واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

اخلاق، فن آوری اطلاعات و جامعه پردازی به بیان حجت الاسلام میرباقری

بحثی در جمع کارشناسان ارشد فن آوری اطلاعات / اخلاق، فن آوری اطلاعات و جامعه پردازی (از mirbaqeri.ir)



متن زیر سخنرانی علمی حجت الاسلام و المسلمین سید محمدمهدی میرباقری در حضور کارشناسان ارشد فن آوری اطلاعات است که به تاریخ 25 آذرماه سال 85 در کنفرانس منطقه ای «اخلاق و فن آوری اطلاعات» مرکز تحقیقات مخابرات ایران، ارایه شده است. در این بحث، در فرآیندی عمیق تر، نسبت بین اخلاق و فن آوری اطلاعات در جامعه پردازی و مدیریت آن بررسی می شود تا در این راستا بتوان به صورت هر چه دقیق تر، توسعه جوامع را مطالعه کرد. در همین راستا استاد، پیدایش جوامع را نتیجه هم دلی ها، هم فکری ها و همکاری ها می داند که اخلاق اجتماعی و به تعبیری، خوبی ها و بدی های اجتماعی، ره آورد هم دلی اراده ها و فن آوری، نتیجه هم فکری وهمکاری ان هاست. بنا بر تعریف ایشان اخلاق، امری مدیریت پذیر است و اگر امری مدیریت پذیر است، پس هم باید مدیران آن را شناخت و هم مدل مدیریت موجود و مدیریت مطلوب را دریافت. بنابراین، در مرحله تحلیل چگونگی مدیریت اخلاق جامعه، عوامل اثرگذار بر مدیریت را به عوامل «تکوینی، تاریخی و اجتماعی» تقسیم می کنند و ردّ اراده های تصرف کننده در اخلاق جامعه را در این سه پایگاه می جویند. ایشان پی جویی کردن مدیریت اخلاق در حوزه اراده ها را نتیجه نگاه مؤمنانه به دستگاه خلقت می داند وگرنه اندیشمندان مادّی، تمام پایگاه های اثرگذار بر ایجاد و توسعه جوامع را به جوشش و اشتداد مادی برمی گردانند.

خلاصه آنچه خواهد آمد بدین شرح است. اولین مسأله در این نوشتار، تعریف اجتماعی از فلسفه اخلاق و اخلاق است و بدنبالش توضیح داده شده است در آنجا که سخن از ارتباط اخلاق و فن آوری ارتباطات است، مقصود از اخلاق، اخلاق اجتماعی است؛ یعنی یک جامعه، دارای یک هویت، واقعیت و نظام اخلاقی است که نمود آن در نظام ارزشهای اجتماعی و نظام حقوقی و دستوری جامعه پیدا می شود. پس نظام ارزشی جامعه، نتیجه نظام اخلاق است. سپس توضیح داده می شود که اخلاق اجتماعی، امری مدیریت پذیر است. این مدیریت، نوع هم دلی انسان ها و به دنبال آن، همفکری و همکاری انسان ها را شکل می دهد. این هم دلی ها، همفکری ها و همکاری ها به «تولید اجتماعی»، از جمله توسعه ارتباطات و فن آوری ها خواهد انجامید. بنابراین، توسعه فن آوری، حاصل توسعه اخلاقی جامعه است. گرچه فن آوری ارتباطات هم تأثیر متقابلی بر روی اخلاق می گذارد و برای پرورش اراده اجتماعی انسان بسترسازی می کند، ولی این بسترسازی تحت تأثیر اخلاق اجتماعی هم هست. بنابراین، اخلاق مولّد و حاکم بر فن آوری، اخلاقی است که فن آوری ها در چارچوب آن توسعه پیدا می کنند. به طور طبیعی، اخلاق دیگری هم داریم که اخلاق تابع فن آوری هاست؛ یعنی تبعاتی که فن آوری ها در حوزه اخلاق دارند و اخلاق اجتماعی متناسب با آن تغییر می کند. در این بخش توضیح داده خواهد شد که اخلاق حاکم بر فن آوری، اخلاقی است که هویت و ماهیت فن آوری را می سازد. فن آوری دارای هویتی خاص، مبتنی بر اخلاق اجتماعی است و به طور طبیعی، کارکردهایش هم متناسب با همان اخلاق است. همچنین نیست که هر فن آوری در خدمت هر اخلاقی قرار گیرد. فن آوری موجود و تمام توسعه ای که پیدا شده، متناسب با اخلاق خاصی است که معمولاً مدیران جامعه جهانی در «اعلامیه های اصول» و هم چنین «برنامه های اقدام» به دنبال تحقق آن هستند. پس آن را به صورت اعلامیه های جهانی و برنامه های عملیاتی در سطح جهانی تبدیل می کنند و به دنبال حاکمیت همین اخلاق بر توسعه فن آوری هستند. در پایان نیز تلاش شده است که «اصول و برنامه اقدام 2003» به صورت اجمالی تحلیل شود و با استناد به آن استنباط شود که این ادعا درست است. در واقع، این اعلامیه و برنامه عمل، برنامه ای است برای توسعه الزامات فن آوری موجود؛ زیرا اگر بدنبال توسعه اخلاق دیگری در جهان باشیم، باید تلاش کنیم اصول دیگری را مصوب کنیم و به اجماع جهانی برسانیم. در پایان نیز چند پیشنهاد برای رسیدن به این نقطه بیان شده است. ایشان در همین زمینه مطالب مربوطه ای دارند که برای مشاهده آن از لینک بالا استفاده کنید.

به طور کلی، موضوع سخن ما، رابطه اخلاق و فن آوری اطلاعات و ارتباطات از منظر فلسفی است یا به تعبیر دیگر، رابطه فلسفه اخلاق و فن آوری اطلاعات. بنابر یک تعریف نه چندان دقیق، هر بحث مکان و در عین حال مهم و جدی درباره مبانی اخلاق، در حوزه مباحث فلسفه اخلاق می گنجد. اگر دامنه این مباحث به حوزه های دیگر کشیده شود، می توان از ارتباط مباحث فلسفه اخلاق با آن پدیده ها نیز سخن گفت. فن آوری ارتباطات و اطلاعات از جمله این پدیده هاست. پس موضوع سخن، ارتباط اخلاق و فن آوری اطلاعات و ارتباطات از منظر فلسفی است.

1- چیستی و پایگاه اخلاق / تعریف اولیه اخلاق

برای مفاهمه بیش تر با مخاطبان، به ارایه تعریفی نسبتاً روشن از اخلاق نیازمند هستیم. در پاسخ از چیستی اخلاق با کمی مسامحه می توان گفت «اخلاقیات هر فرد و جامعه، مجموعه ای از خوب و بد ها و یا پسند و ناپسند های مورد قبول آن فرد یا جامعه است»؛ یعنی اخلاقی بودن هر عمل وابسته به آن است که آن عمل نیکو شمرده شود و غیر اخلاقی بودن آن نیز به این است که آن عمل زشت و قبیح است. به طور طبیعی، هر جامعه ای یک زیباشناسی، نظام ارزشی و نظام تجزیه و تحلیل دارد که متناسب با آن برای امور ارزش گذاری می کند. اخلاقی بودن یک فعل در جامعه، متناسب با نظام زیباشناسی آن جامعه تبیین می شود. معنای فعل اخلاقی هم فعلی است که از منظر یک جامعه، خوب یا بد شمرده می شود.

پایگاه خوبی و بدی کجاست؟

حال سخن بعدی که به ذهن می رسد، این است که پایگاه این خوبی و بدی در چیست؟ به چه ملاکی، یک جامعه یا انسان، یک فعل را شایسته یا ناشایسته می داند تا در پس آن، اعمال اخلاقی و غیر اخلاقی از هم بازشناخته شوند؟ پاسخ آن است که پایگاه اصلی خوب و بد، گرایش ها و امیال انسانی است؛ یعنی آنچه مطابق میل انسانی است، اخلاقی به شمار می رود و خلاف میل او، غیر اخلاقی. حال این نکته مطرح می شود که اگر تمایلات انسان، ملاک خوبی ها و بدیهاست، چرا انسان گاهی فعلی را که بر خلاف میلش هست، پسندیده می داند یا فعلی را که می پسندد، ناپسند می شمارد؟ اگر پایگاه حسن و خلق به تمایلات انسان برمی گردد، چرا بعضی اوقات بعضی از انسان ها ابعادی را که انسان به سمت آن متمایل است، غیراخلاقی می دانند یا برعکس؟

پاسخ این است که امیال انسان دارای نظامند و بعضی امیال ممکن است در برخی دیگر قید بزنند و آن را محدود یا در مواردی مصداق های آن را منتفی کنند. پس اینکه گاهی شخص، عملی را بر خلاف میل و کششی که نسبت به آن عمل دارد، ناپسند می داند، با این گفته منافات ندارد که آنچه مطابق میل است، اخلاقی است و منافی آن غیر اخلاقی. چون همین عمل که مطابق میل خاصی در انسان است و قاعدتاً باید اخلاقی باشد، با کلیت نظام تمایلات هماهنگی ندارد و غیر اخلاقی است. پس خاستگاه اخلاق، در عبارتی دقیق تر، نظام تمایلات انسان است که به وسیله دستگاه سنجشی انسان بهینه می شود؛ یعنی انسان، منظومه ای از تمایلات است که برآیند این منظومه، اخلاقی یا غیراخلاقی بودن فعل را در منظر انسان معین می کند. جامعه نظام تمایلات و حساسیت های اجتماعی دارد که این نظام حساسیت ها در نهایت اخلاقی بودن و غیر اخلاقی بودن افعال را معین می کند.

تفاوت پایگاه اخلاق با پایگاه حقانیت اخلاق

تنها پرسشی که ممکن است طرح شود، این است که آیا اخلاق نسبی می شود؟ به معنای اینکه هر انسانی ممکن است متناسب با تمایلات شخصی خودش، امری را خوب یا بد بداند و این امر، اخلاقی یا ضد اخلاقی به حساب بیاید یا جوامع متفاوت، دارای نظام ارزشی و اخلاقی متفاوت باشند، در حالی که اخلاق حتماً باید پایگاه ثابت داشته باشد و به نسبیت مطلق نیانجامد. نکته مهم این است که تفاوت، بین «خاستگاه تمایلات، خاستگاه اخلاق و پایگاه حقانیت اخلاق» است. ممکن است خاستگاه اخلاق، تمایلات انسان باشد؛ یعنی اگر تمایلات اجتماعی، عقل عملی جمعی و میل و نفرت را از انسان بگیرند و حساسیت های انسان یا جامعه را صفر کنند، در نگاه این جامعه، هیچ فعل خوب و بدی وجود نخواهد داشت. از دل هست و نیست، عقل نظری و سنجش، خوب و بد بیرون نمی آید و پایگاه خوب و بد در عقل عملی انسان و میل و اراده انسان است. نهایت این است که بهینه شدن عقل عملی به وسیله عقل نظری است؛ یعنی قوه سنجش انسان در بهینه سازی تمایلات و عقل عملی انسان حضور دارد و جامعه، عقل عملی و تمایلات اجتماعی را در جهت هدف بهینه می کند. پس پایگاه خوب و بد و پایگاه درک ارزشی و زیبایی، چیزی جز تمایلات انسان نیست. البته پایگاه حقانیت اخلاق صرف تمایل نیست؛ یعنی چنین نیست که اگر در من تمایلی وجود داشت، این تمایل، ملاک حقانیت اخلاقی شود.

در جوامع نیز همین گونه است. نظام ارزشی جوامع مختلف متفاوت است و به طور طبیعی، متناسب با نظام های ارزشی خودش، نظام های دستوری و حقوقی و کیفری متفاوتی دارند. بنابراین، یک سری افعال را خوب می دانند که جوامع دیگر آن را خوب نمی دانند یا سلسله رفتارهایی را اخلاقی می دانند که جوامع دیگر اخلاقی نمی دانند. صرف اینکه تمایلات ما یا تمایلات جمعی، فعلی را زیبا بداند، معیار حقانیت نیست. «معیار حقانیت، پایگاه تمایلات فطری انسان است». به تعبیر دیگر، پایگاه حقانیت عقل عملی، هماهنگی آن با اراده ربوبی در نظام تکوین است. اگر در پرورش عقل عملی خود، آن را در بستری قرار دهیم که هماهنگ و متناسب با اراده ربوبی برای جهان نباشد، محصول آن محصول حقی نیست. بنابراین، ممکن است در نگاه خود، یک فعل را ضد اخلاقی یا اخلاقی بدانیم، ولی این ادراک ما، پایگاه حقانیت اخلاقی نیست.

بعضی از فیلسوفان اخلاق چنین تعبیر کرده اند که انسان دارای دو «من» هست؛ من «زیرین» و من «برین». ادراکات من و برین متعالی انسان، مبنای حقانیت است و حقانیت اخلاق به او برمی گردد. گرچه بعضی مثل علامه شهید مطهری (ره)، پایگاه اخلاقی بودن را به عقل برین برگردانند، ولی به گمان ما، معیار اخلاقی بودن در منظر یک جامعه همان تمایلات اجتماعی است که حقانیتش به اخلاق فطری انسان بازگشت می کند و به تعبیری، هماهنگی نظام تمایلات انسان با نظام اراده ربوبی است. اگر نظام تمایلات یک جامعه، متناسب با اراده ربوبی شکل بگیرد و زیباشناسی جامعه، متناسب با اهداف آفرینش باشد، درک اخلاقی این جامعه، حق است، ولی اگر زیباشناسی یک جامعه، با اهداف آفرینش متناسب نباشد، درک اخلاقی این جامعه طبیعتاً درک صوابی نیست.

سخن دیگر این است که، انگیزه انسان بر رفتار انسان اثرگذار است؛ زیرا اساساً هر عمل ارادی تحت تأثیر انگیزه است. روان شناسان در مبحث انگیزه می کوشد به این پرسش پاسخ دهند که علت رفتارهای انسان و حیوان چیست. همگان انگیزه را منشا عمل می دانند، گرچه در تفسیر آن اتفاق نظر ندارند. پس اگر انگیزه، منشأ عمل است و اخلاقیات نیز به نظام انگیزه های انسانی تفسیر شود، نتیجه آن است که اخلاق هر فرد منشأ عمل او است. به بیان دیگر، هر آنچه از افعال فردی و اجتماعی آدمی دیده می شود، به گونه ای تبلور اخلاقیات اوست. به بیان سوم، نظام اخلاقیات انسانی، خوب و بدها را تعیین می کند و عمل مطابق با آن شکل می گیرد.

بیان این نکته برای آن بود که اهمیت اخلاق گوشزد شود و بدانیم هرچه می کنیم، در اخلاقیاتمان ریشه دارد و هر پدیده ای چه فردی و اجتماعی، تبلوری از اخلاقیات است. فن آوری اطلاعات و ارتباطات نیز که فعل بشری است، از این قاعده مستثنا نیست.

2- چیستی اخلاق اجتماعی / وحدت انگیزه، پایگاه تشکیل جوامع

مطلب دیگر که نکته ای در جامعه شناسی به شمار می رود، این است که عامل هم بستگی اجتماعی یا به عبارتی دیگر، شکل گیری اجتماعی نیز همین اخلاقیات است. وقتی می توان گفت جامعه تشکیل شده است که میان افراد آن، مشترکات انگیزشی موجود باشد. به تعبیر دیگر، وحدت اجتماعی، به وحدت انگیزه ها و (به تعبیری، هم دلی جامعه و همفکری و همکاری جامعه) برمی گردد. پایگاه وحدت اجتماعی همان پایگاه هم دلی و هم بستگی و همفکری و همکاری جامعه است. اگر جامعه ای پایگاه هم دلی و پایگاه همفکری (یعنی منطق مشترک) یا پایگاه همکاری (یعنی قراردادهای متناسب) نداشته باشد، وحدت در آن جامعه شکل نمی گیرد و جامعه ای پیدا نمی شود. اگر شما تمایلات افراد را هماهنگ نکنید، به صورت جزیره های مستقل از یکدیگر زندگی می کنند. جامعه از آن جایی شکل می گیرد که وحدت بین تمایلات انسان آغاز می شود. اگر مجموعه ای از انسان ها را در نظر بگیریم که هیچ انگیزه مشترکی نداشته باشند و حتی ارضای نیازهای اولیه چون خوردن نیز بین آن ها مشترک نباشد، نمی توان گفت جامعه ای تشکیل شده است.

پس هرگاه هیچ میل مشترک یا به بیان دیگر، هیچ اخلاق مشترکی در میان نباشد، جامعه ای تشکیل نمی شود. در مقابل، به میزان وحدت انگیزه ها می توان به وحدت اجتماعی رسید. پس هماهنگی در تمایلات (که ما از آن به هم دلی تعبیر می کنیم)، اساس تشکیل جامعه است.

هم دلی، هم فکری و همکاری، سه عامل تکامل جامعه

اگر اخلاقیات اجتماعی (و یا همان هم دلی ها) موجب تشکیل جامعه است، تکامل جامعه افزون بر آن، به همفکری برای ارضای نیازهایی بستگی دارد که اینک پس از تشکیل اجتماع، نمود اجتماعی پیدا کرده اند. انسان های همدل به همفکری می نشینند تا انگیزه های خود را بازشناسی کنند و نظم دهند. سپس راه برآورد کردن آن ها را بیابند. پس از هم دلی ها و همفکری ها، نوبت به همکاری ها برای دست یابی به آرزوها و پاسخ گویی به امیال می رسد. سه عنصر هم دلی، همفکری و همکاری در نهایت موجب تکامل اجتماعی است و گفتیم «بنیان» اولیه آن در هم دلی و رفع نیازهای مشترک است و «غایت» آن نیز توسعه جریان نیاز و ارضا است. تمامی تلاش بشر در طول تاریخ نیز بر مبنای همین شاخصه ها بوده است. انسان ها بر اساس نیازهای مشترک گرد هم آمده و همفکری همکاری کرده اند و تمدن متناسب با امیال و اخلاقیات خود را ساخته اند.

نسبت اخلاق و تکنولوژی در بستر تکامل جامعه

هر پدیده ای از جمله تکنولوژی به ویژه فن آوری اطلاعات و ارتباطات نیز محصول همین فرآیند است. پس ICT نیز در عمیق ترین نگاه، محصول اخلاق اجتماعی است. هرچند ICT به عنوان انگیخته ای حاصل از انگیزه های اجتماعی، بر انگیزه ها و اخلاق برخاسته از آن اثرگذار است، ولی در نهایت، خودش محصول انگیزه هاست؛ یعنی بین نظام تمایلات انسانی و فن آوری ها تعامل طرفینی وجود دارد.

پس روشن است که آنچه در بالا آمد، به این معنا نیست که هویت فن آوری اطلاعات متناسب با اخلاق اجتماعی شکل می گیرد و فن آوری ها ارزش ذاتی نداشته باشند. چنین نیست که فقط از بیرون، ارزش را به آن ها می دهیم و کارآمدی آن ها را در جهت میل خودمان به کار می گیریم، بلکه فن آوری، تجسد تمایلات اجتماعی است و رنگ ارزشی خاص خود را دارد. اگر جامعه ای نظام ارزشی خاص خود را داشت، فن آوری هایش متناسب با همان نظام ارزشی خواهد بود و کارآمدی آن هم در جهت همان نظام ارزشی است. این جا فقط به دو نکته اشاره می شود:

چه در حوزه اطلاعات و چه در حوزه ارتباطات (یعنی در حوزه فن آوری ها)، اگر آن ها را به صورت انتزاعی و گسیخته از هم و جزایر مستقل ببینیم، آن ها را فاقد ارزش های ذاتی هم خواهیم دید و همین طور آن ها را در خدمت ارزش های مختلفی به کار خواهیم گرفت. به طور کلی، آن ها را ابزار مشترکی می بینیم که برای ارضای نیاز های مختلف در جهت حق و باطل و در هر دو جهت ایمان و کفر کارآمدی پیدا می کنند. اگر فن آوری ها را به صورت یک نظام بهینه ببینیم؛ یعنی احساس کنیم یک نظام نیازمندی فعال و در حال بهینه شدن بر فرآیند توسعه فن آوری و تکنولوژی حاکم است، در نهایت نیز وقتی برآیند ها را مطالعه می کنیم، فن آوری ها دیگر نمی توانند فن آوری مشترکی باشند. به هر میزان که ارتباط امور را از هم بگسلیم و رابطه آن امور را از تکامل، منقطع ببینیم، نیاز مشترک به ابزار مشترک پیدا می شود.

این ایده که فن آوری ابزار مشترک است و کاربری های مختلفی می توان از آن گرفت، در این نکته ریشه دارد که در بیش تر موارد، نیاز مشترک بین انسان ها را مبدأ پیدایش فن آوری ها می بینند. ریشه آن نیز این است که نیاز انسان ها را به صورت نظام نیازمندی در حال بهینه مطالعه نمی کنند. تلقی این است که نیازهای انسان حوزه های مختلف از هم منفصل و ثابت هستند، در حالی که نظام نیازمندی های انسان گرچه از اصول ثابت هم برخوردار است، ولی در مجموع یک مجموعه به هم پیوسته و در حال تکامل و بهینه شدن است. به طور طبیعی، ساختار ابزار و فرآیند های ارضا هم به همین نسبت است. اگر دو فرآیند را در مسیر بهینه مطالعه کنید، همیشه نقطه مشترکات شان کم می شود و احتراقشان بیش تر می شود؛ یعنی برای ارضای نیاز در متن فن آوری ها و ارتباطات و اطلاعات حضور پیدا می کنند.

3- اخلاق، امری مدیریت پذیر

تا این جا اشاره شد که اخلاق و تمایلات اجتماعی اثرگذار بر فن آوری اطلاعات هستند. نکته بعدی این است که اخلاقیات جامعه، مدیریت پذیرند و ثابت نیستند. اینکه اخلاقیات جامعه یا همان انگیزه ها چگونه شکل می گیرند، آیا ثابتند یا متغیر، پرسشی است که باید به آن پاسخ داد. در صورت تغییر، نتیجه آن است که اخلاق، امری متغیر است. پس باید عوامل اثرگذار بر اخلاق را بررسی کنیم.

عوامل مؤثر بر امیال و اخلاق / مدیریت مادی و الهی

گفتیم که اخلاقیات در نظام تمایلات ریشه دارند و عوامل تکوینی، تاریخی، اجتماعی و اراده خود انسان، شاخصه های تعیین امیال و اخلاقیات هستند؛ یعنی اخلاقیات ما تحت تأثیر عوامل متعددی شکل می گیرد و امر ثابتی نیست.

باید دانست اخلاق را در نهایت می توان به دو گونه تحلیل کرد. گاهی اوقات، تکامل را به ماده برمی گردانیم؛ یعنی می گوییم ماده دارای خصلتهای ذاتی است و به تدریج ظهور پیدا می کند. پس، تکامل «ذاتی» ماده است و از جمله عناصر این تکامل، پیدایش جامعه و تکامل اجتماعی است که آن هم حاصل جوشش ماده است. اگر تکامل را این گونه تعریف کنیم، تکامل جامعه، حاصل ارتباط انسان با طبیعت است؛ یعنی ارتباط انسان با طبیعت، اصل پیدایش تکامل اجتماعی است. به هر میزان که قدرت تسخیر طبیعت را پیدا کنیم، در بستر تعقل در جامعه نیز تغییر در روابط اجتماعی، ساختارهای اجتماعی و فرآیند نیاز و ارضا پیش می آید. به طور طبیعی، مطلوبیت های اجتماعی هم متناسب با توسعه «قدرت تفسیر»، تغییر پیدا می کنند.

وقتی بشر بتواند انرژی الکتریسته و نور را تسخیر کند یا قوانین نور و الکتریسته را بدست آورد، روابط اجتماعی تحت تأثیر قدرت تسخیر طبیعت تغییر می کند و نظام محبوبیت های اجتماعی و اخلاقِ فعال اجتماعی نیز دگرگون می شود. بر اساس این نگاه، ارتباط انسان با طبیعت، اصل در روابط انسانی و اصل در نظام مطلوبیت ها و فرآیند نیاز و ارضا است.

در این نگاه، اخلاق هم تابعی از ارتباط انسان با طبیعت و پس از آن، تکنولوژی خواهد بود. فعل اخلاقی هم؛ یعنی فعل متناسب با توسعه تکنولوژی. روابط و عواطف انسان ها و اقشار جامعه تعریف خاص پیدا می کند و دیگر عاطفه توسعه یافته، عاطفه متناسب با تکامل اخلاق و این منزلت از تکنولوژی است. اقتضای تکنولوژی آن است که نیاز و ارضای انسانی شکل خاصی پیدا کند. به طور طبیعی، عواطف متناسب با آن، عواطف متناسب با تکامل و توسعه خواهد بود. اگر «حق» در محور توسعه ارتباط انسان با طبیعت تعریف شد، ارزش های اخلاقی، ارزش های متناسب با توسعه فن آوری می شوند و فعل غیر اخلاقی، فعلی خواهد بود که با توسعه فن آوری، متناسب نیست.

اما در باب مدیریت الهی اخلاق باید گفت اگر ارتباط انسان را با خدای متعال اساس تکامل دانستید، یعنی گفته شود که تکامل درون جوش نیست و همیشه از بیرون عالم اعطا می شود و لحظه ای نیست که بر عالم افزوده نشود؛ تکامل انسان هم به تکامل ارتباط با خدای متعال تعریف خواهد شد. کیفیت ارتباط انسان با خدای متعال، حالتی است که نسبت به خدای متعال پیدا می کند و مبدأ پیدایش ارتباطات انسانی و اجتماعی و در پی آن، مبدأ پیدایش نظام فن آوری ها می شود. بنا بر این، نظام فن آوری، تابع ارتباط انسان با خدای متعال خواهد بود. این ارتباط انسان با خدای متعال هم دو جهت بیش تر ندارد: یا جهت آن، جهت عبودیت و تسلیم پذیری است یا جهت آن، استکبار بر خدای متعال است.

به طور طبیعی، در نظام اخلاقی جامعه بر محور ارتباط با حضرت حق، ایمان یا کفر شکل می گیرد. به تعبیر دیگر، پایگاه اصلی نظام اخلاق و تمایلات، کیف ارتباط انسان با خدای متعال است.

اگر ارتباط انسان با خدای متعال، بر محور عبودیت بود و توانست این ارتباط را در همه حوزه های باطنی و ظاهری جاری کند؛ یعنی اراده خود را بر محور همان ارتباط شکل داد، اخلاق او، اخلاق متناسب با عبودیت می شود. هویت هم دلی جامعه ای که محور ارتباطش با حضرت حق در قالب ایمان شکل می گیرد، هم دلی بر محور ایمان خواهد بود و همفکری و همکاری اش هم بر همین اساس شکل می یابد. بر همین اساس، فن آوری اطلاعات هم تابعی از ارتباط انسان با خدای متعال می شود.

اگر انسان یا جامعه ای بر اساس این نگاه، جهت ارتباط با خدای متعال، جهت ایمان بود و درقدم بعد توانستند این جهت ایمان را در روابط اجتماعی و الزاماتش را در فن آوری ها جاری کنند، فن آوری آن ها تابعی از ایمان می شود. اگر ارتباط اصلی، بر محور استکبار و کفر و عناد بود، روابط اجتماعی (در حوزه هم دلی، هم فکری و همکاری) بر محور استکبار و کفر شکل می گیرد و محصول و تمدن چنین جامعه ای، تمدن متناسب با همان اخلاق مادی است.

ما در پی نگاه ایمانی هستیم؛ یعنی بر اساس نگاه اول، ارتباط انسان با طبیعت یعنی فن آوری ها، اخلاق ساز هستند، ولی بر اساس نگاه به عمق ارتباط انسان با خدای متعال، اساس ارتباطات انسانی و خدای متعال، اساس پیدایش فن آوری هاست؛ یعنی فن آوری ها، تابع ایمان و کفرند. در نتیجه، فرآیند تکامل هم یا تکامل الهی است یا توسعه مادی. توسعه مادی بر محور لذت جویی و خودخواهی است و توسعه الهی بر محور عبودیت و تقرب.

بررسی چگونگی اثرگذاری عوامل مؤثر بر امیال و اخلاق / پایگاه عوامل تکوینی

گفته شد که عوامل تکوینی، عوامل تاریخی و اجتماعی عوامل اثرگذار بر اخلاق هستند. البته اراده فردی وی هم اثرگذار است. به این معنا که در نگرش ایمانی، اراده فرد را محور ارتباط با حضرت حق می دانیم و ارتباط انسان با حضرت حق مبدأ اعطای خدای متعال به انسان است؛ یعنی نظام تمایلات انسان به خدای متعال و حضرت حق بازگشت می کند. به طور طبیعی، خدای متعال، فطرتی به انسان داده است که در متن این فطرت، عبودیت، عامل اساسی به شمار می رود. به گمان ما، میل به عبودیت یک میل همگانی فطری و اصلی ترین میل در انسان است. اگر همه ادیان الهی بدون استثنا انسان را به توحید دعوت می کنند، پایگاه توحید در وجود انسان است. میل به اینکه انسان تمامی اراده و حوزه ها و ساحت های وجودی و فردی و جمعی خود را در مسیر تقرب قرار دهد و به ابتهاج قرب و تقرب به ساحت حضرت حق برسد، میلی است که در باطن همه انسان ها به ودیعت نهاده شده است. این را پایگاه تکوینی اخلاق می دانیم.

پایگاه عوامل اجتماعی

شرایط اجتماعی نیز بر اخلاق انسان اثرگذار هستند. انسان در بستر اجتماعی زندگی می کند و بستر اجتماعی می تواند برای انسان اخلاق ساز شود. به ویژه وقتی در جامعه زندگی می کنید، نظام مفاهیم، نظام ساختارهای اجتماعی و محصولات اجتماعیِ بهتر را برای پرورش اراده انسان درست می کنند. بنابراین، اراده اجتماعی انسان از بسترهای اجتماعی اثر خواهد پذیرفت و اجتماع، بر عملکرد انسان و بر اخلاق انسان اثرگذار است.

انسان همان گونه که در ارتباط با خدای متعال، صاحب اراده است، به او اجازه داده اند در ارتباط با جامعه هم صاحب اراده باشد؛ یعنی به انسان اذن داده اند که عضو جامعه ای شود یا نشود. ممکن است انسانی در قاره اروپا زندگی کند، ولی عضو جامعه مؤمنان باشد یا انسانی در دل جامعه مؤمنان زندگی کند، ولی عضو آن جامعه نباشد. بنابراین، چنین نیست که هر کسی که از منظر جغرافیایی در منطقه ای قرار گرفت، عضو آن جامعه است. «عضویت در یک جامعه به معنای هم جهتی اراده انسان با اراده های اجتماعی آن جامعه و هم دلی، همفکری و همکاری با آن نظام اجتماعی است».

پایگاه عوامل تاریخی

سومین عامل اثرگذار، عوامل تاریخی هستند؛ یعنی اگر جامعه را در بستر تاریخی مطالعه کنید، این وحدت تاریخی، اخلاق ساز است. اخلاق ایمانی که در جامعه جهانی وجود دارد، حاصل تلاش انبیا است. تاریخ انبیا و تاریخ بندگی و عبودیت در بستر این اخلاق حضور دارد، چنان که تمدن مادی هم در اعماق تاریخی خودش ریشه دارد.

بنابراین، اخلاق و اعتقادات انسانی و تمایلات انسانی را از بستر های اجتماعی و تاریخی و تکوینی اش نمی توان جدا کرد. البته نکته مهم این است که در همه این حوزه ها، نظام اراده انسانی هم عامل اثرگذاری به شمار می رود.

پس از اینکه اثبات شد پایگاه اخلاق، تمایلات است و تمایلات هم بر اساس این نگاه، تحت تأثیر اراده های جمعی و فردی انسان قرار دارد و به ارداه های تاریخی و اراده حضرت حق قید می خورد، نتیجه می گیریم که اخلاق، تغییر پذیر و به عبارت دیگر، قابل مدیریت است. پس هم دلی های جامعه را می توان سرپرستی و مدیریت کرد؛ یعنی جامعه ای که عناصر آن به هم دلی رسیده اند و دارای عوامل نیز باشند، می توانند با همفکری و همکاری، دیگر جوامع را نیز با خود همدل سازند و نظام اخلاق متناسب با ایمان خود را مدیریت کنند. بنابراین، می توان جامعه ای جهانی ساخت و بافت انسانی جامعه جهانی به ویژه بافت اخلاقی آن ها را مدیریت کرد.

نیم نگاهی به توسعه غربی دنیا

تمدن جدید غرب، نتیجه هم دلی، همفکری و همکاری مجموعه ای است که محور امیال خود را میل و ابتهاج به دنیا و بهره مندی حداکثری از آن قرار داده اند. بنیان هر پدیده ای که امروز از آن سو به چشم ما می آید، در اخلاق و هم دلی های دنیاگرایانه است.

این هم دلی ها و همفکری ها و همکاری ها به دلیل بهره مندی از قدرت، بر هم دلی های دیگر جوامع نیز اثر گذاشته و «میل، فکر و فعل» دیگران را نیز با خود همراه کرده است. می دانید که جوامع امروز هر کدام به نسبتی در بستر تمدن غرب و فرهنگ غرب زندگی می کنند و متناسب با آن ها می اندیشند. این هم به آن دلیل است که مدیریت آن ها را بر اخلاق و فرهنگ و اقتصاد خودمان به نسبتی پذیرفته ایم. گفته شد این نکته به این معنا نیست که ما مجبور به پذیرش این شرایط بوده ایم، ولی این شرایط را پذیرفته و تحت مدیریت آن ها قرار گرفته ایم.

4- ارتباطات و تعریف آن / تعریف و ضرورت ارتباطات

ارتباط را به چه چیز باید تعریف کرد؟ ضرورت ارتباط چیست؟ ضرورت ارتباط برمی گردد به اینکه «هویت اشیا به ارتباط تعریف می شود»؛ یعنی شیء مستقل از ارتباط نداریم. انسان مستقل از جامعه و تکوین نیز نداریم. این ارتباط، هویت ساز است و در نهایت باید گفت هویت هر انسانی به «نسبتش» تعریف می شود. اکنون با توجه به این که هویت انسانی و اجتماعی ما به نظام ارتباطات تعریف می شود، تعریف و نسبیت جامعه چگونه است؟

حضور «جهت» در تعرف ارتباط

آیا اگر نسبیت جامعه ای تغییر کرد، هویتش هم تغییر می کند؟ آیا این نسبیت جامعه ساز، صرفاً یک نسبیت مادی است؟ به تعبیر دیگر، آنچه ماده و قوانین ماده بر ارتباطات حاکم است، در نهایت روابط جامعه را تعریف می کند؟ توسعه ارتباطات اجتماعی تابع قوانین ماده است یا نه؟

هویت ارتباطی انسان ها تابعی از ماده نیست. بنیان ارتباط انسان ها، ارتباط با خدای متعال است؛ یعنی تولی ما به خدای متعال و ولایت حضرت حق نسبت به ما، اساس هویت ماست، نه ماده. ما محصول ماده نیستیم و ماده برای ما نسبیت ایجاد نمی کند. چنین نیست که انسان برآیند ماده باشد یا توده ای باشد از ماده یا محصول آن یا این که ماده بر اساس قوانین ذاتی خودش، پیچیده شده و سپس به انسان تبدیل شده باشد، بلکه انسان، محصول خالقیت خدای متعال است. پس پایگاه اصلی ارتباط انسان هم رابطه او با خدای متعال است؛ «یعنی تولی و ولایت، اساس ارتباط است».

انواع ارتباط، با توجه به جهت

این ارتباط هم می تواند دو گونه باشد. گاهی ارتباط ما بر محور طغیان است (یعنی اگر بر محور طغیان، با حضرت حق ارتباط پیدا کنید، طغیان ایجاد می شود). پس در عالم، تمدن مادی شکل می گیرد. اگر ارتباط ما با خدای متعال برمبنای تواضع و خضوع و عبودیت باشد، آن هم امداد می شود. پس هم دستگاه انبیا در جهان امداد می شود و هم دستگاه طغیان، البته متناسب با حکمت بالغه. این چنین نیست که در نهایت (براساس فلسفه تاریخ)، دستگاه ابلیس غلبه کند، بلکه غلبه با دستگاه انبیا و نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. پس بر اساس هویت و جوهره ارتباط، به تولی و ولایت بازگشت می کند. ارتباطات اجتماعی نیز چنین است. وقتی با خدای متعال ارتباط پیدا شود، ولایت و قدرت تصرف پیدا می شود و سپس در عالم تصرف می شود. یعنی هم با حضرت حق، هم امدادی که انسان در مسیر خود دریافت می کند و هم تصرفی که در جهان می کند و تمدن می سازد، همه ارتباط است و این ارتباطات هویت سازند؛ یعنی نسبیت انسان به ارتباط برمی گردد، ولی خود ارتباط تابع اراده و نظام فاعلیت است.

گاهی هویت انسان را به نسبیت تعریف می کنید و نسبیت را به ماده؛ گاهی هویت انسان را به نسبیت تعریف می کنید و نسبیت را به نظام اراده. یعنی آنچه هویت ساز است، نسبیت هاست. «بگویید در چه مسند اجتماعی است تا بگویم کارآمدی اش چقدر است و هویتش به چه نسبیت تعریف می شود. این جامعه به چه نسبیتی در جهان حضور دارد تا کارآمدی اش را معلوم کنم». البته نسبیت، به نسبیت ماده برنمی گردد. نظام اراده ها، نسبیت ها و قانون ها را می سازد. در سطح اول، اراده ربوبی، محور تعالی آدم است و در سطح دوم، میزان «قدرت تصرف، ایجاد قانون و ایجاد نسبیت» که به انسان داده اند. وقتی شما در ماده تصرف می کنید و ماده را شکل می دهید (صنعتی را می سازید)، در واقع، قانونی برای آن ماده ایجاد می کنید.

اراده های اجتماعی، قانون سازند. بنابراین، ارتباط، ضرورت جامعه است و شما نمی توانید ارتباط را نفی کنید. اگر ارتباط را نفی کنید، هویت انسان را نفی کرده اید. نکته مهم این است که ارتباط هویت ساز، ارتباط جبری با ماده نیست. بلکه ارتباط هویت ساز، تابعی از اراده است؛ اراده های ربوبی و ارده های انسانی و حتی اراده های طبیعی. این ها همه هویت سازند و انسان متناسب با نظام ارتباطاتش، هویت پیدا می کند. این هویت ها طبیعتاً هویت ایمان و کفر دارند و این هویت سازی در محصولات بشر و در تمدن هم می آید. پس تمدن و تکنولوژی و فن آوری هم محصول ارتباط است.

5- جایگاه ICT در مدیریت اخلاق امروز

در این میان، پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات که به پیدایش جامعه مجازی اطلاعات انجامیده است، جایگاه ویژه ای دارد؛ چه اینکه جامعه مجازی اطلاعات، برگردانی از جامعه حقیقی انسانی است و همه آنچه در جامعه جهانی دیده می شود، در دنیای مجازی نیز موجود است. پس آی سی تی که جامعه اطلاعات را پدید آورده، از دیگر فناوری ها به این جهت ممتاز است که دنیایی مجازی پدید آورده است با تمام توصیفات همدلی و همفکری و همکاریی که برای جامعه حقیقی در نظر گرفته شده است. این دنیای مجازی درصدد مدیریت دیگر جوامع و آوردن آن ها به دنیایی مجازی است که امیال آن لزوماً با جامعه مورد هدف یکسان نیست. به دیگر سخن، مدیریت جامعه اطلاعات به دست همدلانی است که با همفکری و همکاری، برای همدل کردن تازه واردان می کوشند، درست همانند یک جامعه واقعی که هنگام ورود تازه واردان بدوی به آن، گریزی از همدلی و همفکری و همکاری با صاحبان آن جامعه ندارند . وجود اصطلاحاتی چون آموزش الکترونیکی، بهداشت الکترونیکی، بازرگانی الکترونیکی، استخدام الکترونیکی، کشاورزی الکترونیکی، دانش الکترونیکی و شهروند و دولت الکترونیکی، نشانه آن است که جامعه اطلاعات، جامعه ای کاملاً جدی و گسترده است و مجازی شدن آن چیزی از شاخصه های همدلی و همفکری و همکاری (که گفته شد سه صفت اصلی جوامع است) نمی کاهد؛ زیرا خصوصیت سرعت در مقیاس سرعت نور، حساسیت ها را در چنین جامعه ای دو چندان کرده است. این جامعه چونان اتومبیلی که هر چه سریع تر می رود، کارآیی بیشتری دارد، گرچه اندک انحرافی به دلیل سرعت بالا، شرایط را بحرانی می کند.

جایگاه فناوران در شکل گیری جامعه اطلاعات

به نظر می رسد تمامی کوششهای فناوران و متخصصان عرصه تکنولوژی را باید در حوزه همکاری اجتماعی طبقه بندی کرد؛ یعنی جامعه جهانی در روندی تاریخی، اصلی ترین میل مبنای جامعه را میل به ابتهاج و لذت و بهره مندی حداکثری در دنیا قرار داده است. سپس با محوریت چنین میلی که سبب همدلی گشته است، به همفکری در قالب نهادهای مختلف ملی و بین المللی دست زده است و در نهایت، راهبردهایی را در مرحله همکاری پیشنهاد کرده و از این پس، فناوران را برای توسعه و تکامل اجتماعی فراخوانده است.

در این فرآیند که ابعاد جهانی دارد، فناوری اطلاعات و ارتباطات، به دلیل آنکه جهان را مرتبط تر و منسجم تر کرده، از همه بیشتر مورد توجه بوده است. به همین دلیل، سازمان ملل متحد در آغاز هزاره سوم، با تأکید بر لزوم همفکری بیشتر درباره جامعه اطلاعات، اجلاس جهانی را در حد سران کشورها درباره جامعه اطلاعات برگزار می کند. روند شکل گیری و قطع نامه های مقدماتی این اجلاس و نیز ابعاد برگزاری و حساسیت های مربوط به آن، همگی نشانه رویداد مه می در عرصه جهانی است. به نظر می رسد چنین کنفرانسی در حقیقت، یک همفکری برای توسعه و تکامل همدلی های جهانی است و راه و مسلک همکاران فناور و متخصص عرصه اطلاعات را برای آینده جهان مشخص می کند؛ چه اینکه فناوران نیز به صورت پسخوراندی، بر همدلی ها و همفکری ها می افزایند و نتیجه کار در نهایت، توسعه هرچه بیشتر جهان برمحور میل به دنیا خواهد بود.

در این رهگذر، مدیریت جریان به دست جوامعی است که صاحب قدرت اند. دیگران نیز دو راه بیشتر ندارند. راه نخست، هماهنگی با جریان عمو می حاکم بر جهان و عضویت در جامعه جهانی و مدیریت شدن در این فرآیند است که این هماهنگی در عمیق ترین لایه های خود، سبب همدلی و هم اخلاق شدن با جامعه جهانی است. راه دوم، ناهماهنگی با جامعه بین الملل است که در اصلی ترین لایه خود، ناهمدلی با جریان غالب است. باید دانست جهان، ناهماهنگی را تاب نمی آورد و برای حذف ناهمدلان تلاش می کند. بدین ترتیب، مبارزه آغاز می شود و کشش ها و تنشها درمی گیرند. البته ممکن است هر دو طرف بنابر مصالح و محاسباتی که در توزیع قدرت دارند، نزاع های فکری و دیپلماتیک را بر جنگ عیان ترجیح دهند.

6- مروری بر اعلامیه اصول و برنامه اقدام در مرحله نخست WSIS

مروری بر اعلامیه اصول و برنامه اقدام مصوب در مرحله نخست WSIS به خوبی نشان می دهد که سران کشورها در ژنو چگونه برای تصمیم گیری برای جامعه اطلاعات همفکری کرده اند. گفته شد که جامعه اطلاعات، بازتاب جهان واقع ما در فضای دیجیتالی است. از این رو، شاخصه های همدلی و همفکری و همکاری در این دنیای مجازی، همان است که در دنیای واقع، مشاهده می شود.

در بند دوم اعلامیه اصول بیان می شود که ICT رسیدن به همان اهداف اعلامیه هزاره سوم را در پیش گرفته است که اساس آن، توسعه مشارکت جهانی، برای تحقق توسعه با هدف دست یابی به دنیای آرام و مرفه تر است. در بند سوم اعلامیه اصول، به اعلامیه وین اشاره شده و حق بر توسعه را امری همگانی می شمارد. در همین بند، بر تقویت دموکراسی و توسعه پایدار نیز تأکید شده است.

به نظر می رسد بند دوم و سوم اعلامیه اصول، اساس همدلی جهانی را به خوبی بیان می کند. خلاصه آن به بیان ما چنین است : «ما برای رفاه بیشتر و بهره مندی بیشتر همدلیم و کنار هم آمده ایم تا بر این اساس هم فکری کنیم» این نکته در دیگر بندهای اعلامیه نیز آمده است. از جمله در بند سی و سوم تصریح شده است که آی سی تی، فرصتی مهم برای ایجاد رفاه و ثروت است .

در بند چهارم اعلامیه اصول، به آزادی بیان اشاره شده است که ازشاخصه های اساسی توسعه به شمار می رود. هم چنین با تأکید بر بند نوزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر، آزادی به همان معنای غربی را سرلوحه عمل برای جامعه اطلاعات قرار می دهد. در بند دوازدهم اعلامیه بر تساوی حقوق زنان و مردان به عنوان یکی از اصول متفاهم جهانی تأکید می شود. در بندهای متعدد اعلامیه اصول از جمله بند دهم و هفدهم اعلامیه اصول و نیز بند اول برنامه اقدام، بر رفع شکاف دیجیتالی و بر قراری عدالت تصریح شده است.

اینها برخی از اصول حاکم بر جامعه اطلاعات است و جامعه جهانی، فناوران ICT را به حرکت برای دست یابی به این اصول ملزم می کند. بی تردید، جامعه مؤمنان که اساسی ترین میل خود را میل به عبودیت می یابد، سودای دیگری دارد و اخلاق جهان کنونی که در میل به رفاه بیشتر و بهره مندی حداکثری ریشه دارد، برای چنین جامعه ای اعتباری ندارد. البته نه اینکه رفاه و آسایش برای آنان مطلوب نباشد، بلکه میل محوری در سایه میل به عبودیت معنا می شود. به عبارت دیگر، مؤمنان بالله بر این محور همدل هستند که میل به بندگی و خضوع در برابر پروردگار، اصلی ترین نیاز آن ها است و تمام همفکری و همکاری هایشان نیز برای توسعه بندگی و اعلای کلمه توحید است. پس اگر قرار باشد مؤمنان بالله اعلامیه اصول جامعه اطلاعات را تنظیم کنند، چنین خواهند گفت: «ما بر محور میل به پرستش خدای یگانه همدلیم و کنار هم آمده ایم تا برای توسعه و تکامل این میل همفکری کنیم.» ملاحظه می شود که چنین هدفی، راه دیگری پیش روی جامعه اطلاعات قرار می دهد و شکل و محتوای چنین جامعه ای را دست خوش تغییر و تحول می کند. دیگر مفاد اعلامیه اصول و برنامه اقدام، مصوب ژنو نیز هماهنگ با همین میل محوری ابتهاج به دنیا تنظیم شده است.

رفع شکاف دیجیتالی، برای عدالت مادی

حتی آن جا که در اعلامیه اصول و برنامه اقدام، از عدالت و رفع شکاف دیجیتالی سخن به میان می آید، این عدالت، در خدمت توسعه بندگی نیست، بلکه در نگاه دنیوی، عدالت، امری برای «توسعه پایدار» است. به دیگر سخن، چون برای بهره مندی بیشتر به یک نظم جهانی نیاز است تا در فضایی آرام و مطمئن، در رشد و توسعه گام نهیم، باید عدالت در سراسر جهان برقرار باشد تا انقلاب ها و شورش ها و تنش ها در نگیرند و فضای بهره مندی را آشفته نسازند.

البته در اعلامیه اصول و برنامه اقدام و هیچ سند بین المللی دیگری، چنین سخنی به میان نیامده است؛ چه اینکه جهان فرودست، تاب چنین تحقیری را از جانب فرادستان ندارد . با این حال، باید دانست حقیقت فرامتنی تمام اعلامیه ها و اسناد بین المللی که با سردمداری رهبران قدرت تنظیم شده، همین است و بس. اساساً اگر آخرت و عاقبتی نباشد، ایثار برسر دنیا معنا ندارد و هیچ منطقی نمی تواند ما را متقاعد کند که از بهره مندی های خود چشم بپوشیم و فرصت را به دیگران دهیم. به قول افلاطون: «در فرض محوری بودن میل به دنیا، بهتر آن است که وانمود کنیم عدالت ورز هستیم، نه اینکه واقعاً عدالت پیشه باشیم. برنده آن است که این دروغ را به دیگران بقبولاند که خود اخلاقی و اهل عدالت است، در عین حال که این گونه نباشد و با این فریب، جهان را آرام نگه دارد و خود به بهره مندی بیشتر دست زند».

