واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

کدام هوش مصنوعی اطلاعات بیشتری از شما را دارد؟(+اینفوگرافی)

کدام هوش مصنوعی اطلاعات شما را کامل دارد؟(+اینفوگرافی)
جمع‌آوری داده‌های کاربران در ابزارهای هوش مصنوعی مانند جمینی و چت جی پی تی چالش‌های پیچیده‌ای در حوزه حریم خصوصی و حفظ امنیت اطلاعات ایجاد می‌کند.

جمع‌آوری اطلاعات کاربران در ابزارهای هوش مصنوعی از طریق یکپارچه‌سازی داده‌های مختلف از منابعی مانند تاریخچه جست‌وجو، موقعیت مکانی، ایمیل و سایر سرویس‌های مرتبط انجام می‌شود. این داده‌ها برای بهبود عملکرد ابزار، شخصی‌سازی سرویس‌ها و افزایش دقت پیش‌بینی‌ها استفاده می‌شوند، اما مرز بین استفاده مفید و دخالت ناخواسته در حریم خصوصی به‌ویژه در پلتفرم‌های اجتماعی و ابزارهای چندرسانه‌ای که داده‌های متنی، تصویری و صوتی را پردازش می‌کنند، بسیار باریک است. در بعضی موارد، این داده‌ها بدون رضایت کاربر جمع‌آوری می‌شوند که نگرانی‌های قانونی و اخلاقی را به‌ویژه در مورد کودکان و نوجوانان تشدید می‌کند.

به گزارش ایمنا، بر اساس گزارش سرف شارک Surfshark، گوگل جمینی با جمع‌آوری ۲۲ نوع داده در ۱۰ دسته‌بندی، رکورددار جمع‌آوری اطلاعات کاربران در بین ربات‌های هوش مصنوعی است. این داده‌ها شامل مواردی مانند دسترسی به مخاطبین (که هیچ ربات دیگری آن را جمع‌آوری نمی‌کند)، اطلاعات تشخیصی عمومی و سایر موارد می‌شود.

کدام هوش مصنوعی اطلاعات شما را کامل دارد؟

جمع‌آوری داده‌های حساس مانند اطلاعات تماس، نگرانی‌های جدی در مورد حریم خصوصی کاربران ایجاد می‌کند. این داده‌ها می‌توانند برای بهبود عملکرد ربات یا تحلیل رفتاری استفاده شوند، اما بدون شفافیت کافی، خطر سوءاستفاده یا فروش اطلاعات به شرکت‌های ثالث وجود دارد.

بر اساس داده‌های Apple App Store، ربات‌های دیگر مانند کلاود ChatGPT (OpenAI) چت‌جی‌پی‌تی، Claude (Anthropic) و گروک Grok (xAI) نیز داده‌های کاربر را جمع‌آوری می‌کنند، اما به اندازه جمینی گسترده نیست. این گزارش نشان می‌دهد رقابت در حوزه هوش مصنوعی نه‌تنها به عملکرد فنی، بلکه به سیاست‌های حریم خصوصی نیز گره خورده است.

رتبه نام ابزار کل داده‌های جمع‌آوری‌شده دسته‌بندی‌ها

۱

Gemini ۲۲ اطلاعات تماس، موقعیت جغرافیایی، مخاطبین، محتوای کاربر، تاریخچه، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده، خریدها، سایر داده‌ها

۲

Claude ۱۳ اطلاعات تماس، موقعیت جغرافیایی، محتوای کاربر، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده

۳

Copilot ۱۲ اطلاعات تماس، موقعیت جغرافیایی، محتوای کاربر، تاریخچه، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده

۴

DeepSeek ۱۱ اطلاعات تماس، محتوای کاربر، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده

۵

ChatGPT ۱۰ اطلاعات تماس، محتوای کاربر، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده

۶

Perplexity ۱۰ موقعیت جغرافیایی، شناسه‌های هویتی، تشخیصی، داده‌های استفاده، خریدها

۷

Grok ۷ اطلاعات تماس، شناسه‌های هویتی، تشخیصی

ساخت نوعی باتری هسته‌ای بی‌نیاز از شارژ

ساخت نوعی باتری بی‌نیاز از شارژ
دانشمندان در حال ساخت باتری‌های هسته‌ای کوچک و بادوام با استفاده از رادیوکربن هستند که می‌توانند چند دهه بدون شارژ مجدد دوام بیاورند.
 
