واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering
واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار»     (HT-CSURE)

واحد مشترک کمکی پژوهش و مهندسی «هوش یار-تواندار» (HT-CSURE)

Hooshyar-Tavandar Common Subsidiary Unit for Research & Engineering

گزارش : گوهر دینداری و مخاطرات آن در دنیای مدرن

گزارش : گوهر دینداری و مخاطرات آن در دنیای مدرن


اساتید فلسفه در نشست «گوهر دینداری و مخاطرات آن در دنیای مدرن» با اشاره به اینکه دشواری دینداری در زمان ائمه هم مطرح بوده است، میدان امروز را خیلی سنگین‌تر و خطرناک‌تر از زمان شهید مطهری و شهید بهشتی دانستند.




به گزارش خبرنگار قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس، نشست «گوهر دینداری و مخاطرات آن در دنیای مدرن» به همت مؤسسه فرهنگی هنری «موعود عصر» پنجشنبه ۲۸ شهریورماه در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست امیرعباس علی‌زمانی و ان‌شاالله رحمتی از اساتید فلسفه به سخنرانی پرداختند.

آنچه در ادامه می‌‌‌آید گزیده‌ای از مباحث مطرح شده در این نشست است:

دین آمده به زندگی ما معنا بدهد

علی‌زمانی در ابتدای این نشست بیان داشت: اگر فرض ما این است که جامعه ما به لحاظ دینداری شرایط درستی دارد و مسیر درستی می‌رویم، بحث آسیب شناسی اصلاً معنا ندارد. اما وقتی خطراتی احساس می‌شود به فکر چاره می‌افتیم. گوهر دینداری در آیه «یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» بیان شده است.

وی ادامه داد: نور و روشنایی یعنی معنا. دین آمده به زندگی ما معنا بدهد. قرآن می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّـهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ». دین آمده به ما زندگی بدهد. پیام دین پیام زنده بودن است. زنده بودن می شود آگاهی، آزادی، عشق، امید و شادی. همه این ها در گرو رسیدن به سرچشمه معنا یعنی خداست. معرفت و عشق و ایمان به خداوند گوهر دینداری در ادیان ابراهیمی است.

ظاهر بدون باطن دوام ندارد

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه ظاهر بدون باطن دوام ندارد، ابراز داشت: اگر حکومت دینی، خانواده دینی، جامعه دینی و مربی دینی بتواند بذر این عشق را بکارد، به تبع آن رفتارها و مناسبات عوض می‌شود. یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌ها این است که ما همواره از بیرون به سمت درون حرکت می‌کنیم.

وی افزود: در حالی که هم به لحاظ فلسفی و هم روانشناختی و هم قرآنی این گونه نیست. همچنان که قرآن می‌فرماید: «قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَـکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ». اگر جان انسان یعنی باورها و احساسات انسان عوض شود، رفتار انسان نیز عوض می‌شود و این نوع عوض شدن رفتار ماندگار است. اما اگر فضایی درست کنیم که فقط ظاهر عوض شود به آسانی تغییر می‌کند.

پیامبران آمده‌اند ما را عاشق خدا کنند

علی‌زمانی اظهار داشت: گوهر دینداری معرفت و عشق و نوعی عوض شدن است. عاشق عوض می‌شود و روح تازه می‌یابد. پیامبران آمده‌اند ما را عاشق خدا کنند. مولانا می‌گوید: من که صلحم دائماً با این پدر/ این جهان چون جنتستم در نظر. آیاتی که راجع به عوض کردن درون است و آیاتی که درباره عوض کردن بیرون است را مقایسه کنید. پیامبران، امامان، فیلسوفان و متفکران ما آمده‌اند فکر ما را عوض کنند. متأسفانه ما همواره با یک ادبیات خشک کلیشه‌ای مسائل را بیان می‌کنیم که فایده ندارد.

در ادامه رحمتی خاطرنشان کرد: ۲ نکته را غافل هستیم. یکی اینکه معارف خودمان را به درستی ترویج نکردیم. دیگر اینکه یا نمی‌دانیم در دنیای ما چه اتفاقی افتاده و یا خود را به ندانستن می‌زنیم و بعد درباره وضعیت دینداری صحبت می‌کنیم. ما سنت خودمان را مغفول گذاشته‌ایم. یا مراجعه نمی‌کنیم و یا اگر مراجعه می‌کنیم، روش‌شناسی مشخصی برای رجوع به آن نداریم.

بزرگ‌ترین دستاورد شیعه‌شناسی مغرب زمین

وی گفت: در دنیای امروز بدون روش‌شناسی نمی‌توان سراغ متنی رفت. تا رویکردمان مشخص نباشد از سنت هم نمی‌توانیم استفاده کنیم. وقتی رویکردمان مشخص شد حالا به این می رسیم که با چه زبانی دین را بیان کنیم. بسیاری از آن چیزهایی که در سنت ما است را زمانی فهمیدم و توانستم استفاده کنم که با آثار هانری کربن آشنا شدم.

این استاد دانشگاه ابراز داشت: کربن کتابی تحت عنوان «اسلام ایرانی» دارد که جلد اول آن درباره تشیع دوازده امامی است. این بزرگ‌ترین دستاورد شیعه‌شناسی مغرب زمین است. بسیار عمیق و کاملاً همدلانه است. مسأله کربن در جلد اول این کتاب این است که گوهر دینداری چیست و چگونه می‌توان دیندار بود.

دشواری دینداری در زمان ائمه هم مطرح بوده است

وی افزود: هانری کربن می‌گوید حدیثی مکرر نقل شده که می‌گوید «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یُقِرُّ بِهِ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ». امر ما سخت دشوار است و کسی نمی‌تواند آن را حمل کند مگر ملک مقرب، یا نبی مرسل، یا مؤمنی که خداوند قلب او را برای ایمان آزموده است. دشواری دینداری در زمان ائمه هم مطرح بوده است. بعد اشاره به روایت امام علی (ع) می‌کند که با کمیل صحبت می‌کند. مبنی بر اینکه مردم ۳ گروه‌اند؛ عالم ربانی که خود ما هستیم. کسانی که در راه نجات قرار گرفته‌اند که همان مومنان ممتحن (امتحان شده) هستند و خداوند قبلشان را به ایمان آزموده است. گروه سوم هم افراد باری به هر جهت هستند.
رحمتی با اشاره به اینکه انسان اصیل، مؤمنی است که در راه نجات قرار گرفته است و امر صعب مستصعب را دارد بر می‌دارد، بیان داشت: کربن دارد از گوهر دینداری در روزگار ما دفاع می‌کند. به زبانی که کسی که شیعه نیست هم برایش جذاب است و حتی اگر بخواهد به دین مسیحیت یا یهود هم پایبند باشد، می‌فهمد دینداری یک چنین عمقی دارد. کربن تلاش می‌کند بگوید حقیقت مسیحیت در تشیع تبلور پیدا کرده است و با این نگاهی که به دیانت دارد راه را بر سکولار شدن می‌بندد.

وی ادامه داد: مسیحیان گفتند خدا متجسد شد، به میان بشر آمد، رنج کشید و حالا که خدا میان ما نیست و مصلوب شده، کلیسا پیکر و جسم مسیح است. پس حتی پاک شدن ما هم در کلیسا اتفاق می‌افتد. اما در تشیع امام، خدا نیست و امام متجسد نشده، بلکه متجلی شده است. لذا در دوران غیبت هم امام در میان ما حضور دارد. در نتیجه دینداری به یک امر عرفی و سکولار تبدیل نمی‌شود و تشیع در معرض اراده معطوف به قدرت نیچه ای قرار نمی‌گیرد. نباید توان دین را در حد قابلیت‌های خودمان تعریف کنیم. باید بدانیم در دوران مدرن بر دین چه رفته است و چه تصوری از دین پیدا شده است. آن چیزی که همه از آن غافلیم این است که در دنیای ما چه اتفاقاتی در حوزه دین‌شناسی افتاده است.

علی‌زمانی با بیان اینکه بحث گوهر دینداری را اولین بار هگل جوان مطرح کرد، اظهار داشت: دین را به کشتی تشبیه می‌کند که وقتی با امواج مدرنیته و عقلانیت جدید برخورد می‌کند، مانند هر کشتی که وقتی در معرض غرق شدن قرار می‌گیرد باید چیزهایی را از آن کم کنند و در داخل دریا بریزند، آن امری که تا آخر سعی می‌کنند آن را حفظ کنند و اساساً سفر به خاطر آن بوده می‌‌شود گوهر دین. شهید مطهری می فرمود: دین مانند چشمه‌ای است که در طول تاریخ راه می‌افتد و جریان‌هایی مثل سقیفه، امویان، عباسیان و ... قرار می‌‌گیرد تا امروز و این آب تا امروز که می‌آید چیزهایی به آن اضافه می‌شود و طعم و رنگ او عوض می‌شود. گاهی چیزهایی به دین اضافه می‌شود که دین به نقیض خودش تبدیل می‌شود.

وی با تأکید بر اینکه باید مراقب باشیم که بلای مسیحیت سر ما نیاید، افزود: اگر دین را دوست داریم و دین عشق ما است. به نظر من مسیحیت الان دیگر وجود ندارد و نظام سرمایه‌داری مسیحیت را نابوده کرده است. این یک دین حداقلی درونی، شخصی و بی‌رنگ که به گوشه‌ای افتاده است و افراد می‌گویند چرا به سراغ دین برویم؟ به جای دین با مدیتیشن و ... نیازمان را برطرف می‌کنیم. مخاطرات نظری و عملی درباره دین داریم. مخاطرات نظری، الحاد فلسفی، زیست شناختی، علمی، فیزیکی و ... است. کتاب‌های زیادی برای ترویج این الحاد نوشته و ترجمه می‌شود و متأسفانه ما در این باره خیلی اندک کار کرده‌ایم.

این استاد فلسفه بزرگ‌ترین مخاطره عملی را شکست تجربه حکومت دینی دانست و تصریح کرد: آن آرمان و حکومتی را که موتور حرکت این انقلاب بوده و آخرین سنگری است که غرب می‌خواهد آن را فتح کند، اگر به هر دلیلی روح یا جسم آن را فتح کند یا حتی به لحاظ معرفتی فتح کند، ما هم به همان سرنوشت مسیحیت در غرب مواجه می‌شویم. باید بتوانیم از این شرایط سخت عبور کنیم و بتوانیم گوهر دین را حفظ کنیم که الان با گوهر انقلاب و گوهر ایران گره خورده است و آن را ارائه دهیم آن گاه دین ماندگار خواهد بود والا مدرنیته با بیرحمی تمام این سنگرها را فتح می‌کند. اسلام شیعی و ایرانی آخرین سنگر است که به هر قیمتی می‌خواهند آن را در هم بشکنند. جنگی در حال انجام است که جنگ اندیشه، تفکر و اراده است.

انسان امروز احساس گناه ندارد!

در ادامه رحمتی با اشاره به اینکه دین به لحاظ نظری اعتقاد به جهان غیب و غیب جهان است که مرحوم خرمشاهی این تعیبر را بیان می‌کنند، اظهار داشت: اعتقاد دینی برای ما مسلمانان اعتقاد به خدا به تنهایی نیست. ما به ملائکه و بهشت و دوزخ هم اعتقاد داریم. خیلی از دینداری‌های جدید فقط اعتقاد به خدا را مدنظر دارند. ائمه و پیامبران بخشی از این عالم هستند. امام غائب که ما به او اعتقاد داریم بخشی از جهان ما است. جنبه عملی هم این است که باید طوری عمل کنیم که گویی جهان ما چنین جهانی است.

وی با بیان اینکه انسان امروز احساس گناه ندارد. چون فقط به حق الناس اهمیت می‌دهد، ادامه داد: ما فقط قرار نیست همین دنیا را بسازیم. ما می‌خواهیم شایسته جهان دیگر شویم، پس حق الله را هم باید رعایت کنیم. توحید یعنی ایمان شایسته به خدا. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ». بالاترین ظلم شرک است. همه بزرگان ما هشدار داده‌اند که گفتن لا اله الا الله کافی نیست. بت‌پرست شرک جلی دارد، اما کسی که ظاهراً مسلمان است ممکن است به شرک خفی دچار باشد. پیامبر (ص) می فرمایند: حرکت آرام شرک در میان امت من از حرکت مورچه‌ای سیاه در سنگ سیاهی در شب تاریک پنهان‌تر است.

در دنیای جدید دینداری به شدت دچار هجمه قرار گرفته است

این استاد دانشگاه با اشاره با اینکه در دنیای جدید دینداری به شدت دچار هجمه قرار گرفته است، اظهار داشت: باید برای آن راه حل پیدا کنیم. آن دینداری که باید آن را حفظ کنیم، دین وحیانی است که آن را از عقل نیاموخته‌ایم. انسان مدرن به تعبیر کانت دین را در محدوده عقل تنها به کار می‌برد که خیلی متفاوت است با دینی که ما از پیامبران آموخته‌ایم. چیزی که فراموش شده و باید آن را یادآور شویم صرفاً فراموشی خدا نیست، بلکه فراموشی انبیا هم است.

وی افزود: امروز راجع به خدا زیاد کتاب نوشته می‌شود. اما فیلسوفان موحد از دین فقط خدا را می‌شناسند و وحی و نبوت که ما را به غیب جهان و جهان غیب مرتبط می‌کند به کلی به فراموشی سپرده شده است. خطری که دینداری را تهدید می‌کند فقط الحاد نیست. بلکه دئیسم به معنی خداباوری عقلی و طبیعی هم امروز خطری است که باید به آن توجه کنیم.

چرا هر چه دین را می‌زنند نابود نمی‌شود؟

علی‌زمانی با اشاره به پاسخ شهید مطهری به سؤال ویل دورانت که می‌گوید چرا هر چه دین را می زنیم نابود نمی‌شود؟ بیان داشت: شهید مطهری در پاسخ می‌گوید: چون دین با نیازهای اساسی انسان گره خورده است. یکی از نیازهای بنیادین ما این است که ما می‌خواهیم داستان جهان را بفهمیم و تبیین کنیم و به یک تکیه گاه معنایی احتیاج داریم. در این جهان و زندگی متلاطم و دارای فراز و فرود نیاز به معنای این تلاطم ها داریم. بعد می‌گوید دین اگر می‌خواهد ماندگار باشد در درجه اول باید حق باشد و افسانه نباشد. باید ریشه در حقیقت داشته باشد. دوم اینکه کسی که با دین مواجه می‌شود باید این حقانیت را تبیین کند.

وی گفت: بنابراین اولین کاری که پیامبران می‌کنند دعوت به نوعی برهان است. «قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ». یکی از کارهایی که در حکومت دینی باید اتفاق بیفتد این است که کسانی که شکاک هستند هم بتوانند پاسخی دریافت کنند. سومین ویژگی کارآمدی است یعنی باید در راستای نیازهای وجودی ما باشد. به تعبیر قرآن نسخه شفا باشد. «مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ»  (
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا)  (آیه 82 سوره اسراء)

خواست ها امور آنی هستند، اما نیازها ماندگار و بنیادین هستند. دین حقی است برای عمل، پرواز، رهایی و شفا نه یک کلاس فلسفی. نگاه طبیبانه به دین یعنی اینکه دین کدام دردها را دوا می‌کند که البته پرداختن به آن از حوصله این جلسه خارج است، اما دنیای امروز به این مسأله احتیاج دارد.


استاد دانشگاه تهران با اشاره به چهار نیاز بنیادین ابراز داشت: یکی ترس از مرگ و جهان پس از مرگ. دوم نیاز به معنا و مشکل پوچی و نیهیلیسم. صرفاً با فلسفه و هنر و ادبیات از پوچی نمی‌توان رها شد. سوم رهایی از تنهایی به معنای عمیق آن که همان نیاز به عشق است. عرفای ما به زیبایی خدا را به عنوان معشوق مطرح کردند و اگر ما می‌خواهیم به عشق برسیم باید دستان سرد ما در دستان گرم خداوند قرار بگیرد. چهارمین نیاز بنیادین نیز اضطراب وجودی ماست.

برخی در جامعه دارند دین عوض می‌کنند

علی‌زمانی با اشاره به اینکه ماجرای امام حسین (ع) و عشق به اباعبدالله مانند یک موتور حرکت است و هیچ‌گاه سرد نمی‌شود، تصریح کرد: اما درباره اینکه چرا برخی مخاطرات برای دین شکل گرفته باید بگویم سیدجعفر شهیدی در پاسخ به اینکه چرا بعد از پیامبر آن اتفاقات افتاد، گفته‌ است بعد از فتوحات مسلمانان، به دست آوردن طلا و نقره و مال و غنائم موجب انحراف آن‌ها شد. معلوم نیست هر کدام از ما اگر در چنین موقعیتی قرار بگیریم چه می‌کنیم. باید به طور سیستماتیک مسائل‌مان را حل کنیم. ما از ابتدا بنایمان بر اعتماد به افراد بوده است. در صورتی که امروز همه کم کم داریم به این نتیجه می‌رسیم که ساختارهای مختلف ما باید عادلانه باشد.

میدان امروز خیلی سنگین‌تر و خطرناک‌تر از زمان شهید مطهری و شهید بهشتی است

وی گفت: در زمان جنگ فرق سرباز و فرمانده لشگر را نمی‌فهمیدیم. امروز هم این گونه افراد هستند. جنبه‌های مثبت و شکوه و عظمت امروز زیاد وجود دارد. ما به زیبایی نتوانسته‌ایم از ارزش‌های انقلاب دفاع کنیم. دینداری را باید مقداری وسیع‌تر بگیریم و با نسل جدید باید گفت‌وگو کنیم. میدان امروز خیلی سنگین‌تر و خطرناک‌تر از زمان شهید مطهری و شهید بهشتی است و جوان امروز بیشتر مورد هجوم است. در دوران آخرالزمان هستیم و ایمان در این شرایط کار سخت و دشواری است. اما مسئولیت داریم که این کار دشوار را انجام دهیم.


در پایان این مراسم از ویژه‌نامه ماه محرم «مجله موعود» و جدیدترین شماره مجله عربی «الصراط» رونمایی شد.

 

 

ادای دین به دکتر محمد رضا باطنی / عبدالنبی قیم

ادای دین به دکتر محمد رضا باطنی / عبدالنبی قیمدکتر عبدالنبی قیم . فرهنگ‌نویس، تاریخ‌نگار و پژوهشگر فرهنگی

 

- هنگامی که برای اولین بار در سال دوم دانشجویی کتاب "زبان و تفکر" تألیف دکتر محمد رضا باطنی را خواندم،هیچ گاه فکر نمی کردم روزی دکتر باطنی محبت و مهری عظیم نسبت به من روا دارند. محبتی که من همواره سپاسگزار آن هستم.

در سال 1356 و در سن بیست و یک سالگی علاقه مند بودم درباره زبان و زبان شناسی مطالعه ای داشته باشم. مشتاق بودم تا در خصوص کارکرد زبان و نقش آن در تفکر و هویت انسان ها اطلاعاتی داشته باشم. با یکی از دوستان مشورت کردم و او بهترین و معتبرترین کتاب را یعنی کتاب " زبان و تفکر" تألیف دکتر محمد رضا باطنی را به من معرفی کرد.

