درک اینکه چرا انجام برخی کارها را عقب می اندازید برای شکستن این عادت کلیدی می باشد.
با جستجو در وب سایت ها، هزاران مقاله در رابطه با چگونگی مواجهه با تعویق کارها خواهید یافت، اگر مایل هستید می توانید بعد از خواندن این مقاله، یکی از آنها را نیز بخوانید. شاید بهتر است قبل از پرداختن به چگونگی مواجهه، به چرایی تعویق کارها بپردازید.
ابتدا با این سوال شروع کنید: آیا روالی برای تعویق کارهای من وجود دارد؟ آیا فعالیت ها یا مسئولیت هایی وجود دارند که باعث شود من فورا دکمه تعویق را بفشارم؟ برای پاسخ دادن به این سوال ها با اسکیل ما همراه شوید.
همین الان لیست کوتاهی از محرک ها تهیه کنید، لیستی شامل مسئولیت های شخصی و حرفه ای، وظایف عمده و فعالیت های خرد. مشخص کنید چه چیزی برای شما ناخرسندی ایجاد می کند برنامه ریزی پروژه تان یا تماس با مادرتان؟ تعویض روغن خودروی تان، خواندن گزارش ها یا خالی کردن اینباکس ایمیلتان؟ تفکر انتقادی در رابطه با اینکه چطور شما به این وظایف عمل می کنید به تشخیصتان کمک خواهد کرد.
بعد از اینکه لیست کامل شد هر چیزی را که نوشته اید ارزیابی کنید و اگر می توانید الگویی در آن بیابید. بدیهی است که نمی توانم لیست های شما را ببینیم. اما برای بیان یک وجه اشتراک نیازی به دیدن آیتم های شخصی شما نمی باشد: هر کاری که شما در این لیست نوشته اید انجامش برای شما ناخوشایند است.
عموما این انتظار می رود که مردم فعالیت هایی که برایشان آرامش بخش، لذت آور و ارضا کننده باشد به عقب نمی اندازند. هنگامی که آنها با سختی کار مواجه می شوند همراه با وظایفی که حس می کنند ناخوشایند است، تمایل به، به تعویق انداختن کارها پیدا می کنند. در ادامه مقاله به دو موضوع در رابطه با تعویق اشاره می شود.
1- تعویق برای شما هزینه به همراه دارد
وظایف ناتمام نشاندهنده کاهش بهره وری است. اما هزینه سنگین تری وجود دارد که ندانسته آن را می پردازید. این حالت مربوط به پدیده شناخته شده ای به نام اثر زیگارنیک (Zeigarnik Effect) است.
روانشناسی به نام بلوما زیگارنیک کشف کرد که لیست کارهای در انتظار انجام و مسئولیت های برآورده نشده حجم ارزشمندی از ذهن را به خود مشغول می کند. این تکالیف و مسئولیت ها اطراف مغز سرگردانند و در هر لحظه به مغز فشار می آورند و باعث می شود حس بی کفایتی نیز به شما دست دهد.
2- مواجه شدن با وظایف ناخوشایند مزایای غیر منتظره ای به همراه دارد
تحقیق زیگارنیک همچنین ویژگی های متناظری را کشف کرد که نشان می داد انجام دادن کوچکترین وظیفه نیز به خوبی ارزشمند است: لحظه ای که شما وظیفه ای را به انجام می رسانید خواه این وظیفه بزرگ باشد یا کوچک، شما بلافاصله بخشی از ذهن خود را آزاد می کنید، استرس کم می شود و ظرفیت مغز افزایش می یابد.
این تحقیق حاکی از این است که انجام دادن یک کار بیشتر از کنار گذاشتن آن از لیست ارزشمند است. این باعث می شود شما به طور موثرتری فکر کنید. مغز بدوی تان به شما هشدار می دهد تا از سختی های کار بگریزید اما چطور می توانید مغز را برای استقبال از سختی های کار آماده کنید؟
چرا؟ زیرا همیشه زحمت با فرصتی برای رشد همراه است.
اینها دقیقا اصول درمان رفتارهای شناختی در محل کار یا به اختصار CBT می باشند. درباره پاسخ تان فکر کنید قبل از اینکه به آن عمل کنید؛ فکر کردن معادل شناخت از مساله است و عمل کردن معادل رفتار کردن است. شما همین الان می توانید تصمیم بگیرید که از سختی های کار استقبال کنید. حتی قبل از اینکه کارفرمایان ومسئولان بهتان بگویند که باید وظیفه خود را کامل انجام دهید.
تصور کنید که شما فراموش کرده اید با نمایندگی بیمه عمرتان تماس بگیرید. شما می دانید که هوشمندانه است تا پوشش بیمه ای تان را بررسی کنید و می دانید که تماس باید گرفته شود اما درمی یابید که این کار کسل کننده است و انجام آن را به تعویق می اندازید. شما می توانید در همین لحظه تصمیم بگیرید که انجام دادن این تکلیف باعث خواهد شد احساس رضایتمندی بهتان دست دهد. انجام این کار مغزتان را راحت و فضای ذهنی آن را آزاد خواهد کرد و جهت گیری زندگی تان بهتر خواهد شد.
یاد بگیرید که با هر وظیفه ای براساس این استراتژی برخورد کنید اینگونه شما می توانید کارها را بهتر و بیشتر انجام دهید. با این کار احساس رضایتمندی می کنید و مغزتان را فعال می کنید تا فضای بیشتری را به انجام دادن چیزهای بزرگتر اختصاص دهد.
خوب همین حالا بروید و لیست کارهایی که باید انجام بدهید را خلوت کنید!
منبع: https://www.entrepreneur.com