واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

چند عادتی که منجر به تصمیمات فاجعه‌بار می‌شوند

۹ عادتی که منجر به تصمیمات فاجعه‌بار می‌شوند (از روزآفرین)

نسخه PDFنسخه PDF
نه عادتی که منجر به تصمیمات فاجعه‌بار می‌شوند

آدم‌ها تحت فشار شدید زمانی یا هنگامی که به اطلاعات لازم و کافی دسترسی نداشته‌باشند، تصمیمات ضعیفی می‌گیرند. برای یافتن علل ریشه‌ای تصمیم‌گیری‌های ضعیف، در یک پروژه‌ی تحقیقاتی در دانشگاه هاروارد ۳۶۰ بازخورد از بیش از ۵۰،۰۰۰ رهبران سازمانی مورد بررسی قرار گرفت و رفتار آن دسته از رهبران که از نظر دیگران تصمیمات ضعیف می‌گرفتند با کسانی که از نظر بقیه تصمیمات بسیار خوبی می‌گرفتند مقایسه شده‌است. ۹ فاکتور یا عادت مشترک که منجر به تصمیمات فاجعه‌بار می‌شدند پیدا شد. این ۹ عادت به ترتیب اهمیت در ادامه ارائه شده‌اند:

۱. تنبلی.

این فاکتور در پی کوتاهی در عواملی چون کنترل و بررسی واقعیات، داشتن ابتکار عمل، بررسی برای تائید یا رد فرضیات و گمانه‌ها و یا جمع‌آوری اطلاعات اضافه ظاهر شد. به‌طور کلی، افرادی که در کارشان شلخته و نامنظم هستند و تمایلی به حرکت و پویایی ندارند به تجارب گذشته اتکا می‌‍کنند و بعد توقع دارند نتایج جدید، به سادگی، مشابه نتایج قبل حاصل گردد.

۲. پیش‌بینی نکردن وقایع غیرمنتظره.

فکر کردن مدام به احتمال وقوع رخدادهای نامطلوب در زندگی دلسردکننده است، لذا آدم‌ها اکثراً فرض می‌کنند بدترین اتفاق هرگز روی نخواهد داد! متأسفانه، آن اتفاقات بد و نامطلوب کم و بیش زیاد رخ می‌دهند. آدم‌ها می‌میرند، طلاق می‌گیرند و دچار تصادف می‌شوند؛ بازار به هم می‌خورد، قیمت املاک پایین می‌آید و دوستان و شرکای تجاری نامطمئن از آب در می‌آیند. در این زمینه یک تحقیق بسیار خوب وجود دارد که نشان می‌دهد اگر مردم فقط برای فکرکردن به موضوعاتی که ممکن است خراب شوند وقت بگذارند، در پیش‌بینی مشکلات آتی خود بسیار خوب عمل خواهندکرد. اما بسیاری از افراد در زمان تصمیم‌گیری برای امور مهم آن‌قدر هیجانی می‌شوند که وقتی را برای انجام این کار ساده (پیش‌بینی وقایع غیرمنتظره) اختصاص نمی‌دهند.

۳. بی‌تصمیمی.

در کفه‌ی دیگر ترازو، در مواجهه با تصمیمی پیچیده که باید بر اساس داده‌هایی که دائماً در حال تغییراند گرفته شود، ادامه‌ی مطالعه‌ی داده‌ها، درخواست گزارش‌های بیشتر یا انجام تحلیل‌های اضافه‌ قبل از تصمیم‌گیری نهایی، کار آسانی است! وقتی گزارش‌‌ها و تحلیل‌ها بیش از آنچه انتظار می‌رود طول می‌کشند تصمیم‌گیران ِضعیف، کار را به تعویق می‌اندازند و فرصت از دست می‌رود. نگاه کردن به داده‌ها، فکرکردن ِمسئولانه به عواقب، و بعد حرکت رو به جلو شجاعت می‌خواهد. غالب اوقات بی‌تصمیمی بدتر از یک تصمیم اشتباه است. آن‌هایی که ترس بی‌حرکتشان کرده، همان‌هایی هستند که معتقدند یک اشتباه، شغل آنها را نابود می‌کند و کلاً از ریسک‌کردن می‌پرهیزند.

۴. گیرکردن در گذشته.

بعضی‌ها تصمیم‌های بدی می‌گیرند چون از داده‌ها یا فرآیندهای قدیمی‌شان استفاده می‌کنند. این آدم‌ها به روش‌هایی که در گذشته جواب می‌داده عادت کرده‌اند و تمایلی به جستجو برای یافتن روش‌هایی که امروز بهتر عمل می‌کنند ندارند و هم‌چنان روش‌های پیشین را بهتر می‌دانند. اما بسیاری از اوقات دلیل شکست یک تصمیم این است که فرضیاتی که مبنا و اساس فرآیندهای گذشته بوده دیگر برقرار نیست. کسانی که در تصمیم‌گیری ضعیف‌اند معمولاً این فرضیات و فرآیندهایی که دیگر وجود ندارند را از یاد می‌برند و به همین دلیل تصمیماتی فاجعه‌بار می‌گیرند.

۵. نداشتن برنامه‌ای استراتژیک.

تصمیمات بد، گاهی از کوتاهی در برقراری ارتباط میان یک مشکل و استراتژی کلی شرکت نشأت می‌گیرند. در نبود یک استراتژی مشخص، راه حل‌های زیادی منطقی به نظر می‌رسند. اما اگر یک برنامه استراتژیک مناسب در سازمان وجود داشته باشد، آن دسته از راه‌حل‌ها که ارتباط تنگاتنگی با استراتژی روشن و شفاف سازمان دارند، به سرعت به صدر لیست راه‌حل‌های موثر صعود می‌کنند.

۶. اتکای بیش از حد.

بعضی تصمیم‌ها هیچ‌گاه گرفته نمی‌شوند چون یک نفر منتظر نفر دیگری است که او هم به نوبه‌ی خود منتظر تصمیم یا اطلاعات فرد دیگری‌ست. تصمیم‌گیران کاربلد، در زمان لازم راهی برای انجام مستقل وظایف خود پیدا می‌کنند.

۷. انزوا.

بعضی از رهبران سازمان‌ها همیشه منتظر دریافت اطلاعات‌اند چون خود در زمان لازم برای به‌دست آوردن آن گام مناسبی برنداشته‌اند و یا روابطی که به آنها توانایی استفاده از تخصص دیگران را بدهد نیز ایجاد نکرده‌اند. تحقیق ما (و بقیه تحقیق‌ها) درباره‌ی تصمیم‌گیری مؤثر نشان می‌دهد که درگیرکردن اشخاص دیگری که دانش، تجربه و تخصص مرتبط دارند کیفیت تصمیم را بالا می‌برد. این خبر جدیدی نیست. سؤال این است که چرا اینگونه است؟ گاهی افراد مهارت‌های شبکه‌سازی لازم را برای دستیابی به اطلاعات درست را ندارند. ما فهمیده‌ایم که گاهی آدم‌ها دیگران را درگیر فرآیند تصمیم‌گیری نمی‌کنند چون می‌خواهند اعتبار یک تصمیم تنها به پای آنها نوشته شود. متأسفانه سرزنش تصمیم‌های بد هم به پای آنها خواهد بود.

۸. فقدان عمق تکنیکی.

امروزه بسیاری از سازمان‌ها بسیار پیچیده‌اند و حتی بهترین رهبران هم عمق تکنیکی کافی برای درک کامل مسائل چند وجهی را ندارند. اما وقتی تصمیم‌گیران بر روی دانش و تخصص دیگران بدون هیچ درکی از جانب خود تکیه می‌کنند، ادغام آن اطلاعات برای اخذ تصمیمی مؤثر دشوار خواهد بود. وقتی آن افراد حتی دانش و تخصص پایه را هم نداشته باشند هیچ راهی برای تمایز بین یک تصمیم عالی و تصمیمی فاجعه‌بار وجود ندارد. ما مکرر دیده‌ایم که بهترین مدیران اجرایی تخصصی عمیق دارند. و وقتی عمق تکنیکی کافی برای درک پیچیدگی‌های تصمیم پیش رو را نداشته باشند، یافتن استعدادی که برای کمک لازم دارند را در رأس کارهای خود قرار میدهند.

۹. کوتاهی در اطلاع‌رسانی درباره‌ی چه، کجا، کی و چگونگی تصمیم‌ها. بعضی تصمیم‌های خوب بد می‌شوند چون آدم‌ها آنها را نمی‌فهمند، یا حتی از آنها خبر ندارند. اطلاع‌رسانی درباره‌ی تصمیم، منطق و دلالت‌های آن، برای اجرای موفق یک تصمیم بسیار مهم است.

این ۹ عادت اشتباه در تصمیم‌گیری معمولاً دلایل اصلی تمامی تصمیمات اشتباه و فاجعه‌بار مدیران و تصمیم‌گیران است. اگر چه دلایل و عوامل دیگری هم بر روند تصمیم‌گیری افراد دخیل است. آیا می‌توانید به این لیست عوامل دیگری را اضافه کنید؟

منبع: بلاگ مجله کسب و کار هاروارد | ترجمه: روزآفرین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد