مطالب: 7 راه حل برای غلبه بر دلشوره ، اضطراب و افکار منفی، در محل کار چگونه بر عصبانیت خود غلبه کنیم؟
با همکاران حسود خود چگونه برخورد کنیم؟
موفقیت، موفقیت می آورد و متاسفانه حسادت!
طی صعود شما از نردبان ترقی در شرکت یا اداره و محل کار، مطمئناً دوستان بسیار و تعدادی هم دشمن پیدا خواهید کرد. این دشمنان، که همیشه با آنها برخورد خواهید داشت، همیشه سعی بر این خواهند داشت تا شما، کارها و دستاوردهایتان را پایین آورده و تحقیر کنند.. این دشمنان، یا اصطلاح مهربانانه تر آن، همکاران حسود، اگر به حال خود رها شوند، ممکن است مانعی بر سر راه پیشرفت شما شوند و یا تله هایی برای در دام افتادن شما ترتیب دهند.
مشخص ترین همکاران حسود به راحتی قابل شناسایی هستند، از آنجا که در هر تلاشی که می کنید، به رقابت با شما برمی خیزند. زیرک ترین این دشمنان معمولاً پی فرصت مناسبی برای تحقیرشما به خاطر شکست ها و اشتباهاتتان هستند.
من که خود با انواع مختلفی از این دشمنان در رده های مختلف شرکت برخورد داشته ام، در این مقاله می خواهم شما را با دو روش اصلی در برخورد با این افراد آشنا کنم: (1) خنثی کردن حسادت آنها، و (2) تلافی کردن کارهایشان.
(1) خنثی کردن حسادت دشمنان
آیا رفتار شما شایسته ی سرزنش و عیب جویی است؟ آیا کاری کرده اید که باعث شعله ور شدن هر چه بیشتر حسادت آنها شده است؟ آیا دیگران را تحقیر می کنید و موفقیت های خودتان را به رخ می کشید؟
اینها سوالاتی است که باید از خودتان بپرسید، چون قصد ندارید که خودتان اسباب تنفر دیگران را فراهم کنید. اگر متوجه شدید که خودتان رفتارها و برخوردهایی ناشایست و منفی داشته اید، باید هر چه سریعتر آنها را تغییر دهید. در واقع، تا می توانید صمیمی و فروتن باشید و ارزش دیگران را بالا ببرید. با تقسیم موفقیت هایتان با همکارانتان، اعتماد به نفس آنها را بالا ببرید و به آنها نیز درس موفقیت بدهید. www.zibaweb.com
اگر در گذشته بیش از حد متکبر و مغرور بوده اید، خود را تغییر دهید و سعی کنید با دشمنانتان صلح برقرار کنید. به خاطر کار، اعتبار، و سلامت روانیتان، باید تا می توانید از هرگونه مجادله یا احساس بد و منفی دوری کنید. اگر اینکار را به خاطر ترس از عکس العمل دشمنانتان انجام دهید، مطمئن باشید که آنها متوجه این مسئله خواهند شد. پس باید این تغییر از ته قلب و مخلصانه باشد.
جلب احترام همکاران
آیا تا به حال سعی می کردید که خود را نفر اول و از همه کس بالاتر نشان دهید؟ بدانید که هیچوقت برای جبران اشتباهات گذشته دیر نیست. سعی کنید از این به بعد، همکاران و سایر افراد گروه را مقدم بر خود بدانید. مطمئن باشید اگر بتوانید حمایت، پشتیبانی و احترام اطرافیان خود را جلب کنید، با نیروی بیشتری می توانید در برابر کارشکنان مقاومت کنید. اگر فرد حسود را از سایرین جدا کنید، ممکن است آتش حسادت او نیز کم کم فروکش کند..
بر حسادت آنها پیشدستی کنید
اگر بتوانید همکار ناراضی و ناخشنود خود را زود شناسایی کنید، خواهید توانست بر حسادت او پیشدستی کنید. هرجا که لازم باشد امتیاز بدهید. فروتن باشید، اما نه به آن اندازه که شایستگی هایتان ناشناخته بماند. نکته اینجاست که باید قبل از شعله ور شدن آن حس حسادت، از آن جلوگیری کنید.
همکارانتان را به خاطر موفقیت هایشان تشویق کنید. سعی کنید خودتان حسود نباشید، چون این نوع احساسات خیلی زود برملا می شوند. اگر در خودتان نیز حس حسادت و رفتارها و عملکردهای منفی مشاهده می کنید، باید انتظار برخورد مشابه نیز از دیگران داشته باشید.
(2) تلافی کارهای حسودان
اگر نتوانستید حسادت همکارانتان را خنثی کنید، باید برای حفظ اعتبار و شهرت خود در محل کار، واکنش نشان دهید. باید هرطور شده تلاشهای همکارن حسود خود را برای بی اعتبار کردن خود نابود کنید.
اگر عملیاتی افترا آمیز و بدگویانه برعلیه شما از جانب یکی از همکاران حسود آغاز شد، وظیفه ی شما این است که کاری کنید تا خلاف آن حرف ها ثابت شود. سعی نکنید شما نیز کاری مشابه با او انجام دهید، چون این فقط شدت توهین های او را افزایش خواهد داد. همیشه سعی کنید لبخند زده و سرحال نشان دهید (اما نه بیش از حد)، سخت کار کنید، و سعی کنید از هرگونه غیبت و بدگویی از طرف مقابل نزد سایرین اجتناب کنید و تاکتیک های زیر را به کار گیرید.
بین افراد رده بالای شرکت، حامی پیدا کنید.
یکی از اولین کارهایی که برای دفاع از خودتان باید انجام دهید، این است که به دنبال حامی و پشتیبان باشید. با تجربه ی من، هرچه این حامیان را از افراد رده بالاتر محل کارتان انتخاب کنید، موفقیت آمیزتر خواهد بود. چون اگر پای یکی از مدیران رده بالا هم در میان باشد، دشمنان تمایل کمتری به در افتادن با شما پیدا خواهند کرد.
به هیچ وجه سعی نکنید خود را ضعیف و شکننده نشان دهید. خیلی راحت پشت درهای بسته با او بنشینید و مشکلاتتان را با او درمان بگذارید، و او را از همه ی ماجرا بااطلاع کنید.
از همه تخلفات آگاه باشید.
کلیه مواجهات و مباحثات خود را با فرد حسود در خاطر خود نگاه دارید، و سعی کنید از آن واقعه مدرک جمع کنید. حرفه ای عمل کنید. اگر او زشت و ناشایست رفتار کرد، شما مثل او رفتار نکنید. ممکن است او نیز وقایع را ثبت و ضبط کند. اگر یک ایمیل تند و زننده دریافت کردید، آن را نگاه داشته و به هیچ وجه پاسخ ندهید. اطمینان حاصل کنید که هیج یک از حرفهایتان را به صورت نوشته نداشته باشد. اگر لازم می بینید که آن توهین ها و حرف های زشت را پاسخ دهید، آن را به صورت شفاهی انجام دهید.www.zibaweb.com
به آنها فرصت دهید تا از ادعای خود صرفنظر کنند.
نباید دشمنان خود را به حالت دفاعی، تهدید شده و بیچاره ببرید. به خاطر داشته باشید: شما می خواهید این مجادله را به پایان برسانید، پس به آنها فرصت تغییر عقیده و برگشتن از ادعای خود را بدهید. برای نگاهداشتن رابطه تان، گهگاه به او امتیاز بدهید. مثلاً اگر دشمنتان معمولاً خوش برخورد است، به آن رفتار اعتماد کنید، اما نه کورکورانه. ممکن است او به طریقی بخواهد عذر خواهی کند، بدون اینکه غرورش جریحه دار شود. اما هیچوقت شما با شدیدتر کردن آزار و اذیتتان، ن را قربانی نکنید، بخشنده و رئوف باشید.
بهترین نتیجه را بگیرید!
برخورد با همکاران حسود موقعیت دشواری است که همه از آن فراری هستند. اما شما می توانید با فرونشاندن حسادت آنها قبل از اینکه مشکل ساز شود، همه چیز را به خوبی برطرف کنید. اما اگر با این روش راه به جایی نبردید، باید درصدد تلافی برآیید، شاید از این طریق پی به اشتباه خود ببرند. در هر حال باید هوشیار باشید و حرفه ای عمل کنید، تا بهترین نتیجه را بگیرید
**************************************************
کنترل خود در محیط کار و غلبه بر عصبانیت
Nervousness
همه ما با افرادی روبهرو شدهایم که کنترل احساساتشان را سرکار از دست میدهند، درها را میکوبند، سر همکاران یا مشتریها فریاد میزنند و چیزهایی میگویند که خیلی زود پشیمان میشوند. اشخاصی را دیدهایم که در جلسات کاری، نمیتوانند جلوی عصبانیت خود را بگیرند؛ چون با عقاید و نظراتشان مخالفت شده است یا این که فرد دیگری را به جای آنها نشاندهاند.
از وقتی بچه بودیم به ما میگفتند: مثل یک مرد رفتار کن و جلوی فوران احساساتت را بگیر. حالا میبینیم بسیاری از همکارانمان سرکار به خاطر نداشتن توانایی در فرونشاندن خشم و عصبانیت و احساساتشان اعتبارشان را از بین میبرند.
در اینجا میخواهیم به نکاتی اشاره کنیم که با کمک آنها میتوانید جلوی احساسات منفی و عصبانیت خود را در محل کار بگیرید و موفق سر کار خود باقی بمانید.
کمی قدم بزنید تا عصبانیتتان Nervousnessفروکش کند: در طی یک جلسه کاری وقتی کسی از سبک مدیریت یا بخش تحت اداره شما ایراد میگیرد، عصبانی نشوید. وقتی میبینید خشمگین شدهاید، خود را از آن محل دور کنید. بهانهای بیاورید و از جلسه بیرون بروید تا عصبانیتتان فروکش کند.
اگر برای خاموش کردن خشمتان به خود فرصت دهید، میتوانید کنترل احساساتتان را دوباره به دست آورید.
پیش از نشان دادن هر گونه واکنش ، توضیح بخواهید: با پرسشهای مختلف وقت را بگذرانید. میتوانید از صحبتهای دیگران استفاده کنید و سوالاتی از آنها بپرسید. با این کار به فرد زمان میدهید اشتباه خود را تصحیح کند.
از قانون ده ثانیهای استفاده کنید: هیچ عکسالعملی نشان ندهید. اگر میبینید در یک جلسه کاری یا پشت تلفن میخواهید کنترل خشمتان را از دست دهید، با خود تا 10 بشمارید تا از عصبانی شدنتان جلوگیری کنید.
پیش از نشان دادن هر گونه واکنش واقعیات را بررسی کنید.
با کسی که میتواند آرامتان کند، حرف بزنید: همیشه کسی را برای درددل و تکیه کردن داشته باشید، چه داخل و چه خارج از محل کار. در این مواقع سعی کنید با او بیرون بروید و کمی صحبت کنید. درست نیست همه ی احساساتتان را در خود نگاه دارید و بیرون نریزید. با این کار سلامتی خودتان به خطر خواهد افتاد. با دوستی صمیمی درخصوص این مشکلات صحبت کنید تا او آرامتان کند و کنترل خود را دوباره بازیابید.
برای از بین بردن عصبانیت خود ورزش کنید: اجازه ندهید تصویر کاریتان با عصبانی شدن و از دست رفتن کنترلتان مخدوش شود. در این مواقع ورزش کمک بسیار خوبی است. به باشگاه بروید و کمی ورزش کنید. مطمئن باشید همه چیز را فراموش خواهید کرد.
ببینید چه چیز باعث عصبانیتتان میشود: آگاه باشید در چه موقعیتهایی کنترل خود را از دست میدهید و عصبانی میشوید. وقتی متوجه شدید چه چیز به عصبانیتتان منجر میشود، درصدد جلوگیری از ایجاد چنین موقعیتهایی برآیید یا این که یاد بگیرید چطور با این موقعیتها کنار بیایید تا موقعیت کاریتان خدشهدار نشود.www.zibaweb.com
همکارانتان را بشناسید: ببینید رفتار هر کدام از همکارانتان چه علائمی دارد. ممکن است خیلی از حرفهای آنها که برای شما مثل انتقاد میماند، در واقع حکم شوخی داشته باشد. با شناختن شخصیت و رفتارهای همکارانتان بهتر میتوانید با انتقادهای آنها کنار بیایید و خشم خود را کنترل کنید.
واکنش افراد دیگر را پیشبینی کنید: زمانی که میخواهید کار جدیدی را در محل کارتان انجام دهید، واکنش و عکسالعمل همکارانتان را پیشبینی کنید. با این کار میتوانید بهتر با انتقادها و ایرادهای آنها پس از انجام کار کنار بیایید.
خود را برای حفظ آرامش آماده کنید: زمانی که میخواهید سخنرانی کنید، خود را برای هر نوع پرسش و انتقادی آماده کنید. با این کار میتوانید حین ایراد انتقادهای دیگران، آرامش خود را حفظ کرده و به درستی پاسخ منتقدان را بدهید.
پیش از نوشتن هر نامه نامحترمانه کمی صبر کنید: هیچ گاه به دیگران بیاحترامی نکنید، حتی اگر حق با شما باشد. آسان است که اجازه بدهیم ابرهای تیره جلوی قضاوتمان را بگیرد.
پیش از ارسال هر نامه نامحترمانه در پاسخ به انتقادهای دیگران، یک روز صبر کنید. روز بعد دوباره آن را بخوانید و تجدیدنظر کنید.
در پایان هر روز خشمتان را دور بیندازید: یاد بگیرید با ترک محل کار، عصبانیتهای خود را نیز دور بریزید. پس از کار به فعالیتهایی بپردازید که به آن علاقه داشته و لذت میبرید. با دوستانتان بیرون بروید یا تلویزیون تماشا کنید. با این کار هیجان و استرس را از میان خواهید برد.
برای طغیانهای عصبی خود عذرخواهی کنید: با این که قصد بدی نداشتهاید، درست نیست که جلسات کاری را با عصبانیت،Nervousness ترک کنید. اگر در حین جلسه، عصبانیتتان باعث شده که به کسی بیاحترامی کنید، از او معذرت بخواهید. لزومی ندارد که برای عصبانیت خود توضیحی دهید. فقط گفتن «من رفتار بدی داشتم و عذر میخواهم» کافی است تا همه سوءرفتارها را از بین ببرد. منبع :جام جم
00000000000
نگرانیهایتان را سرکوب کنید هفت قانون برای دست کشیدن از نگرانی!
چقدر در زندگی خود به دنبال اضطراب میگردید؟ آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که کاملاً آگاهانه به پریشانیهای فکری خود دامن میزنید؟
آیا همیشه نگران این هستید که سر کار خود دیر برسید؟ آنقدر که باید خوب به نظر نیایید؟ همسرتان از بودن با شما احساس بیحوصلگی کند؟ وضعیت مالیتان دچار رکود شود؟ هواپیمایی که با آن سفر میکنید دچار سانحه گردد؟ یا هنگام مواجهه با افراد جدید دستپاچه شده و خرابکاری نمایید؟ اگر چنین است با کمال اطمینان به شما میگوییم که گرفتار اضطراب مزمن هستید!
طبق تحقیقاتی که در این زمینه به عمل آمده، 38 درصد از افراد شخصاً اظهار کردهاند که هر روز با نگرانی و اضطراب دست و پنجه نرم میکنند و این معضل در طول زندگی رهایشان نمیکند.
شاید بیشتر این اضطرابها ریشه در اتفاقات ناخوشایندی دارد که در گذشته رخ داده و منجر به شکلگیری این نگرانیهای مزمن شده است. تنها مسئله خوشایندی که در این رابطه میتوان ذکر کرد این است که 85 درصد از مسائلی که شما بابت آنها نگران هستید در نهایت نتایج مثبتی در بر خواهد داشت و هیچوقت واقعاً چنین اتفاقات بدی رخ نمیدهد.
اگر شما هم دائماً بهخاطر همه چیز، از مسائل جزئی گرفته تا مسائل مهم نگران هستید، بهتر است خودتان را جزو افرادی که ذکر شد قلمداد کنید. اگر اینطور است حتماً میدانید که گذشت زمان هیچ تاثیری در کاهش اضطراب ندارد یا به عبارت دیگر شما عادت کردهاید که همیشه منتظر وقوع اتفاقات ناخوشایند باشید و پیشاپیش برای آنها مضطرب شوید.
اما چگونه این احساس را تشخیص دهیم؟
برای درمان اضطراب مزمن، ابتدا باید به ریشهیابی علل ایجاد آن بپردازید. به خودتان و آنچه که در درونتان نگرانی ایجاد میکند فکر کنید.
اگر واقعاً قرار است اتفاق بدی بیفتد، شما هم واقعاً مسئول هستید که برای آن نگران باشید.
حتی اگر شما ذاتاً هم آدمی دلشورهای باشید، لزوماً نباید به هر نوع فکر آزاردهندهای که به سرتان راه مییابد توجه کنید و درصدد رفع آن برآیید. ولی اگر مسئولیت کاری به عهده شماست، دیگر قضیه فرق میکند و بهتر است حتماً نسبت به انجام آن حساسیت نشان دهید. گاهی مواقع بهترین راه برای خلاصی از شر احساسات ناخوشایند همراهی با آنها و سد نکردن روند طبیعی بروز احساسات و عواطف درونی است.
2. لازم نیست همیشه از همه چیز مطمئن باشید.
شما به عنوان یک فرد مضطرب حتماً میدانید که نمیتوانید بلاتکلیفی را تحمل کنید و جملاتی شبیه «باید مطمئن شوم که خطری من را تهدید نمیکند» یا «من میخواهم مطمئن شوم که همسرم هیچوقت مرا ترک نمیکند» برایتان آشنا است. شما به عنوان یک فرد مضطرب همیشه به دنبال مطمئن شدن از صحت و درستی امور، جستجو برای یافتن اطلاعات بیشتر و امتحان کردن مردم هستید تا دوباره از همه چیز اطمینان حاصل کنید.
اما همیشه هم لزومی ندارد که قبل از انجام کاری صد درصد از نتیجه آن اطمینان حاصل نمایید.
3. هرگاه مطمئن شدید افکار منفیتان به وقوع میپیوندد برایش دلشوره بگیرید، در غیر این صورت بیخیال دلشوره شوید!
در حالیکه بیشتر مردم با احساسات منفی خود به عنوان امری جانبی و نه چندان مهم برخورد میکنند، شما طوری رفتار میکنید که گویی این احساسات علامتی قطعی از وقوع اتفاق بدی هستند.
وقتی فکر میکنید که من در امتحان امروز نمره بدی میگیرم سریعاً نتیجهگیری میکنید که احتمال وقوع چنین اتفاقی و بد شدن نمرهتان خیلی زیاد است. اگر شما بهخوبی درس خوانده باشید و کمی هم منطقی فکر کنید دیگر دلیلی وجود ندارد تا به این فکر منفی توجه کنید چراکه خودتان خوب میدانید تلقین چه اثراتی به دنبال خواهد داشت.
شاید همین احساس بد آنقدر کارایی شما را کم کند که بهرغم تمام تلاشی که کردهاید، همان نتیجهای را کسب کنید که بهخاطرش نگران بودید.
4. آیا هر آن چیز بدی که ممکن است اتفاق بیفتد بازتابی از شخصیت شماست؟
وقتی احتمال میدهید اتفاقات بدی برایتان رخ میدهد، باور دارید که این اتفاقات به این دلیل بهوقوع میپیوندند که شما به اندازه کافی شایستگی لازم برای جلوگیری از آنها را نداشتهاید. وقتی که دیر به جایی میرسید، اینطور نتیجهگیری مینمایید که همه فکر میکنند شما کلاً آدم بیمسئولیتی هستید. اگر در کارتان با مشکلاتی مواجه هستید، به این نتیجه میرسید که کاملاً فرد نالایقی هستید. شاید هیچ وقت کسی در مورد شما آنطور که خودتان تصور میکنید فکر نکند، اما شما حاضر نیستید دست از این نتیجهگیریهای منفی بردارید. شما فکر میکنید این اتفاقات و مشکلات فقط بهخاطر این رخ میدهند که من هستم. ولی لطفاً کمی با خودتان مهربان باشید و اینقدر دست به تخریب شخصیتتان نزنید.www.zibaweb.com
5. شکست غیرقابل اجتناب است.
حتماً تا بحال متوجه شدهاید که چقدر نقص در انجام کارها برای شما غیر قابل قبول است. اما شاید به این دلیل که شما نقص را با شکست یکسان فرض میکنید، شکست برای شما کشنده، ترسناک و به معنی رسیدن به آخر خط است.
پس اینطور خود را قانع میکنید که وقتی نگرانید انگیزه بیشتری برای تلاش پیدا میکنید و وقتی برای وقوع اتفاقات بد در حالت آماده باش به سر میبرید، دیگر با وقوع آنها غافلگیر نمیشوید.
شاید حق با شما باشد و کمی نگرانی، البته تاکید میکنیم کمی نگرانی انگیزه خوبی برای تلاش و جلوگیری از شکست باشد اما لطفاً بیش از اندازه مته به خشخاش نگذارید و کمی هم واقعبین باشید. هیچگاه فراموش نکنید که عدم موفقیت در کارها یکی از طبیعیترین جنبههای زندگی است.
6. هر چه زودتر خود را از شر احساسات منفی خلاص کنید
مثل بقیه افراد مضطرب شما هم تصور میکنید هرچه زودتر باید فکری به حال افکار منفی خود بکنید و آنها را کنترل یا در بهترین حالت از ذهنتان حذف کنید. شاید این طرز تفکر به این دلیل است که تصور میکنید اگر جلوی افکار منفی را نگیرم بالاخره روزی زندگیام را خراب میکنند، اما شاید قضیه به این بدی هم که شما میگویید نباشد.
افراد عادی در چنین مواقعی با خود فکر میکنند، بالاخره برای هر کسی پیش میآید که با احساسات منفی دست و پنجه نرم کند و نهایتاً از دست آنها خلاص شود. پس بد نیست شما هم که مثل همه آدمها از این قاعده مستثنی نیستید، طرز فکرتان را کمی تغییر دهید.
7. در آخر بهتر است قانون هفتم را نیز با دقت بیشتری بخوانید: شما مجبورید که همین الان از نگرانی دست بکشید یا اینکه خدای نکرده با ادامه چنین وضعی کارتان به جنون برسد!
فرض کنید هماکنون آنقدر نگران هستید که میترسید نکند این نگرانیها سرانجام کار شما را به جنون بکشاند، بیمارتان کند و نهایتاً کنترل زندگی را از دست شما خارج کند.
پس تصمیم میگیرید دست از نگران بودن بردارید. به خودتان میگویید، خب، حالا وقت آن شده که دست از این افکار منفی و نگرانیهای بیمعنی بردارم. اما بهتر است بدانید که این راه هم جواب نمیدهد و کارگر نیست. چراکه شما فکر میکنید باید نگرانیهایتان را کنترل کنید و وقتی از عهده چنین کاری بر نمیآیید بهخاطر این ناتوانی از دست خودتان عصبانی میشوید.
شاید سعی کنید راههای دیگری را برای کنترل افکارتان انتخاب کنید. مثلاً به مسائل خوشایندی فکر کنید و به خودتان تلقین کنید که من واقعاً آدم خوبی هستم یا من به خودم ایمان دارم اما این تصدیقها فقط برای چند دقیقه موثر واقع میشوند و پس از آن دوباره جای خود را به احساسات منفی خواهند داد، و حتی بیشتر از قبل باعث تضعیف روحیه شما میشوند.
شما از نگرانیهایتان برای حل مشکلاتی که در واقع اصلاً وجود خارجی ندارند و برای خلاص شدن از شک و بلاتکلیفی و برای اطمینان از اینکه هیچ وقت احساس بدی نخواهید داشت و یا شکست نمیخورید، استفاده میکنید. اما حقیقت اصلی این است که این اهداف، واقعاً دستنیافتنی و غیرممکن هستند.
بجای این کارها بهتر است فکر کنید چرا میخواهید از شر این نگرانیها خلاص شوید؟ آیا تلاش میکنید تا هیچ وقت و حتی در شرایط غیرقابل پیش بینی غافلگیر نشوید؟ آیا تلاش میکنید برای انجام کارها انگیزه لازم را در خودتان ایجاد کنید؟ آیا تلاش میکنید ذهنتان را کنترل نمایید؟ اولین گام برای غلبه بر نگرانی و اضطراب کشف دلیل بوجود آمدن چنین احساسی است.
شاید واقعاً دلیل خاصی برای این همه تشویش وجود نداشته باشد. پس با صراحت به شما اعلام میکنیم، اگر بیشتر اوقات دچار احساسات منفی و ناخوشایند هستید، به دنبال مجرم نگردید. مقصر اصلی خودتان هستید. انتخاب با شماست که چقدر میخواهید از لحظه لحظههای زندگیتان لذت ببرید
حمید رضا ترکمندی سایت زیباوب