واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

مشاغل و حرفه ها

تدریس خصوصی:


- سایت ایران مدرس

www.iranmodares.com




مطلبی و نظری درباره راههای استفاده بهتر از وقت و پیشگیری از اتلاف آن

هر چیز به همان میزان که دارای اهمیت و ارزش است ، دشمن و آفت پیرامون آن نیز بیشتر خواهد بود . اگر برنامه ریزی دارای اهمیت ویژه است باید خوب بدانیم که این پدیده با ارزش سارقان بیشماری نیز دارد . سارقان زمان همیشه در اطراف مایند و اگر مهار نشوند ، فرصت های بی بازگشت را از بین می برند .

راهزنان وقت را می توان در این پدیده ها یافت :

▪ تعارفات

تعارفات بیش از حد و نداشتن شهامت نه گفتن ، نابودگر فرصت ها است . بیشتر افراد که در زندگی شکست های ناشی از اتلاف فرصت ها را یدک می کشند و در برنامه ها با انبوهی از کارهای نیمه تمام و فعالیت های زخمی رو به رویند ، تنها بدان سبب است که نمی توانند پاسخ نه دهند ، به همین علت در دام این سارق گرفتار می شوند .

امروزه بعضی از افراد نمی توانند یا نمی دانند که چگونه ، چه زمانی و به چه شیوه ای به سارقان زمان پاسخ بدهند و تنها راه این امر را توسل به عذر یا بیماری می دانند .

▪ به گفته پژوهش گران : میانگین فاصله بین خداحافظی یک خانواده بعد از میهمانی تا زمان خروج از منزل حدود ۳۰ دقیقه است .

● عادتهای بد خوراکی

در غذای ما ایرانیان کربوهیدرات و نشاسته و قند بسیار زیاد است . این نوع تغذیه عامل بسیار مهمی در خستگی مفرط ، چاقی و اختلال در برنامه ها است .

حضرت امام علی علیه السلام می فرماید : عادت سرشت و طبیعت دوم انسان است . سرشت اولی همان طبیعت فطری است . و سرشت دومی عادت ها است .

نیز می فرماید : عادت چون پادشاه قدرتمند بر قلمرو وجود انسان حکم می راند .

و نیز می فرماید : عادت ، آفت تلاش ها و کوشش های انسان است .

آن حضرت در جای دیگر می فرماید : عادت ، دشمنی است که مالک انسان می شود و انسان برده وار در اختیار او قرار می گیرد . البته در این همه ، منظور عادت های بد است .

● تلفن های مزاحم و غیر ضروری

تلفن از ابزارهای ضروری زندگی بشر امروز به شمار می رود . اما با همه سودمندی اش ممکن است سارق زمان باشد . گفتگوهای طولانی ، حاشیه روی های بی مورد و حتی استفاده های مکرر و غیرضروری از آن به خستگی روانی ، انقطاع از زمان و کار، عصبانیت ، ابهام و تحلیل رفتن قوای جسمانی می انجامد . خلل هایی که تلفن های غیرضروری در کار پدید می آورند موجب هدر رفتن وقت می گردد .

● ملاقات کنندگان

در خانه ، محل کار ، خیابان و محیط های دیگر اجتماع با افراد گوناگونی ارتباط داریم و با آنها ملاقات ، صحبت و رایزنی می کنیم ، بعضی افراد فرصت های مرده خویش را برای ملاقات غیرضروری با ما تنظیم می کنند ، و چه بسا ما در اوج مطالعه یا کار و فعالیت باشیم ، باید توجه داشته باشیم که بسیاری از این ملاقات ها ، ارتباط ها از سود معنوی و مادی و ارزشی تهی است . این دیدارها وقت را نابود می کنند و آدمی را از پرداختن به امور مهم تر باز می دارند . 

 

● اطلاعات اضافی

اغلب افراد در محیط کار و زندگی با اطلاعات ، یادداشت ها و مطالب اضافی رو به رویند . این اطلاعات که ذهن ما را اشغال کرده است ، معمولا به نابودی وقت می انجامد . بررسی و مراجعات مکرر و بیهوده و بازبینی خاطرات نهفته در لابلای آن ها ، جز اتلاف وقت معنایی ندارد .

برای پیشگیری از این هزینه جبران ناپذیر ، باید اطلاعات کیفی موجود ، پس از دسته بندی ، در جای مناسب قرار گیرند و اطلاعات کمی به شکل فهرست ، نمودار یا جدول و غیر آن خلاصه شوند تا به هنگام نیاز به بخشی از آنها ، به بازبینی تمام آنها ناگزیر نگردیم وقت بسیار هزینه نکنیم .

● هشداری در استفاده از اینترنت

یکی از خطرات که حتی کارشناسان میکروسافت و خود بیل گیتس به آن اشاره کرده این است که یکی از نتایج ضمنی راه اندازی وسیع اینترنت غرق شدن مردم دنیا در اطلاعات اضافی است . آموزش اینترنت و کسب اطلاعات جدید و مفید کار پسندیده ای است ، اما غرق شدن در غرقاب اطلاعات بی پایان و غیرضروری آن نوعی اتلاف زمان ، عمر ، هزینه و فرصت ها است . البته این قضیه در امور سرگرم کننده دیگری غیر از اینترنت هم ممکن است صادق باشد که افراط و تفریط در هر کاری نابودگر فرصتها و منابع است .

● خودمحوری

یکی از سارقان اصلی زمان ، خودمحوری (خود را قطب ، ناظر و فاعل همه کارها دانستن ) است . در حالیکه در انجام کارها می توان از دیگران کمک گرفت ، که اصطلاحا بدان مشارکت یا مدیریت مشارکتی یا تفویض اختیار گویند . بنابراین باید در انجام کارها از یاری همکاران و دوستان بهره بگیریم و از هزینه کردن وقت در امور کم اهمیت پرهیز کنیم . افزون بر این خود محوری سبب فشار عصبی و تنش های روانی شدید می گردد . افراد خود محور در انبوهی از اطلاعات غوطه ورند و همواره از کمبود وقت شکوه می کنند .

از همین رو متخصصان برنامه ریزی می گویند : خود را در گیر کارهایی که دیگران هم می توانند انجام دهند یا باید انجام دهند نکنید .

افراد خودمحور گاهی در انبوهی از کارها که جرات یا جسارت تفویض آن را ندارند دفن می شوند بسیاری از دوستان ، همکاران ، اعضای خانواده و غیر آن می توانند در خیلی از امور به ما کمک کنند .

● تقسیم نمودن توان انجام کار

انسان از ظرفیت و توان انجام کار محدود برخوردار است . همه ما انسان ها در طی شبانه روز ظرفیت هایی متفاوت داریم بنابراین ، توان انجام کار تعریف شده و محدودی را می توانیم صرف نماییم و شایسته است که با توجه به امور و وظایفمان انرژی خود را تقسیم نماییم . استفاده موثر از وقت به میزان تقسیم صحیح توان انجام کار در طی شبانه روز بستگی دارد . بسیاری از افراد در نخستین ساعات صبح فعال و پر جنب و جوش ظاهر شده ، همه توان خود را مصرف می کنند ، تا جایی که توان جایگزین هم نمی تواند ، آنها را برای فعالیت های بعدی آماده کند و علاوه بر آن استهلاک روانی آنها را بی رمق می سازد . به همین علت ساعات باقی مانده شبانه روز به سبب این خستگی طاقت فرسا تلف می گردد . در حقیقت این تندی و خستگی عامل سرقت زمان های باقی مانده می گردد .

پس بهتر است که توان خود را در طی روز تقسیم کنیم و با صبر و حوصله و بردباری بر توسن زمان و توان مسلط شویم و بدانیم که کارهای ضروری و غیر ضروری کدامند و توان خود را مطابق آنها تنظیم و در تمام ساعات روز آن را تقسیط (قسط بندی ) کنیم .

● ترک اولویت گذاری

نداشتن فهرستی از کارها و مشخص نبودن اولویت ها عامل دیگری است که به نابودی فرصت ها می انجامد . کارهای روزانه ما سه حالت دارند :

۱) امور فوری

۲) کارهای متوسط

۳) امور عادی و معمولی

اگر کارها درست اولویت بندی نشود در موضوعات جزئی و بی اهمیت وقت بسیاری را هزینه می کنیم و در نتیجه نمی توانیم به قدر کافی در وظایف عمده و حساس متمرکز شویم . داشتن یک دفترچه کوچک برای فهرست کردن کارها بر اساس اهمیت شان بسیار سودمند است .

● نوع نگرش به زمان

نوع نگرش به زمان ، گویای روش استفاده و بهره گیری از آن است . نگرش به زمان در قالب روز هفته و ماه به سرقت پنهان زمان می انجامد برای جلوگیری از این سرقت باید زمان را در قالب های دقیقه ، ثانیه و لحظه بینیم برنامه ریزی و زمان بندی شده ، یعنی نجات دادن و ذخیره سازی لحظه ها و ثانیه ها .

آثار نگرش دقیق و لحظه ای به زمان

اهداف حرفه ای و شخصی سریع تر و مطمئن تر حاصل می گردند .

وقت ذخیره می شود

وقت کافی برای رسیدن به تمام کارها ، وظایف و فعالیت ها خواهیم داشت .

فشار عصبی روز مره زندگی کاستی می پذیرد و انسان از عادت ها و روش های بهتر و مطمئن تر برخوردار می شود .

راز موفقیت بسیاری از افراد موفق ، استفاده بهینه و کارآمد از لحظات و فرصت های کوچک زندگی است .

ابهام در اهداف و مقاصد

مارک تواین می نویسد : اگر اهداف روشن نباشد ، باید دوچندان زمان صرف نمود و دو چندان تلاش کرد .

مدیریت زمان در بستر اهداف محرک و مشوق فعالیت هایند . برنامه ریزی مبتنی بر هدف روشی بهینه و پاسخ گوتر است .

آن که در برنامه هایش اهدافی آگاهانه و هوشمندانه پی می گیرد ، با استفاده از انضباط و انگیزش شخصی ، بعدی جدید در خویش پدید می آورد که اصطلاحا نیروهای ناخود آگاه خوانده می شود . روشن بودن اهداف با تعیین اولویت ارتباط تنگاتنگ دارند . یعنی اولویت با اهداف روشن و آسان است ابهام در اهداف به تعیین نکردن اولویت و در نتیجه از دست دادن فرصت در کارهای کم اهمیت می انجامد .

دیگر سارقان زمان عبارتند از :

▪ صحبت های کم اهمیت

▪ میهمانان ناخوانده

▪ مطالعه مطالب کم اهمیت و غیر ضروری

▪ روش های غیر صحیح و عادتهای نادرست مطالعه

▪ نداشتن انضباط کاری

▪ سستی و بی ارادگی در تصمیم گیری

▪ دوباره کاری

▪ ناتوانی « نه » گفتن به خواسته های نابجا

▪ نداشتن تمرکز فکر

▪ عادت به امروز و فردا کردن

▪ ترس از شکست

و ...

● راههای ایجاد وقت

زنده کردن وقت مرده ( مثل زمانهایی که در انتظار هستیم ، در اتوبوس ، و ... )

انجام کارها به طور همزمان

تنظیم کردن وقت خواب

کنترل بیشتر روی وقت تفریح

نه گفتن به در خواست های غیر مهم و تقاضاهای نابجا

عقب انداختن کارهای غیر مهم

(تکمیل مطلب از واحد)

بررسی اثرات مثبت و منفی حضور در شبکه های اجتماعی بر مغز

نیمی از مردم جهان به صورت مستمر در اینترنت حضور دارند و پایان سال 2014 میلادی گفته شد که دوسوم جهانیان عضو شبکه های اجتماعی هستند.

مجله اینترنتی برترین ها





هفته نامه عصر ارتباط - میثم لطفی: نیمی از مردم جهان به صورت مستمر در اینترنت حضور دارند و پایان سال 2014 میلادی گفته شد که دوسوم جهانیان عضو شبکه های اجتماعی هستند. حضور در شبکه اجتماعی و سر زدن به صفحات مختلف آن مانند خوردن غذا برای مردم عادی شده است. اما تاکنون فکر کرده اید که این پلتفرم های عمومی تا چه اندازه می توانند روی ما تاثیر بگذارند؟ 

انسان های امروزی را در حالی مشاهده می کنیم که هنگام قدم زدن، حضور در کنار اعضای خانواده، قرارهای ملاقات و حتی جلسات کاری تمام حواس خود را معطوف به گوشی هوشمند کرده اند و حین آنکه با شما صحبت می کنند، با دوستان خود در فیس بوک و توییتر ارتباط دارند. این مساله به یک روند عادی تبدیل شده است و تقریبا عموم شهرنشینان با چنین اتفاقی برخورد کرده اند. اما محققان در بررسی جدید خود به این نتیجه رسیده اند که این رفتارهای ساده و روزمره می تواند تاثیرات قابل ملاحظه ای روی مغز انسان برجا بگذارد.

برای نخستین بار مرکز TollFreeForwarding مطالعه در این زمینه را انجام داد تا دریابد که شبکه های اجتماعی چگونه می توانند بدن انسان را درگیر کنند و روی آن اثر بگذارند. در این بررسی مشخص شد بسیاری از ما نمی توانیم بدون چک کردن تلفن همراه بیش از پنج دقیقه دوام بیاوریم و بعضی از ما به گونه ای به شبکه های اجتماعی معتاد شده ایم که تمام شبانه روزمان با آن می گذرد.

شبکه اجتماعی با مغز ما چه می کند؟

محققان دریافته اند که براساس نشانه های مربوط به اعتیاد در شبکه های اجتماعی، 10 دقیقه توییت کردن می تواند سطح اوکسیتوسین موجود در خون انسان را تا 13 درصد افزایش دهد و همین امر باعث می شود تا به مرور زمان به این فضا معتاد شویم و با هر بار حضور در توییتر حس خوبی به دست آوریم. همچنین مشخص شده است زمانی که بیش از پنج ساعت در اینترنت گشت و گذار می کنیم، نحوه محاسبه و پردازش اطلاعات در مغز انسان تغییر می کند و این مساله نشان می دهد که دنیای مجازی تا چه اندازه می تواند روی انسان ها تاثیرگذار باشد.

محققان در بخش دیگری از این بررسی به این نتیجه رسیدند زمانی که صفحه شخصی در شبکه اجتماعی را ملاحظه می کنیم، میزان ترشح آدرنالین و برخی هورمون ها افزایش می یابد و همین مساله اعتیاد به این فضای اینترنتی عمومی را باعث می شود. میزان اثرگذاری شبکه اجتماعی روی سیستم هورمونی بدن بسیار گسترده تر از تاثیرات حضور در اینترنت است. در سال 2000 میلادی گفته شده بود که 12 ثانیه حضور در اینترنت می تواند باعث ترشح آدرنالین در بدن شود و این در حالی است که بررسی های سال 2014 میلادی نشان داد هشت ثانیه حضور در شبکه اجتماعی می تواند اثر مشابه را برجا بگذارد.

به هر حال، باید این مساله را پذیرفت که شبکه اجتماعی کاربردی ترین ابزار ارتباطی در جهان محسوب می شود و محبوبیت فراوانی نزد کاربران دارد. مردم این روزها ترجیح می دهند، بخشی از زندگی خود را روی شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارند و با همین ابزار کاربردی متوجه شوند که در نقاط مختلف جهان چه اتفاقاتی رخ می دهد. اما در کنار این مزایا، این نکته را هم باید مدنظر قرار داد که این فضاها تاثیرات گسترده ای روی مغز انسان می گذارند که مهم به نظر می رسد. بررسی های مرکز TollFreeForwarding پنج تاثیر اصلی را که شبکه های اجتماعی بر مغز انسان می گذارند به قرار زیر بیان کرده است.

اعتیاد شدیدتر از مواد مخدر

تاکنون تاثیرات مختلف شبکه های اجتماعی بر دنیای فیزیکی بررسی شده است. اغلب کاربران این اخبار را شنیده اند که شبکه های اجتماعی باعث کاهش ارتباطات حضوری می شوند و انسان را در دنیای واقعی منزوی می کنند. اما این نخستین باری است که به صورت علمی نشان داده می شود که شبکه های اجتماعی مغز انسان را هم تحت تاثیر قرار می دهند. در مطالعه جدید مشخص شد 5 تا 10 درصد اعضای شبکه های اجتماعی از نظر فیزیکی قادر به کنترل و مدیریت زمان حضور در دنیای اینترنتی نیستند و به عبارت دیگر، یک دهم کسانی که در شبکه های اجتماعی حضور دارند، نمی توانند این مساله را کنترل کنند که چقدر از زمان خود را باید به ابن پلتفرم ها اختصاص دهند و چگونه باید به حضور آنلاین خود پایان دهند.

شبکه اجتماعی با مغز ما چه می کند؟

دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که اعتیاد به اینترنت از اعتیاد به مواد مخدر شدیدتر و گسترده تر صورت می گیرد و تاثیراتی که دنیای مجازی بر مغز انسان می گذارد باعث می شود تا قابلیت تصمیم گیری و مدیریت زمان از بین برود. در این فرایند مغز انسان مانند شرایطی که فرد مواد مخدر مصرف کرده است عکس العمل نشان می دهد و در راستای آن مرکز کنترل و پردازش اطلاعات مربوط به عواطف، توجه و تصمیم گیری در مغز دچار اختلال می شود. این اختلالات به صورت جدی و شدید صورت می گیرند و از آنجایی که آثار آنها بیشتر از زمان استفاده از مواد مخدر است، دانشمندان شبکه مجازی را اعتیادآورتر از مخدرها می دانند.

ناتوانی در جلوگیری از حواس پرتی


زمانی که شبکه های اجتماعی نخستین گام ها را برای حضور میان مردم بر می داشتند، این باور ایجاد شده بود که اعضای این قبیل پلتفرم ها به صورت ناخودآگاه مهارت انجام همزمان چند کار را کسب می کنند و مغز آنها قابلیت تفکیک کارهای مختلف را به خوبی یاد می گیرد. بررسی های جدید نشان داد که این باور کاملا غلط است و مغز افرادی که مدام در این قبیل فضاها حضور دارند به گونه دیگر عمل می کند.

در بررسی جدید مرکز TollFreeForwarding مشخص شد کسانی که به صورت دایم در شبکه های اجتماعی حضور دارند نسبت به کاربران معمولی اینترنت کمتر از مهارت یادشده بهره می برند و به عبارت دیگر، افرادی که معتاد به شبکه های اجتماعی نیستند مهارت بیشتری برای انجام چند کار به صورت همزمان دارند. مغز معتادان به شبکه های اجتماعی قادر نیست روی اختلالات صورت گرفته و حواس پرتی های ناشی از اطلاعات مختلفی که دریافت می کند، فیلتر بگذارد و همین مساله باعث می شود این افراد نتوانند چند کار را به صورت همزمان انجام دهند. این بررسی همچنین مشخص کرده است افرادی که حضور کمرنگ تری در اینترنت دارند، اطلاعات را با دقت و کیفیت بالاتر در حافظه خود ذخیره می کنند.

تغییر سیستم ایمنی بدن

برخی کارشناسان بر این باورند که خطرناک ترین و بدترین تاثیری که شبکه اجتماعی می تواند روی مغز انسان بر جای بگذارد همین مساله است. در مطالعه مرکز TollFreeForwarding مشخص شد افرادی که به صورت دایم در شبکه های اجتماعی حضور دارند و آنها را می توان در جمع معتادان به شبکه های اجتماعی قرار داد، در مقابل محرک های ساده به عنوان یک پدیده فیزیکی عکس العمل نشان می دهند. براساس یافته های جدید مشخص شده است که سیستم عصبی معتادان به شبکه های اجتماعی برای درک اتفاقات پیرامون تغییر می کند و داده هایی که از هر اتفاق به مغز این افراد می رسد، با واقعیت تفاوت دارد.

شبکه اجتماعی با مغز ما چه می کند؟

به عنوان مثال، زمانی که بخشی از بدن این افراد دچار خارش می شود، اطلاعات مربوط به آن به گونه ای در مغز پردازش می یابد که عکس العمل نهایی یک پدیده فیزیکی جدی تر را نشان می دهد و فرد نسبت به آن اتفاق حس بدتری دریافت می کند.

گرفتن پاسخ مثبت بعد از حضور مجازی


این بررسی نشان داده است که حضور در شبکه اجتماعی می تواند میزان ترشح دوپامین را در بدن افزایش دهد. زمانی که فرد از طرف دوستان و اطرافیان خود لایک می گیرد یا آنکه کاربران برای مطالب منتشر شده از او کامنت می گذارند، سطح دوپامین در بدن افزایش می یابد. زمانی که 2 فرد در دنیای واقعی مقابل یکدیگر حضور دارند و با یکدیگر گفت و گو می کنند، اگر از طرف فرد مقابل مورد تایید قرار بگیرند احساس رضایت شخصی آنها 30 تا 40 درصد افزایش می یابد و این اتفاق در جریان ترشح دوپامین در بدن صورت می گیرد.

اما زمانی که فرد در دنیای مجازی حاضر می شود، پس از آنکه عکس وی مورد تایید بقیه قرار می گیرد یا کامنت هایی در جهت تایید او ارایه می شود این احساس رضایتمندی تا 80 درصد بیشتر می شود و فرد برای حضور در دنیای مجازی احساس بهتری دریافت می کند. هرچه میزان ترشح دوپامین افزایش یابد، بدن فرد پاداش بیشتری به او می دهد و احساس خودشیفتگی به یک هنجار تبدیل می شود. این مساله باعث می شود تا فرد از حضور طولانی در شبکه اجتماعی احساس رضایت کند و این رفتار را به صورت روزانه ادامه دهد.

تاثیرات مثبت در میزان علاقه مندی به افراد


محققان به این نتیجه رسیده اند که میزان علاقمندی افراد به یکدیگر در دنیای مجازی بیشتر از دنیای حقیقی است. به عبارت دیگر، افراد حاضر در شبکه های اجتماعی بیش از کسانی که در دنیای حقیقی طرف مقابل را دوست دارند، به او عشق می ورزند. با توجه به اینکه در شبکه های اجتماعی حضور افراد در کنار یکدیگر به صورت واقعی دنبال نمی شود، عکس العمل مغز در میزان علاقه مندی بین آنها شدیدتر جلوه می کند که به عقیده کارشناسان این نوع علاقه شدید مجازی کاذب است.

شبکه اجتماعی با مغز ما چه می کند؟

البته دانشمندان به جز پنج مورد یاد شده مستندات دیگری در اختیار دارند که براساس آن با یقین کامل در مورد آثار منفی شبکه های اجتماعی روی مغز انسان صحبت می کنند. به عقیده آنها مغز به صورت پیش فرض دریافت اطلاعات را پیش بینی می کند و زمان که اطلاعات مطابق پیش بینی قبلی به آن می رسد، بخشی موسوم به «هسته آکومبنس» فعال می شود. این همان بخشی است که هنگام خوردن غذای مورد علاقه، دریافت پول، دیدن عزیزان و... باعث خوشحالی انسان می شود. 

بررسی های جدید نشان داده است که حضور مستمر در شبکه اجتماعی این بخش را به فعالیت وا می دارد و در نتیجه آن، آدرنالین بیشتری وارد خون می شود تا ما حس خوشایندتری از حضور در شبکه های اجتماعی داشته باشیم. بررسی ها حتی این مساله را ثابت کرده است که احساس خوشایند حضور در شبکه های اجتماعی برای افراد 18 تا 85 ساله بیشتر از حس سیگارکشیدن، نوشیدن مشروبات الکلی، پول خرج کردن و خوابیدن بوده است.

کارشناسان در این بررسی دریافتند که یک کاربر معمولی به طور میانگین 81 ساعت از یک سال را در فیس بوک حضور دارد، یک کارمند 30 تا 40 بار در هر ساعت پست الکترونیکی خود را بررسی می کند (؟) و هر فرد در طول یک ساعت 21 بار سراغ دستگاه الکترونیکی شخصی می رود. اما این آمارها چندان خوشایند نیست؛ زیرا افرادی که حضور دایمی در شبکه های اجتماعی دارند بیش از هشت ثانیه نمی توانند روی یک مساله تمرکز داشته باشند و در مقابل میانگین زمانی که ماهی قرمز به یک موضوع توجه می کند 9 ثانیه اعلام شده است! 

در مجموع کارشناسان هشدار داده اند که اگر شبکه های اجتماعی بیش از اندازه مورد توجه قرار گیرند و حضور آنها در زندگی روزمره پررنگ شود، مهارت خواندن و نوشتن در انسان دچار اختلال می شود و به مرور زمان از توانایی مغز در یادآوری اطلاعات ذخیره شده در حافظه کاسته می شود.
بازدید از صفحه اول
نسخه چاپی
ارسال به دوستان

درخواست تدبیر و چاره اندیشی برای حداقل 20 سال خشکسالی

مرکز مطالعات عصرایران بررسی می کند
سعید افشار*
عصرایران - این یک واقعیت بسیار جدی است: ادامه خشکسالی و بحران های زیست محیطی، "تغییرات ساختاری" در کشورهای مبتلا به آن ایجاد خواهد کرد. اگر کمی واقع بین باشیم و نگاه هیجانی به توسعه را کنار بگذاریم (منظور مدیران و افرادی هستند که خروج پرفشار آب از دریچه سدها را به عنوان توسعه در تلویزیون ها نشان می دهند) حقیقت، تکان دهنده تر از آنی هست که فکرش را می کنیم.

همین چند روز پیش در خبرها آمده بود که فرماندار کالیفرنیا به دلیل ادامه خشکسالی در بیشتر مناطق آن ایالت، هزینه آب برای مصارف خانگی و کشت را برای مردم 20 برابر کرده است، یا در کراچی پاکستان به دلیل مشکلات کمبود آب و نزولات آسمانی کارخانه فولاد را تعطیل کرده اند. در انگلیس برای آبیاری چمن حیاط منازل جریمه سنگین تعیین شده و مثال های دیگر.

ما در کشورمان چشم انداز توسعه 20ساله تعریف کرده ایم و طبق اهداف تعیین شده تا سال 1404 می بایستی پیشرفته ترین کشور منطقه باشیم. این در حالی است که ادامه خشکسالی ها در بخشی از کره زمین و از جمله ایران، برنامه های توسعه را تحت تاثیر جدی قرار خواهد داد.

پیشنهاد مشخص ما تدوین مجدد برنامه، نه از نوع برنامه های توسعه پنج ساله، بلکه برنامه های کوتاه مدت یکساله برای رشد اقتصادی است که مشکل اشتغال و رکود را نیز حل کند. تعطیلی یا محدودسازی جدی برنامه های توسعه کشاورزی و صنایع سنگین هر چند تلخ اما بی هیچ تعارفی ضروری است.

طبق آمار موجود، بخش کشاورزی سهمیه ای حدود 42میلیارد متر مکعب آب را در سال مصرف می کند (معادل 85 درصد موجودی منابع آبی کشور) در صورتیکه سهم همین بخش در تولید ناخالص ملی حدود 12درصد است.

واقعا در این شرایط بحرانی،چه دلیلی دارد این همه منابع آبی را عملا جایی مصرف کنیم که کمترین بازدهی مثبت در توسعه اقتصادی را دارد، مثلا در استان فارس که سال هاست از کم آبی و خشکسالی در رنج است، چه ضرورتی ایجاب می کند که از عمق صدها متری زمین و خاک های از تشنگی تفتیده و با هزینه ای بسیار بالا آب استخراج کنیم و صرف تولید هندوانه و صیفی جات کنیم؟

چه ضرورتی به ما دیکته می کند که در استان های بی آب و کم آبی مانند اصفهان، یزد، کرمان، خراسان و ... صنایع فولاد، صنایع سنگین، مجتمع های بزرگ تولیدی و تجاری "آب بَر" تاسیس و راه اندازی کنیم؟

اگر نگاهی از دریچه توسعه ملی و نه منطقه ای به این برنامه های صنعتی داشته باشیم باید بپرسیم چرا صنایع سنگین آب بر، به مناطقی مانند چابهار، بندرجاسک و سایر کرانه های دریای عمان و خلیج فارس منتقل یا تأسیسات جدید در این مناطق احداث نمی شوند؟

همان طور که ذکر شد، پیشنهاد مشخص ما تحدید یا حتی تعطیلی - ولو مقطعی - صنایع آب بر غیرلازم و غیرضروری مانند صنایع فولاد و اتومبیل سازی است و نیز تغییر سریع الگوی کشت در مناطق کم آب. اگر این کار به زودی و با شجاعت تمام انجام نگیرد، متاسفانه شاهد اثرگذاری خشکسالی در صنایع نفت، پتروشیمی و گاز و برق که سهم زیادی در تولید ناخالص ملی دارند، خواهیم بود.

پیشنهاد دیگر ما، تدوین استراتژی توسعه همه جانبه و ایجاد اشتغال پایدار از طریق گرایش به"اقتصاد شبکه" درعصر انقلاب فناوری اطلاعات است. 
اقتصاد دیجیتال یعنی بهره گیری از دستاوردهای فناوری اطلاعات، که انقلابی در کسب و کار جدید پدید آورده و می تواند گره گشای بسیاری از مشکلات مانند بیکاری، آلودگی محیط زیست، تشنجات اجتماعی و ... باشد. 

در حال حاضر کمپانی هایی مانند مایکروسافت، اپل، گوگل، فیس بوک، علی بابا و ... صدها هزار شغل بوجود آورده اند. 
در ایران هم می توانیم با توجه به مشکلات خشکسالی صنایع نرم افزار و تکنولوژی اطلاعات را با همکاری کمپانی های بزرگ بین المللی راه اندازی و توسعه دهیم و صدها هزار شغل در پنج سال آینده بوجود آوریم و تربیت هزاران تکنیسین ماهر را جزو برنامه های خود قرار دهیم. تکنولوژی و فناوری اطلاعات می تواند در دهها صنعت دیگر مانند خودروسازی و بوجود آمدن شرکت بزرگ خدمات فنی و مدیریتی کمک حال ما و جهانیان باشد. در کنار آن صنعت توریسم، صنایع دستی، صنعت موسیقی، صنعت فیلم و ... می تواند جایگزین خوبی برای صنایع تعطیل شده با هدف بالابردن تولید ناخالص ملی و ایجاد اشتغال پایدار باشد. 

مثال های زیادی در این رابطه می توان زد، از بالارفتن سهام مایکروسافت و گوگل گرفته تا پذیرفته شدن سایت فروش بازرگانی اینترنتی علی بابا در وال استریت.فراموش نکنیم که
 صنعتIT بسیار اشتغال زاست، به شرطی که زیرساخت آن از جمله داشتن اینترنت پرسرعت با استاندارد جهانی، آماده گردد.

بدیهی است که همه این تحولات نیروی انسانی کارآمد می خواهد و لذا می توان نیروهای بیکار شده از رهگذر محدودسازی کشاورزی و صنایع آب بَر را در یک بازه زمانی در تخصص های گوناگون از IT گرفته تا توریسم اموزش داد و زیر ساخت انسانی را فراهم ساخت.

انرژی های تجدیدپذیر و از جمله انرژی خورشیدی می تواند در استراتژی توسعه درازمدت کشور سهمی بسزا داشته باشد، آخرین اخبار حاکی از این است که تاسال 2018 میلادی بیش از پنجاه درصد برق مورد نیاز اتحادیه اروپا از محل تولید نیروگاههای خورشیدی مستقر در صحرای غربی آفریقا تامین خواهد شد. کویرهای خشک لوت، نمک و حتی بستر دریاچه سابق ارومیه (در صوتر عدم احیا) می تواند بستری برای احداث و توسعه نیروگاههای انرژی خورشیدی باشد.
توسعه توریسم که منبعی بی نهایت برای درآمدزایی است نیز می تواند و باید در دستور کار جدی قرار بگیرد. توریسم، بخشی از آینده گریزناپذیر ماست.

بدیهی است که میان آرزوها و رسیدن به آن، دره عمیقی وجود دارد که تنها با سلاح علم، آگاهی، جهان بینی بالا، تعامل با همه کشورهای جهان و تلاش شبانه روزی پر خواهد شد.
ما در این راه نیاز به اصلاح جدی وضعیت آموزش و پرورش و آموزش عالی داریم ولی آنها متاسفانه به بنگاه های تولید انبوه مدرک تبدیل شده اند،بدون اینکه کمترین دانش آموخته دارای مهارت کافی تربیت کنند. 
تعداد بالای مراکز آموزش عالی و داشتن رقم میلیونی دانشجو، لزوما به مفهوم توسعه یک کشور نیست، توسعه دانشگاهها و تشکیل رشته های تحصیلی بایستی در چارچوب برنامه های استراتژی توسعه درازمدت اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و فرهنگی یک کشور تبیین و تعیین شود.

 پیشنهاد می کنیم که بی هیچ غروری، الگوی توسعه اقتصادی ترکیه و هند و مالزی در 20سال اخیر مدنظر جدی قرار گیرد، ما پیشنهاد می کنیم برای کم کردن حجم دولت و در نتیجه کاهش بار مالی دولت، شرکت های دولتی منحل گردند و بانکها و نهادهای دیگر حق بنگاه داری نداشته باشند، تا بخش خصوصی نیمه جان کشور بتواند دراین دوران بسیار سخت نقشی به عهده بگیرد. 

یک پیشنهاد ساده هم به صدا و سیما داریم، در سه سال گذشته که خشکسالی شروع شده، صدا و سیما نه تنها بصورتی جدی عمق بحران را نشان نداده، بلکه گاهی اگر قطراتی باران یا برف در استان های شمالی می بارد در تمام شبکه ها به صورتی گسترده نشان داده می شود و مردم هم تصور می کنند بحران خشکسالی و کم آبی حل شده است!

ما در مرحله بسیار دشوار حضور در دوران خشکسالی، که حداقل دو دهه دیگر ادامه خواهد داشت، هستیم و نیاز به همکاری همه ارکان اداره کننده کشور داریم. باور کنیم که با همدلی و هماهنگی حکومت و مردم می توان این مشکل را به فرصت تبدیل کرد. ما می توانیم با شجاعت صورت مساله را توسط مسؤولان ارشد کشور به مردم و به صورتی رو در رو در تلویزیون (مجری لازم نیست) طرح و روزهای سختی که در سال های خشکسالی در پیش داریم صادقانه در میان گذاریم و برای عبور کم خطر و پر سود از این بحران استمداد کنیم. باور کنید انقلاب دیجیتال می تواند به کمک توسعه ایران هم بیاید، اگر واقعا بخواهیم. شانس همیشه با شجاعان و عقلانیت گرا ها است. 

*استاد دانشگاه، فعال محیط زیست، کارآفرین و رئیس مرکز مطالعات عصر ایران


عصر نفتی ایران دارد تمام می شود، آیا می تواند به عصر کار و تولید برمبنای علم و تعقل وارد شود؟

دوران تنبلی دولتی و ملی به پایان رسیده است. "نفت را می فروشیم و با پولش زندگی می کنیم"، در حال تبدیل شدن به یک خاطره است. دیگر نفتی برای خوشگذرانی نداریم، باید سخت کار کنیم و با صادر کردن تولیدات مان و با رونق دادن به گردشگری، روزگار بگذرانیم.
عصر ایران ؛ جعفر محمدی - ماه عسل "ایرانی ها و نفت" که بیش از یک قرن به طول انجامید، به پایان خود نزدیک می شود و در همین یکی دو سال آینده، برای همیشه به تاریخ خواهد پیوست.

نفت، را بی تردید می توان یکی از مهم ترین بازیگران و مؤلفه های تاریخ معاصر ایران دانست که نه فقط در حیات سیاسی و اجتماعی ما ایرانیان، که در زندگی فرد فرد ما، آثار مثبت و منفی اش را به یادگار گذاشته است که در این مقال، مجال پرداختن به آن نیست؛ سخن این است که هر چه بوده تمام شده و عصر "ایران بدون نفت" در حال آغاز شدن است.

ایران در طول حدود یک قرن گذشته، 1200 میلیارد دلار نفت فروخت و اقتصادش مانند معتادی بدان وابسته شد بی آن که در تمام این سال های طولانی، فکری به حال روزگار بدون نفت شود، گو این که شراب نفت، چنان مستی فزوده بود که کسی به بیداری بعدش اندیشه نمی کرد.

ماه عسل صدساله به پایان رسید

هر چه بوده گذشته و نفت به پایان رسیده است. البته هنوز استخراج می کنیم ولی قرار نیست مانند صد سال گذشته، نفت ما را پولدار کند؛ از این به بعد، حداکثر خواهد توانست نقش پول تو جیبی را بازی کند و کم رنگ تر و کم رنگ تر شود.

زمانی با درآمد نفتی ، می شد هزاران پروژه عمرانی را کلید زد و کشور را ساخت اما اینک درآمد نفتی ایران سالانه حدود 70 هزار میلیارد تومان است و میزان حقوقی که دولت به مستمری بگیرانش می دهد، بالغ بر 80 هزار میلیارد تومان است. یعنی پول نفت، کفاف حقوق کارمندان و بازنشستگانش را هم نمی دهد.(+)

این در حالی است که دستمزدها سال به سال بالا می رود و قیمت نفت مدام در حال سقوط است و کارشناسان معتقدند که این سقوط بسیار طولانی خواهد بود. حتی پیش بینی می شود نفت به 35 دلار هم برسد و در این بها، ثابت بماند. نگاهی به برنامه های کاهش عملیات و بودجه شرکت های بزرگ نفتی دنیا مانند بی پی و شل، نشان می دهد که آنها هم آینده خود را بر مبنای قیمت پایین نفت تدارک دیده اند.

در دورانی که نفت به بالای صد دلار رسید و چند سالی هم در آنجا خوش نشینی کرد، سرمایه گذاری در عرصه انرژی های غیر نفتی، توجیه اقتصادی یافت و به شدت رشد کرد. به عنوان مثال، تولید پنل های خورشیدی که بسیار گران تمام می شد، با پژوهش های یک دهه اخیر به کاهش قیمت تولید رسید به طوری که در شش سال اخیر، دو بار قیمت شان نصف شد و این روند، همچنان ادامه دارد.

بنابر این، درست است که قیمت نفت کاهش یافته ولی چون سرمایه گذاری های کلانی انجام شده، توقف شان به صرفه نیست و ادامه خواهند یافت و از سوی دیگر، دستاوردهای علمی جدید، هزینه انرژی سازی های غیرنفتی را نیز کاهش داده و می دهد.

بزرگ ترین تولید کننده نفت جهان، یعنی عربستان نیز برای این که با اقتصادی شدن انرژی های غیرنفتی مقابله کند، مدام تولید نفت را افزایش می دهد تا قیمت کاهش یابد.

مصرف کنندگان بزرگ انرژی جهان نیز به طور جدی و هدفمند، گذر از نفت را برنامه ریزی کرده اند. به عنوان مثال، آلمان با توسعه نیروگاه های خورشیدی و بادی خود در صدد است نیمی از انرژی مورد نیاز خود را از آسمان تأمین کند و در همین راستا، چندی پیش یک نیروگاه که با سوخت فسیلی کار می کرد را تعطیل کرده است.(+)

ماه عسل صدساله به پایان رسید

نیروگاه خورشیدی در آلمان
مجموع این شرایط نشان می دهد که آینده دیگر از آن نفت نیست. در ایران هم ، تا چند سال آینده، درآمد حاصله از فروش نفت، تنها کفاف بخشی از دستمزدها را خواهد داد، سپس میزان تولید نفت با مصرف داخلی برابر خواهد شد و ایران از فهرست صادر کنندگان نفت خارج می شود و حتی یک دلار درآمد نفتی هم نخواهد داشت. این اتفاق، در آینده ای بسیار نزدیک رخ خواهد داد.

بنابراین، دولت ها و مردم ایران باید بدانند که ایران دیگر یک کشور نفتی ، همانند یکصد سال گذشته نیست. همین الان نیز درآمد نفتی، کمتر از میزان دستمزدی است که دولت موظف به پرداخت آن است و سال به سال، اوضاع بدتر خواهد شد، نه فقط وضعیت ایران که اوضاع همه کشورهای نفتی جهان.
 
دوران تنبلی دولتی و ملی به پایان رسیده است. "نفت را می فروشیم و با پولش زندگی می کنیم"، در حال تبدیل شدن به یک خاطره است.
دیگر نفتی برای خوشگذرانی نداریم، باید سخت کار کنیم و با صادر کردن تولیدات مان و با رونق دادن به گردشگری، روزگار بگذرانیم... ماه عسل صد ساله به پایان رسیده است!