واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

«سهروردی» به زبان ساده : فیلسوف ایرانگرایی که تندروها تکفیرش کردند

«سهروردی» به زبان ساده : فیلسوف ایرانگرایی که تندروها تکفیر و اعدامش کردند
عقل مانند نقشه‌ای است که راه را نشان می‌دهد، اما شهود مانند چراغی است که روشنایی لازم برای دیدن راه را فراهم می‌کند.

 عصر ایران - شهاب‌الدین یحیی سهروردی، معروف به شیخ اشراق، در سال ۵۴۹ هجری قمری (۱۱۵۴ میلادی) در روستای سهرورد در نزدیکی شهر زنجان به دنیا آمد. او از همان کودکی استعداد فوق‌العاده‌ای در یادگیری علوم مختلف نشان داد. خانواده‌اش او را برای تحصیل به مراغه فرستادند، جایی که نزد استادان بزرگی مانند مجدالدین جیلی علوم دینی، فلسفه، و منطق را آموخت. سهروردی از همان جوانی به فلسفه و عرفان علاقه‌مند شد و شروع به مطالعه آثار فیلسوفان بزرگ یونانی مانند افلاطون و ارسطو کرد.

سهروردی پس از تکمیل تحصیلات مقدماتی، به شهرهای مختلفی سفر کرد تا دانش خود را گسترش دهد. او به اصفهان رفت، که در آن زمان یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی جهان اسلام بود. در اصفهان، نزد فیلسوفان و عالمان بزرگی مانند ظهیرالدین قاری درس خواند و به عمق بیشتری در فلسفه و عرفان دست یافت. پس از آن، به حلب در سوریه رفت. در آنجا با ملک ظاهر پسر صلاح الدین ایوبی (سردار معروف مسلمانان در جنگ‌های صلیبی) دیدار کرد. ملک ظاهر که دوستدار  صوفیان و دانشمندان بود، مجذوب این حکیم جوان شد و از وی خواست که در دربار وی در حلب ماندگار شود. سهروردی نیز که از شام خوشش آمده بود  پیشنهاد ملک ظاهر را پذیرفت و در حلب ماندگار شد و در حالی که فقط 33 سال داشت، کتاب مهم حکمةالاشراق را نوشت. با این حال نمی دانست که ماندن در شام به قیمت جانش تمام می شود.

جایگاه والا و بایسته این حکیم جوان در نزد ملک ظاهر و دانش او در مناظرات، حسادت بسیاری از علمای وقت شام را برانگیخت. سهروردی در برخی از آثار خود به فقها و متکلمان زمان خود انتقاد کرد و معتقد بود که آنها از درک عمیق حقیقت عاجز هستند.

او در فلسفه خود از اندیشه‌های فیلسوفان یونانی مانند افلاطون و ارسطو، و همچنین از سنت‌های عرفانی شرقی تأثیر پذیرفته بود. این تأثیرپذیری برای برخی از علمای زمان مشکوک بود و آنها او را متهم به ترویج عقاید غیراسلامی کردند. همچنین اشارات و استنادات او به حکمت ایرانی قبل از اسلام،، مورد مخالفت روحانیون تندرو قرار گرفت. (در دوران جدید اندیشمندانی مانند غلامحسین ابراهیمی دینانی گفته اند که اندیشه‌های سهروردی برگرفته از ایران باستان و حکمت ایرانی بوده است. سهروردی را همچنین احیا کننده حکمت خسروانی ایران باستان می نامند.)
 
 مجموع این عوامل باعث شد تا تندروها او را معارض با شریعت اسلام بخوانند و اعلام کنند که سهروردی کافر شده است! گو این که این وجه مشترک همه تندروها در تمام تاریخ است که خود را حق مطلق می پندارند و مخالفت با خود را ضدیت با حقیقت می نامند.

آنها از ملک ظاهر خواستند که سهروردی را به قتل برساند؛ ملک ظاهر که سهروردی را دوست می داشت، زیر بار نرفت. از این رو، علمای تندرو به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند و خون او را مباح شمردند. 

صلاح‌الدین ایوبی که بعد از پیروزی در جنگ های صلیبی، به تازگی بر شام مسلط شده بود، نیاز به حمایت روحانیون داشت و ناچار و از روی سیاست زدگی، در برابر خواست آنها تسلیم شد و از ملک ظاهر خواست که حکم علمای افراطی را اجرا کند! 

 در نهایت، تحت فشار مخالفان، صلاح‌الدین دستور دستگیری سهروردی را صادر کرد. سهروردی در حلب دستگیر شد و به زندان افتاد. در زندان، از او خواسته شد که از عقاید خود تبری بجوید، اما سهروردی حاضر به این کار نشد. او معتقد بود که عقایدش بر اساس حقیقت است و نمی‌تواند از آنها دست بردارد:    چون مذهب و اعتقاد پاک است مرا / از طعنه نااهل چه باک است مرا ؟

در مورد نحوه مرگ سهروردی روایت‌های مختلفی وجود دارد، اما مشهورترین روایت این است که او در زندان به قتل رسید. برخی منابع تاریخی می‌گویند که سهروردی در زندان گرسنگی کشید و به دلیل سوءتغذیه و شرایط سخت زندان درگذشت. برخی دیگر معتقدند که او به دستور مستقیم صلاح‌الدین ایوبی اعدام شد.

روایت دیگری نیز وجود دارد که می‌گوید سهروردی را در زندان خفه کردند یا به او سم دادند تا به طور پنهانی به قتل برسد.
در هر صورت، مرگ سهروردی در 5 رجب سال ۵۸۷ هجری قمری - دوشنبه 14 مرداد 570 خورشیدی -و در سن ۳۸ سالگی اتفاق افتاد.
مرگ سهروردی به عنوان یکی از تلخ‌ترین رویدادهای تاریخ فلسفه اسلامی ثبت شده است. او در سن جوانی و در اوج شکوفایی فکری خود به قتل رسید. با این حال، اندیشه‌های سهروردی پس از مرگش به حیات خود ادامه داد و تأثیر عمیقی بر فلسفه و عرفان اسلامی گذاشت.

شاگردان و پیروان سهروردی، مانند قطب‌الدین شیرازی و ملاصدرا، به ترویج و گسترش اندیشه‌های او پرداختند. امروزه، سهروردی به عنوان یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان و عارفان جهان اسلام شناخته می‌شود و آثار او مورد مطالعه و پژوهش قرار می‌گیرد.

«سهروردی» به زبان ساده : فیلسوف ایرانگرایی که تندروها تکفیر و اعدامش کردند

 اصول فلسفه سهروردی

سهروردی با تأسیس مکتب "حکمت اشراق"، نظام فلسفی‌ای را پایه‌گذاری کرد که ترکیبی از عقل‌گرایی فلسفی و شهود عرفانی است. در ادامه، هر یک از اصول فلسفی او را  به زبان ساده‌ توضیح می‌دهیم:

۱. حکمت اشراق 

سهروردی معتقد بود که برای درک حقیقت، فقط استفاده از عقل و استدلال کافی نیست. او می‌گفت که حقیقت را باید از طریق "اشراق" یا "روشن‌شدن درونی" دریافت کرد. اشراق به معنی این است که گاهی حقیقت به طور ناگهانی و بدون استدلال به انسان الهام می‌شود، مانند وقتی که یک شاعر ناگهان شعری زیبا می‌سراید یا یک دانشمند ناگهان به کشف بزرگی دست می‌یابد.

سهروردی این روش را "حکمت اشراق" نامید، که ترکیبی از فلسفه و عرفان است. او معتقد بود که فیلسوف باید هم از عقل استفاده کند و هم به تجربه‌های باطنی و روحانی توجه داشته باشد. به عبارت دیگر، فلسفه بدون عرفان ناقص است، همان‌طور که عرفان بدون فلسفه می‌تواند گمراه‌کننده باشد.

سهروردی بر این باور بود که فلسفه بدون تجربه باطنی و شهود ناقص است. او معتقد بود که فیلسوف باید علاوه بر استفاده از عقل، به تجربه‌های درونی و روحانی نیز توجه کند. به گفته او، فقط با ترکیب عقل و شهود می‌توان به حقیقت کامل دست یافت. این ایده باعث شد که فلسفه سهروردی از فلسفه‌های صرفاً عقل‌گرا متمایز شود. سهروردی می‌گفت که تجربه باطنی مانند چراغی است که راه را به فیلسوف نشان می‌دهد و بدون آن، فلسفه مانند راه‌رفتن در تاریکی است. به عبارت دیگر، عقل مانند نقشه‌ای است که راه را نشان می‌دهد، اما شهود مانند چراغی است که روشنایی لازم برای دیدن راه را فراهم می‌کند.

۲. نور و ظلمت 

سهروردی جهان را به عنوان سلسله‌ای از نورها توصیف می‌کند. او معتقد بود که همه چیز در جهان از نور ساخته شده است و منشأ همه این نورها، یک نور مطلق به نام "نورالانوار" است. نورالانوار مانند خورشیدی است که همه نورهای دیگر از آن سرچشمه می‌گیرند. سهروردی می‌گفت که هرچه به نورالانوار نزدیک‌تر شویم، به حقیقت نزدیک‌تر می‌شویم. در مقابل، ظلمت نماد عدم و نیستی است. به عبارت ساده، نور نماد وجود، زندگی و حقیقت است، در حالی که ظلمت نماد مرگ، تاریکی  و نادانی است. سهروردی معتقد بود که هدف نهایی انسان این است که از ظلمت طبیعت به نور حقیقت پرواز کند.

۳. عالم مثال 

سهروردی به وجود عالمی میان عالم مادی (جهانی که با حواس خود می‌بینیم) و عالم معقول (جهانی که فقط با عقل می‌توانیم درک کنیم) معتقد بود. او این عالم را "عالم مثال" یا "عالم خیال" نامید.
در این عالم، چیزهایی وجود دارند که نه کاملاً مادی هستند و نه کاملاً مجرد. مثلاً، وقتی شما در خواب چیزی را می‌بینید، آن چیز در عالم مثال وجود دارد. سهروردی معتقد بود که این عالم، پلی است که می‌تواند ما را از جهان مادی به جهان معقول برساند. به عبارت دیگر، عالم مثال مانند یک دنیای میانی است که به ما کمک می‌کند تا مفاهیم مجرد و معنوی را بهتر درک کنیم. این ایده به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که چگونه چیزهایی مانند زیبایی، عشق، یا عدالت، که نمی‌توانیم آنها را با حواس خود ببینیم، در عین حال واقعی و مهم هستند.

۴. اتحاد عاقل و معقول 

سهروردی معتقد بود که فیلسوف یا عارف می‌تواند با حقیقت متحد شود. به عبارت دیگر، وقتی کسی به درک عمیقی از حقیقت می‌رسد، بین او و حقیقت فاصله‌ای وجود ندارد. این اتحاد، هدف نهایی سلوک فلسفی و عرفانی است.
سهروردی این ایده را از افلاطون گرفته بود، اما آن را با مفاهیم عرفانی ترکیب کرد. او می‌گفت که این اتحاد، تنها از راه شهود و اشراق ممکن است. به زبان ساده، وقتی کسی به درک کامل و عمیقی از حقیقت می‌رسد، دیگر بین او و حقیقت جدایی وجود ندارد. 

 اهمیت فلسفه سهروردی 

این اصول فلسفی، هسته اصلی نظام فکری سهروردی را تشکیل می‌دهند. او با ترکیب عقل و شهود، فلسفه و عرفان، و سنت‌های شرقی و غربی، توانست تحولی بزرگ در فلسفه اسلامی ایجاد کند. فلسفه سهروردی نه تنها در جهان اسلام، بلکه در غرب نیز مورد توجه قرار گرفته است. او به عنوان یکی از پیشگامان فلسفه تطبیقی، راه را برای گفت‌وگوی میان فرهنگ‌ها و اندیشه‌ها هموار کرد.

نقدهای وارده بر سهروردی 

۱. ابهام در مفاهیم: برخی منتقدان معتقدند که مفاهیم فلسفی سهروردی مانند "نور" و "عالم مثال" به اندازه کافی واضح و روشن نیستند.

۲. تأکید بیش از حد بر شهود: برخی فیلسوفان عقل‌گرا معتقدند که سهروردی بیش از حد به شهود و تجربه باطنی تکیه کرده و از روش‌های استدلالی فاصله گرفته است. 

آثار و کتاب های سهروردی

آثار سهروردی

سهروردی 38 سال زندگی کرد و 47 کتاب و رساله (مقاله) نوشت ؛ از این رو اندیشمندی پرکار به شمار می رفت و شاید یکی از علل حسادت علمای  تندروی تن پرور به او همین امر بوده است. مهم ترین آثار او که در بازار نشر ایران نیز موجودند، عبارتند از:

حکمت‌الاشراق 
شرح عقل سرخ 
صفیر سیمرغ 
لغت موران 
روزی با جماعت صوفیان 
بیگانگی در باختر زمین 
عقل سرخ 
آواز پر جبرئیل 
رساله فی حقیقه العشق یا مونس العشاق 
پرتونامه سلیمانشاهی و بستان القلوب 
هیاکل النور 
فی حقیقه العشق
سرالاسرار
رساله فی حالة الطفولیه 
التلویحات اللوحیه و العرشیه 
مجموعه مصنفات شیخ اشراق 
 هشت رساله ی سهروردی 


5 جمله از سهروردی

1. فلسفه بدون عرفان، مانند پرنده‌ای است که یک بال دارد.
2. از هیچ چیزی شگفت‌زده نمی‌شوی هنگامی که بدانی بخشش خداوند پایان‌ناپذیر است.
3. پیوسته بپرید و هیچ آشیانه معین مگیرید ، که همه مرغان را از آشیانه ها گیرند و اگر بال ندارید که بپرید ، به زمین خیزید چندان که جای بدل کنید (در جست و  جوی حقیقت، به یک باور خاص محدود نمانید و همچون مرغان از آشیانه - منطقه امن - خود پرواز کنید و اگر بال پرواز ندارید، خزیدن که می توانید تا جای خود را تغییر دهید) 
4. حقیقت، مانند خورشید است؛ هرچند ابرها آن را بپوشانند، اما همیشه وجود دارد. 
5. هان تا سر رشته خرد گم نکنی        خود را ز برای نیک و بد گم نکنی
رهرو تویی و راه تویی، منزل تو        هشدار که راه خود به خود گم نکنی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد