تا سال ۲۰۳۰ همه ما ربات خانگی داریم
یک گزارش جدید از دانشگاه استنفورد توضیح میدهد که تا سال ۲۰۳۰ هوش مصنوعی چه نقشهای میتواند در زندگی ما داشته باشد. در ادامه ۵ نمونه از این نقشها را میتوانید مطالعه کنید.
بسیاری از افراد با آزردگی ناشی از انتظار در صف چراغ قرمز آشنایی دارند. چراغهای راهنمایی رانندگی مدرن عموما بر مبنای یک برنامه مشخص کار میکنند. افسران پلیس هم گاهی اوقات هنگام رویدادهای خاص یا موارد اورژانسی مداخله میکنند. در حال حاضر، چراغهای راهنمایی رانندگی به اصطلاح هوشمند میتوانند با استفاده از دوربینها و حسگرهای جاده زمانبندی کنترل ترافیک را تنظیم کنند. این چراغها با جمعآوری داده و تصمیمگیری به طور مستقل از انسانها، میتوانند خودشان را با خاصیت رندوم ترافیک وفق دهند.
تا ۱۵ سال دیگر، رباتهای هوشمند در خانهی همه ما پیدا میشوند. خانههای هوشمند میتوانند یاد بگیرند که متناسب با سلایق شخصی که وارد اتاق میشود، برنامه تلویزیونی یا موسیقی پخش کنند. این خانهها همچنین در طول روز نور و دمای اتاق را متناسب با برنامهی هر فرد تنظیم میکنند. انباریها به مالکان خانه یادآوری میکنند که برای مهمانی آینده وسایل لازم را تهیه کنند، وقتی که ذخایر غذای مورد علاقه آنها کم میشود، هشدار دهند یا اینکه بر اساس محتویاتشان دستور غذاهایی را پیشنهاد دهند. هوش مصنوعی سلایق و ویژگیهای شاخص هر فرد را یاد میگیرد و با همه قسمتهای خانه هوشمند کار میکند.
علیرغم تمام پیشرفتهای اخیر در زمینه سلامت و پزشکی، ویزیت دکتر هنوز هیچ تغییری نکرده، بیماران علایمشان را برای یک پزشک توصیف میکنند، او هم یک سنجش فیزیکی انجام میدهد. با پیدایش هوش مصنوعی هوشمندتر، بیماران میتوانند علایمشان را برای یک کامپیوتر توصیف کنند. کامپیوتر هم بلافاصله لیست عوامل احتمالی بروز علایم را آماده میکند، به این ترتیب دکتر میتواند تلاشهایش را صرف تشخیص بیماری کند. یک دستیار پزشک کامپیوتری، به کمک تکنولوژی پیشرفته تشخیص گفتار و با مقایسه علایم با یک پایگاه داده میتواند سرعت ویزیتهای دکتر را افزایش دهد و احتمال تشخیص اشتباه را هم کاهش دهد.
تا سال ۲۰۳۰ به کمک هوش مصنوعی امن نگه داشتن جوامع آسانتر میشود. بسیاری از ادارههای پلیس از همین حالا، از داده ها برای بررسی روند جرم و جنایت استفاده میکنند، اما سیستمهای هوشمند کامپیوتری میتوانند روزی به طور اتوماتیک و پیوسته آمار جرم و جنایت را آنالیز کنند. هوش مصنوعی با مقایسه جرمها و مکانهای وقوع آنها میتواند نقش یک مشاور مستقل را برای فرماندههای پلیس داشته باشد و در رابطه با زمان و مکان اعزام نیروهای پلیس راهنمایی کند. هوش مصنوعی حتی میتواند روابط بین مظنونان و مجرمان محکوم را تحلیل کند تا حدس بزند که آنها با چه کسانی تعامل داشتهاند. اما هنوز مشکلاتی با این تکنولوژی وجود دارد. دادههای ورودی به این فناوریها ممکن است تحت تاثیر تعصبات نژادی برنامهنویسان قرار گیرد.
تا سال ۲۰۳۰ شاید دستیار معلم شما انسان نباشد. هوش مصنوعی به سرعت میتواند به سوالات دانشآموزان پاسخ دهد و همچنین به آموزگاران و استادان در نمره دادن کمک کند. برنامههای کامپیوتری و حتی رباتهای انساننما میتوانند نقاط قوت و ضعف تک تک دانشآموزان را بفهمند و برای آنها تکالیف متناسب را آماده کنند. کامپیوتر به کمک هوش مصنوعی میتواند به طور مستقل به دانشآموزان پاسخ دهد، طوری که پاسخ آن مثل یک انسان به نظر میرسد. رباتها همچنین میتوانند برای کسانی که میخواهند زبان دیگری را بیاموزند، نقش طرف مقابل گفتگو را داشته باشند و کاملا در اختیار فرد باشند.
منبع:digikala
تفنگها و مسلسلهای کنترل از راه دور به سلاحی قوی برای گروههای شورشی در عراق و سوریه از جمله داعش تبدیل شده که به این شبه نظامیان اجازه میدهد تا تنها با فشار یک دکمه دست به کشتار بزنند.
به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه فاکس نیوز، سلاحهای کنترل از راه دور که در ارتش آمریکا رایج هستند توسط ارتش آزاد سوریه، شبه ناظمیان شیعه و شبه نظامیان کرد در عراق و همچنین گروههای افراط گرا همچون داعش استفاده میشوند.
وب سایت “WarIsboring.com با استفاده به گزارش ماه اوت دفتر مطالعات نظامی خارجی ارتش آمریکا مینویسد: 20 مدل مختلف از سلاحهای کنترل از راه دور در عراق و سوریه وجود دارد که میتوان رد آنها را در شاخههای مسلح ویژه گرفت.
از چنین تسلیحاتی توسط ارتش ها در کشورهای سراسر جهان همچون کره جنوبی استفاده شده است.
این وبلاگ در گزارش خود مینویسد: آمریکا که هزاران سلاح کنترل از راه دور سوار شده بر تانکها و خودروهایش دارد، در حال آزمایش یک ربات مسلسل جدید موسوم به “MAARS” است.
اما تعداد سلاحهای کنترل از راه دور در بین گروههای شورشی و مخالف که به دنبال راه سادهای برای استفاده از سلاحهای مرگبار با استفاده از دوربینها و کامپیوترهای شخصی هستند، رو به افزایش است.
رابرت بانکر و آلما کشاورز در گزارش خود مینویسند: این موارد و موارد ثبت نشده دیگر ثابت میکنند که تروریست ها و شورشیان برای حمایت و تقویت نیروهای خود در مبارزات به شدت به استفاده از سلاحهای کنترل از راه دور رو آوردهاند. یکی از موارد خاص در منطقه حلب سوریه است که به محل آزمایش این نوع سیستمها و تسلیحات تبدیل شده است.
آنها مینویسند: در بسیاری از موارد تروریستها و شورشیان از تکنسینها و مهندسین متخصص برای ساخت رباتهایی استفاده میکنند که به عنوان سلاحهای کنترل از راه دور عمل میکنند. حتی فکر کردن به این مساله که اگر تجهیزات بهتری داشتند، چقدر بهتر عمل میکردند، بسیار سخت و زجرآور است. با فکر کردن به این مساله احتمالا در مییابیم که اگر این فرصت را داشته باشند میتوانند تجهیزاتی بسازند که در واقع به پای سلاحهای ساخت آمریکا میرسند.
تولید “روبات های نرم” کار آسانی نیست. ساخت چنین روبات هایی نیازمند در اختیار داشتن مجموعه کاملا متفاوتی از ابزارها و قطعات در مقایسه با سایر روبات ها است. با این حال، اوج سختی کار هنگامی است که متحرک بودن این روبات ها در اولویت قرار بگیرد.
در همین راستا، به تازگی خبردار شده ایم که گروهی از پژوهشگران دانشکده فیزیک دانشگاه ورشو در لهستان موفق به ساخت یک میکرو ماشین پانزده میلی متری شده اند که برای به حرکت در آوردن آن، تنها به نور نیاز است.
این روبات بسیار کوچک از جنس الاستومرهای کریستالی مایع (LCE) ساخته شده است. این ماده هوشمند قادر است تا پس از تماس با نور، تغییر شکل دهد. وقتی این روبات کوچک زیر نور قرار بگیرد، بدنه آن شبیه به پروانه به حرکت در می آید و با امواجی که تولید می کند رو به جلو حرکت می کند.
اعضای تیم طراح این روبات گفته اند که این ماشین کوچک می تواند از سطوح شیب دار بالا برود، در جاهای باریک حرکت کند و جالب تر از همه این ها، اشیائی با وزن ده بار سنگین تر از خود را حمل کند.
با توجه به قابلیت هایی که این روبات از خود به نمایش گذاشته، می توان از آن در محیط هایی خطرناک و به منظور انجام بررسی های علمی استفاده کرد. علاوه بر این، ابعاد بسیار کوچک امکان استفاده از آن در ماموریت های جاسوسی را نیز میسر می سازد، که البته برای این کار ابتدا باید راهی برای اتصال دوربین یا میکروفون به آن پیدا کرد.
به هر حال، پیشرفت ها در دنیای فناوری هیچ گاه توقف ندارد و هیچ بعید نیست که روزی با روباتی کوچکتر از این نیز آشنا شویم.
چیزهای زیادی در زندگی یاد می گیریم. پس از مدتی تکرار، رفتارهای یادگرفته شده تبدیل به مهارت می شوند و به صورت ناخودآگاه انجام می دهیم. امتیاز وحشتناکی که میلتون اریکسون، هیپنوتیزم درمانگر بزرگ، نسبت به دیگران داشت این بود که او گرفتار فلج اطفال شد. او کاملا فلج شده بود و التهاب آنقدر پیش رفته بود که حتی حواسش هم درگیر فلج شده بود. خوشبختانه بینایی و شنوایی او درگیر نشده بود. (برگرفته از نوشته های خود اریکسون)
او کاملا تنها روی تخت دراز می کشید و قادر نبود هیچ چیزی را تکان بدهد مگر چشم هایش. او با هفت خواهر و یک برادر و پدر و مادر و یک پرستار در مزرعه ای زندگی میکرد.
مشغول تماشای مردم و محیط پیرامون آنها بود. به زودی یادگرفت که خواهرهایش به راحتی می توانند بگویند "نه" در حالیکه منظور آنها "بله" است و بگویند "بله" در حالیکه منظور آنها "نه" است. آنها میتوانند به همدیگر سیب تعارف کنند ولی آن را برای خود نگه دارند. بنابراین اریکسون تصمیم گرفت توجه ویژه ای به زبان غیرکلامی و زبان بدن داشته باشد.
او خواهر کوچکی داشت که به تازگی یادگرفته بود چهاردست و پا بخیزد. در حالیکه اریکسون نمیتوانست راه برود و حتی نمیتوانست سینه مال برود. پس می توانید تصور کنید که با چه اشتیاق و ولعی خزیدن و بلند شدن خواهر کوچکش را تماشا می کرده است.
تو حتی نمیدانی که چگونه یادگرفتی تا بلند شوی. حتی نمیدانی چگونه یادگرفتی راه بروی. می توانی تصور کنی که اکنون به راحتی می توانی روی خطی مستقیم به طول چندین ساختمان راه بروی. نمی دانی که زمانی نمی توانستی به اندازه ی یک قدم ثابت راه بروی!
نمی دانی وقتی راه میروی چه کاری انجام می دهی تا بتوانی راه بروی. نمیدانی چگونه راه رفتن را یادگرفتی. با بلند کردن دست و بالا کشیدن خودت یادگرفتن را شروع کردی. این کار فشار بدن را به دستهای تو وارد میکرد و به طور تصادفی یادگرفتی که میتوانی این فشار را روی پاهای خود انتقال دهی. این کار بسیار پیچیده بود چون باید زانوهایت در مسیر درست باشند و وقتی زانوهایت منحرف شوند باید باسن تو مستقیم قرار گیرد. سپس پاهایت بهم پیچید و دیگر نتوانستی بلند شوی چون هم زانو و هم باسن تو از تعادل خارج شدند.پاهایت بهم میپیچید پس یادگرفتی فشار بیشتری را تحمل کنی، خودت را بالا کشیدی و یادگرفتی چگونه میتوانی زانوهایت را صاف نگه داری. در همین زمان به محض اینکه به این توانایی دست یافتی متوجه شدی که باید یادبگیری چگونه باسن خود را صاف نگه داری. سپس کشف کردی که باید یادبگیری چگونه همزمان زانو و باسن خود را صاف نگه داری و پاهایت را دور از هم نگه داری و وزن بدن را روی دستهایت تحمل کنی.
سپس درس سه مرحله ای آغاز شد. وزن خود را روی یک دست و دوپا تقسیم کردی. یک دست تو دیگر آزاد بود. صادقانه بگویم که یادگرفتن این مرحله خیلی سخت بود زانوها صاف، باسن صاف و وزن بدن روی یک دست. به یقین این دست فشار زیادی تحمل میکرد. سپس کشف کردی چگونه میتوانی تعادل بدنت را با تغییر دادن سمت سر و بدن عوض کنی. مجبور بودی یادبگیری چگونه میتوانی با تغییر دادن سر، شانه، بدن و دست ها تعادل خود را حفظ کنی و تمام این کارها را برای دست دیگر نیز بتوانی انجام دهی. سپس نیاز وحشتنناکی شروع شد. چگونه میتوان دو دست را آزاد کرد و وزن بدن را روی دو پا تحمل کرد باسن خود را صاف نگه داشت و زانوها را صاف نگه داشت و به راحتی این طرف و آنطرف چرخید و حرکت کرد؟ تمرکز ذهنت باید روی زانوها، باسن، دست چپ، دست راست، سر و بدن تقسیم شود. و در نهایت وقتی به مهارت کافی رسیدی اکنون میخواهی روی یک پا تعادل خود را حفظ کنی که کاری به غایت دشوار است.
چگونه تمام بدن را در تعادل نگه میداری وقتی باسن صاف، زانو صاف، دست ها در حال حرکت، سر در حرکت و بدن نیز در حرکت است؟ سپس یک پای خود را جلو میگذاری و نقطه ی ثقل بدن را تغییر می دهی! و زانو را خم میکنی. می نشینی و بلند میشوی و این کار را بارها انجام میدهی. در نهایت یاد گرفتی چگونه میتوانی یک پای خود را جلو بگذاری و حرکت کنی و این بسیار شگفت انگیز بود. پس می توانستی این حرکت را بارها تکرار کنی و از آن لذت ببری. در مرحله سوم خواستی با همان پایی که جلو گذاشتی حرکت را ادامه دهی ولی کله پا شدی و افتادی. مدت ها طول کشید تا بتوانید پای خود را از چپ به راست تغییر دهی و به صورت چپ راست، چپ راست، چپ راست حرکت کنی. اکنون براحتی میتوانی حرکت کنی دست های خود را تکان دهی گردن و بدن خود را تکان دهی بدون اینکه کوچکترین توجهی به صاف بودن زانو و باسن داشته باشی
ان ال پی از شگردهای زبانی میلتون اریکسون بسیار استفاده کرده است. بحث هیپنوتیزم اریکسونی در ان ال پی از مدل سازی شیوه های درمانی اریکسون حاصل شده است. ان ال پی به تیز بینی و توجه به نکات ریز که معمولا از چشم ها دور است توجه دارد