مطلب پیشنهادی
از ماساژ درمانی و طراحی تا خلق یک شبکه اجتماعی!
اکثر کارآفرینان میگویند که به دنبال علاقه خود یا حل مسائلی بودند که در زندگیشان با آنها برخورد داشتهاند. اما گاهی اوقات، بنیانگذاران استارتاپ نیت خوبی ندارند.
در ادامه دلایلی را عنوان میکنیم که بهتر است به خاطر آنها به سراغ کارآفرین شدن نروید:
کارآفرینانی که صاحب ثروت عظیمی هستند، به احتمال زیاد به قصد ثروتمند شدن وارد آن کسب و کار نشدهاند. آنان به دنبال روش نوینی برای جستجوی اطلاعات آنلاین بودهاند، یا عاشق یافتن و ایجاد فرصتهایی برای گسترش راهی که بتوانند علاقه و اشتیاق خود را بیان کنند و بعد متوجه شدند که میتوانند از این راه کسب درآمد هم بکنند. کارآفرینانی که ثروتمند شدهاند به دلیل علاقهشان به کاری است که انجام میدهند. علاقه به کار معنی فراتری برای آنان دارد. آنها برای رسیدن به هدفشان از هیچ کاری فروگذار نمیکنند و اغلب خطر و مشکلات شخصی و ساعت کاری برایشان معنایی ندارد. و در این مسیر پول درآوردن اجتناب ناپذیر است.
عنوان مدیرعاملی یا کارآفرینی با مسئولیت بسیار بالایی همراه است، و هرگز نباید آن را سرسری گرفت و بیتوجه بود. هرگز نباید کسب و کاری را به دلیل پیدا کردن یک عنوان شغلی یا به خاطر معروف شدن آغاز کرد. حتی کسب و کارهایی که توجههای زیادی را به خود جلب کردهاند و بسیار مطرح هستند نیز اگر خوب اجرا نشوند، رو به فنا خواهند رفت. به جای این که فکر کنید "چگونه میتوانم معروف شوم؟" از خودتان بپرسید " چگونه میتوانم چیزی را خلق کنم که شایسته توجه باشد؟"
میخواهید رئیس خودتان باشید؟ از سیاستهای اداری متنفرید؟ قابل درک است؛ اما شروع کسب و کار خودتان چالشهای جدیدی را پیش پای شما میگذارد. مشتری دارید که پول شما را نمیدهد؟ مشکل خودتان است. حالا دیگر کسی را ندارید تا به خاطر کم و کاستیها سرزنشش کنید. شاید از کار سخت و طاقتفرسای گزارش دادن به دیگران و ثبت و بایگانی تمام اسناد و مدارک متنفر باشید، اما حالا اگر حواستان به تمام کارها نباشد و بر آنها نظارت و کنترل نداشته باشید، از خودتان متنفر میشوید.
شغل فعلی خود را دوست ندارید، همیشه مشغول اضافه کاری هستید و 60 ساعت در هفته کار میکنید، و فکر میکنید هرگز وقتی برای خانواده و دوستان خود ندارید. پیش خودتان فکر میکنید که " من باید کسب و کار خودم را راه بیندازم تا مجبور نباشم این همه کار کنم." اشتباه فکر میکنید. راهاندازی و رونق یک کسب و کار به مراتب کار و استرس بیشتری را در مقایسه با زمانی که فقط یک کارمند هستید، برای شما به همراه خواهد داشت. شاید لازم باشد به دقت دلایل خستگی و استرس خود را در محل کار بررسی کنید. با راهاندازی یک کسب و کار جدید، مشکلات شخصی و مشکلات سلامتی شما حل نمیشود.
اکثر ما و بهخصوص کارآفرینانی که رقابت تنگاتنگی با یکدیگر دارند، وقتی میشنویم که میگویند شما نمیتوانید فلان کار را انجام دهید، میخواهیم به آنها ثابت کنیم که اشتباه میکنند. گاهی اوقات خوب است که به دیگران بفهمانید که در مورد شما اشتباه میکنند، چون این کار به شما کمی انگیزه میدهد. اما هرگز نباید برای اثبات خودتان و تواناییهایتان به آنها یک کسب و کار راه بیاندازید.
کارآفرینی، کار پارهوقت نیست. (واحد: نظر نویسنده در تناقض است با این مطلب: چگونه یک کارآفرین پارهوقت موفق باشیم؟)
راهاندازی یک کسب و کار در واقع به معنی هزینه دوم است تا درآمد دوم. برای کسب درآمد بیشتر بهتر است به فکر یک شغل پاره وقت در همان شرکت باشید تا راه انداختن یک کسب و کار.
نباید تمام حرفهای اغراقآمیز یا هر آنچه که در محافل اجتماعی رد و بدل میشوند را باور کنید. حتی دوستان خوب هم مایل نیستند در مورد سختیهای کار و یا دورههای دشواری که برای رسیدن به موفقیت فعلی سپری کردهاند، صحبت کنند.
به نظر میرسد کارآفرینان خوب، استعداد ذاتی خاصی دارند، اما مشخص نیست که این ویژگیها و استعدادها به طور خودکار به فرزندان منتقل شود. اگر علاقه و اشتیاق خود را در جای دیگری میبینید، سعی نکنید کسب و کار خانوادگی راه بیاندازید.
نیت شما قابل تقدیر است، اما این را باید بعد از ایجاد یک شرکت موفق بگویید، نه قبل از آن. اگر تغییر جهان انگیزه اصلی شما است و پول برایتان مهم نیست، پس انجاماش دهید، بدون آن که اجازه دهید راهاندازی یک شرکت، روند حرکت شما را کند نماید.
شروع کسب وکار خودتان با این پیشبینی که وظیفه شغلی محدودتری خواهید داشت، یک منطق اشتباه است. حتی اگر برنامه شما تعمیر ویولنهای کمیاب باشد، هنوز هم باید مطمئن باشید که آیا از پس حسابداری، بازاریابی و یا مالیات برمیآیید یا خیر.
==============================
شاید به این مقالات هم علاقمند باشید: