تخریب محل گفتگوی حضرت موسی و خدا
عربستان کوه طور را ویران میکندپژوهشگران مطالعات انجیلی و باستان شناسان نسبت به خطر جدی تخریب قریبالوقوع محل گفتگوی حضرت موسی با خداوند که ده فرمان در آن نازلشده است، ابراز نگرانی کردند. این منطقه باستانی که گفته میشود محل گفتگوی حضرت موسی و پروردگار بوده است، موردتوجه و احترام سه دین ابراهیمی یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت قرار داشته و دولت عربستان در نظر دارد آن را در برنامه توسعه ساخت یک کلانشهر جدید، تخریب کند.
پیشازاین تصور میشد که کوه طور یا همان کوه سینا در کشور مصر و استان جنوبی سینا واقعشده است اما پژوهشگری به نام «چارلز ویتاکر» چندی پیش اعلام کرد که محل اصلی این کوه، در منطقه کوهستانی جبل اللوز کشور عربستان قرار دارد. به باور این پژوهشگر، وجود نقوش باستانی و کتیبههای سنگی در این منطقه نشاندهنده این است که کوه طور واقعی اینجا است و این نشانهها با متون مقدس یهودیت و مسیحیت تطبیق دارد. از سوی دیگر در این منطقه بقایای قربانگاه ساختهشده توسط بنیاسرائیل برای پرستش گوساله سامری در زمان غیبت حضرت موسی نیز کشفشده است.
به گفته متخصصان، پروژه 350 میلیارد پوندی عربستان، منجر به تخریب جدی این محوطه باستانی و تاریخی بسیار مهم و مذهبی خواهد شد و در این میان بسیاری از شواهد باستانشناختی از بین خواهند رفت.
محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی چندی پیش اعلام کرده بود که کلانشهر جدیدی که قرار است در منطقه جبل اللوز ساخته شود، دارای وسعتی 17 برابر بزرگتر از لندن است.
چندی پیش در گزارشی علمی با عنوان کشف محل کوهستان حضرت موسی، اعلامشده بود که محل اصلی کوه مشهور به کوه سینا در کشور عربستان و نزدیکی مرزهای اردن قرار دارد و احتمالاً این منطقه، همان محلی است که حضرت موسی دستورات الهی موسوم به ده فرمان را دریافت کرده است.
پیشازاین تصور میشد که کوه طور یا همان کوه سینا در کشور مصر و استان جنوبی سینا واقعشده است اما پژوهشگری به نام «چارلز ویتاکر» چندی پیش اعلام کرد که محل اصلی این کوه، در منطقه کوهستانی جبل اللوز کشور عربستان قرار دارد. به باور این پژوهشگر، وجود نقوش باستانی و کتیبههای سنگی در این منطقه نشاندهنده این است که کوه طور واقعی اینجا است و این نشانهها با متون مقدس یهودیت و مسیحیت تطبیق دارد. از سوی دیگر در این منطقه بقایای قربانگاه ساختهشده توسط بنیاسرائیل برای پرستش گوساله سامری در زمان غیبت حضرت موسی نیز کشفشده است.
ریان مائورو (Ryan Mauro) دیگر پژوهشگری که به این موضوع باور دارد نیز درباره ساخت شهر جدید و تخریب این کوهستان هشدار داد: «اگر ما واکنشی نسبت به این موضوع نشان ندهیم، ساختوسازهای رژیم سعودی در این منطقه منجر به نابودی شواهد باستانی بااهمیتی شده و این اطلاعات کلیدی برای همیشه از بین خواهند رفت.»
این پژوهشگر همچنین اظهار داشت که شواهدی مستند در این محل کشف کرده است که نشان میدهد آتش مقدسی که در روایات مذهبی بر حضرت موسی نازلشده، در این کوهستان بوده است. این موضوع در حالی است که کتاب خروج (The Book of Exodus) در این رابطه میگوید که موسی (ع) بنیاسرائیل را به کوه سینا هدایت کرد که در آن آتش و دود و رعدوبرق قرار داشت.
به گفته مائورو، در این کوهستان بقایای پایهای که بنیاسرائیل برای پرستش گوساله طلائی ساخته بودند که به گوساله سامری شهرت دارد، کشفشده است که خود شاهدی غیرقابلانکار بر انتساب این کوه به حضرت موسی است.
کلانشهر جدید عربستان که قرار است در این منطقه ساخته شود، با نام نئوم شهرت داشته و حدود 26 هزار و 495 کیلومترمربع وسعت خواهد داشت. گفته میشود در این شهر بهطور کامل از انرژیهای تجدید پذیر استفاده خواهد شد. منطقه جبل اللوز در شمال غربی کشور عربستان سعودی و در ارتفاع 2580 متری از سطح دریا قرار دارد. جبل اللوز به معنی کوهستان بادام بوده و کوههای این منطقه، عمدتاً از جنس گرانیت هستند.
بر اساس روایات اسلامی و آیات قرآنی، حضرت موسی در این منطقه شعلهای مشاهده کرده و به سمت آن میرود اما قادر به نزدیک شدن به شعلهها نشده و ندایی میشنود که به وی اعلام میکند تو در سرزمین مقدس طور هستی و کفشهایت را از پا درآور. من تو را برگزیدهام. پس به آنچه وحی میشود گوش فرا ده، منم، من، خدایی که جز من خدایی نیست.
گفتنی است در قرآن بیش از 502 مرتبه نام حضرت موسی ذکرشده و این موضوع نشاندهنده اهمیت این پیامبر عظیم الشان در دین اسلام است. نابودی این محوطه میتواند علاوه بر جریحهدار کردن احساسات بسیاری از پیروان ادیان اسلام، مسیحیت و یهودیت، شواهد باستانشناختی مهمی را از بین ببرد، هرچند که پیشازاین دولت عربستان با تخریب مراکز مقدس و تاریخی همچون قبرستان بقیع، نشان داده است که بهسادگی حاضر به نابودی این مراکز بوده و مطالعات علمی، شواهد باستانی و ارزشهای مذهبی ادیان مختلف برای آنها ارزشی ندارد.
ترجمه و گردآوری گزارش: احسان محمدحسینی
منبع: premierchristianradio
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، سید محمد بهشتی در سومین همایش بین المللی معماری دست کند در همدان اظهار داشت: در محیط های دانشگاهی و دانشکده معماری ما هنوز دست کندفضای لازم را باز نکرده و مورد توجه واقع نشده است.
بهشتی سرزمین ایران را بی قرار دانست و از نشانههای این بی قراری به وضعیت زمین شناختی ایران اشاره کرد و گفت: صفحه ایران تحت فشار صفحه شبه جزیره عربستان بوده و به نوعی بین صفحه اوراسیا و هندوستان در حال مچاله شدن است و زلزلههای این سرزمین عمدتا ناشی از همین فشار دائمی است که صفحه عربستان به ایران وارد می کند و سالی 23میلیمتر ایران فشرده تر می شود.وی پدید آمدن کوه های زاگرس و البرز و ارتفاع فلات ایران را محصول همین فشار دائمی دانست و گفت: این فشار باعث شده روی نقشه ایران به غیر کویر مرکزی و کویر لوت تقریبا هیچ کجای بدون گسل نباشد.
انطباق پراکندگی جمعیت با نقاط حادثه خیز ایران
بهشتی با اشاره به انطباق پراکندگی جمعیت با نقشه گسلها گفت: هر کجا گسل بیشتر است جمعیت هم بیشتر بوده و هرکجا گسل کمتری وجود دارد، جمعیت کمتری نیز ساکن است.
وی در ادامه به جاری شدن سیل در روزهای اخیر در برخی از شهرهای کشور اشاره کرد و گفت: سیل یکی از تهدیدات دیگری است که در این سرزمین با آن مواجه هستیم و نکته جالب این که پراکندگی جمعیت با اطلس نقاط سیل خیز در ایران کاملا منطبق است.
بهشتی افزود: به عبارت دیگر هر کجا سیل بیشتر است جمعیت هم بیشتر است، گویی اجداد و گذشتگان ما دقیقا نقاط خطرناک را برای سکونت انتخاب می کردند.
وی در توضیح دلیل این امر گفت: با شناخت این سرزمین متوجه خواهیم شد که اساسا فقط در همین نقاط می توان زندگی کرد و در فاصله کمی از آنها امکان زندگی وجود ندارد مگر با استفاده از تکنولوژیهای جدید و صرف هزینههای هنگفت، همانگونه که در ایجاد شهرهای جدید عمل کرده ایم.
بهشتی با اشاره به ساخته شدن شهرهای جدید در مناطقی فاقد سابقه زیستی بشر گفت: این در حالی است که احداث و نگهداری این شهرها بسیار پرهزینه است و با بسته شدن شیرهای نفت نمیدانم که چه تعداد از این شهرهای جدید قابل سکونت خواهند بود.
رئیش پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری نقاط قابل زیست در سرزمین ایران را نقاط خطرناکی دانست که در آنها بی قراری وجود دارد یعنی مناطقی که خطر گسلها، مخروط افکنهها و سیل در آنها هست.
زندگی بین دو بحران
بهشتی گفت: به نظر می رسد که اقتضای حیات در سرزمین ایران رفتن سراغ بی قراری است، اما چگونه گذشتگان ما این سرزمین را برای سکونت رام می کردند؟
وی در پاسخ به این پرسش گفت: یکی از ویژگیهای سرزمین های داینامیک این است که در آنها فاصله زیادی بین کمترین و بیشترین وجود دارد اما در سرزمین های ایستا این فاصله بسیار کم است به طور مثال فاصله رقم سردترین شب با گرم ترین روز سال در کشور فرانسه را با شهر همدان در ایران مقایسه کنید.
بهشتی با بیان این نکته که در ایران سردترین شب سال با گرم ترین روز سال فاصله خیلی زیادی دارد، گفت: این فواصل در بسیاری از چیزهای دیگر در ایران از جمله رطوبت، بارندگی و غیره نیز زیاد است و همه این موارد باعث شده ما بیاموزیم که چگونه بین دو بحران و بین دو کمترین و بیشترین با فاصله زیاد زندگی کنیم.
وی با اشاره به وجود زیرزمینها و انباریهای بزرگ در خانه های قدیمی ایران، گفت: ما ناگزیر بودیم همواره خود را برای مواجهه با شرایط پیش بینی نشده مثل خشکسالی و غیره آماده کنیم و به همین دلیل اهل انبار کردن بودیم.
بهشتی در ادامه به وجود صندوقخانه در خانهها
اشاره کرد و گفت: صندوقخانه محل نگهداری چیزهای بسیار مهم و ارزشمند برای
روز مبادا بود.
آمادگی برای روز مبادا
بهشتی با تاکید بر اهمیت روز مبادا گفت: روز مبادا، روزی است که مبادا بیاید اما اگر هم آمد باید برای آن امادگی داشت چون ما همیشه دچار کمترین و بیشترین بوده ایم پس می دانیم که روز مبادایی در پیش است فقط نمی دانیم این روز، چه زمانی می آید.
رئیش پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: در زبان فارسی میگوییم «هرچیزی که خار آید روزی به کار آید»، این را کسی میگوید که ساکن سرزمین بی قراری است.
بهشتی افزود: در واقع منظور از این جمله این است که در روز مبادا حتی یک چیز پیش پا افتاده که کسی به آن توجه ندارد هم خیلی لازم می شود.
وی با بیان این نکته که ساکنان سرزمینهای ایستا از این دغدغهها و گرفتاریها ندارند، گفت: حدود 17-18 سال پیش در فرانسه هوا بسیار گرم شد اما در خانهها هیچ وسیله خنک کننده ای نبود و مغازهها پنکه ای برای فروش نداشتند چون چنین شرایطی پیش بینی نشده بود و به همین دلیل در آن سال افرادی به دلیل گرما در این کشور فوت کردند.
بهشتی گفت: در ایران برای مواجه شدن با بی قراری این سرزمین، بی قراری را به فرصت تبدیل میکردند به عبارت دیگر فرصت بی قراری به ما اجازه می داد که دو چیز جدای از هم را با یک لولا وصل کرده و اجازه دهیم حرکت مینیموم و ماکسیموم اتفاق بیفتد اما در عین حال یکپارچگی هم حفظ شود.
بهشتی به دست اشاره کرد و گفت: آرنج در واقع لولایی است که امکان حرکت دو قطعه دست را به ما میدهد در عین اینکه یکپارچگی دست نیز حفظ می شود.
وی افزود: اگر چنین لولایی در دست نبود ما قادر به انجام بسیاری از کارها نبودیم.
رئیش پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در ادامه گفت: تا قبل از اختراع یخچال در فصل گرما در هیچ کجای جهان به جز ایران یخ برای گوارا شدن نوشیدنی وجود نداشت.
وی با اشاره به نحوه کارکرد یخچال و استفاده آن از ظرفیت مینیموم و ماکزیموم و بیقراری سرزمین گفت: در زمستانهای بسیار سرد یخها جمع می شدند و در تابستان های بسیار گرم از آنها استفاده میشد.
بهشتی در ادامه با طرح این پرسش که «آیا معماری دست کند راه حل یا مفصلی برای مواجهه با بی قراری سرزمین نبوده است؟»، گفت: معماری دست کند بیشتر در مخروط افکنها اتفاق افتاده است به عبارت دیگر بی قرارترین نقاط و جایی که انسان می توانست در آن زندگی کند.
وی با اشاره به درجه حرارت گفت: داخل دست کند در زمستان به نظر گرم تر و در تابستان خنک تر است به عبارت دیگر دست کند یک مفصل است که باعث آشتی بین گرما و سرما در این محل شده است.
دست کندها در برابر زلزله مقاوم هستند
بهشتی با بیان این نکته یکپارچگی یکی از ویژگیهای سازه مقاوم در برابر زلزله است، گفت: معماری دست کند، معماری است که در برابر یک بی قراری مثل زلزله می تواند مقاوم باشد چرا که همه این نوع معماری یکپارچه است.
وی افزود: دفاع را عامل ساخت معماری دست کند عنوان میکنند اما آیا به این سرزمین اینقدر حمله میشد؟
بهشتی با اشاره به وجود تعداد زیاد معماریهای دست کند در ایران گفت: در هرکجایی که امکان ساخت معماری دست کند وجود داشته، این معماری را داریم هرچند امروزه برخی آنها از بین رفته اند.
رئیش پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با اشاره به زندگی مردم در زیر زمین در تاریخ تهران گفت: به عبارت دیگر این مردم در معماری دست کند زندگی میکردند اما امروز حتی یک میلیمتر از این معماری به دلیل توسعه در تهران باقی نمانده است.
بهشتی افزود: به لحاظ زبان شناسی خانه با کندن، هم ریشگی دارد که نشان می دهد معماری با دست کند شروع شده است.
ضرورت توجه به بناهای موقت
وی گفت: پژوهشکده بناها و بافت های تاریخی مدتی است به بناهای موقت توجه پیدا کرده است که شاخه دیگری از معماری بوده و تاکنون مورد غفلت واقع شده است.
بهشتی با اشاره به اقدامات این پژوهشکده در این زمینه گفت: امیدوارم در زمینه معماری موقت هم همایشهایی برگزار شود چرا که این نوع معماری نیز به وسعت و عمق و عظمت معماری دست کند است.
رئیش پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: با مرور کتاب آداب الحربه و الشجاعه، متوجه میشویم وقتی صحبت از اردو و اردوگاه می شود منظور جایی زیر چادر است.
بهشتی همچنین افزود: زمانی که خشایار شاه به جنگ یونانیها می رود لشگر عظیم او زیر چادر اردو میزدند یا وقتی داریوش با 26هزار نفر از شوش به پارسه و سپس به شهر همدان می آمد و اردو میزد در واقع باید یک شهر 26هزار نفری ساکن در چادرها را پدید می آورد.
وی به وجود عمارت چادر خانه در کاخ گلستان اشاره کرد و گفت: معماری موقت، معماری بسیار مهم و جذابی است که باید حتما روی آن کار شود و تنها در این صورت می توانیم معماری خودمان را متوجه شویم.
بهشتی با اشاره به کاخ چهلستون گفت: تصور کنید شاه عباس در این کاخ نشسته و سفرا برای ملاقات او می آیند آیا واقعا در این ساختمان چند نفر جا می شدند و بقیه افراد کجا بودند؟
رئیش پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: خدم و حشم و چهارپایان همراه این سفرا همگی در چادرها سکنی داده می شدند.
بهشتی گفت: معماری موقت و چادری در معماری ایران بسیار مهم است به گونه ای که معماری متعارف ایران را هم توجیه میکند و مشخصات آن را نشان میدهد.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در پایان تاکید کرد: معماری موقت برای کاربریها و موقعیتهای مختلف بسیار متنوع بوده و سازه پیچیده ای داشته است.
عصر ایران
- استاد تاریخ دانشگاه تهران با تحلیل دو سوی واقعه کربلا، کنشگران سپاه
امام حسین ع را عمدتا نیروهای فرهنگی، علمی و اجتماعی اما اهل جهاد توصیف
کرد و گفت: کنشگران سپاه یزید اما از اشراف نظامیاند که به خاطر قدرت و
ثروت دست به هر جنایتی میزدند.
به گزارش عصر ایران، دکتر غلامرضا ظریفیان
در پنجمین شب از سلسله نشست های «عاشورا و امروز ما» که به همت «بنیاد
اندیشه و احسان توحید»، «خانه اندیشمندان علوم انسانی» و «انجمن اندیشه و
قلم» برگزار شد، سخنرانی خود در شب عاشورا را با عنوان «ریخت شناسی
کنشگران مؤثر واقعۀ کربلا» ایراد کرد.
او با بیان اینکه «کاروان
امام حسین و لشگر یزید عموما عرباند با یک تفاوت که اکثر اصحاب امام، عرب
جنوبی و یمنیاند اما اغلب لشگر یزید از اعراب شمالیاند که عموما ساکن
کوفه بودند» گفت: «اعراب جنوبی و یمنی، با شمشیر، اسلام نیاوردند بلکه زمان
پیامبر به صورت ارادی و اختیاری اسلام آوردند. یمنیها حمایت کننده اصلی
امام علی (ع) بودند. امام حسن را هم یمنیها حمایت کردند. اکثر شهدای کربلا
غیر از بنی هاشم، یمنی هستند. ما ایرانیها نیز تشیع خود را مدیون یمنیها
هستیم؛ مهاجرانی که به مناطق مرکزی و ری آمدند».
اشراف نظامی که اشراف اقتصادی شدند
ظریفیان
اضافه کرد: «اما کنشگران اصلی سپاه یزید حجازی و اعراب شمالیاند؛ مانند
عبیدالله زیاد، عمر سعد، شمر، اشعث و شبث. اعراب شمالی نقشی فعال در فتوحات
داشتند و بعدها در سپاه یزید از اشراف نظامی شدند. البته اشرافیتشان
را با رانت به دست آورده بودند. آنان نظامیانی بودند که از رانت ویژه
برخوردار شدند و به اشراف اقتصادی تبدیل گشتند و همین بود که امام حسین
میفرمود حرف حق را نمیفهمید چون شکمتان از حرام پر شده است».
او در ادامه به شخصیتشناسی و ارایۀ گزارشی از زندگی کنشگران اصلی لشگر
یزید پرداخت و با بیان اینکه عمرسعد فرزند «سعد ابی وقاص» است، گفت: «پدر
عمرسعد نقش موثری در به خلافت رسیدن عثمان داشت و سپس والی کوفه شد. او در
دورۀ امیرالمؤمنین کناره گرفت و منزوی شد، در دورۀ معاویه هم تا حدودی
منزوی و سپس مسموم و کشته شد. سعد اما به رغم برخوردی که معاویه با پدرش
کرد از نیروهای اصلی فعال دورۀ معاویه است که در خدمت زیاد ابن ابیه در می
آید.
عمر شخصیت نظامی دارد و سهم زیادی از فتوحات برده است. او
همراه شمر در قتل عام حجربن عدی و یارانش نقش ایفا کرد و از کاسبان فتنه
اند. عمر شهادت می دهد که حجربن عدی فتنه گر است و دلیل قتل حجر همین شهادت
است. او همچنین وقتی مسلم به کوفه می آید به یزید نامه می نویسد و یزید را
تحریک می کند و می گوید اگر دیر بجنبی کوفه را از دست می دهی. بعد هم در
کربلا در مقابل امام حسین قرار می گیرد».
مرد هزارچهرۀ واقعۀ کربلا
ظریفیان
در توصیف شخصیت شبث، او را «مرد هزارچهره» خواند و اظهار کرد: «شبث در
ماجرای پیامبران دروغین در زمان حضرت محمد(ص) و اوایل وفات ایشان از
مدافعان پیامبران دروغین بود. بعدها توبه می کند و از فرماندهان فتوحات
نظامی می شود. او از کسانی است که در قتل عثمان نقش دارد. در جنگ جمل در
برابر امیرالمومنین است اما بعد از مدتی رنگ عوض می کند و در واقعه صفین
کنار حضرت قرار می گیرد.
امیرالمومنین
که ضعیف می شود به خوارج می پیوندد، در گفت و گویی که حضرت با خوارج دارد
توبه می کند. بعد از شهادت امام حسن به معاویه می پیوندد. در واقعه حجر بن
عدی جزو شهادت دهندگان علیه اوست. وقتی معاویه می میرد با نوشتن نامه امام
حسین را به کوفه دعوت می کند. در نهایت هم عبیدالله او را فرمانده سپاه
پیاده نظام روز عاشورا می کند. او در قیام توابین نیز از آنان حمایت می کند
اما بعدها در مقابل مختار قرار می گیرد و با قاتل مختار بیعت می کند.»
او
در ادامه به شخصیت شناسی شمربن ذی الجوشن پرداخت و گفت: «او به سختی اسلام
آورد، فردی بشدت متحجر است، یازده بار پیاده به حج رفت. نظامی صرف و مزدور
است. تند و افراطی، بددهن و هرزه گو، اما معتقد است خدا را به خوبی می
شناسد.
از یاران علی (ع) بوده اما بعدها به خوارج می پیوندد و در
جنگ نهروان جان سالم به در می برد. بعدها به خدمت معاویه درآمد و در ماجرای
قتل حجربن عدی قسم یاد می کند که حجر مرتد است و مسلم را نیز فتنه گر می
خواند. او کاملا نگاه قبیله ای و طایفه ای دارد و در کربلا لحظه به لحظه
حرکت امام حسین را گزارش می کند. شب عاشورا امان نامه برای حضرت ابوالفضل
می آورد. در عاشورا در کشته شدن امام حسین و قتل حضرت عباس فعال بود و
مسوول انتقال سرها به شام است.»
ظریفیان با اظهار اینکه «در سپاه یزید افراد بی هویت زیادی وجود دارند»
تصریح کرد: «حرمله یکی از نظامیان بی ریشه ای است که به فرمان امیرش دست به
هر کاری می زند.او تیراندازی ماهر و قاتل علی اصغر و عبدالله بن حسن است.»
و نقش فعال در قتل حضرت عباس دارد.»
او با بیان اینکه «خاندان اشعث نیز نقش فعالی در سپاه یزید داشتند» گفت:
«اشعث امیرالمومنین را مجبور به حکمیت و پذیرفتن ابوموسی اشعری کرد. بعدها
معاویه او را که در سپاه امام حسن بود خرید و اشعث پشت امام را خالی کرد.
اشعث دو پسر به نام های محمد و قیس دارد که هر دو از نیروهای فعال سپاه
پزید هستند. محمد چشم در چشم امام حسین منکر فرزند پیغمبر بودن امام شد.
قیس جزو کسانی است که به امام حسین نامه نوشتند که به کوفه بیا اما در آتش
زدن خیمه ها نقش داشت.»
5زن در کربلا با سپاه یزید درگیر شدند
ظریفیان
در ادامه به شخصیت شناسی کنشگران فعال کاروان امام حسین (ع) در کربلا
پرداخت و ابتدا با اشاره به نقش زنان گفت: «زنان در کربلا نقش بسیار مهمی
را ایفا کردند. یازده مادر شهید در کربلا بودند؛ حدود 5 زن با دشمن در
کربلا مواجهه داشتند که یکی از آنان به شهادت رسید. در ماجرای اسرا عده ای
از زنان برای آزادی اسرا تلاش کردند که منجر به، به شهادت رسیدن آنان شد. اما
متاسفانه کمتر از نقش زنان یاد می شود.»
او سپس به توصیف شخصیت مسلم بن عوسجه پرداخت و اظهار کرد: «مسلم 80 ساله
بود. از یاران پیامبر، امیرالمومنین و امام حسن بود. محدث، فقیه و مورد
وثوق است.»
ظریفیان با بیان اینکه «شخصیت های موثر کاروان امام
حسین نه اشراف نظامی بودند و نه اشراف اقتصادی» افزود: «مسلم در دولت
امیرالمومنین نقش بسیار موثری داشت. شب عاشورا سخنان نغزی بیان کرد. در روز
عاشورا 50 نفر از یاران امام در ساعات اولیه به شهادت رسیدند، اولین فردی
که پس از این به میدان می رود مسلم بن عوسجه است. او به قدری معنوی و بزرگ
است که وقتی وارد میدان می شود فرمانده سپاه دستور می دهد سریع او را بکشند
چون معتقد است اگر مسلم به میدان بیاید بسیاری از سپاهیانش را متزلزل می
کند.»
او با بیان اینکه «حبیب از شخصیت های برجسته اسلام است» گفت: «حبیب از
یاران خاص پیامبر، امیرالمومنین و امام حسن و زاهد و باتقوا بود. امام حسین
در نامه ای حبیب را دانشمند فقیه و صاحب اخلاق نیکو خطاب می کند که جایگاه
علمی او را نشان می دهد.»
اصحاب امام حسین اهل غلو حتی درباره امام نبودند
ظریفیان
با اشاره به ویژگی های یاران امام حسین گفت: «یک ویژگی اصحاب امام حسین
عدم غلو درباره امام است که کلمه ای خارج از مسلمات شرعی به زبان نمی
آورند. از امام انتظارهای فرابشری نداشتند چون اهل فکر و دانش و فقیه
هستند.»
او در جمع بندی به مقایسه سپاهیان یزید با یاران امام حسین
پرداخت و اظهار کرد: «کنشگران موثر کاروان امام حسین در عرصه عمل و نظر
از موقعیت قبیله ای خود فاصله گرفتند و در مقام انسان مومن، مختار و زاهد
بودند. آنان مدافع حق در برابر ظلم و مدافع آزادی بیان بودند و با همین
نگاه در کنار امام حسین قرار گرفتند. اما کنشگران سپاه یزید متکی بر بافت
قبیله ای بودند و دعواهای هاشمی- اموی را به کربلا آورده بودند».
ظریفیان افزود: «کنشگران سپاه امام حسین عمدتاً نیروهای فرهنگی، علمی و
اجتماعی بودند، شغل حرفه ای آنان نظامی نبوده اما اهل جهاد بودند. فهم دین
آنان در پناه شمشیر نبوده اما کنشگران سپاه یزید از اشراف نظامی است که
از رانت فتوحات استفاده کرده بودند. سران لشگر یزید از اشرافی هستند که بخاطر
قدرت و ثروت دست به هر اقدام و جنایتی می زدند اما اصحاب امام، اهل غلو و
زیاده روی حتی در مدح امام حسین نیستند».
او در پایان خاطرنشان کرد:
«ادبیات یاران حسین، فاخر و دلسوزانه حتی نسبت به دشمن است، اما ادبیات
لشگر یزید مملو از اهانت، خشونت و انحطاط است.»
یک دانشجوی دوره دکتری، فسیلی در شمال غرب روسیه پیدا کرد که بر اساس بررسیهای محققان، متعلق به قدیمیترین جانوری است که تا کنون شناسایی شده: جانوری از سرده دیکنسونیا که ۵۵۸ میلیون سال پیش میزیسته.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از گاردین، بر اساس آخرین تحقیقات، فسیل قدیمیترین جانوری که تا کنون شناسایی شده متعلق به 558 میلیون سال پیش است. بررسیهای انجامشده حکایت از آن دارد که این جانور دستکم 20 میلیون سال قبل از فوران حیات جانوری در دوره زمینشناسی کامبرین میزیسته: دورهای که 540 میلیون سال پیش با شکلگیری گونههای جانوری امروزی چون حلزونها، بندپایان و دوکفهایهایی چون صدف همراه بود.
فسیل کشفشده جدید که از سرده دیکنسونیا (Dickinsonia) است، باقیمانده یک زیستمند بیضیشکل و بخشی از مجموعه موجوداتی به نام ادیاکاران است که جزو نرمتنان محسوب می شوند.
این فسیل را ایلیا بوبرووسکی، دانشجوی دوره دکتری، در دو سطح از صخرههای یکی از مناطق دورافتاده در شمال غربی روسیه کشف کرد.
روزنامه حریت ترکیه اعلام کرد که باستان شناسان در تپه اولوز در استان آماسیا در مرکز ترکیه آثار یک شهر تاریخی 2500 ساله ایرانی متعلق به دوره هخامنشی را کشف کرده اند.
به گزارش ایرنا، در پی کاوش های انجام شده، بخش هایی از این شهر تاریخی شامل یک تالار تختگاه و یک تالار ستوندار و یک مجموعه کاخ پارسی 2500 ساله از زیر خاک بیرون آورده شده است.
پرفسور شوکت دونمز سرپرستی کاوش این شهر تاریخی به خبرنگاران اعلام کرده است که اشیای تاریخی کشف شده در این منطقه نشان دهنده تعلق این محوطه باستانی به دوره هخامنشیان و ایرانی با قدمت حدود 450 سال پیش از میلاد است.
وی با اشاره به ادامه کاوش ها در این منطقه باستانی که بخشی از یک شهر به شمار می رود، اعلام کرد که تاکنون یک خیابان، یک ساختمان بزرگ و یک آتشکده در این شهر تاریخی شناسایی و کشف شده است.
به گفته این استاد باستان شناسی دانشگاه استانبول این محوطه تاریخی
نخستین آپادانای یافته شده تمدن ایرانی متعلق به دوره هخامنشی در بیرون از
مرزهای ایران کنونی بوده و از این نظر کشفی کم سابقه محسوب می شود.
دونمز
همچنین اعلام کرده است که تاکنون پایه های 6 ستون یک بنای تاریخی کشف شده و
در جریان حفاری این محوطه تاریخی یک مجسمۀ گاو متعلق به دورۀ تاریخی 'هیتی
ها' نیز کشف شده و زیر شهر ایرانی کشف شده یک شهر بسیار بزرگ تمدن هیتی ها
قرار دارد.
به گزارش خبرگزاری آناتولی، عثمان وارول استاندار آماسیا نیز در بازدید از محل کاوش این محوطه تاریخی در تپه اولوز با اعلام کشف بنای تازه، کاوش در این محوطه را کاری بلند مدت عنوان کرد و گفت: کار کاوش و مستندسازی در منطقه توسط 12 کارشناس، 10 باستان شناس و 15 دانشجوی باستان شناسی با دقت ادامه دارد.