کشور در فاصله سالهای ۸۲ تا ۹۲ دو برابر شده است. آری شما اکنون با لشکری از بیکاران و فقیران و حاشینه نشینان روبه رو هستید.»
عصر ایران؛ یوسف ناصری- روش کشت بدون خاک یا هیدروپونیک(hydroponic)، جایگزین کشاورزی با خاک است و ضمن مصرف آب کمتر، محصولات کشاورزی با کیفیت و با سلامت بالاتر تولید می شود.
در کشت بدون خاک، ریشه گیاه و گل در موادی از جمله «پرلیت» قرار می گیرد. محلول غذایی تهیه شده توسط فرد متخصص به این بستر رسانده می شود و تغذیه گیاه از این طریق اتفاق می افتد. محصولات متعددی از جمله کاهو، توت فرنگی، خیار، فلفل و گوجه فرنگی و گل هایی همچون گل رُز با روش هیدروپونیک تولید می شود.
با توجه به مشکل جدی کمبود یا بحران آب در کشورمان، عصر ایران در گفت و گو با دکتر حسین شریعتمداری، به کند و کاو در خصوص ویژگی های کشت بدون خاک پرداخت.
حسین
شریعتمداری لیسانس مهندسی کشاورزی(خاک شناسی) و فوق لیسانس خاک شناسی از
دانشگاه صنعتی اصفهان دارد و در سال 1376 دکترای خاک شناسی با تخصص شیمی و
کانی شناسی خاک از دانشگاه «ساسکاچوان» کانادا گرفته است.
دکتر حسین شریعتمداری استاد دانشگاه صنعتی اصفهان است و تا سال گذشته
رئیس انجمن کشت های بدون خاک ایران بود. گفت و گوی عصر ایران با این صاحب
نظر در حوزه کشت هیدروپونیک در ادامه می آید.
***
*درباره
این که کشت بدون خاک چقدر درآمدزا هست و این که چقدر بیش تر از کشت معمولی
و روی خاک می شود تولید محصولات کشاورزی داشت آمار و ارقام متفاوتی ارائه
شده. برخی افزایش محصول در کشت بدون خاک را 4 تا 10 برابر کشت خاکی مطرح
کرده اند و شما در سال 1391 که رئیس انجمن کشت های بدون خاک بوده اید رقم
30 درصد افزایش را اعلام کرده بودید.
در حال حاضر رقم مشخصی وجود دارد که
در کشت بدون خاک یا هیدروپونیک نسبت به کشاورزی در زمین و خاک معمولی، چقدر
می تواند افزایش محصول داشته باشد؟
-میزان برداشت محصول کشاورزی هم در خاک و هم در هیدروپونیک، به مدیریت
سیستم برمی گردد. این که چقدر بتوانند نهاده های کشاورزی را مدیریت کنند.
برای مثال، یک کشاورز سنتی بدون هیچ اطلاعاتی و تقریبا با مدیریت صفر، دارد
از خاک، محصول برداشت می کند.
بعد این نوع کشاورزی را مقایسه کنیم
با فردی که انواع تخصص ها را دارد و انواع امکانات را در سیستم هیدروپونیک
به کار برده است در این حالت میزان برداشت محصول مثلا 100 برابر می شود.
در روش هیدروپونیک، همه چیز تحت کنترل است. در حالی که تعداد زیادی از پارامترهای خاک، در کنترل نیست و اصلا نمی دانیم در خاک چه اتفاقاتی می افتد. واکنش های شیمیایی خاک و این که میکرو ارگانیسم ها چه کار می کنند را نمی دانیم. همچنین نمی دانیم وضعیت هوا و اکسیژن و دی اکسید کربن(CO2) در درون خاک چگونه است.
در خاک، همه این عوامل تقریبا ناشناخته است ولی هیدروپونیک این قدر
سیستم را ساده کرده است که تقریبا می دانیم وضعیت چگونه است. بنابراین در
هیدروپونیک، اجزای سیستم، قابل کنترل و قابل مدیریت است و راحت تر می
توانیم به تولید بهینه و حداکثری برسیم. در کشت با خاک، خیلی سخت است و نمی
شود به تولید بهینه رسید.
در هیدروپونیک، همه اجزا در حد مطلوب و بهینه به بهره دهی می رسند ولی در خاک نمی شود یا خیلی مشکل است.
*همان رقم 30 درصد افزایش برداشت محصول که خودتان اعلام کرده اید به نظرتان حداقل افزایش محصول با روش بدون خاک است؟
-اگر در کشاورزی با خاک، مدیریت خیلی خوبی داشته باشیم و در هیدروپونیک
هم همان وضع را بتوانیم بهبود بدهیم مثلا می تواند 30 درصد تفاوت داشته
باشد. در کل به رقم نباید اشاره کرد. چون شرایط مختلفی را می توانیم در نظر
بگیریم و مقایسه کنیم.
جمع بندی من در این زمینه این است که در سیستم هیدروپونیک، راحت تر می شود اجزای سیستم را مدیریت کرد.
*چند دهه از شروع دانش هیدروپونیک می
گذرد. در سال 1929 در دانشگاه کالیفرنیا پرورش گوجه فرنگی دادند و بوته آن 7
متر درازا داشته و محصول بیشتری تولید شده.
در
سال 1940 در کل دنیا فقط 10 هکتار به کشت بدون خاک اختصاص پیدا کرده و در
سال 2001 این رقم به 2000 هکتار رسیده است. با توجه به این که در کشت
هیدروپونیک، آب خیلی کمتری مصرف می شود چرا بیش از این مقدار توسعه این نوع
کشت اتفاق نیفتاده بود؟
-توسعه کشت بدون خاک، امکانات بیش تری می خواهد. یعنی اولا هیدروپونیک را باید در داخل گلخانه انجام بدهیم. در زمین باز و فضای آزاد نمی شود کشت هیدروپونیک انجام بدهیم. چون می خواهیم در تمام فصول سال استفاده کنیم در نتیجه نیاز به گلخانه داریم.
بعد هم سرمایه گذاری اولیه گلخانه کشت بدون خاک نسبت به گلخانه خاکی، خیلی بیش تر است. در ضمن تخصص خیلی بیش تری می خواهد. وقتی بخواهیم در حوزه سیستم هیدروپونیک کار کنیم حساسیت وجود دارد. در کشت با خاک اگر یک اشتباه انجام بدهیم خسارت کمی اتفاق می افتد ولی در هیدروپونیک، اگر اشتباه کنیم خسارت خیلی سنگین است.
بنابراین کشت بدون خاک، تخصص خیلی بالا و مراقبت خیلی زیاد می خواهد. هر چه حساسیت سیستم، بیش تر می شود باید سراغ سیستم های هوشمند و اتوماتیک برویم. سیستم های هوشمند و اتوماتیک هم هزینه های بالایی دارد.
در کشت بدون خاک، هزینه سرمایه گذاری اولیه زیاد است و تخصص بالایی می خواهند. این دو عامل، محدود کننده هستند. هر فردی نمی تواند به این نوع کشت ورود کند. الان شاید حدود 1000 هکتار کشت هیدروپونیک در ایران داریم.
*در مزارع کشاورزی کشورهای دیگر که کشت بدون خاک در فضای آزاد و بالاتر از سطح زمین انجام می شود چنین وضعی می تواند باعث آلودگی محصول تولیدی شود مثل همان آلودگی هایی که با روش خاکی و معمولی اتفاق می افتد؟
-من هیدروپونیک بدون گلخانه، خیلی سراغ ندارم. در کشورهای دیگر من نشنیده ام و ممکن است وجود داشته باشد.
اصلا بحث آلودگی نیست. بحث استفاده از زمان است. ما نمی توانیم چند میلیارد سرمایه گذاری را مثلا در فصل زمستان یا در فصل تابستان تعطیل کنیم. وقتی کشت در هوای آزاد انجام شود مجبوریم فقط به فصل کاشت طبیعی اکتفا کنیم.
در کشت در هوای آزاد، در فصل های بهار و تابستان رشد گیاه را داریم ولی
در بقیه سال این رشد اتفاق نمی افتد ولی سرمایه در آنجا بدون استفاده می
ماند. به همین دلیل، از گلخانه استفاده می کنند که اقلیم را تنظیم کنند.
یعنی در فصل های زمستان و تابستان، کشت انجام شود. بر این اساس سیستم
هیدروپونیک را در گلخانه مستقر می کنند.
*مسئولان
وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده اند که تا پایان سال 1395 سطح زیر کشت
گلخانه های کشور 11 هزار هکتار بوده است. این رقم 1000 هکتاری کشت بدون خاک
در ایران که شما به آن اشاره کردید مستند و دقیق است؟
-من اصلا با رقم اعلام کردن موافق نیستم و فقط رقم تقریبی را گفتم. حتی
اگر در مورد رقمی که وزارت جهاد کشاورزی می گوید بررسی انجام بدهید متوجه
می شوید که دقیق نیست.
به هر حال قبلا ما یک هکتار کشت بدون خاک
داشته ایم و بعدا به ده ها هکتار و صدها رسیده و الان به رقم 1000 هکتار
رسیده است. این را من مطمئن هستم. خوشبختانه این روزها، ایجاد و توسعه
گلخانه ها که اتفاق می افتد اغلب آنها هیدروپونیک است.
گلخانه داران و تولید کننده های ما متوجه شده اند که مزایای این سیستم، بیش تر است. با یک مقدار سرمایه گذاری اولیه، گلخانه ای ایجاد می کنند که از آن بتوانند محصول بیش تر و با کیفیت بالاتر برداشت کنند.
*در یک جا سرمایه مورد نیاز برای احداث
گلخانه هیدروپونیک هوشمند در حد 1000 متری رقم 134 میلیون تومان اعلام شده و
در جایی هم بحث 70 میلیون تومان برای همین اندازه.
برای
کشت و صنعت 200 هکتاری که در جیرفت افتتاح شده و با قطعه بندی به کشاورزان
واگذار شده 250 میلیارد تومان هزینه شده که اگر با همان مبنای 1000 متر
محاسبه کنیم هزینه احداث 125 میلیون تومانی داشته است.در زمینه این که سرمایه گذاری اولیه برای نصب تجهیزات نیاز دارد به چه شکل عمل می شود؟
-سرمایه گذاری های اولیه در حد همین ارقام است. بستگی به این دارد که
چقدر سرمایه گذاری شود و بتوانند سیستم هوشمندتر داشته باشند. برای مثال می
شود دیوارهای گلخانه از یک لایه پلاستیک پوششی باشد یا دو لایه. به جای
پلاستیک پوششی می شود فایبرگلاس گذاشت. یا این که می شود از پُلی کربنات
استفاده کرد.
هر چه بیش تر سرمایه گذاری شود هوای داخل گلخانه، بیش تر تحت کنترل خواهد بود. یعنی گرما و سرمای آن، بیش تر تحت کنترل است ولی هزینه آن زیادتر می شود.
همچنین برای بسترهای گیاهان می شود از جنس های ارزان مثل کارتن پلاست[پلی پروپلین] و قوطی های آهنی استفاده کرد یا از مواد بهتر استفاده کنند مثل کارتن پلاست های بهتر یا مواد بهتر کامپوزیتی یا آلومینیوم. می شود بستر متحرک داشت که از فضای موجود، بیش تر استفاده شود.
می شود در زمینه نور کارهایی انجام داد یا به سیستم، گازهای دی اکسید
کربن(CO2) و اُزُن تزریق کرد. می توان از سیستم های هوشمند برای نور و دما
استفاده کرد. با این کارها سرمایه اولیه مورد نیاز افزایش پیدا می کند.
هر
چه بیش تر سرمایه گذاری شود حساسیت ها کمتر می شود. یعنی سیستم، تحت کنترل
ما قرار می گیرد و خطای انسانی کمتر می شود. به محصول بالاتر و بهتری هم
می رسیم.
*بعضی فعالان این صنعت اعلام یا ادعا
کرده اند که دو، سه شاخه برخی انواع گل تولیدی در گلخانه هیدروپونیک به
اندازه یک بشکه نفت ارز آوری دارند.
واقعا تا این حد کشت برخی گل ها درآمد می تواند داشته باشد اگر صادر شود؟
-قیمت های این اقلام موجود است. کشورهایی مثل هلند از این طریق درآمد بالایی دارند. اگر بازاریابی انجام بدهیم و صادرات انجام شود و محصول به دست مصرف کننده خارجی برسد خیلی راحت می تواند جای درآمد نفت را بگیرد. نفت در واقع اصلا درآمدی ندارد.
