واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

تحلیل توماس فریدمن از جنگها در اسراییل و اوکراین

توماس فریدمن : اکنون یک لحظه بزرگ برای آمریکاست، قابل مقایسه با سال ۱۹۴۵ یا ۱۹۸۹ / باید محور ایران و روسیه را تضعیف کنیم / دو نکته ای که مقامات نظامی در واشنگتن به من درمورد جنگ اسرائیل گفتند
امروز آمریکا باید به اسراییل و اوکراین کمک کند تا محور روسیه-ایران را تضعیف کند. اما صبح روز بعد از جنگ، اسرائیل و اوکراین باید با انتخاب‌های بسیار سختی روبرو شوند. اگرچه ممکن است امروز برای هر دو چک بزرگی بنویسیم، اما چک سفید نخواهد بود. هر کدام از این چک ها، یک تاریخ انقضا دارند و همچنین تصمیمات سیاسی بسیار دردناک.

 توماس فریدمن در نیویورک تایمز نوشت: به اندازه کافی به عقب برگردید؛ دقیقاً می‌توانید ببینید که چه چیزی باعث این همه اتفاقات ژئوپلیتیکی شده است: اوکراین در تلاش است تا به غرب بپیوندد. اسرائیل در تلاش است تا به خاورمیانه جدید بپیوندد؛ و روسیه و ایران با هم متحد شده اند تا هر دو مسیر را مسدود کنند.
 
به گزارش انتخاب در ادامه این مطلب آمده است: متاسفانه مایک جانسون جمهوریخواه، رئیس مجلس نمایندگان، یا آنقدر بی‌تجربه است یا خیلی ایدئولوژیک (یا هر دو) که نمی‌تواند این را ببیند (یا برایش مهم نیست). او در تلاش برای تخصیص بودجه‌ای است که به اسرائیل کمک می‌کند بهتر از خود دفاع کند، اما اوکراین را از کمک‌های اقتصادی و نظامی ضروری ایالات متحده برای مقابله با یورش روسیه محروم می‌کند؛ و او حتی ۱۴.۳ میلیارد دلاری را که دولت می‌خواهد به اسرائیل بفرستد، مشروط کرده است که بایدن با حذف همان مبلغ از بودجه‌های اضافه شده به خدمات درآمد داخلی موافقت کند تا بتواند بهتر از متقلبان مالیات بگیرد. (لابی اسرائیل توجه کند: با این بازی همراهی نکنید. دفعه بعد، کمک به اسرائیل به مواضع افراطی جمهوریخواهان در مورد سقط جنین یا اسلحه گره خواهد خورد.)

اگر اوکراین بتواند از چنگ روسیه فرار کند و در نهایت به ناتو و اتحادیه اروپا بپیوندد (با آن ارتش قدرتمند، صادرات محصولات کشاورزی و قدرت فناوری اش) این به تقویت اروپای آزاد خواهد انجامید؛ و اگر بتوان اسرائیل را به میز مذاکره برای راه‌حل دو کشوری با تشکیلات خودگردان فلسطین بازگرداند - تا راه را برای عادی‌سازی بین دولت تل آویو و عربستان سعودی هموار شود- این یک پرش بزرگ برای خاورمیانه جدید و متکثرتر خواهد بود.

اگر این تغییرات رخ دهد، جهان پس از جنگ سرد شانس بسیار بیشتری برای مقابله با سایر چالش‌های جهانی مانند تغییرات آب و هوا خواهد داشت تا اینکه این تغییرات متوقف شود.

اما لازم نیست عربی، عبری، فارسی، روسی یا اوکراینی صحبت کنید تا بفهمید که حماس مورد حمایت ایران، نبرد خود را برای ممانعت از عادی سازی عربستان و اسرائیل و جلوگیری از منزوی شدن تهران آغاز کرد و ولادیمیر پوتین جنگ خود را برای متوقف کردن اوکراین و گسترش اروپای آزاد و جلوگیری از منزوی شدن مسکو.

لئون آرون، کارشناس روسیه، نویسنده کتاب «سوار بر ببر: روسیه‌ی ولادیمیر پوتین و کاربرد‌های جنگ»، استدلال می‌کند که روسیه تحت رهبری پوتین و تهران اشتراکات زیادی دارند.