فراموش نکنیم که محاسبات اقتصاددانان و تحلیل های فیلسوفان توسعه، این نکته را روشن ساخته است که منابع موجود در جهان، حتی اگر همه آن ها به بهره برداری برسد، کفایت آن را ندارد که همه مردم جهان را به سطح رفاه کشور های تراز اول برساند. پس اگر قرار است شکاف بین کشورهای غنی و فقیر برداشته شود، باید از رفاه اغنیای جهان کاسته شود تا بتوان بر ثروت فقیران افزود. روند جهانی هم چنان معکوس است و رشد و توسعه کشورهای غنی هم چنان رو به پیش است. پس همبستگی جهانی در مورد رفع شکاف دیجیتالی، اگر بنا بر محوری بودن میل به دنیا باشد، دروغی بیش نیست. منطقی هم نیست که بهره مندان جهان چنین ایثاری به خرج دهند. به همین دلیل، در کنفرانس ژنو، گرچه در سالن های همایش، با ژستی اخلاقی مکرر از رفع شکاف دیجیتالی سخن گفته می شود، ولی در بیرون سالن و در نمایشگاه های مرتبط با کنفرانس، بنگاههای بزرگ اقتصادی در زمینه فناوری اطلاعات، بر اساس نظام سود بیشتر می کوشند مشتریان بیشتری جلب کنند.

این در حالی است که مفهوم عدالت در نگاه توحیدی، معنای دیگری دارد. برقراری عدالت برای ایجاد زمینه های مناسب جهت رشد و تکامل عبّاد، برای بندگی و خضوع در برابر پروردگار و اعلای کلمه توحید است. در این فرض که غایت کمال انسانی رسیدن به قرب پروردگار و خداخواهی به جای خودخواهی است، ایثار بر سر دنیا که سهل است، بلکه ایثار بر سر آخرت برای جلب رضای الهی صورت می گیرد. در این فرض، اغنیا برای برقراری عدالت نسبت به ضعیفان و فقیران تشنه ترند و به هدف اعلای کلمه توحید، برای فراهم کردن مقدمات آن (که عدالت از مهم ترین آن ها است) می کوشند. بنابراین، اگر بنا باشد مدیران الهی اعلامیه اصول جامعه اطلاعات را تنظیم کنند، خواهند گفت: «ما مؤمنان بالله جهت رفع شکاف دیجیتالی برای رشد و تکامل بندگان خدا در جهت پرستش الهی و تکامل وحدت، بر مبنای توحید تلاش می کنیم و در این رهگذر، رفع فقر اقتصادی، در درجه بعد از رفع فقر معرفتی برای ما از اهمیت برخوردار است».

بررسی اخلاق «حاکم بر چارچوب» محور مطالعه اخلاق

بندهای 56 تا 59 در اعلامیه اصول و در بند 25 برنامه اقدام، ابعاد اخلاقی جامعه اطلاعات بیان شده است. از نظر ما، ابعاد اخلاقی جامعه اطلاعات دو گونه اند: «اخلاق بر چارچوب» و «اخلاق در چارچوب» یا «اخلاق فرادست» و «اخلاق فرودست».

منظور ما از اخلاق فرادست همان همدلی هایی است که به تشکیل جامعه اطلاعات انجامیده است. پیش از این گفتیم که اساس هر اجتماعی، میل مشترک و اشتراکات اخلاقی است و تا گرایش مشترک نباشد، جامعه شکل ن می گیرد. بنابراین، پیش از شکل گیری هر اجتماعی، ابتدا اخلاقیاتی وجود دارد. از این رو، اصول اخلاقی فرادست جامعه اطلاعات در بندهای ذکر شده خلاصه نمی شود، بلکه در تما می بندهای اعلامیه اصول و برنامه اقدام ، نمود دارد .

پس از شکل گیری جامعه اطلاعات، اصول و رهنمود های اخلاقی برای حفظ این جامعه شکل می گیرد. این بعد از اخلاقیات را اخلاق فرودست می نامیم. لزوم حفاظت از حریم خصوصی افراد و داده های خصوصی، نفی هرزنامه، لزوم جلوگیری از سوء استفاده های نادرست از ICT در زمینه اعمال نژاد پرستی، تبعیض نژادی، بیگانه پرستی، خشونت و سوء استفاده از کودکان و مسایلی از این قبیل که در اعلامیه اصول وبرنامه اقدام آمده است، در شمار اخلاقیات فرودست هستند. به نظر می رسد همه کسانی که درباره اخلاق ICT ، پژوهش کرده اند، بیشتر به ابعاد اخلاق فرودست جامعه اطلاعات توجه کرده اند و ابعاد اخلاق فرادست جامعه اطلاعات را بررسی نکرده اند . از نظر ما، شناخت و تحلیل اخلاق فرادست جامعه اطلاعات که انگیزه شکل گیری چنین جامعه ای است، بسیار مهم تر و اثرگذارتر از بررسی اخلاق فرودست آن است و نباید ابعاد اخلاقی جامعه اطلاعات را به مباحثی چون فساد در اینترنت و مالکیت معنوی و اموری از این دست تنزل داد.

به نظر می رسد در مقابل، مؤمنان به الله که استراتژی خود را «خداخواهی» قرار داده اند، در ابتدای راه نتوانند، با این شعار، همدلی ها را با جهانیان آغاز کنند. اینان نیز به طرح شعار هایی که پایه همدلی ها را بنیان نهد، نیاز دارند. گرچه لازم است بازگشت این گفته ها نیز به همان اصل خداخواهی باشد. به نظر ما شاید شعار «کمال خواهی» بتواند مشترکات اولیه ما را با عموم جهان در زمینه های مختلف از جمله جامعه اطلاعات شکل دهد.

کلام آخر

نکته آخر اینکه نظام سلطه جهانی، با تما می توان و تمام سازوکارهای سخت افزاری و نرم افزاری خود، برای رهبری جهان، نه در این دوران که در عصر آینده، آن گونه که خود می خواهد، تلاش می کند. در این رهگذر، نظام حاکم میل و فکر و عمل عموم جهان را با خود همراه کرده و نهادهای بین المللی سلطه ساخته است و در قالب سازمان ها و برگزاری کنفرانس های متعدد، در آغاز هزاره سوم، شیوه سلوک جهان را برای قرنها، ترسیم می کنند، تا مبادا فرصت به دست دیگران بیافتد . بر مؤمنان است که خطر را دریابند و راه حل را هرچه سریعتر پیدا کنند و گرنه ناچار به همدلی و همفکری و همکاری با نظا می خواهند شد که هیچ گونه همدلی با آن ندارند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد