واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

مطلبی درباره اسم اعظم خداوند

از وبلاگ "دریچه ای به جاودانگی"


چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم

می‌گویند: هر کس آن (اسم اعظم خداوند) را بداند، هر کاری بخواهد می‌تواند انجام دهد


در این باره که اسم اعظم خدا چیست...

اقوال فراوانی وجود دارد

امام حسن عسکری علیه السلام در این باره فرمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم خدا، از سیاهی چشم به سفیدی اش نزدیکتر است



 

اســم اعظم خدا

اســم اعظم / دعای جوشن کبیر / آیة الکرسی

میدانیم دعای جوشن سخنان خداوند است که توسط حضرت جبرائیل بر پیامبر اکرم ص برای در امان ماندن پیامبر و پیروانش از شیطان و شیطان صفتان نازل شده و از جمله خواص آن است که اگر بر کفنت نوشته شود حق تعالی حیا فرماید که تو را به آتش عذاب کند

لازم به ذکر است که این دعا شامل صد فصل است که هر فصل مشتمل بر ده اسم الهی می باشد 

و در پایان هر فصلش میخوانیم{ سُبحانَک یا لا اِلهَ اِلّا اَنتَ اَلْغَوثَ اَلغَوثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ } یعنی پاک و منزهی خدا ، ای آنکه جز تو نیست خدایی، به فریاد رس ، رها ساز ما را از آتش ،‌ ای پرورگار

میدانیم که خداوند دارای 1001 اسم و ذات است که همه آنها در جوشن آمده که هزارتای آن معلوم و یکی از آنها که همان اسم اعظم خداست مخفی است که فقط آنهایی که روحشان به جسمشان غلبه دارد ( اکثر ما جسممان بر روحمان غلبه دارد ) و انسانهای مقرب درگاهش آنرا درک و احساس میکنند و هرکس اسم اعظم خدا را بداند میتواند حتی به کل دنیا تسلط یابد 

اسم اعظم خدایتعالى آنست که افتتاح او اللّه و اختتام او هُوَ است

   و حروفش نقطه ندارد وَلا یَتَغَیَّرُ قَرائَتُهُ اُعْرِبَ اَمْ لَمْ یُعْرَبْ

 


علاوه بر جوشن ، احتمال وجود اسم اعظم خدا در پنج آیه زیر از قرآن کریم وجود دارد.

هر کس پنج آیه مبارکه زیر را وِرد خود قرار دهد و هر روز یازده مرتبه بخواند هر آینه آسان شود براى او هر مهمّى از کُلّى و جُزئى بزودى و هر خواسته ای داشته باشی مستجاب میشود انشاءالله تعالى

   { بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم }

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ لَّهُ مَا فىِ السَّمَوَتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِى یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَینْ‏َ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا یُحِیطُونَ بِشىَ‏ْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَوَتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا یَُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلىِ‏ُّ الْعَظِیمُ
آن خدائى که غیر از او خدائى نیست: زنده (و) پاینده است. خمارى و خواب او را نمیگیرد. آنچه که در آسمانها و زمین میباشد اختصاص به او دارد کیست که بتواند بجز با اذن او نزد او شفاعت نماید. خدا آنچه را که در جلو و پشت سر مردم است میداند. آنان بچیزى از علم او احاطه ندارند مگر آنچه را که او بخواهد. کرسى یعنى علم خدا آسمانها و زمین را فراگرفته است. و نگاهدارى آنها بر او گران نیست و خدا برتر و بزرگوار میباشد

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَیُّومُ(2) نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَبَ بِالْحَقّ‏ِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَینْ‏َ یَدَیْهِ وَ أَنزَلَ التَّوْرَئةَ وَ الْانجِیلَ(3) مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ أَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بَِایَتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ(4)

2- خدائى غیر از آن خدائى که زنده و پاینده است وجود ندارد3- او کتاب بر حق یعنى قرآن را در حالى بر تو فرو فرستاد که آنچه را پیش از خودش بوده تصدیق مینماید4- و قبلا تورات و انجیل را نازل کرد تا براى مردم باعث هدایت شوند و فرقان را فرو فرستاد ، براى آنان که به آیات خدا ایمان نمى‏آورند عذابى سخت مهیاست، و خدا پیروزمند و انتقام گیرنده است.

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلىَ‏ یَوْمِ الْقِیَمَةِ لَا رَیْبَ فِیهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِیثًا(87)

اللَّه خدایى است که هیچ خدایى جز او نیست. به تحقیق همه شما را در روز قیامت- که هیچ شکى در آن نیست- گرد مى‏آورد و چه کسى از خدا به گفتار راستگوى‏تر است؟ (87)

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الحُْسْنىَ‏(8)

8- خدا آن خدائى است که جز او خدائى وجود ندارد. نام‏هاى نیک به خدا اختصاص دارد

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ عَلىَ اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ(13)

خداى یکتاست که هیچ خدایى جز او نیست. مؤمنان البته بر خداى یکتا توکل کنند. (13)

  * فضیلت و اهمیت ایه الکرسی

رسول اللَّه ص میفرمایند:آیة الکرسى از گنجى زیر عرش الهى به من داده شده است و به هیچ پیامبرى قبل از من داده نشد.

ابى عبد اللّه (ع) میفرمایند: براى هر چیزى بلندى و قلّه‏اى است و بلندى و قلّه قرآن آیة الکرسى است.  


  * *


*در میان مردم شایع شده که اسم اعظم، اسمی است لفظی از اسمهای خدای تعالی که اگر خدا را به آن بخوانند دعا مستجاب می شود. و در هیچ مقصدی از تأثیر باز نمی ماند. و چون در میان اسمای حسنای خدا به چنین اسمی دست نیافته، و در اسم جلالة «الله» نیز چنین اثری ندیده اند، معتقد شدند به این که اسم اعظم مرکب از حروفی است که هر کس آن حروف و نحوة ترکیب آن را نمی داند، و اگر کسی به آن دست بیابد همه موجودات در برابرش خاضع گشته و به فرمانش در آیند.[1]

و در قرآن کریم و نیز در روایات و ادعیه، برای اسمای الهی تأثیر ویژه ای دانسته شده است. مثلاً در قرآن کریم در آیات مربوط به خلافت حضرت آدم ـ علیه السلام ـ سرّ خلیفه شدن آدم را علم به اسماءالله می داند. قطعاً این علم که ملائکه توان تحمل بدون واسطه آن را نداشتند، تنها علم به الفاظ یا مفاهیم ذهنی اسماء خداوند نبوده است. در برخی ادعیه، مانند دعای سمات، گشایش درهای رحمت آسمان و نجات از تنگناهای زمین و آسان شدن سختیها و زنده شدن مردگان و برطرف شدن بلاها از آثار این اسماء و صفات شمرده شده است.

«اللهم ان اسئلک باسمک العظیم الاعظم... اذا دعیت به علی... کشف البأساء و الضرّاء انکشفت» و در روایات نیز آثار مهمّی برای اسماء الهی ذکر شده است. از جمله از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل شده که خدای سبحان 99 اسم دارد. که هر کس آنها را احصاء کند داخل بهشت می شود.

«ان الله تبارک و تعالی تسعة و تسعین اسماً، مائةً الا واحداً من أحصاها دخل الجنّه»[2]

 

البته نباید گمان برد که این آثار مهمّ بر اسم لفظی یا مفاهیم ذهنی مترتّب است. زیرا هرگز با لفظ و مفهوم ذهنی نمی توان در جهان عینی اثر گذاشت و مرده را زنده کرد. اگر فرموده اند کسی که اسم اعظم خدا را بداند صاحب طیّ الارض خواهد بود، چنین نیست که اگر لفظی را به زبان آورد یا مفهومی را در ذهن حاضر کند بدون تکامل روح و رسیدن به حقیقت اسم اعظم بتواند از عهدة این گونه امور بر آید.

 

***اسم اعظم مرتبه و مقام عینی است، نه لفظ و مفهوم. اگر روح کامل شد و به مقام ولایت رسید، مظهر قدرت حقّ یا اسمی از اسماء و صفتی از صفات خدای سبحان شد، به قدرتی دست می یابد که می تواند به اذن خدا مرده را زنده کند و تصرّفات دیگری داشته باشد.[3]***

و همة این مضامین که از قرآن و ادعیه و روایات آوردیم مؤید این است که انسان ها هیچ وقت از دست یابی به اسم اعظم خدا منع نشده اند. بلکه دست یافتن به اسم اعظم و حقیقت اسماء و صفات الهی، رسیدن به کمال و سیر و صعود معنوی است. و الا صِرف لفظ و اسم خُشک و خالی که راه به جایی نمی برد. بلکه انسان باید با جدّیت و تلاش و با سیر طریق کمال، خود مظهر اسماء اعظم الهی گردد. و چنین نیست که اسم اعظم مثل رمزی باشد که با یاد گرفتن آن هر شخصی حتّی کسی که فاقد کمال است معنوی و عرفانی باشد بتواند هر کاری را که می خواهد انجام دهد.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:


[1] . موسوی همدانی، محمدباقر، ترجمة تفسیر المیزان، قم، ‌دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه امور مدرسین حوزه علمیه، ص 463.

[2] . توحید صدوق، ص 198، ب 29، ح 8.

[3] . جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن کریم، توحید در قرآن، نشر اسراء، ج 2، ص 252 و 251.


مرتبط:

بررسی مفهوم اسم اعظم از ویکی فقه

 

گزارشی از واقعیت وضعیت اشتغال و بیکاری فارغ التحصیلان

گزارش جدید دولت از بیکاری فارغ‌التحصیلان (از تابناک)


معاون اول رئیس جمهور می‌گوید اشتغال‌زایی در 10سال گذشته صفر بوده و این مسئله باعث شده تا بیکاری فارغ التحصیلان نگران کننده شود، برای خروج از این وضعیت باید سالیانه 800 هزارتا یک میلیون شغل ایجاد کنیم.


مهر در ادامه نوشت: آخرین گزارش مرکز آمار ایران نشان می دهد تعداد بیکاران مطلق کشور 2 میلیون و 500 هزارنفر و تعداد افرادی که در معرض بیکاری قرار دارند یک میلیون و 800 هزارنفر است. همچنین بیشترین تعداد بیکاران مربوط به گروه سنی زیر 30 سال می شود و طبق اعلام مقامات دولتی، حدودا یک میلیون و 200 هزارنفر از کل بیکاران کشور را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشیکل می دهد.

نرخ بیکاری جوانان 2 برابر نرخ عمومی کشور و بیکاری زنان متقاضی شغل کشور نیز تا 40 درصد است؛ از اینرو بیکاری و تقاضا برای شغل به عنوان یکی از مهم ترین خواسته ها و نیازهای خانوارهای ایرانی شناخته می شود؛ موضوعی که دولت تدبیر و امید در دوره فعالیت یک و نیم ساله خود قادر به حل آن نبوده است.

متاسفانه طی دوران های گذشته، دولت ها از موضوع بیکاری و تقاضاهای شغل در کشور به عنوان یک سوژه تبلیغاتی استفاده کرده و بیشتر از اینکه در زمینه کاهش بیکاری اقدامات موثری را انجام داده باشند، درباره آن سخن گفته شده و وعده داده اند.

بنابراین بیکاری در طول دو دهه گذشته به یک مسئله جدی و دغدغه برای خانواده ها تبدیل شد و با ناتوانی دولت ها در حل کامل آن، امروز کشور با انباشت تقاضا برای کار مواجه است و فارغ التحصیلان دانشگاهی برای ورود به بازار کار با دشواری ها و مسائل فراوانی روبرو هستند.

توقف اشتغال زایی جدید در 10 سال گذشته

مسئولان وزارت کار می گویند در صورتی که کشور بخواهد از بیکاری خارج شود و به نیازهای شغلی جوانان پاسخ مناسبی بدهیم، سالیانه بین 800 هزار تا یک میلیون شغل باید ایجاد شود؛ اما مقامات دولت تدبیر و امید معتقدند در 10 سال گذشته تقریبا هیچ شغل موثری به اقتصاد کشور اضافه نشده است.

تنها در دو دولت سابق کشور، آمارهای فراوانی از ایجاد سالیانه 2 میلیون و 500 هزار شغل جدید در کشور ارائه شد، اما کارشناسان اقتصادی و بازار کار معتقدند در شرایطی که کشور دچار رکود شدید بوده و نرخ رشد اقتصادی منفی بوده است، چگونه دولت می توانست میلیون ها فرصت شغلی ایجاد کند؟

حال اسحاق جهانگیری؛ معاون اول رئیس جمهور درباره بیکاری گفت: طی 10 سال گذشته میزان اشتغال زایی خالص در کشور نزدیک به صفر بوده، متاسفانه وضعیت بیکاری نیروهای تحصیل کرده در کشور نگران کننده است.

وی با بیان اینکه اقتصاد ایران مستعد تولید شغل است افزود: این ظرفیت در اقتصاد کشور وجود دارد که سالانه بین ۸۰۰ هزار تا یک میلیون شغل ایجاد شود و لازمه اشتغال زایی سرمایه گذاری است.

جهانگیری موتور حرکت تولید و اشتغال زایی را بخش خصوصی برشمرد و بیان داشت: با ابلاغ سیاست های اصل ۴۴ توسط مقام معظم رهبری و تاکید بر حضور پُر رنگ بخش خصوصی، دیگر به مصلحت نیست که بر سر این موضوع که صنایع دولتی باشد یا خصوصی بحث شود؛ بلکه باید با حمایت از حضور بخش خصوصی به فکر تولید بود.

سالیانه 800 هزار تا یک میلیون شغل نیاز داریم

مسئولان دولت تدبیر و امید در واکنش به ناتوانی این دولت در حل مسئله بیکاری و وعده های داده شده در این زمینه، اعلام کرده با مثبت شدن نرخ رشد اقتصادی کشور، باید زمانی سپری شود تا اثرات آن بتواند خود را در عرصه اقتصادی نشان دهد؛ از اینرو اشتغال زایی های صورت گرفته نیز با فاصله خود را نشان خواهد داد.

آنها همچنین اعلام کرده اند در سال جاری 400 هزار فرصت شغلی جدید ایجاد شده است. در عین حال، نرخ بیکاری تک رقمی اعلام شده در تابستان امسال در فصل پاییز دوباره افزایش یافت و هنوز هم صدها هزار درخواست برای اشتغال از سوی جوانان و به ویژه فارغ التحصیلان دانشگاهی وجود دارد.

یکی از معضلات مربوط به بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی، عدم مهارت برای پذیرش تصدی های بازار کار و منطبق نبودن آموزش های دانشگاهی با نیازهای بنگاه ها است. در اینباره رئیس جمهور به تازگی خواستار بازنگری در رشته های دانشگاهی شده و بر این موضوع تاکید می شود که باید از ادامه پذیرش دانشجو در برخی رشته هایی که بازار کار ممکن است تا سال ها نیازی به آن نداشته باشد، جلوگیری شود.

همچنین سازمان فنی و حرفه ای کشور نیز طرحی را برای مهارت آموزی فارغ التحصیلان دانشگاهی ارائه کرده و مسئولان این سازمان می گویند از طریق این آموزش ها که برای اولین بار به فارغ التحصیلان دانشگاهی ارائه می شود، به دنبال پُر کردن خلاء بین عدم مهارت کارجویان و نیازهای واقعی بازار کار هستند

بیان زندگی الگوی پیامبر در مقدمۀ امام صدر به کتاب سیرة الرسول

متن پیش‌ رو، مقدمۀ امام صدر است به کتاب سیرة الرسول نوشتۀ استاد زکی بیضون. امام صدر این مقدمه را در تاریخ ۱۹۶۹/۱۲/۷ (۱۳۴۸/۹/۱۶) نگاشته است.


بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب‌العالمین والصلوة علی قائد الخلق و الرسول الأمین محمد و آله الأطهار مصابیح الهدی وسفن النجاة. 

یکی از اصولی که در سیرۀ پاک محمدی به آن برمی‌خوریم، اصلِ حرکتِ پیوسته و ثمربخشیِ پیوسته است. پیامبر (ص) این اصل را چنین تبیین فرموده است: «اگر زمان مرگ انسان مؤمنی فرا رسد و در دست خود نهالی داشته باشد، پیش از آنکه بمیرد، آن را می‌کارد.» این حدیث پیامبر دربارۀ مرد مؤمنی است که رسالت او در زندگی، کشاورزی و درخت‌کاری است.

این مؤمن وقتی که در باغش در حال کار است و نهالی در دست دارد، مرگش فرا می‌رسد. آن‌گونه که پیامبر (ص) می‌گوید، این مؤمن در برابر مرگ تسلیم نمی‌شود، بلکه آخرین لحظۀ باقی‌مانده از زندگی خود را نیز غنیمت می‌-شمارد. او جوهرۀ همین یک لحظه را بیرون می‌کشد و آن را به حیات دائمیِ تازه‌ای تبدیل می‌کند. او زمان را در جایی که حقیقت زمان را جاودانه سازد، متوقف می‌کند. 

در گفتۀ پیشوای ما این مؤمن، نهالی را که در دست دارد، می‌کارد و حیاتی نو را بنیان می‌گذارد. با رشد نهال آن حیات نیز بالنده می‌شود و سایه‌سار آن درختِ دارای شاخه‌ها و برگ‌ها و میوه‌های گوارا، آسایش را برای خستگان فراهم می‌آورد و هوایی پاک و غذایی کافی به انسان و به کسانی که «شما روزی‌دهندۀ آنان نیستید» تقدیم می‌کند. بدین‌ترتیب، حیاتی که آن مؤمنِ درخت‌کار پدید آورده، در تولید بشری نمود پیدا می‌کند؛ تولیدی که از آسایش و غذا ابزاری برای دهش و بخشندگی فراهم می‌آورد و این چنین است که درخت پاک ما از خاک سر بر می‌آورد تا به آسمان برسد و لحظه‌ای گذرا از عمر انسانِ محمدی به جاودانگی تبدیل می‌شود. 

این لحظه نمونه‌ای از آن عمری است که حضرت محمد (ص) برای امت خویش می‌خواهد: حرکتی پیوسته از گهواره تا گور؛ هر لحظه‌ای چشمه‌ای است؛ هر آنی کلیدی است برای جاودانگی. حیاتی معجزه‌گر؛ هر دمی فرصتی است برای محقق ساختن آرمان بی‌پایانی که آرام نمی‌گیرد و نمی‌ایستد و سیری‌ناپذیر است. 

حضرت محمد (ص) چنین حیاتی را به انسان مسلمان پیشنهاد می‌دهد. حیات او نیز حیات نمونه‌ای از همین رنگ بود: الگویی نیک برای انسان زنده. پیامبر بزرگوار اسلام همواره این اصل را در زندگی خود دنبال کرد و آن را به امت خویش نیز آموخت، همان‌گونه که همۀ دستورات خداوندی را به انسان ابلاغ کرد و خود نیز در حیات تابناکش آن‌ها را به کار بست و از این روست که زندگی او رسالتی الهی برای خوشبخت کردن انسان شده است. از این روست که مرتبۀ سیرۀ پیامبر (ص) پس از قرآن کریم است و اعمال این آفریده با سخنان خداوند قرین می‌شود و قلب او چنان به وحی الهی نزدیک شد که پیام‌آورنده و پیام‌گیرنده با یکدیگر درآمیختند و عاقل و معقول با هم متحد شدند. 

سیرۀ محمدی دومین رکن مکتب اسلام است و در مرتبۀ بعد از قرآن کریم و دانش‌های نهفته در آن قرار می‌گیرد. این سیره باید در سطح‌های گوناگون به قشرهای گوناگون مردم در هر کجا ارائه شود تا سرتاسر زندگی مسلمانان را فراگیرد و آن را یک‌پارچه حرکت و دهش کند. 

پیامبر نیکی و نیکان

فرزاد جهان‌بین

قرآن کریم از پیامبر اعظم(ص) به عنوان «اسوه حسنه» یاد می کند (احزاب/۲۱) و از این رو ضروری است که به ابعاد آن شخصیت عالی قدر، آشنایی بیشتری بیابیم تا تاسی دقیقتر و کاملتری به حضرتش داشته باشیم. علی(ع) که همواره قرین پیامبر(ص) بوده و از همان اوان شیر خوارگى تحت تربیت مخصوص پیامبر قرار گرفته و صبح و شبش را با ایشان به سر کرده است به نحوی که پیامبر اسلام لقمه می جویده و در دهان ایشان می گذاشته و هر روز پرچمى از اخلاق خود برای وی بر مى افراخت(نهج البلاغه، خ۱۹۲) تا آنگاه که رسول خدا ـ صلّى اللّه علیه وآله ـ در حالى که سرش روى سینه علی(ع) بود قبض روح شد (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۸) بهترین کسی است که دقیقترین و عالی ترین توصیف ها را از شخصیت نبی مکرم اسلام ارائه داده است.

مولودی به غایت مبارک

علی(ع) درباره دودمان پاک نبی گرامی اسلام (ص) بیاناتی دارد و از آن جمله می فرماید: فاستودعهم فی افضل مستودع و اقرهم فی خیر مستقر، تناسختهم کرائم الاصلاب الی مطهرات الارحام. کلما مضی منهم سلف قام منهم بدین الله خلف حتی افضت کرامه الله سبحانه و تعالی الی محمد(ص) فاخرجه من افضل المعاون منبتا و اعز الارومات مغرساً من الشجره التی صدح منها انبیاءه و انتجب منها امناءه. عترته خیر العتر و اسرته خیر الاسر و شجرته خیر الشجر (نهج البلاغه، خطبه۹۴).

خداوند نطفه پاک پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت نهاد و در بهترین مکان‌ها آنها را مستقر ساخت، صلب کریم پدران آنان را به رَحِم پاک مادران منتقل نمود. هرگاه یکی از آنان بدرود حیات می گفت، دیگری بعد از او برای پیشبرد دین خدا به پای خاست. تا اینکه این منصب بزرگ نبوت از جانب خداوند ـ سبحانه و تعالی ـ به محمد(ص) رسید. او را از بهترین اصلها و مکانها که با ارزش ترین روییدنیها از آن به دست می آید استخراج کرد و نهال وجود او را در اصیل ترین و عزیزترین سرزمینها غرس کرد و شاخه های هستی او را از همان درختی که پیامبران را از آن آفرید به وجود آورد. از همان شجره ای که امینان درگاه خود را از آن برگزید. فرزندانش بهترین فرزندان اند و خاندانش بهترین خاندان و دودمانش بهترین دودمان‌اند.

تربیت یافته ویژه الهی

علی(ع) درباره تربیت ویژه نبی گرامی اسلام از دوران کودکی می فرماید: لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان عظیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲).

از همان زمان که رسول خدا (ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: در کودکی چند بار اتفاقاتی برایم افتاد که احساس کردم نیروی غیبی و مأمور درونی مراقب من است تا مرتکب بعضی کارها نشوم، از جمله اینکه وقتی بچه بودم و با کودکان بازی می‏کردم، روزی یکی از بزرگان قریش ساختمانی می‏ساخت و کودکان بنا بر عادت کودکی سنگ‏ها را در دامن لباس می‏ریختند و لباس را بالا می‏زدند من هم یک سنگ در دامن گذاشتم. تا خواستم دامنم را بالا بزنم، گویی کسی با دست زد و لباس مرا پایین انداخت. بار دیگر خواستم این کار را بکنم، که همین عمل تکرار شد. فهمیدم نباید این کار را انجام دهم.(ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه)

موعود تمام انبیا‌‌

علی(ع) در این باره می فرمایند: الی ان بعث الله سبحانه محمداً رسول الله (ص) لانجاز عدته و انتمام نبوته مأخوذاً علی النبیین میثاقه، مشهوره سماته (نهج البلاغه، خطبه اول).

تا اینکه خداوند محمد رسول الله(ص) را برای وفای به عهد خویش و کامل کردن نبوتش مبعوث ساخت و این در حالی بود که از همه پیامبران درباره او پیمان گرفته شده و نشانه هایش مشهور بود.

پیامبری با برها‌ن‌های آشکار

ارسله بوجوب الحجج و ظهور الفلج و ایضاح المنهج، فبلغ الرساله صادعاًبها و حمل علی المحجه دالاعلیهاو اقام اعلام الاهتداء و منار الضیاء، و جعهل امراس الاسلام ومتینه و عری الایمان وثیقه (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵).

پیامبر اکرم (ص) را با برهان‌هایی روشن و پیروزی بر کفر و شرک و آشکار نمودن راه راست گسیل داشت و پیامبر نیز رسالت حق را آشکارا ابلاغ نمود و انسانها را به جاده حق رهنمون شد. پرچم‌های هدایت را برافراشت و نشانه‌های روشن را برقرار ساخت. رشته‌های اسلام را محکم و دستگیره‌های ایمان را استوار گردانید.

پیامبری که از نیکان، دلبری می کرد

علی(ع) در بیان عظمت پیامبر(ص) می فرمایند: قد صرفت نحوه افئده الابرار و ثنبت الیه ازمه الابصار دفن الله به الضغائن و اطفأبه الثوائر الف به اخواناً و فرق به اقراناً اعزبه الذله و اذل به العزه (نهج البلاغه، خطبه۹۶).

دلهای نیکوکاران، شیفته پیامبر اکرم (ص) گشت و چشم‌های حق جویان به سوی او متوجه شد و به برکت وجودش کینه ها را مدفون ساخت و آتش دشمنیها را فرو نشاند. افراد دور افتاده را به واسطه او به هم نزدیک ساخت و نزدیکانی که در ایمان و هدف هم آهنگ نبودند از هم دور نمود. ذلیلان محروم در پرتو وجود او عزت یافتند و عزیزان خودخواه ذلیل شدند.