در همین حال، عادی سازی روابط بین دولت اسرائیل و عربستان سعودی، به احتمال زیاد راه را برای عادی سازی بین اسرائیل و پرجمعیت‌ترین کشور مسلمان جهان، اندونزی، و همچنین مالزی و شاید بعداً پاکستان هموار خواهد کرد.d

همانطور که گفتم هیچ چیز بیشتر از این ایران را منزوی نمی‌کرد؛ و حماس می‌دانست که اگر اسرائیل می‌توانست با عربستان سعودی با شرایطی عادی‌سازی کند که بتواند تشکیلات خودگردان میانه‌رو در کرانه باختری را راضی کند و مزایای مالی و مشروعیت بیشتری برای آن به ارمغان آورد، الگوی مقاومت ابدی حماس کاملاً منزوی می‌شد.

همه این‌ها فرصت بزرگی را برای پوتین ایجاد کرده است. او هفته گذشته از یک هیئت حماس در مسکو استقبال کرد و روابط وی با ایران در حال گسترش است. ایران به پوتین پهپاد و موشک در مقابل اوکراینی‌ها می‌دهد و در ازای آن، فناوری‌های سایبری، هواپیما‌های پیشرفته و احتمالا تجهیزات ضدهوایی دریافت می‌کند. این یک بازی برد-برد-برد برای پوتین است. پوتین با کمک به ایران به آتش جنگ بین اسرائیل و نیرو‌های نیابتی تهران در خاورمیانه، می‌دمد و می‌داند که ایالات متحده را مجبور می‌کند قطعات یدکی، موشک‌های پاتریوت و گلوله‌های توپخانه ۱۵۵ میلی‌متری را به جای اوکراین به اسرائیل بفرستد؛ و اگر این جریان تسلیحات به کیف توسط جانسون و مجلس قطع شود، تنها کاری که پوتین باید انجام دهد این است که روز‌ها را برای انتخاب مجدد دونالد ترامپ و تعلق اوکراین به او بشمارد - یا احتمالاً او چنین فرض می‌کند. به علاوه تمام بی ثباتی‌ها قیمت نفت را بالا می‌برد!

در حالی که جمهوری‌خواهان بازی‌های خطرناکی را با کمک‌های نظامی و اقتصادی انجام می‌دهند، دو مسئله وجود دارد که مقامات نظامی ایالات متحده به من می‌گویند نگران آن هستند: آن‌ها معتقدند که اسرائیلی‌ها می‌خواهند فقط «شهر غزه» را که هسته زیرساخت‌های نظامی و نیروی انسانی حماس در آن قرار دارد، تصرف کنند؛ و سپس از آن به عنوان سکوی پرتاب برای حملات تاکتیکی بیشتر علیه رهبری حماس و پرتابگر‌های موشک در سایر نقاط غزه استفاده کنند. اما پیشروی نظامی اسرائیل در حال حاضر با یک چالش در جنگ شهری مواجه شده است: وقتی در کوچه پس کوچه‌ها متوقف می‌شوید، نیروی هوایی را فرا می‌خوانید تا دشمن و هر کس دیگری را که در نزدیکی است منفجر کند، که منجر به تلفات غیرنظامی قابل توجهی می‌شود. مقامات آمریکایی برای همین می‌گویند که ایالات متحده نمی‌تواند این استراتژی را برای مدت طولانی تری نادیده بگیرد یا از آن دفاع کند.

دوم، ایالات متحده یک حفره بزرگ در قلب استراتژی اسرائیل می‌بیند: چه کسی غزه را در صورت بیرون راندن حماس و زمانی که حماس بیرون رانده شود، اداره خواهد کرد؟ تنها احتمال ممکن تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله در کرانه باختری است. اما تنها راهی که آن رهبران فلسطینی این نقش را بر عهده می‌گیرند این است که اسرائیل اجازه دهد کنترل آن‌ها بیشتر شود و اینکه اسرائیل راه حل دو کشوری را جلو ببرد. اما در عین حال و برعکس، دولت بنیامین نتانیاهو به دنبال الحاق کرانه باختری به اسرائیل است؛ بنابراین به نظر می‌رسد که انگار ارتش اسرائیل در حال اشغال مجدد غزه است تا در نهایت آن را به نوعی تشکیلات خودگردان مشروع فلسطین بسپارد - در حالی که سیاستمداران و شهرک نشینان راست افراطی اسرائیل در حال تلاش برای مشروعیت زدایی از این جریان و بیرون راندن فلسطینی‌ها از کرانه باختری هستند. این یک تناقض استراتژیک است. اسرائیل در واقع به یک پروسه صلح در حین جنگ با تشکیلات خودگردان فلسطین نیاز دارد.

حقیقت دشوار این است: اسرائیل نمی‌تواند از غزه خارج شود و حمایت غرب را در اختیار داشته باشد بدون آنکه شریک معتبر فلسطینی برای حکومت در آنجا باشد، و اوکراین نمی‌تواند حمایت غرب را حفظ کند، مگر اینکه در زمستان امسال دستاورد‌های قابل توجهی علیه ارتش پوتین به دست آورد یا تصمیم بگیرد که غیرممکن است و با نوعی معامله کثیف موافقت کند. نوعی معامله کثیف یعنی نوعی سازش ارضی با پوتین در ازای تضمین امنیتی ناتو و مسیری برای الحاق به اتحادیه اروپا. هیچ رهبر غربی حاضر نیست این را با صدای بلند به کیف بگوید، اما همه آن‌ها این را می‌دانند و معتقدند: حمایت غرب از اوکراین نمی‌تواند و ادامه نخواهد داشت، اگر جنگ یک جنگ فرسایشی بی پایان شود

به همین دلیل است که امروز آمریکا باید به اسراییل و اوکراین کمک کند تا محور روسیه-ایران را تضعیف کند. اما صبح روز بعد از جنگ، اسرائیل و اوکراین باید با انتخاب‌های بسیار سختی روبرو شوند. اگرچه ممکن است امروز برای هر دو چک بزرگی بنویسیم، اما چک سفید نخواهد بود. هر کدام از این چک ها، یک تاریخ انقضا دارند و همچنین تصمیمات سیاسی بسیار دردناک.

یک استاد اقتصاد: سال آینده، سال سختی برای اقتصاد ایران است

ثبات در بازار ارز تا پایان سال ادامه دارد؟

سال آینده، سال سختی برای اقتصاد ایران است

سال آینده، سال سختی برای اقتصاد ایران است
گروه اقتصادی:بازار ارز به کدام سو می‌رود؟ فعالان اقتصادی بر اساس کدام متغیر‌ها می‌توانند نسبت به آینده کسب‌وکار خود برنامه‌ریزی کنند؟ سیاستگذار با چه ابزار‌هایی روند فعلی ثبات بخشی به نرخ‌ها را می‌تواند استمرار بخشد؟

به گزارش  اقتصاد آنلاین، براساس این گزارش، نرخ ارز به عنوان یکی از کلیدی‌ترین متغیر‌های اقتصادی، نقش تعیین‌کننده‌ای در تصمیم‌گیری دولت، صاحبان صنایع، کسب و کار و دارندگان پس انداز دارد و هرگونه نوسان در نرخ ارز می‌تواند جریان طبیعی اقتصاد ایران را دستخوش تغییرات اساسی کند.
در شرایطی که در سال گذشته بازار ارز از میانه ۱۴۰۱ به بعد روز‌های پرتلاطم و عجیبی را سپری کرد، در مدت مشابه امسال، اما تقریبا به جز روز‌های آغازین جنگ اسرائیل و گروه حماس در غزه، بازار ارز روز‌های آرامی را سپری کرده و دیگر خبری از تغییرات سریع قیمتی نبوده است که همین امر خوشبینی‌هایی را به همراه داشته است.

برهمین مبنا، سیاستگذار پولی و بانکی تلاش کرده از طریق کنترل ناترازی در نظام بانکی و خنثی کردن تقاضای خرید ارز، به نحوی از نوسان قیمت جلوگیری کند. البته برخی کارشناسان اعتقاد دارند با توجه به نرخ تورم ۴۰ درصدی، همچنان قیمت ارز واقعی نیست و ممکن است با رخداد هر حادثه جدیدی، دوباره انتظارات تورمی افزایش یابد و از این رهگذر موج تقاضای خرید به بازار برگردد.

سال آینده، سال سختی برای اقتصاد ایران است
«وحید شقاقی شهری» استاد اقتصاد دانشگاه خوارزمی با تشریح وضعیت فعلی بازار ارز،  گفت: تمام اخبار سیاسی مثبت که میتوانست به کنترل رشد نرخ ارز کمک کند اتفاق افتاده و به نظر می‌رسد با این حجم از اخبار سیاسی مثبت، تا پایان سال شاهد برقراری ثبات در بازار باشیم.

وی برهمین اساس افزود: کاهش سخت‌گیری دولت بایدن نسبت به صادرات نفت و وصول درآمد‌های ناشی از آن تاثیر مهمی روی روند بازار ارز گذاشته است. برای مثال، همانند دولت ترامپ تحریم نفتی اجرا نشده و همین امر میزان ورودی ارز به اقتصاد را افزایش داده است. از طرف دیگر، پیوستن ایران به بریکس، شانگ‌های و سایر اتحادیه‌های جهانی تاثیر قابل توجهی بر روی انتظارات تورمی بازیگران اقتصاد ایران گذاشته است.این اقتصاددان در خصوص وضعیت سال آینده، توضیح داد: در سال ۱۴۰۳ خبر مثبتی همانند امسال نخواهیم داشت. در آبان ماه ۱۴۰۳ انتخابات آمریکا برگزار خواهد شد که با توجه به آرایش نیرو‌های سیاسی در این کشور بعید نیست مجددا ترامپ روی کار بیاید که این قضیه میتواند موتور انتظارات تورمی را روشن کند.

کابوس ترامپ برای بازار ارز
این اقتصاددان ادامه داد: بایدن بدلیل اینکه تمایلی به بالارفتن قیمت انرژی ندارد حتی اجازه داده که ونزوئلا به میزان ۳۰۰ هزار بشکه نفت بفروشد، ولی ترامپ در صورت روی کار آمدن، ممکن است کاملا عکس بایدن عمل کند.شقاقی شهری گفت: در سال آینده یک تورم حداقلی هم اقتصاد ایران خواهد داشت که این مورد هم میتواند به قیمت دلار اضافه کند، بنابراین سال آینده را سالی سخت برای اقتصاد ایران میدانم.

استاد اقتصاد دانشگاه خوارزمی  بیان کرد: سیاست بانک مرکزی جلوگیری از اضافه برداشت بانک‌ها به منظور مهار رشد نقدینگی بوده است. این در حالی است که مهار رشد نقدینگی یک سیاست تدریجی محسوب می‌شود، اما انتظارات تورمی همانند یک شوک میتواند به سرعت قیمت‌ها را دستخوش تغییر کند به همین دلیل استمرار ثبات فعلی نرخ ارز بعید است.

فیه‌مافیه‌خوانی؛ آخر این تن اسبِ توست

کتابخانۀ عصر ایران/ فیه‌مافیه‌خوانی- 17
آخر این تن اسبِ توست
رقص یکی از معدود فعالیت‌های زندگی بشر است که در آن تن و روح به همنوایی و هماهنگی می‌رسند و هر دو در یک جهت پیش می‌روند و از این پیشروی لذت هم می‌برند. احتمالاً مولانا نیز به این نکتۀ نازک واقف بود که پس از دیدار شمس، هیچ‌گاه دستش از دامن رقص کوتاه نشد.

  عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - مقالۀ هفتم از کتاب مستطاب فیه‌مافیه، کوتاه و دل‌نشین است. مولانا در این مقاله می‌گوید:

   «تو را غیر این غذای خواب و خور غذای دیگر است که: ابیتُ عند ربّی یطعِمُنی و یسقینی. در این عالم آن غذا را فراموش کرده‌ای و به این مشغول شده‌ای و شب و روز تن را می‌پروری. آخر این تن، اسب توست، و این عالم آخُرِ اوست، و غذای اسب غذای سوار نباشد.

   او را به سر خود خواب و خوری است و تنعمی است. اما به سبب آنکه حیوانی و بهیمی بر تو غالب شده است تو بر سرِ اسب در آخُرِ اسبان مانده‌ای و در صف شاهان و امیران عالم بقا مقام نداری. دلت آن‌جاست اما چون تن غالب است حکم تن گرفته‌ای و اسیر او مانده‌ای.

    همچنان که مجنون قصد دیار لیلی کرد، اشتر را آن طرف می‌راند تا هوش با او بود. چون لحظه‌ای مستغرق لیلی می‌گشت و خود را و اشتر را فراموش می‌کرد، اشتر را در ده بچه‌ای بود فرصت می‌یافت بازمی‌گشت و به ده می‌رسید. چون مجنون به خود می‌آمد دو روزه راه بازگشته بود. همچنین سه ماه در راه بماند، عاقبت افغان کرد که این شتر بلای من است. از اشتر فرو جست و روان شد. هوی ناقتی خلفی و قُدّامی الهوی/ فاِنّی و اِیاها لمُختلِفان»