واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

خشایار الوند درگذشت

برزو ارجمند در اینستاگرام از درگذشت خشایار الوند خبر داد.

خشایار الوند فیلمنانویس موفق کشورمان که بیشتر مخاطبان او را با آثار طنزی چون «نقطه چین»، «در حاشیه» و «مجموعه های پایتخت» می شناسند، بر اثر سکته قلبی درگذشت.

 به گزارش روز پنجشنبه ایرنا، برزو ارجمند بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون صبح امروز در پستی اینستاگرامی درگذشت این فیلمنامه نویس را اعلام کرد.
در پیگیری خبرنگار فرهنگی ایرنا با برزو ارجمند، این خبر را بدون اشاره به جزئیات بیشتر تایید کرد.

وی در پست اینستاگرامی خود نوشته بود: غیرقابل باوره، خشایار جانم روحت شاد. سلام من و به پدرم و عارف برسون...

پ ن: خشایار الوند نویسنده اثاری چون قهوه تلخ و پایتخت درگذشت. تسلیت به خانواده مهربانش».
خشایار الوند متولد 1346، فیلمنامه‌نویس ایرانی و برادر سیروس الوند

سیروس الوند کارگردان سینما و تلویزیون است.


الوند فعالیت در سینما را با نگارش فیلمنامه‌های «مزاحم» و «برگ برنده» هر دو به کارگردانی سیروس الوند (برادرش) را آغاز کرد. اما عمده شهرت او به نگارش فیلمنامه سریال ها و مجموعه های طنز موفق چون «نقطه چین» «شب های برره»؛ «باغ مظفر»؛ «گنج مظفر»؛ «مرد هزار چهره»؛ «مرد دو هزار چهره»؛ «قهوه تلخ»؛ «ویلای من»؛ «شوخی کردم» و «در حاشیه» همه به کارگردانی مهران مدیری؛ «پایتخت»؛ «پایتخت 3»؛ «پایتخت 5»؛ «در حاشیه»؛ «پایتخت 4» و «علی‌البدل» به کارگردانی سیروس مقدم؛ «کمربندها را ببندیم» به کارگردانی مهدی مظلومی؛ «مسافران» به کارگردانی رامبد جوان؛ «دیوار به دیوار» و «دیوار به دیوار 2» به کارگردانی سامان مقدم باز می گردد.





















عصر ایران ؛ کاوه معین‌فر - طبق معمول این سالهای انفجار اطلاعات و عصر ارتباطات، خبر بسیار کوتاه بود خشایار الوند به دلیل ایست قلبی درگذشت. ابتدا یک خبر در شبکه‌های اجتماعی پخش شد و بعد آرام، آرام تبدیل به یک طوفان شد که هر طرف را نگاه می‌کنی عکس خشایار الوند است و ابراز تاسف و ناراحتی از این کوچ نابهنگام.

خشایار الوند برادر سیروس الوند کارگردان قدیمی سینمای ایران و بالتبع عموی ماهور الوند بازیگر است، اتفاقا شروع کار جدی او در زمینه نویسندگی فیلمنامه با نوشتن فیلمنامه فیلم سینمایی «مزاحم» برای برادرش رقم می‌خورد.

اما بعدتر آنچه باعث شد خشایار الوند جایگاه ثابتی به عنوان نویسنده فیلمنامه پیدا کند سریال‌های طنز مختلفی بود که در تیم نویسندگان آن حضور داشت و شروع آنها هم با مجموعه‌های مهران مدیری بود. یک تیم نویسنده 4 نفری وجود داشت که با هم می‌نوشتند و با همدیگر به موفقیتهای بسیار زیادی در عرصه نویسندگی سریال‌ طنز پیدا کردند: پیمان قاسمخانی، مهراب قاسمخانی، امیر مهدی ژوله و خشایار الوند.

خشایار الوند ؛ مرد قلم‌شاد

الوند 10 سریال با مهران مدیری کار کرده است که از مجموعه‌های طنز هر شبی یا اصطلاحا 90 قسمتی در بین آنها به چشم می‌خورد (نقطه چین، شبهای برره، باغ مظفر، در حاشیه) تا سریالهای مناسبتی ایام عید (مرد هزار چهره، مرد دو هزار چهره) و سریال های نمایش خانگی (گنج مظفر، قهوه تلخ، ویلای من، شوخی کردم). از مجموعه‌های با داستان طولانی تا آیتم‌های کوتاه 10 الی 15 دقیقه‌ای و در تمام این مقوله‌ها موفق.

در دوازدهمین جشن «دنیای تصویر» یا «جشن حافظ» (سال 1390) وقتی که مهران مدیری جایزه بهترین بازیگر مرد کمدی تلویزیونی را برای «مرد دوهزار چهره» و «قهوه تلخ» دریافت کرد به روی سن اظهار کرد: «بار کار بر دوش دو نفر سنگین بود؛ آنها امیرمهدی ژوله و خشایار الوند، نویسندگان کارهستند. نوشتن برای 35 بازیگر اصلی کاری بسیار سختی است و با عشقی که به برادران قاسم‌خانی دارم و با همکاری‌های خوبی که با هم داشتیم تندیسم را به الوند و ژوله تقدیم می‌کنم.»

طیف گسترده‌ای از سریال‌های طنز در کارنامه خشایار الوند به چشم می‌خورد که مهران مدیری کارگردان آنها نیست، مهدی مظلومی (کمربندها را ببندیم)، محمد حسین لطیفی (ساخت ایران)، رامبد جوان (مسافران)، سامان مقدم (دیوار به دیوار 1 و 2 )، بهروز شعیبی (گلشیفته) و در این اواخر تقریبا اکثر کارهای سیروس مقدم (پایتخت1 ، 3 ، 4 ، 5 و علی‌البدل).

خشایار الوند ؛ مرد قلم‌شاد

ذکر همه این موارد نشانگر چند خصوصیت بارز خشایار الوند است: حرفه‌ای، متعهد، منعطف و کاربلد، اگر چنین خصوصیاتی در یک نویسنده جمع نشده باشد نمی‌توانست کارنامه‌ای اینچنین پربار و پرکار داشته باشد.

بسیاری از دوستان و همکاران او آرامش، مهربانی، صبوری و خوش‌مشربی را از بارزترین خصوصیات خشایار الوند ذکر کرده‌اند.

پوریا ذوالفقاری (منتقد سینمایی) آخرین خاطره اش از الوند را چنین گفته است: « می‌گوید به بازیگران نقش های فرعی سریال های طنز زنگ می‌زنید و خبرشان را در مجله‌تان کار می‌کنید. ولی با نویسنده همان سریال تماس نمی‌گیرید. می‌گویم همین جا پیاده می‌شوم. زحمت افتادی. دست می‌دهیم و می‌گویم فردا زنگ می‌زنم تلفنی مصاحبه‌ای کنیم. با خنده می‌گوید نه. بذار دیرتر. اینجوری حس می‌کنم چون این را گفتم و رساندمت زنگ زدی... می‌خندیم... می‌رود و این می‌شود آخرین دیدارمان. لعنت به این زندگی و واقعا از این فرهادکش فریاد...»

بسیار ناخوشایند و غم‌انگیز است چنین مطالبی را برای نویسنده‌ای بنویسی که او با قلمش ساعات و زمان زیادی شادی و خنده برایت به همراه آورده است، این نوشتار ادای احترامی است به تمام آن لحظات شاد و خنده‌هایی که خشایار الوند برای من رقم زده است، روحت شاد، مرد قلم شاد.




اینجا چه خبر است؟ مراسم بدرقه خشایار الوند به منزل ابدیست یا یک مسابقه برای درآوردن اشک و آه و ناله بیشتر حضار؟

عصر ایران ؛ کاوه معین‌فر - چند روز از کوچ ناگهانی خشایار الوند گذشته است، روز شنبه مراسم بدرقه او در خانه سینما برگزار شد و در این مراسم فامیل‌ها و دوستان او پشت تریبون رفته و سخنانی بیان کردند من‌جمله امیر مهدی ژوله که از دوستان نزدیک خشایار الوند است.

در بخشی از سخنانش که با تیتر «صحبت‌های سوزناک ژوله در تشییع خشایار الوند»* در فضای مجازی بازنشر شده است ژوله خطاب به خشایار الوند می‌گوید: « مرد مومن تو (درباره الی) رو دیدی و می‌گفتی پاهام لرزید از تصور اینکه اون بچه داره غرق میشه، پاهات نلرزید از اینکه پسرت بیاد و جسدت رو ببینه؟ و پسر 10-12 ساله‌ات بیافته روی سینه‌ات سعی کنه تنفس مصنوعی بده؟

پاهات نلرزید از اینکه این باید گوشی رو برداره زنگ بزنه به دوستهای باباش بگه سلام عمو بابام مرد، این چه فیلمنامه غلط و غولوطیه؟ مگه تو اینقده ساختار و ساختمان فیلمنامه نمی‌شناختی؟ چرا اینقدر سوراخ داره این فیلمنامه؟

آدم یه قهرمانی را می‌خواد جدا کنه از قصه، جدا کنه از فیلمنامه، مگه نباید کاشتی داشته باشه که این از بین بره؟ همینجوری یهو زندگی، کات مرگ. این چه کات غلطیه آخه؟ بعد سکانس مواجهه دختر 6 ساله با اینکه بگه بابام کو؟ و ...»

آقای ژوله، پاهات نلرزید این حرف‌ها رو زدی؟
از همان روز شنبه که این سخنان را شنیدم حالم منقلب شد، در این 2 روز بسیار کلنجار رفتم تا خودم را قانع کنم در این مورد ننویسم اما نتوانستم، خودم را نهیب زدم که ژوله دوست صمیمی چندین ساله‌اش را از دست داده، در شرایط عادی نیست، این حرفهایی که می‌زند برای تسلی دادن خودش است، ولی باز نتوانستم بپذیرم که برای تسلای خودمان هر حرفی را بزنیم یا اینچنین برخورد کنیم، حتی اگر حالمان بسیار بد باشد.

با هیچ منطقی نتونستم این حرفها و مدل برخورد ژوله را درک کنم، اولین مواجهه با حرفهای ژوله و سوالاتش این تصور غلط را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که مگر خشایار الوند خودکشی کرده است که چنین سوالاتی را از او می‌پرسد؟ پس دوباره یادآوری کنیم که خشایار الوند در خانه‌اش آن شب فوتبال (بازی رئال مادرید و بارسلونا) را دیده و بعد مشغول کار بر روی اپیزود ویژه پایتخت بوده و در زمانی که خانواده‌اش خواب بوده‌اند سکته قلبی کرده است.

اگر همین حرفها را امیر مهدی ژوله در قالب یادداشتی در اینستاگرامش منتشر می‌کرد شاید هم خیلی به دلم می‌نشست و حتی به دلیل انتخاب این زبان بیانی و ارجاع به اصطلاحات فیلمنامه‌نویسی (به دلیل فیلمنامه نویس بودن الوند و ژوله) تحسینش هم می‌کردم ولی در چنین وقتی (زمان تشییع او) و جلوی همسر، بچه‌ها، برادر و ... کارکردش را نمی‌فهمم؟

علی الخصوص که با هرکدام از سوالات و حرفهایی ژوله آه و ناله و داد و بیداد حاضران را هم می‌شنویم، باید یک سوال پرسید اینجا چه خبر است؟ مراسم بدرقه خشایار الوند به منزلگاه ابدی اوست یا یک مسابقه برای درآوردن اشک و آه و ناله بیشتر حضار؟

آقای ژوله، پاهات نلرزید این حرف‌ها رو زدی؟
واقعا اگر یک نفر از حضاری که در آنجا حضور داشت به دلیل تولید این حجم از غم، اندوه و گریه اتفاقی برایش می‌افتاد یا سکته می‌کرد، چه کسی جوابگو خواهد بود؟

در مجالس ختم سنتی همواره حد و حدودی رعایت می‌شود و چنین صریح و مهار نشده به یک اتفاق یا اتفاقاتی اشاره نمی‌کنند، در واقع می‌دانند که تا چه اندازه و از چه کلمات و جملاتی استفاده کنند. مثلا اگر کسی بر اثر حادثه تصادف فوت کرده باشد، هیچگاه اشاره‌ای به این قضیه یا چگونگی تصادف نمی‌کنند، و اگر آنجا هم بی مهابا بخواهند اشک در آورند عمل اشتباهی است.

من نه در اروپا و غرب زندگی کرده‌ام و نه اینقدر ندیده و نشناخته شیفته آنها هستم که از همه اتفاقات آن طرف آب تعریف و تمجید کنم اما می‌دانم که در مراسم‌هایی که برای درگذشت کسی برگزار می‌کنند سعی بر آنست که خاطرات خوب و احساس قشنگی که درباره شخص درگذشته دارند را بیان کنند، به نظرم این بسیار کار قشنگ و درستی است: «زنده کردن یاد نیکی از آن سفر کرده».

من فکر می‌کنم اگر اتفاقی مشابه برای من رخ دهد، آیا دوست دارم کسی از دوستانم در مراسمم این گونه ( آنهم در مرگی که خودم هیچ نقشی در آن نداشته‌ام) مرا مورد خطاب قرار دهد؟ واقعا نه، هر قدر هم که مرا دوست داشته باشد و ناراحت باشد به دلیل همین دوست داشتن من، باید ملاحظه حال خانواده‌ام را بکند.

دوست دارم با ذکر چند خاطره از من این احساس را به بچه‌ام بدهند که پدرش انسانی ارزشمند بوده که دوستانش به نیکی از او یاد می‌کنند، نه یک نفر با لحنی شاکی مدام سوالاتی بپرسد که شاید (حتی 1 درصد) دخترم فکر کند من مقصرم که مُردم.

آقای ژوله، پاهات نلرزید این حرف‌ها رو زدی؟
هر مراسمی یک پروتکل نانوشته دارد که حاصل تجربه یک شخص یا یک نسل نیست، بلکه در طول زمان و اتفاقات رخ داده برای نسل‌های مختلف یک جامعه به این قواعد و مراسم رسیده‌اند.

به امیر مهدی ژوله باید یادآوری کرد آیا در مراسم خشایار الوند که خود سمبل شادی بود و یک عمر با قلمش مردم را شاد کرده است، اصلا درست است با این غلظت غم و اندوه تولید کرد؟

در چنین زمان‌هایی هر اندازه هم که ناراحت و مصیبت دیده باشیم باید حواسمان باشد که من تنها شخص داغدیده نیستم و پایمان بلرزد از هر کلام که به زبان می‌آریم یا هر رفتاری که نشان می‌دهیم، چون شاید باعث غم و اندوه بیشتر بازماندگان باشید نه تسلای خاطر آنان.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد