واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

شرح بخشی از وصایای حکومتی امیرالمومنین(ع)؛

گروه سیاسی-رجانیوز: به مناسبت سالروز ولادت امیرالمومنین امام علی(ع)، سخنرانی استاد حسن رحیم‌پور ازغدی در جمع دانشجویان کرمانشاهی تقدیم مخاطبین می‌گردد.
 
میلاد مبارک امیرالمومنین ، حضرت علی بن ابیطالب ع را تبریک عرض میکنم. ببینیم مولای ما برای امروز ما در افق "دولت اسلامی" و عصر نظام سازی چه فرمایشی دارند. و مردم سالاری دینی را چگونه آموزش میدهند:
 
۱. حضرت امیر (ع) در تعبیر دقیق و معنادار «الِاحْتِسَابُ عَلَى الرَّعِیَّهِ بِجُهْدِکَ» ، یکی از شاخصهای فوق العاده مهم حکومت دینی را پیش می‌کشند.
 
در حکومت قرآنی و علوی، معیاری داریم به نام «بجهدک»، یعنی تلاش با تمام ظرفیت برای خدمت به خلق،  نه  خدمات عادی اداری که خب، امضاء کردم برو! این جهد نیست.
 
خودت می‌دانی با امضاء و کارتابل اداری، کار بندگان خدا راه نمی‌افتد، شاید لازم باشد دستش را بگیری با او بروی به اتاق های دیگر، یا زنگ بزنی به مسئولی دیگر، یا بگویی گرچه فردا تعطیل است ولی من با تو می‌آیم تا مشکلت را حل کنیم، میایم خانه طلبکار تو یا بدهکارت.
 
«جُهد» علوی، یعنی آرام نگیرید وقتی مشکل مردم را می‌دانید و می‌توانید حل کنید. 
 
فرمود اگر مدیران حکومتی، کنار مردم دردمند، آرام بخوابند از ما نیستند. خودشان هم اینگونه نبودند. به ایشان می‌گفتند روزها درکار خدمت به مردم و شبها غرق عبادت و اشک هستید.
 
ایشان گاه درحین عبادت بی‌هوش می‌شدند، در نماز شب‌ و دعا ازحال می رفتند. یک وقت، کسی درب خانه حضرت زهرا(س) را زد که علی(ع) میان نخل‌ها افتاده، حضرت فاطمه(س) فرمودند ایشان همینطورند و در معاشقه با خداوند معمولاً ازحال عادی خارج می‌شوند.
 
روزها هم بی وقفه در پی کار و مشکلات مردم بود. ظهر داغ تابستان کوفه که همه در زیرزمین‌ها و سرداب‌ خانه‌ها بودند، مسافری می‌گوید دیدم علی‌بن‌ابیطالب(ع) در آن هوای گرم عرق ریزان در رفت وآمد است. گفتم آقا چه شده؟ فرمودند: می‌روم و می‌آیم، نکند کودک یتیمی، برده‌ای، اسیری، غریبی در کوچه‌ها مانده که دستش به من نمی‌رسد، پارتی ندارد، به کسی وصل نیست، نکند کودک گرسنه‌ای در کوچه و خیابان تنها مانده باشد، گریه کند.
 
این علی (ع) است. گفتند شما  شب‌ها درسجده های طولانی، داد عشق می‌زنید و در عبادت، خودکشی می‌کنید، روزها در خدمت به مردم خودکشی می‌کنید، این چند ساعتی هم که برای خواب‌ است باز بی‌تابید چرا؟ 
 
علی(ع) فرمود: به خدا سوگند، همین که به ذهنم خطور می‌کند که نکند آن سوی سرزمین اسلام، خانواده‌ای از گرسنگی خوابش نبرد و یک قرص نان ندارد، چگونه بخوابم؟
 
می‌دانید؛ حکومت علی(ع) بزرگترین حکومت جهان بود، از مرزهای هند و آسیای میانه تا شمال آفریقا، ابرقدرت جهان بود، گمان نکنید چند شهر بوده است. به مأمورین چنین حکومت جهانی می‌فرمایند: «الِاحْتِسَابُ عَلَى الرَّعِیَّهِ بِجُهْدِکَ». با تمام ظرفیت در خدمت خلق باشید. «رعیت» یعنی کسانی که باید حقوق‌شان رعایت بشود، از خانواده رعایت است. کوشش خالصانه برای راه‌اندازی کار مردم.
 
۲.  « إِنَّ الَّذِی یَصِلُ إِلَیْکَ مِنْ ذَلِکَ أَفْضَلُ مِنَ الَّذِی یَصِلُ بِکَ ». به مدیرانشان می‌فرمایند:
می‌دانی از خدمت به خلق چه به دست می‌آوری؟ می‌دانی وقتی مشکل مردم را حل می‌کنی چه به دست می‌آوری؟ بیش از آنچه از تو به مردم می‌رسد، از مردم به تو می‌رسد.
 
دوستان، بعدها اگر کاره‌ای شوید از این وسوسه‌ها زیاد است که آقا این مردم اصلاً قدر مرا نمی‌دانند!
 
یکی تنها چند ساعتی در تشکیلات اداری حاکمیت وقت می‌گذارد و هیچ غلطی هم نمی‌کند و آن وسط، کار شخصی اش را هم  با امکانات بیت‌المال می‌کند با یکی دیگرکه  کارت ورود و خروج ندارد و ۱۸ ساعت در روز مشغول خدمت بی سر و صدا به مردم یا اندیشیدن به چگونگی حل مشکلات مردم است، خب چرا چنین کنم وچنان نکنم 
 
وقتی من و او پیش مردم، مساوی‌ دیده می‌شویم و مردم، فرق این دو را نمی‌فهمند و اگر بفهمند محل نمی‌گذارند و برایشان مساوی است،  و آخرالامر هم  این یکی، با دلقک‌بازی  رأی میاورد، چرا برای مردم فداکاری کنم؟ از این پس، مردم را فدای خودم می‌کنم، آنها برای من فداکاری کنند! خیلی چیزها ازجمله جوانی ام رابرای مردم از دست بدهم، چه به دست می‌آورم؟ - دقت کنید ، حضرت امیر(ع) می‌گویند آنچه در قبال خدمت به مردم به دست می‌آورید خیلی بیش از آن چیزی است که مردم از قبل خدمات شما به دست می‌آورند، یعنی تویی که سود کردی، این منطق دیگری است.
 
دو منطق است، یکی میگوید هرچه بیشتر از مردم سواری بگیری و کمترکار کنی، بیشتر سود بردی. یک منطق هم اینکه هرچه بیشتر به نفع مردم کار کنی( اما برای خدا )، بیشتر سود برده‌ای، یعنی در قالب کمک به مردم، در واقع به خودت کمک کردی، تو داری رشد می‌کنی، تو داری بهشتی فراخ‌تر و متعالی‌تر به دست می‌آوری، تو داری به خداوند نزدیک‌تر می‌شوی. تو داری آدم‌تر می‌شوی.
 
لذا اگر همان مردمی که به آنان خدمت می‌کنی به تو فحش دهند اگر ناراحت شوی ،خالص نیستی چون معلوم شد به نیت مردم، کار کردی. به مردم خدمت کنید اما نه برای مردم، بلکه برای خدا.
 
برای خدا یعنی چه؟ یعنی برای رشد خودم، یعنی می‌خواهم خودم رشد کنم پس دیگر از مردم طلبی ندارم. این‌ نوع آدم‌ها وقتی به مردم خدمت می‌کنند از کسی طلبکار نمی‌شوند، مغرور نمی‌شوند. حتی اگر مردم این‌ها را نبینند و پس بزنند با خود نمی‌گویند یک دنیا برای مردم کار کردم، با انگشت عسل در دهانشان گذاردم اما گاز می‌گیرند، فحش می‌دهند، برای شان فداکاری می‌کنم به من توهین می‌کنند.
 
امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند اگر طرف حساب تان، خدا باشد ناراحت نمی‌شوید، پشیمان نمی‌شوید، حتی همان لحظه‌ که به شما فحش می‌دهند باز به فکرشان هستید مشکل شان را حل کنید.
 
امام(ره) یک وقتی گفت اگر همین مردمی که می‌گویند درود بر خمینی، فردا بگویند مرگ بر خمینی، برای من مساوی است. در هر دو حال من وظیفه‌ام را انجام می‌دهم و آن خدمت به این مردم است. چه بگویند مرگ، چه درود، من خدمت می‌کنم و اصلاً به این‌ها کاری ندارم که می‌فهمند یا نمی‌فهمند، تشکر می‌کنند یا نمی‌کنند.
 
امیرالمومنین (ع) به مسئولین حکومتی می‌فرمایند مراقب خودتان باشید و با تمام قدرت به مردم خدمت کنید و بدانید هرچه بیشتر خدمت کنید، خودتان بیشتر سود بردید. چیزی که از ناحیه مردم به شما می‌رسد بیش از آن چیزی است که از ناحیه شما به مردم می‌رسد. 
 
همین  نامه پنج سطری برای اصلاح همه مدیریت ها کافیست.  
شاید به ایشان خبر رسیده بوده که این مدیر مقداری سست و بی‌انگیزه شده که مثلاً اینهمه کار می‌کنیم، در عوض به ما تهمت می‌زنند، یا شاید در ذهنش گذشته که خیلی دقت و تلاش صددرصدی هم نکردیم، نکردیم و پای اصول هم خیلی نایستادیم، نایستادیم، مهم نیست. این، جواب آن است.
 
۳. نمونه دیگر در فرمان امام (ع) به شهید کبیر، مالک اشتر است. حکومت اسلامی در مصر و شمال آفریقا تشکیل شده و بسیاری از مردم آفریقا هنوز مسلمان نبودند.
 
حضرت امیر(ع) آموزش می‌دهند که چگونه با مسلمان و غیرمسلمان رفتار کنید. حقوق غیر مسلمانان را بدقت رعایت کنید، به سنتهای درست و شخصیتهای مثبت شان احترام بگذارید. چنین نیست که همه اصول‌شان و هرچه آن‌جا بوده غلط  و صفر تا صدشان همه، باطل بوده است! خیر و خوبی هایی در هر جامعه‌ هست که باید تایید و تثبیت شود و نادرستی هایش نفی و اصلاح شود.
 
مگر تا قبل از انقلاب ۵۷، همه چیز صد در صد خراب بوده و بعد از ۵۷ ناگهان همه چیز صد در صد درست شده ؟  شاید مثلاً ۷۰ درصد سیستم خراب بوده، بعد هم بسیاری اصلاح شده و بسیاری باید اصلاح شود. ضمن این که وقتی درست شده، دوباره ممکن است خراب شود و باید مراقب باشیم. مگر چیزی برای همیشه خراب یا برای همیشه درست می‌ماند؟
 
حضرت امیر(ع) به مالک فرمودند در تاریخ مصر و شمال آفریقا، سنت ها،  ارزش‌ها و گذشته ای است که گرچه سراسر درست نبوده اما سراسر  فساد و ظلم هم نبوده است؛ همه چیز را یک جا نفی نکن، سنت های خوبی اگر دارند، ادامه بده و تأیید کن، خرابی ها را اصلاح کن ، اما به طور مطلق با همه چیز درنیفت.
 
۴. در رأس فرمان مالک فرمودند: «هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ» این فرمان بنده خدا علی امیرالمؤمنین است. این نیز درس دیگری برای حاکمان و دولتمردان است که دائم برای خود، لقب‌تراشی(لقب‌های حکومتی، لقب‌های معنوی،) می‌کنند.
 
علی (ع) یک لقب دارد «عبدالله». در فرمان‌های حکومتی‌ نمی‌فرماید بزرگ‌ ارتشداران! امپراطور جهان، شاه شاه شاهان و....
 
یک کلمه: «عَبْدُ اللَّهِ عَلِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ» بنده خدا علی پسر ابوطالب به کارگزاران حکومت اسلامی چنین فرمان می‌دهد. فرمانده مؤمنین هست، اما شکوه مادی برای خود تعریف نفرمود.
 
۵. بنظر شما تعبیر «فِی عَهْدِهِ إِلَیهِ حِینَ وَلَّاهُ مِصْرَ» در این فرمان که چکیده ای از فلسفه سیاسی اسلام و منبعی غنی برای فقه سیاسی شیعه است، تاکید بر چیست؟
 
سخن از عهد و تعهداست. این یک میثاق است. یک مسئولیت و یک قدرت مشروط است. حاکمیت و ولایت مصر را که به مالک می‌سپارند از امانت خدا و امانت مردم می‌گویند.
 
۶. درنهج البلاغه، حاکمان باید مطیع محض حق و عدالت، و با تقوی‌تر و پاک‌تر از دیگران باشند. «اَمَرَهُ بِتَقْوَى اللّهِ، وَ ایثارِ طاعَتِهِ،».
 
حق دیکتاتوری ندارند. ازهرنوع سوء استفاده، بلکه هراستفاده غیرمردمی، ممنوع هستند. فرمان اول به مسئولین حکومتی،‌ کل مدیران حکومتی در سه قوه، این است: باتقوا باشید، بیش و پیش از این که بخواهید مردم را با تقوا کنید. شما باید از بقیه آدم‌تر باشید، خودتان آدم باشید، نمی‌توانید آدم نباشید و بخواهید بقیه را آدم کنید. خودتان در مناسبات اقتصادی و سبک زندگی چقدر آدم هستید؟
 
فرمان اول امیرالمؤمنین(ع) به حاکم  آفریقا که البته بین راه ترور شیمیایی و مسموم شد، مالک به مصر نرسیده، شهید شد ولی این یک سند افتخار و مبنایی فرا تاریخی و جهانی برای فلسفه سیاست و علوم سیاسی تا ابد است که قدر آن هنوزهم درست دانسته نشده گرچه بخشی از آن در سازمان ملل هم نصب شد.
 
در رأس همه فرمان‌ها به هر که در کار حکومت است، فرمان تقوی‌ است. تقوی‌الله یعنی خدا محوری، که تصمیم‌گیری‌های حاکمیتی باید تماماً وظیفه گرا باشد. تقوی، ضد دیکتاتوری است. تقوی، مانع مفاسد اقتصادی است، تقوی، بارشوه و اختلاس و رانت نمی‌سازد، با تبعیض و تحقیر مردم، ناسازگاراست.
 
 «ایثارِ طاعَتِهِ»، یعنی هر تصمیمی می‌گیرید ببینید خدا چه گفته، وخدا از حق الناس و عدالت گفته است(ان الله یامربالعدل والاحسان ). خداوند به عدالت و احسان به مردم فرمان می‌دهد. پس کار دیگری حق ندارید، باید همان را برگزینید. ایثار، یعنی ترجیح. فلانی ایثار کرد، یعنی دیگران را بر خود، ترجیح داد. استئثار، عکس ایثار و به معنی خود ترجیحی است.  یعنی اول من بخورم بعد بقیه! اما ایثار؛ یعنی بگذار بقیه بخورند بعد من.
 
حضرت امیر(ع) یک تفاوت‌ میان حاکم مسلمان و حاکم فاسد را همین ایثار و استئثار می‌دانند.
 
حاکم مؤمن درحکومت اسلامی می‌گوید ابتدا مردم بخورند سپس من؛ اما مدیر فاسد می‌گوید اول من بخورم، بیشتر هم بخورم اگر چیزی ماند بعد بقیه بخورند!
 
امیرالمومنین (ع) این را یک مرز واضح میان مدیریت اسلامی و غیر اسلامی می‌دانند.
 
۷.« اَمَرَهُ اَنْ یَکْسِرَ نَفْسَهُ»؛ فرمان بعدی آن است که خود را بشکن. خودت را بشکن، گمان نکن مرکز عالم هستی! اگر امضایت در جان و مال و آبروی مردم اثر دارد، این یک غنیمت است یا مسئولیت؟ از مردم بالاترید؟ مهمترید؟ خیر، بلکه درخطر بزرگتری واقع شدید.
 
نقل کردند مسئول دادگستری شهرستانی گفته ما در حد خداییم، یک وجب پایین‌تر! درخبرگزاریها خواندم. اگر چنین چیزی گفته، این لامذهبی است. همان طاغوت است. حاکمان حکومت اسلامی باید از همه بنده‌تر و متواضع‌تر باشند، دستور حکومتی بجای خود، اما متواضع و مودب باش. دستورحکومتی، دستور متکبّرانه نیست، برای حل مشکلات مردم است. امضای او مؤثر است، آری اما « یَکْسِرَ نفسه "، خود را بشکن، متواضع و مؤدب باش، در محضر خدا و در مناسبات با مردم.
 
«عِنْدَ الشَّهَواتِ»، بویژه آنگاه که اشتهایتان بیدار می‌شود؛ شهوت یعنی همه تمایلات و خواسته ها. و  تنها شهوت جنسی نیست. شهوت پول، شهوت مقام، شهوت قدرت و شهرت.
 
۸.  اتقواالله:  فرمودند دستور خدا این است: خدامحور باشید؛ هر چه می‌کنید ومیگویید در محضر خدائید. «تقوی‌الله» چگونه؟
«اَمَرَهُ اَنْ یَکْسِرَ نَفْسَهُ عِنْدَ الشَّهَواتِ» هر گاه میل به چیزی بجز وظیفه خودکردید ، طمع کردید، میخواهید زور بگویید و داریدآماده خیانت میشوید ،خودتان را بشکنید و دیکتاتور درون خود را سرکوب کنید.
 
۹. « یَزَعَها عِنْدَ الْجَمَحاتِ». کلمات علی (ع) به مروارید می‌ماند. «فَاِنَّ النَّفْسَ اَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ اللّهُ». فرمودند: مواظب باشید که نفس تان، رَم نکند، چهره دوم تان رخ ننماید.
 
رئیس شده اید، پول، قدرت و ریاست، شما را وحشی نکند. مراقب نفس خود باشید که نفس شما، هر که و هر جا هستید، بسیار خطرناک است و شما را به لب پرتگاه می‌کشاند.
 
اهمیت را همه جا به خداوند دهید. به خودتان خوشبین نباشید. توجیه گر تصمیمات خود نباشید. نفس شما همواره به بدی فرمان می‌دهد و این یک واقعیت است، نه یک تلقین.
 
می‌فرماید: ای آنانکه به قدرت می رسند،  درون همه شما نیرویی فرمان به خوبی می‌دهد، اما در برابر فطرت و وجدان الهی شما، یک نیروی وحشی نیز در شماست که دائماً فرمان به بدی و خیانت می‌دهد و اگر با این غریزه توجیه گر و حدنشناس، مبارزه نکنید، تبدیل به موجودی نابودگر خواهید شد. فرمان غریزه برای حیوان، بد نیست اما برای انسان، بد است. یک سقوط تلقی می‌شود.
 
 قرآن به صراحت می‌فرماید جز آنجا که خداوند رحم فرماید، همه گرفتار یک حیوانیت خطرناک می‌شویم.
 
به حاکمان و مسئولان فرمان داد که خود را کنترل کنید. ای شما که در قدرت هستید، ده بار بیش از مردم عادی، خود را مدیریت کنید. 
 
۱۰. «اِملِکْ حَمِیَّةَ أنفِکَ»: امیرالمومنین (ع) حکم شریعت سیاسی قرآن را بیان فرمود که دیکتاتوری و خشونت را مهار کنید. مواظب باشید با زبان خشن با مردم حرف نزنید، گردن کلفتی نکنید،  گردن های کلفت، حق حاکمیت نمی‌آورد. در حکومت برای مردم قلدری نکنید. برای دشمنان محکم، قوی و شدید باشید، اما برای مردم تان متواضع و مؤدب باشید.
 
«اِملِکْ حَمِیَّةَ أنفِکَ»، مالک خودتان باشید، بر خود مسلط باشید. خود خواهی و خود محوری، شما را به توهم‌ می‌اندازد. حال که امضای تو، منشأ اثر است و به بقیه دستور می‌دهی، کم‌کم خوش‌خوشانت می‌شود و باورت می‌آید که از بقیه بهتر و مهم‌تری، تو آدمی و بقیه نیستند.
 
خطر جوشش خشم و واکنش عصبانی مدیران کشور درسه قوه، یعنی کسانی مثل بنده که نمی‌توانند خود را کنترل کنند و عصبی‌مزاجی هستند نباید با مردم سر و کار داشته باشند. نپذیرم، و یا خود را اصلاح کنم بعد بپذیرم.
 
فرمودند در حکومت اسلامی، مسئولین، مدیران، کارگزاران حکومت باید با مردم مؤدب و متواضع باشند و با لبخند و صبر و تحمل‌ زیاد مواجه شوند، حتی اگر طرف عصبانی می‌شود و توهین می‌کند، او نباید عصبانی شود.
 
«حَمِیَّةَ أنفِکَ»، یعنی عدم مدیریت خشم و خشونت در کشورداری. فرمودند در حکومت دینی با مردم خشن گفتن نداریم، مگربا مجرم و با توطئه!  که آن هم باز حساب و کتاب دارد.
 
«و سَطوَةَ یَدِکَ وَ غَربَ لِسانِکَ». تک تک این‌ها مشخصاً اشاره دارد به حفظ حریم مردم به ویژه ضعیفان.
 
مراقب دست تان باشید. طرف، کارش راه نیفتاده، به شما توهین می‌کند، تهمت می‌زند ولی شما تحمل کنید و واکنش تند نشان ندهید. البته از این طرف هم گاهی ارباب رجوع را به طرف رشوه دادن، هل می‌دهند.
 
فرمان علی (ع) این است: خشونت در چهره تان آشکار نشود، خشونت دستی و فیزیکی، ممنوع است (سطوه یدک)، توی گوش او بزنی یا دستور بدهی با او برخورد کنند. بد دهنی و اهانت وفحش به مردم، ممنوع، « غرب لسانک».
 
فرمودند اگر نمی‌توانی، نباید مسئولیت اجرایی داشته باشی. اگر دست و زبان و نگاه‌تان را نمی‌توانید کنترل کنید و عصبانی می‌شوید، یا انتقام شخصی می‌گیرید، این‌ خط قرمز است.
 
«احْتَرِسْ مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِکَفِّ الْبَادِرَةِ»  هیچ واکنشی در لحظه‌ای که عصبانی می‌شوید حق ندارید نشان دهید.
 
باید سکوت کنید تا خشم‌تان فرو بنشیند «حَتَّى یَسْکُنَ غَضَبُکَ» خشم باید آرام بگیرد، در عصبانیت شدید نه حرف بزنید، نه نگاه تند کنید، نه از دستتان استفاده کنید، بلند شو بیرون برو و سرت را پایین بینداز و هیچ نگو، سکوت کن، حتی اگر دارند توهین می‌کنند و تهمت می‌زنند.
 
این بخشنامه حکومتی علی بن ابیطالب (ع) است. رفتار خشن و ادبیات خشن با مردم در حکومت دینی نداشته باشید.
 
«فَتَملِکَ الاختِیارَ» مالک اختیار خودت که شدی، وقتی دوباره خودت را توانستی کنترل کنی و حساب شده واکنش نشان دهی، آن وقت بیا بنشین و جواب بده. تو با آرامش و لبخند بگو نه عزیزم این‌گونه نیست. 
 
البته خودم الان هرچه این حرف‌ها را می‌زنم عصبانی‌ ترمی‌شوم. ولی نقل فرمایش ایشان است. 
 
من که می‌گویم مگر می‌شود؟ خب،  امیرالمؤمنین(ع) اینگونه بود.
 
فرمود وقتی قدرت دست‌تان است باید بیشتر متواضع باشید، خود را از این وضعیت پاسداری و حراست کنید تا کنش یا واکنشی توأم با خشم و توهین به مردم نداشته باشید و اگر به هر دلیلی ناراحت بودید مراقب دست و زبان و امضاهایتان و سوءاستفاده‌ از قانون یا امکانات حکومتی و دولتی و قضایی علیه کسی یا کسانی بخاطر مسائل شخصی یا جناحی یا قومی و... باشید. «تَأخِیرِ السَّطوَةِ» بقدری خود را کنترل کن تا خشم تو بنشیند و بر خودت مسلط شوی. اما و هزار اما...
 
۱۱. «لَن تُحکِمَ ذلکَ مِن نفسِکَ». این هم یک انسان شناسی واقع بینانه دیگر، که نمی‌توانی این وضعیت روحی و قدرت اخلاقی و روحی را در خود نهادینه کنی. «حتَّى تُکثِرَ هُمُومَکَ» مگر این که زیاد به یاد آخرت و غصه‌های قیامت باشی.
 
اگر به فکر قیامت نباشی این خودداری وتحمل، کاری نشدنی است. چون تو خدمت می‌کنی، به تو تهمت می‌زنند! مشکل مردم را حل می‌کنی، به تو اهانت می‌شود! خیلی سخت است، خود را کنترل کنی، اما اگر به یاد قیامت باشی، خواهی دید تحمل حماقت آدم‌های احمق و بی‌ادب و فرصت طلب هم آسان می‌شود.
 
قدرت تحمل تو بالا می‌رود. «بِذِکرِ المَعادِ إلى رَبِّکَ» به این فکر کن که به محضر خداوند خواهی رفت و نزد او بازخواهی گشت. آن وقت تحمل مردم و مشکلات‌شان آسان می‌شود.
 
چنانچه تحمل همه مشکلات برای قیامت باوران، آسان میشود گرچه برای ما سخت است.
 
خانم شهید همت یک وقتی در تلویزیون داشت خاطره ایشان را می‌گفت، گفت که-  الآن شک کردم که شهید همت بوده یا شهید باکری- گفت او از منطقه آمد، از بس گِل و خاک بود با لباس‌هایش رفت زیر دوش که گِل می‌آمد، آن شب ما مهمان داشتیم، مثلاً فردایش هم باید به منطقه می‌رفت. مهمان آمده بود و در خانه چیزی نداشتیم. مقداری نان خشک آورد سر سفره با آب، گفت همین که هست، اگر واقعاً گرسنه‌تان باشد همین‌ها را می‌خورید، اگر نخورید معلوم می‌شود که گرسنه نیستید!
 
گفتم دو طبقه پایین‌تر یک غذا و کنسرو هست. گفت این‌ها برای ما نیست، برای رزمنده‌هاست. می‌توانست صد توجیه بیاورد اما نیاورد. ایمان به خدا و آخرت، همه چیز را اصلاح می‌کند. و البته نه ایمان صوری و لفظی امثال بنده.

پیام‌های زمستان بی‌برف و گرم

میزان گرم‌ترشدن ایران طی نیم‌قرن گذشته، عدد درشت و هولناکی است. سریع‌ترشدن تبخیر دریاچه‌ها و منابع آبی، تخریب خاک و کاهش کیفیت محصولات و از بین رفتن برخی گونه‌های جانوری، تصویری آخرالزمانی از آن چیزی است که انتظارمان را می‌کشد.

روزنامه جام جم نوشت: «زمستان گرم» ترکیب متناقضی است. کنار هم قرارگرفتن این دو واژه، مخالف آن کلیشه ذهنی است که حداقل چند نسل از ما به یاد دارند. زمستان برای این نسل‌ها مترادف با برف و سرما و لباس‌های زمستانی و پناه‌بردن به بخاری و آتش و گرماست و میانه‌ای با حال و روز زمستان امسال ندارد که گرمایش حتی باعث روشن‌شدن کولرها شده‌ است! گرچه روند گرم‌شدن زمستان در چند سال اخیر شدت پیدا کرده اما این موضوع در زمستان امسال بیشتر به چشم آمده و آن‌ طور که کارشناسان این حوزه گفته‌اند بهمن امسال یک رکورد منفی عجیبی هم در این باره از خود به جا گذاشته و یکی از روزهای این ماه به عنوان گرم‌ترین روز زمستان ۳۰ سال اخیر بوده‌ است. اما گرم‌شدن زمستان‌ها چه دلایلی دارد و مهم‌تر این‌ که چه پیامدی برای ما خواهد داشت؟ بر هم خوردن نظام طبیعی روند فصل‌ها تنها برف‌بازی کودکانه ما را به نوستالژی بدل می‌کند یا در شیوه زیستی ما هم تاثیرات سوئی به جا می‌گذارد؟ آن چه مشخص است این‌ که گرمای زمستان امسال یک نشانه است؛ علامتی که نشان می‌دهد از بین رفتن نوستالژی کودکی‌مان با کوتاه‌شدن زمستان‌ها کمترین پیامد ممکن در فهرست عواقب این پدیده است. آن‌ طور که یک اقلیم‌شناس می‌گوید، فهرست این عواقب بسیار طولانی‌تر از دلایل پیدایی این اتفاق است. مدیر کل پیش‌بینی مرکز هواشناسی نیز می‌گوید، میزان گرم‌ترشدن ایران طی نیم‌قرن گذشته، عدد درشت و هولناکی است. سریع‌ترشدن تبخیر دریاچه‌ها و منابع آبی، تخریب خاک و کاهش کیفیت محصولات و از بین رفتن برخی گونه‌های جانوری، تصویری آخرالزمانی از آن چیزی است که انتظارمان را می‌کشد.

دریاچه‌های خشک و زمین ترک خورده

زمستان امسال با برف و باران اندک در حال سپری‌شدن است و آن‌ طور که حالا کارشناسان این حوزه می‌گویند این روند ادامه هم خواهد داشت. مهم این است که حالا با آب‌رفتن زمستان‌ها چه عواقبی در پیش داریم؟ محمد موسوی، اقلیم‌شناس، معتقد است این افزایش دمای زمستانه پیامدهای بسیاری به همراه دارد که یکی از مهم‌ترین آنها کمبود منابع آبی است، آن هم در کشوری مثل ایران که روی کمربند خشکسالی قرار دارد و از دیرباز با مشکل کم‌آبی روبه‌رو بوده‌است. او می‌گوید: «به عنوان نمونه به‌ جز دریاچه ارومیه در حال حاضر ۲۰۰ دریاچه در سراسر دنیا به همین سرنوشت دچار شده‌اند. به این مفهوم که هم دچار تبخیر شدید آب به واسطه افزایش دما شده‌اند و هم در ورودی آب به دریاچه به علت بارش کم مشکل دارند. همه اینها را بگذارید کنار استفاده بیشتر از منابعی همچون آب که دلیلی بر کمبود این منبع مهم است.»

مدیر کل پیش‌بینی مرکز هواشناسی هم باور دارد گرم‌شدن دما در زمستان باعث ذوب بیشتر برف می‌شود و ذوب برف بیشتر به مفهوم ذخیره برفی کمتر برای فصل خشکسالی یعنی بهار و تابستان است. او به ما می‌گوید: «علاوه بر تشدید ذوب، خود برف هم کمتر می‌شود، ضمن این‌ که بارندگی و بارش‌های ما امسال تاکنون کمتر از حد نرمال بوده‌است. بارش کم و دمای بالا باعث افزایش شدت تبخیر از سطح خاک می‌شود و خشک‌تر شدن سطح خاک را رقم می‌زند. همین عامل برای کشاورزی شرایط نامساعدی را پیش می‌آورد.»

پیامدی به نام از بین رفتن ذخیره برفی را در میانه گفته‌های محمد موسوی، اقلیم‌شناس، هم می‌توان یافت. او هم معتقد است با تداوم این شرایط، برف ذوب‌شده از حالت ذخیره منجمد خارج و دسترسی موثرمان در زمان نیاز از بین می‌رود.

او همچنین به پیامدهای بلندمدت این اتفاق اشاره دارد و به ما می‌گوید: «طبیعت در یک شرایط معمولی پیامش را به انسان‌ها می‌رساند. به این مفهوم که وقتی هوا سرد می‌شود گیاهان و برخی گونه‌های جانوری به خواب می‌روند و با گرم‌شدن هوا شکوفایی گیاهان و بیداری این گونه‌ها آغاز می‌شود. اما وقتی این چرخه طبیعی دچار بی‌نظمی می‌شود در نظام زیستی این گونه‌ها و گیاهان هم تاثیر مخربی می‌گذارد؛ چرا که این گونه‌ها با گرم‌شدن به طور غریزی بیدار می‌شوند اما وقتی با یک دوره موقت سرمای شدید رو به رو شوند، این نظام زیستی آسیب می‌بیند و بخش قابل‌ توجهی از گیاهان را از بین می‌برد. اگر هم باعث از بین رفتن کامل آنها نشود کیفیت این محصولات را کاهش می‌دهد.»

زمستانی که آب رفت

روند فصل‌ها تغییر پیدا کرده‌ است. این‌ که در بهار شاهد برف باشیم و در زمستان چشم‌مان به آسمان سیاه شود، برای ذهنیت ما طبیعی نیست. دیگر چهارفصل‌ بودن این سرزمین به رویایی می‌ماند و ترتیب فصل‌ها انگار به هم خورده‌ است. "احد وظیفه" اما معتقد است این تصور اشتباهی است که گمان کنیم حالا شاهد جابه‌جایی فصل‌ها هستیم. او می‌گوید: «باید بگوییم طول تابستان‌های ما افزایش پیدا می‌کند و به دنبال آن زمستان‌های ما کوتاه‌تر می‌شود. در گذشته فصل بارش‌ها تا حدود خرداد ادامه داشت اما خرداد امسال در بسیاری از مناطق دیگر شاهد بارش نبودیم. از سوی دیگر بارندگی‌ها معمولا از مهرماه آغاز می‌شد اما حالا شاهد این هستیم که با گذشت چند ماه از مهر هنوز شاهد بارش‌ها نیستیم. استناد به همان داده‌های ۵۰ساله نشان می‌دهد طول تابستان حدود یک ماه افزایش پیدا کرده و از سه به چهار ماه رسیده و طول زمستان هم حالا از سه به دو ماه رسیده‌است.»

محمد موسوی هم معتقد است زمستان دیگر ماهیت خود را از دست داده‌ است. او ادامه می‌دهد: «یکی از پیش‌فرض‌ها در شرایط کنونی همین است که دیگر زمستان ماهیت خودش را از جهت کاهش دما از دست داده و دیگر تفکیک فصل‌ها به معنای سابق آن مصداق ندارد. اکنون در میانه زمستان هستیم؛ در حالی‌ که دمای هوا در هیچ ساعتی از شب به صفر درجه نرسیده. به همین دلیل است که وقتی در دی و بهمن یک سیستم ابری وارد می‌شود به جای این‌ که شاهد برف باشیم شاهد بارندگی هستیم. بارندگی به جای بارش به مفهوم این است که رطوبت نمی‌تواند به مرحله انجماد برسد و تبدیل به برف شود.»

زمستان داغ

وقتی از زمستان گرم حرف می‌زنیم، از چه می‌گوییم؟ آن چه کارشناسان این حوزه به آن باور دارند این است که به طور کلی زمستان امسال گرم‌تر از حد طبیعی بوده‌ است. به این مفهوم که اگر تغییرات دمایی کشور را از ابتدای سال آبی که اول مهر باشد تا امروز بررسی کنیم، متوجه می‌شویم دمای هوا در پاییز در نیمه‌ غربی کشور بیش از حد نرمال بوده اما در نیمه شرقی این عدد کمتر از حد طبیعی بوده است. برای فهم این موضوع احد وظیفه، مدیر کل پیش‌بینی مرکز هواشناسی معتقد است باید ابتدا سیمای پاییزه دمای هوای کشور را توضیح داد.

مدیر کل پیش‌بینی مرکز هواشناسی می‌گوید: «‌دمای هوا در پهنه غربی کشورمان شامل استان‌هایی مثل ایلام، چهارمحال و بختیاری و کردستان بیشتر از نرمال بوده‌ است. به این مفهوم که دمای پاییزه این پهنه نسبت به دمای میانگین بلندمدت پاییز در این نقاط بیشتر از نرمال بوده اما دمای هوا در نیمه‌ شرقی کشور و استان‌هایی همچون سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و کرمان در پاییز کمتر از نرمال بوده‌اند. میانگین اعداد در هر دو پهنه کشور اما نشان می‌دهد دمای کشور تفاوت چندانی با وضعیت نرمال ندارد.»

اما وضعیت زمستان حداقل در روزهای پایانی ماه دوم آن به شکل دیگری است؛ شکلی که کارشناسان این حوزه از آن به عنوان یک نشانه یاد می‌کنند.

پیامدهای بی‌نظمی فصلی

در زمستان امسال دمای کشور به طور کلی حدود یک‌درجه بالای مقیاس معمول بود. اما این ماجرا باز در نیمه شرقی کشور تقریبا در شرایط نرمال با گرایش به زیر نرمال بوده، در حالی‌ که در نیمه‌ غربی ایران این عدد بالای نرمال است. احد وظیفه می‌افزاید: «با ورود به ماه بهمن بی‌هنجاری مثبت دما (آنومالی) برجسته‌تر شد و دمای بهمن در مقایسه با بلندمدت حدود ۲.۶درجه سلسیوس بیشتر از نرمال است که این یک عدد قابل‌ توجه‌ است.»

معنای گفته او این است که زمستان امسال در مجموع بیش از ۲.۵درجه گرم‌تر از میانگین دمای زمستان نیم‌قرن گذشته است؛ عددی که هر چند برای مخاطب عام کم به نظر بیاید اما در باور این کارشناسان یک علامت آشکار و البته ناگوار است. ضمن این‌ که این روند نشان از آن دارد که تا پایان سال هم بالاتر از نرمال بودن دما در زمستان را شاهد خواهیم بود. این گزاره به مفهوم این نیست که هوا سرد نخواهد شد اما اگر همواره میانگین بگیریم این دمای هوا به طور متوسط نسبت به آن چه در بلندمدت در زمستان‌ها رخ می‌داده‌ است بالاتر خواهد بود.

محمد موسوی، اقلیم‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه زنجان، معتقد است اتفاقا این بی‌نظمی فصلی باعث بروز روزهای بسیار سرد هم خواهد شد. او به جام‌ جم می‌گوید: «یکی از ویژگی‌های بی‌نظمی این سیستم موجود روزهایی بسیار بسیار سرد اما موقت در زمستان هم خواهد بود. این یکی از علائم سیستم‌هایی است که دچار نابهنجاری شده‌اند.»

ایران داغ‌تر شده‌ است

اقلیم،‌ تنها آب و هوا نیست اما آب و هوا سنجه مناسبی برای تغییرات اقلیمی است. دلیل گرم‌شدن زمستان‌ها هم همین تغییرات اقلیمی است و تنها محدود به ایران نیست. اما تغییرات اقلیمی یک ترکیب کلی است و به طور مشخص چه دلایلی باعث گرم‌شدن زمستان شده‌ است؟

احد وظیفه معتقد است امسال به طور نسبی بارندگی کمتر بوده‌ است. او می‌گوید: «سیستم‌های باران‌زایی که از غرب حرکت می‌کنند و کل خاورمیانه را تحت تاثیر قرار می‌دهند و ایجاد بارش می‌کنند، در کشور ما امسال به دلایل مختلف کمتر از حد نرمال بوده است. وقتی سیستم‌های باران‌زا وارد نمی‌شوند یعنی ابری هم در آسمان ظاهر نمی‌شود و به تبع آن ابرناکی کمتر، تابش آفتاب بیشتری به همراه دارد. از سوی دیگر ساختار جو به گونه‌ای بود که نفوذ هوای گرمِ عرض‌های جنوبی بیشتر از حد طبیعی بوده و مجموعه این عوامل سبب شده زمستان امسال گرم‌تر از حد معمول باشد.»

اگر دمای ۵۰سال گذشته را رصد کنیم متوجه می‌شویم بر خلاف نوسان‌هایی در این بازه زمانی همواره حرکات در مسیر گرم‌ترشدن پیش‌ رفته‌ است. بر اساس این داده‌ها می‌توانیم عنوان کنیم در نیم‌قرن گذشته دمای ایران حدود دو درجه افزایش پیدا کرده است. البته که این گزاره تنها محدود به ایران نیست و کشوری مانند سوئیس هم گرم‌تر شده‌است و این نشان می‌دهد تغییر اقلیم یک موضوع جدی است. توجه داشته باشیم دو درجه گرم‌ترشدن در مقیاس‌های تخصصی آن‌ طور که احد وظیفه می‌گوید: «عدد درشتی است و نباید آن را با دمای یک اتاق مقایسه کرد!»

رویای ترسالی یا کابوس خشکسالی؟

اگرچه زمستان گرم امسال را باید به عنوان یک نشانه مهم در تغییرات اقلیمی پیش‌ رو به حساب بیاوریم اما بارندگی‌های دو سال اخیر را هم برخی کارشناسان نشانه‌ای از ورود ایران به دوره ترسالی می‌دانند. البته که این نظر همه کارشناسان این حوزه نیست و بر خلاف این عده برخی معتقدند بارندگی‌های فراتر از نرمال دو سال گذشته نه نشانه‌ای از ورود به ترسالی که به دلیل پیامدهای تغییر اقلیمی است و خوش‌باورانه است فکر کنیم به واسطه این بارندگی‌ها ایران وارد دوره ترسالی شده‌ است. این نوسان‌های بارندگی هم دلیلی بر ادعای این دسته از کارشناسان است. در حالی که سال آبی ۹۷- ۹۶ یکی از کم‌بارش‌ترین سال‌های نیم‌قرن اخیر بوده که سال آبی ۹۸ -۹۷ پربارش‌ترین سال آبی نیم‌قرن اخیر لقب گرفته‌ است.

ورود به ترسالی یا خشکسالی را اگر علامت تغییرات اقلیمی بدانیم، این تغییرات در چه بازه زمانی بررسی می‌شود که بارندگی پیاپی دوساله را نشانه‌ای از آن بدانیم؟ کارشناسان این حوزه معتقدند زمانی که می‌خواهیم تغییرات اقلیمی را بررسی کنیم باید یک دوره زمانی حداقل ۳۰ ساله را در نظر بگیریم. صادق ضیاییان، دبیر مرجع ملی هیات بین‌الدولی تغییر اقلیم به ایسنا می‌گوید: «در مورد وضعیت بارش‌ها در ایران باید گفت بارش‌های خوب دو سال اخیر نشان‌دهنده پایان خشکسالی‌ها یا ورود به ترسالی نیست. در طول سال‌های اقلیمی گذشته، ما در کشور سال‌های خشک و ترسالی را تجربه کرده‌ایم و بر اساس آن یک میانگین عددی بارش برای ایران در نظر گرفته‌ایم. بنابراین صرف این که بارش‌ها طی دو سال اخیر بیشتر از حد میانگین بوده‌ است نمی‌توان گفت اقلیم ما عوض شده و وارد دوره ترسالی شده‌ایم.»

آیا رصد ۳۰ ساله برای فهم ترسالی یا خشکسالی را می‌توانیم به پیش‌بینی بارش‌های سال آینده تعمیم بدهیم؟ به این مفهوم که اصلا امکان پیش‌بینی وضعیت بارش‌ها در سال آینده امکان‌پذیر است؟ احد وظیفه می‌گوید، چیزی به نام پیش‌بینی بارش‌ها در سال آینده هیچ استناد علمی ندارد. او می‌گوید: حتی پیش‌بینی‌های فصلی با همه امکانات موجود با ضریب درستی ۶۰ تا ۷۰درصد صورت می‌گیرد و اگر حرفی از وضعیت بارش‌ها در یک‌ سال آینده مطرح باشد، نام آن را نباید پیش‌بینی بگذاریم و تنها به واسطه آمارهای سال‌های گذشته می‌توان آن را «چشم‌انداز» بارش‌ها در سال آینده نامید.»

هشدار «بیل گیتس» در مورد مرگ ده‌ها میلیون نفر درصورت حمله "بیو تروریسم»

«بیل گیتس» موسس شرکت مایکروسافت چهار سال قبل اول اسفند 1395) در سخنانی در نشست امنیتی مونیخ با اشاره به پیشرفت های حیرت انگیز مهندسی ژنتیک و احتمال دست یابی تروریست ها به این دانش فنی، هشدار داد که یک حمله 'بیوتروریسم' می تواند سبب مرگ میلیون ها نفر در جهان طی کمتر یک سال شود.

گیتس یکی از ثروتمندترین مردان جهان در جریان سخنرانی‌اش در مونیخ گفت که مهندسی ژنتیک می‌تواند به‌ عنوان یک سلاح تروریستی مورداستفاده قرار گیرد.

گیتس که برای اولین بار در این نشست امنیتی جهانی سخنرانی می کرد گفت: ما ارتباط بین امنیت سلامتی و امنیت بین‌الملل را نادیده می‌گیریم و این ‌یک خطری جدی برای ما بشمار می‌آید.

مؤسس شرکت مایکروسافت افزود: بیماری همه‌گیر بعدی می‌تواند به دنبال استفاده از مهندسی ژنتیک برای ایجاد یک نمونه مصنوعی از ویروس آبله و یا یک نمونه کشنده از ویروس آنفلوانزا،  سرچشمه بگیرد.

وی اضافه کرد: این‌ها ( نمونه‌های کشنده از ویروس‌های واگیردار) چه به دلیل یک تغییر ناگهانی در طبیعت و یا توسط یک تروریست ایجاد شوند، به گفته متخصصان امراض مسری، به دلیل رشد سریعشان در محیط قادر هستند که در عرض کمتر از یک سال سبب مرگ بیش از 30 میلیون نفر شوند. این متخصصان بر این باور هستند که دلایل محتملی وجود دارد که جهان می‌تواند ظرف 10 تا 15 سال آینده، شاهد شیوع چنین بیمارهای کشنده‌ای باشد. 

گیتس افزود: این میزان از فاجعه ممکن است دور از ذهن بیاید اما این مساله یک ‌بار در زمانی نه‌چندان دور اتفاق افتاده است . در سال 1918 میلادی، یک نمونه خاص و مرگبار ویروس آنفلوانزا سبب مرگ بین 50 تا 100 میلیون نفر در جهان شد.

وی گفت: پیشرفت در بیوتکنولوژی، ساخت واکسن‌ها و داروهای جدید می‌توانند به جلوگیری از شیوع و نیز تحت کنترل درآوردن چنین بیمارهای کشنده ای کمک کنند.

گیتس اضافه کرد: بیشترین نیازهای ما برای مقابله با شیوع طبیعی این‌گونه بیماری ها، در واقع همان چیزهایی است که برای مقابله با حملات بیوتکنولوژی بین‌المللی لازم است.

وی گفت: کسب آمادگی برای مقابله با شیوع جهانی این بیمارهای همه گیر و بیوتروریسم، به‌اندازه بازدارندگی هسته‌ای و جلوگیری از فجایع ناشی از تغییرات آب و هوایی مهم است و نوآوری ها، همکاری ها و برنامه‌ریزی دقیق می‌توانند به شکل مؤثری تهدیدات ناشی ازاین‌گونه تهدیدات را کاهش دهند.

گیتس که بنیاد خیریه‌اش بودجه تحقیقات درخصوص تشخیص سریع شیوع بیماری‌های فراگیر و افزایش سرعت تولید واکسن را فراهم می‌کند در گفت‌وگو با روزنامه دیلی تلگراف که روز شنبه منتشر شد نیز هشدار داد که تلفات احتمالی ناشی از شیوع یک بیماری همه گیر می‌تواند بیشتر از تلفات حاصل از تغییر آب‌وهوا یا جنگ هسته‌ای باشد.
 
وی بیان داشت: «بیماری‌های همه‌گیر طبیعی ممکن است در مقیاس وسیعی صورت گیرد اما شیوع تعمدی این گونه بیماریها یا بیوتروریسم، از همه آنها گسترده‌تر خواهد بود.» 

گیتس افزود: «شما ممکن است فکر کنید می‌توانید آثار مخرب سلاح هسته‌ای را پس از کشته شدن 100 میلیون نفر متوقف کنید. اما بیماری آبله متوقف نخواهد شد، اگر این بیماری شیوع پیدا کند، تلفات آن بیشتر از تلفات سلاح هسته‌ای خواهد بود.»

وی گفت: مهندسی ژنتیک هم اکنون به شکل حیرت‌انگیزی در حال پیشرفت است. پیش‌ از این، بلندپروازی‌ها درباره جنگ‌افزارهای بیولوژیکی به چند کشور محدود می‌شد اما اکنون در اختیار گروه‌های کوچک با منابع و مهارت‌های محدود نیز قرار گرفته است. 

کنفرانس امنیتی مونیخ روز جمعه گذشته با شرکت 10 رئیس‌جمهوری، معاون رئیس‌جمهوری آمریکا، 8 نخست‌وزیر، وزیران امور خارجه 30 کشور، وزیران دفاع حدود 20 کشور و مقامات بین‌المللی شامل دبیر کل سازمان ملل متحد، دبیر کل ناتو، دبیران کل سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب، سازمان شانگهای، رئیسان پارلمان و شورای اروپا، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مدیران کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، اینترپل، سازمان بین‌المللی مهاجرت و کمیسیونر عالی پناهندگان و کمیسیونرهای اتحادیه اروپا در هتل «بایریشه هوف» مونیخ آغاز شد و تا یکشنبه (فردا) ادامه خواهد داشت.
در این اجلاس موضوعات مهم بین‌المللی ازجمله آینده ناتو، نظم جهانی، امنیت انسانی، تروریسم و افراط‌گرایی، مسائل منطقه‌ای شامل آسیای جنوب شرقی و شبه‌جزیره کره، جهان عرب، سوریه و اوکراین بررسی می‌شود.





اگرچه تعدادی بیماری وجود دارد که می‌توانند به عنوان سلاح مورد استفاده قرار گیرند اما بیشترین نگرانی درباره بیماری‌هایی مانند سیاه زخم، آبله، بوتولیسم و طاعون است

عصر ایران- «بیل گیتس» موسس شرکت مایکروسافت چهار سال قبل (اول اسفند 1395) در سخنانی در نشست امنیتی مونیخ با اشاره به پیشرفت های حیرت انگیز مهندسی ژنتیک و احتمال دست یابی تروریست ها به این دانش فنی، هشدار داد که یک حمله 'بیوتروریسم' می تواند سبب مرگ دهها میلیون ها نفر در جهان طی کمتر یک سال شود.

گیتس ثروتمندترین مرد جهان در جریان سخنرانی‌اش در مونیخ گفت که مهندسی ژنتیک می‌تواند به‌ عنوان یک سلاح تروریستی مورداستفاده قرار گیرد.

گیتس که برای اولین بار در این نشست امنیتی جهانی سخنرانی می کرد، گفت: ما ارتباط بین امنیت سلامتی و امنیت بین‌الملل را نادیده می‌گیریم و این ‌یک خطری جدی برای ما بشمار می‌آید.

مؤسس شرکت مایکروسافت افزود: بیماری همه‌گیر بعدی می‌تواند به دنبال استفاده از مهندسی ژنتیک برای ایجاد یک نمونه مصنوعی از ویروس آبله و یا یک نمونه کشنده از ویروس آنفلوانزا،  سرچشمه بگیرد.

وی اضافه کرد: این‌ها ( نمونه‌های کشنده از ویروس‌های واگیردار) چه به دلیل یک تغییر ناگهانی در طبیعت و یا توسط یک تروریسم ایجاد شوند، به دلیل رشد سریعشان در محیط قادر هستند که در عرض کمتر از یک سال سبب مرگ بیش از 30 میلیون نفر شوند. این متخصصان بر این باور هستند که دلایل محتملی وجود دارد که جهان می‌تواند ظرف 10 تا 15 سال آینده، شاهد شیوع چنین بیمارهای کشنده‌ای باشد.
پیش بینی که البته تنها سه سال بعد در زمستان 1398 به اسم کرونا به وقوع پیوسته و همچنان ادامه دارد.

گیتس آن روز گفت: این میزان از فاجعه ممکن است دور از ذهن بیاید اما این مساله یک ‌بار در زمانی نه‌چندان دور اتفاق افتاده است . در سال 1918 میلادی، یک نمونه خاص و مرگبار ویروس آنفلوانزا سبب مرگ بین 50 تا 100 میلیون نفر در جهان شد.

او همان موقع با نگاه به "تروریسم داعش" که بر پهنایی از خاورمیانه اعلام خلافت کرده بود به روسای جمهور کشورهای غربی توصیه کرد که: بیشترین نیازهای ما برای مقابله با شیوع این‌گونه بیماری ها، در واقع همان چیزهایی است که برای مقابله با حملات بیوتکنولوژی بین‌المللی لازم است. 

از نظر گیتس کسب آمادگی برای مقابله با شیوع جهانی این بیمارهای همه گیر، چه به صورت طبیعی و چه بیوتروریسم، به‌اندازه بازدارندگی هسته‌ای و جلوگیری از فجایع ناشی از تغییرات آب و هوایی مهم است: «بیماری‌های همه‌گیر طبیعی ممکن است در مقیاس وسیعی صورت گیرد اما شیوع تعمدی این گونه بیماریها یا بیوتروریسم، از همه آنها گسترده‌تر خواهد بود.» 
 او سخنان خود را در کنفرانس مونیخ چنین پایان داد: «شما ممکن است فکر کنید می‌توانید آثار مخرب سلاح هسته‌ای را پس از کشته شدن 100 میلیون نفر متوقف کنید. اما بیماری آبله متوقف نخواهد شد، اگر این بیماری شیوع پیدا کند، تلفات آن بیشتر از تلفات سلاح هسته‌ای خواهد بود.»

گیتس با این ایده که نوآوری ها، همکاری ها و برنامه‌ریزی دقیق می‌توانند به شکل مؤثری تهدیدات ناشی ازاین‌گونه تهدیدات را کاهش دهند، از سالها قبل در بنیاد خیریه‌اش بودجه تحقیقاتی صرف پروژه های تشخیص سریع شیوع بیماری‌های فراگیر و افزایش سرعت تولید واکسن می‌کند.  

بیوتروریسم

 گرمایش جهانی پدیده‌ای است که منجر به افزایش میانگین دمای زمین و سطح اقیانوس‌ها شده‌است و دانشمندان تاکنون مطالعات بسیاری را در این باره انجام داده‌اند اما درباره بیوتروریسم چه می‌دانیم؟ آیا راهی برای مقابله با این حمله وجود دارد؟ در ادامه به طور مختصر به توضیح این موضوع پرداخته‌ شده است*.

بیوتروریسم چیست؟

بیوتروریسم(Bioterrorism) استفاده یا تهدید به استفاده از باکتری‌ها، ویروس‌ها یا سموم به عنوان سلاح است.

احتمال حمله بیوتروریسم چقدر است؟

در ۲۰ سال گذشته چندین حمله کوچک موفق و ناموفق در ایالات متحده و مکان‌های دیگر رخ داده است. اگرچه پیش‌بینی این موضوع سخت است و بسیاری از کارشناسان بیوتروریسم را عملی می‌دانند که احتمال وقوع آن کم است اما در صورت وقوع عواقب بد و جبران ناپذیری خواهد داشت. عواقب چنین حمله‌ای می‌تواند ویرانگر باشد بنابراین آمادگی برای مواجهه با چنین حمله‌ای امری ضروری است.

از چه بیماری‌هایی می‌توان به عنوان سلاح‌های بیولوژیکی استفاده کرد؟

اگرچه تعدادی بیماری وجود دارد که می‌توانند به عنوان سلاح مورد استفاده قرار گیرند اما بیشترین نگرانی درباره بیماری‌هایی مانند سیاه زخم، آبله، بوتولیسم و طاعون است.

آیا می‌توان از سیاه زخم مصون ماند؟

یک واکسن برای سیاه زخم وجود دارد اما برای همگان در دسترس نیست و بیشتر در دسترس افراد نظامی و افرادی که بر روی این بیماری تحقیق می‌کنند و با آن در تماس هستند، قرار دارد. تنها یک دوز از این واکسن تزریق نمی‌شود بلکه شش دوز از واکسن در طول ۱۸ ماه و تزریق تقویت کننده نیز به صورت سالیانه صورت می‌گیرد. برخی افراد که نگران حمله/ ابتلا به سیاه زخم هستند از پزشکان خود می‌خواهند به آنها واکسن سیاه زخم تزریق کنند اگرچه این ترس قابل درک است اما پزشکان این واکسن را ندارند و نمی‌توانند آن را تهیه کنند. در صورت بروز حمله ممکن است از واکسن برای کنترل بیماری استفاده شود اما در حالت عادی تزریق آن تجویز نمی‌شود. سیاه زخم از فردی به فرد دیگر منتقل نمی‌شود.

پزشکان در برخی موارد برای افراد مبتلا به چنین بیماری آنتی بیوتیک تجویز می‌کنند، آیا این کار توصیه می‌شود؟

خیر ، به چند دلیل تجویز آنتی بیوتیک ایده بدی است. استفاده بی‌رویه از آنتی بیوتیک‌ها به ویژه برای زنان باردار و کودکان می‌تواند مضر باشد. سیاه زخم در مراحل اولیه علائمی مشابه آنفلوانزا دارد. استفاده از آنتی بیوتیک بدون تجویز پزشک توسط افرادی که ترس ابتلا به سیاه زخم دارند، ممکن است بیش از آنکه به مشکل آنها کمک کند به بدن آنها آسیب برساند. علاوه بر این استفاده نامناسب از آنتی بیوتیک‌ها ممکن است منجر به مقاومت آنتی بیوتیک نسبت به سایر باکتری‌ها شود. در صورت ابتلا به سیاه زخم، این آنتی بیوتیک‌ها فقط تا زمان انجام آزمایشها و مشخص شدن بهترین دارو برای مقابله با این بیماری مورد استفاده قرار می‌گیرند.

آیا می‌توان در برابر آبله مصون ماند؟

آخرین مورد طبیعی ابتلا به آبله در جهان در سال ۱۹۷۷ اتفاق افتاد. ایالات متحده واکسیناسیون معمول آبله را در سال ۱۹۷۲ متوقف کرد و در نتیجه شرکت‌های دارویی تولید واکسن را متوقف کردند. تقریباً هفت میلیون دوز واکسن در ایالات متحده باقی مانده است. در برخی موارد شک و شبهه‌ای وجود دارد که چند کشور یا گروه‌های سرکش، ویروس را از اتحاد جماهیر شوروی سابق به سرقت برده‌اند. از آنجا که ما نمی‌دانیم تروریست‌ها ویروس را به سرقت برده‌اند یا اینکه این افراد چه کسی را هدف قرار داده‌اند، نمی‌توانیم تعیین کنیم که چه کسی باید این مقدار محدود واکسن را دریافت کند. در صورت شیوع آبله، از واکسن ذخیره شده برای کنترل شیوع بیماری استفاده خواهد شد.

امکان دارد افرادی که در کودکی واکسن آبله را زده‌اند مجددا به آن مبتلا شوند؟

مشخص نیست که آیا افرادی که در کودکی واکسینه شده‌اند هنوز مصون هستند یا خیر اما احتمال اینکه بیشتر افرادی که واکسینه شده‌اند مستعد ابتلا به آبله هستند، وجود دارد.

آیا می‌توان برای محافظت از خود در برابر حمله بیوتروریسم کاری کرد؟

اگرچه افراد به تنهایی نمی‌توانند کار خاصی در این مواقع انجام دهند اما مقامات کشورها می‌توانند کارهای مهمی انجام دهند. بهترین محافظت در برابر حمله بیوتروریسم یک سیستم بهداشت عمومی قوی و آماده و ارائه دهندگان خدمات بهداشتی است که می‌توانند بیماری ناشی از یک عامل بیوتروریسم را تشخیص دهند و این کار نیز با برنامه‌ریزی بین بهداشت عمومی، مدیریت اورژانس و اجرای قانون عملی می‌شود. اداره بهداشت عمومی و آژانس‌های بهداشت عمومی محلی چندین سال است که برای آماده سازی حمله بیوتروریسم تلاش می‌کنند. بخش مدیریت اضطراری یک شریک فعال در این برنامه‌ریزی بوده است. برخی از آموزش‌های ارائه دهندگان خدمات بهداشتی انجام شده و در حال برنامه‌ریزی برای ارائه اطلاعات بیشتر نیز هستند. این آموزش نه تنها شامل ارائه اطلاعاتی درباره آبله و سیاه زخم بلکه سایر عوامل بیوتروریسم نیز می‌باشد. 

* ایسنا

سخنرانی آقای وحید جلیلی با عنوان «نظام انقلابی و خطر تاکتیکراسی»


مقدمه واحد برای نوشتارها، مباحث و مطالب معرفتی





تازه‌ترین سخنرانی وحید جلیلی با عنوان «نظام انقلابی و خطر تاکتیکراسی»

می‌گویند ما که از آمریکا دموکرات‌تر نیستیم؛ مردم هر چه کمتر مشارکت کنند بهتر! / اسلامیت منهای جمهوریت، اصلا اسلامیت نیست؛ اشرافیت است/ تضعیف مشارکت حداکثری به تضعیف ولایت و قدرت گرفتن اشرافیت منجر خواهد شد

 

شما سراغ دارید اصولگرایی را که از به حضیض افتادن مشارکت در انتخابات اخیر، عذاب وجدان گرفته باشد؟ یک نمونه سراغ دارید؟ ده‌ها نمونه خلافش با ذوق‌زدگی‌ها و خوشحالی‌های زایدالوصف سراغ ندارید؟

گروه سیاسی - رجانیوز: یازدهم دیماه گذشته جلسه مجمع عمومی جبهه عدالتخواه مشهد در مسجد حجه‌المهدی محله راه آهن  برای مشورت پیرامون انتخابات شوراهای شهر؛ برگزار شد. وحید جلیلی مهمان این نشست بود که درباره ظرفیت‌های مردم‌سالاری دینی و چالش‌های آن  سخنرانی کرد. ویراسته سخنان او در این سخنرانی را می‌خوانید:

 
استقلال؛ در اصلی‌ترین شعارِ جمهوری اسلامی، مقدم بر آزادی و جمهوریت و اسلامیت است. استقلال در سیاست، همان هویت در فرهنگ است. و هویت با استقلال معرفتی آغاز می‌شود؛ همان که مهم‌ترین ممیزه و امتیازِ امام خمینی و انقلاب اسلامی است. این مهم است که ما مراقب تئوری‌های انقلاب، مبانی انقلاب، تعاریفی که با انقلاب اسلامی شکل گرفته و وارد جامعه ایران شده باشیم و اینها را؛ هم حفظ و هم تازه‌گردانی کنیم.

 

حواسمان باشد انقلاب اسلامی پیش از آن که یک انقلاب اجتماعی یا سیاسی یا فرهنگی باشد، یک انقلاب معرفتی است. مبانی و آرمان‌های دقیق و محکم دارد. برکات انقلاب، نتیجه سازوکارهایی است که در آن مبانیِ معرفتی ریشه داشته است.

 

استقلال؛ مقدم بر دیگر مفاهیم است نه صرفا به اقتضای وزن و ریتم آن شعار؛ بلکه چون انقلاب اسلامی؛ تعریفِ مستقل خود از آزادی؛ جمهوریت و اسلامیت را دارد و همین است که او را از دیگر انقلاب‌ها و نظام‌های دنیا ممتاز کرده است. بیانیه گام دوم تلاش می‌کند بحث‌های پیشرانِ جامعه ایران در چند دهه آینده را از سطوح تاکتیکی و اجرایی به تراز راهبردی و تئوریک ارتقاء بدهد و مبانی معرفتی و آرمانی انقلاب را یادآوری کند، چرا که انقلاب با دورشدن از تئوریِ رهبران معرفتی‌اش؛رو به انحطاط خواهد رفت.

 

*****

آیت الله خامنه‌ای در بیانیه گام دوم می‌گوید

یک برکت بزرگ انقلاب اسلامی این است که مشارکت مردمی را در انتخابات به اوج رسانید

 

در بند چهارم می‌گوید:

انقلاب اسلامی را… از انحصار طبقه‌ی محدود و عزلت‌‌گزیده‌ای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ این‌گونه، روشنفکری میان عموم مردم در همه‌ی کشور و همه‌ی ساحت‌های زندگی جاری شد.”

 

چرا بعضا داریم از این برکات فاصله می‌گیریم؟ و بدتر از آن این که چرا دور شدن از این مبانی؛ حساسیتی در ما ایجاد نمی‌کند و بدتر این که گویی قبلا اشتباه می‌کرده‌ایم و ” این، درسته” .

 

یک دلیلش این است که  نگاه معرفتی و آرمانی را کنار گذاشته‌ایم و نگاه تاکتیکی را جایگزین کرده‌ایم. متاسفانه بحث‌های معرفتی و تئوریک ‌ما در حوزه مسایل جمهوریت و مشارکت و رقابت و …  رقیق و ضعیف شده و جای کار معرفتی،  و همبستگی تئوریک را بحث های اجرایی وتشکیل ائتلاف های پوشالیِ تاکتیکی ، گرفته است. ائتلافِ تاکتیکی را جایگزین وحدت کلمه کرده‌اند در حالی که از هم گسیختگی و لاغریِ تئوریک را با ترفندهای تاکتیکی و به قول خودشان سیاست ورزی، نمی‌شود رفو کرد.

 

******

آقا در گام دوم می‌فرمایند:

و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی، تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند.”

اگر نظریه مردم‌سالاری دینی و ولایت فقیه؛ حاصل عمر امام است؛ حاصل عمر آیت الله خامنه ای را اگر بخواهیم در یک کلمه خلاصه کنیم همین” نظریه نظام انقلابی” است که اساسش را ایشان در یک جمله تبیین کرده است: “میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی، تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند”.

 

*****

 انتخابات؛ عرصه چیست؟ عرصه مهم سازمان‌دهی نظم اجتماعی و سیاسی.  آقا این را به عنوان یک تلنگُر تئوریک دارند با ما مطرح می‌کنند. می‌فرمایند که نباید هیچ وقت بین “سازمان دهی اجتماعی و سیاسی” و  “جوشش انقلابی” فاصله بیفتد.

 

حرف آقا در گام دوم درباره انقلاب این است که :

“ بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان به شدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بی‌شک فاصله‌ی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمان‌خواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصله‌ای طی‌شدنی است” .

 

بعضی‌ها می‌گویند چرا ما باید با رقبا و دشمنان مرزبندی داشته باشیم و متفاوت باشیم؟ ما که از امریکا دموکرات‌تر نیستیم، از اروپا که دموکرات‌تر نیستیم؛ نصف مردم‌شان در انتخابات شرکت نمی‌کنند، چه اشکالی دارد همان مدل را بازسازی کنیم؟ اصلا همین مدل آمریکایی به مذاق‌شان خوش می‌آید، می‌گویند هر چه مردم کمتر شرکت کنند بهتر.

 

رهبری می‌گویند: با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمی‌کند و برایش مهم است که: “چرا بماند و چگونه بماند”، اینها بحث‌هایی است که در  انتخابات، کاربردی می‌شود.

آقا می‌گوید: “بی‌شک فاصله میان بایدها و واقعیت‌ها همواره وجدان‌های آرمان‌خواه را عذاب داده و می‌دهد.”

 

اما داریم می‌بینم در این انتخابات‌های اخیر؛ دیگر عذاب وجدانی هم وجود ندارد! یعنی انگار اصلا باید همین  جوری باشد! نه تنها عذاب‌آور نیست برایشان، بلکه شوق انگیز هم هست! شما سراغ دارید اصولگرایی را که از به حضیض افتادن مشارکت در انتخابات اخیر، عذاب وجدان گرفته باشد؟ یک نمونه سراغ دارید؟ دهها نمونه خلافش با ذوق‌زدگی‌ها و خوشحالی‌های زایدالوصف سراغ ندارید؟

 

*****

  این را من ده سال پیش هم گفتم و متاسفانه هنوز هم باید تکرار کنم که شوقی و همتی  برای تبیین ابعاد جمهوریتی نظام در جریان انقلابی دیده نمی‌شود.

در حالی که باید باور داشته باشیم این همه حمایت و اصرار امام و آقا بر جمهوریت و مردم‌سالاری؛ نمی‌تواند در مبانی معرفتی دینی ریشه نداشته باشد.

نپرداختن به ابعاد جمهوریتی نظام، یک خطای راهبردی است که البته در ضعف تئوریک نیروهای انقلابی ریشه دارد.

 

******

وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ.

می‌شود مردم‌سالاری را این جوری هم دید که اگر “دفع الله الناس بعضهم ببعضنباشد؛ اگر گروه‌های قدرت با همدیگر کنترل نشوند، دین نابود می‌شود.

 راجع به رقابت سیاسی، بالاخره اسلام حرفی دارد یا ندارد؟ مبنایی دارد یا ندارد؟

دوستان نخبه؛ هم حوزوی هم دانشگاهی، باید فکر تولید کنند و ادبیات بسازند.

 خیلی هم ما حرف داریم. تک ‌تک فرازهایی که در بیانات امام و آقا به آن استناد شده می‌تواند کلی تفصیل پیدا کند و بازخوانی تئوریک بشود.

مبانی معرفتی ما از لولا حضور الحاضر

 تا وشاورهم فی الامر

 تا امرهم شوری بینهم،

تا لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض،

 تا رضا العامه و سخط الخاصه؛

تا لیقوم الناس بالقسط،

و….  برای هر کدام از اینها می‌شود کتاب‌ها نوشت.

 

شما اسم خودتان را گذاشته‌اید عدالت‌خواه! قرآن می‌فرماید: “لیقوم الناس بالقسط” ، امروز روزی است که باید روی این کلمه وسطی زوم کنیم: ایستادگی فراگیر عمومی و مردمی!  برای اقامه عدالت؛ جمهور مردم باید در صحنه باشند. صرفا با حرکت نخبگانی و گروهکی نمی‌شود، این را قرآن دارد به ما می‌گوید و ما فکر کردیم با دو تا وبلاگ و دو تا صفحه توی اینستاگرام یا چهار تا تشکل نصفه نیمه سیاسی  بله ما عدالت‌خواه شدیم!

 

 لیقوم الناس بالقسط، خدا می‌گوید مردم را بیاورید پای کار، مردم یعنی جمهور مردم نه یک تعداد خاصی. این آرمان ما و مبنای معرفتی ماست.

 

*****

امروز به نظر می‌رسد همان اتفاقی که در دهه هفتاد و هشتاد در حوزه اقتصاد به نام تکنوکراسی، (عمدتا توسط کارگزاران و اصلاح‌طلب‌ها) شکل گرفت و ما دیر به فکر نقدش افتادیم؛ دارد تکرار می‌شود و این بار تکنوکراسی، در حوزه سیاست به شکل بسیار خطرناک و مخربی توسط مدعیان اصولگرایی؛ بازسازی می‌شود.

من اسم این پدیده خسارت بار را می‌گذارم: ” تاکتیکراسی” !   

تاکتیکراسی یعنی چه؟

تاکتیکراسی یعنی دور کردنِ مسائل و راه حل‌ها از حوزه معرفتی و آرمانی و فروکاستنشان به سطوح تاکتیکی و اجرایی.

 

اگر، در دهه 70 و 80؛ سازمان‌دهی اقتصادی ما؛ از مبانی و شاخص‌هایِ معرفتی و آرمانی انقلاب اسلامی فاصله گرفت و متکی شد به بحث‌های صرفا تکنیکی و اجرایی و پراگماتیستی؛ امروز هم، در  این دو دهه‌؛ یعنی  دهه 90 و دهه آینده که در پیش داریم؛  اصولگراها  دارند تلاش می‌کنند که در سازمان‌دهی اجتماعی و سیاسی؛  با غلبه دادن تاکتیک بر تئوری؛ یک تاکتیکراسی سیاسی را حاکم کنند؛ که از جهات مختلفی مشابه همان تکنوکراسی اقتصادی است.

 

امروز در  اصول‌گرایی؛ تاکتیسین‌ها جای تئوریسین‌ها را گرفته‌اند و ما به اندازه کافی به این خطر توجه نمی‌کنیم. یک تعداد ژورنالیست‌ها و توئیتیست‌های مرتبط با امنیتی‌ها و اطلاعاتی‌ها که بلدند دیگران را جوگیر و فضا را ملتهب کنند؛ می‌شوند محور اجرای مطامع باندهای قدرت. و خطرِ بزرگتر، این است که حتی تئوریسین‌های ما را وادار می‌کنند که با تنازل از مبانی معرفتی، تاکتیسین بشوند.

 

که نمونه‌اش بیانیه آقایان در انتخابات مجلس یازدهم در تهران بود که دیدید امثال آقای سیدمهدی میرباقری و آقای پناهیان و … هم که یک عمق تئوریکی داشتند؛ اینها هم در برابر فضای سیاست‌زده، منفعل شدند و از مقام آرمان و مبانی؛ تنازل کردند و در قامت تاکتیسین وارد شدند و حاضر شدند بر دقت‌های نظری خط قرمز بکشند و طبق قاعده “النصر بالرعب”؛ مردم را دعوت کنند که بله برای اینکه رای بیاوریم، برای اینکه عملیات اجرایی انتخابات  این جوری درست‌تر سامان پیدا ‌کند؛ به جای اینکه نگاه آرمان‌گرایانه داشته باشید، با یک نگاه محافظه‌کارانه و تاکتیکی رای بدهید.

 

 که البته معلوم شد همان ترسی هم که اصولگراها تلاش کردند با استفاده ابزاری از این آقایان، به جان مردم بیاندازند یک ترس توهمی و دروغین بود.

 

********

کاری که تکنوکراسی در حوزه اقتصاد کرد را تاکتیکراسی؛ در حوزه سیاست پیاده می‌کند؛ یعنی آرمان‌زدایی و معرفت‌زدایی از امر سیاسی. این پروژه خطرناکیست که اصولگرایان در مسیر سکولاریزاسیون نظام کلید زده‌اند و نیروهای حزب اللهی باید حواسشان باشد که اولا خودشان هیزم بیار این مظلمه نشوند و ثانیا مقابله با این چالش خطرناک را وظیفه خودشان بدانند.

 

دقیقا اینها مدل همان تکنوکرات‌هایی هستند که اقتصاد را به آن پرتگاه بردند. فرهنگ اقتصادی ما را تکنوکرات‌ها منحرف کردند، این تاکتیکرات‌ها هم با ظواهر موجه؛ دارند فرهنگ سیاسی منبعث از انقلاب اسلامی را که صریحا رهبری دارد با چه الفاظ دقیقی، مبانی‌اش را در همین بیانیه گام دوم متذکر می‌شود، آلوده و استحاله می‌کنند.

 

 و متاسفانه حتی بعضی از فحول موجّه ما هم منفعل می‌شوند، در برابر این فضا از مبانی معرفتی دست می‌کشند، خودشان را در مقام یک تاکتیسین پایین می‌آورند و با این فساد در فرهنگ سیاسی، همدلی و همراهی نشان می‌دهند.

 

*****

امروز یک عده به جمع‌بندی رسیده‌اند که مبنای امام و مبنای رهبری در یکی از مهمترین مسایل نظام  یعنی مشارکت؛ که اصلا نظریه “نظام انقلابی” بر آن بنا شده؛ غلط است. برخی اصولگراها این را تصریح نمی‌کنند، تقیه می‌کنند، اما در عمل، در رفتار، در موضع‌گیری، بر این مبنا عمل می‌کنند چون جمع‌بندی شان این شده که رفتار بنیان‌گذار جمهوری اسلامی در ماجرای انتخابات و مشارکتِ مردم غلط و باطل بوده و نباید گذاشت آن فرهنگ سیاسی که امام در نظرش بود؛ حاکم بشود و برای کمرنگ کردن مبانی امامین انقلاب در ماجرای انتخابات برنامه‌ریزی می‌کنند و طراحی دارند.

 

انتخابات در نگاه امام؛ عرصه‌ای است برای تشکل و رشد جمهور مردم، اما در رویکرد عمده اصولگراها؛ (مثل اصلاح‌طلب‌ها) دارد تبدیل می‌شود به عرصه‌ای برای تشکل و حاکمیت ِاشرافیت و خواص.

 

و این‌ها البته ادبیات‌های پشتیبان خاص خودشان را دارند. دائم بین جمهوریت و ولایت تضاد ایجاد می‌کنند و در دوره‌های مختلف، جوری جمهوریت را مطرح می‌کنند کانّه با ولایت فقیه در تضاد است و من باب اکل میته پذیرفته شده است. جالب است که در این زمینه اصولگرا و اصلاح‌طلب با یکدیگر متحد و هم نظر هستند. حالا یکی در موضع دفاع از جمهوریت این ادعا را مطرح می‌کند و دیگری در دفاع از اسلامیت ولی هر دو در این که امام از روی اضطرار یا اشتباه جمهوریت و اسلامیت را تلفیق کرده؛ علنا یا در خفا؛ هم رای هستند.

 

در حالی که “جمهوریت و ولایت ” موید هم و در برابر “سلطنت و اشرافیت” هستند.

 انقلاب اسلامی هم افزایی جمهوریت و ولایت برای برانداختن سلطنت و اشرافیت بود.

اگر علت محدثه انقلاب، هم‌افزایی جمهوریت و ولایت است؛ علت مبقیه هم همان است.

با تضعیف جمهوریت یا ولایت؛ آن دیگری تقویت نمی‌شود بلکه اشرافیت قدرت می‌گیرد و زمینه فشار بر ولایت و انزوای جمهوریت فراهم می‌شود.

 

و در بلند مدت، اگر اشرافیت با همین کنار زدن مبانی آرمانی و معرفتی و از جمله حاکمیت تاکتیکراسی؛ برگشت و جمهوریت را تشریفاتی کرد؛ سلطنت را هم -حالا در هر شکل مدرن یا قدیمی‌ای-  برخواهد گرداند و جایگزین ولایت خواهد کرد.  

 

******

آقا سال‌ها پیش نسبت به بازگشت اشرافیت هشدارهای اکید دادند:

تلاش می‌کنند تا با تکیه بر ارتباطات، انتسابها، زرنگیها و مشرف بودن بر مراکز ثروت، یک طبقه ممتاز بی‌درد جدید را از درون جمهوری اسلامی به وجود آورند، اما به فضل پروردگار نخواهیم گذاشت طبقه بهره‌مندان از پولهای حرام در جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد، و مخلصین اسلام و انقلاب اجازه نخواهند داد که چنین انحراف بزرگی به وجود آید و یک طبقه مرفه بی‌درد جدید از درون نظام سر برآورد.” (دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی انتظامی با فرمانده کل قوا – 25/04/1376)

 

” من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همه‌مان این‌طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه‌ی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشته‌ایم، همین کافی است!؟ نه، ما هم مترفین میشویم. والله در جامعه‌ی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیه‌ی شریفه‌ی «واذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها» (۱۷) بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش می‌آورد.” (بیانات در دیدار کارگزاران نظام – 23/05/1370)

 

بعد خیلی جالب است که آقا برای این که زمینه بازگشت اشرافیت به مدیریت کشور و در خلق و خوی مسئولان  کور شود پیشنهادش چیست؟ چه راهی را بهترین راه می داند؟

” بهترین چیزی که ممکن است ما بتوانیم برای تصحیح اخلاق و رفتار و منش خودمانیعنی مسؤولان کشور – ملاک قرار دهیم، مردم‌سالاری دینی است؛ همین چیزی که بارها گفته‌ایم و تکرار شده است. نباید اشتباه شود؛ این مردم‌سالاری به ریشه‌های دمکراسىِ غربی مطلقاً ارتباط ندارد. این یک چیز دیگر است. اوّلاً مردم‌سالاری- دینی دو چیز نیست؛ این‌طور نیست که ما دموکراسی را از غرب بگیریم و به دین سنجاق کنیم تا بتوانیم یک مجموعه کامل داشته باشیم؛ نه. خودِ این مردم‌سالاری هم متعلّق به دین است.”

 

و باز تاکید می‌کنند:

مردم‌سالاری فقط این نیست که انسان تبلیغات و جنجال کند و بالأخره عدّه‌ای را به پای صندوق‌ها بکشاند و رأیی را از مردم بگیرد، بعد هم خداحافظ؛ هیچ کاری به کار مردم نداشته باشد! بعد از آن‌که این نیمه اوّل تحقّق پیدا کرد، نوبت نیمه دوم است؛ نوبت پاسخگویی است.” (بیانات در دیدار کارگزاران نظام – 12/09/1379)

 

پاسخ گویی به چه کسانی؟ به فلان حزب و بهمان ائتلاف؟

آقا تبیین می‌کنند:

دنبال این نباش که رضایت گروه‌های خاص – یعنی صاحبان ثروت و قدرت – را به دست آوری. من و شما مخاطب این خطابیم. الان شما اگر وزیرید، اگر نماینده‌اید، اگر از مسؤولان مربوط به نیروهای مسلّحید، اگر مربوط به رهبری هستید، اگر مربوط به قوّه قضایّیه هستید، هرجا هستید، باید توجّه داشته باشید کاری که انجام می‌دهید، در جهت میل صاحبان ثروت و قدرت نباشد.” (بیانات در دیدار کارگزاران نظام – 12/09/1379)

 

اشرافیت بعد از این که شکل گرفت مگر چه کار می‌کند؟

سعی می‌کند مردم را تا می‌تواند از حضور فعال در صحنه دور کند. کیفیت و کمیت حضور جمهور مردم را در صحنه تضعیف کند.

یک سرِ مردم‌سالاری عبارت است از این‌که تشکّل نظام به وسیله اراده و رأی مردم صورت گیرد؛ یعنی مردم نظام را انتخاب می‌کنند، دولت را انتخاب می‌کنند، نمایندگان را انتخاب می‌کنند، مسؤولان اساسی را به‌واسطه یا بی‌واسطه انتخاب می‌کنند؛ …… مردم بایستی بخواهند، بشناسند، تصمیم بگیرند و انتخاب کنند تا تکلیف شرعی درباره آنها منجز شود. بدون شناختن و دانستن و خواستن، تکلیفی نخواهند داشت.” (بیانات در دیدار کارگزاران نظام – 12/09/1379)

 

مردم باید بشناسند و تصمیم بگیرند”! این را مقایسه کنید با سازوکارهای اصولگرایان در انتخابات‌های اخیر مجلس و شوراها که می‌گویند هر سازوکاری که بخواهد امکان مقایسه بین لیست پیشنهادی اصولگرایان با دیگر نیروهای انقلاب را فراهم کند وحدت‌شکن و اختلاف‌افکن است و توده‌های طرفدار انقلاب، حق ندارند بیرون از حلقه بسته لابی‌های سیاست‌بازان؛ شناختی از ظرفیت‌های انقلاب پیدا کنند.

 

حتی در170 شهر که فقط یک نماینده باید انتخاب بشود، اجازه مقایسه و بررسی نمی‌دهند و می‌گویند مردم حتی  اگر بخواهند در دایره آرمان‌های انقلاب و کسانی که توسط شورای نگهبان تایید صلاحیت شده‌اند؛ حرف‌های مختلف را بشنوند؛ نتیجه مطلوب ما از دست می‌رود و نفع ما در دعوت به رای کورکورانه و پرهیز از تحلیل و بررسی و شناخت توده‌ها از کاندیداهای تایید صلاحیت شده است.   

 

امام می‌گوید:

” انتخابات در انحصار هیچ کس نیست نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‌ها است. انتخابات مال همۀ مردم است. ” (صحیفه امام خمینی – جلد 18 -صفحه 367)

الان رسما چند دوره است که استراتژی اصولگراها؛ عدول از این مبانی معرفتی انقلاب است.

 

اصولگراها دارند تلاش می‌کنند که انتخابات را به انحصار گروه‌ها و احزاب در بیاورند و حتی الامکان؛ احتمال حضور رویش‌های مستقل مردمی انقلاب اسلامی؛ بیرون از دایره طراحی مافیاهای قدرت را به صفر برسانند. این جمنا بازی‌ها غیر این است که دارد انتخابات را در انحصار گروه‌ها در می‌آورد؟

 

می‌بینید که نه فقط در تهران بلکه در 170 حوزه انتخابیه که برای مجلس فقط یک نماینده انتخاب می‌شود تلاش می‌کنند که با ائتلاف‌های نمایشی؛ از ورود آدم‌های تازه؛ به گردونه رقابت جلوگیری کنند تا انتخابات از حالت حیدری- نعمتی و استقلالی – پرسپولیسی خارج نشود.

 

مصلحت قبایل سیاسی در این است که انتخابات نه عرصه ورود رویش‌های حقیقی و آدم‌های مستقل؛ که میدان حاکمیتِ آدم‌های اعتباری –که حقیقتی جز ارتباط با احزاب و پشت پرده سیاست ندارند_ باشد.

 

امام می‌فرماید:  

از قراری که من شنیده‌ام در دانشگاه بعضی از اشخاص رفته‌اند و گفته‌اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا می‌گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند،این منافی با حق مجتهدین است،آنجا شکست خورده‌اند، حالا عکسش را دارند می‌گویند. این هم روی همین زمینه است، اینکه می‌گویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین می‌کند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین می‌کند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنی دارد که مثلا یک دویست تا مجتهد در قم داشتیم و یک صدتا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار!؟
….
دانشگاهی‌ها بدانند این را که همان طوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهی و دانشجو و مثلا مدرسه‌ای و اینها نیست، همه‌شان با هم هستند. اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند، این یک توطئه‌ای است برای اینکه شما جوان‌ها را مایوس کنند.

….یعنی در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند، و چند نفر پیرمرد ملا بیایند دخالت بکنند. این از آن توطئه سابق بدتر است، برای ایران. برای اینکه، آن یک عده از علما را کنار می‌گذاشت، منتها به واسطه آنها هم یک قشر زیادی کنار گذاشته می‌شوند، این تمام ملت را می‌خواهد کنار بگذارد. ” (صحیفه امام خمینی – جلد 18 -صفحه 367)

 

امام با این که انتخابات، و معرفی کاندیدا حتی به انحصار مجتهدین در بیاید شدیدا مخالف بود تا چه رسد به سیاست بازانیکه نه معرفت مجتهدان را دارند نه تقوایشان را.

 

امام می گوید:

انتخابات در انحصار هیچ کس نیست نه در انحصار روحانیون است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‌ها است. انتخابات مال همۀ مردم است. هیچ کس در انتخابات بر دیگری مقدم نیست، همۀ افراد ملت یک جور هستند در انتخابات؛ یعنی همان آدمی که یک کار کوچکی انجام می‌دهد با آن کسی که در رأس همه امور است در باب انتخابات هیچ با هم فرقی ندارند، این یک رأی دارد، آن هم یک رأی دارد. این یک جور باید با او عمل بشود، با آن هم باید یک جور عمل بشود. بنابراین توجه به این که انتخابات جوری باشد که مردم‌پسند باشد نه جوری باشد که فرض کن خان پسند باشد . (14 / 12 / 62)

 

حالا با این مبانی؛ بروید ببینید در شهرستان‌ها چه خبر است؟ ارزیابی کنید بعضی تاکتیک‌ها و سازوکارهای انتخاباتی آقایان را در انتخابات شوراها، در انتخابات مجلس و … . این جنس رفتارهایی که دارد در انتخابات‌های اخیر مطرح می‌شود که آقا مردم چه کاره هستند بخواهند فکر کنند، بخواهند رای از روی آگاهی و شناخت و مقایسه بدهند؟ هر چه رأی کورتر بهتر! قبل انتخابات باید تکلیف انتخابات تمام شده باشد! ما باید قبل از انتخابات؛ گزینه‌ها را منحصرا مشخص کنیم و مردم فقط بیعت کنند!

 

 الان کاری که دارد در عرصه انتخابات صورت می‌گیرد این است دیگر. می‌گویند انتخابات را باید تبدیلش کنیم به بیعت.

 

انتخابات باید مثل امتحان تشریحی باشد؛ اینها حتی به امتحان تستی چند گزینه‌ای هم قائل نیستند و می‌گویند باید به صورت رفراندومِ بله یا خیر برگزار شود! یا بدون این که از ما سوال کنی اینهایی که مثلا برای شوراها یا مجلس  معرفی کرده‌ایم، چه ارجحیتی بر دیگران دارند؛ به ما بله می‌گویی و با این قبیله سیاسی بیعت می‌کنی یا بی‌بصیرت هستی! یا بدون بصیرت و فکر و تحلیل و مقایسه رای می‌دهی یا بی‌بصیرت هستی!

 

شما یا لیستِ اصولگرایان را که در لابی‌های متهم به فساد سیاسی تهیه شده قبول داری و به آن بله می‌گویی؛ یا داری آب به آسیاب دشمن می‌ریزی و شق عصای مسلمین می‌کنی و به جهنم خواهی رفت! در همین مشهد؛ عین این جملات به زبان آورده شد! با همین ادبیات سعی کردند برای تثبیت الگوهای کمونیستی و کاپیتالیستی؛ مبنای دینی بتراشند! این قرائتِ آقایان از اسلام در این مقوله  است. قرائتی که صریحا با اسلام انقلاب و اسلام امام خمینی نه در تباین که در تضاد است و ما در صورت سکوت در برابر این فسادهای سیاسی که ریشه در خطاهای فکری و به ابتذال کشیدن دین دارد؛ مسئول خواهیم بود. این روش‌ها نه تنها جمهوری اسلامی را به سمت حکومت امام زمانی نخواهد برد بلکه زمینه روی کارآمدن امویان و عباسیان را فراهم خواهد کرد. تفکر اموی و عباسی مخالف تکلیف جمهور مردم  برای انتخابِ آگاهانه و مسؤولانه است؛ مشوّق تداول قدرت بین الاغنیاء با ترویج تفکر قبیله‌ای بین توده هاست. این نوع رویکردها؛ اصول‌گرایی نیست؛ این استحاله انقلاب به سود  اشرافیت و سلطنت است.

 

همان جور که تکنوکراسی از دل جریان چپ درآمد، امروز تاکتیکراسی دارد از دل جریان اصول‌گرا درمی‌آید که سازمان‌دهی اجتماعی سیاسی را بر مبنای انحصار طلبی کمونیسم و پول محوری کاپیتالیسم انجام می‌دهد، و با بعضی مبانی دینی نظام در این حوزه رسما وداع کرده است.

 

متاسفانه در  همان تاکتیک‌ هم ضعیف هستند و فقط یک تاکتیک می شناسند و آن هم ” النصر باالرعب” است.

 

وقتی که شما بتوانی فضا را بحرانی نشان بدهی؛ در شرایط بحرانی، حکومت نظامی حاکم می‌شود. در شرایط بحرانی، منع عبور و مرور اتفاق می‌افتد. منع تجمع بیش از چند نفر اتفاق می‌افتد.

 

در انتخابات باید پررونق‌ترین بازار سیاسی در مسیر آرمان‌های انقلاب شکل بگیرد، آدم‌های مختلف، نخبگان گوناگون بیایند در چارچوب قانون اساسی و جمهوری اسلامی، حرف بزنند، ملت گوش کنند، مقایسه کنند، و تصمیم بگیرند و پای هزینه و فایده تصمیمشان هم بایستند و رشد کنند. می‌گویند نه!

 

منع عبور و مرور! حکومت نظامی است!  بی‌خود کرده کسی بخواهد بیاید حکومت نظامی را بشکند. ما در بحران هستیم! بنابراین اگر مثلا در انتخابات شوراها یا مجلس؛ چهار تا بچه حزب‌اللهی بیرون از مناسبات حزب‌اللابی‌ها، کاندیدا بشوند با حداقل امکانات با یک دهم یا بعضا یک صدم امکاناتی که اشراف و اصحاب قدرت و ثروت در اختیارشان هست بخواهند در عرصه انتخابات ورود کنند حتی همین‌ها را برنمی‌تابند

 

امام می‌گوید:

همان طور که بارها گفته‌ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیّم ندارند و هیچ فرد یا گروه و دسته‌ای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند … . البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است و مردم با متعهدین و معتمدین خویش مشورت می‌نمایند و افراد و گروه‌ها و روحانیون در حدّ تذکرات قبلی در حوزۀ خود می‌توانند کاندیدا معرفی نمایند، ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند. (11 / 1 / 67)

 

الان استراتژی آقایان این شده که هیچ کس اظهار وجود نکند تا ما انتخابات‌داری کنیم.

 

امام می‌فرماید: ” هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند “و یک عده از اصولگرایان هر کس دیگری که فراتر از مکانیسم‌های بعضا فاسد و مفسد  آنها بخواهد اظهار وجود کند را حواله به جهنم می‌کنند!

 

اسلام شناسی این‌ها را دراین فقره مقایسه کنید با اسلام شناسی امام. بالاخره ما یا باید بگوییم امام خمینی اشتباه کرد یا احتمالا شما دارید بر یک تاکتیک اشتباه و بی مبنا پافشاری می‌کنید و می‌خواهید برایش توجیه شبه دینی بتراشید.

 

با انواع و اقسام تهمت‌ها تلاش می‌کنند که هر کسی را که با انحصار (که اسمش را ائتلاف می گذارند) مخالفت کند؛ بیرون از دایره انقلاب نشان بدهند، در حالی که جریان “تاخیر الافاضل” خودش یک جریان برانداز است.

 

 جریانی که دارد تاخیر الافاضل را تئوریزه می‌کند به نص صریح بیان معصوم علیه السلام یک جریان برانداز است: “یستدل علی ادبار الدول باربع…”

 

امروز چپ و راست؛ اصولگرا و اصلاح‌طلب؛ هر دوتایشان به یک شکل دارند از تاکتیک النصر بالرعب” استفاده می‌کنند. مردم را بترسانیم و رای بیاوریم! آی ملت اگر شما به ما رای ندهید پیاده‌روها را دیوار می‌کشند، النصر بالرعب، این طرف  هم همین جور؛ که دیگر به یک وضعیت مسخره‌آمیزی می‌رسد که تا شش بعدازظهر جمعه دوم اسفند98 هنوز توی مشهد می‌گویند لیست اصلاح‌طلبان در راه است

 

******

می‌گویند شما به تاکتیک معتقد نیستید؟ همین طوری فقط می‌خواهید شعار بدهید، در توهمات غرق بشوید؟

 نه! اما مدل‌های تاکتیکی باید در خدمت راهبرد و تئوری و آرمان باشد، نه در مقابلش

تاکتیک درسازمان‌دهی سیاسی و در انتخابات باید ذیل تئوری و در خدمت حضور فعال‌تر و گسترده‌تر و کیفی‌ترِمردم باشد نه این که به تاکتیک‌هایی فکر کنیم برای حذف مشارکت فعالِ مردم، برای نفی تکلیفِ انتخاب آگاهانه و مسئولانه؛  برای وادار کردن مردم به رای دادن از سر اضطرار و هی اختیار آنها را و امکان مقایسه را محدودتر کردن و قرمز و آبی کردن عرصه.

 

******

چرا این شکاف بین اصولگرایان و امامین انقلاب به وجود آمده است؟

 چون امام تئوری داشت، امام مبنا داشت. امام به”دفع الله الناس بعضهم ببعضمعتقد بود، می‌دانست که اگر رقابت ضعیف بشود و شما به اسم جمنا و خمنا و دمنا و …  اجازه رقابت ندهید این فسادآور است. هی پنج به اضافه شش درست کنید، ده به اضافه هفت؛ چهارده به اضافه دوازده …. .

 

ببینید در شهرهای مختلف برای شوراها برای مجلس؛ می‌گویند هر تشکلی بیاید مدل خودش را برای ائتلاف ارایه کند، کل بحث‌های انتخابات، شده این که کدام مدل می‌تواند تعداد بیشتری از نخبگان را که مجموعه‌شان پانصد نفر نمی‌شوند راضی کند!

 

این هشدار امام است:”این یک توطئه‌ای است برای اینکه شما جوان‌ها را مایوس کنند.

 

یعنی در امور سیاسی در ایران پانصد نفر دخالت کنند، باقیشان بروند سراغ کارشان. یعنی مردم بروند سراغ کارشان، هیچ کار به مسائل اجتماعی نداشته باشند

می‌پرسیم مردم چه کاره هستند؟ مشارکت سیاسی حداکثری یعنی چه؟ ارتقاء بینش سیاسی در انتخابات یعنی چه؟”؛ می‌گویند: این شوخی‌ها را بگذارید کنار.

 

********

خدا سایه آقا را ان شاءالله تا ظهور امام زمان بر سر ما مستدام کند ولی اگر تا موقعی که آقا هست، جمهوریت نهادینه نشود بترسید از بعد این ماجرا. اگر تا موقعی که بنیان‌گذاران نظام و رهبران تئوریک نظام حضور دارند جمهوریت نهادینه نشود و ریشه‌دار نشود بترسید از حاکمیت اشراف. این کشور چند هزار سال بدون کوچک‌ترین مشارکت مردم اداره شده، چند هزار سال!! کی این کار را کرده، غیر اشراف؟ غیر آن‌هایی که منافع‌شان با منافع توده مردم، جمهور مردم در تضاد بوده؟ شما فکر کردید کسانی انگیزه ندارند که  جمهوریت را در این کشور تضعیف کنند؟

 

در فتنه 88 دیدیم که چطور مدعی‌ترین لیبرال‌ها بسیج شدند که ریشه جمهوریت را بزنند و رای مردم را وتو کنند. هیچ بعید ندانید که این ها مترصدند با همکاری اربابان آمریکایی و انگلیسی‌شان یک جمهوری رضاخانی را حاکم کنند که در آن بشود مسلمان‌ها را مثل آب خوردن به خاطر حجاب و هویت دینی به گلوله بست و مجلس فرمایشی راه انداخت و از مدرنیته و مقابله با ارتجاع دم زد.

 

اراجیف اخیر اینها در نفی اسلامیت؛ نشان دهنده ارادتشان به جمهوریت نیست چون در فتنه 88 معلوم شد در ذات قدرت‌پرست دیکتاتور لیبرال‌ها چیست؛ اتفاقا اینها فهمیده‌اند که در جامعه دینی ایران هیچ تضمینی محکم‌تر از اسلامیت برای حفظ مردم‌سالاری نیست و حذف اسلامیت، برای غرب‌زده‌ها  مقدمه حذف مردم‌سالاری است.

 

اما اشرافیت همه اشرافیت است. چه قیافه اصلاح‌طلب به خودش بگیرد چه اصولگرا. از آن طرف هم طیفی از اصولگراها به اسلامیتی فکر می‌کنند که جمهوریت را در آن کمرنگ کرده باشند در حالی که نمی‌دانند این چنین اسلامیتی خدا کی آفرید؟ اسلامیت منهای جمهوریت؛ منهای حق و تکلیف آحاد مردم برای رشد و مشارکت مسئولانه و آگاهانه؛ اصلا اسلامیت نیست؛ اشرافیت است.

 

 در نگاه امام و آقا، جمهوریت نظام  به اندازه اسلامیت نظام، مبنای معرفتیِ دینی دارد. اصلا دو تا نیست اینها و ما این فرصت طلایی را در ده سال آینده داریم که باید برای جمهوریت کار کنیم. بر خلاف آن چه بعضی اصولگراها تبلیغ می‌کنند؛ جمهوریت و ولایت در مقابل هم نیستند بلکه هم‌افزایی با هم دارند همان طور که اشرافیت و سلطنت هم با یکدیگر هم‌افزایی دارند.

 

تضعیف جمهوریت -یعنی مشارکت حداکثری و آگاهانه و مسئولانه مردم- به تضعیف ولایت و قدرت گرفتن اشرافیت منجر خواهد شد و اشرافیت سیاسی که در قالب ائتلاف‌های شکننده تاکتیکی در اصولگرایی هم خودنمایی کرده ، اگر قدرت بگیرد تلاش خواهد کرد تعاریف سلطنتی از ولایت را جایگزین تعاریف انقلابی کند.

 

آن چیزی که آقا در بیانیه گام دوم می‌گویند چند نفر نگران دارد؟  “چرا بمانیم و چگونه بمانیم” یک بزنگاه اساسی است که اگر بی‌اعتنایی کنیم و خطر را درست در نیابیم معلوم نیست سرنوشت انقلاب و نظام به کجا برسد.

 

*******

تاریخ معاصر نهضت‌های اسلامی در جهان اسلام گواه این است که مهم‌ترین مسئله جهان اسلام رسیدن به مدل مردم‌سالاری دینی است.

 

نهضت متمهدین در سودان قیام کردند با شعار مهدویت چند هزار انگلیسی را در یک روز کشتند حکومت دینی برقرار کردند به رهبری مهدی سودانی، صد و پنجاه سال پیش! حدود 1880 است؛ در عرض سیزده سال حکومت سرنگون شد و انگلیسی‌ها، دو مرتبه برگشتند. در لیبی نهضت سنوسی‌ها همین طور. آن هم باز یک نهضت دینی بود یک نهضت سیاسی مبتنی بر متصوفه‌ای که آنجا حضور داشتند و رهبری دینی آنجا را بعهده داشتند؛ تا برسد به قیام ژنرال نجیب و عبدالناصر تا برسد به همین مورد اخیرش، آقای محمد مرسی.

 

اخوان المسلمین مگر تشکیلات کوچکی است؟ آنها که از همه ما مدعی‌تر هستند. اخوان به آن عظمت؛ کل انقلاب‌شان به دو سال نکشید. چرا؟

 

یک دلیل اصلی‌اش؛ نخبه‌گرایی اینها بود. به دلیل اینکه نتوانستند بفهمند جمهور مردم را به صحنه آوردن و در صحنه نگه داشتن چگونه ممکن است. “چگونه بمانیم ” را امام فهمید و اینها نفهمیدند. چون “چرا بمانیم“ اش را نفهمیدند. همه‌شان هم آدم‌های مدعی بودند.

 

 اینها همه‌شان جنس همین هشت به اضافه سه و ده به اضافه هجده و اینها بودند؛ آدم‌های پخته سیاسی باتجربه تشکیلاتی؛ و خبره ائتلاف سازی بین سیاسیون؛  اما بیگانه با لیقوم “الناس” بالقسط؛ و  به باد دادند، انقلابشان را.

 

 شما فکر کنید اگر امروز یک جمهوری اسلامی در مصر بود!! واقعا می‌توانست در هم‌افزایی با جمهوری اسلامی ایران به تغییر اساسی معادلات در کل جهان بیانجامد.

 

*******

خلاصه این که باید  بحث‌های مربوط به جمهوریت و مردم‌سالاری دینی را جدی گرفت چون یک عده می‌خواهند کشور را تکنیکی و تاکتیکی پیش ببرند نه معرفتی و آرمانی.

 

انتخابات است؟ یک بازی راه می‌اندازیم دو تا مدل  سیاست‌ورزی- به قول خودشان- می‌اندازیم توی میدان و قضیه را جمعش می‌کنیم. این که تاکتیک‌های ما چه نسبتی با مبانی معرفتی-آرمانی انقلاب اسلامی دارد، برایشان کمترین اهمیتی ندارد؛ اینکه با این جور سیاست‌ورزی، فرهنگ سیاسی چه بلایی سرش می‌آید. اینکه افق آینده انقلاب اسلامی بر اساس چه هویتی، چه تعاریفی باید پیش برود؛ اینها دغدغه‌ای برایش ندارند. از نوک بینی‌شان جلوتر را نمی‌توانند ببینند.

 

سکوت در برابر سازوکارهای پشتیبان اشرافیت و مبانی جمهوریت دینی؛ هیچ خدمتی به ولایت یا جمهوریت  نیست. ولایت و جمهوریت اگر از هم جدا بشوند هردو آسیب خواهند دید. آن‌ها که ولایت را تضعیف می‌کنند، در حقیقت دارند از موسس و پشتیبان اصلی جمهوریت در ایران، بعد از یک دوران طولانی چند هزارساله، انتقام می‌گیرند که به حاکمیت اشراف پایان داد و به جمهور مردم هویت بخشید و حق و تکلیفشان را برای مشارکت سیاسی تثبیت کرد.

 

آنها هم که جمهوریت و حضور کیفی و کمی مردم در صحنه مشارکت را تضعیف می‌کنند  در حقیقت دارند زمینه “حضورالحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر” را کمرنگ می‌کنند تا ولایت به جای قدرت جمهور؛ به اشراف و قبایل سیاسی نیازمند بشود و بتوانند به خیال خودشان در بزنگاه‌ها او را تحت فشار قرار بدهند و از او باج بخواهند و در نهایت هم زمینه را برای پدید آمدن یک قدرت متمرکز که به جای جمهور بر اشراف متکی است فراهم کنند.

 

این دو جریان سکولاریزاسیون در دو قبیله اصولگرا و اصلاح طلب، اگر چه در ظاهر مثل لبه های یک قیچی با هم زد و خورد دارند اما دارند برای استحاله جمهوری اسلامی از یک نظام انقلابی و مردمی به یک نظام سکولار و اشرافی، هم افزایی می کنند و جوانان انقلابی و نخبگان حزب اللهی اولا نباید به دام هیچکدام بیفتند وثانیا در مقابله با هر دو جریان استحاله طلبِ ارتجاعی، برای دفاع جانانه از مبانی معرفتی-آرمانی انقلاب اسلامی و تثبیت جمهوریت اسلامی و مردمسالاری دینی همه ظرفیت فکری و فرهنگی و اجتماعی شان را به صحنه بیاورند.

 

پیش بینی های جدید بیل گیتس: پس از "کرونا" احتمالا دو فاجعه مرگبار دیگر رخ خواهد داد

کسی که می‌خواهد صدمه بزند می تواند یک ویروس را مهندسی کند و این به معنی است که احتمال بروز این بیماری بیشتر از شیوع اپیدمی‌های طبیعی مانند شیوع بیماری فعلی است.

"بیل گیتس" بنیان‌گذار شرکت "مایکروسافت" و یکی از مشهورترین و ثروتمندترین افراد جهان فجایع مهم بعدی که احتمالا بشر در آینده با آن روبرو خواهد شد را پیش بینی کرده است.

به گزارش ایسنا و به نقل از آی ای، بیل گیتس که تقریبا شش سال پیش به مردم درباره شیوع جهانی ناشی از یک ویروس تنفسی هشدار داده بود اکنون در مصاحبه‌ای که با دِرِک مولِر، مدیر کانال یوتیوب وریتاسیوم داشت، درباره دو فاجعه مرگبار دیگر که به اعتقاد او زندگی بشر را در آینده تهدید خواهند کرد صحبت کرد.

بیل گیتس با اشاره به پیش بینی قبلی خود درباره شیوع یک بیماری همه گیر گفت پیش بینی می‌کند که گرمایش جهانی و بیوتروریسم می‌تواند فجایعی باشد که در آینده جهان با آن روبه رو خواهد شد.

در سال ۲۰۱۵ بیل گیتس در یکی از نشست‌های همایش جهانی تد درباره موضوعی با عنوان "شیوع بعدی؟ ما آماده نیستیم" صحبت کرد که این موضوع در ماه مارس سال ۲۰۲۰ و پس از شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفت. به دنبال جلوگیری از شیوع جهانی ویروس ابولا در سال ۲۰۱۴ ، گیتس به مردم در مورد شیوع یک بیماری در آینده و اینکه چگونه دنیا باید برای مقابله با این بیماری مجهز باشد هشدار داده بود.

اخیراً در ۴ فوریه ، گیتس طی تماس تلفنی با درک مولر اظهار داشت که از پیشگویی خود احساس خوبی ندارد. گیتس گفت: هیچ احساسی خوبی درباره اینکه چنین چیزی را پیش بینی کردم ندارم.مولر همچنین از گیتس سوال کرد که چگونه دقیقاً شیوع جهانی یک ویروس را در سال ۲۰۱۵ پیش بینی کرده بود. گیتس توضیح داد که با وجود ویروس‌های تنفسی بسیاری در جهان، شیوع یک بیماری همه گیر تنفسی اجتناب ناپذیر است.

وی گفت: تعدادی ویروس تنفسی در جهان وجود دارد و هر از گاهی نیز بر تعداد آنها افزوده می‌شود.بیماری‌های تنفسی بسیار ترسناک هستند زیرا افراد ممکن است گرچه به آن مبتلا هستند در هواپیما و اتوبوس بروند و این بر خلاف برخی دیگر از بیماری‌ها مانند ابولا است که در صورت ابتلا و تا زمانی که ویروس در بدن فرد است و ممکن است افراد دیگر را آلوده ‌کند، افراد مبتلا در بیمارستان بستری خواهند بود.

وقتی از گیتس در مورد اینکه چه فاجعه‌ای دیگری می‌تواند در آینده رخ دهد که بشر برای آن آماده نیست سوال شد وی گفت که می‌تواند دو مورد را ذکر کند و نگرانی‌های خود را درباره وقوع آنها و نحوه مقابله بشر با آنها ابراز کرد.

وی گفت: یکی از آن حوادث گرمایش جهانی است. هر ساله میزان تلفات این رویداد ناگوار حتی بیشتر از تلفاتی است که ما در این بیماری همه گیر داشته‌ایم. وی گفت که احساس می کند درباره پیش بینی دیگرش به اندازه کافی صحبت نشده است و آن بیوتروریسم است. کسی که می‌خواهد صدمه بزند می تواند یک ویروس را مهندسی کند و به این معنی است که احتمال بروز این بیماری بیشتر از شیوع اپیدمی‌های طبیعی مانند شیوع بیماری فعلی است.

مولر همچنین از گیتس پرسید: آیا بشر به لطف درس‌هایی که در این شیوع آموخته است آیا قادر به جلوگیری از همه گیری بعدی خواهد بود؟ اما متأسفانه پاسخ وی "خیر" بود.

گیتس گفت: همه گیری‌های بیشتری وجود خواهد داشت. وی اظهار کرد که به اعتقاد او همه گیری دیگر نیز همچنان می‌تواند هرج و مرج ایجاد کند اما امیدوار است که اگر مردم از این همه گیری آموخته و خود را سازگار کنند ، اوضاع می‌تواند روند بهتری داشته باشد.

گیتس گفت: ما می‌توانیم آمادگی خود را افزایش دهیم بنابراین اگر این کار را انجام دهیم میزان تلفاتمان به اندازه تلفات امروزه ناشی از این بیماری نخواهد بود.