کتاب را تهیه کردم و آن را با دقت و به طور کامل خواندم و از آن بهره ها گرفتم. از آن لحظه شأن و منزلت علمی استاد بر من مبرهن شد و به دانش و تسلط او بر زبان و زبان شناسی واقف شدم.

سال ها گذشت تا این که در اسفند سال 1369 عزم خود را برای تألیف فرهنگ عربی- فارسی جزم کردم. مقداری از کار را که پیش بردم جهت چاپ و نشر کتاب با ناشری در تهران تماس گرفتم و قرار بر این شد تا در سفری به تهران طرح خود را با ایشان در میان بگذارم. ناشر مزبور کتابفروشی اسماعیلیان بود که در آن برهه کتاب "المنجد" را افست می کرد.

از آن جائی که مبنای کار من کتاب "المنجد" بود، او به من پیشنهاد کرد بهتر این است که کتاب " المنجد الابجدی" را مبنای کار خود قرار دهید چون به ترتیب حروف الفباء است و برای خواننده فارسی زبان راحت تر است.

ایشان به من گفت که فرهنگ نویسی کار شاقی است: دانش وسیع می خواهد و تسلط به دو زبان عربی و فارسی ولی از همه مهم تر استقامت و صبر و حوصله می طلبد. اگر می توانی شروع کن در غیر این صورت وقت خود را بیهوده تلف نکن.

اسماعیلیان به من گفت برادرش ظرف دو سال 120 صفحه از المنجد الابجدی را کار کرد اما بعد از آن، کار را ترک کرد و دیگر هیچگاه طرف فرهنگ و فرهنگ نویسی نرفت.

از آقای اسماعیلیان خداحافظی کردم بی آن که قراردادی با او منعقد کرده باشم. به یاد آوردم یکی از دوستان و هم ولایتی من آقای علی واثقی که انسان فاضلی بود و بر هر دو زبان عربی و فارسی مسلط، چند سال پیش تألیف فرهنگ عربی - فارسی بر مبنای "رائد الطلاب" را آغاز کرده بود، او نیز پس از یک یا دو سال ،کار را نیمه تمام رها کرده بود. با دانشی که از ایشان سراغ داشتم رجاء واثق داشتم نتیجه کار فوق العاده می شد، اما او کار را ادامه نداد.

بر مبنای سخن آقای اسماعیلیان، مبنای کار خود را بر اساس فرهنگ عربی- عربی المنجد الابجدی گذاشتم، و این در حالی بود که نزدیک به نه ماه من بر اساس فرهنگ المنجد که به ترتیب ریشه کلمه سامان یافته بود کار کرده بودم.

متاادای دین به دکتر محمد رضا باطنی / عبدالنبی قیمسفانه نسخه "المنجد الأبجدی" نایاب بود، سراغ یکی از دوستان به نام آقای جاسم اسدیان رفتم که در آن زمان رئیس کتابخانه های اهواز بود. او محبت کرد و نسخه ای از فرهنگ " المنجد الابجدی" را به صورت امانت به من داد اما به هنگامی که نسخه کتاب را به من می داد با نگرانی خطاب به من گفت: کار سختی را شروع کردی، مطمئنی که می توانی آن را به پایان برسانی ؟ گفتم: خوب می دانم کار شاقی است و استقامت و حوصله می طلبد و من خود را برای آن آماده کرده ام مگر نه این است که بدخواهان و مغرضان ما را مردمی تنبل و راحت طلب می دانند و همه جا از راحت طلبی و عدم پشتکار
ما سخن می گویند، بگذار به آن ها ثابت کنیم که این سخن صد در صد مغرضانه است، بگذار به یاران و دوستان خود بگوئیم که با پشتکار و عزم و اراده قادرخواهیم بود بر سخت ترین و بزرگ ترین مشکلات فائق آییم.

ایشان در جواب گفت: آخر دوست مشترک ما آقای علی واثقی بیش از یک سال روی " رائد الطلاب" کار کرد و بعد آن را رها کرد.گفتم: بله، نیک می دانم اما من خود را برای یک پروژه چهار یا پنج ساله آماده کرده ام.

کتاب را در آن عصر زمستان از او گرفتم و به خانه آمدم. بعدها که آقای دکتر اسدیان در دانشگاه های تهران، در رشته زبان و ادبیات عرب تدریس کردند همواره کتاب بنده را به دانشجویان توصیه می کردند. جا دارد از ایشان تشکر کنم.

اما واقعیت امر این است که این کار نه چهار یا پنج سال بلکه بیش از یازده سال طول کشید. یازده سال کار شبانه روزی با روزی به طور متوسط هشت ساعت کار. بسیاری از فرهنگ ها، کار گروهی است و نه کار یک نفر. فقط نمونه خوانی کتاب دوسال طول کشید و من پنج بار نمونه های چاپی را خواندم و تصحیح کردم. همه این کارها را من به تنهایی انجام دادم.

اکنون بر خود لازم می دانم از کسی که نقش بسزائی در ارتقاء و اعتلاء کتاب من داشت تشکر و قدردانی کنم. کسی که تمامی دانش و تجربه خود را در زمینه زبان شناسی و فرهنگ نویسی سخاوتمندانه در اختیار من گذاشت. و اگر فرهنگ من به این موفقیت رسیده بدون شک ایشان در آن نقش سترگی داشته اند.

او کسی نیست جز زبان شناس بزرگ و فرهنگ نویس چیره دست دکتر محمد رضا باطنی، استاد مسلّم زبان شناسی. دکتر باطنی نه تنها از جنبه علمی یار و یاور من بود، بلکه از جنبه های دیگر من را یاری کرد و شاید اگر او نبود این موفقیت نصیب من نمی شد. بدون شک بهترین کتاب من فرهنگ معاصر عربی- فارسی است و بدون هیچگونه تردیدی من در تألیف این کتاب مدیون استاد هستم.

دکتر باطنی نیز از این که فرهنگ عربی- فارسی به این موفقیت رسیده بسیار مبسوط و خرسند است. سال 1394 به اتفاق خانمم ایشان را در فرهنگ معاصر به مدت دو ساعت زیارت کردم. به او گفتم پانزده سال پیش و قبل از انتشار کتاب، استاد بهاء الدین خرمشاهی به من گفت : آقای قیم ،این کتاب برای نیم قرن بهترین فرهنگ عربی- فارسی خواهد بود، و دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی دو سال پیش در حضور دوست ارجمندم دکتر محمد جعفری قنواتی به من گفت: "آقای قیم کتاب شما خیلی خیلی خیلی کتاب خوبی است ، من از آن استفاده می کنم".