*گل هایی وجود دارد که دو، سه شاخه آن در حد 50 دلار که قیمت یک بشکه نفت است ارزش داشته باشد؟
-البته برخی از انواع گل گفته اند ولی گل رز معمولی قیمت بالایی ندارد. برای مثال تعداد 30 یا 40 شاخه گل رز شاید 40 دلار یا 50 دلار ارزش داشته باشد. گلی مثل اُرکیده، خیلی گران است. دو، شاخه از گل ارکیده شاید در حد همان قیمت باشد.
*در تحلیل اقتصادی وهزینه های احداث گلخانه 1000 متری که گفته بودند 134 میلیون تومان هزینه دارد ادعا شده بود که بعد از کم کردن هزینه هایی مثل دستمزد کارگر و سوخت، سالیانه 64 میلیون تومان سود خالص خواهد داشت. تاسیس گلخانه هیدروپونیک می تواند اینقدر درآمدزا باشد؟
-بله می تواند درآمدزا باشد ولی نوع محصول و بازار مهم است. همه عوامل را باید در نظر گرفت. هر چه روی سیستم خودمان سرمایه گذاری کنیم یا تعداد کارگر مورد استفاده را کم کنیم یا تعداد خطاها را کم کنیم و احتمالا عملکرد را بالا ببریم، درآمدها بالا می رود و جبران می کند.
*در کشورهای دیگر روش هایی را به کار می
برند از جمله این که با استفاده از لامپ کاری می کنند که گیاه تحریک شود و
بیش تر رشد کند و محصول کشاورزی سریعتر برداشت شود.
شرکت
توشیبا که به تولید وسایل الکترونیکی معروف بود از لامپ های مخصوص در
گلخانه چند طبقه ای خود استفاده کرده است. این نوع فعالیت ها برای سرعت
دادن به رشد گیاه آیا فراگیر شده؟
-یکی از عوامل موثر نور است. اگر در زمینه نور کار کنیم باز راندمان را
بالا می بریم. در کشور ما هم شروع کرده اند که از این نوع یافته ها استفاده
کنند.
محصول اصلی در اثر فتوسنتز به دست می آید که با نور خورشید است.
در گلخانه، نور خورشید کم می شود. بعد هم نور خورشید را برای طول روز
داریم. در فصل زمستان، طول روز کوتاه می شود و محصول کم می شود.
می توان با نور مصنوعی، روز را طولانی تر کرد یا حتی 24 ساعت شبانه روز را در فضای داخل گلخانه می شود مثل روز روشن کرد. این کارها را می کنند و استفاده می کنند. نور، تاثیر دارد. گاز دی اکسید کربن می توانند اضافه کنند.
این کارها در گلخانه های معمولی ایران انجام نمی شود ولی در گلخانه های پیشرفته تر ایران از این روش ها استفاده می کنند. در گلخانه های خیلی مدرن، سعی می کنند از نور برای افزایش محصول استفاده کنند و حتما از گاز دی اکسید کربن استفاده کنند.
*برای مثال در ایران از لامپ های ال ای دی(LED) استفاده می کنند که رشد گیاه بیش تر شود؟
-بله. من چند جا را می شناسم که از این روش استفاده می کنند و این کار شروع شده. در اصفهان، یک گلخانه بزرگ را سراغ دارم که در آن، از این روش استفاده می کنند. در آنجا گل رز تولید می کنند. مخصوصا در فصل زمستان که طول روز کوتاه می شود نور خیلی می تواند مهم باشد.
*در گلخانه های هیدروپونیک چند طبقه، مشکلی ایجاد نمی شود و همه گیاهان در همه طبقات به یک اندازه می توانند نور دریافت کنند و رشد به صورت یکسان اتفاق بیفتد؟
- در صورتی که سیستم را به درستی طراحی و به درستی مدیریت کنند باید این اتفاق بیفتد.
*این که اعلام شده در کشت بدون خاک تا 90 درصد مصرف آب را در تولید محصولات کشاورزی کاهش داده اند واقعا این موضوع مورد تایید قرار گرفته است که در کشورهای دیگر موفق شده باشند مصرف آب را کاهش بدهند؟
-اگر در کشت بدون خاک از سیستم بسته استفاده شود و محلول غذایی مجددا مورد استفاده قرار بگیرد کاهش مصرف آب اتفاق می افتد. در ژاپن به رقم های خیلی خوبی رسیده اند. چون به خوبی توانسته اند کشت را مدیریت کنند.
می شود آبی که از سطح گیاه هم تبخیر می شود بازیافت شود یا محلولی غذایی که به ریشه گیاهان داده می شود قابل بازیافت است. به این صورت راندمان آب خیلی بالا خواهد رفت. بنابراین 90 درصد کاهش مصرف آب می تواند تحقق پیدا کند.
*گفته شده که امارات متحده عربی با همان روش ژاپنی ها که 90 درصد کاهش مصرف آب دارد و از نور مصنوعی استفاده می شود گلخانه تاسیس کرده اند. این نوع کشورهای همسایه تا چه حد در حوزه کشت بدون خاک فعالیت کرده اند؟
-در این کشورها به صورت نمایشی از این کارها می توانند انجام بدهند. مثلا یک شرکت ژاپنی می آید یک سیستم را به طور کامل ایجاد می کند. محدودیتی در سرمایه گذاری هم ندارند.
هیدروپونیک، آنقدر تحت کنترل است که حتی در مورد انجام آن در کره ماه تحقیق می کنند که اگر یک موقع قرار باشد در آنجا بشر، کشاورزی کند باید با همین روش کشت باشد. بستگی به مقدار سرمایه گذاری دارد و در همه جا می شود این نوع کشت را انجام داد.
*راجع به نحوه کشت هیدروپونیک انتقاد کرده بودید که کارهایی که در حوزه تولید هیدروپونیک انجام می شود منسجم نیست و از فناوری های خارجی کپی کاری می شود. اطلاعات دقیق تر و جدید در این زمینه دارید؟
-در اطراف تهران یا اطراف کرج و اصفهان، گلخانه ها بر حسب سرمایه ای که داشته اند فعالیت می کنند. برای مثال فردی که سرمایه اش کمتر بوده از مواد داخلی استفاده کرده و سازه آورده و یک سیستم را راه اندازی کرده و کار می کند.
فرد دیگر پولدارتر بوده است به طور مستقیم یک سیستم کامل به خارج از کشور سفارش داده و کل سیستم را از اسپانیا آورده اند یا از کشوری دیگر. به این موضوع برمی گردد که کشاورز یا سرمایه دار چه ایده ای داشته باشد و جاهای مختلف را بشناسد و چه مشاوری داشته باشد. تصمیم می گیرد و آن را اجرا می کند.
*گفته شده در سال های قبل از انقلاب، آمریکایی ها کشت بدون خاک را به ایران آورده و ترویج داده اند. شناختی نسبت به فعالیت های قبل از انقلاب دارید که در آن دوره چه اقداماتی انجام شده بود؟
-من یک نمونه در اصفهان دیده بودم. یک مجموعه وجود داشت تحت عنوان باغ آبی جدید که در همین خیابان فعلی امام خمینی بود. من در سال 1358 که دانشجو بودم آن را دیده بودم که مربوط به قبل از انقلاب بود ولی احتمالا توسعه چندانی نداشته است.
*در جلسه اسفند سال 1355 شورای اقتصاد
کشور، شاه به عنوان رئیس جلسه گفته بود در مورد دستوری که قبلا داده که به
سوپرمارکت ها بگویید مزارع صنعتی ایجاد کنند و سبزیجات را با کشت بدون خاک
در تمام مدت سال تولید کنند چه اقدامی انجام داده اید.
واقعا می شد سوپرمارکت ها محصول سبزی تازه تولید کنند و در آن زمان چنین چیزی عملی بوده؟
-شاید در شروع فعالیت این طور بوده است. البته سوپرمارکت نه این که هر بقالی این کار انجام بدهد. برندهای خاصی که در حد کشور فعالیت می کنند می توانند چنین کاری انجام بدهند. فرض کنید فروشگاه رفاه که در کل کشور شعبه دارد و یک مدیریت مرکزی دارد.
همچنین بازارهای روز که مربوط به شهرداری هستند و مدیریت مرکزی با یک سرمایه سنگین دارند می توانند چنین کارهایی انجام بدهند.
این نوع مراکز می توانند در کل کشور، مزارع خاص و گلخانه داشته باشند و مثلا در فصل تابستان، محصولات تولید شده در همدان را در کل کشور توزیع کنند و در فصل زمستان، مناطقی مثل چابهار و بندرعباس، محصولاتی را که تولید می کنند در کل کشور توزیع کنند.
الان اتفاقی که در آمریکا می افتد همین است. یعنی یک محصول خاص و با یک مشخصات در طول سال تولید و عرضه می شود. احتمالا چنین چیزی در آن زمان در ذهنش بوده است.
*گویا در رژیم گذشته این مأموریت به سازمان اتکا داده شده بود. نتیجه این کار چه بود؟
-اتکا وابسته به نیروهای مسلح است. الان هم مزارع کشاورزی دارند ولی نمی
دانم هیدروپونیک دارند یا نه. فقط خبر دارم که در اصفهان، مزارع بزرگی
دارند و محصولات زیادی تولید می کنند.
گفته آن موقع به عنوان یک
موسسه این کار را انجام می دهد و بودجه دولت را هم در اختیار دارد. فروشگاه های
بزرگ مثل فروشگاه رفاه یا بازارهای روز می توانند چنین کارهایی را انجام
بدهند.
ما چالش های زیادی در بخش کشاورزی داریم. از نظر آب، وضعیت بحرانی داریم و از نظر زمین، نیروی کار، کیفیت محصول و مساله آلودگی محصولات، چالش داریم.
شاید یک راهکار خیلی مهم، توجه به سیستم های هیدروپونیک است. چون در این سیستم، مدیریت تاثیر دارد و می تواند عوامل مختلف را کنترل کند. با بالاترین راندمان، می تواند منابع را مصرف کند و محصول تولید کند. این یک مزیت خیلی بزرگ برای کشت هیدروپونیک است.
*درباره بهداشتی بودن محصولات تولیدی در کشت بدون خاک، تبلیغ و تاکید زیادی می شود. از لحاظ بهداشت و سلامت، بهتر از محصولاتی است که در کشت خاکی تولید و به بازار عرضه می شود؟
-بستگی به مدیریت ما دارد ولی از جایی که در کشت بدون خاک، سیستم ما بیش تر تحت کنترل است و بهتر می توانیم مدیریت کنیم امکان تولید محصول با کیفیت بالاتر و با امنیت بیش تر، در این نوع کشت بیش تر است.
ممکن است یک آدمی که بد اخلاق و متخلف باشد و در سیستم هیدروپونیک فعالیت کند برای یک ریال منافع، محصولی تولید کند که خیلی آلوده تر از کشت با خاک باشد. اگر مدیر خوبی وجود داشته باشد در سیستم هیدروپونیک، بهتر می تواند کار کند تا در کشت روی خاک.
*در مورد گلخانه های هیدروپونیک یا کشت بدون خاک که در ایران وجود دارد ارزیابی شما چگونه است؟
-همین که این سیستم سر پا هست و کار می کند نشان می دهد برای کشاورز، به صرفه بوده است. محصول را تولید کرده و توانسته است بفروشد. اما واقعیت این است که جای کار زیادی وجود دارد. می توانند تولید بیش تر و با کیفیت بالاتر را داشته باشند.
می توانند از نور استفاده کنند یا گاز دی اکسید کربن را اضافه کنند یا در زمینه تبادلات انرژی، بیش تر کار کنند یا در سیستم های جدید از گاز اُزُن استفاده کنند. همه این کارها باعث می شود میزان تولید محصولات کشاورزی بالا و کیفیت بالا برود.
شرکت کناف برای نخستین بار، گچ پاششی مقاوم در برابر حریق (ورمی پلاستر) را به بازار عرضه کرد.
به
گزارش عصرایران، در مراسم معرفی و رونمایی از گچ مقاوم در برابر آتش (ورمی
پلاستر) که توسط شرکت کناف تولید شده است، مهندس برزو افقهی _مدیر ارشد
فروش کناف ایران _ گفت: با توجه به اینکه صنعت ساخت و ساز در کشور به سمت
استفاده از مصالح سبک و خشک که به هنگام حادثه کمترین تلفات را به بار می
آورد، در حال حرکت است، از این رو شرکت کناف با بومی سازی یکی از جدیدترین
تولیدات روز جهان، سعی کرده در این زمینه گام های بلندی بردارد.
وی افزود: محصول ورمی پلاستر کناف، اندود گچی محافظ در برابر حریق، برای فضای داخلی ساختمان است.
افقهی با بیان اینکه اجزای تشکیل دهنده این محصول ورمی کولیت، ،گچ، پرلیت و افزودنی های سبک است، اظهار داشت: ورمی پلاستر از انواع محصولات محافظ غیر عامل در برابر آتش می باشد که وظیفه اصلی آن محافظت از عناصر سازه ای ساختمان در برابر حریق است.
وی ادامه داد: گچ مقاوم در برابر حریق موجب می شود تا سازه ها در مواجهه با آتش ، تا زمان خاموشی کامل حریق یا تخلیه ساختمان، دچار تغییر شکل نشود و عملکرد خود را حفظ نماید.
به گفته مدیر ارشد فروش کناف ایران، از ورمی پلاستر برای محافظت تیر و ستون های فلزی و سقف های عرشه فولادی در برابر حریق استفاده می شود.
افقهی با اشاره به رکود بازار ساختمان کشور از چند سال گذشته، مسئله قیمت تمام شده محصول ورمی پلاستر را مهم ارزیابی کرد و گفت: نرخ محصول جدید کناف به نسبت سایر مواد پاششی مقاوم در برابر حریق، از قیمت پایین تر و مقرون به صرفه تری برخوردار است.
وی در خصوص بازار مصرف ورمی پلاستر نیز گفت: در حال حاضر شهرداری تهران و مشهد اخذ تاییدیه مقاومت ساختمان در برابر حریق را از سازمان آتش نشانی برای اخذ تاییدیه پایان کار ساختمان الزامی کرده است و پیش بینی می شود به زودی بکار گیری این محصول جدید در تمام نقاط کشور اجباری و الزامی شود.
به گفته افقهی در صورت فراگیر شدن مصرف گچ مقاوم در برابر حریق، شرکت کناف این آمادگی را دارد که تمام نیاز بازارداخلی را در این بخش تامین کند چرا که درحال حاضر ظرفیت تولید بیش از 20 هزار تن، ورمی پلاستر در خطوط تولید این واحد تولیدی ایجاد شده است.
افقهی در پاسخ به این پرسش که آیا در ساخت دوباره ساختمان پلاسکو از شرکت کناف دعوت به همکاری شده است، تصریح کرد: شرکت کناف برای ساخت و عرضه محصولات خود جهت استفاده در بنای پلاسکوی جدید آمادگی کامل دارد ولی تا امروز در این باره هیچ مذاکره و دعوت به همکاری نسبت به مشارکت کناف از سوی سازندگان آن صورت نگرفته است.
مدیر ارشد فروش کناف ایران افزود: از آنجایی که سرمایه گذار ساخت و تجهیز پلاسکوی جدید، بنیاد مستضعفان است، بنابراین تصمیم گیرنده نهایی نیز در ساخت و طراحی آن بنیاد یاد شده می باشد.
بر پایه این گزارش در این مراسم همچنین ، مهندس داریوش حافظی _مدیر بازاریابی کناف ایران در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه محصول عرضه شده از چه مزایایی برخوردار است، اظهار داشت: ورمی پلاستر به صورت پاششی اجرا می شود و قابلیت محافظت در برابر حریق از 30 تا 180 دقیقه را داراست. همچنین سرعت بالای اجرا، قابلیت پوشش کامل عناصر سازه ای، سهولت عملیات ترمیم، ماندگاری در تمام طول عمر سازه و قابلیت تسطیح پس از پاشش از دیگر مزایای محصول یاد شده است.
وی با تاکید بر اینکه روند استفاده از مصالح ساختمانی سبک در ساخت و سازهای کشور پس از حادثه پلاسکو و زلزله اخیر کرمانشاه شتاب بیشتری گرفته است، تصریح کرد: کناف در این راستا سعی کرده که با عرضه مصالح ساختمانی سبک که در شرایط بحرانی تاب آوری بالایی دارند، فصل جدیدی در مقاوم سازی ساختمان در کشور بگشاید.