به گزارش ایرنا، وبگاه سای‌تِک‌دِیلی در گزارشی آورده است: تلفن‌های همراه که به طور غیرمنتظره شارژشان تمام می‌شود و وسایل نقلیه برقی که در راه می‌مانند و نمی‌توانند به مقصد برسند، محدودیت‌های باتری‌ها را به‌عنوان مشکلی رایج یادآور می‌شوند.
 
بیشتر باتری‌های لیتیوم‌یونی (Li-ion) شارژ شدنی، که در همه وسایل از تلفن‌ها گرفته تا اتومبیل‌ها یافت می‌شوند، شارژ را تا چند ساعت یا چند روز نگه می‌دارند. با گذشت زمان، عملکرد آن‌ها کاهش می‌یابد و نیاز به شارژ مکرر پیدا می‌کنند.
پژوهشگران برای رفع این مشکل، در حال بررسی یک روش جدید هستند و می‌خواهند باتری‌های هسته‌ای با انرژی رادیو کربن (یک ایزوتوپ پرتوزای کربن) بسازند. این باتری‌های کوچک و مقرون‌به‌صرفه بدون نیاز به شارژ مجدد، انرژی ایمن و با دوام را به مدت چند دهه فراهم می‌کنند.
 
نیاز به شارژ مجدد باتری هم ناخوشایند است و هم سودمندی فناوری‌هایی مانند پهپادها و حسگرهای دارای قابلیت کنترل از راه دور را، که به توان پایدار و طولانی‌مدت متکی هستند، کاهش می‌دهد.
 
باتری‌های لیتیوم‌یون دارای جنبه‌های منفی زیست‌محیطی نیز هستند: استخراج لیتیوم انرژی‌بَر است و دفع نادرست آن می‌تواند به اکوسیستم‌ها (زیست‌بوم‌ها) آسیب برساند.
 
این گروه پژوهشی کارآیی این نوع باتری را در جدیدترین نسخه از نمونه اولیه آن به میزان چشمگیری افزایش داده‌اند و هر چند هنوز چالش‌هایی باقی مانده است، این فناوری، روزی می‌تواند انرژی هسته‌ای را به اندازه تلفن‌های همراه دسترس‌پذیر کند.
 
سو-ایل این (Su-Il In)، استاد مؤسسه علوم و فناوری دگو گیونگ‌بوک (Daegu Gyeongbuk) در کره جنوبی، یافته‌های گروه پژوهشی خود را در نشست بهار ۲۰۲۵ انجمن شیمی آمریکا (ACS) که از ۲۳ تا ۲۷ مارس (۳ فروردین تا ۷ فروردین) برگزار می‌شود، ارائه می‌کند.

هوش مصنوعی برتر متولد می‌شود؛ نقطه‌ تکینگی

هوش مصنوعی برتر متولد می‌شود

هوش مصنوعی برتر متولد می‌شود
گروه علمی: هوش مصنوعی و تکینگی فناوری از مهم‌ترین مباحث قرن ۲۱ هستند. بسیاری از دانشمندان و متخصصان فناوری پیش‌بینی می‌کنند که در آینده‌ای نه‌چندان دور، هوش مصنوعی جامع (AGI) به سطحی از پیشرفت خواهد رسید که توانایی‌های آن از توانایی‌های انسان فراتر خواهد رفت. برخی حتی باور دارند که این نقطه‌ عطف ممکن است ظرف ۱۲ ماه آینده محقق شود.
 
به گزارش دیجیاتو، تکینگی فناوری به نقطه‌ای اشاره دارد که در آن، هوش مصنوعی نه‌تنها به هوش انسانی می‌رسد، بلکه از آن فراتر می‌رود و به‌صورت مستقل قادر به بهبود و توسعه‌ خود خواهد شد. این مفهوم به معنای ایجاد یک هوش فراتر از درک و کنترل بشر است که می‌تواند تأثیرات گسترده‌ای بر جامعه و آینده‌ انسان داشته باشد.
پیش‌بینی‌ها درباره‌ زمان وقوع تکینگی متفاوت است. برخی از متخصصان آن را غیرممکن می‌دانند، درحالی‌که برخی دیگر معتقدند در دهه‌های آینده رخ خواهد داد. بااین‌حال ظهور مدل‌های زبانی بزرگ (LLMs) تحلیلگران را به تغییر دیدگاه واداشته است. برخی از پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند که تکینگی می‌تواند تا سال ۲۰۲۶ محقق شود، درحالی‌که تعدادی از کارشناسان بازه‌ زمانی ۲۰۳۰ تا ۲۰۵۰ را برای وقوع آن محتمل می‌دانند.
یکی از دلایل اصلی سرعت گرفتن پیش‌بینی‌های مرتبط با تکینگی، افزایش توان پردازشی رایانه‌ها و پیشرفت در فناوری‌های سخت‌افزاری مانند محاسبات کوانتومی است. طبق قانون مور، توان پردازشی هر ۱۸ ماه دو برابر می‌شود. اگرچه برخی معتقدند که این قانون درحال نزدیک شدن به محدودیت‌های فیزیکی خود است، اما ظهور رایانش کوانتومی می‌تواند این مسیر را ادامه دهد و امکان دستیابی به تکینگی را تسریع کند.
آیا پیشرفت هوش مصنوعی می‌تواند به تکینگی منجر شود؟
برخی از دانشمندان معتقدند که هوش مصنوعی هرگز نمی‌تواند به‌طور کامل جایگزین هوش انسانی شود، چرا که هوش انسان دارای ابعاد مختلفی همچون هوش عاطفی، اجتماعی، بین‌فردی و درون‌فردی است. هوش مصنوعی کنونی عمدتاً در حوزه‌ تحلیل داده‌ها و پردازش اطلاعات منطقی-ریاضی قوی است، اما هنوز فاصله‌ زیادی با تفکر خلاقانه و شهودی انسان دارد.

با توجه به سرعت پیشرفت فناوری، آینده‌ای پر از تغییرات اساسی در انتظار ماست. آیا این تغییرات به نفع بشریت خواهند بود یا خطرات بزرگی به همراه خواهند داشت؟ پاسخ این پرسش تا حد زیادی به نحوه‌ مدیریت و کنترل توسعه‌ هوش مصنوعی بستگی دارد. در نهایت، تکینگی نه‌تنها چالش‌های جدیدی ایجاد می‌کند، بلکه فرصتی برای پیشرفت بی‌سابقه‌ علم و فناوری خواهد بود.

اگرچه پیش‌بینی‌های متعددی درباره‌ زمان وقوع تکینگی وجود دارد، اما آنچه مشخص است این است که ما در مسیر تغییرات عظیمی قرار داریم. انسانیت باید برای رؤیارویی با چالش‌ها و فرصت‌هایی که این فناوری ایجاد می‌کند آماده باشد. چه در ۱۲ ماه آینده و چه در دهه‌های بعد، تکینگی به احتمال زیاد در نقطه‌ای از آینده‌ ما رخ خواهد داد و این ما هستیم که باید نحوه‌ تعامل با آن را تعیین کنیم.

افرادی‌ که زیاد از ChatGPT استفاده می‌کنند، دچار وابستگی بالا می‌شوند

افرادی‌ که زیاد از ChatGPT استفاده می‌کنند، دچار چیز عجیبی می‌شوند!
این وابستگی، که در متن پژوهش از آن با عنوان «استفادهٔ مشکل‌ساز» (Problematic Use) یاد شده، با نشانه‌هایی چون درگیری ذهنی، اضطراب در زمان قطع استفاده، احساس ناتوانی در کنترل رفتار و حتی تغییرات خلقی همراه است.

پژوهشی تازه به وسیله گروهی از محققان OpenAI و آزمایشگاه رسانه‌ای MIT نشان داده که برخی از کاربران پرمصرف ChatGPT ممکن است در حال لغزیدن به سوی نوعی اعتیاد باشند.

به گزارش یک پزشک، این وابستگی، که در متن پژوهش از آن با عنوان «استفادهٔ مشکل‌ساز» (Problematic Use) یاد شده، با نشانه‌هایی چون درگیری ذهنی، اضطراب در زمان قطع استفاده، احساس ناتوانی در کنترل رفتار و حتی تغییرات خلقی همراه است.

برخلاف آنچه شاید به‌نظر برسد، این وابستگی‌ها صرفاً در میان افراد آسیب‌پذیر یا تنها دیده نشده‌اند. بسیاری از این کاربران، همان‌هایی هستند که به‌شکل حرفه‌ای، روزانه از ChatGPT برای کار، تحقیق، مشاوره یا تولید محتوا استفاده می‌کنند. آنچه این پژوهش را خاص و نگران‌کننده می‌کند، همین مسئله است: وابستگی در حال رشد نه‌فقط میان کاربران شخصی، بلکه میان کاربران کارکشته و هدف‌مند هم دیده می‌شود. یعنی صرف داشتن هدف واضح، یا مهارت در استفاده از ابزار، به‌تنهایی از وابستگی جلوگیری نمی‌کند. وقتی گفت‌وگو با چت‌بات بخشی از روتین زندگی شود، گذر از مرز کنترل، خیلی آرام و بی‌صدا اتفاق می‌افتد.

وقتی چت‌بات تبدیل به «دوست» می‌شود؛ شکل‌گیری رابطه‌ای یک‌طرفه با هوش مصنوعی

بخش دیگری از این تحقیق نشان می‌دهد که افرادی که ساعات زیادی را برای گفت‌وگو با چت‌بات می‌گذرانند، کم‌کم نگاه‌شان به آن تغییر می‌کند. چت‌بات دیگر فقط یک ابزار پاسخ‌گو نیست؛ به‌نوعی به «دوست» مجازی و همدم همیشگی آن‌ها تبدیل می‌شود. این رابطه، که در روان‌شناسی به آن رابطه‌ٔ پاراسوشیال (Parasocial Relationship) می‌گویند، یعنی احساس نزدیکی و صمیمیت با کسی (یا چیزی) که در واقعیت هیچ آگاهی یا احساسی نسبت به طرف مقابل ندارد.

چنین رابطه‌ای معمولاً میان افراد و چهره‌های مشهور دیده می‌شود، اما حالا ظاهراً چت‌بات‌ها نیز دارند وارد این قلمرو می‌شوند. در نبود ارتباطات انسانی مؤثر یا تجربه‌ٔ تنهایی و انزوا، ذهن انسان ناخودآگاه به دنبال جایگزینی می‌گردد؛ و اگر آن جایگزین همیشه در دسترس، بی‌خستگی، و پاسخ‌گو باشد، خطر وابستگی واقعی‌تر می‌شود. پژوهشگران هشدار داده‌اند که در چنین شرایطی، هرگونه تغییر کوچک در رفتار چت‌بات – مثل تأخیر در پاسخ یا تغییر لحن – می‌تواند باعث اضطراب و استرس کاربران شود.

گفت‌وگو با متن یا صدا؟ تفاوتی مهم در میزان دلبستگی روانی

یکی از یافته‌های جالب تحقیق این بود که افرادی که با ChatGPT به‌شکل نوشتاری گفت‌وگو می‌کردند، بیشتر از کسانی که از حالت صوتی (Voice Mode) استفاده کرده بودند، زبان عاطفی و احساسی به‌کار می‌بردند. به‌عبارتی، تایپ کردن و نوشتن، فضا و وقت بیشتری برای احساس و درگیر شدن ذهنی فراهم می‌کند تا صرفاً شنیدن صدا یا مکالمه صوتی.

پژوهشگران همچنین متوجه شدند که استفاده‌ٔ کوتاه‌مدت از حالت صوتی، معمولاً با احساس روانی بهتری همراه است. شاید به این دلیل که گفت‌وگوی صوتی بیشتر به‌عنوان ابزاری گذرا تلقی می‌شود، درحالی‌که تایپ کردن می‌تواند نوعی «نوشتن ذهن» باشد؛ فرآیندی که باعث درگیری بیشتر احساسی می‌شود. این تفاوت در نحوهٔ استفاده، به‌ویژه وقتی به‌صورت مستمر تکرار شود، می‌تواند روی نوع رابطه‌ٔ کاربر با چت‌بات اثر بگذارد و حتی زمینه‌ساز وابستگی عمیق‌تر شود.

استفاده‌های حرفه‌ای، وابستگی‌های پنهان‌تر

یکی از نتایج متناقض اما مهم این پژوهش آن است که افرادی که از ChatGPT برای اهداف شخصی – مثل صحبت درباره‌ٔ احساسات، خاطرات، یا مسائل فردی – استفاده می‌کنند، در مجموع وابستگی کمتری به آن دارند. درحالی‌که افرادی که از آن برای مسائل به ظاهر غیرشخصی مثل مشورت کاری، تولید محتوا، یا ایده‌پردازی بهره می‌برند، بیشتر دچار وابستگی روانی می‌شوند.

این یافته ممکن است عجیب به‌نظر برسد، اما توضیحی روان‌شناختی دارد: وقتی شما دربارهٔ مسائل شخصی صحبت می‌کنید، مرزهای رابطه را واضح‌تر در ذهن‌تان نگه می‌دارید. اما وقتی ChatGPT به «همکار خستگی‌ناپذیر»، «ایده‌پرداز بی‌نقص» یا «حل‌کنندهٔ فوری مسئله‌ها» تبدیل شود، مرزها آرام‌آرام محو می‌شوند. ذهن ما به‌سرعت شروع به اعتماد، اتکا، و حتی دلبستگی به چنین موجودی می‌کند. این‌جاست که ابزار از کارکرد منطقی‌اش خارج شده و به بخش ثابتی از ساختار عاطفی و ذهنی فرد تبدیل می‌شود.

بیشتر از هر چیز، زمان عامل اصلی وابستگی‌ست

نکته‌ٔ اصلی و شاید خطرناک‌ترین قسمت این پژوهش این است که تفاوتی نمی‌کند شما با چه هدفی از ChatGPT استفاده می‌کنید، یا چه نوع گفت‌وگویی با آن دارید؛ آنچه بیش از همه در بروز وابستگی نقش دارد، مدت‌زمان استفاده است. هرچه زمان بیشتری را با چت‌بات بگذرانید، احتمال ایجاد رابطه‌ٔ احساسی، وابستگی یا حتی اعتیاد رفتاری بیشتر می‌شود.

این نکته ما را به پرسشی جدی می‌رساند: آیا آمادگی داریم با فناوری‌ای روبه‌رو شویم که هم هوشمند است، هم همیشه در دسترس و هم می‌تواند در سکوت، جای رابطه‌ٔ انسانی را پر کند؟
پاسخ شاید هنوز معلوم نباشد، اما پژوهشگران تأکید کرده‌اند که در کنار توسعه‌ٔ چت‌بات‌ها، باید زیرساخت‌هایی هم برای آگاهی‌رسانی، تنظیم‌گری رفتاری، و نظارت تخصصی شکل بگیرد.

هوش مصنوعی، با تمام جذابیت‌ها و امکاناتش، اگر بدون همراهی عقل و آگاهی انسانی استفاده شود، می‌تواند به‌جای ابزار نجات، به دام ذهنی تبدیل شود؛ دامی نرم، صمیمی، و در ظاهر بی‌خطر.

منبع: futurism

وایب کدینگ (Vibe Coding) چیست؟ آیا برنامه نویسان به زودی بیکار می‌شوند؟

نگاهی به یک مفهوم نوین در توسعه نرم افزار؛
وایب کدینگ (Vibe Coding) یک مفهوم نوین در توسعه نرم‌افزار است که با ترکیب هوش مصنوعی و تعامل مبتنی بر زبان طبیعی، فرآیند برنامه‌نویسی را به‌طور بنیادی تغییر می‌دهد. این روش بر اساس شهود توسعه‌دهندگان و همکاری هوشمندانه با سیستم‌های هوش مصنوعی عمل می‌کند.

به گزارش سرویس علم و فناوری تابناک، در این رویکرد، کاربران به جای نوشتن کد ساختاریافته، قصد خود را به زبان طبیعی بیان می‌کنند و سیستم هوش مصنوعی مسئول تبدیل آن به کد است.

این فرایند شامل مراحل زیر است:

۱. بیان قصد: توسعه‌دهنده اهداف خود را به صورت توصیفی (مثلاً «یک صفحه گسترده بودجه با دسته‌بندی درآمد، هزینه و پس‌انداز بساز») بیان می‌کند

۲. تفسیر هوش مصنوعی: سیستم با استفاده از الگوریتم‌های تولیدی AI، کد را تولید و اصلاح می‌کند.

۳. پالایش تکراری: کاربر با ارائه بازخورد، کد نهایی را بهینه می‌کند 

وایب کدینگ (Vibe Coding) چیست؟ آیا برنامه نویسان به زودی بیکار می شوند؟

مزایا و محدودیت‌ها

مزایا:

کاهش پیچیدگی: توسعه‌دهندگان نیازی به نگرانی در مورد نحو، اشکال‌زدایی یا ساختار‌های پیچیده ندارند.

افزایش بهره‌وری: زمان صرف‌شده برای کد نویسی کاهش می‌یابد و تمرکز روی طراحی سطح بالا افزایش می‌یابد.

تعامل بصری: ابزار‌هایی مانند Cursor.ai و Windsurfer محیطی شبیه به همکاری انسانی با AI فراهم می‌کنند.

محدودیت‌ها:

نیاز به دانش پایه: کاربران باید مفاهیم برنامه‌نویسی (مانند انتزاع یا تغییر شکل) را درک کنند.

محدودیت در پیچیدگی: سیستم ممکن است در پروژه‌های بسیار پیچیده یا نیاز‌های خاص دقت کمتری داشته باشد.

تأثیرات فراتر از توسعه

این پارادایم نه تنها در کدگذاری، بلکه در تعامل با نرم‌افزار‌ها نیز انقلابی ایجاد می‌کند. به عنوان مثال، یک کاربر غیرتخصصی می‌تواند با دستورالعمل‌های ساده، یک سیستم مدیریت بودجه یا لیست بسته‌بندی بسازد. این رویکرد به تدریج جایگزین رابط‌های پیچیده و منو‌های سنتی می‌شود

وایب کدینگ (Vibe Coding) چیست؟ آیا برنامه نویسان به زودی بیکار می شوند؟

چه تفاوت‌هایی بین برنامه‌نویسی VIBE و روش‌های برنامه‌نویسی سنتی وجود دارد؟

تفاوت‌های برنامه‌نویسی VIBE با روش‌های سنتی

۱. رویکرد تعاملی با هوش مصنوعی

در وایب کدینگ، توسعه‌دهندگان به جای نوشتن کد ساختاریافته، قصد خود را به زبان طبیعی بیان می‌کنند و سیستم هوش مصنوعی مسئول تبدیل آن به کد است.  این در تضاد با روش‌های سنتی مانند برنامه‌نویسی شئ‌گرا یا تابعی است که نیاز به نوشتن کد دستی و درک ساختار‌های پیچیده (مانند کلاسها، توابع خالص، یا جریان‌های داده) دارد.

