ممکن است به واسطه یک زمین خوردن اتفاقی یا برخوردی شدید در یک مسابقه ورزشی ضربه ای به سر شما وارد شده باشد. در آن لحظه شاید همه چیز خوب به نظر برسد و فعالیت خود را ادامه دهید، اما ممکن است طی هفته های پیش رو برخی نشانه های بلند مدت ناشی از آن برخورد را تجربه کنید.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "اکتیو بیت"، شاید آسیب وارده را فراموش کرده باشید، اما مغز شما این گونه نخواهد بود. نشانه های آسیب مغزی تروماتیک (TBI) می توانند برای روزها یا حتی هفته ها نمایان شوند و طیف گسترده ای از مشکلات را موجب شوند. در ادامه با برخی از نشانه های آسیب مغزی تروماتیک که باید به آنها توجه داشته باشید بیشتر آشنا می شویم.
نوسانات خلق و خو
اگر فردی خوشحال و شاد هستید و به ناگاه احساس غم و اندوه در شما شکل می گیرد که با رویدادهای عاطفی مرتبط نیستند، این احتمال وجود دارد که چنین حالاتی با آسیب مغزی تروماتیک مرتبط باشند. فردی با آسیب مغزی می تواند طیف گسترده ای از مشکلات عاطفی از جمله طغیان خشم را تجربه کند.
بخشی از مغز که تکانه ها را کنترل می کند ممکن است تحت تاثیر آسیب قرار گرفته باشد. این شرایط می تواند طی چند ماه نخست پس از بروز آسیب بهبود یابد، اما ممکن است به کمک یک روانشناس یا پزشک برای مدیریت برانگیختگی های عاطفی نیاز داشته باشید.
سر دردهای غیر قابل توضیح
سر دردها می توانند از عوارض جانبی یک آسیب مغزی تروماتیک باشند (تا 50 درصد از بیماران آن را تجربه می کنند)، و درد می تواند در بخشی که آسیب به آن وارد شده است غیر قابل توضیح یا موضعی باشد. درد می تواند در نتیجه آسیب به اعصاب کوچک در پوست سر یا مشکل عضلهاسکلتی (چگونگی تعامل عضلات و استخوان ها) شکل بگیرد. به این نکته توجه داشته باشید که شدت آسیب همواره برابر با شدت سر دردها نیست.
عدم تمرکز
عدم تمرکز می تواند در اشکال مختلف رخ دهد که از فراموش کردن آدرس تا مشکل آفرین بودن فعالیت هایی که در گذشته دردسری برای شما ایجاد نمی کردند را شامل می شوند. افراد خانواده و دوستان نزدیک می توانند متوجه این تغییرات در شما شوند. به واسطه گیج شدن راحت، شما ممکن است با سرخوردگی در محل کار مواجه شوید و یا در انجام وظایف ساده خانگی با مشکل مواجه شوید. این نشانه ها می توانند در نتیجه یک آسیب مغزی تروماتیک خفیف نیز شکل بگیرند.
تهوع
اگر دچار ناراحتی معده شده اید یا نیاز مداوم به استفاده از دستشویی دارید و دلیلی برای این که چرا بیمار شده اید، پیدا نمی کنید بهتر است به عقب بازگشته و سابقه ضربه به سر را مد نظر قرار دهید. تهوع و استفراغ می توانند از نشانه های مرتبط با آسیب مغزی تروماتیک باشند. سرگیجه که گاهی اوقات همراه با تهوع شکل می گیرد، یکی دیگر از نشانه ها است که ممکن است به تنهایی نیز آن را تجربه کنید. اگر حالت تهوع ادامه پیدا کرد بهتر است به پزشک مراجعه کنید.
تشنج
تشنج می تواند با یک آسیب مغزی تروماتیک متوسط تا شدید مرتبط باشد و حتی به از دست دادن هوشیاری نیز منجر شود. با این وجود، دلایل مختلفی برای بروز یک تشنج وجود دارند و از این رو تعیین علت دقیق از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اگر چه بسیاری از افرادی که از آسیب مغزی تروماتیک رنج می برند هرگز تشنج را تجربه نمی کنند اما این شرایط به طور معمول روزها و هفته ها (گاهی اوقات حتی ماه ها یا سال ها) پس از حادثه رخ می دهند. داروهایی وجود دارند که می توانند احتمال بروز تشنج را در بسیاری از موارد کاهش دهند.
مشکلات ارتباطی
مهارت های پایه زبانی و ارتباطی فرد می توانند به واسطه یک آسیب مغزی تروماتیک تحت تاثیر قرار بگیرند. این شرایط می تواند به سادگی فراموش کردن واژه ها یا از دست دادن توانایی صحبت یا نوشتن در قالب جملات کامل باشد. در موارد دیگر، شما ممکن است از جملات کامل استفاده کنید اما آن چه مخاطب می شنود واژه ها و جملاتی نامفهوم باشد. شما ممکن است واژه هایی بسازید که برای خودتان عادی به نظر می رسند اما برای دیگران نامفهوم که این شرایط به نام «زبان پریشی سلیس» شناخته می شود. خود فرد ممکن متوجه این مساله نباشد اما نامفهوم بودن آن چه می گوید و غیر قابل درک بودن آن برای دیگران می تواند به ناامیدی و سرخوردگی وی منجر شود.
ناشی گری
پس از یک آسیب مغزی تروماتیک ممکن است از دست دادن هماهنگی چشم و دست خود را تجربه کنید که از ناتوانی در باز کردن یک قفل با کلید تا بستن بند کفش را شامل می شود. همچنین ممکن است در مهارت های رانندگی با خودرو یا موتورسیکلت اختلال ایجاد شود. همچنین، شما ممکن است با اشیا مختلف به طور مکرر برخورد کرده یا آنها را روی زمین بیندازید. رسیدگی پزشکی به این شرایط بسیار مهم است، به ویژه اگر با ماشین آلات سنگین سر و کار دارید یا به طور مرتب با خودرو رانندگی می کنید.
مشکلات بینایی
احساسات شما می توانند به واسطه یک آسیب مغزی تروماتیک تحت تاثیر قرار بگیرند و اغلب بینایی آشکارترین قربانی محسوب می شود. اگر پیش از حادثه دید شما 10/10 بوده است و پس از حادثه به ناگاه با تاری دید یا دشواری در تشخیص اجسام مواجه شده اید، این شرایط می تواند با آسیب مغزی تروماتیک در ارتباط باشد. از دیگر مشکلات بینایی مرتبط با آسیب مغزی تروماتیک می توان به دو بینی یا کاهش دید محیطی اشاره کرد. در برخی موارد حتی از دست دادن بینایی یک یا هر دو چشم نیز گزارش شده اند.
حسنپور میگوید این دوچرخه دریایی ۱۰ کیلومتر بر ساعت سرعت دارد و با توجه به اینکه این وسیله نمونه خارجی دارد؛ ولی نمونه آن در ایران وجود نداشت و به همین دلیل توانستیم با دانش خود و از تجهیزات ایرانی برای ساخت این دوچرخه استفاده کنیم. در ساخت این دوچرخه از دو کپسول با جنسهای بادی و فایبر گلاس استفاده شده است و به همین دلیل هیچگاه غرق نمیشود. برای حرکت این دوچرخه از هیچ نوع سوختی استفاده نمیشود و تنها با انرژی انسان حرکت میکند؛ به دلیل اینکه دو کپسول در دوچرخه دریایی بهکار گرفته شده است، از روی موج دریا بهراحتی عبور میکند.
به گزارش مهر، حسن پور تاکید کرد: «در این دوچرخه از سوخت استفاده نمی شود و می توان از آن بهعنوان صنعت سبز یاد کرد؛ استفاده از دوچرخه دریایی جذابیت خاصی دارد و ایده نویی بهشمار میرود. همچنین میتوان بر روی دوچرخه دریایی موتور نیز نصب کرد و در حال انجام مقدماتی هستیم که بتوانیم آن را به تولید انبوه برسانیم.»
چیزهای زیادی در زندگی یاد می گیریم. پس از مدتی تکرار، رفتارهای یادگرفته شده تبدیل به مهارت می شوند و به صورت ناخودآگاه انجام می دهیم. امتیاز وحشتناکی که میلتون اریکسون، هیپنوتیزم درمانگر بزرگ، نسبت به دیگران داشت این بود که او گرفتار فلج اطفال شد. او کاملا فلج شده بود و التهاب آنقدر پیش رفته بود که حتی حواسش هم درگیر فلج شده بود. خوشبختانه بینایی و شنوایی او درگیر نشده بود. (برگرفته از نوشته های خود اریکسون)
او کاملا تنها روی تخت دراز می کشید و قادر نبود هیچ چیزی را تکان بدهد مگر چشم هایش. او با هفت خواهر و یک برادر و پدر و مادر و یک پرستار در مزرعه ای زندگی میکرد.
مشغول تماشای مردم و محیط پیرامون آنها بود. به زودی یادگرفت که خواهرهایش به راحتی می توانند بگویند "نه" در حالیکه منظور آنها "بله" است و بگویند "بله" در حالیکه منظور آنها "نه" است. آنها میتوانند به همدیگر سیب تعارف کنند ولی آن را برای خود نگه دارند. بنابراین اریکسون تصمیم گرفت توجه ویژه ای به زبان غیرکلامی و زبان بدن داشته باشد.
او خواهر کوچکی داشت که به تازگی یادگرفته بود چهاردست و پا بخیزد. در حالیکه اریکسون نمیتوانست راه برود و حتی نمیتوانست سینه مال برود. پس می توانید تصور کنید که با چه اشتیاق و ولعی خزیدن و بلند شدن خواهر کوچکش را تماشا می کرده است.
تو حتی نمیدانی که چگونه یادگرفتی تا بلند شوی. حتی نمیدانی چگونه یادگرفتی راه بروی. می توانی تصور کنی که اکنون به راحتی می توانی روی خطی مستقیم به طول چندین ساختمان راه بروی. نمی دانی که زمانی نمی توانستی به اندازه ی یک قدم ثابت راه بروی!
نمی دانی وقتی راه میروی چه کاری انجام می دهی تا بتوانی راه بروی. نمیدانی چگونه راه رفتن را یادگرفتی. با بلند کردن دست و بالا کشیدن خودت یادگرفتن را شروع کردی. این کار فشار بدن را به دستهای تو وارد میکرد و به طور تصادفی یادگرفتی که میتوانی این فشار را روی پاهای خود انتقال دهی. این کار بسیار پیچیده بود چون باید زانوهایت در مسیر درست باشند و وقتی زانوهایت منحرف شوند باید باسن تو مستقیم قرار گیرد. سپس پاهایت بهم پیچید و دیگر نتوانستی بلند شوی چون هم زانو و هم باسن تو از تعادل خارج شدند.پاهایت بهم میپیچید پس یادگرفتی فشار بیشتری را تحمل کنی، خودت را بالا کشیدی و یادگرفتی چگونه میتوانی زانوهایت را صاف نگه داری. در همین زمان به محض اینکه به این توانایی دست یافتی متوجه شدی که باید یادبگیری چگونه باسن خود را صاف نگه داری. سپس کشف کردی که باید یادبگیری چگونه همزمان زانو و باسن خود را صاف نگه داری و پاهایت را دور از هم نگه داری و وزن بدن را روی دستهایت تحمل کنی.
سپس درس سه مرحله ای آغاز شد. وزن خود را روی یک دست و دوپا تقسیم کردی. یک دست تو دیگر آزاد بود. صادقانه بگویم که یادگرفتن این مرحله خیلی سخت بود زانوها صاف، باسن صاف و وزن بدن روی یک دست. به یقین این دست فشار زیادی تحمل میکرد. سپس کشف کردی چگونه میتوانی تعادل بدنت را با تغییر دادن سمت سر و بدن عوض کنی. مجبور بودی یادبگیری چگونه میتوانی با تغییر دادن سر، شانه، بدن و دست ها تعادل خود را حفظ کنی و تمام این کارها را برای دست دیگر نیز بتوانی انجام دهی. سپس نیاز وحشتنناکی شروع شد. چگونه میتوان دو دست را آزاد کرد و وزن بدن را روی دو پا تحمل کرد باسن خود را صاف نگه داشت و زانوها را صاف نگه داشت و به راحتی این طرف و آنطرف چرخید و حرکت کرد؟ تمرکز ذهنت باید روی زانوها، باسن، دست چپ، دست راست، سر و بدن تقسیم شود. و در نهایت وقتی به مهارت کافی رسیدی اکنون میخواهی روی یک پا تعادل خود را حفظ کنی که کاری به غایت دشوار است.
چگونه تمام بدن را در تعادل نگه میداری وقتی باسن صاف، زانو صاف، دست ها در حال حرکت، سر در حرکت و بدن نیز در حرکت است؟ سپس یک پای خود را جلو میگذاری و نقطه ی ثقل بدن را تغییر می دهی! و زانو را خم میکنی. می نشینی و بلند میشوی و این کار را بارها انجام میدهی. در نهایت یاد گرفتی چگونه میتوانی یک پای خود را جلو بگذاری و حرکت کنی و این بسیار شگفت انگیز بود. پس می توانستی این حرکت را بارها تکرار کنی و از آن لذت ببری. در مرحله سوم خواستی با همان پایی که جلو گذاشتی حرکت را ادامه دهی ولی کله پا شدی و افتادی. مدت ها طول کشید تا بتوانید پای خود را از چپ به راست تغییر دهی و به صورت چپ راست، چپ راست، چپ راست حرکت کنی. اکنون براحتی میتوانی حرکت کنی دست های خود را تکان دهی گردن و بدن خود را تکان دهی بدون اینکه کوچکترین توجهی به صاف بودن زانو و باسن داشته باشی
ان ال پی از شگردهای زبانی میلتون اریکسون بسیار استفاده کرده است. بحث هیپنوتیزم اریکسونی در ان ال پی از مدل سازی شیوه های درمانی اریکسون حاصل شده است. ان ال پی به تیز بینی و توجه به نکات ریز که معمولا از چشم ها دور است توجه دارد