ملاک ارزش‌ها و اسوه حسنه

علی(ع) شیوه زندگی آن نبی اعظم را به عنوان ملاک ارزش‌ها معرفی می‌نماید و می‌فرماید:‌ و لقد کان فی رسولالله (ص) کاف لک فی الاسوه و دلیل لک علی ذم الدنیا و عیبها و کثره مخازیها و مساویها؛ اذ قبضت عنه اطرافها و طئت لغیره اکنافها و فطم عن رضاعها و زوی عن زخارفها… و لقد کان فی رسولالله (ص)مایدک علی مساوی الدنیا و عیوبها اذجاع فیها مع خاصته و زویت عنه زخارفها مع عظیم زلفته فلینظر ناظر بعقله اکرم الله محمداً بذلک ام اهانه فان قال: أهانه فقد کذب والله العظیم بالافک العظیم و ان قال: اکرم فلیعلم أن الله اهان غیره حیث بسط الدنیا و زواها عن اقراب الناس منه(نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰)

کافی است که پیامبر خدا (ص) را سرمشق خود قرار دهی و او سرمشق توست در بی ارزش بودن دنیا و رسواییها و بدیهایش، زیرا دنیا از او گرفته شد اما برای دیگران مهیا گردید. از نوشیدن شیر دنیا وی را جدا ساختند و از زخارف و زیباییهای آن برکنار داشتند… در زندگی رسول خدا (ص) اموری است که تو را بر عیوب دنیا واقف می سازد، زیرا او و نزدیکانش در دنیا گرسنه بودند و با اینکه منزلت و مقامی عظیم در پیشگاه خداوند داشت، زینتهای دنیا را از او دریغ داشت. بنابراین، هر کس با عقل خویش باید بنگرد که آیا خداوند این کار پیامبرش را گرامی داشته یا به او اهانت کرده است. اگر کسی بگوید به او اهانت کرده به خدا سوگند این دروغ محض است و اگر بگوید او را گرامی داشته باید بداند خداوند دیگران را که زینتهای دنیا به آنها داده گرامی نداشته است، زیرا دنیا را برای آنها گسترده و از مقرب ترین افراد به خودش دریغ داشته است.

مظهر شجاعت

امام(ع) در باره شجاعت پیامبر اسلام می فرماید: کنا اذا احمر البأس اتقینا برسول الله (ص) فلم یکن احد منا اقرب الی العدو منه (نهج البلاغه، غریب کلمه۹).

هرگاه جنگ شعله ور و سخت می شد ما به رسول خدا پناه می بردیم و هیچ یک از ما به دشمن، نزدیک تر از او نبود.

مظهر ایثار

و کان رسول الله (ص) اذا احمر البأس و احجم الناس قدم اهل بیته، فوقی بهم اصحابه حر السیوف و الاسنه فقتل عبیده بن الحارث یوم بدر و قتل حمزه یوم احد و قتل جعفر یوم موته و اراد من لو شئت ذکرت اسمه مثل الذی ارادوا من الشهاده و لکن آجالهم عجلت و منیته اجلت (نهج البلاغه، نامه ۹).

هرگاه آتش جنگ شعله می کشید و حمله شدید دشمن باعث عقب نشینی سپاه می شد، پیامبر خدا (ص) اهل بیت خود را پیشاپیش لشکر قرار می داد تا اصحابش از آتش شمشیر و نیزه مصون بمانند. لذا پسر عموی پیامبر عبیده بن حارث روز بدر و حمزه عموی پیامبر روز احد و جعفر پسرعموی آن حضرت روز جنگ موته کشته و شهید شدند و کسانی هم بودند که اگر می خواستم نامشان را می بردم که دوست داشتند همانند آنان شهادت نصیبشان گردد اما مقدور بود زنده بمانند و مرگشان به تأخیر افتد.

پدر و مادر علی(ع)، فدای او باد

علی(ع) هنگام وداع با پیامبر اعظم (ص)، آن گاه که آن حضرت را غسل می داد، عرضه داشت: بابی انت و امی لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک من النبوه والأنباء و اخبار السما (نهج البلاغه، خطبه ۲۳۵).

پدرم و مادرم فدایت ای پیامبر خدا، با مرگ تو چیزی قطع شد که با مرگ دیگران قطع نشد و آن نبوت و اطلاع رسانی از عالم غیب و اخبار آسمانی بود.

برترین درودها نصیب او باد

علی(ع) در ضمن تعلیم درود فرستادن بر نبی گرامی اسلام (ص) می فرمایند: اجعل شرائف صلواتک و نوامی برکاتک علی محمد عبدک و رسولک الخاتم لما سبق والفاتح لما انغلق والمعلن بالحق والدافع جیشات الاباطیل و الدامغ. صولات الاضالیل، کما حمل فا ضطلع قائماً بامرک مستوفزاً فی مرضاتک غیر ناکل من قدم و لا واه فی عزم واعیاً لوحیک حافظاً لعهدک ماضیاً علی نفاذ امرک حتی اوری قبس القابس و اضاء الطریق للخابط و هدیت به القلوب بعد خوضات الفتن والاثام و اقام بموضحات الاعلام و نیرات الاحکام (نهج البلاغه، خطبه ۷۲).

خداوندا، گرامی ترین درودها و افزون‌ترین برکات خود را بر محمد(ص) بنده و فرستاده ات قرار ده. همان فرستاده ای که ختم کننده وحی و رسالت بود و بازکننده راه بسته سعادت بشری و آشکار کننده دین حق به وسیله حق و برهان و بازدارنده جنب و جوش‌های باطل و شکننده و از میان برنده هجومهای گمراهان. همان گونه که سنگینی بار رسالت بر عهده او قرار داده شد با تمام قدرت به انجام آن پرداخت و به فرمانت قیام کرد و به سرعت در راه رضا و خشنودی ات گام برداشت و حتی یک قدم هم عقب گرد نکرد و اراده محکمش سست نشد. وحی و رسالت تو را به خوبی دریافت و پیمان رسالتت را حافظ و نگه دار بود. آن چنان در اجرای فرمانت کوشش کرد که شعله فروزان حق را آشکار و راه را برای جاهلان و گمراهان روشن ساخت و دلهایی که در فتنه و گناه فرو رفته بودند به واسطه او هدایت گردیدند. پرچم‌های حق را برافراشت و احکام زنده اسلام را برپا نمود.

نمونه ای از عوارض زیاد نشستن و بی توجهی به استراحت و خوراک؛ مرگ مرد تایوانی در اثر بازی کامپیوتری طولانی

از جمله نکات جالب اینجا بود که در طول تحقیقات پلیس‌ها در محل مرگ این فرد، سایر مشتریان گیم‌نت بدون توجه به اقدامات پلیس به بازی کردن ادامه می‌دادند.
در کشور تایوان یک مرد 33 ساله بر اثر زیاده روی در انجام بازی‌های کامپیوتری درگذشت تا بار دیگر بحث فرهنگ استفاده از این بازی‌ها به میان بیاید. در این رخداد، این مرد که مشتری دائمی و ثابت یک گیم‌‌نت بوده است پس از سه روز بازی متوالی توسط صاحب گیم‌نت در وضعیتی غیرعادی روی صندلی خود مشاهده شد و پس از انتقال به بیمارستان مشخص شد که او درگذشته است.

صاحب این گیم‌نت درباره این مرد گفته است که او از مشتریان ثابت آن‌ها بوده است و همیشه برای مدت‌های طولانی بازی می‌کرده و حتی در مواقع خستگی روی صندلی گیم‌نت می‌‌خوابیده است. جالب اینجاست که چندی پیش نیز در شهر تایپه نو نیز مرد دیگری پس از 5 روز بازی متوالی درگذشته بود.

از جمله نکات جالب اینجا بود که در طول تحقیقات پلیس‌ها در محل مرگ این فرد، سایر مشتریان گیم‌نت بدون توجه به اقدامات پلیس به بازی کردن ادامه می‌دادند.

در اینجا جا دارد تا یادآور شویم که بازی‌های کامپیوتری تنها ابزار است و نمی‌توان استفاده نادرست از ابزار را به بد بودن آن ابزار تعمیم داد، برای نمونه می‌توان از چاقو برای جراحی یک بیمار و درمان او استفاده کرد و از همان تیغ نیز می‌توان استفاده‌های نادرست فراوانی را به‌عمل آورد که این امر وجود تیغ جراحی را زیرسوال نخواهد برد، بازی‌های کامپیوتری در صورت استفاده صحیح می‌توانند ابزاری برای یادگیری سریع، بالابردن سرعت پاسخ‌دهی مغز و بهبود ساختار تصمیم‌گیری منطقی در مغز انسان عمل کند ولی استفاده نادرست از آن نیز مواردی این‌چنینی را درپی خواهد داشت.

منبع: جام جم