۲. تمرکز بر شهود در مقابل ساختار

در روش‌های سنتی، توسعه‌دهندگان باید ساختار‌های برنامه‌نویسی را به دقت پیاده‌سازی کنند. در مقابل، وایب کدینگ بر بیان اهداف به زبان ساده تأکید دارد و پیچیدگی‌های ساختاری را به هوش مصنوعی واگذار می‌کند.

۳. مدیریت پیچیدگی

برخلاف پارادایم‌های برنامه‌نویسی سنتی، وایب کدینگ پیچیدگی‌های ساختاری را با تعامل بصری و ساده جایگزین می‌کند و تمرکز را روی طراحی سطح بالا قرار می‌دهد.

۴. ابزار‌ها و محیط توسعه

در روش‌های سنتی، توسعه‌دهندگان از IDE‌های سنتی (مانند Eclipse یا IntelliJ) استفاده می‌کنند. در وایب کدینگ، ابزار‌هایی مانند Cursor.ai یا Windsurfer محیطی شبیه به همکاری انسانی با AI فراهم می‌کنند و نیاز به دانش ساختار کد‌ها را کاهش می‌دهند.

۵. محدودیت‌ها و کاربرد

ویژگی روش‌های سنتی وایب کدینگ
پیچیدگی پروژه مناسب برای پروژه‌های پیچیده با نیاز به کنترل دقیق محدودیت در پروژه‌های بسیار پیچیده یا نیازهای خاص
نیاز به دانش پایه نیاز به درک ساختارهای برنامه‌نویسی نیاز به درک مفاهیم پایه (مانند انتزاع)
کارایی مناسب برای محیطهای همزمان یا توزیع شده (در تابعی) تمرکز بر توسعه سریع و ساده

۶. تعامل با نرم‌افزار‌ها

وایب کدینگ نه تنها در کدگذاری، بلکه در تعامل با نرم‌افزار‌ها نیز انقلابی ایجاد می‌کند. به عنوان مثال، یک کاربر غیرتخصصی می‌تواند با دستورالعمل‌های ساده، یک سیستم مدیریت بودجه بسازد، در حالی که در روش‌های سنتی، نیاز به نوشتن کد دستی یا استفاده از رابط‌های پیچیده وجود دارد.

تأثیر وایب کدینگ بر شغل برنامه‌نویسان

شغل برنامه‌نویسی به طور کلی و مطلق با وایب کدینگ از بین نمی‌رود، بلکه احتمالا تغییر شکل اساسی خواهد داد. این روش با هوش مصنوعی، وظایف تکراری مانند نوشتن کد پایه یا اشکال‌زدایی را خودکار می‌کند، اما نیاز به مهارت‌های انسانی مانند طراحی سیستم، مدیریت پیچیدگی و نوآوری همچنان باقی می‌ماند.

برنامه‌نویسان با استفاده از وایب کدینگ می‌توانند تمرکز خود را روی مسائل پیچیده‌تر مانند بهینه‌سازی عملکرد، امنیت یا توسعه سیستم‌های هوشمندتر قرار دهند. همچنین، این فناوری فرصت‌های جدیدی مانند همکاری با AI یا توسعه ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد می‌کند. بنابراین، وایب کدینگ نه جایگزینی برای برنامه‌نویسان، بلکه ابزاری برای بهبود کارایی و خلاقیت آنهاست. البته همین حالا نیز برخی کارهای ساده برنامه نویسی با وایب کدینگ بدون دخالت برنامه نویسان ممکن شده است.