دکتر باطنی لبخند رضایت بر چهره اش نقش بست و به من گفت: من در تورنتوی کانادا بودم و کسالت داشتم. شنیدم کتاب شما به چاپ دهم رسیده. می دانی با شنیدن این خبر حال من بهتر شد.

داستان آشنائی من با استاد به 27 سال پیش یعنی سال 71 بر می گردد. در آن هنگام من فرهنگ نویسی عربی را تا ابتدای حرف "ز" پیش برده بودم، از همان هنگام به دنبال ناشر بودم تا کتابم را چاپ کند. با ناشران قوی و توانمند که کار آن ها بر اساس اصول نوین نشر بود مکاتبه کردم، خیلی ها اعلام آمادگی کردند و قرار بود من در سفری به تهران و در یک مورد مشهد نمونه کار را ارائه دهم . خود را برای رفتن به تهران آماده می کردم تا این که روزی نامه ای از انتشارات" فرهنگ معاصر" به دستم رسید که شخصی به نام " محمد رضا باطنی " آن را امضاء کرده بود.

ایشان ضمن ارسال تصویر چند صفحه از فرهنگ عربی - انگلیسی " قاموس الیاس العصری" در نامه نوشته بود ؛ مبنای کار ما بر معادل یابی جهت مدخل ها و احتراز از ترجمه معنی است در صورتی که شما این روش را قبول دارید و بکار ببندید ما حاضر هستیم با شما همکاری کنیم.

یاد دارم در یک روز بارانی، نامه به دستم رسید و بعد از رسیدن نامه در جایگاه بنزین واقع در میدان چهارشیراهواز در حال سوخت گیری ماشین بودم. به محض خواندن نامه و رؤیت امضاء دکتر خود را به دفتر کارم رساندم و به تهران زنگ زدم و از منشی فرهنگ معاصر سؤال کردم: خانم نامه ای از شما به دستم رسیده به امضاء محمد رضا باطنی ،آیا ایشان همان دکتر باطنی زبان شناس معروف هستند؟ خانم کدخدائی به من گفت : بله.

از این که دکتر باطنی کار من، جوان سی و پنج ساله را تأیید کرده بود بسیار خرسند شدم ودر صدد برآمدم در اولین فرصت او را ملاقات کنم. یک ماه بعد پس از هماهنگی های بعمل آمده نمونه هائی از کار را با خود به تهران بردم و در جلسه ای با حضور آقای موسائی مدیر انتشارات فرهنگ معاصر نشستی با دکتر باطنی داشتم. این اولین دیدار من با استاد بود. در این جلسه یک ساعته ایشان ضمن تأیید کار هر آن چه از فرهنگ نویسی به ذهنش می رسد در اختیار من گذاشت، او به من گفت: فرهنگ نویسی یک علم است، کار فرهنگ نویس ترجمه نیست، کار او تألیف است. قواعد و روش های فرهنگ نویسی در جهان در حال تغییر و بهتر شدن است اما فرهنگ نویسی عربی- فارسی از غافله پیشرفت عقب مانده است.

فرهنگ های عربی- فارسی موجود با روش های قدیمی تهیه شده به همین دلیل استفاده از آن ها سخت است و فقط کسانی می توانند از آنها استفاده کنند که زبان عربی آن ها خوب باشد، ما باید کاری کنیم یک دانش آموز سوم راهنمائی
هم بتواند از فرهنگ عربی- فارسی استفاده کند. لازمه این کار تألیف فرهنگی بر اساس حروف الفباء است که خوشبختانه شما این را آغاز کرده اید. برابریابی یا معادل یابی شرط دوم این کار است که شما در بسیاری از موارد رعایت کرده اید اما کافی نیست و باید حتی المقدور از ترجمه معنی احتراز کنید و تا جائی که ممکن است برای کلمه و مدخل عربی معادل فارسی پیدا کنید و حتی اگر نیست معادل بسازید.

شرط دیگر آن حذف فاعل و مفعول عربی در فرهنگ و تبدیل آن به فاعل و مفعول فارسی است تا کتاب آسان تر شود، می
دانید از ویژگی های فرهنگ خوب سهولت دسترسی به آن است.

اما آن چه از همه مهم تر و بحث انگیزتر بود معادل یابی فعل های عربی به صورت مصدری بود که دکتر باطنی به استناد فرهنگ های عربی- انگلیسی و فرهنگ های عربی- فرانسه می گفت باید در زبان فارسی نیز این چنین باشد. ایشان با ذخیره علمی وافر خویش در صدد علمی کردن فرهنگ عربی- فارسی بود وبرای این سخن خود دلیل قوی داشتند.

ایشان می گفت این که تا کنون معادل " ذهب" را " او رفت" می نویسند غلط است و باید " رفتن " نوشت؛ درست همان کاری که بقیه می کنند. اما من به این سادگی مطلب را نمی پذیرفتم و با استاد بحث می کردم ، یادم هست آقای موسائی با حالت اعتراض به من گفت: می دانید دارید با کی بحث می کنید؟

دکتر محمدرضا باطنی

ادای دین به دکتر محمد رضا باطنی / عبدالنبی قیم

من در جواب گفتم: بله با آقای دکتر باطنی، من کتاب "زبان و تفکر" ایشان را سال 56 و به هنگامی که دانشجو بودم خواندم و ایشان را کاملا می شناسم. دکتر باطنی در جواب به آقای موسائی گفت: بگذارید آقای قیم به راحتی صحبت کند و تحت تأثیر نام و عنوان نباشد، همین مطلب نشان دهنده صداقت ایشان است و الا ایشان سخن من را دربست می پذیرفت.

قرار براین شد من پیشنهاد دکتر را بررسی کنم و اگر پذیرفتم برمبنای آن عمل کنم. پس از عودت به اهواز برای مدتی دست از کار کشیدم و در خصوص سخن دکتر باطنی به فرهنگ های مختلف و به ویژه فرهنگ عربی – انگلیسی مراجعه کردم.

پس از آن که همین روش را در فرهنگ عربی – انگلیسی المورد تألیف روحی البعلبکی دیدم،بر اساس روش دکتر باطنی کار را از سر گرفتم. مجدداً کار را از نو آغاز کردم و هر آنچه تا حرف "ز" کار کرده بودم کنار گذاشتم. چهار ماه بعد دکتر باطنی به من زنگ زد و گفت آقای قیم چه کار کردید گفتم من نظر شما را پذیرفته ام و بر مبنای آن عمل کرده ام.

دکتر در پاسخ گفت دیروز یک نفر از آکادمی روسیه آمده بود اینجا و من از ایشان پرسیدم در فرهنگ نویسی عربی- روسی شما فعل های عربی را چگونه معادل یابی می کنید؟ آیا آنها را به صورت فعل سوم شخص مفرد غائب مذکر می نویسید یا بر اساس مصدر، معادل یابی می کنید؟ ایشان در پاسخ گفت در فرهنگ عربی- روسی ما فعل های عربی را به صورت مصدری برابریابی می کنیم.

دکتر باطنی افزود آقای قیم خیالت راحت باشد و هیچ نگران نباش، کار شما درست و علمی است.

ایشان با طنز خاص خود گفتند: رفقای سابق هم همین کار را می کنند!

در حقیقت دکتر باطنی سبب شد تا فرهنگ من بر اساس اصول علمی فرهنگ نویسی و دستاوردهای نوین آن نوشته شود. اگر می بینیم دکتر شفیعی کدکنی از آن اظهار رضایت می کند و استاد خرمشاهی آن را کتاب نیم قرن آینده می داند نتیجه همین ویژگی هاست. در اینجا ضمن تشکر و عرض ارادت خدمت دکتر باطنی این مطلب را اعتراف می کنم، اگر استاد نبود، کتاب من از نظر ساختار حرف تازه ای برای گفتن نداشت.

دکتر باطنی نه تنها در این مورد یار و یاور من بود بلکه در نشر و چاپ کتاب نیز نقشی اساسی داشت. اصولاً نشر کتاب فرهنگ هزینه های بالائی را طلب می کند از این رو هر ناشری کتاب فرهنگ چاپ نمی کند. از طرفی دیگر انتشاراتی چون فرهنگ معاصر جزء بهترین ناشران - اگر نگوئیم بهترین ناشر - در عرصه کتب مرجع است و نام آن زینت بخش کتب های فرهنگ است.

فرهنگ معاصر به دلیل دقت علمی بالا در انتخاب کتاب های مرجع تقریباً بهترین کتاب ها را در این زمینه چاپ و منتشر کرده است. از طرفی دیگراصولاً کسی دست بکار نوشتن فرهنگ می شود که سابقه ای طولانی در این عرصه داشته باشد و ده ها کتاب پیش از این نوشته باشد.

از این رو من برای انتشارات فرهنگ معاصر، یک فرد ناشناخته بودم و این برای ناشری که می خواست چند ده میلیون تومان در آن برهه سرمایه گذاری کند؛ یک ریسک محسوب می شد اما دکتر باطنی با اطمینان بسیار بالا کار من را تأیید کرد و به آقای موسائی گفت: کار ایشان را در بیاورید و اصلاً نگران نباشید. این سخن استاد را من هیچگاه فراموش نمی کنم.

متأسفانه بعدها به توصیه یکی از افراد تندرو هم استانی و نه هم ولایتی، رابطه خود را با فرهنگ معاصر قطع کردم. در آن برهه من ناشران را خوب نمی شناختم و به نقش ناشر خوب در ارائه کتاب و معرفی آن پی نبرده بودم. از این رو تحت تأثیر ایشان قرار گرفتم و علی رغم این که مدیر فرهنگ معاصر تا ابتدای پله ها دنبال من آمد، بی تجربگی کردم و رفتم و در نخجیرگاه کتاب به دنبال ناشر گشتم.

پس از مدتی با استاد بهاء الدین خرمشاهی آشنا شدم، به توصیه ایشان با ناشر دیگری قرارداد بستم ، در همان مقطع بود که استاد خرمشاهی در کتاب خود "فرار از فلسفه " از فرهنگ عربی-فارسی من به نیکی یاد کرد.

پس از چند سال آقای خرمشاهی به من گفت بهتر است این کتاب را از اینجا ببرید این ناشر در حد و اندازه کتاب شما نیست. او گفت بهترین جا برای کتاب شما انتشارات فرهنگ معاصر است. و من چون خود فرهنگ معاصر را ترک کرده بودم نمی توانستم به استاد خرمشاهی داستان را بگویم.

این بار به دکتر باطنی زنگ زدم و داستان را با ایشان در میان گذاشتم. استاد به من گفت اگر تهران هستید سریع خودت را به من برسان، من انتشارات فرهنگ معاصرهستم. بعد از یک ساعت آنجا بودم.

دکتر باطنی خطاب به من گفت: شما نباید فرهنگ معاصر را ترک می کردید، آن ها خیلی علاقه مند بودند کتاب را چاپ کنند، می دانی که حالا وضع بدتر شده ، اول این که شما ول کردید و رفتید و این کمی آقایان را آزرده خاطر کرده است.

دوم این که موضع شما دیگر مثل قبل نیست. سوم این که بعد از رفتن شما، آنها با آقای "عبدالکاظم برگ نیسی" وارد مذاکره شدند و ایشان در حال حاضر در اتاق روبه رو مشغول تألیف فرهنگ عربی- فارسی است. با وجود این نگران نباش.

در حضور من با آقای موسائی تلفنی صحبت کرد. او آن چنان سخنانی بر زبان راند که من را شرمنده محبت های خود کرد. به هنگامی که استاد سخن می گفت من از خدا فقط یک چیز را می خواستم و آن این بود که من در مقابل ایشان روسفید باشم.

دکتر به من گفت شما بروید اهواز، من نتیجه را به اطلاع شما می رسانم. روز بعد که من اهواز آمده بودم دکتر باطنی با من تماس گرفت و گفت: آقای قیم، نگران چاپ و نشر کتاب نباشید فرهنگ معاصر آن را چاپ می کند.

حال که سخن از روح بلند دکتر باطنی و خدمت او به علم است، بی مناسبت نیست از فردی سخن بگویم که بنده در زمانی که با استاد خرمشاهی در ارتباط بودم او را به عنوان ویراستار معرفی کردم. هر چند که استاد خرمشاهی می گفتند این کار را من دیده ام و دو نفر دیگر از فرهنگ نویسان عربی و از بهترین اساتید عربی آن را دیده اند و نیازی به ویرایش ندارد، اما من با هدف بهتر شدن کار، اصرار کردم تا فلان کس ویراستار فرهنگ شود.

بالاخره استاد خرمشاهی با پیشنهاد من موافقت کرد و من آن فرد را به ایشان معرفی کردم. پس از چند روز استاد خرمشاهی به من زنگ زدند و گفتند : آقای قیم کسی که شما معرفی کرده اید حرف های عجیبی می زند. گفتم چه می گوید؟ آقای خرمشاهی گفتند: یکی این که از هر چاپ کتاب، مادام العمر درصدی به او تعلق گیرد. دیگر این که نام او بر روی جلد کتاب باشد!

من باورم نمی شد که فرد معرفی شده چنین درخواست های نامتعارف و غیر معقولی داشته باشد. چون روال و رویه این است که اولاً به ویراستار فقط یک بار حق الزحمه می دهند نه از هر چاپ.

دوم این که نام ویراستار روی جلد نوشته نمی شود بلکه در شناسنامه کتاب و در داخل کتاب ذکر می شود. پس از خاتمه سخن با استاد خرمشاهی به او زنگ زدم و خواستم حقیقت امر روشن شود. ملاحظه کردم هر آنچه آقای خرمشاهی گفته اند؛ درست بود. تازه ایشان چیزهای دیگر هم گفتند که قابل گفتن نیست. بدی مطلب این است که این فرد ادعای دوستی با من داشت، همان موقع خویشتن خویش را سرزنش کردم، چون این فرد کارنامه علمی چندان درخشانی نداشت.

چند کتاب شعر ترجمه کرده بود که همه یک بار مصرف بوده اند و تنها کتاب تألیفی او بر مبنای سرقت ادبی از این و آن نوشته شده بود. نه از فرهنگ نویسی چیزی می دانست و نه به زبان عربی و زبان فارسی مسلط بود. انسان باید افراد این چنینی را ببیند تا قدر و شأن دکتر باطنی را بیشتر بداند. برای دکتر باطنی خدمت به علم مطرح بود و برای دیگران منافع شخصی.

در یکی از دیدارهای من با دکتر باطنی ( اردیبهشت 94) به ایشان گفتم که ده سال پیش فرهنگ را به دانشکده زبان های خارجه دانشگاه ملک سعود شهر ریاض فرستادم. پس از وصول کتاب، دکتر صادق خورشا رئیس بخش فارسی آن دانشکده با من تماس گرفت و به من گفت: کتاب را ما تأیید می کنیم و آن را به دانشجویان معرفی و توصیه می کنیم . ولی آقای قیم، دیدم شما در مقدمه از دکتر باطنی تشکر کرده اید. گفتم: بله،ایشان دین بزرگی به گردن من دارند. دکتر خورشا گفت: می دانید دکتر باطنی دوم ندارد؟ گفتم : بله می دانم، خوب هم می دانم. دکتر در حالی که لبخندی بر لبان می زد با طنز خاص خود گفت: فکر می کردم فقط این دور و اطراف من را می شناسند!

پس از آن همسرم یک جلد از چاپ ششم کتاب تالیفی خود به نام "فرهنگ انگلیسی- فارسی دانش آموز" را به استاد هدیه داد. ایشان نیز یک جلد از کتب خود را به خانمم اهدا کرد.

در همین حین من از استاد سراغ کتاب "توصیف ساختمان دستور زبان فارسی" را گرفتم و ایشان تنها نسخه خود را که چاپ سی و یکم بود (در حال حاضر به چاپ سی و چهارم رسیده است) از کتابخانه شخصی خویش در آورد و به من هدیه داد. به او گفتم استاد من تهیه می کنم نیازی نیست تنها نسخه خود را به من بدهید، او در حالی که می نوشت رو به خانمم کرد و گفت: مگر ما چند تا آقای قیم داریم؟ پس از آن روی کتاب نوشتند: تقدیم به دوست و همکار عزیزم آقای قیم.

حال که در آستانه چاپ چهاردهم فرهنگ معاصر عربی – فارسی و چاپ پنجم فرهنگ میانه و چاپ دوم فرهنگ دو جلدی عربی- فارسی هستیم ، برخود لازم می دانم نسبت به ایشان و مقام شامخ علمی ایشان و خدمت او به بنده ادای احترام کنم و جمله زیبائی که استاد در عید سال 1394 به من گفتند ، من به ایشان بگویم: " انشاءالله خداوند به شما عمر بیشتر دهد تا هرچه بیشتر به فرهنگ این مردم خدمت کنید."

معرفی کتاب "فیزیک از آغاز تا امروز" ا


فیزیک از آغاز تا امروز - نسخه الکترونیکی

Hossein Javadi


در نسخه الکترونیکی کتاب، ضمن به روز رسانی تا سال 2018، تصاویر کتاب نیز بصورت رنگی منتشر شده است

امکان خرید کتاب الکترونیکی در ایران و خارج از ایران فراهم است

 کتاب فیزیک از آغاز تا امروز

https://www.ketabrah.ir/go/book/24981

پیشگفتار:

این که نیوتن با مشاهده سقوط سیب، قانون جهانی گرانش را کشف کرد، داستانی تخیلی بیش نیست. اما اگر گفته شود که نیوتن تنها کسی بود که وجه مشترک سقوط سیب و گردش ماه به دور زمین را درک کرد، واقعیتی انکارناپذیر است. اندیشه های مربوط به قانون جهانی گرانش، سال ها قبل از تولد نیوتن نیز وجود داشت و برخی نظریه های ارائه شده توسط دیگر فیزیکدانان با دست آورد نیوتن، تنها گامی فاصله داشت و آن ذره ای فرض کردن زمین و خورشید بود و این گام مهم را نیوتن برداشت. روند مشابهی در پیدایش مکانیک کوانتوم و نسبیت نیز مشاهده می شود. زمینه های فکری نسبیت را می توان در کارهای لورنتس مشاهده کرد و آنگاه خواهیم دید که چگونه اینشتین گام نهایی را برداشت و با نفی دستگاه مطلق اتر، انسان را با دنیایی جدید آشنا کرد که در آن فضا مستقل از ماده نیست و زمان با فضا در آمیخته است. مکانیک کوانتوم نیز آنطور که ماکس پلانک ارائه داده بود، قادر به توجیه پیدیده های زیر اتمی نبود و چند گام مناسب توسط اینشتین، بور، کمپتون و دوبروی و ... برداشته شد تا سرانجام توسط شرودینگر، دیراک و فاینمن و ... مکانیک کوانتوم جدید شکل گرفت. با این وجود هنوز مکانیک کوانتوم نیاز بکارهای زیادی دارد تا بتواند مشکلات و ابهامات موجود در فیزیک ذرات را برطرف کند.  

کتاب حاضر برای مشخص کردن این گامها و توضیح نحوه‌ی اندیشیدن به پدیده های فیزیکی به رشته ی تحریر در آمده است. هرچند که سعی شده رویدادهای تاریخی فیزیک در تحریر کتاب فیزیک از آغاز تا امروز نیز مد نظر قرار گیرد، اما این کتاب، تاریخ فیزیک نیست. اما در این کتاب چنان به روند تکامل علم فیزیک توجه شده است که زمینه ی رشد اندیشه های منجر به کشفیات فیزیکی تشریح گردد. بحث های فلسفی در کنار رویدادهای تاریخی مطرح شده است تا فلسفه ی علم فیزیک، زینت بخش محتوای علمی آن گردد. با این وجود نمی توان این کتاب را فلسفی قلمداد کرد. درک عمیق دانش فیزیک، بدون توجه به روند تاریخی و نگرش های فلسفی آن، از جذابیت این دانش بنیادی می کاهد. به همین دلیل هرجا که لازم دیده شد، محتوای علمی کتاب با تاریخ و فلسفه فیزیک در هم آمیخته است تا زوایای تاریک و مبهم فیزیک برای خواننده روشن گردد.

کتاب در سطحی تهیه شده است که برای همه ی گروه‌های سنی با هر پایه‌ای از معلومات فیزیکی، مفید واقع شود. با این وجود کتاب حاضر برای دانشجویان رشته های فیزیک، ریاضی و مهندسی مناسبتر است. تلاش شده جهت گیری مطالب کتاب به گونه ای باشد که انگیزه پژوهش دانشجویان و دانش آموزان عزیز را تقویت کند. اگر دانشجویان و دانش آموزان، مطالب این کتاب را متناسب با مطالب درسی انتخاب و مطالعه کنند، مطالب کتب درسی بیشتر قابل لمس و درک خواهد شد. علاوه بر آن، خواننده کتاب درگیر اندیشه های منجر به نظریه های علمی می‌شود و پس از مدتی می تواند موشکافانه نظریه های فیزیکی را با نگاهی نقادانه مورد مطالعه قرار دهد. 

هریک از فصول کتاب تکمیل کننده فصل قبلی است، بنابراین پیشنهاد می شود کتاب با فصل بندی ارائه شده مطالعه شود تا پیوستگی و ارتباط نظریه های فیزیکی و اهمیت آنها مشخص شود. در این صورت خواننده مشاهده خواهد کرد که هیچ نظریه ای کامل نیست و هر نظریه جدیدی با اشکالات و ابهامت خاص خود رو به رو است که زمینه ی اندیشه و پژوهش های بعدی را فراهم می سازد.

در پایان لازم است از معاونت محترم پژوهشی دانشگاه تهران، به ویژه آقای دکتر فرشید فروز بخش که با مساعدت خویش، تدوین و تکمیل کتاب را امکان پذیر کردند، تشکر و قدردانی شود. از راهنمایی ارزنده آقایان دکتر بهزاد مشیری و دکتر حسن زند سپاس گزاریم. همچنین از استاد عزیز آقای دکتر محمود قرآن نویس که در تدوین رئوس اصلی کتاب به‌ویژه بخش پلاسما راهنمایی های ارزنده ای مبذول داشتند و استاد گرامی آقای دکتر پرویز تاجداری که همواره از راهنمایی و همکاری ایشان در جهت انتشار کتاب برخوردار بوده ایم، سپاس‌گزاری می شود. از آقایان نوید علیزاده، مهندس رشید معموری و سید امین مرادی سالاری که در تدوین صفحات و تصاویر کتاب همکاری داشتند، سپاس‌گزاری می شود.

امید است این گام کوچک مورد قبول جامعه ی علمی کشور عزیزمان قرار گیرد و زمینه انتشار آثار ارزشمند و غنی تری را فراهم سازد. همچنین از خوانندگان عزیز تقاضا می شود نقطه نظرهای خود را همراه با ذکر نارسایی های کتاب یادآور شوند تا در چاپ های بعدی رعایت گردد. هرگونه نظر و انتقاد و پیشنهاد یا ذکر غلط های تحریری کتاب با کمال میل پذیرفته می شود و موجب سپاس گزاری است. مطالب بیشتری در زمینه مباحث این کتاب را می توانید در آدرس زیر ملاحظه کنید.

 http://cph-theory.persiangig.com

با آرزوی بهروزی

حسین جوادی   


امکان خرید کتاب الکترونیکی در ایران و خارج از ایران فراهم است

 کتاب فیزیک از آغاز تا امروز

https://www.ketabrah.ir/go/book/24981

 کتاب آنسوی مدل استاندارد: مشکلات فیزیک مدرن و راه‌حل‌ها

https://www.ketabrah.ir/go/book/24977

معرفی کتاب «سیلی واقعیت» ؛ چگونه در هنگام سختی های زندگی می توان رضایتمند بود؟

کتاب آخر هفته
دیر یا زود واقعیت به شما سیلی خواهد زد. از دست دادن کسی، بیماری، خیانت یا وقایع ناخوشایند دیگر، به طور غیر منتظره ای به سراغ تان می آید و شما را از درون سست می کند.

 سواد زندگی؛ کتابخانه - «سیلی واقعیت» با عنوان فرعی «چگونه در هنگام سختی های زندگی می توان رضایتمند بود؟» را دکتر "راس هریس" نوشته است.

او در این کتاب می کوشد ما را برای مواجهه با رویدادهای ناگوار زندگی آماده کند: "دیر یا زود واقعیت به شما سیلی خواهد زد. از دست دادن کسی، بیماری، خیانت یا وقایع ناخوشایند دیگر، به طور غیر منتظره ای به سراغ تان می آید و شما را از درون سست می کند.
در آن لحظات، این کتاب خردمندانه همان خیری است که می توانید به آن چنگ بیندازید تا نجات پیدا کنید."

هریس در این کتاب توضیح می دهد که وقتی متوجه شد فرزندش دچار اوتیسم است چه شوک بزرگی بر او وارد شده و چگونه توانسته است زندگی خود را بازیابی کند و به روند عادی برگردد.
 
نویسنده که متخصص درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) است مفاهیم علمی و روانشناسانه را به زبانی ساده برای مخاطب توضیح داده است به گونه ای که برای بهره مندی از این کتاب نیازی به هیچ زمینه ای در دانش روانشناسی وجود ندارد.

کتاب را "دکتر علی صاحبی" و "مهدی اسکندری" ترجمه کرده اند و انتشارات "سایه سخن" آن را منتشر کرده است. استقبال از "سیلی واقعیت" به حدی بوده که تا امروز به چاپ ششم رسیده است.

برای تهیه کتاب می توانید از این لینک استفاده کنید.

«سیلی واقعیت» ؛ چگونه در هنگام سختی های زندگی می توان رضایتمند بود؟